* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 20 دي 1393 | تعداد بازديد: 658 | |
امامت و ولايت - غدير (4) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه ولايت و امامتآيةالله دکتر حسيني قزوينيتاريخ : 1392/07/18مجري: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بينندگان عزيز سلام و رحمت خداوند بر شما باد. موضوع بحثمان در مورد امامت و ولايت با تمرکز بر موضوع غدير هست. خدمت استاد عزيزم سلام عرض ميکنم. استاد حسيني قزويني:بسم الله الرحمن الرحيم. سلام عليکم و رحمةالله و برکاته. بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز و گرامي خالصانهترين سلامم را تقديم ميکنم. هفته گذشته عرض کرديم که اصل و اساس مسائل عملي ما نماز است اگر نماز قبول شود ديگر اعمال ما هم پذيرفته است و اگر نماز ما رد شود فرداي قيامت ديگر اعمال ما براي ما فائده نخواهد داشت. امام صادق فرمود شفاعت ما به کساني که نماز را سبک بشمارند نميرسد. تلاش بشود در نماز افزون بر رعايت واجبات و مبطلات نماز حضور قلب در نماز که روح و قلب نماز است نيز رعايت شود. آن نماز است که دربارهاش فرمودهاند: إنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ سوره عنکبوت، آيه 45 نماز مانع از تمام گناهان ميشود . الصلاة معراج المؤمن. مرآة العقول، ج12، ص331 نماز مايه پرواز و معراج مومن است. و همچنين الصلاة قربان کل تقيين. کافي، ج3، ص265 نماز مايه تقرب هر بنده به خداي عالم است. و نماز انسان را به جايي ميرساند که خداي عالم ميفرمايد: كنت سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به کافي، ج2، ص352 انسان به جايي ميرسد که با چشم الهي نگاه ميکند و با گوش الهي ميشنود و با زبان الهي سخن ميگويد. يعني انسان به جايي ميرسد که صبغةالله و رنگ الهي ميگيرد و اين در سايه حضور قلب در نماز است. براي اينکه ما در نمازمان حضور قلب داشته باشيم بايد ببينيم اولياي الهي چگونه نماز ميخواندند. در رابطه با نبي مکرم است که وقتي نماز ميخواند صداي گريه آن بزرگوار همانند ديگ جوشان که ميجوشد، سينه نازنين نبي مکرم از شدت گريه همانند جوشش ديگ صدا ميکرد. زهراي مرضيه وقتي به نماز ميايستاد نفسهايش به شماره ميافتاد. اميرالمومنين سلاماللهعليه وقتي به نماز ميايستاد رنگش متغير ميشد. نماز اولياي الهي را در نظر بگيريم و احساس کنيم که ما هم در برابر آن خدا ايستادهايم که نبي مکرم، اميرالمومنين ، صديقه طاهره و ديگر بزرگان ميايستادند. آنهايي که حاجت دارند و گرفتار هستند و از خدا ميخواهند حاجتشان برآورده شود، تلاش کنند نماز با حضور قلب بخوانند. بجاي ختم صلوات و ختم زيارت عاشورا و امثال اين بهترين راه گرفتن حاجت از خداي عالم حضور قلب در نماز است. در روايت داريم هر کس با حضور قلب نماز بخواند، از طرف خداي عالم بعد از هر نماز يک حاجت قبول شده و يک دعاي مستجاب طلب دارد. مجري: خيلي متشکرم از شما حضرت استاد. بينندگان عزيز! در اين برنامه در کنار آن حقي که مثل ساير برنامهها براي بينندگان عزيز قائل هستيم که ميتوانند سوال مطرح بکنند و کارشناس محترم پاسخگو باشد، سوالي را هم کارشناس محترم برنامه ميپرسد تا استدلال ما و استنباط ما از مذهب خودمان را در زمينههاي مختلف بسنجيم. در خدمت استاد بزرگوار هستيم. استاد حسيني قزويني: شيعيان عزير که تماس ميگيرند به اين سوالها پاسخ دهند: سوال اول: دليل شما بر صحت حديث غدير چيست؟ آيا ميتوانيد مدرک معتبري از کتب اهل سنت ذکر کنيد؟ سوال دوم: چگونه حديث غدير بر امامت و خلافت حضرت علي عليه السلام دلالت ميکند؟ اين براي ما مهم است. حالا اگر سوال اول را هم عزيزان جواب ندادند. سوال دوم براي ما اساسي است. سوال سوم: آيا علماي اهل سنت گواهي بر دلالت حديث غدير بر خلافت حضرت علي دادهاند يا خير؟ عزيزان اهل سنت هم که تماس ميگيرند به اين سوالها پاسخ دهند: پاسخ شما از استدلال شيعه و حديث غدير بر امامت حضرت علي عليه السلام چيست؟ آيا تبريک خليفه دوم به علي عليه السلام در غدير خم دلالت بر خلافت حضرت علي عليه السلام نميکند؟ شما قضيه حديث غدير را در مقايسه با نماز خواندن جناب خليفه اول ابوبکر بجاي پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم چگونه ارزيابي ميکنيد؟ همچنين ما سوال ديگري هم داريم و آن اينکه: آيا خود حضرت علي عليهالسلام بر امامت خويش به حديث غدير استناد کردهاند؟ علت جاودانگي حديث غدير چيست؟ آيا انگيزه حديث غدير شکايات سپاه يمن بود؟ براي عزيزان اهل سنت: آيا کلمه مولا با توجه به موارد استعمال قرآني دلالت بر ولايت حضرت علي عليه السلام نميکند؟ حضرت رسول اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم در غدير خم با جمله: من کنت وليه فعلي وليه. مسند احمد، ج5، ص350 اشاره به ولايت تامه حضرت علي عليه السلام کرده است؛ نظر شما چيست؟ اگر قضيه مشابه غدير خم براي خليفه اول اتفاق افتاده بود شما چه برداشتي ميکرديد؟ ما يک سفر 3 روزه به استان فارس داشتيم. در جمع حدود 200 نفر از طلاب سراسر استان فارس در شيراز در رابطه با غدير تحت عنوان سفيران غدير، بحثهايي داشتيم . انشاءالله در اين دهه امامت و ولايت بتوانند بحث غدير را در استان فارس،نهادينه و فرهنگي کنند. -دوستان محبت کنند مانيتور من را به آنتن بدهند- من به صورت خيلي گذرا اين فايل را آماده کردهام و ترجمهاي برايش گذاشتهام که حتي يک بچه کلاس پنجم ابتدايي هم بتواند مطلب را درک کند. ما در اين فايل به 7 سوال جواب دادهايم. آيا علماي اهل سنت بر صحت حديث غدير شهادت دادهاند؟ ما اينجا مواردي آوردهايم. ترمذي از علماي بزرگ اهل سنت به صحت حديث غدير گواهي داده است. صحيح سنن الترمذي للألباني: ج5 ص633 الباني از علماي بزرگ وهابي حديث غدير را صحيح مي داند سلسلة الأحاديث الصحيحة: ج4 ص331. همچنين در ذيل همين عبارت جناب ابن کثير دمشقي از ذهبي نقل ميکند که روايت صحيح است. البداية والنهاية ، ج 5 ص 228. ضياءالدين مقبلي ميگويد اگر حديث غدير صحيح نباشد اصلا ما در دين اسلام حديث صحيح نخواهيم داشت الأبحاث المسدّدة ص122 و ذهبي ميگويد حديث متواتر است. البداية والنهاية ، ج 5 ص 233 ابن تيميه ميگويد: اگر کسي منکر حديث متواتر باشد کافر است. مجموع فتاوي، جلد 1 صفحه 109 چگونه حديث غدير بر امامت و خلافت حضرت علي عليه السلام دلالت ميکند؟ همنوعي ولايت علي با ولايت خدا و پيامبر، نبي گرامي قبل از آنکه بفرمايد: من کنت مولاه فعلي مولاه. بگويد ولايت تامه الله بر بندگان را به رخ مردم کشيد و از مردم اعتراف گرفت: أليس الله أولي بالمؤمنين؟ آيا خداوند عالم ولايت تامه بر تمامي مومنان ندارد؟ پاسخ دادند بله، بعد فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه. وقتي نبي مکرم ولايت تامه خدا را به رخ مردم ميکشد مشخص است که ميخواهد بگويد ولايت علي هم از ولايةالله برگرفته شدهاست. الباني در سلسله الاحاديث الصحيحه جلد 4 صفحه 249 گفته است روايت صحيح است. ولايت علي همسان ولايت پيامبر، نبي گرامي قبل از آنکه ولايت علي را مطرح کند ولايت خودش را به رخ مردم ميکشد. همان آيه 6 سوره احزاب: النبي أولي بالمؤمنين من انفسهم. ميگويد: ألستم تعلمون انى أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا بلى قال فأخذ بيد على فقال من كنت مولاه فعلى مولاه مسند احمد، ج4، ص281 آيا نميدانيد که من ولايتم بر مومنين از خود مومنين بيشتر است؟ گفتند : بله! فرمود: هرکس که من مولاي او هستم علي مولاي اوست. و مشابه اين عبارت: من کنت وليه علي وليه. مسند احمد، ج5، ص350 هم نقل کردهاند. حديث غدير با عبارتهاي مختلف بيان شده است. اگر کسي بگويد مولا دلالت بر ولايت نميکند نبي مکرم بعد از آنکه اعتراف گرفت از مسلمانان و از صحابه براي ولايت تامه خودش، فرمود: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟ آيا من ولايتم بر مومنين از خود مومنين بيشتر نيست؟ گفتند بله. فرمود: من کنت وليه فإن عليا وليه. هر کس من ولي امر او هستم علي هم ولي امر اوست. اگر مولا دلالت بر ولايت نکند عبارت من کنت وليه قطعا دلالت بر ولايت ميکند. همانگونه که جناب خليفه دوم وقتي ميخواهد خلافت ابوبکر و خلافت خودش را مطرح کند با کلمه «وليّ» آن را اثبات ميکند. در کتاب صحيح مسلم جلد 5 صفحه 152 حديث 4468 ميگويد : لما توفي رسول الله قال ابوبکر أنا وليّ رسول الله. نگفت: أنا خليفة رسول الله. أنا حاکم بعد رسول الله. بلکه گفت: من وليّ بعد از پيغمبر هستم. وليّ در آنجا به چه معناست؟ من از عزيزان شيعه تقاضا دارم که وقتي ميخواهند زنگ بزنند به آنجا اين عبارت را که ما بارها گفتهايم خوب حفظ کنند يک عبارت را حفظ کردن چندان هزينه ندارد. قال ابوبکر أنا وليّ رسول الله. ابوبکر گفت من وليّ بعد از پيغمبر هستم. اين آقايان کامپيوتر هم که جلويشان است. اين را سرچ کنند ببينند آيا در صحيح مسلم است يا نه، يا حداقل شماره حديث را حفظ کنند. 4468، در صحيح مسلم، حالا اگر چه در صحيح مسلم آقايان بياورند مثل حديث زيد بن ارقم که در صحيح مسلم به خدا قسم ميخورد ميگويد زنان پيغمبر جزء اهل بيت نيستند. همين جناب خدمتي گفت زيد بن ارقم اشتباه کرده است. معصوم که نيست اين در صحيح بخاري آمده است در صحيح مسلم آمده است. بايد در جواب آقاي خدمتي گفت: مگر مسلم معصوم بوده؟ او هم اشتباه کرده است! البته از اين آقايان بعيد نيست! گفتهاند قرآن هم قابل نقد است حالا که قرآن قابل نقد باشد از ديدگاه اين آقايان ديگر صحيح مسلم و زيد بن ارقم و امثال اين ديگر به طريق اولي اشتباه کردهاند! حالا من نميدانم آيا آقايان خودشان هم اشتباه ميکنند يا نه! گفتههاي آنها عين عصمت است؟! يا مثل ابن تيميه لوح محفوظ را ميبينند؟! ابن قيم جوزيه ميگويد گاهي ابن تيميه از آينده خبر ميداد! مثل قضيه تاتار . قاطعانه ميگفت که اتفاق ميافتد! گفتم آقاي ابن تيميه! آيا احتمال نميدهيد اين گفتار دروغش ثابت بشود. گفت: نه! من آن لوح محفوظ را ميبينم! اين قضيهاي که خبر ميدهم از آينده در آن لوح محفوظ به هيچ وجه تغيير پذير نيست! حالا اگر ابن تيميه بگويد عين توحيد است ولي اگر يک دفعه اميرالمومنين، ائمه عليهم السلام از آينده خبر بدهند حمله ميکنند که شيعه معتقد به علم غيب است، شيعه کافر است، لامذهب است، بي دين است. قتلش هم واجب است! حالا مردم بايد قضاوت کنند. در اين روايتي که مسند بزار نقل ميکند و هيثمي هم ميگويد روايت صحيح است، نبي مکرم ميفرمايد: من کنت وليه فإن عليا وليه. المستدرک علي الصحيحين، ج2، ص130 هر کس من ولي او هستم علي هم ولي اوست. براي هر کس من ولي امر هستم علي هم ولي امر او است. و همچنين پيغمبر فرمودند: من کنت أولي من نفسه هر کس من از او بر خود او ولايتم اولويت دارد علي ولي امر اوست. معجم کبير، طبراني ج 5 ص 166. تبريک جناب خليفه دوم به حضرت علي عليه السلام بخاطر ولايتش بر مسلمانها که احمد بن حنبل، خطيب بغدادي و خيليها اين قضيه را نقل کردهاند. تاريخ بغداد، ج8، ص284 سوال بعدي آيا علي به حديث غدير استدلال کرده است يا نه؟ ما از مسند احمد جلد 4 صفحه 370 آوردهايم که اميرالمومنين به حديث غدير استدلال کرده است. فرقي نميکند چه وقت استدلال کرده است در دوران خلفا يا در دوران خلافت خودش. اگر حديث غدير دلالت بر خلافت و بر امامت نميکند اميرالمومنين چرا به آن استدلال کرده است؟ حالا ما انشاءالله در رابطه با اينکه چرا در زمان 3 خليفه بحث غدير به صورت گسترده مطرح نشد ، مطالبي را مفصّل عرض خواهيم کرد که ادله متعددي دارد و بخشي از آنها را شايد همين امشب عرض کنم. اين را هم مفصل ما آوردهايم هم از مسند احمد که در کوفه اميرالمومنين بر حديث غدير استدلال کرده و هم در قضيه جنگ جمل طلحه را ميخواند و ميگويد آيا از پيغمبر نشنيدي که فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه؟ طلحه تو را به خدا سوگند اگر شنيدهاي به من جواب بده. گفت بله من شنيده ام. حضرت فرمود اگر شنيدهاي فلم تقاتلني. المستدرک علي الصحيحين، ج3، ص371 پس چرا به جنگ من آمدهاي؟ مجري: استاد من عذرخواهي ميکنم. ولي آيا واقعا شبکه کلمه اين روايات را ميبيند؟ نميشنود؟ هنوز هم که هنوز است اينها دارند ميگويند بياوريد که کجا استناد کرده است؟! اگر شما الان سند اين روايت را هم بفرماييد که آيا از ديدگاه اهل سنت صحيح است يا خير؟ من ممنون ميشوم از شما. بله! الباني درباره همين حديثي که اميرالمومنين استدلال کرده است ميگويد: و إسناده صحيح علي شرط البخاري. سلسلة الاحاديث الصحيحه، ج4، ص331 استدلال علي بر حديث غدير صحيح است و شرايط صحيح بخاري را دارد. ديگر از اين بهتر؟! و همچنين در رابطه با استدلال اميرالمومنين به حديث غدير در جنگ جمل هم حاکم نيشابوري در المستدرک جلد 3 صفحه 419، با سند معتبر نقل ميکند که اميرالمومنين به حديث غدير استدلال کرده است. اگر حديث غدير دلالت بر خلافت و امامت نميکند اميرالمومنين براي چه استدلال ميکند؟ براي چه طلحه را سوگند ميدهد؟ وقتي طلحه ميشنود چرا بلافاصله از سپاه عايشه فاصله ميگيرد و وقتي هم فاصله ميگيرد با تير مروان کشته ميشود. اين مسئله را آقاي ذهبي به صراحت در تاريخ الاسلام جلد 3 صفحه 486 نقل کرده است. آيا علماي اهل سنت استدلال کردهاند يا نه؟ من در اينجا 2 نفر از بزرگان اهل سنت را آوردهام. اگر چه 8 نفر بودند. ابو حامد غزالي ميگويد: فهذا تسليم و رضي و تحکيم ثم بعد هذا غلب الهوي لحب الرياسة. سر العالمين، صفحه 21 (تبريکي که خليفه دوم گفت) نشانگر اين است که جناب عمر تسليم ولايت علي شد و به ولايت علي رضايت داد و حکم کرد و قاطعانه قبول کرد. بعد هوا و هوس بر وي غلبه کرد بخاطر حب رياست. سبط ابن جوزي ميگويد : و هذا نص صريح في إثبات إمامته. تذکرة الخواص، ص38 حديث غدير نص صريح است در اثبات امامت اميرالمومنين . شما ببينيد! آقاي يافعي در رابطه با غزالي ميگويد : فضيلتهاي آقاي غزالي فراتر از شمارش است و داراي کرامت بزرگ بوده. سيوطي ميگويد اگر بعد از پيغمبر بنا بود پيغمبري بيايد آقاي غزالي شايسته بوده است. يک چنين فردي ميگويد قضيه حديث غدير، قضيه قطعي است و تبريک خليفه دوم دلالت بر امامت علي دارد. در رابطه با سبط ابن جوزي هم ذهبي ميگويد: کان إماما فقيها واعظا وحيدا ... صاحب قبول تام. تاريخ الاسلام، ج48، ص184 امام ،فقيه، واعظ بي نظير و ... مورد قبول همه بوده. علت ماندگاري حديث هم همان 2 تا آيه 67 و آيه 3 سوره مائده است که قبلا مفصل گفتهايم. حالا در رابطه با انگيزه غدير که آيا سپاه يمن بود يا نه هم ما مفصل جواب داديم که اصلا شکايت سپاه يمن سال 8 هجري بود نه سال10 هجري، شکايت در مدينه صورت گرفته است و نه در غدير خم، و اين شکايت دليل توطئه صحابه بر ضد علي و خشم پيامبر است که منافات با (عدالت) صحابه دارد و اثبات ولايت و امامت علي در اين شکايت است نه دوستي و آشتي. و اينکه آيا کلمه مولا به معناي اولي الأمر است و ولي امر است؟ بخاري در صحيحش جلد 6 صفحه 57 حديث 4881 ميگويد کلمه مولا به معناي أولي بکم است. به معناي اولويت و ولايت است. زمخشري و آلوسي هم در تفسير سوره تحريم آيه 2 ميگويند : و الله مولاکم يعني سيدکم و متولي أمورکم. الکشاف، ج4، ص126 خدا سيد و سرور شما و ولي امر شما است. به شهادت آقاي بخاري ، آقاي زمخشري و آقاي آلوسي کلمه مولا به معناي اولويت و به معناي ولي امر در خود قرآن آمده است. مجري: خيلي ممنون از استاد بزرگوار. بينندگان عزيز از همينجا به شبکه کلمه ميگوييم تمام قوا و توان خودش را جمع کند و سختترين سوالات و مشکلترين ايرادات و بزرگترين شبهاتي را که ميتواند نسبت به مذهب شيعه بخصوص حادثه غدير مطرح بکند، در اين 10 شب مطرح کند. ببينيم آيا ميتواند شبکه ولايت را زمينگير بکند يا نه؟ سختترين سوالاتشان مطرح بکنند چون اگر ما بگوييم تماس بگيريد ميدانيم که انقدر مردانگي ندارند تماس بگيرند براي مناظره با شبکه ولايت ولي اين درخواست را داريم. اگر ميتوانيد تماس بگيريد با شبکه ولايت. آقاي هاشمي! آقاي حيدري! آقاي خدمتي! آقاي ترشابي! و بقيه کارشناسان شبکه کلمه! چرا تماس نميگيريد؟! شبکه کلمه در اين 10 روز سختترين سوالاتش را مطرح کند. ما انشاءالله به شبهاتي که در همان روز مطرح شده است همان شب پاسخ ميدهيم.
تماس بينندگان بيننده عزيز اول آقاي علي اکبر از تهران از شيعيان گرامي، سلام عليکم و رحمةالله بيننده: سلام عليکم و رحمةالله . استاد حسيني قزويني: جناب آقاي علي اکبر بزرگوار از اين 3 تا سوالي که الان در مانيتور ميبينيد براي پاسخ به کداميک آمادگي داريد؟ بيننده: بله. سوال اول که فرموديد دليل شما بر صحت حديث غدير در نزد شيعيان چيست؛ اما من 30 نفر از علماي اهل سنت که به صحت حديث غدير اعتراف کردهاند خدمتتان عرض کنم. ابن حجر هيثمي در کتاب الصواعق صفحه 42 و 43، حاکم نيشابوري در کتاب مستدرک حاکم جلد 3 صفحه 109، -من خواهش ميکنم از اهل تسنن عزيزمان بروند به منابعي که من ميگويم نگاهي بيندازند- حلبي در السيرة الحلبيه جلد 3 صفحه 274، ابن کثير در کتاب البدايه و النهايه جلد 5 صفحه 288، ترمذي در کتاب صحيح ترمذي جلد 2 صفحه 298، ابو جعفر طحاوي در کتاب مشکل الآثار جلد 2 صفحه 308، ابن عبدالبر قرطبي در کتاب الاستيعاب جلد 2 صفحه 373، سبط بن جوزي در کتاب تذکرة الخواص صفحه 18، ابو حامد غزالي در کتاب سرّ العالمين صفحه 21، ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغهاش جلد 9 صفحه 166، حافظ گنجي شافعي در کتاب کفاية الطالب صفحه 64، حافظ نور الدين هيثمي در کتاب مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 104، استاد حسيني قزويني: دست شما درد نکند. جناب علي اکبر آقا! الحق و الانصاف امتياز شما عالي بود . فقط در تلفظ برخي عبارات و اسامي دقت بفرماييد که اينها دنبال اشکالات لفظي هستند! هرچند خودشان که آيه ميخوانند غلط ميخوانند . همين آقاي عريفي ما در يک کليپي ديديم که در نماز تراويح در يک شب در چندين مورد آيه را غلط خواند! اينها هيچ عيبي نيست ولي اگر ما يا کارشناسان ديگر يا بينندگان عزيز ما يک دفعه يک آيه را جلو و عقب بخوانند اينها (وهابيها) ديگر آسمان و زمين را به هم ميريزند! حالا اگر سوالي داريد سوالتان را مطرح بفرماييد ما در خدمت شما هستيم. بيننده: آيا در مورد سوال دوم اجازه هست پاسخ مختصري بدهم؟ استاد حسيني قزويني: ايرادي ندارد. ولي خيلي مختصر باشد. بيننده: من براي اثبات اينکه کلمه مولا به معناي امامت است به 3 دليل استدلال ميکنم. يکي به صدر حديث ألست أولي بکم من أنفسکم. آيا من اولي به شما از خود شما بر نفستان نيستم؟ اين اولي به معني امامت است تعداد 64 نفر از علماي عامه نقل کردهاند اين را و قرينهاي هست بر جمله من کنت مولاه فعلي مولاه. که مراد امامت است شکي در آن نيست. دوم: گرفتن شهادت از مردم در حديث ابن اثير است به سند صحيح که نقل ميکند پيامبر فرمود: آيا شهادت ميدهيد که جز خدا الهي نيست و محمد صلياللهعليهوآلهوسلم رسول اوست؟ گفتند بله شهادت ميدهيم. در اين هنگام پيامبر ميگويند که خدايا شاهد باش. سپس فرمود اي مردم خدا مولاي من و من مولاي مومنان هستم و من اولي به مومنين از خود آنها هستم پس هر که من مولاي او هستم علي مولاي او است. اين قرار گرفتن ولايت در سياق شهادت به توحيد و رسالت در رديف مولويت است. دليل اين است که در حديث ولايت در معناي امامت اولي به تصرف است در اين که شکي نيست. اين مسئله در اسد الغابه جلد 6 صفحه 136، تاريخ دمشق جلد 12 صفحه 236، الصواعق المحرقه صفحه 43، نوادر الاصول جلد 1 صفحه 163 آمده است. در مورد سومي هم دليل ما عمامه گذاشتن پيامبر بر سر مبارک آقا اميرالمومنين علي عليه السلام در روز غدير است که در تاريخ آمده است. ابن قيم جوزي نقل ميکند ميگويد براي رسول خدا عمامهاي بود به نام سحاب که بر سر علي عليه السلام قرار داد. مجري: خيلي متشکريم. انشاءالله شما با شبکه کلمه هم تماس بگيريد. استاد حسيني قزويني:جالب اين است که آقايان ميگويند بحث «خطبه غدير»، ولي وقتي ميخواهند نقل کنند «حديث غدير» نقل ميکنند . حديث غدير شايد نيم سطر يا يک سطر باشد ولي خطبه يعني سخنراني، اگر نبي مکرم يک ربع هم سخنراني کرده باشد بخواهند پياده کنند 3 يا 4 صفحه ميشود . ولي متأسفانه در منابع اهل سنت من فقط جناب آقاي طبراني، متوفي 360 را ديدم که خطبه را مفصل نقل ميکند . حدود يک صفحه وزيري . در آنجا مفصل ميگويد : أليس تشهدون أن لا اله الا الله و أنّ محمدا عبده و رسوله و أن الجنة حق و النار حق. معجم کبير طبراني ج ص 180 ؛ سيره حلبي ج 3 ص 336 نبي مکرّم از مردم اعتراف ميگيرد که مگر شما به وحدانيت خدا شهادت نميدهيد؟ به رسالت من شهادت نميدهيد؟ به معاد شهادت نميدهيد؟ اينجا سوال است که مگر همين صحابه و مسلمانها از حج برنميگردند؟ در حج مگر اولين شرط تلبيه نيست؟ لبيک اللهم لبيک لا شريک لک لبيک. همينها مگر در طواف خانه خدا تلبيه نگفتند؟ مگر آنجا نماز نخواندند و عبادت نکردند؟ پيغمبر دارد از مردم اعتراف ميگيرد به 3 مسئله، توحيد، نبوت و معاد، ميخواهد اثبات کند اين مطلبي که من ميخواهم درباره علي بگويم از قبيل نماز و روزه و زکات و حج نيست اين از قبيل توحيد و نبوت معاد است. همرديف اينها است. کنار گذاشتن ولايت علي در رديف کنار گذاشتن توحيد و نبوت است طبق نص صريح خطبه نبي مکرم در غدير خم که در معجم کبير طبراني جلد 3 صفحه 180 و در سيره حلبيه در جلد 3 صفحه 336، آمده است. مجري: خيلي متشکريم. آقاي کريمي از شيعيان از قم. سلام عليکم و رحمةالله . بيننده: سلام عليکم و رحمةالله . من ميخواستم همان سوال اول را جواب بدهم. اگر ولايت در حديث غدير يعني دوستي آيا اصلا معني دارد که رسول خدا 120 هزار نفر را در آن گرماي طاقت فرسا جمع کند بعد بگويد من حضرت علي را دوست دارم! ما ميتوانيم اين دوست داشتن را در همه ارکان زندگي حضرت رسول ببينيم. پس نشان دهنده اينست که ميخواسته يک مسئله بالاتر و مهمتري را براي مردم بيان کند. اکمال دين، هفته گذشته که اين دوستمان آمده بودند با حاج آقا بحث ميکردند آنهم بحثهاي خيلي حاشيهاي که ما در واقع کشتار و مردار را داريم و اين چيزها را داريم الآن دين ما کامل شد که حضرت آقا فرمودند ما اين دين را نميخواهيم اين مذهب را نميخواهيم. واقعا هم حرف جالبي بود فرمايش جالبي بود. در عين حال تمام صحبت من حول اين مطلب است که حضرت رسول اکرم روحي له الفداء آمد که فقط بفرمايد تکميل دين با ولايت است. طبق فرمايش حاج آقا که به قول معروف به هدف زدند، اعتراف از مردم به خاطر 3 رکن است. توحيد، نبوت، معاد، آقا رسول الله آمد يک امضا زدند زيرش که ولايت هم حکم نبوت، توحيد و معاد دارد. در تکميل انسان کامل، وقتي که قرار است يک چيزي تکميلش عنوان بشود اين تکميل و کامل شدن با امامت تکميل ميشود. مسئله دوم وقتي که قرار است يک چيزي مثل نماز که در حدود 23 سال تقريبا تا آن روزهاي آخر عمر پيامبر، مردم دورادور يا از نزديک 23 سال نماز خواندن رسولالله را ميديدند، زکات دادنش را ميديدند، روزه ايشان را ميديدند، حجشان را هم با آنها بجا آوردند. چه چيزي در حاشيه ماند؟ فقط ولايت مولا اميرالمومنين . چيزي بود که آقا رسول الله با بيان خودشان عنوان کردند که ولايت نباشد تمام اين چيزهايي که ما در اين 23 سال انجام دادهايم بر باد فناست. همانطور که خداوند فرمود: اعلام کن من حواسم به تو هست من هواي تو را دارم مراقب تو هستم. از علماي قبل هم مثلا ابن حجر هيثمي در الصواعق صفحه 42،43، حاکم نيشابوري، -به قول حاج آقا- طبراني در جلد 3 صفحه 180 و حلبي عالم قرن 11 در سيره حلبي جلد 3 صفحه 336 ، ابن ابيالحديد در شرح نهج البلاغه جلد 9 صفحه 126 اين مطلب را بطور کامل عنوان کردهاند. اگر رسول خدا ميخواست بحث محبت را بگويد دليلي نداشت که مردم را جمع کند که من ايشان را دوست دارم! يک مسئله ديگر که در بعضي منابع آمده است: من کنت مولاه فهذا علي مولاه در اين کلمه هذا خيلي مطلب است. يعني اينکه اين کلمه ميتواند بعدها توسط معاندين تبديل به يک علي فرضي بشود. مجري: خيلي متشکريم. آقاي سليمي از سنندج از عزيزان اهل سنت، سلام عليکم و رحمةالله. بيننده:به نام خالق هستي و نيستي، بنده هم خدمت شما عرض سلام و ادب دارم. مجري: از لحاظ فقهي چه مذهبي هستيد؟ بيننده: شافعي. استاد حسيني قزويني: جناب آقاي سليمي بزرگوار ما در منابع متعدد اهل سنت داريم که در غدير خم بعد از آنکه نبي مکرم اميرالمومنين را معرفي کرد جناب خليفه دوم به حضرت علي تبريک گفت و اين هم با سند صحيح در کتابهاي عزيزان اهل سنت آمده است. آيا اين تبريک جناب خليفه دوم دليل بر اين نيست که حديث غدير دلالت بر ولايت ميکند؟ بيننده: به نظر من حالا در آن جلسه چه بوده؟ هر چه بوده. تبريک گفته است منظور اين است که آنجا يک چيزي گفته شده است که تبريک گفتند حالا چه بوده آن را نميدانم. استاد حسيني قزويني: أصبحت اليوم وليّ کل مؤمن. تاريخ بغداد، ج8، ص284 امروز تو ولي امر همه مومنين شدي. بيننده: ديگر تبريک گفته است. آن جلسه فقط همين بوده. مجري: پس اميرالمومنين اينجا جانشين معرفي شد ديگر؟ استاد حسيني قزويني: اگر دوستان مانيتور من را يک لحظه محبت کنند تبريک جناب خليفه دوم به روايت احمد بن حنبل از براء بن عازب، سند هم صددرصد صحيح است. روايت خطيب بغدادي از ابو هريره، سند صحيح است. روايت ابن عساکر، ابن اثير، ابن کثير و گواهي آقاي ابوحامد غزالي که من فقط از ابن اثير ميآورم. ابن اثير از عبدالرحمنبنابيليلا نقل ميکند که علي ابن ابيطالب در رحبه مسجد مردم را قسم داد گفت: شما را به خدا سوگند در غدير هر چه شنيديد که پيغمبر در حق من گفته بلند شويد بگوييد. تعدادي از صحابه بلند شدند حتي 12 نفر از صحابهاي که در جنگ بدر در رکاب نبيّ مکرم بودند -چون آنهايي که در جنگ بدر بودند يک امتياز خيلي بيش از ديگران دارند- گفتند شهادت ميدهيم: سمعنا رسول الله يقول يوم غدير خم: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم. اسد الغابه، ج4، ص28 آيا شما گواهي نميدهيد بر اينکه من ولايتم به مومنين از همه بيشتر است. بعد هم ولايت اميرالمومنين را مطرح کردند تا اينکه فقال عمر بن الخطاب: يا ابن أبيطالب، أصبحت اليوم ولي کل مؤمن. امروز تو ولي امر همه مومنين شدهاي. اينجا اين عبارت ولي کل مؤمن. از سوي جناب خليفه دوم، همان تعبيري است که ايشان در رابطه با جناب ابوبکر دارند لما توفي رسول الله قال ابوبکر أنا وليّ رسول الله. صحيح مسلم، ج5، ص152 پيغمبر که از دنيا رفت ابوبکر گفت من ولي امر بعد از پيغمبر هستم. اين ديگر واضح و روشن است. آيا به نظر شما همين دليل بر انتخاب اميرالمومنين سلام الله عليه بر خلافت و امامت نيست؟ بيننده: بله! دقيقا اين درست است صحيح است چون من در اين زمينه خيلي تخصص ندارم اگر اسنادي که شما معرفي فرموديد صحيح باشد ميتواند دليل بر اين باشد. ولي آيا ممکن است که در برنامهتان بيننده هم بتواند سوالي مطرح بکند يا نه؟ مجري: پس به اينجا رسيدم آقاي سليمي عزيز! ما ممنون هستيم از انصاف شما که ميفرماييد اگر چنين چيزي صحيح باشد اين دلالت بر خلافت و ولايت آقا اميرالمومنين دارد. همين حد انصاف کفايت ميکند . حالا شما اگر دوست داشتيد همين سوالي که زيرنويس شده است از بزرگانتان و از علماي اهل سنت بپرسيد آيا اين سخن صحيح است يا نه؟ اگر ايرادي داشت اسنادي که براي اين روايت ما به شما ارائه داديم حتما دوباره تماس بگيريد و انشاءالله در برنامه بعد ما شاهد اين باشيم که اگر اين حديث اشکالات ايرادي داشت انشاءالله مطرح کنيد. حالا ما شنونده فرمايش شما هستيم اگر سوالي داريد مطرح بفرماييد. بيننده: خواهش ميکنم. سوالم اين است که قرآن کلام خداست. وهابيون يا شبکه کلمه درباره توسل بحثهايي داشتند که در قرآن آمده است نبايد به غير خدا توسل شود. مجري: ميتوانيد بگوييد در کدام آيه است؟ بيننده: نه متأسفانه! استاد حسيني قزويني: آقاي سليمي بزرگوار! لطفا نگاهي به آيات توسل که روي صفحه تلويزيون است بفرماييد. سوره مائده آيه 35: يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إليه الوسيلة و جاهدوا في سبيله لعلکم تفلحون. -سه چيز خدا از ما خواسته است- اي مومنين! تقوا داشته باشيد بين خودتان و خدا واسطه قرار بدهيد و سوم هم در راه خدا جهاد کنيد. آيا اين دليل بر مشروعيت توسل نيست؟ شما در کتابهاي تفسيري خودتان يا ترجمهها ببينيد که و ابتغوا إليه الوسيلة را چه معنا کردند. خيلي راحت است! سوره مائده آيه 35، اما در سوره اسراء آيه 57، خطاب قرآن به کساني است که بجاي خدا ملائکه و يا انبيا را ميپرستند. ميگويند حضرت عيسي خداي ما است. خداي عالم ميگويد: اولئک الذين يدعون. شما که اين ملائکه را ميپرستيد. شما که حضرت عيسي را ميپرستيد اينها يبتغون إلي ربهم الوسيلة. خود اينها وقتي ميخواهند پيش خداي عالم بروند دنبال واسطه ميگردند و متوسل ميشوند. ميخواهند ببينند کدام يک از اين واسطهها به خدا نزديکتر است. اين آيه ميگويد پيامبران و ملائکه به انبياء متوسل ميشوند. برادر بزرگوارم! آيا قرآن از اين واضحتر بگويد؟! و همچنين در آيه 97 سوره يوسف، برادران حضرت يعقوب نزد پدرشان ميآيند و ميگويند: يا أبانا استغفر لنا اي پدر واسطه شو خداي عالم گناه ما را ببخشد. شما بفرماييد چه فرقي است بين يا أبانا استغفر لنا و اينکه شيعهها ميگويند يا وجيها عندالله إشفع لنا عندالله. چه تفاوتي است؟ شما اين را از علماي بزرگوار سوال بفرماييد و بعد به ما جواب بدهيد. اگر واقعا توسل شرک است زنده و مرده فرقي نميکند . اگر واسطه قرار دادن يک پيغمبر دليل بر شرک باشد، بايد فرزندان حضرت يعقوب مشرک بشوند. حضرت يعقوب هم بايد ميگفت بچههاي من! خدا ميگويد : أدعوني أستجب لکم. مرا بخوانيد من شما را اجابت کنم. من از رگ گردن به شما نزديکتر هستم اين توحيد الهي که امروز با زمان حضرت يعقوب که فرقي نکرده است. در آن زمان أدعوني أستجب لکم. ممنوع نبوده، که بعد از آمدن پيغمبر جايز باشد. يا آن زمان خداي عالم نستجير بالله از رگ گردن به بندهها نزديکتر نبوده ولي بعد از آمدن پيغمبر از رگ گردن نزديکتر شدهباشد! عزيز من! قرآن به صراحت قضيه فرزندان حضرت يعقوب را نقل ميکند که آمدهاند به پدرشان متوسل شدهاند و پدرشان هم گفت باشد! حالا که به من متوسل شديد من از خدا براي شما طلب مغفرت ميکنم. مجري: نگفت شرک است. استاد حسيني قزويني: بله! نگفت که شرک است. در سوره نساء آيه 64، قرآن خطاب به پيغمبر ميگويد آنها که در حق خودشان ظلم کردهاند جاءوک بيايند پيش تو به تو متوسل بشوند. نميگويد جاء اليه. پيش من (خدا) بياييد. پيش تو بيايند تو براي آنها استغفار کني خدا گناهانشان را ميبخشد. در سوره اعراف آيه 134 ميگويد يا موسي... لئن کشفت عنا الرجز. اگر اين بلا را از ما برطرف کني. آيا برطرف کردن بلا کار خدايي است و يا کار بندگي؟ اگر کار الهي است چرا از حضرت موسي ميخواهند؟ حضرت موسي نگفت آقا اين شرک است اين کفر است اين لامذهبي است. بلکه خداي عالم ميگويد اين توسلشان به حضرت موسي را قبول کرديم کشفنا عنهم الرجز بلا را از اينها برطرف کرديم. اين آيات و ترجمهاش را هم عزيزان ببينند. أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا کساني را که ميخوانند خودشان وسيلهاي براي تقرب پروردگارشان ميجويند. وسيلهاي هر چه نزديکتر و به رحمت او اميدوارند. اين ديگر واضح و روشن است که خدا در اينجا به صراحت ميفرمايد اگر کساني به پيامبر و ملائکه و غيره متوسل بشوند خدا توسل آنها را قبول ميکند . آقاي سليمي! آيا اين قضيه روشن شد يا نه؟ بيننده: بله آنهايي که شما فرموديد بجز آيه 35 سوره مائده بقيهاش زنده بودند. توسل کردند. مجري: يعني توسل جايز است و بعد ميرود سراغ بحث مرده و يا زنده که آن هم بحثي دارد و ما جوابش را با آيات قرآن داريم. حالا سوالتان را مطرح بفرماييد. بيننده: بعضيها سوالي از من ميپرسند که حقيقتا کم ميآورم و نميتوانم جواب بدهم و با بعضي دوستان هم که مطرح کردم آنها هم جوابي به من ندادند. اين دوستاني که در جامعه هستند از ما ميپرسند که آيا شما ميتوانيد براي ما ثابت کنيد که قرآن از طرف خدا آمده است؟ دليلتان چيست؟ من حقيقتا نتوانستم جواب بدهم. آيا شما ميتوانيد من را راهنمايي بکنيد که من بتوانم جواب بدهم؟ استاد حسيني قزويني: آقاي سليمي بزرگوار! اين شبهه را خود قرآن جواب داده است. آن زماني که نبي مکرم آمده است تمام کفار قريش در برابر پيغمبر موضع گرفتند. حتي گفتند پيغمبر ساحر است پيغمبر جادوگر و دروغگو است. تمام اين برچسبها را زدند. تهديد به قتل کردند. تمام مسائل را آوردند ولي يک نفر اينها جرأت نکرد بگويد اين قرآن از طرف خود پيغمبر است و قرآن هم تحدي ميکند . ميگويد: إن کنتم في ريب ممّا نزلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائکم من دون الله ان کنتم صادقين. سوره بقره، آيه 23 اگر در شک هستيد که اين قرآن از طرف غير خداست سورهاي مانند آن بياوريد. بيننده: آن دوستاني که با من بحث ميکنند صحبتشان اين است که عجيب و غريبي اين آيات چيست که از دست هر کسي برنيايد؟ مثلا انسان خلق شده است خدا ميگويد من انسان را خلق کردم تو هم اگر ميتواني يک انسان خلق کن. اين قياس را براي من ميآورند. من نتوانستم جواب بدهم. اين آيات عجيب و غريب بودنش در چيست؟ استاد حسيني قزويني: قرآن تحدّي کرده است. ميگويد آيا شما شک داريد که اين قرآن مال خدا است يا نه؟ اگر کار بشري است شما هم بشر هستيد يک سوره و يک آيه مثل اين بياوريد. آيا ميتوانيد بياوريد؟ از نظر فصاحت، از نظر بلاغت، از تمام جهات، آيات قرآن، آياتي است که بشر از آوردن آن عاجز است. تمام کساني که در عصر پيغمبر بودند -در عصر پيغمبر هم بحث ادبيات و فصاحت و بلاغت در اوج کمال خودش بوده است بطوريکه بعضي از شعرا و ادبا مطالب ادبيشان را مينوشتند و از کعبه آويزان ميکردند- با آن توانمندي که داشتند حتي يک نفرشان نتوانست يک آيه و يا يک سوره مثل قرآن بياورد. اگر اين آيات، آيات بشري بود پيغمبر توانست بياورد. ابوجهل هم يک بشر است او هم بايد مانند يک سوره قرآن را ميآورد. ابولهب هم همچنين و ديگران هم ميتوانستند بگويند ما هم ميتوانيم. ولي يک نفر نتوانست يک سوره يا يک آيه مثل قرآن بياورد. يعني آيات قرآن آياتي است که بشر از آوردن آن عاجز است. چه نبي مکرم چه دشمنان نبي مکرم، قرآن دارد اينجا تحدي ميکند. آقاي سليمي عزيز شما ببينيد اين 2 آيهاي را همراه با ترجمهشان دقت کنيد. در انتهاي آيه 23 سوره بقره ميفرمايد: و ادعوا شهداءکم من دون الله. اي عربها! اگر ميتوانيد يک سوره بياوريد. نه شما؛ بلکه تمام کساني که ميتوانيد جمع کنيد در کره زمين، غير از خدا تمام بشر دست به دست هم بدهيد يک سوره مثل قرآن بياوريد. و ادعوا شهداءکم من دون الله. بعد ميفرمايد: فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا. سوره بقره، آيه 24 اگر الان انجام ندايد تا قيام قيامت هم شما نميتوانيد مثل اين قرآن را بياوريد. خيلي تعبير زيبايي است. آيه ديگر، آيه 38 سوره يونس است. اينجا هم ميفرمايد: فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استعطتم من دون الله إن کنتم صادقين. شما يک سوره همانند قرآن بياوريد و بغير از خدا هر که را که ميتوانيد به کمک خودتان بياوريد. آيا اينها ميتوانند مثل اين قرآن را بياورند؟ خيلي تعبير زيبايي است. ميفرمايد هرکس را ميتوانيد در کره زمين جمع کنيد دست به دست هم بدهيد يک سوره مثل اين قرآن را بياوريد. قرآن ميفرمايد: و لن تفعلوا کلمه لن نفي ابد ميکند . يعني هرگز شما نميتوانيد . و شما ببينيد الان 1400 سال است از تاريخ نزول قرآن گذشته است اين همه مخالفين، معاندين، مثل محمد علي باب و ديگران آمدهاند و رفتهاند. خواستند مثل قرآن بياورند ولي هيچ کدام نتوانستند حتي يک آيه مثل قرآن بياورند. نتوانستند بياورند که بعد بگويند آقا ما اين آيه را آورديم از نظر فصاحت و بلاغت از نظر صرف و نحو همتاي قرآن است. در اين 1400 سال اين آيه مثل خورشيد ميدرخشد. ميفرمايد: لن تفعلوا مسيحيها، يهوديها، کليميها، زردتشتيها، معاندين قرآن، در اين 14 قرن، نتوانستند و اگر 140 قرن هم بگذرد يک نفر نميتواند مثل قرآن آيه و سوره بياورد.
بيننده: بله. استاد حسيني قزويني: شما بزرگواري کنيد آقاي سليمي در برنامهاي که بردار عزيزمان جناب آقاي ملکي دارند و برادرمان جناب آقاي دکتر رضايي دارند در بحث قرآني اين را مطرح کنيد آنها متخصص در اين قضيه هستند. قطعا جوابهاي متعدد و بيشتري خدمت شما تقديم خواهند کرد. مجري: آقاي سليمي عزيز! يکي از وجوه اعجاز قرآن همين است. اين همه ما با اين وهابيها و شبکههاي وهابي اختلاف داريم به حدي که حتي ما را تکفير هم ميکنند؛ با اين وجود همان قرآني که در روي ميز کارشناسان وهابي است همان قرآن روي ميز ما هم هست. کلمهاي بين اين قرآنها تفاوت نيست. اما مثلا کتابي مثل انجيل ، چند انجيل وجود دارد: مرقس ، لوقا، يوحنا، برنابا، همه اين اناجيل هست و خودشان هم ميگويند که اين اناجيل تحريف شده است و با هم تضاد هم دارد. همين که با همه اختلافاتمان با وهابيها، قرآني که در دست ما و آنهاست، يکي است و اينها با يکديگر حتي در يک آيه با هم تفاوتي ندارد از وجوه اعجاز است. بيننده: بله. مجري: شما تا الان 20 دقيقه روي خط بوديد. آيا راحت صحبتهايتان را مطرح کرديد؟ مشکلي نبود؟ بيننده: نه مشکلي نبود. مجري: به نظر شما اين شبکه کلمه يا ديگر شبکههاي وهابي چرا اجازه نميدهند شيعيان انقدر روي خط باشند و سوالاتشان را بپرسند؟ هر نظري داريد بفرماييد و بعد خداحافظي بفرماييد شما. بيننده: من خودم همين سوال را از آنها پرسيدم مثل آقاي اللهياري مثل آقاي کارشناس شبکه کلمه نميدانم اسمش چه بود حرفم را قطع کردند چون منطق ندارند جواب بدهند. خوشبختانه شما با اين منطقتان، منطقي حرف ميزنيد قضاوت با بينندگان است ديگر. شما اجازه داديد من 20 دقيقه صحبت کردم. مجري: ممنون هستيم. عزيز بعدي باز هم عزيزان اهل سنت هستند. آقاي ياري از کرمانشاه سلام عليکم. بيننده: سلام عليکم. آقاي حسيني من زياد سواد ندارم من حديث غدير را به جان و دل قبول دارم. مجري: ما به شما فرصت ميدهيم . خيالتان راحت! اينجا شبکه ولايت است و شبکههاي ديگر نيست. هر بحثي که داشتيد انشاءالله مطرح ميکنيد. ميخواهيد يک مقدار طبق بحث حديث غدير پيش برويم؟ بيننده: بله. استاد حسيني قزويني: جناب آقاي ياري عزيز! با اين بزرگواري که داشتيد و گفتيد که من حديث غدير را قبول دارم من از شما فقط يک سوال دارم. در منابع معتبر اهل سنت از جمله شرح مشکل الآثار جناب امام طحاوي که از علماي طراز اول اهل سنت است نقل ميکند پيامبر اکرم در غدير خم دست علي را گرفت و فرمود: يا أيها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم قالوا بلي قال ألستم تشهدون أن الله و رسوله أولي بکم من أنفسکم و أَنَّ اللَّهَ عز وجل وَرَسُولَهُ مَوْلَيَاكُمْ قالوا بَلَى شرح مسکل الاثار، ج5، ص13 آيا گواهي نميدهيد خدا پروردگار شما است؟ آيا گواهي نميدهيد که خدا و پيغمبر ولايتشان بر شما از خود شما بالاتر است؟ بيننده: قبول دارم. استاد حسيني قزويني: بعد فرمود: فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه. يا. فإن عليّا مولاه. در اينجا و در ذيلش هم ميگويد من 2 چيز در ميان شما گذاشتم و از ميان شما رفتم. يکي کتاب خدا و ديگر اهل بيتم. اگر به کتاب خدا و اهل بيت من تمسک کنيد. لن تضلوا هرگز گمراه نميشويد. اين روايت در مشکل الآثار طحاوي ، اسد الغابه ابن اثير جزري ، السنة ابن ابي عاصم ، مختصر قيام الليل ، ذرية الطاهره ، تاريخ دمشق، الاحاديث المختاره، البدايه و نهايه، مجمع الزوائد، المطالب العاليه ابن حجر آمدهاست. جناب آقاي ياري عزيز! آيا اين دلالت بر ولايت و امامت نميکند؟ بيننده: بله دلالت ميکند صددرصد هم دلالت ميکند . من قبول دارم. مجري: ميشود بفرماييد مذهب فقهيتان چيست؟ استاد حسيني قزويني: آقاي ياري! معمولا عزيزانمان در کردستان شافعي مذهب هستند. شما شافعي مذهب هستيد؟ بيننده: بله! من توسل را قبول دارم. امامت اميرالمومنين را هم به جان و دل قبول دارم. خليفه بر حق هم است. استاد حسيني قزويني: جزاکم الله خيرا. حالا اگر سوالي داريد ما در خدمت شما هستيم. بيننده: فقط ميگويم خدا طول عمر به همه شما بدهد من به راه راست هدايت شدم. من اميرالمومنين را از بچهام بيشتر دوست دارم. مجري: زنده باشيد. جناب آقاي ياري! چند روز گذشته 2 بار ما در يکي از شبکههاي وهابي معلوم الحال شاهد جسارت به آقا امام حسين و همچنين حضرت علي اصغر عليه السلام بوديم. شما به عنوان يک عزيز اهل سنت نظرتان در مورد اين آقايان چيست که چنين جسارت وقيحانهاي ميکنند؟ جسارتي که بنده واقعا جرأت نميکنم بازگو کنم و کليپش هم که گروه رصد گرفته بودند عنوانش را ديدم خدا شاهد است ديگر جرأت نکردم کيپ را نگاه بکنم شما چه سخني داريد با اين آقايان که اينگونه وقيحانه به آقا ابا عبد الله الحسين جسارت ميکنند؟ بيننده: آنها مسلمان نيستند. مجري: بله. بيننده: آنها مسلمان نيستند. ما خودمان ميدانيم اين وهابيها مسلمان نيستند. خدا شاهد است. چون دروغ ميگويند من خودم زنگ زدم به شبکه کلمه يک سوال از آنها کردم فوري تماس من را قطع کردند. خيلي زود قطع کردند. خدا شاهد است نگذاشت حرفم را بزنم. گفتم روز غدير حضرت محمد صلياللهعليهوآلهوسلم دست اميرالمومنين را برد بالا گفت: من کنت مولاه فهذا علي مولاه. سريع قطع کرد! استاد حسيني قزويني: عجب! مجري: حالا الان آزادانه بحثتان را مطرح کرديد مشکلي نبود در شبکه ولايت؟ بيننده: هيچ مشکلي ندارم. خدا شاهد است که من از جان و دل خليفه بر حق اميرالمومنين را قبول دارم. مجري: انشاءالله زنده باشيد. ممنون هستيم از شما، متشکريم آقاي ياري عزيز شما را به خداوند متعال ميسپاريم. استاد حسيني قزويني: ما تشکر ميکنيم . مجري: متشکريم. خانم فياضي از شيعيان گرامي از شهر دزفول سلام عليکم. بيننده: سلام عرض ميکنم. استاد حسيني قزويني: از اين 6 تا سوال کدامش را آمادگي داريد پاسخ دهيد؟ بيننده: سوال دوم. معني مولا در حديث غدير هم همان اولي به نفس و اولي به اطاعت است اولي به معني سرپرست است که معناي ولايت مطلقه شخصي بر انسان را ميرساند. علائم فراواني گواهي ميدهد که مقصود از مولا همان معنايي است که علما و دانشمندان به ولايت مطلقه تعبير ميکنند و قرآن مجيد درباره شخص پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايد: النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم. سوره احزاب، آيه6 پيامبر نسبت به جان مومنان از خود آنها سزاوارتر است. و کسي هم که از خود انسان نسبت به او سزاوارتر باشد قطعا نسبت به مال هم سزاوارتر خواهد بود و لازمه برخورداري از چنين اولويتي ولايت مطلقه است که اطاعت امر و نهي را به دنبال دارد. همچنين اميرمومنان در اشعار خودشان که براي معاويه نوشتهاند درباره حديث ميفرمايند: أوجب لي ولايته عليکم رسول الله يوم غدير خم. پيامبر خدا ولايت مرا بر شما در روز غدير واجب ساخته است و چه کسي هم بهتر از امام علي ميتواند حديث غدير خم را تفسير کند و خودش بفرمايد که خدا در روز غدير خم ولايت مرا بر شما واجب ساخته است. استاد حسيني قزويني: اين را محمد بن طلحه شافعي از علماي اهل سنت در کتاب مطالب السئول، صفحه 62 آورده است: و أوجب لي ولايته عليکم رسول الله يوم غدير خم. آن ولايت تامه را نبي مکرم در غدير خم بر همه شما واجب کرده است. خود اميرالمومنين سلام الله عليه با حديث غدير بر ولايت تامه خودش استدلال ميکند. بيننده: دليل ديگر اين است که قرائني در متن حديث پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم وجود دارد که نشان ميدهد مقصود از مولا اثبات اولويت بر جان و مال است. اين قرائن عبارت اند از: دليل اول: پيامبر پيش از اينکه پيام متن حديث را بفرمايد ميپرسند که ألست أولي بکم من أنفسکم. يعني پيامبر اولي به نفس را بکار برده است يعني درباره اولويت خودشان نسبت به جان آنان اقرار گرفتهاند. بعد بلافاصله ميفرمايند که: من کنت مولاه فهذا علي مولاه. هدف از گفتن اين 2 جمله چه ميتواند باشد؟ جز اينکه ميخواهد همان مقامي که خود پيامبر به نفس قرآن دارد در مورد حضرت علي اثبات بکند. در نتيجه معني اين حديث چنين خواهد بود. هر کس من نسبت به او اولي و سزاوارتر هستم علي نيز نسبت به او اولي است. و اگر مقصود پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم جز اين بود ديگر لزومي نداشت که براي اولويت خودش از مردم اقرار بگيرد. همچنين دليل ديگري که ميتوانيم بياوريم اين است که چه گواهي روشنتر از اينکه شيخين و گروه زيادي از رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم قبل از اينکه پيامبر از منبر به پايين بيايند به حضرت علي تبريک ميگويند و موضوع تبريک تا نماز مغرب ادامه دارد. و همچنين شيخين نخستين افرادي بودند که به امام چنين تهنيتي گفتند که: يا بن أبيطالب أصبحت و امسيت مولي کلّ مؤمن و مؤمنه. مسند احمد، ج4، ص281 حضرت علي عليه السلام چنين مقامي به دست آوردند که شايسته چنين تبريکي هستند. آيا جز مقام امامت و پيامبري و رهبري امت که بطور رسمي به آن ابلاغ نشده بود شايسته چنين تهنيتي است؟ دليل بعدي هم که ميتوانيم بياوريم اين است که اگر مقصود همان دوستي علي بود ديگر لازم نبود که اين مسئله در چنين هواي گرمي مطرح بشود. کاروان 100 هزار نفري را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هواي گرم روي ريگ و سنگهاي بيابان بنشاند و خطابه بخواند. مگر نه اينکه قرآن افراد با ايمان را برادر يکديگر ميداند و ميفرمايد: إنما المؤمنون إخوه. سوره حجرات، آيه10 افراد با ايمان برادر يکديگر هستند. مگر قرآن در آيات زيادي افراد با ايمان را دوست يکديگر معرفي نکرده است؟ حضرت علي نيز عضو همان جامعه با ايمان بود ديگر چه نيازي بود که مستقلا درباره دوستي و مودت حضرت علي سخن بگويند؟ استاد حسيني قزويني: خدا جزاي خيرتان بدهد موفق و مويد باشيد . واقعا تشکر ميکنيم. خيلي زيبا و عالي بود ولي اگر ما بجاي اين که 10 تا دليل بياوريم 2 تا يا 3 تا دليل بياوريم همراه با مدرک و با بررسي سندي بهتر است. چون به اين شکل که شما ميگوييد اگر تشريف ببريد در اين شبکههاي شيطاني وهابي ميگويند دليل اين کجا است؟ کدام کتاب است؟ آدرس ميدهيد. ميگويند: آيا اين صحيح است يا صحيح نيست؟ اگر بگوييد صحيح است ميگويند عبارت عربيش را بگوييد. خلاصه دنبال يک بهانهاي هستند که به يک نوعي بپيچانند و عاقبت هم که حرف آنها را جواب بدهيد قطع ميکنند! بيننده: ببخشيد من از محدثين و برخي ديگر چند تا سند دارم که حديث غدير خم را ثبت کردند. با اجازه آنها را ميخوانم. برخي از محدثين عبارتند از پيشواي مذهب شافعي در النهايه ، پيشواي مذهب حنبلي، احمد بن حنبل در مسند و مناقب، ابو عبدالله حنفي در البيان و التعريف و از مفسرين هم ميشود به آقاي طبري در تفسير خود، واحدي در اسباب النزول، قرطبي در تفسير خود، فخر رازي در تفسير کبير، جلال الدين سيوطي در تفسير خود و آلوسي بغدادي در تفسير خود، از متکلمين هم ميشود به قاضي ابوبکر باقلاني بصري در التمهيد، قاضي عبدالرحمان ايجي شافعي در المواقف و سيد شريف جرجاني در شرح المواقف و تفتازاني در شرح المقاصد اشاره کرد. استاد حسيني قزويني: احسنت، موفق و مويد باشيد خواهر عزيزم. انشاءالله اجرتان با صاحب ولايت آقا اميرالمومنين سلام الله عليه باشد. مجري: خيلي متشکرم از شما بينندگان عزيز که باز هم با ما همراه بوديد. اللهم عجل لوليک الفرج. خدا نگهدار. آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||