* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 11 فروردين 1391 تعداد بازديد: 683 
راه و بي راه - مشروعيت توسل از ديدگاه احمد بن حنبل به روايت ابن تيميه
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 موضوع: مشروعيت توسل از ديدگاه احمد بن حنبل به روايت ابن تيميه

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه راه و بيراه

تاريخ : 1393/08/19

مجري :

اميدوارم در اين ايام عزاداري هاي شما براي سرور و سالار شهيدان ، مورد قبول درگاه احديت قرار گرفته باشد و ان شاء الله بهره کافي را از اين عزاداري ها برده باشيد . شما بيننده برنامه زنده راه و بيراه هستيد ، برنامه اي که رسوا کننده وهابيت و افکار و عقايد آن ها و نشان دهنده تاريخچه وهابيت است و تفاوتي که بين اين فرقه ضاله با ساير فرق مسلمين وجود دارد .

طبق معمول هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز و بزرگوار ، استاد يزداني هستيم .

در هفته هاي گذشته به اين مبحث پرداختم که آيا علماي اهل سنت در مورد توسل به آيات قرآن استدلال کرده اند يا نه ؟

در مورد علماي شافعي ، حنفي ، حنبلي و مالکي مطالبي را بيان کرديم که بنده از استاد يزداني خواهش مي کنم خلاصه اي از مباحث جلسه قبل را که در مورد علماي مالکي بود ، را ارائه دهند .

استاد يزداني :

همان طور که شما فرموديد ، ما در حدود 25 جلسه را به بحث توسل اختصاص داديم که روايات مربوط به آن را خوانديم ، رواياتي که با سند صحيح در کتب اهل سنت نقل شده بود . در ادامه به استدلال علماي اهل سنت به آيات قرآن کريم براي جواز توسل پرداختيم . از فقهاي مختلف از مذاهب اربعه نام برديم و نظرات آن ها را بيان کرديم . در جلسه قبل در مورد علماي مالکي صحبت کرديم که حدود 6 نفر از اين علما را نام برديم که آن ها صراحتا به آيات قرآن کريم براي جواز توسل ، استدلال کرده بودند .

نظر امام مالک را هم به صورت مفصل بررسي کرديم که ايشان هم توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را جايز دانسته بود و جواز توسل به آن حضرت را به آيه 64 سوره نساء مستند کرده و از آن طريق اثبات نموده که توسل جايز است و حتي خودشان هم توسل کرده اند .

مجري :

امشب نظريه احمد بن حنبل که از علماي بزرگ اهل سنت است و هم چنين نظريه ابن تيميه را در خصوص جواز توسل بيان خواهيم کرد و دقت کنيم که بنيانگذار تفکر وهابيت در جواز توسل چه مطالبي را گفته اند .

مشروعيت توسل از ديدگاه احمد بن حنبل به روايت ابن تيميه

استاد يزداني :

وهابيت خود را حنبلي مذهب مي دانند ؛ البته از فرق ديگر اهل سنت هم کساني هستند که خود را وهابي مي دانند . اما خود محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود و فرزندان آن ها ، همه خود را به احمد بن حنبل منتسب مي کنند و سلفي مي دانند و معتقدند که سلف صالح از ديدگاه آن ها هر کاري انجام دادند ، درست بوده و برداشت آن ها از قرآن کريم ، صحيح تر هست و هم چنين امام خود را ، احمد بن حنبل مي دانند .

امشب ما مطالبي را از زبان ابن تيميه و علماي حنبلي بيان مي کنيم که خود احمد بن حنبل ، به توسل معتقد بوده و توسل را جايز مي دانسته . بعد از آن ، عقيده ابن تيميه در خصوص توسل بيان مي کنيم که ايشان هم توسل را در موارد متعددي ، جايز مي دانسته ؛ ولي در بعضي موارد هم آن را انکار کرده است که اين مورد از بحث هايي است که در آن تناقض گويي ابن تيميه به وضوح ديده مي شود .

بنده چند روايت از احمد بن حنبل را به شما نشان مي دهم که بزرگان اهل سنت آن را نقل کرده اند . در کتاب تهذيب الکمال في اسماء الجلال ، تأليف حافظ متقن جمال الدين ابي الحجاج يوسف المزّي، متوفاي 742 هـ ( يکي از کساني که تحت تأثير ابن تيميه بوده ) ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف ، چاپ مؤسسه الرساله بيروت ، جلد 13 ، صفحه 184 به بعد :

صفوان بن سليم المدني ابو عبد الله وقيل : ابو حارث ، القرشي ، الزهري ، الفقيه ...

در شرح حال اين آقا مطالبي را بيان مي کند که از چه کسي روايت نقل کرده و در صفحات بعد :

قال ابو عبد الله الاردبيلي : سمعت ابابکر بن ابي الخصيب يقول : ذکر صفوان بن سليم عن احمد بن حنبل فقال : هذا رجل يستسقي بحديثه ، وينزل القطر من السماء بذکره .

ابو عبدالله اردبيلي گفت : شنيدم ابابکر بن ابي خصيب مي گفت : نزد احمد بن حنبل سخن از صفوان بن سليم شد که نظر احمد بن حنبل در مورد او را پرسيدند که گفت : ايشان مردي است که به وسيله حديث او ، انسان از خداوند طلب باران مي کند ( يعني کسي که حديث صفوان بن سليم را بخواند و به او متوسل شود ، خداوند به وسيله حديث او باران نازل مي کند ) و کسي که ياد صفوان بن سليم را کند ، خداوند هم باران را نازل مي کند .

المزي ، جلال الدين ابي الحجاج يوسف المزي ، تهذيب الکمال في اسماء الجلال ، متوفاي 742 هـ ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف ،چا پ مؤسسه الرساله بيروت ، ج 13 ، ص 184 به بعد

 همين مطلب را ابن حجر عسقلاني در کتاب تهذيب التهذيب ، جلد 4 ، صفحه 373 :

... ذکر صفوان بن سليم عند احمد بن حنبل فقال : رجل يستسقي بحديثه وينزل القطر من السماء بذکره ....

عسقلاني ، ابن حجر ، تهذيب التهذيب ، ج 4 ، ص 373

مطلبي است که آقاي ابن حجر آن را مطرح کرده است . اين اولين روايتي بود که شايد خيلي مهم نباشد ؛ اما توسل را ثابت مي کند .

 مطلب دومي که از احمد بن حنبل نقل شده و بسيار جالب است در کتاب الانصاف في معرفه الراجح من الخلاف علي مذهب امام احمد بن حنبل ، تأليف امام علاء الدين ابي الحسن علي بن سليمان بن احمد المرداوي السعدي الحنبلي ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، جلد دوم ، صفحه 430 ، در کتاب الصلاة فوائدي را بيان مي کند :

ومنها : يجوز التوسل بالرجل الصالح علي صحيح المذهب . وقيل : يستحب .

قال الامام احمد للمروذي : يتوسل بالنبي صلي الله عليه و آله في دعائه . وجزم به في المستوعب وغيره وجعله الشيخ تقي الدين کمسألة اليمين به . قال : والتوسل بالايمان به وطاعته ومحبته والصلاة والسلام عليه : بدعائه وشفاعته ونحوه مما هو من فعله أو افعال العباد المأمور بها في حقه : مشروع إجماعا . وهو من وسيلة المأمور بها في قوله تعالي : « اتقوا الله وابتغوا إليه الوسيلة » ( مائده / 35 )

توسل به يک مرد صالح ، جايز است و اين ديد گاه مذهب احمد بن حنبل مي باشد . و حتي بعضي ها هم گفته اند که مستحب است که انسان به افراد صالح توسل کند .

در ادامه نظر احمد بن حنبل را نقل مي کند ، امام احمد به مروذي گفت : ( کتابي را احمد بن حنبل براي آقاي مروذي به نام مناسک نوشته اند) توسل به رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) در دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است و مي توان به دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) توسل کرد .

مثلا نزد آن حضرت برود و از ايشان بخواهد که براي او دعا کند که خداوند فلان حاجت را به او بدهد .

و شيخ تقي الدين ابن تيميه اين مسأله را مانند مسأله قسم خوردن به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) قرار داده است .

مثلا من قسم به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بخورم ؛ زيرا وهابيت فقط قسم خوردن به خداوند را جايز مي دانند و سوگند خوردن به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را جايز نمي داند . يعني ابن تيميه مي گويد : از ديدگاه احمد بن حنبل هم قسم خوردن به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است و هم توسل به آن حضرت .

ابن تيميه گفت : توسل به ايمان و محبت رسول خدا صلي الله عليه وآله جايز است و هم چنين توسل به دعاء و شفاعت به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) يعني طلب شفاعت را از آن حضرت ، مشروع است .

توسل به دعا و شفاعت آن حضرت ، همان چيزي است که خداوند ما را به آن دستور داده است در آيه 35 از سوره مائده که مي فرمايد : از خداوند بترسيد و تقوا پيشه کنيد و براي قرب و نزديکي به خداوند وسيله اي پيدا کنيد .

المرداوي السعدي الحنبلي ، علاء الدين ابي الحسن علي بن سليمان بن احمد ، الانصاف في معرفه الراجح من الخلاف علي مذهب امام احمد بن حنبل ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 2 ، ص 430

اين نظريه حنابله است ؛ ولي وهابي ها مي گويند در اين جا منظور جهاد و عمل صالح است در صورتي که حنابله ميگويند : منظور در اين جا توسل به ايمان ، محبت ، طاعت ، دعا و طلب شفاعت به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي باشد و اين نظري اجماعي بين علما مي باشد و اختلافي در آن نيست .

اين مشت محکمي بر دهان وهابيتي است که سخن احمد بن حنبل را نمي پذيرند . شايد اشکال وارد کنند بر اين که اين کتاب چاپ بيروت است و چنين مطلبي در اين کتاب دروغ است و صحت ندارد .

در پاسخ به اين وهابي ها کتاب الانصاف چاپ شده در عربستان و چاپخانه الملک سعود بن عبد العزيز ، جلد 2 ، صفحه 456 دقيقا همان مطالب بيان شده :

.... يتوسل بالنبي صلي الله عليه و آله في دعائه . وجزم به في المستوعب وغيره . وجعله الشيخ تقي الدين کمسألة اليمين به . قال : التوسل بالايمان به وطاعته ومحبته والصلاة و السلام عليه وبدعائه وشفاعته ونحوهما هو من فعله او افعال العباد المأمور بها في حقه : مشروع اجماعا ...

حال اگر اشکال بگيرند که شايد آقاي مرداوي دروغ گفته باشد ؟ در جواب همين مطلب را از زبان ابن تيميه نشان مي دهيم که ابن تيميه نيز همين مطلب را بيان کرده ؛ اما در امانت خيانت کرده و همه آن را بيان نکرده است ؛ ولي همان اندازه از مطلب را که در کتابش آورده براي ما کفايت مي کند .

در کتاب مجموع الفتاوي شيخ الاسلام احمد بن تيميه ، با جمع آوري عبد الرحمن بن محمد بن قاسم و پسرش ، به دستور ملک فهد بن عبد العزيز آل سعود چاپ شده ، جلد اول ، صفحه 140 :

وسئل شيخ الاسلام : هل يجوز التوسل بالنبي صلي الله عليه و آله أم لا ؟

فأجاب : الحمد لله . أما التوسل بالايمان به ، محبته وطاعته ، والصلاة والسلام عليه وبدعائه وشفاعته ونحوه ذلک ، مما هومن افعاله ، وافعال العباد المأمور به في حقه . فهو مشروع باتفاق المسلمين ... اما قول القائل : اللهم إني اتوسل إليک به . فللعماء فيه قولان کما لهم في الحلف به قولان : وجمهور الائمة کمالک ، شافعي وابي حنيفة علي أنه لايسوغ الحلف بغيره من الانبياء والملائکة ...

وهذا احدي الروايتين عن احمد والرواية الاخري تنعقد اليمين به خاصة دون غيره ، ولذلک قال احمد في منسکه الذي کتبه للمروذي صاحبه : إنه يتوسل بالنبي صلي الله عليه و آله في دعائه ، ولکن غير احمد قال : إن هذا اقسام علي الله به ، ولايقسم علي الله بمخلوق ، و احمد في إحدي الروايتين قد جوز القسم به ، فلذلک جوز التوسل به .

از ابن تيميه سؤال شد : آيا توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است يا نه ؟

ابن تيميه جواب داد : توسل به ايمان ، محبت ، طاعت و سلام و صلوات بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و هم چنين توسل به دعا و طلب شفاعت از ايشان ، مشروع است به اتفاق همه مسلمين .

در اين سؤال هيچ قيد زماني هم ندارد که بخواهند به آن اشکال وارد کنند .

 صحابه در زمان حيات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به ايشان ، توسل مي کردند و بعد از وفات آن حضرت به عمويش عباس ، متوسل مي شدند ؛ همان گونه که به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) توسل مي کردند .

اما اگر کسي بگويد : خدايا من پيامبرت را واسطه قرار مي دهم . اين جايز است يا نه ؟ علما در اين مورد دو قول دارند ؛ همان طور که در قسم خوردن دو قول دارند . مالک و شافعي و ابو حنيفه گفته اند قسم خوردن به غير از انبياء و ملائکه جايز نيست ( براي اين مطلب خود هيچ مدرک و سندي هم ارائه نمي دهد ) اما از احمد در اين باره دو روايت است : يک روايت اين است که قسم خوردن به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) اشکالي ندارد . به همين علت در کتاب مناسکي که احمد براي آقاي مروذي نوشته است ، گفته توسل به دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است .

اما کسان ديگري غير از احمد گفته اند که جايز نيست . چون احمد قسم خوردن به پيامبر (صلي الله عليه و آله) را جايز مي دانسته ، توسل به ايشان را هم جايز مي داند .

مجموع فتاوي شيخ احمد بن تيميه ، با جمع آوري عبد الرحمن بن محمد بن قاسم و پسرش ، با دستور ملک فهد بن عبد العزيز آل سعود ، ج اول ، ص 140

 از اين کتاب چاپ بيروت هم موجود است که دقيقا همين مطلب را در جلد اول و در صفحه 107 بيان کرده است .

يک روايت ديگر از ابن تيميه نقل کنيم که بسيار جالب است و کار را تمام مي کند . اين روايت در کتاب الإخنائيه أو رد علي الإخنائي ، تأليف تقي الدين ابي العباس احمد بن عبد الحليم بن تيميه حراني ، با تحقيق احمد بن مونس العنزي ، چاپ دار الخراز ، صفحه 409 :

ايشان در اين صفحه از کتاب ، مطلبي را نقل مي کند مبني بر اين که :

زماني که ما سراغ قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي‌رويم ، رو به قبر آن حضرت دعا کنيم يا رو به قبله ؟

اين بحثي است که هميشه بين مسلمانان بوده ، ما هم در اين زمينه روايات زيادي داريم. ايشان نظريات مختلفي را نقل مي کند که به نظر احمد بن حنبل مي رسد :

وفي منسک المروذي الذي نقله عن احمد أنه قال في السلام علي النبي (صلي الله عليه و آله) : ولاتستقبل الحائط ... وسلم ابو بکر وعمر ، وحول وجهک إلي القبلة وسل الله حاجتک متوسلا إليه بنبيه (صلي الله عليه و آله) تقض من الله عزوجل ....

در کتابي که احمد بن حنبل براي آقاي مروذي نوشته اند اين گونه از احمد نقل شده : زماني که خواستيد سلام دهيد ، رو به ديوار نايستيد .... به ابوبکر و عمر سلام دهيد ؛ سپس صورت خود را به سمت قبله برگردان و به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) متوسل شو و و ايشان را به عنوان واسطه به درگاه الهي ببرو حاجت خود را از خداوند بخواه و خداوند حاجت تو را خواهد داد .

 ابن تيميه حراني ، تقي الدين ابي العباس احمد بن عبد الحليم ، الاخنائيه أو الرد علي الاخنائي ، با تحقيق احمد بن مونس العنزي ، چاپ دار الخراز ، ص 407

آقاي ابن تيميه چنين مطلبي را در کتاب خود نقل کرده است يا بايد مي گفت که احمد بن حنبل ، مشرک است و بايد کشته شود يا اين که بايد از حرمت توسل دست بردارند و آن را قبول کنند ، راه دومي باقي نمي ماند . نويسنده کتاب ابن تيميه و چاپ عربستان سعودي است که از احمد بن حنبل نقل مي کند زماني که به مدينه رفتيد و حاجتي داشتيد ، به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) توسل کنيد و از آن حضرت طلب حاجت کنيد .

اين ها نمونه اي از توسلات احمد بن حنبل بود و صراحتا ثابت مي کند که امام حنابله توسل را قبول داشته است . إن شاء الله در بحث تبرک ، نمونه هاي زيادي را از احمد بن حنبل نقل خواهيم کرد .

پس احمد بن حنبل ، به روايت ابن تيميه ،توسل را قبول داشته است ؛ يا ابن تيميه دروغگو است يا اين که توسل جايز مي باشد ؛ البته توسل احمد بن حنبل توسط ديگران هم نقل شده است .

آيا ابن تيميه توسل را جايز مي دانسته يا نه ؟

البته ما برخي از مطالب مربوط به ابن تيميه را قبلا هم نقل کرده بوديم که ان شاء الله باز هم بيان خواهيم کرد .

مجموع فتاوي شيخ الاسلام احمد بن تيميه ، با جمع آوري عبد الرحمن بن محمد بن قاسم با کمک پسرش ، چاپ عربستان سعودي به دستور ملک فهد بن عبد العزيز آل سعود ، جلد اول ، صفحه 264 :

ابن ابي دنيا روايتي را در کتاب مجابي الدعاء نقل کرده :

قال : حدثنا ابوهاشم سمعت کثير بن محمد ابن کثير بن رفاعة يقول : جاء رجل إلي عبد الملک بن سعيد بن أبجر فجس بطنه . فقال : بک داء لايبرأ . قال : الدبيلة . قال فتحول الرجل فقال : الله الله الله ربي لا اشرک به شيئا . اللهم إني اتوجه إليک بنبيک محمد نبي الرحمة صلي الله عليه و آله ، يا محمد إني اتوجه بک إلي ربک وربي يرحمني مما بي . قال فجس بطنه . فقال : قد برئت ، ما بک علة .

قلت : فهذا الدعاء ونحوه قد روي أنه دعا به السلف . ونقل عن احمد بن حنبل في منسک المروذي التوسل بالنبي صلي الله عليه و آله في الدعاء ...

وليس المجرد کون الدعاء حصل به المقصود ...

شخصي نزد عبد الملک بن سعيد بن ابجر آمد ، شکمش را معاينه کرد . به او گفت : تو يک بيماري داري که علاج ندارد . شخص گفت : چه بيماري است ؟ عبد الملک گفت : غده اي است که در شکم شما در حال رشد کردن مي باشد و قابل درمان هم نيست . شخص صورت خود را برگرداند و گفت : خداوند ، پرودگار من است و هيچ کس را شريک او قرار نمي دهم (توحيد ) خدايا من رسول تو را واسطه قرار مي دهم . اي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) من شما را واسطه نزد خداوند قرار مي دهم که خداوند به من رحم کند و بيماري من درمان شود . عبد الملک شکم او را معاينه کرد و گفت : در مان شدي و هيچ بيماري نداري .

در اين روايت شخصي به رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) متوسل مي شود و ايشان را واسطه قرار مي دهد و بيماري او درمان شده است . در ادامه ابن تيميه نظر خود را بيان مي کند :

اين دعا و مثل آن را سلف صالح (صحابه و تابعين و اتباع تابعين ) استفاده و مي خواندند . از آقاي احمد بن حنبل هم در کتاب مناسکي که براي آقاي مروذي نوشته ، گفته توسل به دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است .

سلف صالح مشرک بوده يا مسلمان ؟ اگر مسلمان بودند ، چرا توسل کردند ؟ مگر از ديدگاه وهابيت ، مسلمان توسل مي کند ؟

مجري :

شايد نمي دانستند که توحيد چيست ؟

استاد يزداني :

در ابتداي روايت گفته که من فقط خدا را مي پرستم و کسي را شريک خداوند قرار نمي دهم ؛ اما توسل هيچ تناقضي با توحيد ندارد و عين توحيد مي باشد . اين روايت نشان مي دهد که توسل عين توحيد است و سلف صالح که احمد بن حنبل هم که از سلف شمرده مي شود ، توسل به دعاي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله ) را جايز مي دانسته است .

... در ادامه روايت مي گويد: اين که کسي دعا کند که خداوند حاجتش را بدهد ، مشکلي را حل نمي کند و دليل نمي شود که توسل ، جايز باشد . بسياري از ستاره پرست ها هستند که به ستاره ها متوسل شدند و دعا کرده اند و حاجت خود را گرفته اند ...

مجموع فتاوي شيخ الاسلام احمد بن تيميه ، با جمع آوري عبد الرحمن بن محمد بن قاسم با کمک پسرش ، چاپ عربستان به دستور ملک فهد بن عبد العزيز آل سعود ، ج 1 ، ص 246

مجري :

اين سؤال امکان دارد که شبهه بسياري از افراد باشند ، ما اگر به اهل بيت (عليهم السلام) و پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) متوسل مي شويم . همين دعا کردن را بسياري از کساني که مشرک هستند ، هم انجام مي دهند ؛ مثلا به اشياء يا حيوانات متوسل مي شوند و به ظاهر حاجت خود را هم مي گيرند . پس اين مسئله باعث نمي شود که توسل را جايز کند .

استاد يزداني :

اين دعايي که بنده در اين روايت نقل کردم ، دعايي است که سلف آن را نقل کرده اند و مسلمان ها اين دعا را مي خوانند . بله امکان دارد که ستاره پرست يا گوساله پرست ها ، توسل کنند و حاجت خود را بگيرند ؛ اما اين دعا ، دعاي سلف است . اگر بگويند که سلف مشرک هستند ، ما قبول مي کنيم و مي گوييم سلف مانند ستاره پرست ها هستند . خود آقاي ابن تيميه اين مطلب را نقل کرده و گفته که اين دعاي سلف است و هيچ شباهتي با دعاي مشرکين و کفار ندارد .

در چاپ بيروت اين کتاب ، جلد اول ، صفحه 188 همين مطلب را نقل کرده اند و هيچ تفاوتي با هم ندارند .

مجري :

کليپي در مورد سخنان يک وهابي در مورد اهل سنت آماده شده که با هم مشاهده مي کنيم .

کليپ 1 ) :

نظر کارشناس وهابي در مورد ماموستاهاي اهل سنت :

اميد است که دست به دامن خرافاتي که بعضا اهل سنت هم دارند ، نيفتند ؛ چون بعضي از ماموستاهاي آن ها ، در تلويزيون هاي شرک ، تأييد مي کنند که دور قبر بگردند ، متوسل به غير خداوند شوند . شرک شيعه و سني ندارد ، هر کسي به اين چيز ها معتقد باشند ، مشرک است .

مجري :

استاد يزداني ! امکان دارد در مورد اين مطلب که شرک شيعه و سني نمي شناسد ، توضيحاتي دهيد؟

استاد يزداني :

هر کس متوسل شود ، سلف باشد يا شيعه و يا سني باشد ، مشرک است . وهابيت شيعه و سني و يا سلف و غير سلف را نمي شناسد ، هر کس توسل کند ، مشرک است .

بنده چند مدرک ديگر از ابن تيميه ارائه دهم تا وهابيت ببينند که ابن تيميه هم در مواردي مجبور شده که بگويد توسل جايز است . که يا علما او را قانع کرده اند يا تقيه کرده که اين ها تقيه را نفاق مي دانند يا اين که واقعا توسل را قبول داشته است .

در کتاب البدايه و النهايه ، تأليف ابي الفداء اسماعيل بن کثير ( از شاگردان ابن تيميه ) ، چاپ دار ابن کثير بيروت ، جلد 16 ، صفحه 62 ، حوادث سال 707 هـ :

قال البرزالي : وفي الشوال منها شکي الصوفية بالقاهرة علي الشيخ تقي الدين ....

لکنه قال : لايستغاث إلا بالله ، لا يستغاث بالنبي استغاثة بمعني العبادة ، ولکن يتوسل به ويشفع به إلي الله ...

برزالي در کتاب خود بيان مي کند که صوفيه در قاهره از دست ابن تيميه و سخنان او در باره ابن عربي ، نزد دولت شکايت کردند . دولت شکايت آن ها را به قاضي شافعي مذهب ارجاع داد . مجلسي بر قرار شد ، ابن عطا ، دادستان مطالبي را گفت که ثابت نشد . ابن تيميه در آخر گفت : استغاثه به غير خدا ، جايز نيست . استغاثه به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اين معنا که ايشان را عبادت کنيم ، جايز نيست ( در اين جا نظر ابن تيميه با نظر ما يکي است ) ؛ ولکن توسل کردن و طلب شفاعت کردن از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هيچ اشکالي ندارد .

ابن کثير ، ابي الفداء اسماعيل ، چاپ دار ابن کثير ، ج 16 ، ص 62

اين يک مطلب از کتاب شاگرد ابن تيميه که از برزالي نقل مي کند ، برزالي هم از شاگردان ابن تيميه به حساب مي آيند .

شخص بعدي که اين مطلب را بيان کرده ، ابن رجب حنبلي است .

 در کتاب الذيل علي طبقات الحنابله ، تأليف عبد الرحمن بن احمد بن رجب حنبلي ، متوفاي 795 هـ ، با تحقيق دکتر عبد الرحمن بن سليمان العثيمين (از اساتيد دانشگاه ام القراي مکه و از وهابيون شناخته شده ) ، جلد 4 ، چاپ مکتبه العبيکان ، صفحه 515 :

ثم في الشوال من السنة المذکورة ...

قال : لايستغاث بالنبي (صلي الله عليه و آله) ، استغاثة بمعني العبادة ولکن يتوسل به ....

همان داستان را نقل مي کند که مجلس دادرسي برگزار شد ، ابن عطا مطالبي را گفت که مورد قبول واقع شد و ابن تيميه گفت : استغاثه به پيامبر (صلي الله عليه و آله) در صورتي که به معناي عبادت کردن آن حضرت باشد ، جايز نيست . ولکن توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز است .

بن رجب حنبلي ، عبد الرحمن بن احمد ، الذيل علي طبقات الحنابله ، متوفاي 795 هـ ، با تحقيق دکتر عبد الرحمن بن سليمان العثيمين ، ج 4 ، چاپ مکتبه العبيکان ، ص 515

آقاي ابن تيميه کافر يا مشرک بوده يا اين که مسلمان بوده ؟ اگر در اين جا نظر ديگري بدهد ، قطعا نفاق او آشکار مي شود . پس اين هم يک مدرک ديگر براي اثبات اين که ابن تيميه هم توسل را قبول داشته است .

مطلب ديگري که بارها آن را خوانده ايم در کتاب إقتضاء الصراط المستقيم لمخالفه اصحاب الجحيم ، تأليف احمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن تيميه ، متوفاي 728 هـ ، با تحقيق دکتر ناصر بن عبد الکريم العقل ، جلد 2 ، چاپ مکتبه الرشد رياض ، صفحه 735 :

أن رسول الله صلي الله عليه و آله قال : اللهم لاتجعل قبري وثنا يعبد ، اشتد غضب الله علي قوم اتخذوا قبور انبيائهم مساجد ...

ولايدخل في هذا الباب ....

فهذا کله حق ليس مما نحن فيه ، والامر أجل من ذلک واعظم . وکذلک ايضا ما يروي : « أن رجلا إلي قبر النبي صلي الله عليه و آله ، فشکا إليه الجدب عام الرمادة ، فرآه وهو يأمره أن يأتي عمر ، فيأمره أن يخرج يستسقي بالناس فإن هذا ليس من هذا الباب . ومثل هذا يقع کثيرا لمن هو دون النبي صلي الله عليه و آله ...

وکذلک سؤال بعضهم للنبي صلي الله عليه و آله أو لغيره من امته حاجة فتقضي له ، فإن هذا قد وقع کثيرا ، وليس هو مما نحن فيه . وعليک أن تعلم أن إجابة النبي صلي الله عليه و آله أو غيره لهؤلاء السائلين ليس مما يدل علي استحباب السؤال ...

واکثر هؤلاء السائلين الملحين لما هم فيه من الحال ، لو لم يجابوا لاضطرب إيمانهم ....

ابن تيميه رواياتي را از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل مي کند که ايشان فرمودند : خدايا قبر مرا بت قرار نده که مردم آن را عبادت کنند . خداوند غضب کرده بر مردمي که قبور پيامبرانشان را مساجد کرده اند .

حال اين دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مستجاب شده يا نشده ؟ اگر دعاي رسول خدا( صلي الله عليه و آله) مستجاب شده باشد ؛ پس هر کاري که مردم در کنار قبر آن حضرت انجام مي دهند ، عبادت قبرشان به حساب نمي آيد . اگر هم معتقد به عدم استجابت دعا باشيم ، مطلب ديگري است که آقاي دکتر علي جمعه معتقد بودند که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مستجاب الدعوه بودند و هر کاري که ما انجام مي دهيم ، شرک محسوب نمي شود .

در ادامه از اين کليت ، استثنايي را قائل مي شود : در اين باب داخل نمي شود ، روايتي که مردم از قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و قبور صالحين ، جواب سلام را شنيدند يا اين که سعيد بن مسيب در قضيه حرّه ، صداي أذان را از قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيده ، اشکالي ندارد . اين ها همه حق است و جزء قبر پرستي به حساب نمي آيد و هم چنين روايتي که شخصي نزد قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) آمد و از خشکسالي در سال هفده هجري ، شکايت کرد . آن حضرت را در خواب ديد و به او دستور دادند که نزد عمر برود و با مردم بروند و از خداوند طلب باران کنند .مثل اين قضيه ، نه تنها براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ؛ بلکه براي صالحين و کساني که مقامشان از ايشان پايين تر است ، اتفاق افتاده است .

يعني اگر کسي سراغ قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) برود و از ايشان چيزي بخواهد ، حضرت حاجت او را خواهد داد و اين قبر پرستي نيست .

.... هم چنين کساني بوده اند که از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حاجتي خواسته اند و ايشان حاجت آن ها را داده اند . اما اين که از قبر حضرت حاجتي را بخواهند ، جزء قبر پرستي حساب نمي شود . اين که رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) و صالحين حاجت مي دهند ، مستحب نيست ؛ بلکه جايز است ....

کساني که سراغ قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي روند ، به اندازه اي سماجت نشان مي دهند که اگر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جواب آن ها را ندهند ، ايمانشان را از دست مي دهند . همان طوري که عده اي در زمان حيات حضرت ، چيز هايي را مي خواستند و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فورا جواب آن ها را مي دادند .

ابن تيميه ، احمد بن عبد الحليم بن عبد السلام ، اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفة اصحاب الجحيم ، متوفاي 728 هـ ، با تحقيق دکتر ناصر بن عبد الکريم العقل ، چاپ مکتبه الرشد رياض ، ج 2 ، ص 735

پس چه در زمان حيات و چه در زمان ممات ، از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چيزي بخواهد ، حضرت حاجت او را بر آورده مي کند ؛ زيرا در صورت عدم استجابت ، امکان دارد ايمانشان را از دست برود .

بنابراين بر اساس ديدگاه ابن تيميه ، در خواست از قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هيچ اشکالي ندارد . مستحب نيست ، جايز است ؛ ولي از ديدگاه احمد بن حنبل ، مستحب است .

مطلب ديگري که آقاي ابن تيميه آن را تصحيح کرده است ، توسل حضرت آدم (عليه السلام) به رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است .

در کتاب مجموعه الفتاوي ، تأليف شيخ تقي الدين احمد بن تيميه حراني ، چاپ دار الوفاء ، جلد 2 ، ص 95 :

عن الميسرة قال : قلت : يا رسول الله ، متي کنت نبيا ؟ قال : لما خلق الله الارض واستوي إلي السماء ...

نظر علي العرش فرأي اسمي فأخبره الله أنه سيد ولدک ، فلما غرهما الشيطان تابا واستشفعا بإسمي إليه .

از ميسره نقل شده که از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پرسيدند که چه زماني پيامبر شديد ؟ ايشان فرمودند : از زماني که آدم بين روح و جسد بود ، خلق شده بودم و پيامبر شده بودم ....

حضرت آدم (عليه السلام) به آسمان نگاه کرد و نام مرا ديد . خداوند به او خبر داد که او سيد فرزندانت است . زماني که شيطان حضرت آدم و حضرت حوا (عليهم السلام) را فريب داد ، آن ها توبه کردند و توبه آن ها با طلب شفاعت از نام من به خداوند ، پذيرفته شد .

اين روايتي است که ابن تيميه آن را نقل مي کند و خداي وهابي ها محسوب مي شود . روايت بعدي از عمر بن خطاب است .

عن عمر بن الخطاب قال : قال رسول الله (صلي الله عليه و آله) : لما اصاب آدم الخطيئة رفع رأسه . فقال : يا رب ! به حق محمد إلا غفرت لي ، فأوحي إليه وما محمد ؟ ومن محمد ؟ فقال : يا رب إنک لما اتممت خلقي رفعت رأسي إلي عرشک ، فإذا عليه مکتوب : لا اله الاالله ، محمد رسول الله (علي ولي الله ) فعلمت أنه اکرم خلقک عليک ، إذ قرنت اسمه مع اسمک . فقال : نعم ، قد غفرت لک وهو آخر الانبياء من ذريتک و لولا ما خلقتک ، فهذا الحديث يؤيد الذي قبله وهما کالتفسير للأحاديث الصحيحة .

زماني که حضرت آدم (عليه السلام) گرفتار آن اشتباه شد ، سرش را بلند کرد و گفت : خدايا به حق محمد (صلي الله عليه و آله) قسم مي دهم که مرا ببخشي ، به ايشان وحي شد که شما محمد (صلي الله عليه و آله) را از کجا مي شناسي ؟ گفت: خدايا زماني که خلقت من به پايان رسيد ، سرم را به سمت آسمان بلند کردم که نوشته شده بود : لا اله الا الله ، محمد رسول الله . پس من فهميدم که محبوب ترين خلق نزد تو ايشان است ؛ زيرا نام ايشان در کنار نام تو قرار دارد . خداوند فرمود : بله ، من به خاطر او شما را مي بخشم . او آخرين پيامبر از فرزندان توست و اگر او نبود ، تو خلق نمي شدي . اين روايت ،تأييد کننده روايت قبلي است و اين دو حديث مانند تفسير با روايات صحيحه است .

ابن تيميه حراني ، شيخ تقي الدين احمد ، مجموعه الفتاوي ، چاپ دار الوفاء ، ج 2 ، ص 95 و 96

 آقايان وهابي ! ابن تيميه مشرک شده يا نه ؟ ابن تيميه روايتي را نقل مي کند که در آن حضرت آدم (عليه السلام) قبل از خلقت جسمي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ، به ايشان متوسل شده و به دليل اين توسل ، خداوند او را بخشيده است . حال بگوييد که توسل شرک است يا نه ؟ اگر شرک است ، نعوذ بالله حضرت آدم (عليه السلام) مشرک است و ابن تيميه که اين روايت را بيان کرده و هيچ اشکالي به آن وارد نکرده نيز ، مشرک است .

در نتيجه طبق عباراتي که از کتاب هاي خودشان با چاپ عربستان سعودي نشان داديم ، از ديدگاه ابن تيميه و احمد بن حنبل ، توسل و طلب شفاعت از ايشان ، اجماعي است و به قول ابن تيميه ، توسل به دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اتفاق مسلمان ها ، جايز است . ما نيز همين مطلب را مي گوييم؛ مثلا ما به زيارت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي رويم و مي گوييم يا رسول الله ! براي ما دعا کن که ما عاقبت به خير شويم يا اين که شما از خداوند بخواهيد که گناهان ما را ببخشد . اين توسل را وهابي هاي امروز ، شرک و کفر مي دانند ؛ اما ابن تيميه مي گويد : اين توسل به اتفاق مسلمين جايز است و احمد بن حنبل ، امام حنابله چنين توسلي را مشروع و اجماعي مي داند .

احمد بن حنبل هم در کتاب مناسک حج خود صراحتا مي گويد : کسي که مدينه مي رود ، بايد رو به قبله بايستد و دعا کند و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را واسطه خود قرار دهد . بنابراين اگر توسل ، شرک باشد ، احمد بن حنبل ، امام حنابله ، هم مشرک است . ابن تيميه هم که نظر اجماعي مسلمانان را در باره توسل نقل کرده و هم چنين همه مسلمان ها تا قرن هشتم و سلف صالح که شامل صحابه و تابعين و اتباع آن ها مي شود ، مشرک هستند .

مجري :

کليپي را آماده کرده ايم از گزارش يکي از شبکه هاي خبري که به صورت تصويري ارائه شده از فروش زنان توسط داعش .

کليپ 2 :

فروش زنان و دختران توسط داعش در بازار اسرا

مجري تلويزيون :

تصاويري منتشر شده از نظاميان داعش ، تقسيم دختران پنهان شده در بازار فروش اسرا را نشان مي دهد .

مرد داعشي :

امروز روز فروش اسرا در بازار است . امروز روز تقسيم زنان است .

راوي مستند :

زناني براي فروش در بازار اسرا، اين يک عنوان سينمايي نيست . اين تصاوير مربوط به روزي است که در آن غنيمت ها بين نظاميان داعش تقسيم مي شود . غنيمت ها زنان ايزدي و مسيحي هستند که در عراق ربوده شده اند .

داعشي :

امروز بازار اسرا است . بر دختران بر چسب قيمت مي زنند و براي فروش مي آورند . کي مي خواهد يکيش را بگيرد .

اين ها روي آورده اند براي فروش .

راوي مستند :

رفتيم ببينيم ليست قيمت ها به چه صورت است که بيانگر از بين رفتن حقوق انساني است ، ليستي که هيچ يک از حقوق انساني رعايت نشده که مي خواهيم بخشي از آن را روايت کنيم ، روايتي که اصلا حق مطلب را ادا نمي کند .

اين مجموعه شامل دختراني است که هنوز به سن بلوغ نرسيده اند . دختران و نوجواناني که آن ها را به انواع جنايات جنسي و جسمي مبتلا کرده اند که بعضا تا حد مرگ مي رسد .

واقعه اي که تا کنون در تاريخ رخ نداده است و به استناد صوت و تصوير به دست آمده که از آن ها گوياي وقوع اين حادثه بين رقه و موصل است . همين مقدار براي بيدار کردن وجدان عالم کافي است ؛ ولي براي بعضي ها فقط بهره سياسي دارد .

تماس بينندگان

بيننده : آقاي خير خواه از کردستان ـ شيعه

بنده مدت ها ست که اين سؤال را دارم که مثلا مرتاض هاي هندي که ايماني به خداوند ندارند و مشرک هستند ؛ اما مشکلات خود را به راحتي حل مي کنند . يک فرد ناصبي به بنده گفت اين که شما به زيارت امام رضا (عليه السلام) يا سيد الشهدا (عليه السلام) مي رويد ، نعوذ بالله اين شيطان است که شما را به چنين کاري وا مي دارد که به آن ها متوسل شويد .

استاد يزداني :

بين اين حاجت دادن و آن حاجت دادن يک تفاوت عمده وجود دارد و آن اين است که مرتاض همان را که تمرين کرده مي تواند انجام دهد ؛ مثلا يک مرتاض چندين سال تمرين مي کند که فقط مي تواند روي ميخ بخوابد و بالاتر از اين نمي تواند انجام دهد . يا اين که سال ها تمرين مي کند تا بتواند با يک اشاره قطار را نگهدارد . اين قدرت انسان است که با رياضت کشيدن مي تواند قدرت فوق العاده پيدا کند ؛ اما فقط مي تواند همان کار را انجام دهد .

در صورتي که از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هر چه بخواهيد ، به اذن الهي مي تواند برآورده کند . حضرت عيسي (عليه السلام) کور مادرزاد را شفاء مي داد . آيا يک مرتاض مي تواند يک کور مادرزاد يا يک بيماري را شفاء دهد ؟ در طول تاريخ هيچ گاه اين اتفاق نيافتاده است . خداوند در قرآن نمرود را مثال مي زند که يک زنداني را آزاد مي کرد و مي گفت : ببينيد من يک مرده را زنده کردم .

پس يک مرتاض فقط مي تواند همان کاري را که تمرين کرده مي تواند انجام دهد ؛ اما از پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) هر چه را که بخواهيم مي تواند به قدرت الهي ، انجام مي دهد .

بيننده : ابراهيم از مشهد مقدس ـ شيعه

در مورد حديثي که به تازگي شنيده ام ، سؤالي داشتم . حديث از امام جعفر صادق (عليه السلام ) است ، که فرمودند : کسي که به جهت ستمي که به ما شده است ، محزون باشد ، نفس کشيدن او تسبيح خداوند است و نگراني او براي ما ، عبادت است و مخفي داشتن اسرار ما ، جهاد در راه خداست .

سؤال بنده اين است که مخفي داشتن اسرار به چه معناست و اين اسرار چه هستند که وظيفه شيعيان حفظ آن است ؟

استاد يزداني :

 در خود روايت مشخصا توضيحي در اين باره نداده که مقصود چيست ؛ اما در شرح اصول کافي مقصود را اين گونه بيان کرده اند :

وهو الاحکام المخالفة لمذهب العامة ونحوها ...

منظور از اين اسرار ، احکامي است که مخالف مذهب عامه است .

 اگر ما آن اسرار را فاش کنيم ، در زماني که شيعيان از طرف بني اميه و بني عباس تحت فشار قرار دارند ، مشکلاتي را براي ائمه معصومين (عليهم السلام) ايجاد مي کند . در جاي ديگر فرموده اند که مقصود از اين اسرار ، امامت است . در زماني مثل زمان متوکل عباسي که امام صادق (عليه السلام) از دنيا مي روند و نمي توانند که جانشين خود را معرفي کند ، مجبور شدند که نام چند نفر را بنويسد ، اگر کسي مي آمد و مقصود امام صادق (عليه السلام) را که امام کاظم (عليه السلام) بود ، فاش مي کرد ، جان امام کاظم (عليه السلام) به خطر مي افتاد . يا امکان دارد مقصود از آن ، اسراري است که خون شيعه را بريزد .

بيننده : محمد از زابل ـ اهل سنت

از استاد يزداني يک سؤال داشتم مبني بر اين که تمام اهل سنت وهابي هستند يا اين که بعضي هاي آن ها وهابي هستند ؟

استاد يزداني :

شما اگر برنامه هاي ما را ديده باشيد ، فرق اهل سنت با وهابيت را مي دانستيد. وهابيت يک سري عقايدي دارند که اهل سنت آن اعتقادات را ندارند . تمام علماي اهل سنت از اول تاريخ گفته اند که ما بر جواز توسل و استغاثه ، اجماع دارند ؛ مانند محمد عمر سربازي که از علماي اهل سنت هستند و توسل ، استغاثه ، تبرک ، زيارت قبور و قسم خوردن به غير خدا را قبول دارند ؛ ولي وهابيت اين ها را قبول ندارند و آن شرک مي دانند . يکي از علماي وهابيت که به اين شبکه آمده بود ، گفتند بين وهابيت و اهل سنت 700 فرق دارند که در اين مورد هم کتابي تأليف کرده بود و تفاوت عمده آن ها در همين است که اهل سنت خداوند را جسم نمي دانند ؛ اما وهابيت خداوند را جسم مي دانند.

بيننده : آقاي طالبي از کرمانشاه ـ اهل سنت

ما اهل سنت توسل را قبول داريم و اين شبکه هاي وهابي ، نماينده اهل سنت نيستند . اين ها در واقع سخنگوي تکفيري ها مي باشند و کساني را هم که از اين تکفيري ها حمايت مي کنند را هم کافر مي دانيم .

بيننده : عباس از اليگودرز ـ شيعه

چند روز قبل يکي از کارشناسان وهابي در شبکه خودشان مي گفت : مگر امام حسين (عليه السلام) به بهشت نرفته که شيعيان اينقدر به سر و صورت خود مي زنند و گريه مي کنند .

مجري :

مگر اين پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) نمي دانستند که حضرت حمزه سيد الشهدا (عليه السلام) بهشتي هستند که به مردم دستور دادند براي ايشان گريه کنيد . هر شخصي که در نزد مؤمنين عزيز تر و محبوب تر باشد ، از دست دادن او دردي بالاتر خواهد داشت و عزاداري بهتر را طلب مي کنند .

بيننده : آقاي باقري از خوزستان ـ شيعه

دو سؤال از کارشناس برنامه داشتم ؛ يکي اين که در قرآن آمده که کفار در جهنم خالدين فيها هستند ؛ يعني امکان ندارد که به اندازه اي که عمر کرده اند ، در جهنم باشند ؟

سؤال دوم بنده در مورد جمع خواني نماز است که ما شيعه ها نماز هاي ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مي خوانيم در صورتي که اهل سنت بين اين نماز ها وقفه اي ايجاد مي کنند . علت اين جمع خواني از نظر شيعه چيست ؟

 مجري :

بنده در مورد سؤال اول شما يک مثال دنياي بيان مي کنم ؛ مثلا اگر ضربه اي در مدت يک ثانيه به چشم شخصي وارد شود ، آن شخص به اندازه يک عمر نابينا مي شود . گاهي اقتضاي طبيعت است که بابت انجام يک عمل که زمان آن هم بسيار کم بوده ، عاقبتش تيره و تار خواهد بود .

استاد يزداني :

در ارتباط با جمع خواني نماز به سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) در قسمت پرسش و پاسخ مراجعه کنند و کلمه نماز را جستجو کنند ، مقاله اي است با عنوان اين که چرا شيعيان مانند اهل تسنن نماز هاي خود را در پنج وقت نمي خوانند ؟ که ما در اين مقاله ، روايتي از بخاري و صحيح مسلم نقل کرده ايم که پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) هميشه نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را جدا مي خواندند که روايت آن را از صحيح بخاري نشان خواهم داد :

صحيح بخاري ، تأليف ابي عبد الله محمد بن اسماعيل بخاري ، چاپ دار ابن کثير ، صفحه 142 ، کتاب مواقيت الصلاة :

حدثنا ابن مقاتل قال : اخبرنا عبد الله قال : اخبرنا ابوبکر بن عثمان بن سهل بن حنيف قال : سمعت ابا امامة يقول : صلينا مع عمر بن عبد العزيز الظهر ، ثم خرجنا حتي دخلنا علي انس بن مالک فوجدناه يصلي العصر ، فقلت يا عمّ ما هذه الصلاة التي صليت ؟ قال : العصر وهذه الصلاة رسول الله صلي الله عليه و آله التي کنا نصلي معه .

ابا امامه نقل مي کند : با عمر بن عبد العزيز نماز ظهر را خوانديم . بعد خارج شديم و بر انس بن مالک وارد شديم که ديدم بلافاصله بعد از نماز ظهر ، نماز عصر را خواند . سؤال کرديم عموجان اين چه نمازي بود که خوانديد ؟ گفت : نماز عصر است . اين نمازي است که با رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) مي خوانديم .

بخاري ، ابي عبد الله محمد بن اسماعيل ، چاپ دار ابن کثير ، ص 142

يعني هميشه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) وقتي نماز ظهر را مي خواند ، بلافاصله نماز عصر را هم مي خواند و نمازي را که امروز من مي خوانم ، نمازي است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) اين گونه مي خواند و شما نماز ظهر و عصر را جدا کرديد ؛ اما آن حضرت هميشه با هم مي خواند .

اين روايت در صحيح بخاري است ، کتابي که بعد از قرآن ، صحيح ترين کتاب نزد اهل سنت است.

بيننده : ياسر از سراوان ـ اهل سنت

اهل سنت توسل و گريه کردن را قبول دارد ؛ اما من مي خواستم بپرسم که ياعلي گفتن و يا محمد گفتن را هم قبول دارند ؟

مجري :

بله ، علماي شما همان طور که توسل را قبول دارند ، استغاثه را هم مي پذيرند . در برنامه هاي گذشته هم به اين مباحث پرداخته ايم و در آينده هم به اين مباحث مخصوصا استغاثه بيشتر خواهيم پرداخت .

بيننده : عزيزي از کردستان ـ اهل سنت

بنده از شما خواهش مي کنم که صريح و واضح نظر شيعه را در مورد خلفاي راشدين و عايشه بيان کنيد ؟ مسلمان هستند يا اين که شما شيعيان آن ها را کافر مي دانيد ؟

مجري :

به والله نظر ما شيعيان در مورد اين افراد همان نظر امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) است . آن حضرت اين افراد را نجس و کافر نمي دانستند و مسلمان مي دانستند .

بيننده : حامد از خوي ـ شيعه

 شب گذشته در يکي از شبکه هاي وهابي گفتند که در کتب شيعه روايت متعه حرام شده است . در اين باره توضيحاتي را بيان کنيد .

استاد يزداني :

در رابطه با اين سؤال روايتي در کتاب تهذيب الاحکام شيخ طوسي (ره) ، ج 7 ، صفحه 251 :

واما ما رواه محمد بن يحيي عن ابي جعفر عن ابي الجوزا عن الحسين بن علوان عن عمرو بن خالد بن زيد بن علي عن آبائه عن علي عليهم السلام قال : حرم رسول الله صلي الله عليه و آله يوم خيبر لحوم الحمر الاهلية ونکاح المتعة .

فان هذه الرواية وردت مورد التقية وعلي ما يذهب إليه مخالفوا الشيعة والعلم حاصل لکل ما سمع الاخبار ان من دين ائمتنا عليهم السلام إباحة المتعة فلايحتاج إلي الاطناب فيه .

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در روز جنگ خيبر گوشت الاغ اهلي و ازدواج موقت را حرام کرد .

در همين جا بلافاصله جواب مي دهد :

اين روايت مورد تقيه است و با مذهب شيعه ، سازگاري ندارد و زماني که اخبار را در کنار هم جمع کنيم ، دين ائمه شيعه متعه را جايز مي داند . بنابر اين اين روايات هيچ ارزشي ندارند .

شيخ طوسي (ره ) ، تهذيب الاحکام ، ج 7 ، ص 251

سند روايت هم ضيعف مي باشد ؛ چون هم ابي الجوزا از اهل سنت است و هم حسين بن علوان .

پس سند از نظر ما صحيح و معتبر نيست و ما نمي توانيم اين روايت را بپذيريم . بر فرض هم اگر سند روايت صحيح باشد ، با ده ها و صدها روايت ديگر که متعه را جايز مي داند ، در تضاد است و ما اين روايات را بر اين يک روايت مقدم مي دانيم .

بيننده : عبد الغني از گلستان ـ اهل سنت

بنده قصد دارم چند مطلب را بيان کنيم . مطلب اول در مورد توسل به پيامبران و صالحين است .

در قرآن کريم آيات زيادي هست که پيامبران الهي در زمان مصائب و مشکلات ، چه کاري انجام داده اند ؛ مثلا زماني که ايوب پيامبر به آن مصيبت گرفتار مي شوند ، إذ نادي ربه : پرودگارش را صدا مي کند و خداوند فورا پاسخ مي دهد . در مورد حضرت يونس زماني که در شکم ماهي بودند ، باز هم خداوند را صدا زدند و به کسي توسل نکردند و چون بلافاصله خداوند را صدا زد ، خداوند هم بلافاصله پاسخ داد ، فاستجبناله ونجيناه من الغم . ما اجابت کرديم و او را از آن مصيبت نجات داديم .

البته شايد گفته شود که پيامبران مقربان درگاه الهي هستند و نياز ندارند که توسل کنند . اما در ادامه آيه مي فرمايد و کذلک ننجي مؤمنين : کساني که فقط ما را صدا کنند ، ما مؤمنان را نجات مي دهيم .

سؤال بنده اين است که اگر من فقط از الله بخواهم ، که خداوند به پيامبر مي فرمايد : تو به هدايت پيامبران گذشته هدايت کن و در خط آن ها باش . اگر من فقط از خداوند بخواهم ، همان طور که به پيامبرت امر کردي : قل لا املک لنفسي نفعا و لاضرا الا ما شاء الله و لو کنت اعلم بک لأستکثرت من الخير : اگر من غيبي مي دانستم يا اين که نفع و ضرري در دستم بود ، براي خود کاري انجام مي دادم .

اهل بيت (عليهم السلام) روي چشمان ما جاي دارند ؛ اما اين ها همه وفات کرده اند و نمي توانند به ما کمک کنند . اگر من کار هايي که پيامبران انجام دادند و فقط خداوند را صدا کنم ، کار اشتباهي کرده ام يا اين که عين توحيد است ؟

استاد يزداني :

شما پيرو چه مذهب فقهي هستيد ؟

بيننده :

بنده حنفي مذهب هستم .

استاد يزداني :

شما تا به حال آيه 64 سوره نساء را ديده ايد که مي فرمايد : ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما .

اگر کسي به خودش ظلمي کرد و نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و از خداوند طلب استغفار کرد و پيامبر (صلي الله عليه و آله) هم براي او طلب استغفار کرد ، خداوند توبه او را مي پذيرد .

تمام علماي اهل سنت، مذاهب اسلامي از شيعه ، حنفي ها ، شافعي ها ، حنبلي ها و مالکي ها اجماع دارند که اين آيه جواز توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را ثابت مي کند . در کنار استغفار ما بايد استغفار رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هم باشد تا خداوند توبه ما را بپذيرد .

 بيننده :

اين آيه اي را که شما خوانديد در مورد منافقين است که اگر نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بيايند ، توبه آن ها را مي پذيرد ؛ البته پيامبر (صلي الله عليه و آله) زنده باشند . اگر آن حضرت وفات مي کردند کسي نمي توانست نزد ايشان برود .

استاد يزداني :

در کجاي آيه گفته شده که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بايد زنده باشد ؟

بيننده :

در کجاي آيه گفته شده که مرده باشد؟

استاد يزداني :

آيه مطلق است ، هم شامل مرده مي شود و هم شامل زنده . تمام بزرگان مذاهب خمسه گفته اند که اين آيه هم شامل زنده مي شود و هم شامل مرده .

بيننده :

کسي که توسل مي کند ، از شخص مرده مي خواهد ..

استاد يزداني :

برادر عزيز ! شما توسل و استغاثه را با هم خلط کرده ايد . بنده مطلب از علماي شافعي نشان مي دهم : آقاي نووي شافعي ، مفتي الامه ، در کتاب المجموع (يکي از معتبر ترين کتاب هاي شافعي ها ) ، جلد 8 ، صفحه 256 :

من احسن ما يقول ما حکاه ....

کنت جالسا عند قبر رسول الله صلي الله عليه و آله فجاء اعرابي فقال : السلام عليک يا رسول الله سمعت الله يقول : ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما . و قد جئتک مستغفرا من ذنبي مستشفعا بک إلي ربي ...

ايشان مفتي الامه به اين آيه براي جواز توسل استدلال کرده است و زمان بعد را وفات پيامبر (صلي الله عليه و آله) را مي گويد . شما بهتر از اين عالم اهل سنت مي فهميد . بنده 15 نفر از علماي شافعي را ليست کرده ام از جمله ابن کثير ، نووي شافعي ، سيوطي ، سمهودي ... 6 نفر از علماي حنبلي از جمله ابن جوزي ، سامري حنبلي ، بهوتي .... و 5 نفر از علماي احناف از جمله محمد عمر سربازي ، موصلي ، نسفي ... و علماي مالکي که همه اين علما به اين آيه براي جواز توسل استدلال کرده اند . حتي يک نفر از علماي اهل سنت در طول تاريخ يافت نشده که گفته باشد اين آيه مختص زمان حيات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) باشد.

بيننده :

شأن نزول اين آيه در مورد منافقين است .

استاد يزداني :

شأن نزول که دليل نمي شود مخصوص فقط همان شخص باشد . تمام قرآن کريم ، شأن نزول دارد ، اين گونه باشد ، بايد تمام قرآن را کنار بگذاريم ؛ چون آيات شأن نزول دارد .

بيننده :

بنده از شما يک سؤال دارم که آيا روايتي است که رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت (عليهم السلام) در زمان مصيبت و مشکل ، به غير از الله به کسي متوسل شده باشند ؟ آن را بيان کنيد .

استاد يزداني :

قبل از امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) که براي اين عزيزان هم روايات با سند هاي صحيح داريم و ما هيچ مشکلي نداريم ، قبل از اين ائمه ، از عمر بن خطاب ، از عايشه ، روايت صحيح السند موجود است که به قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) متوسل شده اند و دستور به توسل داده اند ، شما قبول مي کنيد ؟

بيننده :

سؤال بنده اين است که کار اين پيامبران الهي ، اشتباه بوده که از خداوند خواسته اند ؟

استاد يزداني :

اين پيامبران هم توسل کرده اند . ابن تيميه حراني مي گويد : حضرت آدم (عليه السلام) به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) توسل کرد و خداوند او را بخشيد .

بيننده :

من از قرآن مي خوانم که توسل نکرده ، من به روايت کاري ندارم .

استاد يزداني :

 قرآن که نفرموده که توسل جايز نيست ، شما يک آيه بياور که در آن گفته شده باشد که توسل جايز نيست . قرآني را که شما خوانديد را عايشه نخوانده بود ؟ روايت عايشه در کتاب مسند الدارمي معروف به سنن الدارمي ، تأليف ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن الفضل بن بهرام الدارمي ، جلد 1 ، چاپ دار المغني رياض ، صفحه 227 :

حدثنا ابو الجوزاء اوس بن عبد الله قال : قحط اهل المدينة قحطا شديدا ، فشکوا إلي عايشة فقالت : انظروا قبر النبي صلي الله عليه و آله فاجعلوا منه کوا إلي السماء حتي لايکون بينه وبين السماء سقف ....

مردم مدينه دچار قحطي شديدي شدند ، پيش عايشه آمدند و شکايت کردند . عايشه گفت : سراغ قبر پيامبر (صلي الله عليه و آله) برويد و پنجره اي روي قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) باز کنيد تا سقفي بين آسمان و قبر نباشد . مردم اين کار را انجام دادند ، آن قدر باران آمد که تمام بيابان ها ، سرسبز شد ، شتر ها به حدي چريدند که ترکيدند .

آن سال را هم عام الفدخ نامگذاري کردند . (سالي که شترها ترکيدند )

علماي اهل سنت در ذيل روايت گفته اند :

رجاله ثقات وهو موقوف علي عايشة .

روات اين حديث ، همه ثقه و مورد اطمينان هستند و مطلبي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در اين روايت نيست و همه مطالب از عايشه نقل شده است .

 دارمي ، ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن فضل بن مهرام ، مسند الدارمي معروف به سنن الدارمي ، چاپ دار المغني رياض ، ج 1 ، ص 227

به نظر شما عايشه اياک نعبد و اياک نستعين را خوانده بود يا نه ؟ اين آياتي را که شما تلاوت کرديد را خوانده بودند يا نه ؟ اگر خوانده بود و توسل مي کرد و از ديدگاه شما توسل شرک است ، عايشه مشرک است . در صورتي که اين روايت از عمر بن خطاب ، صحابه داريم و حتي خود رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هم توسل مي کردند و هم دستور به توسل مي دادند .

ما روايت معتبر داريم که خود پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) که قرآن برايشان نازل شده ، توسل مي کردند . در کتاب در السحابه في مناقب القرابه والصحابه ، تأليف محمد بن علي شوکاني ، با تحقيق دکتر حسين بن عبد الله العمري ، چاپ دار الفکر دمشق ، صفحه 539 :

اخرج الطبراني في الکبير والاوسط ورجال إسناده ثقات غير روح بن صلاح وقد وثقه ابن حبان و الحاکم ...

الله الذي هو يحيي و يميت وهو حي لايموت ، اللهم اغفر لامي فاطمه بنت اسد ولقنها حجتها ووسع عليها مدخلها بحق نبيک والانبياء الذين من قبلهم فإنک ارحم الراحمين .

طبراني در کتاب کبير و اوسط خود اين روايت را نقل کرده که تمام راويان آن ثقه هستند ؛ غير از روح بن صلاح که ابن حبان و حاکم او را توثيق کرده است . روايت مربوط به زماني است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هنگام دفن فاطمه بنت اسد ، مادر امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليهم السلام) اين مطلب را خواند : خدايا مادرم فاطمه بنت اسد را ببخش و بيامرز ، حجت را به او تلقين کن ، قبر او را برايش وسيع نما . به حق پيامبر خودت و پيامبراني که قبل از من بودند.

شوکاني ، محمد بن علي ، در السحابه في مناقب القرابه و الصحابه ، با تحقيق دکتر حسين بن عبد الله ، چاپ دار الفکر دمشق ، ص 539

خود رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در اين روايت ، متوسل شده ، رواياتي که علماي اهل سنت آن را معتبر مي دانند ؛ يعني نعوذ بالله آن حضرت به اندازه شما نمي فهميدند ؟ استدلال شما به آيات قرآن هيچ سودي ندارد ؛ زيرا از يک طرف خداوند فرموده که از من بخواهيد و از يک طرف همان خدا دستور داده که از پيامبر (صلي الله عليه و آله) هم بخواهيد ؛ پس توسل نمي تواند شرک باشد .

 مجري :

شما که در پاسخ به توسل شيعيان مي گوييد اين افراد بندگان خدا هستند و اين آيه در مورد توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) در زمان حياتشان است . مگر نعوذ بالله رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در زمان حيات ، فراتر از بنده خداست و الوهيت دارد که توسل به ايشان جايز مي شود .

ان شاء الله همه ما به آن چه واقعيت و حقيقت است ، برسيم . از همه شما بينندگان عزيز و ارجمند تشکر مي کنيم که تا اين ساعت از برنامه با ما همراه بوديد. اميدواريم که استفاده کافي و لازم را از اين برنامه برده باشيد .

اللهم عجل لوليک الفرج

التماس دعا

 يا علي مدد

 خدايار و نگهدارتان



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما