بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شصت و چهارم 95/12/21
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
ما در هفته گذشته در سفر به عتبات عالیات نایب الزیاره همه عزیزان بودیم. هم در حرم حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و هم در حرم امام حسین (علیه السلام) و حرم قمر بنی هاشم نایب الزیاره دوستان بودیم.
همچنین در کاظمین که بعد از 8 سال توفیق زیارت امام کاظم و امام جواد (علیهما السلام) را داشتیم، چندین بار مخصوصاً به یاد دوستان بودیم.
ما در کربلا هم توفیق داشتیم که تولیت آستان مقدس حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از ما دعوت کردند و برای غبار روبی برای اولین بار داخل ضریح حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) رفتیم.
الحق و الانصاف جای شما خالی خیلی خوش گذشت و جلسات خوبی هم با تولیت حرم حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داشتیم. جلسهای صمیمی و بسیار خوب داشتیم. همچنین با تولیت حرم مطهر حضرت سیدالشهدا و قمر بنی هاشم هم جلسات خوبی داشتیم.
قرار شد همکاریهای مفصلی با «شبکه جهانی ولایت» داشته باشند و ما تقریباً مقدمات استودیوی نجف را هم انجام دادیم.
ما برای اولین بار شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) برنامه زنده از داخل حرم و ده متری ضریح مطهر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داشتیم که تا به حال برای هیچ شبکهای اتفاق نیفتاده بود.
حتی شبکههای عراقی تا به حال اجازه نداشتند که داخل حرم بروند و برنامه تلویزیونی داشته باشند. ما این اتفاق را عنایت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به «شبکه جهانی ولایت» میدانیم. الحمد لله.
ما در رابطه با بحثی که نسبت به تقیه داشتیم عرض کردیم که تقیه در حقیقت قبل از آنکه بحث قرآنی و سنتی باشد، یک بحث عقلی و فطری است و ترک تقیه افتتان در دین است. ما در این زمینه آیه 101 سوره مبارکه نساء را خواندیم که فرمود:
(وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یفْتِنَکمُ الَّذِینَ کفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکمْ عَدُوًّا مُبِیناً)
و چون به سفر میروید و بیم آن دارید که کفار شما را گرفتار سازند گناهی بر شما نیست که نماز را شکسته بخوانید، چون کفار دشمن آشکار شمایند.
سوره نساء (4): آیه 101
در حقیقت فتنه کافرین باعث میشود که حکم الهی تغییر پیدا کند و نماز چهار رکعتی دو رکعت و یا نماز خوف در یک رکعت و بعضاً نماز خوف با یک اشاره خوانده شود!
ما این مطالب را به صورت مفصل بحث کردیم. در این زمینه روایتی از امام باقر (علیه السلام) خواندیم که بعضیها نسبت به (فَلَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ) استدلال کردند که قصر نماز مسافر واجب نیست و گفتند که باکی نیست که شما نماز را قصر بخوانید!! امام فرمودند که:
«فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیه أَنْ یطَّوَّفَ بِهِما»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 434، ح 1265
آیا «جُناحَ» در اینجا هم به معنای استحباب است، یا به معنای وجوب است؟! البته بنده دیدم که «ابن تیمیه» هم در رابطه با قضیه نماز قصر به همین آیه استدلال میکند و نظر «ابوحنیفه» و «مالک» و دیگران را با استدلال بر این آیه رد میکند.
من احساس میکنم خود او چنین عقلی ندارد که این آیات را بیاورد. او قطعاً روایات معصومین (علیهم السلام) را دیده و از آنجا گرفته است!!
امام باقر (علیه السلام) افرادی که نماز را در حال تمام؛ قصر میخوانند و یا در جایی که باید افطار کنند روزه میگیرند را به «الْعُصَاة» تعبیر کرده است و در ادامه میفرماید: آنها «الْعُصَاة» هستند و ما فرزندان و نوههای آنها را تا امروز میشناسیم.
این روایت در کتاب «صحیح مسلم» جلد 3 صفحه 141 حدیث 1114 وارد شده است که یکی از عبارتهای خیلی دقیق است و ان شاءالله این عبارت حتماً در نظر دوستان باشد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال هشتم هجری که از مدینه به طرف مکه حرکت کردند، ماه رمضان بود. زمانی که در خارج از مدینه به حد ترخص رسیدند، افطار فرمودند و به مسلمانان دستور دادند که افطار کنند؛ ولی عده ای از خشکه مقدس ها، از افطار کردن خودداری کردند؛
«إِنَّ بَعْضَ الناس قد صَامَ فقال أُولَئِک الْعُصَاةُ أُولَئِک الْعُصَاةُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 785، ح 1114
این حدیث در حقیقت بساط مسئله «عدالت صحابه» را به هم میزند و هیچ راهی برای توجیه اینکه تمام صحابه عادل هستند، نیست و «الْعُصَاةُ» به معنای کسی است که عادل نیست.
پرسش:
معنای این افراد از عدل طور دیگری است. زمانی که من نگاه میکردم، دیدم که آنها معتقدند بحث آنها از عدل این است که میگوید: ما قبول داریم اصحاب اهل معصیت بودند، اما بحث این است که خداوند متعال این افراد را بخشیده است و این قابل توجیه نیست.
پاسخ:
به قول «ابن جوزی» که وقتی بالای منبر رفت، گفت: امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرموده است که هرچه میخواهید از من سؤال کنید. من هم می گویم هر چه می خواهید از من بپرسید! در این حین زنی از پشت پرده بلند شد و سؤال کرد: آیا وقتی عثمان را کشتند، مسلمان بود و یا کافر بود؟!
او معطل ماند، زیرا اگر بگوید که مسلمان بود در این صورت معلوم میشود که صحابه مسلمانی را کشتهاند و در این صورت:
(وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها)
و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد جزایش جهنم است که جاودانه در آن باشد.
سوره نساء (4): آیه 93
و اگر هم میگفت مسلمان نبود، این شخص خلیفه سوم آقایان بود. او معطل ماند و در نهایت گفت: تو با اجازه شوهرت بیرون آمدی یا بدون اجازه شوهرت؟! اگر با اجازه شوهرت بیرون آمدی که خدا شوهرت را لعنت کند و اگر بدون اجازه آمدی خدا خودت را لعنت کند!
او گفت: عایشه كه در برابر حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خروج کرد، با اجازه شوهرش آمده بود، یا بدون اجازه آمده بود؟!
زيرا قرآن کریم میفرماید:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی)
و در خانههای خود بنشینید، و چون زنان جاهلیت نخست خود نمایی نکنید.
سوره احزاب (33): آیه 33
خلاصه «ابن جوزی» از منبر پایین آمد و گفت: این عبارت «سلونی قبل ان تفقدونی» تنها لایق امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.
به صورت کلی آقایان در رابطه با بحث عدالت صحابه اینطور ادعا میکنند. همچنین «ابن جوزی» تعبیری داشت و گفت: عایشه توبه کرده است. زن در جواب او گفت: جنایتش درایت است و توبهاش روایت است، درایت بر روایت مقدم است!!
آنچه از صحابه محرز است، این است که صحابه معصیت کردهاند اما توبه كردن آنها محرز نيست. همچنین در مورد اینکه این افراد مرتکب گناه میشوند، اما خداوند گناهشان را نمینویسد، این سخنی خلاف قرآن کریم است.
قرآن کریم حتی نسبت به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که اشرف خلایق و افضل انبیاء است، میفرماید:
(قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذابَ یوْمٍ عَظِیم)
بگو من از این میترسم که اگر در این مأموریت عصیان بورزم به عذاب روزی بزرگ مبتلا شوم.
سوره انعام (6): آیه 15
و یا می فرماید:
(فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِین)
ما در قیامت از هر قومی که پیغمبر بسوی آنان فرستادهایم پرسش نموده، و از پیغمبران نیز پرسش میکنیم.
سوره اعراف (7): آیه 6
و یا با عبارت شدید می فرماید:
(وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَینا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ)
و اگر پیامبر حتی یک کلمه از پیش خود جعل کند و به ما نسبت دهد با دست توانای خود او را میگیریم و سپس او را هلاک میکنیم.
سوره الحاقة (69): آیات 44 و 45 و 46
این افراد تصور میکنند که مقام صحابه از مقام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاتر است. در حالی که وقتی تعبیر «الْعُصَاة» درباره صحابه به کار برده میشود، معنایش کاملاً واضح و روشن است.
ما بحث عدالت را مطرح کردیم و بیان کردیم که آنها هم در عدالت، عقیدهای همانند عقیده شیعه دارند و معتقدند که عدالت يعني گناه كبيره انجام ندهند و اصرار بر گناه صغیره هم نداشته باشند. تقریباً اکثریت بزرگان اهل سنت همین عقیده را در رابطه با عدالت دارند.
پرسش:
توجیه این افراد این است که میگویند صحابه هم همانند بسیاری افراد دیگر اجتهاد کردند.
پاسخ:
اجتهاد یا باید مستند به آیه و یا مستند به سنت باشد. زمانی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور به افطار میدهند، اما صحابه مخالفت میکنند، اینها به چه چیزی اجتهاد کردند؟! آنها به آیه قرآن کریم اجتهاد کردند و یا به سنت پیغمبر اکرم اجتهاد کردند؟!
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خودشان در آنجا حضور دارند، این افراد به چه چیزی اجتهاد کردند؟! اگر قرار باشد که اجتهاد دلبخواهی باشد، دیگر اصلاً گناهی در روی زمین باقی نمیماند!
به عنوان مثال اگر کسی شراب میخورد، نظر بدهد که به اجتهاد ما شراب حلال است! همچنین در مورد زنا و لواط هم ادعا کنند که به اجتهاد ما اين كارها هم حلال است!
اهل سنت اگر اینطور اجتهاد کنند، دیگر حرفی نیست و گناهی در کره زمین باقی نمیماند و هرکسی در کره زمین هر گناهی مرتکب شود، میتواند چنین حرفی را بزند!
یکی از مصیبتهای ما هم همین است که اهل سنت بحث «اجتهاد» را به ابتذال کشاندند و از معنای واقعی اجتهاد چیزی باقی نمانده است.
در رابطه با صلاة مسافر از ائمه اهل سنت از جمله حنفیها، حنبلیها، مالکیها و شافعیها روایتی خواندیم که این افراد عمدتاً قائل به این هستند که قصر نماز در سفر واجب نیست و نهایتاً میگویند که مستحب مؤکد است. لذا غالب این افراد، در سفر نمازشان را تمام میخوانند!! «ابن تیمیه» هم در این زمینه تعبیری دارد و میگوید:
«تَنَازَعَ النَّاسُ فِی الْأَرْبَعِ فِی السَّفَرِ عَلَی أَقْوَالٍ»
سپس میگوید:
«أَحَدُهَا: أَنَّ ذَلِک بِمَنْزِلَةِ صَلَاةِ الصُّبْحِ أَرْبَعًا»
کسی که نماز سفر را چهار رکعتی بخواند، مثل این است که نماز صبح را چهار رکعتی خوانده است.
همانطور که اگر کسی نماز صبح را چهار رکعت بخواند باطل و خلاف است، در سفر هم اگر کسی نماز شکسته را تمام بخواند باطل و خلاف است.
«وَهَذَا مَذْهَبُ طَائِفَةٍ مِنْ السَّلَفِ وَالْخَلَفِ وَهُوَ مَذْهَبُ أَبِی حَنِیفَةَ وَابْنِ حَزْمٍ وَغَیرِهِ مِنْ أَهْلِ الظَّاهِرِ»
سپس میگوید:
«ثُمَّ عِنْدَ أَبِی حَنِیفَةَ إذَا جَلَسَ مِقْدَارَ التَّشَهُّدِ تَمَّتْ صَلَاتُهُ وَالْمَفْعُولُ بَعْدَ ذَلِک کصَلَاةٍ مُنْفَصِلَةٍ قَدْ تَطَوَّعَ بِهَا»
ابی حنیفه میگوید: اگر در رکعت دوم به مقدار تشهد خواند، نمازش تمام است و آنکه بعد از این مفعول واقع شد همانند نماز مستقل است.
همچنین از «ابن عباس» نقل می کند:
«مَنْ صَلَّی فِی السَّفَرِ أَرْبَعًا کمَنْ صَلَّی فِی الْحَضَرِ رَکعَتَینِ»
کسی که در مسافرت چهار رکعت بخواند، همانند این است که در منزل خود نماز ظهر را دو رکعتی بخواند.
همانطور که خواندن نماز ظهر در حضر، خلاف و گناه است و باطل است، نماز چهار رکعتی در سفر هم همین حکم را دارد.
همچنین از «ابن حزم» نقل میکند:
«وروینا عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ وَقَدْ ذَکرَ لَهُ الْإِتْمَامَ فِی السَّفَرِ لِمَنْ شَاءَ فَقَالَ: لَا؛ الصَّلَاةُ فِی السَّفَرِ رَکعَتَانِ حَتْمَانِ لَا یصِحُّ غَیرُهُمَا»
در نهایت تعبیر زیبایی دارد و میگوید:
«وَحُجَّةُ هَؤُلَاءِ: أَنَّهُ قَدْ ثَبَتَ أَنَّ اللَّهَ إنَّمَا فَرَضَ فِی السَّفَرِ رَکعَتَینِ. وَالزِّیادَةُ عَلَی ذَلِک لَمْ یأْتِ بِهَا کتَابٌ وَلَا سُنَّةٌ»
این مبحث، از سری مباحث کلیدی است. در ادامه میگوید:
«وَکلُّ مَا رُوِی عَنْ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ مِنْ أَنَّهُ صَلَّی أَرْبَعًا أَوْ أَقَرَّ مَنْ صَلَّی أَرْبَعًا فَإِنَّهُ کذِبٌ»
آنچه از پیغمبر نقل شده است که میگویند: پیغمبر اکرم چهار رکعتی خواند یا کسانی که چهار رکعتی میخواندند را تأیید کرد، همگی روایات دروغ است.
در روایتی از عایشه نقل شده است که میگوید: پیغمبر اکرم در مسافرت نماز خود را شکسته میخواند و من تمام میخواندم. همچنین میگوید: پیغمبر اکرم روزه خود را افطار میکرد، اما من روزه میگرفتم.
عایشه میگوید به پیغمبر اکرم عرض کردم: یا رسول الله! تو در این مسافرت نمازت را قصر خواندی و من تمام خواندم. تو روزه خود را افطار کردی، درحالیکه من همیشه صائمه بودم. عایشه می گوید: پیغمبر فرمودند: كار خوبی انجام دادی!!
ابن تیمیه سپس میگوید:
«وَأَمَّا فِعْلُ عُثْمَانَ وَعَائِشَةَ فَتَأْوِیلٌ مِنْهُمَا»
اقدام عثمان و عایشه که در سفر نماز چهار رکعتی میخواندند، اجتهاد بوده است.
حال ما نمیدانیم که اجتهاد از کجا وارد شده است. روایت قصر را خود عایشه نقل کرده است و عمل به تمام را هم از عایشه نقل کردند.
خود او از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایتی در سفر نقل کرده است که نماز شکسته است، ولی خود عایشه در سفر نماز را تمام میخواند!! سپس میگوید:
«أَنَّهُ لَا یکونُ إلَّا فِی حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ أَوْ جِهَادٍ ثُمَّ قَدْ خَالَفَهُمَا أَئِمَّةُ الصَّحَابَةِ»
کسانی که گفتند در بعضی از سفرها قصر است و در بعضی از سفرها چطور است و در حج عمره و جهاد چطور است، همگی خلاف سنت پیغمبر اکرم است.
سپس میگوید: کسانی که میگویند صحیح است، به آیه شریفه (فَلَیسَ عَلَیکمْ جُنَاحٌ) استدلال کردند و میگویند:
«إنَّمَا تُسْتَعْمَلُ فِی الْمُبَاحِ: لَا فِی الْوَاجِبِ»
سپس چند مورد از آیات قرآن کریم در این زمینه را میآورد، سپس این مسئله را رد میکند و میگوید:
«أَمَّا الْآیةُ فَنَقُولُ: قَدْ عُلِمَ بِالتَّوَاتُرِ أَنَّ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ إنَّمَا کانَ یصَلِّی فِی السَّفَرِ رَکعَتَینِ وَکذَلِک أَبُو بَکرٍ وَعُمَرُ بَعْدَهُ»
در این قسمت از روایت بیان میکند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر و عمر در سفر نماز را دو رکعت میخواندند.
«وَهَذَا یدُلُّ عَلَی أَنَّ الرَّکعَتَینِ أَفْضَلُ کمَا عَلَیهِ جَمَاهِیرُ الْعُلَمَاءِ»
این مسئله دلالت میکند که رکعتین افضل است، همانطور که جماهیر علما بر این عقیده هستند.
«وَإِذَا کانَ الْقَصْرُ طَاعَةً لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَهُوَ أَفْضَلُ مِنْ غَیرِهِ»
سپس میگوید:
«وَقَدْ قَالَ تَعَالَی فِی السَّعْی {فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا} وَالطَّوَافُ بَینَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ هُوَ السَّعْی الْمَشْرُوعُ بِاتِّفَاقِ الْمُسْلِمِینَ»
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 24، ص 96
همچنین قبلاً فتوای لجنه عربستان را هم خواندیم. بنابراین ثابت شد که نماز شكسته در سفر سنت است. آقایان این روایت را به صورت بسیار زیبا بیان کردند که عثمان و عایشه نماز در سفر را چهار رکعتی خوانده اند.
«عبدالرزاق صنعانی» نقل میکند که از «عبدالله بن عمر» سؤال کردم: حکم نماز در سفر چیست؟! او گفت:
«صَلَاةُ السَّفَرِ رَکعَتَانِ مَنْ خَالَفَ السُّنَّةَ کفَرَ»
دو رکعت دو رکعت است و هرکسی با سنت مخالفت کند کافر است.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني، دار النشر: المكتب الإسلامي- بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، ج 2، ص 519
همچنین «ابن حجر» همین روایت را بیان میکند:
«صلاة السفر رکعتان، من ترک السنة فقد کفر»
و در ادامه میگوید:
«إِسناده صحیح»
المطَالبُ العَالیةُ؛ المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 هـ)، المحقق: مجموعة من الباحثین، الناشر: دار العاصمة للنشر والتوزیع - دار الغیث للنشر والتوزیع، الطبعة: الأولی، ج 5، ص 100، ح 736
همچنین آقای «کاشانی» که از فقهای احناف است، همین تعبیر را میآورد. در این روایت وارد شده است که هرکسی در سفر چهار رکعت نماز بخواند، با سنت مخالفت کرده است و این شخص کافر است.
«ابن تیمیه» هم از قافله عقب نمانده است و میگوید:
«مَنْ خَالَفَ السُّنَّةَ کفَرَ: أَی مَنْ اعْتَقَدَ أَنَّ صَلَاةَ رَکعَتَینِ لَیسَ بِمَسْنُونِ وَلَا مَشْرُوعٍ فَقَدْ کفَرَ»
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 22، ص 79
همچنین میگوید:
«وَمَنْ خَالَفَ السُّنَّةَ کفَرَ وَبَعْضُهُمْ رَفَعَهُ إلَی النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ. فَبَینَ أَنَّ صَلَاةَ السَّفَرِ رَکعَتَانِ وَأَنَّ ذَلِک مِنْ السُّنَّةِ الَّتِی مَنْ خَالَفَهَا فَاعْتَقَدَ خلافها فَقَدْ کفَرَ»
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 24، ص 108
«ابو جعفر طحاوی» که یکی از فقهای پرآوازه اهل سنت است و شاید اعتبار او از ائمه اربعه اهل سنت کمتر نباشد، در روایتی میگوید: از «عمربن خطاب» در مورد نماز در سفر سؤال کردند، او گفت:
« فقال أَخْشَى أَنْ تَكْذِبَ على رَكْعَتَانِ من خَالَفَ السُّنَّةَ كَفَرَ »
شرح معاني الآثار، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1399، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد زهري النجار؛ ج1، ص 422
همچنین «نسائی» از عایشه نقل میکند و میگوید:
«أنها اعتمرت مع رسول الله من المدینة إلی مکة حتی إذا قدمت مکة قالت یا رسول الله بأبی أنت وأمی قصرت وأتممت وأفطرت وصمت»
من با پیغمبر به عمره رفتم. از مدینه تا مکه. وقتی به مکه رسیدیم به پیغمبر گفتم که شما نماز را قصر خواندی، من تمام خواندم، شما افطار کردی و من روزهدار بودم.
«قال أحسنت یا عائشة وما عاب علی»
پیغمبر اکرم فرمودند: احسنت ای عایشه و صراحتاً عیبی بر من نگرفت.
السنن الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری, سید کسروی حسن، ج 1، ص 588، ح 1914
آیا پیغمبر اکرم به عایشه بابت اینکه از دستورشان سرپیچی کرده است احسنت گفتند، یا از احسنت را به عنوان استفهام انکاری استفاده کردند؟!
«قرطبی» هم سند این روایت را تأیید کرده است. همچنین «ابو جعفر طحاوی» هم میگوید: عایشه میگوید من با پیغمبر اکرم رفتم؛
«فافطر رسول الله و صمت و قصر رسول الله و اتممت»
وقتی که وارد مکه شدیم، گفتم:
«افطرت و صمت و قصرت و اتممت و لم یذکر فی حدیثه غیر هذا»
او میگوید که در روایت، عبارت «أحسنت یا عائشة وما عاب علی» وجود ندارد و منظور او این است که طرفداران عایشه این عبارت را اضافه کردند.
«فدل ذلک ان التقصیر کان من رسول الله و ان الاتمام کان من عایشة»
شرح معاني الآثار، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1399، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد زهري النجار؛ ج11، ص 26
همچنین «ابن تیمیه» این عبارت را میآورد:
«وَأَمَّا الْحَدِیثُ الَّذِی یرْوَی عَنْ {- عَائِشَةَ: أَنَّهَا اعْتَمَرَتْ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ مِنْ الْمَدِینَةِ إلَی مَکةَ حَتَّی إذَا قَدِمَتْ مَکةَ قَالَتْ: یا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی قَصَرْت وَأَتْمَمْت وَأَفْطَرْت وَصُمْت. قَالَ: أَحْسَنْت یا عَائِشَةُ وَمَا عَابَ عَلَی}»
سپس میگوید:
«رَوَاهُ النَّسَائِی وَقَالَ: إسْنَادُهُ حَسَنٌ»
در ادامه میگوید:
«فَهَذَا لَوْ صَحَّ لَمْ یکنْ فِیهِ دَلِیلٌ عَلَی أَنَّ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ أَتَمَّ " وَإِنَّمَا فِیهِ إذْنُهُ فِی الْإِتْمَامِ مَعَ أَنَّ هَذَا الْحَدِیثَ عَلَی هَذَا الْوَجْهِ لَیسَ بِصَحِیحِ " بَلْ هُوَ خَطَأٌ لِوُجُوهِ»
همچنین میگوید:
«أَحَدُهَا: أَنَّ الَّذِی فِی الصَّحِیحَینِ عَنْ عَائِشَةَ: {أَنَّ صَلَاةَ السَّفَرِ رَکعَتَانِ} وَقَدّ ذَکرَ ابْنُ أَخِیهَا وَهُوَ أَعْلَمُ النَّاسِ بِهَا: أَنَّهَا إنَّمَا أَتَمَّتْ الصَّلَاةَ فِی السَّفَرِ بِتَأْوِیلِ تَأَوَّلَتْهُ لَا بِنَصِّ کانَ مَعَهَا»
در نهایت میگوید:
«فَعُلِمَ أَنَّهُ لَمْ یکنْ مَعَهَا فِیهِ نَصٌّ»
پس معلوم ميشود كه همراه عائشه روايتي درباره كامل خواندن نماز در سفر نبوده است.
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 22، ص 80
همچنین آقای «ابن حجر عسقلانی» هم این روایت را بیان میکند. همچنین «ابن حزم أندلسی» میگوید:
«وَمِنْ طَرِیقِ عَطَاءٍ عن عَائِشَةَ کان رسول اللَّهِ یسَافِرُ فَیتِمُّ الصَّلاَةَ وَیقْصُرُ وَبِأَنَّ عُثْمَانَ أَتَمَّ الصَّلاَةَ بِمِنًی بِحَضْرَةِ جَمِیعِ الصَّحَابَةِ رضی الله عنهم فَأَتَمُّوهَا معه»
در این روایت وارد شده است که عثمان در سفر نماز را تمام خواند و همه صحابه هم با او تمام خواندند!!
«وَبِأَنَّ عَائِشَةَ وَهِی رَوَتْ فُرِضَتْ الصَّلاَةُ رَکعَتَینِ رکعتین کانت تُتِمُّ فی السَّفَرِ»
عایشه خود میگوید که نماز مسافر دو رکعت دو رکعت است، اما در سفر نماز خود را تمام میخواند.
«قال علی هذا کلُّ ما احْتَجُّوا بِهِ وَکلُّهُ لاَ حُجَّةَ لهم فیه»
تمام این مواردی که نقل کردند در رابطه با نماز قصر هیچ حجتی برای اینها نیست.
«أَمَّا الآیةُ فَإِنَّهَا لم تَنْزِلْ فی الْقَصْرِ الْمَذْکورِ»
اما آیه اصلاً ارتباطی به نماز قصر ندارد.
«زهری» میگوید من به «عروة بن زبیر» گفتم:
«فما کان عَمَلُ عَائِشَةَ أَنْ تُتِمَّ فی السَّفَرِ وقد عَلِمْت أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی فرضها رَکعَتَینِ رَکعَتَینِ»
عمل عایشه چیست وقتی که خود میگوید نماز مسافر دو رکعت دو رکعت است، اما خودش تمام میخواند؟!
«قال تَأَوَّلَتْ من ذلک ما تَأَوَّلَ عُثْمَانُ من إتْمَامِ الصَّلاَةِ بِمِنًی»
گفت: همانطور که عثمان در منی نمازش را تمام خواند و اجتهاد کرد، عایشه هم نمازش را در سفر تمام خواند و داشت اجتهاد میکرد.
المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 4، ص 269، ح 512
یکی از بحثهای مهمی که وجود دارد و خوب باید روی آن دقت شود، همین بحث است. قضیه عایشه که روشن شد، زیرا که خودش از پیغمبر اکرم نقل میکند که نماز در سفر دو رکعت دو رکعت است.
عایشه خود نقل میکند که پیغمبر اکرم نماز را در سفر دو رکعت دو رکعت میخواند، اما من به جهت مخالفت با رسول الله چهار رکعت میخواندم. پیغمبر اکرم روزه خود را افطار میکرد، اما من برای مخالفت روزه میگرفتم!!
ظاهراً در همان سفر است که شتر یکی از أمهات المؤمنین به نام «صفیه» که بار سنگین داشت، عقب مانده بود. شتر عایشه بار کمی داشت و خودش هم لاغر بود. پیغمبر اکرم دستور دادند که شترهایتان را با هم عوض کنید. این مسئله موجب ناراحتی عایشه شد و خطاب به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت:
«ألست تزعم أنک رسول الله»
آیا تو خیال میکنی که پیغمبر هستی؟
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 4، ص 322، باب غیرة النساء
این عبارت خیلی وقیح است!! اگر واقعاً این روایت حقیقت داشته باشد، باید فاتحه بسیاری موارد دیگر خوانده شود.
آقایانی که ادعا میکنند در کتب شیعه این همه مطالب علیه عایشه وجود دارد، اگر تمام این مطالب را در یک کفه بگذارند و همین عبارت را در یک کفه بگذارند این روایت سنگینتر است!!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته