بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه سیزدهم 96/08/02
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (13) – علل و انگیزه های طرح شبهه (6)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء اللهبحث در رابطه با شبهاتی بود که علیه شیعه مطرح است و انگیزههایی که این شبهات را القاء میکند. یکی از این انگیزهها تضعیف عقیده طرف مقابل و از میدان بیرون کردن طرف مقابل است.
پنجمین انگیزهای که سبب القاء شبهه میشود ایجاد تفرقه و اختلاف میان مسلمانان است. چرا که مادامی که وحدت میان مسلمین برقرار باشد رسیدن به اهداف برای دشمنان یا سخت است و یا غیرممکن. مخالفین از اختلاف میان مسلمانان حداکثر استفاده را میتوانند ببرند. و این یک مسئله طبیعی است که از روز اول بوده و الآن هم وجود دارد.
در جنگ صفین این قضیه کاملا نمود خارجی پیدا کرد. در جنگ صفین تا رسیدن به خیمه معاویه و نابودی این فساد، چند قدمی بیشتر نمانده بود، ولی مخالفین با ایجاد اختلاف میان سپاهیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به اهداف شوم خود رسیدند.
امروزه هم ما مشاهده میکنیم، دشمنان اسلام اصلا کاری به شیعه و سنی ندارند. همین هفته گذشته در افغانستان در شهر کابل مسجد شیعیان را منفجر کردند که 50، 60شهید و 70، 80 نفر مجروح بر جای ماند. همچنین در استان غور، مسجد جامع اهل سنت را منفجر کردند با تعدادی کشته و مجروح. برای مخالفین مهم نیست که طرف مقابل، شیعه است یا سنی است. مسجد جامع اهل سنت است یا مسجد امام زمان (ارواحنا له الفداه).
هدف نهایی این افراد مخصوصاً در اینطور قضایا ایجاد اختلاف است. ما نمیدانیم در ماجرای افغانستان انفجار مسجد جامع اهل سنت را به گردن شیعیان بیندازند یا خیر، زیرا هنوز هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفته است.
انفجار مسجد شیعیان در کابل را طالبان به عهده گرفته است، اما انفجار مسجد جامع اهل سنت را کسی به عهده نگرفته است!!
همچنین چند سال قبل تعدادی از مولویهای داخل کشور که با «عبدالمالک ریگی» همکاری می کردند، زمانی که آنها را دستگیر کردند، آنها رسما اعلام کردند که به ما پول داده بودند تا همایشی که علمای شیعه و اهل سنت در آن حضور دارند را منفجر کنیم و سپس در میان شیعیان منتشر کنیم که انفجار کار اهل سنت بوده و در میان اهل سنت منتشر کنیم که انفجار کار شیعیان بوده است تا اختلاف به وجود بیاید. این قضیه کاملا واضح و روشن است و تلاشها هم به سمت همین هدف است.
اگر بنده بتوانم یکی دو مورد از کلیپهایی که مربوط به شبکههای شیطانی هست را به شما نشان میدهم. مشاهده کنید کارشناس وهابی در یکی از کلیپها ادعا میکند: "ملت پارس در زمان صفویه وحشی و آدمخوار بودند" همه کلیپهای آن هم موجود است.
مثلاً ببینید سجودی، یکی از کارنشناسان وهابی می گوید: " در زمان صفوی ها مردم وحشی بودند و آدم می خوردند. تا اینکه وقتی رضا شاه ایران را گرفت، از بس که نام پارس خراب شده بود - چرا که قبل از آمدن صفوی ها، مردم پارس یک ملت مشهوری بودند و ما یک ملت مطرح بودیم – رضا شاه دید که ملت پارس را در همه جای دنیا به عنوان یک ملت وحشی می شناسند، لذا اسم ایران را عوض کرد و فارس را گذاشت ایران!"
ملاحظه می کنید که روی چه نکاتی دست میگذارند. از طرف دیگر این کارنشناس از قول یک نویسنده فرانسوی ادعا میکند: " در اصفهان دوازده هزار فاحشه زندگی می کنند." این حرفها از یک طرف، و ببینید که از طرف دیگر می گوید: "بلوچها اکثرا بیسواد و عامی هستند." و یا در مورد مردم کردستان عراق می گوید: " در یکی از شهرهای منطقه کردستان عراق، فقط در یک شهرش، چهارصد خانه رسمی برای فاحشه ها وجود دارد!!"
همچنین ادعا میکند ترکها یاغیانی بودند که به ایران حمله کردند.
و یا «عبدالله حیدری» که یکی از به اصطلاح کارشناسان شبکه های وهابی هست می گوید: "مجلسی که یکی از عقده ای ترین علمای شیعه در تاریخ است، کتابهایش اگر ضال نامیده شود اغراق نشده است. بنده ادعا کنم که محمد بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق متوفای 381ق، و فرزند صدوق اول متوفای 329ق، برادر حسین بن صدوق؛ یکی از دروغگوترین علمای شیعه در تاریخ بوده است. دروغ سازی تا حدی که جناب استاد هاشمی، وقاحت به درجه ای که متأسفانه هر چه عالم شیعی بزرگتر بشود، درجه و مقامش به اصطلاح با این کتب خرافی عمرش بیشتر بگذرد، جرأت و جسارتش در دروغگوئی بیشتر می شود. ولذا این آقای شیخ صدوق در دروغگوئی بسیار دست بالایی داشته است."
در جایی دیگر داد می زند که: "می خواهم به مجلسی ها، به کلینی ها، به نجاشی ها، به علی بن ابراهیم قمی ها، به علی سیستانی، به ناصر مکارم، به جعفر سبحانی، به علی میلانی، عرض کنم و به این نمایشنامه نویس و هنر پیشه، محمد حسینی قزوینی که دروغ های دیگران را تبلیغ می کند و از آنها حمایت می کند؛ می گوید علی بن ابراهیم از اجل مشایخ ما هست. اینها شارلاتان هستند. اینها دروغگو هستند. اینها جیب بر هستند. اینها قطاع الطرق هستند"
از نحوه داد زدن و نحوه حرف زدن این افراد پیداست که از فعالیتهای ما میسوزند. این کارنشناس ملعون وهابی، عبدالله حیدری، نسبت به ولایت فقیه، حضرت امام خمینی، بزرگان شیعه و حتی خود شیعیان نیز رحم نکرده و رکیک ترین اهانت ها و فحش ها را داده است.
برخی از این اهانت ها عبارتند از: «فرعون ولی فقیه بود و ولایت فقیه همان فرعون است. عمامه به سرها و روحانیون سربازان شیطان هستند.»
تعبیر بسیار زشتی درباره مقام معظم رهبری دارد. در موارد دیگر میگویند: آیت الله خمینی و همه آیت الله ها مانند او بی سواد هستند . امام خمینی در اشعارش برای پسران زیبا شعر گفته و این سخن فاسدترین افراد است. آیت الله یعنی دزد شناسنامه دار ، یعنی دروغگو یعنی زنا کار ، ناموس دزد، قومی وحشی تر از آخوندهای قم در کره زمین وجود ندارد! آخوندها لجن هستند . در ایران لجن زار درست کردند. آیت الله ها وحشی هستند و حکایتشان موجودات وحشی است که از جنگل آورده باشند و رهایشان کرده باشند. آیت الله مکارم ، آفت الله هست! بعضی از شیعیان مقلد مانند گاو و گوسفند هستند!
هندوهای بتپرست و مسیحیهای مشرک شرف دارند بر کسانی که خود را مسلمان میخوانند، اما از مرده حاجت میطلبند! توحید این افراد مشرکانه است به نام مذهب اهلبیت هستند. مذهب شیعه اثنی عشری یک عقده است و تشیع متعفن است!!" امثال این تعابیر الی ماشاءالله نسبت به ائمه طاهرین (علیهم السلام) وجود دارد. خاک کربلا آلوده است و ممکن است سگ در آن ادرار کرده باشد؛ "چرا اهلبیت و امام حسین ادرارشان را ننوشیدند».
وقاحت این افراد را مشاهده کنید!! ما بحث اسلام را کنار میگذاریم، اصلا بوی انسانیت از این افراد نمیآید.
ببینید که این افراد نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) چه تعابیری به کار میبرند!! در یکی از کلیپها وارد شده است:
«امام علی را نستجیر بالله همانند حیوان از خانه با طناب بیرون کشیدند!! حرم امام رضا و کربلا با پول فاحشه خانهها و روسپیها ساخته شده است!!»
به اهل سنت می رسند و می گویند: "در اجلاس بیداری اسلامی هیچ انسان سالمی حضور نداشت. مولویهای اثنی عشری از خدا بترسید. لعنت و نفرین خداوند بر مولویهای اثنی عشری که برای سی هزار تومان دین فروشی میکنند."
وهابیت نسبت به مولویها میگویند:
مولوی که می گوید: «شبکه کلمه» نماینده ما نیست، در سایر شبکهها اجاره می شود.
در مورد «مولوی بهمنی» که از مولویهای کردستان است و چندین جلسه در «شبکه جهانی ولایت» و «شبکه قرآن» برنامه داشت میگویند: «مولوی بهمنی بیغیرت و مزدور است.»
این افراد در مورد اهل سنت میگویند:
«ما به اهل سنت که با نظام خوب هستند کره خر میگوییم!»
حال نمیدانم این افراد وقتی به آینه نگاه کردند چه چیزی در آینه دیدند که چنین مطالبی را به کار میبرند. «اهل سنت تقریبی گول خورده و یا جیرهخوار هستند.»
انشاءالله عزیزان به بحثهایی که ما در این کتاب آوردیم خوب دقت کنند. ما تلاش کردیم تجربههایی که در این چهل سال داشتیم و برنامههایی که خودمان اجرا کردیم را در کتاب «منهج الإجابه عن الشبهات» جمع آوری کنیم.
بنده معتقدم که اگر یک بزرگواری این کتاب را از ابتدا تا انتها خوب مطالعه کند و متوجه شود خود او مجتهد و صاحب نظر در حوزه پاسخگویی به شبهات و حوزه مناظره خواهد شد.
من احساس میکنم هرچیزی که یک طلبه و جوان شیعه در حوزه پاسخگویی به شبهات نیاز داشته باشد را در اینجا آوردیم. و این کتاب کار گروهی بوده و کار فردی نیست. انشاءالله عزیزان محبت کنند بحثهایی که میشود را دنبال کنند. ما تلاش میکنیم فایل این مباحث را خدمت آقایان بدهیم.
کتاب «منهج الإجابه عن الشبهات» تک جلدی و حدود 700 صفحه است. قرار است جامعة المصطفی این کتاب را چاپ کند و ما منتظر هستیم اگر آنها چاپ نکنند خودمان چاپ کنیم.
اصل طرح این کتاب از طرف حاج آقای «اعرافی» است. ما علاوه بر کارهایی که قبلا انجام داده بودیم نزدیک به سه سال برای این کار به صورت گروهی وقت گذاشتیم.
ما هشت سال روی کتاب «قفاری» زحمت کشیده بودیم و هر جلدی که 700 صفحه بود را در 150 صفحه خلاصه کردیم. ما هم شبهات را خلاصه و کپسولی کردیم و هم جوابها را کپسولی کردیم. شبهات و جوابها را نه به قدری تلخیص کردیم که مخل باشد و نه طوری تطویل کردیم که از حد و حوصله خارج شود. اگر کسی بخواهد این کتاب را تدریس کند حتما سه جلد کتاب «نقد قفاری» را نیاز دارد.
ما تمامی سه جلد را در 450 صفحه خلاصه کردیم، لذا بعضی از مطالب چه بسا در موقع تدریس یا زمانی که شاگرد بخواهد سؤالی بپرسد که توانایی پاسخگویی داشته باشد یا در حوزه بحث مناظره دستش بیشتر باز باشد، آن سه جلد برای مطالعه خوب است.
در رابطه با انگیزههایی که برای طرح شبهه وجود دارد، بخشی را آوردیم که بعضا برای خود جوانان شیعه پیش میآید. به سبب مغالطاتی که دشمن میکند و یا قصور در فهم کلمات ائمه (علیهم السلام) پیش می آید. یا عباراتی در بعضی از احادیث آمده که ظاهرا با بعضی از احادیث دیگر در تعارض است. یا تصور میکند که فرمایش امام با عقل و فطرت همخوانی ندارد. این موارد، مسائلی است که تقریبا در داخل، جوانان ما گرفتار آن هستند. وقتی که چنین زمینهای فراهم میشود، کلیپی از مخالفین میبینند یا شبههای از مخالفین می شنود زمینه فراهم است که بلافاصله ذهن مشوش و عقیده متزلزل میشود. لذا طبق همان روشی که بارها عرض کردیم باید روی سه محور آماده باشیم؛ تبیین، دفاع، حمله!
تبیین به معنای این است که مبانی اعتقادی خود را مستدل و مبرهن فرابگیریم. مجموعه این موارد شاید به کمتر از 40 موضوع میرسد که باید روی این 40 موضوع 40 مقاله 5 صفحهای و 40 سخنرانی نیم ساعته علمی آماده داشته باشیم.
سپس در مقام دفاع باید شبهاتی که آنها القاء میکنند را شناسایی کنیم و پاسخ بدهیم. ما وقتی در هر موضوعی 5 صفحه توضیح می دهیم؛ وهابیت دهها شبهه دارند ولی لازم نیست به تمام شبهات پاسخ بدهیم. ما باید شبهاتی که اساسی و مبتلابه است را شناسایی کنیم، و پاسخ دهیم و در مرحله سوم در هر موضوعی چند سؤال طرح کنیم، اصلاً چند تا شبهه و چند هجمه مطرح کنیم.
بعضی از مراجع بزرگوار میگویند که دیگر زمان دفاع سپری شده است، بلکه امروز زمان هجمه فرارسیده است! و جوابهای نقضی و هجمه مخصوصا با وهابیت به مراتب بیش از استدلال علمی تأثیرگذار است. چون وهابیت عقل درست و حسابی ندارند، زیرا اگر عقل داشتند وهابی نمیشدند!!
زمانی که در برابر وهابیت آیهای از قرآن کریم بخوانید حداقل می آیند و می گویند شما اعراب قرآن را غلط خواندید و معلوم میشود که شما سواد قرآنی ندارید. آنها شروع به هو کردن میکنند. یا اگر آیهای از قرآن کریم را درست بخوانید ادعا میکنند که شما آیه قبل و بعد آن را نخواندید، معلوم میشود که شما سواد ندارید.
لذا شما هرچه بگویید کارشناسان وهابی حرفی برای گفتن دارند. ولی وقتی به وهابیت جواب نقضی میدهید آنها در برابر جواب نقضی دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارند و به دست و پا زدن میافتند تا از خود دفاع کنند.
ما باید کاری کنیم که توپ را به زمین او بیندازیم و به جای اینکه او شبهه کند، ما جواب بدهیم و جوابهای ما را مسخره کند، یا از این شاخه به آن شاخه بپرد، خود او را وادار کنیم تا بخاطر پاسخهایی که ما از او مطالبه کردیم دست و پا بزند.
در مرحله حمله و هجمه، زمانی که انسان شروع کرد باید به قدری شبهه بر سر طرف مقابل بریزد تا او در زیر شبهه خفه شود. وقتی یک شبهه را پاسخ داد تقاضا کنیم که شبهه دیگر را پاسخ بدهد. و زمانی که شبهه دوم را پاسخ داد از او بخواهیم که شبهه سوم را پاسخ بدهد.
شما باید در آستین خود دهها شبهه داشته باشید که از هرکدام از شبهات فرار کرد شبهه دیگر را برای او مطرح کنید. طرف مقابل باید زیر شبهاتی که برای او مطرح میکنید دست و پا بزند.
یکی از مواردی که برای زمین زدن طرف مقابل مطرح هست، "هو کردن" است که شاید اصطلاح صحیحی نباشد. «تحقیر کردن» است. زمانی که طرف مقابل جواب نمیدهد باید بگوییم که تو بلد نیستی جواب بدهی و به اندازه کافی در معتقدات خودت وارد نیستی. ما باید شروع به مسخره کردن طرف مقابل کنیم، همانطور که او غالبا نسبت به ما این روش را به کار میبرد. ما باید از ابزار تحقیر نسبت به طرف مقابل استفاده کنیم. در بسیاری از موارد وجود دارد که شما سؤالی میپرسید، اما او موضوع دیگری را مطرح میکند.
یکی از بزرگترین فنون مناظره این است که وقتی در مناظره سؤال کردید اگر طرف مقابل پاسخ نداد و نوبت به شما رسید بگویید که این شبهات را پاسخ ندادید؛ حال به این شبهه پاسخ دهید. چنین نباشد که در وقت خودمان به سؤالات او پاسخ بدهیم.
البته بنده نمیگویم به سؤالات او پاسخ ندهیم، مثلاً اگر پنج دقیقه فرصت داریم یک دقیقه آن را به شمردن شبهاتی که طرف مقابل پاسخ نداده سپری کنیم و از این چهار دقیقه باقی مانده دو دقیقه به شبهات او جواب دهیم و دو دقیقه سؤال مطرح کنیم.
بحث مناظره دقتهایی لازم دارد که اگر ما به این دقتها توجه نکنیم قافیه را باخته ایم. لذا قسمتی که بنده دارم عرض میکنم اساسیترین رمز موفقیت در مناظره است.
شما باید وقت خود را در سه بخش مدیریت کنید؛ بخش اول را به ذکر سؤالاتی که طرف مقابل پاسخ نداده اختصاص دهید. بخش دوم را به جواب دادن سؤالات طرف مقابل اختصاص دهید و در بخش سوم سؤال جدید مطرح کنید. این روش، بهترین روش است.
اگر این چنین مدیریت داشته باشیم، در مناظره موفق هستیم و اگر این مدیریت را نداشته باشیم طرف مقابل دائما شروع به سؤال طرح کردن میکند و ما هم باید پاسخ بدهیم. او بازهم سؤال جدید مطرح میکند و ما باید جواب بدهیم.
چه بسا در پنج دقیقه که نوبت اوست ده شبهه مطرح میکند. مطرح کردن شبهه یک یا دو دقیقه زمان نیاز دارد، اما گاهی اوقات بعضی از شبهات ساعتها وقت نیاز دارد تا به آن شبهه پاسخ دهیم.
نکته ظریفی که وجود دارد که عزیزان باید خوب به آن دقت کنند. بنده یک مرتبه عرض کردم که اگر طرف مقابل پنج شبهه مطرح میکند سریعا این شبهات را ارزیابی کنیم تا کدامیک از شبهات ضعیف و بیاساس است. هرکدام از شبهات که ضعیف و بیاساس بود را انتخاب کنیم، جواب او را بدهیم و بگوییم شبهات دیگر تو هم از این قبیل است؛ «و قس علی هذا باب فعلل و تفعلل»!!
این روش، یکی از بهترین روشهایی است که در پاسخگویی به شبهات و فن مناظره باید مورد ملاحظه قرار بگیرد.
پیام آیه شریفه:
(وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَن)
همین است. این آیه شریفه میفرماید: آنکه میتواند، طرف مقابل را یا قانع کند و یا اسقاط کند. اگر در این سه محوری که عرض کردیم بگوئید آقا شما این مورد را جواب ندادید در حقیقت اسقاط طرف مقابل است. در حقیقت می گویی تو توانایی پاسخگویی نداری.
در قسمت دوم باید به شبهات طرف مقابل پاسخ دهید تا مخاطب شما تصور نکند که شما توانایی پاسخگویی ندارید.
در قسمت سوم هم باید دومرتبه سؤال جدید مطرح کنید. وقتی سؤال جدید مطرح کردید و نوبت شما شد باید سؤالات قبل که مطرح کرده بودید و پاسخ نگرفته بودید را مطرح کنید و بگویید به این سؤالات پاسخ ندادید.
بخش پایانی مقدمه ما، مربوط به ضررهایی است که شبهه در جامعه ایجاد میکند. انشاءالله عزیزان در این زمینه خوب مطالعه بفرمایند و بنده شنبه توضیح مختصری در این زمینه خواهم داد.
ما از عزیزان تقاضا داریم هفت سؤالی که ما طرح کردیم را به فارسی بنویسند و جوابهای آن را هم با استفاده از متنی که داشتیم بنویسند و به ما بدهند. هم سؤال و هم متن در اختیار آقایان است.
انشاءالله ما برمبنای زحماتی که عزیزان میکشند هدایای جزئی خدمت عزیزان تقدیم میکنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته