* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 29 دي 1386 تعداد بازديد: 2793 
گفتگو با دکتر عصام العماد در شبکه سلام 02
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 







 


بسم الله الرحمن الرحيم

گفتگو با دکتر عصام العماد در شبکه سلام 02

شبكه سلام : 20/8/86

مجري شبكه سلام ، جناب آقاي هدايتي :


با عرض سلام خدمت بينندگان محترم ، در اين برنامه نيز ادامه گفتگو با جناب آقاي دكتر عصام العماد را خواهيم داشت . قبل از آغاز سخن ولادت باسعادت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها را به شما تبريك و تهنيت عرض مي‌كنم؛ بزرگ بانوئي كه روايات فراواني داريم مبني بر اينكه هر كس ايشان را با معرفت در قم زيارت كند بهشت بر او واجب مي‌شود .

جناب آقاي دكتر عصام سلام عليكم ! خوشحال هستيم كه يك بار ديگر توفيق پيدا كرديم در خدمت شما باشيم . اگر شما صحبتي به عنوان مقدمه داريد بفرمائيد تا بنده سؤالاتم را تقديم كنم .

دكتر عصام العماد :


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين . يك نكته‌اي در مورد علت انتقال بنده از وهابيت به مذهب تشيع از جلسه قبل ماند و آن اينكه يك مسأله مهمّي كه باعث شيعه شدن بسياري از كساني است كه قبلاً وهابي بوده‌اند و جديداً هم توسّط يكي از بزرگان وهابيت مطرح شده است ، مسأله « مودّت اهل بيت » است . از اين جهت در ميان وهابيت تناقض وجود دارد ؛ از يك طرف در كتاب‌هاي وهابيت آيات و روايات فراواني در مدح و فضيلت اهل بيت و پنج تن و امام علي وجود دارد و اينكه محبت اينها بهترين وسيله است و از طرف ديگر در مقام عمل هميشه عليه حضرت زهرا و حسنين سخن مي‌گويند و اينها را به عنوان شخصيت‌هاي منفي مطرح مي‌كنند . واقعاً اين تناقض حل شدني نيست و يكي از انگيزه‌هاي شيعه دوازده امامي شدن من همين مسأله است .

يكي از شيوخ وهابيت به نام شيخ طارق مي گفت : « ما وهابي‌ها به عزاداري و جشن گرفتن شيعه نسبت به اهل بيت ايراد مي‌گيريم و مي گوئيم چرا شما روز شهادت امام حسين يا امام حسن عزاداري مي‌كنيد ؟ و حال آنكه هر فريضه اسلامي دو جنبه دارد : يكي جنبه اعتقادي و تئوري و ديگري جنبه عملي ؛ ما نماز را قبول داريم و عملاً در خارج نماز مي‌خوانيم ، فريضه حج نيز همين طور است ؛ منظور اينكه اعتقاد صِرف كافي نيست و بايد آن فريضه در خارج محقّق گردد . تنها فريضه‌اي كه ما فقط جنبه تئوري آن را گرفته‌ايم و كاري به جنبه عملي آن نداريم فريضه مودّت و محبت اهل بيت است . ما قائل به فضيلت و مودت اهل بيت هستيم ، امام حسن و امام حسين را قبول داريم ولي در مقام عمل هيچ كاري انجام نمي‌دهيم و از آن طرف شيعيان را به خاطر اين مراسمات و عزاداري‌ها محكوم مي‌كنيم و مي گوئيم اينها بدعت‌گذاري كرده‌اند ، لااقل شيعيان مسأله مودت اهل بيت را عملاً انجام داده‌اند ، اگر اشتباه كرده‌اند و بدعت انجام داده‌اند ما كه هيچ كاري براي اهل بيت انجام نداده‌ايم ، نه تنها كاري انجام نداده‌ايم بلكه كتاب‌هاي فراواني هم عليه اهل بيت نوشته‌ايم . كدام مقصرتراند ، شيعيان يا ما ؟ »

ايشان را بعد از اين سخنراني مطرود و اخراج كردند . خلاصه اينكه بسياري از كساني كه شيعه شده‌اند به خاطر وجود چنين رواياتي بوده كه در وهابيت هيچ اثر عملي ندارند .

هدايتي :


جناب آقاي دكتر عصام شما چه مدتي است كه به مذهب تشيع روي آورده‌‌ايد و آيا در اين مدت مناظراتي هم با علماي وهابي داشته‌ايد يا نه ؟ اگر داشته‌ايد آنها را بيان و نكات اساسي اين مناظرات را براي ما بازگو بفرمائيد ؟

دكتر عصام العماد :


من مراحل زيادي را گذراندم تا اينكه به حقانيت مكتب اهل بيت پي بردم و وقتي شيعه شدم چند كتاب به نام‌هاي « روشي نو و صحيح در گفتگوي اعتقادي با وهّابيت » و « نقد شيخ محمد عبد الوهاب از درون » و بعد نوشتن كتاب اول بر اساس اين كتاب مناظره داشتم . در ابتداء با عمويم كه يكي از علماء بزرگ وهابيت است و سپس با برخي از افراد خانوادگي‌ام مناظره داشتم ، مناظره‌اي با يكي از رهبران وهابيت در مصر به نام شيخ محمد مصري كه خيلي هم معروف است داشتم .

آخرين مناظره بنده با شيخ عثمان الخميس بود كه به صورت صوتي و تصويري ضبط شده و موجود است تحت عنوان «الزلزال» ؛ عثمان الخميس يكي از رهبران بزرگ وهابيت در قرن معاصر و از اساتيد و مفتيان بزرگ در عربستان است و كتاب‌هاي متعدد نوشته‌اند و سايتي هم دارند . من ابتداء به ايشان گفتم كه بنده كتابي درباره روش گفتگو با وهابي‌ها دارم و مي‌خواستم بر اساس روشي كه نوشته‌ام مناظره‌اي با شما داشته باشم و بالاخره ايشان قبول كردند. من به ايشان گفتم كه بنده هيچ دشمني با وهابيت و محمد بن عبدالوهاب ندارم و بيائيم مسأله اهل بيت را بر اساس مباني شيخ الاسلام ابن‌تيميه مطرح كنيم و ايشان را حَكَم قرار بدهيم . گفتم : ببينيد شيخ الاسلام ابن تيميه مشكل تناقض دارد ؛ از يك جهت فضائل اهل بيت را در كتاب‌هاي متعدد خود نقل مي‌كند ، حديث ثقلين را قبول مي‌كند و آن را تصحيح مي‌كند ، حديث كساء به نقل از عايشه و يا احاديث ائمه دوازده گانه را قبول و آنها را تصحيح مي‌كند ــ احاديثي را مطرح كردم كه هم ابن‌تيميه ، هم محمد بن عبدالوهاب ، هم عثمان الخميس و هم همه وهابيت آنها را قبول دارند ــ و گفتم پيرامون احاديثي سخن بگوئيم كه هر دوي ما آنها را قبول داريم و كاري نداريم كه شيعه چه مي‌گويد ، اصلاً فرض كنيم كه مذهب شيعه دوازده امامي وجود خارجي ندارد ؛ پيامبر فرمود : «بعد از خود دو چيز در بين شما مي‌گذارم» اين يعني واقعاً امام علي و اهل بيت عِدل قرآن هستند و بعد از من اينها جانشينان من هستند . سپس بعد از اين حرف از سخنان علماي وهابيت در قديم و در قرن معاصر استفاده كردم از جمله بيانيه‌اي كه چند سال قبل از علماء و مفتيان بزرگ وهابيت در عربستان صادر شد و همه آنها آن را امضاء هم كردند كه امام مهدي امام دوازدهم است . به عثمان الخميس گفتم : آقاي عثمان الخميس من الان واقعاً مشكل دارم و اگر شما براي من ثابت كنيد كه اعتقادات مذهب شيعه اثناعشري باطل است ، به خدا من حاضرم و از خدا مي‌خواهم كه دوباره وهابي شوم چون مشكلات زيادي به خاطر شيعه شدن من برايم به وجود آمد و به همين دليل از خدا مي‌خواهم كه دوباره برگردم به خانواده و به كشورم ، شما چه جوابي به حديث ائمه دوازده گانه مي‌دهيد ؟

ايشان اين طور جواب دادند كه : ائمه دوازده گانه ابوبكر ، عمر ، عثمان ، علي ، معاويه ، يزيد ، مروان بن حكم ، عبدالملك بن مروان و دوازدهمين امام مهدي است .

من گفتم كه اين تناقض است ؛ امام علي و امام مهدي كه از اهل بيت هستند درست ولي چطور ممكن است كه معاويه ، يزيد ، عبدالملك و ديگران كه قاتلين اهل بيت پيامبر هستند از ائمه دوازده گانه باشند . متأسفانه ايشان در اين مدت 8 ماهي كه مناظره ما طول كشيد مدام اصرار داشتند كه معاويه ، يزيد ، عبدالملك و ديگران از ائمه دوازده گانه هستند و مي‌گفت كه اكثر ائمه اموي هستند و قائل بود كه عباسيان گمراه بودند .

در ادامه مناظره‌مان عثمان الخميس متذكر شيعه شدن يك از حقوقدانان زن امريكا به نام امينه مغربيّة هم شدند و خيلي هم ناراحت بودند و اين خانم همين سؤالات را از آقاي عثمان الخميس پرسيده بود و گفته بود كه اين سؤالات نبايد بي‌پاسخ بماند و بحمدالله بعدها شيعه شد و به عثمان الخميس گفته بود كه من حاضرم با شما مناظره كنم .

بنده خيلي برادرانه با ايشان صحبت و مناظره مي‌كردم ، من از ايشان پرسيدم : ديدگاه شما نسبت به محمد شوكاني چيست ؟ ــ اين شخص نزد وهابي‌ها خيلي مقدس است ، يمني است و شايد بتوان گفت بعد از شيخ محمد بن عبدالوهاب دومين رهبر وهابيت و معاصر اوست و اصلاً در همان ابتداء يعني در زمان محمد بن عبدالوهاب وهابيت بعد از عربستان وارد يمن شد ، شو كاني كتابي دارد به نام نيل الاوطار كه در عربستان جزو مهمترين كتاب‌هاي درسي است و ديواني دارد در مرثيه شيخ محمد بن عبدالوهاب و اعتقاد داشته كه محمد بن عبدالوهاب مجدّد اسلام است ــ من گفتم كه شخصيت شوكاني براي ما وهابي‌ها مقدس است ، ببينيم كه شوكاني چه مي‌گفت ؟ شوكاني گفته است كه اگر كسي به دو نفر كه بين آنها رابطه پدري و پسري وجود ندارد پدر و پسر بگويد اين شخص به اجماع مسلمانان مرتكب گناه بزرگي شده است سپس گفته است : چرا محدثين ما در طول سه قرن زياد بن ابيه را به ابي‌سفيان نسبت داده و مي‌گفته‌اند زياد بن ابي‌سفيان در حالي كه بين آنها رابطه پدر و پسري وجود نداشته است ؟ شوكاني گفته است كه معاويه دستور داد كه زياد را به ابوسفيان نسبت دهند و محدثين از ترس دولت اموي تا او را زياد بن ابي‌سفيان مي‌خواندند و مجبور شدند كه مرتكب اين گناه بزرگ شوند و با احاديث نبي اسلام مخالفت كنند ، اما با سر كار آمدن عباسيان باز هم محدثين و علماء ما زياد بن ابي‌سفيان مي‌گفتند . سپس امام شوكاني خود به اين پرسش پاسخ داده و گفته است كه ؛ «علماء ما به خاطر آنكه اعتقادات ما كه در زمان دولت اموي بوده دچار تغيير نشود سعي كرده‌اند كه اين اعتقادات را حفظ كنند لذا آن را تغيير ندادند ». من گفتم كه اين اعتراف صريح شوكاني است بر اينكه ما اعتقاداتي را كه در زمان بني‌اميه از روي ترس قائل به آن مي‌شديم بعد از بني‌اميه به مرور زمان تبديل شده به عقيده اصيل ، ابتداء از روي ترس و تقيه ولي به مرور زمان وارد كتاب‌هاي عقيدتي شده است و ــ اين تعبير شوكاني است ــ علماء ديدند كه نبايد چيزي را كه علماء در زمان اموي‌ها قبول داشتند در زمان عباسي‌ها قبول نكنيم .

به عثمان الخميس گفتم: امام صنعاني ــ كه از دوستان شيخ محمد بن عبدالوهاب و استاد شوكاني است ــ گفته است : « در كتاب‌هاي ما آمده است كه هنگام صلوات بر پيامبر بعد از گفتن «اللهم صلّ علي محمد» بايد بلافاصله گفته شود « و علي آل محمد» ــ كه خود محمد بن عبدالوهاب اين روايت را قبول دارد ــ وقتي اين گونه است اين سؤال را مطرح مي‌شود كه پس چرا علماء ما در زمان عثماني و عباسي صلوات بر محمد مي‌فرستند ولي بر آل محمد نمي‌فرستند ؟ » و خود امام صنعاني در ادامه گفته است : « علماء در زمان بني‌اميه از ترس اموي‌ها كلمه «آل محمد» را حذف كرده‌اند چون اينها وقتي ديده بودند كه بني‌اميه بر آل محمد لعنت مي‌فرستند چطور ممكن است كه صلوات بر آل محمد را قبول كنند و بعد اين قضيه رواج پيدا كرد و علماء ديدند كه چيزي كه در زمان اموي مقرّر شده نبايد با آن مخالفت كنند». من از شيخ عثمان پرسيدم : پس اين نشان مي‌دهد كه مذهب و آئين ما مذهب پيامبر نيست بلكه مذهب و آئين اموي است چرا كه علماء گفته‌اند هر چيزي كه در زمان بني‌اميه بوده نبايد تغيير پيدا كند!

ايشان سعي كردند جواب ندهند و من به او گفتم كه اگر اين سؤاللات مرا جواب بدهي من به وهابيت خود باز مي‌گردم چنانكه يكي از خبرنگاران معروف عرب هم به نام « الدُوَيتان » بعدها با آقاي عثمان الخميس ملاقاتي داشت و از ايشان خواسته بود كه به سؤالات دكتر عصام جواب بدهيد. به آقاي عثمان الخميس گفتم : اين واقعاً براي من شبهه شده است و آن را رافضي‌ها مطرح كرده‌اند ، اگر شما به اين شبهه پاسخ بدهيد من با كمال ميل به وهابيت باز مي‌گردم بلكه از خدا مي‌خواهم و اين به نفع من است كه به توجه به مشكلاتي كه برايم رخ داده به وهابيت باز گردم.

هدايتي :


جناب آقاي دكتر عصام مطلبي را يكي از ائمه جمعه زاهدان مطرح كرده و آن اينكه شما قبلاً شيعه زيدي ( شيعه چهار امامي) بوده‌ايد و الان شيعه دوازده امامي شده‌ايد و اصلاً شما وهابي نبوده‌ايد ، آيا اين مطلب درست است ؟

دكتر عصام العماد :


اي كاش من شيعه مي‌بودم ، اين افتخار است . من هميشه تأسف مي‌خورم و از خدا خجالت مي‌كشم كه چرا وهابي بوده‌ام . اين افتخار نيست كه كسي بگويد : من بر آئين محمد بن عبدالوهاب هستم . آيا اين افتخار است كه تابع شخصي باشيم كه 300 جنگ عليه مسلمانان به راه اندخته و هزاران نفر را به نام اسلام كشته است . من اگر شيعه زيدي مي‌بودم هرگز عليه امام علي سخن نمي‌گفتم ، آيا يك شيعه عليه امام علي مقاله مي‌نويسد ؟ من همواره تمنا مي‌كردم كه اي كاش امام علي نمي‌بود و اين از روي تفكرات متناقض وهابيت بود كه از يك طرف روايات اهل بيت را نقل مي‌كنند و از طرف ديگر پايان‌نامه عليه اهل بيت مي‌نويسند . در همين مناظره عثمان الخميس اگر ايشان بيست در هزار احتمال مي‌داد كه من قبلا وهابي نبوده‌ام از همان ابتداء مي‌گفت كه شما اصلاً وهابي نبوده‌ايد و مناظره تمام مي‌شد . اينها هميشه اين گونه مطالب را مطرح مي‌كنند ؛ وقتي كه شيخ بزرگوار تيجاني شيعه شد اينها گفتند كه اين آقا قبلاً سني نبوده است ، وقتي كه دكتر مروان خليفه شيعه شد اينها گفتند كه اين شخص قبلاً سني نبوده است . بر فرض اينكه بنده قبلاً وهابي نبوده‌ام اين سؤالاتي را كه من مطرح كردم كه از درون وهابيت است ، شما اينها را پاسخ دهيد . اصلاً اين مطرح نيست كه من شيعه بوده‌ام يا وهابي بوده‌ام يا عالم هستم يا بي‌سواد هستم . شما به جاي اينكه وارد اصل قضيه كه پاسخ به اين شبهات است شويد ترور شخصيتي مي‌كنيد. اين سؤالات عصام العماد نيست ، اينها سؤالاتي است كه در طول تاريخ مطرح بوده است.

سؤالات بينندگان


ــ از آقاي عصام العماد اين سؤال را دارم كه چرا شيعه شُديد ؟

ــ آيا وهابيت ريشه در نژادپرستي هم دارد يا نه ؟

ــ شما از اينكه شيعه شُديد چه احساسي داريد ؟

دكتر عصام العماد :


بنده مفصلاً در اين رابطه سخن گفتم ولي باز هم مي‌گويم كه آنچه باعث تحول در من شد عبارتي بود كه از ابن‌حجر عسقلاني در كتاب ابن‌عقيل نقل شده بود؛ عسقلاني مانند ابن‌تيميه شخصيتي مقدس است در وهابيت . عسقلاني با اين عبارت كه براي خودش شبهه بوده است اساس مذهب اهل تسنّن را زير سؤال بُرده و هر كس كه اين عبارت را بخواند شيعه مي‌شود . مبناي اهل سنت علم رجال است ؛ ايشان علم رجال را زير سؤال بُرده و گفته است : «پيامبر فرموده كسي كه مبغض علي منافق است و اين يعني اگر راوي حديث نسبت به علي دشمني داشته باشد حديث او مورد قبول نيست و دروغگو مي‌باشد ؛ متأسفانه علماء ما خلاف اين روايت پيامبر و بر خلاف مبناي آن حضرت عمل كرده و حديث هر كس را كه با علي دشمن بوده قبول و حديث كساني را كه نسبت به علي ارادت داشته‌اند ردّ كرده‌اند ». پس بايد گفت كه احاديث ما اموي است نه نبوي ، البته ابن‌حجر از اين جواب داده ولي جواب او بسيار ضعيف است . اين باعث تحولي در من شد .

امّا درباره سؤال دوم ؛ مساوات و برابري در وهابيت وجود دارد ولي مادامي كه به نفع اهل سنت و وهابيت باشد مثلاً اينها در مورد ايراني‌ها كه صحاح سته را نوشته‌اند و زماني از بزرگان اهل سنت بوده‌اند و خدمات فراواني به اهل سنت كرده‌اند ولي در حال حاضر به تشيع حمله مي‌كنند الفاظي مثل مجوس به كار مي‌برند . بنده با آن همه خدمت و تدريسي كه در دانشگاه‌ها و مساجد وهابيت داشتم وقتي كه شيعه شدم به من عناوين زشت مي‌دادند.

در مورد سؤال سوم كه چه احساسي از شيعه شدنم دارم بايد بگويم كه احساس من مثل احساس يك يهودي است كه مسيحي شده است ؛ يهودي‌ها به حضرت عيسي لعنت مي‌فرستند و وقتي كه مسيحي مي‌شود شيفته و عاشق عيسي مي‌شود ، من در زمان وهابيت سخنراني‌هاي زيادي عليه امام علي داشتم امام بعد از بررسي به اين نتيجه رسيدم كه شخص اول اسلام بعد از پيامبر امام علي عليه السلام است و به اين نتيجه رسيدم كه خلفاي سه‌گانه كساني هستند كه توسط معاويه بزرگ شده‌اند .

هدايتي :


در ادامه فرمايشات شما اين مطلب را هم اضافه كنم كه شخصيت امام علي عليه السلام آن است كه خود معاويه در مورد او فرمود : « زن‌هاي روزگار عقيم‌اند كه مانند او را بزايند » و من معتقدم كه خود وجود مقدس اميرالمؤمنين دست جناب آقاي دكتر عصام را گرفته است و همان طوري كه يكي از بينندگان فرمودند از آقاي دكتر عصام التماس داريم چرا كه ايشان مورد عنايت ائمه قرار گرفته‌اند .



دکتر عصام العماد
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  اصغر پاكروان     -   تاريخ:  27 آبان 89 - 16:21:35
بسمه تعالي .با سلام به نظر من آقاي دکتر عصام العماد که ازتسنن آنهم از نوع بسيار منجمد وهابيت به تشيع اثني عشري تشرف يافته اند از راه يافتگان است يعني از ظلمت مشرکان جاهليت درلباس امويان ومنحرفان و قلدران سقيفه بني ساعده وکينه توزان به پيامبرصلي الله عليه و عترت گراميش به سوي نور يعني پيامبر واهلبيت عصمت و طهارت هدايت شده اند وقطعاً ايشان هم حر ديگري است. به او تبريک مي گويم وانتظار است که جبران مافات نمايد. التماس دعا.




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما