* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 22 آبان 1386 تعداد بازديد: 23582 
چرا اهل تسنن خمس را فقط موكول به زمان جنگ و غنائم آن ميدانند ؟
گروه عقائد شيعه  

سؤال كننده : تاري وردي

توضيح سؤال :

1-  بحث خمس بعنوان20%  از درآمد ؛ اعم از هر نوع درآمد تجارت ، زراعت ،... از چه تاريخي در شيعه جاري شد؟

2- چرا اهل تسنن خمس را فقط موكول به زمان جنگ و غنائم آن ميدانند ؟

3- چرا روحايت محترم مردم ايران را به اداي نماز در وقت پنج گانه كه در توصيه هاي شخصي مراجع نيز موجود است, تشويق نمي نمايند ؟ مطمئنا روحانيت نقش بسيار مهمي در احياي اين سنت پسنديده و فرهنگ سازي آن خواهند داشت .

پاسخ :

همه فقهاى اسلام معتقدند كه خمس و پرداخت يك پنجم از اموال در غنيمت هاى جنگى ، گنج و معادن طلا و نقره واجب است . ابن زهره حلبى مى گويد :

واعلم ان مما يجب فى الاموال الخمس و الذى يجب فيه الغنائم الحربيّة و الكنوز و معادن الذهب و الفضة بلاخلاف .

 سلسلة الينابيع الفقهيه (غنية النزوع) ، ج 5 ، ص 224 .

ولى در دو مورد ميان شيعه و سنى اختلاف نظر وجود دارد : يكى در وجوب خمس در سود كسب و تجارت و ديگرى در مصرف آن . البته بايد توجه داشت كه شيعه وجوب خمس در ارباح مكاسب را مشروط بر مازاد بودن بر هزينه و مؤنه يك سال مى داند و معيار در فهم مؤنه عرف است .

وجوب خمس در سود كسب و تجارت

ديدگاه شيعه

فقهاى شيعه معتقدند يكى از موارد وجوب خمس، مالى است كه از مخارج و هزينه هاى زندگى انسان در يك سال اضافه مانده است، خواه اين مال از راه تجارت يا زراعت و كشاورزى و يا حقوق ماهيانه كه دريافت مى شود ، در ذيل به بعضي از كلمات فقهاي شيعه اشاره مى شود :

شيخ مفيد رضوان الله عليه مي‌فرمايد :

 والخمس واجب فى كل مغنم قال الله عزوجل ( واعلموا انما غنمتم من شى فان لله خمسه وللرسول )والغنائم كل ما استفيد بالحرب من الاموال والسلاح و الثياب و الرقيق وما استفيد من المعادن والغوص والكنوز وكل ما فضل من ارباح التجارات و الزراعات والصناعات من المؤنة والكفاية فى طول السنة على الاقتصاد .

المقنعة ، ص 276.

 خمس واجب است در هر سودي . خداوند در قرآن مي فرمايد (بدانيد هر چه غنيمت برديد از هر چيزي پس يک پنجم آن براي خدا و رسول است ) وغنيمت هرچيزي است که در حرب مورد استفاده قرار گيرد مثل مال وسلاح و لباس و آنچه که بدست مي آيد از معدن وغواصي و گنج و هرچه که از سود تجارت و زراعت وصناعت زياد تر از هزينه متوسط سال باشد .

دلايل قول شيعه

فقهاى شيعه براى اثبات وجوب خمس در سود كسب و تجارت به كتاب و سنّت استناد كرده اند كه در ذيل به توضيح و شرح بعضي از آن ها مى پردازيم .

الف . قرآن

خداوند متعال مى فرمايد :

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .

انفال / 41 .

و بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد ، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است ، اگر شما به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل ، روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان يعنى روز جنگ بدر) نازل كرديم ، ايمان آورده ايد و خداوند بر هر چيزى قادر است .

نحوه استدلال: درآيه شريفه برموضوع «غنيمت» حكم وجوب خمس را مترتب ساخته است، در اين جا بايد ديد كه مقصود از غنيمت چيست؟ آيا مقصود غنيمت جنگى است يا هر فائده اى است كه انسان به دست مى آورد؟ ترديدى نيست كه براى فهم اين واژه مى بايست به لغت شناسان مراجعه كرد تا از آن راه علم به معناى لغات قرآن و سنّت حاصل گردد.

غنميت در لغت

با مراجعه به لغت معلوم مى شود كه غنيمت به معناى مطلق فائده اى است كه انسان به دست مى آورد و اختصاصى به غنيمت جنگى ندارد و در ذيل به ذكر كلمات برخى از لغت شناسان مى پردازيم :

خليل فراهيدى مي‌گويد :

 الغنم الفوز بالشى فى غير مشقة و الاغتنام انتهاز الغنم.

العين:  ماده غنم.

غنيمت بدست آوردن چيزي است بدون سختي واغتنام به معني استفاده از غنيمت است .

ازهرى مي‌گويد :

 قال الليث : الغنم ، الفوز بالشى و الاغتنام انتهاز الغنم .

تهذيب اللغة: ماده غنم .

ليث گفته است که : غنم يعني بدست آوردن چيزي واغتنام استفاده از غنيمت است .

ابن فارس مي‌گويد:

غنم اصل صحيح واحد يدل على افادة شى لم يملك من قبل ثم يختص بما اخذ من المشركين.

مقاييس اللغة ، ماده غنم.

غنم مصدري است که حروف اصلي آن صحيح است ( اصطلاح علم صرف) معناي آن فايده بردن از چيزي است که قبل از آن مالکش نبوده است .سپس مخصوص شد به آنچه از مشرکين گرفته مي شود .

ابن منظور مي‌نويسد :

الغنم الفوز بالشىء من غير مشقة.

 لسان العرب ، ماده غنم.

بدست آوردن چيزي است بدون مشقت

و...

همان گونه كه از گفتار و تصريح لغت شناسان به دست آمد اين كه غنم در لغت معناى وسيع ترى از غنيمت جنگى دارد و به معناى مطلق فائده اى است كه انسان بدون مشقت و سختى به دست آورده باشد ولى بعدها پس از نزول قرآن به خاطر جنگ هايى كه پيش آمد غنيمت بيشتر در معناى اموالى استعمال شد  كه از مشركان گرفته مى شد. بنابراين لفظ غنيمت در آيه بر همان معناى لغوى آن حمل مى شود مگر اين كه قرينه قطعى وجود داشته باشد كه مقصود از آن غنيمت جنگى باشد.

غنيمت در تفاسير اهل سنت

رشيدرضا در تفسير المنار غنيمت به كار رفته در آيه را به معناى وسيع ذكر كرده و آن را به غنائم جنگى اختصاص نداده است ولى معتقد است بايد معناى وسيع آيه فوق را به خاطر قيد شرعى مقيّد به غنائم جنگى كرد .

 تفسيرالمنار ، ج 10 ، ص 3.

 آلوسى نيز در تفسير روح المعانى غنم را در اصل لغت به معناى هر گونه سود و منفعت دانسته است .

وغنم في الأصل من الغنم بمعنى الربح

روح المعانى ، ج 10 ، ص 2.

غنم در اصل به معناي سود به کار برده مي شده است .

همان گونه كه از اظهارات اين مفسران معلوم شد غنيمت به كار رفته در آيه عموميت داشته و شامل مطلق فائده و منفعتى كه انسان در زندگى از هر راهى به دست آورده باشد، مى شود و غنيمت در آيه اختصاصى به غنيمت جنگى ندارد؛ اما برخى از آن ها معتقد بودند كه چون طبق روايات اهل سنّت غنيمت در عرف شرع در غنيمت جنگى انحصار پيدا كرده است، لازم است آن غنيمت را بر غنيمت جنگى منحصر نماييم ؛ ولى ما معتقديم مى بايست دلالت آيه بر مطلب را مستقلاً فهميد و در نهايت اگر با روايات ديگر تعارضى داشت، تعارض را علاج كرد و بر فرض اين كه روايات ديگرى از اهل سنّت بر انحصار خمس در غنيمت جنگى وجود داشته باشد به حد تواتر نمى رسند و طبق مبناى مشهور اهل سنّت در اصول فقه، خبر واحد نمى تواند عموم آيه را تخصيص بزند .

خمس غنيمت در روايات اهل سنّت

روايات بسيارى از پيامبر اكرم نقل شده كه به اصحاب خويش دستور به گرفتن خمس داده اند و يا هنگامى كه افرادى به ايشان مراجعه مى كردند در ضمن دستورات دينى، وجوب پرداخت خمس را يادآور مى شدند در حالى كه هيچ جنگ و نبردى هم در كار نبود . تا غنيمت جنگى از آن برداشت شود، در ذيل به برخى از آن روايات اشاره مى شود :

1. لما و قد عبدالقيس لرسول الله فقالوا: ان بيننا و بينك المشركين و انا لا نصل اليك الاّ فى اشهر الحرم خمرنا بجمل الامره ان عملنا به دخلنا الجنة و ندعو اليه من ورائنا. قال: آمركم باربع و انهاكم عن اربع، آمركم بالايمان بالله و هل تدرون ما الايمان؟ شهادة ان لااله الاّالله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة و تعطوا الخمس من المغنم .

صحيح البخارى ، ج 4 ، ص 250 و صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 35 .

در اين حديث پيامبر از اهالى عبدالقيس نخواسته است كه غنيمت هاى جنگى را پرداخت نمايند زيرا آنان از خوف مشركين نمى توانستند نزد پيامبر بيايند بنابر اين جنگى در كار نبوده تا مقصود از غنيمت در حديث غنيمت جنگى باشد.

2. بسم الله الرحمن الرحيم هذا عهد من النبى رسول الله لعمرو بن حزم حين بعثه الى اليمن، امره بتقوى الله فى أمره كله و ان يأخذ من المغانم خمس الله و ما كتب على المؤمنين من الصدقه من العقار عشر ما سقى البعل و سقت السماء و نصف العُشر مما سقى الغرب (اى الدلوا العظيمة) .

سيرة ابن هشام ، ج 4 ، ص 256 و فتوح البلدان ، ج 1 ، ص 81 .

3. من محمد النبىّ للفجيع و من تبعه و اسلم و اقام الصلاة و آتى الزكاة و اطاع الله و رسوله و اعطى من المغانم خمس الله .

الطبقات الكبرى ، ابن سعد ، ج 1 ، ص 270.

4. كتب لخبادة الازدى وقومه ومن تبعه: ما اقاموا الصلاة وآتوا الزكاة واطاعوا الله ورسوله واعطوا من المغانم الخمس الله و سهم النبى وفارقوا المشركين فانّ لهم ذمة الله وذمة محمدبن عبدالله .

همان، ص 305 و 304.

5 . كتب لملوك حمير : و آتيتم الزكاة و اعطيتم من الغنائم خمس الله و سهم النبى و صفيّه و ما كتب الله على الؤمنين من الصدقة .

سيره ابن هشام ، ج 4 ، ص 258.

6. كتب لنبى ثعلبة بن عامر : من اسلم منهم و اقام الصلوة و آتى الزكاة و اعطى خمس المغنم و سهم النبى و الصّفى .

اُسدالغابة، ج 3، ص 34.

7 . كتب الى بعض أفخاذ جهينه: من اسلم منهم و اقام الصلاة و آتى الزكاة و اطاع الله و رسوله و اعطى من الغنائم الخمس .

الطبقات الكبرى ، ج 1 ، ص 271 .

در اين نامه هايى كه پيامبر به قبائل مختلف عرب فرستاده است سه احتمال وجود دارد :

1. مقصود از غنيمت اموالى بوده كه آنان از طريق غارت و تاراج به دست آورده اند. اين احتمال درست نيست؛ زيرا حضرت به طور صريح از غارت گرى نهى فرموده است .

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «ان النهبة ليست باحلّ من الميتة» .

سنن ابو داود، ج 2، ص 12.

2. ممكن است مقصود غنائم جنگى باشد كه مسلمانان از طريق جنگ و جهاد به دست آورده اند اين احتمال نيز باطل است ؛ زيرا اولاً، جنگ و جهاد بدون اذن پيامبر جايز نبوده است و معلوم هم نيست كه از حضرت اذن گرفته باشند ، خصوصاً اهالى عبدالقيس كه امكان ارتباط با پيامبر را جز در ماه هاى حرام نداشتند ، علاوه بر اين كه پيامبر خودش غنائم جنگى را تقسيم مى كرد و معنا نداشته كه پيامبر از آنان بخواهد كه اين تقسيم را انجام دهند .

3. احتمال سوم اين كه مقصود از غنيمت ، كسب و تجارت باشد ؛ يعنى در همه موارد فوق پيامبر دستور داده كه مردم از مازاد بر كسب و تجارت خود خمس پرداخت نمايند .

الاعتصام بالكتاب و السنة ، ص 104.

جالب تر از همه اينها آنچه که در بخاري است که در آن آمده در عنبر و مرواريد خمس است !!! عنبر ماده ايست خوشبو که با غواصي يا شکار بعضي ماهي ها بدست مي آمد وموافق قول شيعه است . حال اهل تسنن که خمس را مربوط به غنائم جنگي مي دانند در کدام جنگ به مقابله با ماهي عنبر وبا قلاب ماهي گيري رفته اند خدا مي داند!!!

موارد خمس در كتب اهل تسنن :

همانطور كه از مبسوط سرخسي ج 2ص211 باب المعادن بدست مي آيد اهل تسنن خمس را تنها مربوط به چيزي مي دانند که از جنگ بدست آيد و لذا خمس در معدن را منوط به معدني مي کند که در زمين گرفته شده از کفار بدست آيد مانند گنج و لذا در وجوب خمس در لؤلؤ و عنبر اشکال مي کند . چون آن دو هيچ ربطي به جنگ ندارند اما ما در صحيح بخاري مي بينيم که در لولو وعنبر خمس است واين نمي تواند باشد مگر طبق نظر شيعه :

وهذا لأن المعنى الذي لأجله وجب الخمس في الكنز موجود في المعدن فإن الذهب والفضة تحدث في المعدن من عروق كانت موجودة حين كانت هذه الأرض في يد أهل الحرب ثم وقعت في يد المسلمين بإيجاف الخيل فتعلق حق مصارف الخمس بتلك العروق فيثبت فيما يحدث منها فكان هذا والكنز سواء من هذا الوجه

المبسوط للسرخسي ج2/ص211

اين (وجوب خمس در معدن) از آن جهت است که علتي که سبب وجوب خمس در گنج شد سبب وجود آن در معدن هم مي شود پس به درستيکه طلا و نقره در زمين درست مي شود از رگه هايي که در زمين به هنگام تسلط کفار حربي بر آن موجود بوده است سپس با جنگ به دست مسلمانان افتاده است پس حق خمس به آن رگه ها تعلق گرفته است پس هرچه که از ان رگه ها هم بدست آيد همان حکم را داردپس گنج ومعدن از اين جهت يکي هستند

اين کلام وي صريح است در اينکه اگر معدن در زمين مسلمانان باشد وبا جنگ از کفار بدست نيايد خمس ندارد.

ثم وجوب الخمس فيما يوجد في الركاز لمعنى لا يوجد ذلك المعنى في الموجود في البحر وهو أنه كان في يد أهل الحرب وقع في يد المسلمين بإيجاف الخيل والركاب وما في البحر ليس في يد أحد قط لأن قهر الماء يمنع قهر غيره ولهذا قال مشايخنا لو وجد الذهب والفضة في قعر البحر لم يجب فيهما شيء

المبسوط للسرخسي ، ج2 ، ص213 .

وجوب خمس در آنچه که از گنج بدست مي آيد به خاطر علتي است که در آنچه در درياست يافت نمي شود . وآن علت بودن گنج است در دست کفار حربي وسپس به دست مسلمانان افتاده است با جنگ . اما آنچه که در درياست در دست هيچ کس نبوده است چون آب مانع تسلط هيچ کس بر آن نبوده است (يعني مورد سلطه کفار نبوده) وبه همين دليل بزرگان ما گفته اند اگر چيزي از طلا يا نقره را در کف دريا پيدا کرد چيزي در آن نيست

اين کلام نيز صريح است در اين که طبق موازين عادي اهل تسنن به عنبر ولولو که از دريا مي آيد خمس تعلق نمي گيرد اما در صحيح بخاري مي بينيم :

صحيح البخاري ج2/ص544 باب ما يستخرج من البحر

وَقَالَ الْحَسَنُ فِي الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُ

تاريخ خمس در بين شيعه :

روايات خمس در نزد شيعيان از امير مومنان علي عليه السلام شروع  مي شود :

عن علي (ع):

 

عن علي ( عليه السلام ) قال : وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة  ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة  ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين )  فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57.

خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي .

 

 [ 12591 ] 1 - محمد بن الحسن بإسناده عن سعد ، عن يعقوب بن يزيد ، عن علي بن جعفر عن الحكم بن بهلول ، عن أبي همام ، عن الحسن بن زياد ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : إن رجلا أتي أمير المؤمنين عليه السلام فقال ، يا أمير المؤمنين إني أصبت مالا لا أعرف حلاله من حرامه ، فقال له : أخرج الخمس من ذلك المال ، فان الله عز وجل قد رضي من المال بالخمس ، واجتنب ما كان صاحبه يعلم .

شخصي نزد امير مومنان آمد وگفت من مالب بدست آورده ام که حلال آن را از حرامش نمي دانم .پس حضرت فرمودند خمس آن مال را بده پس بدرستيکه خداوند از اين مال به خمسش راضي است اما مقداري را که  صاحب آن را مي داني از آن پرهيز کن ( وبه صاحبش برگردان)

[ 12593 ] 3 - محمد بن علي بن الحسين قال : جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه السلام فقال : يا أمير المؤمنين أصبت مالا أغمضت فيه ، أفلي توبة ؟ قال : ائتني بخمسه فأتاه بخمسه ، فقال : هو لك إن الرجل إذا تاب تاب ماله معه .

وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 9 - ص 505 - 506

شخصي نزد امير مومنان آمد وگفت مالي بدست آورده ام که چشمم را بر روي آن بسته بودم (يعني توجه به حلال وحرام آن نداشتم) آيا راهي براي توبه دارم حضرت فرمودند خمس آن را به من بده پس شخص خمس را آورد . پس گفت آن براي تو باشد ( خمس را به خود وي بخشيدند) .پس بدرستيکه شخص وقتي توبه کند مالش هم پاک مي شود

پس مي بينيم که حتي امير مومنان هم خمس را مخالف با نظر اهل تسنن تفسير کرده اند .

خلاصه مطالب :

خمس حتي از زمان امير مومنان طبق نظر شيعه ترجمه مي شده است .

علت اختلاف اهل تسنن وجود رواياتي است که ادعا دارند خمس را فقط در جنگ واجب کرده است اما آن روايات دلالت بر مقصودشان نداشته وحتي در بعضي مخالف مقصودشان است .

جمع بين نماز ظهر و عصر وبين مغرب وعشاء

جواب سوال آخر : سه وقت نماز خواندن جزو مطالبي است که خود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بدان عمل نموده اند . وآن را جزو راحتي هايي مي دانند که خداوند براي امت ايشان قرار داده است  .

حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى قَالَ قَرَأْتُ عَلَى مَالِكٍ عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ جَمِيعًا فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ

صحيح مسلم ، ج1 ، ص489 ، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر

رسول خدا نماز ظهر وعصر را باهم خواندند ومغرب وعشاء را باهم ونه ترسي بود ( جنگي) ونه سفري

و حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ وَعَوْنُ بْنُ سَلَّامٍ جَمِيعًا عَنْ زُهَيْرٍ قَالَ ابْنُ يُونُسَ حَدَّثَنَا زُهَيْرٌ حَدَّثَنَا أَبُو الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ

قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا بِالْمَدِينَةِ فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ

قَالَ أَبُو الزُّبَيْرِ فَسَأَلْتُ سَعِيدًا لِمَ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ كَمَا سَأَلْتَنِي فَقَالَ أَرَادَ أَنْ لَا يُحْرِجَ أَحَدًا مِنْ أُمَّتِهِ .

همان .

رسول خدا نماز ظهر و عصر را در مدينه باهم خواندند که نه ترسي بود و نه سفري پس ابو الزبير مي گويد پرسيدم از سعيد که چر ا اينطور فرمودند . او گفت از ابن عباس همين را سوال کردم پس او گفت  : مي خواست که بر کسي از امتش سخت نگيرد .  و...

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 

 

 



    فهرست نظرات  
41   نام و نام خانوادگي:  مرتضي     -   تاريخ:  22 مرداد 92 - 19:10:27
با تشکر از پاسخ سريع و به هنگام شما. فقط بنده بازم قانع نشدم. 1-شما مي فرماييد که يک آيه وجوب زکات و ميگه، بنده که اطلاعات چنداني ندارم اما با نگاه به همين آيه شريفه ميشه ديد که چقدر اين آيه صريح ميگه: ميگه از اموالشان صدقه اي بگير تا آنانرا پاکيزه گرداند با آن و ... قشنگ و صريح ميگه از اموال نميگه غنيمت دستور ميده که بگير. در حاليکه آيه خمس اصلا اينطور نيست. حتي بنده در جايي ديدم که نوشته بود که در قرآن هر جا غنيمت يا ريشه هاش اومده منظور همون غنيمت بوده نه مسائلي مانند سود کسب. حالا سوالي که جوابمو توي پاسخ شما نگرفتم اين بود چرا قرآن که اينقدر ما اعتقاد داريم که تک تک کلماتش رو حساب کتابه مثلا به جاي "وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ..." نگفته "وَاعْلَمُوا أَنَّ اموالکم فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ..." که ديگه انقدر ان قلت توش در نياد؟؟ 2- شما مي فرماييد زکات مهم تر است چرا که عمومي تر است. دقيقا بنده هم همين نظرو دارم اما با فتاواي مراجع اعظام ما فکر نمي کنم مثلا به بنده که يک حقوق ثابتي آن هم در آينده خواهم گرفت اصلا زکاتي واجب گردد. زکات بر طلا و نقره مسکوک که با ان تجارت مي گردد واجب است. خوب اين براي قديم بوده. نبايد مراجع عزيزمون مثلا براي پول که الان به جاي طلا و نقره مسکوک است اجتهاد کنند و زکات بذارند؟ (البته چون بحثه خمسه نمي خواهم خيلي وارد بحث زکات شوم که بحث به بيراهه برود) . 3- پيرو 2 که ذکر کردم الان هم بيشتر مردم پول و سکه بهار آزادي و دلار و ... دارند. چرا بنا به فرمايش شما نبايد مثل صدر اسلام اينا زکات داشته باشه؟ 4- و در انتها بنا به فرمايش شما که مي فرماييد به خمس کمتر گوشزد مي شده تا مردم گمان سو نبرند حالا چرا اينقدر به خمس زياد اهميت داده مي شه؟ مگر باز هم مردم به مراجع و اين پول هايي که اين عزيزان مي گيرند (بنده مطمئنم که منفعت خودشونو انشاالله در آن دخيل نمي کنند) بدبين نمي شوند؟ خود رسول الله (ص) و حضرت علي (ع) بنده با تحقيقاتي که کردم به احتمال زياد خمسي دريافت نمي کردند و يا به قولي مثل زکات که نمايندگاني براي دريافتش مي فرستاندند عمل نمي کردند اما چطور الان مراجع مي گيرند و مردم بدبين نمي شوند؟ پس موضوع بدبيني و سو نظر مردم نمي تواند دليل باشد. بنده خداي نکرده نمي خوام با شما وارد بحث وجدل بشم اما بنظرم استدلال هاي شما با ايراد هاي فوق همراه بوده و احتمالا شما هم ايراداتي رو بر نظرات بنده داريد. خيلي خيلي مشتاق هستم تا مساله براي بنده روشن گردد. در انتها بايد بگم که بنده تمام مقاله فوق و نظرات و پاسخ هاي شما را مطالعه کرده بودم و در مورد آنچه به آن خمس تعلق مي گيرد تنها شبهه غنيمت بودن يا نبودن در ذهنم مانده که با پاسخ شما اميدوارم حل بشود. باز هم تشکر بابت پاسخگويي سريع شما. و بشر الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه والسلام عليکم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در مقاله فوق بيان شده است که براي فهم هر واژه اي بايد به لغت شناس رجوع کرد. در لفظ غنيمت نيز از زبان لغت شناسان نقل شد كه غنيمت به معناى مطلق فائده اى است كه انسان به دست مى آورد و اختصاصى به غنيمت جنگى ندارد.
جهت روش شدن مطلب نکاتي را ذکر مي کنيم:
1- کلمه غنيمت و غنِم يغنُمُ با هم تفاوت دارد؛ اگر کلمه غنيمة در آيه آمده بود بعيد نبود که منصرف به غنيمت جنگ باشد اما آيه شريفه از کلمه غنيمة استفاده نکرده و از واژه غنمتم استفاده کرده به صيغه ماضي. هنگامي که به لغت مراجعه مي­ کنيم اين واژه، مخصوص غنيمت جنگ نيست بلکه به معني استفاده و کسب يک چيز است خواه بدون زحمت يا با زحمت اندک. استعمال هاي عادي ما هم به همين شکل است. مي­ گوييم غنمت فلان شيء يعني بدون زحمت و به آساني به آن دست يافتم. پس اگر انصراف مقبول باشد در کلمه «غنيمة» است نه در کلمه غنم و غنمتم و در آيه کريمه هم کلمه غنمتم آمده و بر اين اساس به اطلاق غنمتم تمسک مي­ کنيم و مقتضاي اطلاق هم شمول هر فايده است خواه با جنگ به دست آمده باشد يا غير جنگ مانند مؤونه مازاد.
2-همچنين نکته ديگري که بايد در اينجا مورد توجه قرار گيرد اين است که  بعد از کلمه «غَنِمْتُمْ» ، « مِنْ شَيْ‏ءٍ» آمده است که در قواعد عربي چنانچه لغت « مِنْ» قبل از کلمه اي بيايد که نکره باشد ، به معناي «هر» ترجمه مي شود و در مجموع بدين صورت ترجمه مي شود که « بدانيد چنانچه غنيمتي از هر چيز بدست آورديد ، پس براي خدا  و براي رسول ....است 
3-گذشته از همه اينها، در روايت معتبري (معروف به صحيحه علي بن مهزيار)، امام جواد عليه السلام غنيمت در آيه را به معناي گسترده‏اي در نظر گرفته و آن را به درآمد كسب تفسير نموده است. در بخشي از آن آمده است: «فاما الغنائم و الفوائد فهي واجبة عليهم في كل عام قال الله تعالي: و اعلموا انما غنمتم من شي‏ء فان لله خمسه...».وسائل الشيعه، ج 6، باب 8، ابواب ما يجب فيه الخمس، ح 5. در اين حديث امام‏ عليه السلام واژه «الفوائد» را در كنار «الغنائم» جاي داده و هر دو را مصداق آيه قلمداد نموده است و ترديدي نيست كه منظور از «فوايد» هر گونه سود و درآمدي است كه به انسان مي‏ رسد. بنابراين از مجموع موارد و قراين ياد شده، به دست مي‏ آيد كه خمس درآمد در قرآن، به صراحت از آن ياد شده و بر وجوب آن دلالت مي‏ كند؛ به ويژه آنكه حضرت‏ عليه السلام نيز از آن معناي وسيعي را دريافته و براي ما تبيين و تفسير كرده است. چنانچه كسي در تمام آنچه كه بيان شد، اشكال كند و آيه را در خمس غنايم جنگي منحصر كند، در پاسخ خواهيم گفت: به جز قرآن، روايات متعددي از ائمه ‏عليهم السلام وارد شده است كه به خوبي بر وجوب خمس درآمد دلالت مي‏ كند
بنابراين در بيان لفظ غنمتم که عموميت دارد مصلحتي است که در لفظ اموالکم نيست
اما درباره سوال دومتان گفتيم که مقصود مصرف زکات بود که عمومي تر است نسبت به خمس
اما در خصوص سوال سومتان بايد عرض شود که زکات به هر طلائي تعلق نمي گيرد بلکه به طلاي مسکوک يعني سکه رايج براي معامله تعلق مي گيرد مانند سکه هايي که در زمان سلاطين گذشته در خريد و فروش رايج بوده و به عنوان ثمن رد و بدل مي شده است که اگر به حد نصاب برسد بايد زکات آن را بدهد.و سکه هاي طلاي امروز سکه رايج معاملي نيست و به نظر بسياري از فقها زکات ندارد
در باره مطلب چهارم نيز بايد بگوييم در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله ، چون فقر عمومي بر جامعه حاکم بود و مسلمانان به جهت تنگدستي ، قدرت پرداخت خمس را نداشتند از اينرو پيامبر (ص) از جمع اوري خمس صرف نظر کردند. در عصر ائمه (عليهم السلام)تا زمان امام باقر (ع)به دليل خفقان حاکم بر ان زمان و فشارهايي که حاکمان بر ائمه و پيروانشان داشتند اين فريضه به اجرا در نيامد زيرا جمع اوري اموال را از وظايف حاکم و سلطان مي دانستند و اگر شخص ديگري اقدام به اين کار مي کرد به اتهام جمع اوري سلاح و توطئه عليه حکومت ، تحت تعقيب و مجازات قرار مي گرفت. اما از زمان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وكلاي حضرات معصومين عليهما السلام از مردم خمس را جمع آوري مي كردند . خود عمل ساير معصومين قرينه است كه در زمان حضرت علي عليه السلام زمينه موجود نبوده براي اجرا، نه اينكه وجوب خمس نبوده. و به مواردي در مقاله فوق  اشاره  شد که حضرت علي عليه السلام خمس را از مردم دريافت مي کردند.
  بنابراين لفظ «غنمتم» در قرآن مجيد صرفاً به غنايم جنگي اختصاص ندارد؛ در روايات پيشوايان ما در تعريف غنيمت آمده است: «هي الإفادة يوماً بيوم؛غنيمت منفعت روزانه کسب وکار است». کافي، ج1، ص544.  و يا «ما أفاد النّاس من قليل أو کثير؛ آنچه را مردم از فايده وسود مي رسد، خمس به آن تعلق مي گيرد چه کم باشد وچه بسيار».
و اصل يادکرد يا عدم يادکرد نام چيزي در قرآن يا ميزان تکرار نام آن در مصحف شريف فقط تابع اهميت يا بي اهميتي آن چيز نيست، بلکه تابع مصالح بسيار وحکمت هاي بي شماري است که اهميت شيء فقط يکي از آنهاست. بنابراين اگر در قرآن نام چيزي تکرار شود نشان دهنده اهميت آن نيست و عکس اين معنا نيز صحيح است: يعني اگر نام چيزي يا شخصي در قرآن نيامده هرگز بي اهميتي آن را ثابت نمي کند. و اگر در قرآن زکات بيشتر از خمس ذکر شده است دليل بر بي اهميتي خمس نيست.اگر ذکر کردن نام کسي يا چيزي در قرآن کريم،  ملاک اهميت آن چيز يا آن شخص باشد، مي بايست نام مبارک رسول خاتم صلّي الله عليه وآله بيشتر از ديگر پيامبران در قرآن مي آمد؛ زيرا مقام پيامبر صلي الله عليه و آله از همه بيشتر است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
42   نام و نام خانوادگي:  اسکندر مرادي     -   تاريخ:  23 مهر 92 - 20:04:13
بسم الله سلام
خمس در قرآن
اميد است حفظ ارتباط آيات در هر سوره از جمله در سوره انفال و کليت قرآن در حد توان و توفيق حاصل شود.
سوره انفال سرشار از تاکيد بر ارتباط مومنين باهم است. بر استفاده از اموال عمومي براي اصلاح امور بينشان تاکيد ميکند.از فتنه و مشکلاتي که نه فقط گريبان خاطيان را خواهد گرفت بلکه گريبانگير تمام افراد جامعه خواهد شد برحذر ميدارد.دوستي مال دنيا مذمت ميشود.ولايت مومنين اعم از مهاجرين و انصار بر يکديگر موکدا بيان ميشود.
ضمن آيات 65 و66 سوره انفال مومنين در حد و اندازه هايي از قدرت ايمان و جهاد معرفي ميشوند که قادر هستند 20 نفري حريف 200 نفر از کافرين باشند و يا 100 نفرشان در مقابل 1000 نفر از آنها.
اين قدرت و توان براي ايشان با داشتن ضعف ايماني بهنگام جنگي که در سوره انفال به آن اشاره ميشود کاهش ميابد در نتيجه 100 نفر از آنها ميتوانند در مقابل 200 نفر قرار بگيرند.داشتن قدرتي باندازه يک پنجم.
اگر مومنين در حد و اندازه هاي ايماني شايسته بودند چقدر از غنائم جنگي را به فقرا ميدادند و چقدر تسليم فرمان پيامبر ميبودند؟
واضح است که در حد شايسته تمام آنچه غنيمت ميگرفتند تقديم رسول الله ميکردند و اصلا دست نمي زدند و منتظر ميماندند تا ايشان چه دستوري دهد.آنها براي غنيمت جنگ نمي کردند در راه مستضعفين و کمک به آنها فداکاري ميکردند و در جستجوي رضوان الهي بودند. از غنائم براي تجهيزات جنگي براي دفعات بعدي استفاده مينمودند.
حالا که در يک پنجم از توان ايماني هستند و بدنبال غنيمت بوده و حتي زودتر از زمان لازم ميخواهند بابت اسرا فديه بگيرند خداوند به آنها تخفيف ميدهد و ميخواهد در حد يک پنجم تقديم رسول الله نمايند و به فقرا کمک شود و بقيه مال خودشان باشد و برآنها ميبخشد و آنها را مي آمرزد.
اشارات در علت بيان خمس غنائم را در آيات40 و 41 ببينيم. ببينيد چقدر مفصل مختصات زماني و مکاني خاص را بيان ميکند.
اين حکم براي زمان و مکان خاص بوده ولي انتظار بيش از اين ها بوده و هست...
والسلام
quranmizan.com
43   نام و نام خانوادگي:  محمد اسدپور     -   تاريخ:  24 دي 92 - 17:40:24
سلام عليک،باتشکر،احاديث امامان معصوم درارتباط باخمس راهم اشاره نماييد.تشکر
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
روايات درباه خمس در منابع شيعيان فراوان است که به چند مورد اشاره مي کنيم:
1-عن علي عليه السلام قال : وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة  ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة  ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين )  فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57.
خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي .
2-محمد بن الحسن بإسناده عن سعد ، عن يعقوب بن يزيد ، عن علي بن جعفر عن الحكم بن بهلول ، عن أبي همام ، عن الحسن بن زياد ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : إن رجلا أتي أمير المؤمنين عليه السلام فقال ، يا أمير المؤمنين إني أصبت مالا لا أعرف حلاله من حرامه ، فقال له : أخرج الخمس من ذلك المال ، فان الله عز وجل قد رضي من المال بالخمس ، واجتنب ما كان صاحبه يعلم .
شخصي نزد امير مومنان آمد وگفت من مالب بدست آورده ام که حلال آن را از حرامش نمي دانم .پس حضرت فرمودند خمس آن مال را بده پس بدرستيکه خداوند از اين مال به خمسش راضي است اما مقداري را که  صاحب آن را مي داني از آن پرهيز کن ( وبه صاحبش برگردان)
3 - محمد بن علي بن الحسين قال : جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه السلام فقال : يا أمير المؤمنين أصبت مالا أغمضت فيه ، أفلي توبة ؟ قال : ائتني بخمسه فأتاه بخمسه ، فقال : هو لك إن الرجل إذا تاب تاب ماله معه .
وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 9 - ص 505 - 506
شخصي نزد امير مومنان آمد وگفت مالي بدست آورده ام که چشمم را بر روي آن بسته بودم (يعني توجه به حلال وحرام آن نداشتم) آيا راهي براي توبه دارم حضرت فرمودند خمس آن را به من بده پس شخص خمس را آورد . پس گفت آن براي تو باشد ( خمس را به خود وي بخشيدند) .پس بدرستيکه شخص وقتي توبه کند مالش هم پاک مي شود
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
44   نام و نام خانوادگي:  م.ه     -   تاريخ:  07 فروردين 93 - 19:31:25
با سلام
سوالي كه براي من مطرح اين است كه با توجه به اينكه در مواردي كه ابهامي درباره كلمه اي پيداست.بايد به ارتباط به آيات قبلي و بعدي دقت شود در آيه 39 مومنان به جنگ با كفار تشويق شده اند.در آيه 40 خداوند مژده ياري در برابر مشركان را به مومنان داده است. و در آيه 41 فرموداند كه آنچه را كه غنيمت برديد بايد خمس ان را بپردازيد .در آيات بعدي در رابطه با كمك خداوند به مومنان در برابر جنگ با مشركان است.
آيا نمي توان اين استنباط را كرد كه اين واژه مربوط با غنيمت جنگي است
همچنين در معني واژه غنيمت آمده مالي كه بدون سختي عايد گردد در حاليكه براي بدست آوردن روزي كه ممكن است در انتهاي سال خمسي مبلغي مازاد باشد حاصل تلاش يكسال است
با تشكر لطفا راهنمايي فرمايييد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين آيه خداوند در ضمن بيان حکم غنائم جنگ بدر يک مساله کلي را بيان داشته است و مي فرمايد: «انما غنمتم من شي فلله خمسه» يعني هر آنچه بدست آوريد خمس دارد همين عام بودن آن مانع است از اينکه آن را فقط مربوط به جنگ بدر بدانيم مضاف به اينکه رسول الله در نامه هاي خود مردم نقاط مختلف را به پرداخت خمس امر مي کرد و در اين مورد روايات فراواني در کتب شيعه و سني آمده است.
ثانياً اگر به نظر شما مشقت نقش محوري دارد نظر شما در مورد اموالي که انسان بدون مشقت بدست مي آورد و از غنائم جنگي نيست چيست؟ آيا در آنها خمس هست يا نه؟
ثالثاً اگر بدست آوردن ربح مکاسب و مخارج زندگي به نظر شما مشقت دارد بطريق اولي غنائم جنگي داراي مشقت خواهد بود زيرا گاهي فرد در ضمن آن جان خود را از دست مي دهد و يا جراحتهاي زيادي بر مي دارد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
45   نام و نام خانوادگي:  محبوب مهر نواز     -   تاريخ:  11 فروردين 93 - 09:17:00
1- چقدر خوب است تمام مفاد ومحتوي آيات ، روايات وسيره ي عملي ائمه معصومين را كه فقها عظام به آنها استناد مي كنند و با استفاده از آنها اجتهاد مي نمايند ونهايتا فتوا مي دهند را به انضمام منابع ومآخذ مربوطه در اختيار علاقمندان قرار گيرد !
2- در خصوص نحوه مصرف خمس نيز به ارائه مبسوط مطالب نياز جدي وجود دارد ودر اين زمينه ميان فقها معاصر وفقهاء متقدم اختلافات عمده واساسي وجود دارد حتي در يكي از كتب فقهي ( نقل به مضمون) : فتوا داده شده بود كه خمس مال را دفن كنند تادر زمان ظهور امام معصوم خرج شود!!!
اين كه فقها در برخي از مسائل اختلاف راي داشته باشند معقول وپسنديده است چون ازمفهوم اجتهاد همين برمي آيد اما به هر حال منابع فقهي يكسان واصول استنباط فقهي علي السويه در اختيار همه است پس اين همه اختلاف نظر چرا ؟!
3- به نظر مي آيد در موضوعا ت مالي مقوله هايي مانند خمس وزكواة ، بيع وشرا ، كنز وصيد و...كليات مورد اتفاق فقها به طور صريح بيان ومنتشر شود و آموزش داده شود تا حد اقل، مردم در خصوص اصل مسئله ( به علت وجود جزئيات خيلي زياد) دچار سردر گمي نشوند و به سهولت بتوانند به تكليف خود عمل نمايند
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ منابع اجتهاد، قرآن و کتب اربعه و وسائل الشيعه و مستدرک آن و ديگر کتب حديثي مي باشد که در دسترس همه وجود دارد و در سايتها موجود مي باشد. اختلاف علما هم در خمس بسيار ناچيز است. در دسترس بودن اين منابع هم مشکلي از سردرگمي را در صورت پذيرفتن چنين ادعايي، حل نمي کند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
46   نام و نام خانوادگي:  علي-موسوي     -   تاريخ:  25 فروردين 93 - 15:01:46
با سلام بنظر من اينکه فرموديد در صدر اسلام وضع مسلمانان خوب نبوده ودرامدي نداشتند که خمس بدهند درست نيست . زيرا حداقل پس از فتوحات اسلام در زمان خليفه هاي اول ودوم وسوم مسلمانان ميليونها درهم ودينار بدست اورده بودند نگاهي به اموال طلحه وزبير و... بيندازيد حرف از هزار شتر وهزار کنيز وبرده واموال وطلا هست لذا بايد خمس مسله اي همه گير مي بود ولي اثري از ان نيست !واينکه چند صد سال بعد برخي مراجع اين پولها را گفتند که بريزند در دريا يا دفن کنند تا وقتي امام زمان ظهور فرمودند از ان استفاده کنند نيز به اين موضوع صدمه ميزند لطفا روشنگري کنيد .
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ چنانکه بيان شد اين مساله در روايات معصومين بيان شده گويا توجه کافي به مقاله نکرده ايد! دوباره روايات را ببينيد. ائمه عليهم السلام مساله خمس را تبيين و وجوب آن را توضيح داده اند در کتاب وسائل الشيعه باب خمس روايات فراواني در اين مورد آمده است.
اموالي که از فتوحات به مرکز حکومت مي رسيده هم قبل از تقسيم، خمس آنها به حکومت مي رسيده است اينطور نبوده که آنها خمس نمي داده باشند ولي چون امام معصوم در راس حکومت نبوده انحرافهايي در آن وجود داشته است.
نامه ها و روايات کتب اهل سنت بر خمس در اشياء مختلف گوياست برخي از نمونه هاي آن در متن بيان شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
47   نام و نام خانوادگي:  طالب حقيقتم     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 93 - 19:30:56
سلام
1- در اينكه خمس وجود دارد شكي نيست
2- يك آيه فقط درباره ي خمس آمده آنهم معنايش مورد اختلاف شيعه و سني است كه غنيمت جنگي منظور بوده يا هر نوع غنيمت و بهره از مال و تجارت و آيات فراوان در مورد دادن زكات آمده است
3- روايتي است كه همه شنيده يا مطالعه فرموده ايد : بني الاسلام علي خمس : علي الصلاة و الزكاة والحج و الصوم و الولاية و لم ينادد بشئ كما نودي بالولاية
آيا شما در اين روايت حرفي از خمس مي بينيد كه انقدر براي آن در منبرها سخنراني ميكنيد كه مردم بيايد خمس بديد؟
4- از زكات به دفعات متعدد در قرآن نام برده شده (يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة ) كه ناظر به اهميت زكات دادن است و حال آنكه اكثر افراد جامعه ما زكات برايشان واجب نمي شود در حالي كه خمس با همان يك آيه كه استناد مي كنيد تقريبا برهمه واجب مي شود يعني خمس گرفتن از زكات گرفتن در مقام عمل اهميتش در جامعه ي ما بيشتر است حال آنكه اگر اين قدر همگاني بود چرا قرآن جاي واژه ي خمس و زكات را عوض نكرده تا مردم هم بدانند آخر كدامش مهم تر است؟و جهان شمول تر؟ كه اين همه در باب زكات آمده و يكبار هم خمس؟
5- در تفاسير نمونه و الميزان آمده است : كه خمس دادن همان ماليات دادن به حكومت تلقي مي شود كه پيامبر آن را مي ستاند و در زماني كه پيامبر نيست مصداق سه كلمه ي لله و للرسول و لذي القربي همان رهبر حكومت اسلامي است كه وظيفه دارد آن را بگيرد و خرج كند در محل مصارفي كه آمده است
6 - در متون فقهي علما آمده است كه پرداخت ماليات كفايت از خمس نمي كند حال آنكه اصل خمس گرفتن يك نوع ماليات گرفتن است ولي چون حكومت و دولت نمي تواند از مردم خمسشان را بگيرد و حساب دقيق اموال مردم را در دست ندارد و برخي از مردم هم مي توانند در پرداخت خمس بهانه جويي كنند فكر ميكنم بنا به اين علت است كه ماليات دادن كفايت از خمس نمي كند ولي اصلش همان است
مثلا از يك كارمند آموزش و پرورش بيشتر از يك پنجم( 20 %) مال او را حكومت و دولت به عنوان ماليات مي گيرد
7 - حال كه وظيفه ي رهبر جامعه و حكومت است كه خمس را از مردم بگيرد وهمه ي خمس طبق تفسير آيه نزد او(حكومت) جمع شود چرا دفاتر مراجع هركدام براي امور خود خمس مي گيرند؟
در هر قسمت اگر جوابي نداشتيد خواهشمندم توجيه نفرمائيد
از روايات شيعه هم درباره ي خمس زياد شنيده ايم استناد به آن ها نكنيد هرچند طبق شواهد اندك است مثل همان يك آيه كه در قرآن آمده است.
دو قسمت ديگر از سوالم مانده بود كه در قسمت ارسال پرسش اضافه كرده ام پاسخ كل پرسش به علاوه ي آن دو قسمت را به ايميلم بفرستيد
باتشكر
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
1. در نظر ما قرآن و سنت معصومين عليهم السلام هر دو ملاک استنباط احکام است و در سخن و عمل و تقرير معصومين عليهم السلام مساله خمس بصورت متواتر و يقيني به اثبات رسيده است.
2. ملاک بيان مسائل در قرآن بر عهده خداوند و فلسفه آن بر ما مخفي است ولي حکمت خداوند جلوي هر اعتراضي را از فرد مسلمان که تسليم فرامين الهي است مي گيرد ؛ اينکه خداوند بر کدام مساله در قرآن تاکيد نموده و بر کدام تاکيد ننموده و يا در مورد کداميک آيات فراواني آورده و در مورد کداميک فقط اشاره نموده و يا کداميک را مقرون توحيد نموده به ما ربطي ندارد، دنيا دار امتحان است و ممکن است همين مساله وسيله امتحان الهي باشد.
3. مبلغين و روحانيت شيعه هم در همه موضوعات سخن مي گويند و اين مساله در نظر آنها خصوصيت خاصي ندارد. اينکه جنابعالي اتفاقاً تنها در اين موضوع مستمع اين عزيزان بوده ايد دليل تعميم اين موضوع بر همه نمي شود.
4. اما در مورد حديث «بني الاسلام ...» مساله خمس در اين روايت آمده است و اتفاقاً مهمترين آنها دانسته شده است! مگر مساله خمس از ولايت جداست؟ مگر مي شود ولات پذيري فردي را بدون اعتقاد او به مساله خمس امضا نمود؟ چه افراد زيادي در طول تاريخ با همين مساله از همراهي با کاروان ولايت پذيران بازمانده اند.
5. آياتي که به مساله زکات اشاره مي کنند فقط ناظر به معني اصطلاحي زکات نيستند بلکه زکات به معني مطلق صدقات و برآوردن نيازهاي نيازمندان حتي در امور معنوي و... است مگر شما روايت «زکات العلم نشره» و... را نشنيده ايد؟
6. به هيچ عنوان خمس، ماليات مصطلح در جامعه ما نيست و در اين تفاسير چنين چيزي مبکار نرفته است و در اين مورد خلطي پيش آمده. مراجع بارها در استفتائاتي که از دفاتر آنها شده بر اين مساله تاکيد کرده اند که به چند نمونه در اين مورد اشاره مي شود:
أ) امام خميني (ره): استفتائات , ج1 ص 373
ماليات مربوط به مقررات دولت اسلامى است و بابت خمس و زكاة حساب نمى‌شود.
ب) آيت الله تبريزي (ره): استفتائات , ج1 ص 193
باسمه تعالى؛ ماليات جاى خمس و زكات محسوب نمى‌شود، و الله العالم.
ج) مقام معظم رهبري: أجوبة الاستفتاءات، ص 222‌
كسانى كه قانون شامل آنان مى‌شود، واجب است، و مالياتِ پرداختى هر سال از مئونه همان سال محسوب است، ولى از سهمين مباركين محسوب نمى‌شود، بلكه بر آنان دادن خمس درآمد سالانه‌شان در زائد بر مئونه سال به طور مستقل، واجب است.
د) آيت الله مکارم شيرازي: استفتائات, ج1, ص105
ماليات شبيه ساير هزينه‌هاست و جزء هزينه سال محسوب مى‌شود و بابت خمس محسوب نمى‌شود.
ه) آيت الله صافي: جامع الاحکام , ج1, ص203
ماليات را نمى‌شود از خمس حساب كرد و خمس درآمد موجود در آخر سال واجب است پرداخت شود ولى اگر بعد از پرداخت ماليات چيزى نداشته باشيد خمس به شما تعلّق نمى‌گيرد.
7. خمس مربوط به درامد اضافي افراد است نه تمام دارايي آنها و به چهار پنجم باقيمانده هم هيچ گاه در سالهاي آينده دوباره خمس تعلق نمي گيرد.
8. در آيه دستوري مبني بر تجميع اموال خمس وجود ندارد بلکه مساله بر عکس است. مراجع هم خمس را در امور شخصي خود استفاده نمي کنند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به  شبهات
(1)
48   نام و نام خانوادگي:  javad     -   تاريخ:  11 خرداد 93 - 09:14:52
خسته نباشيد
49   نام و نام خانوادگي:  آذري     -   تاريخ:  18 خرداد 93 - 11:46:18
خداوند هيچ انساني را بر ديگري برتر قرار نداه مگر به تقوي. سادات چرا ارجحيت دارند من نمي دانم ؟؟ با قرآن ما جور درنمي آيد؟؟؟؟؟ در ضمن خمس فقط مختص غنايم جنگيه . فقط فقهاي شيعه هستند که از مال مردم به عنوان خمس مي گيرند و خرج زندگي خود و طلاب مي کنند . چرا در مذاهب ديگر نيست. چرا پيامبر و حضرت علي خمس از درآمد نگرفته است. و......
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
1. احترام به سادات احترام به رسول الله صلي الله عليه و آله است و بر ما لازم است از اين جهت که آنها منتسب به رسول الله اند آنها را احترام کنيم و الا نزد خداوند کرامت افراد به تقواست و در آن دنيا قدر افراد به تقواي انها سنجيده مي شود.
2. در مورد خمس هم در متن مقاله به تفصيل بيان شده است چشمهاي خود را باز کنيد و مطلب را بخوانيد و مانند بقالهاي سر کوچه! مطالب ديگران را اين طرف آن طرف نقل نکنيد.
3. خمس خرج تبليغ دين و امور عام المنفعه مي شود که بخشي از آن به طلاب بخاطر تبليغ دين داده مي شود.
4. فقهاي ديگر مذاهب اسلامي، اهل بيت عليهم السلام را به عنوان امام و خلفاي الهي قبول ندارند تا قرار باشد حق آنها را بگيرند و در امور مورد صلاح خرج کنند. خمس سهم امام و سادات است که به دستور اهل بيت بايد به اعلم از مراجع تقليد پرداخت شود.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
50   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا مالکي     -   تاريخ:  04 شهريور 93 - 22:43:53
با سلام من 52سالم است وتا حالا خمسم را نداده ام و با پيش نماز مسجدمان مطره کرده ام فرموده اند حدود ؟؟؟ تومان بايد پرداخت کنم ولي درحالي که من فقط 40ميليون در بانک دارم واز سود ان مخارج اجاره وخانواده ام را ميدهم وبيکار هستم تکليف من چيست؟
جواب نظر:
باسلام
برادر گرامي؛ به دفتر مرجع تقليد خود مراجعه کنيد. بين مراجع در محاسبه و مصاديق خمس کمي تفاوت است و اينطور نيست که به همه چيز خمس تعلق گيرد و در متعلقات خمس هم بجهت اينکه شما اصلا تا بحال خمس نداده ايد بعضا به مقدار کمتر مصالحه مي شود و در صورت عدم توانايي در پرداخت خمس مي توانيد دستگردان کرده و مقروض شويد و بعداً که وضعتان بهتر شد بدهيد يا تقسيط شود. به هر حال نياز است به دفتر مرجع تقليد خود مراجعه نماييد تا شما را راهنمايي کنند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




  [1] [2]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما