* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 24 فروردين 1390 | تعداد بازديد: 29897 | |
بررسي آيه «محمد رسول الله...» و تبرئه خلفاء از حمله به خانه حضرت زهرا (س) | ||
| ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 27 بهمن 87 - 00:00:00
سلام و عرض ادب ببخشيد اين كتاب چاپ هم شده و ما مي تونيم اونو خريداري كنيم؟ بعد هم سي دي برنامه هاي شبكه سلام رو داريد؟ چون مدتي من به علت مشكلاتي موفق به ضبط اونها نشدم. التماس دعا جواب نظر: با سلام اين مقاله به تازگي بر روي سايت قرار گرفته و هنوز به صورت كتاب چاپ نشده است ، شما و يا هر علاقه مند ديگري مي تواند به راحتي با استفاده از متن اين مقاله ، آن را چاپ نموده و استفاده نمايد. در رابطه با سخنراني هاي استاد قزويني در شبكه سلام تي وي نيز معمولا به روز بر روي سايت با متن و تبديل به فايل صوتي قرار مي گيرد و همچنين در پايان سال نيز كليه مجموعه سخنراني هاي ايشان در طول سال بصورت يك سي دي چندرسانه اي ارائه مي گردد. موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
2 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد رضا رضوي -
تاريخ: 12 اسفند 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم باعرض سلام و آرزوي توفق روز افزون براي شما مدافعان اهل بيت (ع). عرض کنم که استاد در جايي از سخنان گهربارشان فرمودند که در مقابل يک شبهه اي که اهل سنت و يا وهابي ها به شيعه وارد ميکنن ما ميتوانيم چنديد شبهه به اهل سنت و يا وهابي ها وارد کنيم. و همچنين فرموده بودند که چندين صفحه شبهه به عربستان فکس کرده بودند که تا کنون جوابي دريافت نکرده اند. ميخواستم خواهش کنم اين فکس استاد به همراه مجموعه اي از شبهات وارد شده به اهل سنت و وهابي ها را بر روي سايت( هر چند که خود سايت خيلي عالي است و بنده بسيار استفاده کرده ام) و يا در اختيار بنده قرار دهيد ياعلي جواب نظر: با سلام مي توانيد به عنوان نمونه کتاب «وهابيت از منظر عقل وشرع» استاد حسيني قزويني http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=116 مشاهده نماييد و همچنين از محتويات ارزشمند سايت وهابيت و اسلام www.vahhabi.com نيز استفاده نماييد موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
3 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 14 اسفند 87 - 00:00:00
پس از عرض صلوات برمحمد(ص) وآل محمد(ص) حدمت همگي شما سلام عرض كرده و اميدوارم كه ددر همه شئونات زندگي موفق باشيد! غرض از مزاحم يك سئوال مي باشد متن حديث و-منبع و ماخذ اين روايت كه ابو بكر مي گويد شيطان بر او غلبه مي كند و مردم را هشدار مي دهد! با سلام وصلوات بر محمد(ص) و تمامي آل مطهرش(س)وتقاضاي التماس دعاي بسيار در وقت زيارت! از تمامي شما خوبان ونازنينان كه همواره تلاش در خدمت اسلام ناب اهل بيت مي كنيد سپاس دارم! دست بوس همگي شما! همراه با يكدنيا تشكر! يا علي! جواب نظر: با سلام دوست گرامي آدرس هاي روايت مربوطه به شرح ذيل است : إن لي شيطانا يعتريني 1- الجامع ج 11 ص 336 ش 20701، اسم المؤلف: معمر بن راشد الأزدي الوفاة: 151 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الأعظمي (منشور كملحق بكتاب المصنف للصنعاني ج10) 2- الطبقات الكبرى ج 3 ص 212، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر - بيروت 3- تاريخ الطبري ج 2 ص 245، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت 4- فوائد ابن ماسي ج 1 ص 102، اسم المؤلف: ابن ماسي الوفاة: 369 هـ ، دار النشر : أضواء السلف - الرياض / السعودية - 1418 هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مسعد عبد الحميد محمد السعدني 5- غريب الحديث للخطابي ج 2 ص 35، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن إبراهيم الخطابي البستي أبو سليمان الوفاة: 388 ، دار النشر : جامعة أم القرى - مكة المكرمة - 1402 ، تحقيق : عبد الكريم إبراهيم العزباوي 6- تمهيد الأوائل وتلخيص الدلائل ج 1 ص 492، اسم المؤلف: محمد بن الطيب الباقلاني الوفاة: 403هـ ، دار النشر : مؤسسة الكتب الثقافية - لبنان - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عماد الدين أحمد حيدر 7- الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني ج 14 ص 100، اسم المؤلف: علي بن محمد بن حبيب الماوردي البصري الشافعي الوفاة: 450 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان - 1419 هـ -1999 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود و... موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
4 |
نام و نام خانوادگي: سيد حسين -
تاريخ: 04 فروردين 88 - 00:00:00
سليم بن قيس هلالي روايت كرده است : هنگامي كه حضرت فاطمه زهرا(س) در بستر بيماري بود ابوبكر و عمر تصميم گرفتند به عيادت حضرت بروند آنگاه به نزد امير المومنين آمده و اجازه ورود خواستند حضرت مطلب را خدمت حضرت فاطمه عرض كردند حضرت فاطمه به آن دو اجازه ورود داد آنگاه ابوبكر بر بالين دخت مكرم پيامبر(ص) آمده عرض كرد : ما به بدي خود اعتراف مي كنيم از ما درگذر خداوند از تو درگذرد بديهاي ما را ببخش خداوند تو را ببخشايد!!!!! آنگاه حضرت فاطمه خطاب به آن دو فرمود: شما را به خدا قسم مي دهم آيا از پدرم شنيديد كه مي فرمود فاطمه سيده زنان اهل بهشت است و هر كس او را بيازارد مرا آزرده است؟! آن دو گفتند آري به خدا قسم اين سخن را از پدرت شنيديم !! آنگاه حضرت دست به آسمان بلند كرده فرمودند : خدايا ابوبكر و عمر مرا آزردند آن دو به من ظلم كردند تو جزاي آنها را بده به خدا قسم كه از آن دو راضي نمي شوم تا پدرم را ملاقات كنم و آنچه ان دو با من كردند را به پدرم بگويم . در آن زمان ابوبكر با صداي بلند گريه كرده و واي و ويل بر پا كرد پس از آن عمر بر ابوبكر خشمگين شده و گفت از نفرين زني اينگونه ناراحت شده واي و ويل مي كني !!!!! |
5 |
نام و نام خانوادگي: سيد حميد -
تاريخ: 22 فروردين 88 - 00:00:00
با تشكر از سايت پرمحتوا و قوي شما بايد گفت : لعنت خدا و ملائلكه و رسولان و نيكان خاصش بر كسي كه ناموس خدا صديقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(ع) را در جلوي چشمان اول مظلوم تاريخ همسر گراميش اميرالمومنين علي بن ابيطالب كتك زد !!!!! |
6 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 04 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليکم دوستان پاسخ به شبهات باز مانوري را با احاديث اهل سنت در باره خلفاي راشدين دادند وطوري کلمات را پشت سر هم چيدند که خواننده را مجاب کنند که آيه محمد رسول الله والذين معه ....شامل حال ابوبکر وعمر وعثمان نمي شود ودر اين راه از هر نوع حربه ادبي ونوشتاري استفاده کردند . که بنده به صراحت مي گويم اولا باز احاديثي را از صحيحين و مسندات نقل کردند که قرينه ومخالف اين احاديث هم در اين کتابها وجود دارد يعني برخي روايات که در آنها وقايع تاريخي بودند واز نظر تاريخي مردود هستند آورده شده که دقيقا خلاف آنها هم در کتب روايي اهل سنت موجود است يعني اصلا قاموس کتب حديث اينگونه است يعني حديثي آورده شده که در مورد آن بررسي شود که ايا حسن است يا صحيح يا متواتر ويا مجعول وبرخي احاديث برخي را باطل مي کند وکسي هم ايراد نمي تواند بگيرد چون خصلت بي تعصب روايت کردن همين است وکتابهاي ما خالي از هر گونه رويا پرستي وحفظ عصمت وتقيه است که برعکس تمام کتب شيعه که در آنها از امامان روافض سخن رفته است وآنها را دور از هر گونه عيب واشتباه وخطا مي داند و توبه را از متروکات امامان معرفي مي کند ،پر است از احاديثي که شما الان دستاويز قرار داده ايد وداريد در مقابل سيل عظيم خرافات موجود در کتب راويان حديث خودتان جبهه سازي و سد سازي مي کنيد بله در اين کتابها احاديثي از خشونت حضرت عمر وجود دارد ولي بايد بالاتر از اين مسائل فکر کرد و فقط انگشت اشاره راوي را ملاک قرار نداد و دنبال هدف وغرض راوي گشت. اولا تمام کساني که از آنها روايت شده همان سني مسلکان طرفدار خلفا هستند که آتش بنياد خواهي آنها از همه ما شعله ورتر بود وبه هر ترفندي مي خواستند جا پاي رسول خدا بگذارند واز سنت هاي او مطلع شود و امير المومنين عمر هم با آنها سر مسائل ديني جر وبحث مي کرد نه سر ارث وميراث پدري و تقسيم قدرت وجناح بندي و سياست بازي. بحث عمر (ع) با اصحاب اين بود که قول پيامبر که فرمود :"کل بدعه الضلاله""هر بدعتي در دين من ضلالت است" به نحو احسن اجرا شود وکسي نتواند با وجود عمر واصحاب رشيد ديگر بدعتي از خود دردين ايجاد کند و در ثاني سواي اين احاديث که افرادي از خشونت عمر حرف مي زنند من نديدم در مورد خشونت ابوبکر چيزي بياوريد پس در اين صورت ابوبکر مشمول اشداء علي الکفار و رحما بينهم مي شود چون ديگر جاي ترديد نمي ماند که خداوند بعد از جنگ بدر که حربي مقدس نزد خداوند بود از تمام مجاهدين اظهار رضايت کرد واز ابوبکر هم که سردار سپاه بود مسلما راضي خواهد بود ولي چون وقت زيادي ندارم فقط مي توانم بگويم شما را به خدا کاري نکنيد که مذهب شيعه از اين که هست منفورتر شود وبا دلايل سخيف خود مقابل فرهنگ ملت عرب که از تمام اصحاب پيامبر مخصوصا خلفاي راشدين به تقدس ياد کرده اند نياستيد و آتش تفرقه را بيش از اين روشن نکنيد چون والله اگر هتک حرمتي نسبت به فاطمه مي شد بي شک احاديثي غرا از علي وفرزندانش که شاهدان عيني بودند به جاي مي ماند وخود علي که تمام پهلوانان عرب را از صحنه روزگار محو کرد تا پاي جان از شرفش دفاع مي کرد ومثل حسين تا مرز تکه تکه شدن پيش مي رفت والسلام جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- متاسفانه به جاي اينكه به مدارك بپردازيد ، تنها جملاتي آورده و مانند گذشته از هر گونه بحث علمي به دور بوديد ،جز يك نكته : عمر براي بر طرف كردن بدعت ها ، خشونت داشت !!! البته مي توانيد اين ادعا را نيز در كتب اهل سنت بررسي كنيد كه آيا عمر با بدعت ها مخالفت مي كرد يا اينكه خود به شدت طرفدار بدعت بود : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=132 ادعا كرده ايد كه عمر تنها براي بر طرف كردن بدعت ها مي زد !!!لابد مواردي كه ذكر شده عمر جواب سوالات را بلد نبود و به اين علت سائل را مي زد نيز ، جزو همين موارد است !!! البته كساني كه از عمر كتك خورده اند ، بسياري از آنها صحابه بودند ، و اين سخنان شما نشان مي دهد كه صحابه طرفدار بدعت شده بودند !!! ادعا كرده ايد ابوبكر خشونت نداشت !!! لابد فراموش كرده ايد كه وقتي خالد مالك بن نويره را با اين وضع فجيع به قتل رساند ، ابوبكر از او طرفداري كرد !!! البته اين مصداق "رحماء بينهم" است !!! ادعا كرده ايد ابوبكر فرمانده سپاه بود !!! لابد موارد فرار ابوبكر را در جنگ ها نديده ايد !!! در مورد غيرت امير مومنان نيز به صورت پراكنده در سايت بحث شده است و ان شاء الله در ضمن مقاله اي مفصل نيز در ذيل مقالات مربوط به شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها بر روي سايت قرار خواهد گرفت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 13 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام و عرض ادب ، من خدائيش هر جا كه اسم اين آقا مهران را ميبينيم ، خيلي خوشحال ميشم . چون بعد از گرفتن جوابهاي منطقي و دندون شكن سريع فرار ميكنه . ميتونيد بيشتر مقالات و رفع شبهه ها را نگاه كنيد . آقا خدا خيرت بده ، بيشتر به اينجا سر بزن و از افاضاتت ما رو محرم نكن . كاش ميدونستين كه شيعه به چيزهايي افتخار ميكنه و با هاشون زندگي ميكنه كه بو و عطر خدائي داره خدايا فرج آقامون رو برسون . يا علي |
8 |
نام و نام خانوادگي: محمد بهبودي -
تاريخ: 22 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام و احترام همه ي اين حرف هايي كه گفته شد اختلاف بين مسلمانان است |
9 |
نام و نام خانوادگي: ايوب -
تاريخ: 20 آبان 88 - 00:00:00
اين كه نشد دليل ماشاالله حكومتو دولت دستتونه هر چقدر دلتون بخواد سند ومدرك جعلي و دروغ درست ميكنين بعدم نسبت ميدين به ژيامبر و ائمه... واسه شما كه اين كارا كاري نداره وقتي تميتوني خودت يه جواب قانع كننده بدي چرا مدارك صد درصد جعليرو واسم نشون ميدي خدا بهتر ميدونه انشاالله قيامتي هم در كار هست |
10 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 20 آبان 88 - 00:00:00
جناب ايوب اولين قدم شما را در استفاده از عقل براي يافتن هدايت را تبريک ميگويم. اينکه بعد از مدتها قبول کرديد که ممکن است حکومت وقت حديث جعل کند قدم بسيار بزرگي است. حال شما ميتوانيد وارد مرحله شک به احاديثي شود که مدح عمر و معاويه ؟؟؟ ميکنند. يا علي |
11 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني -
تاريخ: 21 آبان 88 - 00:00:00
سلام عليکم گروه محترم پاسخ به شبهات ضمن عرض سلام و عرض خدا قوت به نظر من اين فرد وهابي (م هـــــــــــــــــــران) راست ميگويد هر جا ، هر کتابي و هر شخصي از اهل سنت ديديد که فقط و فقط يک حسن از خلفاء خان و حيله گر او نقل کرده بود آنرا قبول کنيد و اما اگر در رد همان خلفاء هرگونه نقلي حتي اگر نوسنده کتاب از علماي اهل سنت (اهل بدعت) هم باشد نبايد قبول کنيم چرا که آبروي نداشته ي خلفاء ميرود و کفر و خيانت آنان آشکار ميشود. از دوستان عزيز چه شيعه و چه سني ميخواهم کامنت شماره 6 را به دقت مطالعه کنند. اين وهابي (م هـــــــــــــــــــران) نوشته است ما هيچ کس حتي خلفاي خود را معصوم نميدانيم و در ادامه بحث شيعه را متهم به رويا پرستي و حفظ عصمت ساختگي بر امامان معصوم ميکند. حال بيائيد نظر او را بررسي کنيم. کامنتهاي قبلي او و همکيشانش را هم با دقت مطالعه فرمائيد. چيزي که دستگيرتان ميشود اين است: با توجه به اين مسئله که گروه محترم پاسخ به شبهات و دوستان صاحبنظر در اين سايت نوراني هميشه جوابهاي کاملي را با استناد از منابع خودشان (اهل سنت) به او و همکيشانش داده اند اما آنان هميشه با تعصبات کورکورانه مطالب کتب خود را هم در رد خلفا، بدعتها، خيانتها و مکرهاي آنان قبول نکرده و همواره سعي در معصوم جلوه دادن همان خلفاء نموده اند. اين در حاليست که بقول خودشان هيچ اعتقادي به عصمت هيچ بني بشري ندارند اما اينجا مي بينيم که خلفاي خود را معصوم جلوه ميدهند. اين خود بزرگترين دليل بر دروغگوئي (اهل بدعت) و دشمني آنان با دين خداف اهل بيت ع و بدعت گذاردن در دين است. در مورد هتک حرمت حضرت زهرا س احاديث و روايات بسياري از امير المومنين حضرت علي ع و فرزندان پاکش در منابع شيعي موجود است. اما اين فرد وهابي از آن اظهار بي اطلاعي ميکند چون به نفعشان نيست. همين وصيت بي بي دوعالم حضرت زهرا س مبني بر غسل و دفن مخفيانه خود و عدم بيعت ايشان با خلفاء خود بزرگترين دليل بر عدم رضايت آن بانوي بزرگوار از خلفاي خائن و حيله گر است. البته روايات شيعي و روايت سني در اين رابطه بسيار است اما اين فرد وهابي سعي کرده با دروغ پردازيها اينطور بگويد که در اين رابطه مدرکي نيست اما مدارک آن در همين سايت نوراني هم موجود است. به اين مطلب دقت کنيد: حضرت علي ع به محض مشاهده هجوم وحشيانه به خانه در صحنه حاضر شده و مشت محکمي بر دهان عمر کوبيده و گردن آن ملعون را مجروح ساخته و او را بر زمين زده و قصد جان کثيفش را نمودند که بياد فرمايش و سفارش پيامبر اکرم ص افتادند و از اين کار منصرف شدند. آيا اين مطلب را من از شيعه نقل کردم يا مربوط به منابع اهل سنت است؟؟؟؟؟ البته مواضع شيعه در اين رابطه بطور يقين کاملتر است اما اين مطلب را براي افرادي عرض کردم که به هر دليل يا نميدانند و يا اينکه سعي در پنهان نگاهداشتن حقايق تاريخ و ظلم و ستم خلفاي خائن و حيله گر ميکنند.. اما اين را بدانند که سخنان آنان براي اهل تفکر و تعقل و منطق به اندازه پشيزي ارزش نخواهد داشت و در عصر کنوني تعقل ، تفکر و منطق حرف اول را ميزند نه خرافات،و خداوند دشمنان خود را از احمقها قرار داده است از مسئولين محترم اين سايت نوراني هم تقاضا دارم در مقابل نظراتي همچون اين وهابي منابع خودشان را با ذکر آدرس به خودشان معرفي کنند تا حداقل براي خوانندگان محترمي که نظرات را ميخوانند حقايق بيشتر روشن شود. هر چند که گروه محترم پاسخ به شبهات هميشه جوابهاي منظقي و علمي کوبنده اي به دشمنان خداوند داده اند، اما همانگونه که ميدانيد اين بي صفتان در صدد ايجاد شبهه آنهم از طريق تکرار شبهات تکراري که قبلا جواب داده شده مي پردازند و لازم است که شبهه مطرح شده در همان قسمت پاسخ داده شود بخاطر اينکه همه بازديد کنندگان محترم مخاطبين هميشگي نيستند ، بلکه بعضي از آنان بطور اتفاقي از سايت ديدن مي کنند. از زحمات شما بي نهايت سپاسگذارم. علي لعنت الله علي القوم الظالمين اللهم العن الجبت و الطاغوت ان الباطل کان زهوقا يا |
12 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني -
تاريخ: 21 آبان 88 - 00:00:00
سلام عليکم جناب ايوب اين مطلب جناب مومن عبدالله بسيار مهم است حتما به آن توجه فرمائيد در جهت روشن شدن حقايق البته اگر واقعآ به همين دليل آمده باشيد که حقايق را دريابيد. احتمال تحريف احاديث از طرف حکومت وقت اما به ما بگو بعد از شهادت پيامبر گرامي اسلام حکومت وقت دست چه کساني بود؟؟؟ آيا بقول خودتان اين احتمال نميرود که خلفاء راشدين با توجه به اينکه حکومت وقت در اختيارشان بوده با توجه به ذي نفع بودن خودشان در تحريف احاديث پيامبر اکرم ص قدم برداشته باشند؟؟؟؟ نبايد يکطرفه به قاضي رفت. اما اين حديث که شيعه وسني در موردش اتفاق نظر دارند را هم بد نيست بداني: اين مطلب از عايشه دختر ابوبکر نقل شده است: پدرم ابوبکر در مقابل چشمان من 500 حديث از احاديث پيامبر اکرم ص که در نزد من بود را از من گرفته و آتش زد، وقتي علتش را پرسيدم گفت مي ترسم از اينکه مردم در مقايسه اين احاديث با قرآن به اشتباه بيفتند و همين قرآن براي ما کافي است. جالب است بدانيد ابوبکر فرداي آنروز به مسجد ميرود و بالاي منبر خطاب به صحابه ميگويد هيچکس حق ندارد از پيامبر هيچ حديثي نقل کند و همين قرآن براي ما کافي است. حال قضاوت و تعقل و تفکر با خودتان موفق باشيد |
13 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 22 آبان 88 - 00:00:00
با سلام جناب اقاي محمد بهبودي بر حسب اين سخن شما ما بايد از امر به معروف و خصوصاً نهي از منكر اجتناب كنيم چرا عمل به اين دو ممكن است كه اختلافات را مابين مبلغ و شنوده شود . برادر من اين مقالات براي اينه كه ما دين خود را بهتر بشناسيم و بهتر به ان عمل كنيم , حال اگر با بعضي از اين سخنان مخالف ميباشيد انه به دليل اينكه صحيح نيست با مدرك اعلام كنيد تا در صورت صحيح بودن ان دعا گوي شما باشيم . جناب اقاي ايوب دوست عزيز : افترا به مومن حـــــرام است . حال واقعاً شما فكر ميكنيد كه اين مدارك غير صحيح است اعلام فرمائيد البته با ذكر منبع مثلاُ در اين مقاله چنين نوشته شده است : فرار ابوبكر در جنگ احد: ============= خليفه اول و دوم، مخالف جنگ با مشركين: ======================= جنگ بدر، از مهمترين جنگهاى تاريخ صدر اسلام است؛ زيرا نقشى اساسى در برقرارى حكومت اسلامى در مدينه داشت. پيامبر اسلام پيش از آغاز جنگ با ياران خود مشورت كرد كه با قريش بجنگند يا اين كه به مدينه برگردند. عالمان اهل سنت تصريح كردهاند كه هنگامى كه پيامبر اين مطلب را با ابوبكر و عمر در ميان نهادند، آنها مخالفت خود را با جنگ اعلام كردند و برگشتن به مدينه را ترجيح دادند. عَنْ أَنَس، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم شَاوَرَ حِينَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِي سُفْيَانَ قَالَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْر فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَكَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَقَامَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَةَ فَقَالَ إِيَّانَا تُرِيدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نُخِيضَهَا الْبَحْرَ لأَخَضْنَاهَا وَلَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَضْرِبَ أَكْبَادَهَا إِلَى بَرْكِ الْغِمَادِ لَفَعَلْنَا - قَالَ - فَنَدَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم النَّاسَ فَانْطَلَقُوا حَتَّى نَزَلُوا بَدْرًا أنس مىگويد: خبر بازگشت ابوسفيان به مدينه رسيد، رسول خدا (ص) با يكايك اصحاب و يارانش به گفتگو و مشورت نشست، ابوبكر سخن گفت؛ اما رسول خدا از وى روى برگرداند سپس عمر سخن گفت، رسول خدا از وى نيز روى برگرداند. سعد بن عباده به پاخواست و گفت: آيا نظر و رأى ما را مىخواهى اى رسول خدا؟ قسم به آن كه جانم در دست او است، اگر فرمانت صادر شود كه آنان را در دريا غرق كنيم، چنين خواهيم كرد و اگر بگويى با غلاف شمشير پهلوهاى آنان را نوازش دهيم، چنين خواهيم كرد. پيامبر خدا (ص) پس از اين سخنان مردم را براى جنگيدن فراخواند تا آن كه در سرزمين بدر فرود آمدند. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 5، ص 170، ح4513، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، باب غَزْوَةِ بَدْر، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. و اينه يكي از سايتهاي برادران اهل سنت كه شما ميتوانيد به ان مراجعه كنيد :- http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=97#s6 در اين سايت اينچنين نوشته شده است - باب غَزْوَةِ بَدْرٍ حذف التشكيل 4721 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم شَاوَرَ حِينَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِي سُفْيَانَ قَالَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَكَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَقَامَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَةَ فَقَالَ إِيَّانَا تُرِيدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نُخِيضَهَا الْبَحْرَ لأَخَضْنَاهَا وَلَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَضْرِبَ أَكْبَادَهَا إِلَى بَرْكِ الْغِمَادِ لَفَعَلْنَا - قَالَ - فَنَدَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم النَّاسَ فَانْطَلَقُوا حَتَّى نَزَلُوا بَدْرًا .... اينجوري مقايسه بكن بعد اگر فرقي ديدي بگو كه ما اهل تحريف هستيم يا علي |
14 |
نام و نام خانوادگي: ابولولو -
تاريخ: 23 آبان 88 - 00:00:00
بي بغض عمر حب علي نيست قبول اين است مرام همه اولاد بتول بغض عمر و حب علي راه نجات است ؟؟؟ |
15 |
نام و نام خانوادگي: بصير -
تاريخ: 24 آذر 88 - 00:00:00
سلام دوستان هر چند جستجوي حقيقت، هميشه امر مباركيست؛ ولي با مطالعه مطالب موجود و اظهار نظرها، با خودم فكر كردم كه شايد بهتر باشه وقتمون رو بيشتر صرف اتكا به نقاط مشترك كنيم: توكل به خداي مشترك، اقتدا به رسول مشترك، به روحيه مشترك "رحماء بينهم"، به مهروزي كه رسول الله هديه آورد، به خلق خوش و روي نيكو كه رسول الله نشانمان داد. از جناب ابوبكر و جناب عمر و مولايمان علي (كه "من كنت مولي فعليّ مولي") كه بگذريم، آيا ما با هم مهربانيم؟ آيا "رحماء بينهم" ماييم؟ بله، وقتي هم براي بررسي اختلافات و اقناع طرف مقابل بگذاريم؛ ولي هدفمان، چه خوب است كه كلمه توحيد و توحيد كلمه باشد. بمنّه و كرمه |
16 |
نام و نام خانوادگي: تبريز -
تاريخ: 30 بهمن 88 - 00:00:00
با عرض سلام خدمت گردانندگان سايت وليعصر .من نميدونم چرا اهل تشيع خيلي دوست دارند فضاي گذشته رو مخدوش کنند و بيشتر دست رو مسايلي ميذارن که شعله ي اختلافات رو بيشتر ميکنه ايا حضرت علي هم همين کار را ميکردنداگر واقعا ابوبکر و عمر همچين ادمايي بودن که شما ميگيد بس حضرت علي بزرگترين خيانت رو به مسلمانان کردند که در برابر انها کوتاه امد ايا ميخواهيد يک ميليون مسلمان سني را مرتد و خودتان را مسلمان واقعي بناميد و شعله ي اختلافات رو بيشتر کنيد چرا از خرافات و بدعت هايي که وارد اسلام کرده ايد دفاع نميکنيد چرا شبهه را با شبهه جواب ميدهيد شما که ادعا داريد حق با شماست چرا مناظره در شبکه هاي تلويزيوني ايران به صورت زنده بخش نميکنيد تا حقانيت مذهب خود را به همه ثابت کنيد!چرا ميخواهيد مردم را با يک سري روايت ضعيف و توجيه بعضي از روايتها به نفع خود سرگرم کنيد الان ديگر وقت فيلتر کردن سايت هاو زندان کردن علما گذشته و اکثر مردم ايران از ظريق اينترنت و شبکه هاي ماهواره اي مذهبي همه ي واقعيتها را ميفهمند بياييد قران را ميزان قرار دهيد و از ان به عنوان اثبات حقانيت مذهب خودتان بکار ببريد اسلام را روايت زده نکنيد ايه تطهير و اياتي که ما را از شرک برستي منع ميکنند بررسي کنيم مردم را از قران و مساجد دور نکنيد و مردم را به خانه ي خدا دعوت کنيد نه خانه ي ابوالفضل يا حسين يا ابوبکر يا... جواب نظر: با سلام |
17 |
نام و نام خانوادگي: علي 110 -
تاريخ: 22 فروردين 89 - 00:00:00
با عرض سلام وتشکر مي خواستم خواهش کنم جواب اين قسمت صحبتهاي آقاي مهران را مرقوم فرماييد: ((اولا باز احاديثي را از صحيحين و مسندات نقل کردند که قرينه ومخالف اين احاديث هم در اين کتابها وجود دارد يعني برخي روايات که در آنها وقايع تاريخي بودند واز نظر تاريخي مردود هستند آورده شده که دقيقا خلاف آنها هم در کتب روايي اهل سنت موجود است يعني اصلا قاموس کتب حديث اينگونه است يعني حديثي آورده شده که در مورد آن بررسي شود که ايا حسن است يا صحيح يا متواتر ويا مجعول وبرخي احاديث برخي را باطل مي کند وکسي هم ايراد نمي تواند بگيرد)) وديگر اينکه مي خواهم بدانم: مثلا اگر يک روايت اهلسنت بگويد عمر خوب بوده يک روايت بگويد بد خوب آنها کدام را قبول مي کنند؟(الظاهر معلوم است اولي را انتخاب مي کنند؟) پس احتجاج به دومي آيا در نظر آنها قابل قبول است؟ حتما پاسخ کوبنده دهيد چون اين سوال خيلي ذهن مرا مشغول کرده-ياعلي جواب نظر: با سلام |
18 |
نام و نام خانوادگي: کمونيست -
تاريخ: 07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
علي خيلي مرد بود نميزاشت زنش رو کتک بزنن خاک تو سر همه شيعه ها . بدبختها جواب نظر: با سلام دوست گرامي از كسي كه نام خود را كمونيست انتخاب كرده و سخن اهل سنت را بگويد ، جز اين توقع نيست ! البته جالب است كه آيپي صاحب اين نظر ، در نظري ديگر ، به عنوان يك سني از سنندج معرفي شده بود ! اما بهتر است براي گرفتن پاسخ خويش به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 گروه پاسخ به شبهات |
19 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام بدبختي تا اين حد؟؟؟؟؟ جناب ؟؟؟؟؟ به اسمهاي مختلف امدي نتيجه نگرفتي حالا خودتو كمونيست ناميدي كه چي ؟؟؟ اولاً هم لعنت خدا به هرچه وهابي و هم لعنت خدا به هرچه كمونيست . البته اينجا براي اينكه مكر و دروغ تو را نشان بدهم مجبورم يك حقيقت را بگويم و اين نه به طرف داري از كمونيستهاست . جماعت كمونيستها از نظر تعليم و كتاب خواندن و سواد ظاهري بر شما وهابيت سر هستند و همينه كه ممكن نيست بجاي عبارت """ نميگذاشتند """ عبارت """ نمزاشتند "" را بنويسه , نياي بگي كه خطاي تايپي بود كه مورد قبول نيست كه نيست . ولي خوب باين اشتباه املائي ثابت كرديد كه حاضريد خود را به هر اسم حتي كمونيست , صهيونيست , يهودي , منافق , و بدتر از همه وهابي بناميد تا بتوانيد ابن تيميه را از پل بگذرانيد يا علي |
20 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اه چقدر از اين سنيهاي بيفکر که اسمشونو عوض ميکنن بدم مياد.گيجنا |
21 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 08 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اين کامنت شماره 16 اگه اهل تبريز باشند مطمئنا در جلساتي که با عنوان قرآن و نهج البلاغه برگزار ميشه شرکت ميکنن. اين جلسات توسط((((((((( وهابيها)))))))) در اصفهان و تهران و تبريز ومشهد وگلستان توسط غرويها وشعاريها و مصطفي طباطباييها و عده اي ديگر اداره ميشن . حرفهاي اين آقا دقيقا برگرفته از شبهه اوناست. اين اسمارو نوشتم که اگه اينطور باشه اين دوست عزيز مواظب دينشون باشن.چون کسي که بره تو اون جلسات 100% عمري ميشه. حداقل ارتباطتونو با اين سايت قطع نکنين. (خواهش ميکنم اسمها رو سانسور نکنين) |
22 |
نام و نام خانوادگي: فاروق -
تاريخ: 30 مرداد 89 - 06:48:52
جناب آقاي ابو لولو اگر عمر نبود چه ديني داشتي؟ خيانت عمر اين بود كه شما ها را مسلمان كرد . نمك نشناس |
23 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 30 مرداد 89 - 23:38:40
با سلام جناب فارغ 22 يعني اين عمرجونتون براي مسلمان كردن ما اتش جهنم را براي خودش خريد . اگر فهم داشته باشي ميفهمي چي نوشتم وگرنه يا از عمر جونت بگو بياد بخواب خودش بگه يا خودت بيدار شو تحقيق كن يا علي |
24 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 31 مرداد 89 - 01:39:35
جناب پاروق اگر عمر نبود همان ديني را داشتيم که اگر آتيلا و تيمور و چنگيز و اسکندر و استالين و مائو و صدام نبودند داشتيم. يعني دين توحيد و زيباي اسلام محمدي (صلي الله عليه و آله). راستي جناب پاروق اين آيه مشرکانه «عمر ايرانيان را مسلمان کرد» در کدام سوره از کتابي که شيطان بر ابوبکر ؟؟؟ نازل کرد آمده است؟؟ الحمد الله که ما موحدين پيرو قرآني هستيم که ميفرمايد: «انك لا تهدي من احببت ولكن الله يهدي من يشاء» براستي چرا شما عمر ؟؟؟ را به جاي الله متعال ميگذاريد و او را «اله هدايت» ميدانيد؟؟ ******** يک سوال ديگر هم از شما داشتم: حضرت ابولولو(رضي الله عنه) در مدينه «پارو» از کجا گير آورد که با آن عمر ؟؟؟ را جمعش کرد؟؟ هر چه باشد عمر ؟؟؟ بيدليل نامش نشد «پاروق» («پا» نه «فا»، دقيقا مانند «پارس» نه «فارس») يا علي |
25 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 31 مرداد 89 - 11:05:16
جناب عاروق اگر عمر نبود ايرانيان که از همان ابتدا توسط سلمان فارسي و حضرت علي ع با مباني شيعه آشنا شده بودند اسلام واقعي يعني شيعه را مي پذيرفتند و ديگر لازم نبود حيواناتي از قبيل خالد زناکار و شرابخوار و همچنين خاخام اعظم عمر بن صهاک بياد و دين يهود را با توسل به شمشير و قتل و غارت و خيانت و جنايت و تجاوز به زنان ايراني به ايرانيان عرضه کنند که چند سال بعد هم با فضاحت مجبور به عقب نشيني شوند. عمربن صهاک با اين کار مانع گسترش اسلام واقعي شد و بزرگترين ضربه را به اسلام زد زيرا او و ابوبکر به اعتراف خود هيچگاه مسلمان نشدند و به ظاهر مدعي مسلماني بودند. آن دو نفر عمر و ابوبکر حدود چهل سال علنآ بت پرستيدند و الباقي عمرشان را در خفا بت پرستيدند با اين تفاوت که آئين يهود را هم در بت پرستي خود لحاظ کردند و اکنون شاهد توحش اخل سنت در اثر تبعيت که حاصل از همان بت پرستي آميخته با آئين يهود است هستيم. يا حق |
26 |
نام و نام خانوادگي: ايمان -
تاريخ: 27 شهريور 89 - 11:23:55
(والزموا السواد الأعظم فان يد الله مع الجماعة و إياكم و التفرقة)‹خطبة147› يعني: «از سواد اعظم و اكثريت مسلمانان جدا نشويد كه دست خدا با جماعت است و از تفرقه بپرهيزيد». شگفتا! آن روز كه مسلمين به در خانه علي ريختند و خواستند كه با آن حضرت بيعت به خلافت كنند، فرمود: (دعُوني و التمسوا غيري)‹خطبة 91› يعني: «مرا رها كنيد و غير مني را براي اينكار بخواهيد». سرانجام با إصرار زياد راضي شد. آيا اگر خدا او را به خلافت انتخاب كرده بود، اين استنكاف براي چه بود و چرا وظيفه خدايي خود را بعهده نميگرفت؟ چرا به تصريح كتب شيعه پشت سر خلفا نماز ميخواند؟ چنانچه در ‹وسائل الشيعه› مينويسد: (قد أنكح رسول اَلله صَلى الله عَليه و آله وَ سَلّم، و صلَّى علي وراءهم) يعني:«رسول اَلله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم با ايشان ‹خلفا› مناكحت نمود (دختر ابوبكر و عمر را گرفت و دو دختر خود را به عثمان داد) و علي پشت سر آنها نماز خواند». ‹وسائل الشيعه چاپ سنگي كتاب الصلاة ص 526› چرا علي به قول اماميه، ستمگران و ظالمان و بدعتگزاران را تأييد ميكرد، آيا همه اينها براي تقويت اسلام بود؟!! وانگهي چرا از ‹12› امام در قرآن نام و وصفي نيست، ولي از أصحاب كهف و ذو القرنين و لقمان و هارون و غيره ......... به فصيل سخن آمده است؟ آيا كتاب هدايت بايد آنچه را كه قرنها مايه اختلاف امّت ميشود فرو گزارد و درباره گذشتگان سخن بگويد؟ آخر انصاف شما كجا رفت؟ |
27 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 27 شهريور 89 - 14:41:22
با سلام جناب ايمان! 1 ) خطبه 127 و نه 147 , قلمداران اشتباهي نوشته بود. متن عربي [ 127 ] و من كلام له ع و فيه يبين بعض أحكام الدين و يكشف للخوارج الشبهة و ينقض حكم الحكمين فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلاَّ أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص بِضَلاَلِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ اَلْبُرْءِ وَ اَلسُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ ص رَجَمَ اَلزَّانِيَ اَلْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ اَلْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ اَلسَّارِقَ وَ جَلَدَ اَلزَّانِيَ غَيْرَ اَلْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِمَا مِنَ اَلْفَيْءِ وَ نَكَحَا اَلْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ ص بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اَللَّهِ فِيهِمْ وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ اَلنَّاسِ وَ مَنْ رَمَى بِهِ اَلشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ اَلْحُبُّ إِلَى غَيْرِ اَلْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ اَلْبُغْضُ إِلَى غَيْرِ اَلْحَقِّ وَ خَيْرُ اَلنَّاسِ فِيَّ حَالاً اَلنَّمَطُ اَلْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ اِلْزَمُوا اَلسَّوَادَ اَلْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اَللَّهِ مَعَ اَلْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلْفُرْقَةَ فَإِنَّ اَلشَّاذَّ مِنَ اَلنَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ اَلشَّاذَّ مِنَ اَلْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلاَ مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا اَلشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ فَإِنَّمَا حُكِّمَ اَلْحَكَمَانِ لِيُحْيِيَا مَا أَحْيَا اَلْقُرْآنُ وَ يُمِيتَا مَا أَمَاتَ اَلْقُرْآنُ وَ إِحْيَاؤُهُ اَلاِجْتِمَاعُ عَلَيْهِ وَ إِمَاتَتُهُ اَلاِفْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا اَلْقُرْآنُ إِلَيْهِمُ اِتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَيْنَا اِتَّبَعُونَا فَلَمْ آتِ لاَ أَبَا لَكُمْ بُجْراً وَ لاَ خَتَلْتُكُمْ عَنْ أَمْرِكُمْ وَ لاَ لَبَّسْتُهُ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا اِجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ عَلَى اِخْتِيَارِ رَجُلَيْنِ أَخَذْنَا عَلَيْهِمَا أَلاَّ يَتَعَدَّيَا اَلْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَكَا اَلْحَقَّ وَ هُمَا يُبْصِرَانِهِ وَ كَانَ اَلْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَيَا عَلَيْهِ وَ قَدْ سَبَقَ اِسْتِثْنَاؤُنَا عَلَيْهِمَا فِي اَلْحُكُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ اَلصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْيِهِمَا وَ جَوْرَ حُكْمِهِمَا 127 سخنى از آن حضرت (ع) خطاب به خوارج =========================== اگر گمان آن داريد كه من خطا كردهام و گمراه شدهام، پس به چه سبب همه امت محمد (صلى اللّه عليه و آله) را به گمراهى من، گمراه مىشمريد و آنان را به خطايى كه من كردهام، بازخواست مىنماييد و به گناهى كه من مرتكب شدهام به كفر نسبت مىدهيد؟ شمشيرهاى خود را بر دوش نهاده، بر سر بيگناه و گناهكار فرود مىآوريد و گناهكار و بيگناه را با هم در مىآميزيد. و خود مىدانيد، كه رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) كسى را كه مرتكب زناى محصنه شده بود، سنگسار نمود. سپس، بر او نماز كرد و ميراثش را به كسانش داد. قاتل را كشت و ميراثش را به كسانش داد. دست دزد را بريد و زناكار غير محصن را تازيانه زد، ولى سهمى را كه از غنايم نصيبشان مىشد به آنان پرداخت و رخصت داد كه با زنان مسلمان ازدواج كنند. رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) آنان را به سبب گناهى كه مرتكب شده بودند، مواخذه كرد و حدّ خدا را بر ايشان جارى ساخت. ولى از سهمى، كه اسلام برايشان معين كرده بود، منعشان ننمود و نامشان از ميان مسلمانان نزدود. شما بدترين مردم هستيد، از كسانى كه شيطان به هر سو كه خواهد آنان را مىكشاند و گمراه و سرگردان مىسازد. بزودى دو گروه به سبب من هلاك شوند. يكى، دوستى كه در دوستى من افراط كند و اين دوستى او را از راه حق دور سازد و ديگر، دشمنى كه در دشمنى من افراط كند و دشمنى با من او را از راه حق دور سازد. بهترين مردم كسانى هستند كه راه ميانه را برگزيدند، پس همراه آنان باشيد، همراه جماعت بزرگتر. زيرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر كنيد، زيرا كسانى كه از جماعت كنارى مىگيرند، طعمه شيطاناند؛ مانند گوسفندى كه از گله جدا مىافتد و گرگ او را بر مىدرد. آگاه باشيد، هر كه مردم را به اين شعار دعوت كند، بكشيدش اگر چه زير اين عمامه باشد. آن دو حكم به داورى پرداختند تا آنچه را كه قرآن زنده داشته است زنده دارند و آنچه را ميرانيده است بميرانند. زنده داشتن قرآن، گرد آمدن است بر آنچه حكم كرده و ميراندن قرآن، جدا شدن از احكام آن است. اگر قرآن ما را به جانب ايشان كشاند، از ايشان پيروى مىكنيم و اگر آنان را به جانب ما كشاند، بايد كه از ما پيروى كنند. اى نابكاران، من كار بدى نكردهام و شما را در كارتان فريب ندادهام و به اشتباه نيانداختهام. بزرگان شما دو مرد را برگزيدند و ما از آن دو پيمان گرفتيم كه از قرآن تجاوز نكنند، ولى، آن دو گمراه شدند و حقيقت را، با آنكه به چشم مىديدند، رها كردند. ميلشان به ستم بود و به ستم گراييدند. ما پيش از آن كه رأى ناصواب خود را آشكار كنند و حكمى ظالمانه دهند از ايشان پيمان گرفته بوديم كه در حكميت حق و عدالت را رعايت كنند. خطبه 91 يا92 متن عربي [ 92 ] و من كلام له ع لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه دَعُونِي وَ اِلْتَمِسُوا غَيْرِي فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لاَ تَقُومُ لَهُ اَلْقُلُوبُ وَ لاَ تَثْبُتُ عَلَيْهِ اَلْعُقُولُ وَ إِنَّ اَلْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ اَلْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ وَ اِعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ اَلْقَائِلِ وَ عَتْبِ اَلْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَكْتُمُونِي فَأَنَا كَأَحَدِكُمْ وَ لَعَلِّي أَسْمَعُكُمْ وَ أَطْوَعُكُمْ لِمَنْ وَلَّيْتُمُوهُ أَمْرَكُمْ وَ أَنَا لَكُمْ وَزِيراً خَيْرٌ لَكُمْ مِنِّي أَمِيراً خطبهاى از آن حضرت (ع) پس از كشته شدن عثمان كه خواستند با او بيعت كنند. از من دست بداريد و ديگرى جز مرا بطلبيد، كه روى به كارى داريم كه چهرهها و رنگهاى گونهگون دارد. نه دلها را در برابر آن طاقت شكيبايى است و نه عقلها را تاب تحمل. سراسر آفاق را ابرى سياه فرو پوشيده و راههاى روشن ناشناخته مانده. بدانيد، كه اگر دعوتتان را اجابت كنم با شما چنان رفتار خواهم كرد كه خود مىدانم. نه به سخن كسى كه در گوشم زمزمه مىكند، گوش فرا خواهم داد و نه به سرزنش ملامتگران خواهم پرداخت. اگر مرا به حال خود رها كنيد، من نيز چون يكى از شما خواهم بود. شايد بيشتر از شما، به سخن آنكه كار خود به او وامىگذاريد، گوش سپارم و بيشتر از شما از او فرمان ببرم. اگر براى شما وزير باشم بهتر از آن است كه امير باشم. خوب بخوان شرايظ را ميبيني ============================================================================== قلمداران گفته: قد أنكح رسول اَلله صَلى الله عَليه و آله وَ سَلّم، و صلَّى علي وراءهم ....... چرا اينو نميخوانيد جناب ايمان: [ 3 ] و من خطبة له ع و هي المعروفة بالشقشقية و تشتمل على الشكوى من أمر الخلافة ثم ترجيح صبره عنها ثم مبايعة الناس له ======================================================================= أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلاَنٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ اَلْقُطْبِ مِنَ اَلرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي اَلسَّيْلُ وَ لاَ يَرْقَى إِلَيَّ اَلطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا اَلْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا اَلصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ ترجيح الصبر فَرَأَيْتُ أَنَّ اَلصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي اَلْعَيْنِ قَذًى وَ فِي اَلْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً حَتَّى مَضَى اَلْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَى بِهَا إِلَى فُلاَنٍ بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ اَلْأَعْشَى شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرِ فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ اَلْعِثَارُ فِيهَا وَ اَلاِعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ اَلصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِيَ اَلنَّاسُ لَعَمْرُ اَللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اِعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ اَلْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ اَلْمِحْنَةِ حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اِعْتَرَضَ اَلرَّيْبُ فِيَّ مَعَ اَلْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ اَلنَّظَائِرِ لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ اَلْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ اَلْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اَللَّهِ خِضْمَةَ اَلْإِبِلِ نِبْتَةَ اَلرَّبِيعِ إِلَى أَنِ اِنْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ مبايعة علي فَمَا رَاعَنِي إِلاَّ وَ اَلنَّاسُ كَعُرْفِ اَلضَّبُعِ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ اَلْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ اَلْغَنَمِ فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اَللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ تِلْكَ اَلدَّارُ اَلْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي اَلْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ اَلْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ بَلَى وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ اَلدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا أَمَا وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ قَالُوا وَ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلسَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَى هَذَا اَلْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ كِتَاباً قِيلَ إِنَّ فِيهِ مَسَائِلَ كَانَ يُرِيدُ اَلْإِجَابَةَ عَنْهَا فَأَقْبَلَ يَنْظُرُ فِيهِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ قَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَوِ اِطَّرَدَتْ خُطْبَتُكَ مِنْ حَيْثُ أَفْضَيْتَ فَقَالَ هَيْهَاتَ يَا اِبْنَ عَبَّاسٍ تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَى كَلاَمٍ قَطُّ كَأَسَفِي عَلَى هَذَا اَلْكَلاَمِ أَلاَّ يَكُونَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ أَرَادَ قال الشريف رضي اللّه عنه قوله عليه السلام كراكب الصعبة إن أشنق لها خرم و إن أسلس لها تقحم يريد أنه إذا شدد عليها في جذب الزمام و هي تنازعه رأسها خرم أنفها و إن أرخى لها شيئا مع صعوبتها تقحمت به فلم يملكها يقال أشنق الناقة إذا جذب رأسها بالزمام فرفعه و شنقها أيضا ذكر ذلك ابن السكيت في إصلاح المنطق و إنما قال ع أشنق لها و لم يقل أشنقها لأنه جعله في مقابلة قوله أسلس لها فكأنه ع قال إن رفع لها رأسها بمعنى أمسكه عليها بالزمام خطبهاى ( 3 ) معروف به خطبه شقشقيه ============================== آگاه باشيد. به خدا سوگند كه «فلان» خلافت را چون جامهاى بر تن كرد و نيك مىدانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيلها از من فرو مىريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست. پس ميان خود و خلافت پردهاى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم. در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاى ظلمانى شكيبايى ورزم، فضايى كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيرى رسند و مؤمن، همچنان رنج كشد تا به لقاى پروردگارش نايل آيد. ديدم، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانهتر است و من طريق شكيبايى گزيدم، در حالى كه، همانند كسى بودم كه خاشاك به چشمش رفته، و استخوان در گلويش مانده باشد. مىديدم، كه ميراث من به غارت مىرود. تا آن «نخستين» به سراى ديگر شتافت و مسند خلافت را به ديگرى واگذاشت. شتان ما يومى على كورها و يوم حيان اخى جابر «چه فرق بزرگى است ميان زندگى من بر پشت اين شتر و زندگى حيان برادر جابر». اى شگفتا! در آن روزها كه زمام كار به دست گرفته بود همواره مىخواست كه مردم معافش دارند، ولى در سراشيب عمر، عقد آن عروس را بعد از خود به ديگرى بست. بنگريد كه چسان دو پستانش را، آن دو، ميان خود تقسيم كردند و شيرش را دوشيدند. پس خلافت را به عرصهاى خشن و درشتناك افكند، عرصهاى كه درشتىاش پاى را مجروح مىكرد و ناهموارىاش رونده را به رنج مىافكند. لغزيدن و به سر درآمدن و پوزش خواستن فراوان شد. صاحب آن مقام، چونان مردى بود سوار بر اشترى سركش كه هرگاه مهارش را مىكشيد، بينىاش مجروح مىشد و اگر مهارش را سست مىكرد، سوار خود را هلاك مىساخت. به خدا سوگند، كه در آن روزها مردم، هم گرفتار خطا بودند و هم سركشى. هم دستخوش بىثباتى بودند و هم اعراض از حق. و من بر اين زمان دراز در گرداب محنت، شكيبايى مىورزيدم تا او نيز به جهان ديگر شتافت و امر خلافت را در ميان جماعتى قرار داد كه مرا هم يكى از آن قبيل مىپنداشت. بار خدايا، در اين شورا از تو مدد مىجويم. چسان در منزلت و مرتبت من نسبت به خليفه نخستين ترديد روا داشتند، كه اينك با چنين مردمى همسنگ و همطرازم شمارند. هرگاه چون پرندگان روى در نشيب مىنهادند يا بال زده فرا مىپريدند، من راه مخالفت نمىپيمودم و با آنان همراهى مىنمودم. پس، يكى از ايشان كينه ديرينهاى را كه با من داشت فراياد آورد و آن ديگر نيز از من روى بتافت كه به داماد خود گرايش يافت. و كارهاى ديگر كردند كه من از گفتنشان كراهت دارم. آنگاه «سومى» برخاست، در حالى كه از پرخوارگى باد به پهلوها افكنده بود و چونان ستورى كه همّى جز خوردن در اصطبل نداشت. خويشاوندان پدريش با او همدست شدند و مال خدا را چنان با شوق و ميل فراوان خوردند كه اشتران، گياه بهارى را. تا سرانجام، آنچه را تابيده بود باز شد و كردارش قتلش را در پى داشت. و شكمبارگيش به سر درآوردش. بناگاه، ديدم كه انبوه مردم روى به من نهادهاند، انبوه چون يالهاى كفتاران. گرد مرا از هر طرف گرفتند، چنان كه نزديك بود استخوانهاى بازو و پهلويم را زير پاى فرو كوبند و رداى من از دو سو بر دريد. چون رمه گوسفندان مرا در بر گرفتند. اما، هنگامى كه، زمام كار را به دست گرفتم جماعتى از ايشان عهد خود شكستند و گروهى از دين بيرون شدند و قومى همدست ستمكاران گرديدند. گويى، سخن خداى سبحان را نشنيده بودند كه مىگويد: «سراى آخرت از آن كسانى است كه در زمين نه برترى مىجويند و نه فساد مىكنند و سرانجام نيكو از آن پرهيزگاران است». آرى، به خدا سوگند كه شنيده بودند و دريافته بودند، ولى دنيا در نظرشان آراسته جلوه مىكرد و زر و زيورهاى آن فريبشان داده بود. بدانيد. سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفريده، كه اگر انبوه آن جماعت نمىبود، يا گرد آمدن ياران حجت را بر من تمام نمىكرد و خدا از عالمان پيمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگى ستمكاران و گرسنگى ستمكشان خاموشى نگزينند، افسارش را بر گردنش مىافكندم و رهايش مىكردم و در پايان با آن همان مىكردم كه در آغاز كرده بودم. و مىديديد كه دنياى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم كم ارجتر است. چون سخنش به اينجا رسيد، مردى از مردم «سواد» عراق برخاست و نامهاى به او داد. على (ع) در آن نامه نگريست. چون از خواندن فراغت يافت، ابن عباس گفت: يا امير المؤمنين چه شود اگر گفتار خود را از آنجا كه رسيده بودى پى مىگرفتى. فرمود: هيهات ابن عباس، اشتر خشمگين را آن پاره گوشت از دهان جوشيدن گرفت و سپس، به جاى خود بازگشت. ابن عباس گويد، كه هرگز بر سخنى دريغى چنين نخورده بودم كه بر اين سخن كه امير المؤمنين نتوانست در سخن خود به آنجا رسد كه آهنگ آن كرده بود. معنى سخن امام كه مىفرمايد: «كراكب الصعبة إن اشنق لها خرم و ان اسلس لها تقحّم» اين است، كه اگر سوار، مهار شتر را بكشد و اشتر سر بر تابد بينىاش پاره شود و اگر با وجود سركشى مهارش را سست كند، سرپيچى كند و سوارش نتواند كه در ضبطش آورد. مىگويند: «اشنق الناقة» زمانى كه سرش را كه در مهار است بكشد و بالا گيرد. «شنقها» نيز به همين معنى است و ابن سكيت صاحب اصلاح المنطق چنين گويد. و گفت «اشنق لها» و نگفت: «اشنقها» تا در برابر جمله «اسلس لها» قرار گيرد گويى، امام (عليه السلام) مىفرمايد: اگر سر را بالا نگه دارد او را به همان حال وامىگذارد. و در حديث آمده است كه رسول (صلى اللّه عليه و آله) سوار بر ناقه خود براى مردم سخن مىگفت و مهار ناقه را باز كشيده بود (شنق لها) و ناقه نشخوار مىكرد. [از اين حديث معلوم مىشود كه شنق و اشنق به يك معنى است]. و شعر عدى بن زيد عبادى هم كه مىگويد: ساءها ما بنا تبيّن في الأيدي و إشناقها إلى الأعناق شاهدى است كه اشنق به معنى شنق است. معنى بيت (از فيض): شترهاى سركشى كه زمامشان در دست ما نبوده رام نيستند، بد شترهايى هستند. ================================================================================== اينجا كه ابروي براي 1, 2 و 3 نگذاشته خوب بخوان . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- گفتي : وانگهي چرا از ‹12› امام در قرآن نام و وصفي نيست، چرا هست زياد هم هست چشم ديدن ميخواهد كه متاسفانه علماي شما انرا ندارند ميگويند كه هست ولي بمثل طوطي معني حرف خودشان را نميدانند . ايا شما ابن عباس را قبول داريد يا نه , نميتوني بگي نه پس بخوان . قرآن در شأن علي(ع) 1 ) از ابن عباس نقل کردهاند که گفت: «نزلت في عليّ ثلاث مأئة آيه؛ سيصد آيه در شأن علي(ع) نازل شده است.» 2 ) ابن عباس از پيامبر اکرم(ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «ما انزل آية فيها «يا ايّها الذين آمنوا» و عليّ رأسها و اميرها؛ و آيهاي که در آن «يا ايّها الذين آمنوا» آمده، نازل نکرده است خداوند مگر آن که علي در رأس آن قرار دارد.» يعني تمامي اين آيات در ابتدا و قبل از همه در شأن علي و مربوط به آن حضرت است. المناقب، همان، ص 267، ح 249. ================================================================================ در ضمن مگر حرف حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بر شما حجت نيست : مناقب با اسنادش از پيامبر اکرم(ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «يا علي! هرگاه بندهاي خداي عزيز و جليل را بندگي کند همانند آن مقداري که نوح در ميان قومش ماند (بيش از هزار سال) و برايش به اندازه کوه احد طلا باشد و آن را در راه خدا ببخشد، پس آن را در راه خدا انفاق کند و عمرش به قدري طولاني شود تا هزار مرتبه با پاي پياده به حج مشرّف شود سپس در ميان (کوه) صفا و مروه مظلومانه شهيد گردد، ولي محبّت و ولايت تو را نداشته باشد، اي علي! بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد و داخل بهشت نخواهد شد.» ============================================================================== در نهايت چرا علماي اهل سنت دوست دارند دروغ بگويند ؟؟؟ كتابي را كه تو خواندي با اين كلمات شروع ميشود . مشخصات كتاب نويسنده: حيدر علي قلمداران نام كتاب: پاسخي کوتاه به دو پرسش مهم (پيرامون امامت و خلافت) تيراژ: 5000 چاپ: اول تاريخ: پاييز 1382 انتشارات: حقيقت ============================================================ ادرس زير نشانده فهرست كتابهاي چاپ شده بوسيله انتشارات حقيقت است مراجعه كن ببين اسم اين كناب توي فهرستشون آمده يا نه؟ http://www.tasavof.ir/entesharat.php اصلاً گروه خونشون بشما ميخوره يا نه؟ ------------------------------------------------------------ يا علي |
28 |
نام و نام خانوادگي: برادر -
تاريخ: 16 فروردين 90 - 17:43:40
خوب حال مي كنيد |
29 |
نام و نام خانوادگي: احمد توكلي -
تاريخ: 16 فروردين 90 - 17:49:14
يك حسن بسيار بزرگ اهل سنت اين است كه آنها قرآن و پيامبر(ص) ا قبول دارند و در اين مورد هيچ شبهه اي وجود ندارد. در حالي كه ما كساني را در حد خدا مي پرستيم كه به راحتي مي توان آنها را نقد كرده و از صحنه بيرون كنيم. تقريباَ تمام آنچه اهل سنت مي گويند در قرآن ماخذ دارد. در حالي كه ملاك عمل ما اغلب در احاديث و روايتي است كه به نظر مي رسد ساختگي و مجعول است. من اعتقاد دارم به جاي آن كه اصحاب و ياران پيغمبر(ص) را لعن نفرين كنيم، بهتر است ثبات كنيم كه انسان هاي مهربان، منقي و بادريايتي هستم. وقتي بزرگان دين بر ارتباط و وحدت تاكيد دارند، هر كس بر تضاد و دشمني تاكيد نمايد بدون شك مامور دولت هاي خصم و دشمن اسلام است. |
30 |
نام و نام خانوادگي: تارك -
تاريخ: 16 فروردين 90 - 17:52:34
متاسفانه شما پيام هايي را كه بر ضد شما ارسال مي شود در سايت نمي گذاريد و تنها به انتشار پيام هاي ضيفي و يا ساختگي خود به عنوان مخالف اقدام مي كنيد. |
31 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 02 ارديبهشت 90 - 15:59:10
به احمد توکلي جناب احمد توکلي کجا اهل سنت قرآن را قبول دارند ؟ مگر در قران اجر رسالت حضرت رسول (ص) بيان نشده ؟ آيا اهل سنت به اهل بيت مودت دارند يا به دشمنان اهل بيت ؟ اهل سنت قرآن را آنگونه مي خوانند که عمر و معاويه مي خواندند و اگر کمي انصاف داشته باشي و سرت را بلند کني مي بيني که اهل سنت چگونه دست در دست يهود و نصراي براي پاره کردن شيعيان دندان تيز کرده اند |
32 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 28 خرداد 90 - 14:53:53
جواب نظر جناب-----------------------------احمد توكلي---------------------------------- احتمالا منظور شما از قرآن همان قرآني است كه قسمتي از آن را بز خورده و منظور از پيامبر هماني است كه هذيان ميگويد!بله.اينها را قبول دارند و لا ريب فيه!!! واگر شما كسي را درحد خدا ميپرستي سايرين را نيز در كيش خود نپندار كه اين حرف بي پايه و اساس است و از آوردن ضمير جمع ×ما× لطفا خود داري كن. در مورد اينكه تمام آنچه اهل سنت مي گويند در قرآن ماخذ دارد سوال دارم.ببخشيد!ماخذ خلافت خلفا در كجاي قرآن آمده است؟يا هذيان گويي پيامبر؟يا عصمت صحابه؟يا رضايت از همسران پيامبر؟يا تعداد ركعات نماز؟يا... در اين خصوص كه ادعا كرديد روايات ما ساختگي و مجهول است جوابي نداريم و ميگوييم سلام!زيرا دليلي نياورده ايد بلكه هذيان ميگوييد.البته اين سنت است!!! و اينكه شما چه اعتقادي داريد و چه ميگوييد اين ديگر ارزش پاسخگويي ندارد. يا حق |
33 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 28 خرداد 90 - 14:57:41
جواب نظر جناب------------------------------------تارك-------------------------------------- همين پيام شماره 30 شما از كدام نوع ميباشد؟!!!آيا به نفع است يا به ضرر؟البته به نفع موسسه است زيرا كذب سخن شما آشكار ميشود. و همچنين طبق قسمت آخر جمله شما-خود اين پيام شما نيز ساختگي است! خواهش ميكنم كمي عقل را در زندگي و اعتقاداتتان وارد كنيد. يا حق |
34 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 29 خرداد 90 - 14:06:34
از بچه هاي موسسه ممنونم كه به ما اطمينان دارند و گاها نظران مخالف را بدون پاسخ علني ميكنند تا پاسخگو باشيم. يا علي |
35 |
نام و نام خانوادگي: مرتضي رمضاني -
تاريخ: 09 تير 90 - 17:52:39
باسلام وسپاس ازاينکه چنين فضاي علمي ودل انگيزي راايجاکرده ايد استدعادارم بدون توهين به کسي به استدلا ل هاي قوي عقلي ونقلي بپردازيدتاخوانندگان عزيزوگرانقدربادقت واعتمادبيشتر مطالب شمارابخوانندوبه ولايت اميرمومنان علي عليه السلام مشرف شوند مرتضي رمضاني |
36 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 14 شهريور 90 - 12:33:47
خدا حفظتان كند |
37 |
نام و نام خانوادگي: مهدي55 -
تاريخ: 17 شهريور 90 - 03:00:16
يکي از برادران اهل سنت چند ماه هر شب مطالب سايت رو مي خونه ....حتي نظرات خوانندگان.........پرسيدم : حالا نظرت چيه؟؟؟ گفت حق با شيعه است......اما ........اما ميترسم علني کنم .........تعصب اعراب جاهليت هنوز برما سايه افکنده واين تعصب ممکن است باعث مرگ ما شود..........پس سکوت مي کنم................... |
38 |
نام و نام خانوادگي: مسلم -
تاريخ: 22 مهر 90 - 16:25:55
وآقعا براي جمهوري اسلامي متاسفم که چنين سايت هاي کفر آميزي را فيلتر نمي کند و در مقابل اکثر سايت هاي اخلاقي و دين مدار را فيلتر مي کند هر چند مي دانم که اين نظر را پاک مي کنيد ولي لااقل مي دانم که خودتان مي خوانيد بلکه از خواب غفلت بيدار شويد. خداوند من و شما را به راه راست هدايت کند و ما را بيدار واقعي بفرمايد. |
39 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 24 مهر 90 - 14:52:59
با سلام جناب مسلم مسلماً بايد بيشتر متاسف باشي. چونكه توي سه خط چهار تا اشتباه كردي خودت بشمار بلکه از خواب غفلت بيدار شويد. خداوند من و شما را به راه راست هدايت کند و ما را بيدار واقعي بفرمايد. لبيك يا علي |
40 |
نام و نام خانوادگي: آشنا -
تاريخ: 29 آذر 90 - 09:57:01
سلام به همگي ، بس کنيد ديگه شما وکيل صحابه نباشيد ببينيد اطراف خودتون چه اتفاقي ميفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خواهر و برادرامون دارن از دست ميرن بعد ما ميگيم که 1429 سال پيش کي جاي کي رو گرفته !!!!!!!!!!!!!!! آقا هر کي دوست داره از هر کي پيروي کنه به من چه !؟ قرآن رو بيار جلو ببين خدا چي ميگه ! |
صفحه بعد | [1] [2] [3] |