بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: «راههای تصحیح روایت ضعیف اهل سنت- کثرت طرق حدیث – راویان مختلف فیه»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
پرسش: (درباره عابدینی اصفهانی)
پاسخ:
ما میخواهیم دوستانه با ایشان صحبت كنیم، ما قصد مناظره نداریم، دیروز یك كتابی از «تهران» برایمان آوردهاند یك خانمی به نام «وسمقی» تمام حرفهایی كه ایشان زده، این خانم هم عین همین حرفها را در آنجا زده است. یك كتاب چهار صد – پانصد صفحهای تکثیر كرده است.
پرسش:
از خودش است یا از كسی درس گرفته است؟
پاسخ:
ببینید! مادر بزرگ همه اینها «قلمداران» خبیث است! قدم اول را او برداشت. هركس بعد از او در این فاز آمده از «قلمداران» گرفته است، عابدینی از «قلمداران» گرفته و این خانم «وسمقی» از «قلمدران» گرفته، آقای «طباطبایی» از «قلمداران» گرفته، «سید ابوالفضل برقعی» از «قلمداران» گرفته، ما باید یك كاری بكنیم «قلمداران» را بشكنیم!
الان سه – چهار تا تیم در «اصفهان» هستند و فعالیت گسترده در فضای مجازی دارند، كانال و گروه دارند و همین حرفها را میزنند كه اصلا امامتی نیست و تمام اینها را آخوندها و روحانیون ما ساختند! عصمتی نبوده و امثال اینها، میگویند در قرن سوم و چهارم اینها درست شده است.
ما دیروز هم با اقای «مقتدایی» صحبت كردیم، بنا شد من با پسر آقای «طباطبایی» كه شاگرد ما بوده با ایشان صحبت كنم كه با ابویشان قرار بگذارد، در دفتر آقای «طباطبایی» باشد و هفت – هشت نفر از اساتید حوزه باشند. من هم با جسارت و ناسزا گویی و ... صد در صد مخالف هستم، این كار، كار غلطی است.
در هر صورت ...
این مسائل مصیبتی است كه ما الان گرفتاریم و مشكل هم مال ما است، مقصر ما حوزویها هستیم، اگر ما در فضای مجازی بیاییم آن حقایق را خوب مطرح كنیم و به افرادی كه شبهه مطرح میکنند جواب داده بشود، دو نفر، سه نفر، پنج نفر بیایند جواب بدهند دیگر در مسائل بعدی اینها جرأت نمیكنند چنین حرفی بزنند؛ ولی اینها چنین حرفی میزنند، چهار نفر هم در پای درس و سخنرانیشان احسنت میگویند. همین آقای عابدینی حکومت جمهوری اسلامی را مقایسه کرده با حکومت منصور دوانیقی! میگوید هیچ تفاوتی ندارند!
دیروز من یك كتابی را دیدم كه چاپ شده به نام ««بازخوانی شریعت» از خانم «وسمقی» و خودش هم تحصیل كرده «سوئد» است این كتاب تازه چاپ شده تقریبا یك سال و اندی میشود، كلّ عقاید شیعه را زیر سوال برده است. اصلا همه بحث امامت، غدیر و غیره را زیر سوال برده است.
پرسش:
استاد! كتاب در ایران چاپ شده است؟
پاسخ:
نه، غیر قانونی چاپ شده، شماره شابك هم ندارد. من معتقدم اگر كتاب «شاهراه اتحاد» خوب نقد علمی بشود، جواب همه اینها داده شده است. نظر من این است كه كتاب «شاهراه اتحاد» باید خوب جواب داده بشود و در تیراژ خیلی بالا صد هزار دویست هزار چاپ بشود و در اختیار همه بالخصوص حوزههای علمیه قرار بگیرد كه این شبهاتی كه دارند مطرح میكنند، پاسخ داده شود. همه اینها حرفهای بی اساسی است.
پرسش:
حاج اقا! در روایات اصحاب عقبه، روایت «المحلی ابن حزم» را دیدهاید ؟
پاسخ:
بله، دیدهام. جلد 11 صفحه 224 است.
پرسش:
غیر از این دلیل، دلیل دیگر نیست؟
پاسخ:
ندیدم كسی به این شكل آورده باشد.
آغاز بحث...
بحث ما در رابطه با روشهای پاسخگویی به شبهات بود و به بحث راهكار تصحیح و تضعیف روایات رسیدیم. ما در جلسه گذشته این بحث را كه بعضیها میگویند «كذاب و یا یكذب» گفتیم یك راهكارهایی است كه اصلا كذاب را آقایان در جایی كه به ضررشان است گفتند از تضعیفات صریح نیست، اگر میگوید كذاب، مراد چیست؟ مثلا كذب یعنی اخطأ، اخطأ هم كه اشكالی ندارد و یا گفته كذاب، كذاب فی امور دینیه، یا كذاب فی امور دنیویه، كذاب و یكذب للمصلحة او للمفسده، مادامی كه برای ما روشن نباشد كه كذاب به چه معنا است دلیل بر ضعف راوی نیست.
بحث بعدی این است راهكاری كه ما بتوانیم روایات را تصحیح كنیم. تقویت حدیث به كثرت الطرق است، عزیزان این را دقت كنند، ما در بعضی از موارد كه كم هم نیست، روایاتی كه در فضائل اهلبیت (علیهم السلام) داریم، در رواتشان آقایان حرف دارند. البته راویانی كه هیچ حرف نداشته باشند آقایان خیلی كم دارند؛ یعنی غیر از صحابه نسبت به دیگر رواتشان كه اتفاق نظر داشته باشند و بگویند ثقه است اینها خیلی كم است. حتی «ذهبی» كتاب مستقلی به اسم «الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب الرد علیهم» نوشته است. در این كتاب، ثقاتی كه تضعیف شده را آورده است. حتی موثّقین اینها همهشان كلام و تضعیفی دارند به طوری كه «ذهبی» یك كتاب مستقل در این باره نوشته است.
ما برای روایاتی كه راویانشان تضعیف شده است. دو راه برای تصحیح روایتشان داریم:
1- اگر راوی تضعیف شده، بررسی کنیم که آیا كسی هم او را توثیق كرده و یا نكرده است، مثلا ده نفر تضعیف كردهاند و دو – سه نفر هم توثیق كردهاند، اگر اینگونه باشد، خیلی راحت میشود نجاتش داد! آقایان میگویند «كلّ راو مختلف فیه حدیثه حسن والحدیث الحسن كالصحیح فی الاحتجاج»!
2- روایانش ضعیف هستند؛ ولی سه – چهار و پنج روایت در این زمینه آمده ولو تمام راویانش ضعیف هستند، روایان ضعیف اگر تعدد طرق بود، تعدد طرق منجبر ضعف روات است، از این كانال هم خیلی راحت میشود بحث را تثبیت كرد.
عزیزان دقت بفرمایند مثلا خود «ابن تیمیه» میگوید:
«تعدّد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 18، ص 26
اگر در فضائل اهلبیت (علیهم السلام) سه – چهار تا روایت بود میگوییم ولو اینكه تمام راویانش فساق و فجار هم هستند، طبق مبنای شما میتوانیم به آن استناد كنیم.
این مطلب را نه تنها ایشان بلكه دیگران مانند «آلبانی» هم دارند . او در كتاب « إرواء الغليل» همین تعبیر را دارد. بحثی را مطرح میكند و میگوید خلاصهی سخن اینكه:
«أن الحديث طرقه كلها لا تخلو من ضعف ولكنه ضعف يسير إذ ليس في شئ منها من اتهم بكذب وإنما العلة الارسال أو سوء الحفظ ومن المقرر في علم المصطلح»
-«علم المصطلح»؛ یعنی علم رجال!-
«أن الطرق يقوي بعضها بعضا إذا لم يكن فيها متهم كما قرره النووي في تقريبه ثم السيوطي في شرحه وعليه فالنفس تطمئن لصحة هذا الحديث»
إرواء الغليل - (ج 1 / ص 160 و 161)
البته بحث اتهام به كذبش را هم ما گفتیم راهكار دارد كه آن را قبلا گفتیم
در جای دیگر میگوید «دار قطنی» از «معاذ» نقل كرده است که ... :
«وكلها ضعيفة»
تمام این روایت ضعیف است
«لكن قد يقوي بعضها بعضا»
سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل الصنعاني الأمير الوفاة: 852 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1379 ، الطبعة : الرابعة ، تحقيق : محمد عبد العزيز الخولي، ج 3، ص 107
«بدرالدین عینی» هم در «شرح صحیح بخاری» جلد 3 صفحه 307 از «نووی» -كه از او به فقیه الامه تعبیر میكنند، متوفای 676 و صاحب كتاب «المجموع» - در «شرح مهذب» گفته است:
«وقال النووي في ( شرح المهذب ) : إن الحديث إذا روي من طرق ومفرداتها ضعاف يحتج به ، على أنا نقول : قد شهد لمذهبنا عدة أحاديث من الصحابة بطرق مختلفة كثيرة يقوّي بعضها بعضا ، وإن كان كل واحد ضعيفا»
...اگر چه تك تك اینها همه ضعیف است
عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 3، ص 307
پرسش:
استاد! شیعه هم دارد ؟
پاسخ:
بله، مستفیض همین است. شما به كتابهای فقهی آقای «خویی» مراجعه كنید، ایشان به یك موضوعی میرسد كه سه یا بیشتر روایت دارد، میگوید:
«كثرة الطرق تغنینا عن البحث فی السند»
پرسش:
حتی اگر روایت ضعیف باشد؟
پاسخ:
بحث در روایت ضعیف است دیگر! اگر روایت ضعیف نباشد که خبر واحد هم حجت است. البته ضعیفها فرق میكند، یك دفعه ما ضعیف داریم، درباره او گفتهاند یكذب و یضع، وضاعٌ؛ در این مورد اگر پانصد روایت هم داشته باشیم ما زیر بار نمیرویم و قبول نداریم. بحث ما در ضعیف بخاطر مجهول و مهمل بودن و ارسال، مثل «عمن حدثه، عمن ذكره» و عدم توثیق راوی است که البته وضّاع و کذّاب هم در مورد راوی نیست.
اگر كاذب باشد هزار تا صفر را هم كنار هم بگذارید مساوی صفر است.
«ابن حجر» كه البته متن «بلوغ المرام» از «ابن حجر» است و «سبل السلام» از «محمد ابن اسماعیل صنعانی» است، ایشان در جلد 3 روایتی را نقل میكند و ابن ماجه هم دارد كه:
«وكلها ضعيفة، لكن قد يقوي بعضها بعضا»
سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل الصنعاني الأمير الوفاة: 852 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1379 ، الطبعة : الرابعة ، تحقيق : محمد عبد العزيز الخولي، ج 3، ص 107
باز ایشان همین تعبیر را در جای دیگر و در چاپ دیگر دارد، «سید سابق» در «فقه السنة» كه كتابش معتبر است و در دانشگاهها تدریس هم میشود و خودش هم یك آدم ملایی است، در جلد اول صفحه 75 حدیثی را میآورد و میگوید:
«والحديث وإن كان ضعيفا، إلا أن له طرقا يقوي بعضها بعضا، فتنهض للاحتجاج بها»
فقه السنة - (ج 1 / ص 108)
باز «شوكانی» در كتاب «نیل الاوطار» در جلد اول صفحه 195 میگوید روایت «دار قطنی» از «ابن عباس» دارد
«وَعِنْدَ الدَّارَقُطْنِيّ من حَدِيث بن عَبَّاسٍ وَإِسْنَادُهُ ضَعِيفٌ»
«دار قطنی» از حدیث « عبدالله ابن شِخّیر» دارد
«وَإِسْنَادُهُ ضَعِيفٌ أَيْضًا»
«بزّار» هم دارد:
«ضعیفٌ... وَهَذِهِ الرِّوَايَاتُ يُقَوِّي بَعْضُهَا بَعْضًا فَتَنْتَهِضُ لِلاحْتِجَاجِ بها»
نيل الأوطار من أحاديث سيد الأخيار شرح منتقى الأخبار ، اسم المؤلف: محمد بن علي بن محمد الشوكاني الوفاة: 1255 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت – 1973، ج 1، ص 54
حالا عزیزان اینجا را ببینید در «سبل السلام، ابن حجر و صنعانی» در جلد دوم دارد:
«ومثله حديث اقتدوا باللذين من بعدي أبي بكر وعمر» أخرجه الترمذي وقال حسن وأخرجه أحمد وبن ماجه وبن حبان وله طرق فيها مقال
در تمام این طرق ضعف است
«إلا أنه يقوي بعضها بعضا»
سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل الصنعاني الأمير الوفاة: 852 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1379 ، الطبعة : الرابعة ، تحقيق : محمد عبد العزيز الخولي، ج 2، ص 11
دوستان این را داشته باشند، در رابطه با موافقات عمر ؛ یهودی آمد با عمر ملاقات كرد و گفت جبرئیلی كه پیغمبر از او نام میبرد، این دشمن ما است.
«فقال عمر من كان عدوّا لله وملائكته ورسله وجبريل وميكال فإن الله عدو للكافرين»
بعد:
«فنزلت على وفق ما قال»
همانطوری كه اقای عمر گفته بود جبرئیل هم آمد، عین گفتار آقای عمر را به صورت آیه نازل كرد!
«وهذه طرق يقوّي بعضها بعضا»
فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب، ج 8، ص 166
كلا دو یا سه تا روایت بیشتر نیست ولی میگوید: «یقوی بعضها بعضا»؛ حالا شما اینجا را دقت کنید: حدیث «أنا مدینة العلم وعلي بابها»؛ در كتاب «موضوعات ابن جوزی» است که در جلد دوم در این چاپ صفحه 110 خوب دقت كنید تا ببینید این مرضها چه كار میكند، به تعبیر «شیخ صدوق» فردای قیامت محاكمهی امیرالمؤمنین كه: « أوّل من يجثو بين يدي الرّحمن» تماشایی است، واقعا تماشایی است!
«الحديث العاشر في ذكر مدينة العلم، وفيه عن على وابن عباس وجابر، فأما حديث على رضى عنه فله خمسة طرق»
الموضوعات لابن الجوزي - (ج 1 / ص 349)
طریق اول، طریق دوم، طریق سوم، طریق چهارم و طریق پنجم!
«وأما حديث ابن عباس فله عشرة طرق»
الموضوعات لابن الجوزي - (ج 1 / ص 350)
باز یکی یکی «...طریق خامس، طریق سادس، طریق سابع، طریق ثامن، طریق تاسع و طریق عاشر»؛ اینها را میآورد
«وأما حديث جابر»
این را با دو تا سند میآورد و شروع میكند
« ثم في الطريق الاول محمد بن عمر الروبى، قال ابن حبان: كان يأتي عن الثقاة بما ليس من أحاديثهم لا يجوز الاحتجاج به بحال؛ وفى الطريق الثاني والثالث عبدالحميد بن بحر...»
الموضوعات لابن الجوزي - (ج 1 / ص 353)
یکی یکی، 17 روایت را تضعیف میكند و میگوید ما روایت صحیحی در رابطه با «أنا مدینة العلم وعليّ بابها»؛ نداریم!
دقت كنید حدیث «اقتدوا بعدي أبي بكر وعمر» سه تا روایت بیشتر نیست، میگوید: «یقوی بعضها بعضا!»!
دربارهی آیهی:
«مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ»
هر که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئيل و ميکائيل است [بداند که] خدا يقينا دشمن کافران است
سوره بقره (2): آیه98
دو – سه تا روایت بیشتر نیست، دارد كه «یقوي بعضها بعضا»؛ كه بر طبق خواستهی عمر آیه نازل شد؛ ولی متأسفانه اینجا میآید اینطوری میگوید واقعا آدم مبهوت میماند كه اینها را چه كار كند!!
ببینید عزیزان و این را دقت كنید، «حاكم نیشابوری» روایت را تصحیح كرده، «ابن حجر» تصحیح كرده، «یحیی ابن معین» تصحیح كرده، «متقی هندی» تصحیح كرده، «ابن حجر هیتمی» تصحیح كرده، «سیوطی» تصحیح كرده، «مناوی» تصحیح كرده، «ابن سمعون، انصاری شافعی، سخاوی، صالحی شامی، زركشی حنبلی و...» حدود هجده نفر، تصحیح کردهاند. «حاكم نیشابوری» به صراحت دارد:
«أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد المدينة فليأت الباب»
بعد دارد:
«هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 137
«ابن حجر» همینطور دارد:
«وهذا الحديث له طرق كثيرة في مستدرك الحاكم أقل أحوالها أن يكون للحديث أصل فلا ينبغي أن يطلق القول عليه بالوضع»
لسان الميزان ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : دائرة المعرف النظامية - الهند -، ج 2، ص 122
همه به «ابن جوزی» اعتراض دارند؛ مثلا «متقی هندی» تعبیر زیبایی دارد، بعد از اینكه تصحیح «ابن حجر» و تضعیف «ابن جوزی» را نقل میكند میگوید:
«وقد كنت أجيب بهذا الجواب دهرا»
همینطوری میگفتند، بعضیها تصحیح كردند و بعضیها تضعیف كردند
«إلى أن وقفت على تصحيح ابن جرير لحديث علي في تهذيب الآثار مع تصحيح الحديث ابن عباس فاستخرت الله وجزمت بارتقاء الحديث من مرتبة الحسن إلى مرتبة الصحة»
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ، اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود عمر الدمياطي، ج 13، ص 65
میگوید با تصحیح «ابن حجر» و تضعیف «ابن جوزی» حدیث حسن شد؛ یعنی حدیث مختلف فیه حدیث حسن میشود؛ ولی میگوید بعد كه من پیدا كردم كه «ابن جریر» و اینها هم در «تهذیب الاثار» تصحیح كردهاند دیگر این روایت را از حسن به صحیح ارتقاء دادم.
یعنی تک تک به همین شكل تمام این 14 نفر از بزرگان اهلسنت حدیث انا مدینة العلم را تصحیح كردهاند و آوردهاند؛ ولی با همه اینها «ابن جوزی» میآید تمام این ها را كنار میگذارد و تمام هفده سند را مورد خدشه قرار میدهد و در هفده سند «لا یقوی بعضها بعضا!!»
من در این فایل آورده ام که:
«حدیث أنا مدینة العلم وعلی بابها موجودة فی الصحیح الترمذی ولكن الایادی الخائنة ... حذفتها عن الترمذی»!
اینها هم از «ترمذی» نقل كردند؛ ولی در «صحیح ترمذی» كه الان چاپ شده حدیث «انا مدینه العلم وعلی بابها»؛ وجود ندارد! «تاریخ الخلفاء سیوطی»؛ میگوید: اخرجه الترمذی. «ابن حجر»، میگوید: «اخرجه الترمذی»؛ و «الصواعق المحرقه» و خود «ابن تیمیه» هم از «صحیح ترمذی» نقل میكند همه میگویند: «اخرجه الترمذی»! ولی شما الان در سنن ترمذی حدیث انا مدینة العلم را پیدا نمیکنید.
پرسش:
شما دارید كه این را «صحیح ترمذی» داشته است.
پاسخ:
الان نیست، در «صحیح ترمذی» كه الان چاپ شده حدیث «انا مدینه العلم وعلی بابها»؛ اصلا ذكر نشده است!
در هر صورت...
اینها مظلومیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. من معتقدم اگر اینطور نمونهها را ما بیاوریم تابلو كنیم و بگوییم ببینید در فضائل عمر اینطور میگویند در فضائل علی ابنطور! عقیده من این است همین تعارضات و تناقضات باعث بیداری خیلی از این جوانهای اهلسنت میشود.
لازم نیست (همیشه) ما در رابطه با خلافت امیرالمؤمنین ده تا آیه و روایت بیاوریم، همینها نشان میدهد كه برخوردها، برخوردهای متعصبانه و جانبدارانه بوده است، البته از این نمونهها ما زیاد داریم، شاید بیش از 50 مورد من دارم كه یك راوی مثلا «شریك»، حدیث «انا مدینة العلم وعلی بابها» را نقل میكند، «ذهبی» میگوید:
«شریك لا یحتمله هذا»
در دو سطر بعد میآید در رابطه با ابوبكر نقل میكند به عنوان امر مفروغ عنه و مسلم قبول میكند و رد میّشود! این در یك صفحه است! ما باید 30 – 40 تا از اینها را بیاوریم و كنار هم بگذاریم. یعنی نگاه دوگانه به احادیث امیرالمؤمنین و احادیث مربوط به فضائل آنها.
ببینید «ابن تیمیه» چه كار كرده است؟ این را هم عزیزان دقت كنند:
« وأما حديث (أنا مدينة العلم) فأضعف وأوهى » !
كلمه «اوهن» در لسان رجالیون؛ یعنی ضعیف بالشدة، ایشان میگوید «و اوهی»؛ نه تنها «واه»، بلكه اوهی است.
«ولهذا انما يعدّ في الموضوعات المكذوبات وان كان الترمذى قد رواه ولهذا ذكره بن الجوزى في الموضوعات وبين أنه موضوع من سائر طرقه»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 4، ص 410
حرف «ابن جوزي» برای اینها خوراكی شده است. البته «سبط ابن حوزی» آمده به جد خودش هرچه از دهنش در آمده گفته است! خیلی مفصل روی این قضیه بحث كرده است، و روی حدیث «انا مدینة العلم»؛ «سبط ابن جوزی» خوب وارد شده است و خیلی حرفهای جالبی هم دارد.
بعد «ابن تیمیه» میگوید:
«والكذب يعرف من نفس متنه لا يحتاج إلى النظر في إسناده»
دوستان دقت كنند
«والكذب يعرف من نفس متنه لا يحتاج إلى النظر في إسناده فإن النبى صلى الله عليه وسلم إذا كان ( مدينة العلم ( لم يكن لهذه المدينة الا باب واحد ولا يجوز أن يكون المبلغ عنه واحدا بل يجب أن يكون المبلغ عنه أهل التواتر الذين يحصل العلم بخبرهم للغائب ... وهذا الحديث انما افتراه زنديق أو جاهل ظنه مدحا»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 4، ص 410
میگوید اصلا این حدیث متنش دلالت میكند كه باطل است؛ چون اگر یك شهری دری داشته باشد، در آن در همه میآیند و میروند معنی ندارد كه یك شهری دری داشته باشد، فقط یك نفر برود و بیاید!
بعد میگوید:
«لم يقل أحد من علماء المسلمين المعتبرين أن عليا أعلم وأفقه من أبي بكر وعمر»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 4، ص 398
باید به ابن تیمیه گفت: خود عمر میگوید: همه مردم از عمر افقه هستند حتی زنان پرده نشین!
«كل الناس أفقه من عمر حتى المخدرات»
شرح المقاصد في علم الكلام ، اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ ، دار النشر : دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م ، الطبعة : الأولى، ج 2، ص 294
حتی تعبیر «عجائز» دارد، نه تنها مخدرات، حتی پیرزنها هم از عمر افقه هستند! این «صحیح مسلم» است كه میگوید كسی نزد عمر آمد گفت من جنب شدم چه كار كنم؟ عمر گفت نماز نخوان! «عمار» اعتراض كرد و گفت من و تو باهم محتلم شده بودیم. صبح بلند شدیم تو نماز نخواندی و من رفتم تیمم كردم و نماز خواندم بعد آمدم خدمت رسول اكرم، رسول اكرم كار من را تأیید كرد، عمر یك نگاهی چپ به «عمار» كرد و گفت: «عمار» خجالت بكش! عمار هم گفت: اگر ناراحت میشوی، دیگر این را نقل نمیكنم!
ان رجلا اتى عمر فقال إني أجنبت فلم أجد ماء فقال لا تصل فقال عمار اما تذكر يا أمير المؤمنين أذانا وأنت في سرية فأجنبنا فلم نجد ماء فأما أنت فلم تصل واما انا فتمعكت في التراب وصليت فقال النبي صلى الله عليه وسلم إنما كان يكفيك ان تضرب بيديك الأرض ثم تنفخ ثم تمسح بهما وجهك وكفيك فقال عمر اتق الله يا عمار قال إن شئت لم احدث به!
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج1، ص193، ناشر: دار الفكر – بيروت، بيتا.
شما ببینید این آیه قرآن است:
(وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا ... فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيمَّمُوا)
سوره مائده (5):آیه 6
این دیگر حدیث نیست، كه ما بگوییم مسئله مخفی مانده، من نمیدانم «عمار» چرا به آیه استناد نكرده است، شاید ایشان خواسته یك سیره را بگوید و یك طعنهی هم به عمر بزند! شاید خواسته كه یك خاطرهی هم تعریف كرده باشد.
میگویند یك كسی كنار «بیت الله الحرام» بود و گفت دیگر من بعد از این علیه بعضیها جك تعریف نمیكنم! و از كارش استغفار كرد. بعد یكی از همان گروه را دید كه در آنجا میگوید آقا قبله كدام طرف است! گفت: خدایا چون قسم خوردم جك دیگر تعریف نمیکنم ولی خاطره كه میتوانم تعریف بكنم! شاید «عمار» هم خاطره تعریف كرده است! خود روایت خیلی بو دار است!
والسلام علیكم ورحمه الله