بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شصت وچهارم 96/11/24
آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت – مبانی فکری وهابیت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در رابطه با مبانی فکری وهابیت بود افزون بر آنچه که احمد ابن حنبل داشت در دو مسئله زیاده روی دارند یکی بحث تجسیم خدای عالم نستجیر بالله و دیگری اهانت به اهلبیت عصمت و طهارت است.
در این قضیه هم خیلی برایشان مهم نیست که آیا اهانت به امیرالمؤمنین سلام الله علیه به چه قیمتی تمام میشود. این برایشان مطرح نیست. ولو اینکه قداست خدای عالم هم زیر سوال برود یا صحابه زیر سوال بروند برای آنها خیلی مهم نیست، ابن تیمیه به صراحت میگوید:
«فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه »
بسیاری از صحابه بغض علی علیه السلام را داشتند و امیرالمؤمنین را سب میکردند.
منهاج السنة النبوية ، ج 7، ص 137اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
اینکه بغض امیرالمؤمنین سلام الله علیه کفر و نفاق است من گمان نمیکنم برای کسی پوشیده باشد و یا سب امیرالمؤمنین چه حکمی دارد، این برای کسی پوشیده نیست.
ما بارها این را از وهابیها سوال کردیم تا کنون به ما جوابی ندادهاند که منظور ابن تیمیه از این عبارت:
«فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه »
چیست؟ میخواهد با جملهای که آورده است چه کار بکند؟ راست میگوید یا دروغ میگوید، اگر راست میگوید
« كثيرا من الصحابة يبغضون علياً و يسبون علياً »
پس آن مبنای عدالت صحابه که شما دارید به هم میریزد! تعبیر بزرگان شما این است که در منابعشان دارند:
« من سَبَّ عَلِياًّ فَقَدْ سبني»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج6 ص323، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر
با سند صحیح هم دارند:
«من سب عليا فقد سبني هذا حديث صحيح الإسناد»
المستدرك على الصحيحين ، ج 3، ص 130، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا.
پس صحابه در حقیقت با سب امیرالمؤمنین سب النبی میکردند! آیا کسی که سب النبی بکند میشود او را عادل دانست؟ میشود او را «من اهل الجنة قطعا» دانست؟ آیا با آن مبانی فکری شما در تضاد نیست که میگویید:
«الصحابة كلهم عدول»
الإصابة فی تمییز الصحابة، ج1، ص22، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 هـ)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی - 1415 هـ.
يكی از مصادر تشریع شما صحابه است و تا به حال عرض کردم جوابی ندادهاند تنها جوابشان این است که ابن تیمیه در مقام مقایسه است! طرفداران ابوبکر را با طرفداران علی مقایسه میکند!
ما هم میگوییم مقایسه میکند تعبیرش این است:
«سيما أبو بكر و عمر فان عأمة الصحابة و التابعين كانوا يودونهما»
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 137، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
عموم صحابه و تابعین ابوبکر و عمر را دوست داشتند، اگر دوست داشتند جنگهای رِدّه چه می شود که در آن هزاران نفر کشته شدند؟! آیا اینها چون به آقای ابوبکر علاقمند بودند، ابوبکر میخواست این دوستانش را زودتر به بهشت بفرستد و به همین خاطر آنها را کشت؟!
آیا مالک ابن نویره و... از احباء ابوبکر بودند؟! آنها را کشتند که زودتر به بهشت بروند؟! شما ببینید تک تک صحبت ایشان را که بخواهد مقایسه کند همه اینها زیر سوال بردن کل صحابه و زیر سوال بردن مبانی اعتقادی اهلسنت است.
پرسش:
استاد! اگر بگویند که للمجتهد اجران، چه جواب بدهیم؟
پاسخ:
در مورد بحث اجتهاد من قول دادم که یکی دو روز در آن موضوع صحبت کنیم.
«المجتهد»
باید:
«اجتهد من الکتاب او من السنة»
من الکتاب؛ قرآن در مورد بت پرستان میگوید:
«وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
سوره انعام (6): آیه108
(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)
سوره بقرة (2): آیه83
سنت هم میگوید:
« من سَبَّ عَلِياًّ فَقَدْ سبني»
از کجا اینها اجتهاد کردهاند؟! غیر از این است که برای اولین بار ابوبکر گفت من اجتهاد میکنم اگر این اجتهاد درست بود:
« فَمِنْ اللَّهِ وَإِنْ كان خَطَأً فَمِنِّي وَمِنْ الشَّيْطَانِ»
سنن الدارمي، ج 2، ص 462، اسم المؤلف: عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمي الوفاة: 255 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : فواز أحمد زمرلي , خالد السبع العلمي
ان شاء الله روایاتش را یک روز من مفصل با تصاویرش میخوانم این قضیه را نه تنها ابوبکر بلکه ابن مسعود هم میگوید:
«فَإِنْ يَكُ صَوَاباً فَمِنَ اللَّهِ عز وجل وان يَكُنْ خَطَأً فمني وَمِنَ الشَّيْطَانِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 1 ص 447اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
ابوسعید خدری هم همین طور و... و تمام روایاتی که در رابطه با اجتهاد دارند میگوید:
«إن أخطأت فمن الشيطان»
أصول البزدوي - كنز الوصول الى معرفة الأصول ، ج 1، ص 236، اسم المؤلف: علي بن محمد البزدوي الحنفيى الوفاة: 382 ، دار النشر : مطبعة جاويد بريس – كراتشي.
چطور میشود یک چیزی من الشیطان باشد ولی خدا به آن اجر بدهد؟!
ببینید یکی از مباحثی که باید خیلی روی آن کار بشود همین قضیه است که این اجتهادی که اینها در آوردند چه قضیه و چه موضوعی است، برای چه این را تراشیدند؟ اگر اجتهاد واقعا مبرّر برای ارتکاب به معاصی باشد و پیش خدای عالم حجت باشد، تعداد زیادی از صحابه اجتهاد کردند شراب خوردند خود عمر صحابهای مثل قدامة ابن مظعون را خواباند و حد شراب زد.
چطور شد؟ افرادی مانند قدامة ابن مظعون و دهها فرد دیگری را که خود عمر حد زده است. اینها هم اجتهاد فرمودند! یعنی کسی که یک اجر داشته به خاطر این یک اجر او را حد میزنند! هر طرف که بخواهند بروند سد بزرگی جلوی آنهاست. نمیتوانند از این سد رد بشوند بلکه یک درهای است که هرکجا میروند به ته دره میافتند، من تعجب میکنم!
من واقعا بعضی وقتها فکر میکنم خدای عالم یک نعمت بزرگی که اصلا تصور نمیکنیم به ما داده است
« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه»
این نعمت ولایت و این فرهنگ اهلبیت که فرهنگ منطبق با قرآن و سنت است. ما قدرش را نمیدانیم یعنی نشد ما یک دفعه دو رکعت نماز شکر یا یک سجدهی شکر به جا آوریم و صد مرتبه بگوییم شکرا لله، شکرا لله به خاطر نعمت ولایتی که به ما عطا فرمودی.
قضیه هم به قدری روشن و واضح است
(قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي)
سوره بقره (2): آیه256
«کالشمس فی رابعة النهار»
در هر صورت، در جای دیگر تعبیر ابن تیمیه این است:
«و قد علم قدح كثير من الصحابة في علي»
بسیاری از صحابه نسبت به علی ابن ابیطالب طعنه میزدند.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 147، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
علی ابن ابیطالب قبل از اینکه امام و خلیفه باشد صحابه است، شما که میگویید کسی که در صحابه قدح و طعن بزند
«من طعن فی الصحابة او قدح في الصحابة فهو زندیق، دوائه السیف أراد أن یبطل سنتنا»
«فمن طعن فيهم فهو ملحد منابذ للاسلام دواؤه السيف إن لم يتب »
السرخسي الحنفي، شمس الدين ابوبكر محمد بن احمد بن أبي سهل (متوفاى483هـ )، أصول السرخسي ،ج 2، ص 134، تحقیق: ابو الوفاء الافغانی،ناشر : دار الکتب العلمیه – بيروت، الاولی، 1414هـ.
اينها که به صحابه قدح میکنند میخواهند دین ما را نابود کنند چون دین ما از طریق صحابه به ما رسیده است، کسی که به صحابه طعن بزند ما او را متهم میکنیم.
میگوییم آقا امیرالمؤمنین علیه السلام قبل از این که خلیفه باشد صحابه هست یانه؟
پرسش:
میگویند اقران نسبت به همدیگر این کار را کردند!
پاسخ:
ما هم میگوییم:
«أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم»
الشريعة ، ج 4، ص 1690، اسم المؤلف: أبي بكر محمد بن الحسين الآجري الوفاة: 360هـ ، دار النشر : دار الوطن - الرياض / السعودية - 1420 هـ - 1999 م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي
آیا میتوانند در آنجا به ما جواب بدهند؟!
حالا کسی میگوید:
« كثير من الصحابة قدحوا في علي»
کسی هم میآید اقتدا به کثیر من الصحابه، قدحوا فی ابی بکر میکند! آیا این را قبول میکنند؟!
پرسش:
استاد! ما هم به معاویه اقتدا میکنیم در سبّ صحابه!
پاسخ:
بله!
پرسش:
میگویند بقیه صحابه را هرچه سب میکنید بکنید ولی شیخین را سب نکنید!
پاسخ:
مگر آنها تافتهی جدا بافته هستند، اینها سه نفر شیخین و عایشه را استثنا میکنند، نستجیر بالله اگر کسی بیاید به حضرت خدیجه سلام الله علیها بد بگوید کاری ندارند و نسبت به ام سلمه و به حتی نسبت به حفصه دختر عمر شما ده تا فحش بدهید کاری شما ندارند.
فقط میگویند به عایشه چیزی نگویید! چرا؟ چون عایشه در برابر علی علیه السلام ایستاده است! به معاویه دست نزنید چون در برابر علی علیه السلام ایستاده است! ولی نسبت به محمد ابن ابی بکر خودشان چقدر فحش میدهند و به محمد ابن ابی بکر توهین میکنند.
در هر صورت...
یکی از وقیحترین عباراتی که ابن تیمیه دارد در منهاج السنه جلد 7 صفحه 237 است -خدا به حق حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها آنچه که مستحق است به ابن تیمیه و طرفدارانش بدهد-
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)
...در حالت مستی نماز نخوانید
سوره نساء (4): آیه43
ابن تیمیه دارد:
«وقد أنزل الله تعالى في على»
منهاج السنة النبوية ، ج 7، ص 237، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى، تحقيق : د. محمد رشاد سالم.
ببینید چقدر بی حیا و بی شرم است! همان تعبیر اقای غماری را باید بگوییم علیه لعائن الله.
پرسش:
استاد ببخشید! سند ذکر نمیکند؟
پاسخ:
(وَإِنَّ الشَّياطِينَ لَيوحُونَ إِلَى أَوْلِيائِهِمْ)
سوره انعام (6): آیه121
آیا بهتر از این شما سند میخواهید!
«عن علي رضي الله عنه قال دعانا رجل من الأنصار قبل تحريم الخمر فحضرت صلاة المغرب فتقدم رجل فقرأ (قل يا أيها الكافرون) فالتبس عليه فنزلت (لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون)»
المستدرك على الصحيحين، ج2، ص3198، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا
یکی از انصار آمد در حالت مستی جلو افتاد آیهی
(قُلْ يا أَيهَا الْكَافِرُونَ)
سوره کافرون (109): آیه1
را خواند در آیه بعدی امر بر او مشتبه شد:
(لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ)
سوره کافرون (109): آیه2
لا را حذف کرد أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ خواند حالا اینکه قضیه چه بوده فالتبس عليه آیه نازل شد:
(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)
سوره نساء (4): آیه43
در ادامه دارد:
«هذا حديث صحيح الإسناد»
حاکم نیشابوری خیلی حرف جالبی زده است یعنی به نظر من به ابن تیمیه خبیث و طرفدارانش تو دهنی زده است، ایشان میگوید:
«و فی هذا الحديث فائدة كثيرة»
آن فایده چیست؟
«وهي أن الخوارج تنسب هذا السكر وهذه القراءة إلى أمير المؤمنين علي بن أبي طالب»
خوارج این وَأَنْتُمْ سُكَارَى را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت میدهند. مشخص شد! دزد مشخص شد که چه کسی است! خوارج کارشان این است که میگویند این آیه در حق علی علیه السلام نازل شده است.
«وقد برأه الله منها فإنه راوي هذا الحديث»
خود امیرالمؤمنین راوی این حدیث است.
نه اینکه نستجیر بالله امیرالمؤمنین علیه السلام شأن نزول این حدیث باشد، عزیزان خوب دقت کنند، حالا چرا این تعبیر را آوردند؟
«لَمَّا نَزَلَ تَحْرِيمُ الْخَمْرِ قال عُمَرُ اللهم بَيِّنْ لنا في الْخَمْرِ بَيَانًا شِفَاءً فَنَزَلَتْ الْآيَةُ التي في الْبَقَرَةِ (يَسْأَلُونَكَ عن الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ) قال فَدُعِيَ عُمَرُ فَقُرِئَتْ عليه»
سنن أبي داود، ج 3، ص 325، اسم المؤلف: سليمان بن الأشعث أبو داود السجستاني الأزدي الوفاة: 275 ، دار النشر : دار الفكر - - ، تحقيق : محمد محيي الدين عبد الحميد
عمر را خواستند و گفتند که این آیه نازل شده است. گفت: نه! به درد نمیخورد! من هنوز به کارم ادامه میدهم!
«قال اللهم بَيِّنْ لنا في الْخَمْرِ بَيَانًا شِفَاءً فَنَزَلَتْ الْآيَةُ التي في النِّسَاءِ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى) فَكَانَ مُنَادِي رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إذا أُقِيمَتْ الصَّلَاةُ يُنَادِي »
باز منادی پیامبر صلی الله علیه واله و سلم ندا کرد
«ألا لَا يَقْرَبَنَّ الصَّلَاةَ سَكْرَانُ فَدُعِيَ عُمَرُ فَقُرِئَتْ عليه »
-چطور شد از بین این هم صحابه بعد از نازل شدن این آیه عمر را صدا میزنند و این آیه را برایش میخوانند؟!-
«فقال اللهم بَيِّنْ لنا في الْخَمْرِ بَيَانًا شِفَاءً فَنَزَلَتْ هذه الْآيَةُ (فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ)»
بستان است!
«قال عُمَرُ انْتَهَيْنَا»
عمر گفت بسمان است.
مسند احمد با تحقیق شعیب ارنؤوط وهابی، جلد 1، صفحه 442 باز همان تعبیر را دارد:
«لَمَّا نَزَلَ تَحْرِيمُ الْخَمْرِ قال اللهم بَيِّنْ لنا في الْخَمْرِ بَيَاناً شافيا»
بعد از اینکه تحریم خمر آمد عمر گفت: خدایا برای ما در مورد خمر بیان کن یک بیانی که برای ما شفا باشد.
« في الْخَمْرِ بَيَاناً شافيا»
خودش هم یک حرفی است! مثلاً بگوییم
«اللهم بَيِّنْ لنا في الْزنا واللواط بَيَاناً شافيا! اللهم بَيِّنْ لنا في الْسرقة بَيَاناً شافيا»!
میگوید تحریم الخمر آمد یک مرتبه میگوید این آیه نازل شد یک بحث دیگری است. در اینجا میگوید:
« نَزَلَ تَحْرِيمُ الْخَمْرِ إسناده صحیح رجاله ثقات رجال شیخیین»
در مکاشفة القلوب در کتاب تاریخ مدینه منوره، جلد 3، صفحه 862 و نیز در کتاب المستطرف آمده است :
(يسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ(
سوره بقره (2): آیه 219
تا اینکه:
«شرب رجل فدخل فی الصلواة فهجر»
-اسم رجل را هم ایشان نمیآورد-
«فنزل قوله تعالی: یا أیهاالذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون فشربهامن شربها من المسلمین وترکها من ترکها»
-ولی این را دیگر مردانه آمده گفته است-
«حتی شربها عمر رضی الله عنه فأخذ بلحی بعیر وشج به رأس عبد الرحمن بن عوف»
المستطرف في كل فن مستظرف مجلدين، ج 2، ص 500، اسم المؤلف: شهاب الدين محمد بن أحمد أبي الفتح الأبشيهي الوفاة: 850هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1406هـ 1986م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : مفيد محمد قميحة
لَحی در حقیقیت، یا همه سر شتر بوده یا معمولاً سر شتر را که دو شقّه میکنند قسمتی که دندانهای شتر است لَحی یا لُحی میگویند ظاهراً لَحی صحیح باشد میگوید سر خشک شتر را برداشت به سر عبدالرحمان ابن عوف زد و سر او را شکست.
«ثم قعد ينوح على قتلى بدر»
برای کفاری که در بدر، کشته شده بودند برای آنها نوحهسرایی کرد!
«وكائن بالقليب قليب بدر *** من الفتيان والعرب الكرام
أيوعدني ابن كبشة أن سنحيا ***وكيف حياة أصداء وهام»
«فبلغ ذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم فخرج مغضبا يجر رداءه فرفع شيئاً كان في يده فضربه به»
این خبر به رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید در حالیکه غضبناک بود به طوری که عبای حضرت به زمین کشیده میشد بیرون آمد چیزی دست پیغمبر صلی الله علیه وآله بود عمر را با آن زد.
خیلی جالب است، یعنی خدای عالم میخواهد امثال ابن تیمیه و آنهایی که دشمن امیر المؤمنین علیه السلام هستند را رسوا کند.
)يخْرِبُونَ بُيوتَهُمْ بِأَيدِيهِمْ)
سوره حشر (59): آیه 2
من معتقد هستم اینها از معجزات اهلبیت علیهم السلام است، عنایات خدای عالم، به امیر المؤمنین علیه السلام است که اینها در منابع فقهیشان به عنوان یک فتوا اینها را نقل بکنند.
«فقال: أعوذ بالله من غضب الله و رسوله، فأنزل الله تعالى: إنما يريد الشيطان أن يوقع بينكم العداوة والبغضاء...»
تا جایی که عمر گفت:
« انتهينا انتهينا؛ ومن الأخبار المتفق عليها في تحريمها قول سيدنا رسول الله صلى الله عليه وسلم لا يدخل الجنة مدمن خمر»
...کسی که همیشه شراب میخورد وارد بهشت نخواهد شد
ربیع الأبرار زمخشری هم همین قضیه را نقل میکند:
«فأخذ لحي بعير فشج رأس عبد الرحمن بن عوف...»
ربيع الأبرار، ج 1، ص 398، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشري جار الله (المتوفى : 538هـ) الوفاة: 538 ، دار النشر :
پرسش:
در عبارت زمخشری
« ليضربه»
دارد پیغمبر دستش را بالا برد که عمر را بزند گفت:
«أعوذ بالله من غضب الله ورسوله»
پاسخ:
این هم از عنایت ایشان است که فضَربَهُ را لیضربَهُ کرده است، ببینید اینها چه کار میکنند عبارت سرخسی را دوباره ببینید.
«فضربَهُ به»
عمر را با آن چیزی که در دستش بود زد ایشان میگوید لیضربَهُ.
المستطرف في كل فن مستظرف ابشيهي هم همین تعبیر را دارد:
«فضربه به»
پیغمبر با آن چیزی که در دستش بود عمر را زد.
المستطرف في كل فن مستظرف مجلدين ، ج 2، ص 500، اسم المؤلف: شهاب الدين محمد بن أحمد أبي الفتح الأبشيهي الوفاة: 850هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1406هـ 1986م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : مفيد محمد قميحة
در سنن بیهقی عمرو ابن میمون میگوید:
«شهدت عمر بن الخطاب رضي الله عنه حين طعن قال أتاه أبو لؤلؤة وهو لعله يسوي الصفوف فطعنه وطعن اثنى عشر رجلا قال فأنا رأيت عمر رضي الله عنه باسطا يده وهو يقول أدركوا الكلب فقد قتلني»
...این سگ ابو لؤلؤ را بگیرید من را کشت !
سنن البيهقي الكبرى ، ج 3، ص 113، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458 ، دار النشر : مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994 ، تحقيق : محمد عبد القادر عطا
«فأتاه رجل من ورائه فأخذه قال فحمل عمر إلى منزله فأتاه الطبيب فقال أي الشراب أحب إليك»
یعنی در حال احتضار است این مطلب اگر در کتاب کافی بود زمین و آسمان را بر سر کلینی ویران میکردند!
«فقال النبيذ»
عمر گفت نبیذ از همه شرابها برای من بهتر است.
نبیذ آوردند و خورد!
«فخرج من إحدى طعناته»
ظاهراً وقتی که زخمی شد رودهاش پاره شده بود، از رودهاش نبیذ بیرون آمد، طبیب گفت این چرکی که بیرون آمد این چرک خون است و شما وصیت کنید.
در مصنف عبدالرزاق هم آمده که مردی شراب نبیذی را که برای آقای عمر ابن الخطاب بود خورد در راه مست شد وقتی آن شخص از مستی بیرون آمد عمر بر او حد زد.
بعد عمر یک مقداری آب روی آن شراب ریخت و تناول فرمود جالب این است که عمر حد زد! آن شخص به عمر گفت:
«فقال له إنما شربت من قربتك فقال له عمر إنما جلدناك لسكرك»
از همان مشکی که خودت از آن میخوردی من خوردم! عمر گفت من به خاطر خوردن شراب به تو حد نزدم! به خاطر اینکه مست شدی تو را حد زدم!
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج 5، ص 502 ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت
جالب است این را هم ببینید؛ (به تعبیر اهل سنت) فقیه الامّه نووی در المجموع میگوید:
«وأما النبيذ فهو نجس لأنه شراب فيه شدة مطربة فكان نجسا كالخمر»
المجموع ، ج 2، ص 519، اسم المؤلف: النووي الوفاة: 676 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1997م
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
خواهشمند هستم که ان شاء الله هر روز سایت بروز رسانی بشود
بویزه بخش دروس خارج حاج آقای قزوینی
بی زحمت دروس جدید را در سایت بگذارید
آخر امر خواهش دارم پاور هایی که استاد در شبکه استفاده میکردند همشون رو در سایت قرار بدهید
با تشکر