بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ :94/10/03
مجری:
حضرت استاد سلام علیکم و رحمه الله خیلی خوش آمدید این ایام بر شما مبارک باد!
استاد حسینی قزوینی
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
استاد با توجه به اینکه در هفته وحدت قرار داریم میخواهیم قدری در خصوص اهمیت این موضوع از دیدگاه قرآن عزیز و قرآن شریفمان مطالبی را بفرمایید.
استاد حسینی قزوینی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
در رابطه با قضیه وحدت، این را از چند زاویه و محور می شود مورد بحث قرار داد:
وحدت از دیدگاه خود قرآن، وحدت از دیدگاه نبی مکرم، وحدت از دیدگاه امیرالمؤمنین - بزرگ منادی وحدت -، وحدت از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت. عوامل شکل گیری وحدت و موانع وحدت در جهان اسلام و مخصوصا در عصر حاضر که مسلمانان به جان هم افتادهاند و همدیگر را می کشند در مناطق مختلف؛ شیعه، سنی، نمی دانم علوی، دروزی دارند کشته می شوند و متاسفانه همه اینها هم طرف مقابل را تقربا الی الله و به عنوان منادی وحدت و به عنوان پیاده کردن توحید و سنت پیغمبر و اسلام راستین دارند همدیگر را میکشند! با ذکر الله اکبر دارند الله اکبر را می کشند. و لذا من معتقدم که هرچه در این رابطه صحبت شود ارزش دارد و همچنین در این شبکه های شیطانی صهیونیستی الآن چند مدتی است دارند تلاش میکنند هفته وحدت را زیر سوال ببرند، اصلا خود وحدت را زیر سوال ببرند و حتی عزیزان اهل سنتی که در این همایشها و کنفرانسهای بین المللی وحدت شرکت میکنند اینها را به باد فحش و اهانت میگیرند.
اما در رابطه با قرآن، عزیزان دقت کنند:
ما آیات متعددی در اهمیت وحدت از دیدگاه قرآن داریم اولین آیه، آیه 103، سوره آل عمران است. عزیزان همه حفظند.
واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.
و اعتصام بحبل الله بکنید جمیعا.
دیگر خطاب به یک دسته و دسته دیگر نیست، امر هم هست، امر هم آقایان میگویند: دلیل بر وجوب است و فور.
همگی در کنار توحید و کنار کلمة الله هی العلیا جمع بشوید.
چه بسا اگر ما همین تعبیر را نسبت به مسیحیها هم داشته باشیم:
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله،
سوره آل عمران، آیه 64.
شاید این آیه شریفه شامل آنها هم بشود.
و لا تفرقوا نهی صریح است، این شوخی بردار نیست و بعد خدای عالم میآید آن نعمت وحدتی که صدر اسلام شامل حال مسلمانان شد، آن را ذکر میکند:
و اذکروا نعمه الله اذ کنتم اعداءا فألف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا.
سوره آل عمران، آیه 103.
و در سوره حجرات، آیه 10 میفرماید:
انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم.
همه مؤمنین برادر هستند.
حالا مراد از مؤمنین چیست، شاید در این آیه: کل من امن بالله باشد؛ ایمان به خدای عالم باشد.
از طرف دیگر، قرآن همان طوری که وحدت را نعمت الهی می داند، هر گونه تفرقه را عذاب الهی و عذاب آسمانی میداند:
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعا؛
خدا عذابی از آسمان بفرستد و شما را دچار تفرقه، و اختلاف و چند دستگی کند.
وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْض.
سوره انعام، آیه 65.
امروز بخاطر این تفرقه ، کشتار و ذبح اطفال و ویرانی را شاهد هستیم.
وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْض ، دیگر از این واضحتر و روشنتر؟ یا در سوره انعام، آیه 159 میخوانیم که:
ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا؛
آنهایی که تفرقه را شعار خودشان قرار میدهند و بر طبل تفرقه میکوبند؛
لست منهم فی شیء؛
ای پیغمبر تو جزء اینها نیستی.
اینها کاملا واضح و روشن است.
سیوطی در ذیل آیه شریفه: و اذکروا نعمت الله اذ کنتم اعداءا فالف بین قلوبکم، میگوید:
کان الحرب بین الاوس و الخزرج عشرین و مائة سنة؛
120 سال بین اوس و خزرج جنگ بود.
یعنی شما حساب کنید هر نسلی 35 سال است -معمولا حد متوسط هر نسلی را 35 در نظر میگیرند، 35 با نسل قبلی 35 با نسل بعدی- شما ببینید نزدیک 5 نسل اینها گرفتار جنگ بودند. بعد میگوید:
حتی قام الاسلام؛ فأطفأ الله ذلك و ألف بينهم؛
اسلام قیام کرد. اسلام این آتش 120 ساله را خاموش کرد.
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 2،ص 61.
اسلام یک جنگ 120 ساله را خاموش و بین مسلمانها الفت ایجاد کرد؛ حال چه شده که امروز مسلمانهای ما دوباره گرفتار اختلاف شدند؟! همدیگر را تکفیر میکنند، همدیگر را میکشند، و تمام قاتل و مقتول هم قائل به شهادتین هستند!
بدبختی اینجاست که اینها در برابر کفار، یهود و صهیونیستها حتی یک جمله هم حرف نمیزنند بلکه روابط حسنه هم دارند. با کسانی که
اشد الذین امنوا عداوة
هستند رابطه برقرار میکنند.
این منطق قرآن است، ما با مسائل سیاسی کاری نداریم. قرآن میگوید: یهود شدیدترین و سخت ترین دشمن مسلمانان هستند.
آقای اردوغان! با عربستان سعودی چقدر رابطه دارید؟ چه شد؟ شما الآن با همه همسایههایت؛ با سوریه، با عراق، با ایران، با روسیه درگیری! ولی با اسرائیل رابطه برقرار میکنی! داعیه این هم داریم که مسلمان هستیم و میخواهیم اسلام را پیاده کنیم!
من احساس میکنم که این بزرگواران دچار یک توهم و اشتباه شدهاند.
إذ كنتم تذابحون فيها؛
در این120 سال همدیگر را ذبح میکردید.
همان کاری که اکنون در منطقه صورت میگیرد!
یاکل شدیدکم ضعیفکم حتی جاء الله بالاسلام فاخی به بینکم و الف به بینکم؛
همدیگر را نابود میکردید، اغنیا ضعفا را میخوردند و نابود میکردند.
یاکل شدیدکم ضعیفکم، شاید آن زمان بحث خوردن انسانها بود که الآن وهابیت دارند فتواهای عجیب و غریبی میدهند!
در خود تفسیر طبری هم همین تعبیر میآید؛
کانت الحرب بین الاوس و الخزرج عشرین و مئه سنه؛
120 سال جنگ بین این دو قبیله بود تا خدای عالم
الف بینهم برسوله محمد صلی الله علیه و آله.
جامع البيان عن تأويل آي القرآن، محمد بن جرير الطبري، ج 4، ص 46.
این پیغمبری که باعث الفت بین اوس و خزرج شد، یک جنگ 120 ساله را نابود کرد، این پیغمبر هنوز در بین ما هست، سنتش در میان ما هست، سخنان او در میان ما هست، سخنان اصحابش، سخنان اهل بیتش در میان ما هست، چرا ما فاصله گرفتیم از قرآن؟ چرا فاصله گرفتیم از رسول اکرم؟ چرا نمیآییم در کنار مائده محمد و آل محمد جمع بشویم و اختلافات خانمانسوز را کنار بگذاریم؟
در سوره توبه آیه عجیبی است، خدای تعالی میفرماید:
لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم للمؤمنین رئوف رحیم؛
بر نبی مکرم خیلی سخت است آن کارهایی که شمار را رنج میدهد، اذیت میکند. نبی مکرم نسبت به مؤمنین رئوف و مهربان است.
سوره توبه، آیه 128.
آقایان وهابیها! این کشت و کشتار شما، قبل از اینکه مسلمانها را زجر بدهد، قلب مطهر و روح پاک پیغمبر را رنج میدهد، اذیتش میکند، عزیز علیه ما عنتم.
به دلیل همین آیه عزیز علیه ما عنتم،
هر آنچه که مسلمانها را اذیت کند بر قلب نبی مکرم گران است، قلب پاک او را به درد میآورد.
به خاطر نبی مکرم هم که شده شما اولا بزرگانتان، مفتی اعظمتان بیایند با مراجع ما صحبت بکنند، یا گروه هیأت علمیتان بیایند با گروه هیأت علمی حوزههای علمیه با هم گفتگو کنند که راه چاره چیست؟ حقایق بیان بشود. اگر هم شما قبول نکردید، این اهل سنت بدانند که شما از اسلام بهرهای نبردید، گرچه خود دکتر طیب -شیخ الازهر- هم گفت که: این وهابیهای جدید، این سلفیها، همان خوارج هستند. دکتر علی جمعه هم صراحتا گفت: اینها سگهای جهنم هستند. ولی اگر اینها بیایند در یک مناظره و گفتگوی علمی درست، بنشینند، همه چیز حل میشود.
یک روایتی است، من این روایت را، هم از منابع اهل سنت میخواهم بخوانم، هم از منابع شیعه. عزیزان دقت کنند این کتاب صحیح بخاری است و بیت الافکار الدولیه ریاض هم چاپ کرده. نبی مکرم میفرماید:
ترى المؤمنين في تراحمهم و توادهم و تعاطفهم كمثل الجسد إذا اشتكى عضو تداعى له سائر جسده بالسهر و الحمى؛
تمام مؤمنین و مسلمانهای جهان همانند یک بدنند؛ یکی از عضوها به درد آید، درد تمام عضوهای بدن را فرا میگیرد.
صحيح البخاري، البخاري، ج 7،ص 78.
این سخن نبی مکرم است. میگوید: گوش شما درد میکند، ولی درد کل بدن را میگیرد. چشم درد میکند، ولی زجر مال کل بدن است. مسلمانها باید اینچنین باشند، ما کشتار مردم در فرانسه توسط داعش را هم محکوم میکنیم و با خانوادههایشان اعلام همدردی میکنیم. آنها هم انسان هستند. امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر فرمود:
إما أخ في الدّين و إما نظير لك في الخلق.
نهاية الأرب في فنون الأدب، النويري، ج 6، ص 20.
ولی چطور شد جلوی سفارت فرانسه در تهران شمع روشن کردند! اما در جریان کشتار دو هزار انسان بیگناه در نیجریه، هیچ عکس العملی نشان ندادند، آیا اینها انسان نیستند؟! نباید حداقل در وبلاگتان، در سایتتان تسلیت بگویید؟ با خانوادههای این عزیزان داغدیده اعلام همدردی کنید؟
این قضایا را مردم میبینند، ملک سلمان تلفنی با رئیس جمهور نیجریه صحبت میکند و این کشت و کشتار را تأیید میکند! بدبختی اینجاست و یک نفر هم نیست به این آقایان بگوید این کارها چیست؟ این پیغمبر، این قرآن.
ولی خوب این را بدانند وقتی که اینها آمدند بین بین الحرمین حدود هشت سال، نه سال قبل انفجار صورت گرفت، درست است سی تا چهل تا از عزیزان ما شهید شدند، تعدادی از خانوادهها داغدار شدند، ولی این قضایا رفت روی آنتن جهانی، تمام مردمی که تا به حال برای یک بار هم اسم اباالفضل را، اسم امام حسین علیه السلام را نشنیده بودند، سؤال شد: آقا این گنبد چیست؟ اینجا کجاست؟ بین الحرمین یعنی چه؟ فرهنگ بین الحرمین با خون این عزیزان ما رفت در فرهنگ جامعه جهانی نهادینه شد.
قضیه ترور و شهادت شهید حکیم در کنار حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام پیش آمد، یک دفعه گنبد امیرالمؤمنین علیه السلام رفت روی آنتنها؛ آقا اینجا کجاست؟ این گنبد مال کیست؟ قضیه امیرالمؤمنین علیه السلام و نجف اشرف در فرهنگها جای گرفت. اینها هر کاری میکنند مصداق اتم
یخربون بیوتهم بایدیهم.
سوره حشر، آیه 2
هستند.
از نیجریه کسی خبر نداشت، از اینکه اینها بیست و پنج میلیون نفر به برکت آقای زکزاکی شیعه شد، کسی خبر نداشت. این موضوع در کل جهان و در کل چهل و نه کشور آفریقایی پیچید و یقین بدانند، من انشاء الله سال آینده آمار میدهم؛ بیست و پنج میلیون شیعه آفریقا، به حول و قوه الهی به دویست و پنجاه میلیون تبدیل میشود.
شما میتوانید انسانها را ترور بکنید، بکشید، قلبهای مردم را که نمیتوانید تسخیر کنید. قلب دست خدای عالم است، مردم امروز بیدارند، متوجهند قضیه چیست. حالا خواهید دید همین کشت و کشتار، اینها نفرین و لعنت ابدی مردم را نثار ملک سلمان میکند، همان طوری که تا یک سال قبل در یمن، عربستان سعودی طرفدار زیاد داشت، الآن شما ببینید تمام آنهایی که صدایشان میرود روی آنتن، بدترین لعنها را به آل سعود میکنند، بدترین ناسزاها را به آل سعود میگویند. خوب شما همین را میخواستید؟
از منابع شیعه هم علامه مجلسی نقل میکند که امام صادق علیه السلام فرمود:
المؤمنون في تبارهم وتراحمهم وتعاطفهم كمثل الجسد إذا اشتكى تداعى له سائره بالسهر و الحمى؛
مؤمنین در نیکی به یکدیگر و عطوفت به یکدگر و ترحم به یکدیگر همانند یک جسدی نسبت به یکدیگرند که اگر یکی از اعضا را درد فرا بگیرد سایر اعضا هم با او همدردی میکنند و هم ناله میشوند.
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 71، ص 234.
کتاب اسد الغابه از کتابهای معتبر طراز اول رجال اهل سنت است، شرح حال صحابه را دارد، در ذیل همان آیه شریفهای که خواندیم وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا که صد و بیست سال جنگ با آمدن اسلام و نبی مکرم برطرف شد، و وحدت و محبت میان مسلمانها ایجاد شد، میگوید: کسی به نام شاس بن قیس یک پیرمردی بود عظیم الکفر و نسبت به مسلمانها خیلی کینه داشت و حسد میبرد بر مسلمانها! این آمد نزد اصحاب پیغمبر از اوس و خزرج، دید در یک مجلسی اینها با هم جمع شدند و صحبت میکنند، میخندند و خیلی صفا میکنند با همدیگر و بعد از صد و بیست سال عداوت بین اینها تبدیل شده به یک جلسه گفتگوی خیلی دوستانه! وقتی این حالت را دید، گفت:
لا و الله ما لنا معهم اذ اجمتع ملؤهم من قرار؛
ما برایمان آرام و قرار نیست، وقتی میبینیم این مسلمانان -اوس و خزرج- در یک جا با هم جمع شدند.
أسد الغابة، ابن الأثير، ج ، ص 148.
الآن هفته وحدت است، کنفرانس بین المللی وحدت در نزدیک 2000-3000 نفر جمعیت از شیعه و سنی آوردند، دارند در تهران با همدیگر گفتگو میکنند؛ اینها را با زور سر نیزه هم که نیاوردهاند، به زور شمشبر هم که نیاوردهاند! دعوت کردهاند اینها از داخل کشور و خارج کشور. خوب اینها میآیند اینجا جمع میشوند. شما ببینید در این شبکههای شیطانی وهابی نسبت یه این اجتماع شیعه و سنی چه برخوردی دارند، چه حرفهای رکیکی نسبت به علمای اهل سنت -حالا شیعه سر جای خودش- میزنند؟! عین همان کاری که شاس بن قیس، این یهودی شناسنامه دار رذل انجام میداد، امروز توی این شبکههای وهابی انجام میدهند.
فامر فتی شابا من یهود اغمد فاجلس إليهم ثم ذكرهم يوم بغاث و ما كان فيهم، و أنشدهم بعض ما كانوا تقاولوا فيه من الاشعار و كان يوم بغاث يوما اقتتلت فيه الأوس و الخزرج؛
یکی از جوان های یهود را تحریک کرد و گفت: برو در داخل اینها بنشین و روز بغاث را که یکی از روزهای خیلی سختی بود که اوس و خزرج جنگ خیلی مفصلی داشتند و کشتار زیادی از طرفین اتفاق افتاد، به یادشان بیاور.
و میخواست با این کار آتش اختلاف را بین آنها روشن کند! آن یهودی هم همین کار را کرد!
امروز هم بر فرض یک آقای روحانی بیست و پنج سال، سی سال قبل رفته در یک جا به اهل سنت توهین کرده، بعدش هم ده بار عذر خواهی کرده و پشیمان هم شده و جبران هم کرده، ببینید اینها مرتب در شبکههایشان، سخنرانی و اهانت سی سال قبل را تکرار میکنند، مانند همان کاری که آن یهودی میکرد، . نقش جوان یهودی را امروز این شبکه کلمه و غیره دارند انجام میدهند.
ایشان آمد و شروع کرد؛
فتكلم القوم عند ذلك فتنازعوا و تفاخروا.
آنها هم تازه به اسلام گرویده بودند و هنوز اسلام در روح و جان و قلبشان خیلی نفوذ نکرده بود، و بالاخره مورد تحریک قرار گرفتند.
بحمدالله علمای اهل سنت ما فرهنگشان در سطح خیلی بالا هست، تحت تأثیر این شیاطین شبکههای وهابی قرار نمیگیرند الحمد لله.
کار به جایی رسید که شمشیر کشیدند و شروع کردند آغاز جنگ! خبر به پیغمبر رسید؛
فخرج إليهم فيمن معه من المهاجرين من أصحابه حتى جاءهم فقال يا معشر المسلمين الله الله أبدعوى الجاهلية و أنا بين أظهركم بعد أن هداكم الله تعالى إلى الاسلام؛ و ألف بينكم ترجعون إلى ما كنتم عليه كفارا؛
ای مسلمانها شما را به خدا شما را به خدا امروز دارید ادعای زمان جاهلیت را راه انداختید. در جاهلیت فلان قبیله از فلان قبیله را کشت. من هنوز در میان شما هستم بعد از آن که خدای عالم به برکت من شما ر ا به اسلام راهنمایی کرد، به برکت اسلام شما را از جاهلیت نجات داد، از کفر نجات داد دارید به دوران کفر بر میگردید؟!
این پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به جهت اختلاف مسلمانهای اوس و خزرج اینقدر متأثر میشود و و أنا بين أظهركم خیلی پیام دارد؛ من در میان شما هستم، شما دارید شعار جاهلی سر میدهید! همدیگر را کافر قلمداد میکنید! شمشیر به دست گرفتید میخواهید همدیگر را بکشید؟! یعنی مشخص است که بعد از من چه کارهایی خواهید کرد.
اینها همه نشان میدهد که قضیه وحدت از دیدگاه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) یک بحث اساسی بوده و کسانی که از وحدت مسلمانها زجر میکشند، یا ریشه یهودی دارند و یا صفت یهودی و در آن شک و شبههای نیست. و ما باید یک مقداری دقت بکنیم که این مباحث انشاءالله از میان مسلمانها برداشته بشود و توقعات بیجای بعضی از شیعهها یا سنیها از بین برود.
یک آقایی به یکی از این شبکههای شیطانی پیامک داده که اگر اینها میخواهند وحدت را در ایران پیاده کنند، چرا دوازدهم ربیع را به عنوان روز ولادت پیغمبر نمیگیرند و هفدهم ربیع را میلاد میگیرند یا تعطیل میکنند؟! در ایران نزدیک هشتاد میلیون جمعیت است، از این هشتاد میلیون، بین هفت تا هشت میلیون و بالفرض ده میلیون از عزیزان اهل سنت هستند. هفتاد میلیون جمعیت در اینجا است، قانون اساسی و دیگر قوانینش، قانون اساسی و قوانین شیعه است، اگر این کار انجام شود، آن وقت دولت چه جوابی به این هفتاد میلیون جمعیت بدهد؟
شهید مطهری در کتاب امامت و رهبری، چاپ اول انقلاب، صفحه بیست و یک و بیست و دو میگوید: ما شیعه هستیم، افتخار تبعیت از اهل بیت را داریم و وحدت را هم از ضروریات میدانیم، ولی حاضر نیستیم به خاطر وحدت از یک مستحب کوچک و از یک مکروه کوچکمان دست برداریم و انتظار هم نداریم عزیزان اهل سنت ما هم به خاطر وحدت از یک مستحب کوچک و یک مکروه کوچکشان دست بردارند.
یک آقای باصطلاح مولوی، گفته است: مرحوم شرف الدین وقتی رفته بود مکه و آنجا نماز جماعت خواند، تمام اهل سنت پشت سرش نمار خواندند، خوب این خیلی خوب و زیباست. ولی متاسفانه مطلبی از خودش اضافه کرده که: قطعا، یقینا سید شرف الدین موقع وضو گرفتن، پاهایش را شسته است! ای لعنت خدا بر این دروغگویان و لعنت الله علی الکاذبین! خوب فتاوای ایشان روشن است، مگر امکان دارد یک شیعه برای اینکه یک نماز پشت سرش بخوانند، بیاید بر خلاف قرآن، بر خلاف سنت صحابه، بر خلاف اهل بیت، پاهایش را در وضو بشوید؟! این یقین را از کجا آوردید شما؟ پس وقتی که رهبری زاهدان آمد و علمای اهل سنت پشت سر ایشان نماز خواندند، حتما یقین داشتید که ایشان هم موقع وضو گرفتن پاهایش را شست و آمد نماز خواند! یا نه، علمای اهل سنت مسح کشیدند، آمدند نماز خواندند. باید یکی از اینها باشد!
معنای وحدت این نیست که ما بیاییم تابع اهل سنت بشویم، اهل سنت بیایند تابع ما بشوند.
یکی از پیامهای بزرگ وحدت ای دوستان و عزیزان شیعه! عزیزان اهل سنت! این هست که از هرگونه اهانت، فحش و ناسزا به مقدسات اهل سنت و به مقدسات شیعه جلوگیری بشود. این بالاترین آرمان و هدف نهایی وحدت است. مسلمانان باید زندگی مسالمت آمیز داشته باشند، شیعه با شیعه بودنش، سنی با سنی بودنش. الآن در خود ایران هزاران خانواده هستند، شوهر سنی است، همسرشان شیعه هست، بچههایش دو تا سنی است، خوب چطور زندگی میکنند؟ ما برویم اینها را ملاک قرار بدهیم.
مجری
استاد خیلی ممنون!
یکی از عوامل وحدت میان امت اسلام که فکر میکنم خیلی هم مهم است، بحث ولایت اهل بیت عصمت و طهارت است، یعنی اگر محور، اهل بیت عصمت و طهارت هستند فکر میکنم بهانه خیلی خوبی هست برای وحدت بین همه مسلمانان چه شیعه و چه سنی. در این باره هم توضیحاتی بفرمایید.
استاد حسینی قروینی
این موضوع که من خیلی دوست دارم روشن بشود ما مراجعه کنیم به خود کتابهای اهل سنت، آنها را ملاک قرار بدهیم، همان طوری که آیت الله عظمای بروجردی هم بر این مطلب تأکید داشتند که یکی از بهترین راههای وحدت میان مسلمانها جمع شدن در کنار مائده آسمانی و الهی اهل بیت عصمت و طهارت است و اینکه اینها را به عنوان مرجعیت علمی برای خودمان قرار بدهیم، به جای اینکه برویم از فلان آقا و فلان آقا که همدیگر را تکذیب کردند تبعیت کنیم. من خیلی دوست دارم درباره مرجعیت علمی اهل بیت با مرجعیت علمی صحابه یک بحث صد در صد دوستانه و علمی کنیم و تلاش هم بکنیم که عزیزان اینها را حمل بر بی احترامی نکنند. ببینیم امروز در جهان معاصر، فرهنگ اهل بیت میتواند این جمعیت انبوه مسلمانها -یک و میلیارد و ششصد میلیون مسلمان- را کنار هم جمع کند یا رفتن کنار صحابه؟ سخنان صحابه و سیره صحابه میتواند وحدت آفرین باشد یا خیر؟ ما موارد زیادی داریم که خود ذهبی میگوید: بعضی صحابه
کفر بعضا بعضا؛
همدیگر را تکفیر میکردند.
تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 32، ص 172.
ما میبینیم تکفیر ریشه در خود صحابه دارد، آن هم عبارت ذهبی است نه عبارت افراد دیگر.
همچنین ذهبی در کتاب الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم میگوید:
فبعض الصحابة كفر بعضهم بتأويل ما؛
بعضی از صحابه با یک تأویلی همدیگر را تکفیر کردند.
الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، الذهبی، ص23.
در این باره مصادیق زیادی داریم. آیا اینها میتوانند عامل وحدت و وحدت آفرین باشند؟ یا مثلا تفتازانی از علمای بزرگ اهل سنت است میگوید:
ان ما وقع بين الصحابة من المحاربات و المشاجرات على الوجه المسطور في كتب التواريخ و المذكور على ألسنة الثقاة يدل بظاهره على أن بعضهم قد حاد عن طريق الحق و بلغ حد الظلم و الفسق و كان الباعث له الحقد و العناد و الحسد و اللداد و طلب الملك و الرياسة و الميل إلى اللذات و الشهوات؛
آنچه که بین صحابه از جنگها و مشاجرات واقع شده و در کتب تاریخ ذکر گردیده و در لسان ثقات هم آمده است، بیانگر این است که اینها از طریق حق تجاوز کردند و کار صحابه به حد ظلم و فسق رسید و علت این هم کینهها، حسدها، لج بازیها و ریاست طلبیها و میل به لذات و شهوات بوده است.
شرح المقاصد في علم الكلام - التفتازاني - ج 2 ص ،306.
و ما نمونه زیادی داریم. در خود صحیح بخاری میگوید که:
صحابه همدیگر را تکذیب میکنند، میگوید:
كذبت و الله؛
والله تو داری دروغ میگویی.
صحيح البخاري، البخاري، ج 4، ص 27.
از آن طرف بزرگان اهل سنت میآیند نسبت به ائمه علیهم السلام که میخواهند نظر بدهند ببینید نسبت به ائمه شیعه چه نظر میدهند؟ عبارت ذهبی را بارها برای عزیزان عرض کردیم. ایشان در سیر اعلام النبلاء، جلد سیردهم، صفحه 120، تک تک ائمه را نام میبرد؛
امام حسن و امام حسین، سیدا شباب اهل الجنه اگر خلیفه و رهبر مسلمین بودند اهلیت داشتند. ما میگوییم بیایید در کنار اینها باشیم؛ خودشان نیستند ولی سخنانشان که هست.زین العابدین یصلح للامامة. امام باقر یصلح للخلافه و امام صادق کان اولی بالامر من ابی جعفر. امام کاظم اولی.
وابناه الحسن والحسين : فسبطا رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وسيدا شباب أهل الجنة ، لو استخلفا لكانا أهلا لذلك . وزين العابدين : كبير القدر ، من سادة العلماء العاملين ، يصلح للإمامة ، وله نظراء ، وغيره أكثر فتوى منه ، وأكثر رواية . وكذلك ابنه أبو جعفر الباقر : سيد ، إمام ، فقيه ، يصلح للخلافة . وكذا ولده جعفر الصادق : كبير الشأن ، من أئمة العلم ، كان أولى بالامر من أبي جعفر المنصور . وكان ولده موسى : كبير القدر ، جيد العلم ، أولى بالخلافة من هارون ، وله نظراء في الشرف والفضل . وابنه علي بن موسى الرضا : كبير الشأن ، له علم وبيان ، ووقع في النفوس ، صيره المأمون ولي عهده لجلالته ، فتوفي سنة ثلاث ومئتين . وابنه محمد الجواد : من سادة قومه ، لم يبلغ رتبة آبائه في العلم والفقه . وكذلك ولده الملقب بالهادي : شريف جليل . وكذلك ابنه الحسن بن علي العسكري . رحمهم الله تعالى .
سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 13، ص 120.
این سخن کسی است که معتقد به امامت ائمه هم نیست! ما دنبال این هستیم که امروز یک محوری باشد که همه قبولش دارند؛ هم شیعه قبول دارد، هم سنی قبول دارد. نسبت به صحابه عرض کردم ما اهانت به صحابه را از ذنوب غیر قابل بخشش میدانیم، حرام میدانیم، همینطور مراجع ما. عکس مراجع و عبارتشان توی سایتهای مختلف هست، آقایان ببینند که مراجع ما چه برخوردی با اهل سنت دارند. ثعلبی در کتاب الکشف و البیان در ذیل همان آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعا از امام جعفر صادق سلام الله علیه، یعنی همان امامی که ذهبی گفت: یصلح للخلافه یصلح للامامه؛ نقل میکند که:
نحن حبل الله؛
حبل الله ما هستیم.
الكشف والبيان عن تفسير القرآن ( تفسير الثعلبي )، الثعلبي، ج 3، ص 163.
قرآن میفرماید: و اعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا، مراد از حبل اللهی که قرآن فرموده در کنار آنها بروید تفرقه و اختلاف را کنار بگذارید و وحدت ایجاد کنید ما هستیم.
همچنین در شواهد التنزیل علامه حسکانی در جلد اول باز در اینجا از امیرالمؤمنین سلام الله فرمود:
من احب ان یرکب سفینة النجاة و یتمسک بالعروة الوثقی یعتصم بحبل الله المتین فلیوال علیا ولیاتم بالهداه من ولده؛
کسی دوست دارد سوار کشتی نجات بشود و به آن ریسمان محکم الهی متمسک شود و به آن ریسمان محکم الهی اعتصام کند؛ ولایت علی را افتخار قرارش بدهد و به هدایت فرزندان علی هم چنگ بزنند.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، الحاكم الحسكاني، ج 1، ص 168.
این هم هیچ کدامش از منابع شیعه نبود،بلکه از منابع عزیزان اهل سنت بود و حالب این است ما روایات متعدد داریم که ائمه علیهم السلام مرجع علمی هستند و هر چه میخواهید از ائمه بگیرید نه آنها علمی کم دارند که شما به آنها آموزش بدهید و نه تندروی دارند که از آنها عقب بمانید.
همچنین در المعجم الکبیر طبرانی ، در جلد پنجم، نبی مکرم در غدیر در جمع صد و بیست هزار جمعیت فرمود:
فانظروا كيف تخلفوني في الثقلين فنادى مناد و ما الثقلان يا رسول الله قال كتاب الله طرف بيد الله عز وجل و طرف بأيديكم فاستمسكوا به لا تضلوا و الآخر عترتي و إن اللطيف الخبير نبأني أنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض و سألت ذلك لهما ربي فلا تقدموهما فتهلكوا و لا تقصروا عنهما فتهلكوا و لا تعلموهم فإنهم أعلم منكم؛
ببینید بعد از من با ثقلین شما چه برخوردی خواهید کرد؟ شخصی سؤال کرد: ای پیغمبر خدا منظور از ثقلین چیست؟ فرمود: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم. اگر از اینها تبعیت کنید، اینها شما را نمیگذارند گمراه بشوید، بعد میگوید: از قرآن و اهل بیت جلو نیفتید، دچار افراط نشوید، هلاک میشوید، از آنها عقب هم نمانید دچار تفریط نشوید، لازم نیست شما به آنها درس یاد بدهید، اهل بیت من از همه شما اعلم هستند.
المعجم الكبير، الطبراني، ج 5، ص 167؛ مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 9، ص 164؛ الصواعق المحرقة في الرد على أهل البدع والزندقة، أحمد بن حجر الهيتمي المكي، ص 228.
این را البته خود هیثمی در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 163 میآورد، ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه میآورد با سندی که بسند صحیح، از طبرانی نقل میکند.
مجری
خیلی ممنون بزرگواریی فرمودید.
تماس بینندگان
مجری
آقای جمالی از زاهدان از برادران اهل سنت. سلام علیکم
بیننده
سلام علیکم!
جناب حضرت استاد از وحدت در میان مسلمین صحبت فرمودند صحبتهای خوب و جالبی بود. البته یکی از عوامل وحدت که فرموده بودند این بود که مسلمانان بیایند حول محور اهل بیت جمع بشوند و این بهترین عامل وحدت است، به دلایلی که از کتب آوردند که صحابه صلاحیت محوریت وحدت ندارند به دلیل اینکه بعضیها یکدیگر را به کفر متهم میکردند، به فسق و فجور و دروغگویی و این حرفها متهم میکردند، لذا جایگاه محوریت وحدت ندارند. محوریت وحدت، اهل بیت هستند، باز هم دلایلی از کتب آوردند. چیزی که به ذهنم رسید این است که منهای صحابه، اهل بیت محوریت وحدت نمیتواند باشد، با دلیل قرآن و سنت! چون که اهل سنت هیچ وقت صحابه را از عترت و اهل بیت جدا نمیداند و اهل بیت و عترت را از صحابه جدا نمیداند! اهل بیت و صحابه را به دلیل قرآن و سنت میسنجد. آن صحابهای که با قرآن و سنت جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم همراه باشد و اهل بیتی که با معیار قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشند، این هر دو محوریت وحدت هستند. اگر اهل بیت و عترتی از ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشند، مثل ذریهای که امروز هستند، عترت رسول الله حساب میشوند عترت را اگر معنای لغوی بکنید، ذریه و نسل انسان را میگویند از اول تا آخر. ما الآن در این زمان عترت داریم، سید داریم، کمونیست هستند، بیدینند، لاابالی هستند، این ارزش محوریت ندارد، وقتی ارزش محوریت پیدا میکند که مطابق قرآن و سنت باشد. آن صحابهای هم که مخالف با قرآن و سنت باشد آن هم محور نیست.
معیار وحدت قرآن و سنت است. به نظر من آن مطالبی که فرمودید: اهل بیت محور است منهای صحابه، این خودش اختلاف میآورد، وحدت درست نمیکند.
استاد حسینی قزوینی
اولا ما سادات و عترتی را که شما اشاره کردید، اهل بیت نمیدانیم. من عبارت ذهبی را آوردم که مراد از اهل بیت؛ امیرالمؤمنین، امام مجتبی، امام حسین تا به امام عسکری علیهم السلام است. ما اینها را اهل بیت میدانیم و یک جملهای از اهل بیت که اینها بیایند خلاف قرآن حرف زده باشند نداریم. ما یک مورد هم نداریم.
به هیچ وجه ما اینها را اهل بیت نمیدانیم.
امیرالمؤمنین فرزندان زیادی داشتند، دو فرزندشان جزء اهل بیت هستند. امام کاظم سلام الله علیه نزدیک سی و هفت فرزند داشت، یکی از آنها جزء اهل بیت است، ما بقی را ما اهل بیت نمیدانیم. اینهایی را که ما میگوییم اهل بیت، کسانی هستند که نبی مکرم و خود این بزرگواران گفتهاند ما معصوم هستیم از هر گونه گناه، خطا ، اشتباه و سهو. اینها را پیامبر آمده عدل قرآن قرار داده؛
انی تارک فیکم الثقلین یا انی تارک فیکم الخلیفتین.
خوب یک کسی که فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله هم باشد، فرزند علی علیه السلام هم باشد، از نظر عصمت اگر در حد قرآن نباشد، اصلا کذب سخن پیامبر پیش میآید، این هم که شما آوردید که صحابه به خوب و بد تقسیم میشود، خوب این خلاف نظر اهل سنت است، این هم یک نظر جدیدی است که حضرتعالی ارائه فرمودید. این عقیده شیعه است. بله هر کدام از صحابه که واقعا متدین باشند، پاک باشند، تابع پیغمبر باشند، به واجبات عمل کنند، از محرمات اجتناب کنند، اینها بالای چشم ما جای دارند، به تعبیر شیخ طوسی ما از آنها انتظار شفاعت داریم. ولی در کتابهای خود شما هست که افرادی میآمدند روایتی را پیش علی علیه السلام نقل میکردند، صحابه میگفتند: سمعت رسول الله. امیرالمؤمنین تا اینها را قسم نمیداد، و اینها قسم نمیخوردند، نمیپذیرفتند. شما به این کتاب مسند حمیدی که از کتابهای معتبر شما هم هست، مراجعه کنید. حمیدی متوفای دویست و نوزده هست و از صاحبان صحاح سته جلوتر است. ایشان میگوید: علی بن ابی طالب فرمود:
ما حدثنی محدث حدیثا لم اسمعه انا من رسول الله الا امرته ان یقسم بالله؛
باید قسم به خدا میخورد که من این روایت را از پیغمبر شیندم.
مسند الحميدي، عبد الله بن الزبير الحميدي، ج 1، ص 5.
ما در میان صحابه از آقای ابن عباس عزیزتر و گرامیتر نداریم، حبر امت است. یک روزی امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن عباس در رابطه آیه
و العادیات ضبحا صحبت میکردند
ابن عباس گفت:
هی الخیل؛
مراد از عادیات اسبها هستند.
علی (علیه السلام) فرمود:
کذبت یابن فلانه و الله؛
به خدا سوگند یابن عباس دروغ گفتی!
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 6، ص 383.
بیننده
روایتی را از حضرت علی نقل کردید که صحابه را قسم میداد، اینجا اسمی از صحابه نیست. گفته محدث و اسمی از صحابه نیست. هر محدثی که بیاید حدیثی برایم نقل بکند، من آن را باور نمیکنم تا قسمش ندهم. اسمی از صحابه نیاورده اینجا.
استاد حسینی قزوینی
برادر بزرگوار! میگوید: حدیثی میآوردند، میگوید:
لم اسمعه انا من رسول الله؛
حدیثی میآورند که من نشنیدهام از رسول خدا.
زمان خود امیرالمؤمنین چقدر فاصله هست با زمان پیغمبر؟
خوب هر کسی میتواند باشد؛ میتواند تابعین باشد، میتواند صحابه باشد.
سنت تابعین، سنت صحابه، سنت پیغمبر را شما یکی میدانید.
دیگر فرقی نمیکند که تابعین بیایند از پیغمبر نقل کند، یا صحابه نقل کنند یا پیغمبر خودش مستقیم نقل کند از دیدگاه شما فرقی نمیکند. نقل آن محدث، عام است.
روایت دوم را چه میگویید؟ به ابن عباس میگوید:
کذبت یا بن فلانه والله!
مگر اینکه بگویید آقای ابن عباس صحابه نبوده!
بیننده
خوب این دلیل نمیشود که حضرت علی صحابه را قبول نداشت.
مجری
آقای جمالی عزیز ما فرصتمان خیلی کم هست، ما یک وجه مشترک با شما داریم، میگوییم:
و صحبه المنتجبین؛
تفسير جوامع الجامع، الشيخ الطبرسي، ج 1، ص 4.
بیننده
اعتراض دومی آن عبارتی که از کتاب آوردید که بعضی از صحابه به فسق و فجور کشیده میشدند، حضرت استاد ترجمه اش کردند همه!
استاد حسینی قزوینی
من نگفتم همه!
اگر هم گفتم اشتباه کردم، استغفار میکنم!
شرح مقاصد را ببینید، میگوید:
ما وقع بین الصحابه من المحاربات؛
بین صحابه جنگهایی که اتفاق افتاده است.
یعنی جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ رده، قضیه قتل عثمان، اینها همه محاربات بین صحابه بوده. اینجا من معنا کردم بعضی از آنها نه همه آنها.
یدل بظاهره علی ان بعضهم قد حاد عن طریق الحق.
استاد حسینی قزوینی
من یک چیزی میگویم و متشکرم. شبکههای وهابی بیایند جواب بدهند. اینها که میگویند: جنگ جمل و غیره، اجتهاد بوده! ابن تیمیه حرانی میگوید: این که باید معلوم بشود؛
أن الرجل العظيم في العلم و الدين من الصحابة و التابعين قد يحصل منه نوع من الاجتهاد مقرونا بالظن و نوع من الهوى الخفي؛
افراد بزرگ علمی یا دینی اعم از صحابه و تابعین، یک سری اجتهاد ظنی و گمانی داشتند، در اجتهادشان هوای نفسشان دخالت داشته است.
منهاج السنة النبوية، ابن تيمية، ج 4، ص 326.
آب پاکی ریخته به دست همه این کارشناسانی که میآیند میگویند جنگ جمل و صفین و غیره روی اجتهاد بوده است! دقت کنند که ابن تیمیه میگوید: روی هوای نفس بود!
مجری
آقای قوسی از نقده سلام!
بیننده
در شهرستان نقده زندگی میکنم، البته اگر بتوانم یک مستندی درست میکنم چون همسر پسر عموهایم سه تاشان اهل تشیع هستند، مادر بزرگ خودم اهل تشیع بود، خواهرم تهران ازدواج کرده یعنی دامادمان اهل تشیع هست. شهرستان نقده نمونه خیلی خوبی از وحدت است.
مجری
التماس دعای خیر یا علی مدد خدا نگهدار.