* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 20 دي 1393 | تعداد بازديد: 685 | |
حديث: مثل اهل بيت من ع همانند کشتي نوح ع است | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتينآيت الله دکتر حسيني قزوينيتاريخ : 1391/04/01مجري: بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد سلام عرض ميکنم بينندگان عزيز هر کجاي عالم هستيد اميدواريم که در صحت و عافيت باشيد .
در خدمت استاد و سرور عزيزم حضرت آيت الله العظمي دکتر سيد محمد حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزيزم. استاد حسيني قزويني: سلام عليکم و رحمه الله و برکاته بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز و گرامي در هر کجاي اين کره خاکي در امريکا و کانادا و کشور هاي افريقايي، اروپا و آسيايي افغانستان، پاکستان و هندوستان و تاجيکستان بيننده برنامه ما هستند خالصانهترين سلامم را تقديم ميکنم موفقيت همگان را از خداي منان مي خواهم و از همه عزيزان خواستار اين هستم که ما را از دعاي خير خودشان فراموش نکنند. مجري: حاج آقا از سفر چه خبر؟ ايشان يک سفري خارج از کشور داشتند و رفتند افغانستان. حاج آقادر چند دقيقه گزارش سفرتان را بدهيد. استاد حسيني قزويني: بله ما يک سفر دو سه روزه داشتيم به کشور افغانستان.با عزيزان روحانيون افغاني و همچنين فرهنگيان و طلاب ديدارهاي متعددي داشتيم بعضي از مراکز فرهنگي و حوزههاي علميه و به ويژه تلويزيونهاي شيعه مخصوصا تلويزيون مربوط به آيت الله محسني را ديداري از نزديک داشتيم. و با امکاناتشان کاملا آشنا شديم. روز مبعث که بيش از دو هزار نفراز علما و فضلا و اساتيد و طلاب از شهر کابل و بعضي از شهرهاي اطراف آنجا حضور داشتند جلسه خيلي باصفايي بود. به ويژه که اين جلسه به مناسبت بعثت نبي گرامي صلي الله عليه و آله و سلم بود. دفترشبکه جهاني ولايت را تأسيس کرديم و همچنين دفتر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي را . باتعدادياز فضلا و اساتيد هماهنگي شد در دانشگاهها حضور فعال داشته باشند. امروز وهابيت اين دشمنان قسم خورده قرآن و اسلام وقتي که ميبينند چهارتادانشجو و يا چهارتاافرادعادي اطلاعات مذهبيشان ضعيف است شروع ميکنند تبليغ و شبههافکنيکردن. و ما هم احساس ميکنيم بايد نيرو هاي فعالي را تربيت کنيم و در برابر اينها قرار بدهيم و اينهارارسواي علمي بکنند. چون خيلي از اين وهابيهادنبال اين هستند که يک نقطه ضعفي از ما بگيرند من همانجا گفتم الحمدلله شبکهولايت يک شبکه برخاسته از حوزه است و زير نظر مرجعيت شيعه. و به سه زبان برنامه پخش ميکند . طبق جديدترين آماري که داريم بعد از اينکه زبانانگليسي و عربي دائر شد بيش از پنجاه ميليون بيننده داريم. با همه تبليغي که عليه شيعه شده است الحمدلله رب العالمين مذهب شيعه در حال گسترش است. و انديشمندان اهلسنت و انديشمندان وهابي امروز متوجه فرهنگ اهلبيت ع شدهاند . جالب اين است از برادر عزيزمان جناب آقاي دکتر مصباحي که در کانادا هستند اينرا نقل کردهاند که يکي از اين وهابيهاگفت ما روي يک جوان مسيحي يا يهودي شش يا هفت سال کار ميکنيم . و او را سني وهابي ميکنيم . ولي اين آقا ميآيد يک جلسه دو جلسه پاي صحبت شما .و تمام زحمات ما هدر ميرودميآيد شيعه ميشود . شما چهکار ميکنيدکه در يک ساعت دو ساعت زحمات هفتساله ما را هدر ميدهيد؟ ايشان گفت ما کاري نميکنيم . فرهنگ اهلبيت را که يک فرهنگ برگرفته از قرآن است و منطبق با سنت راستين نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم و عقل است. منطبق با فطرت بشري است ارائه ميدهيم اينها بياختيار مذهب اهلبيت را انتخاب ميکنند . نسبت به شيعه محدوديتها در همهجا زياد است. ولي با همه اينهاامروز انديشمندان و تحصيلکردگان جهان تشنه معرفت اهلبيتعليهمالسلام هستند. اگر چنانچه ما اين مباحث را به نحو زيبا منتشر کنيم. همان تعبيري را که آقاي دکترغنيمان استاددانشگاه مدينه ميگويد: نحن الوهابيون علي يقين بأن المذهب اثني عشري هو الذي سوف يکذب إليه کل أهل السنة و کل الوهابيين في المصول الغريب. ميگويد ما وهابيهابه يقين دريافتهايم. در آينده بسيار نزديک تمامي اهلسنت و وهابيون جذب مذهب اهلبيت و شيعهياثنيعشري خواهدشد. اين ديگر حرف خودتان است. مراجع کنيد کتاب المنهج الجديد و الصحيح من الحوارمع الوهابيين ص 178 اين ديگر چيزي نيست که ما بگوييم. يا همين ص 10 کتاب آقاي قفاري که به عنوان ليدر وهابيهااست. اصول مذهب الشيعه. ايشان ميگويد : در خيلي از جاها ميبينيم که بعضي از اقوام و قبائل باجمعهم شيعه شدهاند. و برادر ما هم جناب آقاي يزداني چند کليپ ازاهلسنت و وهابي نقل کرد. که آي مردم در يمن شيعه چي شده. و فلانجا شيعه شدند. عرض کردم که ما دنبال يارگيري نيستيم. و الله تالله ما دنبال اين هستيم که آن حقايق اسلام را به مردم معرفي کنيم. فرهنگ اهلبيت را به مردم معرفي کنيم طبق آيه قرآن. فبشر عباد الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه. الحمدلله امروز شبکهولايت شکرخدايعالم به عنوان يک شبکه پويا و بالنده مطرح است. الحمدللهربالعالمين. و عملا باز هم داريم تکرار ميکنيم بهترين راه و بهترين روش براي تبيين مسائل گفتوگوي آزاد است گفتوگوي دوستانه است. ما دعوت کردهايم که نيامدند. گفتيم اجازه بدهيد که ما بياييم اجازه ندادند. گفتيم استوديو به استوديو قبول نکردند. حداقل تلفني. مگر اين آقايان نمي گويند ما به حق هستيم و مذهب شيعه باطل است. بيايند تلفن آزاد است حداقل بنده خودم هفته اي سهشب درخدمت بينندگان عزيز هستم. از پيغمبر که ديگر بالاتر نيستند. و إنا أو إياکم لعلي هدي أو في ضلال مبين. سوره سبأ آيه 24. به فرض گيريم ما اهل کتاب ما مشرک و ما کافر هستيم شما پيغمبر! ديگر بالاتر از اين که نيست. و إنا أو إياکم لعلي هدي أو في ضلال مبين. پيغمبر ميگويدبياييدياماگمراه هستيم شماهدايت يافتهايد و يا نه به عکس است. با هم بنشينيم با هم صحبت کنيم. اين آقايان که دم از حق مي زنند بيايند با هم صحبت کنيم. من عذر مي خواهم مقداري زياد صحبت کردم. مجري: انشاءالله خداوند شما را حفظ کند و ممنون هستيم از گزارش سفر افغانستان که رفته بوديد. دوستان عزيز بحت ما در حديث افتراق بود. گفتيم ناجيه چه فرقهاي است .مصاديقش را در سلسله مباحث گذشته از حاج آقا سوال کرديم .بحث به حديث ثقلين رسيد و بحث سنت و عترت پيش آمد. حالا اگر حاج آقا لطف کنند در چند دقيقه دوباره يک جمع بندي کنند. استاد حسيني قزويني: عرض کرديم کتابالله و عترتي با سنت هيچ منافاتي ندارد. چون سنت مبين و مفسر قرآن است. گفتيم که اهلبيت وارث سنت پيغمبر اکرم صلي الله عليه و سلم هستند. روايات متعددي از منابع معتبر اهلسنت نقل کرديم. عرض کرديم که اهلبيت ناقل سنت پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم هستند. خود امام صادق مي فرمايد: هر مطلبي را نقل ميکنم تمام مطالب و سند من به نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي رسد. چه سند را ذکر بکنم و چه سند را ذکر نکنم. اهلبيت بيانگر موارد اختلاف امت هستند. رواياتش را هم مفصل مطرح کرديم. در جلسه گذشته. اهلبيت پيادهکننده سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هستند. و اين هم عبارتي است که خود شخص خليفه دوم به ابن عباس ميگويد :شايستهترين فردکه اگر خلافت و ولايت را به عهده بگيرد مردم را بر کتاب خدا و سنت پيغمبر وادار مي کند رفيق تو علي بن ابي طالب است. تاريخ مدينه منوره ج 3 ص883. در روايت حاکم نيشابوري ميگويدپيغمبر ميفرمايد: اگر ولايت را به علي بسپاريد اگر خلافت به علي سپرده شود او هم خودش هدايت شده است و هم هدايتگر است و شما را به صراط مستقيم وا مي دارد. که صراط مستقيم همان کتاب و سنت است. و بعد ميگويد : هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين. مسند احمد ج 1 ص 109. از آن طرف هم روايت داريم که خود حضرت مهدي ارواحنا فداه که بيايد يعمل بسنتي به سنت من عمل خواهد کرد. روايتي که هيثمي در مجمع الزوائد ج 7 ص 317 مي آورد. و لذا با توجه به اين قضايا ائمه عليهم السلام جز سنت پيغمبر چيز ديگري را شعارش را نميدهند. جز سنت پيغمبر چيزي را بيان نميکنند . جز سنت پيغمبر چيزي را پياده نميکنند . يعني اگر کسي بخواهد در خارج سنت نبي مکرم را واقعا به صورت مجسم ببيند گفتار ائمه و رفتار ائمه سلام الله عليهم اجمعين است. با اين که ائمه دشمنان سر سختي داشتند و تلاش کردند که ازايشان نقطه ضعف بگيرند از حضرت امير گرفته تا حضرت عسگري سلام الله عليهم يک مورد را شما به ما نشان بدهيدکه دشمنان خلاف سنتي از ايشان در گفتار و در رفتار و کردار داشته باشند. اما به عکس خود ذهبي و غيره مي گويند ائمه از نظر علم و تقوا و صلاحيت سرآمد عصر خودشان بودهاند. و لذا اگر چنانچه ما گفتهايم. کتاب الله و عترتي. آقايان مي گويند: ما کتاب الله و سنتي. هم داريم. عترت در حقيقت بيانکننده و پيادهکننده سنت پيغمبراکرم صلي الله عليه و آله و سلم هستند. مجري: ما حديث ثقلين را به عنوان مؤيد فرقه ناجيه آورديم. که پيغمبر فرمود: امت من هفتاد و سه فرقه ميشوند و همه اينهادر آتش جهنم هستند إلا يک فرقه. جناب استاد حديث ثقلين را مستمسک اين قرار دادند که دليلي است بر فرقه ناجيه بودن اهلبيت و پيروان اهل بيت. حديث ديگري را که ميخواهم از حضرت عالي سوال کنم و براي بينندگان عزيز هم شايد تازه باشد حديث سفينه است. که حضرت فرمود مثل اهلبيت من مثل کشتي نوح است هر کسي سوار آن شود نجات مي يابد. و هر کسي سوار نشود غرق ميشود . آيا مي توانيم از اين حديث استفاده کنيم بر همين فرقه ناجيه بودن يا نه ؟ مقداري توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني: روايتي است که جناب احمد بن حنبل از أبي ذر نقل ميکند . ميگويد که درب کعبه را أبيذر گرفته بود. و مي گفت که هر کس که من را مي شناسد که ميشناسد هر کسي نميشناسد من أبوذر هستم. از پيغمبر اکرم شنيدم که فرمود: إن مثل أهل بيتي کمثل سفينة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها هلک. داستان اهلبيت من داستان کشتي نوح است.هر کس اين کشتي را سوار شود نجات پيدا ميکند هر کس تخلف کند هلاک ميشود . يعني همان گونه که کشتي حضرت نوح مايه نجات کساني شد که به نوح ايمان آورده بودند. و کساني که تخلف کردندو سوار کشتي نشدندهمه غرق شدند .ميگويد داستان اهلبيت من همان قضيه است هر کسي بيايد و تابع اهلبيت من باشد و دستورات اهلبيت من را پياده کند. عين آنهايي است که دستورات حضرت نوح را پياده کردند و سوار کشتي شدند و نجات پيدا کردند. و آنهايي که به سخنان اهلبيت من گوش ميدهند اينهاهم در حقيقت به يک کشتياي سوار ميشوند که مايه نجات اينهااست. فضائل الصحابه ج 2 ص 285 خود حاکم نيشابوري همين قضيه را نقل ميکند . در مستدرک شان ج 2 ص 343 ميگويد : هذا حديث صحيح علي شرط مسلم. اين حديث شرايط صحيح مسلم را دارد. ابن حجر هيثمي در الصواعق المحرقه ج 2 ص 675 چاپ بيروت. الرساله ايشان هم ميگويد : و جاء من طرق کثيرة يقوي بعضها بعضا. از سندهاي مختلف آمده است. و اينهاهمديگر را تقويت ميکنند . مثل. مثل أهل بيتي. در روايت. إنما مثل أهل بيتي. در روايت ديگر. إنما مثل أهل بيتي و في رواية إلا أن مثل أهل بيتي فيکم مثل سفينة نوح في قومه من رکبها نجا و من ترک تخلف عنها غرق. ميگويد در روايتها با تعابير مختلف آمده است. فرموده است که هر کسي به دستورات اهلبيت من عمل کند. مايه نجاتش است. همان طوري که به دستورات حضرت نوح عمل کردند نجات پيدا کردند. هر کسي تخلف کند غرق ميشود. اين را معجم کبير طبراني ج 3 ص 45 با اندک تغييري دارد. در اين جا عزيزان دقت کنند. جناب مناوي که از شخصيتهاي برجسته اهلسنت است. شارح جامع صغير سيوطي متوفي 1013 ميگويد : وجه تشبيه اهلبيت به سفينه و کشتي نوح اين است که من أحبهم و عظمهم شکرا لنعمة حبهم و أخذ بهدي علمائهم نجا من المخالفات و من تخلف عن ذلک غرق في بحر کفر النعم و هلک في معادن الطغيان. هر کس اهلبيت را دوست داشته باشد اينهارا تعظيم بدارد و بزرگ بشمارد به خاطر اين که نعمت حبش را شکرش را به جا بياورد به هدايت علماي اهلبيت عمل بکند از هر گونه مخالفات نجات پيدا ميکند هر کس از اينهاتخلف بکنددر درياي کفران نعمت غرق ميشودو در معادن طغيان هلاک ميشود . فيض القدير ج 5 ص 660. از آن طرف ملا علي قاري که يک شخصييت برجسته اهلسنت و حنفي مذهب است. متوفي 1014 ميگويد : من التزم محبتهم و متابعتهم نجا في الدارين إلتزم محبته أهل البيت. و التزم متابعت أهل البيت و إلا فلک فيهما هر کس محبت اهلبيت را داشته باشد و از اهلبيت متابعت کند. به دستورات آنها عمل کند در دنيا و آخرت نجات پيدا ميکند . فرقه ناجيه چه کسي است. اينرا ملا علي قاري ميگويد . و اين کاملا ديگر نشان مي دهد بر اين که کاملا اين قضايا واضح و روشن است. و هيچ شک و شبههاي در اين قضيه نيست. که اهلبيت عليهم السلام در حقيقت کشتي نجات امت هستند. و در روايتي هم است. إن الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة. اينهابه اين شکل هستند. البته بعضي روايتي را نقل ميکنند از امام صادق عليه السلام : بنده نديدم و از يکي از فضلا شنيدم.که امام صادق فرمود: کلنا سفينة النجاة و لکن سفينة الحسين أسرع. همهي ما کشتي نجات هستيم.کشتي امام حسين سريع السيرتر است. توسل به امام حسين زودتر نتيجه ميدهد. و يکي از اعاظم که من الآن اسمش را فراموش کردهام و بالا سر حضرت معصومه دفن شده است. ميگويد : علي بن مهزيار دوازده بار رفت مکه تا خدمت حضرت ولي عصر مشرف بشود. تا مرتبه دوازدهم دستش به دامن آن عزيز زهرا و آن يوسف فاطمه رسيد و توفيق زيارت به دست آمد. اگر همين آقاي علي بن مهزيار يک بار به زيارت امام حسين رفته بود. مرتبه اول به حاجتش رسيده بود و دستش به دامن آن مولا و آن آقا و صاحب و اربابش حضرت ولي عصر ارواحنا فدا واصل شده بود. و اينرا هم گفتيم و اين روزي بينندگان عزيز است که پاي گيرندههايشان نشستهاند. مجري: حاج آقا ممنون و سپاس گزار هستيم که بحث سفينه نجات را مطرح کرديد. حتي اين کسي که داخل سفينه نميشوداگرپسر حضرت نوح باشدجزء هلاکين است و هلاک خواهد شد. و به تعبيري که حضرت استاد فرمودند. از علماي اهلسنت بود که گفتند محبت تنها کافي نيست. ما بايد عمل کنيم و التزام داشته باشيم. و بر کشتي سوار بشويم تا از اين تلاطم و فتنهها انشاءالله در امان باشيم. اين حديث سفينه خيلي جالب بود در کنار حديث ثقلين. حال اين حديثي را که حاج آقا در کتب شيعه آمده است و يا در کتب اهلسنت آمده است که. أهل البيت أمان الأمه. اهلبيت من أمان اين امت هستند. اين امان امت بودن يعني چه؟ اينرا براي بينندگان عزيز توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني: اين حديث در منابع متعدد اهلسنت با سندهاي صحيح آمده است. أحمد بن حنبل نقل ميکند . به سند خودش از اميرالمومنين فرمود: النجوم أمان لأهل السماء. ستارگان مايه أمن اهل سماء هستند. مايه امنيت آسمانيان هستند اگر چنانچه اين ستارگان بروند آسمانيان نابود خواهند شد. اهلبيت من هم مايه امنيت اهل زمين هستند آن وقتي که اهلبيت من از روي زمين برداشته شونداهل زمين برداشته خواهند شدو نابود خواهند شد. فضائل الصحابه آقاي أحمد بن حنبل ج2 ص 671 حاکم نيشابوري از جابر نقل ميکند . پيغمبر اکرم همان روايت را مطرح ميکند . تا آن جاي که ميگويد اهلبيت من مايه امنيت و امان امت من هستند. و اهلبيت من اگر از بين بروند. و از روي زمين برداشته شوند. أتاها ما يوعدون لأنه سبحانه و تعالي لما خلق الدنيا لأجل المصطفي آن روزي است که ديگر قيامت بر پا خواهد شد و تمام کره زمين به هم خواهد زد. ايشان ميگويداين روايت صحيح الأسناد است. مستدرک ج 2 ص 486. در روايت ديگر جناب مناوي ميگويد : خداي عالم از آن جايي که دنيا را به خاطر نبي مکرم خلق کرده است. جعل دوامها بدولته. دوام دنيا را به دولت پيغمبر آن گاه به دوام اهلبيتش قرار داده است. يعني دنيايي که به خاطر پيغمبر آفريده شده است. استمرار اين دنيا به برکت اهلبيت عليهم السلام است. فيض القدير ج6 ص387 من براي اينکه بعضيها تصورنکنند غلو درباره اهلبيت است و امثال اين. و ياآنچه در زيارت جامعهکبيره ميخوانيم. بکم ينفس الهم بکم يکشف الضر بکم فتح الله. (آقاياني که معرفتي نسبت به اهلبيت ندارند و اين آقاي نعثل عصرگفته در زيارتجامعه چيزي براي خدا نگذشتهاند. ما در يک جلسه گفتيم که اين نهايت بي سوادي و عداوت تو با اهلبيت است. در رابطه با حضرت داوود ميگويد : خداي عالم ديگر دستش بسته شده است.قرآن را بردار بخوان. أيها الناس شيعه آمده در زيارت جامعهکبيره همه کارها را داده به اهل بيت! با اين که ما جواب داده ايم). توضيح دادهايم. که مراد چيه .مراد علم القضا و غيره است. گفتيم که ائمه عليهمالسلام و اميرالمومنين بايد علم و قضاوت داشته باشند. اينرا هم شما براي علي زياد ميبينيد؟ باشد اينرا هم از علي بن ابي طالب سلب کنيد! امامت را که سلب کرديد!عصمت را سلب کرديد!علميت را سلب کرده ايد و هر گونه فضائل علي را زير سوال برديد بياييد بگوييد که اصلا علي علم قضاوت بلد نبود! يک مسلمان سادهاي بود و فريب خورد .رفت از پدرش اجازه گرفت. پدرش گفت برو به پيغمبر اسلام بياور و خودش هم با اختيار خودش اسلام نياورده است. فريب پدرش را خورده است. هرکسي اين شبکهها را ببيندمتوجه ميشود اين آقايان و اين کارشناسها و آن مجري احمقشان جز عناد و جز عداوت براي اهلبيت هيچ چيزي از دهانشان بيرون نميآيد. گويا تمام وجود و فکر و قلب و خون و رگ و پوست و استخوان اينها عجين شده با عداوت اهل بيت ! واقعا عليبنابيطالب مظلوم بود و امروز هم مظلوم است. همين امروز يکي از اساتيد در همايش مي گفتند:يکي از دوستان نقل مي کرد دورانسربازي در مناطق اهلسنت بودم آنجا خيلي حرفها ميزدند. و شبکهکلمه را ميديدم و نزديک بود سني بشوم. ولي وقتي شبکهولايت را ديدم تمام آنچه اين شياطين در مخ من کرده بودند بيرون رفت و در اعتقاداتم راسخ شدم. الحمدلله من بعضي وقتها ميگويم اگر شبکهولايت نبود و چرنديات اينهارا ما جواب نميداديم. در اين عصر وانفسا که شبهات و إلقائات شيطاني از در و ديوار مي بارد. اين بچه شيعهها چهکار ميکردند؟ و واقعا من عنايات و الطاف خفيهي الهي را دارم ميبينم که شبکهولايت الحمدلله در برابر اين شبکههاي معاند حالا که سيصد تا است سه هزار تا هم که باشد ايستاده. الحمدلله خداي عالم به شيعه بياني داده است. و اين ناچيز و تعدادي از عزيزاني که توانستهايم تربيت کنيم الحمدلله بياني دارند که تمام حرفهاي اينهارا هر چه که ميبافند ما رشته ميکنيم . دروغها و تناقضها و عداوت اينهارا براي دنيا الحمدلله داريم اثبات ميکنيم . و اتفاقا در يک سخنراني گفتهام که در بيستوهفت کشور اروپايي بيستوهفت روحاني شيعه نداريم. شيعه واقعا حضور فعال ندارد. الآن ميگويم اگر دوستان بيشتر از اين سراغ دارند اعلام کنند. البته غير از انگلستان که الحمدلله آن جا روحانيت حضور فعال دارد. امکانات در اختيار روحانيت شيعه نبود. حوزههاي علميه نيروها را به آن شکلي که بايد اعزام ميکردند نکردند. به خاطر محدوديت سياسي بوده است به خاطر مشکلات مالي بوده است. وازاين طرف اعلام کردهاند که سيوسه درصد درآمد عربستانسعودي خرج تبليغات وهابيت ميشود. و هر روز هم مثل قارچ يک شبکهاي از زمين ميرويد و افکار وهابيت را ميخواهند بيشتر کنند. ولي ما هم تصميم گرفتهايم که قاطعانه نيرو تربيت کنيم. و به حول و قوه الهي به تمام نقاط عالم اعزام کنيم. همين امروز در خدمت برادرمان جناب آقاي محسني بوديم به کوري چشم اين وهابيها تعدادي از عزيزان و دانشجويان کشور هند آنهايي که در مقطع دکترا مشغول تحصيلات هستند نه پايينتر اينهارا که حدود 80 تا100 نفرهستند تربيت ميکنيم که بفرستيم به جنگ شياطين به جنگ ابليسها به جنگ آنهايي که بناي عداوت با اهلبيت را اساس کارشان قرار دادهاند.و همين برنامه را براي طلاب و دانشجوبان ديگر کشورها انجام خواهيم داد.چون براي اعزام روحاني ايراني به بعضي از کشور ها محدوديتهايي داريم هم اقتصادي مشکل داريم. و هم از نظر سياسي. البته ما نيرو به اندازه کافي داريم. به کوري چشم دشمنان ما الآن در حوزه شايد بالاي پانزدههزار از صدوبيستويک مليت نيرو داريم. دانشجو داريم، طلبه داريم، استاد داريم. و اينهابعضيها روي فقه رفتهاند کار کردهاند، روي اصول کار کردهاند. تفسير کار کردهاند، تبليغ کار کردهاند روي بحث پاسخ گويي به شبهات کم کار کردهاند. ما وقتي در جلسات ميگوييم وهابيهاچنيناند و چناناند تحريک ميشوند. الحمدلله نه اينکه در حوزه نداريم داريم ولي به اندازهاي که کافي باشد و بتوانيم پاسخگوي اين همه اراذل و اوباشي که اينهادارند به کشورها گسيل ميکنند نداريم. جالب است من در همان سخنراني گفتم که عربستانسعودي به يکي از کشورهاي اروپايي يک مبلغ فرستاده بوده براي تبليغ وهابيت .و مبلغ وهابي بعد از يک يا دوسال شيعه برگشته است! اين نشان مي دهد بر اين که منطق شيعه چه قدر قوي است. لازم هم باشد ما از همين آقا دعوت ميکنيم . ولي خب يک سري مشکلات سياسي بندگان خدا دارند. يک سري افرادي که نه حرفي ميفهمند و نه منطقي ميفهمند اينهارا مي آوريد و طلسم شکن معرفي مي کنيد. اگر ما مثل شما بخواهيم اينهارا بياوريم روي آنتن يک سري مشکلات امنيتي بندگان خدا دارند. مگر همين جناب آقاي تاتار نيست ؟در استان گلستان شيعه شد زن و بچهاش هم شيعه شدند. ريختند صبح زود زنگ زدند آمد دم در نزديک بيستوپنج يا بيستوهفت ضربه چاقو به سرش زدند و قطعه قطعه کردندجلوي زن و بچهاش انداختندکه چرا شيعه شدهاي. حالا من براي اينکه اين قضيه روشن بشود اين عبارت را بخوانم. و در خدمت بينندگان عزيز هستيم. صالحي شامي ميگويد عبد الرزاق در مصنف و ابن المنذر در تفسيرش بسند صحيح با شرط شيخين مسلم و بخاري از اميرالمومنين نقل کرده گفته که: لم يزل علي وجه الدهر في الأرض سبعة مسلمون فصاعدا فلو لا ذلک هلکت الأرض و من عليها. همواره در روي کره زمين هفت نفر يا بالاتر هستند که اينها مايه دوام و استقرار کره زمين هستند اگر اينها نباشند زمين و تمام ساکنين زمين هلاک مي شوند. اگر به فرض ما ميگوييم ائمه عليه السلام مايه دوام کره زمين است. موجب امنيت کره زمين است. مايه آرامش و نزول برکات الهي است به اين جهت است. يا در روايتي ديگر باز ميگويد بسند صحيح از ابن عباس که بعد از حضرت نوح هفت نفر بودند خداوند عالم به برکت اين هفت نفر تمام بلايا را از مردم کره زمين بر ميداشت. و همچنين در روايت ديگر پيغمبر اکرم فرمود: اهلبيت من موجب امنيت کره زمين هستند از اختلافات. فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبليس. آن هايي که با اهلبيت من مخالفت کنند اينها ميشوند حزب ابليس. بينندگان ديگر مي توانند مصداقش را پيدا کنند ما ديگر لازم نيست که مصداق پيدا کنيم. و بعد حاکم نيشابوري هم ميگويد که اين صحيح الإسناد است. مستدرک ج 3 ص 162. ابن حجر الهيثمي متوفي 974 العسقلاني 852 است. ميگويد به نبي مکرم گفت که يا رسول الله: ما بقاء الناس بعدهم. بعد از اين که مردم از اهلبيت جدا بشوند . يا اهلبيت از کره زمين برداشته بشود چه ميشود ؟ گفت: بقاء الحمار إذا کسر صلبه. مثل آن الاغي است که کمرش شکسته است. نه توان راهرفتن دارد و نه امکان باربردن دارد. علامه شرف الدين ميگويد : نحن نسأل ابن حجر. ما از ابن حجر سوال ميکنيم . اگر جايگاه علماي اهلبيت اين است. فأنت تصرفون. کجا داريد مي رويد. اين روايت هم عين همان عبارت کتاب مستدرک الصحيحين که. النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بيتي أمان لأمتي من الإختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب فصاروا حزب الإبليس آن زماني که عرب بخواهد اختلاف کند و از اهلبيت جدا بشود اين ديگر کاملا واضح و روشن است ميشوند حزب ابليس.
مجري: خيلي ممنون هستيم حاج آقا البته ما صف برداران اهلسنت را از اين وهابيت جدا ميکنيم . و اين وهابيت است. که اين طور دامن اختلاف را دارند مي زنند. و مباحثي را مطرح ميکنند که واقعا اسباب شرمندگي است که حتي اهلبيت پيغمبر خدا را نشانه رفتهاند.البته اهلبيت صاحب دارند. و خداي اهلبيت انشاءالله جزاي اينها را خواهد داد و اميدوار هستيم که شما عزيزان ما را ياري کنيد. استاد حسيني قزويني: کجا اهلسنت مي آيند اين طور جسورانه اهانت کنند؟ما حداقل شش هفت تا از مولويها و امامموستاها را آورديم و ديديد که چه قدر زيبا امام موستا راستي چه قدر زيبا صحبت کردند. يعني من واقعا لذت بردم. اهلسنت ما اينهاهستند. نه اين آقايان که دارند آن جا عربده ميکشند. هر روز نسبت به اميرالمومنين و نسبت به حضرتزهرا و نسبت به حضرتمهدي اراوحنا فداه جسارت ميکنند . اينهاخودشان را نماينده اهلسنت ميدانند. بنده در افغانستان بودم گفتند آقا اينجا همان تلويزيون تمدن بود. که بسياري از علماي شاخص اهلسنت آمدهاند در رابطه با حضرتمهدي و ولادت حضرتمهدي صحبت کردهاند. در ماه شعبان سال گذشته پخش کرديم. من از اين آقايان خواستم که نوارش را براي ما بفرستيد که ما امسال پخش کنيم. تا اينهابدانند که اين جسارتها و توهينها از ناحيه کيست؟ به فرض شما معتقد هستيد که حضرتمهدي به دنيا نيامده است. حداقل چهارصدميليون شيعه معتقدند که به دنيا آمده است. شما حداقل ادب و شعور داشته باشيد. به اين چهارصدميليون شيعه احترام بگذار. نه اينکه شروع کنيد به اهانت کردن و فحش دادن و توهين کردن و جسارت کردن و يک سري مباحثي که کار اراذل و اوباش سرکوچه است. نه کار يک عالم ديني! آن هم در يک شبکه جهاني اين چنين جسورانه و وقيحانه مقدسات شيعه را مورد حمله و هجمه قرار دادن! مجري: خيلي ممنون هستيم حاج آقا از شما. و اين زمان ديگر تعلق به شما عزيزان دارد. اولين بيننده ما جناب آقاي علي رضا از مشهد هستند. سلام و عرض ادب داريم خدمت آقاي عليرضا. بيننده: سلام عليکم و رحمه الله و برکاته. مجري: سلام عليکم. بيننده: بنده هم سلام عرض ميکنم خدمت شما جناب مجري محترم. و جناب آيت الله حسيني قزويني. استاد حسيني قزويني: سلام عليکم و رحمه الله. بيننده: بنده پيشاپيش عرض تبريک و تهنيت دارم خدمت شما و خدمت همه مسلمان جهان ولادت با سعادت سومين و چهارمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت حضرت سيدالشهداء و زينالعابدين. و آقا قمربنيهاشم آقا ابوالفضل العباس را. با توجه به کمبود وقت ميخواستم به چند نکته اشاره کنم. با توجه به اينکه آنچه براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند .ميخواستم چند مورد عرض کنم و چند تا سوال داشتم و سريع التماس دعا داشته باشم. آقا اميرالمومنين ميفرمايد که عقل تو را کفايت ميکند که راه راست را از گمراهي تشخيص دهي و در جاي ديگر مي فرمايد:خدا را با معيار عقل نسنجيد که از هلاکشدگان هستيد. دقيقا همان کاري که دشمنان خدا و پيغمبر دارند ميکنند و وهابي ها. ميخواستم بگويم که فرعون يک عمر زور زد که به او بگويند خدا و در آخر غرق درياي هلاکت شد. اما عزيزان اگر تاريخ را مطالعه بفرمايند در آن کساني هستندکه آقا اميرالمومنين را نعوذ بالله خدا ميدانند. و اينرا ما قبول نداريم. آقا اميرالمومنين اول اتمام حجت ميکردند. اول قشنگ صحبت ميکردند و به خدا دعوت ميکردند. و وقتي قبول نميکردند و اصرار ميکردند. طبق حکم حق با اينها برخورد ميکردند. ميخواستم بگويم که آقا اميرالمومنين ميفرمايند که پيغمبر به من فرمود علي جان تو نسبت به من مثل کعبه هستي که مردم بايد نزد او بروند. نه اين که کعبه نزد آنها رود. يعني اگر کسي نرود خانه کعبه چيزي از حرمت کعبه کم نميشود . عزيزان من اصلا همهي عالم نروند اصلا مهم هم نيست. مهم آن حضرت است که نزد حضرت حق است. و ميخواستم يک سوال کوچک داشته باشم جناب دکتر بنده در کتابي مطالعه کردم که قبل از اين که پيغمبر ما مبعوث بشوند اين دو تا خليفه به عنوان صديق و فاروق مي نشستند نزد علماي يهود و از آنچه در تورات و کتابهاي ديگر از وقايع آينده صحبت شده سوال مينمودند درباره پيغمبر اکرم و عاقبت اينها توضيح ميدادند که همچنين کسي در عرب مسلط خواهد شد. ميخواستم بگويم که آيا اسلام آوردن ايشان از روي ميل باطني بوده است و يا نه از روي اکراه بوده و يا از روي طمع بوده است؟ و قضيه رد شمس را ميخواستم سندهايش را برايم عرض کنيد. ببخشيد که وقت شما را گرفتم.. مجري: جناب آقاي فاروقي از تربت جام از برادران اهلسنت سلام و عرض ادب داريم خدمت شما. بيننده: سلام عرض ميکنم خدمت شما مجري محترم و حضرت آيت الله حسيني قزويني و عرض ارادت دارم. ميخواستم خدمت شما عرض کنم من يهودي بودم در افغانستان .و در زمان طالبان به اجبار مسلمان شدم. دين شما يک مزيتهايي دارد .در دين ما حضرت موسي از جانب خدا طبق اعتراف قرآن مجيد آيه 147 طالوت را به جانشيني انتخاب کرد. ولي در دين شما حضرت ابوبکر خودش اعتراف ميکند که شيطاني دارم که من را معطل کرده. و حضرت هود هم در آيهي هست که شياطين تهمت زدند خدايانما تو را معطل نمودهاند. ولي در دين ما خداوند طالوت را به جانشيني و امامت انتخاب کرد که هم شجاع بود و هم عالم بني اسرائيل بود .حالا آمده ام تربت جام و دارم تحقيق ميکنم در مذهبها .گفتم چرا حضرتعلي موقعي که حمله به خانهاش نمودند و حضرتزهرا را به پهلويش زدند از خودش دفاع نکرد؟يکي از علماي اهل تشيع فرمود که طبق آيه47 سورهانفال که فرموده است: و أطيعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلواو تذهب ريحکم و اصبروا إن الله مع الصابرين. خدا و رسولش را اطاعت کنيد. و نزاع نکنيد که شما ضعيف ميشويد. و راحتي شما ميرودو صبر کنيد که خداوند با صابرين است. حضرتعلي را ميگويند طبق اين آيه عمل کرده است. و پريشب کارشناس محترم آقاي عباسي گفتند يک آيه درباره حضرت ابو طالب بياوريد.ولي به هيچ آيهاي اشاره نکردند. مگر حضرت ابو طالب از نزديکان نبيمکرم نيست. من ميخواستم که اينهارا حضرت آيت الله قزويني پاسخ بدهد. و در آيه41 سوره بقره ميفرمايند که حق را لباس باطل نپوشيد اين حق چه کسي بوده که به او لباس باطل پوشاندند. و آن باطل چه کسي بوده است. اگر براي من روشن شود که اين حق حضرت علي بوده است من حتما مي خواهم از اين مذهب سني بروم و شيعه بشوم. مي خواهم که برايم روشن بشود. بعضي از اهلتسنن ميگويند خيلي از اين آيات تحريف شده است. از اول قرآن تا آيه 5 سوره بقره دومين سوره مبارکه قرآن درباره مفلحون ميگويد . و ازآيه 5 به بعد در مورد آن امامان به ناحق صحبت ميشود . تا آيه 12 اين هم اگر براي ما روشن شود خيلي مهم است. و بعد اين که حق را کتمان نکنيد و دنبال آن امامي نرويد که ضررش براي شما خيلي بيشتر است. و اين شيوه بد و گروه بد که قرآن فرموده است کدام گروه است و اگر واقعا خاندان نحس بنياميه باشد من اسمم را عوض ميکنم. و از اسم تشيع هر چه که شما گفتيد انتخاب ميکنم. اين هم يکي ديگر از خواستههاي من است. که آيه 18 بيستودومين سورهقرآن هم به اين گروه اشاره ميکند . مجري: جناب آقاي سيد محمد از لامرد اگر صداي بنده را داريد سلام و عرض ادب داريم خدمت شما. بيننده: با سلام و خسته نباشيد و ضمن تبريک اعياد شعبانيه خدمت استاد محترم و مجريان محترم شبکهولايت مخصوصا حاج آقا قزويني و حاج آقا محسني. عرض کنم خدمت شما: من سه سوال دارم. يکي اينکه آيا امام علي به نفع شخص ابوبکر کنار رفت؟ در مورد کنار رفتن ايشان توضيح بدهند که آيا اصلا کنار رفته است يا نرفته است؟ يا موضوع ديگري بوده است. و بحث دوم موضوع عقيدتي است که آيهاي است. اولئک کالأنعام. آن الفاظي که خداوند در قرآن استفاده کرده است. لا يتفکرون و لا يعقلون. و تشبيه به چهارپايان و حيوانات. اينها آيا واقعا فحش هستنداز طرف خداوند؟ و خداوند فحش داده است به افرادي؟ بعد سوال سومم اين است که در چند جلسه قبلي بحث حديث و روايتي بود ازاهلتسنن.ميخواستم بگويم که به نظر من روايت دال بر جواز صيغه نيست . مجري: يعني چه که جواز بر صيغه نبود. صيغه جايز است يا جايز نيست؟ بيننده: من بحث در جوابش ندارم. به خاطر اين ميگويم که اين روايت اين موضوع را مشخص نميکند . مجري: قرائت جابر در صحيح. بيننده: اصلا واژه زنا در کتاب لمعه قيد محرمه دارد. وقتي که برايش حرام شد ديگر بحث صيغه کنار مي رود. استاد حسيني قزويني: من اصلا متوجه نميشوم چه ميگويد . مجري: آقاي سيد محمد حقيتا ما متوجه صحبتهاي شما نميشويم. آن سابقه قبليش را بفرماييد و چه قسمتي از بحث صيغه را شما مي خواهيد مطرح کنيد. لطف کنيد قبلش را هم بفرماييد تا بتوانيم پاسخگوي شما باشيم. بيننده: عرض کردم خدمت شما. آقاي قزويني که به اين روايت استناد کردند. مجري: کدام روايت؟ بيننده: جواز صيغه از طرف اهل تسنن. مجري: همان روايت جابر را ميگوييد که با يک مشت آرد و يک مشت خرما صيغه مي کردند؟ بيننده: شايد براي اهل تسنن باشد ولي دال بر جواز صيغه نيست. مجري: شما ميگوييد آن روايت که جابر ميگفت ما با يک مشت خرما صيغه ميکرديم. بيننده: نه آن که فرموديد: من استأجر أمرأة ليزني بها فلا حد له. آن که حدي برايش نيست. استاد حسيني قزويني: بله متوجه شدم. مجري: درست قضيه را مشخص بفرماييد. بيننده: ميخواهم بگويم چون قيد زنا آورده است و زنا هم در شرح لغت قيد محرمه آورده است. يعني کسي که برايش حرام است. ديگر صيغه نميتواند مطرح باشد. حالا آنجا گفته است کسي که زنا بکند حدي برايش نيست نه کسي که صيغه بکند. من ميگويم اگر دال بر جواز زنا باشد. دال بر جواز صيغه نيست. استاد حسيني قزويني: نه شما اشتباه برداشت کردهايد برادر عزيزم. ما که نيامدهايم بگوييم اين عبارت دليل بر جواز صيغه است. آن آقا آن روز آمد يک مقداري بيادبانه صحبت کرد. مثلا ميگفت آيا شما خودتان صيغه داريد يا نداريد؟ من هم گفتم به شما مربوط نيست اين قضايا .شما سوال داريد سوالتان را بپرسيد. گفت مگر شما قبول نداريد صيغه جايز است؟ گفتم هر چيزي جايز بود بايد عمل کرد؟ شما هم بفرماييد جناب آقاي ابوحنيفه ميگويد : من أستأجر إمرأة ليزني بها فلا حد له. هر کس زني را اجاره کند که با او زنا کند. اين اشکالي ندارد. آيا شما تا به حال رفتهايد زني را اجاره کنيد زنا کنيد؟ و اين جواب آن آقا بود. بيننده: بله متوجه شدم. فقط سوال اول و دوم من را جواب بدهيد. استاد حسيني قزويني: عزيزان لطف کنند اين بحث را دقت کنند ببينيد عزيزان اهلسنت حتي وهابيها بيايند اينجا هر سوالي داشته باشند ما در خدمتشان هستيم. ما که ترس و ابايي نداريم. بعضا بيست دقيقه بيستوپنجدقيقه يا نيم ساعت عزيزان اهلسنت ميآيند روي خط اگر ما کمي احساس کنيم که کسي واقعا سرمايهعلمي دارد خيلي احترام مي گذاريم. و به دوستان ميگوييم اگر دوباره آمد در اولويت قرار دهيد ايشان را.بر عکس شبکههاي وهابي که وقتي يک بچه شيعه زنگ ميزند صحبت کند اصلا کلا رنگ صورتشان عوض ميشودبندگانخدا! اصلا به قدري به تکاپو ميافتند به چالش ميافتند که گويا آسمان بر سرشان خراب شده است. ما از خدايمان است که اينهابيايند صحبت کنند ولي يک دفعه است کسي قصد اهانت دارد، قصد جسارت دارد. قصد توهين دارد. اصلا آن يک بحث جدايي است. اگر کسي بيايد فحش هم بدهد در اينجا ما هيچ حرفي هم نداريم. ولي اگر بخواهد مقدسات شيعه را زير سوال ببرد اينرا اجازه نميدهيم. همانطوري که اگر يک شيعه بيايد مقدسات اهلسنت را زير سوال ببرد ما قطع ميکنيم . و اجازه نميدهيم. اگر ببينيم و تشخيص بدهيم اين سني هم دارد مقدسات شيعه را زير سوال مي برد قصدش سوال کردن نيست قصدش فهميدن نيست اگر اين باشد. ما قطعا با او برخورد ديگري ميکنيم . البته ما تلفن اين عزيزمان را هم قطع نکرديم. ايشان سوال کرد سوال شخصي کرد ما هم جواب شخصي داديم. گفتم که شما اين قضايا را هم جايز مي دانيد. پس چرا شما عمل نمي کنيد. بيننده: من ميخواستم بگويم که تشيع و تسنن دو موضوع متفاوت است. تشيع و تسنن که اصلا اتحادي با هم ندارند و آن اتحادي هم که دارند که بني آدم اعضاي يکديگرند آن شيعه و سني هستند که هميشه در کنار هم هستند و با اتحاد زندگي ميکنند . با تشکر التماس دعا. مجري: جناب آقاي بلوچ زهي از زاهدان اگر صداي بنده را داريد سلام عليکم. بيننده: سلام عرض ميکنم خدمت آيت الله آقاي قزويني. استاد حسيني قزويني: سلام و رحمه الله. ما در خدمت شما هستيم. بيننده: چند سوال داشتم. من از اهلسنت هستم .از زاهدان تماس ميگيرم. ما اهلسنت ميگوييم ما توسل را از الله مي خواهيم. جرم که نيست کسي بگويد يا الله. به خدا قسم من تا به حال يک کتاب هم از محمد بن عبد الوهاب نخواندهام . در مورد قرآن ميگويد سوره اعراف آيه 5. منظورم اين نيست که اهل تشيع را از طريق قرآن زير سوال ببرم جناب آقاي آيت الله. منظورم اين است که مثلا با هم بنشينيم کمي حرف بزنيم. ما اهلسنت از الله ميخواهيم. يعني کسي که غير از خدا را صدا ميکند آنها (غيرخدا) هيچ صدايي را نميشنوند و تا قيامت هم استجابت نميکنند . ميگويم کساني که غير از الله را صدا مي زنند صدايشان شنيده نميشود . مثلا ميگويد يامحمد ياعبدالقادر. استاد حسيني قزويني: در اين آيه يدعو به معناي صدا کردن است. بيننده: يدعو يعني خواندن. استاد حسيني قزويني: يعني هر خواندن غيرخدا شرک است. بيننده: نه من ميگويم که اصلا نميشنوند. مثلا ما که از مادر متولد ميشويم در شکم مادر زنده هستيم ولي از اين دنيا خبر نداريم. منظور من اين است آنها هم که رفتهاند نميشنوند و از اين دنيا خبر ندارند. مجري: السلام عليک أيها النبي را ميشنود يا نميشنود؟ بيننده: اين در زمان خود رسول بوده است. و اين مخصوص رسول الله صلي الله عليه و سلم است. استاد حسيني قزويني: اين السلام عليک ايها النبي شما سلام را خطاب ميدهيد . ميگوييد سلام بر تو يا پيغمبر و پيغمبر هم نميشنود؟ بيننده: قرآن ميگويد ما نميگوييم. استاد حسيني قزويني: قرآن ميگويد : و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل أحياء و لکن لا تشعرون. تمام کسانيکه در راه خدا کشته شدند. به اينها نگوييد کشته. اموات نگوييد اينها زنده هستند.شما نميفهميد. شما درک نميکنيد. اميرالمومنين شهيد شده است يا نشده است.؟ اجازه بدهيد. سوال من را جواب بدهيد. برادر عزيز من. امام حسين شهيد شده است يا نشده است؟ و عند ربهم. نميگويد : عند الناس. استاد حسيني قزويني: کجا دارد. عند الله. و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل احياء عند ربهم يرزقون مجري: آقاي بلوچ زهي شما مي خواهيد يک طرفه براي خودتان حرف بزنيد. استاد حسيني قزويني: آقاي مير بلوچ عزيز ببينيد اين آيه را که خواندم بقره آيه 154. و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله أمواتا بل أحياء. حق نداريد. به کسي که در راه خدا کشته شده است بگوييد مرده. اينها زنده هستند ولي شما نميفهميد. بيننده: آنهازنده هستند. و الآن پيش شما که نيستند. استاد حسيني قزويني: آقاي بلوچ زهي ما که زنده هستيم پيش شيطان زنده هستيم؟ بيننده: نه بستگي دارد. استاد حسيني قزويني: اين آيهاي که خواندم برايت اينجا که ندارد در نزد خدا مجري: آقاي بلوچ زهي چرا شما يک طرفه مثل ضبط صوت صحبت مي کنيد. اصلا به حرف گوش نميکنيد. بيننده: ميشنوم. استاد حسيني قزويني: اگر ميشنوي گوش کن عزيز من. در اين آيه هيچ چيزي ندارد. بيننده: در قرآن ميگويد آن روز محشر آنها ميآيند ميگويند که ما نشنيديم آن آيه را فراموش کردهاند. استاد حسيني قزويني: آقاي بزرگوار در اين آيهاي که خواندم برايتان؟ قرآن جلو روي شما است يا نه؟ بيننده: اين آيه را ميدانم. استاد حسيني قزويني: و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله أمواتا بل أحياء و لکن لا تشعرون. عزيز من کمي گوش کن آن آقاياني که مي گويند: عند الله. آنها نميفهمند. آنها قرآن را نميفهمند آنها از قرآن بيگانه هستند. و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون. اين. عند ربهم يرزقون. جداي از. أحياء. است. برادر بزرگوار من. بيننده: عند ربهم. آن ها. عند الله. مي گفتند. استاد حسيني قزويني: عند ربهم. يعني خدا به آنها روزي ميدهد. عزيزمن خدايعالم در اينجا چند تا از ويژگيهاي حيات را براي شهداء آورده است. و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون. فرحين بما آتاهم الله. ببينيد اينهارا دارد دانه دانه ميآورد. از آن چه خدايعالم به آنها داده است خوشحال شدند. يستبشرون بالذين لم يلحقوا. نسبت به افرادي که بعدا خواهند آمد بشارت ميدهند. اينها همه از ويژگيهاي آدم زنده است. برادر بزرگوار من. حداقل قرآن را خوب بخوانيد برادر من. اين طور در بسته ضبط صوتي قرآن را نخوانيد. اينها خطرناک است. مجري: جناب آقاي مسعود از قم سلام و عرض ادب داريم خدمت شما آقا مسعود. بيننده: خدمت شما آقاي محسني و جناب آقاي دکتر حسيني قزويني عرض سلام دارم. استاد حسيني قزويني: قبل از اين که آقا مسعود صحبت بفرمايند امثال آقاي بلوچ زهي برادر بزگوار من ذهنتان را به اين مبلغين وهابي کمعقل ندهيد. برادر عزيزم قرآن را خوب بخوانيد. اولا قضيه : يدعون من دون الله. دعا به معناي خواند نيست. دعا به معناي عبادت است و اينرا ما بارها هم گفته ايم. و از آن طرف قرآن به صراحت اعلام ميکند بر اين که. و لا تحسبن الذين قتلوا في سيبل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون. حداقل شما مراجعه کنيد. به بزرگانتان به کتابهاي علماء و تفاسيرتان. فقط تفاسير چند تا بيعقل وهابي را نگاه نکنيد شما برويد در طبقات شافعيه جناب امام سبک در ذيل همين آيه و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء. طبقات شافعيه الکبري ج 3 ص 406 ايشان تعبيرشان اين است. بر اين که. فأخبر سبحانه بأن شهداء أحياء عند ربهم بل أنبياء أولي بذلک. ميگويد بر اين که رتبه شهداء کمتر از رتبه انبياء است. و اينها همگي زنده هستند. و هيچ مرگي براي آنها نيست. فالحياة لهم صحابة بالأولي. درر السنيه زيني دحلان ص 14 را ببينيد آقاي آلوسي نعمان بن محمود است متوفي 1217 است ايشان ميگويد : و أما الحياة الأنبياءهي فوق حياة الشهداء. اينها بالاتر از حيات شهداء هستند. و حداقل شما دقت کنيد. بزرگان شما مثل شوکاني ايشان ميگويد : حرم علي الأرض أن تأکل أجساد الأنبياء. اجساد انبياء را خداي عالم بر زمين حرام کرده است. حاکم نيشابوري ميگويد که اين روايت صحيح است. ج 4 ص 560. جالب اين است. اگر واقعا انبياء مردهاند و از اين دنبا خبر ندارند. اين دهها روايتي که در صحيح بخاري و صحيح مسلم است که پيغمبر اکرم موقع رفتن به معراج ميگويد : مررت علي موسي و هو يصلي في قبره. حضرت موسي در قبرش نماز مي خواند. آيا نماز ميخواند اين نمازخواندن آيا از حالات زنده است. يا حالات مرده است؟ اين ديگر عبارت صحيح مسلم شما است عزيز دل من. مراجعه کنيد ج 7 ص 102 ح شماره ي 6052. سيوطي هم از بزرگان شما است ميگويد : حياة الأنبياء في قبره و سائر الأنبياء معلومة عندنا. علم قطعيا و تواتر به الأخبار. ما علم قطعي داريم که انبياء عليهم السلام زنده هستند اخبار متواتر در اين زمينه داريم. آقاي سبکي ميگويد : و من عقائدنا أن الأنبياء أحياء هم في قبورهم فأين الموت. از عقيده ما اهلسنت اين است أنبياء زنده هستند در قبرشان. مرگ کجا بوده است. و لذا آقاي قسطلاني اگر اشتباه نکنم در کتاب المواهب الدنيه. آقايان مراجعه کنند ج 3 ص 413 ايشان ميگويد : و لا شک أن الحياة الأنبياء ثابتة معلومة مستمرة و نبينا أفضلهم. حيات انبياء ثابت است معلوم است. و استمرار دارد. و پيغمبر ما هم افضل انبياء است. و لذا اين حرفهايي که اين آقايان دارند ميزنند قرآن نميخوانند شما آيه 35 سوره مائده را بخوانيد. و ابتغوا اليه الوسيلة. پيش خداي عالم وسيله برداريد ببريد. يا اين روايتي را که در زمان خود عمر بن الخطاب بلال بن الحارث ميآيد متوسل به قبر پيغمبر ميشود . ميگويد : يا رسول الله قد هلک الناس فستکسل أمتک. ابن حجر العسقلاني در فتح الباري ج 2 ص 142 ميگويد صحيح است. آن آقاي بزرگشان را آورده بودند. آقاي دمشقيه مي گفت که ايشان ميگويد صحيح است تا تميمه داري. اين که ديگر خازن عمر بوده است. اگر چنان در خازنهداري شما شک کنيد اصلا شکها همه به جناب آقاي خليفه دوم بر مي گردد و اگر چنانچه بعد از خازنهداري مشکل داشت ابن حجر بايد ميگفت که اين اشکال دارد. يعني خازنهداري و تميمهداري کاملا وثاقتش قطعي است. ما اين را بحث کردهايم انشاءالله سر موعد هم باز بحث ميکنيم . آقاي ابنکثيردمشقي در ج 8 ص 105قاطعانه ميگويد روايت کلا صحيح است. آقاي بلالبنالحارث آمده و به قبر پيغمبر متوسل شده است. و خبر هم به عمر دادند بر اين که من رفتم متوسل شدم هيچ کسي هم اعتراض نکرد که تو مشرک شدهاي تو بيدين شدهاي، پيغمبر نميفهمد و نميشنود. نستجير بالله!!! اين قضايا را برادر عزيزم دقت کنيد. اين حرفها حرفهاي ضد قرآني است و الله تالله بالله اين وهابيها جز نابود کردن دين شما و نابود کردن قيامت و آخرت شما هدف ديگري ندارند. بهترين دليل هم اين است که وحشت دارند از رو به رو شدن با مراجع شيعي. مراجع ما چندين بار اعلام کردهاند آقا مگر شما نميگوييد که ما مشرک هستيم مگر نميگوييد توسل به پيغمبر و امامان باطل است. خب بياييد در رابطه با توسل با هم مناظره کنيم. چرا نمي آيند؟ مجري: خيلي ممنون هستيم حاج آقا وقتمان تمام شده است و ما حتي از جناب آقا مسعود هم عذرخواهي ميکنيم . اگر صداي بنده را داريد ديگر فرصت نيست. استاد حسيني قزويني: اگر اشکالي ندارد صحبتهايشان را خلاصه بگويند. بيننده: حاج آقا سلام عرض مي کنم. من پيشاپيش اعياد شعبانيه را تبريک عرض مي کنم. و وقت خودم را عيدي مي دهم به مناسبت ميلاد حضرتامامحسين عليه السلام و امامسجاد و حضرتقمربنيهاشم به بينندگان شما .به شرطي که شما هم جميعا يک صلوات نثار روح امامحسين بفرماييد. مجري: خيلي ممنون آقا مسعود درود بر شما که اين عيدي را به ما داديد. حاج آقا فرصت ما کوتاه است تقريبا هفتدقيقه به پايان برنامه داريم. و ديگر تلفني را هم نميتوانيم وصل کنيم. و خط ها واقعا شلوغ است و ما واقعا شرمنده خيلي از بينندگان عزيزمان هستيم. که فرصت کوتاه است و تلفنها هم زياد. و مجبور هستيم که به اين تعداد بسنده کنيم. حاج آقا لطف کنيد سه يا چهار سوالي که بود را پاسخ بدهيد. استاد حسيني قزويني: بله. ظاهرا دوستعزيزمان آقا عليرضا بود از مشهد چند سوالي داشتند که رد الشمس را خيلي مطرح کردند. اينرا ما بارها هم گفتهايم. آقاي ابن حجر العسقلاني در کتاب فتح الباري ج 6 ص 221 صحت روايت را اثبات ميکند ميگويد ابنجوزي و ابنتيميه که گفتهاند اين روايت جعلي است خطا رفتهاند. آقايان مراجعه کنند امامطحاوي که از علماي بزرگ اهلسنت هست ميگويد : أخرجه الطبراني بسند الصحيح و أخطا من جعلهم موضوعا کابن الجوزي. و قاضيعياض و غيره اين روايت را. حاشيه طحاوي بر مراق الصلاة ص 118 و همچنين آقاي ابنعابدين از فقهاي به نام اهلسنت است. در کتاب حاشيه ابنعابدين. ايشان ميگويد : و الحديث صححه الطحاوي و عياض.و أخرجه جماعة منهم الطبراني بسند حسن. که ابن حجر هيثمي در الصواعقالمحرقه روايت رد شمس اميرالمومنين را کامل تثبيت و تصحيح ميکند . اما در رابطه با اين برنامهاي که برادر عزيز سوال کردند. در رابطه با اين که آيا اميرالمومنين سلام الله عليه به نفع ابابکر کنار رفت يا نه. اين صحيحبخاري بر مبناي الجامعالکبير است. بر مبناي مکتبهياهلبيت ج 5 ص 824 است اينجا حديث شمارهاش 3998 است ايشان در اينجا ميگويد حضرتزهرا سلام الله عليها بر ابوبکر غضب کرد. و با او قهر کرد و تا آخر هم با او حرف نزد. و شش ماه حضرتزهرا بعد از پيغمبر زنده بودند و بعد از اينکه از دنيا رفتند اميرالمومنين او را شبانه دفن کرد. به ابوبکر هم خبر ندادند. و لم يکن يبايع تلک الأشهر. و در اين شش ماه هم اميرالمومنين با ابوبکر بيعت نکرد اگر واقعا به نفع ابوبکر کنار رفته بود ديگر لم يکن يبايع تلک الأشهر معنا ندارد. که شش ماه بيعت نکرده باشد. حالا اين عبارتي است که اين آقايان دارند. که شيعه اينرا قبول ندارد. آقاي شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه ايشان صراحتا ميگويد : و الذي يحقق الشيعه لم يبايع ساعة قطع. کتاب الفصول المختاره ص 83 يا 84 در اينجا هم اميرالمومنين وقتي که ميخواهد بيعت کند ميگويد : و لکنک استبددت علينا بالأمر. جناب أبوبکر تو در امر خلافت در حق ما استبداد کردي. خب اگر کسي به نفع کسي کنار رفته باشد اين معنا ندارد که به اين شکلي بخواهد انجام بدهد. اما آن عزيزمان که آمدند روايت را گفتند که جناب ابوبکر مي گفت من يک شيطاني دارم. و اين شيطان من را اذيت ميکند . اين هم کلا مشخص است بر اين که مفصل اينجا آمده است بر اين که جناب ابوبکر اعلام ميکند بر اين که من شيطاني دارم اين شيطان متعرض من ميشود . اين ديگر عبارتي است که خود آقاي عبد الرزاق در المصنفشان دارد. ميگويد عبد الرزاق نقل ميکندکه ابابکر صديق خطبه خواند و گفت بر اينکه اي کاش يک کسي بود به جاي من بر شما خلافت ميکرد. و من کنار ميرفتم. فتظنون أني أعمل فيک سنة رسول الله صلي الله عليه و سلم. آي مردم شما گمان ميکنيد که من سنت رسول خدا را در ميان شما مي خواهم پياده کنم. اين هم در رابطه با بحث کتاب الله و سنتي به درد ما مي خورد. إذا لا أقوم لها. اصلا من توان اين که سنت پيغمبر را پياده کنم ندارم. چرا؟ چون پيغمبر معصوم بود توسط وحي و ملکي او را ياري ميکرد. و به عکس من يک شيطاني دارم اين شيطان متعرض به من است. ديديد من عصباني شدم از من کنار برويد و دور شويد که مبادا من بيايم با چنگم صورت شما را خراش وارد کنم. اين عبارتي است که جناب آقاي عبدالرزاق از علماي بزرگ اهلسنت در المصنف ج 11 ص 336 آورده است. مجري: حاج آقا وقت ما ديگر تمام شده است و ديگر اگر واقعا بحث مهمي است در عرض يک دقيقه لطف کنيد که ديگر دوستان عزيز ما مي گويند که هيچ وقتي نداريم. استاد حسيني قزويني: من فقط مي خواهم اين يعتريني که دوستان عزيز به قرآن مراجعه کنند. إن القول لأعطراک بعض آلهتنا بسوء ببينند در رابطه با إعتراک معناي يعتريني و إعتراک هر دو يکي است. مراجعه کنيد کتابهايي مثل تاجالعروس و امثالش را ببينند. لا أوثر في أشعارکم و لا أبشارکم. يعني با چنگ پوست صورت شما را نخراشم. اين تعبيري است که آقايان خودشان نقل کردهاند. مجري: خيلي ممنون هستيم حاج آقا دعا بفرماييد. که حسن خطاب برنامههاي ما دعاي حضرتعالي است در اين شبجمعه که ماه شعبان هم است. حاج آقا انشاءالله که دعا مستجاب ميشود . استاد حسيني قزويني: خدايا تو را قسمت ميدهيم به آبروي محمد و آل محمد به ويژه به آبروي مولودين اين ماه امامحسين و امامسجاد و آقا قمربنيهاشم آقا وليعصر ارواحنا فداه به اين بزرگواران سوگند ميدهيم خدايا اگر عيدياي براي ما در نطر گرفتهاي و حاجتي بناست در اين ماه براي ما بر آورده کني خدايا اولين حاجت ما را فرج مولايمان بقيهاللهالأعظم قرار بده و ما را از بهترين و خاصان حضرت قرار بده، خدايا قلب مقدسش از ما راضي بگردان، و ما را مشمول دعا ها و عنايت ويژه آن بزرگوار بگردان، خدايا بر تمام بيماران لباس عافيت بپوشان، رفع گرفتاري از گرفتاران بنما حوائج حاجتمندان روا فرما. دعاهاي ما را به اجابت برسان. و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته. مجري: خيلي ممنون هستيم حاج آقا از اين فرصتي که در اختيار ما و بينندگان عزيز قرار داديد. و از شما بيننده عزيز هم که تا اين لحظه همراه ما بوديدبسيار ممنون و سپاسگزار هستيم اميدواريم که اين برنامه مورد پسند شما عزيزان قرار گرفته باشد. اللهم عجل لوليک الفرج. التماس دعا. آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||