* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 20 دي 1393 | تعداد بازديد: 693 | |
ولايت علي عليه السلام به استناد قرآن و سنت (3) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه ولايت و خلافتآيت الله دکتر حسيني قزوينيتاريخ : 1392/05/31 مجري: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بينندگان عزيز سلام و رحمت الهي بر شما. با برنامهاي ديگر از سلسله برنامههاي امامت و خلافت در خدمت شما هستيم. ما بحثي را مطرح كرديم به عنوان امامت و خلافت اميرالمومنين علي عليه السلام . سبك برنامه اين است كه ابتدا كارشناس محترم برنامه توضيحاتي را خدمت شما ميفرمايند. بعد شما روي خط ميآييد. عزيزان شيعه ادله خودشان بر خلافت اميرالمومنين را مطرح ميکنند و عزيزان اهلسنت ادله خود را در مورد خلافت و مشروعيت خلفا بيان ميكنند. بنده به نمايندگي از همه شما بينندگان عزيز و دوستداران شبکه جهاني ولايت عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت استاد دكتر حسيني قزويني. استاد! سلام عليكم و رحمة الله. استاد حسيني قزويني: بسم الله الرحمن الرحيم. سلام عليكم و رحمه الله و بركاته. بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز و گرامي خالصانهترين سلامم را تقديم مي كنم. موفقيت همه عزيزان را از خداي منان خواهان هستم. ما هفت يا هشت ماهي است كه در رابطه با امامت و ولايت اميرالمومنين در قرآن و سنت مطالبي را مطرح کردهايم كه اين شبكههاي وهابي بيايند نسبت به بحثهاي ما اظهار نظر يا نقد و مناقشهاي داشته باشند ولي نه تنها اظهار نظري نكردند بلكه خودشان را عاجزتر از اين ديدند كه اصلا وارد اين مباحث بشوند. چند شب قبل در رابطه با يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك سوره مائده، آيه 67 يكي از بينندگان عزيز شيعه زنگ زده بود و ميگفت اين آيه در حق علي و امامت و ولايت اميرالمومنين است و مطالبي هم از كتب اهل سنت نقل كرد. ولي کارشناس شبکه گفت: آيا پيغمبر ابلاغ كرده يا نكرده؟ ما انزل اليك من ربك. در كجاي قرآن است؟! من از بينندگان عزيز تقاضا دارم كه اگر زنگ زدند و يك چنين مطلبي مطرح شد که آيا ما انزل اليك من ربك. در كجاي قرآن آمده است؟ به آنها چنين پاسخ دهند: پاسخ اول: در کجاي قرآن آمده است که نماز صبح يا نماز ظهر و عصر و مغرب چند رکعت است؟ هرجا تعداد رکعات نماز آمده است، ابلاغ پيغمبر براي ولايت حضرت علي هم آمده است! -اين خيلي ساده و راحت است- شما اينها را به ما نشان بدهيد ما هم ما انزل اليك من ربك را نشان ميدهيم . پاسخ دوم: آيه 40 سوره برائت كه شما مطمئن هستيد در حق ابوبكر نازل شده است به ما نشان بدهيد در كجاي قرآن اسم ابوبكر آمده است؟! آيه 11 سوره نور در حق عايشه نازل شده در كجاي قرآن آمده است که در حق عائشه است؟ هر جاي قرآن اسم عايشه را به ما نشان داديد ما هم همانجا ما انزل اليك من ربك كه دليل خلافت اميرالمومنين سلام الله عليه است را نشان ميدهيم . پاسخ سوم: شما كه از جناب خليفه دوم و عايشه ام المومنين نقل ميکنيد که نزديك دويست آيه از سوره احزاب حذف شده كه خود حذيفه صاحب سرّ نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم از عمر بن الخطاب نقل ميکند كه گفت: كم تعدون سورة الأحزاب؟ قلت: ثنتين او ثلاثا و سبعين. قال ان كانت لتقارب السورة البقرة. شما سوره احزاب را چند آيه ميدانيد؟ گفتم: هفتاد و دو و يا هفتاد و سه آيه. عمر گفت: به درستي كه سوره احزاب همسنگ سوره بقره بود! -اين «إن» (در عبارت عمر) مخفّفه از مثقّله است به دليل «لتقارب». يعني 280 و اندي آيه داشته است ولي 200 آيهاش حذف شده است! شما بفرماييد اين دويست آيه در كجاي قرآن است؟! در كجا رفته است؟! چه كار كردند با اين دويست آيه؟! اين دويست آيه را بياوريد به ما نشان بدهيد تا ما هم ما انزل اليك را به شما نشان دهيم و هم نام اميرالمومنين و هم نام ائمه را. همه اينها در همان دويست آيهاي كه حذف کردهاند بوده است! كتاب درّ المنثور سيوطي ج5 ص 180 و فتح القدير آقاي شوكاني ج 4 ص259 و كتب ديگري اين قضيه را نقل كردهاند. از عايشه هم نقل ميكنند كه در سوره احزاب آيهاي بوده در رابطه با اين كه رضعات ده تا بوده و نسخ شده به پنج تا! فتوفي رسول الله و هنّ فيما يقرأ من القرآن. صحيح مسلم، ج4، ص167 اينكه رضاعه يعني سرايت شير در محرميت و حرمت پنج مرتبه بوده اين در قرآن بوده و پيغمبر هم كه از دنيا رفت ما ميخوانديم اين را. ولي بعد از پيغمبر از بين رفت! يعني هنگام وفات پيغمبر اين آيه در قرآن بوده و نسخ هم ديگر نيست. و جالب اين است كه اين آقايان ميگويند قرائت آن نسخ شده و حكمش مانده است! بفرماييد اين دويست آيه كه از سوره احزاب حذف شده است بفرماييد احكام اين دويست آيه كجاست؟! اين را به ما نشان بدهيد. از عزيزان اهل سنت من تقاضا ميكنم از علماي بزرگوارشان سوال كنند كه آيا اين آياتي كه جناب خليفه دوم ميگويد : الشيخ و الشيخه إذا زنيا فارجموهما درّالمنثور، ج5، ص179، 180 حذف شده قرآن ميفرمايد: ما ننسخ من آية أو ننسها نأت بخير منها. سوره بقره، آيه 106 هر آيهاي را ما نسخ كنيم يا مثل آن و يا بهتر از آن را ميآوريم. اگر اين دويست آيه يا به قول خليفه دوم آيه رجم و يا آيه رضاعه که پنج مورد بوده و نسخ شده اگر بهتر از آن يا مثل آن آمده كجا است؟! اگر اينها را به ما نشان داديد مخصوصا اين دويست آيه را، خود دويست آيه و يا مثل دويست آيه و يا بهتر از دويست آيه. يقين داشته باشيد ما هم نام اميرالمومنين و خلافت اميرالمومنين و امامت اميرالمومنين ، امامت ائمه، عصمت ائمه تمام عقائد شيعه را ما به شما نشان ميدهيم! شما اين دويست آيه را به ما نشان دهيد ما هم (تصريح به) امامت اميرالمومنين را به شما نشان ميدهيم. نکته چهارم اين ما انزل اليك. بوده ولي به قول عائشه ام المومنين بزش رفته و آن آيات را خورده است. شما اين بز را زنده كنيد يا روحش را احضار كنيد و از او سوال كنيد كه اين آياتي را كه خورده و رفته در شكمش چه بوده؟! عائشه ميگويد: پيغمبر اكرم از دنيا رفته و تشاغلنا بموته دخل داجن و أكلها. سنن ابن ماجه ج 1 ص 626 يك بزي وارد شد و اين آيات را خورد! جناب الباني هم ميگويد روايت صحيح است. شما بفرماييد آنچه را كه جناب بز يا گوسفند ام المؤمنين عايشه خورده است را از شكمش دربياوريد ببينيد فقط آيه رجم و رضاعه را خورده و يا آيات ديگري را هم خورده است! اگر محبت كنيد اينها را بيرون بياوريد ما هم قطعا آنچه كه الآن شيعه معتقد است را از كنار اين آيه به صراحت براي شما اثبات خواهيم كرد. نكته ديگر اينکه ما گفتيم نزول آيه 55 سوره مائده در مصادر معتبر اهلسنت آمده است. ابن ابي حاتم در تفسيرش ج 4 ص 1162 روايت نقل ميکند: تصدق علي بخاتمه و هو راكع فنزلت إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الي آخر و بررسي سندي هم ما كرديم و ابن ابي حاتم ميگويد : من در اين كتابم صحيحترين اخبار را آوردهام. يکي از راويان اين روايت أبوسعيد الأشج است كه ابن ابي حاتم ميگويد: ثقة امام اهل زمانه. الکاشف في معرفة من له رواية في کتب الستة، ج1، ص558 فضل بن دكين ، موسي بن قيس و سلمه بن كهيل همه ثقه هستند. همه اينها را ما يکييکي بررسي کردهايم. روايت ابن جرير طبري را هم بررسي سندي کردهايم. تمام رواتش را بررسي کردهايم . و ابن تيميه هم ميگويد كتاب تفسير ابن ابي حاتم و تفسير طبري از تفاسيري است كه متضمن منقولاتي است كه يعتمد عليها في التفسير. منهاج السنه، ج7، ص179 پس اگر ما ميگوييم اين آيه در حق اميرالمومنين نازل شده است. همه روايات مربوط به آن با سندهاي صحيح و غير قابل مناقشه بوده است. همچنين اگر گفتيم آيه ابلاغ در حق اميرالمومنين نازل شده بررسي سندي هم كردهايم نزول آيه را به روايت واحدي آورديم كه خود واحدي ميگويد من كتابم را از احاديث صحيح انتخاب كردهام و از نقل احاديث ضعيف اجتناب كردهام و در شرح حال واحدي هم گفتهاند: الإمام العلامة سير اعلام النبلاء، ج18، ص339 و همچنين ابن مسعود به قرائت آيه در عصر رسالت قائل بود. از درّالمنثور سيوطي ج2، ص298 ، فتح القدير الشوكاني، ج2، ص60 ، المنار رشيد رضا ج6، ص463 و نيز روايت آلوسي را آوردهايم: يا أيها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك إن عليا ولي المؤمنين. روح المعاني، ج6، ص193 ذهبي در مورد ابن مردويه : الحافظ الثبت... الثبت العلامه بصيرا بالرجال. تذکرة الحفاظ، ج3، ص1050 و 1051 آقاي ابن مردويه از شخصيتهاي آگاه به رجال است. يعني روايتي كه ميخواهد بياورد قطعا اگر از نظرش ضعيف باشد نميآورد. بنا به نقل آقاي ابن عساكر هم يکييکي سند آقاي ابن عساكر را بررسي کردهايم و اين سند كاملا صحيح و بدون مشكل سندي است. بنابراين آنچه را كه ما در رابطه با مباحث امامت مطرح كرديم با كمال شهامت بر مبناي رجالي اهل سنت بطور کامل بررسي سندي هم انجام دادهايم. حالا اگر بعضي از عزيزان اهل سنت نسبت به بررسي سندي و يا بررسي دلالي باز هم فرمايشي دارند ما در خدمتشان هستيم. من ديروز در برنامهاي عرض كردم برادر بزرگوار ما جناب آقاي دكتر نيكنام كه حدود صد و ده روز در ايالتهاي مختلف آمريكا ، در مراکز اسلامي متعدد سخنراني داشتهاست ميگفت در مركز اسلامي اهلالبيت در ورجينيا يك آقايي آمد و گفت ما شيعه بوديم ولي شيعه شناسنامهاي! و به هيچ وجهي خبر نداشتيم شيعه يعني چه! ولي اين مدت كه برنامههاي شبکه ولايت را ميبينيم داريم به شيعه بودن خودمان افتخار ميکنيم و خود من الآن آمادهام كه با قويترين علماي وهابيت مناظره كنم. الحمدللهربالعالمين كه خدا اين توفيق را به ما داد كه ما توانستهايم سطح معلومات عزيزان شيعهمان را به اين حد بالا ببريم كه از خودشان به حدي خاطر جمع هستند كه اعلام ميكنند ما با علماي بزرگ وهابي هم حاضر به مناظره هستيم. مجري: ممنون هستيم از حضرتعالي. شايد اين سوال، سؤال مهمي باشد كه در ذهن هر مسلماني كه معتقد است قرآن كتاب وحي است بوجود بيايد اصلا اگر بحث مطابقت آيه ولايت را كه طبق تفاسير اهل سنت در مورد اميرالمومنين است كنار بگذاريم آيا براي مسلمانهايي كه اين مطابقت را قبول ندارند سؤال پيش نميآيد که اين آيهاي كه به صراحت دارد ولايت شخصي را مطرح ميکند غير از اميرالمومنين چه مصداقي دارد؟ چه كسي ولايتي دارد كه ولايتش با واو عطف به ولايت خداوند و ولايت پيامبر معطوف شده است؟
تماس بينندگان: اولين تماسي كه روي خط خواهند آمد آقاي بهرامي از قم از شيعيان عزيز و گرامي. سلام عليكم و رحمه الله. بيننده: بسم الله الرحمن الرحيم من هم سلام عرض مي كنم. استاد حسيني قزويني: دليل شما بر خلافت بلافصل حضرت علي از قرآن چيست. اين سوال اول ما. بيننده: حاج آقا من دليلي كه بر شيعه بودن خودم دارم بيشتر دلايل نفيي است چون كه اثبات فضائل آقا اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهم السلام اين قدر زياد است كه اصلا كسي نميتواند اين را اثبات كند. لذا وقتي كه من وجدان خودم را قاضي قرار دادم گفتم بين اين چهار نفري كه نام برده ميشود، أبوبكر، عمر، عثمان و عليبنابيطالب كدام يكي از آنها بر حق هستند. من دلايلي را بر نفي خليفه اول و دوم و سوم و معاويه و عايشه پيدا كردم و از اينجا فهميدم كه مكتب و مذهب حق شيعه است. چون كه از آن طرف كتابي است با عنوان فضائل الخمسه در اين كتاب بيش از دويست باب در فضائل اميرالمومنين نقل شده است كه اصلا بعضي از اين فضائل عجيب است. مثلا در خلقت نوراني آقا اميرالمومنين عليبنابيطالب قبل از خلفت عالم؛ پس ما در بحث اثباتي و اثبات فضائل آقا اميرالمومنين هيچ حرفي نداريم من دلايل نفيي دارم اگر بخواهيد نام ميبرم. استاد حسيني قزويني: نه. حالا به همين اندازه اكتفا ميکنيم . اگر سوالي داريد مطرح بفرماييد. بيننده: چند روز پيش شما در يكي از برنامههاي خودتان روايتي را مطرح كرديد كه اگر اين صحبتها به برخي اهل سنت نرسيده باشد اهل بهشت هستند. شما ميدانيد كه در بحث تفكرات شيعه هم نظر مخالفي وجود دارد البته ما نميگوييم هر كسي كه شناسنامهاي شيعه بود اين دربست به بهشت ميرود. شيعه مقام خيلي بالايي دارد ما اگر از شيعيان باشيم از شيعيان سطح پايين هستيم. اما اين دليل كه شما جناب استاد آورديد با بعضي از دلايل ديگر مخدوش است. خداوند متعال بندگان را خلق كرده است و ما خلفت الجن و الانس الا ليعبدون. سوره ذاريات، آيه 56 خداوند تمام انسآنها را براي عبادت خلق كرده است. اگر خدا نتواند اين دين را به كسي برساند كه خلق كرده است، شايد در امر خلقت آنطوري كه بايد و شايد نتوانسته است عمل كند. اگر قرار باشد كساني كه اين مكتب به آنها نرسيد مثل برخي اهل سنت به بهشت بروند شما به همان دليلي كه فرموديد اهل سنت هم بهشتي هستند چه بسا يك وهابي که از اول بين وهابيت بزرگ شده و به سن بلوغ رسيده و طبق تفكرات آنها عمل كرده و بعد هم از دنيا رفته است، او هم اهل بهشت شود! مجري: آقاي بهرامي عزيز! شما اگر توجه كرده باشيد حضرت استاد شرطي را كه در روايت آمده بود مطرح فرمودند كه بخاطر محبت اميرالمومنين وارد بهشت ميشوند. بيننده: آقاي حسيني! شرط ورود به بهشت فقط محبت آقا اميرالمومنين عليبنابيطالب نيست. آقاي شافعي كه يكي از بزرگان و ائمه اهل سنت است اشعاري در محبت آقا اميرالمومنين دارد که اشعار بلندي است. بنده صحبتم به جناب استاد اين است كه شرط ورود به بهشت محبت تنها به اميرالمومنين عليبنابيطالب نيست بلكه برائت از دشمنان ايشان هم هست. لذا ما بايد قائل بشويم در قيامت سه مقطع وجود دارد. بهشت، جهنم، اصحاب اعراف اگر كسي شرط عذاب را نداشته باشد يعني اگر و ما كنّا معذبين حتي نبعث رسولا سوره اسراء، آيه15 به او ابلاغ نشده باشد شما نميتوانيد بگوييد كه به صرف اين به بهشت ميرود. نهايتا آنجا مقطعي است به نام اعراف در آنجا امتحان ميشود و اگر شرايط را كسب كرد به بهشت ميرود. استاد حسيني قزويني: برادر بزرگوار من! اين ديگر آيه قرآن است با آيه قرآن كه ما نميتوانيم شوخي كنيم. إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ سوره نساء، آيات 97 تا 99 آنهايي كه مستضعف هستند يعني حق به گوششان نرسيده است اين منطق قرآن است. قبل از اينكه سخن امام صادق سلام الله عليه باشد. خود قرآن ميفرمايد. مستضعفين كساني هستند كه حق به گوششان نرسيده است. در تفسير عياشي رضوان الله تعالي عليه ج 1 ص 268 نيز آقا امام صادق عليه السلام همين مطلب را بيان ميکند. حضرت ميفرمايد: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا قال : لا يستطيعون سبيل أهل الحق فيدخلون فيه ولا يستطيعون حيلة أهل النصب فينصبون ، قال : هؤلاء يدخلون الجنة بأعمال حسنة وباجتناب المحارم التي نهى الله عنها ولا ينالون منازل الأبرار. اينها نتوانستند راه حق را تشخيص بدهند تا داخل بشوند. از آن طرف هم وارد نواصب شدند. يعني دشمني هم با اهل بيت نداشتند. حضرت فرمود: خداي عالم اينها را وارد بهشت ميکند با اعمال حسنهاي كه خودشان دارند. مثلا اگر يك كمونيستي از روز اول اصلا توحيد به گوشش نرسيده است. ولي ذاتا ميداند كه دروغ و ظلم و حق ديگران را از بين بردن بد است و اينها را هم انجام نداده است. ميداند كه کمک به ايتام و مستضعفين و ديگران خوب است و اينها را انجام داده است. يعني آنچه را كه عقل او حكم کرده و به او دستور داده، -آن مستحسنات عقلي- را هم عمل كرده است. ما نميتوانيم بگوييم خدا اين شحص را بخاطر اينكه حق به گوشش نرسيده است امامت و اصلا توحيد به گوشش نرسيده است به جهنم ميبرد. بيننده: ما نگفتيم ميبرد به جهنم. ما گفتيم ما كان معذبين حتي نبعث رسولا. اگر حق به گوششان نرسيده اينها لياقت جهنم رفتن را ندارند اما دليل نميشود كه بروند به بهشت. استاد حسيني قزويني: پس كجا ميخواهند بروند؟ بيننده: من فرض مي كنم يك نفر بين نواصب بزرگ شد و آن خصلت اوليهاش طبق تربيت خودش طوري تربيت شد -مثلا - همين الآن در سوريه شمشير دادند به بچه آمده سر شيعه را قطع كرد. اين بچه وقتي از اول آن طوري تربيت شود حالا شما فرض كنيد پانزده ساله شد از دنيا هم رفت شما با همين استدلال راجع به اين بچه آيا اينكه اينطور آمده انسان كشته يا كسي كه تحت تربيتهايي است اگر اين شخص فرضا نتواند برود جهنم. يعني لياقت جهنم را نداشته باشد و آمده باشد تحت تأثير تربيت قرار گرفته باشد، اما نميتوانيم بگوييم صرف اينكه جهنمي نشد، پس بهشتي ميشود. بهشتي شدن شرايط خاص خودش را دارد. استاد حسيني قزويني: شما بگوييد فرداي قيامت با اينها چه كار ميكنند؟ بيننده: ما بحثي داريم به نام اصحاب اعراف. استاد حسيني قزويني: اعراف چيست؟ جهنم است يا بهشت است؟ بيننده: حاج آقا! آن فردي كه مثلا جاهل به دنيا آمد و عقلش كم بود و عقب افتاده بود و از اين دنيا رفت ، اين لياقت جهنم رفتن را ندارد چون خدا حجت را بر اين تمام نكرده است. اما شرايط ورود به بهشت را هم ندارد. خداوند متعال طبق آن چيزي كه در روايات است مرحوم شبّر در اعتقادات خودش آورده است. در آنجا عرصهاي ميآيد خداوند عرضه ميکند حق و باطل را اگر قبول كرد تكليفش در آنجا معلوم ميشود. استاد حسيني قزويني: اين رواياتي است كه مرحوم علامه شبّر در همان جلد اول احقاق الحق ميآورد - يكي از توفيقات خداوند به من اين است که هنگام حضور در حوزه علميه قزوين اين كتاب احقاق الحق علامه شبّر كتاب درسي ما بود و من سطر به سطر و كلمه به كلمه اين کتاب را خواندم و مباحثه هم كردم- و همانجا هم اقوالي نقل ميکند و يكي از اقوال اين است که شما گفتيد و حال آنکه قيامت خانه امتحان و تكليف نيست. تكليف مال دنيا است در آنجا ما ديگر تكليفي نداريم. آيات و روايات متعدد در اين زمينه داريم اگر بنا بر اين باشد شما همان عالم ذر را ملاك قرار بدهيد بهتر است. الست بربكم قالوا بلي سوره اعراف، آيه 172 همانجا بياييد مسئله را درست كنيد، اصلا بحث تكليف را بياوريد تنظيم كنيد. الشقي شقيّ في بطن امّه و السعيد سعيد في بطن امّه. تفسير نورالثقلين، ج2، ص18 و بعد آن شعرخيام که مي خوردن من حق ز ازل ميدانست گر مي نخورم علم خدا جهل بود! همه چيز را ببريم در سايه جبر و امثال اين! و ديگر همه چيز را تمام كنيم! بيننده: پس شما خودتان اين مطلب را قبول كرديد كه يكي از اقوال علماي شيعه است. استاد حسيني قزويني: بله! طبق روايات همين است. ولي بنده شخصا اين قول را قبول ندارم. چون آنجا دار، دار تكليف نيست، دار رحمت است. سبقت رحمته غضبه مصباحالمتهجد، ص442 بيننده: بله حاج آقا! اينجا دار تكليف نيست. اما اين قولي كه شما ميفرماييد نتيجهاش اين ميشود که به دليل اينکه مطلب حق به اهل سنت نرسيده است، به بهشت ميروند، به همان دليل، كمونيستها و ناصبيها هم به بهشت ميروند. استاد حسيني قزويني: بله! دليل شامل همه ميشود، اهل سنت، يهودي ها، مسيحيها و كمونيستها. و ما كنا معذبين حتي نبعث رسولا سوره اسراء، آيه15 رسلا مبشّرين و منذرين لئلا يكون للناس علي الله حجه بعد الرسل. سوره نساء، آيه 165 اگر بنا بر اين باشد اگر خداي عالم همان كمونيست را ببرد به جهنم اصلا بر خلاف آيه 165 سوره نساء و آيه 15 سوره الإسراء است. ما خودمان هم عقيدهمان اين است كه فرداي قيامت دار رحمت است. رحمت خداي عالم به قدري گسترده است كه در روايات داريم كه حتي ابليس هم طمع ميکند . سبقت رحمته غضبه. عقيده بنده اين است که در آنجا خداي عالم دنبال بهانه ميگردد كه به نوعي بندههايش را به بهشت ببرد. حتي مرحوم علامه شبر روايتي آورده است كه -من دقيقا نميدانم صحيح است يا صحيح نيست- بندهاي را محاكمه ميكنند و مستحق رفتن به جهنم ميشود و تكليفش معلوم ميشود که بخاطر گناهانش بايد به جهنم برود. به طرف جهنم ميرود نزديك در جهنم که ميرسد ميگويد خدايا انتظار من از تو غير اين بود. خداي عالم ميگويد او را برگردانيد گرچه دروغ ميگويد و چنين انتظاري از من نداشت. ولي همين كه گفت خدايا من انتظارم از تو اين بود كه من را ببخشي و مرا ببري به بهشت همانجا هم از خدا انتظار دارد. سبقت رحمته غضبه. آنجا ديگر دار رحمت است. مگر بعضي افراد که واقعا عناد داشته باشند و اگر به دنيا برگردند باز هم همان راه باطل را پيش گيرند. به هرحال اگر بنا باشد هرکس ولو اينکه حجت بر او تمام نشده باشد، به جهنم برود، امام صادق ميفرمايد: قال : إذن والله يقلّ داخلها غيبت طوسي، ص247 بخدا سوگند اگر اين باشد آنها كه به بهشت ميروند خيلي كم خواهند بود. اگر اينطور که شما ميگوييد فقط شيعه بايد برود به بهشت و آنهايي كه حجت تمام نشده نبايد به بهشت بروند. اكثر قسمتهاي بهشت خالي ميماند خداي عالم هم از حكمتش خيلي بالاتر از اينست كه بهشت را بيافريند و خالي بگذارد. آقاي بهرامي عزيز! اگر فرمايش حضرتعالي را هم صحيح بدانيم، آيا همين اهل سنتي كه حجت بر آنها تمام نشده است و در قيامت از آنها امتحان ميگيرند، اگر از اين امتحان خوب درآمدند آيا به بهشت ميروند يا نه؟ آنها كه واقعا حرف خدا را قبول كردند در قيامت به بهشت ميروند. ولي با اين مبناي شما که اهل سنت يا وهابيها يا يهوديها، مسيحيها و كمونيستها حق رفتن به بهشت را ندارند درست درنميآيد. نهايتش اين است كه شما ميفرماييد آنجا ميآيند امتحان ميدهند وقتي كه امتحان دادند ديگر امتحان آنجا غير از امتحان دنياست. در آنجا ديگر همه چيز روشن است. آنجا آن اوضاع را كه ميبينند از ترس هم كه باشد از ترس جهنم و آتش آن همه از دم ميگويند خدايا هر چه كه خودت ميگويي درست است. اصلا ورقه امتحان را خالي امضاء ميكنند ميگويند ملائكه هر چه بنويسيد ما قبول داريم خود ما هيچ نمينويسيم! مجري: خيلي ممنون، آقاي محمد رضا از شهر مقدس مشهد سلام بر شما. بيننده: سلامعليکم. اجازه بفرماييد من ابتدا روي صحبتم با (فردي به نام) آقا رضا باشد. آقا رضا! شما فكر ميكنيد كه ما صداي شما را فراموش ميکنيم شما روي خط شبکه كلمه آمديد و به اميرمومنان توهين كرديد و در آنجا با افتخار به آقاي كياني مجري شبکه كلمه گفتيد كه شما اگر من را ناصبي بدانيد اشكالي ندارد و آن توهينها را به اميرمومنان كرديد و براي اينكه بدانيد ميگويم: شما همين ديروز يا پريروز مجددا با اسم ديگر به شبکه كلمه زنگ زدي و سعي كردي كه صدايت را عوض كني! ما شيعيان فراموش نميکنيم كسي را كه به اميرمومنان توهين كند. البته اگر قصد شما اين است كه ما را هم وادار كني كه بي ادبي كنيم و مثل كلام خودت بكار ببريم به شما بگويم كه كار بيهودهاي را داري انجام ميدهي. چون ما مقيد به اميرمومنان هستيم و در مذهب خودمان طبق آموزههايي كه از اميرمومنان داريم مطمئن باشيد با آن ادبيات شما مقابله به مثل نخواهيم کرد. ما اصلا با شما بحث نداريم آقا رضا شما كه در بحث شهادت حضرت زهرا به اقرار خودت ميگويي فقط دال بر تهديد وجود دارد ما اصلا با شما بحث نداريم. اگر تهديد دختر پيامبر خدا براي شما كافي نيست كه از تهديد كننده ايشان روي بگردانيد، ما اصلا با شما بحث نداريم. چون حتي اگر اسناد ديگري را هم مبني بر اينكه اصلا ضرب و شتم صورت گرفته بياوريم، ميگويي که نه! اينطور نيست. بايد يك سندي به من نشان بدهيد كه من ببينم كه با دست راست بوده يا با دست چپ؟! چون عمر راست دست بوده!! استاد حسيني قزويني: آقا محمد رضا ! نهايت اگر ما ثابت كنيم ضرب و شتم و بلکه شهادت هم صورت گرفته است، ميگويند آقاي عمر كه معصوم نبوده است! اين نهايت حرف آنهاست. ما معتقد به عصمت آقايان نيستيم. در قضاياي ديگر آمده است كه صحيح مسلم نقل ميکند ابيّ بن كعب به خليفه دوم ميگويد: يابن الخطاب فلا تكونن عذابا علي اصحاب رسول الله! صحيح مسلم، ج6، ص180 بر اصحاب پيغمبر عذاب نباش. اين آقايان بيايند اين را به ما جواب بدهند! در صحيح مسلم است مگر اين كه امثال اين آقا رضا بگويد كه مسلم هم اشتباه كرده است! ابيّ بن كعب هم معصوم نبود! اگر اين باشد ما ديگر بحثي نداريم! خود آقا رضا كه صحبت ميكند معصوم است! يا اينکه ايشان معصوم نيستند حرفهايشان الخبر يحتمل الصدق والكذب! بيننده: حضرت استاد! اين آقا ميگويد كه من از توهيني كه به شما كردهام عذرخواهي ميكنم ولي نسبت به توهيني كه به اميرمومنان كرد اصلا بيتوجهي ميكند. در برنامهاي به مجريگري آقاي كياني و آقاي ترشابي ايشان زنگ زد عنوان كرد كه تمام شجاعتهايي كه از حضرت علي عليه السلام عنوان ميکنند مال دوره حيات حضرت رسول است و بعد از وفات حضرت رسول ايشان يك ترسو بودند و هيچ خيري نداشتند. استاد حسيني قزويني: اگر اين است ، فايلش را من دارم. مجري: متشکر هستيم. آقاي رضايي از خاش. آقاي رضايي سلام عليكم و رحمة الله و بركاته. بيننده: من هم سلام عرض ميكنم. اولا اين ده تا سوالي كه ميخواهيد بپرسيد همان لحظه كه نميشود بينندهاي بتواند به همه آنها جواب بدهد. استاد حسيني قزويني: نه آقاي رضايي عزيز! اينطور نيست ما از وسط ماه رمضان چند كليپ پخش كرديم و پنج شب هم اين سوالها را مطرح كرديم و بحثها را مفصل طرح كرديم از شب بيستم تا شب بيست و چهارم ماه رمضان براي شما مفصل اين سوالها را طرح كرديم و کليپش هم مرتب پخش ميشود. بيننده: من از شما يك تشكري بكنم چون شما خيلي به اهل سنت عزت و احترام ميگذاريد و اين حسن نيت شما را ميرساند. استاد حسيني قزويني: نه عزيز من! ما منتي به اهل سنت نداريم. ائمه ما به ما دستور دادهاند که برخورد دوستانه داشته باشيم. مراجع ما همين را توصيه کردهاند. اصلا هم نميخواهيم تملّق كنيم. رواياتش را هم ما بيان کردهايم. اصول كافي ج 2 ص 636 ح 4 ح 5 ، اعتقادات شيخ صدوق هم روايات را نقل ميکند . مرحوم علامه مجلسي نيز در بحار ج 71 ص 217 اين روايات را نقل ميکند. بيننده: يك گله كه من از آقاي قزويني داشتم اين بود كه دو سه ماه جلوتر در يك برنامهاي آقا رحيم از سراوان زنگ زد پس از بحثي كه با ايشان داشتند آقاي قزويني گفت من ميخواهم براي شما بيان كنم و شما را از آتش جهنم نجات بدهم. آيا آقاي قزويني اهل سنت را جهنمي ميدانند؟ حاج آقا قزويني چطور ميتواند حكمي بدهد كه اهل سنت جهنمي هستند و از آن طرف درباره آنها بگويد برادر ، نور چشم و عزيز هستند؟ استاد حسيني قزويني: ببينيد برادر بزرگوار من! آيا وقتي قرآن به مؤمنين ميفرمايد من ميخواهم شما را از آتش جهنم نجات بدهم، يعني خداي عالم همه مؤمنين را اهل جهنم ميداند؟! بيننده: نه! من نظر شما را نسبت به اهل سنت گفتم. استاد حسيني قزويني: نه! فرقي نميکند! حتي اگر شيعهاي اعتقاداتش تقليدي باشد، درست نيست. من آن روايت را از امام صادق خواندهام که اگر در قبر از شيعهاي سوال کنند اعتقاداتت را از كجا آوردهاي؟ در پاسخ بگويد: پدر و مادرم يا ديگران اينطوري گفتهاند، ملائكه با گرز آتشين قبرش را مملو از آتش ميکنند تا قيام قيامت. ما شيعه را هم از آتش جهنم ميترسانيم ولي به اين معنا نيست كه ما همه شيعيان را جهنمي ميدانيم. خداي عالم در سوره زمر آيه 16 در رابطه با جهنميها ميگويد : لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ در بالاي جهنم ميآيند سايههايي از دود و آتش است و همينطور زير پاهايشان ظلمت است. خدا دارد بندههايش را مي ترساند. بنده هاي من بترسيد. آيا اين کلام خداوند به اين معناست که او بندههايش را جهنمي ميداند؟! من انتظارم از جناب آقاي رضايي عزيز خيلي فراتر از اين است!
مجري: حضرت استاد از کتب اهلسنت اين حديث را مطرح فرمودهاند كه امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم ميشود و هفتاد و دو فرقه از اينها گمراه هستند و فقط يک فرقه اهل نجات است. جاي گمراه کجاست؟ حالا ما اصلا كار نداريم كه شما گمراه هستيد يا ما گمراه هستيم. الآن شما خودتان بفرماييد آيا اگر شما خودتان را فرقه ناجيه بدانيد ما را در آتش جهنم نميدانيد؟ شما با اين روايت صحيح السند که در کتب خودتان آمده است، چگونه برخورد ميكنيد؟ بيننده: ما اصلا استدلالي نداريم و قرآن هم به ما نگفته است و ما علم و غيب هم نداريم كه بگوييم آقا شما جهنمي هستيد. مجري: آقا رضايي عزيز ! ما هم عرض نميکنيم كه شما علم غيب داريد يا نداريد حديث هفتاد و سه فرقه از جانب نبي مكرم اسلام است. بارها هم مطرح شده است. سند روايت هم صحيح است. امت وقتي هفتاد و سه فرقه ميشوند هفتاد و دو فرقه در آتش جهنم و يك فرقه، فرقه ناجيه است. بيننده: شما كه بالاخره يك فرزند شيعه هستيد لابد پدر و مادر شما شيعه بوده كه شما شيعه شديد. آيا غير از اين است؟ مجري: لابد پدر و مادر شما هم سني بودند كه شما سني شدهايد درست است؟ بيننده: صددرصد! آيا شما تحقيقي کردهايد؟ اين استدلالي که حاج آقا قزويني کردهاند آيا پسرانشان ميتوانند بكنند؟ نه نميتوانند! اما استدلالي كه من دارم. مجري: استدلالتان را در اثبات مذهبتان بگوييد. بيننده: پيامبر صليالله عليه و آله و سلم رحمةللعالمين است. درست است؟ مجري: بله. بيننده: پيامبر فقط براي منطقه خودش و قوم و فاميل و اهل بيت خودش نيامده است. خداوند در قرآن به پيامبر لقب رحمةللعالمين دادهاست. براي تمام عالم رحمت است و چيزي كه رحمت باشد از آن حرف خوب در ميآيد من مذهبي را كه انتخاب كردهام بالاخره از پدر و مادرم به من ارث رسيده است و من هم در حدي كه ميدانم اسلام ميگويد به كسي توهين نكن. توهين نمي كنم. هر كسي كه خوب است يا بد است من كارهاي نيستم خدا خودش ميداند چطور عذاب كند. مذهبم به من ميگويد كه من حق ندارم به كسي توهين كنم و بگويم اين خوب بوده يا آن بد بوده اينها همه ياران پيامبر صليالله عليه و آله و سلم هستند. پيامبر يك نفر بود با يك ملت. بالاخره دينش را ابلاغ كرد توسط چه كسي بوده؟ توسط همان يارانش بوده و يارانش چه كساني بودند؟ همانهايي كه خودش انتخاب كرده. -حالا مثلا ما مثال ميزنيم- آيا ميشود کسي در يك كشور بگويد من ميخواهم حكومت را به دست بگيرم. نفر دومي كه ميخواهد بلند شود آيا اميدواري دارد كه اين پيامبر و يا اين شخصي كه بلند شده اين رئيس جمهور ميشود و دولت را ميگيرد و بعد من ميخواهم معاون او بشوم و يا جانشين او بشوم و يا يك طوري او را از دنيا محو كنم و من جانشين بشوم؟ عقل اين را قبول نميکند. ياراني كه به پيامبر صليالله عليه و آله و سلم ايمان داشتند و پيامبر آنها را قبول كرد يك چنين عقيدهاي داشتند و دين اسلام با يك نفر با دو نفر با سه نفر به اينجا نرسيده است. جناب عالي يا هر كس ديگري كه باشد و يا من باشم اگر به او سيلي بزنيم او هم يكي ميزند و اگر ما را ببيند اصلا جواب سلام ما را نميدهد. مجري:
آقاي رضايي عزيز همه فرمايش شما اين است كه ياران پيامبر از پيامبر تبعيت مي كردند و با ايشان مخالفت نداشتند. درست است؟ بيننده: شما شايد با آقاي قزويني در بعضي از مسائل اختلاف داشته باشيد. مجري: اختلاف نه ؛ مخالفت. اختلاف نظر با مخالفت فرق دارد آن هم با پيامبر كه معصوم و متصل به وحي است. پيامبر بفرمايند به اين عمل كنيد ولي صحابه بگويند نه! ما دوست داريم يك كار ديگر انجام بدهيم. آيا اگر يك چنين چيزي اثبات بشود شما ميپذيريد كه ممكن است بحث خلافت هم يكي از اين موارد باشد؟! بيننده: اگر در وحي پيامبر خللي ايجاد كرده باشند و وحي از جانب خداوند به پيامبر رسيده باشد و پيامبر ابلاغ كرده باشد و مخالفت با آن داشته باشند آن حرف شما درست است. استاد حسيني قزويني: آقاي رضايي عزيز! الآن نزديك دوازده دقيقه است كه حضرتعالي صحبت كرديد و سوالي را هم كه ما طرح كرده بوديم يك سوال هفتتايي و يك سوال پنجتايي هيچ كدام را حاضر نشديد كه جواب بدهيد. خلاصه صحبت شما اين است كه صحابه تابع پيغمبر بودهاند و اين شريعت از صحابه به ما رسيده است. حالا به اين مطالب دقت کنيد. مخالفت صحابه با پيامبر اكرم از كتب اهل سنت -از صحاح هم آوردهايم- مخالفت در قضيه جنگ احد: صحيح بخاري در ج4، ص26 نقل ميکند: پيامبر اكرم پنجاه نفر را در بالاي كوه احد گذاشت دستور داد اگر ما را پرندهها خوردند، فلا تبرحوا مكانكم هذا. حق نداريد از جايتان تكان بخوريد. ولي اينها به مجرد اينكه احساس كردند پيروزي با مسلمانان است. ترك كردند هرچه كه فرماندهشان عبدالله بن جبير به آنها گفت که (با فرمايش پيامبر مخالفت نکنيد) به هيچ وجهي گوش ندادند و آنجا را ترک کردند. فاقبلوا منهزمين. همينكه كوه احد را ترك كردند باعث شد مسلمانها شكست خوردند هفتاد نفر از عزيزان پيغمبر و صحابه به شهادت رسيدند وقتي هم كه دشمن حمله كرد فلم يبق مع النبي صلي الله عليه و سلم غير اثني عشر رجلا. غير از دوازده نفر هم با پيامبر نبود حتي اينها از پيامبر هم محافظت نكردند. همه فرار كردند البته ما اين را نميگوييم اين کارشناسهاي شبكههاي كذايي ميگويند آنهايي كه رفتند و فرار كردند عارفانه از كوه بالا رفتند تا دعا كنند كه حضرت امير پيروز بشود!! بايد گفت عاقلان دانند! و پيغمبر اكرم هم گفت: خدايا از اين كاري كه صحابه کردهاند معذرت ميخواهم . مخالفت صحابه با نبي مكرم در حديبيه : ابن تيميه در منهاج السنه، ج4، ص315 ميگويد وقتي كه پيغمبر اكرم مصالحه كرد دستور داد كه قربانيها را بكشند و هيچ كس از پيغمبر تبعيت نكرد و نزد ام سلمه آمد. ام سلمه گفت: من اغبضك اغضبه الله پيغمبر! چه كسي تو را به غضب آورده است. خدا او را به غضب بياورد. مخالفت صحابه در قضيه روزه: صحيح مسلم ج3، ص142 نقل ميکند پيغمبر در مسافرت به صحابه گفت روزهتان را بشكنيد. هيچ كسي نشكست فرمود: اولئك العصاة اولئك العصاة. اينها عصيانگر هستند اينها عصيانگر هستند.
مخالفت صحابه در حج تمتع: صحيح مسلم ج4، ص37 نقل ميکند پيغمبر فرمود شما از احرام بيرون بياييد. -جابر ميگويد:- همه صحابه گفتند كه پيغمبر به ما دستور ميدهد با همسرانمان همبستر بشويم و برويم عرفه -من ديگر اين را ترجمه نميكنم- تقطر مذاكيرنا المني! عجيب است جابر ميگويد با دستشان هم اشاره و مسخره ميكردند! صحيح مسلم ج4، ص33 از عايشه ام المؤمنين نقل ميکند که گفت يا رسولالله چه كسي تو را به غضب آورده است خدا اينها را وارد آتش جهنم كند. آيا در حجةالوداع يهوديها بودند؟ منافقين و مسيحيها بودند؟! چه كساني بودند؟ غير از صحابهاي كه افتخار مصاحبت نبي مكرم داشتند چه كساني بوده اند؟ شما ببينيد برادر عزيز من! اين ديگر آيه قرآن است و شوخي هم ندارد. قرآن ميگويد پيغمبر اكرم مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بوده است. و إذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا إليها. سوره جمعه، آيه11 تفسيرش را هم شما نگاه كن آقاي رضايي بزرگوار! يك قافله تجاري از شام رسيد. رسم بود وقتي كه قافله تجاري ميرسيد شروع ميكردند به ساز و دهل زدن و رقص و لهو كه اعلام کنند ما اموال التجاره آوردهايم. قرآن ميگويد: اين صحابه پيغمبر وقتي شنيدند تجارت و لهوي را انفضوا إليها و تركوك قائما. همه به سوي لهو و تجارت رفتند و تو را بالاي منبر در حال خطبه خواندن تنها گذاشتند. خود بخاري هم ميگويد: فثار الناس إلّا اثنا عشر رجلا. صحيح بخاري، ج6، ص63 تمام جمعيتي كه در مسجد بودند از مسجد بيرون رفتند غير از دوازده نفر. حالا من نميخواهم هيچ اسمي برايش بگذارم. اگر حضرتعالي در يك مسجدي خطبه نماز جمعه ميخواني يا يك مولوي بزرگوار دارد خطبه ميخواند وسط خطبه يك اتفاقي در بيرون مسجد بيفتد همه بلند شوند بروند بيرون، شما بفرماييد اسم اين را چه ميگذاريد هر اسمي را براي اين گذاشتيد همان اسم را براي اين مخالتها و مخالفت با پيغمبر در حديث قرطاس يا بحث ارتداد صحابه بعد از پيغمبر، بگذاريد. دعوتگران به جهنم از صحابه؛ اين هم از صحيح بخاري و مسلم است كه ميگويد: عمار يدعوهم إلي الله و يدعونه إلي النار. صحيح بخاري، ج3، ص207 آن كساني كه در برابر عمار بودند مانند معاويه، عمار و وليد آنهايي كه از صحابه در صف مقابل بودند صحيح بخاري ميگويد: يدعونه إلي النار. اينها دعوتگران به آتش جهنم بودند. اينها در حقيقت نمونههايي است از موارد متعدد مخالفت صحابه با نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم. اينها همه به بعد از هجرت مربوط است و نه قبل از هجرت. آيا با اين همه مخالفتها شما احتمال نميدهيد كه در رابطه با امامت اميرالمومنين و خلافت اميرالمومنين پيغمبر به صراحت فرموده باشد ولي صحابه -مثل همين مخالفتها- در امر امامت و خلافت هم با نبي مكرم مخالفت كرده باشند؟ حالا ما در محضر حضرتعالي هستيم آقاي رضايي عزيز. بيننده: شما روايتي گفتيد كه چند نفر تاجر آمدند و همه حضرت محمد را تنها گذاشتند پس حضرت علي عليه السلام در آنجا كجا بوده؟ حتما او هم رفته بيرون با آنها! استاد حسيني قزويني: حضرت علي در آنجا جزء دوازده نفر بود . مجري: دوازده نفر ماندند در آنجا و اميرالمومنين جزء آن دوازده نفر بودند. بيننده: اسم هم آوردهاند؟ استاد حسيني قزويني: بله. بله. هم در جنگ حنين و هم در جنگ اُحد اميرالمومنين عليبنابيطالب جزء آن ده نفر بودند و حتي در اُحد همه فرار كردند اميرالمؤمنين ماند و نزديك هفتاد و يا هشتاد زخم بر بدن مباركش وارد شده بود. در همانجا بود كه حديث لا فتي الا علي لا سيف إلا ذوالفقار. البدايه و النهايه ج 4 ص 47 هم وارد شده آقاي رضايي عزيز. ببينيد! اين نرم افزاري است كه مال آقايان اهل سنت است. نرم افزار شيعه هم نيست. نرم افزار الجامع الكبير است. در رابطه با قضيه جنگ احد است. كه البته در روايت مفصل آمده است: أبصر النبي جماعة من المشركين فقال لعلي احمل عليهم. ففرقهم. تعدادي از مشركين ميخواهند حمله كنند به پيغمبر اكرم. پيغمبر فرمود: يا علي به اينها حمله كن. عليبنابيطالب حمله كرد و اينها را متفرق كرد و كشت. ثم أبصر جماعة أخري فقال له إحمل عليهم فحمل عليهم و فرقهم و قتل فيهم. نسبت به افراد ديگر هم گفت يا علي به اينها حمله كن! علي حمله كرد و اينها را كشت و نابود كرد. وقتي كه چنين شد جبرئيل گفت: يا رسول الله هذه المواساة. به اين ميگويند مردانگي! به اين ميگويند شجاعت و ايثار! بعد پيغمبر فرمود: إنه مني و أنا منه. علي از من است و من هم از علي هستم. جبريئل گفت: من هم از شما هستم. در اين زمان صوتي شنيده شد که گفت: لا سيف إلا ذوالفقار و لا فتي إلا علي. اين از كتاب كامل في التاريخ جلد 2 ص 49 و جالب اين است كه الآن من از كتاب البدايه و النهايه ابن كثير دمشقي سلفي در اينجا هم مفصل روايات را ميآورد که جاء علي بسيفه يوم أحد. تا اينکه ميگويد : نادي مناد يوم أحد لا سيف إلا ذوالفقار. البته جناب آقاي ابن كثير دمشقي بخاطر آن ارادت ويژهاي كه به اميرالمومنين داشته بخش دوم روايت را يعني لا فتي إلا علي. را -حتما گرسته بوده و بقيهاش را ساندويچ كرده و ميل كرده!- و حذف کردهاست! و حال آن كه در تمام رواياتي كه آمده: لا فتي إلا علي لا سيف إلا ذوالفقار. اين را هم اگر حضرتعالي مراجعه كنيد به البدايه و النهايه ج 4 ص 47 ج 6 ص 5 سيره ابن كثير ج 3 ص 94 ج 4 ص770 و همچنين كتابهاي متعدد ديگر حدود 91 كتاب اهل سنت لا فتي إلا علي لا سيف إلا ذوالفقار. را آوردهاند و مربوط به جنگ احد كه اميرالمومنين -البته ما اين را هم ما از قول اين آقايان ميگوييم بعضيها كه فرار كردند و رفتند بالاي كوه احد دعا ميكردند به بركت دعاي آنها بود كه اميرالمومنين پيروز شد!!- حتما به بركت دعاي آنها بود! كه جبريئل آمد و پيغمبر فرمود: أنا منک و هو مني. جبرئيل هم گفت: أنا منكما. به بركت دعاي آنها بود كه خلاصه اين ندا شنيده شد! لا فتي إلا علي لا سيف إلا ذوالفقار مجري: وقتي كه در زمان پيامبر در روبروي پيامبر اينگونه مخالفت ميشود و اينگونه جسارت ميشود، ديگر بعد از پيامبر خيلي طبيعي است. در زمان حيات پيامبر در حضور پيامبر وقتي ميگويند تو داري هذيان ميگويي! -تماس ايشان هم قطع شد از طرف خودشان- وقتي درحضور پيامبر ميگويند شما هذيان ميگوييد بجاي اينکه آن حضرت را با عبارتي مثل رسول الله، مورد خطاب قرار دهد، با لفظ «رجل» (اين مرد) خطاب ميکند ، بعد از پيامبر پشت سر پيامبر ديگر طبيعي است كه چه كارهايي انجام بشود. تماس بعدي آقا اميد رضا از اصفهان. سلام عليكم و رحمه الله. بيننده: سلام عليكم و رحمة الله. مجري: آقا اميد رضا ظاهر چهار ساله هستند. بيننده: بسم الله الرحمن الرحيم. آيه 3،55،67 از سوره مائده دليل خلافت امام علي عليه السلام از قرآن. قال رسولالله من كنت مولاه فهذا علي مولاه. حديث غدير. يا علي! يا علي! يا علي! ادركني. استاد حسيني قزويني: احسنت! احسنت! بارك الله اميد رضاي عزيز. مجري: حاج آقا ميانگين سني ظاهرا دارد كم ميشود براي بينندگان عزيز! انشاءالله اين آقا اميد رضا در سن 14 و 15 سالگي فكر ميكنم ديگر آماده مناظره با اين بزرگان وهابي باشد. خيلي متشکر هستم از حضرت استاد. تماس بعدي خانم مظفر زاده هستند از آمريكا. عرض سلام و ادب دارم بيننده: با سلام خدمت شما مجري محترم و توانا آقاي حسيني و با سلام مخصوص و ويژه خدمت حجت الاسلام دانشمند استاد دكتر حسيني قزويني كه خار چشم وهابيها و نور چشم شيعيان همه دنيا هستند. آيه ولايت كه آيه 55 سوره مائده است. إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكوة و هم راكعون. اين در منابع اهل سنت تفسير كشاف زمخشري ج 1 ص 649 ،تفسير طبري ج 6 ص 165 ، زاد المسير في علم التفسير ابنالجوزي ج 2 ص 383 ،تفسير قرطبي ج 6 ص 219، تفسير فخر رازي ج 12 ص 26، تفسير ابن كثير ج 2 ص 71 ، تفسير نسفي ج1، ص289، شواهد التنزيل حسكاني حنفي ج 1 ص 161، درّالمنثور سيوطي ج 1 ص 293، اسباب النزول واحدي ص 148، احكام القرآن جصّاص ج 4 ص 102 استاد حسيني قزويني: سركار عالي با توجه به اينكه ما فقط از سه كتاب آدرس داده بوديم همان كتاب تفسير طبري - البته من نميدانم از كدام چاپ يا نرم افزار استفاده کردهايد- چاپي كه مكتبه اهل بيت دارد ج 6 ص 268 دارد و در نرم افزار الجامع الكبير ج 6 ص 390 سركار عالي مطالب ديگري هم فرموديد. جزاكم الله عن الولايه خير الجزاء اين فرمايشهاي سركار عالي ثابت كرد كه اين آيه در حق علي نازل شده است و عمده هم ما تقاضا داريم از همه بينندگان عزيز كه وقتي آقاي آلوسي كه يك مذهب سلفي دارد سلفي العقيده است و در تفسيرش صراحتا ادعاي اجماع ميکند و ميگويد: غالب الأخباريين و معظم المحدثين. عقيدهشان اين است كه اين آيه در حق اميرالمومنين سلام الله عليه نازل شده است. ولي اگر كسي از شما سوال كند كه از اين آيه چگونه بر ولايت تامه اميرالمومنين استدلال ميکنيد ميتوانيد به او پاسخ دهيد؟ بيننده: بله. وقتي ميفرمايد: إنما وليكم الله و رسوله و الذين در ادامه نميفرمايد: إنما وليكم الله و رسوله و ولي الذين بلکه ميفرمايد: إنما وليكم الله و رسوله و الذين. يعني ولايت خداوند همان ولايت مطلق است و ولايت حضرت رسول دقيقا مثل خداوند و الذين آمنوا. و آن مؤمني كه موقع ركوع زكات داده ولايتش دقيقا مثل ولايت حضرت رسول و خداوند است. اينها را در يک رديف عنوان کردهاست. استاد حسيني قزويني: احسنت! كاملا درست است. بيننده: آيه ابلاغ سوره مائده آيه 67 اين آيه هفتاد روز قبل از رحلت رسول اكرم در 18 ذي الحجه ابلاغ شده است. -آيا خواهران و برادران اهل سنت هيچ وقت از خودشان سوال کردهاند كه پيامبر بيست و سه سال خون جگر خورد سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه جنگها كرد و لب و دندانش شكسته شد و تمام قرآن را كه براي مردم نازل شده بود براي مردم توضيح داد و در هيچ آيه و سورهاي تهديد نشده بود از طرف خداوند چطور شد كه در اين آيه از طرف خداوند تهديد ميشود که اگر اين كار را نكني رسالتت را عملي نكردهاي؟ ببينيد اين چقدر مهم است. كه با ابلاغ اين دين كامل ميشود. اكملت لكم دينكم. و اتممت عليكم نعمتي. و تازه اينجاست كه با وجود ولايت حضرت علي عليهالسلم دين اسلام از مردم پذيرفته ميشود. چقدر مهم بوده! و اگر تمام قرآن را در بيست و سه سال پيامبر ابلاغ كرده و اعلام كرده آنچه را كه لازمه رستگاري بشر از واجبات و مستحبات است هر چه لازم بوده گفته حالا هفتاد روز قبل از رحلتش اين را ميفرمايد. اين چه چيز مهمي است؟! آيا اين را تا حالا از خودشان سوال کردهاند؟!- اين در مورد ولايت حضرت علي عليه السلام است كه در اين منابع آمدهاست: حافظ ابو نعيم در كتاب نزول القرآن، امام واحدي در كتاب اسباب النزول ص 150 ، امام ابو اسحاق ثعلبي در تفسير كبيرش ، حاكم حسکاني در كتاب شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ج 1 ص 187، جلال الدين سيوطي در كتاب درّ المنثور ج 1 ص 187، فخر رازي در تفسير كبيرش ج 12 ص 50 ، محمد عبده در تفسير المنار ج 2 ص 86 و ج 6 ص 463، ابن عساكر شافعي در تاريخ دمشق ج 2 ص 86 ،شوكاني در فتح القدير ج 2 ص 30، ابن طلحه شافعي در مطالب السئول ج 1 ص 44، ابن صباغ مالكي در الفصول المهمه ص 25، قندوزي حنفي در ينابيع الموده ص 120، شهرستاني در الملل و النحل ج 1 ص 163 ، ابن جرير طبري در كتاب الولايه، ابن سعيد سجستاني در كتاب الولايه، بدرالدين حنفي در عمده القاري في شرح بخاري ج 8 ص 584. عبد الوهاب بخاري در تفسير القرآن، آلوسي در روح المعاني ج 2 ص 384 ، علامه سيد صديق حسنخان در فتح البيان في المقاصد القرآن ج 3 ص 63، در محل غدير خم اينها همه گفتهاند كه اين آيه در مورد ولايت حضرت علي عليه السلام نازل شده است. تازه اين يك مقداري از منابع است. من ميخواستم يك مطلب ديگر هم بگويم. مجري: بفرماييد. بيننده: در مورد آيه اكملت لكم دينكم. ابن عساكر در تاريخ دمشق ج 2 ص 75 ،ابن مغازلي شافعي در مناقب عليبنابيطالب ص 19، خطيب بغدادي در تاريخ بغداد ج 8 ص 92 ،سيوطي در اتقان ج 1 ص 300، خوارزمي حنفي در مناقب ص 80 ، سبط ابن الجوزي در تذكرة الخواص ص 30، ابن كثير در تفسيرش ج 2 ص 14، آلوسي در روح المعاني ج 6 ص 55 و ابن كثير دمشقي در البدايه و النهايه ج 2 ص 213، سيوطي در تفسير درّالمنثور ج 3 ص 19، قندوزي حنفي در ينابيع الموده ص 115، حسكاني در شواهد التنزيل ج 1 ص 157 . اينها همه متفق القول هستند كه اين آيه در مورد حضرت علي عليه السلام نازل شده است. استاد حسيني قزويني: خدا شما را جزاي خير بدهد. در حقيقت اين بيان شما دو پيام دارد. يك پيام براي عزيزان شيعه كه همانطور كه شما ميفرماييد من سه روز يا چهار روز كارهايم را تعطيل كردهام و به اين برنامه پرداختهام، ديگر عزيزان شيعه ما هم اينچنين بيايند روي خط و نفس بعضي از اين وهابيها را ببرند و به اينها در مرتبه دوم درس و پيام بدهند و بگويند كه شما در يك روز هفت ساعت يا هشت ساعت برنامه زنده داريد ولي يك حرف حسابي نميزنيد هر حرفي كه ميزنيد وقتي مخاطب به شما ميگويد دليلي بياوريد. ميگوييد پيدا ميكنم! ولي هرکار مي کنيد نميتوانيد پيدا کنيد و در برنامه زنده رسوا ميشويد. به والله اگر براي ما يك روز يك چنين اتفاقي بيفتد ديگر روي ما نميشود برويم روي آنتن. ولي اين آقايان در پررويي از سنگپاي قزوين هم جلوتر رفتهاند! مجري: ممنون هستيم . و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||