بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهل و دوم 96/10/16
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (41) – آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت (10)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در رابطه با مبانی اعتقادی و فکری احمد ابن حنبل بود که سنگ زیربنای تفکرات وهابیت شده و چند مورد را بحث کردیم.
«ایمان قولٌ وعمل»
کلام خدا:
«لیس بمخلوقٍ»
و بحث رؤیت خدای عالم جل جلاله بود. اینها را مطرح کردیم و اشاره کردیم که ائمه علیهم السلام هم در این زمینه کاملاً موضع گرفتهاند در رابطه با رؤیت خدا بنباز میگوید هر کس منکر رؤیت خدا باشد کافر است از آقا امام رضا علیه السلام سوال میکنند حضرت میفرمایند:
(لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يدْرِكُ الْأَبْصَارَ )
سوره انعام(6): آیه 103
بحث دیگری که در اینجا مطرح است و دستاویز وهابیت شده عبارت حضرت موسی علی نبینا وآله وعلیه السلام است که به خدا عرض میکند:
(رَبِّ أَرِنِي)
سوره اعراف (7): آیه143
از امام رضا سلام الله علیه در این مورد سوال میکنند خوب دقت بکنید پاسخی که امام هشتم سلام الله علیه دارند نکته ظریفی است. از حضرت سوال کردند:
«فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»
خدایا خودت را به من نشان بده من به تو نگاه کنم.
عیون اخبار الرضا، جلد 1، صفحه 178 [سوره اعراف (7): آیه143]
«قالَ لَنْ تَرانِي كَيْفَ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ لَا يَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَا يَجُوزُ عَلَيْهِ الرُّؤْيَةُ»
حضرت موسی، نبی خدا و کلیم الله است آیا نمیداند که خدای عالم، با چشم دیده نمیشود که از خدای عالم تقاضا میکند
«رَبِ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ؛ فَقَالَ الرِّضَا سلام الله علیه إِنَّ كَلِيمَ اللَّهِ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعَزُّ أَنْ يُرَى بِالْأَبْصَارِ»
حضرت موسی، گرامیتر و فراتر از این است که تصور کند خدای عالم به چشم دیده میشود.
«وَ لَكِنَّهُ لَمَّا كَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ نَجِيّاً»
اینکه حضرت موسی میگوید:
«رَبِ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»
حضرت موسی، میداند که خدای عالم دیدنی نیست پیغمبر خدا است معرفتش نسبت به خدای عالم، خیلی بالا است میگوید داستانش این است که وقتی حضرت موسی با خدای عالم مناجات کرد و به سوی قومش برگشت و خبر داد بر اینکه خدای عالم، با او سخن گفت و مناجات کرد،
«فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَسْتَمِعَ كَلَامَهُ كَمَا سَمِعْتَ»
قوم حضرت موسی گفتند یا موسی، ما اگر صدای خدا را خودمان نشنویم به تو ایمان نمیآوریم.
«وَ كَانَ الْقَوْمُ سَبْعَمِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ»
هفتصد هزار نفر بودند.
از اینها هفتاد هزار نفر انتخاب شدند، از بین هفتاد هزار نفر، هفت هزار نفر انتخاب شدند و از بین آنها هفتصد نفر و از بینشان هفتاد نفر برای میقات خدای عالم انتخاب شدند که بیایند با خدای عالم رو در رو حرف بزنند.
بعضی وقتها دل آدم برای حضرت موسی میسوزد خیلی پیغمبر مظلومی بوده، یعنی اذیتهایی که از جانب قوم حضرت موسی به آن حضرت رسید، شاید خیلی بیشتر از اذیتهایی بود که از جانب قوم فرعون، به آن حضرت رسید.
آن حضرت حوصله هم داشته و برای اینکه نگذارد اینها را از مسیر هدایت منحرف بشوند با هر برنامهی آنها کنار میآمده است.
از میان هفتصد هزار نفر، هفتاد نفر انتخاب کردند به طور سینا رفتند و اینها را در بالای کوه قرار دادند حضرت موسی به کوه طور رفت.
«وَ سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كلامه»
از خدای عالم خواست، خدای عالم با اینها حرف بزند و اینها هم حرف خدا را بشنوند.
«فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاءُ وَ أَمَام»
از راست و چپ و بالا صدای خدا را همانطوری که حضرت موسی شنیده بود اینها شنیدند.
اینکه چطوری بود ما کاری با آن نداریم.
«أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ وَ جَعَلَهُ مُنْبَعِثاً؛ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ بِأَنَّ هَذَا الَّذِي سَمِعْنَاهُ كَلَامُ اللَّهِ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً»
گفتند خدایا صدا را ما شنیدیم ولي تا خدا را به چشم خودمان نبینیم ایمان نخواهیم آورد و یقین نمیکنیم که این صدای خدا بوده است!
«بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَأَخَذَتْهُمْ بِظُلْمِهِمْ فَمَاتُوا»
به خاطر همین یک صاعقه آسمانی آمد و تمام این هفتاد نفر مردند.
حضرت موسی آنجا معطل ماند.
«يَا رَبِّ مَا أَقُولُ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا رَجَعْتُ إِلَيْهِمْ»
خدایا به قوم بنی اسرائیل چه بگویم؟!
آنها میگویند:
«إِنَّكَ ذَهَبْتَ بِهِمْ فَقَتَلْتَهُمْ»
همه اینها را بردی و کشتی!
«لِأَنَّكَ لَمْ تَكُنْ صَادِقاً فِيمَا ادَّعَيْتَ مِنْ مُنَاجَاةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّاكَ فَأَحْيَاهُمُ اللَّهُ وَ بَعَثَهُمْ»
خدای عالم این هفتاد نفری را که در اثر صاعقه کشته شده بودند زنده کرد و برگشتند.
«فَقَالُوا إِنَّكَ لَوْ سَأَلْتَ اللَّهَ أَنْ يُرِيَكَ نَنْظُرُ إِلَيْهِ لَأَجَابَكَ وَ كُنْتَ تُخْبِرُنَا كَيْفَ هُوَ فَنَعْرِفُهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ»
گفتند حالا اگر ما نمیتوانیم خدا را ببینیم از خدا بخواه که لااقل به تو نشان بدهد و تو برای ما دست، چشم، پا و گوش خدا را توصیف کن که چطوری است؟
پرسش:
اگر اینها مردند و زنده شدند پس معلوم است که لقاء الله صورت گرفته است.
پاسخ:
چطور؟ در لقاء الله کسی که میمیرد خدا را نمیبیند اینها آدمهای لجوجی بودند چه کار باید کرد؟ من این آیه را وقتی میخوانم احساس میکنم که اینها چقدر قلب حضرت موسی را به درد آوردند.
(يقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيسْتَحْيونَ نِسَاءَكُمْ)
سوره اعراف (7): آیه 141
دیگر معجزهای بالاتر از این که رود نیل تکه تکه شد اینها رفتند فرعون غرق شد به مجرد اینکه پایشان به خشکی رسید گفتند:
(اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ)
سوره اعراف (7): آیه 138
یا پیغمبر، همانطور که این بتپرستها خدایی دارند برای ما هم یک بتی درست کن که ما آن را بپرستیم!
این قضایا واقعاً خیلی درد آور است. کافی است انسان یک لحظه خودش را به جای حضرت موسی قرار بدهد. بعد از این همه زحمت، این همه معجزه دیدن باز میگویند:
(اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ)
برای ما یک خدایی و بتی قرار بده تا او را بپرستیم!
رسیدیم به اینجا که گفتند ما نتوانستیم خدا را ببینیم تو خدا را ببین بعد برای ما بگو که خدای عالم چه شکلی بوده است!
«وَ كُنْتَ تُخْبِرُنَا كَيْفَ هُوَ فَنَعْرِفُهُ فَقالَ مُوسَی يَا قَوْمِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يُرَى بِالْأَبْصَارِ وَ لَا كَيْفِيَّةَ لَهُ وَ إِنَّمَا يُعْرَفُ بِآيَاتِهِ وَ يُعْلَمُ بِأَعْلَامِهِ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ»
...ما ایمان نمیآوریم!
تو از خدا بخواه که خدا خودش را به تو نشان دهد!
«فَقَالَ مُوسَى يَا رَبِّ إِنَّكَ قَدْ سَمِعْتَ مَقَالَةَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِصَلَاحِهِمْ»
خدایا میشنوی اینها از من چه میخواهند؟!
«فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَا مُوسَى سَلْنِي مَا سَأَلُوكَ»
أن را که این ها میخواهند از من بخواه بعد جواب ما را به اینها بده!
«فَلَنْ أُؤَاخِذَكَ بِجَهْلِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ مُوسَى رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»
یعنی این، بر مبنای درخواست اینها بود و خدای عالم گفت:
«قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ وَ هُوَ يَهْوِي فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ بِآيَةٍ مِنْ آيَاتِهِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ يَقُولُ رَجَعْتُ إِلَى مَعْرِفَتِي بِكَ عَنْ جَهْلِ قُومِي وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنَّكَ لَا تُرَى»
این توضیح حضرت رضا سلام الله علیه در رابطه با قضیه درخواست حضرت موسی علیه السلام است که به خدا عرض کرد:
(رَبِ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ)
به این شکل حضرت رضا سلام الله علیه مطرح میکند و این هم بر مبنای درخواست اینها بود، تا پاسخ خدای عالم، هم پاسخ علمی هم پاسخ عملی باشد.
پاسخ علمی لَنْ تَرانِي، پاسخ عملی انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ که حضرت موسی غش کرد و از هوش رفت.
تعبیر دیگری که امروز وهابیها، دستاویز خودشان قرار دادهاند این آیه شریفه است:
(وُجُوهٌ يوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ، إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ)
سوره قیامت (75): آیات 22 و 23
در اینجا باز از امام رضا سلام الله علیه نکته ظریفی وجود دارد، در معرفت الهی بنده عرض کردم اگر ما بتوانیم کتاب توحید مرحوم شیخ صدوق را از اول تا آخر نه یک بار برنامه بگذاریم مثلا هر جمعه 40- 50 صفحه این کتاب را به دقت بخوانیم و تأمل کنیم خیلی خوب است. همانطور که قرآن را قرائت میکنیم این کتاب را خوب قرائت کنیم و آن معرفت و شناخت خدای عالم برای ما کاملاً واضح و روشن میشود.
به جای اینکه سراغ فلاسفه و دیگران برویم حالا اقوال بزرگان و متکلمین برگرفته از فرمایشات اهلبیت است، ولی اگر ما برویم سرچشمه را مطالعه بکنیم خیلی بهتر از این است که بیاییم به اقوال بزرگان اکتفا کنیم.
چه بسا هر بزرگی و عالمی با توجه به برداشت خودش از روایات حرف زده و مطلب بیان کرده، البته قبل از اینکه روایات توحید را بخوانیم از خدای عالم بخواهیم کمکمان بکند.
مرحوم میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه یک تعبیری دارد و روایتی را نقل میکند حدیث قدسی است خدای عالم میگوید اگر کسی وضویش باطل شود و تجدید وضو نکند فقد جفانی و اگر وضو بگیرد دو رکعت نماز نخواند باز فقد جفانی.
نماز بخواند از من حاجت نخواهد فقد جفانی اگر حاجت بخواهد حاجت او را ندهم فقد جفیتُه، من به او جفا کردهام.
بعد مرحوم میرزا آقا جواد ملکی میگوید انسان وقتی تجدید وضو میکند دو رکعت بخواند بعد از نماز سجده برود از خدای عالم دو چیز بخواهد:
یک:
«یا رئوف یا رحیم بَدِّل سیئاتی بأضعافها من الحسنات»
من بارها گفتم ما باید همتمان بالا باشد نگوییم:
«اللهم اغفر ذنوبی»
بگوییم:
«اللهم بدّل سیئاتی بأضعافها من ألحسنات»
دو: از خدا بخواهیم
«أللهم ارزقنی معرفتک ومحبتک»
خدای عالم میگوید اگر دعا کند من اجابت نکنم فقد جفیتُه.
اگر بخواهیم دعا کنیم این دو چیز را از خدا بخواهیم تبدیل سیئاتمان بإضعافها من الحسنات دوم از خدای عالم، معرفت و محبتش را بخواهیم.
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب توحید غالب روایات توحید در عیون اخبار الرضا و کتب دیگر را جمع کرده است.
پرسش:
این توصیه را که از میرزا جواد آقای ملکی فرمودید در کتاب معروف خودشان است
پاسخ:
توصیه را در کتاب المراقباتش من دیدم.
در کتاب عیون اخبار الرضا است که از حضرت سوال میکنند:
(وُجُوهٌ يوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ)
صورتهای خیلی شاداب
سوره قیامت (75): آیه 22
(إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ)
به پروردگارشان نگاه میکنند.
سوره قیامت (75): آیه 23
حضرت فرمود:
«مُشْرِقَةً يَنْتَظِرُ ثَوَابَ رَبِّهَا.»
عيون اخبار الرضا، جلد1، ص 105
(إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ)
یعنی إلی ثواب ربها ناظرة
نه اینکه نستجیر بالله إلی ذات ربها ناظرة؛ لذا این تعابیری که از ائمه سلام الله علیهم آمده در اینها نکات ظریفی است که اینها حرفشان، حرف وحی است.
) وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
پرسش:
حضرت استاد! ببخشید همین مطلب را مستمسک قرار میدهند و میگویند اینها قائل به ادامه نبوت هستند در مورد اهلبیت هم قائلند وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى.
پاسخ:
در بحث نبوت و... اینها خودشان هم برای خیلی از بزرگانشان معتقد هستند که با ملائکه مرتبط بودند، با ملائکه حرف میزدند، حتی برای عمر ابن الخطاب میگویند با ملائکه حرف میزده است. اَنس با ملائکه مصاحفه میکرده و ...!
آیا اینها که با ملائکه مرتبط بودند وحی از خدا میگرفتند؟ ببینید در وحی تشریعی بسته شده گرچه ما معتقد هستیم ائمه هم ولایت تکوینی و هم ولایت تشریعی دارند؛ ولی ولایت تشریعی به آن معنایی که به نبی مکرم وحی بشود نیست به اینها هم از طریق ملائکه
«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها ... إنه ملك أعظم من جبرئيل»
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ؛ ص791، استرآبادى، على، 1جلد، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409ق.
این در متن روایات ما است، ملائکه با ائمه شبانه روز مرتبط هستند اینطوری نیست که درهای ارتباط با خدای عالم توسط ملائکه برای اینها بسته شود اینها مرتبط هستند.
مطالبی که بیان میکنند یا مأخوذ از اجدادشان است که ما نزدیک 70 روایات از نبی مکرم داریم مرحوم آقای بروجردی در جامع احادیث شیعه حدود 70 روایت در این زمینه نقل میکند.
امام صادق فرمود:
اذا حدّثتكم بالحديث فلم أسنده فسندي فيه أبى عن جدي عن أبيه عن جده
رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عن جبرئيل عن الله تعالى .
الإربلي، أبي الحسن علي بن عيسي بن أبي الفتح (متوفاى693هـ)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج2، ص339، ناشر: دار الأضواء ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1405هـ ـ 1985م.
اینها هر چه میگویند از منبع وحی مطرح میکنند به اضافه اینکه بعضی مطالب شرع و... را هم ملائکه به اینها تذکر و خبر میدهند. آیا اینها پیغمبر هستند؟ نه، همان شریعت پیغمبر توسط ملائکه به اینها ابلاغ میشود و اینها بیان میکنند.
پرسش:
همان تحدیث است، محدث که میگویند همین است؟
پاسخ:
بله
«لو کان فی أمتی محدثاً لکان عمر ابن الخطاب»!
اینها برای خلیفه دوم با اینکه تا سال 10 هجری آقا بتپرست بوده است سال 10 یا 9 هجری تازه مسلمان شده چنین قائل هستند! از طرفی هم آقایان به قدری در مذمت خلیفه دوم، با سندهای معتبر روایت آوردهاند که انسان وقتی نگاه میکند وحشتزده میشود.
برخورد عمر با رسول اکرم، برخورد عمر با خانواده پیغمبر جلوی چشم پیغمبر، برخورد عمر با زنها، برخورد عمر با زن خودش، برخورد عمر با صحابه؛ یعنی خشونتی که اینها از عمر در کتابهایشان نقل کردند شاید یک صدمش در کتابهای شیعه نیست.
اگر فرصت شد من تمام خشونتهایی که اینها در کتابهای خودشان از خلیفه دوم آوردهاند را میگویم البته این مطالب را در سایت قرار دادیم در یک برنامه به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها همه را بیان کردم، گفتم این آقایان میگویند خلیفه دوم مقامش اجلّ از این است که نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کند.
من گفتم اینهایی که شما نقل کردید حضرت زهرا سلام الله علیها احترامش بالاتر است یا نبی مکرم صلی الله علیه وآله بالاتر است؟ وقتی میآید به نبی مکرم صلی الله علیه وآله اعتراض میکند، عبای حضرت را میکشد و به نبی مکرم طعنه میزند و میگوید یا رسول الله، شما فلان آیه را متوجه نشدید، وقتی رسول الله میخواست برای عبدالله اُبی نماز بخواند عمر میگوید یا رسول الله خدای عالم گفته
(أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ)
سوره منافقون (63): آیه 6
حضرت گوش نمیدهد و عبای پیغمبر را میگیرد و میکشد، معنایش این است که نستجیر بالله پیغمبر، آیه قرآن را متوجه نبوده ولی عمر متوجه بوده است! بالاتر از این، جسارت میخواهند بکنند!
زینب دختر پیغمبر از دنیا رفته خواستند او را در قبرستان بقیع دفن کنند حضرت زهرا و دیگر دختران دارند گریه میکنند همانجا جلوی چشم پیغمبر، شلاق بر میدارد زن و بچه پیغمبر را کتک میزند! جلوی پیغمبر، دارد اهلبیت پیغمبر را میزند آن وقت در غیاب پیغمبر این قضیه مستبعد است؟!
پرسش:
حضرت رسول الله چه گفت؟
پاسخ:
رسول الله صلی الله علیه وآله جلوی عمر را گرفتند و فرمودند:
«مه يا عمر»
از این کار دست بردار!
مسند الطيالسي ج 1‘ ص 351 اسم المؤلف: سليمان بن داود أبو داود الفارسي البصري الطيالسي الوفاة: 204 ، دار النشر : دار المعرفة – بيروت.
بگذار اینها عزاداری و گریه کنند همان جا رسول اکرم برخورد کرد.
آقای داودی یک جزوه 150 صفحهای به نام خشونتهای عمر ابن الخطاب نوشته است تمام روایات را ایشان جمع کرده است. نوشته خوبی است. خوب دستهبندی و جمع کرده البته ما خیلی بیش از این جمع کردیم، فایل خشونتهای عمر ابن الخطاب در سایت وجود دارد.
پرسش:
برخی شبکهها قضیهای را راجع به اختلال جنسی که عمر داشته مطرح کردند مثبت است یانه؟ یکی از ماموستاها مطرح کرده بود
پاسخ:
من به دوستان توصیه میکنم در این قضایا ما به اندازه کافی روایات برای حقانیت خودمان و بطلان اینها داریم که استفاده کنیم، بیش از آنکه ما نیاز داریم از اهلبیت روایت داریم در کتابهای اینها هم روایت آمده یکی از اتهاماتی که به ما میزنند در رابطه با عایشه است.
روایاتی که اینها در صحیح بخاری و دیگر کتب خودشان دارند صد مرتبه از روایات شیعه نسبت به عایشه تندتر است.
ما بجای اینکه این مطالب را از کتابهای خودمان مثل سید نعمتالله جزایری رضوان الله تعالی علیه یا علامه مجلسی و دیگران مطرح کنیم بعد در آن گیر کنیم و شیعهها را به کشتن بدهیم، باید از کتابهای خود اهل سنت این مطالب را مطرح کنیم و به آنها بگوییم که شما بیایید جواب بدهید و آنها را به چالش بکشیم. این به هیچ وجه صلاح ما نیست ما باید به اینها جوابهای نقضی بدهیم من بارها به دوستان عرض کردهام کاری که جواب نقضی میکند جواب حلی نمیکند. علیکم بجوابِ نقضی، علیکم بجوابِ نقضی، علیکم بجوابِ نقضی.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته