* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 20 دي 1393 | تعداد بازديد: 659 | |
امامت و ولايت - حديث غدير (1) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه ولايت و امامتآيت الله دکتر حسيني قزوينيتاريخ : 1392/06/28مجري: بسماللهالرحمنالرحيم عرض سلام و ادب دارم خدمت شما بينندگان عزيز و ارجمند شبکه جهاني ولايت. در خدمت استاد عزيز، دکتر آية الله حسيني قزويني هستيم. استاد بزرگوار! سلام عليکم. استادحسينيقزويني:بسماللهالرحمنالرحيمسلام عليکم و رحمة الله و برکاته. من قبل از آنکه وارد بحث امشب بشوم چند نکته خدمت بينندگان عزيز و گرامي تقديم ميکنم . در رابطه با شبکههاي وهابي و شبکههاي شيطاني که اينها همسو با يهود مزدور بيگانگان هستند و از روزي که تأسيس شدهاند جز دروغ، اهانت، فحاشي و نشر اکاذيب چيز ديگري نداشتهاند. البته ما خوشحاليم که خداي عالم دشمنان ما را و دشمنان اهلبيت را از احمقترين انسانها قرار داده است. اگر اينها مؤدب ، و متين حرف ميزدند، جاي نگراني بود ولي اينها با اين فحاشيها و اهانتها آبروي خودشان را ميبرند و ماهيت پليد خودشان را به دنيا نشان ميدهند. اينها اين همه توهين که به شيعه و علماي شيعه کردند آيا يک هزارمش را به يهود داشتند؟ که قرآن سوره مائده آيه 82 ميفرمايد: لتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ . أشد الناس عداوة. اين يهود هستند، اينهايي که در شبکههايشان از تروريستهاي القاعده و وهابي که در سوريه جنايت آفريدند حمايت کردند آيا عليه صهيونيست که بيش از 40 سال است فلسطينيان را آورده کردهاند، کاري انجام دادند؟ به قول يکي از مفتيان فلسطيني و يکي از ائمهجمعه مسجدالاقصي چندي قبل در سخنرانياش و خطبه نمازجمعه خطاب به قرضاوي که او را مورد حمله قرار دادهبود و سخنان او را سخن ياوه و يهودي و صهيونيستي اعلام کرده بود گفت شما که فتوايجهاد در سوريه صادر کرديد آيا اين مردانگي را داشتيد در دفاع از فلسطين هم فتواي جهاد صادر کنيد؟! تعجب و تأسف ما از برخي علماي اهلسنت در داخل کشور جمهورياسلامي است که نسنجيده و بدون تحقيق تحتتأثير اين شبکههاي شيطاني و صهيونيستي قرار ميگيرند و بعضي از مطالب را در سايتهايشان و يا خطبههاي نمازجمعه مطرح ميکنند که نشر اکاذيب و تحتتأثير شبکههاي صهيونيستي است. جاي تأسف دارد که اين مردانگي را هم نداشته باشند که بعد از روشن شدن مسئله سخن خودشان را تکذيب کنند و بگويند که ما اشتباه کرديم و حقايق را به ما خلاف واقع رسانده بودند. من در اينجا رسما اعلام ميکنم که ما در رابطه با عزيزان سيستان و بلوچستاني 3 مطلب را در 17/06/92 بيان کرديم: 1) در سايتهاي خبري آمده: افرادي از دختران ايراني از سيستان و بلوچستان براي جهاد نکاح به سوريه رفتهاند. 2) ما تکذيب کرديم .گفتيم انشاءالله دروغ است. 3) گفتيم اهلسنت که هيچ بلکه 99 درصد وهابيها را هم ما آدم غيور ميدانيم. علمايي که تحت تأثير اين جو شيطاني قرار گرفتهاند و نوشته بودند فلاني بايد عذرخواهي بکند؛ از چه عذرخواهي کنم؟ از اينکه گفتهام اين خبر دروغ است عذرخواهي کنم؟ بگويم دروغ نبود راست بود؟ از اينکه گفتهام حتي 99 درصد وهابيها را هم غيور ميدانم از اين عذرخواهي بکنم؟ بگويم نه؛ غيور نيستند؟! من نميدانم اين آقايان دنبال چه ميگردند؟ البته وهابيها و تروريستها اين نوکران بيمزد صهيونيست و دشمنان قسمخورده اسلام معمولا اگر دنبال يک عملياتي و يک جنايات گستردهاي هستند يک موجي اول ايجاد ميکنند بعد آن ترور انتحاري يا آن جنايات بزرگ خودشان را عملي ميکنند. ما دوست نداريم عزيزان اهلسنت ناخواسته در اين کيد شيطاني شبکههاي شيطاني قرار بگيرند و با نشر اکاذيب تشويش اذهان عمومي کنند و در اين عمليات شيطاني آنها سهيم باشند. با توجه به تهديدهايي که به دنبال اين قضايا بوده اگر در هر کجاي اين کشور اسلامي يا براي شبکهولايت يا براي عزيزان شبکه ولايت کوچکترين اتفاقي بيفتد ما اولين کسي که نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومي کرد را مسبب اصلي ميدانيم. لذا اگر از نظر قانوني مورد پيگرد قرار گرفتند گلايه نکنند. اشک تمساح در اين شبکههايشيطاني نريزند که چنين و چنان شد. ما در جلسههاي گذشته گفتهايم و اين جلسه هم ميگوييم ما از اين آقايان دوستانه ميخواهيم همانطوري که خبر دروغي را مطرح کرده و بر مبناي خبر دروغ جوسازي کردند در نمازجمعه رسما اعلام کنند اين اطلاعاتي که به ما داده بودند اشتباه بوده حتي عذرخواهي هم نکردند عيب ندارد ما دنبال اين قضايا نيستيم گر چه حضرت آيت الله مکارم شيرازي مصرند که بايد رسما عذرخواهي کنند از اين افترايي که بستند. آيا تعبيري که 2 يا 3 روز روي سايت سني آنلاين بود – و البته ما تشکر ميکنيم که آن را برداشتند- اگر ما نسبت به خود اينها همين تعابير را بهکار ميبرديم يا يکي از مسئوليننظام به کار ميبرد چه کار ميکردند؟ البته من نميخواهم اين تعابير را مجدد مطرح کنم. اگر اين شبکههاي شيطاني مزدور انگليس و همسو با يهود دنبال اين هستند که با اين جوسازيها ما از افشاگريهاي خود نسبت به جنايات وهابيت تکفيري و معرفي ماهيت پليد ابنتيميه و محمدبن عبدالوهاب از ديدگاه علماي بزرگ اهلسنت دست برداريم بدانند که کور خواندهاند و ما نه تنها دست برنميداريم بلکه در اين مسير محکمتر و مصممتر خواهيم بود. اگر اين شبکههاي شيطاني صهيونيستي در نظر دارند با اين جوسازيها ما از دفاع از مظلوميت اميرالمومنين سلامالله عليه و مظلوميت و شهادت صديقهطاهره، فاطمهزهرا، دست برداريم همانطوري که در سخنان چندي قبل آقاي مولوي گرگيج مطرح کرده بود. اينها بدانند ما از حقانيت اهلبيت و امامت الهي اميرالمومنين و خلافت بلا فصل علي عليهالسلام تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون و با تمام توان دفاع خواهيم کرد و فقط ما شرمندهايم از آقا اميرالمومنين و حضرتزهرا که خداي عالم يک جان بيشتر به ما نداده است که آن را تقديم اهلبيت عصمت و طهارت کنيم.به قول آن شاعر: جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم اين متاعياست که هر بيسر و پايي دارد. يا به قول شاعر ديگر: هر چه ميخواهم غمت را در دلم پنهان کنم سينه ميگويد که من تنگ آمدم فرياد کن. اين پيروان ابنتيميه منافق به تعبير علماي بزرگ اهلسنت و اين دشمنان قسم خورده اهلبيت و شيطانهاي آدمنما بدانند آن زماني که عليبنابيطالب سلاماللهعليه فرياد خود را در سينه حبس کند و نالههاي جانسوز خود را با چاه زمزمه کند گذشت و آن تاريخي که حضرتزهرا در کنار قبر نبيمکرم صلياللهعليهوآلهوسلم از ترس اعتراض مخالفان آهسته آهسته گريه کند و حتي بسياري از مصائب جانکاه خود را از همسر خود حضرت علي مخفي بدارد سپري شد. به قول شاعر معاصر جناب سازگار، از قول صديقهطاهره ميگويد: طرفدار علي بودم که بين آن همه دشمن / نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم. گهي در خانه گه بين در و ديوار گه کوچه / خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم. دلم بهر علي ميسوخت دلم بهر علي ميسوخت / چون قنفذ مرا ميزد دلم بهر علي ميسوخت. چون قنفذ مرا ميزد نگاه غربت او / بيشتر ميداد آزارم نگفتم راز خود با هيچکس. اما خدا داند نميآيد بههم از درد / يکشب چشم بيمارم. و اينها بدانند گذشت آن زمانيکه جنازه فرزند رسولخدا اماممجتبي را تيرباران کنند و امام حسين سرور آزادگان و اهلبيت گراميش را مظلومانه شهيد و قطعه قطعه کنند و سپس مفتيان مزدور اموي شجره ملعونه در قرآن جنايات آنان را با قلم اجتهاد توجيه کنند. به خداوندي خدا سوگند به مقام والاي حبيبخدا رسولمصطفي سوگند و به عصمت زهرايمرضيه سوگند ما هر چه توان داريم بر سر منافقان عصر نسل بنياميه به تعبير ذهبي پيروان سبک عقل و نافهم ابنتيميه فرياد خواهيم زد و اينهارا مفتضحتر از گذشته خواهيم نمود و فرصت نفس کشيدن را از آنها خواهيم گرفت. و مظلوميت اهلبيت عصمت و طهارت سلاماللهعليهماجمعين را به گوش تمام جهانيان خواهيم رساند و در اين راستا از هيچ کوشش و تلاشي فروگذار نخواهيم کرد اين را در گوش خود داشته باشند و بدانند ما در اين مسير و در اين راستا مصمم، راسخ و بدون کوچکترين سستي جلو خواهيم رفت. مجري: خيلي متشکرم استاد بزرگوار .اين آقايان وهابي از اين بحثهاي علمي خيلي ناراحت هستند بهجاي اينکه بهدنبال پاسخهاي علمي باشند. شروع ميکنند به جوسازي پوچ. انشاءالله توضيحاتي را حضرتاستاد خواهند فرمود در مورد بحث غدير و از هفته آينده وارد بحث غدير خواهيم شد اگر دوست داشتند آقايان وهابي، شبکههاي وهابي و حتي علماي بزگوار عزيز اهلسنت براي بحث علمي حتما تماس بگيرند و ما براي مولويهاي بزرگوار اولويت قرار خواهيم داد بيايند با همديگر بحث علمي و دوستانه داشته باشيم ببينيم که حق به چه صورت است. استادحسينيقزويني: در رابطه با غدير در برنامههاي حبلالمتين مفصل صحبت کرديم در اينجا بد نيست اولا شبهه ابنتيميه را مطرح کنيم تا معلوم بشود که چرا امثال سبکي، ابنحجر، ذهبي و ديگران او را به عنوان منافق مطرح ميکنند؟ ايشان در منهاج السنة النبويه جلد 7 صفحه 319، ميگويد حديث غدير: من کنت مولاه فعلي مولاه. در صحاح نيامده است. خيلي عجيب است خود آقاي ابنتيميه در منهاج السنه در مواردي از عشره مبشره حرف زده و الان خود عشره مبشره هم از اصول لاينفک اهلسنت است. آيا در صحاح آمده؟ در صحيحبخاري و مسلم قضيه عشره مبشره آمده؟ و يا عبارت اقتدوا باللذين من بعدي أبيبكر و عمر سنن ترمذي، ج5، ص271 آمده که اين همه مانور ميدهد؟ بعد ميگويد: و تنازع الناس في صحته. بعضي از مردم از اينکه حديث غدير صحيح است يا نه با هم اختلاف دارند آيا بعضي از اهل علم و امثال او هم تضعيف کردهاند؟ و ميگويد ابنحزم آندلسي گفته اين حديث من کنت مولاه فعلي مولاه. صحيح نيست .از طريق ثقات اصلا نرسيده! ابن تيميه حتي به ابنحزم آندولسي هم رحم نميکند دروغ و افترا ميبندد. ابن تيميه در الفصل جلد 4 صفحه166 ميگويد: و الذي يقع في نفوسنا دون أن نقطع به آنچه که ما به ذهنمان ميرسد و قطع هم نداريم و مخالفين را هم تخطئه نميکنيم و بعد هم اين مطلب را مطرح ميکند. شياطين عصر ما که کليپهاي ما و ديگر بزرگان را تقطيع ميکنند از اولش و وسطش و آخرش، حذف ميکنند و نشر اکاذيب ميکنند و اذهانمردم را هم مشوش ميکنند اين کار را از ابنتيميه به ارث بردهاند! بالاخره بايد با ابن تيميه حداقل يک شباهت داشته باشند که به تعبير حصني دمشقي از بزرگان اهل سنت امامه الشيطان. دفع الشبه عن الرسول، ص168 امام و پيشواي او شيطان بود. ابن تيميه ميگويد: لا يصح من طريق الثقات. ولي ترمذي ميگويد: هذا حديث حسن صحيح. سنن ترمذي، ج2، ص298 حديث حسن و صحيح است. ابوجعفرطحاوي از علماي بزرگ اهلسنت که کتابهايش از کتابهاي درسي اهلسنت است ميگويد: صحيح الاسناد مشکل الآثار، ج2، ص308 است. و هيچ اشکالي در شبهاتش نيست. ابنعبدالبرقرطبي در استيعاب جلد 3، ص1100ميگويد اين احاديث (از جمله حديث غدير) آثار ثابت است. حاکم نيشابوري و ذهبي، ابنکثير ميگويد: قال شيخنا أبوعبداللهالذهبي: هذا حديث صحيح. البدايه و النهايه، ج5، ص228 ذهبي ميگويد اين حديث صحيح است. ضياءالدين مقبلي ميگويد : إن لم يکن معلوما فما في الدين معلوم. هداية العقول، ج2، ص30 اگر حديث غدير قطعي نباشد در دين اسلام هيچ موضوع قطعي نخواهيم داشت. آقاي بدخشي هم ميگويد: لم يتکلم في صحته إلا متعصب جاحد. نزل الابرار، ص54 در صحت حديث غدير جز افراد متعصب و جز افرادي که مطالب يقيني را انکار ميکنند حرفي نزدهاند. قضاوت با شما بينندگان عزيز! قضاوت با شما عزيزان اهلسنت! در مورد تواتر حديث غدير از نظر بزرگان اهلسنت: ابوحامدغزالي ميگويد متواتر است. علاء الدين سمناني ميگويد متواتر است. ابنکثير ميگويد: قال شيخنا الحافظ أبو عبدالله الذهبي: الحديث متواتر، أتيقن أن رسول الله قاله. البدايه و النهايه، ج5، ص233 حديث غدير حديثمتواتر است و من يقين دارم که پيغمبر گفته است. منکرحديث متواتر کافر است. طبق همين عبارت، ابنتيميه که حديث متواتري مانند غدير را انکار ميکند، کافر است. همچنين از شخصيتهاي ديگر از معاصرين و غيره همه شهادت دادند که اين حديث متواتر است. انشاءالله در جلسه بعدي کل سوالاتي که در رابطه با غدير داريم هم از شيعيان و هم از عزيزان اهلسنت مطرح ميکنيم تا هر کس بخواهد بيايد و در 5 دقيقه با حديث غدير در اثبات ولايتاميرالمومنين استدلال کند و شبهات بعضي از ياوهسراهاي وهابيت و نسل بنياميه را هم جواب بدهد. آنچه عمده است براي ما، دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمومنين سلاماللهعليه است که قبلا مفصل آوردهايم. پيامبر فرمود: ألست أولي بکم من أنفسکم. بعد حديث غدير را فرمود. دعاي پيغمبر بر ياران علي و نفرين آن حضرت بر مخالفين علي، حديث غدير با عبارتهاي مختلف مانند من کنت وليه فعلي وليه. مسند احمد، ج5، ص361 من کنت مولاه فعلي مولاه. سنن ترمذي، ج5، ص297 من کنت أولي به من نفسه فعلي وليّه. مجمع الزوائد، ج9، ص164 تبريک خليفهدوم به علي و مناقشه اميرالمومنين به حديث غدير، همين نعثلها زماني ميگفتند اگر راست است چرا علي استدلال نکرد؟ ما پاسخ به آنها را با سندهاي صحيح آوردهايم . ميگويند چرا در زمان ابوبکر استدلال نکرده است؟ اينها واقعا دست مشرکين مکه را از پشت بستهاند! يعني همان بهانههايي که مشرکين مکه در برابر نبيمکرم داشتند اينها در برابر ما دارند. آن روز همين آقاي شريفي زنگ زدند ميگويد من دليل دارم که عليبنابيطالب در زمان خود رسول اکرم استدلال و اعلام کرده ولايت خودش را، بلا فاصله صدايش را قطع ميکنند. شما خودتان را داريد رسوا ميکنيد. حضرتزهرا در واپسين روز رحلت نبيمکرم فرمود: أنسيتم قول رسولالله يوم غديرخم، من کنت مولاه فعلي مولاه. الغدير، ج1، ص197 استدلال کرد به حديث غدير، با حضرت زهرا چهکار کردند؟ وقتي ابيبنکعب به خليفهدوم ميگويد: فلا تکوننّ عذابا علي أصحاب رسولالله. صحيح مسلم، ج6، ص180 آقاي عمر عذاب بر اصحاب پيغمبر نباش. آن وقت شما انتظار داريد عليبنابيطالب در آن جو ، امامت خودش، خلافت خودش يا حديث غدير را مطرح بکند؟! پاسخ اين شبکههاي وهابي و شبهههايشان با همين بچههاي 8- 9 ساله است که مانند چند روز پيش کارشناسان شبکههاي وهابي را رسوا کنند. با اين اهانتها آبروي خودشان را ميبرند ، با اين فحاشيها اثبات ميکنند چيزي ندارند بگويند. کسي فحش ميدهد که حرفي براي زدن ندارد. کسي توهين ميکند که حرف براي زدن ندارد. ما 3 سال است ميگوييم بياييد با هم صحبت بکنيم حرف بزنيم. 10 دقيقه شما صحبت کنيد و 10 دقيقه هم ما صحبت کنيم. شما اگر شيعه را مشرک و کافر ميدانيد و خودتان را پيرو پيغمبر ميدانيد بياييد براي نجات شيعهها رو در رو بنشينيم حرف بزنيم! چرا وحشت ميکنيد؟! چرا فرار ميکنيد؟ آيا همين فرار شما دليل بر بطلان شما نيست؟ انشاءالله مناقشه حضرت امير به غدير ، نفرين اميرالمومنين بر کتمان کنندگان غدير و علماي اهلسنت و دلالت بر حديث غدير را بطور مفصل براي عزيزان مطرح ميکنيم. جناب سبط ابنجوزي صراحتا بعد از نقل حديث غدير ميگويد: و هذا نص صريح في إثبات إمامته و قبول طاعته. اين حديث غدير نص صريح در امامت علي و در قبول طاعت علي است. تذکره الخواص صفحه 30 تا صفحه 34، ترجمه و شخصيت ابن جوزي، ذهبي درباره ابنجوزي دارد: الإمام الواعظ المورخ. تاريخ اسلام، ج48، ص183 تا آنجا که ميگويد: آقاي ابنجوزي کسي نيست که شما بخواهيد براي حرفش ارزش قائل نشويد. و کان اماما فقيها واعظا وحيدا في الوعظ علامة في التاريخ. تاريخ اسلام، ج48، ص184 هم امام است. هم فقيه است. و هم علامه در تاريخ است. همين آقا به صراحت ميگويد اين حديث غدير نص صحيحي است در اثبات امامت علي و قبول طاعت اميرالمومنين سلاماللهعليه، ما اين بحثها را مفصل از امام ابوحامدغزالي، محمدبنطلحهشافعي، گنجيشافعي، مولوي محمداسماعيلدهلوي، براي بينندگان عزيزمان مطرح خواهيم کرد و ترس محدثان از نقل حديث غدير و فضائل علي، اينجاست که آبرو و حيثيتشان به باد خواهد رفت. شما ببينيد بعد از گذشت سالها کسي جرأت نميکند حديث غدير را در آن جامعه خفقان مطرح کند. در مسند احمد ج4، ص368 آمده است که وقتي زيدبنارقم صحابه پيغمبر متوفي سال 66 درباره حديث غدير صحبت ميکند بدنش ميلرزد. ميگويد ميترسم حديث غدير را بگويم و فردا گرفتار شوم. همچنين سعيدبنمسيب متوفي 94 از نقل حديث غدير وحشت دارد و ميگويد: إني أتقيک. کفاية الطالب، ص62 من ميترسم. زهري آخوند دربار است. وقتي حديث غدير را مطرح ميکند عبداللهبنعلا ميگويد: لا تحدث بهذا بالشام و أنت تسمع ملء أذنيک سبّ علي. اسد الغابه، ج1، ص208 حديث غدير را در شام مطرح نکن تو با تمام توان ميبيني وميشنوي که علي را بالاي منبر سب مي کنند. سب علي گوش مردم را پر کرده است. زهري ميگويد به خدا سوگند به قدري از فضائل علي دارم اگر از آنها سخن بگويم قطعا مرا خواهند کشت. آقاي ابناثيرجزري متوفي 630 در اسدالغابه که از کتابهاي معتبر اهلسنت است، ميگويد وقتي احمدبنحنبل حديث غدير را مطرح ميکند ميگويد: دع الحديث کما جاء. السنه، ج2، ص348 درباره حديث حرف نزن. همانطوري که بوده بگويد پيغمبر گفته است من کنت مولاه فعلي مولاه. ديگر اينکه دلالتش چيست برنامهاش چيست؟ آيا دلالت بر امامت علي ميکند يا نميکند؟ دنبال اين نباش! دع الحديث لا تکلم في هذا. اصلا در اين زمينه سخن نگويد. احمدبنحنبل متوفي 241 است يعني بعد از 2 قرن از رحلت نبيمکرم درگذشته است. هنوز جرأت نميکند حديث غدير را مطرح کند. حتي پشت اتاقهاي دربسته، پشت درهايبسته جرأت نميکنند حديث غدير را مطرح کنند. اگر حديث غدير دلالت بر امامت علي نداشت چرا وحشت ميکردند؟ چرا ميترسيدند؟ حديث غدير هم مثل ساير روايات و ساير فضائل حضرت علي بود. اگر همه ميدانستند حديث غدير چه مفادي و چه پيامي دارد و چه تأثيراتي در جامعه دارد؟ اگر تمامي اينها را مردم ميدانستند حديث غدير پايههاي حکومتي را متزلزل ميکرد اعتقادات باطل مردم و جامعه را متزلزل ميکرد. و لذا حکومت از نقل حديث غدير وحشت داشت و با تمام توان در برابر حديث غدير ميايستاد و مقاومت ميکرد. هر کس نقل ميکرد زبانش را از پشت گردنش بيرون ميکشيدند. اين کاملا مشخص است که حديث غدير يک پيام بزرگ و جاودانهاي دارد و اولين پيامش هم اين است که ولايت علي استمرار رسالت نبيمکرم صلياللهعليهوآلهوسلم است. آن ولايتمطلقهاي که خدا براي نبيمکرم در سوره احزاب آيه6 قرار داده است. ألنبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم. خداي عالم دستور داده است به نبي مکرم در غدير آن ولايت مطلقه خودش را براي عليبنابيطالب تثبيت کند. مجري: خيلي ممنون هستم. يکي از ثمرات شبکه جهاني ولايت پرورش جوانان و حتي کودکاني است که در زمينه دفاع از اميرالمومنين با مدرک و استدلال، آن هم نه با هر مدرک و استدلالي بلکه با مدارک و استدلالات مخالفين ولايت و امامت اميرالمومنين و حق بودن مذهب شيعه را اثبات خواهند کرد. در هفتهگذشته در برنامه طلسمشکنان دختر 9 ساله شيعه ميخواست در مورد امامت مناظره کند. دختر 9 ساله شيعه ميخواست با آقاي هاشمي در مورد امامت مناظره بکند. آقاي هاشمي رفتاري را انجام دادند که شايد براي شما بينندگان عزيز هم عجيب باشد. ببينيد چه اتفاقي افتاد؟! کليپ را با هم ببينيم. کليپ: هاشمي: اولين بيننده سرکار خانم محمدي از ايران سلام بر شما. خانم محمدي: سلام آقاي هاشمي. هاشمي: سلام و رحمةالله . بفرماييد. خانم محمدي لطفا وقت نگيريد. خانم محمدي: من 1 آيه از قرآن و 1 حديث از کتب اهلسنت در مورد امامت حضرت علي عليهالسلام دارم. هاشمي: خانم محمدي ببخشيد موضوع ما امامت نيست. خداوند در اين آيه ميفرمايد: چه کسي است گمراهتر از کسي که به غير از خدا کسي را به فرياد ميخواند که تا روز قيامت او را پاسخ نميدهند و آنها از دعايشان بيخبر هستند. آيا کسي که يا علي ميگويد وارد اين آيه ميشود يا خير؟ خانم محمدي: اجازه بدهيد اين صحبت را بکنم و بعدش به شما جواب ميدهم. خواهش ميکنم فقط بين صحبت من حرف نزنيد. هاشمي: خانم محمدي ما موضوع برنامهمان توحيد الله است و بحث امامت ديشب بود و انشاءالله فردا هم تماس بگيريد الان در اين آيه، تصوير لب تاپ را بدهيد و به خانم محمدي وقت بيشتر بدهيد. خداوند در اين آيه ميفرمايد چه کسي است گمراهتر از کسي که به جاي خدا کسي را ميخواند که تا روز قيامت او را پاسخ نميدهد. و آنها از دعايشان بيخبرند؟ آيا حضرت علي من دون الله است؟ يا خود الله است؟ خانم محمدي: ببخشيد آقاي هاشمي ميگويم ما کسي را پرستش به غير از خدا نميکنيم. آقاي هاشمي: دعا است اينجا ميگويد کسي به فرياد خواندن است. آن کسي که ميگويد يا علي، يا پيامبر خدا حتي يا عمر يا ابوبکر، اين آيه اين را ميگويد. پرستش اينجا نميگويد. نميگويد: ممن يعبد. ميگويد: ممن يدعو. دعا کردن فريادخواندن و صدا زدن. خانم محمدي: گفتم ما کسي را به غير از خدا پرستش نميکنيم ولي ائمه هاشمي: خانم محترم اين آيه نميگويد پرستش. ميگويد دعا، فرياد، صدا زدن، ندا زدن. من دون الله. آيا حضرت علي. دون الله. است يا خود الله است؟ خانم محمدي؟ خانم محمدي: ما ميگوييم يا علي شما واسطه شويد. هاشمي: اين آيه هم همين را ميگويد. ميگويد چه کسي گمراهتر از کسي که ندا بزند غير از الله را مگر اينکه بگوييم علي خود الله است. خانم محمدي: نه شما اشتباه ميکنيد اصلا اين حرف نيست. آقاي هاشمي: يعني خداوند اشتباه ميکند نعوذ بالله؟ خانم محمدي؟ خانم محمدي: نخير. هاشمي: من ترجمه فولادوند را برايتان ميخوانم: و کيست گمراهتر از آن کس که به جاي خدا کسي را ميخواند که تا روز قيامت او را پاسخ نميدهد. و آنها از دعايشان بيخبرند. آيا حضرت علي خود خدا است؟ يا غير از خدا است؟ خانم محمدي: آقاي هاشمي اجازه بدهيد من بحث خودم را بکنم به اين بحث من هنوز آماده نيستم. هاشمي: متشکرم خانم محمدي بحث امامت را انشاءالله فردا تماس بگيريد براي آنکه موضوعيت برنامه حفظ بشود. متشکرم خانم محمدي از تماس شما. مجري: آقاي هاشمي، آقاي هاشم زهي واقعا شما خجالت نميکشيد؟ انصافا حيا نميکنيد؟ دختر 9 سالهاي تماس گرفته که در مورد امامت مناظره کند. ميگويد يا ديشب بايد زنگ ميزديد و يا فردا . ميگوييد علي. من دون الله. است يا نيست؟ آقاي هاشمي پاسخي که اين کودک 9 ساله همانجا به شما داد واقعا بايد برويد بميريد. يعني حقيقتا وقتي يک شيعه 9 ساله اينگونه جواب ميدهد اين آيه را به شما خود شما که داريد فاطمه خانم را صدا ميزنيد فاطمه خانم. من دون الله. است يا نيست؟ مي گوييد فاطمه خانم جواب بده. اين. من دون الله. است يا نيست؟ اين چه استدلالي است که شما داريد ميکنيد؟ حضرتاستاد توضيح بفرماييد. استادحسينيقزويني: دختر عزيزم فاطمه خانم 2 تا نکته بگويم اينها را انشاءالله يادداشت کنند. و بعيد ميدانم که ديگر بگذارند آنجا حرف بزند. چون اينها را منکوب کرد که ما علي را نميپرستيم. مجري: اصلا تماسشان را حضرتاستاد قطع کردند . استادحسينيقزويني: بله اولا خداي عالم در سوره نوح آيه 5 از قول حضرت نوح ميگويد: رب إني دعوت قومي. خدايا من خواندم قوم خودم را(نوح را). دعا. اگر واقعا. يدعو. خواندن. شرک باشد آيا حضرت نوح خودش را ميپرستيد؟ رب إني دعوت قومي ليلا و نهارا. در آيه 153 سوره آل عمران هم ميفرمايد: و الرسول يدعوکم في أخراکم. در رابطه با نبيمکرم است آن آقاياني که به قول آقاي هاشمي عارفانه از کوه احد بالا ميرفتند. پيغمبر را در دست دشمنان تنها گذاشته بودند و ميرفتند آن بالا دعا کنند تا حضرت علي پيروز بشود. همانها را پيغمبر يدعوکم، و الرسول يدعوکم. پيغمبر شما را ميخواند. آيا پيغمبر اينها را ميپرستيد؟ عقل شما کجا رفته است؟ شما را آقاي ملازاده خوب شناخته و خوب تعبيري به کار برد. يا در رابطه با صحابه که اين همه سنگ او را به سينه ميزنيد سوره نور آيه 63، ميگويد: لا تجعلوا دعاء الرسول بينکم کدعاء بعضکم بعضا. شما که پيغمبر را ميخوانيد مثل خواندن بعضيهايتان نباشد. آيا صحابه پيغمبر را ميپرستيدند؟ هم ديگر را ميپرستيدند؟ پس هر کجا کلمه يدعو. دعا. و امثال آن آمد؟ آنجا ميگويد: و من اضل ممن يدعو. آنجا هم دارد. و الرسول يدعوکم. اين صحابهاي که پيغمبر را صدا ميکرد اين الله بود يا من دون الله. بود؟ اين يک جواب که فاطمه خانم عزيز ما حتما در ذهنش باشد. ببينيم اين آقاي بيعقل چه جوابي ميدهد؟ نکتهدوم : ابنکثير شاگرد ابنتيميه است. و هر چه آن ريخته است ابنکثير هم همان را در حرفهايش مطرح ميکند. همين آيه شريفه که اين آقا خواندند. اعراف آيه 194، و اين مباحث را مطرح کردند در رابطه با همين سوره احقاف آيه 5، و من يدعو من دون الله من لا يستجيب له. حالا آنکه ذيل آيه چيست؟ ما کار نداريم. و من اضل ممن يدعو من دون الله. خيلي جالب است اينها در يک ترجمه تحريف شده از حضرتآيتاللهمکارمشيرازي آورده بودند. ببينيد آقاي مکارم هم دارد ميگويد که، چه کسي گمراهتر از کسي است که غير از خدا را ميخواند؟ اين اندازه اينها بيحيا هستند که ترجمه يک مرجع را جابجا و تحريف ميکنند و ميخواهند به مردم قالب بکنند. خيلي عجيب است! ببينيد ابنتيميه ارباب شما، خداي شما، پيغمبر شما آن زمان امکانات نبود، رسانه و غيره نبود هر چه نشخار ميفرمودند افاضه ميکردند مردم هم قبول ميکردند! گر چه خيلي از علماي بزرگ مشت ابنتيميه را باز کردند از علماي بزرگ قاضيشافعي، قاضيمالکي، قاضيحنبلي، قاضيحنفي، 4 تا فتوا دادهاند و حکم به مجرميت او کردهاند و اورا به زندان انداختد که در سال 728 پروندهاش در زندان قلعهدمشق مختومه شد. شيعهها که نبودند. 4 قاضي گفتهاند ابنتيميه حرفهاي باطل ميبافد. آقاي هاشمي آنزمان ديگر گذشت الان عصر رسانه است حرفي که ميزنيد اگر از دين بهره نبردهايد و دين نداريد و از آخرت هم نميترسيد حداقل از آبرويتان بترسيد . در اين سوره احقاف آيه 5، آقاي ابنکثير دمشقي سلفي متوفي 774 است. جلد 4 صفحه 166، ايشان ميگويد. اي لا اضل ممن يدعو من دون الله اصناما. چه کسي گمراه تر از کسي است که بتها را ميخواند؟ آن وقت اين بيحياها ميآيند اين يدعو من دون الله اصناما. را بر پيغمبراکرم و ائمه عليهمالسلام تطبيق ميدهند. واقعا مايه شرمندگي است. ابنکثير دمشقي ميگويد اين آيه درباره بتپرستان است. اصلا ارتباطي به توسل ندارد. و يک سوالي هم فاطمه خانم اگر رفتيد يا هر کس ديگري رفت. شما حديث 1010 صحيح بخاري را هم به شبکه آنها بگوييد. خليفهدوم ميگويد: اللهم إنا کنا نتوسل اليک بنبينا. خدايا ما صحابه همگي به پيغمبر متوسل ميشديم. اين آقايان بگويند پيغمبر الله است يا من دون الله. است؟ همين. کنا نتوسل اليک بنبينا. اصلا کاري با صدر و ذيلش هم نداريم. عمر ميگويد ما نميگويد من، ما صحابه همگي به پيغمبر متوسل ميشديم. آيا پيغمبر من دون الله هست؟ يا الله هست؟ اگر من دون الله هست؟ پس اين آيه 5 سوره اعراف و من اضل ممن يدعو من دون الله. شامل عمر و ديگر صحابه ميشود يا نميشود؟ مجري: خيلي ممنون هستيم از شما استاد محترم. بينندگان عزيز ديدند که طرز برخورد با يک دختر 9 ساله به چه صورت بود. دائم وسط صحبت ميآمدند. تماس بينندگان: اولين تماس آقاي افشار از لواسان از شيعيان عزيز و گرامي، سلام عليکم و رحمةالله . بيننده: سلام عليکم، شب بخير. استادحسينيقزويني: سلام عليکم. جناب آقاي افشار بزرگوار! حضرتعالي با توجه به سوالاتي که مطرح کرده بودم : ادلهشيعه بر امامت اميرالمومنين از کتاب و سنت از آنها 3 آيه يا 3 روايت انتخاب کنيد ما در خدمت هستيم. بيننده: آيه 55 از سوره مائده را توضيحي برايم بدهيد. مجري: شما سوال را بايد پاسخ بدهيد. بيننده: آيه 55 سوره مائده : إنما وليکم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون. که اين آيه بنا به اقوالي که در روايت آمده منسوب به حضرت علي شده .سوال اينکه آيه به لفظ جمع آمده است را توضيح بدهيد. استادحسينيقزويني: چشم آن را من عرض ميکنم. شما استدلال بر آيه را بيان کنيد . بيننده: در مورد انفاق حضرتعليعليهالسلام در رکوع در نماز بوده . استادحسينيقزويني: حالا شما ميتوانيد مدرکي هم از کتب اهلسنت بيان فرماييد که اين آيه در حق علي نازل شده است؟ بيننده: در تفسير طبري جلد 8 صفحه 531، امام باقر فرمودهاند که حضرت عليبنابيطالب از مومنان هستند. آيهشريفه از مومنان سخن ميگويد و حضرتعليعليهالسلام هم از مومنان شمرده ميشود. اين در تفسير طبري آمده است. در تفسير الميزان جلد 6 صفحه 22، اين البته تفسير اماميه ميشود . استادحسينيقزويني: از تفسير اهلسنت الان حضور ذهن داريد ؟ بيننده: حاج آقا تفسير عياشي تفسير اهلسنت حساب ميشود؟ استادحسينيقزويني: نخير تفسير شيعه است. بيننده: بله ايشان هم آورده که حضرتعليعليهالسلام نماز نافله ميخواندند و انگشتري خودشان را به سائل بخشيدند. تفسير عياشي جلد 1 صفحه 327. استادحسينيقزويني: تقريبا نزديک 2 ماه است اين بحث را آوردهايم که ابنجريرطبري متوفي 310، با سند صحيح نقل ميکند که اين آيه در حق اميرالمومنين نازل شده است. تفسير طبري در چاپ دارالفکر للطباعه و النشر، که سال 1415، چاپ شده است. ايشان در جلد 6 صفحه 390، سند را هم ما کاملا بررسي کرديم صحيح است و همچنين ابنابيحاتم هم در صفحه 1162 ميگويد اين آيه در حق اميرالمومنين سلام الله عليه نازل شده است. اما اينکه چرا در اين آيه الفاظ مربوط به اميرالمومنين به صيغه جمع آمده است؟ ابنتيميه ميگويد اين به صيغه جمع آمده است نه به صيغه مفرد، علي فرد بوده است و نه جمع. زمخشري از بزرگان اهلسنت و از مفسران به نام است ميگويد چگونه صحيح باشد که اين آيه در حق علي باشد که مفرد است و حال آنکه لفظ، لفظ جمع است. بعد خود زمخشري اين اشکال را پاسخ ميدهد. جئ به علي لفظ الجمع و إن کان السبب فيه رجلا واحدا. الکشاف، ج1، ص649 اين آيه شريفه الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون. به صيغه جمع آمده است گرچه علي مفرد است. اين صيغه جمع آمده است براي چه؟ ليرغب الناس في مثل فعله. تا مردم به مثل اين کار رغبت نشان بدهند. يعني براي اهميت دادن به رسيدگي به فقرا به محتاجين به سائلان. اينطوري نشود که من مشغول نماز يا طواف هستم و اگر به اين فقير يا مستمند جواب بدهم نمازم دير ميشود. نه! همانطوري که اميرالمومنين در وسط نماز صداي يک محتاج را شنيد و به او انگشتر، بايد ديگران هم اهتمام بورزند. فينالوا مثل نواله. همان طوري که عليبنابيطالب سلاماللهعليه را به خاطر اين کار خداي عالم تفضل کرد مقام ويژه داد. مسلمانها هم با رسيدگي به فقرا به مقامات و ثواب بالا برسند. اين حرفي است که آقاي زمخشري مطرح ميکند. و همچنين صيغهجمع و ارزش عامل و عمل، آلوسي سلفي ميگويد علماي عربي براي اين آيه که جمع آمده است 2 فايده ذکر کردند. يکي: تعظيم الفاعل. روح المعاني، ج6، ص168 خواستهاست عليبنابيطالب اين کار را انجام بدهد علي را در اينجا گرامي بدارد. گرامي داشتن و بالا بردن منزلت عليبنابيطالب است. همانطور که درباره ابراهيم داريم: إن ابراهيم کان أمة واحده. ابراهيم به تنهايي امت بوده. چون ابراهيم کارهاي بزرگي کرد و کار او به منزله کار امت است. خداي عالم از کار علي اينجا تقدير کرده است تا ليرغب الناس في الاتيان بمثل فعله. همانطور که زمخشري هم گفت. خداي عالم خواست با تقدير از کار علي ديگر مسلمانها را هم ترغيب بکند و يکي هم تعظيم فعل است. اين عملي که از علي صادر شده در نزد خداي عالم گرامي است. خداي عالم ميخواهد بگويد اين کار علي رسيدگي به فقرا ولو در حال نماز بايد سجيه و صفت هر مومن باشد. جواب سوم؛ تعبيري است که مرحوم شرفالدين دارد ما اين را نميخواهيم مطرح بکنيم. اصلا اين آقاياني که ميگويند صيغه جمع آمده و فرد اراده شده خلاف است. حداقل ما 50 تا 60 تا آيه ذکر ميکنيم که صيغهجمع آمده ولي در صحاح بزرگان شما فرد اراده شده است. آيه 8 سوره ممتحنه، ميگويند: الذين در لاينهاکم الله عن الذين. جمع است. يقاتلوکم. جمع است. لم يخرجوکم. جمع است. ديارکم تبروهم و تقسطوا. تمام اينها جمع است. بخاري در صحيح بخاري، ج7، ص71 و ديگران همه گفتهاند مراد از الذين، يقاتلوکم، يخرجوکم، تبروهم، تقسطوا إليهم. مراد همسر ابوبکر بوده که در مکه ازدواج کرده بوده و اسماءبنتابيبکر مادر عبداللهبنزبير از آن زن بوده که طلاق داده بوده -يک سري کادوهايي آورده بوده براي دخترش، دخترش قبول نکرد و عايشه را فرستاد پيش پيغمبر و اين آيه نازل شد. آيا جمع آمده و فرد اراده شده يا نشده؟ يستفتونک قل الله يفتيکم في الکلالة. يستفتونک، يفتيکم. اينجا صيغه جمع است در صحيح مسلم ج5،ص60 است که درباره عبداللهجابر نازل شده است. و ما دهها آيه داريم در قرآن صيغه جمع استعمال شده است و فرد اراده شده است. چطور اگر جابر اراده بشود اشکالي ندارد! مادر اسماء همسر ابوبکر يا عمربنجموح اراده شود هيچ اشکالي ندارد! ولي اگر حضرت علي اراده شود آسمان به زمين ميآيد و زمين دچار زلزله ميشود! بيننده: ممنون هستم . ايراد دوم: ميگويند اگر اين طور که شيعه ميگويد تفسير بکنيم نماز فرع بر رکوع ميشود. در صورتي که ميدانيم رکوع فرع بر نماز است و دليلشان هم اين است که ميگويند. و هم راکعون جمله حاليه براي يؤتون الزکاة است. نه يقيمون الصلاة. به دليل اينکه ميگويند. الاقرب يمنعه الأبعد. اين را ميخواهم کمي توضيح بفرماييد . استادحسينيقزويني: الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون. نماز ميخوانند و زکات ميدهند. بله و هم راکعون مبتدا و خبر، حال است براي زکات، زکات را در حال رکوع ميدهد. اين چه اشکالي دارد؟ من اشکال را متوجه نشدم. بيننده: ميگويند: و هم راکعون. جمله حاليه براي. يؤتون الزکاة. است يعني با خشوع ميدهند و دليلشان هم اين است که در ذکر رکوع براي زکات يعني با خضوع و خشوع. استادحسينيقزويني: از کجا دارند ميگويند؟ از کجا گفتند رکوع به معناي خضوع است؟ اگر اينطوري است. يقيمون الصلاة هم يعني دعا ميخوانده است. صلاة هم به معناي دعا است. بييننده: درست است به نام دعا هم آمده است. استادحسينيقزويني: بنابراين شما آيه را بايد برداريد ديگر! بيش از 20 نفر از مفسران اهلسنت با سند صحيح آوردهاند که عليبنابيطالب مشغول نماز بوده نمازش هم نماز مستحبي بوده، اين ديگر شأن و نزول آيه است که آقايان مطرح کردهاند . بيننده: پس جواب اينها را بايد چطوري بدهيم؟ مجري: اصلا ايرادي وارد نيست. آيه چند مفهوم را در کنار همديگر ميآورد. يک قاعده منطقي و عقلي است که هر چه بر مفاهيم افزوده بشود از مصاديق کم ميشود. مصداق اول کسانيکه نماز بپا ميدارند نمازگزاران زياد هستند. استادحسينيقزويني: اين آيه 55 سوره مائده است.
قرطبي متوفي 671، ميگويد: يدل أن صدقة التطوع تسمي زکاة. فإن عليا عليهالسلام تصدق بخاتمه في الرکوع. اين صدقه مستحبي زکات شمرده شده است. چون اميرالمومنين انگشتر خودش را در حال رکوع داد. ملاحظه ميفرماييد که اينها صدقه مستحبي بوده و نماز هم نماز مستحبي بوده اينها همه آوردهاند. من گمان نميکنم کسي بجز ابنتيميه و امثال او بگويد اصلا اين قضيه از بيخ دروغ است ! اينکه رکوع فرع است؛ نه! اينچنين نيست .همانطوري که وقتي کسي کلمه رکوع ميشنود يعني همان رکوع در نماز. بله اينها حقيقت متشرعه است. نه معناي لغوي صلاه به معناي نماز است و نه معناي لغوي زکات آن مالي است که مردم ميدهند. و نه معناي لغوي حج به معناي رفتن به زيارت خانه خدا است. حج به معناي قصد است. زکات به معناي نمو است. صلاه به معناي دعا است. ولي اين الفاظي که در لغت معناي خاصي داشت با استعمال قرآني، استعمال نبيمکرم و متشرعين در يک معناي جديدي مصطلح شد. پيغمبر فرمود: صلّوا کما رايتموني اصلي. شما صلاة به جا بياوريد همانطور که من بجا ميآورم. شروع کرد. الله اکبر. بسم الله، الحمد لله، السلام عليکم و رحمة الله و برکاته. و لذا اين الفاظ هيچ کدامش اگر بناست معناي لغوي بگيريم نه حجش نه زکاتش و نه صلاتش هيچ کدام به معناي مصطلح که الان امروز ما داريم نيست. متشکريم از شما. بيننده: اصطلاحا رکوع در نماز همان خم شدن به شمار ميآيد. رکوع در زکات انفاق کردن به همراه خضوع است ؟ استادحسينيقزويني: نه عزيز من، در حال رکوع انفاق کرد يعني در رکوع بود انگشترش را به فقير داد. بيننده: رکوع به معناي خضوع آمده. در لسانالعرب رکوع به معناي خضوع آمده است. استادحسينيقزويني: عزيز من، مثل اينکه حرف من را دقت نفرموديد. گفتم هم رکوع و هم صلاه و هم حج معناي لغويش غير از معناي اصطلاحي است. شما بعد از اين ميفرماييد که در لسانالعرب به چه معنا آمده است؟ در لسانالعرب صلاه به چه معنا آمده است؟ در لسانالعرب حج به چه معنا آمده است؟ بيننده: اين را از آيات بايد متوجه بشويم. استادحسينيقزويني: نه عزيز من شما بيشتر دقت کنيد ما يک سري اصطلاحاتي داريم که اصطلاحات متشرعه است. اين الفاظ معناي لغويش چيزي است و معناي اصطلاحيش چيز ديگر. در اثر تکرار شارعمقدس و تکرار متشرعين اين الفاظ از معناي لغوي هجرت و در معناي شرعي مصطلح شده است. مجري: کتاب صحاح جناب جوهري جلد 3 صفحه 1222، در معناي رکوع هر دو را آورده منتهي مصطلح نماز را جلوتر آورده است. تاج العروس جلد 11 صفحه 176 و صفحه 177، معناي رکوع را رکوع در نماز آورده است و بعد گفته است که معناي خشوع هم دارد. مثل تعريفي که در مورد صلاه دارند. ممنون هستيم از شما بيننده عزيز و ارجمند. تماس بعدي خانمفاطمهرضازاده از بابل 10 ساله هستند ايشان. سلام عليکم و رحمةالله . بيننده: سلام عليکم. اگر اجازه بدهيد گوشي را بدهم به دخترم که صحبت بکند. استادحسينيقزويني: بله موفق باشيد. مجري: سلام فاطمه خانم. بيننده: بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام من ميخواهم سوالات شما را جواب بدهم با اجازه. آيه اول آيه 55 سوره مائده. إنما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون. وليّ شما خداست و رسولش و آن آقايي که در حال رکوع زکات ميدهد. ابنجريرطبري از ابوالحکيم نقل کرد که اين آيه در حق حضرتعليعليهالسلام نازل شده است. تفسيرطبري جلد 6 صفحه 288، و در بعضي چاپها صفحه 390است. و آيه ابلاغ : 67 سوره مائده : خداوند ميفرمايند: اي پيامبر ابلاغ کن آن چه بر تو نازل شده که اگر ابلاغ نکني رسالت تو انجام نشده، ابنابيحاتم در تفسيرش جلد 4 صفحه 1172 گفت که اين آيه در حق حضرت عليعليهالسلام نازل شده است. آيه اکمال: آيه 3 سوره مائده که مثل آقاي خطيببغدادي با سند صحيح از تاريخبغداد جلد 8 صفحه 284 ميگويد که اين آيه در حق حضرت علي عليهالسلام و در روز عيد غدير خم نازل شد که پيامبراسلام حضرتعليعليهالسلام را براي ولايت نصب کرد و خليفهدوم تبريک گفت. خليفهدوم به حضرتعليعليهالسلام گفت تو مولاي من و مولاي تمام مسلمين هستي . حالا 3 روايت حديث خلافت : پيامبر به حضرتعليعليهالسلام فرمودند: أنت خليفتي في کل مؤمن من بعدي. علي تو خليفه برحق من بر هر مومن هستي. الباني ميگويد صحيح است. کتابالسنهصفحه 551، حديث ولايت : پيامبر ميفرمايند حضرت عليبنابيطالب بعد از من ولي تمام مومنين است. حاکمنيشابوري، مستدرک، جلد 3 صفحه 110، کلمه ولي به معني خليفه است .خليفهدوم ميگويد وقتي پيامبر از دنيا رفت ابوبکر گفت من ولي پيامبر هستم. صحيح مسلم، جلد 5 صفحه 152، حديث 4468، حديث امامت: آقاي حاکم نيشابوري با سند صحيح نقل ميکند که اين آيه در حق حضرتعليعليهالسلام است و پيامبر ميفرمايد که علي امام مسلمين است. آقاي هيثمي ميگويد صحيح است. مستدرک جلد 3 صفحه 148. يک سوال از عزيزان اهل سنت، چرا خلفاي اهلسنت احاديث پيامبر را آتش زدند؟ من از عزيزان اهلسنت ميخواهم درباره دين خود تحقيق کنند. از آيتاللهحسينيقزويني و مجري خوبشان و همکارانشان تشکر ميکنم که به من وقت دادند. و از کارشناس شبکهکلمه ميخواهم با لحن ناصافشان اسم شريف امام زمان ما را ديگر نياورند. و اگر هم دلشان خواست 10 مرتبه يا 100 مرتبه دجال دجال بگويند و با امام ما کاري نداشته باشد. استادحسينيقزويني: دست شما درد نکند دخترم، بارک الله. اين بيانات شما و اين صحبت شما خستگيهاي ما را ميبرد. از شما و پدر و مادر شما که اينطور نازدانه امام زمان پسند، حضرت زهرا پسند، زينب پسند تربيت کردهاند تشکر ميکنم. مجري: واي به حال وهابيها با نسل بعدي که در پيش است براي اينها . با اين وضعيتي که پيش ميرود تکتک بينندگان شبکهولايت ميتوانند خودشان يک شبکه بزنند براي دفاع از اميرالمومنين. استادحسينيقزويني: به خانوادهها و کوچکترها تبريک ميگويم. انشاءالله ولايت و عشق علي و ولايتاستدلالي با گوشت و خون و پوست اين نونهالان عجين ميشود. بيننده: با تشکر از حضرت آقا. اگر وقت هست من هم شرکت کنم. استادحسينيقزويني: بله بفرماييد ما در خدمت شما هستيم خواهر عزيز. بيننده: من دلالت آيه براي امامت امام علي عليه السلام را توضيح ميدهم. با توسل به حضرتصديقهشهيده حضرتفاطمهزهرا سلاماللهعليها مطلبم را شروع ميکنم. خداي عالم روي کلمه ولي گفته است به عنوان مبتدا و موضوع که ولي شما خداست .ولي شما رسولش است. و ولي شما آن آقايي است که در حال رکوع انگشتر به سائل داد. ثابت شده است کسي که در رکوع انگشتر داده حضرتاميرالمومنين امامعليعليهالسلام بوده. اگر ولايتالله و ولايتپيامبر و ولايتاميرالمومنين امامعليعليهالسلام تفاوت داشت حتما کلمه ولي را تکرار ميکرد. مثل آيه 61 سوره توبه آيه اذن، ايمان بالله و ايمان بالمومنين تفاوت داشت. از اينجا معلوم ميشود که ولايت الله با ولايت پيامبراسلام و ولايتاميرالمومنين عليعليهالسلام در تکوين و تشريع يکسان است. استادحسينيقزويني: دست شما درد نکند خواهر عزيزم من هم از سرکارعالي و همچنين از اين کوچک عزيزم تشکر ميکنم و انشاءالله حتما يک جايزه خوبي هم براي اين فاطمه خانم عزيز از ديار بابل تقديم ميکنيم. مجري: تماس بعدي از عزيزان اهلسنت هستند آقاي موسوي از سنندج سلام عليکم و رحمةالله . بيننده: بنده هم سلام عرض ميکنم خدمت جناب آقاي دکتر قزويني و جناب آقاي حسيني بزرگوار. استادحسينيقزويني: سلام عليکم و رحمةالله . بيننده: اگر اجازه بدهيد 2 تا مطلب کوتاه در 30 ثانيه خدمت دکتر قزويني عرض کنم. آقاي دکتر قزويني در مورد ابنتيميه صحبت کردند فکر کنم اين نکته هم قابل ذکر باشد که ابنتيميهحراني در سال 728 با رهبر ما شافعيها آقاي کمالالدينزملکاني مناظره کرد و شکست خورد. و بعد حاکم وقت از آن خواست يا کوچ کند يا به زندان برود. ايشان زندان را انتخاب کردند و به همين جهت در زندان وفات کردند. مجري: بسيار عالي، بله درست است شما مذهبتان را ميشود بفرماييد؟ بيننده: من سني شافعي هستم. جناب آقاي دکتر قزويني بزرگوار به نظر من هيچ دليل صريحي که پيامبرصلياللهعليهوآلهوسلم علي را به عنوان خليفه برگزيده باشد وجود ندارد. استادحسينيقزويني: پيغمبر اکرم ميفرمايد: و أنت خليفتي في کل مؤمن من بعدي. يا علي تو خليفه من در حق تمام مومنين بعد از من هستي. ابنابيحاتم ميگويد اين روايت صحيح است. حاکمنيشابوري هم ميگويد روايت صحيح است. آيا از اين روشنتر باشد؟ آقاي موسوي عزيز پاسخ شما از اين روايت چيست؟ بيننده: جناب آقاي دکتر قزويني بنده در مورد اين روايت مطالب زيادي نوشتهام . داخل لبتاپ است و اگر بخواهم روشن کنم وقتگير است. استادحسينيقزويني: ببينيد ما 3 روايت آوردهايم. شما ديديد اين دختر 10 ساله هم آمد و گفت: عليّ ولي کل مومن من بعدي. علي ولي همه مومنين بعد از من است. مستدرکحاکم ميگويد روايت صحيح است و ذهبي هم ميگويد روايت صحيح است. و کلمه ولي هم همين دختر 10 ساله گفت در صحيح مسلم جلد 5 صفحه 152 حديث 4468 از قول خليفهدوم ميگويد: لما توفّي رسولالله قال ابوبکر أنا ولي رسولالله. وقتي پيغمبر از دنيا رفت جناب ابوبکر گفت من ولي پيامبر هستم نگفت أنا الخليفه، أنا الإمام، أنا الحاکم. ميگويد: أنا ولي رسول الله. در آنجا جناب موسوي عزيز کلمه ولي به چه معنا است؟ برادر من در اينجا هم همين معنا است . اگر حضرتعالي در اين زمينه جوابي نداريد ما شما را در مخمصه و در فشار قرار نميدهيم. مثل شبکههاي ديگر نيستيم که آقا همين را بگو اگر نميداني قطع ميکنيم. سوال بعدي :آيا براي جناب آقاي ابوبکر دليلي از کتاب و سنت شما داريد؟ حداقل اين را بيان کنيد . بيننده: شما فرموديد در موقع مرگ پيامبر اين حديث را گفته است؟ استادحسينيقزويني: نه عزيز من !اين حديث و أنت خليفتي في کل مؤمن بعدي. در جنگ تبوک سال 6 بوده يعني 2 سال يا 3 سال قبل از رحلتشان فرمودند. مجري: از سال سوم هم داريم اگر مشکلتان زمان است سال سوم هم داريم. استادحسينيقزويني: بله سال سومش هم است. قبل از اينکه پيغمبر به مدينه هم هجرت کند باز حديث هست. حديث منزلت و غيره مشابه اين زياد است. اگر دنبال اين هستيد که بگوييد در هنگام رحلت بوده پيغمبر نستجير بالله هذيان ميفرمودند اين اشکال بر اين حديث وارد نيست آقاي موسوي. بيننده: نه، گفتم اگر پيامبر در موقع مرگش اين را فرموده پس چرا وقتي که حضرتعباس به حضرتعلي گفت از پيامبر در مورد آينده خلافت سوال کن پس چرا حضرتعلي به اين حديث استدلال نکرد؟ استادحسينيقزويني: اينرا ما بارها جواب دادهايم. ببينيد وقتي که ما 10 تا آيه 10 تا روايت صريح داريم که پيغمبر ميگويد: أنت خليفتي في کل مومن بعدي. علي ولي کل مومن بعدي. علي امام المتقين. 10 تا روايت در يک طرف است و يک روايت آن طرف آن هم مشخص است اين روايت برادر بزرگوار جعلي است و جعلي بودن روايت ساخته و پرداخته دودمان بنياميه است اينها کاملا روشن و واضح است. شما دهها روايتي که نقل کردهايم با صراحت پيغمبراکرم ميگويد: أنت خليفتي. أنت امام المتقين. أنت ولي کل مومن بعدي. در حديث غدير ميگويد: من کنت وليه فعلي وليه. يعني ابن عباس اين همه حديث را نشنيده؟ يا اميرالمومنين نشنيده اينهارا؟ اگر اينطور است چرا بعد از رحلت نبيمکرم اميرالمومنين اعتراض ميکند؟ در صحيحبخاري جلد 5 صفحه 82، حديث 4240، عليبنابيطالب به ابابکر ميگويد: استبددت علينا بالأمر. در امر امامت و خلافت در حق ما استبداد کرده اي شما. اين اسبتداد معنايش چيست ؟ شما آيا از کتاب و سنت دليلي بر خلافت جناب ابوبکر داريد؟ بيننده: من آقاي قزويني 6 دليل عرض ميکنم خدمت شما. استادحسينيقزويني: بفرماييد. مجري: خيلي منطقي ميخواهم خدمتتان عرض کنم مثل آقاي هاشمي نيستم بگويم فرصت نداريم و اينها فقط هر 6 تاي آن را اگر رسيدم که هيچ علاوه بر آن هم در خدمتتان خواهيم بود. فقط لطف کنيد همه را با هم مطرح نکنيد. يک دانه يک دانه با هم پيش برويم. الان شما ادله اولتان را هر چقدر هم زمان ميبرد مطرح بفرماييد ما هم استفاده ميکنيم. بيننده: چشم فقط يک نکته کوتاه بگويم. بنده دنبال تحقيق هستم. ميخواهم ببينم آيا اهلتسنن بر حق است و يا شيعه؟ مجري: آفرين بر شما. استادحسينيقزويني: اصلا من معتقد هستم آقاي موسوي واژه حق را به کار نبريد. شيعه حق است و يا اهلسنت حق است؟ ميگويم آقا حق کجاست؟ آيا پيغمبراکرم علي را براي خلافت نصب کرده است؟ يا جناب ابوبکر را نصب کرده است؟ ما ميخواهيم ببينيم حق اين است و يا آن است. شايد بعضي ميگويند اين جسارت باشد ولو از زبان شما اهلسنت هم باشد اين تعبير را ما دوست داريم حضرتعالي به کار نبريد. ما در خدمت شما هستيم. بيننده: جناب آقاي قزويني عزيز نامم را پدرم انتخاب کرد. نامخانوادگيام را يکي از اجدادم .ديگر بس است. مذهبم را خودم انتخاب ميکنم. ماجراي غدير تا سقيفه 3 ماه يا 2 ماه و اندکي طول کشيد چرا حضرتعلي در اينجا به مسئله غدير استناد نکرد ؟ استادحسينيقزويني: يعني عليبنابيطالب چهکار کند؟ هنوز که پيغمبر در قيد حيات است بيايد بگويد من خليفه پيغمبر هستم هر وقت پيغمبر از دنيا رفت من خليفه هستم؟ بيننده: نه، در سقيفه اگر کسي يا حضرت علي ماجراي غدير را شنيده باشد چرا کسي در سقيفه به آن استناد نکرد؟ استادحسينيقزويني: مگر علي در سقيفه بود؟ بيننده: نه کسان ديگري که بودند. مجري: از جناح اميرالمومنين کسي در سقيفه نبود. سقيفه حالتي داشت که اصلا جناح اميرالمومنين آن جلسه را مشروع نميدانست. استادحسينيقزويني: از حضرت زهرا زمانيکه خانه مهاجرين و انصار ميرفت سوال کردند چرا عليبنابيطالب زودتر از ابوبکر نيامد اين مطالب را مطرح بکند؟ حضرت زهرا جواب داد: چقدر آدم بيانصافي هستيد. عليبنابيطالب جنازه پيغمبر را فرو بگذارد و بيايد با شما به محاجه برخيزد؟ اميرالمومنين سلاماللهعليه مشغول تجهيز نبيمکرم بود . ابناثير مينويسد آقايزبير که شخصيتي شناخته شده است ميگويد: لا أغمد سيفي حتي يبايع علي. الکامل في التاريخ، ج2، ص325 من شمشيرم را در غلاف نميگذارم مگر اينکه مردم با عليبنابيطالب بيعت کنند. و زبيربنبکار ميگويد: کان عامة المهاجرين و جل الأنصار لا يشکون أن عليا هو صاحبالأمر بعد رسولالله. موفقيات، ص580 تمام مهاجرين و بيشتر انصار شک نداشتند که بعد از رسولخدا علي صاحب الامر است. ابناثير و طبري ميگويند انصار يا بعضي از انصار گفتند: لا نبايع إلا عليا. الکامل، ج2، ص325؛ تاريخ طبري، ج2، ص443 ما جز علي با کسي بيعت نميکنيم. ولي در سقيفهبنيساعده چه کساني بودند ؟ صحيحبخاري از قول عمر ميگويد: أنّ الأنصار خالفونا ... و خالف عنا علي و الزبير و من معهما. صحيح بخاري، ج8، ص26، ح6830 انصار با ما مخالفت کردند... علي و زبير هم با ما مخالفت کردند. و در سقيفهبنيساعده جمع شدند از ميان خودشان خليفه انتخاب کنند. جناب آقاي عمر در حديث 6830، کل وقايع سقيفه را مطرح ميکند. در سقيفه علي نبود ولي افراد ديگري بودند. شما ببينيد با آنهايي که مخالفت کردند با آنها چهکار کردند؟ سعد مخالفت کرد و عمر گفت: اقتلوا سعدا فإنه منافق. مسند احمد، ج1، ص56 سعد را بکشيد او منافق است. اگر عليبنابيطالب هم آنجا بود ميگفتند مثل سعد او را بکشيد! سعد تا آخر نه با ابوبکر و عمر بيعت کرد و نه در نماز جماعت اينها شرکت کرد و نه در حج اينها شرکت کرد .عاقبت هم او را کشتند و گفتند اجنه سعد را کشتند! بفرماييد ما با اين توضيحي که داديم فرمايش حضرتعالي را ميشنويم. بيننده: جناب آقاي دکتر قزويني دعواي سقيفه مربوط به حضرت علي نبود آنها ميگفتند يک نفر از شما و يک نفر از ما، اين دعوا به خاطر آن بود. يعني در آن جماعت يک نفر ماجراي غدير را نشنيده بود که بگويد پيامبر حضرت علي را به عنوان خليفه انتخاب کرده است؟ استادحسينيقزويني: ببينيد تنها فقط ادله غدير که نبود. غدير يکي از ادله بود. پيغمبر در سال سوم بعد از نزول و انذر عشيرتک الاقربين از قول خود عليبنابيطالب است. فرمود: هذا أخي و وصي و خليفتي من بعدي. تفسير طبري، ج19، ص149 و انت خليفتي من بعدي و أنت ولي کل مومن من بعدي. أنت مني بمنزلة هارون من موسي. ده ها مورد بوده. چرا شما فقط روي حديث غدير زوم ميفرماييد؟ شما بگوييد چرا در آنجا از آنچه که پيغمبراکرم در رابطه با امامت و خلافت علي مطرح کرده بود کسي حرف نزند؟ اين را بايد شما به ما جواب بدهيد. اگر اين روايت صحيح است بزرگان شما هم گفتهاند صحيح است؟ پيغمبر با صراحت ميگويد: أنت خليفتي في کل مومن من بعدي. شما بايد جواب بدهيد چرا با علي بيعت نکردند؟ چرا انصار و مهاجرين گفتند: منا أمير و منکم أمير . البته اين را هم بگويم دعوا سر منا أمير و منکم أمير نبود. انصار خواستند با سعد بيعت کنند و سعد را به عنوان خليفه معين کنند. ابوبکر، عمر و ابوعبيده جراح گفتند: نه! بايد با ما بيعت کنيد. با انصار نبايد بيعت کنيد ما مهاجر هستيم و چنين هستم .آنها گفتند :ما انصار هستيم ما شرافت داريم .بعد يکي گفت: منا أمير و منکم أمير. آقا دعوا نکنيد يکي از شما و يکي از ما. بعد ابوبکر گفت نه ما بايد خليفه باشيم چون ما از قبيله پيغمبر هستيم. انشاءالله آقاي موسوي عزيز من تمام آنچه را که در سقيفه گذشته است و استدلالي که خليفهاول ، خليفهدوم و ابوعبيده جراح کرده است و از آن طرف استدلال انصار بر حقانيت خودشان اينها را ما قول ميدهيم مفصل مطرح کنيم براي شما. اتفاقاتي که در سقيفهبنيساعده گذشته است خيلي از علما و بزرگواران اهلسنت اين حقايق را بيان نکردهاند. صحيحبخاري که کتاب معتبري از شماست حديث 6830، از قول خليفهدوم در سال 23 هجري حقايقي را که در سقيفه گذشته مطرح کرده است. يعني 13 سال بعد از رحلت پيغمبر 13 سال بعد از قضيه سقيفهبنيساعده آمده حقايقي را که در سقيفه گذشته مطرح کرده است. من از شما سوال ميکنم اين قضاياي سقيفهبنيساعده را چرا آقاي عمر در زمان خود ابوبکر يا اوائل خلافت خودش مطرح نکرد؟چرا اواخر خلافتش مطرح ميکند؟ ما در خدمت حضرتعالي هستيم. مجري: زمانيکه پيامبر در بستر بود امر فرمود: قلم و دوات بياوريد تقريبا ترکيبي از افراد سقيفه آنجا بودند مگر مخالفت نکردند؟ در حضور پيامبر مخالفت کردند. حالا شما انتظار داريد آن چند وقت قبل را بيايند به آن استناد بکنند بر عليه خودشان در سقيفه ؟ بيننده: حديثي که فرموديد آيندهنگري عمر را ميرساند چون عمر ميدانست خلافت بين ابوبکر و علي نميشود و اگر پيامبر حضرت علي را به عنوان جانشين انتخاب ميکرد که ديگر ايشان شانسي براي خلافت ندارد. تشکر ميکنم از شما. استادحسينيقزويني: متشکريم از شما آقاي موسوي عزيز انشاءالله مقداري در اين صحبتها که امشب داشتيم مطالعه کنيد در جلسات بعدي بياييد روي خط . مجري: بله خيلي متشکريم آن پنج دليل ديگري هم که داشتيد انشاءالله مطرح بفرماييد. تماس بعدي کوثر خانم هستند 10 ساله از شهر اصفهان . سلام عليکم و رحمةالله. بيننده: سلام ميکنم به حضرت آيةالله قزويني و همچنين مجري گرامي جناب آقاي حسيني. ميخواستم دليل خودم را براي اينکه حضرت علي را به عنوان امام قبول کردم بگويم. چرا پيامبر خدا جانشين بعد از خودشان را معلوم کردند؟ من ديدم وقتي مدير مدرسه 300 نفره ما ميخواهد از مدرسه برود بيرون يکي از ناظمها را به عنوان جانشينش ميگذارد. حالا مگر ممکن است پيامبرخدا يک امت را رها کنند و کسي را به عنوان جانشين براي خودشان تعيين نکنند؟ حالا آن جانشين بايد حضرت علي باشد باز هم من در کلاس خودم ديدم وقتي معلممان ميخواهد کسي را انتخاب کند و به آن جايزه بدهد کسي را انتخاب ميکند که نمرهاش 20 باشد. کسي را انتخاب نميکند که نمرهاش 14 باشد. حالا از هر آدم عاقلي شيعه باشد و يا سني بپرسيم که نمره چه کسي از اصحاب پيامبر از همه نظر 20 بوده همه ميگويند حضرت علي، حالا فرض کنيم نمره جناب ابوبکر و عمر 13 يا 14 بوده حالا نه بگوييم 15 يا 16 بوده به نظر شما پيامبر 20 را کنار ميگذارند و 15 و يا 16 را انتخاب ميکنند؟ پس من نتيجه گرفتم جانشين پيامبر حضرت علي بودند. استادحسينيقزويني: بهبه! دست شما درد نکند کوثر خانم .خدا جزاي خيرتان بدهد .انشاءالله موفق و مؤيد باشيد ، انتظار داريم اين استدلال عقلي، زيبا و خيلي قشنگ را بتوانيد روي خط شبکه کلمه سوال کنيد و از آنها جواب بگيريد. آنها بايد جواب بدهند. مجري: خداوند انشاءالله هم شما را حفظ بکند و هم خانواده محترمتان را که اينگونه شما را پرورش دادند . به صورت مبانيعقلي ولايت و خلافت اميرالمومنين را اثبات کرديد. قاعده تقدم افضل بر مفضول را ايشان به زبان خيلي ساده مطرح فرمودند. براي تعجيل در فرج آقا بقيهاللهالاعظم صلواتي ميفرستيم و برنامه را به اتمام ميرسانيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||