* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: خادم المهدي -
تاريخ: 09 خرداد 87 - 00:00:00
سلام بر شما : در حديث متواتر در نزد اهل سنت و شيعه آمده است : اني تارك فيكم ثقلين ... كتاب الله و عترتي و در حديث جعلي اهل سنت هم آمده است : كتاب و سنتي در هر دو حديث : كتاب الله ، موجود است . آيا مي شود كه تمسك به قرآني مورد دستور پيامبر باشد كه هنوز جمع نشده ؟؟؟؟ و هنوز تكه تكه در دست اصحاب است ؟!؟!!؟؟! يا علي |
2 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 13 مرداد 87 - 00:00:00
ويرايش سخن خادم المهدي! « مگر مي شود که تمسک به عترتي مورد دستور پيامبر باشد که هنوز جمع نشده؟؟؟؟ سه چار تايي موجود است چندتايي در سه قرن آتي خواهد آمد يکي هم تا قيامت گم و گور است و مردم را سرگردان کرده ؟!؟!؟؟» |
3 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 15 شهريور 87 - 00:00:00
آقا محسن همه ي ائمه نور واحد بودند. در هر زماني وجود يکي از آنها کافي است. |
4 |
نام و نام خانوادگي: سعيد -
تاريخ: 23 مهر 87 - 00:00:00
با تشکر از مطالب زيباي شما |
5 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 26 اسفند 87 - 00:00:00
اگر قران در زمان حضرت رسول اکرم (ص) جمع اوري نشده باشد چرا عمر ؟؟؟؟ هنگام وفات ان حضرت گفت: ... کتاب خدا براي ما کافي است ؟ |
6 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 29 اسفند 87 - 00:00:00
محسن برات متاسفم. لابد خدا همه ي پيامبران را هم همزمان با هم بايد ميفرستاده و اشتباه کرده است (نعوذ بالله) |
7 |
نام و نام خانوادگي: م-د -
تاريخ: 01 فروردين 88 - 00:00:00
باسمه تعالي سلام عليكم احتراما باعنايت به متن نوشته اينچنين فهميده ودريافت ميشودكه " موقوفي بودن آيات قرآن كريم " رانيز كاملا موردتائيدقرارداده ايد. جواب نظر: با سلام اگر منظور شما اين است كه محل تمامي آيات به دستور رسول خدا (ص) بوده است ، آري چنين است و شيعه چنين اعتقادي دارد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
8 |
نام و نام خانوادگي: تتبيتت -
تاريخ: 14 خرداد 88 - 00:00:00
اگر قرآن را مطالعه كني مشخص مي شود كه از نظم خاصي پيروي نمي كند و خواندن آن خسته كننده است و شخص بعد از اينكه چند آيه را خواند از خواندن آن خسته مي شود. به نظر من نظريه جمع آوري قرآن درست است و به احتمال زياد در دوره عثمان جمع آوري شده است. جواب نظر: !!! يعني براي اينكه ثابت كنيد عثمان قرآن را جمع آوري كرده است ، خود قرآن را هم زير سوال مي بريد !!! به عكس براي كسي كه معاني قرآن را درك كند ، قرآن هر لحظه جاذبه بيشتري ايجاد مي كند . گروه پاسخ به شبهات |
9 |
نام و نام خانوادگي: ح صفايي -
تاريخ: 05 مهر 88 - 00:00:00
بسيار عالي بود ممنونم |
10 |
نام و نام خانوادگي: رقيه -
تاريخ: 25 مهر 88 - 00:00:00
قرآن را بخوانيد مانند يک کتاب معمولي است اينقدر بزرگش نکنيد شما حافظ را ميتوانيد تفسير کنيد گلستان و....................... |
11 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 25 مهر 88 - 00:00:00
سرکار خانم رقيه لطفا يک آيه مانند اين: «أو لمْ ير الذينَ كفروا أنَّ السماواتِ وَ الأرض كانتا رتقًا ففتقناهما و جعلنا من الماءِ كلَّ شيءٍ حيٍ أفلا يؤمنون» «آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمىآورند؟» در هر کتابي به غير از قرآن که مايل هستيد به من نشان دهيد. بي ناموس هستم اگر از دين اسلام برنگردم. يا علي |
12 |
نام و نام خانوادگي: مريم -
تاريخ: 28 آذر 88 - 00:00:00
خيلي ممنون,از مطلباتئن تو دانشگا لكچر دادم,استاد حال كرد و نمره داد,بازم ممنوننننننن............... |
13 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا رسولي پور -
تاريخ: 15 دي 88 - 00:00:00
سلام و خسته نباشيد در مورد اين كه فرموديد كتاب به صفحات جمع آوري شده اطلاق مي شود سوالي براي من ايجاد مي شود كه در بعضي آيات قرآن براي اشاره به خود قرآن از واژه ي كتاب استفاده شده در صورتيكه هنوز قرآن كاملا نازل نشده بود كه جمع آوري شود البته نزول تدريجي و نزول كامل آن بحث ديگريست فكر مي كنم كلمه كتاب را نمي توان دليلي بر جمع آوري شدن آن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله دانست لطفا بيشتر توضيح دهيد با تشكر از زحمات شما جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما ادعا نكرديم كه قرآن در همان ابتداي بعثت به صورت كامل جمع شده است ! كتاب ممكن است كامل باشد و ممكن است ناقص و در حال جمع آوري ! اما همين اطلاق لفظ كتاب دلالت بر اين دارد كه آيات در زمان رسول خدا (ص)در حال جمع اوري بوده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
14 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا رسولي پور -
تاريخ: 15 دي 88 - 00:00:00
سلام و خسته نباشيد در قسمت 2 دلايل جمع آوري قرآن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم (زير حديث ثقلين ) اينگونه نوشته ايد : طبق آنچه که از عرف عرب به دست مي آيد ، کتاب به نوشته اي گفته مي شود که خصوصيت معيني داشته باشد ؛ پس بر آنچه مردم در سينه هاي خود حفظ داشتند کتاب گفته نمي شود ؛ اما رسول خدا در روايت خويش به چيزي اشاره مي کنند که مي توان به آن گفت که اين کتابي است که براي امتش باقي گذارده است.... و لازمه اين روايت ، مکتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ اين روايت بوده است. با اين استدلال سوال من اينست كه : كلمه (( كتاب )) كه بسيار زياد هم در قرآن تكرار شده با تعريف بالا همخواني دارد يا نه ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي با توجه به دو نكته استدلال فوق صحيح است : 1- آنچه پيامبر (ص)براي مردم باقي گذاشت همين قرآن كنوني است و نه كمتر و نه بيشتر 2- در آن زمان رسول خدا فرمودند كه من اين كتاب را (كه قبلا گفته شد به معني نوشته شده و جمع آوري شده است) در ميان شما باقي مي گذارم . پس در واقع قرآن به صورت كامل در زمان رسول خدا (ص) مكتوب شده و جمع آوري شده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
15 |
نام و نام خانوادگي: آرمان آريا -
تاريخ: 21 دي 88 - 00:00:00
اسلام گرايان گرامي ! يعني شما آگاه نيستيد که در زمان محمد زبان عربي تنها يک زبان محاوره اي قوي بدون قواعد مشخص دستوري با يک خط بسيار ابتدائي بود ؟ يعني شما آگاه نيستيد در اين خط که به ندرت هم مورد استفاده قرار مي گرفت تمام حروف نقطه دار مشابه مانند ب ت ث ويا ج ح خ ويا د ذ ..... همگي بدون نقطه نوشته ميشدند ؟ يعني شما آگاه نيستيد که دليل اصلي اختلاف در قرائات قران از همين جا شروع شده؟ بايد توجه داشت که بعد ها هم براي تدوين دستور زبان عربي مهمترين سندي که بسيار هم مورد استفاده قرار گرفت همين قران بود، به همين دليل براي بررسي مطالب قران نمي توان به قواعد زبان عربي استناد کرد. يکي از لغاتي که قبلا در زبان عربي به معني امروز نبود لغت " کتاب " است. فعل "کتب" معني "مقرر شدن" را داشت (در بسياري از آيات قران هم از آن استفاده شده). لفظ "کتاب" معني مجموعه اي از دستورات و مقررات را داشته. کتاب الله هم يعني مجموعه دستورات و قوانين الله. قران هيچگاه توسط محمد تنظيم نشد و به علت پراکنده گوئي در مدت 23 سال ترتيب خاصي هم بر آن متصور نبود تا اينکه در زمان خليفه اول (بررسي علل مستلزم فرصت بيشتري است ) مسلمين به فکر گرد آوري قران افتادند که در نهايت در زمان خليفه سوم اين کار عملي شد و کتاب الله مصحف شد و لغت کتاب معني عام به خود گرفت. جواب نظر: به نام خدا برادر عزير مطالب ياد شده را دوباره مطالعه كنيد و آن چه را از كتب معتبر اهل سنت نقل كرده ايم به دقت ملاحظه كنيد شايد پرده تعصب كنار رفته و حقيقت را آن گونه اي كه هست ببينيد. گروه پاسخ به شبهات |
16 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 29 دي 88 - 00:00:00
جناب آرمان آريا حقيقت اسلام و قرآن چنان درخشنده و تابناک است که از هرجهتي که به آن بنگريد جز نورانيت و عظمت نخواهيد ديد. «يعني شما آگاه نيستيد که دليل اصلي اختلاف در قرائات قران از همين جا شروع شده؟» نخير. شما دروغ ميگوئيد. در کل طول تاريخ به جز چند مورد انگشت شمار کسي در قرائت قرآن به اين دليل اختلاف نکرده است. که به معجزه الهي اثري از اين اختلافات نمانده است. ***** اتفاقا اين خود يکي از بزرگترين دلايل معجزه بودن قرآن است که با وجود چنين نقص عظيمي در نگاشتن اين چنين سالم و بدون اختلاف به دست ما رسيده است ****** «بايد توجه داشت که بعد ها هم براي تدوين دستور زبان عربي مهمترين سندي که بسيار هم مورد استفاده قرار گرفت همين قران بود، به همين دليل براي بررسي مطالب قران نمي توان به قواعد زبان عربي استناد کرد.» دروغ ميگوييد. اولا اشعار و نامه ها و نوشته اي زيادي از دوران جاهليت موجود است که قواعد زبان عربي آن منطبق با قرآن است. دوما حتي اگر خود قرآن منبع کل گرامر عربي باشد باز خود نشان گر عظمت قرآن مجيد است که چگونه از ابتدا تا انتهاي آن دچار تعارض گرامري نشده است. سوما آيا در قرآن کريم فعل و يا قاعدهاي ذکر شد که متضاد لغت عربي آن زمان بود؟ آيا قرآن افعال جديد ساخت؟ چرا ما حتي يک نمونه از تعجب کافرين از يک فعل نو در قرآن مجيد نداريم؟ ******** «فعل "کتب" معني "مقرر شدن" را داشت (در بسياري از آيات قران هم از آن استفاده شده)» چرت و پرت مطلق: فعل کتب از همان ابتدا به معني نگاشتن بود. معني مجازي آن ميتواند مقرر کردن يک سري قوانين باشد. ******** «قران هيچگاه توسط محمد تنظيم نشد و به علت پراکنده گوئي در مدت 23 سال ترتيب خاصي هم بر آن متصور نبود » بله. بلکه توسط خداوند تنظيم شد. واضح است که هيچ گاه بشر توان انجام آن را ندارد. ********* «تا اينکه در زمان خليفه اول (بررسي علل مستلزم فرصت بيشتري است ) مسلمين به فکر گرد آوري قران افتادند » دروغ است و چرت و پرت. چرا که به گواهي تاريخ خود غاصب دوم شانزده سال وفت صرف حفظ سوره مبارکه بقره کرد. *************** در نهايت جناب آرمان خود قرآن جواب بسيار خوبي براي شما کافرين دارد: «و إِن كنتم في ريبٍ مما نزَّلْنا علي عبدنا فأْتُوا بِسُورةٍ من مثله و ادعوا شهداءكم من دون اللّهِ إِن كنتم صادقين» در پايان بنده هم يک سوال از شما داشتم: دين شما چيست؟ يهودي؟ آگنوستيک؟ زرتشتي؟ ايتئيست؟ يا علي |
17 |
نام و نام خانوادگي: محمد جوادسعيدي -
تاريخ: 03 ارديبهشت 89 - 00:00:00
خيلي خوب |
18 |
نام و نام خانوادگي: علي ناصري -
تاريخ: 29 ارديبهشت 89 - 14:40:31
چرا تا يک نظر مخالف معلمين شيعه ايراني داده ميشود همه جبهه ميگيرند؟ نحوه ٔ جمع آوري قرآن، ترتيب آيات، اينکه چرا تعدادي کلمه به عنوان يک آيه در نظر گرفته شده است و اين که چرا مجموعه اي از آيات و کلمات يک سوره است تماماً محل شک و ترديد است. چطور ميتوان اثبات کرد ۱۰۰٪ اين جمع آوري درست بوده(هيچکس آنزمان حضور نداشته). نکته همين است که خداوند نگران نيست که کلماتش ۱۰۰٪ درست به دست ما برسد، اگر اينطور بود همان زمان پيامبر معجزه ميشد و تمام وحي به صورت يک کتاب معجزه آميز جلو نظر مردم و چه بسا نه يکبار بلکه چندين بار در سالهاي مختلف از آسمان فرود ميآمد يا اين کار با يک معجزهٔ بزرگ ديگر مثل باز شدن رود نيل هم همراه ميشد تا گواه ۱۰۰٪ باشد. همچنانکه نگران نيست الزاماً پيامبري براي هدايت تمام مردم دنيا بيايد. مثلاً مردم سرخپوست بومي آمريکا در چند هزار سال قبل که پيامبر نداشتند و اصلاً پيام پيامبران خاورميانه را نشنيده بودند، آيا خدا آنها را دوست نداشت و تفاوت قائل شد؟ اين مطلب در قرآن هم هست که صحبت از گذشتگاني ميکند که پيامي از وحي نداشتند و حکمشان با خدا است. اشکال ما انسانها اينست که با عقل ناقص خود داريم يک موجود ناشناختهٔ قدرتمند به نام خدا را تفسير ميکنيم و ميگوئيم بايد چنين کند و چنان اگر نه غلط است. بايد قرآن ۱۰۰٪ درست باشد اگر نه غلط است! از کجا ميداني غلط است؟ تو خداوند رانميشناسي، خدا ممکن است برنامه ها و اهداف ديگري براي بشر داشته باشد، بطوريکه اگر ۹۰٪ قرآن هم درست باشد اين منظور حاصل شده است. مثلاً در اثبات معاد ميگويند خدا بايد عدالت را رعايت کند، مثلاً کسي که چندين قتل کرده بايد معاد باشد که مجازات ببيند. چرا خداوند بايد عدالت را که به نظر انسان صحيح است الزاماً بايد رعايت کند. عقل و درک ما از جهان هستي و رموز آن محدود است ، خداوند موجود پيچيده ائي است که بشر هرگز حتي بعد از مرگ خود هم نميتواند او را درک کند. چرا بايد چنين کند و چنان نکند! او به ما راز و اسرار اين اتفاقات را نشان خواهد داد. من ميخواستم بگم عدالت دليل معاد نمي شود. البته من مخالف مجازات قاتل نيستم و معتقدم قصاص بايد رعايت شود، هدف من جنگ عقلي است، من ميخواه بگم که تمام استدلالات معلمين شيعه غلط و يک نوع اعتقاد هستند که ريشه در احساس آنها دارد نه واقعيت محض. (حتي در اثبات ۱۰۰٪ خداوند هم جاي اشکال هست، انسان موجودي محدود است که هرگز خدا را اثبات شده نخواهد يافت،خدا تنها در حيطهٔ خرد محض جاي دارد ولي آيا علاوه بر عقل با آنچه ما تجربه ميکنيم سازگار است؟ پس چطور ۱۰۰٪ درک ميشود؟ چه برسد به قرآن) آوردن توجيهات خصوصاً توسط معلمين شيعه اهداف ارضاي غرور و گرفتن احترام مردم، ديکتاتوري، خشم، پول و سياسي را دنبال ميکند. نمونه اش اکثر توجيه کنندگان که نميشه با اونها حرف زد، بسکه اعصابشان دربً و داغون است و هيشه بحث با آنها به جنجال و دعوا ميکشه. پيام کلي کتاب قرآن مهم است، وجود روز قيامت، وجود نيروي عظيمي به نام خدا که فرمانده و پادشاه آسمانها و زمين است و وجود گناهان و سعي در اجتباب از آنها که باعث گرفتن پاداش ميشود. موجودي که همتائي ندارد و هرگز ديده نشده است. خوشبخت کسي است که با دلي پاک روي به درگاه خدا کند و از روي ترس و اميد او را بخواند. اين ها همه يک مقدار زيادي حسي هستند و با عقل محض اثبات نميشوند. اگر اينطور بود مردم همه هدايت ميشدند چون به غلط بودن کار هايشان به صورت ۱۰۰٪ عقلي پي ميبردن. هدف همين است که اين امور پوشيده باشند و اسرار بعد از مرگ آشکار شود. اين حکمت خداست که دليلي ما نميتوانيم بياوريم همچانکه براي آفرينش هم نمي توانيم دليلي بياوريم. |
19 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 ارديبهشت 89 - 13:50:48
جناب ناصري «چرا تا يک نظر مخالف معلمين شيعه ايراني داده ميشود همه جبهه ميگيرند؟» چون «همه» تجربه بدي از مخالفين اسلام همانند کشتارهاي خالد و تيمور و استالين زن يهودي دارند. عقلا بر ما واجب است که مقابل دشمنان اسلام بايستيم تا کشتارهاي ميليوني مخالفين اسلام تکرار نشود ********** «تماماً محل شک و ترديد است» بنده در شک و ترديد شما «شک» دارم. آيا شما در «شک» بنده در «شک» شما «شک» نداريد؟ ********* «يک کتاب معجزه آميز جلو نظر مردم و چه بسا نه يکبار بلکه چندين بار در سالهاي مختلف از آسمان فرود ميآمد» اولا))) الواح موسي (عليه السلام) کجاست؟؟؟ دوما))) در «نظر» کدام مردم؟؟؟ آيا شما عقلتان نميرسد که در آن صورت «فقط» يکبار معجزه بود؟؟؟؟ آيا در آن صورت مردمان هر عصر نبايد تقاضاي تجديد معجزه «نزول» را ميکردند؟؟؟ سوما)) کدام معجزه عظيم تري است؟؟؟ حفظ اطلاعات بر الواح سنگي غير قابل تخريب و يا حفظ اطلاعات به صورت شناور؟؟ ********** «همچنانکه نگران نيست الزاماً پيامبري براي هدايت تمام مردم دنيا بيايد. مثلاً مردم سرخپوست بومي آمريکا در چند هزار سال قبل که پيامبر نداشتند و اصلاً پيام پيامبران خاورميانه را نشنيده بودند، آيا خدا آنها را دوست نداشت و تفاوت قائل شد؟» آيا شما مطمئن هستيد که آنها پيام پيامبران خاورميانه را نشنيدهاند؟؟؟؟ از کجا چنين مطمئن هستيد؟؟ آيا شما به نوشته ها و جملات سرخپوستان واقف هستيد؟؟؟ اينهمه اسراري که در متون باقي مانده آنها است را شما دانا هستيد؟؟ «...چون خطبه را به پايان رساند، مردم مضطرب شدند و سخنان گوناگونى در مورد آن جناب گفتند: بعضى از آنها را، خداوند ايمان و يقين افزود و بعضى را كفر و طغيان . عمار گفت : ابر، ما را در هوا به پرواز در آورد تا اين كه پس از مدت اندكى بر شهر بزرگى مشرف شديم ، شهر بزرگى كه اطراف آن را درختان و رودخانه ها احاطه كرده بود. ابر در آن جا پايين آمد و ما (خودمان را) در شهر بزرگى يافتيم كه مردم آن به زبان غير عربى سخن مى گفتند. پس اطراف اميرالمؤ منين (ع ) جمع شدند و به او پناه آوردند. حضرت آنان را پند داد و به زبان و لغت خود آنان اندرزشان داد. سپس فرمود: اى عمار سوار شو. آن چه فرمود، اطاعت كردم و به مسجد جامع كوفه رسيديم . سپس فرمود: اى عمار آيا شهرى را كه در آن بودى مى شناسى ؟ گفتم : خدا و رسولش و ولى او داناترند. فرمود: ما در جزيره هفتم چين بوديم . همان طور كه ديدى ، خطبه خواندم . همانا خداوند و رسولش را به سوى همه مردم فرستاد و بر پيامبر است كه مردم را دعوت كند و مؤ منان آن ها را به صراط مستقيم راهنمايى نمايد. به خاطر آن (نعمتى ) كه تو را به آن سزاور نمودم ، شكرگزارى كن و از نااهلان پنهان دار. به راستى كه براى خداوند در ميان خلقش الطاف پنهانى دارد كه آن را جز او و پيامبر برگزيده اش كس ديگرى نميداند.» ******************************* «کال ما انسانها اينست که با عقل ناقص خود داريم يک موجود ناشناخته قدرتمند به نام خدا را تفسير ميکنيم » ما از اين کارها نميکنيم. عمري ها و يهودي ها خيلي علاقه به اين اعمال باطل دارند. ولي حساب ما از آنها جدا است، انشاالله. ******************************* «من ميخواستم بگم عدالت دليل معاد نمي شود.» بله. مسلم است. عدالت «شما» دليل معاد نميشود. چنانچه علم شما به وجود خود دليل وجود شما نميشود!!! ولي آن عدالتي که خداوند به ما آموزش و الهام کرد دليل بسيار خوبي براي معاد است، چرا که عادل، عدالت را براي ما روشن کرد و از ما خواست که به سمت آن رويم. آنان که عدالت را نپسنديدند ظلم بر خود را پسنديدند. ************* «استدلالات معلمين شيعه غلط و يک نوع اعتقاد هستند که ريشه در احساس آنها دارد نه واقعيت محض. (حتي در اثبات خداوند هم جاي اشکال هست، انسان موجودي محدود است که هرگز خدا را اثبات شده نخواهد يافت،» اون معلمي که خدا را براي شما اثبات ميکرد معلم نبود، انگلي بود به نام کاهن معبد دولت پرستي. اون خدايي هم که اثبات ميشود بدرد بازي در نقش فيلم هاي پورنو ميخورد. البته اگر ريشش را بزند!! ********************* «آوردن توجيهات خصوصاً توسط معلمين شيعه اهداف ارضاي غرور و گرفتن احترام مردم، ديکتاتوري، خشم، پول و سياسي را دنبال ميکند. نمونه اش اکثر توجيه کنندگان که نميشه با اونها حرف زد، بسکه اعصابشان دربً و داغون است و هيشه بحث با آنها به جنجال و دعوا ميکشه.» معلمين شيعه به چه کسي؟؟ معلمين شيعه به مامون زمان يا معلمين شيعه به حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام)؟؟؟ ما يک معلم شيعه ميشناختيم که او را هم از کردستان آمدند تيرش زدند و رفتند. ************** و اما سخن آخر شما «وجود نيروي عظيمي به نام خدا» اولا)) بنده دقيقا نميدانم پدر شما يا کارمند بانک بوده است و يا شغلش خرد کردن آرواره جوانان شيعه در پادگان و يا چيز ديگري. فقط همين را ميدانم که بدجوري لعن و نفرين پشت سرش بوده است. دوما)) اون خدايي که نيرو هست را لطفا هر چه سريعتر به بيمارستان بهروز معرفي نماييد. ويا لطفا با آتش نشاني تماس بگيريد و گزارش دهيد تا بيايند و بگيرندش قبل از آنکه به کسي صدمهاي بزند و يا دست کسي را گاز بگيرد. فقط اميدوار هستم «اون خدايي که نيرو هست»، هار نباشد!!!! راستي بنده دفعه آخري که اون «خدايي که نيرو» هست را ديدم کنار هتل شرايتون ايستاده بود و لباس زنانه هم تنش بود!!! يا علي |
20 |
نام و نام خانوادگي: عبد علي -
تاريخ: 14 شهريور 89 - 09:44:58
محسن؟ (هر كس هر صفتي دوست داره بذاره) نميدونم مذهبت چيه، ولي اگر وهابي هم باشي 4 تا مقتدا كه بيشتر نداريد و 7 تا صحيح. لااقل يه نيگا به كتاباتون بنداز بيخرد، بعد مثل اسلافت جعل حديث كن. تو كه ادب حضور در يك مباحثه رو نداري شركت نكني، هيچكس نميگه لالي!!!! |
21 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا حشمتخواه -
تاريخ: 21 شهريور 89 - 17:33:53
اکنون تمامي قرآنها طبق قرائت عاصم به روايت حفص ميباشد. |
22 |
نام و نام خانوادگي: User -
تاريخ: 14 آذر 89 - 22:04:01
با سلام، اشکالات نوشتاري که در قران مشاهده ميشود، دليلش چيست؟ بطور مثال در آيه 247 سوره بقره كلمه «بسطة» با سين و درآيه 69 از سوره اعراف با صاد «بصطة» نوشته شده است و نيز كلمه «يبسط» در آيه26 سوره رعد با سين و در آيه 245 بقره با صاد نوشته شده است. از پاسخ شما قبلا تشکر ميکنم جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ اين عبارات اشتباه نمي باشد بلكه بسط و بصط هم معني هستند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
23 |
نام و نام خانوادگي: سيد رکن الدين حسينس -
تاريخ: 24 مرداد 90 - 14:55:32
سلام به شما جويندگان حق چه مسلمان و چه غير مسلمان چه شيعه و چه از اهل سنت نبي اکرم خدا در سوره کهف از تعداد اصحاب کهف به وضوح نام نميبرد ولي از ما ميخواهد که از تاريخ عبرت بگيريم براي داشتن اخلاق و زندگي بهتر حالا چه قران را اين جمع اوري کرده يا ان مهم اينکه خدا براي ما همون خداي مسيح يا موسي و محمد |
24 |
نام و نام خانوادگي: محمد ربيعي -
تاريخ: 09 آذر 90 - 01:57:46
آيا قرآني که الان در دست ما است با قرآني که اميرالمومنين جمع آوري کرده بوده و به ترتيب نزول آيات بوده تفاوت دارد ؟ و ترتيب سوره هاي قرآن امروزي به دست چه کسي تنظيم شده؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي طبق روايات شيعه كتابي كه حضرت آن را تاليف كردند ، در آن آيات قرآن به ترتيب نزول جمع آوري شده بود تا ناسخ و منسوخ آن به وضوح مشخص شود. ترتيب سوره هاي امروزي نيز به فرمايش رسول خدا (ص) تنظيم شده بود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
25 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 21 آذر 90 - 09:19:56
چرا خودتون را به جاهلي ميزنيد جمع آوري قرآن فقط توسط حضرت عثمان)ض( صورت گرفته است ولي دشمنان قران زبان گويا ندارند براي اين واقعيت جواب نظر: با سلام دوست گرامي ايا مطرح كردن مدارك تاريخي اهل سنت جاهلي است ؟ ايا اين اعتقاد كه رسول خدا (ص) اين مقدار به فكر قرآن بوده است كه آن را در زمان خود جمع كند جاهلي است ؟ لطفا به مدارك مطرح شده در مقاله پاسخ دهيد تا ما را از اين جهل بيرون بياوريد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
26 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 21 آذر 90 - 16:31:26
با سلام مهمد گفتي عثمان ( ض ) قران را جمع كرد پس قبول داري كه باقي قرانها نوشته شده انهم بوسيله اصحاب را اتش زد . لعنت خدا بر هركس كه به قران اهانت بكند . هر كس كه ميخواهد باشد . امين رب العالمين . لبيك يا علي |
27 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 22 آذر 90 - 16:16:03
جناب مهمد لطفا به ما بگو آيه ي رضاء کبير در کجاي قرآن آمده است؟ زيرا خودت و البته مادرت بهتر از خودت ميداند که در صحيح بخاري به نقل از عايشه آمده است که آيه ي رضاء کبير قبلا در قرآن بود و آن قرآن در زير تخت من بود، در زمان وفات رسول خدا ص بزي آن قرآن را خورد و آيه از بين رفت ! 1- عايشه قائل بر تحريف قرآن است 2- عايشه به قرآن اهانت کرده است 3- عايشه دنبال راهي براي شير دادن به مردان بزرگسال بوده است (رضاء کبير) 4- قرآن در زير تخت عايشه چه ميکرده است؟! 5- مگر اعراب در آن زمان روي تخت مي خوابيدند؟ 6- بز يا بزغاله در اتقا عايشه چه ميکرده است؟! و ... تا بحال چند برادر رضاعي از اين طريق کسب نموده اي؟ طبق کدام آيه از قرآن به سنت عايشه عمل ميکنيد؟! طبق ادعاي شما آيا عثمان در زمان جمع آوري قرآن به موضوع عايشه و ادعاي او نسبت به آيه ي رضاء کبير چه عکس العملي نشان داده است؟ البته اين مسئله محرز است که عايشه هميشه عثمان را پيرو خرفت مي ناميد و ميگفت عثمان کافر شده است ، او را بکشيد ! نميدانم چطور شد که همين عايشه خواهان خون پير و خرفت و کافري شد که خود ميگفت او کافر شده و او را بکشيد !!! آيا عايشه در پي خونبهاي و انتقام کافري بنام عثمان بود ؟ آيا عايشه به بهانه ي خونخواهي کافري بنام عثمان تصميم گرفت بر عليه خليفه ي چهارم شما قيام کند و براي قتل ايشان به تجهيز سپاه اقدام نموده و خود شخصا زره بپوشد و شمشمير حمايل کرده و سوار بر شتر سرخ موي جمل شود ؟؟!!! آيا پيامبر ص براي علي ع دعا نفرمود : اللهم وال من والاه - اللهم عاد من عاداه ؟ يعني خداوندا دوست باش با دوستان علي ع و دشمن باش با دشمنان او بنابراين کلام رسول خدا ص عايشه که دشمني خود را با علي ع به اثبات و ثبت تاريخ رسانده است طبق دعاي رسول الله ص دشمن علي ع است و خداوند دشمن اوست. طبق نظر شما اگر حرف عايشه را حجت قرار دهيم بايد بگوئيک قرآن توسط فردي پير ، خرفت و کافر بنام عثمان جمع آوري شده است ! آيا با اين حساب براي شما اهل بدعت آبروئي هم باقي مي ماند؟!!! خيلي سريع پاسخ قانع کننده به اين سوالات بدهيد يا حق |
28 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 22 آذر 90 - 19:23:23
با سلام جناب محمد ابن حجر عسقلاني در شرح بخاري مي گويد که : به صورت صحيح از ابن مسعود نقل شده است که او معوذتين را انکار مي کرده، احمد و ابن حبان در مورد او نقل کرده اند که معوذتين را در مصحف خود نمي نوشت و بعد از نقل تمام رواياتي که در آنها آمده است ابن مسعود معوذتين را از مصاحف پاک مي کرد و مي گويد: بنابراين سخن کسي که مي گويد اين مطلب دروغ بر ابن مسعود است، رد مي شود و طعن وارد کردن در روايات صحيح بدون مستند پذيرفتني نيست. همچنين مسلم از ابوالاسود از پدرش نقل مي کند که او گفت: ابوموسي اشعري قراء اهل بصره را نزد خود فرا خواند، پس حدود سيصد نفر از قاريان قرآن نزد او آمدند. ابو موسي به آنها گفت: شما از برگزيدگان و قراء اهل بصره هستيد، زمان بر شما طولاني نشود و دلهاي شما دچار قساوت شود چنانکه دلهاي گذشتگان شما دچار قساوت شد، ما سوره اي را مي خوانديم که از نظر طول و شدت مثل سوره برائت بود،اما ما ان را فراموش کرديم، منتها من اين قسمت از آن را حفظ کرده ام:( لو کان آدم و اديان من مال لا بتغي و ادياً ثالثاً و لا يملاً جوف ابن آدم الا التراب)؛ و نيز سوره اي را مي خوانديم که شبيه مسبحات بود که ما ان را فراموش کرديم ، جز اينکه من اين مقدار از آن را حفظ کردم:( يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون، فکتب شهادت في اعناقکم فتسالون عنها يوم القيامه). و همچنين اخبار موثقي وجود دارد که عقل نيز ان را تاييد مي کند، وجود دارد در مورد اينکه پيامبر(ص) هر مقدار از قران را که بر او نازل مي شد همان موقع نزول بر روي سنگهاي تخت و پوستهاي چرم و چيزهاي ديگر مي نوشت و براي اينکار پيامبر ، نويسندگاني مشخص کرده بود که اسامي انها کاملاً مشخص است، جناب محمد توضيح دهيد که اين نسخه ها کجا رفتند که احدي در ان شک نمي کرد . و هم عثمان اين همه به مشقت نمي افتاد!!!! در ضمن ديگر واضح است که طبق آيات قرآن ، قرآن در زمان پيامبر با وحي جبرئيل جمع شده است:( ان علينا جمعه و قرآنه ..... ثم ان علينا بيانه=آيات 17تا19سوره قيامت)(جمع کردن و خواندن قرآن بر عهده ماست). و در زمان عثمان به خاطر اختلافات زياد در وجوه قرائت قرآن بود که اين کار باعث بوجود آمدن اختلاف ميان قراء شد و عثمان ، آن قرآني را که عمر در نزد حفصه گذاشته بود ، گرفت و با تکثير آن به ديگر بلاد اسلامي فرستاد و اين قران کنوني همان قرآن است که در زمان عثمان تکثير شد، نه آنکه عثمان آن را جمع کرد. با وجود چنين رواياتي که در صحيحين آمده است و من شخصاً اين روايات را قبول ندارم (حتي در کتاب اصول کافي) و شما را متهم به نقصان قران نمي کنم. ولي برعکس آن اتفاق افتاده است. |
29 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 05 دي 90 - 23:37:24
سلانم من درباره ي بعضي از نظرا شکايت دارم شمامگه مسلمون نيستد که داريد باهم ديگه قرانو کوچيک ميکنيد چه فرقي داره که اونه حضرت محمد ص نوشته يا علي ع وعمرع وعثمان ع و... هرکس اونو نوشته باشه قران کتاب مقدس ما مسلموناست وهيچ کتابي بعد از اون نازل نميشه ونگيد که قران مثل بقيه کتاباست شما داريد مثل مسيحيا قران رو کم وزياد ميکنيد الله اکبر |
30 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 دي 90 - 16:55:35
با سلام جناب محسن اينكه قران كي و توسط كي جمع شد خيلي مهمه . بر فرض محال اگر قران بعد از رحلت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم جمع شده يعني نعوذ بالله وجود قران براي ايشان اصلاً اهميت نداشته كه همچنين چيزي محال اندر محال است . در ثاني بقول خودتان خليفه دوم كه بر عثمان بايد ارجحيت علمي داشته باشد ( حداقل ) مراجعه كن به اين مقاله :آيا واقعيت دارد كه عمر بن خطاب، سوره بقره را در مدت دوازده سال ياد گرفته است؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15319 از عبد الله بن عمر نقل شده است كه گفت: عمر بن خطاب، دوازده سال طول كشيد تا سوره بقره را ياد بگيرد، وقتى تمام كرد، شترى را ذبح نمود. حالا يا بايد با فكر كرد كه اين هديه ارزشمند الهي حتماً ميبايست يا در زمان حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله جمع ميشد يا بوسيله وصي ايشان كه معلوم است كي بوده و ميدانسته چگونه انرا جمع اوري كرد . حالا براي اينكه بهتر متوجه بشي يك حديت اهل سنتي مهمونت ميكنم : عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبي الطفيل قال شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به وسلوني عن كتاب الله فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم بليل نزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل. از أبوطفيل نقل شده است كه شاهد بودم كه على عليه السلام خطبه مىخواند و مىفرمود: از من بپرسيد، به خدا سوگند! از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مىآيد و اتفاق مىافتد، سؤال نمىكنيد؛ مگر اين كه تمام آنها را پاسخ مىگويم. از كتاب خدا بپرسيد؛ به خدا سوگند! هيچ آيهاى نازل نشده است؛ مگر اينكه از همه شما داناترم كه شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در كوه. الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، تفسير القرآن، ج3، ص241، تحقيق: د. مصطفى مسلم محمد ، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ لبيك يا علي |
31 |
نام و نام خانوادگي: پوريا -
تاريخ: 19 بهمن 90 - 23:32:12
نظر آقاي مجيد م علي رو تأييد ميکنم . و همچنين نظر برادران موافق با نظر ايشان را . با تشکر از شما عزيزان |
32 |
نام و نام خانوادگي: فرهاد افخمي -
تاريخ: 18 فروردين 91 - 20:58:31
چه كسي برروي كلمات قران اعراب گذاشت؟ جواب نظر: باسلام يكي از شاگردان امام علي عليه السلام بنام «ابوالاسود دوئلي» كه به دستور امام علي عليه السلام اقدام به چنين كاري كرد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
33 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 28 شهريور 91 - 10:56:11
با سلام گروه پاسخ به شبهات ، طبق آيه 9سوره حجر که خداوند وعده حفظ قران را مي دهد. سوالي که داشتم اين است که اين نگهداري و حفظ نمودن قران توسط خداوند چگونه است؟ آيا ترکيب چينش قران طوري است که خود قرآن، خود را حفظ مي کند يا اينکه اگر کسي انگيزه تحريف قران را داشت ، در اين صورت خداوند او را از اين کار منصرف مي کند. لطفاً توضيح کامل بدهيد. با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي حق اين است كه: خداوند طبق ظاهر آيه (انا له لحافظون) وعده داده: آن (قرآن) را از هر نظر حفظ و پاسدارى كند: محافظت از هر گونه تحريف، محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه هاى دشمنان وسوسه گر. نمونه ج 11 ص29 و مي شود گفت كه يكي از راههاي حفظ قرآن همان تركيب و چينشي است كه در آيات وجود دارد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
34 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 02 مهر 91 - 05:09:38
با سلام گروه پاسخ به شبهات، لطفاً معناي دقيق، ترکيب (او ماملکت ايمانهم ) را شرح دهيد؟ چرا اين ترکيب را کنيز معنا نموده اند؟ همچنين لفظ (بني اسرائيل ) هر جا که در قران به کار رفته ، آيا منظور همان قوم بني اسرائيل زمان حضرت موسي (ع) است يا نه؟ با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي طبرسي در تفسير مجمع البيان ج 10 ص 535 در ذيل« اوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ » مي فرمايد أو ملك الأيمان من الإماء يعني كنيز ملا فتح الله كاشاني نيز در تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج10، ص: 12أَوْ در اين باره مي فرمايد : ما مَلَكَتْ يا بآنكه مالك شده باشند أَيْمانُهُمْ دستهاى ايشان يعني كنيزان كه بملك يمين در تحت تصرف خود در آورده باشند طبري نيز در ذيل أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ مي گويد: من إمائهم.جامع البيان في تفسير القرآن، ج29، ص: 52 تركيب اين جمله اين است«او» عاطفه «ما» موصوله ، «ملكت ايمانهم» فعل و فاعل و جمله صله ما مي باشد اما درباره سوال دوم بايد عرض كنيم كه استعمال لفظ بني اسرائيل در قرآن فقط شامل بني اسرائيل زمان حضرت موسي عليه السلام نيست مانند يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ (بقره 40)در اين آيه، قرآن كريم، بنى إسرآئيل زمان پيغمبر را مخاطب قرار داده نه زمان بني اسرائيل را موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
35 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 03 مهر 91 - 06:45:02
با سلام در مورد اوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ ، خب آقاي طبرسي آيا دليلي براي آن نياورده اند؟ همچنين لفظ مملوکه چيست؟ آيا اين واژه معناي کنيز را بهتر نمي دهد؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي اگر كمي در متون فقهي و تفسيري دقت كرده باشيد، علماء اين عبارت را به كنيز كه از آن به «ملك يمين» تعبير مىشود ، معنا كرده اند و چون ملك در آيه اعم از ملك عين و منفعت است، تعبير به «او ما ملكت ايمانهم» آمده است و شايد از اين كه به كلمۀ «ما» در «او ما ملكت» تعبير شده نه «من» همين نكته مراد و مستفاد باشد. معني لفظي اين جمله اين است: «او ماملكت» آنانكه مالك شده باشد «أَيْمانُهُمْ » دستهاى ايشان يعنى كنيزان كه بملك يمين در تحت تصرف خود آورده باشند مملوكه هم همان معناي كنيز را دارد همچنان كه علامه مجلسي مي فرمايد «واستثنى منها الإماء المملوكة لقوله تعالى : « أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنّ» روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه - محمد تقي المجلسي ( الأول ) - ج 9 ص 247 الإماء جمع أمة وهي المملوكة أصله أموه بالتحريك .شرح القصائد العلويات السبع ) - ابن أبي الحديد - ص 129 موفق باسيد گروه پاسخ به شبهات |
36 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 11 مهر 91 - 10:19:31
با سلام لطفاً در مورد تاريخ بعثت پيامبر (ص) و چگونگي نزول قرآن و آيات سوره قدر و 185سوره بقره که در مورد نزول دفعي قران در ماه رمضان است. توضيح کامل دهيد؟ با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي خلاصه اي در مورد مطالبي كه خواستيد ذيلاً با آدرس آنها ذكر شده براي تفصيل بيشتر به خود آدرس مراجعه كنيد. بعثت: پيامبر صلي الله و عليه و آله در دوران جوانى براى راز و نياز با خالق يكتا در خلوت شب به دل كوه پناه مى برد، در آن دوران، شقاوت و جهل و نادانى و سرگردانى مردم به اوج رسيده بود و همه چيز مهيّاى ظهور يك منجى آسمانى بود. حكماء و انديشمندان عرب كه به كتب آسمانى آگاهى داشتند ظهور پيامبر خاتم (ص) را به مردم مژده مى دادند و يهود نيز به پندار اينكه آن پيامبر از ميان بنى اسرائيل و از قوم يهود خواهد بود، بر اعراب فخر مى فروختند و براى ظهور پيامبر خاتم لحظه شمارى مى كردند و زمين و زمان در عطش ظهور او بى تاب بود. سرانجام در سحرگاه 27 رجب سال 611 ميلادى امر حقّ جارى شد و محمّد (ص) كه براى مناجات شبانه به غار حرّا در دامنه كوه نور [جبل النور كوهيست در نزديكى شهر مكّه و غار حرا، غار بسيار كوچكيست كه فقط گنجايش يك نفر را دارد و دهانه آن درست رو به كعبه مى باشد.] رفته بود همه چيز را به گونه ديگر ديد، گويا درهاى آسمان باز شده بود و ملائك صف در صف منتظر قدوم او بودند و همه سنگريزهها به او خوشامد مى گفتند، ناگهان ملك وحى فرود آمد و به فرمان داد، اقراء (بخوان) محمّد (ص) كه ظاهرا امىّ بود و سواد خواندن نداشت فرمود: چه بخوانم، جبرئيل گفت: (بخوان بنام پروردگارت كه آفريد، انسان را از خونى بسته، بخوان بنام پروردگار بلندمرتبهات كه به وسيله قلم تعليم داد و به انسان آنچه را كه نمى دانست آموخت [سوره علق آيات ابتدائى] محمّد (ص) از عظمت وحى به اضطراب افتاد و در كمال خستگى و لرزش از زبان جبرئيل مى شنيد: (اى محمّد تو پيامبر برگزيده خدا هستى و من ملك وحى، جبرئيل هستم) رسول خدا (ص) با حالت اضطراب و ناباورى از غار حرّا بيرون آمد و به جانب خانه خديجه (س) حركت نمود، وقتى به منزل رسيد، به خديجه (س) كه حال او را نامساعد مى ديد، فرمود: (مرا بپوشان) آنگاه رواندازى به خود پيچيد و از شدّت عظمت واقعهاى كه رخ داده بود بيهوش و بىرمق به خواب رفت، ناگهان مجددا جبرئيل نازل شد و خطاب كرد (اى جامه به خود پيچيده، برخيز و مردم را انذار كن و پروردگارت را به بزرگى ياد كن [سوره مدّثر، آيات 3- 1.]. به اين ترتيب محمّد (ص) به رسالت مبعوث شد، خديجه (س) اولين زنى بود كه به آن حضرت ايمان آورد، همچنين حضرت على (ع) كه در آن زمان كودكى ده ساله بود، اوّلين مردى بود كه به رسالت آن حضرت اقرار نمود و اين سه نفر به عنوان مناديان توحيد به تنهايى در كنار كعبه نماز مى گزاردند. قصص الأنبياء(قصص قرآن)، فاطمه مشايخ، ص670 ، انتشارات فرحان، 1381، نوبت اول دفعي و تدريجي بودن نزول: بعضى نزول قرآن را به معنى آغاز نزول قرآن تفسير كرده اند، بنابراين مانعى ندارد كه آغاز آن در شب قدر باشد، و دنبال آن در طول 23 سال. از يكسو در آيه مى خوانيم «قرآن در ليله مباركه نازل شده است». از سوى ديگر، در آيه 185 سوره «بقره» آمده: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ: « (روزه در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمائى مردم در آن نازل شده است». و از سوى سوم، در سوره «قدر» مى خوانيم: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ: «ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم»! از مجموع اين آيات، به خوبى استفاده مى شود: آن شب مباركى كه در آيه مورد بحث به آن اشاره شده، شب قدر در ماه مبارك رمضان است. از اين كه بگذريم، از آيات متعددى استفاده مى شود كه پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از نزول تدريجى قرآن، از آن آگاهى داشت، مانند آيه 114 سوره «طه»: وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ: «پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مكن، پيش از آن كه وحى بر تو تمام شود». و در آيه 16 سوره «قيامة» آمده است: لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ: «زبانت را به خاطر عجله براى خواندن (قرآن) حركت مده». از مجموع اين آيات، مى توان نتيجه گرفت كه قرآن داراى دو نوع نزول بوده است: اول «نزول دفعى» و جمعى، كه يكجا از سوى خداوند بر قلب پاك پيامبر صلى الله عليه و آله در ماه رمضان و شب قدر نازل گرديده، دوم «نزول تدريجى» كه بر حسب شرائط و حوادث و نيازها در طى 23 سال نازل شده است. شاهد ديگر اين سخن، اين كه: در بعضى از آيات قرآن تعبير به «انزال» و در بعضى ديگر تعبير به «تنزيل» شده است، از پارهاى از متون لغت استفاده مى شود كه «تنزيل» معمولًا در مواردى گفته مى شود كه چيزى تدريجاً و به صورت پراكنده و تدريجى نازل شود، اما «انزال» مفهوم وسيعى دارد كه هم نزول تدريجى را شامل مى شود و هم نزول دفعى را.( به« مفردات راغب» ماده« نزل» مراجعه شود.) و جالب اين كه در تمام آيات فوق كه سخن از نزول قرآن در شب قدر و ماه مبارك رمضان است تعبير به «انزال» شده كه با «نزول دفعى» هماهنگ است، در حالى كه در موارد ديگرى كه سخن از «نزول تدريجى» در ميان است تنها تعبير به «تنزيل» شده است. اما اين «نزول دفعى» بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله چگونه بوده؟ آيا به شكل همين قرآن فعلى با آيات و سورههاى مختلف؟ يا مفاهيم و حقايق آنها به صورت فشرده و جمعى؟. دقيقاً روشن نيست، همين قدر از قرائن فوق مى فهميم كه يك بار اين قرآن در يك شب بر قلب پاك پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است و يك بار تدريجى در 23 سال. شاهد ديگر، براى اين سخن اين كه تعبيرات آيه فوق، ظهور در مجموع قرآن دارد، درست است كه واژه «قرآن» به «كل» و «جزء» آن هر دو اطلاق مى شود، ولى نمى توان انكار كرد كه، ظاهر اين كلمه به هنگامى كه قرينه ديگرى همراه آن نباشد مجموع قرآن است، و اين كه بعضى آيه مورد بحث را به آغاز نزول قرآن تفسير كردهاند، و گفته اند: نخستين آيات قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده، خلاف ظاهر آيات است. و از آن ضعيفتر قول كسانى است كه مى گويند: چون سوره «حمد» كه عصاره و خلاصهاى از مجموع قرآن است در شب قدر نازل شده، تعبير به: «انّا انْزِلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»، گرديده است! تمام اين احتمالات، مخالف ظاهر آيات است؛ چرا كه ظاهر آن اين است كه تمام قرآن در شب قدر نازل شده. تنها چيزى كه باقى مى ماند اين است: در روايات متعددى كه در تفسير على بن ابراهيم از امام باقر و امام صادق و امام ابوالحسن (موسى بن جعفر) عليهم السلام نقل شده مى خوانيم، كه در تفسير: انّا انْزِلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ، فرمودند: هِىَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ، أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْقُرْآنَ فِيْها إِلَى الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ جُمْلَةً واحِدَةً، ثُمَّ نَزَّلَ مِنَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فِىْ طُولِ عِشْرِيْنَ سَنَةٍ: «منظور از اين شب مبارك، شب قدر است كه خداوند همه قرآن را يكجا در آن شب به «بيت المعمور» نازل كرد، سپس در طول بيست سال از «بيت المعمور» بر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله تدريجاً نازل فرمود» (توجه داشته باشيد كه در اينجا نيز در مورد نزول دفعى تعبير به «أَنْزَل» و در مورد نزول تدريجى تعبير به «نَزَّل» شده است).( تفسير« نور الثقلين»، جلد 4، صفحه 620- در اين حديث نزول قرآن به طور تدريجى در بيست سال ذكر شده، در حالى كه مى دانيم دوران نبوت كه قرآن در آن نازل مى شد در بيست و سه سال بود، ممكن است اين تعبير از اشتباه راوى و يا غلط در نسخههاى حديث مى باشد.) تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي دام ظله، ج21، ص 161 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
37 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 12 مهر 91 - 10:58:53
با سلام گروه پاسخ به شبهات ضمن تشکر از جوابها شما، لطفاً اگر مي شود ، چند آيه ديگر در قران کريم نام ببريد که خداوند متعال در قران کريم ،بني اسرائيل زمان حضرت خاتم الانبيا(ص) را با لفظ بني اسرائيل خطاب نموده باشد، نه بني اسرائيل زمان حضرت موسي(ع). البته همان آيه 40سوره بقره کفايت مي کند، ولي احتياج دارم. با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي از آياتي كه بني اسرائيل عصر رسول خدا صلي الله عليه و اله را مورد خطاب قرار مي دهد : وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَني إِسْرائيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى مَسْحُورا«ما به موسى نه معجزه روشن داديم پس از بنى اسرائيل سؤال كن آن زمان كه اين (معجزات نه گانه) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «اى موسى! گمان مىكنم تو ديوانه (يا ساحرى)!»اسراء 101 يا بَني إِسْرائيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوىاى «بنى اسرائيل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات داديم و در طرف راست كوه طور، با شما وعده گذارديم و «منّ» و «سلوى» بر شما نازل كرديم!سوره طه 80 سَلْ بَني إِسْرائيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب»از بنى اسرائيل بپرس: «چه اندازه نشانههاى روشن به آنها داديم؟» (ولى آنان، نعمتها و امكانات مادى و معنوى را كه خداوند در اختيارشان گذاشته بود، در راه غلط به كار گرفتند.) و كسى كه نعمت خدا را، پس از آن كه به سراغش آمد، تبديل كند (و در مسير خلاف به كار گيرد، گرفتار عذاب شديد الهى خواهد شد) كه خداوند شديد العقاب است.بقره 211 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
38 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 22 مهر 91 - 10:14:22
با سلام گروه پاسخ به شبهات، حول و حوش يک ماه پيش ، جناب اقاي دکتر رضايي اصفهاني در برنامه پرسمان قراني فرمودند که ، برخي از واژه هاي قران فارسي هستند، مثل: لا جناح و فردوس. و از طرف ديگر خداوند در آيه 103سوره نحل و اياتي ديگر مي فرمايد که : اين قران به زبان عربي مبين مي باشد. لطفاً در اين مورد توضيح بيشتر بدهيد. با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي قائلان به وجود لغات غير عربى در قرآن معتقدند كه بودن چند فقره لغت غير عربى، قرآن را از صفت عربى نمى اندازد. چنانكه قصيده و غزل فارسى هم با آنكه لغات عربى بسيارى دارد، ولى اين واژگان عربى اش، آن را غير فارسى يا عربى نمى گرداند. و به اين واژهها كه از زبان ديگر وارد زبان ديگر شود «واژههاى دخيل» مى گويند.لذا در قران الفاظي از فارسي ، هندي ، سرياني ، عبراني، تركي ،رومي و غيره وجود دارد به عنوان نمونه لغت فارسى: 1. إستبرق (كهف، 31/ دخان، 53/ رحمان، 54/ انسان، 21)؛ 2. سجّيل (هود، 82/ حجر، 74/ فيل، 4) 4. مقاليد (زمر، 62/ شورا، 12)؛ 5. أباريق (واقعه، 18)؛ 6. بيع (حج، 40)؛ 7. تنّور (هود، 40/ مؤمنون، 27)؛ 8. جهنّم (77 مرتبه در قرآن آمده است)؛ 9. دينار (آل عمران، 57)؛ 10. الرّسّ (فرقان، 38)؛ 11. الرّوم (روم، 2)؛ 12. زنجبيل (انسان، 17)؛ 13. سجّين (مطفّفين، 7- 8)؛ 14. سرادق (كهف، 29)؛ 15. سقر (قمر، 48/ مدثر، 26 و 27 و 42)؛ 16. سلسبيل (انسان، 18)؛ 17. سندس (كهف، 31؛ دخان، 53؛ انسان، 21)؛ 18. قرطاس (انعام، 7 و 91)؛ 19. أقفال (محمّد صلّى اللّه عليه و آله، 24)؛ 20. كافور (انسان، 5)؛ 21. كنز (هود، 12/ كهف، 82/ فرقان، 8)؛ 22. مجوس (حج، 17)؛ 23. ياقوت (رحمان، 58)؛ 24. مرجان (رحمان، 22 و 58)؛ 25. مسك (مطفّفين، 26)؛ 26. وردة (رحمان، 37)؛ 27. هود (بقره، 111 و 135 و 140)؛ 28. يهود (بقره، 113 و 120/ مائده، 18 و 51 و 64 و 82/ توبه، 30/ آل عمران، 67) ج) لغت رومى: 1. صرهنّ (بقره، 210)؛ 2. فردوس (كهف، 107)؛ 3. قسط (نساء، 47)؛ 4. قسطاس (اسراء، 35)؛ 5. الرّقيم (كهف، 9)؛ 6. الصّراط (فاتحه، 6)؛ 7. قنطار (نساء، 20)؛ 8. عدن (توبه، 72).لغت هندى: 1. إبلعى (هود، 44)؛ 2. طوبى (رعد، 29)؛ 3. سندس (كهف، 31).لغت سريانى: 1. سريّا (مريم، 24)؛ 2. طه (طه، 1)؛ 3. عدن (توبه، 72)؛ 4. فردوس (كهف، 107)؛ 5. طور (طور، 1)؛ 6. هونا (فرقان، 63)؛ 7. هيت (يوسف، 23)؛ 9.؛ 10. ربّيّون (آل عمران، 146)؛ 11. رهوا (دخان، 24)؛ 12. سجّدا (بقره، 58)؛ 13. قيّوم (بقره، 255)؛ 14. أسفار (جمعه، 5)؛ 15. قمّل (اعراف، 133)؛ 16. اليمّ (طه، 39)؛ 17. شهرا (بقره، 185)؛ 18. صلوات (حج، 40)؛ 19. أزر (انعام، 74)؛ 20. قنطار (آل عمران، 75).لغت عبرانى: 1. كفّر (محمد، 22)؛ 2. هونا (فرقان، 63)؛ 3. أخلد (اعراف، 176)؛ 5. مرقوم (مطففين، 9)؛ 6. رمزا (آل عمران، 41)؛ 7. فوم (بقره، 61)؛ 9. طوى (طه، 12)؛ 10. اليمّ (طه، 39)؛ 11. الرّحمان؛ 12. الأليم (بقره، 10)؛ 13. بعير (يوسف، 65)؛ 14. درست (انعام، 105)؛ 15. حطّة (بقره، 65)؛ 16. الأسباط (بقره، 136)؛ 17. راعنا (بقره، 104)؛ 18. لينة (حشر، 15)؛ 19. قسيّة (مائده، 13)؛ 20. قسّيسين (مائده، 12).نبطى: 1. سينا (مؤمنون، 20)؛ 2. أسفارا (جمعه، 25)؛ 3. الحواريّون (آل عمران، 25)؛ 4. الأكواب (زخرف، 71)؛ 5. تتبيرا (اسراء، 7)؛ 6. سريّا (مريم، 24)؛ 8. طه (طه، 1)؛ 10. ملكوت (انعام، 75)؛ 11. هيت (يوسف، 23)؛ 12. الّا (توبه، 8)؛ 13. رهوا (دخان، 24)؛ 14. وراءهم (مؤمنون، 100)؛ 15. وزر (قيامت، 11)؛ 16. قطّنا (ص، 16)؛ 17. إصرى (آل عمران، 81)؛ 18. كفّر (آل عمران، 83)؛ 20. كفلين (حديد، 28)؛ 21. اليمّ (اعراف، 136)؛قبطى: 1. متّكا (يوسف، 31)؛ 2. لات (ص، 3)؛ 3. مزجاة (يوسف، 88)؛ 4. بطائن (الرحمن، 55). ط) لغت تركى: غسّاق (ص، 57)؛ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
39 |
نام و نام خانوادگي: اشرف مخلوقات -
تاريخ: 23 مهر 91 - 16:05:41
???? گروه شبهات ميشه بگيد اتحاد وبرادري يعني چه ميشه بگيد اتفاق نظر يعني چه ايا شما يك طرفه به قاضي نميريد هر حرفي كه شما از قران بياوريد چون قران است ما قبول داريم ولي شما اگرهر كسي برايتان ايات قران بياورد اگر شيعه نباشد حرف را قبول نداريد وفقط ميخواهيد جوابي در ان لحظه بدهيد تا مبادا كم بياريد وبرايتان بد شود خودتان مي دونين منظورم چيست در ايران رسانه در دست شماست بايد اين طور جواب بدهيد مگرنه يكي ديگه بجاي شما ميگزارن دنبال حق باشيد حتا به قيمت جانتان خدا هدايتتان كند من دوست دارم همه تسليم خدا باشيم نه كسه ديگه براي مال يا ثبات دنيايي تلاش نكن خدا روزي هر كس را ميده از خدا بخواهيد نتيجه خواهيد گرفت هم معنوي هم مادي خدا نگهدارتان باشد به اميد امت واحد شيعه وسني برادر نه دشمن |
40 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 16 آبان 91 - 09:40:12
جناب اشرف مخلوقات ، جناب محسن آيا در قرآن نخوانده ايد كه اين كتاب گروهي را هدايت و گروهي را به انحراف مي اندازد تا زماني كه اساتيد شما همچون عبدالله حيدري و خدمتي و ديگر افراد معاند شبكه كلمه باشند در اين انحراف و سوئ برداشت از قرآن باقي خواهيد ماند . |
صفحه بعد | [1] [2] |