* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 23 اسفند 1387 تعداد بازديد: 19002 
پاسخ به شبهات وهابيت
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

مشهد مقدس ـ 1387

 

 ((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرم‌افزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله مي‌باشد )))

 

استاد حسيني قزويني

امروز، مسئله هجمه بر فرهنگ شيعه و زير سوال بردن مباني اعتقادي شيعه، از مباحث روز جهان معاصر است. حدود 30 هزار عنوان کتاب و مقالۀ ضد شيعي را در عرصۀ اينترنت به نمايش گذاشته‌اند. حال آنکه بنده با توجه به 25 سال سابقه فعاليت در اين حوزه، از همان روزهاي اولي که اينترنت وارد حوزه شد و با آن سر و کار داشتيم، بررسي‌هاي زيادي داشتيم که آمار سايت‌هاي شيعه، چقدر است؟ حتي با برخي مراکزي که منحصرا در اين زمينه کار مي‌کنند ارتباط داشتيم، اظهار داشتند که تمام سايت‌هاي شيعه - داخل و خارج از کشور - به مرز 5 هزار مورد نمي‌رسد، ولي حدود 40 هزار سايت وهابيت در زمينۀ هجمه عليه شيعه فعاليت مي‌کنند. اين، تقابل نادرستي است. در عرصه ماهواره، در آماري که بنده دارم، بيش از 50 ماهوارۀ فعال وهابيت، شبانه‌روز، عليه شيعه، شايعه‌پراکني و شبهه‌افکني مي‌کنند. از همين امارات متحده عربي گرفته تا ماهواره‌هاي خود عربستان سعودي مانند شبکه المجد و شبکه أقرأ مصر و المستقلۀ لندن و أخيرا هم شبکه‌هاي ماهواره‌اي ضد انقلاب‌ها در لس آنجلس، به کمک تفکر وهابيت برخاسته‌اند و برنامه‌هاي کذايي عليه نظام جمهوري اسلامي را کاسته‌اند و به هجمه عليه شيعه پرداخته‌اند. اگر از طريق ماهواره يا اينترنت، به شبکه‌هاي ماهواره‌اي که حتي به زبان فارسي، عليه شيعه، شبهه‌افکني مي‌کنند نگاه کنيد، حقيقت اين مطلب روشن مي‌شود.

در برابر اين همۀ ماهواره‌هايي که روزانه همانند قارچ از زمين مي‌رويد - آماري بنده از سه ماه اخير دارم، سه چهار ماهواره وهابيت با واژه‌هاي نور، وارد عرصه مبارزه عليه شيعه شده‌اند و برنامه‌هاي منظم و دقيقي براي زير سوال بردن فرهنگ شيعه دارند -، آيا ما در عرصۀ بين المللي، 5 ماهواره‌اي که بتواند پاسخ‌گوي اين شبهات باشد، داريم؟ خير، نداريم. برخي از ماهواره‌هايي هم که توسط شيعه ساخته شده‌اند، عمدتا، به مسائل سياسي مي‌پردازند و اگر در اين زمينه پاسخ‌گويي دارند، در حاشيه برنامه‌هاي‌شان قرار دارد.

يکي از ماهواره‌هايي به نام «اهل البيت» که توسط يکي از علماي بزرگ عراق راه‌اندازي شد، دو سه ماه به پاسخ‌گويي به شبهات پرداختند و اين ماهواره از امارات متحده پخش مي‌شد. آنچه که بنده شنيدم، گفته‌اند که در طول يک ماه، حدود 600 هزار شکايت از طرف وهابيت و اهل سنت براي آنها آمد و اين ماهواره را از مرکز پخش بستند و الان هم از طريق مرکز ديگري پخش مي‌شود که کيفيت مطلوبي ندارد. وقتي يک ماهواره، يک ماه از اهل بيت (عليهم السلام) دفاع و پاسخ‌گويي مي‌کند، آنها اينچنين در صحنه حاضرند و صدها هزار شکايت ارائه مي‌دهند تا مسئول آن مرکز، از پخش آن جلوگيري کند، ولي شبانه روز، توسط ماهواره‌ها، به مقدسات شيعه جسارت مي‌شود و علنا به ائمه (عليهم السلام) توهين مي‌کنند و عبارات رکيک در ماهواره مطرح مي‌کنند و به مراجع شيعه، فحاشي مي‌کنند، ولي کوچک‌ترين عکس‌العملي از اين طرف ديده نمي‌شود که اين هم مايۀ تأسف است.

در عرصۀ نشر، کافي است که به آمارهاي بنده توجه کنيد تا بدانيد که در اين دريا چه طوفان است:

در سال گذشته، توسط فرزند ناخلف يکي از مراجع عظام تقليد گذشته که مايۀ فخر شيعه است - مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني - کتابي عليه شيعه نوشته شد به نام «الشيعة و التصحيح». حضرت آيت الله العظمي سبحاني به خود من فرمود که از يکي از راديوهاي عربي شنيدم که صدام در يکي از سخنراني‌هاي خود گفته بود:

اگر جنگ 8 ساله ما عليه ايران، هيچ فايده‌اي نداشت جز اينکه اين کتاب نوشته و منتشر شد، براي ما بس است.

اين کتاب، طبق تصريح حضرت آيت الله العظمي سبحاني در مقدمۀ کتاب «جوان شيعه پاسخ ميدهد»، فقط در يکي از کشورهاي عربي با تيراژ 8 ميليوني، چاپ و در کشورهاي اسلامي منتشر شد. اگر شما به اينترنت سر بزنيد، مي‌بينيد که اين کتاب به زبان‌هاي مختلف در سايت‌هاي متعدد قرار گرفته است.

آماري که مجلۀ ميقات - وابسته به سازمان حج - منتشر کرد، فقط در يک سال در ايام حج، عربستان سعودي، 10 ميليون و 586 هزار جلد کتاب به 20 زبان زنده دنيا، در اختيار زائرين بيت‌الله الحرام قرار داد.

بنده حدود دو سال قبل که به مکه مشرف شدم، در روز 12 ذي‌الحجه، يک روزنامه کوچکي به زبان فارسي در چادرهاي ايراني پخش مي‌کردند و بنده با خودم آوردم. خواندم که وزير ارشاد عربستان سعودي مصاحبه کرده و گفته بود:

ما در 20 روز اول ايام حج، 10 ميليون جزوه و سي دي و نوار کاست در اختيار زائرين بيت‌الله الحرام به صورت رايگان قرار داديم.

غالب اين جزوات و سي دي‌ها، داراي مطالب ضد شيعه است. گويا امروز براي آنها، هيچ مسئلۀ مهم و اساسي، جز زير سوال بردن فرهنگ شيعه نيست. با اينکه اين‌همه پاسخ توسط بزرگان داده مي‌شود و به دستشان مي‌رسد، ولي بدون توجه به اين پاسخ‌ها، به کارشان ادامه مي‌دهند.

بنده حدود 5 روز قبل از ماه رمضان امسال، به مکه مشرف شدم. اگر اشتباه نکنم، در روز 26 شعبان، با شيخ احمد الغامدي - رئيس هيئت امر به معروف و نهي از منکر استان مکه - ديداري يک ساعته داشتم. ايشان با اينکه در مقايسه با ساير وهابيت، آدم نيمه منصفي است و بهتر از آنان است، گفت:

آيا شما نمي‌خواهيد دست از اعتقاد به تحريف قرآن برداريد؟ تا کِي مي‌خواهيد عايشه را مورد تهمت قرار بدهيد و نسبت زنا به او بدهيد؟ آيا نمي‌خواهيد اين عقيده به عصمت و علم به غيب ائمه (عليهم السلام) را کنار بگذاريد؟ وقتي برخي از اهل سنت ايران به اينجا مي‌آيند و با بنده صحبت مي‌کنند، مي‌گويند: در تلويزيون ايران، عکس سگ و الاغ را مي‌کشند و نام عمر و ابوبکر را در داخل تصوير سگ و الاغ مي‌نويسند. اين چه وضعي است که شما شيعيان در ايران داريد؟

خدا مي‌داند که من مانده بودم که به ايشان چه بگويم؟! اگر يک فرد عادي يا شترچران بيابان‌هاي رياض، اين حرف‌ها را بگويد، استبعادي ندارد، ولي کسي که بيش از تمام مسئولين نظام سعودي، با حجاج ايراني سر و کار دارد، اين حرف‌ها را مي‌زند. چون حجاج ايراني که به آنجا مي‌روند، ساير مسئولين عربستان سعودي، با زائران ارتباطي ندارند و تنها ارگاني که با زائران بيت‌الله الحرام ارتباط تنگاتنگي دارد، اعضاي هيئت امر بمعروف و نهي از منکر است. رئيس اين بخش - که توسط خود پادشاه عربستان سعودي منصوب مي‌شود - اينچنين برداشتي دارد. مقداري با ايشان صحبت کردم و گفتم: بحث تحريف قرآن، تکليفش روشن است و بزرگان ما از زمان‌هاي گذشته در اين زمينه حرف زده‌اند و عبارات را برايش خواندم. گفتم: حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) مي‌گويد:

القول بالتحريف قول بخرافة و خيال.

آيا اين براي شما کافي نيست؟! گفتم: امام خميني (ره) مي‌گويد:

هيچ صاحب عقل و خِردي، تصور تحريف قرآن را در ذهنش نمي‌گذراند.

اين قدماي ما هستند مانند علامه حلي (ره) که مي‌گويد:

بحث تحريف قرآن، زير سوال بردن تنها معجزه نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

در مورد عايشه هم گفتم: از اين مراجع و بزرگان ما، کداميک نسبت ناروا به او داده‌اند؟ بزرگان شما مانند ناصر الدين الباني - که از او به بخاري دوران ياد مي‌کنيد و بن‌باز، مفتي عربستان سعودي در مورد او گفته که بايد او را امام الحديث بناميم - صراحتا در کتاب‌هايش نوشته است:

امکان فحشاء در ميان زنان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعيد نيست.

ولي شما نمي‌توانيد يک فقيه و عالم شيعي را پيدا کنيد که در اين 15 قرن، معتقد به فساد اخلاقي زنان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد.

در مورد تلويزيون ايران هم گفتم: جناب شيخ! بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بخاطر رعايت حال اهل سنت، حتي براي يک بار، زيارت عاشورا از صدا و سيما پخش نشده است. آن وقت شما مي‌گوييد که عکس سگ و الاغ را مي‌کشند و داخل آن نام عمر و ابوبکر را مي‌نويسند؟! کساني که اين اخبار را به شما مي‌دهند، افراد مغرضي هستند. شما شبهه‌اي نداشته باشيد که اينها، کذّاب و افتراء زننده هستند.

ايشان گفت: چرا شما معتقديد که ائمه (عليهم السلام) علم به غيب دارند؟ اين غلوّ است و قرآن مي‌گويد:

وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ                                                              (سوره انعام/آيه59)

گفتم: چيز خوبي را گفتيد. آقاي ابن تيميه در کتاب مجموعۀ فتاواي خود مي‌گويد:

بسياري از صحابه و تابعين، داراي علم به غيب بودند.

حتي اين قيّم جوزيه - شاگرد ابن تيميه – مي‌گويد:

استاد ما - ابن تيميه - داراي علم به غيب بود و بارها نسبت به آينده خود من، پيشگويي کرد و مطابق با واقع درآمد و در قضيه حملۀ مغول، ايشان پيشگويي‌هايي کرد و به او گفتيم: با اين قاطعيت، پيشگويي نکن. گفت: آنچه که مي‌گويم، در لوح محفوظ نوشته شده است.

امام شما از لوح محفوظ خير مي‌دهد، ولي اگر ما اينچنين مطالبي را به ائمه (عليهم السلام) و اهل بيت (عليهم السلام) که قرآن به طهارت آنها گواهي داده و قرآن، امير المومنين (عليه السلام) را نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شمرده است، نسبت داديم، غلوّ و شرک است و قتل شيعه واجب است؟! گفت: اينها در کجا نوشته شده است؟ من هم آدرس منابع را به او نشان دادم.

خدا را شاهد مي‌گيرم! قسم به روح پاک امام رضا (عليه السلام)! که در جوار و محضر او نشسته‌ايم، همان‌طور مانده بود که به من چه بگويد. آخرين جمله‌اي که به بنده گفت، اين بود: چرا اين مطالب را بزرگان و مراجع شما نمي‌نويسند و منتشر نمي‌کنند؟ گفتم: اگر مراجع ما بنويسند، شما اجازۀ ورود اين مطالب را به عربستان سعودي مي‌دهيد؟ گفت: اگر مراجع عظام ملي و حکومتي شما، اين مواردي را که من گفتم، بنويسند، متعهد و ملتزم مي‌شوم که اينها را داخل عربستان سعودي با هزينه خودم، چاپ و منتشر کنم.

بنده هم اين مطالب را خدمت برخي از مراجع عظام تقليد - مخصوصا حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي که در اين زمينه، اهتمام بيشتري دارد - بيان کردم. گفت: آنچه را که شما بنويسيد، ما جواب مي‌دهيم و عملا هم مي‌نويسيم. ولي آيا اگر ما نوشتيم، اينها ملتزم مي‌شوند و تعهد مي‌دهند دست از اين کارها بردارند؟ اگر مراجع ما نوشتند که ما معتقد به تحريف قرآن نيستيم، آيا اين کتاب‌ها و جزوات و سي‌دي‌هايي که در رابطه با تحريف قرآن شيعه مي‌نويسند و منتشر مي‌کنند، حاضرند اينها را کنار بگذارند؟

ما بايد بدانيم که الآن در چه موقعيتي هستيم و تکليف‌مان چيست؟ رسالت يک طلبۀ امروزي و سرباز حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء)، غير از رسالت طلبۀ 20 سال گذشته است. خصوصا با توجه به پيروزي انقلاب اسلامي ايران که فرهنگ شيعه، هر روز، مرزها را فتح مي‌کند و به گوش افرادي که اصلا با واژۀ شيعه آشنا نبودند مي‌رسد و با توجه به رويکرد گسترده‌اي که توسط جوانان و تحصيل‌کرده‌ها و پژوهش‌گران به طرف مکتب شيعه حاصل مي‌شود و اين سيل عظيم شبهاتي که - در عکس‌العمل به گسترش فرهنگ شيعه در عرصه بين‌الملل است و - توسط وهابيت صورت مي‌گيرد، تکليف ما غير از تکليف ساليان گذشته است.

بنده، اين آمار - مربوط به 6 سال قبل - را در اکثر تأليفاتم آورده‌ام که در يکي از مراکز پژوهشي حوزه علميه قم - مرکز أبحاث عقائدية - که زير نظر حضرت آيت الله العظمي سيستاني است، بعد از انقلاب اسلامي، کتاب‌هاي ضد شيعه را در داخل و خارج از کشور جمع‌آوري کردند و توانستند حدود 5 هزار کتاب ضد شيعه را که توسط وهابيت يا کساني که خطوط وهابيت را پيروي مي‌کنند، تهيه کنند. بررسي کردند و متوجه شدند که 75% اين کتب، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نوشته شده است. مسئول اين مرکز مي‌گفت:

در طول سالِ‌هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، حدود 3 برابر اين 14 قرن، عليه شيعه، کتاب نوشته شده است.

تعدادي از محققين توانمند را انتخاب کردند و شبهات آنها را بيرون آوردند و موضوع‌بندي کردند و حدود 8 هزار شبهه در 600 عنوان شد. چند نسخه از اين را چاپ کردند و در اختيار تعدادي از مراجع و بزرگان قرار دادند.

بنده در اجلاسيه اساتيد سطوح عالي و خارج حوزه علميه قم، عرض کردم که 8 هزار شبهه را پاسخ دادن، کار يک يا دو يا ده محقق و يک يا دو يا ده موسسه نيست و نياز به بسيج همگاني دارد و بايد اساتيد حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي شيعه در سراسر جهان وارد شوند و به اين شبهات جواب بدهند. بر فرض که از اين تعداد، حدود 7500 شبهه، تکراري يا بي‌اساس است، ولي0 50 شبهه اساسي است که بايد بنشينيم و به اينها جواب بدهيم.

فقط درباره حديث ثقلين، 148 مورد شبهه وارد کرده‌اند. اينها نياز به پاسخ‌گويي دارد و نبايد انتظار داشته باشيم که بازاري‌ها و کسبه‌ها و افراد عادي و کارمندان دولت به اينها پاسخ بدهند، بلکه اين رسالت به عهده ماست و مسئوليت، متوجه ما طلبه‌هاست.

نکته ديگري که بايد دقت و توجه ويژه‌اي به آن شود، اين است:

آمارها نشان مي‌دهد که در دو دهه اخير، شايد 5 هزار برابر اين 15 قرن، جوانان اهل سنت و وهابيت، به طرف مذهب شيعه کشيده شده‌اند.

بنده عباراتي را از شخصيت‌هاي برجسته وهابيت براي شما مي‌خوانم تا بدانيد که ليدرهاي وهابيت و آنهايي که قلم به دست هستند و در خط مقدم جبهه بر ضد شيعه کار مي‌کنند، از اين گستره فرهنگ شيعه، به وحشت افتاده‌اند:

آقاي دکتر غنيمان ـ از اساتيد دانشگاه مدينه و رياض ـ مي‌گويد:

إن الوهابين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل أهل السنة و كل الوهابيين في المستقبل القريب.

وهابيين يقين پيدا كرده‌اند كه تنها مذهبي که در آينده بسيار نزديك، همۀ أهل سنت و وهابيت را به طرف خودش جذب مي‌کند، مذهب شيعۀ اثنا عشري است.

المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهايين، ص178

آقاي شيخ ربيع بن محمد - از شخصيت‌هاي علمي سعودي ـ مي‌گويد:

و ممّا زاد عجبي من هذا الأمر أنّ إخواناً لنا و منهم أبناء أحد العلماء الكبار المشهورين فى مصر و منهم طلاّب علم طالما جلسوا معنا في حلقات العلم و منهم بعضُ الإخوان الذين كنّا نُحْسن الظنَّ بهم، سلكوا هذا الدَرْب و هذا الاتّجاه الجديد هو التشيّع.

آن چه باعث فزونى و شگفتى من گرديده، اين است كه گروهى از برادران وهّابى ما كه برخى از فرزندان شخصيّت‏هاى علمى در مصر هستند و برخي هم از دانشجوياني هستند كه مدّت‏ها در جلسات علمى ما شركت مى‏جستند و برخى از برادرانى كه ما به آنان خوش‏بين بوديم، اخيرا به سراغ مكتب تشيّع رفته‏اند.

الشيعة الإماميّة فى ميزان الإسلام، ص5

اخيرا هم غوغايي توسط آقاي قرضاوي ـ رئيس هيئت علماي اسلامي جهان ـ راه‌اندازي شد و هجمه‌هايي عليه شيعه مطرح کرد که:

شيعه بدعت‌گذار است و نيروهاي ورزيده تربيت کرده تا به کشورهاي اسلامي بفرستد و ميلياردها دلار هزينه مي‌کند. شيعه را کافر نمي‌دانيم، ولي بدعت‌گذار مي‌دانيم و ... .

صحبت‌هاي او به يکي از مباحث داغ سايت‌هاي اينترنتي تبديل شد.

يکي از ائمه جمعه و جماعت لبنان - مسجد قدس - اعلام کرد:

علت عصبانيت آقاي قرضاوي و هجمه بي‌سابقه ايشان، شيعه شدن فرزند ايشان - عبد الرحمان يوسف قرضاوي - بود.

فرزند او که از شخصيت‌هاي برجسته مصري و از شعراي زبردست مصر است، اين مطلب را انکار نکرده است. چند روز قبل هم در اينترنت ديدم که در يکي از روزنامه‌هاي عربستان سعودي، تکذيب کردند و نوشتند که پسر آقاي قرضاوي شيعه نشده است و بلافاصله دفتر ايشان اطلاعيه داد:

کساني که از طرف من اطلاعيه صادر مي‌کنند، ارتباطي به اينها ندارد و اگر نياز باشد، خودم اطلاعيه مي‌دهم و هر اطلاعيه‌اي که از غير دفتر من داده شود، بي‌اعتبار و دروغ است.

البته ايشان يک آدم مؤدبي است و براي احترامي که به پدرش دارد، اين قضيه را علنا مطرح نکرد. فرداي روزي که شيعه بودنش را مطرح کرد، سايت او فيلتر شد.

آقاي شيخ محمد مَغراوى - از نويسندگان بزرگ عربستان سعودي ـ مي‌گويد:

بعد انتشار المذهب الإثنى عشري في مشرق العالم الإسلامي، فخفت على الشباب في بلاد المغرب . . .

با گسترش مذهب تشيّع در ميان جوان‏هاى مشرق زمين، بيم آن دارم كه اين فرهنگ در ميان جوان‏هاى مغرب زمين نيز گسترده شود.

من سبَّ الصحابة و معاوية فأُمّه هاوية، ص4

شيخ مُجْدى محمد على محمد - نويسنده برجسته وهّابى - سخن جالبى دارد و مى‏گويد:

جاءني شابّ من أهل السنّة حيران، و سبب حيرته أنّه قد امتدّت إليه أيدى الشيعة . . . حتّى ظنّ المسكين أنّهم ملائكة الرحمة و فرسان الحقّ.

يكى از جوان‏هاى اهل سنت، حيرت زده نزد من آمد. وقتى علت حيرت او را جويا شدم، دريافتم كه دست يكى از شيعيان به وى رسيده است و با فرهنگ شيعه آشنا شده و اين جوان سنّى، تصوّر كرده است كه شيعيان، ملائكۀ رحمت و شير بيشۀ حقّ مى‏باشند.

انتصار الحق، ص14 و 11

ما اعتراف مي‌کنيم که در عرصۀ بين المللي، حضور فعالي براي معرفي فرهنگ شيعه نداريم. تعبيري را امام رضا (عليه السلام) مي‌فرمايد که:

اذا عرف الناس محاسن کلامنا، لاتبعونا.

و ما هم نتوانستيم اين را در عرصه بين المللي در اختيار مردم قرار بدهيم و اگر همين قضيه مطرح شود، بنده معتقدم که جوانان اهل سنت و وهابيت، فوج فوج به طرف فرهنگ شيعه سرازير مي‌شوند.

بنده حدود دو سه ماه قبل در شبکه ماهواره‌اي المستقله، پيرامون شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مناظره‌اي داشتم. يکي از بحث‌هاي روز عرصه‌هاي اينترنتي و ماهواره‌اي، در اين دو سه سال اخير، بحث شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است. حتي امام جمعه زاهدان، رسما در نماز جمعه خود، به اين مضمون اعلام کرد:

به خداوندي خدا قسم! به أسماء بزرگ إلهي قسم! آنچه که شيعيان در رابطه با شهادت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و خليفه اول و دوم مي‌گويند، تماما دروغ است.

کسي نيست که به ايشان بگويد که اينجا محل قسم خوردن نيست، اگر دليلي داري، اقامه کن. سخنان کوبنده و قاطعي که شيعه داشته يا کتاب‌هاي خودتان که مملوّ از اين هجوم به خانه وحي و جسارت به حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) است و شکستن پهلوي ايشان، مانند کتاب آقاي جويني - که ذهبي از او به امام تعبير مي‌کند ـ اين مسائل را مطرح کرده‌اند.

تقريبا چند جلسه از مناظره گذشته بود که يکي از طلبه‌هاي نجف وارد بحث شد ـ گر چه آنگونه که بايد، نتوانست از فرهنگ فاطمي دفاع کند - و مطالب ضعيفي را ارائه داد و چند نفر از وهابيت که آنجا بودند، القاء شبهه مي‌کردند. نزديک بود که مطالب به جاهاي باريک کشيده شود که حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي با بنده تماس گرفتند و فرمودند که در اين مناظره شرکت کنم و بنده هم حدود سه جلسه وارد بحث شدم. چند روايت از کتب اهل سنت را خواندم و بررسي سندي هم کردم که در اين روايت فلان راوي است که بزرگان رجالي شما او را توثيق کرده‌اند و روايت صحيح است که اينها به خانه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) هجوم بردند و ايشان را مورد تهديد قرار دادند و طبق روايت فرائد السمطين جويني - که ذهبي او را توثيق مي‌کند و از او به امام تعبير مي‌کند -، قضيه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شکستن پهلوي ايشان و سقط جنين و شهادت ايشان را از نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده است. بحث‌هاي ما سه شب ادامه داشت. اينها در برابر احاديثي که از کتاب‌هاي خودشان آورديم، حتي يک مورد هم نتوانستند اشکال وارد کنند.

بعد از اينکه بحث ما تمام شد، دو روز بعد، يکي از دوستان به ما زنگ زدند که تعدادي از جوانان از دوبي ـ کشور امارات ـ آمده‌اند قم و مي‌خواهند شما را ببينند. آمدند و گفتند:

ما بحث‌هاي شما را در شبکه المستقله شنيديم و احساس کرديم که شيعه، حرف براي زدن دارد. هم صحبت‌هاي شما را شنيديم و هم صحبت‌هاي آقايان وهابي که در آنجا بودند. سوالاتي داريم که فقط به همين خاطر به ايران آمده‌ايم و هيچ‌کار ديگري نداشتيم و آمده‌ايم شما را ببينيم و برگرديم.

سؤالات‌شان را جواب دادم. آنها هم رسما به مذهب شيعه مشرف شدند. يکي از آنها گفت:

پدر من، از علماي طراز اول يکي از کشورهاي اسلامي است و حوزه علميه دارد و تعداد زيادي طلبه تربيت مي‌کند و يکي از سخنوران و خطباي زبردست آن کشور است. اگر ايشان دو ساعت با شما صحبت کند، قطعا مذهب شيعه را مي‌پذيرد. اگر او شيعه شود، شايد صدها هزار نفر از جوانان آن کشور به مذهب شيعه مشرف شوند. تقاضايي که از شما دارم اين است که دعوت نامه‌اي براي پدرم بفرستيد تا او به قم بيايد و چند ساعت با شما صحبت کند.

گفتم: بنده با موقعيتي که دارم، از اين کارها نمي‌کنم، ولي اگر خود ايشان به قم تشريف بياورند، ما از ايشان پذيرائي مي‌کنيم و احترام هم مي‌گذاريم و نه دو ساعت، اگر بيست ساعت هم بخواهد، با ايشان صحبت مي‌کنيم.

عزيزان! اگر ما بتوانيم در عرصۀ بين‌الملل، خوب و زيبا، فرهنگ شيعه را مطرح کنيم، اهل بيت (عليهم السلام) چيز ديگري از ما نمي‌خواهند. امروزه، جوامع علمي دنيا، تشنۀ فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) هستند. با همين برنامه‌اي که دو سه سال است در شبکه ماهواره‌اي سلام داريم ـ گر چه خيلي هم راضي نيستم، چون خيلي بهتر از اين مي‌توان کار کرد -، خدا شاهد است که هر هفته از داخل و خارج کشور، افرادي زنگ مي‌زنند، - يا با سوال يا بدون سوال کردن - رسما تشيع خودشان را اعلام مي‌کنند. موارد زيادي داشتيم از لندن و آلمان و کانادا و کشورهاي ديگر که تماس مي‌گيرند يا ايميل مي‌زنند به سايت ما و تشکر مي‌کنند و مي‌گويند که بحث‌هاي شما باعث شد که ما با فرهنگ شيعه آشنا شديم و اظهار لطف و تشکر مي‌کنند.

چندي پيش خدمت يکي از مراجع عظام تقليد بودم و ايشان خيلي اصرار مي‌کرد که آمار کساني را که شيعه مي‌شوند را يادداشت کنيد تا اگر خواستيم روزي ارائه بدهيم، آمار داشته باشيم. بنده هم گفتم که آمار همه آنها را داريم که چه کساني از طريق ايميل و چه کساني که از طريق تلفن با ما تماس مي‌گيرند. حتي در يکي از استان‌هاي شرقي کشور، يک روز، حدود 25 نفر از جوانان آمدند قم و گفتند که بحث‌هاي شما را در رابطه با اهل بيت (عليهم السلام) شنيديم و تأسف مي‌خوريم که چرا علماي ما اين مطالب را براي ما مطرح نمي‌کنند، شما هم هر چه مي‌گوييد، از کتاب‌هاي ماست. آنها رسما تشيع خود را اعلام کردند و رفتند و اکنون هم مرتبا با ما در تماس هستند و جزوه و سي دي مي‌گيرند.

نکتۀ ديگر اينکه، شخصي از شهر سقّز به ما زنگ زد و گفت:

ما اين بحث‌هاي شما را مي‌شنيديم و مسخره مي‌کرديم و مي‌گفتيم که اين آخوندهاي شيعه، از اين بلوف‌ها زياد مي‌زنند. من خودم فارغ التحصيل فلان دانشگاه هستم و همسرم هم تحصيل کرده است و دبير است. چند روزي اين مباحث شما را پي‌گيري کرديم و به همسرم گفتم: اين آدرس‌هايي که ايشان از کتاب‌هاي ما مي‌دهد، نگاه کنيم و حداقل براي ما ثابت شود که علماي شيعه دروغ مي‌گويند. چند مورد را رفتيم مراجعه کرديم و ديديم درست است. حدود سه ماه صحبت‌هاي شما را بررسي مي‌کرديم و با کتاب‌هاي خودمان که آدرس مي‌داديد، تطبيق مي‌کرديم. من و همسرم به اين نتيجه رسيديم که مذهب شيعه، حق است. اگر اجازه بدهيد، به قم بيائيم و به دست يکي از مراجع عظام تقليد، شيعه شويم. ولي يک خواهش از شما داريم: نام من در شناسنامه‌ام، عمر است فقط يک نامه‌اي از حوزه علميه قم به اداره ثبت احوال استان‌مان بدهيد تا نام خود را عوض کنم و به اسم يکي از ائمه (عليهم السلام) مبدّل کنيم.

اين قضيه براي من خيلي جالب بود. گفتم: مگر شما وقتي مذهب اهل سنت را پذيرفتيد، با ما مشورت کرديد؟ گفت: نه. گفتم: پس اين نتيجه تحقيق خودتان است و نيازي نيست که به قم بيائيد و به دست مراجع عظام تقليد، شيعه بشويد. ولي اگر کاري از دست ما به عنوان مساعدت برمي‌آيد، در خدمت کردن حاضريم و بارها هم اعلام کرده‌ايم که هدف ما از اين برنامه‌ها، اين نيست که جوانان اهل سنت را شيعه کنيم يا از سني شدن جوانان شيعه جلوگيري کنيم، خير. هدف ما تبيين حقائق و اثبات حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) و اتمام حجت است. اگر ما به اين هدف رسيديم، اين نتيجه‌اي است که شنونده به آن رسيده است. ولي از اينکه يک نفر از حق بُريده و از نور جدا شود، براي ما مايۀ تأسف است. يا اگر يک نفر به نور مي‌پيوندد، مايۀ خوشحالي ماست، ولي هدف ما اين نيست. هدف ما چيز ديگري است و مي‌خواهيم با بازگو کردن تاريخ پنهان، حقائق پشت پرده را بيان کنيم که در اين 14 قرن، نگذاشتند به مردم برسد. ما دنبال اين هستيم که اين حلقه‌هاي مفقوده تاريخ را که در کتاب‌ها ثبت شده، ولي بزرگان شما از کنار آنها عبور مي‌کنند و فاکتور مي‌گيرند، آنها را بيان کنيم. آقاي طبري حديث الدار را در تاريخ خود مطرح مي‌کند و مي‌گويد:

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در سال سوم بعثت خود، بعد از نزول آيۀ شريفۀ:

وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ                                                                        (سوره شعراء/آيه214)

40 نفر از سران قريش را دعوت کرد و بعد از بحث توحيد و رسالت، بحث خلافت امير المومنين (عليه السلام) را مطرح کرد و فرمود:

هذا أخي و وصيي و خليفتي من بعدي.                                                     تاريخ الطبري، ج2، ص63

اين روايت را آقاي طبري با صراحت مي‌گويد. ولي آقايان ابن کثير و ابن تيميه و ابن أثير اين روايت را نقل مي‌کنند و اين واژه را فاکتور مي‌گيرند و به جاي:

هذا أخي و وصيي و خليفتي من بعدي.

مي‌گويند:

هذا کذا و کذا و کذا.

ما مي‌خواهيم بگوييم که معناي اين کذا و کذا چيست؟ مي‌خواهيم بگوييم که پشت اين کذا و کذا، چه مسائلي خوابيده است؟

وقتي محمد حسنين هيکل - به عنوان يک شخصيت برجسته جهان معاصر- ، کتابي مي‌نويسد به نام حيات محمد، وقتي در آنجا قضيه حديث الدار را مطرح مي‌کند، غوغايي عليه ايشان بپا مي‌شود و به تعبير علامه أميني (ره):

قد قامت القيامة عليه.

ايشان هم در چاپ‌هاي بعدي، تمام اين قضيه را حذف مي‌کند.

هدف ما اين است که بيائيم کتاب چاپ اول اين بزرگوار را با کتاب‌هاي بعدي او مقايسه کنيم و ببينيم که قضيه چه بوده است؟

وقتي صحيح مسلم، رابطۀ امير المومنين (عليه السلام) با خليفه اول و خليفه دوم را مطرح مي‌کند، پرده را بالا مي‌زند. يکي از چيزهايي که وهابيت در دو سه سال أخير شروع کرده‌اند به کار کردن روي آن، آمدن به زمين شيعه است. يعني همان‌طوري که ما از کتاب‌هاي آنها، رواياتي براي اثبات حقانيت امير المومنين (عليه السلام) مي‌آوريم، آنها هم تلاش مي‌کنند براي اثبات حقانيت ابوبکر و عمر، رواياتي را از کتاب‌هاي ما بياورند. اگر فرصت شود، بعدا نمونه‌اي از اينها را عرض مي‌کنم و فيلم‌هايي را از اينها تهيه کرديم که حتي از اساتيد حوزه علميه اهل سنت داخل کشور و خطباي نماز جمعه‌شان، مطالبي را از نهج‌البلاغه و شرح نهج‌البلاغه ميثمي و امثال اينها، رواياتي را نقل مي‌کنند که خود ائمه (عليهم السلام) و امام صادق (عليه السلام) مي‌گويند که ابوبکر حق است و ... و شيعه‌ها حرف بي‌خودي مي‌زنند که مي‌گويند حضرت علي (عليه السلام) حق است. اگر همين بحث را پي‌گيري کنيم، شايد حدود سي، چهل جلسه براي پاسخ‌گويي به شبهات امروزي آنها نياز باشد.

در طول يک‌ماه ماه رمضان امسال، در شبکه المستقله، 90% تلاششان اين بود که با استناد به روايت شيعه، اثبات کنند اميرالمومنين (عليه السلام) خليفه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبوده است و شيعه دروغ مي‌گويد. يکي از مسائلي که طلاب بايد امروز به آن مجهز شوند، پاسخ‌گويي به شبهات در اين حوزه است.

عباراتي را از نهج‌البلاغه و ساير کتب مي‌آورند که:

ميان امير المومنين (عليه السلام) و خليفه اول، اختلافي نبوده است. امير المومنين (عليه السلام) از خليفه اول و خليفه دوم در نهج‌البلاغه تعريف و تمجيد کرده است. امير المومنين (عليه السلام) با آنها بيعت کرده است و پشت سر آنها نماز خوانده است و به خليفه دوم دختر داده است.

و ... از اين حرف‌هاي بي‌اساس ديگر که در داخل و خارج کشور مطرح مي‌کنند.

وقتي از من سوال مي‌کنند، مي‌گويم که شما اگر همان صحيح مسلم خود را - که به همراه صحيح بخاري، أصح الکتب بعد القرآن مي‌دانيد و هرگونه خدشه در روايات اين دو، مساوي است با زندقه - باز کنيد، در ج5، ص152، کتاب الجهاد، باب حکم الفيء، آمده است که:

امير المومنين (عليه السلام) با عباس - عموي پيامبر - (در اواخر خلافت خليفه دوم) مي‌آيند نزد خليفه دوم و بحث فدک و ارث پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مطرح مي‌کنند. خليفه دوم صراحتا مي‌گويد:

فلما توفى رسول الله صلى الله عليه و سلم، قال أبو بكر: أنا ولى رسول الله صلى الله عليه و سلم، فجئتما تطلب ميراثك من ابن أخيك و يطلب هذا ميراث إمرأته من أبيها، فقال أبو بكر: قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ما نورث ما تركنا صدقة، فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا، ... ، ثم توفى أبو بكر و أنا ولى رسول الله صلى الله عليه و سلم و ولى أبى بكر، فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا.

وقتي رسول اکرم (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، ابوبکر مدعي شد که من خليفه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و سلم) هستم و ... ، و شما (حضرت علي (عليه السلام) و عباس) نظرتان در مورد ابوبکر اين بود که او دروغ‌گو و گنه‌کار و خائن و حيله‌گر است. ...، و وقتي ابوبکر از دنيا رفت، من گفتم: من خليفه رسول اکرم (صلي الله عليه و سلم) و خليفه ابوبکر هستم و شما دو نفر، نظرتان در مورد من اين بود که دروغ‌گو و گنه‌کار و خائن و حيله‌گر هستم.

در خود صحيح بخاري، رواياتي که در مورد غادر و خائن هست را به اين روايت ضميمه کنيد و نتيجه‌گيري کنيد. خود بخاري همين قضيه را در سه جاي صحيحش نقل مي‌کند، ولي به جاي کلمات فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا، مي‌گويد: فرأيتماني کذا و کذا و کذا و کذا.

نهايت هدف و مقصد ما اين است که پرده از روي حلقه‌هاي مفقودۀ تاريخ برداريم و مردم و جوانان و شيعه و سني را، با آن حقائق نهفته تاريخ که مخفي مانده و مردم بيان نکردند، آشنا کنيم. قبلا، شيعه امکانات بيان کردن را نداشت و اهل سنت هم صلاح نديدند که مطرح کنند. نه اهانت مي‌کنيم و نه جسارت. بارها هم اعلام کرده‌ايم که فحش و اهانت به اهل سنت و مقدسات آنها را گناهي نابخشودني مي‌دانيم و اين عمل، زير سوال بردن فرهنگ شيعه است. وقتي يک جوان ببيند که من در يک سخنراني، چهار سخن رکيک مي‌گويم، او ديگر حاضر نيست پاي سخنان من بنشيند و حقائقي را که مي‌خواهم بيان کنم، بشنود و يک تصور خشونت، از فرهنگ شيعه در ذهنش مي‌ماند و تا ابد حاضر نيست حتي يک صفحه از کتاب شيعه را ورق بزند. سيره ائمه (عليهم السلام) هم همين‌گونه بود.

خود امير المومنين (عليه السلام)، نسبت به معاويه‌اي که در نهج‌البلاغه صراحت دارد:

فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لكن استسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه.

قسم به خدايي که دانه را شکافت و بشر را آفريد! معاويه و هم‌پيمانان او که در جنگ فتح مکه، مسلمان شدند، مسلمان نشدند و تظاهر به اسلام کردند و کفر خود را پنهان داشتند و به دنبال فرصت و أعوان و أنصار مي‌گشتند تا آن را اظهار کنند و امروز هم در جنگ صفين، آن فرصت را پيدا کردند.

نهج البلاغه، نامه16

وقتي مي‌بيند برخي به معاويه فحش و ناسزا مي‌گويند، مي‌فرمايد:

إني أكره لكم أن تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم أعمالهم و ذكرتم حالهم كان أصوب في القول و أبلغ في العذر و قلتم مكان سبكم إياهم.

من دوست ندارم که دهان صحابۀ من، آلوده به فحش شود.

نهج البلاغه، خطبه206

ما هم به تبعيت از مولايمان، بحث فحش را نداريم. حتي اگر آنها هم به ما فحش بدهند، طبق منطق قرآن:

وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا                                                                         (سوره فرقان/آيه63)

فحش آنها را با سلام پاسخ مي‌دهيم.

در پايان جلسه، براي اينکه ختامه مسک باشد، روايتي را از آقا امام جواد (عليه السلام) در حوزه پاسخ‌گويي به شبهات و نجات جوانان شيعه از تزلزل عقائد مي‌خوانم تا إن شاء الله ذخيره‌اي باشد براي قيامت ما و تشجيعي باشد براي ما در راستاي ورود به حوزه پاسخ به شبهات. امام جواد (عليه السلام) مي‌فرمايد:

من تكفل بأيتام آل محمد المنقطعين عن إمامهم، المتحيرين في جهلهم، الأسارى في أيدي شياطينهم و في أيدي النواصب من أعدائنا، فاستنقذهم منهم و أخرجهم من حيرتهم و قهر الشياطين برد وساوسهم و قهر الناصبين بحجج ربهم و دلائل أئمتهم، ليفضلون عند الله تعالي على العباد، بأفضل الموانع، بأكثر من فضل السماء على الأرض و العرش و الكرسي و الحجب على السماء و فضلهم على العباد كفضل القمر ليلة البدر على أخفى كوكب في السماء.

هر کس متکفل ايتام آل محمد شود (شيعياني که از نظر فکري در سطح پائيني قرار دارند و تحت تأثير برخي از شبهات قرار مي‌گيرند)، متکفل کساني باشد که دست‌شان از امام‌شان کوتاه است و به خاطر اينکه سرمايه آنچناني نسبت به حقائق مذهب و حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) ندارند، دچار حيرت شده‌‌اند و کساني که اسير دست شياطين شده‌اند و کساني که گرفتار نواصبي که بناي دشمني با ما اهل بيت (عليهم السلام) را دارند، شده‌اند و شبهات آنها را پاسخ‌گو باشند و از حيرت بيرون بياورند و شبهات و وسوسه‌هاي شياطين را برطرف کنند و مقهور کنند نواصبي را که با القاء شبهه، بناي عداوت با ما را دارند، به وسيله کتاب و سنت و حجت‌هاي خداوند و ادله ائمه (عليهم السلام)، ارزش و مقام و جايگاه آنها نسبت به ديگر بندگان نزد خداوند، همانند جايگاه عرش و کرسي و حجب بر آسمان و همانند برتري آسمان بر زمين است. برتري آنها نسبت به بندگان، همانند برتري ماه شب چهارده است نسبت به کم‌نورترين ستارگان آسمان.

بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج2، ص6 - اليقين للسيد ابن طاووس، ص9 - الإحتجاج للطبرسي، ج1، ص9

امام کاظم (عليه السلام) هم مي‌فرمايد:

من أعان محبا لنا على عدو لنا، فقواه و شجعه، حتى يخرج الحق الدال على فضلنا بأحسن صورة و يخرج الباطل الذي يروم به أعدائنا في دفع حقنا على أقبح صورة، حتى يتنبه الغافلون و يستبصر المتعلمون و يزداد في بصائرهم العالمون، بعثه الله يوم القيامة في أعلى منازل الجنان.

هر کس يکي از دوستان ما را که گرفتار دشمنان ما شده است، کمک و ياري نمايد و او را که در بحث و مناظره با دشمنان وارد صحنه شده يا دچار شبهات شده را تقويت و تشجيع کند، تا اينکه فضيلت ما را به روشني، به بهترين شکل بيان کند و ... ، خداوند اينچنين فردي را در بهترين جايگاه بهشت قرار مي‌دهد.

بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج2، ص10 - اليقين للسيد ابن طاووس، ص9

اين دو روايت را هم به خاطر اينکه جلسه‌مان با جملاتي از اهل بيت (عليهم السلام) منوّر شود، عرض کردم.

بارها هم عرض کرده‌ام که اگر امروز، يک مصداق براي واجب عيني و فوري و تعييني بخواهيم پيدا کنيم، بحث پاسخ‌گويي به شبهات است.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  01 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام به شما عزيزان.. و خسته نباشيد كه تلاش ميكنيد اين فرقه اي ننگ و مزر جامعه را ريشه كن كنيد... دوستان ما بايد فقط دعا كنيم آقامون بياد تا دماغ اينه به زمين بخورد ....
2   نام و نام خانوادگي:  ابراهيم درگاهي     -   تاريخ:  05 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام و خسته نباشيد از مطالب پر محتوا و پاسخهايي كه به وهابيت دراين سايت مي نويسيد متشكرم
3   نام و نام خانوادگي:  علي جباري     -   تاريخ:  25 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام به شما و خسته باشيد شما در اول مطالب ذكر كرديد ((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرم‌افزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله مي‌باشد ))) من با زدن جستجو در اين دو نرم افزار خيلي از بزرگان شيعه قائل به تحريف قرآن هستن و شعراني در كتاب« الكبريت الاحمر على هامش اليواقيت والجواهر ص 143 » ميگويد ولولا ما يسبق للقلوب الضعيفة ووضع الحكمة في غير اهلها لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان و همچنين آلوسي در كتاب خود روح المعاني 1 / 24 ميگويد:والروايات في هذا الباب اكثر من ان تحصى و ديگران اما بايد گفت كه الان علماي شيعه بر عدم تحرف قرآن اتفاق دارند ولي علماي قديم قائل به تحريف بودند.ممنونم موفق باشيد
جواب نظر:

با سلام

مطالبي كه ذكر كرديد از علماي اهل سنت است ! شعراني و آلوسي هر دو سني هستند !

(در مكتبه اهل بيت ، بخشي از كتاب‌ها مربوط به اهل سنت است! مكتبه شامله نيز عموما براي اهل سنت است !)

4   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  03 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام ممنونم عالي بود
خدا قوت
5   نام و نام خانوادگي:  مرتضي فخري     -   تاريخ:  12 خرداد 89 - 09:44:03
سلام خسته نباشيد صميمانه اجرتون با حضرت رسول اكرم(ص)
6   نام و نام خانوادگي:  محمدخواجوي     -   تاريخ:  10 آذر 89 - 21:43:22
باسلام:متشکرم خيلي خوب بود.وديگراينکه علت عصبانيت وهابيت باآنهمه امکانات ماهواره اي وغيره همان خاک پاشيدن بسوي خورشيداست که برميگردد به روي خودشان
7   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:  27 آذر 89 - 13:28:22
خيلي ممنون از توجهتون.به اعتقاد بنده اگه بخواهيم ريشه اي به اين مسئله بپردازيم، بايد از تفکر بچه مدرسه اي ها شروع کنيم. بايد اطلاعات لازم رو در ارتباط با شيعه به نحو مناسب و به تدريج در اختيار آنها قرار داد تا لااقل بتوانن از تفکر شيعي خود دفاع کنند و در مراحل بالاتر بتوانند با استدلالات قرآني ، افراد را به مذهب شيعه دعوت نمايند. بهترين پاسخ به وهابيون ، پاسخ با آيات قرآن است تا حجت بر آنها تمام شود.
8   نام و نام خانوادگي:  وصال صدر     -   تاريخ:  26 خرداد 90 - 17:44:23
حافظ اگر قدم نهي در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
9   نام و نام خانوادگي:  م.ب     -   تاريخ:  15 آبان 90 - 21:57:00
ٍسلام با تشکر از مطالب زيبا و آموزنده ي شما که مي تواند روشنگر جوانان شيعه و سني باشد. خواهشمندم اين جانب را راهنمايي بفرماييد که براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد شبهات وهابيت به چه منابعي مي توانم مراجعه نمايم؟ باز هم از تلاش شما متشکرم.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين سايت غني‌ترين منبع مربوط به شبهات وهابيت به زبان فارسي است ؛ منابع ديگر عموما به زبان عربي است ؛ مي توانيد از مطالب مختلف بخش پرسش و پاسخ و مقالات در اين زمينه استفاده كنيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

10   نام و نام خانوادگي:  حسن تورانلو     -   تاريخ:  21 فروردين 91 - 07:26:48
سلام عليكم انچه واقعيت داره دشمن با بسيج همه امكانات هجمه خودرا آغاز كرده لزوم گسترش فعاليتهاي مدافعين حريم آل الله كاملا محسوس است اميداست همه مراكز فكري فكري فرهنگي قيام كنند واز حيثيت تشيع دفاع كنند خداوند وعده داده كه ان تنصرالله فلاغالب لكم
11   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  31 فروردين 91 - 19:39:55
خداوند به شما وهمه كساني كه در نشر عقايد حقه شيعه گام برميدارند عزت وسربلندي مضاعف عطا كند ان شاالله توفيقتان مزيد
12   نام و نام خانوادگي:  امير ساره     -   تاريخ:  22 ارديبهشت 91 - 04:50:49
سلام ياعلي مدد .خدا خيرتان دهد که اينقدر زيبا به اين مسائل مي پردازيد .انشا الله با ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که بسيار نزديک است تمام اين فرقه هاي شيطاني نابود شوند.
13   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  03 مرداد 91 - 03:34:52
عالي بود ان شاءالله خداشما را جزاي خير دهد .







14   نام و نام خانوادگي:  امير علي گلعذار طلبه حوزهد سفيران هدايت گرگان     -   تاريخ:  25 آبان 91 - 11:06:17
سلام واقعا عاليه انشاالله که خداوند به شما اجر عظيمي عنايت کند وشما و ديگر دوستاني که در اين زمينه فاليت مي کنند را جز سربازان امام عصر قرار دهد.انشاالله
15   نام و نام خانوادگي:  يا علي     -   تاريخ:  12 آذر 91 - 10:25:56
سلام استاد مطالبتون عاليه من خيلي سوال از شبهات اهل تسنن و شيعه دارم مي تونم با شما در تماس باشم
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
سوالات خود را از طريق سايت ولي عصر ايمل كنيد و يا تلفني مطرح كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16   نام و نام خانوادگي:  عليرضا محسني     -   تاريخ:  19 دي 91 - 10:09:09
با عرض سلام و خسته نباشيد وتشکر از ادله و برهانهايي که در مورد فرقه ضاله وهابيت ارائه مي دهيد.
17   نام و نام خانوادگي:  كاوه     -   تاريخ:  28 دي 91 - 22:25:10
آقا اين فرقه كه تو بهش ميگي ضاله تمام مسلمونا رو غير از بعضي مردم تو ايران و عراق و افغانستان دربرميگيره جاي اين حرفا بيا رد بزن رو كتاب روزهاي پيشاور البته بدون دروغگويي
18   نام و نام خانوادگي:  مهدي ن     -   تاريخ:  29 دي 91 - 17:16:49
بسيار عاليييييييييييييييييييييييييييييي است . خدا قوتتان دهد
19   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  15 بهمن 91 - 09:57:32
حرف من با اوناييه كه تا حرفي ميشه ميگن: ان شائ الله آقامون بياد... همه چيز درست ميشه و ...
در اون كه شكي نيست. اما اگه آقا اومد و از ما گزارش كار خواست. چه جوابي داريم؟ اگه آقا بپرسه براي حل مشكل تا حالا شما چكار كرديد چي بگيم؟
20   نام و نام خانوادگي:  A. Moini     -   تاريخ:  03 فروردين 92 - 11:23:08
در اين پرسش و پاسخها که به منظور رفع شبهات صورت ميگيرد، گاه با اينکه مدعي به بي جوابي ميرسد، حقيقت مطلب ناروشن باقي ميماند. في المثل در مورد علم غيب ائمه اطهار عليهم السلام جواب آن وهابي با نقل مطالبي از ابن تيميه داده ميشود. خوب، طرف را با چوبدست خود او رانديم، پس مسئله علم غيب چه شد. آن آيه درست ميگويد يا ابن تيميه؟ متاسفانه مطلب قابل تفصيل است و آنچه عرض کردم فقط اشاره اي به نحوه استدلال است.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ سوالات مربوط به هر متن را ذيل همان مطلب ذکر کنيد تا درستي ايراد بررسي شود.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
21   نام و نام خانوادگي:  ابراهيم بهزادي     -   تاريخ:  08 تير 92 - 23:27:47
در مورد اين شبهه وهابيت که ميگويد خداوند در قرآن گفته با وسيله به خداوند تقرب بجوييد و منظور از اين وسيله ايمان و عمل صالح است و نه ائمه اطهار ، پاسخ شما چيست؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اينكه علماي وهابي اين آيه را به ايمان و عمل صالح توجيه مي كنند،  اين توجيه كاملاً اشتباه است؛ زيرا وسيله در آيه مطلق است ؛ چه عمل صالح و چه غير صالح ، چه افراد صالح و... را  مي گيرد و روايات متعدد داريم بر اين‌كه مراد از وسيله، اعم از عمل صالح و واسطه قرار دادن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و افراد صالح است.
به عنوان نمونه به مواردي اشاره مي شود كه افراد صالح وسيله قرار گرفته اند:
1-عمربن خطاب براي باران آمدن متوسل به جناب عباس عموي پيامبر(ص)مي شود، و اين تعبير را بکار مي برد: فاقتدوا أيها الناس برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في عمه العباس واتخذوه وسيلة إلى الله . مردم ! عباس(عموي پيامبر) را وسيلۀ بين خودتان و خدا قرار دهيد
مستدرک علي الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج 3   ص 377ـ  فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب،   ج 2   ص 497
2-فاطمه زهرا عليها السلام در قضيه غصب فدك در حضور مهاجر و انصار (در مقام معرفى خودشان و نيز اشاره به تفسير و تأويل آيه شريفه) فرمود: احْمَدُ اللَّهَ الَّذي‏ لِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ يَبْتَغي‏ مَنْ في‏ السَّمواتِ وَالأرضِ اليهِ الْوَسيلَة، وَنَحْنُ وَسِيلَتُهُ فِي‏ خَلْقِهِ‏
 (حمد مى‏كنم خدائى را كه آن قدر بزرگ و عظيم است و نور وجودش شدت دارد كه تمامى موجودات آسمانى و أرضى بايد براى رفتن به‏ سوى او  وسيله و واسطه براى خود فراهم آورند و ما عترت پيامبر، آن وسيله‏ها هستي. السقيفة وفدك - الجوهري - ص 101 .شرح نهج البلاغة  ج 16   ص 124
3. ابن حجر هيثمي در كتاب صواعق المحرقه از  شافعي(رئيس مذهب شافعي) شعري را نقل كرده است كه : آل النبي ذريعتي أرجو بهم أعطى غدا هم إليه وسيلتي بيدي اليمين صحيفتي خاندان پيامبر وسيلۀ من به سوي خداوند هستند و به وسيلۀ آن‌ها اميد دارم كه نامه عملم به دست راست من داده شود. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 524، مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط
بنابراين وسيله عموميت دارد اما وهابيان چون براي عقايد انحرافي خود دليلي از قرآن و حديث ندارند لذا تلاش مي كنند تا با تاويل هاي بي اساس  از آيات الهي، به مقصود خود را برسند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
22   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  09 تير 92 - 19:52:03
جواب ساده با اين دوستان كه مي گويند فقط بايد از خداوند كمك گرفت و نبايد وسيله اي براي تقرب قرار داد مگر شما نمي گوييد خداوند از رگ گردن به انسان نزديك است پس چرا خداوند خودش اقدام به قبض روح انسان نمي كند و جناب عزرائيل را مامور اينكار كرده است مگر خداوند نمي تواند اينكار را بكند چرا ماموري براي اينكار قرار داده است چرا خداوند بوسيله فرشته اي به نام جبرائيل با انسان صحبت مي كند مگر خداوند نمي تواند اينكار را مستقيم انجام دهد مگر از رگ انسان به انسان نزديكتر نيست چرا به وسيله يك وسيله كه مخلوق خود است اينكار را مي كند اگر وسيله براي تقرب نياز نيست چرا خداوند براي خيلي از كارهاي خودش از وسيله هاي كه مخلوق خود هست استفاده مي كند خداوند ذات اقدس الهي است كه براي هركاري نياز به علت و معلول ندارد و طبق فرموده خودش فقط كافي است بگود باش تا همان لحظه ايجاد شود كن فيكون ولي با اين وجود خداوند مخلوقاتي دارد كه بعضي كارها را انجام دهند حالا چه اشكال دارد كه ما بوسيله مقربترين افراد ،خداوند را قسم دهيم تا خداوند همه كارهاي ما را به خوبي و به خوشي تبديل نمايد وسيله همان چيزي است كه خداوند خودش خواسته و به وسيله وسيله هاي درست ، مي شود به خداوند نزديكتر شد شما هرچهقدر تلاش كني شيطان غلبه مي كند و به تنهايي نمي شود به خداوند نزديك شد بلكه به وسيله كمك افراد خاص مي شود راه درست را تشخيص داد و بيشتر به خداوند نزديك شد حال اگر كسي به تنهايي توانست به مقام تقوا برسد دست ما را نيز بگيرد اگر تنهايي نمي تواند خداوند را قسم دهد به حق ائمه اطهار كه دست همه ما را بگيرد تا بتوانيم به مقام بالاي انسانيت برسيم ودر قيامت شرمنده اهل بيت پيامبر نشويم
23   نام و نام خانوادگي:  حسين رضايي     -   تاريخ:  22 مرداد 92 - 08:39:50
سلام جواب علي آقاساده هست بايه مثال: شمااگربخواي مسيولي روببيني بايد واسطه بگيري واجازه بگيري وسلسله مراتب رو طي کني براي احترام واين شان مقامي شماست بااينکه اون مسوول به کارهاي شماوشهرتون نظارت کامل داره واين فقر وجودي شماست که شمارو ازخدادور کرده وبايد خودت رو باوسايل تقرب و آبرودار وبااجازه به درگاه الهي برسي .مشکل از ماست نه ازخدا.
24   نام و نام خانوادگي:  رضامهرزاد     -   تاريخ:  21 مهر 92 - 17:39:18
سلام خسته نباشيد خداقوت واقعا مايه فخر ومباهات مون بايدباشه که امثال حضرت آيت الله قزويني را درکشورمان جهت ترويج فرهنگ به حق تشيع داريم اميدواريم باعنايت خداوتوجهات حضرت ولي عصر()عجروزبه روزشاهدفراگيرشدن مذهب حق ومرضي خداباشيم.من وچندتن از طلاب شهرستان رودسر علاقه زيادي به مطالعات کلامي وشبهات اديان داريم اتفاققا کتبي هم دراختيارداريم ولي متاسفانه تخصصي وبرنامه ريزي شده نيست به شدت نيازمنديک برنامه مطالعاتي مطمءن ثابتيم اميدواريم اگه امکان داره يک سيرمطالعاتي يا...جهت مطالعه پرثمر به ما اراءه بفرماييد ممنون من الله توفيق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي؛ با موسسه ولي عصر (عج) به شماره (02537735831) گروه پاسخ به شبهات، استاد ابوالقاسمي تماس بگيريد.
موفق باشيد.
گروه پاسخ به شبهات
(1)
25   نام و نام خانوادگي:  حبيب دهبان     -   تاريخ:  30 آبان 92 - 01:52:53
استامپ درد نکنه
26   نام و نام خانوادگي:  سعيدملكي     -   تاريخ:  04 دي 92 - 12:16:43
باسلام به نظر من جاي خالي آقاي سلطان الواعظين خيلي خيلي احساس ميشه.شيعه كسي رو ميخوادكه از همه لحاظ جامع وبروز باشه.
27   نام و نام خانوادگي:  Sayed shahram deliry     -   تاريخ:  22 اسفند 92 - 07:39:35
درود بر شما
28   نام و نام خانوادگي:  تقي اسدي     -   تاريخ:  23 اسفند 92 - 11:36:34
صميمانه از زحمات شما تشكر مي كنيم.انشاالله نام همه شما عزيزان در زمره ياوران امام زمان عليه السلام ثبت و ضبط گردد.
29   نام و نام خانوادگي:  کلب والرقيه     -   تاريخ:  24 فروردين 93 - 16:58:29
کفن مي پوشم منم باغيرت دارم هشداري به وهابيت
غلندرانه وباافتخاربهگردن تو زنم ذولفقار
30   نام و نام خانوادگي:  مجتبي دارايي     -   تاريخ:  30 فروردين 93 - 15:35:06
سلام
لطفا به سوال من جواب دهيد:
در کتاب اصول کافي حديثي داريم که مي گويد در دست حضرت فاطمه(س) نام 12 امام از فرزندان همين بانو آمده بود ، سه نام علي و سه نام محمد در آن موجود بوده.
حال اولا حضرت علي(ع) که از فرزندان نيست ولي امام ماست. ثانيا با امام علي ما چهار امام داريم که نامشان علي است.
البته در کتاب عيون اخبار الرضا همين حديث آمده ولي ديگر ذکر نشده که از فرزندان حضرت زهرا ، همچنين ذکر شده چهار علي و سه محمد!!!
خواهش مي کنم هر چه سريعتر جواب دهيد.
اجرتون با صاحب الزمان.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اصل روايت را ذکر کرده و در ضمن به پاسخ شما مي پردازيم:
حدثنا أبي رضي الله عنه قال : حدثنا سعد بن عبد الله قال : حدثنا محمد ابن الحسين بن أبي الخطاب, عن الحسن بن محبوب, عن أبي الجارود, عن أبي جعفر عليه السلام, عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال : دخلت على فاطمة عليها السلام وبين يديها لوح فيه أسماء الأوصياء فعددت اثني عشر أحدهم القائم, ثلاثة منهم محمد وثلاثة منهم علي
نکته اي که بايد به آن اشاره شود اين است که روايت لوح تنها يک روايت نيست که فقط به آن استدلال کنيم روايات ديگر نيز وجود دارد که اشاره کرده است چهار علي در بين ائمه هستند
اما با اغماض از سند روايتي که شما ذکر کرديد، از متن روايت چنين برداشت مي شود که جابر بعد از اين که عدد ائمه را شمرده که دوازده نفرند، در صدد بود بود تا تعداد فرزندان حضرت زهرا عليها السلام را که سه نفر به نام محمد هستند و سه نفر که به نام علي هستند را بيان کند و در صدد نبوده که حضرت علي عليه السلام را نيز ذکر کند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  امينا     -   تاريخ:  07 تير 93 - 12:20:43
در پناه حق... زير سايه آقامون رسول الله...
32   نام و نام خانوادگي:  عليرضا حاجياني     -   تاريخ:  30 تير 93 - 03:41:20
باسلام. من از کساني بودم که در سخنراني هاي بزرگان اهل سنت شرکت ميکردم وعلاقه بسيار زيادي به اين مذهب پيدا کرده بودم وبا راهنمايهاي شما بزرگواران توانستم راه خودم را پيدا کنم .وتشکر ويژه دارم از تمامي مسولين نظام جمهوري اسلامي ايران بخاطر هدايت ما جوانان اجرتان با امام زمان
33   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  03 دي 93 - 10:42:13
با سلام و خداقوت خدمت رهروان راه حق
بنده ميخواستم تحقيق در مورد افسانه تشيع ساخته ايرانيان است بنويسم.
لطفا چند کتاب که پاسخ به اين شبهه داده اند را معرفي نماييد.
با تشکر و آرزوي توفيقات روزافزون بر ظلايه داران پرچم حق
جواب نظر:
با سلام 
دوست گرامي
در اين خصوص به کتاب 1-تشيع در مسير تاريخ‏ نويسنده: حسين محمد جعفرى / مترجم سيد محمد تقى آيت اللهى‏
وفات: معاصر 2-تاريخ تشيع از آغاز تا پايان عصر غيبت صغري نويسنده:محرمي، غلامحسن 3- تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم هجري نويسنده:جعفريان،رسول 4- هويّة التشيّع شيخ أحمد الوائلي مراجع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34   نام و نام خانوادگي:  زاهدي     -   تاريخ:  09 دي 93 - 10:50:07
سلام يکي از وهابيان تعدادي از بچه شيعه ها را به باد مسخره گرفته بود که شما بدست عمر مسلمان شده و در دوره صفويه به زور شمشير شيعه آيا در اين مورد ميتوان جواب دندان شکني به انها داد؟
جواب نظر:
با سلام 
دوست گرامي
در خصوص سوال اولتان بايد بگوييم:
اولا:اگر کسي تلاش بکند تا ثابت کند که ايرانيان در زمان عمر و به دست عمر اسلام  آوردند، در اين صورت بايد به اين امر ملتزم باشند که عمر بر خلاف قرآن عمل کرده است چون  در قرآن اسلام آوردن به اجبار به صراحت رد شده است و اصلا چنين اسلام آوردن ، اسلام واقعي نيست:
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿سوره بقره آيه 256﴾
در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
از آنجا که تاريخ گواهي مي دهد که فتوحات عمر با زور شمشير بوده است ،‌ پس اگر ايرانيان با زور شمشير او مسلمان شده اند ، که اسلامشان ديگر ارزشي ندارد ؛ اما اگر با ميل و رقبت دروني و با علم به اينکه اسلام دين حق است (و نه از ترس شمشير اعراب) به آن گرويدند ،‌ حقيقتا اسلام آورده اند و در اين صورت اسلام آنها به هيچ عنوان ربطي به عمر ندارد
در جريان فتح ايران ، فجايعي به وقع پيوست که سبب شد وجهه اسلام در نزد ديگر اقوام و اديان بسيار خراب شده بلکه از آن تعبير به « دين شمشير » کنند و قطعا اعمال عمر و فرماندهان او سبب چنين مطلبي شد .
به عنوان نمونه خوب است بدانيد  در سپاه او چه جنايتهايي انجام دادند؛ يك‌صد هزار نفر را در يك روز كشتند (سال 13، زمان عمر)
ابن اثير در باره جنگ‌هاى خليفه دوم با ايرانيان مى‌نويسد:
فما كانت بين المسلمين والفرس وقعة أبقى رمة منها بقيت عظام القتلى دهرا طويلا وكانوا يحزرون القتلى مائة ألف.
هيچ جنگى بين مسلمانان و ايرانيان نبود که بعد از آن جنازه¬ها مانند اين جنگ بر جاى بماند ؛ استخوان کشته¬ها مدتى طولانى باقى ماند و کشته¬ها را 100000 نفر مي¬دانستند !
ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج2 ، ص290، باب ذكر وقعة البويب ، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.
ابو عبد الله حميرى نيز همين مطلب را نقل كرده است:
الحميري ، أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن عبد المنعم (متوفاي بعد 866 هـ) ، صفة جزيرة الأندلس منتخبة من كتاب الروض المعطار في خبر الأقطار ، ج1 ، ص117، تحقيق : إ . لافي بروفنصال ، ناشر : دار الجيل - بيروت / لبنان ، الطبعة : الثانية ، 1408 هـ ـ 1988م.
همچنين چهل هزار كشته، در يك روز (سال 14، زمان عمر) کشته شد  طبرى در تاريخ خود، ابن أثير جزرى در كتاب الكامل فى التاريخ ، كلاعى اندلسى در الإكتفاء و نويرى در نهاية الأربمى‌نويسد:
فأما المقترنون فإنهم جشعوا فتهافتوا في العتيق فوخزهم المسلمون برماحهم فما أفلت منهم مخبر وهم ثلاثون ألفا وأخذ ضرار بن الخطاب درفش كابيان ... وقتلوا في المعركة عشرة آلاف سوى من قتلوا في الأيام قبله.
اما لشکر احتياط ، آنها فرار کرده و به صورت نامنظم در بيابان به راه افتادند ؛ مسلمانان آنان را تيرباران کردند؛ به صورتى که حتى يک نفر از آنان زنده نماند وآنان 30000 نفر بودند !
بعد از اين ضرار بن خطاب پرچم کاويان را برداشت ... و در جنگ ده هزار نفر کشته شد ؛ جداى از کسانى که در روزهاى بعد کشته شدند !
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج2، ص242، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛
در جنگ فتح الانبار ، خالد بن وليد ، از فرماندهان عمر بن الخطاب به تير اندازان خود دستور داد كه چشمان مردم را هدف بگيرند و آنان در آن روز هزار نفر را كور كردند ؛ تا حدي كه اين جنگ به جنگ «ذات العيون» معروف گشت
ابن اثير در الكامل مي‌نويسد :
ذكر فتح الأنبار ثم سار خالد على تعبيته إلى الأنبار ، وأنما سمي الأنبار لأن أهراء الطعام كانت بها أنابير ، وعلى مقدمته الأقرع بن حابس . فلما بلغها أطاف بها ، وأنشب القتال ، وكان قليل الصبر عنه وتقدم إلى رماله أن يقصدوا عيونهم فرموا رشقا واحدا ، ثم تابعوا فأصابوا ألف عين ، فسميت تلك الوقعة ذات العيون .
الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 394 .
وقتي كه شهر انبار فتح شد ، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد ( اين شهر از آن جهت انبار ناميده مي‌شد كه محل ذخيره مواد غذائي بود ) ولي پيشاپيش لشكريان ولي شخصي بود به نام اقرع بن جابس كه مجرد رسيدن به شهر ، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت . او مردي كم صبر بود ، تير اندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد و آنان به دنبال او چشم‌ها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت . از اين رو ، اين واقع «ذات العيون » نام گرفت .
ثانيا:اسلام در مرحله اول توسط  شخص پيامبر صلي الله عليه وآله به ايران رفت. پيامبر اكرم(ص) چند سال پس از هجرت، نامه ‏هايي به سران كشورهاي جهان - از جمله خسرو پرويز، پادشاه ايران - نوشتند و پيامبري خود را اعلام و آنان را به دين اسلام دعوت كردند/ خسرو پرويز تنها كسي بود كه به نامه حضرت اهانت كرد و آن را پاره كرد،
قالوا وبعث رسول الله  عبد الله بن حذافة السهمي وهو أحد الستة إلى كسرى يدعوه إلى الإسلام وكتب معه كتاباقال عبد الله فدفعت إليه كتاب رسول الله  فقريء عليه ثم أخذه فمزقه فلما بلغ ذلك رسول الله  قال اللهم مزق ملكه وكتب كسرى إلى باذان عامله على اليمن أن ابعث من عندك رجلين جلدين إلى هذا الرجل الذي بالحجاز فليأتياني بخبره فبعث باذان قهرمانه ورجلا آخر وكتب معهما كتابا فقدما المدينة فدفعا كتاب باذان إلى النبي  فتبسم رسول الله  ودعاهما إلى الإسلام وفرائصهما ترعد وقال ارجعا عني يومكما هذا حتى تأتياني الغد فأخبركما بما أريد فجاءاه من الغد فقال لهما أبلغا صاحبكما أن ربي قد قتل ربه كسرى في هذه الليلة لسبع ساعات مضت منها وهي ليلة الثلاثاء لعشر ليال مضين من جمادى الأولى سنة سبع وأن الله تبارك وتعالى سلط عليه ابنه شيرويه فقتله فرجعا إلى باذان بذلك فأسلم هو والأبناء الذين باليمن
گويند، رسول خدا (ص)، عبد الله بن حذاقة سهمى را هم كه يكى ديگر از آن شش نفر بود با نامه‏يى پيش خسرو فرستاد و او را به اسلام دعوت فرمود. عبد الله مى‏گويد: نامه پيامبر را دادم و همينكه آن را برايش خواندند، نامه را گرفت و پاره پاره ساخت. و چون اين خبر به رسول خدا رسيد، گفت: پروردگارا پادشاهى او را برانداز. خسرو نامه‏يى به باذان فرماندار خود در يمن نوشت و گفت دو مرد چابك را به حجاز فرست تا خبرى از اين مرد براى من بياورند. باذان فرمانده لشكر خود و مرد ديگرى را با نامه‏يى به مدينه فرستاد آن دو آمدند و نامه باذان را به پيامبر (ص) دادند. رسول خدا تبسم كرد و آن دو را در حالى كه مى‏لرزيدند به اسلام دعوت كرد و فرمود: برويد فردا پيش من بياييد تا آنچه بايد به شما بگويم. فردا كه آمدند، پيامبر فرمود: به سالار خود بگوييد كه پروردگار من خدايگان او را ديشب هفت ساعت از شب گذشته از ميان برد و كشت. و آن شب، شب سه شنبه هشتم جمادى الاولى سال هفتم هجرت بود. پيامبر (ص) اضافه فرمود كه خداى تعالى پسر خسرو شيرويه را بر او چيره گردانيد و او خسرو را كشت. آن دو پيش باذان برگشتند و باذان و تمام ايرانيانى كه در يمن بودند، مسلمان شدند.
الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاى230هـ)، الطبقات الكبرى،ج 1 ص259 -260  ناشر: دار صادر - بيروت.
عده زيادى از ايرانيان در يمن زندگى مى‏كردند و حكومت يمن يك حكومت صددرصد دست نشانده ايرانى بود. نيز در زمان حيات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، در اثر تبليغات اسلامى عده زيادى از مردم بحرين- كه در آن روز محل سكونت ايرانيان مجوس و غيرمجوس بود- به آيين مسلمانى درآمدند، و حتى حاكم آنجا كه از طرف پادشاه ايران تعيين شده بود مسلمان شد. عليهذا اولين اسلام گروهىِ ايرانيان در يمن و بحرين بوده است.
مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏14، ص: 78 خدمات متقابل اسلام وايران
ثالثا:برخي از مناطق ايران به دست حضرت علي عليه السلام در زمان پيامبر (ص) مسلمان شدند:در ارواء الغليل آمده است: عن البراء بن عازب قال : ( بعث النبي ( صلى الله عليه وسلم ) خالد بن الوليد إلى أهل اليمن يدعوهم إلى الإسلام فلم يجيبوه ثم إن النبي ( صلى الله عليه وسلم ) بعث علي بن أبي طالب وأمره أن يقفل خالدا ومن کان معه إلا رجل ممن کان مع خالد أحب أن يبقى مع علي رضي الله عنه فليعقب معه قال البراء : فکنت ممن عقب معه فلما دنونا من القوم خرجرا إلينا فصلى بنا على رضي الله عنه وصفنا صفا واحدا ثم تقدم بين أيدينا فقرأ عليهم کتاب رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) فأسلمت همدان جميعا فکتب علي رضي الله عنه إلى رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) بإسلامهم فلما قرأ رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) الکتاب خر ساجدا ثم رفع رأسه فقال : السلام على همدان السلام على همدان
براءبن عازب مي گويد:پيامبر ص خالد بن وليد را به سوي يمن فرستاد براي دعوت به اسلام،اما قبول نکردند،سپس پيامبرص علي ع را فرستاد به سوي يمن و فرمودند:هرکس مي خواهد از سپاه قبلي همراه علي ع برود.براء مي گويد:من با علي ع رفتم،وقتي به سمت قوم يمن رفتيم،آن ها به سمت ما آمدند،اميرمومنان ع،نماز را با ما خواندند،و ما را يک صف کردند و جلوي ما ايستاد،و (فقط)نامه رسول خداص را براي آنها خواند،و همه طايفه همدان،اسلام آوردند.علي ع اين قضيه را به رسول خدا ص گزارش دادند،رسول خدا سجده شکر به جا آورد،و سر را بلند کرد و گفت:سلام بر اهل همدان سلام بر اهل همدان. 4
الباني ، ارواء الغليل ج2 ص230 المکتب الإسلامي - بيروت)
بنابراين کي گفته اولين کسي که اسلام رو به ايران آورد؛عمر بود؟ اولين باري که اسلام وارد ايران شد،در زمان رسول الله (ص) و به دست حضرت علي (ع) بوده .آن زماني که رسول الله حضرت علي را به يمن فرستاد و حتي بدون اينکه يک نفر کشته شود و خوني ريخته شود،مسلمان شدند. سؤال ما از دوستان اهل سنت اين است که : خداوند در كجاي قرآن گفته است كه اگر كسي اسلام را قبول نكرد ، چشمانش را کور کنيد ؟! و او را به زور مسلمان کنيد!؟؟
 درباره سوال دومتان نيز عرض مي کنيم:
 اينکه تشکيل مذهب حقه  شيعه را به صفويه نسبت مي دهند اين يا از باب بي اطلاعي از تاريخ و روايات است و يا از باب غرض ورزي با شيعه؛ زيرا اولين کسي که شيعه را پايه گذاري کرد  شخص پيامبر (ص) بوده است:
قال تعالى ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) (سورة البينة ، آية 7 .). لما نزلت هذه الآية قال الرسول لعلي يا علي ( ع ) هم أنت و شيعتك .
زماني که آيه ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي امير المؤمنين فرمودند : منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد
والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 .
ثانيا: عده زيادي از صحابه بودند که به شيعه علي معروف بودند
ذهبي در ترجمه  حجر بن عدي ابن جبلة بن عدي بن ربيعة مي گويد :
 وهو حجر الخير ... أبو عبد الرحمن الشهيد . له صحبة ووفادة ... وكان شريفا ، أميرا مطاعا ، أمارا بالمعروف ، مقدما على الانكار ، من شيعة علي رضي الله عنهما .
و حجر الخير است ( کنايه از خوبي او ) کنيه او أبو عبد الرحمن که شهيد شد . او از صحابه رسول خداست او مردي شريف و اميري اطاعت کننده بود بسيار به معروف امر مي نمود و هميشه در نهي از منکر مقدم بود  و او از شيعيان علي ( عليه السلام ) است .
سير أعلام النبلاء ج 3، ص 463، ذيل ترجمه حجر بن عدي .
جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313
با اين وجود برخي از صحابه مثل سلمان که خود اولين از مسلمانان از ايران بوده است، وي از شيعيان حضرت علي عليه السلام بوده است که در پيدايش شيعه در ايران تاثير داشته است همچنين با توجه به اينکه عده زيادي از ايرانيان در کوفه سکونت داشتند و رفت و آمد ايرانيان به اين شهر بسيار بود طبعا ملاقات هاي آن ها با امام علي عليه السلام بسيار و مکرر بوده. مرحوم علامه «سيد محسن امين» در اعيان الشيعه مي نويسد:«هنگامي که امام علي عليه السلام در عراق سکونت کرد بسياري از مردم کوفه و بصره و شهرهاي اطراف به تشيع گرويدند و هنگامي که کارگزاران آن حضرت به شهرها و استان ها مي رفتند، بسياري بر اثر راهنمايي هاي آن حضرت شيعه مي شدند.» اعيان الشيعه، ج 1، ص 25 - سيد محسن امين
همچنين يکي از نمونه هاي ارتباط ايرانيان با امام علي عليه السلام اين است که ايرانيان بسياري پاي منبر امام مي نشستند به طوري که اشعث بن قيس به امام اعتراض کرد و گفت: اين افراد حمراء بر ما چيره شده اند و تو جلو آن ها را نمي گيري امام عليه السلام از اين سخن خشمگين شدند و فرمودند: «اين عرب هاي شکم گنده، در بسترهاي نرم مي آرامند ولي آن ها (ايرانيان) در روزهاي سوزان در تلاش و فعاليت هستند. اگر آن ها را طرد کنم از ستمگران خواهم بود. سپس فرمود: سوگند به خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: آن ها (ايرانيان) شما را به خاطر برگرداندن شما به سوي اسلام، مي زنند، همان گونه که شما آن ها را در آغاز براي گرايش يافتن آن ها به اسلام مي زديد.سفينه البحار، ج 2، ص 693
يکي از مهمترين مسئله در شيعه شدن ايران وجود مبارک امام رضا عليه السلام است
 امام رضا عليه السلام از لحظه حرکت از مدينه تا مرو هميشه از روشهاي گوناگون براي شناساندن شيعه بهره برد. رجاء بن ابي الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، مي گويد: امام در هيچ شهري از شهرها فرود نمي آمد، مگر اين که مردم به سراغ او مي آمدند و مسايل ديني و اعتقادي خويش را از او مي پرسيدند.
امام در طول مسير، احاديث را از طريق پدارنش به حضرت علي و پيامبر (سلام الله عليهم اجمعين ) مي رساند که اين بهترين روش براي معرفي مکتب تشيّع و خنثي کننده توطئه هايي بود که شيعه را خارج از دين مي شمرد. نمونه برجسته آن، حديث سلسله الذهب بود. ايشان در جمع مردم نيشابور فرمود:
من از پدرانم شنيدم و آنان از پيامبر شنيدند و او از خداوند باري تعالي شنيد که فرمود: «لا اله الا الله قلعه محکم من است هر آن کس داخل آن شود از عذاب ايمن است».
سپس با کمي تأمل فرمود: اين مطلب شروطي دارد که يکي از شرايط آن، پذيرش ولايت من (اهلبيت پيامبر(صلي الله عليه وآله)) است.ايشان با اين بيان، شيعه واقعي و اعتقادي را معرفي کرد و به محبت مردم به علويان جهت داد
همچنين مجموعه نامه هايي که امام براي توضيح مباني تشيع به افراد گوناگون مي نوشتند، در اين زمينه نقش داشت. نامه هاي ايشان در تبيين جايگاه اهلبيت در کتاب خدا و سنّت پيامبر(صلي الله عليه وآله)، مسايل اختلافي با اهل سنّت مانند: ايمان آوردن ابوطالب، توضيح مصداق شيعه واقعي، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شيعي و استحکام پايه هاي اعتقادي در ايران بسيار اثر داشت.
جهت اطلاع بيشتر به کتاب تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، سازمان تبليغات اسلامي،رجوع کنيد
و وجود امام زادگان در ايران نيز تاثير فراوان در شيعه شدن ايرانيان داشته است
بنابراين شيعه شدن ايرانيان ربطي به صفويه ندارد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
35   نام و نام خانوادگي:  شيعه حضرت علي (ع) فاتح خيبر     -   تاريخ:  16 دي 93 - 20:49:51
لعنه الله علي القوم الكافرين و علي القوم الظالمين.
انشالله خداوند به زودي ريشه اين وهابيت پليد و منحرف را از روي زمين بكند.
الهي آمين
درود بر مردان بزرگ شيعه علي الخصوص حجت الاسلام و المسلمين قزويني. افتخار شيعه و حافظ ولايت علي (ع) در مقابل گرگان وهابي و سگلفي.
36   نام و نام خانوادگي:  ناهيد مشايخي     -   تاريخ:  06 بهمن 93 - 20:05:35
با سلام و تشکر از زحمات شما در زمينه فعاليت دلسوزانه شما پيشنها دي داشتم که يک دوره تحصيلي پاسخ به شبهات به صورت مجازي ويا حضوري براي علاقه مندان قرار دهيد تا از دانش شما بهره ببريم اين جانب که کارشناس ارشد حقوق اسلاميم و عمري در مدارس تدريس کردم اين خلا را بيش از بيش در اين دوره که مورد هجوم دوست د دشمن قرار گرفته ايم احساس مي کنم خدا به شما توفيق دهد




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما