کتاب "تاريخ المملكه العربيه السعوديه" در جلد 2 صفحه 344 داستاني درباره علماي مکه و نجد درباره زيارت قبور نوشته که موضع اهل سنت و وهابيت در اين باره را نشان ميدهد اما رفتار فعلي آنان دوگانگي و تناقضشان در اين موضوع را نشان ميدهد.
به گزارش شيعه آنلاين، گفته ميشود علماي مكه در راس آنها، شيخ عبدالقادر شيبي كليددار خانه كعبه، به ديدن ابن سعود آمدند. ابن سعود سخناني ايراد كرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب ياد كرد و اظهار داشت كه احكام ديني ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر اين سخنان در نزد شما پذيرفته است، بياييد تا براي عمل كردن به كتاب خدا و سنت خلفاي راشدين با يكديگر بيعت كنيم. همه با او بيعت كردند. سپس يكي از علماي مكه، از ابن سعود درخواست كرد كه مجلسي ترتيب بدهد تا علماي مكه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وي اين پيشنهاد را پذيرفت و در روز يازدهم جماديالاولي، پانزده نفر از علماي مكه و هفت نفر از علماي نجد، اجتماع كردند و مدتي باهم بحث كردند و در پايان بيانيه اي از طرف علماي مكه صادر شد، مبني بر اين كه در پاره اي از مسائل اصولي، ميان علماي مكه و علماي نجد، موافقت گرديد، از جمله اين كه هركس ميان خود و خدا واسطه قرار دهد، كافر است و تا سه بار توبه داده ميشود و اگر توبه نكرد، بايد كشته شود. ديگر ساختمان بر روي قبور و چراغ روشن كردن در اطراف قبور و نماز خواندن در كنار آنها حرام است. و نيز اگر كسي خدا را به جاه و مقام كسي بخواند، مرتكب بدعت شده و بدعت در اسلام حرام است. اين در حاليست كه زيارت قبور يكي از اولين و مرسوم ترين عادات و تقاليد اكثريت اهل سنت در جهان عرب به ويژه در اعياد اسلامي است. تصوير فوق به يكي از روزنامههاي كويتي تعلق دارد كه به عيد فطر اخير مربوط ميشود. اين تصاوير نشان ميدهد موضوع زيارت قبور در اعياد چنان اهميتي نزد اعراب دارد كه نام عيد فطر را "عيد المقابر" يعني عيد گورستانها گذاشته اند. شايان ذكر است يکي از مواردي که برخي از دانشمندان اهل تسنن و نيز سردمداران وهابيت، به واسطه آن همواره بر شيعيان خرده ميگيرند، همين مساله زيارت قبور متوفيان و تبرک جستن از آثار و برکات آنهاست. در اين نوشتار با اتکا و استدلال به پاره اي از آيات روشنايي بخش کلام وحي، مشروعيت زيارت قبور اثبات مي شود. براي مشروعيت زيارت قبور به ويژه قبر پيامبر(ص) ميتوان به آيه زير استشهاد كرد:(وَلاَ تُصَلِّ عَلَي أَحَد مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَي قَبْرِهِيإِنَّهُمْ كَفَرُواْبِاللَّهِ وَرَسُولِهِي وَمَاتُواْوَهُمْ فَـسِقُونَ)(1) «هرگز بر مرده هيچ يك از آنان (منافقان) نماز مگزار و بر قبر آنان (براي آمرزش خواهي) نايست. آنان به خدا و پيامبر او كفر ورزيده و در حالي كه فاسق و بدكارند، مرده اند». در اين آيه، خداوند براي كوبيدن شخصيت منافق به پيامبر دستور ميدهد كه هيچ گاه بر جنازه هيچ يك از منافقان نماز نگزارد و بر قبر آنان نايستد. مفهوم اين سخن آن است كه اين كار درباره غير منافق (مؤمنان) خوب و شايسته است. بايد دانست برخي از مفسران مانند بيضاوي و نويسنده روح البيان از اطلاق آيه (وَلاَ تَقُمْ عَلَي قَبْرِهِ) معناي گسترده آن؛ يعني توقف هنگام دفن و پس از آن را برداشت كرده اند. نكته قابل توجه اينكه سلام كردن، غير از زيارت كردن است. يكي از عالمان اهل سنت مينويسد: «پس از آنكه برتري و مشروعيت سلام گفتن بر پيامبر در زمان حيات ايشان ثابت شد، پس از رحلت نيز ثابت خواهد بود؛ زيرا با ادله ديگر به اثبات رسيده است كه پيامبر پس از رحلت، زندگي برزخي دارد و سلام مردم را مي شنود و جواب مي گويد و اعمال مردم بر او عرضه مي شود.»(2) خداوند در آيه 64 سوره نساء مي فرمايد: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْأَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْاللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْاللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا)(3) اگر آنان وقتي بر خود ستم كرده بودند، پيش تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر اكرم(ص) نيز براي آنان آمرزش مي خواست، همانا خدا را توبه پذير و مهربان مييافتيد. از اين رو، دانشمندان اسلامي از اين آيه، معناي عموم را فهميده و آن را شامل زندگي و مرگ پيامبر دانسته اند. حتي گفته اند مستحب است اين آيه كنار قبر آن حضرت تلاوت شود.(4) سبكي در شفاء السقام ميگويد: اگرچه آيه مربوط به حال حيات پيامبر است ولي اين رتبه و مقامي است كه با موت حضرت قطع نميشود.(5)» پينوشتها 1 . توبه، 84 2 . كشف الارتياب في أتباع محمد بن عبدالوهاب، ص 3365 3 . نساء، 64 4 . كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبدالوهاب، ص3365 5. شفاء السقام، ص 81
|