بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شصت و نهم 96/12/12
آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت (35)- مبانی فکری وهابیت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با وهابیت بود كه اینها مبانی فكرشان چیست؟ به عبارتی از عبدالله یا عبدالشیطان بن جبرین رسیدیم ایشان یكی از مفتیان متشدد وهابیت است و ظاهراً یك عداوت خیلی شدیدی با شیعه دارد، از خود ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب هم ایشان متشددتر است و چه بسا فتاوای این شخص هم بر قضایای اخیر و داعش سازی بیتأثیر نبود.
به نظر من جا دارد واقعاً لَجنهای از دوستان درست بشود كه بتوانند بعضی از افكار ایشان را نقد بكنند. ایشان حرفهای بیاساس زیاد دارد.
مجموع فتاوای ایشان را در یك كتابی تحت عنوان اللؤلؤ المكین من فتاوی الشیخ ابن جبرین (لعنه الله تعالی) جمع کرده اند. 216 صفحه است 462 سوال از ایشان سوال كردند. غالب سوالهایی كه از ایشان پرسیدند مربوط به شیعه است من جمله ایشان به صراحت میگوید:
«فالرافضة بلا شك كفار لأربعة أدلة»
چهار دلیل داریم كه شیعه كافر است.
در بعضی از جاها دارد كه سه دلیل داریم -میگویند آدم دروغگو كم حافظه است!- من كل فتاوای ایشان را جمع كردم. از ایشان در رابطه با تحریم بنای قبور و بسیاری مسائل دیگر سوال شده که پاسخ داده است. در یك جا سوال كردند:
«أنا أعمل فی دائرة حكومیة»
من در یكی از ادارات دولتی كار میكنم و بعضی از كارمندان شیعه وقت نماز، در نمازخانه میآیند غیر از نمازی كه
«وردت عن المصطفی»
به صورت نمازی كه از پیغمبر صلی الله علیه وآله وارد شده نماز نمیخوانند برخلاف دستور پیغمبر نماز میخوانند!
«ولقد بینا لهم الصلاة الصحیحة»
نماز صحیح را هم به اینها یاد دادیم.
كه چطوری نماز صحیح بخوانید و نمازی كه میخوانید غیر صحیح است
«ولكنهم اصروا علی صلاتهم فهل نمنعهم من أداء الصلاة أم لا ؟»
اصرار دارند كه نماز باطل خودشان را بخوانند، آیا مانع نماز خواندن اینها در نمازخانه اداره بشویم یانه؟
ببنیید تا چه اندازه وقاحت! جواب را ببینید!
«فعليك أن تسألهم عن صلاتكم هل هي صحيحة أم باطلة فإن قالوا صحيحة »
سوال كنید نمازی كه میخوانید صحیح است یا باطل است؟ اگر گفتند نماز شما اهلسنت صحیح است
«فألزمهم بالصلاة معكم»
اگر نماز این سنیها یا وهابیها صحیح است شما باید مثل اینها یا با اینها نماز بخوانید و اگر گفتند نه نماز شما باطل است سوال كنید چرا نماز ما باطل است؟
«فإن زعموا أنكم على ضلال»
اگر تصور كردند كه شما گمراه هستید
«وخطؤوكم وأبطلوا عباداتكم فقد كفروكم»
وگفتند شما به خطا رفتید عبادات شما را هم باطل كردند در حقیقت شما را تكفیر كردند!
اگر گفتند كه شما گمراه هستید و عبادتتان باطل است شما را تكفیر کردند!
«ومن كفر المسلمين فهو الكافر»
كسي كه مسلمانها را كافر بداند خودش كافر است!
استدلال را ببینید! اگر گفتند عبادت شما باطل است یعنی شما كافر هستید! حالا شما كه به دویست، سیصد میلیون شیعه میگویید نماز شما باطل است؛ پس شما هم كافر هستید فرقی نمیكند! الكلام، الكلام!.
میگوید اگر اینطوری است
«فامنعوهم من الصلاة»
نگذارید در نمازخانه شما بیایند نماز بخوانند
«لأنهم قد فعلوا ما يكفرون به وهو تكفيركم وبطلان الصلاة خلفكم فلا صلاة لهم ولا عبادة لهم»
اصلاً نمازی ندارند عبادتی نمیكنند اگر اینها، نماز مخالف نماز شما بخوانند
«فامنعوهم حتى يذهبوا إلى بلادهم ويصلوا في معابدهم الخاصة بهم»
اصلاً اینها را از شهرتان هم بیرون كنید بروند در شهر خودشان در نمازخانههای خودشان نماز بخوانند.
این یكی از نمونههای استدلال این آقا است باز در یك جایی از او سوال میكنند میگوید:
«نحن نكفر عامتهم بثلاثة أمور»
به سه دلیل ما شیعه را كافر میدانیم.
1- «الطعن في القرآن: حيث يدعون أن الصحابة حذفوا أكثر من ثلثه»
2- «الطعن في الصحابة وفي السنة؛ حيث إنهم لا يقبلون الأحاديث التي في الصحيحين ولا يقبلون أحاديث الصحابة لأن الصحابة عندهم كفار.»
3- «الغلو؛ حيث أدى بهم إلى عبادة علي والحسين ودعائهم دائما، وليس لأحد منهم عذر في هذه الأزمنة؛ لأن السنة قد اشتهرت وطبعت مؤلفاتها.»
دیگر عذری بر شیعیان نیست چون آن سنت واقعی برای همه روشن شده است!
بن جبرین دهها مورد فتوا از این قبیل دارد. حتی از او سوال میكنند حكم ذبیحه شیعه چیست؟ میگوید:
«فلا یحل ذبح الرافضی، ولا أکل ذبیحته فإنّ الرافضه غالباً مشرکون، حیث یدعون علی بن أبی طالب دائماً فی الشدة والرخاء حتى فی عرفات والطواف والسعی»
...حتی در عرفات و طواف و سعی
«ویدعون أبناءه وأئمتهم کما سمعناهم مراراً، وهذا شرک أکبر، ورده عن الإسلام یستحقّون القتل علیها»
این نمونهای از فتاوای این خبیث است كه خدا به حق حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به اشدّ عذاب و به اشدّ لعن گرفتارش كند كه اینها سنت پیغمبر صلی الله علیه وآله را بازیچه دستشان قرار دادند.
در ادامه میگوید اینها:
«یعبدون علیاً والحسین»
شما حتی اگر از پیرزن و پیرمردی كه حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند سوال كنید كه مادر! پدر! شما آیا علی را میپرستید؟
لنگه كفشش را در میآورد به دهانت میزند و میگوید: این چه حرف غلطی است که میگویی؟ علی ابن ابیطالب، بندهایی از بندگان خدا است، امام حسن یكی از بهترین بندگان خدا است. چون از بهترین بندگان خدا است خدای عالم به او عنایتی كرده و قدرتی داده و ما او را صدا میكنیم و از او كمك میگیریم.
همانطوری كه فرزندان یعقوب میگویند:
(يا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا)
سوره یوسف (12): آیه 97
ما هم میگوییم:
«یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله»
شما میگویید آنها نمیشنوند و ما معتقد هستیم به اذن الله میشنوند این دعوا ندارد اجتهاد ما این است اجتهاد شما آن است به فرض اگر ما در اجتهاد خطا كردیم شما میگویید:
«من اجتهد و أخطأ فله أجر واحد»
تفسير البيضاوي ، ج 2، ص 76، اسم المؤلف: البيضاوي الوفاة: 685 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت
تكفیر و فتوای قتل برای چیست؟ روی چه اصل و انگیزهای است؟ آیا ما آیهای داریم كه اگر كسی یا علی و یا رسول الله گفت كافر است؟ حدیثی در این زمینه داریم؟ یك حدیث جعلی و حدیث موضوعه به ما بدهید كه پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود كه:
«من دعانی او دعا اهلبیتی»
يا:
«من قال یا رسول الله»
یا:
«من قال یا علی فهو كافر»
بلكه به عكسش را ما داریم كه بلال ابن حارث كنار قبر پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم میرود میگوید:
«يَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِأُمَّتِكَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا»
إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6، ص356 ، ح32002 (ج 7 ، ص 483 طبق برنامه مكتبة اهل البيت)، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ. طبق برنامه الجامع الكبير.
یا در قضیه آن نابینا بعد از گذشتن بیست و پنج، سی سال طبق دستور عثمان ابن حنیف طرف در خانهاش نماز میخواند و متوسل به پیغمبر صلی الله علیه وآله میشود و یا رسول الله میگوید مشكلش حل میشود.
به عكسش را ما داریم هم آیه قرآن و هم روایات صحیح و صریح در این زمینه موجود است.
یا اینكه میگوید در بیابان گیر كردید بگویید:
«يا عِبَادَ اللَّهِ أَغِيثُونِي»
المعجم الكبير ، ج 17، ص 117، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي
ابن تیمیه به صحت این روایت فتوا داده، احمد ابن حنبل و دیگران به صراحت میگویند به اینكه من بارها در بیابان گرفتار شدم و مُشرف به هلاك بودم و گفتم
«يا عِبَادَ اللَّهِ أَغِيثُونِي»
آقای بیهقی دركتاب شعب الإیمان میگوید: اگر كسی در بیابان گیر كرد ؛
«فليقل عباد الله أغيثونا أو أعينونا»
شعب الإيمان، ج 6، ص 128، اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي الوفاة: 458 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1410 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد السعيد بسيوني زغلول
اگر دعای غیرالله شرك است قضیه این چیست؟
احمد ابن حنبل میگوید من پنج حج رفتم دو بار سواره، سه با پیاده در یكی از این سفرها راه را در بیابان گم كردم نمیدانستم چه كار كنم و میگفتم
«يا عباد الله دلوني على الطريق»
آیا این دعای غیرالله هست یا نه؟! اصلاً ما چیزی نمیخواهیم بفرمایید شما معتقد هستید احمد ابن حنبل، رئیس شما است شما میگویید ما تابع احمد ابن حنبل هستیم هم روایت نقل میكند و هم سیره خودش را نقل میكند در حقیقت كار دو قبضه میشود.
پرسش:
درخواست از زندهها را هم مشكل میدانند؟
پاسخ:
نه درخواست از زندهها را مشكل نمیدانند اتفاقاً یكی از چیزهایی را كه زینی دحلان میگوید همین است که اگر این مبانی شما باشد شما هم كافر هستید و از زندهها كمك میگیرید. اگر كمك از غیر خدا شرك است فرقی نمیكند كه كمك از زنده باشد یا از مرده باشد. فرد دارد غرق میشود به غریق نجات میگوید نجاتم بده آیا این شرك و كفر است یا نه؟
به قول آقای قرائتی میگفت من در قبرستان بقیع، با یكی از وهابیها بحثم شد گفت شما چرا یا علی و یا حسین و ... میگویید؟ كاری از آنها ساخته نیست بعد تسبیح دستش بود زمین انداخت گفت یا حسین تسبیح را به دستم بده! نداد. گفتم آقا تسبیحت را به من بده، تسبیح را داد من تسبیح را زمین انداختم گفتم یا الله تسبیح را به من بده؛ گفتم پس چرا خدا تسبیح را به من نداد؟! میگفت همه خندیدند و خجالت كشید و راهش را گرفت و رفت گفت باید با اینها، اینطوری برخورد كرد، اجابت دعا و غیره اینطوری نیست كه هر آدم ناپاكی بیاید بگوید تسبیح را به من بده، خودكار را به من بده، فلان كار را انجام بده یا فلان كار را انجام نده، یك شرایط و مقدمات و ملحقات و ... دارد آخر این چه حرفی شما میزنید؟!
ابن حنبل میگوید من به قدری یا عبادالله گفتم تا:
« وقفت على الطريق »
این نقل قول است البته روایت خیلی زیاد است.
باز ابن حجر عسقلانی همین را میگوید:
«لله ملائكة فی الارض سوی الحفظة یكتبون... أَصَابَ أَحَدَكُمْ عَرْجَةٌ »
اگر گرفتاریی پیدا كردید
«بِأَرْضٍ فَلاَةٍ فَلْيُنَادِ أَغِيثُوا»
مجمع الزوائد ج10، ص 132
میگوید:
«هو إسناد حسن»
از این بهتر!
پرسش:
ما هم اگر در بیابان گم شدیم یا صالح یا ابا صالح میگوییم .
پاسخ:
فرقی نمیكند همینها است برای ما هم معتبر است.
در سلسلة الاحادیث الضعیفة ایشان همین عبارت را میآورد:
«یا عبادالله هو الملائكة»
و عبارت احمد ابن حنبل را میآورد میگوید:
«من طریق عبدالله بسندٍ صحیح»
همین كه بیهقی نقل كرده آلبانی میگوید سند این روایت، صحیح است نمیآیند بگویند اینكه از احمد ابن حنبل نقل كردند دروغ است.
ایشان میگوید نه، روایت قضیهای كه از احمد ابن حنبل نقل میكنند سند، سند معتبر و صحیحی است در هر صورت این یكی از مباحثی است كه باید دوستان كار بكنند. من عرض كردم كه دوستان یك لجنههای دو نفره و سه نفره درست كنند و روزهای چهارشنبه هم كه دوستان مانند آقای روستایی و ابوالقاسمی در خدمت دوستان هستند.
من میگویم یكی از كارهایی كه برای جوانهای ما ضرورت دارد این است كه هم راه پاسخ دادن را بدانند و یا اینكه دوستان یا كسی روی شبكههای وهابی میرود این مطالب را بیایند مستدل و مستند برای اینها مطرح كنند یعنی بگویند علی گفتن شرك است؛ پس احمد ابن حنبل، اولین مشرك است كه میگوید:
«یا عباد الله اغیثونی»
فرقی نمیكند چه بگوییم
«یا علی اغیثونی»
یا بگوییم:
«یا عباد الله اغیثونی»
یا علی میگوییم حداقل مشخص است چه كسی را صدا میكنیم یا عباد الله خودش نامشخص است هیچ خبر نداریم چه است تازه بدتر هم است.
مخصوصاً اگر روی كتاب اللؤلؤ المكین این خبیث، خوب كار و تحقیق بشود جواب داده بشود هم جواب حلّی و هم جواب نقضی! البته اگر در یك جا ما جواب بدهیم شاید در سی تا فتوایی كه ایشان داده در همان سی تا فتوا كاملاً میآید.
یا حداقل كتاب ایشان موضوع بندی بشود شبهاتش ردیف بشود که در این كتاب ایشان بیست تا سی تا شبهه را مطرح كرده به اینها جواب داده بشود و در فضای مجازی پخش بشود و در اینترنت وبلاگ گذاشته بشود و اینها به نام دوستان چاپ بشود، امروز دفاع از كیان تشیع و دفاع از اهلبیت علیهم السلام از اوجب واجبات است.
در روایتی آمده است كه در زمان غیبت، اگر علمایی نبودند كه از كیان تشیع دفاع كنند و شبهات نواصب را جواب بدهند
«لما بقي أحد إلا ارتد عن دين الله»
عوائد الأيام - المحقق النراقي - ص 533
الان هم وهابیت از یك طرف، احمد الحسن خبیث و طرفدارانش از طرف دیگر كه واقعاً هر روز خبرهای ناگواری از جاهای مختلف میرسد اخیراً به هیئتهای عزاداری و غیره رفتند و در آنجا فعالیت میكنند.
آنها هم سواد و اطلاعات آنچنانی ندارند روی علاقه و عشقی كه به حضرت ولیعصر ارواحنا فداه دارند با این برنامهها از راه بیرون میروند.
متأسفانه بعضی از بزرگواران ما که در حوزه پاسخگویی هستند روش پاسخگویی را نمیدانند، روش مناظره را نمیدانند بدبختی ما اینجا است همین دیروز در تهران یك شخص هیئتی كه منحرف شده و احمد الحسنی شده خواسته بودند كه یك كسی برود با ایشان مناظره كند.
یكی از شاگردان رتبه سوم و چهارم ما كسی كه نه حوزه دیده و نه دانشگاه دیده در آنجا رفته با این شخص احمد الحسنی مناظره كند.
یكی از اساتید متخصص پاسخ به شبهات احمد الحسنی هم كه ناظر بوده روش مناظره ایشان را دیده اصلا تعجب كرده بود و گفته من از این روش مناظره شما لذت بردم.
میگفت هیچ جوابی نداشت كه به من بگوید. این یك مناظره است! یك مناظرهی دیگر هم دو سه هفته قبل یكی از اساتید رفته مناظره كرده نه تنها آن شخص از اعتقاد باطلش دست برنداشته ، بلکه آن روحانی و استادی كه نظارهگر هم بوده به شک افتاده بود!
طرف را برای بازجویی میفرستند، خودش احمد الحسنی میشود! من از عزیزان تقاضا میكنم یا میدان نیایید و اصلاً این بخش را رها كنید و روی مسائل فقه و اصول و طهارت و نجاست و حیض و نفاس و غیره كه الحمد لله در حوزه است بروید و اصلاً در بحثهای ما هم نیایید یا اگر آمدید جانانه بیایید.
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش/ گر به فكر سوختن افتادهای مردانه باش.
امروز صدای هل من ناصر حضرت ولیعصر ارواحنا فداه، والله العلی الاعلی از در و دیوار برخواسته است، دشمن دارد در درون خانه ما، هر روز عملیات جدیدی مرتكب میشود و جوانهای ما را به تعبیر مقام معظم رهبری به قتلگاه میبرند.
متأسفانه حوزه ما هنوز خواب است به قول آقای فلسفی رحمت الله علیه ایشان میگفت نسل آهویی داشت منقرض میشد، رفتند از جایی تعدادی آهو آوردند پرورش بدهند كه نسلشان منقرض نشود.
بعد از هفت هشت ماه دیدند آهوها بیمار میشوند هر چه پزشك آوردند و دارو دادند دیدند هیچ فایدهای ندارد، یك روانپزشكی گفت من درست میكنم گفتند چه كار میكنی؟
گفت اینها در جزیرهای راحت میخورند و میخوابند تحرك و فعالیتی ندارند، یك گرگی در میان اینها بیاندازید درست میشوند! گفتند گرگ میآید آنها را تكه تكه میكند نسل اینها دارد منقرض میشود.
گفت چهار پنج تا از بین میروند ولی مابقی خوب میشوند بالاخره تصمیم گرفتند و گرگی به جان آهوها انداختند چهار تا از این آهوها را خورد مابقی پا به فرار گذاشتند و جنب و جوش پیدا كردند همه سر حال آمدند. من معتقد هستم شاید در مورد قضیه احمد الحسن، آقا ولیعصر ارواحنا فداه ما حوزویها را گرفتار كرده گرگهایی را به جان خودمان انداختند.
ما كه به فكر مبارزه با وهابیها نبودیم، به فكر داعشیها نبودیم، به فكر آتیئیستها نبودیم. حالا یك گرگی در داخل حوزه آمده است. حداقل برای دفاع از كیان حوزه و از كیان رفقای خودمان هم که شده فعالیت كنیم.
میگویند یك زمانی تنبل خیلی زیاد شده بود پادشاه دستور داد همه تنبلها را جمع كنند داخل آتش بیاندازند وقتی اینها را داخل آتش انداختند همه گفتند ای وای سوختیم. یك تنبلی گفت عوض من هم بگو سوختم! من حوصله اینكه بگویم سوختم هم ندارم! ما میترسیم قضیه ما با احمد الحسن اینطوری باشد نه تنها به قول معروف احساس سوختن نكنیم بلكه به دیگران بگوییم عوض ما هم بگویید ما هم سوختیم.
در هر صورت این كتاب بن جبرین از آن كتابهایی است كه نیاز به بررسی و تحقیق دارد هم جوابهای حلی میطلبد و هم جوابهای نقضی میطلبد، كتاب در اینترنت است دوستان میتوانند دانلود كنند.
اگر دانلود نشد من كتاب را میدهم دوستان در كانال میگذارند تا رفقا هم آن كتاب را و هم دیگر فتاوای ایشان را كه وجود دارد تقریبا 10- 15 فتوای اینطوری داده خدمت دوستان تقدیم میكنیم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته