موضوع: « روش مقابله با فرقه احمد بصری»
استاد آیت الله دكتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.
خدا را بر تمام نعمتهایش بویژه نعمت ولایت، سپاس میگوییم و خدا را شاکریم که توفیقمان داد در این مکان مقدس در محضر شما بزرگواران و مدافعان حریم ولایت حضور داشته باشیم.
موضوع بحث همانطوری که قبلاً اشاره شده قضیه «احمد بصری» یا «احمد الحسن» است، ایشان مدعی است: «من، فرزند حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هستم پدرم به من دستور داده برای آمدنش زمینه را فراهم کنم! یکی از عوامل عدم ظهور حضرت ولیعصر وجود حوزههای علمیه و مراجع تقلید است! که ما باید اینها را پانصد تا پانصد تا نابود کنیم و از بین ببریم تا زمینه آمدن حضرت ولیعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) فراهم شود!» در حقیقت اگر بخواهیم در یک جمله بحث «احمد بصری» را مطرح کنیم همین است.
عزیزان قطعاً در این زمینه اطلاعات کافی و وافی دارند و ما هم بنا به فرمایش برادر بزرگوارمان «حضرت آیتالله اعرافی» جزوهای تدوین کردیم و از طرفداران «احمد بصری» پنجاه سوال مطرح کردیم و تلاش هم شد که اساسیترین چیزی که اینها را به چالش میاندازد در این جزوه کوچک جیبی ما آوردیم، ان شاء الله خدمت بزرگواران تقدیم میشود.
اینها هر سال در راهپیمایی اربعین در موکبهای مختلف هر سال برنامه داشتند و تبلیغ میکردند بروشور در اختیار افراد قرار میدادند، من سال گذشته با بچههای امنیت «کربلا» جلسهای داشتیم میگفتند نزدیک 60 موکب اینها بین «نجف» و «کربلا» دارند و در حال تبلیغ هستند.
مشایی اربعینی یک زمینهی گستردهای برای تبلیغ گسترده اینها شده امسال هم با هماهنگی بعضی از مراکز، ما حدود پنجاه، شصت تا از طلبههایی که در سطح کشور با اینها کار میکنند و درگیر هستند و مناظرات متعدد با اینها؛ چه در فضای مجازی یا در فضای حقیقی دارند را قبل از اربعین به «قم» دعوت کردیم اینها از شهرهای مختلف از «مشهد» گرفته تا «اهواز» و... بودند.
یک نشست دو سه روزه ما با اینها داشتیم، در مورد روشهای برخورد با اینها بحث شد و اساسیترین روشهای جذب اینها مورد مطالعه قرار گرفت و کیفیت برخورد با اینها بررسی شد، جلسات خیلی خوبی بود و روز آخر هم حاج آقای «اعرافی» تشریف آوردند اضافه از حمایت معنوی صحبتهای خوبی هم برای این عزیزانمان داشتند.
الحمد لله ورود این حقیر باعث شد که امسال اینها با اینکه از سالهای گذشته مقتدرتر در راهپیمایی اربعین آمده بودند شش هفت روز مانده به اربعین اینها با بچههای ما برخورد کردند، نسبت به خانمهایی که آنجا بودند برخورد خیلی زشت و وقیحی کردند ما هم با دوستان «حشد الشعبی» که ارتباط خیلی تنگاتنگی داریم و مرتب روحانیونی که در «حشد الشعبی» مشغول هستند به اینجا میآیند، دو سه هفته جلساتی با اینها داریم، تماس گرفتیم با کنسولگری تماس گرفتیم دوستان با «مسئول امنیتی نجف» تماس گرفتند.
سه روز مانده به اربعین دوستان احساس کردند که اینها کارشان برای امنیت «عراق» خطر دارد، موکبشان را بستند و پرچمهایشان را پاره کردند و آنهایی که دعوت میکردند را دستگیر کردند الحمد لله رب العالمین بساطشان امسال برای اولین بار دو سه روز مانده به اربعین برچیده شد!
کار به جایی رسید که «احمد الحسن» -كه ما نمیدانیم زنده یا مرده است و یا اصلاً وجود خارجی داشته یا نداشته! الان کجا است در «امارات» یا به نقل آقایان به «استرالیا» رفته- رسماً بیانیهای دو سه صفحهای داد نسبت به بچههای ما با ادبیات خیلی زشت و مملوّ از دروغ خطاب کرد. یعنی در یک بیانیه ایشان چندین دروغ شاخص و واضح بود.
بعد از آن چند شب قبل سرکنسول ما در عراق به منزل ما آمده بود گفت پیروان «احمد الحسن» به «استانداری نجف» رفته بودند و تحصن کرده بودند که چرا به ما اجازه تبلیغ نمیدهید؟
الحمد لله امسال برای اولین بار این قضایا اتفاق افتاد و اتفاق خوبی بود الان هم در فضای مجازی دوستان اگر حضور ذهن یا مراجعه داشته باشند تقریباً میشود گفت در این 19 سال، تاریکترین دوران را طرفداران «احمد الحسن» در فضای مجازی دارند سپری میکنند.
البته بنده در ابتدا تصمیم نداشتم که در جریان احمد ورود پیدا کنم چون ما گفتیم کارها اگر تقسیم بندی هم بشود غیر از «وهابیت» به ما سهمی نمیرسد ما 25- 30 سال است که با وهابیت سر و کله میزنیم بسمان است، حتی غالب اوقات وقتی میخوابیم در خواب هم با این «وهابی»ها سر و کله میزنیم!
همین «احمد الحسن» سال 1426، حدود 14 سال قبل نامهای برای علما نوشت نفر دوم اسم بنده را نوشته بود و برای مناظره دعوت کرده بود، ما ارزش خیلی زیاد برایش قائل نشدیم، در نامهاش دارد: «رسالة الی السید القائد و عدد من العلماء» اولین نفر را «مقام معظم رهبری»، نفر دوم اسم ما را آورده بود بعد هم بزرگواران دیگر را مطرح کرده بود؛ ولی ما همان شعاری که همیشه در حوزه دادیم و مایه بدبختی ما بوده «الباطل یموتُ بترک ذکره»! را مدّ نظر داشتیم. معمولاً وقتی قضیهای پیش میآید انحرافی در جامعه پیش میآید تا این انحرافات داخل خانه ما نشود خودمان و نزدیکمان گرفتار نشوند یا اتفاق بدی برای خود ما نیفتد ما جدی نمیگیریم.
در قضایای «احمد الحسن» ما بارها با بزرگواران و مراجع عظام صحبت کردیم همین «الباطلُ یموتُ بترک ذکره» را گفتند؛ ولی در یکی دو سال اخیر که عدهای از طلبههای «حوزه علمیه قم» حتی بعضی از افرادی که مدتها «رسائل»، «مکاسب» و غیره را تدریس دارند، متأسفانه جذب اینها شدند و مبلغ اینها شدند، بعضی از بزرگواران حوزوی را به این وا داشت که در این زمینه ورود داشته باشند.
آنچه که بعضی از دوستان امنیتی به ما گفتند در «قم» بیش از 240- 250 تا از طلبهها به عنوان اتباع و یا به عنوان مبلغ جذب اینها شدند. اینها دارند در سطح گسترده تبلیغ میکنند در اطراف حرم مرتب قبل و بعد از نماز صبح بروشورهایی را توزیع میکنند در داخل حرم امام رضا به همین شکل در کیوسک تلفن بروشور میچسبانند در کنار عابر بانکها تبلیغات دارند.
البته دوستان ما مرتب از اینها تصویر میگیرند و برای ما میفرستند آنچه که مهم است و عزیزمان هم الان میفرمودند یکی دو روز قبل اتوبوسی که از «قم» به «جمکران» میرفته یکی از اتباع «احمد الحسن» را دیده كه در داخل اتوبوس مشغول تبلیغ بوده است!
در رابطه با این طیف، با تجربهای که بنده در رابطه با وهابیت دارم توفیق الهی بود که ما در «عربستان سعودی» بیش از 230- 240 مورد با وهابیها بحث داشتیم، از مفتی اعظمش گرفته تا دانشجویان دانشگاه «ام القری» یا دانشگاه «محمد ابن سعود ریاض» یا «جامعه اسلامی مدینه» در این 230- 240 جلسه تجربیات خوبی کسب کردیم این را هم من از تفضلات خداوند تبارک وتعالی و عنایت حضرت ولیعصر میدانم.
در این بحثها انسان دو مرتبه زمین میخورد و دو مرتبه زمین میزند و در نهایت تجربه خوبی به دست میآورد. من با بزرگوارانی که در این موضوع دارند کار میکنند هفتگی با آنها جلسه دارم روزهای شنبه «موسسه حضرت ولیعصر» تشریف میآورند و دوستانی که در مورد «احمد الحسن» مدت هفت هشت سالی است که کار میکنند اینکه ما با اینها باید چگونه برخورد کنیم؟ اصلاً برخورد و بحث علمی با اینها فایده دارد یا ندارد؟ عزیزان این را به عنوان یک قاعده کلی، از ما داشته باشند با خیلی از جریانهای انحرافی بحث علمی فایدهای ندارد.
اگر شما بخواهید بحثهای علمی بکنید بحثهای علمی، توجیه بردار و توجیه پذیر است، شما هر چه بخواهید با اینها در مسائل علمی ورود پیدا بکنید اینها میگردند یک روایت ضعیف و جعلی در برابر شما پیدا میکنند یا روایتی میخوانید میگوید آقا من اینطوری میفهمم! شما آنطور میفهمی فهم شما برای خودت فهم من برای خودم! ولی بحثهای جدلی و بحثهای تناقض گویی وقتی پیش میآید دیگر بحثهای جدلی تأویل بردار و توجیه پذیر نیست یکی از دوستانمان که با ما کار میکند یک ماه و نیم قبل در «تهران» با تعدادی از این افرادی که اهل جلسات عزاداری بودند در یکی از هیئتهای مشهور «تهران» که جذب اینها شده بودند، صحبت و گفتگو داشت. یکی از اساتیدی که در آن مجلس حضور داشت و هفت هشت سال در این موضوع کار میکند به من گفت: من شاید بیش از پنجاه شصت تا مناظره با اینها داشتم ؛ این بحثی که دوستان شما داشتند، برای من خیلی جالب بود ما این همه بحثهایی که داشتیم اینطور فی المجلس نتیجه نداد، بحث اینکه من مدعی هستم حدیث وصیت و غیره را میخواند گفت ما هر چه گفتیم طرف زیر بار نمیرود.
گفتم شما در این هیئت که به عنوان عشق به آقا امام حسین حضور دارید، وقتی احمد بصری میگوید امام حسین مشرک بوده چه کار میکنید؟ گفت چنین چیزی امکان پذیر نیست. گفتم بفرمایید این کتابش! کتاب را خواند گذاشت روی زانویش دوباره خواند. برای بار سوم شروع کرد به ناسزا گفتن و لعنت کردن «احمد الحسن»!
گفتم شما اگر بیایید پنجاه ساعت با اینها بحث بکنید همه اینها بچه مذهبی هستند همه علاقهمند به اهلبیت هستند، (معلوم نیست قانع شوند). چند سال قبل حضرت آیتالله العظمی «سبحانی» به من تلفن کرد، فلانی یکی از مبلغین وهابی که 20 - 25 سال مبلغ بوده برگشته و توبه کرده و به «قم» آمده اگر مانعی نباشد ایشان بعد از مغرب به منزل شما بیاید و با ایشان صحبت کنید گفتم حرفی ندارم.
یک فردی حدود 40- 45 ساله آمد گفت من در «دانشگاه اسلامی مدینه» درس خواندم در «ترکیه» فلان جا بودم در «آلمان»، مرکز اسلامی فلان رفتم و تا به حال هم چند صد نفر از سنیها و شیعهها را وهابی کردم، گفتم چطور شد برگشتی؟ -ایشان اهل «اردبیل» بود- گفت ما جلسهی داشتیم، مربی ما به ما گفت روز تاسوعا در «اردبیل» جلسه عزاداری آقا قمر بنی هاشم به قولی چند ده هزار جمعیت جمع شده بودند همه یا قمر بنی هاشم، یا ابالفضل میگفتند همه اینها شرک است مردم را توجیه کنید!
گفت من عصبانی شدم گفتم به من گفتی یا رسول الله شرک است گفتم قبول؛ یا علی شرک است گفتم قبول؛ یا حسین شرک است گفتم قبول؛ ولی یا ابالفضل را نمیتوانم بگویم شرک است!! میگفت در همان جلسه کتاب را به زمین کوبیدم و بیرون آمدم!
ببینید بعضی وقتها طرف روی بعضی از قضایا حساسیت دارد بعد از 20- 25 سال تبلیغ یک دفعه یک جرقهای در ذهنش میزند، تمام یافتهها و بافتههای خودش را به هم میریزد اینهایی که جذب «احمد الحسن» شدند همهشان مذهبی و علاقهمند به حضرت ولیعصر هستند روی عشق به امام زمان و امیر المؤمنین دارند به این طرف میروند.
وقتی میخواند و میبیند که «احمد الحسن» نسبت به امیر المؤمنین جسارت میکند میگوید:
(إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ)
که واقعا انسان دستخوش زيان است.
سوره والعصر (103): آیه 2
درباره علی ابن ابیطالب است! «وکان الانسان اکثر جدلاً» مال علی ابن ابیطالب است که وهابیت همین را دارد، روایات امام صادق خلاف این را مطرح میکند قطعاً این جوان به خودش میآید این چطور فرزند امام زمانی است؟! چطور میخواهد زمینه را برای حضرت ولیعصر فراهم کند که نسبت به امیر المؤمنین اینطور جسورانه اهانت میکند؟! نسبت به حضرت سید الشهداء به این شکل، نسبت به رسول اکرم به این شکل، نسبت به انبیاء به این شکل دارد برخورد میکند؟
ولذا اگر ما در رابطه با این جریان به جای بحث علمی، بحثهایی بکنیم که احساسات طرف را سریع تحریک میکند، عواطف طرف را به حرکت در میآورد اگر از این مسائل مطرح کنیم تجربه هم نشان داده از ده مورد، هفت مورد نتیجه داده است، حالا شاید سه مورد هم نتیجه ندهد، طرف به قدری جذب این شده باشد در یوتیوپ است به قول یکی از وهابیها صراحتاً میگوید «ابن تیمیه» گفته توسل شرک است پیغمبر هم اگر زنده بشود و از قبر بیرون بیاید بگوید توسل شرک نیست ما از پیغمبر هم قبول نمیکنیم! این را چه کار باید کرد؟
این همان:
(وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ)
سوره بقره (2) آیه24
است. به اینطور اشحاص جز آتش جهنم، چیز دیگری نمیتواند بفهماند که این مسیر اشتباه بوده است. در این جریانها هم شاید از ده نفر، یک نفر، دو نفر، سه نفر هم آدمهای لجوجی باشند و آدمهایی باشند که عناد دارند و نمیخواهند این قضیه را کنار بگذارند. یا افرادی هستند درآمدشان به این است. افرادی هستند مشکل شخصیتی دارند. الان همین «فتحیه» که از مبلغین اینها و از شاگردان حضرت آیتالله العظمی «جوادی آملی» است ما هفته گذشته خدمت ایشان بودیم گفتم حاج آقا یکی از تلفات کلاس شما همین «فتحیه» است که الان جزو مبلغین «حسن بصری» است! تقریباً در زبان فارسی قویترین مبلغشان این است. شبکه ماهوارهای یا رادیویی که راه انداختند عمدتاً بحثهای این است. گفت این افراد یک مشکل شخصیتی دارند احساس میکنند اگر اینجا آمدند آن مشکل شخصیتیشان حل میشود، به اینها اگر خود حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) هم بگوید این شخص، باطل است این نه فرزند من، نه نماینده من و نه رسول من است از حضرت هم قبول نمیکنند. همانطوری که از رسول اکرم، عدهای با دیدن آن همه معجزات قبول نکردند!
لذا نظر من این است که اگر به این صورت یک مقداری با اینها کار بکنیم نتیجه بهتری میگیریم تا بخواهیم مثلاً در رابطه با بحثهای علمی با اینها بحث کنیم.
روشی که ما در رابطه با وهابیت داشتیم، بحثهایی که ما میآوردیم چه در شبکه و چه در جلسات حضوری عین جلد کتاب را نشان میدهیم، صفحه کتاب را هم نشان میدهیم میگوییم آقا شما بخوان شاید ما اشتباه میکنیم، ما یک زمانی در «شبکه ولایت»، «صحیح بخاری» را میآوردیم جلدش را نشان میدادیم حدیث را میخواندیم.
در شبکههای ماهوارهای گفتند آقای «قزوینی» میآید جلد «صحیح بخاری» را نشان میدهد یک صفحه خودش نوشته و وسط «صحیح بخاری» گذاشته برای مردم میخواند!
وقتی طرف جوابی ندارد و راهی برای فریب مردم ندارد «یتشبّث بکلّ حشیش» به طور مثال «احمد الحسن» در کتاب «متشابهات» خود تعبیری دارد که تحدی هم میکند، میگوید هیچ کس حتی مراجع حوزههای علمیه هم توان جواب دادن به این کتاب را ندارند؛ یعنی در میان کتابها نسبت به این چهار جلد، متشابهاتش خیلی خاطر جمع است!
جانشین و فرستاده امام مهدی «سید احمد الحسن» ببینید ایشان در صفحه 104 (من متن عربیاش را خدمتتان نشان میدهم) میگوید: «یونس در شکم ماهی مرد روحش به ظلمات جهنم نگریست و نیز به طبقات پایین آن نگاه کرد» تا آنجا که میگوید در جهنم «قارون» را دید و با او سخن گفت، و این جهنمی که او دید جهنمی که در حال بزرگ شدن است.
همچنین در صفحه 106 میگوید: من حقیقت را آشکار کنم جسد او در بیابان عریان و بیسرپناه افتاد (نستجیر بالله نستجیر بالله) روحش در طبقات جهنم تا روز برانگیخته شدن باقی ماند! این دیگر قابل توجیه نیست. میگوید روح حضرت یونس تا قیام قیامت (نستجیر بالله) در جهنم است. الان شما همین را بیاورید کنار آیه قرآن بگذارید قرآن چه میگوید؟ ببینید:
(وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)
و ذوالنون را [ياد کن] آنگاه که خشمگين رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتي نداريم تا در [دل] تاريکيها ندا درداد که معبودي جز تو نيست منزهي تو قطعا من از ستمکاران بودم. پس [دعاي] او را برآورده کرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را [نيز] چنين نجات ميدهيم
سوره انبیاء (21): آیات 87- 88
تعبیر قرآن نسبت به حضرت یونس این است ولی احمد الحسن میگوید نه، روحش در طبقات جهنم تا الی قیام قیامت ماند! همین آقای «فتحیه» به یک کلیپ ده دقیقهای كه از من پخش شد و پنج تا اشکال به مبانی اینها داشتم جواب داده و میگوید: آقای «قزوینی»! شما قرآن بلد نیستید بخوانید؟ قرآن میگوید:
(وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ)
آیا (وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ)؛ یعنی «نجیناهُ من الموت»؟ «نجیناهُ» از آتش جهنم؟ من نمیدانم حضرت یونسی که آنجا گرفتار است غمی بالاتر از این است که از شکم ماهی نجات پیدا کند؟ یعنی بالاتر از این غمی هم دارد؟ نه آقا (وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ)؛ یعنی خدای عالم او را طرف آتش جهنم فرستاد آنجا دیگر راحت بشود.
ما نفهمیدیم این (وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ) از شکم ماهی در آوردن داخل آتش جهنم شدن آیا این (وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ) است این چه لغتی است؟ (وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ).
و یا در سوره صافات تعبیرش این است که:
(وَإِنَّ يونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ)
و در حقيقتيونس از زمره فرستادگان بود. آنگاه که به سوي کشتي پر بگريخت
سوره صافات (37): آیه 139
تا آنجا که دارد:
(فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ، وَأَنْبَتْنَا عَلَيهِ شَجَرَةً مِنْ يقْطِينٍ، وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يزِيدُونَ، فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ)
پس او را در حالي که ناخوش بود به زمين خشکي افکنديم و بر بالاي [سر] او درختي از [نوع] کدوبن رويانيديم و او را به سوي يکصدهزار [نفر از ساکنان نينوا] يا بيشتر روانه کرديم پس ايمان آوردند و تا چندي برخوردارشان کرديم
سوره صافات (37): آیات 145 تا 148
قرآن به صراحت میگوید:
(فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)
و اگر او از زمره تسبيحکنندگان نبود قطعا تا روزي که برانگيخته ميشوند در شکم آن [ماهي] ميماند
سوره صافات (37): آیات 143- 144
تمام اینها از دیدگاه این آقا اشتباه است! یعنی قرآن نستجیر بالله متوجه نشده میگوید من یک حقیقتی برای شما بیان کنم؛ یعنی چیزی که نه قرآن بیان کرده نه انبیاء بیان کردند نه ائمه بیان کردند این آقا آمده به عنوان فرزند حضرت ولیعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) میگوید من یک چیزهایی میفهمم بعد میگوییم اینها که فهمیدی چه است؟ میگوید آقای «قزوینی» اینها از متشابهات قرآن است مراجع نفهمیدند شما هم نفهمیدی ولی «احمد الحسن» فهمیده است!!
این دیگر چه متشابهی است؟ من چندین بار نوار این آقا را گوش کردم دیدم اگر انسان بخواهد برای «احمق هبنّقه» مثال بزند شاید توهین و اهانت به «هبنّقه»باشد كه اینطور کسی که خودش را به عنوان یک طلبه فاضل حوزه میداند میآید در برابر قرآن موضع میگیرد تا از کفریات یک (دجال) دفاع بکند.
اگر واقعاً این کفر و ارتداد نیست پس ما ارتدادی در اسلام نداریم! اصلاً کفر معنا ندارد قرآن میگوید ما او را نجات دادیم
(وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)
میگوید این باید تا قیام قیامت در طبقات جهنم روحش بماند این خیلی واضح و روشن است.
پرسش:
چرا به حضرت یونس گیر دادند؟
پاسخ:
به همه گیر دادند، به حضرت ابراهیم گیر دادند کسی نمانده گیر ندهند، به پیغمبر اکرم گیر دادند اصلاً منکر ختم نبوت است میگوید چه کسی ختم نبوت گفته؟ این بحثی که ما در رابطه با حضرت ابراهیم (علیه السلام) داریم ایشان خیلی به صراحت نسبت به حضرت ابراهیم حرفهایی دارد.
شما ببینید این كتاب «المتشابهات» الجزء الاول و نویسنده «وصی و رسول الامام المهدی سید احمد الحسن»! ایشان به صراحت میگوید ابراهیم (نستجیر بالله)
«لما کشف له ملكوت السموات ورأی نور المهدی ارواحنا له الفداء قال هذا ربی فلما رأی نور عليٍ قال هذا ربی، فلما رأی نور محمد ...ولم یستطع ابراهیم تمیزٌ انه عباد»
نتوانست تشخیص بدهد که اینها بنده هستند! یعنی حضرت ابراهیم بین اینکه نور رسول الله و امیر المؤمنین است یا خدا است نتوانست تشخیص بدهد! در حالیکه هر کسی نور اینها را ببیند نورانیت اینها بر جسم و روح او سایه میافکند؛ ولی حضرت ابراهیم، نتوانست اینها را تشخیص بدهد.
شما ببینید نسبت به رسول گرامی باز هم در کتاب «المتشابهات» جلد 4 دارد:
« وهذا غفران ذنب الباقی مع بقاء محمد (صلی الله علیه واله وسلم)»
ایشان به صراحت در ذیل آیه شریفه:
(لِيغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ)
تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد
سوره فتح (48): آیه 2
میگوید مراد از این غفران ذنبی است که باقی است «مع بقاء محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)»! این دیگر کاملاً واضح و روشن است یا در رابطه با بحث خاتمیت رسول اکرم در کتاب «النبوة الخاتمه» که نویسنده كتاب هم خودش است به صراحت اعلام میکند آیه شریفه را هم میآورد:
(مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيينَ)
محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است
سوره احزاب (33): آیه 40
میگوید:
«تبیین مما تقدم أنّ ختم النبوة و اقصد بالختم هنا الانتهاء»
یعنی نبوت، پایان پذیرفت.
«إنتهاء النبوة وتوقفها امر غیر صحیح»
قرآن میفرماید: (وَخَاتَمَ النَّبِيينَ) ولی احمد بصری میگوید نه آقا
«انتهاء النبوة وتوقفها امرٌ غیر صحیح، اذا كان المراد باالنبوة هي الحصول الا مقام النبوة وبالتالی معرفة بعض اخبار السماء من الحق والغیب لأن طریق الارتقاء الی ملكوت السماوات مفتوح »
دلیلش را هم بعد میآورد چون من با اخبار آسمان مرتبط هستم اخبار آسمانی به من میرسد، دلیل این است که ختم نبوت صورت نگرفته است!
یا در عبارتهای دیگری که ایشان دارد در کتاب «الجواب المنیر» میگوید:
«وقطعا لایمكن ان یكون محمدا (صلی الله علیه واله) هو ایضاً یبدوا علی الاخرین الذین یأتون بعده رجوع الی الله فلا بد أن یكون هناك رسول و ایضاً في الامیین»
تا آنجا که میگوید بعد از رسول اکرم هنوز نبوت پایان نپذیرفته است تا آنجا كه در «متشابهات» جلد 4، میگوید:
«المهدیون الاثنی عشر من ولد الامام المهدی»
که اولینش هم خودش است «ولاولهم» یعنی برای «احمد الحسن» دو مقام است
«مقاما الرساله والولایة»!
آیا شما کفری از این واضحتر و روشنتر میخواهید؟! دیگر کفری بالاتر از این كه میگوید هم مقام رسالت و هم مقام ولایت دارم؟!
یا در کتاب «نبوت خاتمه»اش صفحه 37 میگوید این مهدیون که من از اولینشان هستم
«یتلقون وحیا من ملكوت الله سبحانه وتعالی بالرؤیا الصادقة ویعلمون بشیءٍ من الغیب باذن الله ولبعضهم مقام النبوة»
در آنجا بحث رسالت را مطرح کرد، اینجا هم صراحتاً میگوید بعضی از مهدیین که اولینش من هستم مقام نبوت است
«وبعضهم رُسلٌ من الانبیاء المرسلین السابقین»
ما اگر قرآن را با این شخص که فریب این انحراف را خورده در یک کفه قرار بدهیم و عین عبارتهای ایشان چه فارسی و چه عربی در کفه دیگر بگذاریم بگوییم آقا بفرمایید اگر با روشن شدن این قضایا ببینیم باز هم عناد دارد میگوییم مبارکت باشد! ولی عرض کردم تجربه نشان داده در اینطور مباحث جدلی، خیلی صریح طرف متوجه میشود.
یکی از دوستانمان به «بردسکن» رفته بود و در مناظره با یکی از خانمهایی که مبلغ جریان «احمد الحسن» بود، در جلسه بعد از 40 دقیقه صحبت میگفت از این 30 تا خانمی که در جلسه بودند بیش از 20 نفرشان در جلسه شروع کردند به لعن «احمد»!
ببینید وقتی ما روشنگریهایمان روی حساب باشد، روشنگریها روی یک موازینی باشد که ما بیاییم ببینیم چرا این فرد جذب این آقا شده؟ آیا رفته حدیث وصیت را خوانده، بحثهای علمی «احمد الحسن» را خوانده، یا نه روی اینکه تصور میکند منتظر آمدن حضرت ولیعصر است در اثر فشار اقتصادی، سیاسی و مشکلات دیگر هر روز هم در نمازش «اللهم عجل لولیک الفرج» دعا میکند تصور میکند که با این بشارتها دعایش هم به اجابت رسیده، تصور میکند که آمدن حضرت مهدی نزدیک شده؛ پس نمایندهاش آمد و فردا - پس فردا خودش هم میخواهد تشریف بیاورد.
یعنی با این اعتقاد پاک و مقدس میآید جذب میشود ما باید با همین اعتقاد مقدس این را روشن کنیم.
یا در رابطه با حضرت امیر (سلام الله علیه) تعبیرش خیلی سخیف است که آدم نمیداند باید چه کار کند؟ شما ببینید این كتاب «متشابهات» جلد 4 است در این كتاب دارد:
(وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيءٍ جَدَلًا)
ولي انسان بيش از هر چيز، به مجادله ميپردازد!
سوره کهف (18) 54
در اهلسنت یک داستانی درست کردهاند که حضرت امیر (سلام الله علیه) با حضرت زهرا خواب مانده بودند، نماز صبحشان قضا شده بود و این آیه نازل شد! احمد بصری هم همین تعبیر را در رابطه با حضرت امیر (سلام الله علیه) آورده و انسان در این آیه یعنی علی ابن ابیطالب و انسان هرگاه گمراه شود به باطل مجادله مینماید، تعبیر عربیاش هم همین است:
«ما معنی قول وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيءٍ جَدَلًا؟ ... والانسان هو علي بن ابیطالب اما الانسان اذا انتكس فانه یجادل بالباطل»
یا در آیه شریفه:
(إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ)
که واقعا انسان دستخوش زيان است
سوره العصر (103): آیه 2
جواب: امیر المؤمنین (سلام الله علیه) همان انسان است! و او در خیر و زیان است نسبت به حضرت رسول اکرم و مقام حضرت بالاتر از او است این تعبیر ایشان است که (إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ) میگوید این در رابطه با حضرت علی است این هم متن عربیاش امیر المؤمنین علی (علیه السلام)
«فهو الانسان وهو فی خسرٍ نسبةً الی محمد (صلی الله علیه واله وسلم)»
شما روایت را ببینید این «کمال الدین» شیخ صدوق است که از امام صادق روایت دارد:
«سألت الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام عن قول الله عز وجل : والعصر ان الانسان لفى خسر قال : العصر عصر خروج القائم عليه السلام " ان الانسان لفى خسر " يعنى أعدائنا»
صدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ص656، تحقيق : تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري، ناشر: قم، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ، محرم الحرام 1405 - 1363 ش
کاملاً در تقابل با تفسیر امام صادق (سلام الله علیه) است.
باز در کتاب «اقبال الاعمال» سید تعبیر این است:
«إن الانسان لفی خسر اعداء آل محمد صلی الله علیه واله وسلم»
یا در «مناقب ابن شهر آشوب» از «ابن عباس» دارد:
«والعصر ان الانسان لفي خسر : يعني أبا جهل»
مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 2 ص 260
«احمد الحسن» آیه را میخواهد معنا کند میگوید:
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ؛ یعنی علی ابن ابیطالب!
روایت امام صادق (سلام الله علیه) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ؛ یعنی «اعدائنا یا أعداء آل محمد» یا یک مصداقش «ابوجهل» است، وقتی اینها کنار هم قرار میگیرد در ذهن طرف جرقه ایجاد میکند که شاید از صد ساعت بحث علمی تأثیر گذاریاش بیشتر است.
(نستجیر بالله) باز در «متشابهات» جلد4، ص34 در ذیل جمله «دعای صباح»
«إلهی عقلي مغلوب»
عقل من مغلوب است.
میگوید: از جهت منیّت و ظلمت این عبارت ادا میشود.
اگر این منیت و ظلمت کم در وجود علی (علیه السلام) نبود علی (علیه السلام) همان محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بود! گفتم انسان را به یاد آن جمله جعلیات «بنی امیه» میاندازد که پیغمبر فرمود:
«لو لم أبعث فيكم لبعث عمر»!
ذخيرة الحفاظ ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر المقدسي الوفاة: 507 هـ ، دار النشر : دار السلف - الرياض - 1416 هـ -1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د.عبد الرحمن الفريوائي، ج 4، ص 2003
یعنی وقتی انسان به قول معروف کلاچ ترمز نداشته باشد هر چه که به ذهنش بیاید و برای فریب مردم بخواهد مطرح کند همین میشود! حالا ما به عوام الناس کار نداریم، عوام است و عذرش هم با خودش است؛ ولی یک دسته از خواص یک دسته طلبه حوزه دیده اینها چیزی نیست که ما بگوییم احتیاجی به بررسیها و دقتهای خیلی ظریف علمی دارد، نه! خیلی واضح و روشن است ما هم عربی و هم فارسی آن را آوردیم.
«من جهة الانا والظلمة فلو لم یكن في هذا الحال لكان محمد صلی الله علیه واله»!
یا مثلاً در رابطه با حضرت سید الشهداء «متشابهات» جلد 2، صفحه 30 دارد:
«إِلَهِي أَخْرِجْنِي مِنْ ذُلِّ نَفْسِي وَ طَهِّرْنِي مِنْ شَكِّي وَ شِرْكِي»
ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القديمة)، 2جلد، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1409 ق، ج1 ؛ ص349
متأسفانه متأسفانه یکی از لغزشهایی که در «مفاتیح محدث قمی» انجام شده و قطعاً توجه نداشتند بعد از دعای عرفه یک صفحه و اندی مطالبی آورده که این مطالب را در حقیقت نباید میآورد و مرحوم «علامه مجلسی» میگوید این عبارتهایی که در ذیل نقل شده عبارت معصومین نیست عبارت بعضی از صوفیها و امثال اینها است.
این واژههایی که در تعابیر بعد از دعای عرفه در بعضی از جاها آمده اینها را ما در کلمات معصومین نیافتیم من جمله همین جمله است:
«إِلَهِي أَخْرِجْنِي مِنْ ذُلِّ نَفْسِي وَ طَهِّرْنِي مِنْ شَكِّي وَ شِرْكِي»
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج95 ؛ ص226
ایشان میخواهد معنا بکند به جای اینکه بیاید حداقل یکی از بزرگان ما «سید ابن طاوس»، «علامه مجلسی» و دیگران آمدند در این جمله منسوب به امام حسین مفصل سخن گفتند؛ یعنی چیزی نیست که این عبارتها مخفی باشد یک کسی که با مبانی و کلمات اهلبیت آشنا و انس داشته باشد کاملاً مشخص است «الهی اجذبنی جذبةً فلان»! کلمه «جذبه» و «اُجذبنی» و غیره در هیچ یک از دعاهای ائمه ما نتوانستیم پیدا کنیم. اصلاً واژگانی که در این یک صفحه و اندی آمده، واژههایی کاملاً نا مأنوس است. ایشان میگوید شرک نفسانی که مخفیترین نوع شرک است و همان منیّت میباشد حضرت امام حسین این معنای شرک را که به همراه دارد قصد کرده است!!
چه شد؟! حضرت یونس گرفتار جهنم! حضرت ابراهیم بتپرست! پیغمبر خاتم الانبیاء نیست! امیر المؤمنین (إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ) است! امام حسین دچار شرک است! دیگر چه کسی ماند؟! اینها نمونههایی از کفریات احمد بصری است که ما آوردیم.
اینها مطالب زیادی نسبت به بزرگان دارند از جمله نسبت به مرجعی مانند آیت الله «سیستانی» نستجیر بالله دارند كه شیطان است و میگویند كه در حوزههای علمیه جز جهل چیز دیگری نیست. یک سری تعابیر وقیح و زشتی دارد که اصلاً با عقل سلیم نمیسازد. تنها اینکه مثل بعضی از فِرَق باطله و ادیان باطله بگویند و ایشان هم میگوید دزدی جایز است و این را هم میگوید دزدی جایز است و خوردن مال غیر اتباع «احمد الحسن» اشکالی ندارد؛ یعنی کاملاً فتوا داده غیر از اتباع «احمد الحسن» تمام مسلمانها، شیعه و سنی همه کافر هستند «کلهم کفار»!
پرسش:
استاد! تا حالا شده كسی او را ببیند و با او صحبت کند یا نه؟
پاسخ:
دوستان خیلی تلاش کردند بینند، خود آیتالله «کورانی» از اینجا «نجف»، «بصره» و جاهای دیگر رفت تا اینكه ایشان را بردند به دری که میگفتند آن طرف در «احمد الحسن» است؛ ولی او را نشان ندادند و ما هم بارها در طول این چند سال اعلام کردیم ما حاضر هستیم با «احمد الحسن» مناظره و هم مباهله کنیم، مباهله از معجزات اسلام است بارها شاید بیش از 50 بار من این را نقل کردم وجود خارجی ندارد.
آقای «آل محسن» از علمای طراز اول منطقه «قطیف» و «احصاء» عربستان است که شاید ما در میان طلبههای عرب زبان در رابطه با وهابیت کسی در سطح ایشان نداریم، من نمیخواهم به حوزه جسارت کنم ایشان 26 جلسه با کسی که قائم مقام «احمد الحسن» بود مناظره کرد، شما در گوگل «آل محسن» و مناظره سرچ بزنید؛ یعنی به نظر من، بهترین چیز برای فهمیدن مبانی باطل طرفداران «احمد» همین مناظره بوده است، مناظرات زیادی انجام دادند من تمام این مناظرات را گوش کردم.
دو سه شب قبل هم ایشان از «قطیف» به ما زنگ زد و نیم ساعتی صحبت داشتیم گفتیم مناظرات شما پیاده شده یا نه؟ گفت نه ما کسی نداریم گفتیم ما پیاده میکنیم و برایتان میفرستیم، خودتان ویرایش کنید مطالبی که بنا است زیاد یا کم بشود انجام بدهید تا آماده چاپ بشود ایشان خیلی خوشحال شدند من توصیه میکنم دوستان از اینترنت اینها را دانلود بکنند.
ایشان سه چهار تا کتاب در رابطه با «احمد الحسن» نوشته که کتاب خوبی هم هست؛ ولی مناظرات ایشان فوق کتابهایش است. در کتابها ما یک مسیری را از الف شروع میکنیم تا به یاء میرسیم؛ ولی در مناظرات ما میبینیم طرف چه دارد؟
مطالب را ما مینویسیم ولی طرف میخواند و چهار تا سوال و اشکال دارد هنر این است که ما به اشکالات او در تألیفاتمان جواب داده باشیم در این مناظراتی که ایشان دارد 24 یا 26 جلسه است و یکی از قَدَرهای اتباع «احمد الحسن» آمده با او مناظره کند، یعنی «مکتب نجف» این شخص را به عنوان نماینده تام و تمام «احمد الحسن» معرفی کردند.
من توصیه میکنم حتماً این مناظرات را دوستان دانلود کنند و گوش کنند اصلا ببینند آنها چه میگویند؟ چون بعضی وقتها بعضی از دوستان با اینها صحبت میکنند آنها چهار تا مطلب میآورند در آن میمانند چون توجیه یک چیزی است که به قولی میگویند خدای عالم دیوانهها را آفرید دیوانهها هم توجیه را آفریدند!
حتی در بعضی از برنامههایشان که به طور زنده پخش میشد طرف در یکی از جلسات به «آل محسن» التماس میکند آقا از نشر این بحثمان جلوگیری بشود این را منتشر نکنید یعنی اینقدر به افتضاح میافتد!
اینها نمونههای برخورد عاطفی با اتباع اینها است، این برخوردهای احساسی خیلی سریع جواب میدهد تا بحثهای علمی.
پرسش:
بحث خواب و استخاره را هم اینها خیلی تأیید میکنند.
پاسخ:
بحث خواب و استخاره هست؛ در کتاب «المتشابهات» و غیره ادعا میکند که افرادی خواب میبینند ما یک چنین خواب نورانی دیدیم احمد هم میگوید بله! این بشارت بوده که شما با ما آشنا بشوید! ما هم میگوییم چند نفر هم گفتهاند ما در خواب دیدیم دعوت شما (احمد بصری) دعوت شیطانی است شما باطل هستید در اینجا میگوید نه! این خوابها، خوابهای شیطانی بوده که شما دیدهاید!
این بهترین راه است. حتی چند تا از دوستان نزدیک ما بعضی از طلبههایی که شاید نزدیک 20 سال است با ما کار میکنند وقتی که شروع کرده بودند حتی میگفتند یک مقداری ما به تردید افتادیم، امام رضا را خواب دیده بودند حضرت فرموده بود در بحث «احمد الحسن» جلو بروید و مسیرتان هم درست است از نظر طرفداران احمد الحسن وقتی علیه «احمد الحسن» خواب دیده میشود، اینها خواب شیطانی میشود! ولی اگر به نفع «احمد الحسن» خواب دیده شود، خواب رحمانی میشود!
ما از کجا بدانیم خواب رحمانی کدام است و خواب شیطانی کدام است؟ خوابهایی که علیه «احمد الحسن» دیدند همه را با یک جمله که همه اینها خواب شیطانی است رد میکنند! اینها باید روشن بشود، آنکه خواب میبیند که «احمد الحسن» شیطان و دجال است ، خوابش شیطانی شد؟! ملاک چیست؟ و ثانیاً ما 124 هزار پیغمبر داشتیم اوصیائی داشتند ائمه (علیهم السلام) کدام یک از انبیاء برای حقانیت خودشان به استخاره و یا خواب متوسل شدند؟
از این 124 هزار پیغمبر یک مورد به ما نشان دهید که بگوید ایها الناس من پیغمبری از پیامبران الهی هستم، معجزه و دلیل حقانیت من این است که شما بروید خواب ببینید این چیزی نیست که واضح و روشن نباشد.
یا اصلا استخاره از کجا آمده؟ آیا ائمه (علیهم السلام) برای حقانیت خودشان و حقانیت امیر المؤمنین و حقانیت اسلام به استخاره متوسل میشدند!!
ائمه این همه مناظرات داشتند، امام رضا -فدایش بشوم- دهها مناظره با علمای ادیان مختلف، علمای اهلسنت دارد، امام جواد (سلام الله علیه) به همین شکل اصحاب ائمه این همه مناظرات داشتند، آقای « عبدالله حسن» کتابی به نام «المناظرات في الامامه» نوشتند، الحق کتاب خوبی است تمام مناظراتی که از ائمه (علیهم السلام) و از اصحاب و علما بوده تا ده پانزده سال قبل ایشان در آن کتاب جمع کرده است. ببینید در کدام یک از مناظرات، -مناظرات علماء را کنار بگذاریم- مناظرات ائمه و اصحاب ائمه که تربیت یافته ائمه هستند برای حقانیّت ائمه یا برای حقانیّت خودشان آیا گفتند ای مردم ! بروید استخاره بکنید اگر استخاره خوب آمد ما حق هستیم؟ همانطور که این عزیزمان توضیح میدادند قضیه هیپنوتیزیم یک چیز سادهای است آنهایی که تسلط دارند میتوانند مطالبی را در ذهن خودشان بیاورند و به زبان شما جاری کنند.
شما بدون اینکه توجه کنید مطالبی که او از ذهنش به شما القاء میکند مطلب را بیان کنید، یک چیز سادهای است. این فرد (احمد بصری) با سحر و جادو البته سحر و جادو بین اینها کم هستند شاید از میان اینها یکی دو نفرشان هستند که در این زمینه کار میکنند آن طور که ما اطلاع پیدا کردیم با سحر و جادو میگویند شما شب جمعه یک خوابی میبینید یک القائاتی میکند و آقا هم خواب میبیند دیدی دیشب خواب دیدی؟ این دلیل حقانیّت ما است!
آیا این روش یک روشی است که ائمه (علیهم السلام) به این روش استدلال و استناد کردهاند یکی دو مورد با سند معتبر برای ما بیاورید ما هم تابع میشویم، این آقا بارها و بارها میگوید بله فلان خانم در «بصره» خواب دیده، فلان خانم در «مشهد» خواب دیده! فلان آقای مغازهدار فلان جا خواب دیده! من یک دفعه گفتم این امام زمانی که به خواب این خانمها و آقایان و مغازه دارها میآید این امام زمان یک بار به خواب یکی از مراجعی مانند آیتالله العظمی «سیستانی» آیتالله «مکارم» و دیگران بیاید بگوید این «احمد الحسن» از طرف ما است و حق هم است.
هفته بعد جواب دادند: آقای «قزوینی»! شاید به خواب مراجع آمدهاند ولی مراجع کتمان میکنند! گفتیم راحت است به خواب همان خانم بیاید بگوید ما به خواب آقای «سیستانی» گفتیم و آقای «سیستانی» انکار کرده و برای مردم نگفت به خواب فلان مرجع رفتیم؛ ولی این مرجع کتمان کرده این راه دارد آقایان « فَبُهِتَ الَّذِي» شدند!
یا میگویند رهبر ایران، طاغوت است مراجع نستجیر بالله دزد هستند تعابیر، تعابیر خیلی وقیحی است.
پرسش:
معاون «احمد الحسن» «دکتر شبیب» است؟
پاسخ:
بله دکتر «شبیب» که در یوتیوب و اینها با «آل محسن» مناظره کرده البته الان عمدتاً «احمد الحسن»، «ناظم العقیلی» را که مسئول «مکتب نجف» است به عنوان نماینده فرهنگی خودش معرفی کرده، قبلاً «سید حمامی» بوده؛ ولی عمدتاً بحثها در مباحث فرهنگی روی «مکتب نجف» است در «مکتب نجف» هم «ناظم العقیلی» است از این 300- 400 تا کتابی که در سایتشان گذاشتهاند غالب این کتابها تألیف «ناظم العقیلی» است.
پرسش:
اهانتهایی که کرده به اهل تسنن هم دارد یا نه؟
پاسخ:
در تکفیر بله، ایشان در «پاسخهای روشنگر» عبارتهایی نسبت به اهلسنت دارد.
«اكثرهم الان انحرفوا عن نهج اهل البیت و ساروا برکاب امریکا و اذنابها بل حتی فقهاء الشیعه ... فکلّ من قال بانتخاب الناس و اتخذ غیر القرآن دستورا و سار برکاب امریکا فنحن نبرأ منه ولا نعتبره من شیعة آل محمد بل هو من اعدائهم وإن اظهر محبتهم بلسانه»
الجواب المنیر، ج3، ص124
در اینجا میگوید: گفتار و نوشتههای فقهای شیعه، سنی و مسیحی که من بر آنها وقوف یافتم در واقع نوشتهها و گفتههای بیمایه است؛ فقط به درد بازار گرمی خودشان میخورد و فقط به کار فریفتن برخی پیروان خرفت و تخدیر شده آنها که به جهل راضی هستند میآید نه بیشتر!
این کسانی که وجوب تقلید را بر شما فرض گرفتهاند سوداگران مد و مستغلات و پیرو شهوات هستند اینها نه خواهان آخرت هستند و نه رابطهای با آخرت دارند!
اینها نمونههایی از حرفهای این شخص است.
در جای دیگر ایشان به صراحت تعبیر میکند «سید احمد الحسن» به اسم امام محمد اعلام میکند هر کس بعد از تاریخ 13 رجب 1425 الان ما 1440 هستیم -یعنی 15 سال قبل- به این دعوت نپیوندد و آشکارا بیعت را برای وصی و رسول امام مهدی اعلام نکند از ولایت علی ابن ابیطالب خارج و به این سبب به جهنم وارد خواهد شد! و چه بد ورودگاهی است تمام اعمال عبادی او اجمالاً و تفصیلاً باطل است! یعنی غیر از همین چند نفر دیگر كسی باقی نماند!
پرسش:
از علمای اهلسنت کسی موضع گیری کرده است؟
پاسخ:
تا به حال من ندیدم، وهابیت پشت صحنه هستند البته آنچه که ما اطلاع داریم عمدتاً الان منافقین ساپورت مالی اینها را به عهده گرفتهاند، مسائل مالی اینها از «سوئد» میآید اینكه چه رمز و ارتباطی بین اینها است ما نمیدانیم، همین «موسوی» که جزو مبلغینشان است و الان در زندان به سر میبرد ایشان جزو اعضای شورای اصلی منافقین، زمان آن خبیث ملعون «مسعود رجوی» بوده است.
پرسش:
حاج آقا ایشان اعجازی هم داشته معجزهای و چیزی از او گفتند؟
پاسخ:
معجزه همینها است که عرض کردم!
میگوید: «یکی از معجزات من این است که میدانم قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) کجا است! به من گفتند قبر حضرت زهرا در «بقیع» است»!
این شد معجزه! و حال آنکه ما روایت صحیح و صریح داریم «شیخ صدوق» قاطعانه میگویند قبر صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در منزلش است. اقوال مختلف را نقل میکند اقوال بین محراب و منبر، «بقیع» و غیره ایشان به قطع میرسد که حضرت در منزل دفن شده است.
فرض کنیم این معجزه تو است از کجا من بفهمم از کجا بدانم که، این واقعاً درست است یا درست نیست؟ یعنی نستجیر بالله برویم نبش قبر بکنیم؟! بلا تشبیه بلا تشبیه به یکی گفتند ناف زمین کجا است؟ گفت آنجا که میخ طویله الاغ من است! قبول ندارید متر کنید!
پرسش:
آیا آنها یک مکتبی هم در «مصر» دارند؟
پاسخ:
بله در مصر مکتب دارند ولی در آنجا شکست خورد. مکتب «مصر»شان شکست خورد. مکتب «عربستان»شان شکست خورد. اخیراً یک کسی را در «بحرین» فرستادند میگویند با «احمد الحسن» سه ماه بوده، تمام نوشتههایش که 200 صفحه بوده به «قم» آورده و با یکی از آقایان مراجع دیداری داشتند، ما خدمتشان بودیم به من گفت آقای «قزوینی» اینها پول میدهند یا نمیدهند؟ گفتم نه اینها پول میگیرند گفتند اگر پول نمیدهند من نیستم البته شوخی میکرد!
گفتم در نماز جمعه «جعفریه» خطیب جمعهشان به طلبههایی که آنجا بودند گفت بروید کتاب و ماشین و فرشتان را بفروشید اسلحه تهیه کنید تا «احمد الحسن» دستور بدهد ما قیام بکنیم طلبهها را پانصد تا پانصد تا قتل عام بکنیم تا زمینه برای ظهور فراهم بشود!
پرسش:
این یک نوع سر کاری است که همه ما را سر کار گذاشتند از ضعف حوزههای علمیه و امور ما استفاده میکنند هر روز یک مدل میآورند به همه ما نشان میدهند.
پاسخ:
ضعف نیست! خواب ما است نگویید ضعف ما، از خواب ما استفاده میکنند «الناس نیام» حوزههای علمیه ما خواب هستند.
پرسش:
سرویسهای جاسوسی پشت این برنامهها است «احمد الحسن» شاید دروغ باشد.
پاسخ:
به تعبیر حضرت امیر:
«مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ الْمَكَايِدُ»
ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، 1جلد، دار الحديث - قم، چاپ: اول، 1376 ش، ص441
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»