بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه ی فدکیه- حقیقت ارث در قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
پرسش:
وهابیها در «پاکستان» میگویند ما نکاحی به نام «جهاد نکاح» نداریم، چطور قابل اثبات است؟
پاسخ:
البته ما هم میگوییم نداریم.«جهاد نکاح» ساخته و پرداخته داعش بوده و بدعت، خلاف شرع، حرام و زنا است، در آن هیچ شک و شبهه ای نیست. در «جهاد نکاح» در یک روز، یک زن را چهار نفر – پنج نفر عقد میکنند ،با یک لا اله الا الله طلاق میدهند و نفر بعدی او را عقد میکند، اینها صحیح نیست.
پرسش:
روایت داریم که حضرت زهرا (سلام الله علیها) روزها یک طور نور داشتند و شبها یک طور دیگر نور داشتند.
پاسخ:
این روایت را «قرمانی»، از علمای اهلسنت آورده.
قالت عایشة : «کنّا نخیط و نغزل و ننظم الإبرة باللیل فی ضوء وجه فاطمة»
ما خیاطی و ریسندگی میکردیم و سوزنهایمان را نخ میکردیم در شب از نور صورت فاطمه (سلام الله علیها)!
أخبار الدول و آثار الأول في التاريخ- المولف :قرمانی، احمد بن یوسف (م 1019)-محقق: احمد حطیط /فهمی سعد -عالم الکتب/بیروت. ج 1 ص 256
درباره نورِ حضرت ،روایاتی هم در کتاب «علل الشرایع – شیخ صدوق» هست.
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ سَهْلٍ الصَّيْقَلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الدَّارِمِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهُرْمُزَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءُ ع زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ النَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ النُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ فَتَبْيَضُّ حِيطَانُهُم ْفَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ ص فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَيَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَيَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِي مِحْرَابِهَا تُصَلِّي وَ النُّورُ يَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْهُ كَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَة..
نوری به داخل منازل مردم «مدینه» میتابید، از پیغمبر سوال میکردند، حضرت آنها را به در خانه حضرت زهرا می فرستادند و می فهمیدند که این از نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
علل الشرائع- مولف: ابن بابويه، محمد بن على (م381 ق)-ناشر: كتاب فروشى داورى-قم- ج1 ، ص 180
دکتر «عاصم ابراهیم کیالی» استاد «جامعه بیروت - دانشکده کلیه» هم در کتاب « مجموع لطيف أنسى في صيغ المولد النبي القدسى» آورده.
پرسش:
دلیل صریح در منابع اهلسنت مبنی بر آتش زدن خانه حضرت، وجود دارد یا خیر؟ چون بعضی از علما بر این عقیده هستند که هیزم آورده شد ولی احراق رخ نداد.
پاسخ:
مطلبی که در کتب اهلسنت وجود دارد این است که آتش آوردند و خلیفه دوم قسم هم خورد که:
«والله لأحرقن عليكم أو لتخرجن إلى البيعة»
خانه را به آتش میکشیم، مگر اینکه خارج شوید برای بیعت!
تاريخ الطبري؛المؤلف: محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ،دارالنشر: دارالكتب العلمية – بيروت، ج2، ص233
در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است که حضرت امیر (سلام الله علیه) و بنی هاشم تا شش ماه بیعت نکردند.
«وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.. ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ. »
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1549، ح3998
«ولم يَكُنْ بَايَعَ تِلْكَ الْأَشْهُرَ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1380، ح1759
نه تنها حضرت علی،بلکه:
«لا ولا أحد من بني هاشم»
هیچ کدام از بنی هاشم هم بیعت نکردند!
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، ج5، ص471
پس این عده که بیعت نکردند ،از طرف دیگر خلیفه دوم قسم خورده بود به احراق بیت،حال یا متعلق قسمش را عملی کرده و یا اینکه حنث قسم کرده و کفاره داده است.
به هر حال خیلی از حقایق را حذف کردهاند و نگذاشتند به دست ما برسد. «ذهبی» میگوید :
«وَهَذَا فِيْمَا بِأَيْدِيْنَا وَ بَيْنَ عُلُمَائِنَا، فَيَنْبَغِي طَيُّهُ وَ إِخْفَاؤُهُ، بَلْ إِعْدَامُهُ، لِتَصْفُوَ القُلُوْبُ، وَ تَتَوَفَّرَ عَلَى حُبِّ الصَّحَابَةِ، وَ التَّرَضِّي عَنْهُمُ، وَ كُتْمَانُ ذَلِكَ مُتَعَيِّنٌ عَنِ العَامَّةِ، وَ آحَادِ العُلَمَاءِ»
این روایات در بین ما و علمای ما موجود است. و لازم است که از کتاب ها برداشته شود و مخفی شود. بلکه از بین برده شود. برای اینکه دلها نسبت به صحابه صاف شود و علاقه مردم به صحابه و رضایتشان از صحابه روز افزون شود و کتمان مطالب مطاعن صحابه از عموم مردم و تک تک علماء، واجب است!
سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي؛ ج10، ص 92
پرسش:
بهترین دلیل بر اینکه عمر، دَرِ خانه را آتش زده است، آرزوی ابوبکر است که گفت ای کاش به خانه فاطمه آتش نمیانداختم!
پاسخ:
تعبیر آتش نمیانداختم نیست.
« فَوَدِدْتُ أَنِّي لم أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَكْتُهُ وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي؛ ج1، ص 62، ح 43
آغاز بحث...
ما این هفته به خاطر که فاطمیه را در پیش داریم ،این چند جلسه، در رابطه با بعضی از شبهات اساسی مربوط به این ایام که مسئله فقهی هم است بحث می کنیم.
قضیه فدک باید از دو جنبه بحث بشود، اول اینکه آیا فدک بخشش رسول اکرم و نحله پیغمبر به حضرت زهرا بوده که بعد اینها غصب کردند؟ دوم اینکه بر فرض که این نحله و هدیه هم نبوده باشد، اما فدک قطعا ملک پیغمبر بوده است؛ طبق آیه شریفه:
(وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيهِ مِنْ خَيلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد [شما براي تصاحب آن] اسب يا شتري بر آن نتاختيد ولي خدا فرستادگانش را بر هر که بخواهد چيره ميگرداند و خدا بر هر کاري تواناست
سوره حشر (59): ایه 6
این مربوط به ملک شخصی پیغمبر است و ربطی به اغیار ندارد، و پیغمبر هم جز حضرت زهراء مرضیة وارثی نداشته اند، اینجا بحث ارث وسط می آید.
استدلال حضرت زهرا (سلام الله علیها) به آیات ارث را هم بررسی می کنیم.
«جوهری» در کتاب «صحاح اللغه» میگوید:
«و ورّثه توريثا ، أي أدخله في ماله على ورثته»
الصحاح؛ الجوهري (وفات : 393)، تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، ناشر : دار العلم للملايين - بيروت – لبنان 1407 - 1987 م، ج 1، ص 296
همچنین «ابوحیان اندلسی» در کتاب «تفسیر بحر المحیط» میگوید:
«وحقيقة الميراث في المال والأنبياء لا نورث مالاً ... وقال الحسن : ورث المال لأن النبوة عطية مبتدأة لا تورث»
تفسير البحر المحيط؛ اسم المؤلف: محمد بن يوسف الشهير بأبي حيان الأندلسي الوفاة: 745هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ -2001م، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي 2) د.أحمد النجولي الجمل، ج7، ص57
البته اینکه می گوید «و الانبیاء لا تورث مالا» بحث جدایی است؛ فعلا بحث ما این است که کلمه ارث یا میراث ،حقیقتش چیست؟
می گوید :حقیقة المیراث فی المال، حال عباراتی نظیر «ورث الکتاب، ورث العلم» و ... هم اگر بکار رود، قاعده چیست؟
قرطبی می گوید:
«وإذا دار الكلام بين الحقيقة والمجاز فالحقيقة الأصل كما في كتب الأصول»
الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج4، ص257
«فخر الدین رازی» هم میگوید:
«أن الأصل المعتبر في علم القرآن أنه يجب إجراء اللفظ على الحقيقة ، إلا إذا قام دليل يمنع منه»
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى، ج9، ص60
وقتی این است:
(وَوَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يا أَيهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ)
و سليمان از داوود ميراث برد و گفت اي مردم ما زبان پرندگان را تعليم يافتهايم و از هر چيزي به ما داده شده است راستي که اين همان امتياز آشکار است.
سوره نمل (27): آیه 16
حقیقت ارث «ادخال المال» در ملک غیر است، معنای حقیقی میراث هم در مال است. بیش از بیست آیه داریم که ماده «ورث» با متعلقاتش در قرآن استعمال شده است. ان شاء الله به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.استعمال ارث در قرآن عمدتاً در مال است:
(يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يرِثُهَا إِنْ لَمْ يكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَينِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ)
سوره نساء (4): آیه 176
کلمه (یرِثُهَا) به «اموال» بر میگردد.
یا:
(لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ)
نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نيز لازم است اين کار را انجام دهد [= هزينه مادر را در دوران شيرخوارگي تأمين نمايد].
سوره بقره (2): آیه 233
یا:
(وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ)
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايستهام وارث (حکومت) زمين خواهند شد!»
سوره انبیاء (21): آیه 105
(وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا)
و مشرقها و مغربهاي پر برکت زمين را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زير زنجير ظلم و ستم)، واگذار کرديم.
سوره اعراف (7): آیه 137
تمام اینها استعمال کلمه «ارث» در قرآن در مال است، اگر در غیر مال هم استعمال میشود در «کتاب» و ... مشخص است که استعمال مجازی است.
یا در رابطه با حضرت «زکریا»:
(فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيا يرِثُنِي)
تو از نزد خود جانشيني به من ببخش که وارث من باشد.
سوره مریم (19): آیه 5
می فرماید : خدایا به من فرزندی عطا کن که وارث من باشد، از من ارث ببرد. ارث به او برسد یعنی چه؟ ارث نبوت است؟ نبوت که قابل ارث بردن نیست، نبوت دست خدای عالم است و خدای عالم هر کس را صلاح بداند، نبوت را به او میدهد. نبوت دست پیغمبر نیست و نداریم پیغمبری که گفته باشد من نبوتم را به عنوانِ ارث برای فرزندم باقی می گذارم. «طبری» در تفسیرش میگوید:
«وقوله (فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا) يقول: فارزقني من عندك ولدا وارثا ومعينا.
وقوله: (يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ) يقول: يرثني من بعد وفاتي مالي، ويرث من آل يعقوب النبوة، وذلك أن زكريا كان من ولد يعقوب. »
جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج16، ص47
به سه شکل هم سند آورده که «مجاهد»، «مجاهد» و «ابو کریب» ،هر سه سند به ابی صالح رسانده اند منفکاً. «بغوی» که تفسیرش از تفاسیر معتبر اهلسنت است در جلد 3 دارد:
«واختلفوا في هذا الإرث، قال الحسن (حسن بصری) معناه يرث مالي ويرث من آل يعقوب النبوة والحبورة»
تفسير البغوي؛ اسم المؤلف: البغوي الوفاة: 516، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك، ج3، ص189
بعد عرض خواهیم کرد که معنای اول صحیح است و دومی اشکال دارد. «ابن عطیه» میگوید:
«والأكثر من المفسرين على أنه أراد وراثة المال»
المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية الأندلسي الوفاة: 546هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان - 1413هـ- 1993م، الطبعة: الاولى، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ج4، ص5
«قرطبی» در رابطه با معنای «یرثنی و یرث...» آورده:
قَالَ النَّحَّاسُ: فَأَمَّا مَعْنَى" يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ" فَلِلْعُلَمَاءِ فِيهِ ثَلَاثَةُ أَجْوِبَةٍ، قيل: هي وراثة نبوة. وقيل: هي وِرَاثَةُ حِكْمَةٍ. وَقِيلَ: هِيَ وِرَاثَةُ مَالٍ. فَأَمَّا قَوْلُهُمْ وِرَاثَةُ نُبُوَّةٍ فَمُحَالٌ، لِأَنَّ النُّبُوَّةَ لَا تُورَثُ... وَوِرَاثَةُ الْعِلْمِ وَالْحِكْمَةِ مَذْهَبٌ حَسَنٌ.. وَأَمَّا وِرَاثَةُ الْمَالِ فَلَا يَمْتَنِعُ، وَإِنْ كَانَ قَوْمٌ قَدْ أَنْكَرُوهُ
الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 11، ص 81
«فخرالدین رازی» در تفسیرش به طور مفصل آورده که مراد از میراث در اینجا چیست.
وَاخْتَلَفُوا فِي الْمُرَادِ بِالْمِيرَاثِ عَلَى وُجُوهٍ. أَحَدُهَا: أَنَّ الْمُرَادَ بِالْمِيرَاثِ فِي الْمَوْضِعَيْنِ هُوَ وِرَاثَةُ الْمَالِ وَهَذَا قَوْلُ ابْنِ عَبَّاسٍ وَالْحَسَنِ وَالضَّحَّاكِ. وَثَانِيهَا: أَنَّ الْمُرَادَ بِهِ فِي الْمَوْضِعَيْنِ وِرَاثَةُ النُّبُوَّةِ وَهُوَ قَوْلُ أَبِي صَالِحٍ. وَثَالِثُهَا: يَرِثُنِي الْمَالَ وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ النُّبُوَّةَ وَهُوَ قَوْلُ السُّدِّيِّ وَمُجَاهِدٍ وَالشَّعْبِيِّ وَرُوِيَ أَيْضًا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَالْحَسَنِ وَالضَّحَّاكِ.
وَرَابِعُهَا: يَرِثُنِي الْعِلْمَ وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ النُّبُوَّةَ وَهُوَ مَرْوِيٌّ عَنْ مُجَاهِدٍ وَاعْلَمْ أَنَّ هَذِهِ الرِّوَايَاتِ تَرْجِعُ إِلَى أَحَدِ أُمُورٍ خَمْسَةٍ وَهِيَ الْمَالُ وَمَنْصِبُ الْحُبُورَةِ وَالْعِلْمُ وَالنُّبُوَّةُ وَالسِّيرَةُ الْحَسَنَةُ وَلَفْظُ الْإِرْثِ مُسْتَعْمَلٌ فِي كُلِّهَا.. وَاحْتَجَّ مَنْ حَمَلَ اللَّفْظَ عَلَى وِرَاثَةِ الْمَالِ بِالْخَبَرِ وَالْمَعْقُولِ أَمَّا الْخَبَرُ
فَقَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «رَحِمَ اللَّهُ زَكَرِيَّا مَا كَانَ لَهُ مَنْ يَرِثُهُ»
وَظَاهِرُهُ يَدُلُّ عَلَى أَنَّ الْمُرَادَ إِرْثُ الْمَالِ وَأَمَّا الْمَعْقُولُ فَمِنْ وَجْهَيْنِ. الْأَوَّلُ: أَنَّ الْعِلْمَ وَالسِّيرَةَ وَالنُّبُوَّةَ لَا تُورَثُ بَلْ لَا تَحْصُلُ إِلَّا بِالِاكْتِسَابِ فَوَجَبَ حَمْلُهُ عَلَى الْمَالِ. الثَّانِي: أَنَّهُ قَالَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا وَلَوْ كَانَ الْمُرَادُ مِنَ الْإِرْثِ إِرْثَ النُّبُوَّةِ لَكَانَ قَدْ سَأَلَ جَعْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَضِيًّا وَهُوَ غَيْرُ جَائِزٍ لِأَنَّ النَّبِيَّ لَا يَكُونُ إِلَّا رَضِيًّا مَعْصُومًا،
ظاهر و نقل که می گوید مراد ،ارثِ مال است،عقل هم همینطور...اگر نبوت مراد آیه باشد یعنی بعد از درخواست نبوت ،از خدا می خواهد «واجعله رب رضیا»،در حالیکه اگر کسی نبی شد حتما رضیّ هم هست و در این صورت درخواست بی مورد است.پس مراد ارثِ مال است.
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة : الأولى، ج21، ص156 و 157
«نیشابوری» متوفای 728 ایشان هم همین تعبیر را دارد:
واختلف المفسرون في أنه طلب ولدا يرثه أو طلب من يقوم مقامه ولدا كان أو غيره؟ والأول أظهر..
واختلفوا أيضا في الوراثة فعن ابن عباس والحسن والضحاك: هي وراثة المال....
تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان؛ اسم المؤلف: نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين القمي النيسابوري الوفاة: 728 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1416هـ - 1996م، الطبعة : الأولى، تحقيق: الشيخ زكريا عميران، ج4، ص470
در رابطه با اینکه: «اورثنا بنیاسرائیل الکتاب» بحث مفصلی دارد، اما فرضاً هم اگر در غیر مال، استعمال شده باشد، قرینه وجود دارد و به صورت مجازی است، و در قضیه حضرت «زکریا» اضافه بر اینکه استعمال حقیقی است ، قرینه ای نیز در لفظ است که نشان میدهد مراد ارثِ مال است.
«ابن کثیر دمشقی» دارد:
«عَنِ الْحَسَنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم: "رَحِمَ اللَّهُ أَخِي زَكَرِيَّا، مَا كَانَ عَلَيْهِ مِنْ وَرَثَةِ(وراثةِ) مَالِهِ حِينَ يَقُولُ: {فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ} »
وَرَثَة ، جمعِ وارث.
«ابن عادل دمشقی» هم به همین شکل میگوید:
« واختلفُوا ما المرادُ بالميراثِ، فقال ابنُ عبَّاس، والحسنُ، والضحاك: وراثةُ المالِ في الموضعين.
... وقال السديُّ، ومجاهدٌ، والشعبيُّ: يَرِثُنِي المال، ويرثُ من آل يعقوب النبوّة. »
الكتاب: اللباب في علوم الكتاب- المؤلف: أبو حفص سراج الدين عمر بن علي بن عادل الحنبلي الدمشقي النعماني (المتوفى: 775هـ)- المحقق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض- الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان- ج13 ، ص13
«سیوطی» چنین آورده:
« وَأخرج الْفرْيَابِيّ ... قَالَ: يَرِثنِي مَالِي وَيَرِث من آل يَعْقُوب النُّبُوَّة »
الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج5، ص480
در رابطه با حضرت «سلیمان»:
(وَوَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ)
سوره نمل (27): آیه 16
«سمرقندی» در «تفسیر بحر العلوم» آورده:
« قال عز وجل: وَوَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ يعني: ورث ملكه. وقال الحسن: ورث المال والملك لا النبوة والعلم، لأن النبوة والعلم فضل الله تعالى، ولا يكون بالميراث »
نبوت و علم از تفضل الهی است و به میراث منتقل نمی شود.
تفسير السمرقندي المسمى بحر العلوم؛ اسم المؤلف: نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث السمرقندي الوفاة: 367، دار النشر: دار الفكر - بيروت، تحقيق: د.محمود مطرجي، ج2، ص575
علو و نبوت تفضل خدای عالم است.علم لدنی را که خدای عالم عطا می کند، علم اکتسابی هم که در مدرسه و دانشگاه است.
(اللَّهُ أَعْلَمُ حَيثُ يجْعَلُ رِسَالَتَهُ)
خدا بهتر ميداند رسالتش را کجا قرار دهد.
سوره الانعام (6): آیه 124
«فخر الدین رازی» اینطور آورده:
«(وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودُ) فقد اختلفوا فيه، فقال الحسن المال لأن النبوة عطية مبتدأة وَلَا تُورَثُ ... وَلَوْ تَأَمَّلَ الْحَسَنُ لَعَلِمَ أَنَّ الْمَالَ إِذَا وَرِثَهُ الْوَلَدُ فَهُوَ أَيْضًا عَطِيَّةٌ مُبْتَدَأَةٌ مِنَ اللَّه تَعَالَى... لَكِنَّ اللَّه تَعَالَى جَعَلَ سَبَبَ الْإِرْثِ فِيمَنْ يَرِثُ الْمَوْتَ عَلَى شَرَائِطَ، وَلَيْسَ كَذَلِكَ النُّبُوَّةُ لِأَنَّ الْمَوْتَ لَا يَكُونُ سببا لنبوة الولد فمن هذا لوجه يَفْتَرِقَانِ
نبوت یک هدیه آغازین است یعنی هدیه ای است که خدای عالم تفضل میکند بدون اینکه طرف مقابل بهائی داده باشد.
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة : الأولى، ج24، ص575
«فخررازی» و دیگران هم در رابطه با قضیه تابوتی که خدای عالم برای «بنی اسرائیل» برای صدق نبوتشان و ... قرار داده بود و اینها را از یکدیگر ارث میبردند،مطالبی آورده اند :
« قَالَ أَصْحَابُ الْأَخْبَارِ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَى آدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ تَابُوتًا فِيهِ صُوَرُ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ أَوْلَادِهِ، فَتَوَارَثَهُ أَوْلَادُ آدَمَ إِلَى أَنْ وَصَلَ إِلَى يَعْقُوبَ، ثُمَّ بَقِيَ فِي أَيْدِي بَنِي إِسْرَائِيلَ، فَكَانُوا إِذَا اخْتَلَفُوا فِي شَيْءٍ تَكَلَّمَ وَحَكَمَ بَيْنَهُمْ وَإِذَا حَضَرُوا الْقِتَالَ قَدَّمُوهُ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ يَسْتَفْتِحُونَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِمْ، وَكَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَحْمِلُهُ فَوْقَ الْعَسْكَرِ وَهُمْ يُقَاتِلُونَ الْعَدُوَّ فَإِذَا سَمِعُوا مِنَ التَّابُوتِ صَيْحَةً اسْتَيْقَنُوا بِالنُّصْرَةِ، فَلَمَّا عَصَوْا وَفَسَدُوا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْعَمَالِقَةَ فَغَلَبُوهُمْ عَلَى التَّابُوتِ وَسَلَبُوهُ، فَلَمَّا سَأَلُوا نَبِيَّهُمُ الْبَيِّنَةَ عَلَى مُلْكِ طَالُوتَ، قَالَ ذَلِكَ النَّبِيُّ: إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنَّكُمْ تَجِدُونَ التَّابُوتَ فِي دَارِهِ »
الكتاب: مفاتيح الغيب = التفسير الكبير- المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسين التيمي الرازي الملقب بفخر الدين الرازي خطيب الري (المتوفى: 606هـ)- الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت. ج 6 ، ص 506
این تابوت چیزی بود که در موارد اختلافی صحبت میکرد، و مشکلات «بنی اسرائیل» را حل میکرد در جنگها میبردند و به برکت او، فتحی نصیبشان میشد.
طبری هم ذیل آیه :
«إن آية ملكه أن يأتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم وبقية مما ترك آل موسى وآل هارون»
به طور مفصل در رابطه با جریان «شمویل» پیغمبر می آورد و تابوت و اشیاء درونش که نشانه های نبوت بودند که به او رسیده بود.
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص277
کاملاً واضح و روشن است که بحث ارث در قرآن و در لغت به معنای عمدتاً مال است مگر قرینه ای باشد که در غیر مال ما بخواهیم استعمال کنیم ،ما هم تابع قرائن هستیم.
می رسیم به خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها). آنچه که مرحوم «طبرسی» در «الإحتجاج» دارد ملاحظه بفرمایید:
وَ أَنْتُمُ الْآنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لَا إِرْثَ لَنَا أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟ بَلَى قَدْ تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ أَنِّي ابْنَتُهُ أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِي يَا ابْنَ أَبِي قُحَافَةَ أَ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيًّا أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ
و شما اکنون گمان میبرید که براى ما ارثى نیست، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمی دانید؟ در حالى که براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم.
اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید
إِذْ يَقُولُ وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قَالَ فِيمَا اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا إِذْ قَالَ- فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ قَالَ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ وَ قَالَ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ وَ قَالَ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لَا حُظْوَةَ لِي وَ لَا أَرِثَ مِنْ أَبِي وَ لَا رَحِمَ بَيْنَنَا أَ فَخَصَّكُمُ اللَّهُ بِآيَةٍ أَخْرَجَ أَبِي مِنْهَا أَمْ هَلْ تَقُولُونَ إِنَّ أَهْلَ مِلَّتَيْنِ لَا يَتَوَارَثَانِ أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَ أَبِي مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ وَاحِدَةٍ أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِي وَ ابْنِ عَمِّي
و شما گمان مىبرید که مرا بهرهاى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیهاى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا میگوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمیدانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج1، ص102
«ابن طیفور» متوفای 280 هجری است که همین تعابیر را نقل کرده:
« ثم قالت في متصل كلامها أفعلى محمد تركتم كتاب الله ونبذتموه وراء ظهوركم إذ يقول الله تبارك وتعالى وورث سليمان داود وقال الله عز وجل فيما قص من خبر يحيى زكريا ربِ هب لي من لدنك ولياً يرثني ويرث من آل يعقوب وقال عز ذكره وألوا الأرحام بعضهم أولى ببعض في كتاب الله وقال يوصيكم الله في أولادكم للذكر مثل حظ الأنثيين وقال إن ترك خيراً الوصية للوالدين والأقربين بالمعروف حقاً على المتقين وزعمتم أن لا حق ولا وارث لي من أبي ولا رحم بيننا أفخصكم الله بآية أخرج نبيه صلى الله عليه منها أم تقولون أهل ملتين لا يتوارثون أولست أنا وأبي من أهل ملة واحدة لعلكم أعلم بخصوص القرآن وعمومه منالنبي صلى الله عليه وسلم لى الله عليه أفحكم الجاهلية تبغون ومن أحسن من الله حكماً لقوم يوقنون أأغلب على إرثي جوراً وظلماً وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون »
الكتاب: بلاغات النساء- المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ)- صححه وشرحه: أحمد الألفي- الناشر: مطبعة مدرسة والدة عباس الأول، القاهرةج1، ص21
«ابن ابی طیفور» از علمای بزرگ اهلسنت است ،«زرکلی» که او نیز از علمای برجسته اهلسنت است ،در کتاب «الاعلام» خودش در مورد «ابن ابی طیفور» دارد:
« أحمد بن طيفور (أبي طاهر) الخراساني، أبو الفضل: مؤرخ، من الكتاب البلغاء الرواة. »
كتاب: الأعلام؛ نويسنده: خير الدين الزركلي (وفات : 1410)، ناشر: دار العلم للملايين - بيروت – لبنان، سال چاپ : أيار - مايو 1980، ج1، ص141
همچنین در کتاب «الوافی بالوفیات» درباره او دارد:
« أَحْمد بن طيفور أَبُو الْفضل ابْن أبي طَاهِر مروروذي الأَصْل أحد البلغاء الشُّعَرَاء الروَاة من أهل الْفَهم الْمَذْكُورين بِالْعلمِ وَهُوَ صَاحب كتاب تَارِيخ بَغْدَاد فِي أَخْبَار الْخُلَفَاء والأمراء وأيامهم »
الوافي بالوفيات؛ اسم المؤلف: صلاح الدين خليل بن أيبك الصفدي الوفاة: 764، دار النشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ج7، ص7
«عمر رضا کحاله» از علمای بزرگ اهلسنت و معاصر است و واقعاً شخصیت برجستهی عالم «عرب» و اسلام است، ایشان در کتاب « أعلام النساء في عالمي العرب والإسلام » در جلد 4 ، استدلال حضرت زهرا (سلام الله علیها) را میآورد:
«فمالي أمنع إرث أبي أأنزل الله في الكتاب إلا فاطمة بنت محمد فتدلني عليه فاقنع به»
در آیه قرآن آمده است که همه ارث میبرند غیر از فاطمه، این آیه در کجای قرآن است به من نشان بدهید تا قانع شوم.
تعابیر، تعابیر خیلی سنگینی است. در کتاب «منال الطالب في شرح طوال الغرائب»، اثر «ابن اثیر مجد الدین ابو سادات» متوفای 606(با «ابن اثیر» مشهور، متوفای 630 است متفاوت است) دارد:
«معشر المسلمة؛ أأبتز إرث أفی کتاب الله أن ترث أباك ولا أرث أبيه. لقد جئت شيئاً فرياً»
«ابن حمدون» در «تذکره حمدونیه» مفصلا این تعبیر را میآورد:
« إيها معشر المسلمة المهاجرة، أأبتزّ إرث أبي؟! أبى الله؛ أفي الكتاب يا ابن أبي قحافة أن ترث أباك ولا أرث أبي؟ لقد جئت شيئا فريّا. فدونكها مخطومة مرحولة تلقاك يوم حشرك »
«فنعم الحكم الله، والزعيم محمد صلى الله عليه وسلم والموعد القيامة ، وعند الله يحشر المبطلون ولكل نبأ مستقرّ، وسوف تعلمون»
اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعدهگاهى است قیامت...
همه اینها مفصل است، در فرازی دیگر می فرماید:
« إيها بني قيلة، أأهتضم تراث أبيه وأنتم بمرأى مني ومسمع...»
اى پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا میبینید و سخن مرا می شنوید
الحمدونية؛ اسم المؤلف: ابن حمدون محمد بن الحسن بن محمد بن علي الوفاة: 608هـ، دار النشر: دار صادر - بيروت/لبنان - 1996م، الطبعة : الأولى، تحقيق: إحسان عباس، بكر عباس، ج6، ص257
همه اینها نشان میدهد که قضیه ارث در قرآن به وضوح آمده و اینکه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به آیات استناد میکند چون در حقیقت یک بحث و حکم قرآنی است و در فقه شیعه و سنی هم بحث ارث از ضروریات دین است، نه از ضروریات مذهب!
اگر کسی منکر حکم ارث و وراثت باشد از دایره اسلام خارج میشود نه از دایره مذهب، و لذا این بحث را عزیزان دقت داشته باشند..
امیدواریم که ان شاء الله همه عزیزان ما موفق و مؤید باشند، بر توفیقات همه عزیزان بیافزاید، در این روزها ما را هم دعا بفرمایید، خدا ان شاء الله به همه عزت و کرامت عنایت کند، حاجت همه را برآورده کند
پرسش:
نماز استغاثه حضرت زهرا را در عصر جمعه ،اگر ممکن است دوباره توضیح دهید.
پاسخ:
نماز استغاثه حضرت زهرا طبق بحار و بلد الامین: 510 مرتبه ذکر شریف را دارد:
تُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا سَلَّمْتَ فَكَبِّرِ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ سَبِّحْ تَسْبِيحَ الزَّهْرَاءِ ع وَ اسْجُدْ وَ قُلْ مِائَةَ مَرَّةٍ يَا مَوْلَاتِي يَا فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ وَ قُلْ كَذَلِكَ ثُمَّ عُدْ إِلَى السُّجُودِ وَ قُلْ كَذَلِكَ ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ عَلَى الْأَرْضِ وَ قُلْ كَذَلِكَ ثُمَّ عُدْ إِلَى السُّجُودِ وَ قُلْ كَذَلِكَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ اذْكُرْ حَاجَتَكَ تُقْضَى
اما طبق مکارم الاخلاق مرحوم طبرسی، 410 مرتبه ذکر شریف باید گفته شود:
تُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ يَا فَاطِمَةُ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ تَضَعُ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ عَلَى الْأَرْضِ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِكَ وَ تَضَعُ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ عَلَى الْأَرْضِ وَ تَقُولُ مِثْلَهُ ثُمَّ اسْجُدْ وَ قُلْ ذَلِكَ مِائَةً وَ عَشْرَ دَفَعَاتٍ وَ قُلْ : يَا آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنْكَ خَائِفٌ حَذِرٌ أَسْأَلُكَ بِأَمْنِكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ خَوْفِ كُلِّ شَيْءٍ مِنْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعْطِيَنِي أَمَاناً لِنَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ وُلْدِي حَتَّى لَا أَخَافَ أَحَداً وَ لَا أَحْذَرَ مِنْ شَيْءٍ أَبَداً إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
الحق و الانصاف خیلی مهم است ،بنده ملتزم هستم، با اینکه دیروز (غروب جمعه) حالم خیلی بد بود و اصلاً توانایی حرف زدن هم نداشتم، با زحمت زیاد توانستم نماز استغاثه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بخوانم. بنده عرض کردم در خیلی از شدائد و مشکلات، بنده کرامت و معجزه از نماز استغاثه حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده ام. موفق و مؤید باشید خدا نگهدار همه عزیزان!
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»