![]() | ||
* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
![]() ![]() |
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: ارسلان -
تاريخ: 28 دي 88 - 00:00:00
خدا ما رو ببخشه .. مادرمون خيلي اهل فتنه بود! |
2 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 29 دي 88 - 00:00:00
نمي خواهد به ما بگوييد ام المومنين يعني چه قرآن واضح مثل روز روشن مثل خورشيد به ماگفته است نيازي به اين روايات نداريم |
3 |
نام و نام خانوادگي: جواد مهدوي -
تاريخ: 29 دي 88 - 00:00:00
سلام عليکم قضيه سب نکردن مردم سيستان را ميدانم اما من ميخوام بدانم که مردم سيستان اولين گروهي که براي خونخواهي امام حسين ويارانش قيام کردن اينها بودن يا نه يعني اولين گروهي که قيام کردن براي اينکه انتقام خون امام حسين ويارانش را بگيرن ايا مردم سيستان بودن يا نه . چون بعضي از شيوخ اين قضيه را نقل ميکنند و مي گويند اول گروهي که براي انتقام گيري قيام کردند مردم سيستان بودند . من ميخواهم بدانم اين نقل ايا صحت دارد يانه و ايا داراي سند صحيحي هست يانه با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين مطلب تنها در كتاب تاريخ سيستان ص 100 نوشته مولفي نا معلوم از قدما ، نوشته شده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
4 |
نام و نام خانوادگي: انتي حامد -
تاريخ: 30 دي 88 - 00:00:00
اقاي حامد مفسرين بزرگ (خودتان) اين استنباط را با توجه به ادله کردند.شما اعتراضي داريد؟ |
5 |
نام و نام خانوادگي: انتي حامد 2 -
تاريخ: 01 بهمن 88 - 00:00:00
ادم که بگ قران منو بسه اخرش ميشه اينکه پوست سگ با دباغي پاک ميشه (ابوحنيفه) ازدواج با محارم جايزه خدا سوار خرش ميشه مياد اسمون اول خدا جسمه و...... جدايي قران از اهل البيت عليهم السلام يعني همين چيزها و جناب حامد شما هم ميگي جزو همين دست ادمهايي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ |
6 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 05 بهمن 88 - 00:00:00
اگر سايت شما كل نوشته هايم را مي نوشتند جوابتان را مي دادم ولي متاسفانه .......... جواب نمي دهند بيش از30بار مطالبي برايشان فرستادم.نگوييد نرسيده. جواب نظر: با سلام جناب حامد اگر شما ايميل صحيح مينوشتيد ، ما نيز به سوال شما پاسخ ميداديم و آن را علني كرده به ايميل شما نيز ارسال ميكرديم ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 07 بهمن 88 - 00:00:00
أي ام للمؤمنين أساءت * ببنيها ففرقتهم سواها شتتتهم في كل شعب وواد * بئس أم عتت على أبناها نسيت آية التبرج أم لم * تدر أن الرحمن عنه حفظت أربعين ألف حديث * ومن الذكر آية تنساها |
8 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 08 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام خدمت شما آقايان.جواب شما در مورد اين آيه درست است.اما تمام جواب نيست.اين آيه اين مطلب را مي رساند بايد به آنان احترام گذاشت.خداوند مي توانست بگويد آنان مادران مسلمانان هستند و لي فرموده آنان مادران مومنان هستند.اگر گفته بود كه آنان مادران مسامانان هستند باز هم جاي احترام داشتند چه برسد به اينكه قرآن فرموده آنان مادران مومنان هستند.به نظر شما آيا از اين جمله قرآن نمي توان برداشت كرد كه خداوند آنان را دوست دارد؟اگر بدون تعصب باشيد خواهيد فهميد كه خداوند در مورد كسي كه دوستش ندارد اينگونه سخن نمي گويد.اگر بحث ازدواج بود فقط مي فرمود كه نمي توان با آنان ازدواج كرد.ولي شما ايشان را دشنام مي دهيد.حال يا آنان مادران مومنان نيستند يا در ايمان دشنام دهندگانشان اشكالي هست.نص قرآن مي فرمايد فرض دوم درست است.دوم اينكه قرآن فرموده كه همسران پيامبر مادران مومنانند.مگر مي شود كه كسي مومن نباشد و قرآن در مورد او اينچنين سخن گفته باشد كه آنان مادران مومنان هستند.بايد آنان داراي ايمان بوده باشند تا خداوند در مورد آنان اينچنين سخن بگويد.چرا شما حضرت عايشه و حفصه كه از امهات المومنين هستند را لعن مي كنيد؟در حالي كه خداوند فرموده مومنان برادر هستند.چرا شما خواهران ايماني خود را لعن مي كنيد و آن هم همسر پيامبر(ص) را؟سوم اينكه آيا اگر خداوند كسي را دوست نداشته باشد در مورد او اينچنين سخن مي گويد؟نگوييد كه اين آيه فقط اين را مي رساند كه نمي توان با آنان ازدواج كرد.زيرا اگر خداوند فقط مي خواست اينرا بگويد كه نمي توان با آنان ازدواج كرد مي فرمود كه اي مسلمانان بدانيد كه با آنان نمي توان ازدواج كرد.ديگر نيازي نبود كه بگويد آنان مادران مومنان هستند.اگر صرفا هدف از آيه اين بود كه نمي توان با آنان ازدواج كرد مي توانست حداكثر بگويد كه آنان امهات المسلمين هستند زيرا مسلمانان نمي توانند با آنان ازدواج كنند.چه نيازي بود بگويد كه امهات المومنين هستند.؟از شما متشكرم. جواب نظر: با سلام |
9 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 08 بهمن 88 - 00:00:00
"تدر أن الرحمن عنه نهاها" درست است |
10 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 14 بهمن 88 - 00:00:00
بجاي اينکه دو نامه منو بنويسيد اولي را اصلاح کنيد من درست نوشته بودم |
11 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 19 بهمن 88 - 00:00:00
شوخي داريد؟؟؟!!!!!! فکر کنم سرفه هم کنم مي نويسيد!! |
12 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه آذركيش -
تاريخ: 20 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام جناب حامد جواب سوالاتتون رو با كتابها و احاديث معتبر خودتون مي ديم (كتابهايي كه از نظر اهل سنت معتبره و علماي مشهور و محبوبتون نقل كردن) باز ميگين شما دروغ ميگين و كفر مي گين استغفار كنيد معلومه كتاباي خودتون رو هم نمي خونيد و يا وقتي ميرن مطالعه مي كنين مي بينين درسته كم ميارين مثل مولوي هاتون بحث رو عوض ميكنيد . يا ديگه بي خيال جواب ميشين چون مي بينين شيعه درست مي گه و حقيقت و آينه تمام نماي حقيقته و اين رو مطمئن باشيد هيچ وقت شيعه دست به دروغ نمي زنه چون دليل كافي و منطقي به حد لازم داره و مي تونه اينقدره دليل و برهان بياره و قانع كنه شماها رو ... دروغ فوران ناتواني است و اين ناتواني فقط در بين اهل سنته و بس... بعد مي مونين چي بگين البته چاره اي هم ندارين مي گين فقط قرآن رو قبول دارين .مثل ابوبكر و عمر كه احاديث پيامبر رو سوزاندن و گفتن كسي حق نداره روي منبر احاديث پيامبر رو نقل كنه و پيامبر در روزهاي پاياني عمر خود فرمودند قلم و كاغذ بياوريد تا براي شما مطلبي بنويسم تا بعد از من گمراه نشويد. عمر مثل تو گفت قرآن ما رو بس و همان شد كه پيامبر پيش بيني مي كرد گمراه شدند راي گيري راه انداختن و هزاران هزار كاري كه پيامبر از اونها منع شون كرده بود عمر هم دست به بدعتهاي جور واجوري زد . |
13 |
نام و نام خانوادگي: حقيقت جو -
تاريخ: 20 بهمن 88 - 00:00:00
سلام عليکم آقاي حامد مثل اينکه جنابعالي خيلي از مرحله پرتيد مقاله بالا را در اين صفحه خونده ايد؟ ابتدا اصل موضوع را صحت بخشيد بعد از آن دفاع کنيد اصل موضوع بطور کامل زير سئوال است حال دفاع از موضوعي ميکني که غلط است؟! اين مطالبي که از کتب خودتان بيان شده است را قبول نداريد؟! اگر جوابتان مثبت است به ما بگوئيد شما چه ديني داريد مسيحي يهودي زرتشتي . . . . . ؟ خدانگهدار |
14 |
نام و نام خانوادگي: قرآن ما را بس -
تاريخ: 21 بهمن 88 - 00:00:00
در جواب: اولا بحث حرمت ازدواج امهات المومنين بعد از رسول الله در آِيه 53 احزاب آمده است و ارتباطي با لقب الهي امهات المومنين دز آيه 6 احزاب ندارد بلكه در ايه 6 احزاب بحث از اولي بودن همسران پيامبر بر مردان و زنان مومن است همانطور كه ابتداي آيه پيامبر را اولي معرفي فرموده است و منظور از ام به معناي مادر واقعي نيست بلكه منظور اولي بودن و در نتيجه رعايت ارج و احترام است به عنوان يك تكليف الهي بر مومنين و مومنات نه از اين مادر گفتن هايي كه مردم مثلا گاهي به فلان زن آشنا ميگويند و گاهي نميگويند پس اولي بودن و رعايت ارج و احترام همسران رسول اكرم يك تكليف الهي بر مردان و زنان مومن است و الله تعالي با آيه 53 احزاب اراده تطهير همسران پيامبر عظيم الخلق اسلام را ساري و جاري فرموده است و با آيه 6 احزاب جايگاه و مقام و شان آن ارجمندان مطهر را معين فرموده است. |
15 |
نام و نام خانوادگي: سامي -
تاريخ: 22 بهمن 88 - 00:00:00
بچه هاي شيعه دلي از عزا دارين در ميارينا دارين به خودتون حال ميدين خودتون ميدوزيد و ميبافيد اگه جرات شنيدن حقيقت رو دارين جوابه سني ها رو هم بشنويد يك جلسه مناظره ازاد با يكي از مولوي هاي اهل تسنن بذاريد تا يكطرفه قضاوت نكنيد حيف كه دارم خودمو واسه كنكور اماده ميكنم و گرنه تو نظرات شركت ميكردم براي اينكه قضاوتم يكطرفه نباشه اومدم تو سايت, نظرات و مقاله ها رو خوندم و خوشحال شدم تونستم عقايد اهل تشيع رو از زبون خودشون بشنوم و به حقانيت اهل سنت با يك قضاوت دو طرفه يقين بيدا كنم و و در كل با سوالهايي كه مطرح ميكنيد يا اينكه انتخاب ميكنيد براي جواب دادن ,مشخصه كه ميخواين بحث رو به سمت و سوي خاصي ببريد و دارين دست روي نكته هاي حساس اختلافي ميذاريد, نميدونم هدفتون چيه, ولي اينو خوب ميدونم براي اينكه, بخاطر خرافات و بدعت هايي كه وارد مذهبتون شده مواخذه نشيد بيشتر دارين بيرامون گذشته و كساني كه در گذشته زندگي ميكردند شبهه ايجاد ميكنيد در ضمن اگر ام المومنين عايشه و حفصه دختران ابوبكرصديق و عمر فاروق رضي الله اجمعين نبودند از طرف اهل تشيع اين همه مورد بي احترامي قرار نميگرفتند.چيزي كه برام جاي سوال داره اينه كه چرا به زنان بيامبر(ص) ام المومنين خطاب شده ايا نميشد از الفاظ ديگري براي محرميت زنان بيامبر بكار برده ميشد تا كساني نتوانند كلمه ي ام المومنيين را به عنوان فضيلت براي زنان رسول اكرم استنباط كنند!! |
16 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 بهمن 88 - 00:00:00
جناب قرآن ما را بس عجب!!! شما که ادعاي بس بودن قرآن براي خود را داريد لااقل لطف کنيد و آن را تحريف نکنيد!!!! کجاي اين آيه گفته است که زنان پيامبر اولي هستند بر مومنين؟؟؟؟ «...وأُولوا الأَرحام بعضهم أَولى ببعض في كتاب الله من المؤمنِين والمهاجرِين...» ************* اولا لطف کنيد و بگوييد: آيا حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) را شما جزو اين «اولوا الارحام» ميدانيد يا نه؟ ميشود بفرماييد چرا ابوبکر به اين «اولي» بودن حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) توجهي نکرد و وقعي ننهاد؟؟؟ *************** دوما از کي تا حالا زن فرد جزو «اولوا الارحام» است؟؟؟؟ ميشود بفرماييد عايشه چه نسبتي رحمي با حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) داشت؟؟ ************** سوما اين تفسير جديد شما اهل عمر از اين آيه را چند وقت است اختراع کرده ايد؟؟؟ quran.al-islam.com/Tafseer/ DispTafsser.asp?l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=33&nAya=6 در تمام تفاسير خود براي هزار و چهارصد سال شما اين را مينوشتيد: « فتوارث المسلمون بالهجرة ; فكان لا يرث الأعرابي المسلم من قريبه المسلم المهاجر شيئا حتى يهاجر , ثم نسخ ذلك في هذه السورة بقوله : " وأولو الأرحام بعضهم أولى ببعض " . الثاني : أن ذلك ناسخ للتوارث بالحلف والمؤاخاة في الدين » ناگهان عمر در خواب به شما چه گفته است که صبحگاهان با يک تفسير جديد سراغ ملت آمدهايد؟؟؟ ****************** چهارما بله ما هم با شما صد در صد مواقع هستيم که منظور رعايت ارج و مقام است. ميشود بفرماييد که اين چگونه ارج نهادني است که ام المومنين زره بر تن را بر بالاي شتر کنند و در شهرها بچرخانند؟؟؟؟ آيا شما حاضر هستيد با مادر خود چنين کنيد؟؟؟؟ اين است مقام و ارج نهادن به ام المومنين؟؟؟؟ **************** پنجما اين چگونه مادري است که بر قتل فرزند خود راضي ميشود؟؟؟؟؟ مگر حضرات حسنين (عليهما السلام) چه گناهي مرتکب شده بودند که عايشه ، که بايد جاي مادر ايشان باشد، حکم قتل آنها را صادر کرد؟؟؟؟ آيا زني که فرزند خود را ميکشد مادر است؟؟؟؟ ***************** «و الله تعالي با آيه 53 احزاب اراده تطهير همسران پيامبر عظيم الخلق اسلام را ساري و جاري فرموده است» !!!!!!!!!!! «... ذلكم أَطهر لقلوبِكم وقلوبهِنَّ...» از کي «طاهر تر» بودن به معني «اراده تطهير» است؟؟؟؟ اگر اينگونه باشد الله تعالي بايد «ارده تطهيير» قلوب تمام صحابه را ميکرد!!! پس چرا همين صحابه و از جمله عايشه در قتل عثمان شرکت داشتند؟؟؟؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
17 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 بهمن 88 - 00:00:00
جناب سامي برو خدا را شکر کن که خداوند زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) را «ام المومنين» ناميد و چيز ديگر نناميد. چون با همين «ام المومنين» بودن باز او را سوار بر شتر کردند و در مقابل مومنين قرار دادند و با مومنين قتال کردند و هزاران مومن را در مقابل او کشتند. يا علي |
18 |
نام و نام خانوادگي: قرآن ما را بس -
تاريخ: 26 بهمن 88 - 00:00:00
حاج آقا مومن عبداله واو قبل از " ......و ازواجهم ...." واو عطف است و ازواجهم را به اولي معطوف ميكند اولي همچون يك مادر داراي ارج و احترام و رحم و خيرخواهي براي مومنان در تصميمات و كار ها و امورات شخصي آنها دسته سوم بعد از رسول الله و سپس ازواج ايشان ، اولوا الارحامي هستند در ميان مهاجرين و انصار كه هم ميتوانند مرد باشند هم زن كه اجازه دارند بعد از رسول الله و بعد از ازواج ايشان در مورد فقط خانواده و كسان خود در مورد خير و صلاح شخصي بستگان خويش تصميم گيري كنند حال در ميان اين خانواده ها كداميك اين تكليف الهي را دارند بستگي دارد به درجه خلوص آنها و جهادي كه ميكنند و اطاعتي كه از رب العالمين دارند و تبعيتي كه از رسول الله و ازواج ايشان دارند . بله فاطمه همچون خواهران ديگرش زينب ، رقيه ، ام كلثوم مورد خطاب الله تعالي بوده و درميان كسان و بستگان خود بعد از رسول اكرم و ازواج ايشان از اولوالارحام بودند اما نه براي ابوبكر صديق كه از ارحام ايشان نيست . ابوبكر از جمله اولو الارحام براي كسان خود بودند بجز دخترشان ام المومنين عائشه كه بر ابوبكر اولويت دارند . ازواج پيامبر يا امهات المومنين تماما در گروه دوم بعد از رسول اكرم قرار گرفته اند و بعد از رسول و در مرحله پائين تر از ايشان بنا به آيه كه ايشان را مادر ناميده حق دارند در امور شخصي خانواده مومنان تعيين تكليف كنند و در مورد خير و صلاح آنها تصميم بگيرند. پرسيده ايد: اين چگونه ارج نهادني است که ام المومنين زره بر تن را بر بالاي شتر کنند و در شهرها بچرخانند؟؟؟؟ جواب: اولا ام المومنين عائشه را وقتي پروردگار مقام عطا فرموده به زره احتياجي نيست ثانيا ايشان بنا به تكليف الهي ام المومنين بودن خود بر شتر سوار شدند وشهرها را زير پاي شتر خود گذاشتند و تا لحظه آخر بر تكليف الهي خود عمل كردند . پرسيده اي:اين چگونه مادري است که بر قتل فرزند خود راضي ميشود؟؟؟؟؟ مگر حضرات حسنين (عليهما السلام) چه گناهي مرتکب شده بودند که عايشه ، که بايد جاي مادر ايشان باشد، حکم قتل آنها را صادر کرد؟؟؟؟ آيا زني که فرزند خود را ميکشد مادر است؟؟؟؟ جواب: علي ابن ابيطالب و دو پسرش به فتنه افتاده عزمي ضعيف داشتند و راه خود را جدا كرده به صف مرتدها و منافقان اهل فتنه پيوسته بودند و ميداني كه ام المومنين عائشه براي قصاص قاتلان عثمان مظلوم و سركوب آن مرتدين و منافقين تكليف الهي خود را انجام دادند و نتيجه هم گرفتند. اراده تطهير ازواج پيامبر يعني روش نشان دادن و تشويق به تطهير شدن بوسيله آيات قرآن و دقيقا خطاب به ازواج رسول الله تا رسيدن به هدف يعني آنچه پروردگار ميخواهد و گرنه اصحاب و ياران پيامبر و تمامي مومنان مسلمانان يكجا به سعي بر طهارت قلب دعوت شده اند. در يك كلام ازواج مطهرات به مقام تطهير رسيدند همچون مريم بنت عمران سلام الله عليهم اجمعين . مومن عبداله تو تمام اينها را ميداني و اما ميخواهي كلام الله را تحريف كني هدف من هم از جواب دادن استفاده كاربران ديگر است . |
19 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 بهمن 88 - 00:00:00
جناب قرآن ما را بس مثل شما وهابيها به مارکسيستها ميماند که با «افيون» خواندن اديان سعي کردند که «دين» خود را به جهانيان غالب کنند. اکنون شما هم با ادعاي «بس بودن قرآن» حتي احاديث و تفاسير علماي خود را نفي ميکنيد تا تفسير «خودتان» را به مسلمين غالب کنيد. «واو قبل از " ......و ازواجهم ...." واو عطف است و ازواجهم را به اولي معطوف ميكند»؟؟؟؟؟ عجب!!! ****** اولا الحمد الله که در اين عصر اينترنت منابع بسادگي در اختيار ما هستند. بفرماييد در اين وب سايت خودتان نگاهي کنيد: http://quran.al-islam.com/ Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=GALALEEN&nType=1&nSora=33&nAya=6 در کدام يک از تفاسير «ابن کثير» «طبري» «قرطبي» «جلالين» اين تفسير اختراعي شما ديده ميشود؟ ميدانم که شما وهابي ها با تفسير کيبر فخر رازي دشمني داريد و آن را قبول نداريد. ولي در آن هم اثري از تفسير اختراعي شما موجود نبود!!! ****** دوما اگر اين «واو» واو عطف است پس «واو» «الوا الارحام» نيز بايد «واو» عطف باشد. ****** گفته ايد: «و تبعيتي كه از رسول الله و ازواج ايشان دارند »؟؟؟؟؟!!!؟؟؟؟؟ بله. ما صددرصد معتقد به لزوم رعايت مقام و منزلت تمام همسران پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) و در راس آنها حضرت خديجه (سلام الله عليها) هستيم. ولي ميشود بفرماييد خداوند ما را امر به اطاعت از «اولي الامر» کرده است و يا «ازواج النبي»؟؟؟ «يا أَيُّها الَّذين آمنوا أَطيعُوا اللّهَ و أَطيعوا الرَّسول و أُولي الْأَمرِ منكم» >>>> بنده از تلاش شما براي نفي «اولي» در آيه نوراني و سپس تلاش براي جعل يک «اولي» ساختگي براي «ازواج» بسيار متعجب هستم!!!! <<<<< «اولي الامر» صريح قرآن را فراموش کرده و يک «اولي» بودن جعلي ساختهايد!!!!! حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) به اعتقاد تمام اهل شيعه و سني «اولي الامر» بوده اند. پس چگونه عايشه به او گوش فرا نداد؟؟؟ ***** «در مورد فقط خانواده و كسان خود در مورد خير و صلاح شخصي بستگان خويش تصميم گيري كنند» عجب!!! پس چرا ابوبکر در «خانواده پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله)» دخالت کرد و اموال ايشان را به سليفه خود تقسيم کرد؟؟؟ آيا او از حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) به خانواده ايشان «اولي» تر بود؟؟؟؟؟ ***** گفته ايد: «بله فاطمه همچون خواهران ديگرش زينب ، رقيه ، ام كلثوم مورد خطاب الله تعالي بوده و درميان كسان و بستگان خود بعد از رسول اكرم و ازواج ايشان از اولوالارحام بودند» عجب. ميشود بفرماييد پس چرا عثمان خانم رقيه(رحمة الله عليها) را به شهادت رساند؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1837 اين بود «اولي» بودن آن خانم مومنه(رحمة الله عليها)؟؟؟ ******* «ازواج پيامبر يا امهات المومنين تماما در گروه دوم بعد از رسول اكرم قرار گرفته اند و بعد از رسول و در مرحله پائين تر از ايشان بنا به آيه كه ايشان را مادر ناميده حق دارند در امور شخصي خانواده مومنان تعيين تكليف كنند و در مورد خير و صلاح آنها تصميم بگيرند.» سبحان الله تعالي!!!!! هر ولايتي از «ولايت ابوبکر» و «ولايت اجتماع مسلمين» و ... را شنيده بوديم الا «ولايت ازواج نبي»!!! ميشود شما نمونه اين تعيين تکليف و تصميم گيري را به بنده در صدر اسلام نشان دهيد؟؟؟ اگر اينگونه است پس چرا عمر دقيقا برعکس عمل کرد و زوجه نبي را امر به رجم کرد؟؟؟ http://quran.al-islam.com /Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=33&nAya=6 «وقد هم عمر بن الخطاب رضي الله تعالى عنه برجم امرأة فارقها رسول الله صلى الله عليه وسلم فتزوجت فقالت : لم هذا ! وما ضرب علي رسول الله صلى الله عليه وسلم حجابا ولا سميت أم المؤمنين ; فكف عنها عمر رضي الله عنه .» اين شرع جديد عمر از کجا آمده بود؟؟؟ راستي اگر اينگونه است که شما ميگوييد پس چرا ازواج پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) تا اين حد از عمر ميترسيدند؟؟ اين بود «اولي» بودن آنها بر عمر؟؟؟؟ **************** «ثانيا ايشان بنا به تكليف الهي ام المومنين بودن خود بر شتر سوار شدند وشهرها را زير پاي شتر خود گذاشتند» !!!!!! تکليفه الهي!!! کدام اله؟؟؟ اله جنگ يونانيان باستان؟؟؟؟؟ اگر به قرآن الله متعال اعتقاد داريد که تکليف «ازواج نبي» اين است: «و قرن في بيوتكن و لا تبرجن تبرج الجاهلية الْأُولي» **************** «علي ابن ابيطالب و دو پسرش به فتنه افتاده عزمي ضعيف داشتند و راه خود را جدا كرده به صف مرتدها و منافقان اهل فتنه پيوسته بودند و ميداني كه ام المومنين عائشه براي قصاص قاتلان عثمان مظلوم و سركوب آن مرتدين و منافقين تكليف الهي خود را انجام دادند و نتيجه هم گرفتند.» اين سخن تو غايت نهايت جهل و جاهليت تو است که نشانگر سالها کوري دل و باطن تو است!!!! در جواب اين سخن سخيف تو همين حديث کافي است: «لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق»(صحيح ملسم) بلاشک با اين سخنت همچون عايشه بغض خود را نسبت به اميرالمومنين علي (عليه السلام) آشکار کردي!!!! عايشهاي که خود امر به قتل عثمان کرده بود خوانخواه او شده بود. و حال تو حضرت اسد الله غالب اميرالمومنين علي (عليه السلام) را داراي «عزمي ضعيف» ميداني؟؟؟؟؟ از فاتح خيبر و سرور اولياء و فاروق و مجاهد فيسبيل الله حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) چه کسي صاحب عزم تر و باعزم تر بود؟؟؟؟ *********** و اما سخن آخرت: «در يك كلام ازواج مطهرات به مقام تطهير رسيدند همچون مريم بنت عمران سلام الله عليهم اجمعين» بله. دقيقا. و آن زوجهاي که به اين مقام رسيد حضرت خديجه (سلام الله عليها) بود نه آن عايشه جاسوسهاي که براي عوامل يهود دزدي اسرار ميکرد: «وإِذ أَسر النّبِي إلى بعض أَزْواجهِ حديثا فلَمّا نبأت به وأَظهره الله عليه عرّف بعضه وأَعرض عن بعض فلمَّا نبأَها به قالت من أَنبأَك هذا قال نبأَني الْعليم الخبير # إِن تتوبا إِلَى اللَّه فقد صغت قلوبكما وإِن تظاهرا عليه فإن اللَّهَ هو مولاه وجبرِيل وصالح المؤمنِين والْملائكة بعد ذلك ظهِير» ************** چه ولايت سستي بود اين ولايت عايشه که اختراع کردي. چقدر راحت متلاشي شد!!! «مثل الَّذين اتَّخذوا من دون اللّهِ أَوْلِياء كمثلِ العنكبوت اتّخَذت بيتًا و إِنَّ أَوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون» عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
20 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه آذركيش -
تاريخ: 08 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام در ابتدا تبريك مي گويم دستگيري جنايتكار بزرگ مالك ريگي رو به تمام شيعيان جهان انشاالله شيعه كشي تو استان ما از اين به بعد كمتر بشه و دست ماموران گمنام امام زمان درد نكنه حق نگهدارشون جناب قرآن ما را بس (حامد) « ازواجه امهاتهم » معنايش اين است كه همانطور كه احترام مادر، بر هر مسلمان واجب، و ازدواج با او حرام است، همچنين احترام همسران رسول خدا (ص) بر همه واجب، و ازدواج با آنان بر همه حرام است، ولي نه اينكه مانند مادر با همه مردان محرم باشند حالا عايشه يك فتوي خنده دار داده بوده براي محرم شدن مردان نامحرم كه مورد استقبال مردان آن زمان قرار گرفته بود كه اون بحث جدا و خنده داري است و هيچگونه ارتباطي با آيه شريف قرآن ندارد (در جايي ادعا كرده بوديد عربي شما خوب است ولي فكر نكنم ) جناب قرآن ما رو بس شما به برادر گرامي آقاي مومن عبدالله تهمت مي زنيد و مي گويد قرآن را تحريف مي كند ولي زحمت تحريف قرآن را شما و بزرگانتان كشيده ايد يا علي |
21 |
نام و نام خانوادگي: سيد -
تاريخ: 09 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام ايا ازاين ايه ممنوعيت سب ولعن ازواج حضرت رسول صلي الله عليه واله به دست نمي ايد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- خداوند در قران ميفرمايد «وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ( سوره توبه آيه114 )»! 2- اگر اهل سنت بخواهند حرمت لعن همسران رسول خدا (ص) را به مجرد اين آيه ثابت كنند ، با صحابهاي كه به همسران رسول خدا (ص) دشنام دادهاند (از جمله خود همسران رسول خدا) چه ميكنند ؟: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8628 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8629 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
22 |
نام و نام خانوادگي: مليحه صالحي -
تاريخ: 10 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام وخسته نباشيد به همه شما عزيزان انشاءالله خداي متعال با ظهور هرچه سريعتره آقا امام زمان همه اين مشکلات رو حل کنه به نظر من همه مسلمون هاي دنيا چه شيعه وچه سني همه بدنبال اثبات حقانيت مذهب خودشون هستند تا حقانيت اسلام واقعي رو ثابت کنن و اين جاي بسي شکر به درگاه حق تعالي رو داره ميخوام بگم هميشه همه انسانها حتي غير مسلمونها مطلب جديدي که مي شنون با مطالب قبلي تو ذهنشون که از بچگي با اونهاست مقايسه مي کنن يعني مطالب ذهنيشون براشون ميشه خطکش اگه مطلب جديد مطابق با اون خط کش بود درسته وگرنه غلطه ولي به نظر من کسي مي تونه عميقا به حقيقت دست پيدا کنه که اولا توکلش به خداي هدايتگر باشه دوما همه مطالب و تعصبات ذهنش رو بيرون بريزه تا بتونه بهتر دو مطلب رو با هم مقايسه کنه وخداي مهربون با عنايت خاص خودش اونو اگه واقعا خواهان هدايت به اسلام واقعيه هدايت مي کنه که هيچگاه خداوند بندگان مشتاق حقيقت رو رها نخواهد کرد......... (اينجا حتما جاي آوردن يه آيه است ولي من خيلي حافظم ضعيفه آقاي مومن عبدالله لطفا اين جاي خالي رو پر کن )برادرها وخواهراي عزيز در اين عصري که ما داريم زندگي مي کنيم خيلي ها دلشون ميخواد اسلام ومسلموني نباشه شما رو به خدا شما رو پيامبر عزيزتر از جانمون قسم بياييد با هم متحد باشيم همديگرو از دل وجان دوست داشته باشيم وبراي همديگه دعا کنيم تا خداي تعالي همه مارو (شيعه وسني ) به اسلام ناب ناب محمدي هدايت کنه تابجاي اينکه با هم کل کل کنيم که من درست ميگم شما اشتباه ميگيد از هم ديگه بپرسيم وجواب بخواهيم اينطوري هم با هم مهربونتريم هم شيطون وسط نمياد تا حق رو گم کنه . اين مطلب به نظرم رسيد که بگم شايد دريچه اي شد وباهم بهتر صحبت کرديم. در ضمن من عاشق خدمت به اسلامم ولي متاسفانه هرچي مطالعه ميکنم تمام فراموش ميکنم برام دعا کنيد حافظم خوب کار کنه به عنايت خداي مهربونم تا بتونم به اسلام و به قران و اهل بيت (سلام الله عليهم) خدمت کنم . همچنين برا يه چيز مهم ديگه احتياج شديد به دعا دارم برام دعا کنيد با يه صلوات محمدي. (الهم صل علي محمد وآل محمد )البته برا همه مسلمونا دعا کنيم . لطفا نامه منو حتما رو سايت بزارين. اجرکم عندالله اللهم عجل لوليک الفرج اللهم عجل لوليک الفرج اللهم عجل لوليک الفرج اللهم صل علي محمد و آل محمد |
23 |
نام و نام خانوادگي: مليحه صالحي -
تاريخ: 11 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام وصلوات بر محمد وآل محمد وسلام برهمه مسلمين جهان خواستم تشكر كنم از اينكه مطلب منو رو سايت گذاشتين اصلا انتظارش رو نداشتم واقعا ممنونم. لطف وعنايت هميشگي وروز افزون حق تعالي با شما (ساعت 9 بامداد ) اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل وفرجهم واهلك عدوهم اجمعين اللهم عجل لوليك الفرج |
24 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 17 فروردين 89 - 00:00:00
جناب سامي خودتان بر مسند قضاوت نشسته ايد و حكم صادر ميكنيد . بنده يك مناظره كننده نيستم اداب و شئون مناظره را بلد نيستم . يكي از اداب مناظره هم سطح بودن طرفين مناظره ميباشد . دوم شجاع بودن طرفين مناظره ( و نه پرو بودن مناظره كننده ) سوم صبور بودن طرفين مناظره ميباشد. و و و مسلماً اين شاخصه ها در علماي فريقتن تا حد مقبول پيدا ميشود , پس بسم الله كسي از علماي خود را با پشتباني قاطبه علماي اهل سنت خصوصا كبارتان را معرفي كنيد البته بر عالم بودنش بايد صحه بگذاريد , من شخصاً حاضرم اين قول را بشما بدهم كه وقتي كه شخصي از نفرات شما با مدارك و تصاديق بالا پيدا كرديد از او بخواهيد كه هم در اين سايت و هم درسايت دلخواه خودش طلب مناظره بكند . مطمئن باشيد از طرف شيعيان كساني خواهند بود كه اين دعوت را قبول كنند . البته اين شروط بايد بوسيله طرفين با كم يا زياد كردن ان مورد موافقت واقعه شود . پس يا الله معرفي كنيد البته با شرايط فوق . ما منتظريم . اما در مورد امهات المومنين و دلايل شما . فرموديد ,,,,,,, در ضمن اگر ام المومنين عايشه و حفصه دختران ابوبكرصديق و عمر فاروق رضي الله اجمعين نبودند از طرف اهل تشيع اين همه مورد بي احترامي قرار نميگرفتند. . اولاً گفتن حقيقت به احترامي نيست , ثانيا چراغي كه بخانه رواست به مسجد حرام است , اين همه ( بقول شما گفتني ) اهانتها در كتابهاي اهل سنت از صحاح و مسندها گرفته تا تواريخ شروح و غيره و غيره موجوده , اگر علماي شما اينها را بشما نمي گويند دليل بر اين نميشود كه علماي ما نگويند ما دوستداريم بدانيم كه اصحاب نبي ( ص ) چگونه انسانهائي بودند . ملاك ما شيعيان بر اساس عمل خود اشخاص است هر كدام كه عملكرد خوبي داشته اند انها را تكريم ميكنيم و هر كس را كه بضرر اسلام محمدي قدم برداشته مورد ملامت و نكوهش ميباشد . در مورد اين دو ام المومنين عملكرد انها مورد قضاوت است نه پدر و مادرشان يا برادرشان . بايد با دليل لين را برايت بگويم تحقيق كن تا متوجه شوي . يكي از زوجات حضرت رسول ( ص ) ام حبيبه ( رمله بنت ابوسفيان ميباشد ) . اگر واقعاً ملاك ما پدر اينها بود كه اين بانوي محترمه از نظر ما شيعيان كه هم پدرش ملعون بود هم مادرش هم او دوتا برادرش و هم عموهايشان كه هم كافر بودند و هم با حضرت محمد ( ص ) از در جنگ برامدند , حالا خود قضاوت كن تا ببيني كه ما شيعيان نه تكريم كسي را بخودي ميكنيم و از كسي بيخودي تبري ميجوييم .. اين حديث را اول بخوان ============ حضرت محمد (ص) روزى که ابوسفيان را سواره ديد که معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراکِب؛ خدايا آنکه سواره بر مرکَب است و آنکه مرکَب را مىکَشد و آنکه مرکَب را به جلو مىراند لعنت کن»؟ (همانطور که در تاريخ طبرى ج11 ص357 آمده) ايا با حديث بالا ما نبايد موضع سر سختتري نسبت به جناب ام المومنين ام حبيبه دختر ابو سفيان , صخربن حرب بن اميه داشته باشيم . اين حديث را فعلاً بخوان تا بعد حلاليت و رضايتمندى . ============= يـكـى از هـمـسران پيامبر(ص ) مى گويد: آن گاه كه ام حبيبه در بستر بيمارى قرار داشت , و با همان بيمارى هم از دنيا رفت , مرا به كنار بستر خويش دعوت كرد و گفت : قد يكون بيننا مايكون بين الضرائر فتحللينى من ذلك . مـمـكن است گاهى بين ما همسران پيامبر هم مانند ديگران , سخن نا بجا و يا رفتارى كه موجب دل آزردگـى و رنجيدگى گرديده واقع شده باشد,بدين جهت از تو درخواست مى كنم , اگر از جـانـب من نگرانى و كدورتى به دل گرفته اى , از هم اكنون مرا حلال كن , و از من رضايت داشته باش . آن زن مـى گويد: من او را حلال كردم , و برايش آمرزش و رحمت خداوندى درخواست كردم , آن گاه ام حبيبه خرسند شد و گفت : مرا خوشحال كردى , خداوند هم ترا خرسند گرداند. سپس سراغ ام سلمه هم فرستاد و او آمد, و چنين صحنه حلاليت خواهى تكرار شد, و بعد ام حبيبه از دنيا رفت , و در همان شهر مدينه مدفون گرديد. در بـاره مـحل دفن و قبر ام حبيبه امام زين العابدين (ع ) فرموده است : در خانه على (ع ) وقتى يك حفارى رخ مى داد, از زير زمين سنگى خارج شدكه , روى آن نوشته بود: اين قبر رمله دختر صخر است كه ماسنگ را در همان مكان دفن كرديم . بهر حال ما منتظر يك مناظره جانانه هستيم .تا به اميد خدا بسياري از جوانان و مسلمانان حقجو حق را دريابند . پس بشتابيد . در ضمن فرموديد ,,, حيف كه دارم خودمو واسه كنكور اماده ميكنم ,,,,, برايتان دعا ميكنم كه موفق شويد اما يك سوال كوچك از شما دارم و چون ديدم حدود 5 مرتبه بعد از اين نظرت داده ايد فكر ميكنم وقت جواب دادن داشته باشيد . حكيم عمر خيام بر كدامين مذهب بود , ايا بنظر شما ايشان از علوم ديني بهره برده بود يك شرح كوچك بدهيد شايد باهم يك مناظرات كوچكي داشته باشيم . يا علي |
25 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 19 فروردين 89 - 00:00:00
با سلام 1)آنجا كه گفته ام سخن شما درست است منظورم سخن شما در مورد عدم امكان ازدواج با امهات المومنين است. 2)تمام مقاله شما حول اين خلاصه مي شود كه آيه مي گوييد نمي توان با امهات المومنين ازدواج كرد.خداوند در آيه 53 سوره احزاب فرموده است كه نمي توانيد با همسران پيامبر ازداج كنيد.بنابر اين نمي توان گفت كه منظور خداوند در آيه امهات المومنين فقط عدم امكان ازدواج با آنان است.چون يك بار اين مطلب را به صورت صريح فرموده است.شما منظور من را در مورد اين گفته(خداوند مي توانست بگويد آنان مادران مسلمانان هستند و لي فرموده آنان مادران مومنان هستند.اگر گفته بود كه آنان مادران مسامانان هستند باز هم جاي احترام داشتند چه برسد به اينكه قرآن فرموده آنان مادران مومنان هستند)نفهميده ايد.مي گويم خداوند به آنان احترام گذاشته كه آنان را امهات المومنين خطاب كرده است.اگر آنان از نطر قرآن مورد احترام نبودند آنان را با اين لفط خطاب نمي كرد كه به آنها بگويد شما مادران مومنان هستيد.لااقل مي فرمود گه شما همسران پيامبر هستيد كه كسي نمي تواند ب شما ازدواج كند.يا حداكثر مي گفت كه مادران مسلمانان هستيد.چرا گفته كه آنها مادران مومنان هستند؟مي گويم اگر مورد احترام نبودند خداوند به آنها نمي گفت كه شما مادران مومنان هستيد. 3)در مورد اينكه صحابه( رضوان الله عليهم اجمعين)امهات المومنين را لعن كرده اند من نمي توانم چيزي بگويم چون در علم حديث وارد نيستم.اگر هم لعن كرده اند اينطور نبود كه رفتار هميشگي شان باشد و ممكن است اشتباه كرده باشند ولي شما از رفتار هميشگي تان است. من از شما پرسيدم كه چرا لعن مي كنيد.شما مي گوييد چرا صحابه لعن كرده اند؟شما كار حود را جواب دهيد.اگر آنها هم لعن كرده باشتد به سزاي خود مي رسند. 4)فرموده ايد كه اول ايمان را ثابت كنيد.شما به من جواب نداده ايد.آنگاه كه گفته ام(دوم اينكه قرآن فرموده كه همسران پيامبر مادران مومنانند.مگر مي شود كه كسي مومن نباشد و قرآن در مورد او اينچنين سخن گفته باشد كه آنان مادران مومنان هستند.بايد آنان داراي ايمان بوده باشند تا خداوند در مورد آنان اينچنين سخن بگويد.).اگر كسي خودش مومن نباشد چطور خداوند درباره اش مي گويد كه تو مادر مومناني؟ 5)منظورتون را در مورد مطالبي كه در قسمت 5 نوشته ايد نمي دانم. 6)سوالاتي در جواب اولم پرسيدم كه جوابي نگرفته ام از قبيل: .اگر گفته بود كه آنان مادران مسامانان هستند باز هم جاي احترام داشتند چه برسد به اينكه قرآن فرموده آنان مادران مومنان هستند.به نظر شما آيا از اين جمله قرآن نمي توان برداشت كرد كه خداوند آنان را دوست دارد؟ اگر بدون تعصب باشيد خواهيد فهميد كه خداوند در مورد كسي كه دوستش ندارد اينگونه سخن نمي گويد.اگر بحث ازدواج بود فقط مي فرمود كه نمي توان با آنان ازدواج كرد.ولي شما ايشان را دشنام مي دهيد.حال يا آنان مادران مومنان نيستند يا در ايمان دشنام دهندگانشان اشكالي هست.نص قرآن مي فرمايد فرض دوم درست است. سوم اينكه آيا اگر خداوند كسي را دوست نداشته باشد در مورد او اينچنين سخن مي گويد؟ اگر صرفا هدف از آيه اين بود كه نمي توان با آنان ازدواج كرد مي توانست حداكثر بگويد كه آنان امهات المسلمين هستند زيرا مسلمانان نمي توانند با آنان ازدواج كنند.چه نيازي بود بگويد كه امهات المومنين هستند؟ جواب نظر: با سلام |
26 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 22 فروردين 89 - 00:00:00
سرکار خانم مليحه صالحي بنده عالم نيستم مادر عزيز. ذهن بنده هم پاکي و سفيدي و عفت ذهن شما را ندارد که چون شما خانه آيات نوراني قرآن کريم شود. فقط تا آنجا که توانستم گشتم و آيهاي که به نظر بنده حقير چراغ نظرات روشن گر شما باشد را اين يافتم: «وضرب الله مثلا رجلين احدهما ابكم لا يقدر علي شيء وهو كل علي مولاه اينما يوجهه لا يات بخير هل يستوي هو ومن يامر بالعدل وهو علي صراط مستقيم»(نحل 76) «و خدا مثلى [ديگر] مىزند دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمىآيد و او سربار سرپرستش مىباشد هر جا كه او را مىفرستد خيرى به همراه نمىآورد آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه راست است يكسان است» براستي که همين آيه براي هدايت قلوب پاک کافي است: 1) شخص -0- لال است. عاجز و بيعرضه و ذليل است. سربار سرپرستش هم ميباشد. هر کاري هم از او ميخواهند شکست ميخورد و دست از پا درازتر برميگردد. خلاصه «خيري» در او نيست. 2) شخص A پادشاه و امير عادل است و هميشه بر راه راست است و به عدالت فرمان ميدهد. آيا شخص -0- و شخص A برابرند؟؟؟ ********** سرکار خانم مليحه صالحي اگر دزدي ناگهان به در خانه شما بيايد و بگويد که خانه خود را به من بدهيد. مسلما شما مقابل او خواهيد ايستاد و مقابله خواهيد کرد. حال اگر اين جناب دزد بيايد مقابل خانه شما و بگويد: لطفا خانه خود را با خانه من معاوضه کن. و بعد شروع کند به «برابر دانستن» خانه خراب خود و خانه آباد شما. در اين صورت اگر خدا شما را حفظ نکند ممکن است که فريب او را بخويد. يکي از شگردهاي شيطان اين است که قبل از کفر انسان را به شرک ميکشاند و «خرابات» خود را برابر «آبادي» الله متعال نشان ميدهد. ****** خداوند متعال بارها با اين فريب شيطان مقابله کرده است: «...هل يستوي الاعمي والبصير ام هل تستوي الظلمات والنور...» (سوره رعد آيه 16) «...هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر اولو الالباب»(سوره مبارکه الزمر آيه 9) «...هل يستوي الاعمي والبصير افلا تتفكرون»(انعام 50) «مثل الفريقين كالاعمي والاصم والبصير والسميع هل يستويان مثلا افلا تذكرون»(هود 24) ****** چرا خانم صالحي؟ چرا؟؟ چرا خداوند ميفرمايد که آيا کور و بينا برابرند؟؟ مگر کسي هم هست که کور و نابينا را «مساوي» بداند؟؟؟ مگر کسي هم است که تاريکيها و نور را مساوي بداند؟ مگر کسي هم است که دانا و جاهل را مساوي بداند؟؟؟ ****** بعضي از پاسخ ها متدوال اهل عمر به ما اين است: 1) هم عمر هم علي 2) حال چه فرق است ميان عمر و حضرت علي(عليه السلام)؟ 3) علي هم يکي از بود از ميان صحابه!! 4) اصلا اينها را باهم «مقايسه» نکنيد!!! «مقايسه» عمر و علي کاري غلط است!!! قضاوت با خدا است!!! 5) حال اصحاب با هم اختلافي داشتند که داشتند. به ما چه؟؟ شما فکر اصلاح خود باشيد!!! 6) ما محب علي(عليه السلام) هستيم!!! ولي در «کنار» او عمر را هم دوست داريم!!! 7) عمر!!! عمر اولياء [د]الله بود!!!! عمر [د]عادل بود!!! عمر [د]فاروق بود!!!! عمر [د]صديق بود!!!!! (البته به جاي د بگذاريد دشمن) *********** حواب انسان سليم القلب هم به اين صنم سازي چيز نيست جز: «هل يستوي هو ومن يامر بالعدل وهو علي صراط مستقيم»؟؟ آيا او،0(عمر)، و حضرت Ali علي (عليه السلام) که به عدالت امر ميکرد و بر صراط مستقيم است برابرند؟؟؟؟ شما که خود ميدانيد از 0 بيست صفحه هم مطلب علمي نقل نشده است. پس چرا تصديق نميکنيد که «هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر اولو الالباب»؟؟؟ آيا جز اين است که شيطان «کور» و «بينا» را در نظر شما مساوي قرار داده است؟؟؟ «وكذلك انزلناه آيات بينات و ان الله يهدي من يريد» يا علي |
27 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي زارعي -
تاريخ: 24 فروردين 89 - 00:00:00
با سلام-اين سني ها خيلي رو ام المومنين بودن عايشه مانور مي دن و اونو قبول از طرف ديگه معاويه (لعنه الله عليه)رو هم قبول دارن از طرف ديگه ميگن علي (ع) رو هم قبول دارن .موضع ما در باره اين جماعت چند چهره و چند پهلو چيه؟ با اين موجودات وحدت داشته باشيم؟ در ضمن از محبت هاي شما در پاسخ به شبهات ما جوانها متشکريم اجرتون با اقا امام زمان |
28 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 25 فروردين 89 - 00:00:00
جناب مصطفي زارعي خدمت ميکنند. بله آقا مصطفي اين عمريها خدمت ميکنند!!! تعجب نفرماييد!!! اينها خيلي خيلي به ما خدمت ميکنند!!!! ميدانيد چگونه؟؟؟ چون به ما اجازه ميدهند که به سادگي بين دو راهي که هزار و چهار صد سال قبل ايجاد شده راه صحيح را انتخاب کنيم!!! اگر اين عمريها چنان سخنان متضاد با عقلي که در تضاد کامل با منطق است را بر زبان نميراندند ما چگونه ميتوانستيم در اين در درياي احاديثي که متعلق به هزار سال قبل است راه حق را از راه باطل تمايز دهيم؟؟؟ اگر کسي کوچکترين زحمتي به مغز خود، اين اختراغ بزرگ خدا، بدهد با خود خواهد انديشيد که چگونه ممکن است در آن واحد هم عايشه و معاويه را دوست داشت و هم کسي که بر عليه آنها شمشير کشيده است را؟؟؟ براستي که راه حق براي اوليالالباب روشن و واضح است!!! راه اول))) سلسله انبياء و اوصياي الهي (عليهم السلام) --> حضرت ابوطالب عليه السلام --> حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) --> حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) --> حضرت امام حسن (عليه السلام) --> حضرت امام حسين (عليه السلام) --> امامان هدي (عليهم السلام) راه دوم))) بني اميه اولاد زنا و صاحبان فاحشه خانهها و بت پرست --> ابوسفيان امام کفار و هند جگرخوار --> معاويه هند مادر --> يزيد فاسق و فاجر و زاني --> حجاج بن يوسف و ديگر آدمکشها ******** آهاي اهل عمر يعني انتخاب بين اين دو راه اينقدر سخت است؟؟ حتي يک کور هم ميتواند بين اين دو را انتخاب کند!!! يا علي |
29 |
نام و نام خانوادگي: کميل(براي جناب مصطفي زارعي) -
تاريخ: 26 فروردين 89 - 00:00:00
دوست عزيزم مصطفي زارعي عزيز من با شما موافقم. تا مدتها فکر ميکردم بايد با سنيها متحد باشيم بعد که رفتار زشت آنها را با خودم و ديگر شيعيان ديدم به اين نتيجه رسيدم که تنها در مقابل دشمن بايد از هم دفاع کنيم تا اينکه در ماجراي کمک ايرانيان به مردم غزه نظرم بالکل عوض شد وديدم راه ما از اين عمري ها جداي جداست.آنها حتي برادر ناتني ما هم نيستند. به خودم گفتم براستي تا کي بايد سنگ مردمي را به سينه بزنيم که تاوان نياکان پول پرست و هموطنان بي غيرت فعلي خود را پس مي دهند!سني ها در غزه در مسجدي نماز ميخوانند که نامش (سب علي بن ابيطالب ) است. حتما اين خبر به گوشتان رسيده که: اي مدعي وحدت , تو پيرو که هستي عقد اخوت خود با سنيان تو بستي؟! سني برادرتو ,با او برادري کن فردا نگوکه زهرا(س) بهرم تو مادري کن مادر به اهل بدعت , عايشه است اي دوست هر کس که اين چنين است عايشه مادر اوست جواب نظر:
|
30 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 09 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام چرا نظر مرا نمايش نداديد؟ البته اميدوارم نرسيده باشد .من آدرس ايميل نگذاشتم.گفتم چگونه شما مي گوييد از اين آيه احترام به زنان پيامبر برداشت نمي شود در حالي که مفسرين بزرگ شيعه بر اين عقيده اند؟براي خودتان تفسير نكنيد نظر علماي شيعه را بگوييد و من الله توفيق جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما قبلا نظري از شما دريافت نكردهايم ! پاسخ شما مبتني بر اين است كه در ابتدا نظر علماي شيعه را مطرح كنيد (همانطور كه ديگر دوستان اهل سنت ، در هنگام استدلال ، متن و يا آدرس كتاب را مطرح ميكنند) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
31 |
نام و نام خانوادگي: اسعد -
تاريخ: 11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
حكم كسي كه منكر أم المؤمنين بودن يكي از همسران پيامبر باشد ازديدگاه مسلمانان شيعه چيست؟ جواب نظر: با سلام جناب اسعد ! كسي از اهل سنت ، حكم اين مساله را مطرح نكرده است ! زيرا عمر بن خطاب ادعا كرد كه يكي از همسران پيامبر (ص) به نام قتيله به خاطر مخالفت برادرش با ابوبكر ( و تهمت ارتداد) ديگر ام المومنين نيست ! گروه پاسخ به شبهات |
32 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام جناب اسعد اول برو شان نزول ايات را بخوان بعد بيا حرف بزن . ما اينجا منكر اين نيستيم كه ازواج حضرت محمد ( صلي الله عليه و اله ) امهات المومنين بودندن نيستيم . وليكن اين دليل بر اين نمي شود كه انها از خطا مصون بودند همانطور كه زوجات حضرت نوح و لوط از خطا مصون نبودند. دليل اينكه اين ايه نازل شد براي اين بود كه بعضي از صحابه براي خود نقشه كشيده بودند كه بعد از وفات حضرت محمد ( صلي الله عليه و اله ) با زنهاي وي خصوصا حفصه , و عايشه ازدواج كنند . اين گفتار اقايان كه طلحه و زبير در اين جمع بودند حضرت محمد ( صلي الله عليه و اله ) را رنجاند , و اين بود كه خداوند اين ايه را نازل كرد , و نه بخاطر اينكه خوش رفتار و از نطر ديني مومن بودند . همانطور كه در خود صحاح امده . پس حكم همان است كه خداوند طلب ميكنند , يعني هر كس مسئول اعمال خودش است . حال ميخواهد همسر حضرت نوح عليه السلام يا همسر فرعون باشد . اميدوارم كه متوجه شده باشي . اين را از بزرگان اهل سنت بخوان : عن عطاء قال: قدمت عائشة مكة، فأرسل إليها معاوية بطوق قيمته مائة ألف فقبلته. عطا گفته است كه عائشه وارد مكه شد، پس معاويه براى او گردنبندى فرستاد كه قيمتش صد هزار (درهم يا دينار) بود و عائشه نيز قبول كرد. ابن الأعرابي، أبو سعيد أحمد بن محمد بن زياد بن بشر بن درهم البصري (متوفاي340هـ)، معجم ابن الأعرابي، ج5، ص236، طبق برنامه الجامع الكبير؛ ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج59، ص192، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر ـ بيروت – 1995؛ ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج8، ص137، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. اين يعني چي ؟؟؟؟ معاويه پسر هند جگرخوار براي چي اين گردن بند را براي عايشه ميفرستد . يا علي |
33 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 17 ارديبهشت 89 - 00:00:00
ببخشيد چون پيام نظر ثبت شد آمد من گفتم چرا نمايش نداديد.شما كه ديگر بايد تفسير ها را شخم زده باشيد ولي چشم مي نويسم.فقط عذر مي خواهم كه در مقابل شما عزيزان درس پس مي دهم نظرعلامه طباطبايي : اينكه زنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مادران امتند، حكمى است شرعى و مخصوص به آن جناب ، و معنايش اين است كه همانطور كه احترام مادر، بر هر مسلمان واجب ، و ازدواج با او حرام است ، همچنين احترام همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر همه آنان واجب ، و ازدواج با آنان بر همه حرام است ، و در آيات بعد به مساله حرمت نكاح با آنان تصريح نموده و مى فرمايد "و لا ان تنكحوا ازواجه من بعده ابدا" پس تشبيه همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مادران ، تشبيه در بعضى از آثار مادرى است ، نه همه آنها، چون مادر به غير از وجوب احترام و حرمت نكاح ، آثار ديگرى نيز دارد، از فرزند خود ارث مى برد، و فرزند از او ارث مى برد، و نظر كردن به روى او جائز است ، و با دخترانى كه از شوهر ديگر دارد نمى شود ازدواج كرد، چون خواهر مادرى آدمى است ، و نيز پدر و مادر مادر، جد و جده آدمى است ، و برادرانش دايى ، و خواهرانش خاله انسان است ، ولى همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به غير از آن دو حكم ، احكام ديگر مادرى را ندارند. ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 414 نظر آيت الله مکارم شيرازي : ب - حكم دوم در زمينه همسران پيامبر است كه آنها به منزله مادر براى همه مؤ منان محسوب مى شوند، البته مادر معنوى و روحانى ، همانگونه كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پدر روحانى و معنوى امت است . اين ارتباط و پيوند معنوى ، تنها تاثيرش مساله حفظ احترام و حرمت ازدواج با زنان پيامبر بود، چنانكه در آيات همين سوره ، حكم صريح تحريم ازدواج با آنها بعد از رحلت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است ، و گر نه از نظر مساله ارث و همچنين ساير محرمات "نسبي" و"سببي"، كمترين اثرى ندارد، يعنى مسلمانان حق داشتند، با دختران پيامبر ازدواج كنند، در حالى كه هيچكس با دختر مادر خود نمى تواند ازدواج كند، و نيز مساله محرميت و نگاه كردن به همسران پيامبر براى هيچكس جز محارم آنها مجاز نبود تفسير نمونه جلد 17 صفحه 204 نظر بانو امين: زنهاى پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چون نسبت بپيمبر دارند بمنزله مادرهاى مؤمنين ميباشند كه بايستى آنها را از اين جهت محترم شمارند و پس از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نظر زنا شويى بآنها نداشته باشند قوله تعالى (وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً مخزن العرفان في تفسير القرآن ج 10 ص 195 مشاهده كرديد كه لزوم احترام در بين اين مفسرين شيعه امري انكار ناپذير است.علامه طباطبايي واجب و بانو امين و آيت الله مكارم هم لازم مي دانند.البته بحث نقد با بحث احترام بسيار فرق مي كند و اينها هردو كدام مقوله اي جداگانه است.من كتاب عايشه در تاريخ اسلام را خوانده ام كوچكترين بي احترامي به المومنين عايشه نديدم.به هر حال من با آنكه هيچ گونه ارزشي براي اكثر احاديث عايشه قائل نيستم و او را شورشي بر ضد امام زمانش مي دانم ولي هيچ كجا به او بي احترامي نكرده ام. البته شما هم بي احترامي نكرده ايد ولي نگوييد كه از اين آيه احترام برداشت نمي شود.سلام مرا به علامه قزويني برسانيد و بگوييد سايت شما تنها حاميان شيعيان در برابر شبهات در كردستان و.. است. موفق باشيد |
34 |
نام و نام خانوادگي: ايماني نسب -
تاريخ: 04 خرداد 89 - 15:48:30
حتي اگر ساير شئونات مادري هم براي زنان پيامبر در اين آيه شامل حال آنها بشود دليلي بر قداست آنها وتبعيت بي چون وچرا از آنها نيست زيرا خداوند در آيات قرآن گرچه احترام به مادران ما را بر ما لازم كرده است ولي فرموده است كه اگرآنها خواستند كه تو را به شرك دچار كنند از آنها تبعيت نكن.يعني ميشود انسان يك مادر داشته باشد كه حفظ حرمت او بر ما واجب است ولي به خاطراينكه آن مادر به دستورات خداوند عمل نمي كند اهل جهنم هم باشد واين ها هيچ تعارضي با يكديگرندارند وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (8 |
35 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 17 خرداد 89 - 02:31:08
1- در اينكه أزواج النبي[صلي الله عليه وآله] أمّ المؤمنين بودند شكّي نيست. 2- أمّا يكي از حكمتهاي أمّ المؤمنين ناميدنشان اين بود كه مثل طلحه اي جرأت نكند ناموس رسول الله[صلي الله عليه وآله] را سوار زين كرده و بميدان جنگ بصرة عليه خليفة برحقّ آورد [درحاليكه ناموس خودش در مدينة پرده نشين است] و به بهانه اينكه وي در اين سفر طولاني نيازمندِ مََحرم است با وي قرار إزدواج ببندد؛ كافر خائني كه خيالِ إزدواج با مادرش را از هنگام نزولِ آيه مشيره به أمهات المؤمنين بودن أزواج النّبي[صلي الله عليه وآله] در سر ميپروراند، همان كسيكه خدا و رسولش را با پليدترين أفكار، متّهم به تبعيضِ ناروا نمود. 3- بديهي است پاسداشتِ منزلت أمّ المؤمنين بودن، فقط وظيفه مؤمنين نيست بلكه بر خود أمّ المؤمنين هم واجب است، چرا عايشة به آن نامؤمنان نگفت: حرم رسول الله[صلي الله عليه وآله] در معركة چه ميكند؟ از كي تا حالا جهاد بر زن واجب شده؟ چرا جاي مادر تني-تان خاليست؟ آيا آن رفتار سبكسرانه و سربه هوائي كه از عايشة سرزد لايق چنين منزلتي بود؟! 4- بديهي است آورنده يك دين، هرگز حقوقي كمتر از ساير مؤمنين به آن دين ندارد، كه منجمله آن حقوق در إسلام، حقّ طلاق و حقّ أخذِ وكيل است، كه پيامبر إسلام[صلي الله عليه وآله] از حقوق مذكوره إستفاده كرده و إختيار طلاقِ أزواجش را به خليفه اش واگذار نمود، تا چنانچه چنين حدثي از زنانش سرزد، جانشينش بتواند بپاسداشت حرمتش إقدام و آن زوجة خاطئة را طلاق داده و با خلع وي از آبروريزي بيشتر، جلوگيري كند. 5- وقتي در زمان حيات خود حضرت، زنانش كار را به تهديدات إلهي ميكشانند، معلوم است كه بعد از إرتحالش با سوءاستفاده از آزادي بوجود آمده چه كارها كه نميتوانستند أنجام دهند، و متأسفانه بعضاً أنجام دادند. 6- مهمتر اينكه خود عايشة آخر عمري با إقرار به حدثي كه از وي در مورد رسول الله[صلي الله عليه وآله] سرزد، پيشنهاد همجواري حضرت را پس از مرگش شرمسارانه ردّ كرد. 7- جاي بسي تعجّب است كسانيكه براي أميرالمؤمنين[عليه السلام] و بالاتر از او، رسول الله[صلي الله عليه و آله] قائل به قداست و مصونيّت از خطاء نيستند، با چه منطقي براي مادون آنها (عايشة) جاي هيچ لغزش و إشتباهي نمي بينند؟! 8- ميدانيم در دين مبين إسلام، همه مسلمانان تحتِ ولايتِ إمام/خليفة مسلمين قرار دارند، عايشة هم از اين قاعدة مستثني نبود؛ سؤال اينست كه پس از إرتحالِ رسول الله[صلي الله عليه وآه] و فوتِ پدرش، تحت سرپرستي و بيعتِ كدام إمام/خليفة بود؟ بخصوص كه رسول الله[صلي الله عليه وآله] سرپرستي زنانش را به خليفة اش سپرده بود، بخصوص كه اين خليفة، پدر خوانده اش شد، بخصوص كه اين خليفة، بشكلي قانونمندتر از قبليها به خلافتِ نصبي رسيده و بدينوسيله إمام/خليفة مفروض الطّاعة كلّ مسلمين و البته مسلمات، شد! پس چرا عايشة با خروج بر حضرت، دو بدعتِ شگفت إيجادكرد؟ [يكي لشكركشي بر خليفة و ديگري خروج زنان در ميدان مبارزه و در ميان سربازانِ نامحرم و أجنبي!] 9- بديهي است هر منزلتِ فوق العاده اي هم كه براي مادر مؤمنين در نظر گرفته شود بالأخره مادونِ مقام أميري مؤمنين بوده و عقلاً نميتواند مافوق آن باشد، پس عايشة بر مقام مافوقش عصيان كرده و گنهكار است. |
36 |
نام و نام خانوادگي: فرامرز -
تاريخ: 18 خرداد 89 - 01:34:40
با سلام من از برادر عزيزم مومن عبدالله تشكر مي كنم كه جواب دندانشكني به اين وهابيون داده اند. |
37 |
نام و نام خانوادگي: علي اكبر نيك نفس -
تاريخ: 14 مرداد 89 - 14:52:58
به اون حامد بگين هر كي فقط به كتاب خدا تمسك كنه همينه.بجاي اينكه چشم بسته فتوا بده بشينه يك مقدار فكر كنه. |
38 |
نام و نام خانوادگي: مليحه صالحي -
تاريخ: 17 مرداد 89 - 11:51:24
با سلام وصلوات بر محمد وآل محمد وسلام بر همه مسلمانان جهان و باتشکر و عرض ادب به برادر مومن عبدالله . اول بسيار ممنون و متشکرم که اينقدر با سعه صدر جواب مرا داديد اجرکم عندالله. دوم مثل اينکه من منظور خودم را بد بيان کردم هرچند که تلاش کرده بودم تا منظورم رو به طور واضح بنويسم نمي خوام بگم نعوذبالله علي با عمر يکي است هردو را دوست داشته باشيم تا حرفي و دعوايي نباشه همانطور که نوشته بودم از هم ديگه بپرسيم و جواب بخوايم و جواب بديم اما نه با توهين به هم ديگه چون توهين کردن به شخصيت طرف مقابل چيزي بجز بغض به همراه نداره . مثلا نگيم شما دروغ گو ها شما ترسو ها يا ... مسلمونا بايد راه حقيقي رو پيدا کنن( نه وهابيها)هرچند قبول دارم بعضي وقتها براي اينکه کسي به خودش بياد بايد يه تلنگري بخوره اما مواظب باشيم اين تلنگر باعث نشه کسي يا هر دوطرف از شدتش پرت شن بلکه غافل بايد به خودش بياد. التماس دعا اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل وفرجهم واهلك عدوهم اجمعين |
39 |
نام و نام خانوادگي: جعفر -
تاريخ: 18 مرداد 89 - 00:28:57
خواهشمندم كه فرق ايمان و اسلام را توضيح بفرمائيد متشكرم جواب نظر: با سلام ايمان ، يعني اعتقاد قلبي به خداوند و فرامين او که منشا اطاعت و محبت مي شود ! اما اسلام ، يعني گفتن شهادتين و انجام دادن تکاليف ، چه اعتقاد راسخ قلبي موجود باشد و چه نباشد و از سر نفاق يا عادت يا ... تکاليف را انجام دهد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
40 |
نام و نام خانوادگي: جعفر -
تاريخ: 21 مرداد 89 - 19:26:31
ازاينكه پاسخ سئوال بنده را مرحمت فرموديد متشكرم و اكنون بفرمائيد كه اگر كسي تكاليفش را از روي عادت و يا رفع تكليف انجام دهد مورد قبول واقع ميشود يا خير ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي يكي از شروط انجام عبادت ، قصد قربت است ؛ و اگر به عللي كه ذكر فرموديد قصد قربت صورت نگيرد ، عبادات او مقبول نخواهد بود ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
صفحه بعد | [1] [2] |