* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 11 تير 1385 تعداد بازديد: 15484 
ديدار با دانشجويان اهل سنت
 









خاطراتى از استاد سيد محمد حسينى قزوينى در

ديدار با بعضى از دانشجويان دانشگاه ام القرى در كنار بيت اللّه الحرام‏





شب پنج شنبه نهم ماه رمضان، حدود ساعت 12 شب، پشت مقام إبراهيم مشغول عبادت بودم كه با يكى از دانشجوان دانشگاه ام القرى آشنا شدم. او خود را "جحونى" و دانشجوى سال چهارم رشته "الشريعة الإسلاميّة" معرفى كرد. پس از مقدارى صحبت، اظهار داشت: "ايرانيان معتقدند كه جبرئيل خيانت كرد و وحى را بجاى على(ع) به حضرت محمد (ص) ابلاغ كرده و لذا ايشان بعد از نماز سه بار بر روى رانهاى خودشان مى‏زنند و "خان الامين" مى‏گويند".

گفتم: "اين يك افترا به شيعه است. اگر چنانچه شما در يك كتاب و يا حتى در يك روايت ضعيف در كتب روايى شيعه، اين مطلب را يافتيد، من از تشيع دست برمى‏دارم و سنى مى‏شوم. و الآن شايد بيش از يكصد هزار ايرانى در مكّه هستند، در كنار اينها بنشينيد و ببينيد بعد از نماز، كه سه بار دستهاى خود را بلند مى‏كنند، چه مى‏گويند".

گفت: "من بلند كردن دستهاى آنها را ديده‏ام ولى نشنيدم كه چه مى‏گويند"

در اين هنگام يكى از ايرانيان در صف جلو و ديگرى در سمت چپ ما نشست و من از فرصت استفاده كرده و از اين دو نفر سؤال كردم: "آقا! شما بعد از نماز كه دستهاى خود را بلند مى‏كنيد، چه مى‏گوييد؟"

پاسخ دادند: "ما سه مرتبه مى‏گوييم: "اللّه اكبر".

اين قضيه در روحيه وى اثر عجيبى گذاشت و گفت: "من در مقام جدال در كنار بيت اللّه الحرام نيستم".

گفتم: اين جدال نيست، شما يك افترايى به شيعه نقل كرديد و من عملاً ثابت كردم كه گفتار شما و گذشتگانتا نسبت به شيعه دروغ محض است و با واقعيت تطبيق نمى‏كند.

من گفتم: "با توجه به اينكه من در حوزه علميه و دانشگاه تدريس دارم، يك سرى سؤالاتى براى من مطرح است و دنبال كسى هستم كه پاسخ صحيح آن را از او بشنوم".

گفت: "من حاضرم بعضى از مطالب را يادداشت كنم و از بعضى از اساتيد سؤال كنم و جواب بياورم. و همچنين حاضرم بعضى از اساتيد دانشگاه ام‏القرى كه آدم مسلطى در مسائل اسلامى هستند صحبت كنم و يا جلسه بگذارم و شما هر سؤالى داريد، بپرسيد".

گفتم: "حاضرم ولى بشرط آنكه با توجه به سؤالات من، مرا متهم به شرك نكند".

گفت: "نمونه سؤالهاى شما چيست؟"

گفتم: "از آنجايى كه عمده إشكال اهل سنت به شيعه، در رابطه با أصحاب رسول اللّه‏ (ص) بوده و من هم عمده سؤالهايم مربوط به أصحاب است.

مثلا در صحيح بخارى و صحيح مسلم آمده كه: رسول اكرم‏(ص) فرمود: در قيامت عده زيادى از أصحاب مرا به سوى آتش جهنم مى‏برند و من مى‏گويم: "يا رب! أصحابى، أصحابى. فيقال: ما تدرى ما أحدثوا بعدك فإنّهم ارتدّوا بعدك على أدبارهم القهقرى، فلا أراه يخلص منهم إلّا مثل همل النعم أي القليل". صحيح بخارى: 208/7. وعن سهل بن سعد قال: قال النبي(ص) "... ليوردنّ عليّ أقوام‏

أعرفهم ويعرفونني،ثمّ يحال بيني وبينهم ... فأقول: إنّهم منّي. فيقال: إنّك لاتدري ماأحدثوا بعدك". فأقول: سحقاً سحقاً لمن غيّر بعدي". صحيح بخارى: 208/7 و87/8 وصحيح مسلم: 66/7.

فوراً آدرس صحيح بخارى را يادداشت كرد و گفت: من تاكنون اين روايات را نديده و نشنيده‏بودم".

گفتم: "مهم‏تر از اين، ابن حزم اندلسى در كتاب محلى جلد 11 صفحه 224 از طريق حذيفه از وليد بن جميع نقل مى‏كند: "إنّ أبابكر وعمر وعثمان وطلحة وسعد بن أبي وقّاص أرادوا قتل النبي(ص) وإلقاءه من العقبة في تبوك".

سپس نسبت به سند روايت مى‏گويد: وليد بن جميع اين روايت را جعل كرده، ولى من به كتب رجال اهل سنت مراجعه كردم ديدم غالب علماى رجال وى را توثيق مى‏كنند.

كما صرّح بوثاقته العجلى وقال ابن سعد: كان ثقة وله‏ تاريخ الثقات: 465 رقم 1773.

أحاديث. وأورده ابن حبّان في الثقات. وقد نقل الذهبي وابن‏ طبقات: 354/6. كتاب الثقات: 492/5. أبي حاتم عن أبي عبداللّه بن أحمد بن حنبل قال: قال أبي: ليس به بأس. وعن يحيى بن معين أنّه قال: ثقة وقال أبو حاتم: صالح الحديث. وقال أبو زرعة: لا بأس به وقال الذهبي: وثّقه أبو نعيم". الجرح و التعديل: 8/9 رقم 34 وتهذيب الكمال: 35/31. تاريخ الإسلام: 661/9. وأعجب ما ورد في هذا الباب: ماذكره ابن كثير بأنّ عمر بن الخطّاب قال لحذيفة: أقسمت عليك باللّه أنا منهم؟ قال: لا. ولا أبرى‏ء بعدك أحداً. البداية والنهاية: 25/5.

اين مطالب را از روى كاغذى كه به همراه داشتم، مى‏خواندم، او نيز عين مطالب را يادداشت مى‏كرد و گفت: "من از اساتيد دانشگاه سؤال مى‏كنم و فردا شب همينجا، پاسخ شما را مى‏آورم. با توجه به اينكه ما مى‏دانيم عمر رضى اللّه از أصحاب وفادار پيغمبر بوده و ... عقل ما حكم مى‏كند كه اين قضيه دروغ است".

گفتم: "مسأله حكم و يا عدم حكم عقل نيست و من مى‏خواهم بدانم اين قضيه كه ابن حزم نقل مى‏كند و از نظر سند رد مى‏كند و علماى رجال وى را توثيق مى‏كنند، جوابش چيست؟"

و در ادامه گفتم: "مسأله ديگرى كه براى من مهم است، اينكه برخى از علماى شما مطالبى نسبت به شيعه نقل مى‏كنند كه دروغ محض و افتراء است. بعنوان نمونه: ابن تيميه مى‏گويد:

شيعه همانند يهود، بجاى سلام عليكم مى‏گويد: "سام عليك" يعنى مرگ برتو.

شيعه همانند يهود، تصرف در اموال مردم را براى خود مباح مى‏داند.

وهمچنين خيانت به مردم را جايز مى‏داند.

وامثال اين مطالب كه شما در هيچيك از كتب عالم تشيع، اين مطالبى را كه به شيعه نسبت داده شده را نمى‏يابيد".

گفت: "از آنجايى كه ابن تيميه آدم موثقى است، براى او نيز نقل كرده‏اند و يا لابد در جايى ديده كه آورده است".

گفتم: "اتفاقاً بعضى از علماى اهل سنت، ابن تيميه را موثق نمى‏دانند، بلكه او را زنديق خطاب مى‏كنند. مانند حصني دمشقي كه از علماء اهل سنت و شافعى مذهب است در باره ابن تيميه مى‏گويد:

"حتى ظهر في آخر الزمان مبتدع من زنادقة حرّان، لبس على أشباه الرجال ومن شابههم من سيئي الأذهان، وزخرف لهم من القول غروراً، كما صنع إمامه الشيطان، فصدّهم بتمويهه عن سبيل أهل الإيمان، وأغواهم عن الصراط المستقيم إلى ثنيات الطريق ومدرجة النيران، فهم برزيّته في ظلمة الخطأ يعمهون، وعلى منوال بدعته يهرعون". دفع شبه من شبّه وتمرّد (دفع الشبه عن الرسول‏ ص): 168. گفت: "حرف حصنى دمشقى دليل نيست، بايد ديد علماى رجال در باره او چه مى‏گويند".

گفتم: "اتفاقاً علماى اهل سنت از وى تمجيد مى‏كنند مانند: شوكانى در باره او مى‏گويد:

"وحضر جنازته عالم لا يحصيهم إلا اللّه، مع بعد المسافة وعدم علم أكثر الناس بوفاته ، وازدحموا على حمله للتبرّك به ، وختم عند قبره ختمات كثيرة، وصلّى عليه أمم ممّن فاتته الصلاة على قبره ، ورؤيت له منامات صالحة في حياته وبعد موته". البدر الطالع: 166/1 ، وعمر رضا كحالة مى‏گويد:

"الحصني الدمشقي الشافعي ، المعروف بالحصني (تقي الدين) فقيه ، محدّث، ولد في الحصن ، وتوفّي بدمشق في جمادى الآخرة". معجم المؤلفين لعمر كحالة : 3/ 74.

و زركلى وهابي مى‏گويد:

"الإمام تقي الدين أبي بكر الحصني الدمشقي ( ت 829 ه') : فقيه، ورع، من أهل دمشق . ووفاته بها ... وله تصانيف كثيرة منها : كفاية

الأخبار ، شرح به الغاية في فقه الشافعيّة ، ودفع شبه من شبّه وتمرّد". الأعلام: 69/2. راجع ترجمته: بهجة الناظرين 97 / 1 ، 98 / 2 ، فهرس المؤلفين بالظاهرية ( ط ) الشوكاني : البدر الطالع 1 : 166 ، ابن العماد : شذرات الذهب 7 : 188 ، 189 ، حاجي خليفة : كشف الظنون 203 ، 487 ، 491 ، 558 ، 1013 ، 1032 ، 1193 ، 1356 ، 1625 ، 1875 ، 1915 ، 2039.

وقتى اسم زركلى را آوردم خيلى خوشحال شد و گفت: "براى من جالب است كه شما با كتاب زركلى آشنا هستيد و از او استفاده مى‏كنيد و اين كتاب خوبى است".

گفتم: "غير از حصنى دمشقى افراد ديگرى نيز مانند ابن حجر و ذهبى در مذمّت ابن تيميه مطالبى گفته‏اند".

در اين هنگام كه نزديك سحر بود از هم خدا حافظى كرديم و رفتيم.

قرار ملاقات با يكى از علماى طراز اوّل مكّه

دو شب بعد، با آقاى جحون الخبرى در كنار بيت اللّه الحرام ملاقات كردم و گفت: "با آقاى شيخ محمد بن جميل زينو كه از اساتيد بزرگ مكّه است و در كنار بيت و در دارالحديث تدريس مى‏كند، قرار ملاقات گذاشتم كه با هم مذاكره كنيد و ايشان به اشكالات شما پاسخ خواهد داد".

همراه او به دفتر "الاتصالات" مستقر در باب عمر بن عبد العزيز، رفتيم و با فردى به نام شيخ محمد كه از فارغ التحصيلان دانشگاه امّ‏القرى و عضو مأمورين امر بمعروف خانه خدا بود، آشنا شدم و تعدادى از كتابهاى شيخ محمد زينو را به من داد و گفت: "اين كتابها بايد مطالعه كنيد و فردا شب بعد از نماز تراويح در همين مكان حاضر باشيد تا نزد شيخ محمد جميل زينو برويم".








دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  خليل فاتح     -   تاريخ:  06 فروردين 86 - 00:00:00
مفصل تر باشد بهتر است.خدا به شما جزاي خير دهد.
2   نام و نام خانوادگي:  اکبر شاهمرادي     -   تاريخ:  18 ارديبهشت 86 - 00:00:00
خدا خيرتان بدهد
3   نام و نام خانوادگي:  حسن علي پور     -   تاريخ:  09 آذر 86 - 00:00:00
بسيار عالي بود . التماس دعا
4   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:  06 خرداد 87 - 00:00:00
شما اگر خودتون را هلاك هم كنيد فكر نكنم مقدار كمي هم از شركييات شما كم بشه 000 چرا كه الله رب العزت هر گناهي را ميبخشد الا شرك به خودش000000000 خدا هدايتتان كند
5   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:  02 مرداد 87 - 00:00:00
من هم مي گويم شما هر تلاشي كنيد نمي توانيد متعصبين را هدايت كنيد.چونكه امام المتعصبين شيطان است.درضمن مشرك آن كساني بودند كه در صلح حديبيه گفتند"هيچ وقت مثل امروز در رسالت محمد شك نكرده بودم!!!!!!!!!!!!!!!
6   نام و نام خانوادگي:  مهدي نيلو     -   تاريخ:  23 مرداد 87 - 00:00:00
خدا واقعا بيارزد مرا و ام المومنين عايشه را كه سخنان زيادي گفته ايم
يك نويسنده در مقاله اي به نام ....... مطالبي را مطرح كرده كه اكثرا بنا به روايت عايشه از پيامبر اكرم (ص ) است
چنانچه كسي خواست با اجازه ايت الله قزويني كل مقاله را به شما ميدهم وحال تكه اي از مقاله ضد دين اسلام كه خداوند بيامرزد عايشه ام المومنين را كه اگر او نبود اين هم نويسنده نمي شد
چيزي که در اولين لحظات خواندن قرآن متوجه ميشويم عدم انسجام آيه هاي قرآن هست.مي گويند قرآن آيه به آيه نازل شده پس معيار سوره بندي بر چه اساسيست.در يك سوره هم ميتواني درباره احكام حج بخواني هم افسانه موسي هم داستان خلقت آدم.ديگر اينكه بسياري از مطالب تكراري است .مثل اينكه نويسنده قرآن فراموش مي آرده آه براي مثال داستان موسي و قوم لوط و......ده بار ديگر هم گفته است.
بر اين اساس اين نكته در ذهن خواننده خطور مي آند که نويسنده قرآن ذهني مغشوش داشته است.طبق گفته عايشه زماني که وحي بر پيغمبر نازل مي شد حضرت دچار تكان هاي شديدي ميشد.ما (زنان پيغمبر)ردايش را بر رويش ميكشيديم.و زمانيكه اين حالت بر طرف مي شد بر پيشاني ايشان عرق نشسته بود.بعد ابراز مي داشت که وحي بر او نازل شده است (رجوع کنيد به کتاب عايشه بعد از مرگ پيغمبر) ما اين حالات بيشتر يك انسان غشي را در ذهن تداعي مي آند.
چرا آه خيلي اوقات وقتي در بين جمع يارانش بود بر حسب احتياج وحي بر او نازل مي شد. اما گزارشي ...............
7   نام و نام خانوادگي:  رضا از زاهدان     -   تاريخ:  15 شهريور 87 - 00:00:00
با تشكر از شما اجرتان با آقا امام زمان(عج)
8   نام و نام خانوادگي:  حميد محمودي     -   تاريخ:  18 آبان 87 - 00:00:00
يكي از مسائلي كه در قرآن درباره آن بسيار سخن به ميان آمده مسئله تفكر و تعقل است چرا كه خداي متعال از دو دستگي يا بهتر بگويم 73 دستگي در ميان مسلمانان با خبر بوده و به همين دليل مسلمانان بايد در امور دين تعقل كنند اما با همه اينها بزرگان اهل سنت امور دين را محدود بدانچه خود ميگويند كرده و حتي تحقيق در دين كه رابطه مستقيم با سعادت و شقاوت انسانها دارد را امري پوچ و حتي گناه كبيره ميدانند براستي اين كار چه دليلي مي تواند داشته باشد؟
از زحمات مسوولين اين سايت كمال تشكر وقدرداني را دارم (("و من الله التوفيق"))
9   نام و نام خانوادگي:  مرتضي از دانشگاه بابل     -   تاريخ:  30 دي 87 - 00:00:00
سلام عليكم والسلام علي من اتبع الهدي من هر چي فكر كردم در اين سايت با اين رتبه بالاي علمي چه نظري بدم چيزي به ذهنم نرسيد فقط همين رو مي تونم بگم كه خود امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ان شاالله اجرتون رو بده
10   نام و نام خانوادگي:  داوود موسوي     -   تاريخ:  10 اسفند 87 - 00:00:00
دلاليل قوي بايد و معنوي نه رگهاي گردن به حجت قوي احسنت عالي بود
11   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  24 اسفند 87 - 00:00:00
واقعا ممنونم از زحمات شما
12   نام و نام خانوادگي:  حميد رضا شهپري فرد     -   تاريخ:  14 فروردين 88 - 00:00:00
سلام . هر چه اين مباحث را مي بينيم و مي شنويم بر شيعه بودن خود افتخار مي كنيم . در راه خود ثابت قدم مي شويم
13   نام و نام خانوادگي:  123     -   تاريخ:  16 فروردين 88 - 00:00:00
درود بر شما
14   نام و نام خانوادگي:  حسين احمد مرتضوي     -   تاريخ:  22 فروردين 88 - 00:00:00
من از جناب آقاي قزويني درخواست دارم به چند شبهات بنده پاسخ دهند.آيا لعن ياران نبي مثل عمر...درست هست لطفاَبا دلايل قوي جواب بدهند. با احترام كامل مرتضوي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر مقصود شما از يار ، ياري واقعي است ، شخصي كه نام برده ايد چنين نبوده است ؛ البته در مورد لعن در لسان رسول خدا و صحابه و لعن غير مومنين صحابه ، مقاله مفصلي تهيه شده است كه ان شاء الله بر روي سايت قرار خواهد گرفت .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15   نام و نام خانوادگي:  ايمان     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 88 - 00:00:00
السلام علي مهدي الذي وعده الله به الامم با تشكر از جناب قزويني به خاطر دفاع از پيروان علي بن ابيطالب و مكتب اهل بيت (ع) و در جواب به مسلمان بايد بگم كه ما كه از سنت پيامبر و اهل بيت پيامبر كه در بسياري از آيات قران ذكر شده پيروي ميكنيم مشركيم يا شما كه از ابوبكر غاصب فدك هديه ي الهي زهراي مرضيه و عمر بن خطاب قاتل فاطمه زهرا سرور زنان عالم پيروي ميكنيد؟ شما سنيها از عقايد ما شيعه ها خبر ندارين و با ظاهر بينيتون به خاطر توسل و مسئله ي شفاعت و ... به ما نسبت نارواي شرك ميدين آيا انسان حق داره آدمي هر چند كافر و مشرك رو بكشه؟ ما شيعه ها شما سنيها رو مسلمان ميدونيم و علماي ما اجازه ي قتل كفار مثل يهودي ها و مسيحي ها رو نميدن چه برسه به مسلمونا اما وهابيهاي پست فطرت جنايتكار مثل آب خوردن شيعه هاي بيگناه رو سر ميبرن به چه دليل بدليل اينكه پيرو امير دلها علي بن ابيطالب هستن به دليل اينكه پيرو امام حسين سرور شهيدان هستن
16   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:  18 تير 88 - 00:00:00
آقاي (مسلمان) خوب ديگران از اهل سنت كه اي مطلب رو ميخوانيد آيا غير از اين است كه شما دين و مذهبتان را از قرآن و احاديثي كه علمايتان ثبت كرده اند ميگيريد؟

پس آيا اين احاديث صحيح بخاري و مسلم كه صحيح ترين كتابها بعد از قرآن در نزد شما مي باشد نيست كه در آن نقل كرده كه

پيامبر ص فرمود فاطمه بضعه مني فمني اغضابها اغضبني
يعني-فاطمه جگر من است هركه او را بغضب بياورد مرا به غضب آورده است(صحيح بخاري باب مناقب فاطمه س)

و آيا همين بخاري نيست كه در صحيح خود نقل كرده است كه

فضبت فاطمه بنت رسول الله ص فهجرت ابي بكر فلم تزل مهاجرته حتي توفيت و عاشت بعد النبي ص سته اشهر
يعني-پس فاطمه بر ابوبكر غضب كرد و او را ترك كرد تا زماني كه فوت كرد و تنها شش ماه بعد از رسول خدا ص زنده ماند

از غضب فاطمه بر ابوبكر نتيجه مي شود كه پيامبر ص هم بر ابوبكر غضب كرده چرا كه پيامبر ص فرمود هر كه فاطمه س رو بغضب بياورد مرا بغضب آورده و از غضب رسول الله ص خداوند غضب ميكند

ااااي ي ي ي ي ي ي اهل سنت اين چه خيلفه است كه مغضوب خدا و رسول الله ص است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

شما اي اهل سنت جواب بديد.

17   نام و نام خانوادگي:  نويد از ايرانشهر     -   تاريخ:  25 تير 88 - 00:00:00
سلام آقاي قزويني شما با كارهاتون كلآ نسبت به مذهب شيعه تغيير داديد خيلي متاسفم من از 6 ماهه كه سني شدم و به سني بودنم افتخار مي كنم و به رهبر بزرگ روحاني جهان مولوي عبدالحميدحفظه الله افتخار مي کنم و تا وقتي که زنده ام براي سلامتي او دعا مي کنم
18   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  25 تير 88 - 00:00:00
جناب آقاي نويد
بسيار کار خوبي کرديد که سني شديد. بازهم از اين کار ها بکنيد. اصولا سعي کنيد به طور مرتب در طول هفته حداقل يک بار سني بشويد.
اگر احيانا به دليل مشغله فراوان فرصت سني شدن را در هفته اي از دست داديد در هفته بعد دوبار سني بشويد!!

گاهي اوقات هم که وقت زيادي داريد خيلي سني بشويد.
در ضمن شما مي‌توانيد از مولوي عبدالحميد هم بخواهيد که همراه شما سني شود.
اصولا شما مي‌توانيد قدم رنجه فرماييد به رياض و به همراه مردم آن ديار نيز سني شويد.


حالا مي‌خواهم چيزي را به شما نيز اعتراف کنم. منهم هر وقت مطالب آيت الله قزويني را مي‌خوانم بيشتر سني مي‌شوم!!
منتهي من بيشتر و بيشتر پيرو سنت محمد مصطفي و علي مرتضي و امام زمان ( الهم صل علي محمد و آل محمد ) مي‌شوم و شما بيشتر و بيشتر پيرو سنت عمر و معاويه (لعنت الله عليه) مي‌شويد.

البته اين اصلا و ابدا امر عجيبي نيست که دو شخص يک مطلب را مي‌خوانند و يکي هدايت و ديگري گمراه ‌شود.
خدايي که مرا خلق کرده و دچار نقصان حکمت نبود که امت رسول خاتمش ( صلي الله عليه و آله) را
بي رهبر بگذارد در اين مورد مي‌فرمايد:
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا
19   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  25 تير 88 - 00:00:00
با سلام
جناب نويد , ببينيد ازادي بيان و اعمال چقدر در ما زياده كه شما با اينكه شش ماه بمذهب اهل سنت گرويديد با فراغ بال به زندگي روز مره خودتان ادامه ميدهيد .حال اگر يك سني بمذهب شيعه بگرايد چه ميشود ؟؟؟؟؟؟
چونگه فعلا تازه واردي و شايد بدان صورت بكتابهاي حديثي اهل سنت وارده نيستي يك حديث ناب كه در ان سه تاي خليفه خودتان هستند و چند روايت در مورد امام احاديث مذهب جديدتون مهمان من :

1 ) عمر در جمع تعداد زيادى از صحابه خطاب به على ( ع ) وعبّاس عموى پيامبر ( ص ) گفت : شما دونفر ، ابوبكر و مرا دروغگو و گنه‏كار ونيرنگ‏باز مى‏دانيد ؛ « فلمّا توفّي رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلّم - قال أبو بكر : أنا وليّ رسول اللّه ، فجئتما . . . فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً . . . ثمّ‏توفّي أبوبكر فقلت : أنا وليّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه عليه وسلّم - ووليّ أبي بكر ، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً » صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 152 ، كتاب الجهاد ، باب 15 ، حكم الفئ حديث 49 . .

2 ) مورخين نقل كرده‌اند كه عمر بن خطاب در سال 21 هـ ابوهريره را به عنوان والي به بحرين فرستاد . به خليفه خبر دادند كه ابو هريره مال و ثروت هنگفتي جمع آوردي كرده است . خليفه در سال 23 وي را عزل و به مدينه فراخواند . وقتي كه ابو هريره آمد ، عمر به وي گفت :

{{{{{{{{{ يا عدوّ الله وعدوّ كتابه، أسرقت مال الله؟ }}}}} يعني {{{ اي دشمن خدا و دشمن كتاب خدا ! مال خدا را سرقت مي‌كني؟ }}

ابوهريره در جواب گفت :{{{{{ لم أسرق وإنّما هي عطايا الناس لي .}}}}}}}} يعني {{{{{ دزدي نكرده‌ام ، اين‌ها هديه‌هايي است كه مردم به من داده‌اند ! }}}}
تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 4 ص 356 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 8 ص 121 و الطبقات الظكبرى ، ابن سعد ، ج4 ، ص335 و... .

3 ) ابن عبد ربه در عقد الفريد مي‌نويسد :
ثم دعا أبا هريرة فقال له: هل علمت من حين أني استعملتك على البحرين، وأنت بلا نعلين، ثم بلغني أنك ابتعت أفراساً بألف دينار وستمائة دينار؟ قال: كانت لنا أفراس تناتجت ، وعطايا تلاحقت. قال: قد حسبت لك رزقك ومؤونتك وهذا فضل فأده. قال: ليس لك ذلك. قال بلى والله وأوجع ظهرك. ثم قام إليه بالدرة فضربه حتى أدماه .
يعني

عقد الفريد ،‌ ج1 ، ص13 ، باب ما يؤخذ السلطان من الحزم .

پس از عزل وفراخواني ابو هريره ، عمر گفت : آيا مي داني وقتي كه تو را به ولايت بحرين منصوب كردم كفشي براي پوشيدن نداشتي و حالا به من خبر داده داند كه كه اسب هايي به قيمت هزارو ششصد دينار خريده اي؟ ابو هريره در پاسخ گفت : اسب هايي داشتم كه زادو ولد كردند وهدايائي بود كه مي رسيد ، عمر گفت : من آنچه را كه براي زندگي ات لازم و كافي بود تعيين كرده بودم پس آنچه مازاد بر مخارجت بوده بايد پس بدهي ، ابو هريره گفت : آنچه اضافه دارم مال تو نيست و تحويل نخواهم داد ، عمر گفت : سوگند به خدا تو را شلاق خواهم زد ، سپس بلند شد و با شلاق آنقدر بر وي زد تا بدنش را خونين كرد .

ابن أبي الحديد شافعي در شرح خطبه 567 نهج البلاغه به نقل از استادش ابوجعفر اسكافي مي‌نويسد :

وأبو هريرة مدخول [اي في عقله دخل] عند شيوخنا غير مرضى الرواية ، ضربه عمر بالدرة ، وقال : قد أكثرت من الرواية وأحر بك أن تكون كاذبا على رسول الله صلى الله عليه !

شرح نهج البلاغه ، ج4 ، ص67.

ابو هريره از نظر بزرگان علمي ما از نظر عقلي مشكل داشته و رواياتش مورد قبول نبود، عمر او را تازيانه زد ، و به وي گفت : تو زياد روايت نقل مي كني سزاوار است كه به تو گفته شود كه تو نسبت به رسول خدا دروغ مي گويي .
خواهش دارم كمي بيشتر در مورد دلائل اين تغير ما را در جريان بگذاريد متشكر ميشوم .

مواظب باش از همين الان سعي كن دروغ نگي ببين يكدفعه ممكن گرفتار عدالت جناب ابن حطاب بشي ؟

يا علي
توئي عَبْدُ اللَّهِ توئي َأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ توئي الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ توئي الفاروق الامه , توئي اول الشهيد المحراب و توئي امير المؤمنين
توئي ساقي كوثر .



20   نام و نام خانوادگي:  بشار از ايران كشور     -   تاريخ:  25 تير 88 - 00:00:00
با سلام
اقاي نويد , حالا اگر متاسف شده اي برگرد راه توبه هميشه باز است "" خيلي متاسفم من از 6 ماهه كه سني شدم "" ببين حرف خودته .
يا علي
21   نام و نام خانوادگي:  عمر     -   تاريخ:  25 تير 88 - 00:00:00
نويد عزيزم بيا درآغوشم منم عمو عمر. اين پايين طبقه منفي هفت جهنم.بدو عمو منتظرتم.
22   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  26 تير 88 - 00:00:00
با سلام
جناب عمر اين اقا نويد فعلا باهاش كار داريم تو فعلا با اون شيطونك تازه به اونجا رسيده " بن جبرين يـــــخــــــورده حال كن بعد .
ناراحت نشي هان

يا علي
23   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  13 مرداد 88 - 00:00:00
سلام حديث: إنّك لاتدري ماأحدثوا بعدك فأقول: سحقاً سحقاً لمن غيّر بعدي از دو حالت خارج نيست. در هر دو حالت به ضرر شيعيان تمام ميشود. يا غللط است که در اينصورت حرفتان درمورد اصحاب باطل است و يا درست است که در اينصورت نتيجه ي ديگري از حديث هم مي شود گرفت که بر ضد عقايد شيعيان است و آن عدم اطلاع پيامبر از دنيا پس از وفاتشان است که با قبول اين حرف اعتقاد به توسل و يا محمد يا علي اکفياني و..... همه ميره هوا!! لطفا جواب بديد چون من شيعه هستم و واقعا اين براي من سوال شده است.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بسياري از روايات اهل سنت و نظرات ساير مذاهب كه خود آن را جعل كرده‌اند ، به ضرر شيعه تمام مي‌شود ! اما در واقع تاثيري بر شيعه ندارد ! زيرا در نظر شيعه حجت نيست ! اهل سنت روايات جعلي در مورد خلافت ابوبكر و عمر نيز دارند ! يعني براي شيعه حجت است ؟!
شيعه به اين روايات از باب قاعده الزام استفاده مي‌كند !
يعني شما اهل سنت كه اين روايات را داريد ، نبايد همه صحابه را عادل بدانيد ! بلكه طبق روايات شما ، بسياري از آنان جهنمي هستند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  13 مرداد 88 - 00:00:00
اين مطلب را در يک وبلاگ پيدا کردم لطفا به آن هم جواب دهيد: ورد ديگري كه علماي شيعه مرتب به آن استناد مي كنند حديثي است مبني بر اينكه در جهان آخرت پيامبر (صلي الله عليه وسلم) سراغ اصحاب خويش را مي گيرد و به او مي گويند: تو نمي داني اصحاب و يارانت پس از تو چه كردند و آنها پس از تو مرتد شدند. سوال ما اين است كه چطور اين حديث مورد استناد شماست؟ مگر شما عقيده نداريد كه پيامبر و امامان پس از مرگ نيز از احوال ما باخبرند و در واقع زنده اند، پس چطور در اين حديث پيامبر(صلي الله عليه وسلم) از ياران خودش هم بي خبر است؟ و حتي از حوادث پس از رحلت خويش اطلاعي ندارد. مگر شما نمي گوئيد: حضرت فاطمه به كسانيكه عليه او ظلم كرده بودند فرموده كه شكايت شما را نزد پدرم خواهم برد، پس چطور پيامبر(صلي الله عليه وسلم) بي اطلاع است. و شما از كجا متوجه شده ايد كه منظور از اصحاب ابوبكر و عمر هستند؟ و از كجا فهميديد كه منظور از ارتداد غصب خلافت علي بوده؟ اين خلافت الهي ادعاي شماست كه هنوز هم نتوانسته ايد آنرا ثابت كنيد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- اين روايت در كتب اهل سنت است و شيعه به مضمون آن اعتقادي ندارد ، بلكه مي‌گويد شما اهل سنت كه اعتقاد به صحت تمام روايات بخاري داريد ، اين روايت را كه مي‌گويد تعدادي از صحابه به جهنم مي‌رويد چه مي‌كنيد ؟! در واقع اين تناقض در اعتقاد اهل سنت است ، و ربطي به شيعه ندارد تا شيعه نتواند به آن استدلال كند !
2- در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها و شكايت آن حضرت نيز پاسخ فوق صدق مي‌كند .
3- ما ادعا نكرده‌ايم كه مقصود ابوبكر و عمر است ، بلكه مي‌گوييم وقتي تعدادي از صحابه اهل دوزخ شدند ، ديگر اعتقاد به عدالت همه صحابه معني ندارد ، يعني قاعده كلي كه شما براي اثبات عدالت همه صحابه به كار مي‌بريد دچار خدشه است و براي اثبات عدالت هركدام از صحابه ، بايد دليل خاصي ارائه كنيد ؛ ابوبكر و عمر نيز استثناي از اين بحث نيستند .
4- ما نگفته‌ايم كه مقصود از ارتداد غصب خلافت علي است ! مقصود هرچه باشد ، به هر صورت تعدادي از صحابه جهنمي خواهد بود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
25   نام و نام خانوادگي:  ص-صالح     -   تاريخ:  16 آبان 88 - 00:00:00
سلام ميكنم به منم از ايرانشهرم ولي من هر روز با ديدن سني ها دام به شيعه بودن خودم افتخار ميكنم اما شما چرا واقعا متاسفم.يه چيز ميخواهم به شما بگويم واون اين است كه سني هاي ايرانشهر اكثرا حنفي هستند و همان طور كه مي داني استاد ابوحنيفه امام صادق(ع)بوده اند يعني موسس مذهب جعفري حال ميخواهم از شما بپرسم استاد بيشتر ميداند يا شاگرد آن هم استادي چون امام صادق(ع)كه جان ناقابلم به فدايش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.دوست عزيز به مذهبت يعني تشيع برگرد قبل از آنكه دير شود.ياعلي
26   نام و نام خانوادگي:  ش.م     -   تاريخ:  09 آذر 88 - 00:00:00
باعرض سلام. آقاي قزويني خدا شما و همکارانتان را حفظ کند.

من به آقاي ص_صالح يه آفرين بدهکار شدم.من هم افتخار ميکنم به شيعه يا بهتر بگم محبَ بودنم.آقا نويد ببين درسته که آدم معصومين رو ول کنه و بره از تابع کسايي که مغضوب خدا هستن بشه . دير نشده برگرد برادر گرامي!!!!!
27   نام و نام خانوادگي:  محسن بن ابوذر     -   تاريخ:  15 اسفند 88 - 00:00:00
بسمه تعالي
سلام عليكم باآرزوي سلامتي وطول عمرباعزت براي استادگرامي اميدوارم درفعاليتهاي خودموفق باشند مطالب سايت شمامورداستفاده قرارگرفت
28   نام و نام خانوادگي:  مرتضي     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام و خدا قوت آقاي قزويني خداوند قدر مفاخر ما را تا در قيد حيات هستند به ما بشناساند. ان شا’الله ...
29   نام و نام خانوادگي:  elena     -   تاريخ:  04 خرداد 89 - 14:24:49
اقاي محمد نميدانم شما هيچ قرآن را مطالعه كرده اي كه براي خودت ميگويي بعضي از اصحاب به جهنم مي روند اولا شما معني صحابه را نميدوني بعدشم در قرآن امده ((فان آمنو بمثل ما آمنتم به فقداهتدوا و ان تولوا فانما هم في شقاق)) و در جايي ديگر ((لقد رضي الله عن الذين يبايعونك تحت الشجره))و در چند جاي ديگر كه برو خودت مطالعه كن از ديدگاه اهل سنت اگر كسي حتي يك آيه از قرآن را انكار كند كافر است و شما كه داري اين گونه به افرادي مي تازي كه در باره آنها اياتي نازل شده و زماني بازوان نيرومند اسلام بوده اند و دوران آنها دوران طلايي اسلام بوده و به ايمان آنها شك ميكني پس واي برايمان تو كه 1400سال ازاون دوران فاصله داري به حال خودت فكر كن كه آتش جهنم سخت است بيدار شو و به اصحاب ناسزا نگو كه رسول الله فرمودند«الله الله في اصحابي ...»
30   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  04 خرداد 89 - 19:53:58
جناب elena و يا محمد عمري و يا هر اسم عمري ديگر!!!! در صفحه ديگر نيز پاسخ شما را داديم: ما شيعيان اولين منکرين و کافرين به آيات شيطاني نازل شده بر ابوبکر هستيم: ((لقد رضي الله عن الذين يبايعونك تحت الشجره)) چرا که ما پيرو قرآن کريم هستيم: «لقد رضي الله عن المومنين اذ يبايعونك تحت الشجره» جناب عمر راست مي‌گويند عمر در رسالت نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) شک کرد؟؟ آخر چرا؟؟ مگر او معجزه شق القمر را نديده بود؟؟؟ عجب دل سنگي داشت!!! يا علي
31   نام و نام خانوادگي:  محسن منتظر     -   تاريخ:  15 مرداد 89 - 16:00:17
سلام بر همه پيروان حق
اي كسانيكه صحابه صحابه ميكنيد و آيات قرآن را به رخ ما ميكشيد و خود را تجسم قرآن فهمي و فهم قرآن ميدانيد! اگر واقعاً قرآن را با همان معاني ترجمه تحت اللفظي هم خوانده باشيد بگوييد كه مورد مصداق آيات منافقين كه دهها آيه است آيا غير از صحابه اند؟ آيا منافقين همان عمه من يا خواجه حافظ شيرازي بودند؟! آيا آيه سوره نساء كه جايگاه منافقين را درك اسفل ميداند راجع به عمه من و شماست؟! آيا آيه اواخر سوره توبه كه ميفرمايد اگر پيامبر اسلام هفتاد بار برايشان استغفار كند سودي ندارد راجع به كسي غير از صحابه مورد پرستش شماست؟ آيا معاويه و ابوهريره و عبدالله ابن ابي و قاتل حضرت صديقه كبري از صحابه بوده و اهل بهشتند؟!! آيا اين دين كه اهل بيت را معصوم ميداند و قاتل اهل بيت را به دليل و به صرف صحابه بودن و به صرف ديدن پيامبر به بهشت ميبرد (دين موهوم امثال شما) دين بي منطقي نيست؟! اي قرآن خوانده و قرآن نفهميده! اهل بيت معصوم به همان بهشتي ميروند كه قاتلان آنها!! يا للعجب! اين ديگر چه ديني است؟ مگر عقل از سرتان پريده كه معاويه خونريز و جنگ افروز و عايشه را كه با مولا علي ميجنگند، به دليل صحابه بودن اهل بهشت ميدانيد كه جايشان در بهشت كنار پيامبر و حضرت مولاست؟!
آن كساني كه ميگويند همه صحابه اهل بهشت اند و آيه اواخر سوره توبه را به رخ ما ميكشند، آيه بعدي را نميخوانند كه ميفرمايد اي پيامبر دور و بر تو كساني هستند كه منافقند و توي پيامبر هم آنانرا نمي شناسي، ما آنها را مي شناسيم و به آنان دوبار عذاب خواهيم داد!! مگر اينان كه پرده نفاقشان را خداوند بدون اسم بردن پاره كرده و داستان صحابه صحابه را براي هميشه به دنياي وهم و خيال فرستاده است، از صحابه نبودند؟ آيا برخي همسران پيامبر را كه شما دائماً تطهير ميكنيد به جنگ مولا نيامدند؟ آيا سوره تحريم در طعن و لعن عمه من و شماست و ننگ ابدي "فقد صغت قلوبكما" را عمه من و تو به دوش ميكشد يا دو تن از زنان پيامبر كه هر دو از صحابه بودند؟
ايكاش قرآن با يك فهم بيغرض خوانده شود و سخن بي منطق و مسخره "صحابه=اهل بهشت!" ،دست كم با نگاه و منطق "جايگاه منافق(صحابه)=درك اسفل" مورد بررسي دقيق قرار گيرد
32   نام و نام خانوادگي:  محمد دهقاني     -   تاريخ:  23 مرداد 89 - 09:24:29
من باور نميكنم شيعه واقعي و با مطالعه سني بشه غير ممكنه مگر اينكه ايشان سني بوده باشند و به دروغ بگويند من شيعه بودم و سني شده ام . ضمنا من روايتي از اميرالمومنين ( ع ) ديدم كه ميفرمودند : كساني كه ولايت ما را ندارند سرزنش نكنيد چون تعداد اينان مشخص و يك نفر كم و يا يك نفر زياد نخواهند شد . بله عزيزان همانگونه كه روغن به هيچوجه نميتواند با آب مخلوط شود محبت اهلبيت (ع) هم نميتواند در هر دلي بنشيتد . اللهم عجل لوليك الفرج
33   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  23 مرداد 89 - 16:53:44
سلام عليکم

برادر گرامي
جناب momen abdullah

کسي که در به پيامبر ص شک کند آيا به خود خداوند شک نميکند؟
آيا کسي گه 40 سا بت پرستيده باشدو بخدا شک کند مسلمان است؟

در واقع اينجا دليل اصرار پيروان ابوبکر برا موحد بودن او مشخص ميشود
يا حق
34   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:  12 شهريور 89 - 14:56:27
خدا به شما اجر دهد. يا علي
جواب نظر:

با سلام!

خيلي ممنون از نظر شما.

 

با تشكرمعاونت اطلاع رساني

35   نام و نام خانوادگي:  بنده     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 03:08:27
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾ بشکست عمر پشت هژبران عجم را بر باد فنا داد رگ و ريشه جم را ( رگ و ريشه پادشاهي ايران را ) اين عربده از کسب خلافت ز علي نيست با آل عمر کينه قديم است عجم را عمر کرد اسلام را آشکار بياراست گيتي چو باغ بهار
36   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 22:06:53
جناب بنده! پشت عائکه را هم عمر شکاند؟؟ آخر براي چه؟؟ حقا که عمر مشمول آيه «رحماء بينهم» نبود!!! يا علي
37   نام و نام خانوادگي:  زهرا     -   تاريخ:  20 شهريور 89 - 16:23:20
با سلام جناب آقاي مهدي نيلو! شما و ديگر برادران و خواهران سني مدام عبارت "ام المومنين عايشه" را به کار مي‌بريد. من اينجا يک سوال برايم ايجاد شد: مگر نبايد کسي که ام المومنين است خود هم مومن باشد؟ پس اين روايت را چگونه توجيح مي‌کنيد؟: پيامبر صلي الله عليه و آله براي سخنراني برخاست و سپس به منزل عايشه اشاره‌اي فرمود و گفت: اينجا مرکز فتنه است، اينجا مرکز فتنه است، اينجا مرکز فتنه است؛ که شاخ شيطان از اينجا بيرون مي‌آيد. صحيح بخاري-جلد2-صفحه 128 کسي که مومن است، قطعا از نظر پيامبر مرکز فتنه نيست و شاخ شيطان هم از او بيرون نمي‌آيد ... حتي خود شما هم به طور عقلاني بايد دچار ترديد شويد: 1)يا گفتن ام المومنين عايشه غلط است. 2)يا صحيح بخاري دروغ مي‌گويد (که صحيح‌ترين کتاب بعد از قرآن براي شماست) لطفا پاسخ قانع کننده بدهيد **با تشکر از سايت وليعصر**
38   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:  20 شهريور 89 - 16:33:06
آقاي ص - صالح! امام علي عليه السلام پشت و پناه‌تان باشد. يا علي
39   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  21 شهريور 89 - 08:41:09
با سلام خواهر محترمه خانم زهرا! در مورد اينكه عايشه و همسران ديگر حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، أمهات المومنيين بوده‌اند، شكي نيست؛ زيرا كه آيه قرآني از براي اين موضوع نازل شده است و بايد گفت كه حديث صحيح البخاري نيز صحيح است. اين دو هيچ‌گونه تناقضي با يگديگر ندارند. خداوند در قران كريم به وضوح اين مسئله را حل كرده. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ التحريم ﴿۱۰﴾ خدا براى كسانى كه كفر ورزيده‏اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- به خوبي مشخص است كه اگر ايمان شخص مسئله نسبي بود و نه عملي چنين آيه‌اي نازل نمي‌شد, ملاك ايمان و مومن بودن در نزد الله سبحان تعالي تقواي مي‌باشد ================================================================================== بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿۱۳﴾ الحجرات اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست، بى‏ترديد خداوند داناى آگاه است ============================================================================= در ضمن فكر مي‌كنم اين مثل خوبي باشد. اگر يك خانم، خودش بي‌سواد باشد، اما فرزندش دكتر باشد. آيا اشكال دارد كه ايشان را مادر دكتر بناميم؟ مسلماً نه. و آيا براي مداوا مي‌توان پيش اين خانم رفت و از او طلب درمان كرد؟ به همين سادگي. يا علي
40   نام و نام خانوادگي:  بابک     -   تاريخ:  21 شهريور 89 - 19:52:01
سلام عليكم چرا شماها هميشه در جدل هستيد؟ به اهل تسنن تهمت نزنيد. بيگانه مي‌خواهد شما را گول بزند.




  صفحه بعد [1] [2] [3]  

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما