* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 10 خرداد 1393 تعداد بازديد: 26443 
آيا كربلا برتر از كعبه است؟
گروه عقائد شيعه  

سؤال كننده: عبد الرحمن

توضيح سؤال:

از ديدگاه شيعيان، كربلا برترين مكان در روى زمين و برتر از بيت الله الحرام است و عناوينى همچون: «أفضل بقاع الأرض» «أرض الله المختارة» «حرم الله ورسوله» «قبلة الإسلام» «في تربتها شفاء» و... به وفور در روايات شيعيان يافت مى‌شود و ثابت مى‌كند كه از ديدگاه شيعه،‌ كربلا ارزش بيشترى نسبت به كعبه دارد و كعبه براى آن‌ها اهميت و ارزش چندانى ندارد، زيارت كربلا به مراتب ثواب بيشترى نسبت به زيارت خانه خدا دارد.

حتى در اين باره اشعارى نيز سروده‌اند كه همين معنا را مى‌رساند؟

ومن حديث كربلاء والكعبة                                  لكربلاء بانَ عُلُوُّ الرُّتّبَه

در جاى ديگر آمده:

هي الطفوفُ فَطُفْ سبعًا بمغناها                   فما لمكةَ معنًى مثل معناها

أرضٌ ولكنها السبعُ الشدادُ لها            دانتْ وطأطأَ أعلاها لأَدْناها

خوشحال خواهيم شد كه پاسخ اين مطالب را به صورت واضح و روشن برايم ارسال كنيد.

خلاصه شبهه:

از مجموع گفتار فوق سه شبهه اساسى استخراج مى‌شود:

شبهه اول: چرا شيعيان به كعبه اهميت نمى‌دهند؟

شبهه دوم:‌ چرا شيعيان به كربلا «قبلة‌الاسلام» مى‌گويند؟

شبهه سوم:‌ چرا از ديدگاه شيعيان كربلا برتر از كعبه است؟

ما تلاش مى‌كنيم كه در اين مقاله به اين سه شبهه به صورت مختصر پاسخ دهيم.

شبهه اول: عدم اهميت كعبه از ديدگاه شيعه

يكى از شبهاتى را كه در گفتار سؤال كننده مطرح شده اين است كه از ديدگاه شيعه، خانه خداوند اهميت چندانى ندارد؛ بلكه كربلا ارزش بيشترى دارد و زيارت آن نيز ثواب افزونتر نسبت به خانه خداست؛ در حالى از ديدگاه پيروان اهل بيت عليهم السلام، كعبه اهميت فراوانى دارد و براى زيارت آن اهميت بسيارى قائل هستند.

پاسخ؛ كعبه در نظر شيعيان اهميت ويژه دارد

بى‌ترديد مكان هاى كعبه و كربلا، در ميان مذاهب اسلامى داراى حرمت و مقدس است. شيعيان با پيروى از امامان معصوم براى كعبه جايگاه خاص و حرمت ويژه را قائل هستند.

براى اثبات اين موضوع، مواردى را كه نشانه اهميت كعبه از ديدگاه شيعيان است؛ ذكر مى‌كنيم:

نشانه هاي اهميت كعبه از نظر شيعه

الف: قبله در بسياري از امور،‌ مورد توجه است:

براى اثبات اهميت كعبه از نظر شيعيان كافى است فتاواى فقهاء‌ را در باب نماز واجب و مستحب و مراسم احتضار، نماز و تدفين ميت، و ذبح حيوانات مرور كنيم كه در تمامى اين موارد و موارد ديگر توجه به سوى قبله را كه همان كعبه است شرط صحت و قبولى اعمال و يا مستحب مى‌دانند. در اين مورد نظر عده‌‌اى از فقهاء را متذكر مى‌شويم:

1. شيخ طوسي(ره)

شيخ طوسى يكى از استوانه هاى علمى و فقهى شيعه، شناخت قبله را براى انجام امورى كه ذكر شد؛ واجب مى‌داند و در پايان تصريح مى‌كند كه قبله همان كعبه است:

معرفة القبلة واجبة للتوجه إليها في الصلوات، واستقبالها عند الذبيحة، وعند احتضار الأموات ودفنهم. والتوجه إليها واجب في جميع الصلوات فرائضها وسننها مع التمكن وعدم الاعتذار. والقبلة هي الكعبة.

شناخت قبله براى انجام نماز به سوى آن و رو به قبله قرار دادن ذبيحه و شخص محتضر و دفن اموات واجب است. مواجهه به قبله در تمام نماز هاى واجب و مستحب در صورت تمكن و نبود عذر واجب است و قبله همان كعبه است.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، النهايةفي مجرد الفقه والفتاوى،‌ ص 62، انتشارات قدس محمدي، قم

شيخ در مبسوط نيز همين مطالب را آورده است.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، المبسوط ج1، ص 77

2. قاضي ابن براج(ه)

قاضى ابن براج مى‌نويسد:

القبلة هي الكعبة، والعلم بها واجب مع التمكن للتوجه إليها في فرائض الصلاة وسننها، واحتضار الموتى من الناس، وغسلهم، والصلاة عليهم، ودفنهم والذبائح.

قبله همان كعبه است. جهت رو به قبله انجام دادن نمازهاى واجب و مستحب و رو به قبله بودن مردم در حال احتضار و انجام غسل و نماز بر ميت و دفن آن و ذبيحه، علم به قبله واجب است.

القاضي ابن البراج، عبد العزيز بن البراج الطرابلسي(متوفاي481)‌ المهذب، ج 1، ص 84 تحقيق: مؤسسة سيد الشهداء العلمية / إشراف: جعفر السبحاني، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين، قم

كعبه و قبله در نظر شيعه آن چنان از اهميت ويژه برخوردار است كه گذشته از مسائل عبادى در مسايل تغذيه نيز قبله و كعبه دخالت دارد. چنانچه سخنان شيخ طوسى و ابن براج، بيانگر همين مطلب بود.

اما سخن سيد مرتضى علم الهدى جهت نشان دادن اهميت مطلب در نظر شيعه، شنيدنى است:

ومما انفردت به الإمامية القول: بإيجاب استقبال القبلة عند الذبح مع إمكان ذلك، وخالف باقي الفقهاء في وجوبه وأنه شرط في الذكاة.

رو به قبله بودن ذبيحه در صورت امكان از مطالبى است كه تنها اماميه قائل به وجوب آن است. اما بقيه فقهاء (‌از غير اماميه) ‌در وجوب و شرط بودن آن در تذكيه ذبيحه، مخالفت كرده‌اند.

المرتضي علم الهدي، ابوالقاسم علي بن الحسين بن موسي بن محمد بن موسي بن إبراهيم بن الإمام موسي الكاظم عليه السلام (متوفاي436هـ)،‌ الانتصار، ص 405 تحقيق و نشر: مؤسسة النشرالإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم،1415

ب: حج در صورت استطاعت،‌ واجب است:

يكى از مواردى‌كه اهميت كعبه را از نظر شيعيان ثابت مى‌كند مراسم عبادى حج است كه در هرسال جمعيت انبوهى از حاجيان را، شيعيان تشكيل مى‌دهند.

براى اين كه اهميت حج و كعبه در اين قسمت روشن شود به چند مورد در رابطه با حج اشاره مى‌شود:

1.     تأخير حج واجب، جائز نيست:

گذشته از آيات،‌ روايات زيادى در باره اين فريضه الهى آمده‌است كه دليل بر وجوب حج و اهميت آن از نظر شيعه است در اهميتش همين بس اگر شخص مستطيع حج را بدون عذر ترك كند؛ كافر است. و يا بدون عذر آن را به تأخير اندازد و بميرد؛‌ بر طريقه دين يهودى و نصرانى مرده‌است. از ميان انبوه روايات، به سه روايت در اين مورد اشاره مى‌شود:

روايت اول:

كلينى با سند صحيح از امام صادق عليه السلام نقل كرده‌است:

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ فِيهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ- يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا.

 هر كس بميرد و بدون موانع مانند:‌ موانع قهرى،‌ عوارض جسمى و بسته شدن راه توسط ستمگرى، به حج خانه خدا نرفته باشد، به سيرت يهود و نصارى خواهد مرد.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج‏4، ص 268 ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت دوم:

در موثقه ابى بصير نيز آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍعَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ- وَمَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَأَضَلُّ سَبِيلًا فَقَالَ: ذَلِكَ الَّذِي يُسَوِّفُ نَفْسَهُ الْحَجَّ يَعْنِي حَجَّةَ الْإِسْلَامِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْت.‏

ابى بصير مى‌گويد: از امام صادق عليه السلام در باره اين آيه «اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است‏» پرسيدم حضرت فرمود: او آن كسى است كه حج را به تأخير مى‌اندازد تا مرگش فرا رسد.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج‏4، ص269 ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت سوم:

رسول خدا صلى الله عليه وآله در ضمن يك روايت طولانى به امام على عليه السلام فرمود:

يَا عَلِيُّ تَارِكُ الْحَجِّ وَهُوَ مُسْتَطِيعٌ كَافِرٌ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ يَا عَلِيُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا.

اى علي! كسى كه مستطيع باشد و حج را انجام ندهد، كافر است. خداوند در باره حج مى‌فرمايد: و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى‏نياز است. اى علي! كسى كه حج را به تأخير اندازد تا بميرد، خداوند او را در قيامت يهودى و يا نصرانى محشور نمايد.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي 381 هـ)‏ من‏لايحضره‏الفقيه ج4، ص368، ح5762، بَابُ النَّوَادِرِ، ناشر: جماعة المدرسين، قم، طبعة الثانية1404هـ

2. هيچ عمل ديگر جايگزين حج نمي‌شود؛ (بدل ندارد)

از نظر روايات، حج بيت الله داراى آثار تربيتى، فرهنگى،‌ سياسى و اقتصادى است كه اين آثار فقط با رفتن در آن جا به دست مى‌آيد. بنا براين از نظر فقه شيعه اگر كسى مستطيع بود و عذرى برايش پيش آمد و يا قبل از انجام حج از دنيا رفت با اين كه بر انجام آن وصيت نكرده باشد، بايد به نيابت از او حج را بجا آورد و انجام هرگونه اعمال مستحبى يا واجب ديگر نمى‌تواند جايگزين آن شود و اين دليل ديگر بر اهميت حج و عظمت كعبه است. از ميان روايات فراوان به دو روايت در اين باره اشاره مى‌شود:

روايت اول:

كلينى در حديث صحيح محمد بن مسلم، از امام باقر عليه السلام نقل مى‌‌كند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام‌ قَالَ كَانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقُولُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ فَعَرَضَ لَهُ مَرَضٌ أَوْ خَالَطَهُ سَقَمٌ فَلَمْ يَسْتَطِعِ الْخُرُوجَ فَلْيُجَهِّزْ رَجُلًا مِنْ مَالِهِ ثُمَّ لْيَبْعَثْهُ مَكَانَهُ.

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: امير المؤمنين عليه السلام مى‏گفت: اگر كسى مستطيع باشد، و براى او مرضى يا عارضه‏اى رخ دهد كه نتواند به زيارت حج برود، بايد شخص ديگرى را به هزينه خود براى انجام حج به جاى خود اعزام نمايد.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج‏4، ص 273 ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت دوم:

كلينى روايتى ديگرى را باسند صحيح نقل مى‌‌كند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ رَجُلٍ يَمُوتُ وَلَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَلَمْ يُوصِ بِهَا أَ يُقْضَى عَنْهُ قَالَ: نَعَمْ.

از امام صادق عليه السلام در مورد مردى كه پيش از انجام حجة ‌الاسلام بميرد و بر انجام آن وصيت هم نكرده باشد پرسيده شد؛ آيا از طرف او قضا كند يا نه؟ حضرت فرمود: بلي.

 الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 4 ص 277،‌ ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

3. زيارت كربلا، همانند كعبه واجب نيست

 از جمله مواردى كه اهميت كعبه را ثابت مى‌كند اين است كه زيارت كعبه در نظر شيعيان واجب است؛ اما زيارت كربلا همانند كعبه واجب نيست؛ بلكه در بعضى مواقع مستحب مؤكد است و اگر زيارت حضرت واجب مى‌بود فقهاء شيعه بر وجوب آن فتوا مى‌دادند.

علامه حلى مى‌فرمايد:

مسألة 770: تستحب زيارة الحسين عليه السلام، لقول الباقر عليه السلام: مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين عليه السلام، فإن إتيانه يزيد في الرزق ويمد في العمر ويدفع مواقع السوء، وإتيانه مفترض على كل مؤمن يقر(له) بالإمامة من الله.

وتستحب زيارته في يوم عرفة وفي أول يوم من رجب ونصفه ونصف شعبان وليلة القدر وليلة الفطر وليلة الأضحى ويوم عاشوراء ويوم العشرين من صفر وفي كل شهر، للروايات المتواترة فيه.

زيارت امام حسين با توجه به اين روايت مستحب است: كه امام باقر عليه السلام فرمود: شيعيان ما را به زيارت مضجع شريف امام حسين امر كنيد؛ زيرا زيارت آن حضرت رزق و روزى را زياد و عمر را طولانى كرده و امورى كه بدى و شر را جلب مى‏كنند دفع مى‏نمايد.

و زيارت آن حضرت بر هر مؤمنى كه اقرار به امامت حضرتش از طرف حق تعالى دارد واجب و لازم است‏.

و زيارت امام حسين در روز عرفه،‌ روز اول و نصف ماه رجب و نيمه شعبان و شب قدر و شب عيد فطر و قربان و روز عاشورا و وروز بيستم صفر و در هر ماه مستحب است و در اين باره روايت متواتر وجود دارد.

العلامة الحلي، الحسن بن يوسف المطهر، (المتوفا 726 ق) تذكرة الفقهاء، ج 8، ص 454، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، الطبعة الأولى- 4171 ه‍

گرچه در روايت كلمه «مفترض»‌ آمده ولى اين به معناى واجب نيست؛ بلكه به معناى سنت مؤكد و مستحب مؤكد است و اين هم به خاطر آثارى است كه در زيارت آن حضرت مترتب است كه بخشى از آن در اين روايت ذكر شده‌است.

در روايت صحيح السند ابن قولويه نقل كرده كه امام صادق عليه السلام به ابن ابى يعفور فرمود:

وَاللَّهِ لَوْ أَنِّي حَدَّثْتُكُمْ بِفَضْلِ زِيَارَتِهِ وَبِفَضْلِ قَبْرِهِ لَتَرَكْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَمَا حَجَّ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَيْحَكَ أَ مَا تَعْلَمُ- أَنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ‏ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَ مَكَّةَ حَرَماً قَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ حِجَّ الْبَيْتِ وَلَمْ يَذْكُرْ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقَالَ وَإِنْ كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ هَذَا شَيْ‏ءٌ جَعَلَهُ اللَّهُ هَكَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَبِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام حَيْثُ يَقُولُ إِنَّ بَاطِنَ الْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ الْقَدَمِ وَلَكِنَّ اللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَى الْعِبَادِ أَ وَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمَوْقِفَ لَوْ كَانَ فِي الْحَرَمِ كَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ الْحَرَمِ وَلَكِنَّ اللَّهَ صَنَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ الْحَرَم‏.

به خدا سوگند اگر فضليت زيارت امام حسين عليه السلام را براى شما بيان كنم يك نفر از شما به حج نخواهد رفت، مگر نمى دانى كه خداوند قبل از اين كه مكه را حرم خويش قرار دهد، كربلا را حرم خود قرار داده است؟!

ابن ابى يعفور مى‌گويد: به حضرت گفتم: پس چرا خداوند (در قرآن) حج خانه خود را بر مردم واجب گردانيده ولى نامى از زيارت امام حسين عليه السلام نبرده است؟

حضرت فرمود: خداوند متعال اين چنين خواسته است مگر نشنيده اى كه امير المؤمنين عليه السلام فرمود در وضو مسح كردن زير پا، شايسته تر از روى پا هست ولى خداوند مسح روى پا را واجب ساخته است. مگر نمى دانى كه ميقات و محل احرام اگر در حرم بود به خاطر جايگاه حرم افضل بود؛‌ ولى خداوند ميقات را خارج از حرم قرار داده است

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 449، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر: ‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة الأولى1417

غير از موارد فوق، موارد ديگرى هم داريم كه وجوب حج و اهميت كعبه را در مكتب تشيع ثابت مى‌كند.

4. زيات كربلا، با اهميت كعبه هيچگونه تضادي ندارد:

همان‌طوريكه اشاره شد زيارت كربلا واجب نيست؛‌ اما اگر كسى آن را نذر كند واجب خواهد شد؛ همان‌طورى كه اگر كسى حج را نذر كند بر او واجب مى‌شود؛ ولى اين واجب شدن زيارت كربلا، هيچگونه منافات و تضادى با وجوب حج و اهميت كعبه ندارد.

برخى از فقهاى معاصر همانند آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، سيستانى و صافى فتوا داده‌اند كه اگر كسى نذر كند كه به حج و يا به زيارت امام حسين عليه السلام برود، در صورتى واجب هست كه ضررى متوجه وى نشود:

لو نذر أن يحج أو يزور الحسين (عليه السلام) ماشيا انعقد مع القدرة وعدم الضرر.

الموسوي الخميني، السيد روح الله (متوفاي1409هـ) تحرير الوسيلة، ج 2، ص 121، ناشر: دار الكتب العلمية، چاپخانه: مطبعة الآداب - النجف الأشرف 1390هـ، توضيحات: مؤسسة مطبوعاتي إسماعيليان - قم

الگلپايگاني، السيد محمد رضا الموسوي ‌(متوفاي 1414)، هداية‌العباد، ج 2، ص 197، الناشر: دار القرآن الكريم، قم، الطبعةالأولى 1413

السيستاني، السيد علي الحسيني( معاصر)،‌ منهاج الصالحين، ج 3، ص 235، ناشر: مكتب آية الله العظمى السيد السيستاني، چاپخانه: مهر ـ قم، الطبعة ‌الاولي 1414

الصافي الگلپايگاني، الشيخ لطف الله، هداية العباد، ج 2، ص 252، الناشر: دار القرآن الكريم، المطبعة سپهر، الطبعة الأولى 1416هـ

روى اين جهت است كه فقهاى بزرگ شيعه، رفتن به كربلا و زيارت امام حسين عليه السلام را حتى در صورت خطر و ضرر قابل تحمل جايز مى‌دانند.

از محضر برخى از مراجع عظام تقليد به اين شكل سؤال شده است:

سؤال 1292: الأمور المستحبة إذا ترتب عليها الضرر، فهل يجوز فعلها أم لا؟ مثلا لو كان الذهاب إلى زيارة الإمام الحسين عليه السلام مشيا على الأقدام يؤدي إلى ورم القدمين أو مرض قد يطول شهرا مثلا، فهل يجوز في مثل هذه الحالة أم لا؟

در صورتى كه انجام كارهاى مستحبى مانند پياده رفتن به زيارت امام حسين عليه السلام باعث ضرر به انسان شود مثل اين كه پاى انسان متورم شود و يا مريض شود به طورى كه يك ماه طول بكشد، اين چنين زيارت جايز هست يا خير؟

الخوئي: ما لم يكن الضرر المؤدي إليه مما يحتمل أن يؤدي إلى هلاك النفس فلا بأس بالعمل به.

حضرت آيت الله العظمى خوئى (ره) پاسخ داده: اگر ضررى كه متوجه انسان مى‌شود باعث مرگ نشود، اشكال ندارد.

التبريزي: ما لم يكن الضرر الهلاك أو الضرر المحسوب من الجناية على النفس، فلا بأس به، والله العالم.

حضرت آيت الله العظمى تبريز (ره) پاسخ داده: اگر ضرر موجب هلاكت و نابودى نشود ويا باعث نابودى يكى از اعضاى انسان نشود، اشكال ندارد.

التبريزي، الميرزا جواد، صراط النجاة، (استفتاءات لآية الله العظمى الخوئي، مع تعليقة وملحق لآية الله العظمى التبريزي) ج 2، ص 418، الناشر: دفتر نشر برگزيده، المطبعة: سلمان الفارسي، الطبعة الأولى 1416 ه‍

نتيجه:

با توجه به مواردى كه ذكر شد اين نتيجه به دست مى‌آيد كه كعبه از ديدگاه شيعيان اهميت ويژه دارد و زيارت كربلا همانند حج واجب نيست؛ اما اگر كسى زيارت كربلا را نذر كند در صورتى واجب مى‌شود كه قدرت بر انجام آن داشته باشد و هيچگونه ضررى متوجه او نشود. زيارت كربلا در اين فرض،‌ هرگز با وجوب حج و اهميت كعبه منافات ندارد و با هم در تعارض نيست.

بنابر اين از اين جا روشن مى‌شود كه سخن «عدم اهميت كعبه در نظر شيعه» يك اتهام واهى و دروغ آشكار است.

شبهه دوم: كربلا قبله اسلام

شبهه دوم اين است كه از ديدگاه شيعيان؛ كربلا «قبلة‌الاسلام» است؛ در حالى كه مسلمانان يك قبله بيشتر ندارند.

پاسخ:

كربلا با داشتن فضائل، از ديدگاه شيعه «قبله» نيست!

در اين كه زمين كربلا، يك سرزمين مقدس و با فضيلت است، شك و ترديدى نيست و اين شرافت و قداست را از وجود پيكرهاى پاك شهيدان به ويژه سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام كه در آن مكان مقدس مدفونند، كسب كرده است. روايات زيادى در فضيلت خاك كربلا وارد شده است كه آنها را در پاسخ به سؤال سوم مفصلاً‌ خواهيم آورد.

از نظر شيعيان، كربلا با داشتن اين همه فضيلت و ويژگيها در برابر كعبه، قبله مسلمين نيست تا در عباداتش رو به سوى او نمايند؛ بلكه تنها قبله مسلمانان، همان كعبه است. وحدت قبله نيز از امورى مسلم و از ضروريات دين اسلام و در نزد جميع اهل اديان و ملل، از جمله شيعيان، يك امر معروف و پذيرفته شده است.

 تصريحات دوتن از علماى برجسته شيعه (شيخ طوسى و قاضى ابن براج) را در ذيل پاسخ سؤال نخست آورديم. بنا بر اين، القاء اين شبهه نيز، اتهام بيش نيست.

شبهه سوم:‌ چرا كربلا برتر كعبه است؟

شبهه سوم اين است كه در باره كربلا تعبيراتى همانند: «أفضل بقاع الأرض»، «أرض الله المختارة»، «حرم الله ورسوله» و «في تربتها شفاء» كه در روايات فراوان آمده؛ از ديدگاه شيعه، نشانگر برترى كربلا بر كعبه است.

پاسخ اجمالي

اولاً:‌ طبق روايات صحيح و موثق، كربلا برتر از كعبه است؛ زيرا كربلا داراى ويژگيهايى است كه در كعبه نيست. علاوه بر آن، طبق همان روايات، وجود و آفرينش كعبه وابسته به كربلا است و خدواند خطاب به زمين كعبه فرموده: اگر كربلا نمى‌بود؛ تو را و آن خانه‌‌اى را كه در بر دارى، خلق نمى‌كردم. و همين سخن در برترى كربلا بر كعبه كافى است.

ثانياً: اگر در نظر شما كعبه برتر از مكان‌هاى ديگر است؛ پس چرا گروهى از اهل سنت همانند مالكى ها و برخى مردم بصره، مدينه را برتر از مكه مى‌دانند؟

پاسخ تفصيلي اول؛ آفرينش كعبه وابسته به كربلا است

براى اثبات برترى كعبه و كربلا بر يكديگر بايد فضايل ويژه‌ هر كدام و مشترك آن دو را بررسى كرد و در نهايت بين آنها مقايسه انجام داد تا نتيجه به دست بيايد.

الف)‌ روايات فضائل مشترك

رواياتى كه فضائل مشترك كعبه و كربلا را بيان مى‌كنند فراوان است و در اينجا به بعضى از موارد آن اشاره مى‌شود:

1. هردو، «حرم الله و حرم رسول» است

در منابع شيعى تعدادى از روايات صحيح بيانگر اين مطلب است كه علاوه بر مكه معظمه «عنوان حرم الله وحرم رسوله» بر اماكن مقدس مدينه،‌ كربلا و كوفه نيز اطلاق شده است:

روايت اول: در باره مكه،‌ مدينه و كوفه‌

در اين روايت صحيح، امام صادق عليه السلام، بر هريك از مكانهاى مقدس: مكه،‌ مدينه و كوفه، تعبيرهاي: «‌حرم الله وحرم رسوله و حرم اميرالمؤمنين» را اطلاق كرده است:‌

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَغَيْرُهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَلَّادٍ الْقَلَانِسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَكَّةُ حَرَمُ اللَّهِ وَحَرَمُ رَسُولِهِ وَحَرَمُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام الصَّلَاةُ فِيهَا بِمِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ وَالدِّرْهَمُ فِيهَا بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَالْمَدِينَةُ حَرَمُ اللَّهِ وَحَرَمُ رَسُولِهِ وَحَرَمُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا الصَّلَاةُ فِيهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ صَلَاةٍ وَالدِّرْهَمُ فِيهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَالْكُوفَةُ حَرَمُ اللَّهِ وَحَرَمُ رَسُولِهِ وَحَرَمُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام الصَّلَاةُ فِيهَا بِأَلْفِ صَلَاةٍ وَالدِّرْهَمُ فِيهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ.

امام صادق فرمود: مكه حرم خدا و رسول خدا و امير المؤمنين است نماز در آن برابر صد هزار نماز و صدقه يك درهم در آن برابر با صد هزار درهم است. و مدينه حرم خدا و رسول خدا و امير المؤمنين است نماز در آن برابر ده هزار نماز و صدقه يك درهم برابر ده هزار درهم در غير آن است و كوفه حرم خدا و رسول خدا و حرم اميرالمؤمنين است نماز در آن برابر هزار نماز و يك درهم صدقه در آن برابر هزار درهم در غير آن است.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج 4، ص 586،‌ ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت دوم؛ در باره مكه،‌ مدينه و كوفه

طبق اين روايت صحيح، حرم خدا،‌ رسول خدا صلى الله عليه وآله و امير المؤمنين عليه السلام به ترتيب مكه،‌ مدينه و كوفه است.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ حَسَّانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صلي الله عليه وآله مَكَّةُ حَرَمُ اللَّهِ وَالْمَدِينَةُ حَرَمُ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَالْكُوفَةُ حَرَمِي لَايُرِيدُهَا جَبَّارٌ بِحَادِثَةٍ إِلَّا قَصَمَهُ اللَّه‏.

امير المؤمنين على عليه السلام فرموده است، مكه حرم خدا، مدينه حرم رسول خدا و كوفه حرم من است. هيچ ستمگرى به فكر ستم در آن نمى‏افتد، مگر آنكه خداوند پشتش را در هم مى‏شكند.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي،ج4، ص563، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش

روايت سوم؛‌ در باره مكه و مدينه

طبق اين روايت صحيح، مكه حرم الله و مدينه حرم رسول خدا است:

 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله إِنَّ مَكَّةَ حَرَمُ اللَّهِ حَرَّمَهَا إِبْرَاهِيمُ عليه السلام وَإِنَّ الْمَدِينَةَ حَرَمِي....

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: مكه حرم خدا است و مدينه حرم من است.

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج 4، ص565، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت چهارم؛‌ در باره كربلا

طبق اين روايت صحيحه، امام صادق عليه السلام كه آداب و خود زيارت امام حسين عليه السلام را به اصحابش تعليم مى‌دادند؛‌ فرمودند: كربلا «حرم الله» و «حرم رسول خدا» است:

 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ قَالَ كُنْتُ أَنَا وَيُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَالْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَأَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَكَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَكَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَحْضُرُ مَجْلِسَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ يَعْنِي وُلْدَ الْعَبَّاسِ فَمَا أَقُولُ..... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَزُورَهُ فَكَيْفَ أَقُولُ وَكَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ: إِذَا أَتَيْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَاغْتَسِلْ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِيَابَكَ الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِياً فَإِنَّكَ فِي حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَحَرَمِ رَسُولِهِ وَعَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَالتَّهْلِيلِ وَالتَّسْبِيحِ وَالتَّحْمِيدِ وَالتَّعْظِيمِ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ كَثِيراً وَالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ......

حسين بن ثوير مى‌گويد: من و يونس بن ظبيان و مفضل بن عمر و ابو سلمه سراج در نزد امام صادق عليه السلام نشسته بوديم و چون يونس از ما بزرگتر بود سخنگوى ما بود به امام عرض كرد فدايت شوم مى‌خواهم حرم امام حسين عليه السلام را زيارت كنم چه كار كنم؟ حضرت فرمود: هنگامى‌كه خواستى به حرم امام حسين مشرف شوى در شط فرات غسل كن و لباس پاك را در بركن سپس پا برهنه به سوى حرم برو؛ زيرا تو در حرمى از حرم خدا و رسول خدا هستى وبر تو باد زياد تكبير گفتن و تهليل و حمد و تعظيم خداوند و درود بر پيامبر و اهل بيت او....

الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج 4 ص 576، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش؛

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص364، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417؛

الشيخ الصدوق، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفى سنه 381)، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 595، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم، الطبعة الثانية؛

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 54، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة، ‌1365 ش.

طبق اين روايات كه همه از نظر سند صحيح و هيچگونه مشكلى ندارند؛ حرم خدا كه مكه است مشخص است؛ اما از مدينه و كوفه و كربلا نيز به «‌حرم خدا و حرم رسول خدا» تعبير شده‌است. و اطلاق اين تعبير، دليل بر اين است كه مكانهاى فوق از عظمت و قداست خاصى برخوردار است و همگى در آن مشتركند.

2.     نماز در هردو جا، تمام است

كلينى با سند صحيح نقل مى‌كند كه نماز در كعبه و حرم امام حسين عليه السلام تمام خوانده مى‌شود:

مُحَمَّدُ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ تَتِمُّ الصَّلَاةُ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَسْجِدِ الرَّسُولِ صلي الله عليه وآله وَمَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَحَرَمِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه‏.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 4، ص 586، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

3. هردو، شعبه‌ي از رضوان و باغي از بهشت است

امام صادق عليه السلام در باره كعبه فرمود:

مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي يَسَرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِيسَى بْنِ يُونُسَ.... فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَأَعْمَى قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَلَمْ يَسْتَعْذِبْهُ وَصَارَ الشَّيْطَانُ وَلِيَّهُ وَرَبَّهُ وَقَرِينَهُ يُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ ثُمَّ لَا يُصْدِرُهُ وَهَذَا بَيْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِي إِتْيَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَى تَعْظِيمِهِ وَزِيَارَتِهِ وَجَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِيَائِهِ وَقِبْلَةً لِلْمُصَلِّينَ إِلَيْهِ فَهُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ...

ابن ابى العوجا در نزد امام صادق آمد و در باره كعبه سخنان واهى را بيان كرد. امام به او فرمود: هر كه را خدا گمراه ساخته و دلش را كور نموده؛ حقّ بر او تلخ آيد و آن را شيرين نداند، و در نهايت شيطان دوستش شده و او را بوادى فلاكت افكنده و از آنجا خارجش نسازد! اين خانه‏اى است كه خدا خلق خود را توسّط آن بپرستش واداشته تا فرمانبرى ايشان را بيازمايد و به تعظيم و زيارت آن تشويق كند، خداوند كعبه را مركز پيغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، كعبه شعبه‏اى است از رضوان خدا

 الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج‏4، ص 198، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

          تعدادى از روايات نيز كربلا را باغى از باغ هاى بهشت معرفى كرده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوب‏ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ: مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام مُنْذُ يَوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَقَالَ مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّة.

اسحاق ابن عمار مى‌گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: جايگاه مزار امام حسين عليه السّلام از آن روز كه به خاك سپرده شده باغى از باغ‏هاى بهشت است و نيز فرمود: جايگاه مزار امام حسين عليه السّلام آبراهى(درب) از آبراه‏هاى (درهاي) بهشت است.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي 381 هـ)‏ ‏ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 94، ناشر: دار الرضى‏،‌ قم،‌ چاپ اول 14069هـ

اين روايت در مدرك ديگر با اين سند نقل شده‌ است:

وَعَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‏ عليه السلام يَقُولُ مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع مُنْذُ يَوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَقَالَ عليه السلام مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّة

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 456، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

النوري، ميرزا حسين الطبرسي (متوفاي 1320ه) متسدرك الوسائل، ج 10، ص 325، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، بيروت ـ لبنان، الطبعة المحققة الأولى 1408 ه‍ - 1987 م

در روايت صحيح ديگر نيز امام صادق عليه السلام محل مضجع شريف امام حسين عليه السلام را باغى از باغ‌هاى بهشت توصيف كرده است:

وَعَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام حُرْمَةً مَعْرُوفَةً مَنْ عَرَفَهَا وَاسْتَجَارَ بِهَا أُجِيرَ قُلْتُ: فَصِفْ لِي مَوْضِعَهَا قَالَ امْسَحْ مِنْ مَوْضِعِ قَبْرِهِ الْيَوْمَ خَمْسَةً وَعِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِيَةِ رِجْلَيْهِ وَخَمْسَةً وَعِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِيَةِ رَأْسِهِ وَمَوْضِعُ قَبْرِهِ مِنْ يَوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَمِنْهُ مِعْرَاجٌ يُعْرَجُ فِيهِ بِأَعْمَالِ زُوَّارِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَمَا مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاءِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِلَّا وَهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ (أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ) فِي زِيَارَةِ قَبْرِالْحُسَيْنِ عليه السلام ‌فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَفَوْجٌ يَعْرُجُ.

اسحاق بن عمّار مى‏گويد: از حضرت امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمودند:

براى جاى قبر حسين بن على عليهما السّلام حريم معلومى است، كسى كه آن را بداند و پناهنده به آن شود، پناه داده مى‏شود. محضرش عرضه داشتم: فدايت شوم مكان حريم قبر را براى من بيان فرمائيد. حضرت فرمودند: از مكانى كه امروز قبر آن است اينگونه ارزيابى كن:

از هر يك جوانب چهارگانه يعنى؛ جانب پا و جلو و پشت و سر بيست و پنج ذراع اندازه بگير و مساحتى كه از ملاحظه آن بدست مى‏آيد حريم قبر مى‏باشد و مكان قبر روزى كه حضرت در آن دفن شدند باغى از باغهاى بهشت بوده، و در همان جا نردبانى نصب شده و اعمال زوّار آن جناب را بوسيله آن به آسمان مى‏برند و هيچ فرشته و پيامبرى در آسمان نيست مگر از خدا در خواست مى‏كند كه به او اذن زيارت قبر حسين عليه السّلام داده شود پس دسته‏اى براى زيارت به پائين آمده و گروهى پس از زيارت به بالا مى‏روند.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 457، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة،ج14 ص512،‌ تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الثانية، 1414هـ.

4. هردو، جايگاه پيامبران و محل زيارت انبياء است

امام صادق عليه السلام در باره كعبه فرمود:

مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي يَسَرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِيسَى بْنِ يُونُسَ.... فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَأَعْمَى قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَلَمْ يَسْتَعْذِبْهُ وَصَارَ الشَّيْطَانُ وَلِيَّهُ وَرَبَّهُ وَقَرِينَهُ يُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ ثُمَّ لَا يُصْدِرُهُ وَهَذَا بَيْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِي إِتْيَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَى تَعْظِيمِهِ وَزِيَارَتِهِ وَجَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِيَائِهِ

وامام صادق عليه السلام در باره زيارت كربلا فرمود:

حدثني الحسن بن عبد الله، عن أبيه، عن الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن عمار، قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَفَوْجٌ يَصْعَدُ

پيامبرى در آسمان نيست مگر اين كه از خدا مى‌خواهند براى زيارت كربلا به آنان اجازه داده شود. پس براى زيارت گروهى فرود مى‌آيند و گروهى بالا مى‌روند.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 220، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَشْعَثِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صلي الله عليه وآله عِشْرُونَ ذِرَاعاً فِي عِشْرِينَ ذِرَاعاً مُكَسَّراً رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَفِيهِ [وَمِنْهُ‏] مِعْرَاجُ الْمَلَائِكَةِ إِلَى السَّمَاءِ وَلَيْسَ مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَلَا نَبِيٍّ مُرْسَلٍ إِلَّا وَهُوَ يَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَزُورَهُ فَفَوْجٌ يَهْبِطُ وَفَوْجٌ يَصْعَد.

ابن سنان مى‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمودند: مساحت قبر حسين بن على صلوات اللَّه عليهما بيست ذراع در بيست ذراع بوده و آن باغى است از باغ‏هاى بهشت و از آنجا فرشتگان به آسمان عروج مى‏كنند و هيچ فرشته مقرّبى و نبىّ مرسلى نيست مگر آنكه از خدا طلب زيارت آن را مى‏كند لذا فوجى از آسمان به زمين آمده تا آن زيارت كرده و فوجى پس از زيارت از زمين به آسمان مى‏روند.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 222، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

5. هردو مكان، مبارك و مقدس است:

قرآن كريم در باره كعبه مى‌فرمايد:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً (آل عمران/96)

نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت‏ است.

درباره كربلا امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: خداوند زمين كربلا را قبل از خلق كعبه مقدس و مبارك قرارداده بود.

 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَزَوْفَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَلَقَ اللَّهُ كَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَقَدَّسَهَا وَبَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبَارَكَةً وَلَا تَزَالُ كَذَلِكَ.

 امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: خداوند کربلا را ۲۴ هزار سال قبل از آنکه کعبه را خلق نمايد آفريد و آن زمين را مقدس نمود و برکت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مبارکى مانند آن زمين.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام،ج 6، ص 72، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش.

6. هردو خانه اي امن و امنيت آفرين است

در آيات متعدد قرآن كريم كعبه را مركز امن و امان براى بشر معرفى كرده است:

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنا (بقره/125)

و(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم‏

فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً (آل عمران /97)

در آن‏ [خانه خدا]، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است؛ و هر كس داخل آن شود؛ در امان خواهد بود.

واژه «آمناً» در شش جاى از قرآن در باره كعبه به كار رفته است كه از جمله آن آيه‌ى فوق است.

اما قبل از اين كه خداوند كعبه را براى خودش حرم انتخاب كند؛ كربلا را حرم امن خودش قرار داد:

َحدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام اتَّخَذَ اللَّهُ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ أَرْضَ الْكَعْبَةِ وَيَتَّخِذَهَا حَرَماً بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ أَلْفَ عَام ‏....

امام سجاد عليه السلام فرمود: خداوند قبل از اين كه كعبه را خلق كند؛ كربلا را حرم امن خود گردانيد و آن را از 24 هزار قبل، حرم خود قرار داد

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 451، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

المشهدي الحائري، أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علي، (متوفاي 610هـ) المزار الكبير، ص 338، التحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: نشرالقيوم، المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامي الطبعة الأولى ـ قم 1419هـ

فضائل ويژه كعبه

كعبه همانند كربلا داراى فضائل متعدد و انحصارى است كه در اين قسمت به برخى از آنها به صورت اجمال اشاره مى‌شود:

1.   كعبه، اولين خانه‌ي بنا شده در روي زمين است

طبق صريح آيه‌ى قرآن، اولين خانه كه در روى زمين بناشد؛ كعبه است:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمينَ (آل عمران/ 96)

نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است.

2.   کعبه، قبله امّت اسلام است

دومين فضيلت اين خانه اين است كه خداوند آن را قبله امت اسلام قرار داد تا مراسم عبادى را رو به سوى آن، براى خداوند انجام دهند. اين مطلب در دو آيه قرآن اشاره شده است:

آيه اول:

قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ (بقره/ 144)

نگاه‌هاى انتظارآميز تو به سوى آسمان را (براى تعيين قبله نهايي) مى‌بينيم. اکنون تو را به سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى، مى‌گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا باشيد روى خود را به سوى آن بگردانيد.

آيه دوم:

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْني‏ وَلِأُتِمَّ نِعْمَتي‏ عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (بقره/ 150)

و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن! و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم، جز ظالمان (كه دست از لجاجت برنمى‏دارند،) دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ (زيرا از نشانه‏هاى پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده، اين است كه او، به سوى دو قبله، نماز مى‏خواند.) از آنها نترسيد! و(تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت شويد

امام صادق عليه السلام نيز حرم را قبله اهل دنيا معرفى كرده است:

حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى جَعَلَ الْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ وَجَعَلَ الْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْحَرَمِ وَجَعَلَ الْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الدُّنْيَا.

امام صادق عليه السلام فرمود: خداى عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمين قرار داد.

الشيخ الصدوق، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفى سنه 381 )، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 272، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم الطبعة الثانية

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 3، ص 220، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ

3.   زيارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر است

قرآن كريم مى‌فرمايد:

وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ (آل عمران/ 97)

و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند; آنانکه توانايى رفتن به سوى کعبه را دارند، و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زيان رساند) خداوند از همه جهانيان بى نياز است.

4.   ترک زيارت كعبه سبب نابودي انسانها است

در روايات متعدد بيان شده است كه‌ ترك زيارت كعبه، باعث نابودى انسانها خواهد شد.

روايت اول:

وعن رسول الله صلى الله عليه وآله أنه قال: إِذَا تَرَکَتْ أُمَّتِي هَذَا الْبَيْتَ أَنْ تَؤُمَّهُ لَمْ تُنَاظَرْ.

هرگاه امتم آمدن به زيارت خانه خدارا ترک کنند، مهلت داده نخواهد شد.

النوري، ميرزا حسين الطبرسي (متوفاي 1320ه) متسدرك الوسائل،‍ ج 8، ص 16، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، بيروت ـ لبنان، الطبعة المحققة الأولى 1408 ه‍ - 1987 م

روايت دوم:

امير مؤمنان، على عليه السلام نيز فرمود:

اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّکُمْ فَلا يَخْلُو مِنْکُمْ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا.

خدا را، خدا را درباره خانه خدايتان (در نظر بگيريد)! تا هستيد مبادا که از شما خالى باشد. اگر زيارت خانه خدا ترک شود، مهلت داده نخواهيد شد.

إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 17، ص5، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت ـ لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

روايت سوم:

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن حنان بن سدير، عن أبيه قال: ذكرت لأبي جعفر عليه السلام البيت، فقال:لَوْ عَطَّلُوهُ سَنَةً وَاحِدَةً لَمْ يُنَاظَرُوا.

حنان مى‌گويد پدرم گفت: درحضور امام باقر عليه السلام خانه خدا را ياد کردم، حضرت فرمود: اگريک سال ترکش کنند مهلت داده نخواهند شد.

5.   کعبه، محل طواف، ركوع و سجود بندگان است

طبق تصريح آيات قرآن، كعبه محل طواف و ركوع و سجود بندگان خد است.

وَإِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بي‏ شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَالْقائِمينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (حج/ 26)

(به خاطر بياور) زمانى را كه جاى خانه (كعبه) را براى ابراهيم آماده ساختيم (تا خانه را بنا كند؛ و به او گفتيم:) چيزى را همتاى من قرار مده! و خانه‏ام را براى طواف‏كنندگان و قيام‏كنندگان و ركوع ‏كنندگان و سجودكنندگان (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاك ساز.

وَعَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَإِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَالْعاكِفينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (بقره/ 125)

از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: «خانه مرا براى طواف‏كنندگان و مجاوران و ركوع‏كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!»

6.   کعبه، مرکز و محور ياد خداست

بعد از اين كه در آيات 26 و 27 سوره حج، براى حضرت ابراهيم فرمود: كه خانه را از آلودگى بتها پاك كن و مردم را دعوت عمومى به حج كن؛ تا پياده و سواره بر مركب‌هاى لاغر از هر راه دور، بسوى تو بيايند؛ در آيات بعد ياد آورى مى‌كند كه اين خانه محور ياد خدا است؛ زيرا حاجى با آوردن قربانى،‌ آن را با بردن اسم خدا بر آن، قربانى مى‌كند و در حين طواف خانه لبيك اللهم لبيك مى‌گويد:

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتينَ (حج/ 34)

 براى هر امّتى قربانگاهى قرار داديم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپايانى كه به آنان روزى داده‏ايم ببرند

7.   کعبه، مقدس و داراي حرمت ويژه است

خداوند در دو آيه‌ى قرآن:

...وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ..(مائده/2)

رَبَّنَا إِنِّي أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ. (ابراهيم/37)

كعبه را با وصف «الحرام و المحرم» معرفى كرده است.

حرام و محرّم بودن کعبه به اين معنى است کسانى که فکر و انديشه و عملشان پليد و ناپاک است (کافران و مشرکان) نبايد وارد كعبه و سرزمين اطرافش شوند و هيچ کس; اعم از مسلمان و غير مسلمان، حق هيچ گونه هتک حرمت، ارتکاب خلاف و سلب امنيت از کسى يا چيزى را ندارد و اگر کسى چنين کند کيفر او مضاعف خواهد بود:

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَالْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليم‏ (حج/ 25)

(کسانى که مردم را از رفتن به) مسجدالحرام، که آن را براى همه مردم برابر قرار داديم، مانع شوند; چه کسانى که در آنجا زندگى مى‌کنند يا از نقاط دور وارد مى‌شوند (مستحق عذاب دردناک اند) و هر کس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناک به او مى‌چشانيم.

8.   کعبه، مرکز و پايگاه اقامه نماز است

رَبَّنَا إِنِّي أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ... (ابراهيم/ 37)

(ابراهيم) عليه السلام گفت: پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را کنار خانه اى که حرم توست ساکن ساختم تا نماز را به پا دارند.

9.   مكه، محبوب ترين نقطه زمين در نزد خداست

در روايات متعدد بيان شده است كه كعبه محبوب ترين نقطه روى زمين است:

روايت اول

 سعيد بن عبدالله اعرج در روايت صحيح السند از امام صادق عليه السلام نقل مى‌كند:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أَحَبُّ الْأَرْضِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَكَّةُ وَمَا تُرْبَةٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَلَا حَجَرٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ حَجَرِهَا وَلَا شَجَرٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ شَجَرِهَا وَلَا جِبَالٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ جِبَالِهَا وَلَا مَاءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ مَائِهَا.

امام صادق عليه السلام فرمود: خوشايندترين زمين نزد خداى تعالى مكّه است. و هيچ خاكى نزد خداى عزّ و جلّ از خاك مكّه، و هيچ سنگى نزد خداوند عزّ و جلّ از سنگ مكّه، و هيچ درختى نزد خداى عزّ و جلّ از درخت آن، و هيچ كوهستانى نزد خداى عزّ و جلّ از كوهستان آن، و هيچ آبى نزد خداى عزّ و جلّ از آب آن خوشايندتر نيست.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص243، تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 13، ص 243،‌ تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

روايت دوم؛

در معتبره ميسره (ابن عبد العزيز)، برترين بقعه هاى زمين مكه، ذكر شده است:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مَيْسَرَةَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام وَعِنْدَهُ فِي الْفُسْطَاطِ نَحْوٌ مِنْ خَمْسِينَ رَجُلًا فَجَلَسَ بَعْدَ سُكُوتٍ مِنَّا طَوِيلًا فَقَالَ مَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنِّي نَبِيُّ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا أَنَا كَذَلِكَ وَلَكِنْ لِي قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ وِلَادَةٌ فَمَنْ وَصَلَنَا وَصَلَهُ اللَّهُ وَمَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَمَنْ حَرَمَنَا حَرَمَهُ اللَّهُ أَتَدْرُونَ أَيُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً فَلَمْ يَتَكَلَّمْ أَحَدٌ مِنَّا وَكَانَ هُوَ الرَّادُّ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ ذَلِكَ مَكَّةُ الْحَرَامُ الَّتِي رَضِيَهَا اللَّهُ لِنَفْسِهِ حَرَماً وَجَعَلَ بَيْتَهُ فِيهَا ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَيُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ فِيهَا عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً فَلَمْ يَتَكَلَّمْ أَحَدٌ مِنَّا فَكَانَ هُوَ الرَّادُّ عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ ذَلِكَ الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَيُّ بُقْعَةٍ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً فَلَمْ يَتَكَلَّمْ أَحَدٌ مِنَّا فَكَانَ هُوَ الرَّادُّ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ ذَلِكَ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ الْأَسْوَدِ وَالْمَقَامِ وَبَابِ الْكَعْبَةِ وَذَلِكَ حَطِيمُ إِسْمَاعِيلَ عليه السلام ذَلِكَ الَّذِي كَانَ يَذُودُ غُنَيْمَاتِهِ وَيُصَلِّي فِيهِ وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَيْهِ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ قَامَ لَيْلًا مُصَلِّياً حَتَّى يَجِيئَهُ النَّهَارُ وَصَامَ حَتَّى يَجِيئَهُ اللَّيْلُ وَلَمْ يَعْرِفْ حَقَّنَا وَحُرْمَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَيْئاً أَبَدا.

ميسره مى‌گويد: من در خيمه نزد امام صادق عليه السّلام بودم و حدود پنجاه تن از ياران آن حضرت در محضرش بودند، امام عليه السّلام نشست و پس از سكوتى طولانى فرمود: شما را چه شده است؟ شايد مى‏پنداريد كه من پيامبر خدايم! به خدا سوگند اين‌گونه نيست ولى من از خويشان و فرزندان پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله هستم؛ پس هر كه به ما بپيوندد خداوند او را همراهى كند و هر كه ما را دوست بدارد خداى گرامى و بزرگ او را دوست بدارد و هر كه ما را [از حقّمان‏] محروم نمايد خداوند او را محروم كند. آيا مى‏دانيد كه كدام زمين نزد خدا فضيلت ‌مند تر است؟ هيچ يك از ما سخن‏ نگفت و خود پاسخ داد: آن، سرزمين مكّه است كه خداوند آن را حرم خويش ساخت و خانه خود را در آن نهاد، سپس فرمود: آيا مى‏دانيد كه كدام قسمت از سرزمين مكّه نزد خدا محترم‏ تر است؟ ديگر بار هيچ كس از ما سخن نگفت و خود پاسخ داد: آن قسمت، مسجد الحرام است، سپس فرمود: آيا مى‏دانيد كه كدام قسمت از مسجد الحرام نزد خدا بلند مرتبه ‏تر است؟ باز هم هيچ كس از ما سخن نگفت و خود پاسخ داد: آن قسمت، ميان ركن و مقام و در كعبه است و آن «حطيم» حضرت اسماعيل عليه السّلام است كه در آن زمين به گوسفندانش علوفه مى‏داده و نماز مى‏گزارده است. به خدا سوگند كه اگر بنده‏اى در اين مكان گام نهد و شب‏ها به نماز ايستد تا روز فرا آيد و روزها روزه بدارد تا شب فرا آيد ولى به حقّ و حرمت ما اهل بيت آگاه نباشد خداوند هرگز از او چيزى نپذيرد.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي 381 هـ)‏ ‏ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 205، ناشر: دار الرضى‏،‌ قم،‌ چاپ اول 14069هـ

روايت سوم

 طبق صحيحه ابى حمزه ثمالى، برترين بقعه روى زمين بين ركن و مقام است:

الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُسْتَوْرِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ لَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ عليه السلام أَيُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ فَقُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ فَقَالَ إِنَّ أَفْضَلَ الْبِقَاعِ‏ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَالْمَقَامِ وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً يَصُومُ النَّهَارَ وَيَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَوْضِعِ ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَيْئاً.

ابو حمزه ثمالى مى‌گويد: ‌امام زين العابدين عليه السلام به ما فرمود: كدام بقعه‌اى از زمين برتر است؟ ما گفتيم: خدا و رسول خدا و فرزندان رسول خدا داناتر است. امام فرمود: برترين بقاع بين ركن و مقام است،‌ اگر مردى در مدت عمرش كه همانند حضرت نوح (950 سال) عمر كند، در اين مكان روز ها را روزه بدارد و شب را به عبادت سحر كند سپس بدون ولايت ما خدا را ملاقات كند؛ اين عبادت و شب زنده دارى‌اش به درد او نمى‌خورد.

الشيخ الصدوق، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفى سنه 381 )، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 245، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم الطبعة الثانية

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏27، ص 173، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء- بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403- 1983 م.

فضائل ويژه كربلا

موارد بسيارى از فضائل ويژه كربلا را مى‌توان از روايات به دست آورد. اگر به ذكر همه آنها پرداخته شود نوشتار طولانى خواهد شد. روى اين جهت به برخى از ويژگيهاى مهم تر آن اشاره مى‌شود.

1. كربلا قبل از كعبه، آفريده و مبارك قرار داده شد

خداوند زمين كربلا را قبل از خلق كعبه آفريد و آن را مقدس و مبارك قرارداد.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَزَوْفَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَلَقَ اللَّهُ كَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَقَدَّسَهَا وَبَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبَارَكَةً وَلَا تَزَالُ كَذَلِكَ.

 امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: خداوند کربلا را ۲۴ هزار سال قبل از آنکه کعبه را خلق نمايد آفريد و آن زمين را مقدس نمود و برکت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مبارکى مانند آن زمين.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام،ج 6، ص 72، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش.

2. سجده بر خاك كربلا مستحب است

از ديدگاه شيعيان، اجزاء نماز داراى احكام واجب، مستحب، مكروه و حرام است. و از جمله اجزاء نماز، سجده است يكى از مستحبات سجده اين است كه سجده بر زمين باشد؛ اما فقهاى شيعه گفته‌اند افضل اين است كه سجده بر تربت امام حسين عليه السلام باشد. در اين مورد ابتدا نظر فقهاء را متذكر مى‌شويم سپس روايات را كه مورد اسنتاد فقهاء‌ نيز واقع شده بيان مى‌كنيم:

شهيد اول:

ايشان پس از اين كه مستحبات سجده را مى‌شمارد ميفرمايد:

البحث الثاني في مستحباته وهو التكبير....... والسجود على الأرض وأفضلها التربة الحسينية.

بحث دوم در مستحبات سجده است، يكى از مستحبات سجده كردن برزمين است و برترين زمين سجده برتربت امام حسين عليه السلام است.

 العاملي، محمد بن جمال الدين مكي، الشهيد الأول(متوفاي 786)، البيان ص 88، ناشر: مجمع الذخائر الإسلامية - قم – إيران

محقق سبزواري:

والأفضل السجود على الأرض، والأفضل التربة الحسينية (عليه السلام).

بهتر سجده كردن برزمين است اما برتر اين است كه زمين تربت امام حسين باشد.

سبزواري، محمد باقر، (متوفاي 1090 ه‍) كفاية الأحكام، ج 1، ص 84، تحقيق: مرتضى الواعظي الأراكي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم، الطبعة الأولى 1423 ه‍

امام خميني(ره):

حضرت امام در تحرير الوسيله مى‌فرمايد:

مسألة 10 - لا يعتبر الطهارة في مكان المصلي إلا مع تعدي النجاسة غير المعفو عنها إلى الثوب أو البدن، نعم تعتبر في خصوص مسجد الجبهة كما مر، كما يعتبر فيه أيضا مع الاختيار كونه أرضا أو نباتا أو قرطاسا، والأفضل التربة الحسينية التي تخرق الحجب السبع، وتنور إلى الأرضين السبع على ما في الحديث.

در مكان نماز گزار طهارت شرط نيست؛ مگر اين كه نجاست غير معفو عنه به بدن و لباس سرايت كند. بلى خصوص محل سجده پيشانى بايد پاك باشد؛ ‌چنانچه در مسجد الجبهه ( يعنى چيزى كه سجده بر آن جائز است) در صورت اختيار معتبر اين است كه بايد زمين يا چيزى روييده از زمين يا كاغذ باشد؛‌ اما بهتر تربت امام حسين است كه طبق روايات سجده بر آن حجاب هفت گانه را پاره مى‌كند و تا هفت زمين را نورانى مى‌كند.

الخميني، السيد روح الله الموسوي، (‌متوفاي 1409) تحرير الوسيلة،‌ ج 1 ص 149، ناشر: دار الكتب العلمية چاپخانه: مطبعة الآداب ـ النجف الأشرف، طبعة الثانية1390

آيت الله العظمي خوئي(ره)

والشيعة يعتبرون في سجود الصلاة أن يكون على أجزاء الأرض الأصلية: من حجر أو مدر أر رمل أو تراب، أو على نبات الأرض غير المأكول والملبوس ويرون أن السجود على التراب أفضل من السجود على غيره، كما أن السجود على التربة الحسينية أفضل من السجود على غيرها. وفي كل ذلك اتبعوا أئمة مذهبهم الأوصياء المعصومين ومع ذلك كيف تصح نسبة الشرك إليهم وأنهم يسجدون لغير الله.

 والتربة الحسينية ليست إلا جزء من أرض الله الواسعة التي جعلها لنبيه مسجدا وطهورا ولكنها تربة ما أشرفها وأعظمها قدرا، حيث تضمنت ريحانة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وسيد شباب أهل الجنة من فدى بنفسه ونفيسه ونفوس عشيرته وأصحابه في سبيل الدين وإحياء كلمة سيد المرسلين. وقد وردت من الطريقين في فضل هذه التربة عدة روايات عن رسول الله وهب أنه لم يرد عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ولا عن أوصيائه ما يدل على فضل هذه التربة، أفليس من الحق أن يلازم المسلم هذه التربة، ويسجد عليها في مواقع السجود؟ فإن في السجود عليها - بعد كونها مما يصح السجود عليه في نفسه - رمزا وإشارة إلى أن ملازمها على منهاج صاحبها الذي قتل في سبيل الدين وإصلاح.

الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم، (‌متوفاي 1411هـ)، البيان في تفسير القرآن، ص 473، الناشر: دار الزهراء للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت ـ لبنان، الطبعة الرابعة 1395 - 1975 م

محمد رضا گلپايگاني:

(مسألة 701) يعتبر في مسجد الجبهة مع الاختيار أن يكون أرضا أو نباتا، والأفضل التربة الحسينية التي تخرق الحجب السبع وتنور إلى الأرضين السبع.

در محل سجده در صورت اختيار، معتبر اين است كه زمين يا چيزى روييد از زمين باشد و بهتر از همه تربت امام حسين عليه السلام است كه سجده برآن حجاب هفت گانه را پاره مى‌كند و تا زمين هفت گانه را روشن مى‌سازد.

الگلپايگاني، السيد محمد رضا الموسوي ‌(متوفاي 1414)، هداية‌العباد،ج 1 ص 137، الناشر: دار القرآن الكريم، قم، الطبعةالأولى 1413

سيد محمد سعيد حكيم:

آقاى حكيم نيز سجده بر تربت امام حسين را بهتر و مستحب مى‌داند:

( مسألة 89 ): والسجود على الأرض أفضل، وأفضلها طين قبر الحسين عليه السلام فقد ورد عن الإمام الصادق عليه السلام أنه كان قد أعد منه لصلاته.

سجده برزمين بهتر است و برترين زمين خاك قبر امام حسين عليه السلام است. از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه خاك قبر امام حسين عليه السلام را براى سجده آماده مى‌كرد.

الطباطبائي الحكيم، السيد محمد سعيد، منهاج الصالحين العبادات، ج 1، ص 178، ناشر: دار الصفوة، بيروت ـ لبنان، الطبعة الأولى 1415- 1994 م

روايات مورد استناد فقهاء

مستند فقهاء در فتوا بر استحباب سجده برتربت امام حسين عليه السلام، اين روايات است كه سجده بر آن را برتر از ديگر اشياء‌ زمين مى‌دانند.

در روايتى امام صادق عليه السلام فرمود: سجده بر تربت قبر امام، تا هفت زمين را نورانى مى‌كند:

قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام‏‌‌‌‌ السُّجُودُ عَلَى طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُنَوِّرُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّبْعَةِ وَمَنْ كَانَتْ مَعَهُ سُبْحَةٌ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام كُتِبَ مُسَبِّحاً وَإِنْ لَمْ يُسَبِّحْ بِهَا.

سجده بر خاك قبر امام حسين عليه السّلام نورى مى‏بخشد كه فروغ آن تا به زمين هفتم ميرسد و هر كس تسبيحى از خاك قبر امام حسين عليه السلام به همراه داشته باشد، تسبيح كننده به حساب مى‌آيد؛ هر چند كه با آن تسبيح نكند.

الشيخ الصدوق، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفى سنه 381 )، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 268، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم الطبعة الثانية

در روايت ديگر آثار و ثواب سجده بر تربت امام حسين را بيان مى‌كند:

عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ صَفْرَاءُ فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَسَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ عليه السلام إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْع.‏

معاويه بن عمار مى‌گويد: امام صادق عليه السلام کيسه اى داشت كه در آن تربت امام حسين عليه السلام را نگه مى‌داشت. هر وقت كه نماز مى‌خوانده آن را بر سجاده‌اش مى‌ريخت و بر آن سجده مى‌كرد. امام عليه السلام فرمود: سجده بر تربت امام حسين عليه السلام هفت حجاب را پاره مى‌كند.

الشيخ الصدوق، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفى سنه 381 )، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 268، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم الطبعة الثانية

حال اگر كسى كه سجده بر تربتش حجاب هفت آسمان را پاره مى‌كند، خود او چه مى‌كند؟ و چه زيبا سخنى گفته است علامه امينى رضوان الله تعالى عليه:

هذا حبنا وهذا حسيننا، وهذا مأتمه، وهذه كربلاؤه، وهذه تربته، وهي مسجدنا، والله ربنا، وسنتنا وسيرتنا سيرة نبينا وسنته ولله الحمد.

اين است محبت ما و اين است حسين ما،‌ و اين است گردهمائى عزادارى او، و اين است كربلاى او، و اين است تربت او و اين است مسجد ما. خدا پروردگار ما و سنت و سيرت ما سيرت پيامبر ما و سنت اوست و تمام ستايش از آن خدا است.

الأميني، الشيخ عبد الحسين (متوفاي 1362)، سيرتنا وسنتنا، ص180، ناشر: دار الغدير للمطبوعات / دار الكتاب الإسلامي، بيروت ـ لبنان، الطبعة الثانية 1412 - 1992 م

3. تربت كربلا، ‌شفاء است

در مورد اين كه تربيت كربلا مايه شفاء‌ هردرد و مريضى است روايات فراوان است كه در اينجا به دو روايت اشاره مى‌كنيم و تعدادى روايات كه بيانگر اين مورد است در فرازهاى بعدى نيز آمده است:

روايت اول؛ تربت كربلا، دواي هر درد (‌جز مرگ) است

حَدَّثَنِي أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ يُونُسَ بْنِ رَفِيعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ.

به نقل يونس بن ربيع امام صادق عليه السلام فرمود:‌ نزد سر مبارك حسين بن على عليهما السّلام تربت قرمزى است كه در آن شفاء هر دردى غير از مرگ مى‏باشد

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 468، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 468، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

روايت دوم؛‌ تر بت كربلا، بزرگترين دواء

عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَهُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: در تربت قبر امام حسين عليه السّلام شفاء هر دردى بوده و آن دواء اكبر مى‏باشد.

الطوسي، الشيخ الطائفة أبي جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن، (متوفاي460 هـ)‍، مصباح المتهجد، ص 732، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، بيروت ـ لبنان، الطبعة الأولى1411ه‍ - 1991م

روايت سوم؛‌ شرط شفاء تربت، اعتقاد به شفابخشي آن است

در حديث صحيح ديگر امام صادق عليه السلام بهره مندى از آثار تربت سيد الشهداء عليه السلام را، (كه از جمله آن شفاء بخشى تربت است) اعتقاد به آن آثار مقيد مى‌كند:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ كَرَّامٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَيَنْتَفِعُ بِهِ وَيَأْخُذُ غَيْرُهُ فَلَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا يَأْخُذُهُ أَحَدٌ وَهُوَ يَرَى أَنَّ اللَّهَ يَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ اللَّهُ بِه‏

محضر حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام عرضه داشتم: آيا اين طور است كه شخص تربت قبر امام حسين عليه السّلام را وقتى اخذ نمود از آن انتفاع برده ولى تربت غير آن حضرت را وقتى اخذ كرد نمى‏تواند از آن نفع ببرد؟حضرت فرمودند: اين طور نيست كه مجرّد اخذ نمودن تربت اين اثر را داشته باشد، قسم به خدائى كه معبودى غير از او نيست، اگر كسى با اعتقاد به اين كه خدواند با اين تربت به او نفع مى‌رساند آن را بردارد؛ حتماً‌ از آن بهره مى‌برد.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي،ج 4، ص 588، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 461، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر: ‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة الأولى1417

روايت چهارم؛‌ شفاء بخشي تربت، ويژه شيعيان و دوستان اهل بيت است

عَنْ تَمِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكَاظِمِ عليه السلام فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ أَخْبَرَهُ بِمَوْتِهِ ودَفْنِهِ وَقَالَ لَا تَرْفَعُوا قَبْرِي فَوْقَ أَرْبَعَةِ أَصَابِعَ مُفَرَّجَاتٍ وَلَا تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتِي شَيْئاً لِتَتَبَرَّكُوا بِهِ فَإِنَّ كُلَّ تُرْبَةٍ لَنَا مُحَرَّمَةٌ إِلَّا تُرْبَةَ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَهَا شِفَاءً لِشِيعَتِنَا وَأَوْلِيَائِنَا....

امام كاظم عليه السلام وصيت فرمود: هر گاه مرا بردند بمقبره معروفه بمقابر قريش مرا در قبر بخوابانند و قبر مرا بيش از چهار انگشت گشاده نكنند و چيزى از خاك‏ قبر مرا از براى تبرك بر ندارند؛ زيرا كه خاك قبر ما حرام است مگر خاك قبر جدم حسين بن على عليه السلام؛‌ زيرا همان خداوند آن خاك را براى شيعه ما و دوستان ما شفا قرار داده است.

القمي، أبي جعفر الصدوق محمد بن علي بن الحسين بابويه (متوفاي381 هـ)، عيون أخبار الرضا، ج 2، ص 95، تصحيح و تعليق: الشيخ حسين الأعلمي،‌ الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت ـ لبنان، الطبعة الأولى 1404 ه‍ - 1984م

العاملي، محمد بن الحسن الحر العاملي (متوفاي 1104هـ)، الفصول المهمة في أصول الأئمة، ج 3، ص 43، تحقيق: محمد بن محمد الحسين القائيني، ناشر: مؤسسة معارف إسلامي إمام رضا (ع)، الطبعة الأولى1418 - 1376 ش

4. خوردن تربت كربلا به قصد ا ستشفاء، جائز است

در رابطه با جواز خوردن تربت كربلا، روايات فراوان در منابع شيعه وارد شده است و در اين جا به چند نمونه آن اشاره مى‌شود:

روايت اول:

َحدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَلَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَأَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْف.‏

سعد ابن سعد مى‌گويد: از حضرت ابى الحسن عليه السّلام راجع به خوردن تربت پرسيدم؟ حضرت فرمودند: خوردن تربت حرام است همان طورى كه خوردن ميته و خون و گوشت خوك حرام است مگر تربت قبر امام حسين عليه السّلام؛ زيرا در آن شفاء از هر دردى و امان از هر خوف و هراسى است.‏

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 478، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 6، ص 266، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

اين روايت، از طريق ديگر از امام هشتم عليه السلام اينگونه نقل شده است:

عَنِ ابْنِ خُنَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَسَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الطِّينِ الَّذِي يُؤْكَلُ فَقَالَ كُلُّ طِينٍ حَرَامٌ كَالْمَيْتَةِ وَالدَّمِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ مَا خَلَا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ.

سعد بن سعد اشعرى مى‌گويد: از امام هشتم عليه السّلام پرسيدم از خاكى كه مردم مى‌خورند فرمود: هر خاكى خوردنش حرام است مانند مردار، خون و آنچه بنام جز خدا ذبح كنند، جز خاك قبر حسين عليه السّلام كه درمان هر درديست.

الطوسي، أبي جعفر محمد بن الحسن (متوفاي 460هـ)، الامالي، ص 319، تحقيق: قسم الدراسات الإسلامية - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة للطباعة والنشر والتوزيع ـ قم، الطبعة الأولى1414

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14،ص 529، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ

روايت دوم:

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي الْأَمَالِي عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ خُنَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُفَضَّلٍ عَنْ‏إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ تُرْبَةَ الْحُسَيْنِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَأَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ فَإِذَا أَخَذَهَا أَحَدُكُمْ فَلْيُقَبِّلْهَا وَلْيَضَعْهَا عَلَى عَيْنِهِ وَلْيُمِرَّهَا عَلَى سَائِرِ جَسَدِهِ وَلْيَقُلْ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِهَا وَثَوَى فِيهَا وَبِحَقِّ أَبِيهِ وَأُمِّهِ وَأَخِيهِ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَبِحَقِّ الْمَلَائِكَةِ الْحَافِّينَ بِهِ إِلَّا جَعَلْتَهَا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَبَرْءاً مِنْ كُلِّ مَرَضٍ وَنَجَاةً مِنْ كُلِّ آفَةٍ وَحِرْزاً مِمَّا أَخَافُ وَأَحْذَرُ ثُمَّ يَسْتَعْمِلُهَا قَالَ أَبُو أُسَامَةَ فَإِنِّي أَسْتَعْمِلُهَا مِنْ دَهْرِيَ الْأَطْوَلِ كَمَا قَالَ وَوَصَفَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَمَا رَأَيْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ مَكْرُوها.

زيد شحام مى‌گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: همانا خداى تعالى تربت حسين عليه السلام را موجب شفاء از هر بيمارى و امان از هر بيم و ترسى قرار داده، پس هر گاه كسى از شما آن تربت را گرفت بايد آن را ببوسد و بر چشم خود گذارد و بر تمام بدنش بكشد و بگويد: خداوندا بحق اين تربت و بحق كسى كه در آن قرار گرفته و سكنى نموده، و بحق پدر و مادر و برادرش و بحق امامانى كه از فرزندان او هستند، و بحق فرشتگانى كه اطراف قبر او را احاطه نمودند كه اين تربت را باعث شفاء از هر بيمارى، و رهائى و بهبودى از هر مرض، و نجات از هر آفت، و مانع و جلوگير از آنچه كه من ميترسم و مى‏گريزم قرار دهى، پس تربت را (بخوردن و همراه داشتن) مصرف نمايد، ابو اسامه گويد: من در مدت عمر طولانى خود تربت را همان طور كه حضرت صادق (ع) فرمود و توصيف نمود مصرف نموده و بكار بردم، پس بحمد اللَّه (ببركت آن در مدت عمر خود امر) ناگوارى نديدم‏

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 523، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

روايت سوم:

در روايت ديگر امام صادق عليه السلام استشفاء‌ از تربت را منوط به خواند دعاء آن و خوردن تربت را مقيد به مقدار يك نخود كرده و بيشتر از آن را حرام دانسته است:

... قَالَ: أَمَا إِنَّ لَهَا دُعَاءً فَمَنْ تَنَاوَلَهَا وَلَمْ يَدْعُ بِهِ وَاسْتَعْمَلَهَا لَمْ يَكَدْ يَنْتَفِعُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ مَا يَقُولُ إِذَا تَنَاوَلَهَا قَالَ تُقَبِّلُهَا قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَتَضَعُهَا عَلَى عَيْنَيْكَ وَلَا تَنَاوَلُ أَكْثَرَ مِنْ حِمَّصَةٍ فَإِنَّ مَنْ تَنَاوَلَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا أَكَلَ مِنْ لُحُومِنَا وَدِمَائِنَا فَإِذَا تَنَاوَلْتَ فَقُلْ وَذَكَرَ الدُّعَا...

امام صادق عليه السلام فرمود: استشفاء از تربت دعائى دارد كه هر كه آن را بخورد و آن دعا را نخواند بسا كه سودى نبرد، فرمود: آن را بايد ببوسى و پيش از خو.ردن بر چشم خود بگذارى و زياد تر از يك نخود هم نخورى، هر كه بيش از آن بخورد گويا از گوشت ما را خورده و از خون ما مكيده، و چون خوردى بگو- و دعا را ذكر كرده‏

فتواي فقهاء، در مورد تربت كربلا

از ديدگاه شيعه، خوردن تربت امام حسين به قصد طلب شفاء جائز و خوردن بيشتر از يك نخود آن جائز نيست. كه در اين جا نظر چند تن از فقهاء را مى‌آوريم:

شيخ طوسي (ره)

ولا يجوز أكل شئ من الطين على اختلاف أجناسه إلا طين قبر الحسين بن علي عليهما السلام، فإنه يجوز أن يؤكل منه اليسير للاستشفاء به. ولا يجوز الاكثار منه على حال.

خوردن انواع مختلف خاك جائز نيست؛‌ مگر خاك قبر امام حسين كه خوردن كم از آن براى طلب استشفاء جائز است.

الطوسي، أبي جعفر محمد بن الحسن (متوفاي 460هـ) النهاية في مجرد الفقه والفتاوى، ص 590، ناشر: انتشارات قدس محمدي – قم.

ابن ادريس حلي (ره)

ولا يجوز أكل شئ من الطين على اختلاف أجناسه، سواء كان أرمنيا، أو من طين البحيرة، أو غير ذلك، إلا طين قبر الحسين عليه السلام فإنه يجوز أن يؤكل منه اليسير، للاستشفاء فحسب، دون غيره، ولا يجوز الإكثار منه.

خوردن انواع مختلف خاك جائز نيست؛‌ مگر خاك قبر امام حسين عليه السلام كه خوردن كمى از آن فقط براى استشفاء جائز است و خوردن بيشتر از آن هم جائز نيست.

الحلي، ابي جعفر محمد بن منصور بن أحمد بن إدريس (متوفاي568 هـ)، السرائر، ج 3، ص 124، تحقيق: لجنة التحقيق، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم، الطبعة الثانية1410

شهيد اول (ره)

شهيد ثانى در شرح لمعه متن شهيد اول را اينگونه نقل كرده است:

(الرابعة يحرم الطين) بجميع أصنافه (إلا طين قبر الحسين عليه السلام) فيجوز الاستشفاء منه (لدفع الأمراض) الحاصلة (بقدر الحمصة) المعهودة المتوسطة (فما دون).

چهارم، خوردن انواع خاك حرام است؛‌ مگر خاك قبر امام حسين عليه السلام. پس جهت استشفاء از آن براى دفع امراض به اندازه يك نخود متوسط جائز است.

 العاملي، زين الدين الجبعي (الشهيد الثاني) متوفاي965هـ، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، ج 7، ص 326، ناشر: انتشارات داورى - قم،‌ الطبعة‌ الاولي 1410 ه‍ ق

مستند فقهاء در اين فتوا،‌ رواياتى است كه قبل از نظرات، بيان شد.

5. تربت كربلا امان است

طبق روايات متعدد، تربت كربلا، باعث امنيت و امان از ترس و.. است

روايت اول:

 ابن قولويه با سند صحيح از محمد بن عيسى يقطينى نقل مى‌كند:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ قَالَ بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام رِزَمَ ثِيَابٍ إِلَى أَنْ قَالَ فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أُعَبِّيَ الثِّيَابَ رَأَيْتُ فِي أَضْعَافِ الثِّيَابِ طِيناً فَقُلْتُ لِلرَّسُولِ مَا هَذَا فَقَالَ لَيْسَ يُوَجِّهُ بِمَتَاعٍ إِلَّا جَعَلَ فِيهِ طِيناً مِنْ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام ثُمَّ قَالَ الرَّسُولُ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام هُوَ أَمَانٌ بِإِذْنِ اللَّهِ

محمد بن عيسى يقطينى مى‌گويد: امام رضا عليه السلام از خراسان برايم يك بسته جامه‏ فرستاد و ميان آنها گلى بود و بفرستاده گفتم: اين چيست؟ گفت گل قبر حسين عليه السلام و آن حضرت چيزى از جامه و جز آن نفرستد جز اين كه از اين گل در ميان آن مى‌نهد و ميفرمايد: اين گل، سبب امان است باذن خدا عز و جل.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 466، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة الأولى1417

 الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 523، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

روايت دوم:

روايت ديگر را مرحوم كلينى نقل كرده‌است:

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنِ الطِّينِ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَلَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَأَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.

سعد ابن سعد مى‌گويد: از حضرت ابى الحسن عليه السّلام راجع به خوردن تربت پرسيدم؟ حضرت فرمودند: خوردن تربت حرام است همان طورى كه خوردن ميته و خون و گوشت خوك حرام است مگر تربت قبر امام حسين عليه السّلام؛ زيرا در آن شفاء از هر دردى و امان از هر خوف و هراسى است.‏

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 6، ص 267، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

روايت سوم:

به خاطر همين آثار تربت است كه امام صادق عليه السلام دستور داده است كام فرزندانتان را با تربت كربلا برداريد:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّهَا أَمَانٌ.

حسين بن ابى العلاء مى‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى‌فرمود: كام فرزندانتان را با تربت امام حسين عليه السلام برداريد؛‌ زيرا او سبب امان است.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 466، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

6. زيارت كربلا معادل هزار حج مقبول است

در باره ثواب زيارت كربلا روايات متعدد صحيح و موثق در منابع آمده؛ اما در بيان ثواب زيارت اختلاف دارند. كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم:

زيارت كربلا، معادل 20 حج و عمره:

مرحوم كلينى در روايت صحيح السند از زيد شحام نقل مى‌كند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ زِيَارَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام تَعْدِلُ عِشْرِينَ حَجَّةً وَأَفْضَلُ وَمِنْ عِشْرِينَ عُمْرَةً وَحَجَّةً.

زيد شحّام مى‌گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: زيارت امام حسين عليه السّلام: معادل بيست حجّ بلكه برتر از بيست حجّ و عمره مى‏باشد.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 4، ص580، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 302، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

معادل پنجاه حج با رسول خدا

در روايت موثق ديگر امام صادق عليه السلام زيارت كربلا را معادل پنجاه حج با رسول خدا بيان كرده است:

وَعَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ عليه السلام تَعْدِلُ خَمْسِينَ حَجَّةً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله.

زيارت امام حسين عليه السلام معادل پنجاه حج با رسول خدا صلى الله عليه وآله است.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 454، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

معادل هزار حج مقبول

در روايت موثقه محمد بن مسلم آمده است:

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي الْأَمَالِي عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي حَدِيثٍ قَالَ وَمَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حَجَّةٍ مَقْبُولَةٍ وَغَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ.

امام صادق عليه السلام فرمود:‌ كسى كه با شناخت مقام امام حسين عليه السلام قبر او را زيارت كند؛ خداوند ثواب هزار حج مقبول برايش مى‌نويسد و گناهان گذشته و آينده او بخشيده مى‌شود.

المشهدي الحائري، أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علي، (متوفاي 610هـ) المزار الكبير، ص 350، التحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: نشرالقيوم، المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامي الطبعة الأولى ـ قم 1419هـ

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 446، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

هزار حج مقبول و هزار عمره مبرور

در دو روايت صحيح ديگر امام باقر و امام صادق عليهما السلام زيارت كربلا را معادل هزار حج مقبول و هزار عمره مبرور بيان كرده اند:

وَعَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ عليه السلام مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ قُلْتُ وَمَا فِيهِ قَالَ مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَيْهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَأَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَأَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَأَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِيدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ وَلَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً الْحَدِيثَ وَفِيهِ ثَوَابٌ جَزِيلٌ وَفِي آخِرِهِ أَنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ هَؤُلَاءِ زُوَّارُ الْحُسَيْنِ شَوْقاً إِلَيْهِ فَلَا يَبْقَى أَحَدٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا تَمَنَّى يَوْمَئِذٍ أَنَّهُ كَانَ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَيْنِ عليه السلام.‏‌‌‌

امام باقر عليه السلام فرمود: اگر مردم مى‏دانستند كه در زيارت قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام چه فضل و ثوابى است حتما از شوق و ذوق قالب تهى مى‏كردند و به خاطر حسرت‏ها نفس‏هايشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوى مى‏گويد: عرض كردم: در زيارت آن حضرت چه اجر و ثوابى مى‏باشد؟

حضرت فرمودند: كسى كه از روى شوق و ذوق به زيارت آن حضرت رود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برايش مى‏نويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداء بدر و اجر هزار روزه‏ دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده كه در راه خدا آزاد شده باشند برايش منظور مى‏شود و پيوسته در طول ايام سال از هر آفتى كه كمترين آن شيطان باشد محفوظ مانده...

و در روز قيامت نورى به وى اعطاء مى‏شود كه بين مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مى‏گردد و منادى نداء مى‏كند:

اين كسى است كه از روى شوق و ذوق حضرت امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده و پس از اين نداء احدى در قيامت باقى نمى‏ماند مگر آنكه تمنّا و آرزو مى‏كند كه كاش از زوّار حضرت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السّلام مى‏بود

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 453، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

 در روايت صحيح ديگر نيز امام صادق عليه السلام ثواب زيارت را هزار حج و عمره مقبول ذكر كرده است:

 وَعَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ مُسْتَكْبِرٍ وَلَا مُسْتَنْكِفٍ قَالَ يُكْتَبُ لَهُ أَلْفُ حَجَّةٍ مَقْبُولَةٍ وَأَلْفُ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ وَإِنْ كَانَ شَقِيّاً كُتِبَ سَعِيداً وَلَمْ يَزَلْ يَخُوضُ فِي رَحْمَةِ اللَّهِ.

عبد اللَّه بن ميمون قدّاح، از حضرت‏ امام صادق عليه السّلام، پرسيد: براى كسى كه به زيارت امام حسين عليه السّلام برود در حالى كه به حق آن حضرت عارف و آگاه بوده و هيچ استكبار و استنكافى از زيارتش نداشته باشد چه اجر و ثوابى است؟

حضرت فرمودند: براى او ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول مى‏نويسند و اگر شقى بوده سعيد محسوبش مى‏كنند و پيوسته در رحمت خدا غوطه ‏ور است.‏

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 307، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 454، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

7. خدا به زئران كربلا، قبل از زائران عرفات توجه مي‌كند

در روايت صحيح آمده است كه خداوند متعال قبل از اين كه به زائران عرفات توجه كند،‌ به زائران كربلا عنايت مى‌‌كند:

وَعَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَتَجَلَّى لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ (فَيَفْعَلُ ذَلِكَ بِهِمْ) وَيَقْضِي حَوَائِجَهُمْ وَيَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَيُشَفِّعُهُمْ فِي مَسَائِلِهِمْ ثُمَّ يَثْنِي بِأَهْلِ عَرَفَاتٍ يَفْعَلُ ذَلِكَ بِهِم.‏

امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى پيش از آنكه به اهل عرفات تجلى كند، به زائران قبر حسين عليه السّلام جلوه مى‏فرمايد و خواسته‏هاى آنان را برآورده مى‏سازد و گناهانشان را مى‏آمرزد و شفاعت آنان را در باره ديگران مى‏پذيرد، و در مرحله بعد به اهل عرفات مى‏پردازد و با آنان نيز چنين مى‏كند.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 309، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

القمي، الشيخ الصدوق أبي جعفر محمد بن علي ابن الحسين بن موسى بن بابويه (متوفاي381 هـ)‍، ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص 90، الناشر: منشورات الرضى ـ قم، الطبعة الثانية 1368 ه‍ ش

الطوسي، الشيخ الطائفة أبي جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن، (متوفاي460 هـ)‍، مصباح المتهجد،ص 715، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، بيروت – لبنان، الطبعة الأولى 1411ه‍ - 1991 م

8. رسول خدا و اميرمؤمنان زائر كربلا را بدرقه ميكنند

شيح حر عاملى با سند صحيح از امام صادق عليه السلام نقل كرده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ حَسَنِ بْنِ حُسَيْنٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً مُوَكَّلِينَ بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِذَا هَمَّ الرَّجُلُ بِزِيَارَتِهِ فَاغْتَسَلَ نَادَاهُ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه وآله يَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِي فِي الْجَنَّةِ وَنَادَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِكُمْ وَدَفْعَةِ الْبَلَاءِ عَنْكُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ثُمَّ اكْتَنَفَهُمُ النَّبِيُّ صلي الله عليه وآله وَعَلِيٌّ عليه السلام عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ حَتَّى يَنْصَرِفُوا إِلَى أَهَالِيهِمْ.

حارث بن مغيره، مى‏گويد: حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام فرمودند: خداوند متعال فرشتگانى دارد كه موكّل قبر حضرت امام حسين عليه السّلام مى‏باشند هنگامى كه شخص قصد زيارت آن حضرت را نموده غسل كند حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ايشان را مورد نداء قرار داده و مى‏فرمايد: اى مسافران خدا! بشارت باد بر شما كه در بهشت با من هستيد.

سپس امير المؤمنين عليه السّلام به ايشان نداء نموده و مى‏فرمايد: من ضامنم كه حوائج شما را بر آورده نموده و بلاء را در دنيا و آخرت از شما دفع كنم، سپس پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و امير مؤمنان با ايشان از طرف راست و چپ ملاقات فرموده تا بالأخره به اهل خود بازگردند.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 485، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

9. رسول خدا زائر كربلا را به همنشني خود بشارت داده است

يكى از جمله هاى روايت فوق اين است:

نَادَاهُ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه وآله يَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِي فِي الْجَنَّةِ.

رسول خدا صلى الله عليه وآله زائر كربلا را مورد نداء قرار داده و مى‏فرمايد: اى مسافران خدا! بشارت باد بر شما كه در بهشت با من هستيد.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 485، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

10. امير مؤمنان برآورده شدن حاجات زائركر بلا را ضمانت كرده است

در روايت صحيح فوق يكى از فقراتش اين است:

وَنَادَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِكُمْ وَدَفْعَةِ الْبَلَاءِ عَنْكُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ.

امير مؤمنان به زائران مى‏فرمايد: من ضامنم كه حوائج شما را بر آورده نموده و بلاء را در دنيا و آخرت از شما دفع كنم.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 485،تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

11. زائر كربلا، عمرش طولاني است

در روايت موثق امام باقر عليه السلام يكى از آثار زيارت كربلا را طولانى شدن عمر و وسعت رزق بيان مى‌كند:

مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَتِّيلٍ الدَّقَّاقُ وَغَيْرُهُ مِنَ الشُّيُوخِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَيَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَيَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَإِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.

امام باقر عليه السلام فرمودند: شيعيان ما را به زيارت قبر حضرت حسن بن على عليهما السّلام امر كنيد؛ زيرا زيارت آن حضرت رزق و روزى را زياد و عمر را طولانى كرده و امورى كه بدى و شر را جلب مى‏كنند دفع مى‏نمايد. و زيارت آن حضرت بر هر مؤمنى كه اقرار به امامت حضرتش از طرف حق تعالى دارد واجب و لازم است.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 42، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 413، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

به همين جهت است كه در روايت ديگر آمده، در آن مدتي كه زائر در كربلا اقامت دارد و مشغول زيارت امام حسين است، اين ايام جزء عمر او محسوب نمي‌شود

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا الْعَدَوِيُّ الْبَصْرِيُّ عَنْ هَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الرُّمَّانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ عليه السلام إِنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ عليه السلام لَا تُحْسَبُ مِنْ أَعْمَارِهِمْ وَلَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِم‏.

امام هشتم به نقل از امام صادق عليهما السلام فرمودند: ايّام زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام جزء عمر زائر شمرده نشده و از اجلشان محسوب نمى‏گردد.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 260، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

12. زائران كربلا، قبل از همه وارد بهشت مي شوند

در روايت موثق، امام صادق فرمود: زائران كربلا قبل از همه وارد بهشت مى‌شوند:

حَدَّثَنِي أَبِي وَأَخِي وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ره جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ صَنْدَلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ لِزُوَّارِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَضْلًا عَلَى النَّاسِ قُلْتُ وَمَا فَضْلُهُمْ قَالَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ قَبْلَ النَّاسِ بِأَرْبَعِينَ عَاماً.

عبد اللَّه بن زراره، مى‏گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمودند:

در روز قيامت براى زوّار حسين بن على عليهما السّلام بر ساير مردم فضيلت و برترى است. عرض كردم: فضيلت شان چيست؟ فرمودند: چهل سال قبل از ديگران وارد بهشت مى‏شوند در حالى كه مردم در حساب و موقف مى‏باشند.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 262، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 425، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ

13. زائر كربلا، زائر خدا در عرش است

در اين باره روايت فراوان است به ذكر چند روايت اكتفا مى‌كنيم:

امام صادق عليه السلام در روايت صحيح مى‌فرمايد:

عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَوْمَ عَاشُورَاءَ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى فِي عَرْشِهِ.

كسى كه مضجع شريف امام حسين را با شناخت حق آنحضرت در روز عاشورا زيارت كند؛ مانند اين است كه خداوند را در عرش زيارت كرده است.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 51، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش.

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 476، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

در روايت ديگر نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده‌است:

حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَجَمَاعَةُ مَشَايِخِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام قَالَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ قَالَ قُلْتُ مَا لِمَنْ زَارَ أَحَداً مِنْكُمْ [أَحَدَكُمْ‏] قَالَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ‏صلي الله عليه وآله‏.

زيد شحام مى‌گويد:‌ از امام صادق عليه السلام پرسيدم براى زائر امام حسين عليه السلام چه ثوابى است؟ فرمود: همانند اين است كه خدا را در عرش زيارت كرده است. پرسيدم ثواب زيارت يكى از امامان ديگر چسيت؟ فرمود:‌ همانند كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله را زيارت كرده است.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 278، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

وَحَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الْخَيْبَرِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيِّ قَالَ قَالَ لِيَ الرِّضَا عليه السلام مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي بِبَغْدَادَ كَانَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا أَنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ وَأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صلي الله عليه وآله فَضْلَهُمَا قَالَ ثُمَّ قَالَ لِي مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ كُرْسِيِّهِ [فِي عَرْشِهِ‏].

حسين بن محمّد قمى، مى‏گويد: حضرت رضا عليه السّلام به من فرمودند:

كسى كه قبر پدرم را در بغداد زيارت كند، مانند كسى است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام را زيارت نموده منتهى زيارت رسول خدا و امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليهما فضيلت و برترى دارد سپس فرمودند: كسى كه قبر حضرت ابى عبد اللَّه الحسين عليه السّلام را در كنار فرات زيارت كند مانند كسى است كه خدا را بالاى كرسى‏اش زيارت نموده‏

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 278، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

14. زائر كربلا، با 120 هزار نبي مصافحه مي‌كند:

در روايت موثق امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد:

عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الزَّيْتُونِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُصَافِحَهُ مِائَة أَلْفِ نَبِيٍّ وَعِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ فَلْيَزُرْ قَبْرَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنَّ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ تَسْتَأْذِنُ اللَّهَ فِي زِيَارَتِهِ فَيُؤْذَنُ لَهُمْ.

كسى كه دوست دارد با 120 هزار پيامبر مصافحه كند؛ بايد قبر حسين بن على را در نيمه شعبان زيارت كند؛‌ زيرا ارواح پيامبران براى زيارت از خدا اجازه مى‌خواهند و براى آنها اجازه داده‌ مى‌شود.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 49، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش

المشهدي الحائري، أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علي، (متوفاي 610هـ) المزار الكبير، ص 404، التحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: نشرالقيوم، المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامي الطبعة الأولى ـ قم 1419هـ

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 468، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.

اين مواردى كه ذكر شده گوشه‌ى از فضائل ويژه كربلا است.

نتيجه نهائي در ارزيابي برتري كعبه و كربلا بر يكديگر

از منظر روايات، كعبه و كربلا داراى فضائل مشترك و فضائل ويژه هستند كه هر يكى از اين موارد فوق، به قدر امكان بررسى شد؛‌ با توجه به آن موارد تا حدودى مى‌شود در باره‌ى اين مسأله نظر داد؛‌ اما تعدادى از روايات ديگر كه صريح در اين مسأله است نتيجه نهائى را، به نفع «برتري كربلا بر كعبه» رقم مى‌زند. در اين قسمت به تشريح و توضيح آن مى‌پردازيم:

روايات بيانگر برتري كربلا بر كعبه

روايت اول؛ اگر فضائل كربلا بيان شود؛ حج تعطيل مي‌شود

امام صادق عليه السلام در صحيحه، به ابن ابى يعفور مى‌فرمايد: فضائل كربلا آن قدر زياد است كه اگر بيان شود؛ حج به كلى تعطيل مى‌شود و با توجه به همين فضائل و عظمت مضجع شريف امام حسين عليه السلام است كه خداوند قبل از مكه، كربلا را حرم امن خود قرار داد. راوى مى‌پرسد اگر فضائل كربلا اين قدر است پس چرا زيارتش واجب نشد؟ حضرت مى‌فرمايد: خواست خدا همين بوده است:

حَدَّثَنِي أَبِي وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَجَمَاعَةُ مَشَايِخِي رَحِمَهُمُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ لِرَجُلٍ مِنْ مَوَالِيهِ يَا فُلَانُ أَ تَزُورُ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام‏ قَالَ نَعَمْ إِنِّي أَزُورُهُ بَيْنَ ثَلَاثِ سِنِينَ أَوْ سَنَتَيْنِ مَرَّةً فَقَالَ لَهُ وَهُوَ مُصْفَرُّ الْوَجْهِ أَمَا وَاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَوْ زُرْتَهُ لَكَانَ أَفْضَلَ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ- فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ كُلُّ هَذَا الْفَضْلُ فَقَالَ نَعَمْ وَاللَّهِ لَوْ أَنِّي حَدَّثْتُكُمْ بِفَضْلِ زِيَارَتِهِ وَبِفَضْلِ قَبْرِهِ لَتَرَكْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَمَا حَجَّ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَيْحَكَ أَ مَا تَعْلَمُ- أَنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ‏ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَ مَكَّةَ حَرَماً قَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ حِجَّ الْبَيْتِ وَلَمْ يَذْكُرْ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقَالَ وَإِنْ كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ هَذَا شَيْ‏ءٌ جَعَلَهُ اللَّهُ هَكَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَبِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام حَيْثُ يَقُولُ إِنَّ بَاطِنَ الْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ الْقَدَمِ وَلَكِنَّ اللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَى الْعِبَادِ أَوَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمَوْقِفَ لَوْ كَانَ فِي الْحَرَمِ كَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ الْحَرَمِ وَلَكِنَّ اللَّهَ صَنَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ الْحَرَم‏.

عبد اللَّه ابى يعفور گفت: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه به شخصى از دوستانش فرمودند. فلانى! به زيارت قبر ابى عبد اللَّه الحسين عليه السّلام مى‏روى؟ آن شخص گفت: بلى من هر سه سال يا دو سال يك مرتبه به زيارتش مى‏روم. حضرت در حالى كه صورتشان زرد شده بود فرمودند:

به خدائى كه معبودى غير از او نيست، اگر او را زيارت كنى برتر است براى تو از آنچه در آن هستى! آن شخص عرض كرد: فدايت شوم آيا تمام اين فضل براى من هست؟ حضرت فرمودند:

بلى به خدا سوگند، اگر من فضيلت زيارت آن حضرت و فضيلت قبرش را براى شما باز گو كنم به طورى كلّى حجّ را ترك كرده و احدى از شما ديگر به حج نمى‏رود، واى بر تو آيا نمى‏دانى خداوند متعال به واسطه فضيلت قبر آن حضرت كربلا را حرم امن و مبارك قرار داد پيش از آنكه مكّه را حرم امن نمايد؟

ابن ابى يعفور مى‏گويد: محضرش عرضه داشتم: خداوند متعال حج و زيارت بيت اللَّه را بر مردم واجب كرده ولى زيارت قبر امام حسين عليه السّلام را بر مردم واجب نكرده است پس چطور شما چنين مى‏فرمائيد؟ حضرت فرمودند: اگر چه همين طور است ولى در عين حال خداوند متعال فضيلت زيارت آن حضرت را اينگونه قرار داده است. مگر نشنيده‏اى كلام امير المؤمنين عليه السّلام را كه فرمودند: كف پا سزاوارتر به مسح نمودن از ظاهر و روى پا است، ولى در عين حال حق تعالى مسح روى پا را بر بندگان واجب كرده است؟! و نيز مگر نمى‏دانى اگر موقف (محلّ محرم شدن) به خاطر شرافتى كه در حرم هست در حرم بود، افضل و برتر بود ولى خداوند متعال آن را در غير حرم قرار داده است.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 449، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر: ‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة الأولى1417

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 514، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 98، ص 33، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء، بيروت - لبنان، الطبعة الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

 روايت دوم:
 كعبه، به خاطر شرافت خاك كربلا و امام حسين (ع) آفريده شده‌است:

در اين روايت موثقه، خداوند به زمين كعبه فرمود:‌ فضيلت تو،‌ همانند قطره‌ى نسبت به درياست و اگر خاك كربلا و آن كسى كه در آن آرميده است نبود؛‌ تو و آن خانه‌ى را كه به آن افتخار مى‌كنى نمى‌آفريدم:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشُِّي الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ أَرْضَ الْكَعْبَةِ قَالَتْ مَنْ مِثْلِي وَقَدْ بَنَى اللَّهُ بَيْتَهُ [بُنِيَ بَيْتُ اللَّهِ‏] عَلَى ظَهْرِي وَيَأْتِينِي النَّاسُ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَجُعِلْتُ حَرَمَ اللَّهِ وَأَمْنَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهَا أَنْ كُفِّي وَقِرِّي فَوَ عِزَّتِي وَجَلَالِي مَا فَضْلُ مَا فُضِّلْتِ بِهِ فِيمَا أَعْطَيْتُ بِهِ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْإِبْرَةِ غُرِسَتْ [غُمِسَتْ‏] فِي الْبَحْرِ فَحَمَلَتْ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ وَلَوْ لَا تُرْبَةُ كَرْبَلَاءَ مَا فَضَّلْتُكِ وَلَوْ لَا مَا تَضَمَّنَتْهُ أَرْضُ كَرْبَلَاءَ لَمَا خَلَقْتُكِ وَلَا خَلَقْتُ الْبَيْتَ الَّذِي افْتَخَرْتِ بِهِ فَقِرِّي وَاسْتَقِرِّي وَكُونِي دُنْيَا مُتَوَاضِعاً ذَلِيلًا مَهِيناً غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَلَا مُسْتَكْبِرٍ لِأَرْضِ كَرْبَلَاءَ وَإِلَّا سُخْتُ بِكِ وَهَوَيْتُ بِكِ فِي نَارِ جَهَنَّم‏.

امام صادق عليه السلام فرمودند: زمين كعبه در مقام مفاخره گفت: كدام زمين مثل من است، و حال آنكه خداوند خانه‏اش را بر پشت من بنا كرده و مردم از هر راه دورى متوجه من مى‏شوند، و حرم خدا و مأمن قرار داده شده‏ام؟!! خداوند متعال به سويش وحى كرد و فرمود:

بس كن و آرام بگير، به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را كه تو براى خود فضيلت مى‏دانى در قياس با فضيلتى كه به زمين كربلاء اعطاء نموده‏ام همچون‏ قطره‏اى است نسبت به آب دريا كه سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بر دارد، و اساسا اگر خاك كربلاء نبود اين فضيلت براى تو نبود و نيز اگر نبود آنچه كه اين خاك آن را در بر دارد تو را نمى‏آفريدم و بيتى را كه تو به آن افتخار مى‏كنى خلق نمى‏كردم بنا بر اين آرام بگير و ساكت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمين كربلا استنكاف و استكبار و طغيانى از خود نشان مده و الّا تو را فرو برده و در آتش جهنّم قرارت مى‏دهم‏

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 450، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 514، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ

روايت سوم:
خداوند قبل از خلق كعبه، كربلا را حرم خود قرار داد

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام اتَّخَذَ اللَّهُ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ أَرْضَ الْكَعْبَةِ وَيَتَّخِذَهَا حَرَماً بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَأَنَّهُ إِذَا زَلْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى الْأَرْضَ وَسَيَّرَهَا رُفِعَتْ كَمَا هِيَ بِتُرْبَتِهَا نُورَانِيَّةً صَافِيَةً فَجُعِلَتْ فِي أَفْضَلِ رَوْضَةٍ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَأَفْضَلِ مَسْكَنٍ فِي الْجَنَّةِ لَا يَسْكُنُهَا إِلَّا النَّبِيُّونَ وَالْمُرْسَلُونَ أَوْ قَالَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَإِنَّهَا لَتَزْهَرُ بَيْنَ رِيَاضِ الْجَنَّةِ كَمَا يَزْهَرُ الْكَوْكَبُ الدُّرِّيُّ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ يَغْشَى نُورُهَا أَبْصَارَ أَهْلِ الْجَنَّةِ جَمِيعاً وَهِيَ تُنَادِي أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَةُ الطَّيِّبَةُ الْمُبَارَكَةُ الَّتِي تَضَمَّنَتْ سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ وَسَيِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.

حضرت على بن الحسين عليهما السّلام فرمودند: خداوند متعال بيست و چهار هزار سال قبل از اينكه زمين كعبه را خلق كند و آن را حرم قرار دهد زمين كربلاء را آفريد و آن را حرم امن و مبارك قرارداد، و هر گاه حق تعالى بخواهد كره زمين را لرزانده و حركتش دهد (شايد كنايه از قيامت باشد) زمين كربلاء را همراه تربتش در حالى كه نورانى و شفّاف هست بالا برده و آن را در برترين باغ‏هاى بهشت قرار داده و بهترين مسكن در آنجا مى‏گرداند و ساكن نمى‏شود در آن مگر انبياء و مرسلين (يا بجاى اين فقره فرمودند: و ساكن نمى‏شود در آن مگر رسولان اولو العزم) اين زمين بين باغ‏هاى بهشت مى‏درخشد همان طورى كه ستاره درخشنده بين ستارگان نورفشانى مى‏نمايد، نور اين زمين چشم‏هاى اهل بهشت را تار مى‏كند و با صدائى بلند مى‏گويد: من زمين مقدّس و طيّب و پاكيزه و مباركى هستم كه سيد الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم.‏

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 451، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر: ‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى1417

المشهدي الحائري، أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علي، (متوفاي 610هـ) المزار الكبير، ص 338، التحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: نشرالقيوم، المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامي الطبعة الأولى ـ قم 1419هـ

روايت چهارم:
برتري كربلا در تواضع او، و وجود مقدس امام حسين (ع) است

در روايت دوم بيان شد كه زمين كعبه مى‌خواست با بيان فضائل،‌ خود را برتر از زمين هاى ديگر نشان دهد؛ اما خداوند به او فرمود: ساكت باش! اگر تربت كربلا و آن كسى كه در آن مدفون است نبود تو را خلق نمى‌كردم.

اما طبق اين روايت خداوند به زمين كربلا فرمود: با فضائلى كه دارى بر زمين هاى ديگر تفاخر كن. زمين كربلا بعد از بيان چند فضليتش بدون اين كه فخر فروشى كند‌؛ خدا را شكر گذارى كرد. در مقابل خداوند او را به واسطه شكر او، و وجود امام حسين به تواضع او افزود و او را گرامى داشت و برترى بخشيد.

أَبِي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبَّادٍ أَبِي سَعِيدٍ الْعُصْفُرِيِّ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فَضَّلَ الْأَرَضِينَ وَالْمِيَاهَ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فَمِنْهَا مَا تَفَاخَرَتْ وَمِنْهَا مَا بَغَتْ فَمَا مِنْ مَاءٍ وَلَا أَرْضٍ إِلَّا عُوقِبَتْ لِتَرْكِ التَّوَاضُعِ لِلَّهِ حَتَّى سَلَّطَ اللَّهُ عَلَى الْكَعْبَةِ الْمُشْرِكِينَ وَأَرْسَلَ إِلَى زَمْزَمَ مَاءً مَالِحاً حَتَّى أَفْسَدَ طَعْمَهُ وَإِنَّ كَرْبَلَاءَ وَمَاءَ الْفُرَاتِ أَوَّلُ أَرْضٍ وَأَوَّلُ مَاءٍ قَدَّسَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَبَارَكَ عَلَيْهَا فَقَالَ لَهَا تَكَلَّمِي بِمَا فَضَّلَكِ اللَّهُ فَقَالَتْ لَمَّا تَفَاخَرَتِ الْأَرَضُونَ وَالْمِيَاهُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ قَالَتْ أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَةُ الْمُبَارَكَةُ الشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِي وَمَائِي وَلَا فَخْرَ بَلْ خَاضِعَةٌ ذَلِيلَةٌ لِمَنْ فَعَلَ بِي ذَلِكَ وَلَا فَخْرَ عَلَى مَنْ دُونِي بَلْ شُكْراً لِلَّهِ فَأَكْرَمَهَا وَزَادَهَا بِتَوَاضُعِهَا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام وَأَصْحَابِهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَمَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَهُ اللَّهُ.

صفوان جمال مى‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمودند: خداوند تبارك و تعالى برخى از زمين، و آب‏ها را بر بعضى ديگر تفضيل و برترى داد، پاره‏اى تفاخر و تكبّر نموده و تعدادى از آنها ستم و تعدى نمودند از اين رو آب و زمين نماند مگر آنكه مورد عقاب الهى قرار گرفت؛ زيرا تواضع و فروتنى در مقابل خدا را ترك كردند حتّى خداوند متعال مشركين را بر كعبه مسلّط كرد و به زمزم آبى شور وارد نمود تا طعمش فاسد گرديد.

ولى زمين كربلاء و آب فرات اولين زمين و اولين آبى هستند كه خداوند متعال مقدّس و پاكيزه‏شان نمود و بركت به آنها داد و سپس به آن زمين فرمود:

بگو به آنچه خدا تو را به آن فضيلت داده مگر نبوده كه زمين‏ها و آب‏ها بعضى بر برخى ديگر تفاخر و تكبّر نمودند؟! زمين كربلاء عرضه داشت: من زمين خدايم كه مرا مقدّس و مبارك آفريد، شفاء را در تربت و آب من قرار داد، هيچ فخرى نكرده؛ بلكه در مقابل آن كس كه اين فضيلت را به من داده فروتن و ذليل مى‏باشم، چنانچه بر زمين‏هاى دون خود نيز فخر نمى‏كنم بلكه خدا را شكر و سپاس مى‏كنم پس خداوند متعال بواسطه حسين عليه السّلام و اصحابش آن سرزمين را مورد اكرام قرار داد و در تواضع و فروتنى و شكرش افزود سپس حضرت امام صادق عليه السّلام فرمودند: كسى كه براى خدا تواضع و فروتنى كند حق تعالى او را بلند كند و كسى كه تكبّر نمايد وى را پست و ذليل خواهد نمود.

القمي، ‌أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (المتوفي 368 ه‍ ق) كامل الزيارات، ص 455، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، الناشر:‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة: الأولى 1417

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 98 ص 110، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء- بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

دو مطلب مهم در تحليل روايات

مطلب اول؛ منشأ برتري كربلا، وجود مقدس امام حسين (ع) است

در متن هريكى از اين روايات بايد تأمل كرد كه منشأ برترى كربلا بر كعبه چيست؟ و كربلا از كجا اين همه فضائل را كسب كرده است؟

با دقت در متن آنها، روشن مى‌شود كه برترى كربلا از وجود مقدس امام حسين عليه السلام نشأت گرفته و كل فضائل و اسرار او در عظمت وجود آنحضرت است.

اگر خداوند كربلا را قبل از كعبه حرم خودش قرار داد؛ به فضل قبر سيد الشهداء‌ است:

أَنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ‏ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَ مَكَّةَ حَرَماً

اگر خداوند به زمين مكه فرمود؛ تو و اين خانه را به خاطر زمين كربلا خلق كردم؛ به واسطه همين امام معصوم است:

وَلَوْ لَا مَا تَضَمَّنَتْهُ أَرْضُ كَرْبَلَاءَ لَمَا خَلَقْتُكِ وَلَا خَلَقْتُ الْبَيْتَ الَّذِي افْتَخَرْتِ بِهِ؛

و اگر زمين كربلا در ميان بهشتيان ندا مى‌دهد: من زمين مقدس، پاك و مباركم به خاطر همان آقاى جوانان بهشت است كه در او مدفون است:

وَهِيَ تُنَادِي أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَةُ الطَّيِّبَةُ الْمُبَارَكَةُ الَّتِي تَضَمَّنَتْ سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ وَسَيِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.

و اگر خداوند زمين كربلا را بى نهايت گرامى‌داشت و به تواضع و شرافتش افزود باز هم به واسطه همان ريحانه رسول خدا صلى الله عليه وآله و اصحاب مخلص اوست:

فَأَكْرَمَهَا وَزَادَهَا بِتَوَاضُعِهَا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام وَأَصْحَابِهِ.

مطلب دوم؛ امام حسين (ع) علت خلقت كعبه و كربلا است

يك قسمت از روايت دوم اين است:

وَلَوْ لَا مَا تَضَمَّنَتْهُ أَرْضُ كَرْبَلَاءَ لَمَا خَلَقْتُكِ وَلَا خَلَقْتُ الْبَيْتَ الَّذِي افْتَخَرْتِ بِهِ؛

اگر آن كسى كه او را زمين كربلا دربر گرفته نبود؛ مكه و بيت الحرام را نمى‌آفريدم.

اين جمله علاوه بر اين‌كه علت خلقت كعبه را بيان مى‌كند، بيانگر علت خلقت زمين كربلا نيز هست؛ زيرا شرافت و برترى كربلا از وجود آن حضرت است و اگر حضرت سيد الشهداء خلق نمى‌شد؛ كربلا هم نبود و اگر كربلا نمى‌بود كعبه هم نبود.

 از طرف ديگر،‌ وجود سيد الشهداء وابسته به وجود پدر و مادر بزرگوار آن حضرت است. وجود مبارك مادرش وابسته به وجود خاتم انبياء است و طبق حديث قدسى (لولاك ما خلقت الافلاك كه خطاب به رسول خداست) كه مورد قبول فريقين است؛ وجود نبى اكرم علت اصلى خلقت عالم است. بنا براين خداوند مى‌دانست كه از نسل رسول خدا انسانهاى پاك و هدايتگر جامعه به وجود مى‌آيد؛‌ آنحضرت را آفريد. در نتيجه اگر امام حسين عليه السلام كه از وجود رسول خداست نبود؛ كعبه و كربلا هم نبود.

سخنان علماء در برتري كربلا بر كعبه

عده‌ى از بزرگان علماى شيعه نيز به برترى كربلا بر كعبه تصريح كرده اند كه در اين قسمت نظر برخى را ياد آور مى‌شويم:

1.     شهيد اول: طبق مرجحات روائي، كربلا برتر از مكه است؛

شهيد اول در كتاب دروس مى‌نويسد:

وروي في كربلاء على ساكنها السلام مرجحات، والأقرب أن مواضع قبور الأئمة عليهم السلام كذلك، أما البلدان التي هم بها فمكة أفضل منها حتى من المدينة

در باره كربلا مرحجات وارد شده است. اقرب اين است كه جايگاه قبور ائمه عليهم السلام نيز هم چنين است (‌مرجح دارند) اما نسبت به شهرهاى كه ائمه در آنان بودند حتى مدينه؛‌ مكه برتر از آنهاست.

العاملي، شمس الدين الشيخ محمد بن مكي(الشهيد الأول)،‌ متوفاي786هـ، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، ج 1، ص470، تحقيق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامي ـ قم، الطبعة الأولى 1412 ه‍

ابن ابى جمهور احسائى بعد از اينكه اين عبارت شهيد اول را در كتابش نقل كرده مى‌گويد:

ولا ينبغي الشك في أفضلية مواضع قبورهم عليهم السلام على أرض البيت الحرام وأما أفضلية كربلا على أرض بلد مكة، فالأدلة تقتضيه أيضا، وقد سبق الكلام في هذا الباب فارجع إليه (جه).

بدون ترديد جايگاه قبور ائمه عليهم السلام بر زمين بيت الحرام برتر است و اما افضليت كربلا بر زمين مكه به مقتضاى ادله است.

الاحسائي، محمد بن علي بن إبراهيم المعروف بابن أبي جمهور(متوفاي880 هـ)، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج 1، ص430، تحقيق: مجتبى العراقي، چاپخانه: سيد الشهداء – قم، الطبعة الأولى 1403 - 1983 م

2. ابن ابي جمهور احسائي: كربلا در شرافت، برتر از كعبه است؛

ايشان در ذيل روايت دوم مى‌نويسد:

ظاهره تقدم كربلا في الخلق على مكة، وقد ورد التصريح به فيما رواه الشيخ طاب ثراه عن أبي جعفر عليه السلام قال: خلق الله كربلا قبل أن يخلق الكعبة بأربعة وعشرين ألف عام، وقدسها وبارك عليها، وجعلها أفضل الأرض في الجنة.

 ويستفاد منه أشرفية كربلا على الكعبة، ويؤيده ما رواه بن قولويه عن الصادق عليه السلام: ان أرض الكعبة قالت: من مثلي؟ إلى آخر ما نقلناه آنفا.

ظاهر اين روايت تقدم كربلا بر مكه در آفرينش است. بر مطلب فوق روايت امام باقر عليه السلام تصريح دارد. خداوند كربلا را 24 هزار سال قبل از آفرينش كعبه، آفريد و آن را مبارك و مقدس كرد و برترى زمين در بهشت قرارداد.

از اين روايت اشرفيت كربلا بر كعبه استفاده مى‌شود. اين مطلب را روايت امام صادق عليه السلام تأييد مى‌كند كه آن را ابن قولويه نقل كرده است.

الاحسائي، محمد بن علي بن إبراهيم المعروف بابن أبي جمهور(متوفاي880 هـ)، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج 1، ص430، تحقيق: مجتبى العراقي، چاپخانه: سيد الشهداء – قم، الطبعة الأولى 1403 - 1983 م

3. علامه سيد شرف الدين موسوي عاملي:
حرمت امام حسين (ع) و كربلا، برتر از حرمت كعبه است

ايشان در مقاله خود تحت عنوان «من ذخائر التراث فلسفة الميثاق والولاية». بعد از نقل روايت دوم (‌موثقه) مى‌گويد:

أقول: لا استبعاد ولا إشكال في هذا الأمر، فقد شرفت أرض كربلاء بضمها لجسد سيد الشهداء الإمام أبي عبد الله الحسين (عليه السلام)، ولما كان المؤمن أعظم حرمة من الكعبة - كما جاء عن النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) والإمام الرضا (عليه السلام)، انظر: المعجم الكبير 11 / 31 ح 10966، شعب الإيمان 3 / 444 ح 4014، مستدرك الوسائل 9 / 343 ح 11039 -، فكيف بسبط رسول الله وريحانته وسيد شباب أهل الجنة؟! فإن مراد الإمام الصادق (عليه السلام) من ذلك هو إبراز فضيلة أرض كربلاء لا إلغاء فريضة الحج.

هيچ استبعاد و اشكال در اين امر(برترى كربلا) نيست، زمين كربلا به خاطر اين كه حضرت امام حسين سيد الشهداء عليه السلام را در برگرفته شرافت پيدا كرده است. طبق رواياتى كه فريقين نقل كرده‌اند؛‌ حرمت مؤمن بالاتر از كعبه است. وقتى حرمت مؤمن اين گونه باشد؛ پس چرا نوه‌ رسول خدا و ريحانه پيامبر و آقاى جواهان اهل بهشت حرمتش برتر از كعبه نباشد؟ منظور امام صادق عليه السلام از اين بيان ابراز برترى زمين كربلا است؛ نه رها كردن فريضه حج.

مؤسسة آل البيت، مجلة تراثنا، ج 62، ص 243، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - قم المشرفة، سال چاپ: 1421، توضيحات: العدد الثاني - السنة السادسة عشرة ربيع الآخر 1421

3.     جعفر عباس حائري:
اخذ‌ كربلا به عنوان حرم خدا، دليل افضليت كربلاست

ايشان بعد از نقل روايت سوم كه مى‌گفت:‌ خداوند 24 هزار سال قبل از آفرينش كعبه، كربلا را حرم خود قرارداد؛ مى‌گويد: اين خود دليل برترى كربلا بر مكه است:

قلت: إن هذا الكلام لدليل على أفضلية كربلاء المقدسة على مكة المشرفة، وأشرفيتها عليها، وأشار إلى هذه المزية السيد مهدي بحر العلوم (رحمه الله) في منظومته القيمة حيث قال:

ومن حديث كربلاء والكعبة                  لكربلاء بان علو الرتبة

ويضيف إليها المرحوم الهادى كاشف الغطاء قوله:

لم تخلق الكعبة لولا كربلاء                  وكربلا نالت بما فيه العلا

تزهو كربلا لأهل الجنة             كالكوكب الدري في الدجنة

اين كلام (‌روايت سوم)‌ دليل برترى كربلا مقدسه و شرافت او بر مكه مشرفه است. و به اين مزيت سيد مهدى بحر العلوم در منظومه ارزشمند خود اشاره كرده و فرموده است:

از گفتگوى كربلا و كعبه (‌و تفاخر بر همديگر) برترى رتبه براى كربلا آشكار شد.

مرحوم هادى كاشف الغطاء اين اشعار را بر آن افزوده است:

اگر كربلا نبود كعبه آفريده نمى‌شد و كربلا به درجه‌ى از عظمت كه سزاوار اوست رسيده است.

كربلا براى بهشتيان همانند ستاره‌ى درخشان در شب تار مى‌درخشد.

الحائري،جعفر عباس، بلاغة الإمام علي بن الحسين ( عليهما السلام ) خطب ورسائل وكلمات، ص 71، الناشر: دار الحديث للطباعة والنشرـ قم، الطبعة الأولى، 1425 ق / 1383 ش

اشعار ديگرى كه در سؤال مطرح شده نيز بر عظمت اين سرزمين مقدس اشاره مى‌كند:

هي الطفوفُ فَطُفْ سبعًا بمغناها                  فما لمكةَ معنًى مثل معناها

أرضٌ ولكنها السبعُ الشدادُ لها            دانتْ وطأطأَ أعلاها لأَدْناها

اين مزار شهيدان (زمين كربلا) است در ساحل دريا، پس هفت مرتبه طواف كن محل آرامگاه آن را. براى مكه صفائى همانند صفاى كربلا نيست، كربلا زمينى است كه سختى هاى هولناك در آنجا فرود آمد و هر كه در آن جا رفت فروتن و خاضع شد.

مصرع «فما لمكة معنى مثل معناها» بيانگر اين است كه در كربلا حالت معنوى خاصى براى زائر دست مى‌دهد كه در زيارت كعبه نيست؛ زيرا زائر هنگام ورود به كربلا به خاطر تداعى مصيبت هاى شهداى كربلا با حالت محزون و گرفته وارد مى‌شود كه اين حالت در هنگام ورود به كعبه براى زائر دست نمى‌دهد.

نتيجه

تا اين جا روشن شد كه از نظر روايات صحيح و موثق، كربلا برتر از كعبه است؛ زيرا كربلا واسطه خلقت كعبه است،‌ هر شرافت و فضيلتى را كه مكه دارد به بركت زمين كربلا است.

به همين جهت خداوند قبل از اينكه كعبه را خلق كند آن را حرم خود قرار داد. و تعابير:‌ «حرم الله ورسوله» و«في تربتها شفاء» كه در سؤال مطرح شده بود در باره كربلا وارد شده است؛‌ اما تعابير: «افضل بقاع الارض» و «ارض الله المختاره» مضمون رواياتى است كه در اين مجموعه به آنها اشاره شد.

پاسخ دوم تفصيلي؛ نقضي

گروهي از اهل سنت، مدينه را برتر از مكه، معرفي كرده‌اند!

 بنابر آنچه بيان شد عقيده شيعه اين است كه كربلا برتر از كعبه است و ريشه اين باور، اخبار فراوانى است كه از ائمه معصومين عليهم السلام وارد شده است.

حال اگر عقيده شما اين است كه هيچ زمين و مكانى برتر از كعبه نيست؛ پس چرا اهل سنت؛ همانند مالك و گروهى ديگر، مدينه را برتر از كعبه مى‌دانند؟!

نووى يكى از علماى بزرگ شافعى مى‌نويسد:

المسألة السابعة: مكة عندنا أفضل الأرض، وبه قال علماء مكة والكوفة وابن وهب وابن حبيب المالكيان وجمهور العلماء قال العبدري: هو قول أكثر الفقهاء، وهو مذهب أحمد في أصح الروايتين عنه وقال مالك وجماعة: المدينة أفضل وأجمعوا على أن مكة والمدينة أفضل الأرض، وإنما اختلفوا في أيهما أفضل.

مسأله هفتم اين است كه در نزد ما مكه برترين زمين است و اين قول علماء‌ مكه،‌ كوفه،‌ ابن وهب،‌ ابن حبيب مالكيان و جمهور علماء است. عبدرى گفته: اين قول اكثر فقهاء و مذهب احمد (حنبل) در اصح دو روايت از اوست.

اما مالك و جماعتى قائلند كه مدينه برتر از مكه است. علماى اهل سنت اجماع دارند كه مكه و مدينه برترين نقطه زمين است اما در اين كه كدام يكى از اين دو بر ديگرى برترند، اختلاف دارند.‌

النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، المجموع، ج 7، ص 389- 388، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع،‌ بيروت- 1997م

ابن حزم در المحلى اختلاف اقوال اهل سنت را اينگونه نقل كرده است:

مَسْأَلَةٌ وَمَكَّةُ أَفْضَلُ بِلاَدِ اللَّهِ تَعَالَى نَعْنِي الْحَرَمَ وَحْدَهُ وما وَقَعَ عليه اسْمُ عَرَفَاتٍ فَقَطْ وَبَعْدَهَا مَدِينَةُ النبي عليه السلام نَعْنِي حَرَمَهَا وَحْدَهُ ثُمَّ بَيْتُ الْمَقْدِسِ نَعْنِي الْمَسْجِدَ وَحْدَهُ هذا قَوْلُ جُمْهُورِ الْعُلَمَاءِ وقال مالك الْمَدِينَةُ أَفْضَلُ من مَكَّةَ وَاحْتَجَّ مُقَلِّدُوهُ بِأَخْبَارٍ ثَابِتَةٍ

مكه برترين بلاد خداست كه منظور حرم به تنهائى و عرفات است. بعد از مكه، مدينة‌ النبى (يعنى حرم) و پس از آن بيت المقدس(مسجد فقط) برتر اند. اين قول جمهور از علماء است.

مالك گفته:‌ مدينه برتر از مكه است. پيروان او به روايات فراوان احتجاج كرده اند.

إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاي456هـ)، المحلي، ج 7، ص 279، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت.

عبد الله ابن عبد البر قرطبى مالكى نيز جمعى از اهل بصره را در زمره طرفداران كسانى ذكر كرده كه مدينه را برتر از مكه مى‌دانند:

وذكر أبو يحيى زكريا بن يحيى الساجي قال اختلف الناس في تفضيل مكة على المدينة فقال مالك وكثير من المدنيين المدينة أفضل من مكة وقال الشافعي مكة خير البقاع وهو قول عطاء بن أبي رباح والمكيين وأهل الكوفة أجمعين قال واختلف أهل البصرة في ذلك فطائفة قالوا مكة وطائفة قالوا المدينة

ابو يحيى گفته مردم در برترى مكه بر مدينه اختلاف كرده اند. مالك و بسياى از اهل مدينه قائل شده اند كه مدينه برتر از مكه است،‌ شافعى گفته: ‌مكه بهترين بقاع زمين است و اين قول عطاء و اهل مكه و كوفه است. مردم بصره نيز در اين امر اختلاف كرده اند طائفه‌ى گفته اند مكه و طائفه‌ى قائلند كه مدينه برتر است.

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار في شرح الموطأ، ج 2، ص460، تحقيق: سالم محمد عطا - محمد علي معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 2000م.

خلاصه و جمع بندي كل مطالب:

در اين نوشتار سه شبهه مهم پاسخ داده شد.

شبهه نخست اين بود كه در نظر شيعيان، كعبه اهميتى ندارد؛ بلكه ارزش كربلا بيشتر از ‌كعبه است؟

پاسخ اين است كه شيعيان هم نظر با ديگر فرق اسلامى،‌ براى كعبه حرمت و جايگاه خاصى را قائل است. حد اقل پنج مورد كه نشانگر اهميت كعبه و حج از ديدگاه شيعيان است؛ بيان شد.

شبهه دوم اين بود كه كربلا از ديدگاه شيعيان‌ »قبلة الاسلام» است.

در پاسخ بيان شد درست است كه كربلا از ديدگاه شيعيان مقدس و داراى احترام خاص است؛‌ اما هيچگاه كربلا را قبله نمى‌دانند و در هنگام نماز رو به سوى كعبه مى‌نمايند نه به سوى كربلا. در اين رابطه، نظر فقهاى بزرگ شيعه را ياد آور شديم.

شبهه سوم اين بود كه چرا شيعيان كربلا را برتر از كعبه مى‌دانند؟

از اين شبهه، دو جواب داده شد:

جواب نخست اين است كه طبق روايات صحيح السند و موثق، كربلا علت آفرينش كعبه است به عبارت ديگر، خداوند كعبه را به خاطر عظمت كربلا و آن كسى در آنجا مدفون است؛ آفريده است از اين جهت برترى كربلا اثبات مى‌‌شود.

جهت پاسخ تفصيلى و براى اينكه تا حدودى جواب اين سؤال روشن شود؛ برخى فضائل مشترك و فضائل ويژه كعبه و كربلا مورد بررسى قرار گرفت. كه با دقت در آنها مى‌توان سؤال را حل كرد.

اما علاوه برآن، چهار روايت كه حد اقل سه روايت آن صحيح و موثق است نتيجه نهائى را با اثبات برترى كربلا بر كعبه روشن ساخت.

 در روايت اول امام صادق به ابن ابى يعفور فرمود:‌ اگر فضائل كربلا را بيان كنم؛ حج به كلى تعطيل مى‌شود. اين سخن نشانه اين است كه كربلا فضائلى دارد كه آنها را كعبه ندارد و الا اين سخن امام بيهوده خواهد بود و ساحت امام معصوم از گفتار باطل و بيهوده به دور است.

در روايت دوم نيز خداوند به زمين كعبه فرمود:‌ بس است ديگر فخر فروشى نكن! اگر زمين كربلا نبود تو را و آن خانه را خلق نمى‌كردم. اين سخن محكم ترين دليل بر شرافت و افضليت كربلا بر كعبه است؛‌ زيرا معنايش اين است كه هر فضيلتى را كه كعبه دارد وابسته به وجود كربلا است. و اگر به جز اين روايت،‌ روايت ديگرى هم در برترى كربلا نداشتيم؛‌ فقط همين روايت براى اثبات مطلب كافى بود.

در روايت سوم امام زين العابدين عليه السلام فرمود: خداوند 24 هزار سال قبل از خلقت كعبه،‌ كربلا را حرم امن و مبارك براى خود قرار داد.

و در روايت چهارم آمده است با اينكه كربلا داراى فضائل فراوان است؛ اما به آنها فخر نكرد؛ بلكه به جاى آن خدا را سپاسگزار نمود و خداوند به واسطه اين كار او و به وجود مقدس امام حسين عليه السلام آن را گرامى داشت و برترى بخشيد.

از اين روايات دو مطلب مهم به دست آمد:

1. منشأ برترى كربلا،‌ وجود مقدس امام حسين است و اين مطلب در روايات تصريح شده است؛

2. همانطوريكه امام حسين عليه السلام علت خلقت كعبه است؛‌ علت خلقت كربلا هم خواهد بود؛ زيرا اگر امام نبود،‌ زمين كربلا هم نبود.

خلاصه مفاد اين روايات اين است كه كعبه در وجود و فضائل خود مرهون كربلا است.

پاسخ دوم نقضى است به اين بيان كه: اگر به عقيده شما كعبه برتر از همه مكان‌ها است؛ پس چرا بعضى از اهل سنت مانند مالكى ها و برخى مردم مصر،‌ مدينه را برتر از كعبه مى‌دانند و اين مطلب از كتابهاى معتبر اهل سنت اثبات شد.

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  مسعود     -   تاريخ:  06 ارديبهشت 89 - 00:00:00
باسلام و وقت بخير...بسيار عاليست اميدوارم که هميشه در کارتان موفق و مويد باشيد... افتادگي آموز اگر طالب فيضي* هرگز نخورد آب زميني که بلند است*
2   نام و نام خانوادگي:  فرزند كعبه     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
من هنوز معتقدم كه كربلا از كعبه مقامش بيشتر است اگر سند روايت ضعيف است در عوض مضمونش بسيار والاست كه ضعف سند را جبران مي كند مثل حديث لولاک لما خلقت الافلاك در مورد قبله بودن كربلا هم هيچ شيعه اي اين اعتقاد را ندارند كه كربلا قبله باشد اگر كعبه جايگاهي دارد بخاطر اسلام است
اين اسلام را بعد از رسول گرامي اسلام چه كسي حفظ كرد؟ ............................. آقا امير المومنين (ع)
بعد از ايشان ؟ ....................................... امام حسن (ع)
بعد؟......................................امام حسين (ع)
اگر شما امروز به عنوان يک مسلمان حج مي روي بخاطر اين اشخاص است
اگر اميرالمومنين در جنگ خندق نبود نشاني از اسلام باقي نمي ماند ظهرالاسلام علي الكفر كله (اگر درست نوشته باشم )
اگر صلح امام حسن (ع) نبود يك مسلمان باقي مي ماند؟
كربلا اگر اتفاق نمي افتاد مطمئن باش مردم با سگ و ميمون رهسپار حج مي شدند اونهم اگر قبول کنيم کعبه بت کده نمي شد امام حسين (ع) وقتي قيام کرد خليفه رسول خدا سگ بازي مي کرد و ميمون داشت
کربلا اتفاق افتاد تا اسلام باقي بمونه تا کعبه حرمت خودشو حفظ کنه بازم بگيد ..... لا اله الا الله
http://www.110fk.com/
3   نام و نام خانوادگي:  علي رضا     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
براي عرب زبانها
http://www.al-imamia.blogfa.com
4   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 89 - 00:00:00
فرزند کعبه من هم حرف شما رو قبول دارم
5   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 89 - 00:00:00
ازبين مناطق كره خاكي تنها منطقه اي كه راضي شد خون زيباي سردار جوانان بهشت برآن ريخته شود كربلا بود أون وقت از کعبه برتر مي شه !
6   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله القاصم الجبارين.!!!!!! کربلا کعبه ي دلهاست خدا ميداند__________ديدنش آرزوي ماست خدا ميداند اولين مستمع روضه ي پر فيض حسين_________مادرش حضرت زهراست(س) خدا ميداند اگر کرببلا نبود مطمئن باشيد اي اهل عمر که ديگر کعبه اي هم نبود که دورش طواف کنيد. يک سوال از شما دارم.؟ چرا دور کعبه اي که فقط سنگ است ميچرخيد. کعبه اي که پارچه اي است؟ کعبه اي که فلزي است؟ چرا ميگرديد؟ اي مشرکين؟ اگر چنين است همگي اهل اسلام مشرکند و ديگر مسلمي در جهان يافت نميشود. بله؟ به نظر ما کربلا از کعبه بسيار بالا تر و افضل تر است. همان کعبه اي که وقتي ابي عبد الله (ع) خواست تا طوافش کند اهل عمري ها قصد خون مولا را در آن حرم امن کردند. همان کعبه اي که امير المومنين در آن به دنيا آمد. کعبه فقط و فقط يک سنگ نشاني است که ره گم نشود..........حاجي احرام دگر بند ببين مهدي کجاست. هزران کعبه و سعي صفا و مروه به فداي يک ذره از خاک کرببلا. اگر کرببلا نبود تا الآن ديگر نامي از اسلام و مسلماني و کعبه و مکه و مدينه منوره و ...... نبود که نبود که نبود...... پس اي جناب(( اسعد)): کمي زبان به ئهان بگير و بي مهابا حرف نزن. تو تازه هر چه که در علم دين( البته اگر اسمش را بشود گذاشت علم دين) ياد بگيري بايد به نفهميت افزايش يابد يعني بفهمي که هيچ نميفهمي از الله و اوليا الله. بعد بيا ابراز نظر کن. اگر کعبه حاضر نشد زيرا سعه ي وجودي خاکش اجازه ي چنين واقعه ي عظيمي را نداشت و نخواهد داشت. روزي حضرت عيس (ع) از کببلا ميگذشت. خاري خشن در پايش فرو رفت. رو به خداوند متعال عرضه داشت: بار پروردگارا.! مگر عيسي چه گنهاي کرده که چنين مجازاتش ميکني؟ خداوند فرمودند: اي عيسي خاموش باش که اين به سزاي گناه تو نيست. اين به خاطر اين است که خواستيم به تو لياقت دهيم که در سرزميني که روزي فرزند خاتم الانبيا محمد مصطفي(ص) قرار است در اين جا خونش به زمين ريخته شود. خون توي عيسي هم در اين جا باشد تا برايت شود افتخار. لعن الله ???....لعن الله قنفذ......لعن الله خالد ابن وليد.......لعن الله مغيره......لعن الله قاتليک يا زهرا( صلوات الله و سلام الله عليها)
7   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله القاصم الجبارين.!!!!!

يا الله.!!!! بتشد تا آن جمعه اي که خودمان با دستان خودمان با قاتل بي بيدو عالم رو در رو شويم. و عقدهي هزاران ساله را نشانش دهيم. بفهمد درد پهلو و ميخ در و قلاف شمشير آن هم بر بازوي زني 18 ساله چه مزه اي دارد اما تلياردهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا برابر بد تر و سخت تر.
ان شا الله. ان شا الله. ان شا الله.

براي همين هر صبح و سحر دعاي عهدمان ترک نميشود.

يا زهرا(سلام الله عليها). لعن الله قاتليک
8   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سايت شما از لحاظ رکاکت وجمع کردن احاديث موضوععه وباتاويلهاي دلبخواه و مسح واقعيات چزي کم ندارد ..بيشترچيزهايي که مي نويسد تاريخي است واين را بدانيد که تاريخ پر از دروغ بوده وخواهد بود (باعوض شدن حکومتهاچقدرواقعيت ها قرباني شده است)لقد رضي الله عن المومنين اذ يبايعونک تحت الشجره ويا در سوره حشر مي فرمايدکلاوعدالله الحسني حال اياماروايات تاريخي وبسا ساختگي را قبول کنيم يا قول اصدق القائلين من دعامي کنم خداوند متعال به شما هدايت را ارزاني کند
9   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
جناب حميد اينكه تاريخ را ميتوان جوري ديگر تعريف كرد شكي نيست .
خصوصا تاريخ اسلامي را كه حدود صد سال بدست كفار بظاهر مسلمان بني اميه به انحراف كشيده شد و خيلي از حقايق را جوري ديگر تعريف كردنند كه هنوز اثرات مخرب ان باقي است . اما در همين ميان كساني بودند كه تحت تاثير اين كفار بظاهر مسلمان قرار نگرفتند و حقايق اسلامي را انجور كه بود سينه به سينه بديگري منتقل ميكردند تا انكه فرصت مهيا شد كه انرا به امانتدارهاي ديگري سپرده شود .
اين جماعت مكرم خطي نبود غير از خط مطهر اهل البيت عليه السلام .
انها بودند كه تمامي علم اسلامي , تاريخ صحيح را به عقلهاي سليم منتقل كردند .
از راه انهاست كه ما ميدانيم اولين مرد مسلمان كي بود ,
از راه انهاست كه ما ميدانيم صاحب غار كي بود .
از راه انهاست كه ميدانيم غديري وجود داشت , سقيفه بود .
از راه انهاست كه ما ميدانيم عاشوراي مختص شهادت امام حسين عليه السلام بود
از راه انهاست كه ميدانيم صوم عاشورا سنت ال اميه يهود پرست است .
و
و
و
از راه انهاست كه ميدانيم بعضي از " لقد رضد الله اذ يبايعونك تحت الشجره ,,,,,, قاتل سومي بودند .
حالا ما روايان تاريخي ساختگي را قبول كنيم يا قول اصدق القائلين .

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . الأحزاب / 33 .

خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خداندان ( پيامبر ) بزدايد و شما را پاک و پاکيزه بگرداند .

قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا .

صحيح مسلم ، ج7 ،‌ ص130 ، ح 6414 ، كتاب الفضائل باب فضائل أهل البيت .

عائشه گفت : رسول خدا صبحگاهي از خانه بيرون رفتند و بر دوش ايشان عبايي خط دار از موي سياه بود ؛ پس حسن بن علي به نزد ايشان آمد ، پس او را ( در عبا) راه دادند ؛ سپس حسين آمد پس او را هم راه دادند ؛ سپس فاطمه آمد پس او را نيز راه داد ؛ سپس علي آمد ؛ پس او را نيز راه داد ؛ سپس فرمودند : خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خداندان ( پيامبر ) بزدايد و شما را پاک و پاکيزه بگرداند .

«قام رسول الله [صلى الله عليه وآله] يوماً فينا خطيباً، بماء يدعى خمّاً بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أيها الناس!.. وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي».

رسول خدا روزي در ميان ما خطبه خواندند در كنار بركه اي به نام خم بين مكه و مدينه پس حمد و ثناي الهي كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد اي مردم آگاه باشيد .. من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بيتم درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد .

صحيح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علي بن أبي طالب.
در اخر از دعاي جناب عالي متشكرم و بنده ام براي شما دعاي خير دارم وليكن اخوي چراغي كه بخانه رواست بمسجد حرام است شما اول در مورد علماي خودتان دعا كنيد كه بصراط مستقيم هدايت شوند كه جداً محتاجترند .

يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 89 - 00:00:00
جناب حميد
«ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم فمن نكث فانما ينكث علي نفسه ومن اوفي بما عاهد عليه الله فسيوتيه اجرا عظيما»
*******
لطفا دقت کنيد: «فمن نكث فانما ينكث علي نفسه»
قرآن کريم صراحتا از احتمال «شکستن پيمان» از سوي افرادي سخن مي‌راند که نه تنها با رسول الله (صلي الله عليه و آله) پيمان بسته اند بلکه با الله متعال پيمان بسته اند!!!
وقتي خداوند عظيم خود از آزمونهاي بزرگ براي تمامي مردم سخن مي‌راند:
«اولا يرون انهم يفتنون في كل عام مره او مرتين ثم لا يتوبون ولا هم يذكرون»
«احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا وهم لا يفتنون»
چگونه ما مي‌توانيم فرض کنيم که تمامي بيعت کننده گان بر بعيت خود وفادار ماندند؟؟؟؟
*******
شما به زور مي‌گوييد که «ممکن نيست» که اين آيه «فمن نكث فانما ينكث علي نفسه» شامل حال بيعت کنندگان شجره شود!!!!
اولا جناب حميد. مي‌شود بفرماييد هدف خداوند از طرح داستان بني‌اسرائيل در قرآن چيست؟؟
آيا فقط قصه‌اي بود و نعوذبالله قرآن براي سرگرمي ماجراي آنها را بيان کرده است؟؟
ويا خداوند خواسته است که ما عبرت گيريم و اشتباهات آنها را تکرار نکنيم؟
مي‌شود بفرماييد هدف خداوند متعال از بيان اين آيه چيست؟؟
«فلما کشفنا عنهم الغذاب اذا هم ينکثون»
آيا جز اين است که مردمان اشتباه بني‌اسرائيل را تکرار نکنند؟؟ مگر خداوند بارها در قرآن نمي‌فرمايد:
«لن تجد لسنة الله تحويلا»
>> آيا سنت آزمايش و فتنه و وسوسه شيطان و .... از بيعت کنندگان شجره برداشته شد؟؟؟ <<
*****
دوما آيا شما هيچ گاه اين آيه نوراني را خوانده ايد؟:
«يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا وما نقموا الا ان اغناهم الله ورسوله من فضله فان يتوبوا يك خيرا لهم وان يتولوا يعذبهم الله عذابا اليما في الدنيا والآخره وما لهم في الارض من ولي ولا نصير»
http://quran.al-islam.com/Tafseer/DispTafsser.asp?
nType=1&bm=&nSeg=0&l=arb&nSora=9&nAya=74&taf=GALALEEN&tashkeel=1
**** تفسير جلالين *******
«..."وهموا بما لم ينالوا" من الفتك بالنبي ليلة العقبة عند عوده من تبوك وهم بضعة عشر رجلا فضرب عمار بن ياسر وجوه الرواحل لما غشوه ...»
اين ده نفر چه کسي بودند که قصد ترور سرور خلائق را داشتند؟؟ آيا اينها در بيعت شجره حاضر نبودند؟؟
***** تفسير ابن کثير *******
http://quran.al-islam.com/Tafseer/
DispTafsser.asp?l=arb&taf=KATHEER&nType=1&nSora=9&nAya=74
«... عن حذيفة بن اليمان رضي الله عنه قال كنت آخذا بخطام ناقة رسول الله صلى الله عليه وسلم أقود به وعمار يسوق الناقة أو أنا أسوقه وعمار يقوده حتى إذا كنا بالعقبة فإذا أنا باثني عشر راكبا قد اعترضوه فيها قال فأنبهت رسول الله صلى الله عليه وسلم بهم فصرخ بهم فولوا مدبرين فقال لنا رسول الله هل عرفتم القوم ؟ قلنا لا يا رسول الله قد كانوا متلثمين ولكنا قد عرفنا الركاب قال هؤلاء المنافقون إلى يوم القيامة وهل تدرون ما أرادوا ؟ قلنا لا قال أرادوا أن يزاحموا رسول الله صلى الله عليه وسلم في العقبة ...»
*******************
جناب مجيد
مگر شما مريد عمر نيستيد؟؟ پس چرا از باور به آيات قرآن سخن مي‌رانيد؟؟ مگر امام شما ابوبکر، به آيات قرآن باور داشت؟؟ مگر قرآن کريم نمي‌فرمايد:
«افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع ام من لايهدي الا آن يهدي فما لکم کيف تحکمون»؟؟؟
آيا ابوبکر و عمر حافظ قرآن کريم بودند؟؟ آيا ابوبکر و عمر مفسر قرآن کريم بودند؟؟
آيا ابوبکر و عمر «هادي»‌ بودند؟؟؟ پس چرا ديگران را به زور شمشير خالد وادار به تبعيت از خود کردند؟؟
يا علي
11   نام و نام خانوادگي:  محبوب     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام برادران مسلمان من
با انجام اين بحث ها مي خواهيد چه چيزي را ثابت کنيد.اينکه شيعه ها برترند يا سني ها، شيعيان بهشت مي روند يا سني ها. بابا ما مسلمونا کي مي خواهييم از خواب غفلت بيدار بشيم. باور کنيد اگه هزار سال هم با هم بحث کنيم به نتيجه نمي رسيم. باور کنيد الان تو اون دنيا پيغمبر داره براي امتش تاسف مي خوره، که اسلام به چنين روزي افتاده.
شما را به خدا قسم مي دهم کمي فکر کنيد" فکر مي کنيد پيامبر اومد که بگه سنيا راست ميگن يا شيعه ها، ابوبکر بهتره يا علي، نه به خدا پيامبر اومد که بگه بابا مردم بريد دنبال خدا، بريد دنبال انسانيت ، تقوا، ...
باور کنيد الان از اين بحث هاي ما دشمنان اسلام کيف مي کنن. باور کنيد اسرائيلي ها هر روز به دنبال اينن که يه اختلافي بين مسلمونها بندازن و بعد که ما شروع کرديم به بحث برن سراغ فلسطيني ها ، برن مسجد القصي را خراب کنن، بسنيايي ها اونجا قتل عام بشن ، ملت مسلمان عراق و افغانستان يه روز آرامش نداشته باشن، تو پاکستان برادر کشي کنن، عراق به ايران حمله کنه، ... اونوقت خودشون برن فضا، علم را به انحصار خودشون در بيارن، و ماها را مصرف کننده کالاهاشون در بيارن... و ما بگيم به خاطر اسلامه که عقب مونديم.
بهتره به جاي اين بحث ها يکم در مورد اشتراک ها صحبت کنيم و به پيشرفت اسلام فکر کنيم. بابا الان بيشتر جوان هاي ما نماز نمي خونند، روزه نمي گيرند اما همينکه بحث شيعه و سني بشه همشون ميشن عالم!
چرا ما مسلمانها الان جز عقب ماننده ترين ملت هاي دنياييم ، بعد بعضيا بگن نه آقا مشکل از اسلامه. خوب وقتي نفهميديم، اسلام واقعي يعني چه خوب اينجوري ميشه ديگه.
12   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اياتي كه ذكر نموديد در باره منافقين است نه اصحاب برويد فرق اين دو را بدانيد.من بر نظر خود هستم كه خداوند از اصحاب راضي است وبا تاكيد هم گفته .من اينگونه فهميدم كه شما مي خواهيد موضوعو كش بديد ولي بر رسولان بلاغ است وبس
جواب نظر:

با سلام

جناب حميد !

با پاسخ به دو سوال ، جواب خود را خواهيد گرفت:

1- آيا منافقين ، مسلمان به حساب مي‌ايند يا خير ؟

2- تعريف صحابي در نظر اهل سنت چيست ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

13   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
بنظر بنده برادرم اقاي momen abdullah در قسمت اخر نظرشان منظورشان حميد بوده كه اشتباهاً مجيد نوشته اند .
حال اگر منظورشان مجيد بوده و انهم من بايد در جواب ايشان بگويم
جناب momen abdullah بنده غلط ميكنم كه يك هزارم ثانيه خودم را مريد عمر بدانم .و يا نعوذ بالله عتيق را امام خود بدانم .

يا علي
14   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با عرض سلام

جناب محبوب

آيا از نظر شما حق و باطل هيچ فرقي باهم ندارند؟!
منظورتان از خواب غفلت چيست؟!
آيا يکي از موارد غفلت چشم پوشي از حقايق و سکوت در مقابل باطل نيست؟!
آيا همان پيامبري که شما بجاي او سخن گفته ايد خود و اهل بيتش در مقابل باطل قرار نگرفته اند؟!
راستي ما نميدانستيم پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم شما را براي سخن گفتن بجاي خودشان قرارداده اند که بعد از وي حضرتعالي از آن دنيا با ما سخن بگوئيد!!
و مطلب جالبتر آنکه به خداوند سم ياد کرده و فرموده ايد:

(((باور کنيد الان تو اون دنيا پيغمبر داره براي امتش تاسف مي خوره، که اسلام به چنين روزي افتاده.
شما را به خدا قسم مي دهم کمي فکر کنيد" فکر مي کنيد پيامبر اومد که بگه سنيا راست ميگن يا شيعه ها، ابوبکر بهتره يا علي، نه به خدا پيامبر اومد که بگه بابا مردم بريد دنبال خدا، بريد دنبال انسانيت ، تقوا، ...)))

برادر عزيز

آيا واقعا نميدانيد که يکي از اصلي ترين دلايل عقب ماندگي در همه ي زمينه ها چشم پوشي و يا بهتر بگويم فرار از حقايق است؟!!
کسي که بين حضرت امير المومنين علي عليه السلام و حلفاي راشدين هيچ تفاوتي قائل نباشد در واقع هيچ فرقي بين حق و باطل ، نور و ظلمت و بهشت و جهنم قائل نيست و با عرض معذرت بايد بگويم يکي از دلايل عقب ماندگي همين تفکر بي اساس و پوچ است.

جنابعالي که فرقي بين حضرت علي عليه السلام و عمر و ديگر خلفا قائل نيستيد در واقع نبايد فرقي بين کفار و بت پرستان قريش با پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قائل شويد.
اگر منظور شما از کنار گذاشتن مسائل مورد بحث بين شيعه و سني احترام به مذهب و اعتقادات است بايد بگويم که اين احترام بايد متقابل باشد،که البته هيچوقت اين احترام متقابل را از سوي اهل سنت مشاهده نکرده ايم.
از طرفي اگر مبناي حرفهاي شما احترام به عقيده باشد،بايد بگويم که بت پرستان و کفار در عصر پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم هم داراي عقيده بيت پرستي بودند.بنابر نظر شما نيازي به وجود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نبود که با عقيده ي آنان به مبارزه پرداخته و آنان را هدايت نمايد.
در واقع با توجه به نظر حضرتعالي رسالت و قرآن معناي خود را از دست ميدهد.
لازم به ذکر است خلفاي راشدين قبل از اسلام بت پرست بوده اند مانند ابوبکر و عمر که حدود چهل سال قبل از گرايش ظاهري به اسلام بيت پرستيده اند، آيا يکي از دلايل عقب ماندگي را بيت پرستي نميدانيد؟!

جناب محبوب

شما که فرقي بين علي عليه السلام و عمر نميدانيد لطف کنيد حد اقل يک صفحه از علم عمر و يا ديگر خلفا را براي ما بيان کنيد تا از عقب ماندگي دور شويم بسوي علم و تکنولوژي پيش برويم.
هيچ ميداني همين عمر در تجاوز به ايران چقدر از دانشمندان ايراني را قتل عام کرد؟
هيچ ميداني همين عمر چقدر از کتابخانه هاي ايران را به آتش کشيد؟
هيچ ميداني همين عمر چقدر از مردم بيگناه ايران را کشت؟
هيچ ميداني همين عمر و پيروانش چقدر تجاوز به زنان و دختران ايراني کردند؟
هيچ ميداني همين عمر تئوريسين غصب يهود است
هيچ ميداني . . . .

جناب محبوب

از کدام مشترکات سخن ميراني؟!
آيا همين عملکرد خلفاي راشدين مانع پيشرفت اسلام نبود؟
شما که خود را جلو مانده ميدانيد بگوئيد اسلام واقعي کدام اسلام است؟
لابد اسلام عمري را اسلام واقعي ميدانيد!
اتفاقا پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمدند که بگويند که خدا را بپرستيد و تقوا پيشه کنيد و بعد از 23 سال زحمات شبانه روزي برا تکميل رسالت خود از جانب خداوند تبارک و تعالي ماموريت يافتند که بگويند (من کنت مولاه فهداه علي مولاه) اين يعني اينکه هر کس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را قبول داشته باسد بايد علي عليه السلام را به جانشيني اش قبول داشته باشد که از قافله رستگاري عقب نماند و گرنه عقب مانده خواهد شد.
بقول خودت چرا اينهمه عقب مانده بنام مسلمان وجود دارد؟
جواب بسيار ساده است
شما تاريخ را بخوان و ببين چه کساني بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر منبر وي تکيه زدند؟!
کساني که به ناحق بر مسند خلافت تکيه زده و در واقع خلافت را غصب کردند همه چيز را بهمراهش غصب کردند حتي علم را زيرا آگاهي و دانش اولين دشمن سر سخت بدعت است و خلفاي بدعت از آن واهمه داشتند و بايد فکري به حال اين موضوع ميکردند.
بهتر است سري به عوام اهل سنت بزنيد
خواهيد ديد که اکثريت عوام اهل سنت بي سواد هستند و اين همان چيزي است که علماي اهل سنت براي بقاء عقيده و مذهب انحرافي خود به آن نياز مبرم دارند.
آري برادر ما هم ميدانيم مشکل از اسلام نيست بلکه مشکل از خلفاي غاصب و خائن و گناهکار و حيله گري است که نتيجه آن را اکنون بعد از گذشت 1400 سال ناظر هستيم.
خزعبلات و چرندياتي که توسط عمر وارد ايران شد در واقع باعث عقب ماندگي ايرانيان و بردگي آنان براي اعراب به ظاهر مسلمان شد
شما بهتر است تاريخ را بررسي کنيد و ظلم و ستمها و جنايات عمر و بعد از آن سلاطين سني مذهب را در ايران بخوانيد ببينيد که مسببن عقب ماندگي چه کساني بوده اند و مهمتر از آن سکوت در مقابل عاملين عقب ماندگي چه بلائي بر سر اسلام و انسانيت آورده است.
يا علي
15   نام و نام خانوادگي:  جلالي     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
كاش روايت هايي كه ثواب زيارت كربلا را به معادل هزار حج مي داند را هم جواب مي داديد چون در مباحث وهابيت زياد مطرح مي شود .
جواب نظر:

 

16   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با عرض سلام به مدافعين شعاير حسيني من كاملا با نويسنده اين متون درباره شرافت مكه بر كربلا مخالفم. روايتي كه ايشان گفتند سندش ضعيفست در حالي كه اين روايت در كتاب كامل الزيارات كه علما’ قائل به صحيح السند بودن رواياتش اذعان دارند . وسپس مگر همين حديث است ما بسياري روايت در عظمت كربلا و سس برتري زيارت كربلا بر مكه داريم كه حتي ميفرمايد اگر مردم بدانند در زيارت امام حسين چه ثوابي نهفته است حج تعطيل ميگشت. بعد اقاي نويسنده مي آيدحرم الله بودن حرم حسيني را با كمال و قاحت بي ارزش ميكند و با فني در برابر كعبه ارزشش را پايين مي اورد. من نمي دانم چه فرقي بين دو حرم الله در دو روايت ميكند كه براي مكه شرف آورده ولي براي كربلا فقط فضيلتي بسيار ساده ميباشد. ضمنا مسئله قبله و عدم قبله را ايشان بهانه اين نظريه سخيف ميكنند آقاي نويسنده خيلي مسائل هست مستحب است ولي از هزاران واجب برتر است. ضمنا زيارت امام حسين عليه السلام طبق فتواي بعضي از علما واجب است بر مبناي همان حديثي كه علامه ميگويد مستحب است خواهشا ديگر اعتقادات ابكي و دور از فرزهنگ اهل البيت خود را با عنوان اعتقادات مسلم همه شيعه به خورد جامعه ندهيد. كعبه را سنگ نشانيست كه ره گم نشود حاجي احرام دگر بند ببين يار يار كجاست.
17   نام و نام خانوادگي:  محبوب     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام جناب آقاي حسيني اولا بنده كي باشم كه بخواهم به جاي پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم صبت كنم . قطعا منظور من چشم پوشي از حق و باطل نيست. فكر مي كنيد با اهانت به اعتقادات ديگران حقايق مشخص مي شوند. شما با اين حرف هايي كه زده ايد قطعا حق و باطل را مشخص ساخته ايد. من به شخصه سالهست كه در كنار شيعيان زندگي كرده و هميشه به اعتقادات آ نها احترام گذاشته ام. اما شما به جاي اينكه نظر خود را بگوييد به راحتي اعتقادات ما را مورد توهين قرار داده ايد. از اينكه از من خواسته ايد تاريخ را مورد مطالعه قرار دهم خيلي ممنونم. قبلا نمي دانستم چيزي به نام تاريخ هم وجود دارد!!! آقاي حسيني اگر شما تاريخ را مطالعه كردايد( البته تاريخي كاملا يك طرفه نوشته شده است) بنده هم تاريخي را كه علماي شيعه نوشته اند را خوانده ام و هم تاريخي را كه علماي اهل سنت نوشته اند. قطعا قبول داريد كه تاريخ در طول زمان مي تواند دستخوش تحريف شود بنابراين احتمال دارد كه مسائلي بعدا وارد تاريخ شده باشد كه وجود خارجي نداشته اند(البته به تاريخ هر دو طرف) بنابراين از شما خواهشمندم بدون تعصب چند كتاب در مورد تاريخ صدر اسلام كه توسط علماي اهل سنت نوشته شده اند را بخوانيد و كمي در آنها هم تامل كنيد. باور كنيد به شخصه سوالات زيادي را در مورد اتفاقات صدر اسلام در ذهن دارم كه هنوز جواب منطقي در مورد آنها پيدا نكرده ام. اما هر چند وقت يك بار بار كساني مثل شما با توهين هاي خود جواب سوالات را برايم مشخص مي كنند. نمي دانم چطور فهميده ايد كه اكثر عوام اهل سنت بي سواد هستند بهتر است كه وضعيت با سوادي ايران با كشور هاي همسايه را بررسي كنيد تا به جواب برسيد. از اينكه شاهان سني كه در ايران سلطنت كرده اند متنفريد پس بدانيد كه بزرگترين دانشمنان جهان اسلام در همان دوره در ايران به شهرت رسيدند كه تمامي آنها سني بودند. پهتر است كمي تعصب رها كرده و به موضوع كمي با ديد باز بنگريد. به اميد حق
جواب نظر:

!!!

18   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام

جناب محبوب بنده در پي ماهيت واقعي شما بودم که الحمدلله و المنه کشف شد
از ابتدا هم فهميدم چنابعالي سني هستي و با لحن شيعه با ما سخن گفتي تا بتواني خود را موجه و دلسوز اسلام معرفي کني
ولي خداوند خود نگهبان دين خويش است و منافقان را هميشه رسوا کرده و ميکند و خواهد کرد
يا علي
19   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 89 - 00:00:00
جناب محبوب سلام عليکم فرموده‌ايد «بزرگترين دانشمندان ايران سني بوده‌اند» خيلي ببخشيد. مي‌شود بفرماييد در فضاي ترور و وحشت خلفا و عمال آنها آيا آن دانشمندان جرات ابراز تشيع خود را داشتند؟؟؟؟ مي‌شود بفراييد اگر آنها کمي بي‌دقتي مي‌کردند و تشيع خود را علني مي‌کردند چه عاقبتي در انتظار آنها بود؟؟؟ در فضايي که عالم بزرگ اهل سنت علي ابن بحر بن سنان بن دينار النسائي به جرم حمايت از اميرالمومنين علي (عليه السلام) به قتل مي‌رسد آيا کسي جرات ابراز تشيع خود را داشت؟؟؟ آدم کشهاي که حتي به يکي از بزرگتري علماي اهل سنت فخر الدين رازي رحم نکردند و او را زهر دادند آيا به شيعيان رحمي مي‌کردند؟؟؟ راستي هيچ فکر کرده‌ايد چرا تفسير کبير فخر رازي امروز تا اين حد مهجور است؟؟؟ جرم فخر رازي چه بود؟؟ براستي آيا شما از قتل مظلومانه الحافظ الكنجي آن عالم بزرگ شافعي بي‌خبر هستيد؟؟؟ جرم او چه بود جز محبت اهل بيت (عليه السلام)؟؟؟ آيا شما از داستان اعدام حسنک وزير، وزير قدرتمند محمود غزنوي بي‌اطلاع هستيد؟؟ مي‌شود بفرماييد بهانه اعدام او چه بود؟؟ جز گرويدن به تشيع؟؟؟ ********** براستي بزرگترين علماي ايران سني بودند؟؟؟ لطفا کمي در گوگل اين عبارات را سرچ فرماييد: ابن سينا فارابي رازي ملحد >>>>> اين وب سايتها متعلق به پيروان کدامين مذهب است؟؟؟؟؟ http://www.yemenna.com/vb/showthread.php?t=46389 "ابن سينا شيخ الملاحدة...الرازي والفارابي كفــار http://www.3nabi.com/forums/showthread.php/148452 2)قال الذهبي رحمه الله في السير : ترجم الذهبي لابن سينا في السير فقال: (( ... وله كتاب الشفاء وغيره وأشياء لاتحتمل ,وقد كفره الغزالي في كتاب (( المنقذ من الضلال )) وكفر الفارابي )) سير أعلام النبلاء (( 17/535)) 3) قال ابن القيم رحمه الله : وقال ابن القيم عنه (( وأما هذا الذي يوجد في كتب المتأخرين من حكاية مذهبه (أرسطو) فإنما هو من وضع ابن سينا فإنه قرب مذهب سلفه الملاحدة من دين الإسلام بجهده وغاية ماأمكنه أن قربه من أقوال الجهمية الغالين في التجهم فهم في غلوهم في تعطيلهم ونفيهم أسد مذهباً وأصح قولاًمن هؤلاء ...)) إغاثة اللهفان (( 2/374)) 4) قال ابن الصلاح رحمه الله : قال ابن الصلاح في ابن سينا ((كان شيطاناً من شياطين الإنس))فتاوى ابن الصـلاح 1/209 5)قال الكشميري عن ابن سينا : وقال الكشميري (( ابن سينا الملحد الزنديق القرمطي غدا مدى شرك الردى وشريطة الشيطان )) فيض الباري 1/166. 1- قال الذهبي في ميزان الاعتدال : (( ما أعلمه – أي ابن سينا – روى شيئا من العلم ولو روى لما حلت له الرواية عنه ، لأنه فلسفي النحلة ، ضال )). 2- في اللسان لابن حجر ، نقل عبارة الذهبي وقال (( لا رضـي اللـه عنه )). 3- قال ابن القيم عنه : (( فالرجل معطل مشرك جاحد للنبوات والمعاد لا مبدأ عنده ولا معاد ولا رسول ولا كتاب )). 4- وقال في موضع آخر (( إمام الملحدين الكافرين بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر )). 5- سئل الامام ابن الصلاح عن الاشتغال بتصانيف ابن سينا والاطلاع على كتبه وهل يجوز الاعتقاد بأنه من العلماء ان لا ؟ فاجاب رحمه الله بقوله : لا يجوز لهم ذلك ومن فعل ذلك فقد غرر بدينه وتعرض للفتنه العظمى . **************** آري. جابر ابن حيان رافضي بود!!!! فارابي ملحد بود!!!! ابن سينا(رحمة الله عليه) «شيطان من الشياطين» بود!!!! ******************* جناب محبوب اجازه دهيد گوشه‌اي فقط گوشه‌اي از مذهب ظالمانه شما را براي شما هويدا کنم: http://arabic.islamicweb.com/shia/yazid.htm اين است مذهب شما. اين است راه شما. اين است طريق شما: «امير المومنين يزيد» «اميرالمومين يزيد سگ باز» «امير المومين يزيد زاني و زنيم» براستي اين مذهب اهل سنت چيست؟؟؟ مذهبي که در آن ابن سينا ملحد باشد و يزيد امير المومنين باشد آيا مذهب است يا چاه ويل؟؟؟؟ شرابخواري که حجربن عدي را شهيد را کرد «خال المومنين» شما است. کعب الحبار يهودي مفسر قرآن شما است. عمري که از او 20 صفحه مطلب علمي نقل نشده است خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) شما است. ابوبکري که حتي دانه شني را هم خلق نکرده بود شريک خداوند در «جعل خليفة خداي شما» است. وهمي که با نور تعامل مي‌کند و در قيامت به ميان مردم مي‌آيد معبود شما است!!!!! براستي پذيرش ولايت الله متعال تا اين سنگين و درد آور است که براي فرار از آن حاضر به دوستي با يزيديان هستيد؟؟؟ يا علي
20   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
جناب محبوب (11 ) دوست گرامي ايا منظورتان اينه كه امر به معروف و نهي از منكر را فراموش كنيم ؟؟
يا علي
21   نام و نام خانوادگي:  يک شيعه     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام! شما در جواب پيام شماره 14 نوشته ايد: اجماع مسلمانان بر اين است كه ثواب اعمال واجب ، از اعمال مستحب بيشتر است (جز در يك مورد وآن جواب سلام است كه از خود سلام ، ثوابش كمتر است ) ثواب كربلا ، هيچ وقت معادل حج واجب نمي‌شود ؛ كه اگر چنين بود ، خدا آن را واجب مي‌كرد ! بلكه معادل حج مستحبي است ! و همين وجوب حج و عدم وجوب زيارت كربلا ، پاسخ اين سوال است ! حال سوال من اين است که شما اين جواب را از روي تقيه داده ايد يا حقيقت است؟ چون روايات در اين زمينه يکي و دو تا نيست و علماي بسياري هم به اين دسته از روايات استناد مي کنند. يا داستانهايي وجود دارد که اين مضمون(بيشتر بودن ثواب زيارت کربلا از حج) را تاييد مي کنند. مثلا در کتاب خصائص الحسينيه برخي از اين روايات آمده است.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بالاتر بودن ثواب زيارت كربلا ، از حج مستحبي ، دلالت بر اين نمي‌كند كه زيارت كربلا بر حج واجب نيز ارجحيت داشته باشد !

اگرچه زيارت كربلا بسيار ارزشمند است و تاكيد فراوان بر آن شده است ، اما اگر مانند حج ، لازم بود، بايد واجب مي‌شد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

22   نام و نام خانوادگي:  حسين . س     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 89 - 00:00:00
درود خداوند بر آقايان سعيد حسيني و momen abdullah که اينچنين از مکتب اهل بيت دفاع مي کنند .
23   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 89 - 04:28:05
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين

پاسخ اين سوال در قران به طور بسيار روشن وجود دارد در ايه 19 و 20 سوره مبارکه توبه


أَجَعَلْتُمْ سِقَايةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ«19»
آيا سيراب کردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) کسي قرار داديد که به خدا و روز قيامت ايمان آورده، و در راه او جهاد کرده است؟!(اين دو،) نزد خدا مساوي نيستند! و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمي‌کند!

الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ«20»
آنها که ايمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پيروز و رستگارند!

حالا اين ايات مربوط به امام حسين (ع) را بگذاريد در کنار ديگر فضايل ايشان به عنوان يکي از اهل بيت پيامبر(ص) و سخنان ان حضرت در مورد ايشان و گريه هاي پيامبر قبل از تولد ايشان و پيدا شدن نوشته هايي در عبادتگاهها قبل از تولد حتي پيامبر(ص) به نقل از منابع اهل سنت و گريه انبيا براي ايشان و .........

کعبه حسين بن علي (عليهم السلام) است يعني ظاهر کعبه سنگ است و باطن ان ولايت ائمه(عليهم السلام) است اگر اينگونه نيست يک سوال چرا اين کعبه اي که در زمان حمله سپاه ابرهه توسط طير ابابيل حفاظت شد بعدها توسط حجاج بن يوسف با منجنيق او ويران شد؟؟؟؟؟؟؟
24   نام و نام خانوادگي:  شيلا اسلامى     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 89 - 13:33:05
من به نظرم هيج جاى دنيا برتر از كعبه نيست

شما دوستان جرا اينجورى هستيد ؟؟؟؟تا يكى به سنى ها توهين ميكنه زود همتون تاكيد ميكنيد و بيام دستت درد نكنه واسش ميفرستين.
اما اكه يك سنى از مذهبش دفاع هم نكنه و فقط همتون را به اتحاد دعوت كنه مثل توب و تانك بهش ميتوبيد..
اينه منطق مذهبتون؟؟؟؟؟
واسه من عزيزترين مكان دنيا و با ارزش ترين جاى دنيا فقط و فقط كعبه است و بس
محبوب ترين انسان دنيا كه با تمام وجود بهش عشق ميورزم فقط و فقط رسول خدا محمد نبى (ص) است
قشنكترين و با مفهوم ترين كتاب دنيا هم قران است
كعبه قبله ماست..........محمد(ص) رسول ماست...........قران كتاب ماست
وقتى اينها نباشن شما حسين و كربلا را به جه حقى ميبرستين
اونوقت بياين و بكين ما كافر نيستيم
25   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 89 - 15:37:03
حيف كه دوس ندارم با زن جماعت اونم از نوع سني درگير بشم وگرنه حق اين غيراسلامي رو ميذاشتم كف دستش
26   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 89 - 16:00:47
خانم شيوا اسلامي
ما کافر نيستيم؟؟؟ اختيار داريد: ما اولين کافر هستيم به ابوبکر!!!!
آري. ما مطابق آيه نوراني «فمن يكفر بالطاغوت ويومن بالله» به ابوبکر و عمر و عثمان کافر هستيم.
راستي چرا شما به ابوبکر کافر نيستيد؟؟؟ مگر از آيات قرآن بي‌اطلاع هستيد؟؟؟
تا کنون نام قرآن مجيد به گوش شما خورده است؟؟؟ هيچ مي‌دانيد که در آن کتاب نوراني که قرآن کريم نام دارد آمده است:
«والذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها وانابوا الي الله لهم البشري فبشر عباد»
>>>> پس چرا شما از ابوبکر اجتناب نمي‌کنيد؟؟؟ پس چرا از شما پرستش و عبادت طاغوت ابوبکر سرباز نمي‌زنيد؟؟؟ <<<<<
براستي چرا شما کسي را که خون به دل جگر گوشه حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) کرد را شريک الله متعال مي‌دانيد؟؟
**************
راستي خانم شيوا اسلامي
واقعا به کعبه علاقه داريد؟؟؟ پس چرا امير شما يزيد لواط کار آن را به آتش کشيد؟؟

يا علي
27   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 89 - 16:45:30
با سلام
خانم شيلا اسلامى از متن زيبايتان متشكرم البته قسمتي كه مربوط به كعبه مكرم , حضرت محمد صلي الله عليه و اله و قران كريم بود را ميگويم.
بنظر ما هم كعبه عالي مقامترين مكان در عالم است .
متن بالا را بخوانيد خوب هم بخوانيد دوباره و سه باره بخوانيد برايتان مشخص خواهد شد كه مقام كعبه در پيش ما شيعيان والاتر از مقام ان در نزد شماست .
گفتيد :
1 )كه كعبه قبله ماست
ما ميگوئيم كه كعبه قبله ما هم هست .
2 ) چيز ديگري نگفتي .
ما ميگوئيم حرم امن الهي است
اينكه چيزي در اين مورد نگفتي شايد بخاطر اينه كه جنايت يزيد ابن ملعون ابن ملعون ال شجره ملعونه زير سوال نبري .
يا اينكه جنايات وهابيون را چه در مورد قتل عام مسلماناني كه چندين سال پيش به اين حرم امن الهي پناه برده بودند يا زوار حج شيعي كه در مراسم رائت از مشركين ( يعني بر عليه امريكا و صهيونيستها ) را مطرح نكني .
3 ) بازهم چيز ديگري نگفتي .
اما ما ميگوئيم كعبه محل تولد بهترين خلايق عالم بعد از حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميباشد .
4 ) گفتي محمد(ص) رسول ماست
ما هم ميگوئيم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم پيغمبر ماست .
و همچنين ميگوئيم هم ميگوئيم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم پدر حضرت فاطمه صلوات الله عليه ميباشد .
و همچنين ميگوئيم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم پسر عم و برادر حضرت علي صلوات الله عليه ميباشد .
و همچنين ميگوئيم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم جد مكرم حضرات يازده امام معصوم ما ميباشد .
و مليونها حرف كلام در حق اين معصومين هست كه شما از ان بهره اي نبرده ايد .
5 ) فرموديد : قران كتاب ماست
ما هم ميگويم كه قران كريم هم از ان ماست .
چيز ديگري نگفتي .
اما ما ميگوئيم قران ناطق ( حضرت علي صلوات الله عليه ) هم از ان ماست .
ما ميگوئيم حبل الله المتين از ان ماست ( قران كريم + ائمه اطهار )
ما ميگوئيم حديث نبوي ثقلين از ان ماست ( قران كريم + ائمه اطهار )
و
و
و
يكي از مهمترين مسائل در مورد كعبه اين است كه تمامي انبيا از حضرت ادم عليه السلام تا حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم به زيارت و طواف كعبه رفته اند .

مرحوم شوشتري مي نويسد : ورود به زمين كربلا باعث حزن و رقت است چنانكه نسبت به جميع انبياء واقع شد چون روايت شده كه همه پيامبران به زيارت كربلا توفيق يافته اند : (همه انبياء زيارت نمودند آن مقام شريف را و در آن توقف كرده گفتند : اي زمين تو مكاني پر خير هستي در تو دفن خواهد شد ماه تابان امامت ) (بحارالانوار 44/301ح 10 )

هر يك از پيامبران كه وارد كربلا مي شدند صدمه اي بر ايشان وارد مي شد دلتنگ مهموم گشته از خداوند سبب آن را سؤال مي نمودند خداوند وحي مي فرمود كه اين زمين كربلاست و در آن حضرت حسين عليه السلام شهيد خواهد شد . (بحارالانوار44/242تا 244 )

1- چون اهل بيت وارد كربلا شدند ام كلثوم عرض كرد : اي برادر اين باديه هولناكي است كه از آن خوف عظيم بر دلم جا گرفته ؟!

حضرت حسين عليه السلام فرمود: بدانيد كه من در وقت عزيمت از صفين با پدرم امير المومنين عليه السلام وارد اين زمين شديم . پدرم فرود آمده سر دركنار برادرم گذارده ساعتي در خواب رفت و من بر بالين او نشسته بودم ناگاه پدرم مشوش از خواب بيدار شد و زار زار مي گريست . برادرم سبب آنرا پرسيد فرمودند :‌در خواب ديدم كه اين صحرا دريايي پر از خون بود و حسين من در ميان آن دريا افتاده دست و پا مي زند و كسي به فرياد او نمي رسيد .

پس رو به من كرده فرمود:‌( اي حسين چگونه خواهي بود هرگاه براي تو در اين زمين چنين واقعه اي رو دهد ؟)

گفتم : صبر مي كنم و بجز صبر چاره اي ندارم (مهيج الاحزان / 65 معالي السبطين 1/175 اشك روان /210 )

2- هنگامي كه حضرت آدم به زمين فرود آمد حوا را نديد دنبال او مي گشت تا كربلا گذر نمود بدون سبب غمگين شده سينه اش تنگ گرديد و چون به محل شهادت حسين عليه السلام رسيد پايش لغزيد و بر زمين افتاد و خون از پايش جاري شد .

سربه آسمان بلند كرد و عرض نمود : خداوندا آيا گناهي از من صادر شد كه مرا به آن معاقب فرمودي ؟ من همه زمين را گشتم و مثل اين زمين به من بدي نرسيد .

خداوندا به او وحي نمود كه اي آدم گناه نكردي ولكن فرزندت حسين عليه السلام در اين مكان از روي ستم كشته مي شود خون تو به موافقت خون او جاري شد.

عرض كرد : قاتل او كيست ؟‌ وحي آمد :‌قاتلش يزيد ملعون اهل آسمانها و زمين است . آدم گفت :‌اي جبرئيل ( درباره قاتل آن حضرت ) چه كنم ؟‌ گفت : او را لعن كن . پس آدم چهار بار او را لعن كرد و به سوي عرفات روانه شد پس در آنجا حوا را يافت . (بحارالانوار44/242ح37 اشك روان 217 )



3- هنگاميكه حضرت نوح سوار كشتي شد تمام جهان را سير نمود چون به كربلا رسيد طوفاني شد ( و آن كشتي به تلاطم افتاد ) و نوح از غرق شدن ترسيد به پروردگار خود عرض كرد : خدايا همه دنيا را گشتم چنين حالتي مثل اين زمين به من دست نداد !

جبرئيل نازل شد و فرمود : اي نوح در اين محل حضرت حسين فرزند زاده محمد (ص ) خاتم انبياء و فرزند علي عليه السلام خاتم اوصياء كشته مي شود

پرسيد : اي جبرئيل قاتل او كيست ؟ پاسخ داد : قاتل او ملعون هفت آسمان و زمين مي باشد . پس نوح چهار مرتبه او را لعن كرد سپس كشتي سير نمود تا به جودي رسيد و در آنجا مستقر شد .(بحارالانوار : 44 / 243 ح 38 اشك روان / 217 )



4- حضرت ابراهيم چون از كربلا عبور كرد اسبش لغزيد و از اسب افتاد سرش شكسته خون جاري شد پس شروع به استغار نمود و عرض كرد : خدايا چه گناهي از من صادر شد ؟

جبرئيل نازل شد و گفت : اي ابراهيم گناهي از تو سر نزده لكن در اين زمين فرزند زاده خاتم پيامبران و فرزند ( علي عليه السلام ) خاتم اوصياء كشته مي شود از اين جهت خون تو جاري شد تا موافق با خون آن جناب گردد... .(بحارالانوار : 44 / 243 ح 39 )



5- هنگاميكه اسماعيل گوسفندان خود را براي چرا به كنار فرات فرستاد چوپان به او خبر داد چند روز گوسفندان آب نمي آشامند! اسماعيل از خداوند سبب آن را پرسيد جبرئيل نازل شد و گفت :‌اي اسماعيل از گوسفندانت سؤال كن سبب آن را مي گويند .

به آنها فرمود: چرا از اين آب نمي آشاميد؟ به زبان فصيح گفتند:‌

( به ما خبر رسيد ه كه فرزندت حسين عليه السلام فرزند زاده حضرت محمد ( ص) در اينجا با لب تشنه كشته مي شود و ما به جهت حزن بر او ازاين شريعه آب نمي نوشيم )

اسماعيل در باره قاتل آن جناب سؤال كرد گفتند : آن حضرت را ملعون اهل آسمانها و زمين و تمام خلائق مي كشد پس اسماعيل قاتل آن بزرگوار را لعنت كرد( بحارالانوار : 44 / 243 ح 40 اشك روان / 220 )



6- روايت شده كه سليمان به فرش خود مي نشست و در هوا سير مي كرد . روزي هنگاميكه در حركت بود به زمين كربلا رسيد . باد بساط او را سه دور بهم پيچانيد بطوريكه سليمان ترسيد سقوط كند پس باد آرام شد و فرش در زمين كربلا فرود آمد.

سليمان به باد گفت : براي چه ( اين كار را كردي و ) فرود آمدي‌ ؟‌ گفت: در اين موضع حسين عليه السلام كشته مي شود .

پرسيد : حسين كيست ؟‌ باد گفت :‌حسين فرزند زاده محمد مختار (‌ص) و فرزند علي حيدر كرار مي باشد . سؤال كرد: قاتل او كيست؟‌گفت : ملعون اهل آسمانها و زمين يزيد مي باشد . سليمان دست برداشت و يزيد را لعن و نفرين نمود و جن و انس آمين گفتند.

پس باد وزيد و بساط سير خود ادامه داد.(بحارالانوار : 44 / 244 ح 42 )



7- روزي حضرت موسي عليه السلام با يوشعه بن نون سير مي كرد چون به زمين كربلا رسيد كفش آن جناب پاره و بند آن باز شد و خار به پاي او نشست و خون جاري گشت . عرض كرد: خدايا چه گناهي از من سر زد كه ( مبتلا شدم ) ؟

به او وحي شد كه در اين موضع حسين عليه السلام كشته و خون او ريخته مي شود و لذا خون تو به موافقت خون وي جاري گرديد عرض كرد: پروردگارا حسين كيست ؟‌ خطاب آمد :‌او فرزند زاده محمد مصطفي و پسر علي مرتضي است .

پرسيد قاتل او كيست ؟‌ گفته شد : او ملعون ماهيان دريا و وحشيان صحرا و پرندگان هواست . موسي عليه السلام دست برداشت و بر يزيد لعن و نفرين كرد و يوشع آمين گفت آنگاه به دنبال كار خود روان گشت.(بحارالانوار : 44 / 244 ح 41 )



8- روزي كه حضرت عيسي عليه السلام با حواريون در بيابان سياحت مي كردند گذرشان به كربلا افتاد . شيري غران را ديدند كه راه را بر ايشان بسته است . حضرت عيسي پيش آمد و فرمود :‌ اي شير چرا در اين جاده نشسته اي و نمي گذاري عبور كنيم ؟ آن شير به زبان فصيح گفت :‌ ( من راه را براي شما باز نمي كنم تا اينكه بر يزيد كشنده حسين عليه السلام لعن كنيد . )‌

حضرت عيسي فرمود : حسين كيست ؟ شير گفت : او فرزند زداده محمد پيامبر امي و پسر علي ولي خداست .

فرمود :‌قاتل او كيست؟ گفت : قاتل وي ملعون تمام حيوانات وحشي و گرگان و درندگان خصوصا در روزهاي عاشورا است.

پس حضرت عيسي دست برداشت و بر يزيد لعن و نفرين كرد و حواريين آمين گفتند . پس شير از راه دور شد و ايشان گذشتند .(بحارالانوار : 44 /244 ح43 )

مرحوم مازندراني حايري ذيل اين قضيه مي نويسد : حضرت عيسي و حواريون گريستند و بر قاتل آن حضرت لعن كردند. و حضرت عيسي فرمود:‌يا بني اسرائيل بر قاتل حسين عليه السلام لعن كنيد و اگر زمانش را درك كرديد از پاي ننشينيد ( همراه او جهاد كنيد ) چون شهيد شدن با او مانند شهادت با انبياء است (‌معالي السبطين 1/ 176 )

زيارت كردن ساير انبياء عظام كربلاي مقدسه را بر همين منوال بوده است.

9- ام سلمه – رضي الله عنها – گويد :‌شبي رسول خدا ( ص) از پيش ما بيرون رفت و مدتي دراز از چشم ما ناپديد شد پس آشفته حال و غبار آلود به خانه آمد در حالي كه دست شريفش را بسته بود. عرض كردم يا رسول الله چه شده است كه شما را پريشان و گرد آلود مي بينم ‌؟‌

فرمود: در اين زمان به موضعي از عراق كه كربلا گويند مرا سير دادند محل كشته شدن فرزندم حسين و گروهي از فرزندان و اهل بيتم به من نشان داده شد من پيوسته خون ايشان را از آنجا بر مي گرفتم و آن خونها در دست من است سپس حضرت دست خود را به طرف من گشود و فرمود :‌ آن را بگير و حفظ كن .

پس آن را كه شبيه خاك سرخ بود گرفتم و در شيشه اي نهادم و سر آن را بستم و از آن نگهداري مي كردم .

چون حسين عليه السلام از مكه به سمت عراق رهسپار شد هر روز و شب آن شيشه را در آورده مي بوئيدم و به آن نگاه مي كردم و براي مصيبتهاي حضرتش مي گريستم .

چون روز دهم محرم رسيد – همان روزي كه در آن روز حضرت شهيد شد- آن را در اول روز بيرون آوردم به همان حال بود چون در آخر روز به نزد آن رفتم آن را خوني تازه يافتم . پس در خانه خود فرياد كشيدم و گريستم ولكن از ترس اينكه دشمنان در مدينه صدايم را بشنوند و در شماتت ما شتاب كنند اندوه خود را فرونشاندم و پيوسته آن روز و ساعت را در نظر داشتم تا خبر شهادت آن جناب به مدينه رسيد و حقيقت آنچه ديده بودم آشكار گرديد.
http://www.emamhossein.com/anbia%20&%20zamine%20karbala.htm

پس ببين كعبه چه اهميتي داره و اگر ميخواهي حج انبيائي انجام بدهي از كربلا شروع كن .

يا علي

28   نام و نام خانوادگي:  حيدر     -   تاريخ:  28 ارديبهشت 89 - 12:13:29
آفرين بر مجيد م علي كه جانانه از حريم كعبه و كربلا دفاع كرديد.
29   نام و نام خانوادگي:  شيلا اسلامى     -   تاريخ:  28 ارديبهشت 89 - 12:49:38
اقايون ما مث شما نيستيم اشتباه نكنيد ما ابوبكر را عبادت نميكنيم
ما اول خدا و دوم محمد واسمون مهمه
ما مث شما مرده برستى نميكنيم
من هيج كارى به خلفاء ندارم تنها ايمان من به خداست
و تنها عشق من تو دنيا محمد (ص) است
شما هم اونقدر خوار نباشيد
من ديكه كارى به شما بى منطقا ندارم من هر حرفى كه ميزنم شما موضوع را به ابوبكر و عمر (رض) ميكشيد
مكه الان من جه حرفى زدم كه ميكى ابوبكر را عبادت ميكنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من فقط خدا را عبادت ميكنم....تنها حرف من اينه كه نبايد به اصحاب بيامبر (ص) كه الان دستشون از دنيا كوتاهه اهانت كرد فقط همين
شما با اهانت به اونا به بيامبر (ص) هم اهانت ميكنيدجون اونا از ياران بيامبر بودن
30   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  28 ارديبهشت 89 - 15:10:24
خانم شيوا اسلام
شما ابوبکر را عبادت نمي‌کنيد؟؟؟؟؟ شما جز ابوبکر چيزي را عبادت نمي‌کنيد!!!! صبح و شام شما پيوسته در سجده در برابر ابوبکر هستيد!!!.
مگر شما در قرآن کريم نخوانده‌ايد که الله متعال احدي را در «حکومتش» شريک نمي‌کند؟؟
«««««ما لهم من دونه من ولي و لا يشرك في حكمه احدا»»»»»»
>>>> پس چرا به «حکم» و «حکومتي» به جز حکم و حکومت الله متعال معتقد هستيد؟؟؟ <<<
به نص صريح قرآن هر کسي که «حکم» و «حکومتي» به غير از «حکومت» الله معتقد باشد مشرک است و سزاي مشرک خلود در نار است.
حال چرا شما ابوبکر را شريک خداوند در حکومتش کرده‌ايد؟؟؟
مگر اين ابوبکر چي‌چي بود؟؟ ستاره‌اي از ستارگان آسمان را خلق کرده است؟؟ مورچه‌اي را حيات داده است؟؟ دانه گياهي را شکافته است؟؟؟؟ چي‌چي بود مردک جاهل؟؟؟
>>>>> چرا شما به الله متعال شرک مي‌ورزيد و حکم ابوبکر را برابر حکم الله متعال مي‌دانيد؟؟؟
**********
********** شرک در اطاعت الله در نزد مريدان عمر ************
(صحيح! مسلم):
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=100#s13
(باب في طاعة الأمراء وإن منعوا الحقوق)
«...يا نبي الله أرأيت إن قامت علينا أمراء يسألونا حقهم ويمنعونا حقنا فما تأمرنا فأعرض عنه ثم سأله فأعرض عنه ثم سأله في الثانية أو في الثالثة فجذبه الأشعث بن قيس وقال ‏"‏ اسمعوا وأطيعوا فإنما عليهم ما حملوا وعليكم ما حملتم ‏"»
آري. اين است شرک اهل عمر: اطاعت از يک ظالم و ديکتاتور خون ريز و شهوت ران و شيطاني صفتي که حقوق شما را پايمال مي‌کند = اطاعت از الله متعال!!!!!
چرا؟؟؟ چون نزد اهل عمر آن حاکم ظالم که حقوق انسانها را نابود مي‌کند = الله متعال!!!
اين است صراط شرک آميز ابوبکر!!!
****************
http://quran.al-islam.com/Tafseer/DispTafsser.asp?
l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=4&nAya=59
(تفسير قرطبي:)
« ثم بطاعة الأمراء ثالثا ; على قول الجمهور وأبي هريرة وابن عباس وغيرهم . قال سهل بن عبد الله التستري : أطيعوا السلطان في سبعة : ضرب الدراهم والدنانير , والمكاييل والأوزان , والأحكام والحج والجمعة والعيدين والجهاد . قال سهل : وإذا نهى السلطان العالم أن يفتي فليس له أن يفتي , فإن أفتى فهو عاص وإن كان أميرا جائرا»
اين است شرک آشکار سبيل عمر!!!! اگر صدام يزيد کافر به عالمي امر کرد که فتوي ندهد، و او فتوي دهد، آن عالم مرتکب معصيت شده است!!!!
يعني عصيان در برابر ابوبکر و صدام = عصيان در برابر الله متعال!!!!!
>>>>> نه تنها اطاعت از سلطان جائر اطاعت از الله متعال است بلکه عصيان در برابر عصيان در برابر الله متعال است <<<<<
«وقال ابن خويز منداد : وأما طاعة السلطان فتجب فيما كان له فيه طاعة , ولا تجب فيما كان لله فيه معصية»
عجب!!!! پس اگر سلطاني همچنان بر خلاف حکم الله حکم داد، سلطنتش باقي بماند!!! فقط او را در آن حکم اطاعت نکنيد!!!!
به عبارت ديگر سلطنت حاکم شيطاني مانعي ندارد!!!!
****************
(صحيح! بخاري):
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=200#s52
(شماره 5037: .... فإنه أولى المسلمين بأموركم ....)!!!
چرا؟؟؟ اين ديگر چه شرکي است؟؟؟ چرا ابوبکر «اولي المسلمين بامورکم» است؟؟؟ اين جمله سراسر شرک و کفر چه بود که آن صنم صنمساز يعني عمر بيان کرد؟؟؟
1)) مگر آيات قرآن احکام الهي نيستند؟؟؟؟ ابوبکر چند سوره قرآن را حفظ بود؟؟؟
مردم چرا بايد از کسي اطاعت کنند که حتي احکام الهي را نمي‌دانست؟؟؟؟
>>>> پس عمر اولين کسي بود که حکم ابوبکر را مساوي حکم الله قرار داد و ابوبکر را شريک خداوند در حکومتش دانست.
2)) عمر مشرک پيش از آن مي‌گويد: «فإن يك محمد صلى الله عليه وسلم قد مات، فإن الله تعالى قد جعل بين أظهركم نورا تهتدون به بما هدى الله محمدا صلى الله عليه وسلم»
اين است خرافه و غالي گري اهل عمر!!!!
اخر اهل عمر غالي گري و خرافات عمري تا کجا؟؟؟؟ هدايتي که الله شامل حال محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) کرده بود = هدايتي که شامل حال ابوبکر شده بود!!!!
>>>>> منظور عمر از اين «نور» که در نبود محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) همچنان مردم را هدايت مي‌کند چيست؟؟ قرآن است؟؟؟
پس چرا خودش و ابوبکر عالم و عامل به قرآن کريم نبودند؟؟؟
*********************
خانم شيوا اسلامي
چرا شما ابوبکر را شريک خداوند در جعل قوانين و جعل خليفة الله مي‌دانيد؟؟؟

يا علي
31   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 89 - 03:54:36
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين

در كامنت 23 من سوالي را طرح كردم اين مطلب بسيار جالب و دقيقي است كه در كتاب حضرت ايت الله العظمي جوادي آملى(حفظه الله) خواندم حالا متن كتاب ايشان را مي گذارم خيلي دقت كنيد لطفا

قسمتي از كتاب عرفان حج:

روح و جان کعبه ولايت است

بايد بگوييم که کعبه و حرمتش ، زمزم و شرافتش ، صفا و مروه و صفايش ، قربانگاه و تقواي قرباني اش ، رمي جمرات و طرد شيطانش ،
عرفات و نيايش خالصانه اش ، و سرزمين حرم با تمام برکاتش ، در پرتو ولايت و امامتِ رسول خدا و اهل بيت است . اگر کعبه به همه اين شرافت ها مزيّن است ، روح عمل و مناسکش ولايت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر امام است .

خداوند متعال به مکّه اي سوگند ياد مي کند که پيغمبر در آن باشد . مکّه اي که پيامبر در آن نباشد ، جز سنگ و گِل نيست ؛ « لا اقسم بهذا البلد وأنت حِلٌّ بهذا البلد ( 1 )

آري اگر خداوند به مکه سوگند ياد مي کند ، به پاس احترام معصوم است . اگر کعبه و مسجدالحرام را به عظمت ستود و فرمود :

« ومن يُرد فِيه بإلحاد بِظُلْم نُذِقهُ مِن عذاب أليم ( 2 )

« هر کس نسبت به کعبه و حرم اراده و قصد سوء و الحاد کند ما او را به عذاب دردناک گرفتار مي کنيم

و اگر مي فرمايد : « ألم تَرَ کيفَ فعلَ ربّک بأصحاب الفيل ألَم يَجْعل کيْدَهم في تضليل فأرسل عَلَيهم طيراً أبابيل تَرميهم بحجارة من سجّيل فجعلهم کعصف مأکول ( 3 )

اگر ابرهه با همه فيل هايش ، به وسيله طير ابابيل ذليل مي شود و فرار مي کند ، اين همان خشم خدا است که : « ومن يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بلد : 1

2 ـ حج : 25

3 ـ فيل : 1



افرادي چون ابن زبير که حسين بن علي و علي بن الحسين ـ عليهماالسلام ـ را تنها گذاشت و به ياري شان نشتافت اگر به درون کعبه هم پناه ببرد ، کعبه با همه قداستي که دارد ديگر حرمِ امن خدا نيست و با منجنيق حَجّاج بن يوسف ويران مي شود .

خدايي که روزي با طير ابابيل جلو ابرهه را گرفت ، اين بار مهلت داد تا حَجّاج از بالاي کوه ابوقبيس ، با نصب منجنيق و سنگهاي آن کوه ، کعبه را ويران کند .

آري ، حرمتِ کعبه به احترام امامتِ امام است . جان کعبه ولايت است . روح کعبه امامت است . اگر کسي امام را نشناخت مصداق « من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتةً جاهلية ( 1 ) خواهد بود و او اگر حتّي به درون کعبه پناه ببرد از امن اله برخوردار نيست . چرا که :

« بُني الاسلام علي خمس ؛ علي الصلوة والزکوة والحج والصوم والولاية وما نودي بشيء بمثل ما نودي بالولاية ( 2 ) به اميد آن که حج با تمام ابعادش که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « خذوا عنّي مناسککم ( 3 ) و زيارت کعبه با شيوه اي که ابراهيم ـ سلام الله عليه ـ از خدا مسألت کرد که : « وأرِنا مناسکنا و تُب علينا اِنّک أنت التوّاب الرّحيم نصيب همه زائران بيت الله الحرام بشود و طواف کنند و همانند فرشته از آن ديار بازگردند و حامل نور باشند .

غفر الله لنا ولکم والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل الشيعه ، ج16 ، ص246

2 ـ وسائل الشيعه ، ج1 ، ص7

3 ـ تيسير الوصول ، ج1 ، ص312

اين ادرس متن اين كتاب است
http://hajj.ir/hadjwebui/library/wfViewBookPage.aspx?bookId=10&pageId=91#106

اين هم دو نوحه براي دانلود
http://www.zakerin.ir/3978-385.html
http://www.zakerin.ir/3982-385.html
32   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 89 - 12:46:53
سلام

خانم شيلا

بهتر نيست بجاي مقاومت در مقابل جوابهاي علمي دوستان و تعقل و تفکر در مورد آن مطالب که دستور صريح قرآن کريم است
کمي هم به تحقيق در جهت تحقق حقيقت بپردازيد؟!
باور کنيد امتحان کردنش بي ضرر است
تعصبات را کنار بگذاريد و اگر طالب حق و حقيقت هستيد بجاي رضايت خلفاء فقط رضايت الله را در نظر بگيريد
باور کنيد اگر کمي از تعصباتتان بکاهيد چيزي را از دست نخواهيد داد.
يا حق
33   نام و نام خانوادگي:  يك مسلمان     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 89 - 18:44:25
نه كربلا برتر است و نه كعبه. وقتي نشاني از يار نداريم چگونه مي خواهيم صاحبان كعبه و كربلا را بپرستيم. تا كي مي خواهيم و ضريح و خاك و پارچه و آهن بپرستيم. يك كم به خود بياييد
34   نام و نام خانوادگي:  محمد اميدواري ابرقويي     -   تاريخ:  21 خرداد 89 - 18:15:44
جناب يک مسلمان خوب است انسان فقط اسمش سني يا شيعه نباشد از ما عمل ميخواهند نه اسم .
ضمنا اين ياري که ميفرماييد منظورتان را نفهميديم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فرموديد نشاني از يار ندارد آيا منظورتان همان يار غار است ؟؟/
35   نام و نام خانوادگي:  عرفان     -   تاريخ:  24 خرداد 89 - 01:38:22
سلام بر همه دوستان و مجاهدان راه حقيقت
سيره ائمه ما اين بود که با اغيار از در ملايمت وارد شوند و به آرامي و کم کم دل آنها را نسبت به حقيقت نرم و لطيف کنند ، سپس به بيان حقايق الهي بپردازند.
اگرهم توهيني مي شنيدند صبر کرده و بدون گفتن حتي يک کلمه ي توهين آميز، جواب بدي هاي آنان را با خوشرويي و محبت مي دادند.
اينقدر هم از اين دست حکايات شنيده ايم که نيازي به ذکر منبع نمي بينم.
اما بعضي از شما: وقتي در مراحل اوليه بحث، کسي را که در نزد اهل سنت به نيکي ياد مي شود ، مورد هجمه و اِلقاب قرار مي دهيد آيا ديگر راهي براي هدايت باز مي ماند؟
يا او را نسبت به آيين تشيع لجوج و کينه توز مي گردانيد؟
خواهشمندم عنايت فرماييد
وقتي کسي ابراز ميکند که به خدا و حضرت محمد ايمان دارد و به آنها عشق مي ورزد.... خب، ديگر راه هدايت بسي هموار و روشن است، چرا با توهين هاي واقعا بيجا زمينه را براي دلخوردگي و کدورت نسبت به اين مذهب فراهم مي سازيد؟
حتي اگرهم توهين شنيديد ببينيد سيره ي معصومين چه ميگويد
اثبات، فقط اثبات ظاهري و رديف کردن منابع و مدارک نيست...
بعيد نيست که من هم در اينجا با عناويني چون "منافق" ، "وهابي در پس پرده تشيع" ، "دشمن به ظاهر خيرخواه" و ... مورد خطاب قرار گيرم
36   نام و نام خانوادگي:  محمد اميدواري ابرقويي     -   تاريخ:  27 خرداد 89 - 11:04:13
جناب عرفان از تذکرات شما ممنون هستيم . خيلي به جا بود .
37   نام و نام خانوادگي:  حسيني     -   تاريخ:  30 خرداد 89 - 12:04:44
به نظر بنده هردو طرف (دوستان شيعه و سني که کامنتشان اينجا آمده)دچار افراط شده اند
گرچه جواب اصلي در مقاله ذکر شده است که آنچه که معرفي کننده مذهب اهلبيت عليهم السلام است خود ائمه ع مي باشند و بعد از ايشان وظيفه مراجع و علماء کبار شيعه است که مذهب اهلبيت را به صورت اصلي بيان کنند که حکم شان گفته اند که حج واجب و زيارت کربلا مستحب است وهمين به نظرم کافيه
38   نام و نام خانوادگي:  مهرداد     -   تاريخ:  03 تير 89 - 15:00:39
سلام دوباره ببخشيد شما مطلب را تغيير داده ايد؟ قبلا مقاله در رد افضليت كربلا بود حال در اثبات آن است.....قضيه چيست؟؟؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

مقاله در مورد بررسي روايات فضايل كربلا بود كه قبلا برخي از روايات تضعيف شده را ، نقد كرديم (كه در اين زمينه در مقاله تغييري داده نشده است) ، و براي تكميل بحث ، روايات صحيح السند فضايل كربلا و كعبه را نيز اضافه كرديم .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

39   نام و نام خانوادگي:  عاشق اهل بيت     -   تاريخ:  07 تير 89 - 12:35:34
سلام به همه دوستان ميدونم هرکسي داره از حرمت کربلا يا کعبه دفاع ميکنه
من فقط ميخوام بگم اون کسي که قدر و ارزش اين دو جا را ميداند فقط خداست نه من و نه هيچ کس ديگر
وقتي مکه ميري دور کعبه ميگردي خدا يه حسي بهت ميده که با هيچ چيزي نميتوني عوضش کني
من که کربلا نرفتم ولي اونايي که رفتن ميگن ديگه کربلا خدا يه حس و حالي بهت ميده که تا به حال به عمرتم نداشتي
حالا چه جوري ميشه يکي از اين دو بر هم برتر باشند غير از اينکه هر دو مکمل يکديگرند
غير از اينکه کعبه بدون کربلا معني نداره و کربلا بدون مکه و کعبه..................................
خواهش ميکنم اگه کسي نظري راجع به اين موضوع داره بنويسه
40   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:  15 تير 89 - 05:13:20
(( _______________ منم آن که بر سروران سرورم شبيه پيمبر ،علي اکبرم ________________ ))

سلام عليکم.

اين بار به لطف الله متعال ميخواهم که ان شاء الله ذره اي از درياي کرم و جود و گزيده اي از زندگاني و شهادت آن بزرگوار حضرت علي اکبر( عليه السلام) را برايتان بازگو کنم.

حضرت علي اكبر (عليه السلام) فرزند ابي عبدالله الحسين(عليه السلام) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،(1)سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود.
پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.(2)

او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) نسبت دارد

ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.
بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(عليه السلام)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته است. (3)

نقل است روزي علي اكبر(عليه السلام) به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟
فرمود: علي.
آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(عليه السلام) نزد اباعبدالله الحسين (عليه السلام) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.

درباره شخصيت علي اكبر(عليه السلام) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (عليه السلام) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (4)

در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت سومي.!!! ديده به جهان گشود.(5) اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود.

در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (عليه السلام) و در دامن مهرانگيز پدرش امام حسين(عليه السلام) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.

امام حسين (عليه السلام) در تربيت وي و آموزش قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.

به هر روي علي اكبر(عليه السلام) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(عليه السلام)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد.
شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين (صلوات الله و سلامه عليه) در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(صلوات الله و سلامه عليه) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(صلوات الله و سلامه عليه) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون ».

علي اكبر(عليه السلام) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست.

علي اكبر(عليه السلام) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (عليه السلام) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم.
گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(عليه السلام) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(عليه السلام) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن بيت الله آولي يا لنبيّ

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي


وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. (7)

علي اكبر(عليه السلام) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد(لعنت الله عليه) را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و
سرانجاممرّه بن منقذ عبدي(لعنت الله عليه) بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

امام حسين(صلوات الله و سلامه عليه) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا.(8)(فرز ندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا)


در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.(9)
اما از اين كه وي از امام زين العابدين (صلوات الله و سلامه عليه)، فرزند ديگر امام حسين(عليه السلام) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(صلوات الله و سلامه عليه) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(عليه السلام) بود.

آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس ...(10)مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين (صلوات الله و سلامه عليه) است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.


زماني كه آن نازنين جوان عازم ميدان گرديد، و از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبيد، حضرت او را اذن كارزار داد. علي اكبر(عليه السلام) چون به جانب ميدان روان گشت آن پدر مهربان نگاه مايوسانه به آن جوان كرد و بگريست و محاسن شريفش را به جانب آسمان بلند كرد و گفت:

اي پروردگار من گواه باش بر اين قوم هنگامي كه به مبارزه ايشان مي رود جواني كه شبيه ترين مردم است در خلقت و خلق و گفتار با پيغمبر تو، و ما هروقت مشتاق مي شديم به ديدار پيغمبر تو نظر به صورت اين جوان مي كرديم.

خداوندا.!!! بازدار از ايشان بركات زمين را و ايشان رامتفرق و پراكنده ساز و در طرق متفرقه بيفكن ايشان را و واليان را از ايشان هرگز راضي مگردان چه اين جماعت ما را خواندند كه نصرت ما كنند چون اجابت كرديم آغاز عداوت نمودند و شمشير مقاتلت بر روي ما كشيدند.

آنگاه بر ابن سعد (ملعون) لعنت الله عليه. صيحه زد كه چه مي خواهي از ما، خداوند قطع كند رحم ترا و مبارك نفرمايد بر تو امر ترا و مسلط كند بر تو بعد از من كسي را كه ترا در فراش بكشد، براي آنكه قطع كردي رحم مرا و، قرابت مرا با رسول خدا مراعات نكردي، پس به صورت بلند اين آيه مباركه را تلاوت فرمود: ((ان الله اصطفي آدم و نوحا و ال ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذريه بعضها من بعض و الله سميع عليم.))

بعضي روايت كرده اند: حضرت علي اكبر(عليه السلام) صدو بيست تن را به خاك هلاك افكند. حرارت آفتاب و شدت عطش وكثرت جراحت و سنگيني اسلحه او را به تعب در آورد، علي اكبرازميدان به سوي پدر شتافت.

عرض كرد كه اي پدر تشنگي مرا كشت و سنگيني اسلحه مرا به سختي عظيم افكند آيا ممكن است كه به شربت آبي مرا سقايت فرمايي تا درمقاتله با دشمنان قوتي پيدا كنم؟
حضرت سيلاب اشك از ديده باريدو فرمود و اغوثاه اي فرزند مقاتله كن زمان قليلي، پس زود است كه ملاقات كني جدت محمد (ص) را پس سيراب كند ترا به شربتي كه تشنه نشوي هرگز و در روايت ديگر است كه فرمود اي فرزند من بياور زبانت را پس زبان علي را در دهان مبارك گذاشت ومكيد و انگشتر خويش را بدو داد و فرمود كه در دهان خود بگذار و برگرد به جهاد دشمنان.

( به نقلي ديگر) و به روايت ابوالفرج همينطور كه آن بزرگوار بر لشكر حمله مي كرد، تيري به گلوي مباركش رسيد و گلوي نازنينش را پاره كرد. آن جناب از ركاب افتاد و در ميان خون خويش مي غلتيد و در اين اوقات تحمل مي كرد، تا آنگاه كه روح به گودي گلوي مبارك رسيد ونزديك شد كه به بهشت عنبر سرشت شتابد صدا بلند كرد: (( يا ابتاه عليك مني السلام هذا جدي رسول الله يقروك السلام و يقول عجل القدوم الينا.))

و به روايت ديگر ندا كرد: ((يا ابتاه هذا جدي رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) قدسقاني بكاسه الاوفي شربه لااضما بعدها ابدا و هو يقول العجل العجل فان لك كاسا مدخوره حتي تشربها الساعه.)) يعني اينك جد من رسول خدا حاضر است و مرا از جام خويش شربتي سقايت فرمود كه هرگز پس از آن تشنه نخواهم شد و مي فرمايد: اي حسين تعجيل كن در آمدن كه جام ديگر از براي تو ذخيره كرده ام تا در اين ساعت بنوشي .

پى نوشت ها:

1. مستدرك سفينه البحار (علي نمازي)، ج 5، ص 388.
2. أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علي مشكور)، ص 126؛ مقاتل الطالبين (ابوالفرج اصفهاني)، ص 52.
3. مقاتل الطالبين، ص 52؛ منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج 1، ص 373 و ص 464.
4. منتهي الامال ، ج 1، ص
5. مقاتل الطالبين، ص 53.
6. منتهي الآمال، ج 1، ص 375؛ الارشاد (شيخ مفيد)، ص 459
7. منتهي الآمال، ج 1، ص 375
8. همان
9. همان و الارشاد، ص 458
10. نسب قريش (مصعب عبن عبدالله زبيري)، ص 85، الطبقات الكبري (محمد بن سعد زهري)، ج 5، ص 211 و برگرفته از سايت تبيان مي باشد.
البته اين مطالب جمع نقل ها و پي نوشت هاست. انشاء الله ما محبان را با ايشان محشور و مانوس کنند. البته که اين خواسته اي بسياااار بزرگ و عظيم است. و توفيقش نسيب هر کسي نخواهد شد.

*****************************************************************************************

از زبان ابا عبد الله الحسين_عليه السلام):

(شبيه پيمبر خدا حافظ..........آيينه ي حيدر خدا حافظ.........يا علي اکبر خدا حافظ) علي علي علي اکبر ولدي.........

*****************************************************************************************

چون تو اي لاله در اين دشت گلي پرپر نيست

واز اين پير جوانمرده کماني تر نيست

دست و پايي نفسي نيمه نگاهي آهي .........

غير خونابه مگر ناله در اين حنجر نيست.

در کنار تو ام و باز به خود مي گويم

نه حسين، اين تن پوشيده به خون اکبر نيست

هر کجا دست کشيدم زتنت گشت جدا

از من اغوش پر و از تو تني ديگر نيست

ديدني گشته اگر دست و سر سينه تو

ديدني تر زمن و خنده آن لشگر نيست

استخوانهاي تو پشت پدر هر دو شکست

((باز هم شکر کنار من و تو مادر نيست.))

شاعر : حسن لطفي

لعنت بر قاتلان حضرت علي اکبر (عليه السلام) و پيروانشان




  صفحه بعد [1] [2] [3]  

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما