2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
نقش پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در ايجاد وحدت بين مسلمانان
کد مطلب: ٥٦٧٥ تاریخ انتشار: ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٦ تعداد بازدید: 8571
سخنراني ها » پیامبر اکرم (ص)
نقش پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در ايجاد وحدت بين مسلمانان

پیامبر اکرم و وحدت اسلامی در زمان حیات و بعد از آن
شبكه سلام 86/06/22

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 86/06/22

آقاي هدايتي

نقش پيامبر (صلي الله عليه و آله) و مديريت إلهي ايشان در جهت يك پارچه نگه داشتن امت اسلامي چيست؟

استاد حسيني قزويني

اساس گسترش اسلام، وحدت ميان مسلمين و مبارزه شديد با هر گونه اختلاف و درگيري بود؛ يعني دعوت به وحدت يكي از عوامل جلب مردم به سوي اسلام و گسترش نداي اسلام در جزيرة العرب و بعد در كشورهاي مختلف بود.

پيامبر، در جزيرة العرب يك نقطه از اين كره خاكي شروع به دعوت كرد كه جنگ و كفر و كشتار از عادات اوليه قوم عرب در منطقه طلوع خورشيد اسلام بود.

ابن خلدون مورخ بزرگ تاريخ اسلامي تعبيري دارد كه مي گويد:

قوم عرب يغماگر و وحشي بود و خوي آنان غارت گري بود هر چه را ميافتند غارت مي كردند.

تاريخ إبن خلدون، ج1، ص285

حتي بعضي ها در تاريخ عرب پيش از اسلام 1700 جنگ ثبت كرده اند، بعضي از اين جنگ ها تا يكصد سال ميان چند نسل ادامه داشت.

جالب اين است كه مي گويد يكي از عرب ها در سخنراني نبي مكرم نشسته بود كه حضرت از صلح و صفاي بهشتي سخن مي گفت اين عرب پرسيد يا رسول الله آيا در بهشت جنگ هم وجود دارد؟ حضرت فرمود خير اين عرب گفت اگر جنگ وجود ندارد پس بهشت به چه دردي مي خورد.

يعني اصلا فرهنگ عرب يك فرهنگي بود كه اين ها با جنگ زندگي خود را ادامه ميدادند ولي حضرت آمد و آنها از اين فلاكت نجات داد آنها دعوت به وحدت و يكپارچگي دعوت نمود.

در ذيل آيه شريفه 103 آل عمران طبري روايتي دارد كه خداي عالم دين اسلام را آورد و به بركت دين اسلام الفت و برادري ميان مردم برقرار كرد، و تمام مردم را در گرد اسلام جمع نمود و آنها را به برادري دعوت كرد و در پايان اين روايت دو تا از قبائل بزرگ مدينه اوس و خزرج كه با آغوش باز از تاريخ اسلام استقبال كردند يكي از اين ها اين بود كه 120 سال بين اين دو قبيله جنگ و غارت حاكم بوده است.

جامع البيان للطبري، ج4، ص64

نكته پاياني اين كه در تفسير طبري و هم چنين فتح الباري آورده اند تعدادي از بزرگان مدينه وقتي در مكه با نبي مكرم اسلام ملاقات كردند نبي مكرم بخشي از آيات قرآن را براي آنها قرائت كردند، الفت و برادري و يكپارچگي جامعه اسلامي را از منظر قرآن براي آنها تشريح و تفسير نمود، بعد اين شيوخ و بزرگان مدينه عرضه داشتند يا رسول الله ا:

انا تركنا قومنا ولا قوم بينهم من العذابة وشر ما بينهم

آنچنان شر و فساد و اختلاف ميان قوم خزرج و اوس است كه در ميان هيچ قومي اين چنين آتش اختلاف شعله ور نيست با اين سخنان زيبا كه شما براي بيان كرديد و با اين آيات قرآني ما اميداواريم كه خداي عالم به بركت تو و به بركت دين تو و قرآن تو اين آتش اختلاف را ميان اين دو قوم خاموش كند و ميان آنها الفت برقرار كند.

تفسير طبري، ج4، ص48 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص172 المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص225

حاصل اين چند روايت اين است اصلا بناي قبول مردم مدينه از اسلام و استقبال اينها از آئين مقدس اسلام و قرآن يكي از اين ها دعوت اسلام به وحدت بود و نهي از هر گونه تفرقه و اختلاف بوده است.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

آيا در زمان خود پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) اختلاف نگران كننده اي اتفاق افتاد يا خير؟ و برخورد پيامبر براي حل اين مشكلات و اختلافات چگونه بوده؟

استاد حسيني قزويني

در رابطه با اين قضيه در اين دوازده سيزده سال كه نبي مكرم در مكه بودند جامعه اسلامي يك جامعه محدودي بود نبي مكرم تلاش مي كردند وقتي آمدند به مدينه حكومت تشكيل دادند و جامعه اسلامي را پي ريزي نمودند و مردم را دعوت به وحدت و از هر گونه تفرقه نهي كردند. و آنچه از تاريخ ده يازده ساله مدينه ما مي بينيم در ميابيم يكي از اساسي ترين نگراني نبي مكرم ايجاد اختلاف؛ ولو در محدوده كوچك ميان امت اسلامي بود كه در چند مورد كه تاريخ براي ما ثبت نموده نگراني حضرت را كاملا در ميابيم؛ مثلا ما مي بينيم در بعضي از مصادر معتبر شيعه و سني آمده كه با آمدن نبي مكرم به مدينه و دعوت به اسلام و ايجاد وحدت ميان مسلمين كه مدت ها انتظار كشيده بودند كه پيامبر آخر الزمان خواهد آمد و آن پيامبر از نسل بني اسرائيل خواهد بود؛ ولي ديددند كه آن پيامبر آسماني كه با آمدنش پرونده نبوت براي هميشه مختومه شد، از نسل بني اسرائيل نيست از بني هاشم است و لذا آتش حسد و بخل در دل يهود شعله ور شد و از هر كوششي عليه جامعه اسلامي عليه وحدت ميان امت اسلامي دريغ نكردند

در تاريخ است يكي از افرادي به نام شيث بن قيس يك جوان يهودي را تحريك كرد تا بيايد در ميان همين اوس و خزرج شروع كرد مباحث دوران جاهليت را بيان كردن و عقده هاي ديرنه را بازگو كردن و اختلاف را آنچنان ميان اوس و خزرج شعله ور كرد كه هر دو قبيله شمشير به دست گرفتند كه نزديك بود هر دو قبيله درگيري شديدي ايجاد شود كه نبي مكرم همين كه از قضيه مطلع شد به همراه تعدادي از مهاجرين و انصار در محل درگيري حاضر شد و فرمود:

اي مسلمانان آيا خدا را فراموش كرده ايد؟ شعار جاهليت سر مي دهيد با اين كه هنوز من در ميان شما حضور دارم بعد از آنكه خداوند شما را به نور اسلام هدايت كرد و به شما ارزش داد و فتنه هاي دوران جاهليت را ريشه كن ساخت و از كفر رهايي بخشيد.

در اثر سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) متوجه شدند اين فتنه توطئه فتنه شيطاني است و از اين كار خود پشيمان شدند و سلاح را به زمين گذاشتند و در حالي كه اشك از ديدگان شان جاري بود سر در گردن هم ديگر انداختند و همديگر را غرق بوسه ساختند و در معيت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله) به منازل خود بازگشتند.

الدرّ المنثور السيوطي، ج2، ص57 ـ تفسير آلوسي، ج4، ص14 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج1، ص149

و هم چنين بعد از قضيه فتح بني المصطلق باز بين بخشي از انصار و بخشي از مسلمين اختلاف و درگيري ايجاد شد، پيامبر در آنجا فرمود:

هر كس در داخل اسلام شعار جاهليت سر دهد بايد تحقير شود و شلاق بخورد.

السيرة النبوية، ج3، ص303 ـ مجمع البيان للطبرسي، ج5، ص293

سومين موضوعي كه ما مي بينيم اختلاف ميان مسلمين ايجاد شد و نبي مكرم ناراحت شدند وسريع براي خاموش كردن اين آتش فتنه و اختلاف اقدام كردند قضية افك بود كه به همسر نبي مكرم ام المومنين عايشه نسبت ناروا بعضي از صحابه بستند كه از اين قضيه و نسبتي كه بعضي از وهابي ها دور از ادب افتراء به شيعه مي بندند و اين مسأله را به علماء و بزرگان شيعه نسبت مي دهند. شيعه از اين افتراء كاملا بيزار و مبراء است و شيعه معتقد است زنان پيامبر از حضرت آدم تا حضرت خاتم (صلوات الله عليهمم اجمعين) همگي از هر گونه مسائل اخلاقي و فساد اخلاقي مطهر و پاك بودند؛ حتي در رابطه باز زنان حضرت لوط و نوح كه قرآن دارد «و خانتاهما» يعني خيانت كردند در امر رسالت و نه در مسائل اخلاقي.

بله البته در صحيح بخاري آقايان آورده اند كه پيامبر اكرم به عايشه فرمودند، عايشه اگر اين قضيه واقعاً راست است حداقل به من راستش را بگو.

آقايان روايت صحيح بخاري كنار گذاشته اند و اين افتراء ناجوانمردانه را متوجه شيعه كردند به هر حال يكي از مواردي كه اختلاف ميان اوس و خزرج به اوج رسيد و در محضر پيامبر و در مسجد نزديك بود درگيري و كشتار ايجاد شود قضيه افك بود كه پيامبر در مسجد خطبه خواند و در بالاي منبر فرمود:

بعضي از مردم چه دردشان است كه مرا در رابطه با خانواده ام اذيت مي كنند و سخن ناروا وافتراء به ناموس من پيامبر مي زنند؟

تا اين كه يكي از بزرگان اوس به نام بلند شد و عرضه داشت يا رسول الله اگر اين مردي كه به نسبت به تو جسارت كرده و به ناموس تو افتراء بسته اگر از قبيله من و اوس باشد گردنش را مي زنم و اگر از قبيله خزرج باشد، تو دستور بدهي گردن او را هم مي زنم. بلا فاصله سعد بن عباده از قبيله خزرج بلند شد و عبارت تندي را بيان كرد و گفت آقاي أسيد تو را نرسد كه در رابطه با قبيله ما سخن بگوئي؛ اسيد گفت تو منافق هستي كه از منافق دفاع مي كني.

اين آقاياني كه سنگ صحابه را به سينه مي زنند و عدالت صحابه امروز به عنوان يك سوالي براي خود انتخاب كرده اند و عليه شيعه از اين مسأله سوء استفاده مي كنند اين واژه را نگاه كنند اين ديگه عبارت صحيح بخاري است عبارت مصادر دسته دوم وسوم نيست كه آقاي اسيد صراحت دارد بر سعد بن عباده بزرگ قبيله خزرج و از شخصيت هاي برجسته:

آقاي سعد بن عباده تو منافقي و از منافقين دفاع مي كني.

و در اين هنگام جوان هاي دو قبيله در مقابل هم صف آرايي كردند در همان مسجد. نزديك بود كشت و كشتار انجام شود تا اين كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اينها را آرام كرد و از هر گونه اختلاف و درگيري جلوگيري كرد.

صحيح بخاري ج5 ، ص119، باب غزوة بني المصتلق

و ما چند نمونه شبيه اين را داريم كه در عصر نبي مكرم اتفاقاتي افتاد و نزديك بود اختلاف در ميان امت اسلامي مخصوصاً اوس و خزرج و مهاجرين و انصار بيافتد؛ ولي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با درايت ويژه اي كه داشتند اين آتش اختلاف را خاموش كردند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

آيا پيامبر اسلام در مورد اختلافاتي كه در امت اسلام بعد از حيات پيامبر رخ مي دهد پيش بيني كرده بودند و آيا در اين باره صحبتي و سفارشي كرده بودند؟

استاد حسيني قزويني

اين سوال را نمي توان در پنج دقيقه بيان كرد؛ ولي من يك فهرستي را از چند مورد كه از شاخص ترين موارد است كه آينده امت اسلامي را نبي اسلام ترسيم فرموده اند و با سند صحيح در منابع دسته اول كتاب هاي اهل سنت آمده است.

نكته اول:

پيش بيني نبي مكرم از افتراق امت بر 72 فرقه اين روايت را ما در بحث هاي گذشته به صورت خيلي گذرا و فهرست وار بيان كرديم در پاسخ پاره اي از تلفن عزيزان ما اين را مطرح كرديم كه نبي مكرم اسلام فرمودند:

تفرقت اليهود علي احدي وسبعين فرقة و نصاري مثل ذلك و تفترق امتي علي ثلاث و سبعين فرقة.

يهود و نصاري بر هفتاد و يك فرقه و يا هفتاد و فرقه منشعب شدند و امت من بعد از من به 73 فرقه منشعب خواهند شد و هر فرقه خود را حق و ديگران را باطل مي داند

البته بعضي ها مخصوصاً روشن فكراني از وهابيت تلاش مي كنند كه صحت اين روايت را زير سوال ببرند كه ما در جلسات گذشته اين را بيان كرديم كه جناب ترمذي در سنن خود كه يكي از صحاح سته است، جلد 4، صفحه 134، حديث 2778 نقل مي كند و مي گويد:

و في الباب عن سعد و عبد الله بن عمرو و عوف بن صفحه 135 مالك. حديث أبي هريرة حديث حسن صحيح.

اينها همه از طريق ابي هريرة از نبي مكرم نقل كردند و روايت حسن و صحيح است.

حاكم نيشابوري مي گويد:

حديث صحيح علي شرط المسلم

اين حديث افتراق امت به 73 فرقه شرائط صحيح مسلم را دارد.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص128

آقاي الباني كه از آن به بخاري دوران تعبير مي كنند، در چند جا اين روايت را صحيح شمرده است:

صحيح سنن إبن ماجه، ج2، ص643 ح 3226 صحيح سنن أبي داود، ج3، ص869 ـ جامع الصغير للسيوطي، ج1، ص248 ـ سلسلة الاحاديث الصحيحة، ج1، ص358

در تمام اين موارد آقاي الباني مي گويد حديث افتراق امت به 73 فرقه صحيح است.

جالب است كه بيندگان عزيز توجه كنند روايتي را كه ترمذي آورده نبي مكرم مي فرمايد:

امت من در 73 فرقه منشعب مي شوند.

بعد مي گويد:

كلهم في النار إلا ملة واحدة.

همه آنها در آتش جهنم هستند، إلا يك فرقه.

حالا سر فرصت به آن يك فرقه خواهيم رسيد كه مراد از آن فرقه چه كساني هستند.

آنچه كه مي تواند براي ما محور و ملاك قضيه باشد آيات وروايات از نبي مكرم و از ائمه (عليهم السلام) و أهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است كه آن يك فرقه را معين مي كند.

اين يك مورد از آينده نگري نبي مكرم است كه مي فرمايد در آينده امت من به 73 فرقه منشعب مي شود شايد يكي از عللي كه ما را وادار كرد تاريخ اختلاف ميان امت اسلامي و ريشه هاي اين اختلاف را برسي كنيم همين حديث:

ستفترق امتي علي ثلاث و سبعين فرقة.

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در احاديث صحيح شبيه به متواتر فرمود:

امت من به 73 فرقه منشعب مي شوند و 72 اهل جهنم و هلاكت و گرفتار آتش جهنم و يك فرقه اهل نجاتند.

ما بايد بررسي كنيم و تحقيق كنيم كه آيا اين فرقه كه ناجية از اين 73 فرقه كدامند كه ما با دليل و برهان ثابت مي كنيم كه فرقه ناجيه فقط فرقه شيعه است، فرقه ناجيه فرقه اي است كه در راس آن علي و زهرا است فرقه ناجيه فرقه اي است كه حسن و حسين امام باقر و امام صادق و مهدي آل محمد (صلوات الله عليهم اجمعين) در درون آن فرقه است.

به تعبير علامه اميني اگر بنا باشد فرداي قيامت بهشت خالي از زهرا و علي و حسن وحسين امام صادق و امام باقر باشد، ما به اين چنين بهشتي اعلام مي كينم در محضر حق پا در چنين بهشتي نمي گذاريم، هر كجا أهل بيت باشد هر كجا زهراء باشد، آنجا بهشت است، جوار زهرا، جوار حسن و حسين، جوار أهل بيت را ما نه يك بهشت؛ بلكه با ميلياردها بهشت هم عوض نمي كنيم.

اين يك مورد از پيش بيني هاي حضرت.

نكته دوم:

پيامبر اكرم نسبت به صحابه كه باز هم يكي از اختلافات اساسي ميان شيعه وسني است كه ما عزيزان اهل سنت دعوت مي كنيم آنهايي كه اهل تحقيق هستند اينجا بيايند و نظرات و مطالب خود را به ما بگويند، و ما هم براي خود سخني داريم.

يكي از پيش گوئي هاي حضرت جايگاه صحابه است. ما بارها عرض كرديم در صحيح بخاري، صحيح مسلم، ده ها، بلكه صدها روايت است كه پيامبر اكرم فرمود:

خداي عالم مي فرمايد پيامبر من اين صحابه كه الان وارد آتش مي شوند و موجب نگراني توست بعد از اين كه تو از دنيا رفتي اينها مرتد مي شوند و به دوران جاهليت برمي گردند.

صحيح بخاري، ج4، ص142 و در اين چاب جديد رياض كه در يك جلد چاب كرده اند: ص664، شماره3447

جالب اين هست كه در صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 207، حديث 6587 كه در آنجا پيامبر مي فرمايد:

صحابه من وارد آتش جهنم مي شوند جز تعداد اندكي از آتش جهنم خلاصي پيدا نمي كنند.

روشن است كه نبي مكرم با اين روايت مي خواهد خط بطلاني بر موهوماتي كه بعضي از عزيزان اهل سنت به اشتباه آن موهم را به عنوان يك عقيده براي خودشان تصور مي كنند به عنوان عدالت صحابه يا عصمت صحابه.

و يا اعترافي كه أبو سعيد خدري دارد كه اين ديگر در صحيح بخاري است كه خودش مي گويد:

إنك لا تدري ما أحدثنا بعده.

خبر نداري چه بدعت ها بعد از پيامبر گذاشتيم.

نكته سوم:

پيش گوئي پيامبر از قتال ناكسثن و مارقين و قاسطين بود كه در روايات متعدد در سندهاي صحيح كه پيامبر اكرم فرمود يا علي بعد از من افرادي نقض بيعت مي كنند و در مقابل تو خروج مي كنند و از حق بيرون مي روند. ناكثين يعني اصحاب جمل، قاسطين اصحاب صفين، مارقين اصحاب خوارج. اينها خروج خواهند كرد و علي با آنها جنگ خواهد نمود، جالب اين است كه اين را إبن كثير دمشقي در كتاب البداية و النهاية، جلد 7، صفحه 339، إبن أثير جزري در أسد الغابة، جلد 4، صفحه 32 از سعيد خدري نقل مي كند كه مي گويد:

أمرنا رسول الله صلي الله عليه و سلم بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين فقلنا يا رسول الله أمرتنا بقتال هؤلاء فمع من فقال مع علي إبن أبي طالب معه يقتل عمار بن ياسر.

پيامبر به ما دستور داد با آنها بجنگيم با علي با اينها بجنگيد در حالي كه عمار بن ياسر هم كشته خواهد شد.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص139 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج7، ص238

نكته چهارم:

پيش گوئي پيامبر از حكومت بني اميه است كه فرمود:

خلافت بعد از من 30 سال است و سلطنت بسيار گاز گير و گزنده خواهد شد.

فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني،ج8، ص61

نكته پنجم:

پيش گوئي حضرت از پيشوايان ناصالح و امامان ناصالح و نادرست كه فرمود:

يكون بعدي أئمة لا يهتدون بهداي ولا يستنون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس قال قلت كيف اصنع يا رسول الله ان أدركت ذلك قال تسمع وتطيع للأمير وان ضرب ظهرك واخذ مالك فاسمع وأطع.

بعد از من پيشواياني بر مسند قدرت خواهند نشست اين ها از هدايت من بهره اي نبردند، به سنت من هم عمل نمي كنند. كساني مي آيند كه امامت وخلافت را به عهده مي گيرند كه قلبهاي آنان قلب شياطين در جسم آدمي زاد هستند.

صحيح مسلم، ج6، ص20، ح4678

اين خلاصه اي است از آينده نگري پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) كه البته موارد زياد است.

نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) در روايات متعدد آينده جهان اسلام و جامعه اسلامي را كاملا روشن و واضح تبين و ترسيم كردند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

هشدار پيامبر (صلي الله عليه و آله) نسبت به اختلافات ميان مسلمين بعد از حيات شريف شان چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در رابطه با اين كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در مورد اختلافات بعد از خود هشدار دادند يا نه اين هم باز سوالي است كه اجازه بدهيد من يك فهرستي عرض كنم و هفته آينده سوال اول ما همين باشد هشدار پيامبر (صلي الله عليه و آله) نسبت به آينده جامعه اسلامي و انگيزه هاي اين اختلاف.

من فقط دو سه مورد را عرض مي كنم كه نبي مكرم جامعه آينده اسلام را كاملا جلوي چشمشان مي ديدند و هشدار هاي لازم را مي دادند.

ما مي بينيم نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نگران بود و هشدار داد اختلافات سليقه اي از قرآن هست.

يك روايتي را از صحيح مسلم عرض كنم و پرونده مورد اول را ببندم موارد ديگر بماند براي جلسه بعد، در صحيح مسلم آمده كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ديد كه دو نفر از صحابه در مورد يك آيه با هم ديگر اختلاف مي كنند،

فخرج علينا رسول الله صلي الله عليه وسلم يعرف في وجهه الغضب فقال إنما هلك من كان قبلكم باختلافهم في الكتاب

پيامبر از حجره بيرون آمد در حالي كه از چهره مباركش خشم كاملا نمايان بود و فرمود: آنچه كه امتهاي پيشين را هلاكت كرد اختلاف آنان در كتاب خدا بوده.

صحيح مسلم، ج8، ص57، ح6671

البته اين را جناب مسلم به اختصار گذرانده و جناب احمد بن حبل رئيس حنابله (متوفي 241 هجري) در كتاب مسند، جلد 2، صفحه 195 مي گويد:

تعدادي از صحابه بر در مسجد نشته بودند و مي گفتند: مگر خدا اين گونه نگفته است و گروهي ديگر از آنها مي گفتند: مگر خدا اين گونه نگفته:

فسمع ذلك رسول الله صلي الله عليه و سلم فخرج كأنما فقئ في وجهه حب الرمان فقال: بهذا أبي أمرتم أو بهذا بعثتم، إن تضربوا كتاب الله بعضه ببعض إنما ضلت الأمم قبلكم في مثل هذا انكم لستم مما ههنا في شئ انظروا الذي أمرتم به فاعلموا به و الذي نهيتم عنه فانتهوا.

پيامبر بيرون آمد به قدري ناراحت و غضبناك بود كه گوئي روي گونه هاي مباركش دانه انار پاشيده شده از شدت غضب و عصابنيت كه فرمود: آيا خدا به شما دستور داده؟ آيا به اين ماموريت پيدا كرده ايد كه با آيات قرآن بازي كنيد؟ اگر امت هاي پيشين گمراه شدند به خاطر همين اختلافات و برداشت سليقه اي از كتاب شان بوده آنچه من به شما دستور مي دهم شما به آن عمل كنيد و آنچه را من نهي مي كنم اجتناب كنيد.

مسند احمد، ج2، ص195ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص153 ـ سنن إبن ماجه، ج1، ص33

يكي از نگراني نبي مكرم اين بود كه هر كس از قرآن مطابق ميل و سليقه خودش برداشت مي كرد و ما اگر به ديده انصاف بنگريم وجدان خود را قاضي قرار دهيم يكي از اساسي ترين اختلافات ميان امت اسلامي ميان شيعه وسني، ميان وهابي و مسلمين، ميان حنفي ها و حنبلي ها، ميان شافعي ها و مالكي ها، ميان عبادي ها و اسماعيلي ها همه فرقه اسلامي امروز خود را تابع قرآن و سنت پيامبر مي دانند.

* * * * * * *

سؤالات بينندگان

سؤال:

وحدتي كه آقاي قزويني فرمودند در چه مداري بود؟

جواب:

وحدت در مدار خدا و خدامداري باشد و اين حبل الله چه كسي است، در روايات مفصل داريم در اين كه خود ثعلبي از مفسران به نام اهل سنت است در كتاب تفسير كشف البيان، جلد 3، صفحه 163 از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كند:

نحن حبل الله الذي قال الله تعالي و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا.

آن حبل الله و ريسمان الهي كه همه مسلمانان بايد به آن چنگ بزنند و آن محوريت حق و محوريت الهي كه وحدت بايد به آن محور منعقد بشود ما أهل بيت هستيم.

هم چنين اين عبارت در كتاب شواهد التنزيل، جلد 1، صفحه 168 همين تعبير را نقل شده است و خود فخر رازي در ذيل اين آيه شريفه، حديث ثقلين را نقل مي كند و مشخص است كه بايد كلا وحدت بر محور أهل بيت (عليهم السلام) كه مثل قرآن و هم سنگ و هم وزن قرآن است و در حديث ثقلين كه به تواتر رسيده رسول اكرم مطرح كرده است.

* * * * * * *

سؤال:

غرض از آمدن حضرت آدم و ابراهيم و يونس و حضرت علي و حضرت زهراء كدام يك از اين سه گزينه بوده است: آمده اند كه ما آنها را بشناسيم، يا آمده اند ما به فرامين آنها عمل كنيم يا آمده اند ما مثل آنها بشويم؟

جواب:

عمل به هر 3 گزينه صحيح است.

* * * * * * *

سؤال:

رفتار و كردار كشاورز در كم و زياد شدن محصول او و يا يك كاسب در درآمد و حركت زندگيش و نهايتا رفتار مردم در سلامت و آسايش آنها و جلوگيري از آسيب هاي آسماني و زميني تاثيري دارد؟

جواب:

داشتن تقوا در زندگي دنيا و عقبي مؤثر است.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب