* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 24 مهر 1393 تعداد بازديد: 1235 
خطبه غدير را با سند صحيح بيان فرماييد؟
گروه امامت و خلافت  

 سوال:خطبه غدير را با سند صحيح بيان فرماييد؟

جواب:[1]حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه قال : حدثنا محمد بن - الحسن الصفار ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب ، ويعقوب بن يزيد جميعا ، عن محمد بن أبي عمير ، عن عبد الله بن سنان ، عن معروف بن خربوذ ، عن أبي الطفيل عامر بن واثله عن حُذَيْفَة بن أُسَيْدِ الغِفاري قالَ : لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ مِنْ حَجَّةِ الْوِداعِ وَ نَحْنُ مَعَهُ ، أَمَرَ أَصْحابَهُ بِالنُّزُولِ ، فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنازِلَهَمْ ، ثُمَّ نُودِيَ بِالصَّلاةِ ، فَصَلَّى بِأَصْحابِهِ رَكْعَتَيْنِ ، ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْهِمْ فَقالَ لَهُمْ :

اِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطيفُ الْخَبيرُ اَنِّي مَيِّتٌ وَاَنَّكُمْ مَيِّتُونَ ، وَكَاَنِّي قَدْ دُعِيْتُ فَأَجَبْتُ ، وَاِنِّي مَسْؤُولٌ عَمَّا اُرْسِلْتُ بِهِ اِلَيْكُمْ ، وَعَمَّا خَلَّفْتُ فيكُمْ مِنْ كِتابِ اللَّه وَحُجَّتِهِ ، وَاَنَّكُمْ مَسْؤُولُونَ عَمَّا اُرْسِلْتُ بِهِ اِلَيْكُمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فيكُمْ مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ ، وَ اَنَّكُمْ مَسْؤُولُونَ فَما اَنْتُمْ قائِلُونَ لِرَبِّكُمْ ؟

قالُوا : نَقُولُ : قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جاهَدْتَ ، فَجَزاكَ اللَّهُ عَنَّا اَفْضَلَ الْجَزاءِ .

ثُمَّ قالَ لَهُمْ: اَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ ، وَ اَنِّي رَسُولُ اللَّهِ اِلَيْكُمْ ، وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ اَنَّ النَّارَ حَقٌّ ، وَ اَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوتِ حَقٌّ ؟ فَقالُوا: نَشْهَدُ بِذلِكَ . قالَ: اَللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلى ما يَقُولُونَ .

اَلا وَ اِنِّي اُشْهِدُكُمْ اَنِّي اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مَوْلايَ وَ اَنَا مَوْلى كُلِ‏ّ مُسْلِمٍ ، وَ اَنَا اَوْلَى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ، فَهَلْ تَقِرُّونَ [لِي‏] بِذلِكَ وَ تَشْهَدُوُنَ لِي بِهِ ؟

فَقالُوا : نَعَمْ ، نَشْهَدُ لَكَ بِذلِكَ .

فَقالَ: اَلا مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَاِنَّ عَلِيّاً مَوْلاهُ ، وَ هُوَ هذا .

ثُمَّ اَخَذَ بِيَدِ عَليٍّ فَرَفَعَها مَعَ يَدِهِ حَتَّى بَدَتْ آباطُهُما، ثُمَّ قالَ :

اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ .

اَلا وَ اِنِّي فَرَطُكُمْ وَ اَنْتُمْ وارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوضَ [ حَوْضِي ] غَداً ، وَ هُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ ما بَيْنَ بُصْرى وَ صَنْعاءِ، فِيهِ اَقْداحٌ مِنْ فِضَّةٍ ، عَدَدَ نُجُومِ السَّماءِ .

اَلا ، وَ اِنِّي سائِلُكُمْ غَداً ، ماذا صَنَعْتُمْ فيما اَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَيْكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هذا ، اِذا وَرَدْتُمْ عَلَيَّ حَوْضِي ؟ وَ ماذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ مِنْ بَعْدِي ؟

فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ خَلَّفْتُمُونِي فيهِما حِيْنَ تَلْقُونِي؟

قالُوا : وَ ما هذانِ الثَّقَلانِ يا رَسُولَ اللَّهِ ؟

قالَ : اَمَّا الثَّقَلُ الْاَكْبَرُ فَكِتابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ، سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي فِي اَيْديكُمْ ، طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِاَيْديكُمْ ، فيهِ عِلْمُ ما مَضى وَ ما بَقِيَ اِلى اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَ أمَّا الثَقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَليفُ الْقُرْآنِ وَ هُوَ عَليّ‏ُ بْنِ أبي‏ طالِب وَ عِتْرَتُهُ ، وَاِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتَّى يَرِدا عَلَيَّ الْحَوْضَ[2]

ترجمه روايت:

معروف بن خربوذ از أبى الطفيل عامر بن واثلة، و او از حذيفة بن اسيد غفارى نقل كرده است كه: زمانى كه حضرت رسول‏اكرم ( ص ) از آخرين سفر حج بر مى‏گشتند، و ما هم در خدمت آن وجود گرانمايه بوديم، ايشان به اصحاب امر فرموند كه همه بايستند . مردم اطاعت كردند و در جايگاهشان قرار گرفتند . سپس مردم به نماز فرا خوانده شدند، و دوركعت نماز گزارده شد .

آنگاه رو به مردم كردند و اينچنين به سخن آغاز نمودند:

«خداوند لطيف و خبير مرا آگاه نمود كه بسوى او مى‏روم و شما نيز، عاقبت رهسپار كوى دوست خواهيد بود .

من دعوت حق را لبيك مى‏گويم و در برابر آنچه كه از طرف خدا براى شما آورده‏ام و در مقابل كتاب او و حجتى كه براى شما باقى مى‏گزارم، مسئول هستم .

شما نيز براى آنچه كه خداوند سبحان براى شما فرستاده، و قرآن و حجتش كه در ميان شما باقى مى ماند، مورد پرسش قرار خواهيد گرفت .

شما مسئول هستيد، پس آنگاه، در برابر رب العالمين چه خواهيد گفت؟

گفتيم: ما گواهى مى‏دهيم كه رسالت خويش را به انجام رسانيدى و در راه تبليغ دين و پند مسلمانان از هيچ كوشش و تلاشى دريغ ننمودى، پس خداوند به تو بهترين جزا وپاداش را عنايت فرمايد .

سپس فرمودند: «آيا گواهى مى‏دهيد كه معبود جهان يكى است، ومحمد بنده خدا و پيامبر او و اينكه بهشت و جهنم ، و زندگى جاويدان در سراى ديگر حقيقت است، و ترديدى ار آن نيست؟

همه گفتيم: شهادت مى‏دهيم كه اين چنين است .

آنگاه آن وجود نازنين فرمودند: «خداوندا! بر آنچه مى‏گويند گواه‏باش!

و خطاب به مردم فرمودند: «اى مردم ! شاهد باشيد كه من گواهى مى دهم كه خداوند ، مولاى من است ، و من نيز مولاى هر مسلمانى، و بر هر مؤمني، از خودشان به خودشان سزاوارتر و شايسته‏ترم . آيا به اين مطلب هم اقرار مى‏كنيد و شهادت مى دهيد؟

گفتيم: بله! بر اين نيز گواهى مى‏دهيم .

حضرت رسول اكرم ( ص ) بعد از گرفتن اين اقرارها فرمودند: «آگاه باشيد! هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست . و مراد همين على است، كه در كنار من است .

و آنگاه دست على را گرفتند و همراه با دست خويش آنقدر بلند كردند كه حتى زير بغلهاى مبارك نيز آشكار شد .

و فرمودند: «خداوندا! دوستدار كسى باش كه على را دوست دارد و دشمن آنكه، او را دشمن مى‏دارد .

هشيار باشيد! من پيشاپيش شما مى‏روم و شما در كنار حوض كوثر بر من وارد مى شويد و آن حوضى است كه پهناى آن فاصله بين بصرى و صنعاء مى‏باشد، و به تعداد ستارگان آسمان بر گرداگرد آن جامهاى نقره نهاده شده .

آگاه باشيد! فرداى قيامت كه شما در كنار حوض كوثر بر من وارد مى شويد، از شما خواهم پرسيد كه با آنچه كه در اينجا و در اين روز، خدا را بر آن شاهد گرفتم، چه كرديد؟ و از آن دو چيز گرانبها و با ارزش كه در ميان شما به وديعه گذاشتم، چگونه امانتدارى كرديد؟

پس بنگريد كه با آن دو چيز قيمتى و پر بها، چگونه رفتارى داشته‏ايد؟

از ميان جمعيت كسى بانگ بر آورد كه: اى رسول خدا! آن دو چيز گرانبها كدامين هستند؟

رسول گرامي اسلام ( ص ) فرمودند: «بزرگ آن چيز نفيس و گرانمايه، كتاب خداوند جلت عظمته است، كه ريسمان الهى است كه از طرف او و من در دستان شماست، يك طرف در دست خدا و سوى ديگر آن در دست شماست، و علم گذشته و آينده تا قيامت در آن نهفته است .

و ديگر آن چيز پربها كه كوچكتر از اولى است، قرين و همراه قرآن، اين على‏بن‏ابى‏طالب و عترت پاك اوست، و اين دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند . »

معروف بن خربوذ در پايان اين روايت مى‏گويد:

فَعَرَضْتُ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فَقَالَ: صَدَقَ أَبُو الطُّفَيْلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْكَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عليه السلام وَعَرَفْنَاهُ.

اين حديث را به امام باقر (ع) عرضه كردم و حضرت فرمود: ابوطفيل راست گفته ما اين سخن را در كتاب على (ع) يافتيم ، و به آن آشناييم» .

 

 



[1]. بررسي سند اين روايت:

محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد: استاد شيخ مفيد « شيخ القميين و فقيههم و متقدمهم و وجههم‏، ثقة، ثقة، عين‏»( معجم ‏رجال ‏الحديث ج : 15  ص :  206)

محمد بن - الحسن الصفار: «كان وجها في أصحابنا القميين، ثقة، عظيم القدر، راجحا» (معجم‏ رجال ‏الحديث ج : 15  ص :  248)

محمد بن الحسين بن أبي الخطاب: « جليل من أصحابنا، عظيم القدر، كثير الرواية، ثقة، عين، حسن التصانيف، مسكون إلى روايته‏» (معجم‏رجال‏الحديث ج : 15  ص :  291)

يعقوب بن يزيد: « كان ثقه صدوقا» (معجم‏رجال‏الحديث ج : 20  ص :  147)

محمد بن أبي عمير: « كان وجها من وجوه ... كان من أوثق الناس عند الخاصة و العامة، و أنسكهم نسكا، و أورعهم و أعبدهم‏» (معجم‏رجال‏الحديث ج : 14  ص :  279)

عبد الله بن سنان: «كوفي ثقة، من أصحابنا جليل لا يطعن عليه في شي‏ء» (معجم‏رجال‏الحديث ج : 10  ص :  209)

معروف بن خربوذ: از اصحاب اجماع « أفقه الأولين ستة: زرارة و معروف بن خربوذ و بريد و أبو بصير الأسدي و الفضيل بن يسار و محمد بن مسلم الطائفي» (معجم‏رجال‏الحديث ج : 3  ص :  286)

أبي الطفيل عامر بن واثله: « من خواص أصحاب أمير المؤمنين ع‏» ( معجم ‏رجال ‏الحديث ج : 9  ص :  204) امام صادق عليه السلام در آخر همين روايت او را تصديق كرده اند.

حُذَيْفَة بن أُسَيْدِ الغِفاري: يكي از حواريين امام حسن مجتبي عليه السلام دانسته شده است. « معجم‏ رجال ‏الحديث ج : 8  ص :  189»

طبق اعتقاد علما رجال چون «محمد بن ابي عمير» از مشايخ الثقات است افرادي كه او از آنها روايت مي كند نياز به بررسي سندي ندارند؛ همچنين «معروف بن خربوذ» از اصحاب اجماع است و طبق اعتقاد برخي از علما كساني كه او از آنها روايت مي كند مورد تاييدند.

[2] خصال، شيخ صدوق، ص 65، باب دوم، حديث 98، و بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 73، ص 121 .



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد الفرحاني     -   تاريخ:  27 مهر 93 - 18:22:39
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته اشكركم جميعا على ما تقدمونه في نشر وبيان الحق والحقيقة وبيان احقية اهل البيت عليهم السلام في هذا الموقع وعلى القناتين الفارسية والعربية قناة الولاية و خاصة قناة ولايت فاسئل الله ان يسدد خطاكم ويعينكم على ما انتم عليه ثم هل توجد اسانيد اخرى لخطبة النبي صلى الله عليه واله في يوم الغدير غير هذا السند الذي ذكرتموه من الخصال اتحفونا جزيتم خيرا
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  نسيم     -   تاريخ:  28 مهر 93 - 17:48:50
سلام يعني اون خظبه که خيلي طولاني هست و چندين صفحست و روز غدير ميخونن صحيح نيست؟
جواب نظر:
با سلام
کاربر گرامي
 خطبه غدير  با  اسناد مختلف نقل شده است  لذا بحث سندي در مورد آن ضروري نمي نمي باشد؛ زيرا روايت با اسناد بالاتر از 3 ، مستفيض بوده و نياز به بررسي سندي ندارد. همچنانکه  مرحوم وحيد بهبهاني در باب قرائن قبول روايت چنين ميگويند:
بدان که نشانه ها و قرينه هاي اعتماد به حديث فراوان است . از قرائن حجيت خبر و حديث اين است که :
الف – علما اتفاق کنند بر عمل به آن
ب – يا به مضمونش فتوا دهند
ج – يا از نظر روايت مشهور باشد
د – يا از نظر فتوا مشهور باشد
ه – يا مورد قبول علما قرار گيرد مانند مقبوله عمر بن حنظله
و – يا مضمون حديث با کتاب و سنت يا اجماع موافق باشد
ز – يا با حکم عقل موافق باشد
ح – يا با تجربه و آزمايش موافق باشد مانند احاديثي که درباره خواص و آثار خواندن آيات و انجام اعمال رسيده است . و دعاهايي که اثر آنها به تجربه آمده است مانند خواندن آيه آخر سوره کهف براي بيدار شدن در ساعت معين و...،
ط – يا متن حديث شامل مطالبي باشد که گواهي مي دهد که اين سنخ سخن و مضمون از امامان معصوم است مانند خطبه هاي نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و دعاي ابوحمزه و زيارت جامعه کبيره و...،
ي – يا اينکه مستفيض باشد ،
ک – يا اينکه با سند عالي روايت شده باشد مانند رواياتي که کليني روايت و نقل کرده است يا ابن الوليد يا صفار و امثال آنان يا روايت شيخ صدوق و امثال او نيز ، که از حضرت قائم منتظر عجل الله تعالي فرجه و از حضرت امام حسن عسکري و امام محمد تقي و امام علي النقي عليهم السلام رواياتي نقل کرده اند . از آن جمله توقيعاتي که از آن امامان به دست ايشان رسيده است .
خلاصه اينکه بر مجتهد لازم است به آنچه از قرائن خارج از سند گفتيم آگاهانه بنگرد . و هدايت از جانب خداي متعال است .
  تعليقة علي منهج المقال ص 34
لذا روايات خطبه غدير از مصاديق همين اماراتي مي باشد که در باب قبول روايت بيان شده و گذشته از اين امور ، اسنادي که مربوط به کتاب خصال صدوق مي باشد تماما معتبر و صحيح مي باشند و عملا شبهه ضعف سند نيز در مورد سند خطبه غدير در نزد شيعه مردود مي باشد و  آن خطبه طولاني طبق قواعد رجالي مورد قبول است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما