* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 30 دي 1386 | تعداد بازديد: 3444 | |
گفتگو با دکتر عصام العماد در شبکه سلام 03 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم گفتگو با دکتر عصام العماد در شبکه سلام 03 شبكه سلام : 4 - 9 - 86 هدايتي : با سلام و درود خدمت همه بينندگان عزيز ، با گفتگويي ديگر با جناب آقاي دكتر عصام العماد و در واقع با آخرين جلسه گفتگو با ايشان در خدمت شما هستيم و ان شاء الله توفيقي باشد تا برنامههاي ديگري هم از وجود ايشان استفاده كنيم . آقاي دكتر عصام عرض سلام دارم خدمت شما ، اگر شما صحبت ابتدائي با بينندگان داريد بفرمائيد تا بنده سؤالات خودم را مطرح كنم و گفتگوي اين برنامه را آغاز كنيم . دكتر عصام العماد : با سلام خدمت شما و بينندگان عزيز ، ولادت امام رضا عليه السلام را تبريك و تهنيت عرض ميكنم كه ايشان بر اساس روايت پيغمبر اسلام در صحيح بخاري هشتمين مايه حفظ و بقاي دين مقدس اسلام است . من يك جرياني را درباره امام رضا عليه السلام ميخواستم مطرح كنم ؛ متفكر بزرگ وهابيت دكتر «محمد علي بار» ــ كه از پزشكان بزرگ و معروف در سراسر جهان و داراي 60 كتاب در زمينه پزشكي است و نماينده پزشكان انگلستان و كشورهاي عربي است ــ بعد از آنكه نامه پزشكي امام رضا عليه السلام را كه به «الرسالة الذهبيه» يعني نامه طلائي معروف است در منابع اهل سنت و وهابيت بررسي ميكند به اين نتيجه ميرسد كه اين نامه معتبر و از نظر پزشكي در قرن بيستم يك نامه علمي محسوب ميشود و در كنفرانسهاي بين المللي آن را مطرح ميكند . دكتر محمد علي بار اين نامه را مخصوصاً در عربستان چاپ كرد كه بعد از چاپ اين كتاب امام رضا در جهان وهابيت به عنوان شخص پزشك قرن دوم شهرت يافت و بلافاصله بعد از انتشار اين كتاب چند نفر شيعه شدند . بعد از شيعه شدن اين افراد مفتيهاي وهابيت فتوا دادند كه اين شخص مروّج تشيع است در حالي كه ايشان اصلاً تشيع را قبول نداشت . آقاي دكتر محمد علي بار فقط گفت كه بر اساس سيستم پزشكي امام رضا واقعاً يك پزشك عالي و دستورات ايشان دستوراتي علمي بوده است . بالاخره در نتيجه فتواي مفتيهاي وهابيت اين كتاب را جمع و آتش زدند به اين علت كه ممكن است تعاليم امام رضا از راه پزشكي باعث گمراهي وهابيها شود . من ميخواستم با نقل اين جريان اين مطلب را بگويم كه وهابيها حتي با دستورات علمي اهل بيت هم به عنوان اينكه دعوت به تشيع است مقابله مي كنند . هدايتي : قويترين و اساسيترين نقطه انحراف وهابيت چيست ؟ دكتر عصام العماد : من به عنوان شخصي كه سالها در مدارس و حوزههاي علميه وهابيت بودهام و سخنرانيهاي متعدد در تبليغ و ترويج وهابيت داشتم ، فكر مي كنم كه از مهمترين مسأله انحرافي وهابيت تقديس خاندان اموي است . خيلي جالب است كه خوارج با اينكه اشتراكات زيادي با وهابيت دارد ولي آنها راه اسلام را انتخاب كردند و قائل بودند كه بنياميه به اسلام خيانت كردند برعكس وهابيت . مشكل ديگري كه در مذاهب ديگر وجود دارد ولي در وهابيت پررنگتر است و شيخ محمد غزالي مصري هم در كتاب «هموم داعية» ــ كه در اثر تدريس و برخورد با وهابيت آن را نوشته است ــ به آن اشاره دارد آن است كه وهابيت كتاب بخاري و مسلم را بر قرآن مقدّم ميدانند و شواهد متعددي هم براي اين سخن خود ميآوَرَد ، به عنوان مثال مي گويد : « يك روز در ايامي كه من در دانشگاه عربستان بودم به يكي از مسجد معروف عربستان رفتم و در حال خواندن قرآن بودم كه ناگهان يك عده از جوانان وهابي وارد مسجد شدند . من قرآن را بستم و گوش به سخن اينها دادم تا ببينم كه اينها چه ميگويند ؟ ديدم كه اينها ميگويند : عبدالله پدر پيامبر اسلام جهنمي است و بزرگترين افراد جهنم است . من خيلي ناراحت شدم و بلند شدم ، رفتم به نزد اينها و گفتم : دوستان من ! شما جوان هستيد ، موضوع ديگري پيدا نكرديد كه راجع به آن گفتگو كنيد و پيامبر را آزار ندهيد . شما ميگوئيد كه عبدالله پدر پيامبر اهل جهنم است و در روز قيامت در اوج عذاب خواهد بود ؛ اين موضوع يك اذيت در حق پيامبر محسوب ميشود . اينها بلافاصله گفتند كه شيخ محمد غزالي از شما اين حرف بعيد است ، شما عالِم بزرگ اسلام هستيد و احكام اسلام را ميدانيد ، در اسلام عدالت است و همان طور كه پدران ابوسفيان به جهنم ميروند پدران پيامبر هم به جهنم ميروند و عدالت اقتضاء ميكند كه هر دو به جهنم بروند . من گفتم : من براي شما يك حديث نقل ميكنم كه از ابوهريره در صحيح بخاري و مسلم آمده است و نشان ميدهد كه اين سخن شما درست نيست ؛ ابوهريره روايت ميكند كه من از پيامبر شنيدم كه فرمود : ( و ما كنّا معذّبينَ حتي نبعثَ رسولاً ــ سوره اسراء، آيه15) يعني ما هيچ وقت كسي را به جهنم نميفرستيم تا اينكه حجت بر او تمام شود ، اين حديث در جلد فلان و صفحه فلان آمده است . اينها گفتند كه ما اولين بار است كه اين روايت را شنيدهايم آيا مطمئني كه اين روايت را ابوهريره نقل كرده است ؟ گفتم : بله اين روايت را هم بخاري و هم مسلم از ابوهريره نقل كردهاند . گفتند : ما توبه ميكنيم و معتقد ميشويم كه عبدالله هرگز به جهنم نخواهد رفت و براي اينها اتمام حجت نشده است . من بلافاصله بلند شدم و مجلس را ترك كردم ، يكي از اين جوانان متوجه شد و دنبال من آمد و گفت : اين كه شما فرموديد ( و ما كنّا معذبين حتي نبعث رسولاً ) اين آيه قرآن است نه حديث بخاري و مسلم . گفتم : بله . گفت : پس چرا شما فرموديد كه اين حديث از پيامبر است ؟ گفتم : من ترسيدم و اگر به شما ميگفتم كه اين آيه قرآن است قبول نميكرديد ، من براي اينكه به آيه اعتبار بدهم هم آن را به ابوهريره نسبت دادم و هم به بخاري گفتم كه اين را بخاري از ابوهريره روايت كرده است ، چون شما درست است كه در تئوري قرآن را مقدم ميكنيد ولي هر چه از آيات قرآن براي شما بياورم شما ميگوئيد كه آيا بخاري هم گفته يا نه ؟ شما عملاً بخاري و مسلم را مقدم ميداريد و قرآن را در لابلاي روايات بخاري و مسلم قبول ميكنيد » . من هم وقتي كه وهابي بودم وقتي كه يك آيه با صحيح بخاري مخالف بود آن آيه را ردّ ميكردم . هدايتي : من يك نكته را در مورد اين آقاي غزالي بگويم و آن اينكه ايشان از برجستگان علماي اهل سنت است و مصري بوده و چند سال قبل فوت كردهاند و از مخالفان سرسخت وهابيت بوده است . جناب آقاي دكتر عصام بفرمائيد كه بهترين شيوه براي جذب جوانان وهابي چيست ؟ دكتر عصام العماد : من در همين كتاب «روش گفتگو با وهابيت» يك شيوه را بيان كردهام . وهابيت متأسفانه نسبت به صحابه غلوّ فوق العاده دارند البته صحابه غير از اهل بيت . يك بار يكي از دوستان من در اين مناظرهاي كه داشتيم به شيخ عثمان گفت : ما بيائيم قضيه عدالت صحابه را بررسي كنيم و اين مسأله را ثابت كنيم كه برخي از صحابه عدالت دارند و برخي از آنها ندارند . بلافاصله شيخ عثمان الخميس گفت : اول بايد عدالت اهل بيت را ثابت كنيم . وهابيت ابوسفيان را كه 23 سال با پيامبر در جنگ بود به عنوان صحابي بزرگ اسلام و عادل ميدانند ، معاويه ، عمرو بن عاص و وليد را اشخاص بزرگ اسلام ميدانند حتي اگر چه با پيامبر جنگيدند اما در مورد اهل بيت ، امام علي و حضرت فاطمه اين تعصب و غلو را ندارند و ميگويند : عدالت اينها را ثابت كنيد ؛ البته آنان اين سخن را از روي تعصب مي گويند يعني ميگويند : اگر شما عدالت صحابه را زير سؤال ببريد ما هم عدالت امام علي و حضرت فاطمه را زير سؤال ميبريم ، اگر شما مطاعن خليفه اول را بنويسيد ما مطاعن خليفه چهارم امام علي را مي نويسيم . روي همين قضيه من پيشنهاد ميكنم كه به جاي كلمه عدالت صحابه ، كلمه « حجيّت صحابه » را به كار ببريم . درست است كه قرآن و سنت هم عدالت صحابه و هم حجيت آنها را زير سؤال بُرده است اما به عقيده من در برابر يك جوان وهابي و براي هدايت وهابيها بهتر است از حجيت صحابه استفاده كنيم و اين طور بگوئيم كه ؛ ما عدالت ابوسفيان ، عدالت معاويه ، عدالت عمرو بن عاص و عدالت 120 هزار صحابه پيغمبر را قبول داريم اما اين دليل بر حجيّت اينها نخواهد شد چون همه مسلمين قائل هستند كه عدالت غير از حجيِت است مثلاً اگر امام جماعت عدالت دارد اين عدالت براي من حجت نخواهد بود و يا مثلاً حضرت خضر براي ما عدالت دارد ولي براي ما حجت نيست بلكه پيامبر صلي الله عليه و آله براي ما حجيِت دارد ، بنابر اين هر كه عدالت دارد دليل بر حجيت او نخواهد بود . ما هم به اينها ميگوئيم : شما ميگوئيد كه عدالت صحابه در قرآن آمده ، اين درست ولي در قرآن و سنت حجيت صحابه نيامده است و دليلي بر متابعت از صحابه وجود ندارد ؛ ما بر اساس حديث ثقلين ــ كه خود شيخ بنباز اين حديث را قبول دارد ، علامه الباني رهبر وهابيت درباره صحت اين روايت كتاب كاملي نوشته ، شيخ محمد بن عبدالوهاب هم اين حديث را قبول دارد ، ابنتيميه اين حديث را صحيح دانسته ــ كه اهل بيت را عِدْل قرآن قرار داده و قرآن هم عدالت دارد و هم حجيّت ، به اين نتيجه ميرسيم كه اهل بيت هم عدالت دارند و هم حجيّت . من به عنوان يك شخص وهابي كه از شيخ الاسلام ابنتيميه پيروي ميكنم ممكن است كه دليل بر عدالت او داسته باشم اما دليلي بر حجيّت او ندارم ، دليلي بر پيروي و تبعيّت از او ندارم . اگر شما از يك شيعه جعفري اين سؤال را بپرسيد كه چرا شيعه شديد ؟ ميگويد : چون امام جعفر صادق از اهل بيت است و اهل بيت به دليل حديث ثقلين براي من حجيّت دارد لذا از او پيروي و تبعيّت ميكنم . من به اين نتيجه رسيدم كه اين فقط شيعه است كه دليل بر تبعيت و پيروي از ائمه خود دارند . لذا اين نكته از مهمترين انحرافات وهابيت است كه بين عدالت و حجيِت صحابه خلط ميكنند . هدايتي : آقاي دكتر عصام با توجه به تجربياتي كه شما داريد بهترين شيوه و سبك و سياقي را كه در مناظره با وهابيها پيشنهاد ميكنيد چيست ؟ دكتر عصام العماد : متأسفانه مسائل انحرافي و شبهات وهابيت تبديل شده به مسائل عقيدتي اينها و بسياري از گمراهيهاي وهابيت وارد كتابهاي عقيدتي آنها شده است . آنچه كه براي اهل سنت و ساير مسلمين از گمراهيات محسوب ميشود در كتابهاي عقيدتي وهابيت يافت ميشود و اين به خاطر آن است كه بسياري از آنچه كه مخالف قرآن و سنت است براي يك وهابي از مسلّمات شمرده شده است . مشكل اساسي بيشتر وهابيها خصوصاً جوانان وهابي جهل و عدم آگاهي آنان به حقيقت قرآن و حقيقت سنت پيغمبر و حقيقت اهل بيت است ؛ لذا من فكر ميكنم كه ما بايد براي گفتگو با يك وهابي قدم به قدم حركت كنيم و مثلاً نگوئيم كه امروز درباره توحيد بحث ميكنيم يا امروز در مورد اهل بيت بحث كنيم بلكه بايد جزئيّات را در معرض بحث و مناظره قرار دهيم و به عنوان مثال بگوئيم كه امروز در مورد حديث ثقلين يا آيه ولايت يا آيه تطهير مناظره ميكنيم ؛ منظور اينكه بايد كار را از اين جزئيات آغاز كنيم . در يكي از روزهائي كه با شيخ عثمان الخميس مناظره داشتم گفتم كه موضوع بحث را مشخص كنيد . ايشان گفت : درباره اهل بيت بحث كنيم . من گفتم : نه ، اهل بيت يك موضوع كلي است و ما آيات و روايات متعددي در اين باره داريم ؛ يك آيه را انتخاب كنيد تا درباره آن گفتگو كنيم ، گفت : اهل بيت يك موضوع جزئي است ، گفتم : آقاي عثمان الخميس شما وقتي ميخواهيد در دانشگاه مثلاً در مورد دندانپزشكي پاياننامه بنويسيد به شما ميگويند كه اين يك موضوع كلي است با اينكه دندان يكي از اعضاي بدن و جزئي است . ميگوئيد در مورد دردهاي دندان ! باز هم ميگويند كه اين موضوع هم كلي است و صدها درد در مورد دندان وجود دارد و شما بايد يكي از اين دردها را بررسي كنيد ؛ من موضوع حديث ثقلين را مطرح كردم و آن را به 10 قسمت تقسيم كردم و گفتم امروز مثلاً درباره كلمه ثقلين بحث ميكنيم . ببينيد وهابي مثل يك گنجشك است كه شما هرگز نميتوانيد وقتي كه اين گنجشك در يك مزرعه است را بگيريد اما اگر اين گنجشك را به طرف صندوقي هدايت كنيد به راحتي ميتوانيد آن را بگيريد ؛ من ميگويم : براي هدايت وهابيها بايد از جزء شروع كنيم ، از آيه يا از روايت ؛ شما نبايد بگوئيد كه يك موضوع انتخاب كنيد ، اين اشتباه است بلكه بايد بگوئيد يك روايت را انتخاب كنيد چون اينها آنقدر گمراه شدهاند كه بايد از صفر شروع كنيم و اين مسأله بسيار مهم است . سؤالات بينندگان : ــ از آقاي دكتر عصام اين سؤال را داشتم كه چرا اهل سنت و وهابيت در ابتداي سورههاي قرآن و در نماز «بسم الله» نميگويند ؟ ــ بنده عبدالمجيد مرادزهي هستم و از زاهدان تماس ميگيرم . مطلب اول بنده اينكه آقاي دكتر عصام فرمودند كه من قبلاً سني بودم و بعد شيعه شدم ؛ طبق اعترافات خودش در دو هفته قبل كه ايشان گفتند كه من نوشتهها و كتابهائي را كه عليه حضرت علي و اهل بيت بود مطالعه ميكردم و بعد گرايش به مذهب اهل بيت پيدا كردم ، طبق اين اعترافات اين آقا قبلاً خارجي بوده به دليل آنكه اهل سنت نسبت به اهل بيت محبت دارند يعني محبت اهل بيت را جزو ايمان خويش ميدانند و شما هيچ وهابي يا هيچ سني را ــ تحدّي ميكنم ــ نميتوانيد پيدا كنيد كه كتابي نوشته باشد يا سخنرانياي ايراد كرده باشد و نسبت به اهل بيت پيامبر بويژه حضرت علي مرتضي كرّم الله وجهه و رضي الله عنه توهين يا إسائه ادبي كرده باشد . مطلب دوم درباره مطالبي كه شما درمورد ختم بخاري فرموديد ؛ اولاً همان طور كه در نزد شيعه نهج البلاغه بعد از قرآن أصحّ الكتب است ، از ديدگاه اهل سنت صحيح بخاري اصح الكتب بعد كتاب الله است و برنامهاي كه هر سال در حوزه علميه دار العلوم زاهدان برگزار ميشود به مناسبت فارغ التحصيلي تعدادي از طلاب و پايان سال تحصيلي است و خب قطعاً چون اين كتاب أصح الكتب است آخرين حديثش قرائت ميشود و مراسم عمامه گذاري انجام ميگيرد و بيش از يك صد هزار نفر از مسلمانان داخل و خارج كشور در اين همايش معنوي شركت ميكنند . شما فرموديد : «اين ختم بخاري موذيانه» ، در اين همايشي كه براي امت اسلامي دعا و تضرع ميشود آيا اين همايش واقعاً موذيانه است و به كسي ايذاء شده است . آخرين مطلب اينكه بنده حدود يك ماه قبل تماس گرفتم و اعلام گفتگوي دوستانه با حاج آقاي قزويني كردم ولي هنوز جوابي را دريافت نكردهام ، بنده منتظر هستم كه هر چه زودتر اين زمينه فراهم شود . هدايتي : من آن قسمتي را كه مربوط به بنده بود را توضيح دهم و در ادامه از فرمايشات جناب آقاي دكتر عصام استفاده ميكنيم و آن اينكه شما در مقابل سنت حسنه مسلمانان كه ختم مقدس قرآن كريم باشد و ساليان سال است كه اين سنت حسنه هست ، شما ختم صحيح بخاري قرار دادهايد . چه اشكالي دارد كه در مراسم عمامه گذاري اهل سنت ختم قرآن گذاشته شود ، شما ميگوئيد كه أصح الكتب است ، مگر ما در كنار مراسم ختم قرآن مراسم ختم نهج البلاغه ميگذاريم ؛ علاوه بر اين شما ميفرمائيد : «در جائي كه صدهزار نفر ميآيند و دعا ميكنند آيا چنين مجلسي ميتواند بد باشد» ؛ اين سخن از شما بعيد است ، مگر مسجد ضرار كساني كه در آنجا جمع ميشدند چه كار ميكردند ؟ مگر منافقين در آنجا داريه و تنبك بُرده بودند كه پيامبر آن را خراب كرد ؟ پس اين دليل نميشود البته من نميخواهم بگويم كه مجلس شما مانند مسجد ضرار منافقين است ، من اين مثال را زدم براي اينكه بگويم جمع شدن مردم در مكاني براي دعا و تضرع ملاك حقانيت نيست . من توصيه ميكنم به شما كه به جاي ختم صحيح بخاري ختم قرآن شريف را نهادينه كنيد و اين را توسعه دهيد و اين را هم بگوئيد كه أصح الكتب صحيح بخاري است ولي لطف كنيد اين سنت مسلمانان را خدشهدار نكنيد . درباره اينكه اهل سنت محبت اهل بيت دارند و اينكه هيچ وهابي و سنياي را پيدا نمي كنيد كه توهين به اهل بيت بكند ، اين واقعاً عجيب است چرا كه بزرگ وهابيت كه ابنتيميه باشد اين همه فحاشي ميكند به امير مؤمنان علي عليه السلام و سبّ ميكند آن بزرگوار را و كتاب منهاج السنه ايشان شاهد بر اين مطلب است اما شما ميخواهيد اين را توجيه كنيد و بگوئيد كه منظورش اين نبوده و چيز ديگري بوده است كه از فرمايشات جناب آقاي دكتر عصام در اين باره بيشتر استفاده خواهيم كرد . اين نكته را هم درباره مناظره عرض كنم كه بنده در چند روز آينده ، حدود چند هفته مسافرتي دارم و ان شاء الله وقتي از اين مسافرت برگردم ترتيب اين مناظره داده خواهد شد ؛ اضافه بر اينكه به دليل تغيير فركانس شبكه ، الآن بسياري از عزيزان در ايران برنامه ما را مشاهده نميكنند و بايد فركانس جديد را پيدا كنند تا اين مشكلات برطرف بشود ، حتماً ما مناظره آقاي عبدالمجيد مرادزهي را با جناب آقاي قزويني بر گزار خواهيم كرد . آقاي دكتر عصام بفرمائيد . دكتر عصام العماد : درباره اين ايرادي كه آقاي مرادزهي از شما گرفتند بايد به اين نكته اشاره كنم كه در اينكه شيعه مي گويد اصح الكتب و افصح الكتب بعد از قرآن ــ مثلاً ــ نهج البلاغه است و اينكه اهل سنت ميگويند اصح الكتب بعد از كتاب خدا صحيح بخاري است فرق اساسي ميباشد و آن فرق اين است كه متأسفانه اهل سنت صحيح بخاري را عِدل قرآن ميدانند و عملاً ميگويند همان گونه كه قرآن قابل تحريف نيست و توسط خداوند حفظ ميشود صحيح بخاري نيز تحريف در آن راه ندارد و حال آنكه شيعه اگر ميگويد اصح الكتب است نه به اين معنا كه اصلاً قابل تحريف نيست . محمد رشيد رضا يكي از روايات صحيح بخاري را تضعيف كرد ، بلافاصله عليه او كتاب نوشتند و او را گمراه خواندند . درباره اين مطلب ايشان كه گفتند : « شما قبلاً اعتراف كرديد كه امام علي را سبّ ميكردم و اين نشان ميدهد كه شما اساساً سني نبودهايد و از خوارج بودهايد چرا كه هيچ يك از اهل سنت به امام علي و اهل بيت سب و توهين نميكند » ، بايد عرض كنم كه اي كاش بنده از خوارج ميبودم !! افتخار خارجي بودن براي من بهتر از وهابي بودن است از اين جهت كه خوارج معاويه را گمراه ميدانند ، يزيد را ملعون ميدانند و بنياميه را به عنوان دشمنان اسلام و اهل بيت ميشناسند . رهبر خوارج و مفتي اعظم آنها در عمان ــ كه حتي درخواست مناظره با شيخ بنباز كرده بود ــ ميگفت : «من از دشمني وهابيت نسبت به اهل بيت متنفرّم» يعني واقعاً دشمني وهابيت با اهل بيت صد برابر بيشتر از خوارج است ؛ دشمنان اهل بيت منفورترين انسانها نزد خوارج هستند . خوارج عليه اهل بيت كتابي ننوشتهاند ولي وهابيت عليه اهل بيت كتابها نوشتهاند ، خوارج عليه امام زين العابدين و امام جعفر صادق كتاب ننوشتهاند اما وهابيها كتاب نوشتهاند ؛ خوارج فقط يك شبهه در مورد امام علي داشتند و خود امام هم در باره آنها فرمود كه اينها به دنبال حق بودند و در معرفت حق و حقيقت خطا كردند و فرمود كه بعد از من با اينها نجنگيد . در واقع اينها انسانهاي پاكي بودند لذا در ظرف يك روز چهار هزار نفر از اينها دوباره به امام علي برگشتند و اينها دهها سال عليه دولت اموي جنگيدند ولي وهابيت دولت اموي را دولت اسلام و جزو امامان دوازدهگانه ميدانند . وهابيت عبدالملك بن مروان را يكي از ائمه دوازده گانه ميشناسند اما خوارج عبدالملك را دشمن اهل بيت و ملعونترين شخص ميدانند ، شما كتابهاي خوارج را ببينيد ؛ خوارج ميگويند : چون عبدالملك فرزندان پيامبر را كشت ، ما او را قبول نداريم . الآن خوارج كتابهاي متعدد عليه وهابيت نوشتهاند . من وقتي كه ميگويم : قبلاً وهابي بودهام افتخار نميكنم ، وقتي ميگويم كه در دانشگاه امام محمد سعود بودهام افتخار نميكنم ، به جهل و گمراهي خودم افتخار نميكنم ؛ اقرار به هدايت و اينكه قبل از آن گمراه بودهام شكر نعمت است و اگر من اقرار نكنم شكر نعمت نكردهام . هدايتي : جناب آقاي دكتر عصام ، چند جملهاي در مورد سخنان تندي كه محمد غزالي مصري نسبت به وهابيت داشته بفرمائيد . دكتر عصام العماد : محمد غزالي مصري ميگويد : يكي از دلائل پيشرفت اسلام و روي آوردن مسيحيان و زرتشتيان و يهوديان و بتپرستان به اسلام و خداوند يكتا تعريفي بود كه قرآن كريم از خداوند داشت . محمد غزالي معتقد است كه در زمان معاصر خداشناسي وهابيت مانند خداشناسي مسيحيت قرون وسطي است كه مخالف خداشناسي انجيل و خداشناسي تورات بود كه منجر به پديده بيخدائي شده است و اينها خدا را جسم ميدانند . محمد غزالي گفته است كه يكي از علل بيخدائي در دنياي اسلام تعريف وهابيت از خداست ؛ وهابيت تعريفي از خدا ارائه داده كه باعث دو امر ميشود : امر اول اينكه ديگر خداي وهابيت براي مسيحيان و زرتشتيان و ... جذاب نخواهد شد و خدائي كه در قرآن آمده با خدائي كه محمد بن عبدالوهاب تعريف كرده در تضاد است و امر دوم اينكه اين باعث انحراف و گمراهي خود مسلمانان خواهد شد ؛ لذا ايشان ميگويد كه بعد از تحقيق و بررسي و مقايسه بين كساني كه توحيد كلاسي عبدالوهاب ميخوانند و كساني كه توحيد كلاسي قرآن را ميخوانند به اين نتيجه ميرسيم كه يكي از دلائل بيخدائي در جهان اسلام و جهان عرب كتاب توحيد شيخ محمد بن عبدالوهاب است ؛ اين يكي از سخنان محمد غزالي مصري است . سؤالات بينندگان : ــ مرادزهي هستم و ميخواستم توضيحي درباره ختم قرآن داشته باشم ؛ شما فرموديد چرا مراسم ختم قرآن نميگذاريد ؟ عرض كنم كه ما در ماه مبارك رمضان در شهر زاهدان در 400 مسجد از مساجد شهر برنامه ختم قرآن داريم و مردم 400 ختم قرآن ميكنند . مطلب ديگري كه اهل بيت مورد توهين وهابيت قرار ميگيرد ، اين اصلاً قابل قبول نيست . ــ بنده اين سؤال را داشتم كه عملاً چه فرقي وجود دارد بين اينكه ما شيعه باشيم يا سني و حال آنكه همه ما امام علي را قبول داريم البته من شيعه هستم ؟ دكتر عصام العماد : من ميخواستم راجع به اين سؤال اخير چند جملهاي بگويم كه فرق اساسي ميان شيعه و سني وجود دارد و اين مسأله بسيار مهمي است كه باعث شده الآن نزديك به 40 ميليون سني شيعه شده است ، در يمن در اواخر قرن بيستم بيش از 2 ميليون سني شافعي شيعه شده است ، در نيجريه از مالكيها حدود 5/3 ميليون نفر سني شيعه شدهاند ــ اين مطالب در سايتهاي اينترنت هست و ميتوانيد مراجعه كنيد ــ در تونس تمام اهالي شهر دكتر تيجاني شيعه شدهاند ، در سودان هزاران نفر از مالكيها شيعه شدهاند ، در عربستان سعودي از حنبليها و وهابيها شيعه شدهاند ؛ اگر واقعاً فرقي ميان شيعه و سني نيست چرا اين تعداد از سنيها شيعه شدهاند ؟ علت اين مسأله اين است كه قبول امامت امام علي در نزد سنيها با قبول امامت امام علي نزد شيعيان فرق ميكند : اولاً شيعيان به احاديثي كه در مورد امام علي از سوي پيامبر اسلام وارد شده عمل كردهاند . پيامبر اسلام ايشان را وصي خود و عِدل قرآن معرفي كرده لذا شيعيان از امام علي تبعيت ميكنند . ابوزهره امام اهل تسنن در قرن بيستم در كتاب امام جعفر صادق فرمودند : ــ عزيزان ميتوانند به اين كتاب رجوع كنند ــ متأسفانه ما اهل سنت از امام علي به علت نقشه دولت اموي تبعيت نكرديم و بيشتر مسائل عُمَر و قضاء عُمَر را مطرح ميكنيم با وجود اينكه علي عالمتر بوده و بيشتر با پيامبر بوده است ، متأسفانه امويها ميان ما و امام علي فاصله انداخته و فقه ما فقه عُمَري است و به فقهائي غير از امام علي بر ميگردد ، به عبدالله بن عمر برميگردد ، به عمر برميگردد و از امام علي فقه نداريم و هيچ يك از امامان ما از اهل بيت نيستند . ابوزهره اعتراف كرده است كه گرچه ما از ناسبيها و دشمنان اهل بيت نيستيم ولي امويان توانستهاند در همين اندازه كه از پيامبر در مسأله حديث ثقلين و ائمه دوازده گانه اطاعت نكنيم ما را دچار انحراف و گمراهي كنند . بنابر اين ميبينيم كه فرق اساسي ميان اين دو وجود دارد و به خاطر اين فرق ، سنيها در سراسر جهان شيعه ميشوند . هدايتي : در پاسخ به آقاي مرادزهي نيز بايد عرض كنم كه ما خيلي خوشحاليم و احترام ميگذاريم كه شما چنين آماري را ميدهيد ولي عرض بنده اين بود كه شما چرا در يك مجلس و مراسم رسمي به جاي ختم قرآن ختم صحيح بخاري ميگيريد ؟ شما باز ميگوئيد ما در مساجد 400 ختم قرآن داريم ، بله در همه مساجد در ايام ماه مبارك رمضان در سرتاسر ايران و كشورهاي اسلامي ختم قرآن برگزار ميشود ، صحبت از آن مراسم رسمي است كه شما ميخواهيد به نحوي سفسطه كنيد . جناب آقاي دكتر عصام از شما كمال تشكر را داريم كه در اين برنامهها دعوت ما را اجابت كرديد و ما در خدمت شما بوديم . دکتر عصام العماد | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: احسان -
تاريخ: 16 شهريور 87 - 00:00:00
منبع اين فرمايشات آقاي دکتر عصام العماد كه 40 ميليون سني شيعه شده اند چيست؟ مطلب جالبي است چون حرف بدون سند ارزش ندارد .البته من چون به حرف هاي دكتر ايمان دارم اين صحبت ايشان هم قبول دارم ولي منبع داشتن خيلي بهتر است تا در بحث ها استفاده كنيم. با تشكر از زحمات شما |
2 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد رضاعليقلي -
تاريخ: 02 مرداد 88 - 00:00:00
شما مسئولين سايت ولي عصر يا خواب هستيد يا خودتان را به خريت زده ايد و اين دکي هم مثل تيجاني معلوم نيست که از کجا اومده ؟؟؟؟ بهتره شما به فکر شيعيان خوتان باشيد که همه بهايي و مسيحي شده اند . |
3 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 03 مرداد 88 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و الصلاه والسلام علي حبيبنا محمد صلى اللّه عليه وآله ببينيد دشمنان اهل بيت نبي ( ص ) و شيعيانشان چقدر ذليل و بيچاره شده انند كه حالا بجاي استفاده از يك اسم مثل عبد.... يا عمر يا خالد , از اسمهاي شيعي انهام با پسوند سيد استفاده ميكنند . اينهم يك حديث از بخاري تا خودتو باهش گرم كني جناب گلي (من كذب عليّ متعمداً فليتبؤ مقعده من النار ) صحيح البخاري : 1 / 36 چرا گلي و نه قلي براي اينكه در زبان عربي كه گ ندارند بجاش يا ميگويند قلي يا جلي باور كنيد . حالا ديدي خر خودتي گلي جون . يا علي |