* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 28 اسفند 1392 تعداد بازديد: 69987 
چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟
گروه عقائد شيعه  

طرح شبهه:

علي که شير خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خيبر را با يک دست بلند کرد، چگونه حاضر مى‌شود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!

نقد و بررسي:

يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابي‌ها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مى‌كنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاع‌ترين فرد زمان خود بود و...

عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه‌ پاسخ‌هاى گوناگونى داده‌اند كه به اختصار به چند نكته بسنده مى‌كنيم.

عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:

اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمى‌كرد كه اين فكر را حتى از مخيله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است.

سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مى‌نويسد:

وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.

فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:

يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!

علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:

أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.

الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

آتسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):

اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگي‌اش، مطيع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واكنش وامى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمى‌داد.

آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبت‌هاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.

مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مى‌نويسد:

أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَخِي... أَنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَنَأْيٍ سَحِيقٍ وَلَا تَأْتِي وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّينِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَيْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا أُوصِيكَ بِهِ وَغَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ‏] عَلَى غير لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [يعني بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَيَّ.

امام كاظم عليه السلام مى‌فرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مى‌كردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود:

برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند... پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانه‌ات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور داده‌ام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مى‌كنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.

الشريف الرضي، أبي الحسن محمد بن الحسين بن موسى الموسوي البغدادي (متوفاي406هـ) خصائص‏الأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در روايت ديگرى سليم بن قيس هلالى نقل مى‌كند:

ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَيْهَا فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِي فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله) عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِي‏] مِنْ قُرَيْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ‏] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ يَدَكَ وَلا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّي‏] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِيهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي‏.

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مى‏گيرم افرادى كه با اينان بجنگند با من جنگيده‌اند، افرادى كه با اينان روى صلح داشته باشند با من صلح كرده‌اند، بدانيد كه اينان در بهشت همراه منند.

سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نگاهى به علي عليه السلام كرد و فرمود: اى علي! تو به زودى پس از من، از قريش و متحد شدنشان عليه خودت و ستمشان سختى خواهى كشيد. اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و به وسيله موافقينت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و ياورى نيافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خويش خود را به نابودى مينداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي؛ اين قوم مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص569، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

همچنين در ادامه روايت پيشين كه از سليم نقل شد، اميرمؤمنان عليه السلام خطاب به عمر فرمود:

يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پيمان و سفارش رسول خدا صلى الله عليه وآله نبود، هر آينه مى‌فهميدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداري.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

البته روايات در اين باب بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد؛ از اين رو به همين چند روايت بسنده مى‌كنيم.

به راستى چه كسى جز حيدر كرّار مى‌تواند از چنين امتحان سختى بيرون بيايد؟! زمانى ارزش اين كار مشخص مى‌شود كه بدانيم علي عليه السلام همان كسى است كه در ميدان نبرد، همچون شير ژيان بر دشمن حمله مى‌كرد و پهلوانان و يلان كفر را يكى پس از ديگرى از سر راه بر مى‌داشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مى‌مالد و روزى ديگر فرق سر مرهب يهودى را همراه با كلاه خودش مى‌شكافد.

آن روز فرمان خداوند اين بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز ديگر فرمان اين است كه همان ذوالفقار در نيام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأيوس شوند.

احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:

دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك ميان همه انسان‌ها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شوم‌ترى دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.

قصد مهاجمين به خانه وحى اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصى همانند علي عليه السلام براى رسيدن به حكومت دنيوى حاضر شد كه افراد زيادى را از دم شمشير بگذراند.

و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مى‌داد و با آن‌ها درگير مى‌شد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيري‌ها كشته شود، سپس دشمنان شايع مى‌كردند كه علي عليه السلام براى به دست آوردن حكومت دنيايى، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.

هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمى‌داشتند، او دو تا دو تا مى‌آورد، پيامبر اسلام او را ديد، با دست مباركش، غبار را از سر و صورت نازنين عمار زدود و پس فرمود:

وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.

عمار را گروه ستمگر مى‌كشند، او آنان را به بهشت مى‌خواند وآنان او را به جهنّم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

صدور اين روايت از رسول خدا صلى الله عليه وآله در حق عمّار قطعى بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نيز ثابت مى‌كرد كه معاويه و دار و دسته‌اش همان گروه نابكار هستند؛ از اين رو هنگامى كه معاويه شنيد عمار كشته شده و لرزه بر دل بسيارى از مردم انداخته، و اين فرمايش پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله سر زبان‌ها افتاده است، عمرو عاص را به حضور طلبيد و پس از مشورت با او شايع كردند كه علي عليه السلام او را كشته است و اين گونه استدلال كردند كه چون عمار در جبهه علي وهمراه او بوده است و علي او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.

احمد بن جنبل در مسندش مى‌نويسد:

مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا.

ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مى‌كشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مى‌گفت تا نزد معاويه رفت،‌ معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت:‌ كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‌فرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت، معاويه گفت: مگر ما او را كشته‌ايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزه‌ها و شمشيرهاى ما قرار دادند.

الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص199، ح 17813، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛

البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج8، ص189، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994؛

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 420 و ص 426، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

هيثمى پس از نقل روايت مى‌گويد:

رواه أحمد وهو ثقة.

الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص242، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

و حاكم نيشابورى پس از نقل روايت مى‌‌گويد:

هذا حديث صحيح على شرط الشخين ولم يخرجاه بهذه السياقة.

اين حديث با شرائطى كه بخارى و مسلم قبول دارند، صحيح است؛‌ ولى آن‌ها به اين صورت نقل نكرده‌اند.

الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج2، ص155، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

مناوى به نقل از قرطبى مى‌نويسد:

وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه.

قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها.

اين حديث از محكم‌ترين و صحيح‌ترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود.

ابن دحيه مى‌گويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمى‌گذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست.

المناوي، عبد الرؤوف (متوفاي: 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ

چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟

اين كه اميرمؤمنان عليه السلام شجاعترين فرد زمان خودش بود، هيچ شك و شبهه‌اى در آن نيست؛ آن قدر شجاع و دلاور بود كه شنيدن نامش خواب را از چشمان پهلوانان دشمن مى‌پراند؛ تا جايى كه عمر بن خطاب مى‌گفت:

والله لولا سيفه لما قام عمود الاسلام.

به خدا سوگند! اگر شمشير علي عليه السلام نبود‌، عمود خيمه اسلام استوار نمى‌شد.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 51، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

حتى در زمانى كه تمام ياران بي‌وفاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ احد و حنين آن حضرت را رها و از معركه گريختند، امام علي عليه السلام پروانه وار اطراف شمع وجود پيامبر گرامى چرخيد و از او دفاع مى‌كرد.

 اما چرا همان علي عليه السلام در هيچ يك از جنگ‌هاى زمان خلفاء شركت نكرد؟

همان كسى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در تمام نبردهاى مسلمانان عليه كفار، يهوديان و... شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان پرچم اسلام را به دوش مى‌كشيد و پهلوانان دشمن را يكى پس از ديگرى بر زمين مى‌كوبيد، چه اتفاقى افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردى حضور نمى‌يافت؟

آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نمى‌دانست؟ يا اين كه خلفاء، بر خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه وآله قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند؟

امير المؤمنين عليه السلام بهترين تصميم را گرفت:

امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آن‌ها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانه‌تر بوده است.

در خطبه سوم نهج البلاغه مى‌فرمايد:

وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ. يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى. فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى وَفِي الْحَلْقِ شَجًا. أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.

در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آورده‏اند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد.

(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به غارت مى‏برند.

و در خطبه پنجم نهج البلاغه، هنگامى كه شخصى همانند ابوسفيان به قصد گرفتن ماهى از آب گل آلود و استفاده از موقعيت به دست آمده، نزد آن حضرت آمد و پشنهاد بيعت و جنگ با أبوبكر را داد، امام عليه السلام خطبه خواند و فرمود:

أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ... أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ... فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَإِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَالَّتِي وَاللَّهِ لابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ.

اى مردم امواج كوه پيكر فتنه‏ها را، با كشتي‌هاى نجات در هم بشكنيد... (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كناره‏گيرى كرد و مردم را راحت ساخت. اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مى‏ترسد. (اما) هيهات پس از آن همه جنگ‌ها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است؛ اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر بگويم همانند طناب ها در چاه‌هاى عميق به لرزه درآئيد.

چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟

اميرمؤمنان عليه السلام، به همان دليل از خود واكنش نشان نداد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام كشته شدن سميه، مادر عمار ياسر توسط مشركان و تعرض آن‌ها به وي، از خود واكنشى نشان نداد.

ابن حجر عسقلانى در الإصابة مى‌نويسد:

( 11342 ) سمية بنت خباط... والدة عمار بن ياسر كانت سابعة سبعة في الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها في قبلها فماتت فكانت أول شهيدة في الاسلام... عذبها آل بني المغيرة على الاسلام وهي تأبى غيره حتى قتلوها وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يمر بعمار وأمه وأبيه وهم يُعذّبون بالأبطح في رمضاء مكة فيقول صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة.

سميه دختر خباط... مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مى‌كرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مى‌ديد و مى‌فرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعده‌گاه شما بهشت است.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.

با اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مى‌ديد كافرى همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان مى‌شود؛ ولى در عين حال هيچ واكنشى از خود نشان نمى‌داد و به آنان نيز فرمان مى‌داد كه صبر نمايند.

مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله غيورترين و شجاع‌ترين فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا كند؟

و نيز زمانى كه عمر بن خطاب، متعرض زنان مسلمان مى‌شد و آن‌ها را به خاطر اسلام آوردنشان كتك مى‌زد، چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله از خود واكنشى نشان نمى‌داد.

ابن هشام در السيرة النبوية، مى‌نويسد:

ومر [ابوبكر] بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب، وكانت مسلمة، وعمر بن الخطاب يعذبها لتترك الاسلام، وهو يومئذ مشرك، وهو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة، فتقول: كذلك فعل الله بك.

ابوبكر مى‌ديد كه كنيز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن كعب،‌ عمر او را كتك مى‌زد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترك كند (چون عمر هنوز مشرك بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را كتك نمى‌زنم براى اين است كه خسته شده‌ام، از اين جهت مرا ببخش. كنيز در پاسخ گفت: بدان كه خدا نيز اين گونه با تو رفتار خواهد كرد.

الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2، ص 161، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ؛

الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى (متوفاي634هـ)، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقيق د. محمد كمال الدين عز الدين علي، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛

الطبري، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقيق عيسى عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله جلوى عمر را نگرفت و او را از اين كار منع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت و گردن عمر را نزد؟

اهل تسنن، هر پاسخى دادند، ما نيز عين همان را در باره صبر اميرمؤمنان عليه السلام و شمشير نكشيدن آن حضرت خواهيم داد.

چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟

هنگامى كه ياران رسول خدا صلى الله عليه وآله به خانه عثمان ريختند و همسر او را زده و انگشتش را قطع کردند، او از همسرش دفاع نکرد، شما از اين عملکرد عثمان چه پاسخى داريد؟

 طبري،‌ در تاريخش مى‌نويسد:

وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله.

سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روى او انداخت، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و سپس دست به پشت او زد و گفت: عجب پشت بزرگى دارد، سپس عثمان را زد و كشت.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 676، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

همچنين ابن أثير در الكامل فى التاريخ مى‌نويسد:

وجاء سودان ليضربه فأكبت عليه امرأته واتقت السيف بيدها فنفح أصابعها فأطن أصابع يديها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجز وضرب عثمان فقتله.

الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 68، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

ابن كثير دمشقى سلفى مى‌نويسد:

ثم تقدم سودان بن حمران بالسيف فمانعته نائلة فقطع أصابعها فولت فضرب عجيزتها بيده وقال: أنها لكبيرة العجيزة. وضرب عثمان فقتله.

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 188، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

چرا عثمان از زنش دفاع نكرد، مگر نه اين كه او مرد بود، غيرت داشت و بايد از زنش دفاع مى‌كرد؟ پس چرا هيچ واكنشى از خود نشان نداد و حاضر شد كه ببيند ياران رسول خدا به همسر او اهانت كرده و متعرض همسر او شوند؟

چرا عمر از زنش دفاع نكرد؟

اهل سنت اصرار دارند كه امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام همسر عمر بوده است؛ اما مى‌بينيم كه هنگامى كه مغيرة بن شعبه اهانت زشتى به امّ‌كلثوم كرده و او را با امّ‌جميل، زنا كار مشهور عرب تشبيه و قياس مى‌‌كند،‌ عمر هيچ عكس العملى از خود نشان نمى‌دهد.

ابن خلكان در وفيات الأعيان مى‌نويسد:

ثم إن أم جميل وافقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه المرأة يا مغيرة قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

ام جميل (كسى كه سه نفر شهادت دادند مغيره با او زنا كرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهايى يافت) در حج، با عمر همراه شده و مغيره نيز در آن زمان در مكه بود. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسي؟

مغيره در پاسخ گفت: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

عمر گفت: آيا خودت را به بى خبرى مى‌زنى؟ قسم به خدا من گمان مى‌كنم كه ابوبكرة‌ در باره تو دروغ نگفته است؛ و هر زمان كه تو را مى‌بينم مى‌ترسم كه از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

إبن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج6، ص366، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

و ابوالفرج اصفهانى مى‌نويسد:

حدثنا ابن عمار والجوهري قالا حدثنا عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد عن يحيى بن زكريا عن مجالد عن الشعبي قال كانت أم جميل بنت عمر التي رمي بها المغيرة بن شعبة بالكوفة تختلف إلى المغيرة في حوائجها فيقضيها لها قال ووافقت عمر بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

ام جميل همان كسى است كه مغيره را به زناى با او متهم كردند و در كوفه به نزد مغيره رفته و كارهاى او را انجام مى‌داد! اين زن در زمان حج با مغيره و عمر همراه شد. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسى؟ پاسخ داد: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

عمر گفت‌: آيا در مقابل من خود را به بي‌خبرى مى‌زني؟ قسم به خدا من گمان ندارم كه ابوبكرة در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمى‌بينم، مگر آنكه مى‌ترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 109، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.

زنا كردن مغيره با امّ‌جميل، مشهور و معروف و امّ‌جميل به بدكاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى كه مغيرة بن شعبه، دختر رسول خدا را با چنين زنى زناكارى مقايسه مى‌كند، خليفه دوم او را مجازات نمى‌كند؟

اهل تسنن از اين مطلب هر پاسخى دادند، ما نيز همان پاسخ را به آن‌ها خواهيم داد.


 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



    فهرست نظرات  
241   نام و نام خانوادگي:  مجتبي ابراهيمي     -   تاريخ:  18 مهر 91 - 18:10:16
سلام دوستان من يه شيعه گناهكارم كه خجالت ميكشم بگم شيعه هستم ولي الان كه اينا رو خوندم هم خوشحالم كه حداقل محب علي هستم هم خجالت كشيدم كه گناهكارم.اما به سني ها ميگم كوركورانه دنباله روي اين همه ظلم نباشيد.
اگه ظالم اولي نميگفت علي بايد كنار بره واقعه كربلا هم پيش نميومد
242   نام و نام خانوادگي:  قزويني     -   تاريخ:  09 آبان 91 - 12:35:17
خيلي مزخرف گفتيد
243   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  10 آبان 91 - 12:11:33
جناب دويست و چهل و سومين ولد ابن ماجه:
معني لغوي مزخرف چيه؟
دقت کن که مدارک اينها از کدام کتابهاست. بعد برو کتب جد بزرگت پسر ماجه را هم ببين خيلي حقايق ناگفته را خواهي ديد که اساس مذهبت را دمرو ميکند
سپس برو فتاواي مفتکيهاي موز و خياري خودت را هم ببين که براي خودش يک مجموعه طنز جالبي است بعد اين فتاوا را هم عمل کن
244   نام و نام خانوادگي:  سلمان     -   تاريخ:  28 آبان 91 - 16:26:54
اجرتون باسيدالشهدا خدا خيرتون بده كه حقايق رو به اين خوبي بيان ميكنيد
من فقط يه سوال از وهابيون دارم
ايت الله مكارم بارها اظهار آمادكي كردن با بزرگترين مفتي هاتون مناظره كنن و اين مناظره به طور زنده از شبكه هاي جهاني بخش بشه به نظرتون چرا واسه مناظره جلو نميان؟
به نظرتون وقت اين نرسيده كه بدون تعصب به دين فكر كنيد
245   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبي فرهام فر     -   تاريخ:  29 آبان 91 - 02:36:10
سلام
اولا مادر نزاييده که کسي بخواد فکر تعرض به اهل بيت داشته باشه چه اينکه بخواد قصدشو داشته باشه .
ثانيا اصلا اين مطلب خوب نبود خواهشا قسمت هاي اولشو برداريد که دانستن و انتشار بعضي مطالب هنر نيست. تو تمامي مجالس هيچ کس به خودش جرأت نميده خيلي ازين مطالبو بازگو کنه . شما با چه اجازه و چه جور طرز فکري واقعه را شرح داديد.
خواهشا اوايلشو برداريد و سعي کنيم ازين نقدها نداشته باشيم و کمي فکر ديگران باشيم و با بررسي کردن راجع به بعضي وقايع و انتشارشان ديگران را عذاب ندهيم.
حال اگر بخواهيد راجع به ريشه ي حراميان بحث کنيد خيلي بهتره ثواب دنيا و آخرت هم داره.
اللهم العن عمر
246   نام و نام خانوادگي:  مجتبي خدادوست     -   تاريخ:  21 دي 91 - 14:58:33
سلام آقاي سيد مجتبي فرهام فر و سلام بر اجداد پاک و مطهرت فرمايش جنابعالي کاملا صحيح هست من هم موافقم فقط چيزي که مطرح کردن اين مطالب را لازم ميگرداند فتنه همان مخلوقات هست که بهشون اهل سنت مي گويند مي باشد. اونها بجاي مطالعه حوادث زمان پيامبر و بعد از ايشان با حرفهاي پوچ و بي اساس در بين اذهان مردم شبهه ايجاد مي کنند و از آنجايي که اکثر مردم مطالعه لازم را در رد اين اراجيف ندارند ضروري مي نمايد دفع شبهه شود با اينکه اهل به اصطلاح سنت غالبا ياد نگرفته اند با سند سر و کار داشته باشند و اين هم البته طبيعي هست چون اگر بخواهند با سند حرف بزنند زود متوجه مي شوند که راه ضلالت را مي روند و بايد مطابق عقل و شرع مسلمان واقعي يا همان شيعه اثناعشري باشند راستش تعجيل ظهور آقا براي اينها هم نفع دارد و به اين بدبختي پايان مي دهند يا ايمان مي آورند و رستگار مي شوند يا دشمني کرده به هلاکت مي رسند و در هر دو صورت به ادامه تبعيت از اين فرقه ضاله نمي پردازند اين السبب المتصل بين الارض و السماء
247   نام و نام خانوادگي:  جوان احمدي     -   تاريخ:  23 دي 91 - 16:32:45
حکمت خدا رو ببينيد از 7 ميليارد آدم يک ميليارد ادعاي مسلماني ميکنند بعد از يک ميليارد 220 ميليون نفر ادعاي شيعه اهل بيت را دارند و حالا از اينها چقدر شيعه واقعي هستند و در حد محب اهل بيت نيستند بماند خدا آدما رو چه جور داره غربال مي کنه همه رو داره آزمايش مي کنه چون هنوز صادقين مجاهدين راستگويان امانتداران صالحين و ... مشخص نشدن تا به بهشت برن .
248   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:  01 بهمن 91 - 17:39:17
دوستان عزيز بگذاريد يه مسئله رو بگم پيامبر به امام علي فرمودند که که اي علي من ريشه اسلام و تو تنه و حسن و حسين شاخه هاي اين درخت هستن و شيعيان برگ هاي آن.
و اين حديث به شجره طيبه معروف است شيعه از کلمه مشايعت مياد حالا مشايعت يعني پشت سر کسي رفتن و درست جا پاي نفر جلويي گذاشتن است نه اينکه اين معنايي که اهل سنت گذاشتن حالا افتخار ميکنيم که شيعه امام علي و پيامبرش هستيم و اين افتخار است که جا پاي کسي بذاريم که جاي پاي پيامبر گذاشت و بارها شده که پيامبر به امام علي گفته که اي علي تو برادر من و وصي من و جانشين و خليفه من بعد از من هستي.
ولي اهل سنت از پيامبر پيروي نکردند بلکه از همون خلفاي قبل از امام علي پيروي کردند نه از سنت پيامبر در زمان پيامبر حي علي خير العمل بود ولي چرا اهل سنت ندارن چون اين خلفاي نابه کار حذفش کردند حالا چرا حذف کردند جاي بحث داره مگه از پيامبر بالاتر بودند جواب با شما برادران اهل سنت.
و چرا صدق الله علي العظيم رو ناقص ميگيد و کلي معني اون عوض ميشه و خيلي مبحث هاي ديگه.
به اميد ظهور مولايمان صاحب زمان تنها حجت خدا بر روي زمين که صد البته نزديک است.
249   نام و نام خانوادگي:  پاري     -   تاريخ:  28 بهمن 91 - 13:20:18
فرموديد كه وهابي ها قبول ندارند كه عمر بن الخطاب قاتل حضرت فاطمه سلام الله عليه بوده، خب! شما از ميان اهل سنت كنوني (نه كتب تاريخي) چند نفر را نشان دهيد كه اين باورمند به شهارت حضرت فاطمه و قاتل بودن خليفه دوم باشند! در جهان حدودا يك ميليارد و سيصد الي چهارصد ميليون مسلمان وجود دارد كدام يك از ايشان معتقد به حادث شدن اتفاق مطروحه هستند؟!؟!!!! ميخواستيم نتيجه بگيريم كه اهل سنت و وهابيت هر دو يك اعتقاد دارند و اقدام شما در اينكه بنويسيد (وهابيت) به گونه تقيه ي آشكار است!
250   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  29 بهمن 91 - 16:10:54
الله اکبر با سلام جناب باري چه استدلال مسخره ئي ... اولاٌ مگر بسيار از اين علماي اهل سنت جرئت ميکنند که چنين حرفي را بزنند .. در ثاني الان بالاي 7 ميليارد نفر بروي زمين هستند که بيشتر از 5 ميليارد انها قائل به نبوت حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله نيستند لين را په ميگوئي ؟؟؟ در اخر اگه راست ميگي لعنت کن ان جماعتي که باعث شهادت حضرت فاطمه شدند حتي بدون نامبردن اسمهايشان ... ببينم چي ميگي لبيک يا علي
251   نام و نام خانوادگي:  غلام اهل بيت     -   تاريخ:  06 اسفند 91 - 03:11:58
مدينه مکه مشهد نجف و کرببلا . قسم به کوثر و قرآن و عترت و ثقلبن - محمد و علي و فاطمه حسن وحسين قسم به ذکر خدا لا اله الا الله - قسم به رحمت العالمين رسول الله به کوري دل انکه نمي تواند ديد - بگو که اشهدوان علي ولي الله. به نام ذکر دل من به نام تاج سرم - حسن خداي کريمان حسين خداي حرم بگو به نيت توبه براي عف گناه - بخوان به ياد همه عارفان دل آگاه به نيت فرج صاحب الزمان مهدي - بگو که اشهدوان علي ولي الله
252   نام و نام خانوادگي:  يه عاقل     -   تاريخ:  07 اسفند 91 - 16:16:16
اين چرنديات چيه اول متن نوشتي؟ واقعا از رو نمي رين فقط ميخواين بگين : تشيع و بس. ابروي علي(رض) و هر کي ميدونيد برديد
253   نام و نام خانوادگي:  سلطان     -   تاريخ:  22 اسفند 91 - 14:15:11
مزخرف همه دلايل شما بي موجب و بي مورد و پوچ است، شما شيعه ها فريب خورده ايد کوشش کنيد راه درست را پيدا کنيد
254   نام و نام خانوادگي:  علي غايبي     -   تاريخ:  04 فروردين 92 - 21:38:15
فقط يك سوال مگر دومي نگفت حسبنا کتاب الله و هيچ کس حق نقل حديث ندارد و صد سال منع نقل حديث بود صد سال يعني چند نسل يعني تا زمان امام باقر عليه السلام پس تمامي احاديث عامه جعلي است چگونه ممکن است کسي صد سال از پيامبر فاصله داشته باشد و از پيامبر حديث نقل کند اگر سلسه سند حديث هم جعلي نباشد متخلف از فرمان خليفه هستند و گنه کار پس مسلمان گنه کار قابل اعتماد نيست و به نقل او نمي توان اعتماد کرد
255   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:  17 ارديبهشت 92 - 02:55:08
قال المعصوم: در سه مورد انسان مومن از بحث وجدل نمي كند 1-حق با اوست 2-در مورد چيزي كه نمي داند 3-موردي كه هر دو يك حرف ميرنند من ا.. توفيق
256   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:  17 ارديبهشت 92 - 03:21:22
كسي كه نعمت فكر كردن در مورد اعتقاداتش را ندارد لعنت شده خداوند است.اصلا اين همه كتب ديني وعلما هيچ يك ذره فكر وانديشه دور از غرض وتعصب جاي بحث براي هر دوطرف نمي گذارد از نعمت خدا (فكر كردن وانيشيدن )بيشتر استفاده كنيم .
257   نام و نام خانوادگي:  موحديان     -   تاريخ:  16 خرداد 92 - 13:13:12
يکي ازعلت هاي سکوت امام علي اين است که اگر ايشان دست به شمشير ميبردند جنگ داخلي رخ مي داد سه گروه معاند (مسيلمه کذاب و امبراتوري ايران و روم)با اطلاع از جنگ داخلي متحد ميشدند وريشه اسلام را ميکندند
258   نام و نام خانوادگي:  موحديان     -   تاريخ:  16 خرداد 92 - 13:14:13
يکي ازعلت هاي سکوت امام علي اين است که اگر ايشان دست به شمشير ميبردند جنگ داخلي رخ مي داد سه گروه معاند (مسيلمه کذاب و امبراتوري ايران و روم)با اطلاع از جنگ داخلي متحد ميشدند وريشه اسلام را ميکندند
259   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:  24 خرداد 92 - 03:38:40
مهر علي از سينه ي ما کم شدني نيست که نيست اين مهر به زيور آلات فراهم شدني نيست که نيست خود را بکشي در ره اثبات ولايت خصم علي و فاطمه آدم شدني نيست که نيست
260   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:  06 تير 92 - 19:15:50
يه عاقل و سلطان گوش کنيد اگه واقعا ما فريب خورديم چرا بزرگانتان با علامه قزويني مناظره نمي کنند يا بيسوادند يا از حقيقت فرار مي کنند مثل شبکه کلمه که دروغاشون رو علامه قزويني واسه همه رو کرده
261   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:  06 تير 92 - 19:22:51
احسان پس اين کتاباتون پر از دروغه يا تو داري دروغ ميگي يا اينکه سواد نداري برو اول مطالعه کن بعد صحبت کن تا بي سواديت واسه همه رو نشه
262   نام و نام خانوادگي:  سيما     -   تاريخ:  27 تير 92 - 11:32:34
http://www.valiasr255.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 هر که به ولايت علي شک دارد......................دامان عفاف مادرش لک دارد کل داستان يه طرف....حکمت خدا يه طرف کل دنيا تو دستت باشه وصبر کني....ببيني يه مشت بي لياقت جاهل احمق خودشونو ادم حساب ميکنن وحرمتها رو زير پاميزارن الله اکبر................................................................................................................................................... اولين آرزو < الهم عجل لوليک الفرج> دومين آرزو ديدن داگاه الهي و دادستاني از مظلوميت اهل بيت پيامبر مظلوم...............
263   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  09 مرداد 92 - 22:46:36
فقط ميخواستم تشکر کنم و بگم که کسي که خوابه رو ميشه بيدار کرد ولي کسي که خودشو به خواب بزنه با لگد هم کاريش نميشه کرد همچنين به اهل سنت ميخوام بگم در ست نيست آدم پيرو تعصب باشه به نظر من بايد حرف همه رو شنيد -مسيحي-يهودي و شيعه و سني -مسلما اگر کسي واقعا دنبال حق باشه به رحمت خدا راهو پيدا ميکنه. شما که اين همه پاي صحبتاي مولوياتون نشستين يک ساعت هم پاي صحبت روحاني هاي ما بشينيد البته بدون تعصب چون بعضي هاتون مياي پاي صحبت ولي از همون اول شمشيرو از رو ميبنديد. فقط پاي صحبت ميشينند که يک جوري جواب بدن.کاري هم ندارن جوابشون عاقلانست يانه.حقيقتا من هم از تورات خوندم و هم از انجيل و هم از کتاباي اهل سنت.و حتي مقداري از سخنراني هاشونم نگاه کردم. اما بعد از همه اينها بايد بگم خدارو بي نهايت شکر ميکنم که اسم خودشو فرستاده هاشو(رسول الله و اهل بيت و..)رو رو قلبم نوشت و مذهبي رو به من عطا کرد که ميتونه خودشو از کتاباي اديانو مذاهب ديگه اثبات کنه و همچنين منو در مکتب اماماني قرار داد که بر خلاف بعضي ها که معتقد به پيروي مذهب و دين پدري شون بي هيچ عقلانيت ودليلي هستند.فرمودند. اگر در مورد مذهبتان تحقيق نکنيد و آن را از پدرتان بگيريد اهل عذاب خواهيد بود(منظور حديث اين بود .ببخشيد حديثو کامل حفظ نيستم )ياعلي حجه الله
264   نام و نام خانوادگي:  هادي رحيمي     -   تاريخ:  07 شهريور 92 - 10:58:56
هادي از افغانستان تشکر از زحمات شماه خادمين اهلبيت که ما دوستاران اهلبيت را سربلند وه دشمنان اهلبيت را کور ميسازيد به حق آن حضرت
ولي عصر (ع) دشمنان آن حضرت ودشمنان خادمين اهلبيت را نابود بساز (واجل فرجهم)
265   نام و نام خانوادگي:  سيد مسعود     -   تاريخ:  08 شهريور 92 - 12:57:55
فقط از خداوند يه چيز مي خوام قل از مرگ فقط يكبار من رو با عمر روبرو كنه
و در جواب برادران سني مولا علي مامور به اطاعت از خداوند است چون منسوبه از طرف خداوند است پس مولا فقط فرمان خداوند رو انجام مي دهند نه فرامين نفس خويش را گاهي لازم است انسان در راه خداوند از عزيزترين عزيزان خود بگذرد
و اين مسئله در تاريخ بارها تكرار شده : آقا امام حسين در روز عاشورا عزيزترين عزيزان خود را در راه خداوند به ميدان قتلگاه فرستاد و مولا علي نيز براي خداوند عزيزترين عزيزان خود يعني حضرت مادر را به قتلگاه فرستاد و با اين كار خود در بين اهل تشيع مكتبي رو به وجود آورد به نام مكتب اشك كه قرنهاست تمام شيعيان عالم زير پرچم اين كتب به ياد حضرت زهرا گريان هستند كافيست شما اهل تسنن به يكي از مراسم هايي كه براي حضرت زهرا گرفته مي شه شركت كنيد تا ببينيد چگونه بچه شيعه ها به ياد مادر خود بر سر و سينه مي زنند
در ضمن ما در همين جنگ تحميلي خود نيز داشتيم پدران و مادراني كه لباس رزم بر تن فرزندان خود مي كردند و آنان رو به ميدان شهادت مي فرستادند
آيا مي شود گفت آنان بي احساس بوده اند يا بي غيرت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه شما به يك نكته توجه نكرديد كسي كه عاشق خداوند باشد در راه خداوند از همه چيز خود ميگذرد حتي اگر آن چيز زهراي مرضيه باشد و اين يك معني فقط دارد ايثار
266   نام و نام خانوادگي:  علي ا.جان فداي مولي الموالي علي (ع)     -   تاريخ:  14 شهريور 92 - 17:48:06
لعنت بر تمام حروم زاده هايي که حق را قبول ندارند وحق از کسي جز مولي الموالي اميرالمومنين علي نيست
267   نام و نام خانوادگي:  مسعود نظر سومار     -   تاريخ:  20 آبان 92 - 20:03:29
اللهم العن العمر
درود بر تمام کساني که در راه روشن کردن حقايق دين قدم بر ميدارند.
خدا قوت
268   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:  08 دي 92 - 08:52:25
با سلام و ارزوي توفيق از اين سايت نيز ديدن فرمائيدhttp://toghyany.ir/
269   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر     -   تاريخ:  04 فروردين 93 - 22:56:43
سلام عليکم
انشالله در پناه خداوند باشيد، از اقاي ايت الله قزويني خواهش دارم که انقدر با برخي اشخاص تعصبي بحث نکنند که خاطر گراميشان مشوش گردد، زيرا خاطر ايشان براي ما عزيز هست و ناراحتيشان موجب ناراحتي ما ميگردد، ممنون از مطالب مفيد و موثر شما
270   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:  05 فروردين 93 - 02:28:18
با سلام
لطفا هيچ سني را به خواري منگريد
همه ايران شيعه است مگه قراره هر روز کارمون لعنت ديگران باشه مگه قرآن و محمد و علي اينهارو ياد مسلمونا دادن
قرآن ميگه اتحاد داشته باشيد
محمد ميگه من براي اتمام مکارم اخلاق آمده ام
و علي ميگه انسانها دو گونه اند يا برادر ديني تو هستند يا در انسانيت با تو برابرند
خطا نرويد ما حق انتقاد عقلي و علمي از همه و در ذيلشون خلفا را داريم ولي بايد دقت کنيم مثل مولا علي باشيم که در خطبه شقشقيه فقط انتقاد ميکند اگر لعنت کار خوبي بود علي اول از همه لعنت ميکرد
با تشکر
271   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:  05 فروردين 93 - 12:36:01
به دوستان عزيزم چه اهل سنت و چه اهل تشيع توصيه ميکنم که سخنراني << بصيرت فاطمي/علي اکبر رائفي پور>> رو گوش کنن....توي سايت<< زهرا مديا>> هست...

عاري از هر گونه توهينه و ميتونه مفيد باشه...

موفق باشين.
272   نام و نام خانوادگي:  شيعه مولا حضرت اميرالمومنين     -   تاريخ:  08 فروردين 93 - 03:49:23
اقاي سلطان از برادران اهل سنت هستي يا از اون وهابي هاي از خدا بي خبر
اگه راست ميگي بيا مناظره کنيم تا ببينيم کي منحرف و گمراه شده
مولا فقط علي ( ع )
273   نام و نام خانوادگي:  sanei     -   تاريخ:  09 فروردين 93 - 09:39:23
با سلام.
در مورد لعن که دوست عزيزمون فرمودن ابتدا بگم که خدا تو زيارت عاشورا لعن برخي افراد را آورده
لعن در مورد اين اشخاص چيزي نيست که مکارم اخلاق رو بهش خدشه وارد کنه.
همين اينا بودن که الان ما داريم توي بدترين شرايط زندگي مي کنيم ، اگه گذاشته بودن حکومت امير المومنين و فرزندان طاهرينش اجرا بشه الان توي اين بدبختي هاي دنيا غوطه ور نبوديم.
به اميد ظهور منتقم حضرت زهرا سلام الله عليها
آمين
274   نام و نام خانوادگي:  مجيدقاسمي مرزبالي     -   تاريخ:  11 فروردين 93 - 11:17:07
مطالب شمابسيار مفيدبوده لطفا اگرامکان دارادبراي استفاده بهترآدرس کتاب هارادرزيرمطالب بنويسيدخيلي ممنون ازتلاشهاي فراوان شمادربرطرف کردن شبهات ديني مردم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر دقت کرده باشيد در ذيل تمام مطالب آدرسها دقيق ذکر کند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
275   نام و نام خانوادگي:  شيعه کردستاني     -   تاريخ:  11 فروردين 93 - 17:09:58
سلام.در روايات مربوط به فرار گسترده صحابه از جنگ احد،اينطور بر مياد که تنها يک نفر باقي مانده و از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم دفاع ميکرده.آيا مدارکي در دست هست که آن شخص, علي بن ابي طالب عليهما السلام است؟
در ضمن اگر امکانش هست آدرس فروشگاه هاتون رو هم بنويسيد.
جواب نظر:
لام
دوست گرامي
درخصوص فرار صحابه در جنگ احد به اين آدرس رجوع کنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128
در روايات اهل سنت بيان شده است که حضرت علي عليه السلام در جنگ احد در کنار پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و از حضرت دفاع مي کردند به عنوان نمونه چند مورد را ذکر مي کنيم
أخبرنا أبو حفص عمر بن محمد بن الحسن الفرغولي بمرو وأبو سعيد عبد الله بن مسعود بن محمد بن منصور قالا أنا أبو بكر بن خلف أنا أبو طاهر بن محمش أنا أبو حامد أحمد بن محمد بن يحيى بن بلال نا أبو جعفر محمد بن إسماعيل بن سمرة نا مفضل بن صالح حدثني سماك بن حرب عن عكرمة عن ابن عباس قال  لعلي أربع خصال ليس لأحد من العرب غيره أول عربي أو عجمي صلى مع النبي صلى الله عليه وسلم وهو الذي كان لواؤه معه في كل زحف وهو الذي صبر معه يوم المهراس ( يوم احد)  انهزم الناس كلهم غيره وهو الذي غسله وأدخله قبره . تاريخ مدينة دمشق  ج 42   ص 073
در نقل ديگر نيز چنين آمده است  :وروى يحيى بن سلمة بن كهيل قال : قلت لأبي : كم ثبت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم أحد ؟ فقال : اثنان ، قلت من هما ؟ قال : علي وأبو دجانة . شرح نهج البلاغة  ج 13   ص 178
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
276   نام و نام خانوادگي:  همايون حسين قلي زاده     -   تاريخ:  13 فروردين 93 - 12:59:39
سلام
خدا شاهده اين پاسخ به شبهات جهاد در راه اسلام هست
تشکر ميکنم از همتون
عزيزان اين سايت رو به همه معرفي کنيد
و من الله توفيق
277   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  13 فروردين 93 - 19:44:40
آقاي قزويني مخالف اين لعن ها اند!!!!!!!
جناب ساني توجه داشته باش بايد نفرت را کنار بگذاري اين چه ديني شد که فقط مي گه نفرت؟از سني از مسيحي از يهودي از کافر از ...
پس با کي دوست باشيم؟؟؟؟؟؟؟؟
اي خدا ببين با دينت دارند چه مي کنند؟؟؟؟؟؟
278   نام و نام خانوادگي:  سعيد رضايي     -   تاريخ:  13 فروردين 93 - 23:34:38
همان هايي که از حيدر بريدند حسين بن علي را سر بريدند.
تنها چيزي که ميتونم بگم اينه که خدا بهتون صبر بده ائمه جان تا وقتي به دنيا بودين زجرتون دادن و حالاکه دارين ما رو ميبينين ما باعث خجالتتونيم شرمندم بخدا بدجور شرمندم.
فدات بشم بي بي
279   نام و نام خانوادگي:  احسان     -   تاريخ:  14 فروردين 93 - 08:48:36
روايات ذکر شده همه از کتب شيعه است که نزد اهل سنت مردود هستند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اين حرف شما نشان مي دهد در شناخت کتابهاي خودتان نيز اطلاع کافي ندرايد. اگر دقت مي کرديد مي ديديد مطالب فراواني از منابع اهل سنت نقل شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
280   نام و نام خانوادگي:  مهم يک کليپ زيبا در پاسخ به شبهه     -   تاريخ:  14 فروردين 93 - 15:34:58
کليپي کوتاه بسيار زيبادر پاسخ به شبهاتي در مورد شهادت حضرت زهرا:
توصيه ميکنم از دست نديد
http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://bayanmanavi.persiangig.com/audio/hemase%20fatemi/hemasefatami2-1.wma




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما