جلسه سی و یکم 15 /9 /1400
موضوع: نقد تفکر ابن تیمیه در اطاعت از حاکم فاسق
اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
پرسش:
سلام استاد! یک شخصی به نام یحییزاده که اهل استان مازندران است میگوید پیغمبر از جانب خدا نیست بلکه خودش شخصیت مهمی داشته که قرآن را نوشته است.نظرتان در مورد این مطلب چیست؟
پاسخ:
این حرف آقای سروش است وحرف جدیدی نیست او نیز همین حرف را میگوید و اساتید زیادی جواب او را داده اند. بهرحال:
هردم از این باغ بری میرسد ** تازه تر از تازهتری میرسد.
الان وهابیت کارخودشان را کنار گذاشتهاند و از طریق شیعهها شبهاتی را مطرح میکنند، دراین دوران شبهات درون شیعی تقریبا بیشتر از شبهات برون شیعی است.
در قرآن آیات زیادی در رابطه با وحی وجود دارد که می فرماید:
(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ* لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)
اگر او سخني دروغ بر ما ميبست، ما او را با قدرت ميگرفتيم
سوره الحاقة (69): آیات 44 و 45
یا آیاتی که کلمه وحی دارد:
(اتَّبِعْ مَا أُوحِي إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ)
از آنچه که از سوي پروردگارت بر تو وحي شده، پيروي کن! هيچ معبودي جز او نيست! و از مشرکان، روي بگردان!
سوره انعام (6): آیه 106
یا:
(هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
و کسي است که در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت که آياتش را بر آنها ميخواند و آنها را تزکيه ميکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت ميآموزد هر چند پيش از آن در گمراهي آشکاري بودند!
سوره جمعه (62): آیه 2
این آیات را چه کنیم؟ آیا آیه هایی که کلمه «وحی» دارد را از قرآن حذف بکنیم؟
سروش با کمال وقاحت میگوید: حرفهای مولانا در خیلی از جاها از حرفهای قرآن بهتر و زیباتر است! یعنی تا این اندازه پیش رفته است . ایشان میگوید: پیامبر ریاضتهایی کشیده بود و چیزهای به ذهنش میآمد و آن را بیان می کرد. مولوی نیز همین کار را کرده است . بعد بعضی از آیات را با حرف های مولوی مقایسه کرده وگفته است: در بعضی از جاها حرفهای مولوی بر قرآن ترجیح دارد.
همین بحثی که ما امسال شروع کردیم در نقد و ردّ تفکرات علی عبدالرزاق است که 100 سال پیش کتابش را نوشته است. از علمای اهلسنت چندین نفر به علی عبدالرزاق جواب دادند اما از علمای شیعه علاوه برآنکه کسی ردّیه ننوشته است بلکه برعکس چند نفر اورا تأیید کرده اند مثلاً مهدی حائری پسر شیخ عبدالکریم حائری و بازرگان و دیگران در تأیید وی کتاب نوشته اند و همچنین آقای سید مصطفی محقق داماد مقاله مفصلی دارد و در کتابهایش گفته است که سیاست از دیانت جدا است و رسول اکرم و انبیاء علیهم السلام کاری با سیاست دنیوی نداشتند و کارشان فقط مسائل دینی بوده است.
من قبلا هم عرض کردم یک کتابی به نام «اعلام التصحیح والاعتدال مناهجهم وآرائهم» تألیف آقای خالد بن محمد بدیوی است_ ظاهر قضیه این است که مجموعه إستخبارات عربستان هم از آنها پشتیبانی می کنند_آنها بر این عقیده هستند که نباید بصورت مستقیم با شیعه وارد بحثهای علمی شد بلکه در میان شیعیان، افرادی را مانند برقعی، قلمداران، شریعت سنگلجی ، محمد یاسری، اسماعیل آل اسحاق، احمد الکاتب و... پیدا کرد که هم عقیده آنها باشند تا حرفهای آنها را منتشر کنند چون آنها حرفی غیر از حرف وهابی ها را نمی گویند. البته با حیله بزرگنمایی، می خواهند بگویند که بزرگان شیعه نیز عقیده وهابی ها را دارند مثلاً برقعی و محمد مهدی خالصی را باعنوان (آیتالله العظمی) مطرح می کنند چون می دانند که آن ها در رابطه با عصمت ومهدویت و ائمه (علیهم السلام) عین حرف خودشان را میگویند لذا حرف های موهوم آنها را میان شیعیان منتشر می کنند تا شیعیان را در مقابل شیعیان قرار بدهند همانطوری که صدام در 8سال جنگ دفاع مقدس می خواست شیعیان عراق را در مقابل شیعیان ایران قرار داده تا همدیگر را به قتل برسانند.
ما در حوزه فعلاً کاری به کار کسی نداریم و کم کاری می کنیم فقط به بحثهای فقه و اصول مشغول شدیم درحالی که دشمنان اهل بیت علیهم السلام ، عقائد جوانهای شیعه را متزلزل میکنند.
الان شما ببینید ماه رمضان در دبیرستانها و دانشگاهها ظهر نمازخانه چند نفر میآیند و چند نفر روزه دارند؟ 20 سال قبل چطوری بود الان چطوری است؟
پرسش:
کسی تا حالا نقد کرده است؟
پاسخ:
بله اما در حد یک مقاله 30- 40 صفحه ای که دردی را دوا نمیکند. یک خانمی در دانشگاه تهران ، رساله ارشد خود را در این مورد با مقدمه، حدودا 150صفحه مفید نوشته است و درآن بیان کرده است که چرا آقای علی عبدالرزاق چنین کتابی را نوشته است؟ و در ادامه_ حدودا در30 صفحه باقی مانده_ به نقد تفکرات وی پرداخته است.
تذکر
من معتقد هستم برای پاسخ گویی دیر نشده است ما هر چه زودتر در فضای مجازی یا در وبلاگهای خودمان، در گروهها و ... این بحثها را مطرح کنیم و جواب بدهیم خوب است.
آغاز بحث...
در ادامه بحثمان به حرفهای ابن تیمیه به عنوان نظریه پرداز وهابیت رسیدیم، در رابطه با اینکه اگرحاکم اسلامی ظلم و جنایت بکند وظیفه مردم در برابر آن چیست؟
ایشان با استناد به همان حدیثی که قبلاً از صحیح مسلم آورده بودیم بحث را پیش برده است که در صحیح مسلم، حدیث 1478 عبدالله ابن عمر ابن الخطاب میگوید من از پیغمبر شنیدم که فرمود:
«من خَلَعَ يَدًا من طَاعَةٍ لَقِيَ اللَّهَ يوم الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ له وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة : الطبعة الثانية،ج3، ص1478، ح1851
البته این را هم عزیزان در نظر داشته باشند عبارت صحیح مسلم چنین است: «مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»!
بعضی از بزرگان اهلسنت مثل محیی الدین قرشی -که متوفای 775 و معاصر ابن تیمیه است- در کتاب «الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» به صراحت می گوید:
«وقوله عليه السلام في صحيح مسلم من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية»
الجواهر المضية في طبقات الحنفية؛ اسم المؤلف: عبد القادر بن أبي الوفاء محمد بن أبي الوفاء القرشي أبو محمد الوفاة: 775، دار النشر: مير محمد كتب خانه – كراتشي، ج2، ص457
عبارت صحیح مسلم این است:
«من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية»
این تعبیر فوق با گفته ابن تیمیه که گفته است:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
خیلی فرق دارد. تفتازانی متوفای 793 از قهرمانان علم کلام و معاصر با ابن تیمیه است در شرح المقاصد میگوید:
«من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية»
شرح المقاصد في علم الكلام؛ اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ، دار النشر: دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م، الطبعة: الأولى، ج2، ص275
تفتازانی کتاب دیگری به نام « شرح عقائد نسفیه» دارد آنجا هم همین تعبیر را بیان می کند:
«من مات ولم يعرف إمام زمانه فقد مات ميتة جاهلية رواه مسلم عن بن عمر»
ولی آنچه که ما در صحیح مسلم میبینیم این است:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
عبارت های «من مات» و «لم یعرف» با «مات ولیس في عنقه بیعة»خیلی تفاوت دارد. و این هم دستهای خیانتکار علماء اهل سنت است که چنین در صحاح تصرف میکنند!!
نکته:
عبارت هایی راکه ابن تیمیه در کتابهای خود از صحیح بخاری و مسلم نقل کرده است بیش از 100 عبارت هست که اصلا در صحیح بخاری و مسلم وجود ندارد یا ابن تیمیه دروغ میگوید _همانطور که عادتش این بوده است_ یا در صحیح بخاری و مسلم بوده ولی بعد از مدتها آنها را حذف کرده اند.
سال 83 یا 84 مکه بودیم دوستان بعثه با کتابخانه بزرگ مکه هماهنگی کردند، این کتابخانه نزدیک دانشگاه ام القریٰ، خیابان عزیزیه است.
یک ساختمان 14- 15 طبقه هست که بزرگترین کتابخانه عربستان سعودی به شمار می رود حتی شهر مدینه هم چنین کتابخانه ای ندارد. آنجا رفتیم مسئولش هم یک دکتری به نام دکتر ابو جوده _اگر اشتباه نکنم _خیلی هم خوش برخورد و خوش اخلاق بود. گفتم میخواهم نسخههای خطی صحیح بخاری و مسلم را ببینم.
ما را به قسمت مخطوطات راهنمای کرد که البته ماکرو فیلم بود، اینها یک دستگاهی در اختیار ما قرار دادند نوار را آنجا میگذاشتیم صفحه به صفحه جابجا میشد. دو روز من آنجا رفتم خیلی از مسائل برای ما روشن شد.
این کتابهایی که در قرن 3 و 4 از صحیح بخاری نوشتهاند با این صحیح بخاری که الان چاپ شده است خیلی تفاوت دارد و ضرورت دارد یا میکرو فیلم اینها را بگیریم که به هیچ وجه حاضر نیستند بدهند یا یک گروه علمی باشد که همانجا با آنها هماهنگی کنند و بروند اینکه فعلاً چاپ شده و دست همه مسلمانها هست را با آن نسخههای خطی که در قرن 3 و 4 _ یعنی قبل از ابن تیمیه حتی قرن 6 از صحیح بخاری و مسلم نوشته شده_ تطبیق بدهند.
اینها هر کاری که نسبت به صحیح بخاری و مسلم توانسته اند انجام دادند . نظر من این هست که تحریف ها را قبل از زمان ابن حجر عسقلانی انجام دادند یعنی بین سال 500 تا سال 800 در این 300 سال چه بلائی بر سر کتابهای اهلسنت آوردند الله اعلم.
در کتابخانه آقای مرعشی نجفی (رضوان الله تعالی علیه) در سال 53 یا 54 بود که حدودا دو سال یک لجنه ای(گروه علمی) حدود هشت نُه نفر بودیم که 8 چاپ از چاپهای مختلف ایران، چاپ بمبئی، چاپ استانبول، چاپ مصر، چاپ عربستان و... بخاری را _مثل قرائت قرآن_ یک نفر میخواند و بقیه هم کنترل میکردند. درطول آن 2 سال در بین چاپهای مختلف تفاوت چشم گیری را نتوانستیم پیدا بکنیم.
قبل از آنکه صنعت چاپ به وجود بیاید هر نوع تغییری را که می خواستند نسبت به صحیح بخاری و مسلم إعمال کردند ولذا شاید خیلی از روایاتی که در صحیح بخاری نسبت به انبیاء، نسبت به نبی مکرم علیه وآله الصلاة والسلام حتی نسبت به عایشه مطالبی گفته اند که از یک آدم عاقل چنین حرفی صادر نمیشود، یا ساخته پرداخته بنی امیه است و یا بنی العباس، بخاری را وادار کردند که این موارد را در صحیح خودش بیان بکند یا اینکه توسط علماء خودشان در قرن 5- 6 وارد صحیح بخاری شده است.
ما در مقام تطهیر بعضیها نیستیم ولی اینکه یک زن بیاید تمام مسائل جزئی زناشوئی خودش با پیغمبر را در ملأ عام مطرح بکند کار عاقلانه ای نیست.
بعنوان مثال آقای بخاری حدیثی را از عایشه نقل میکند که می گوید: اگر کسی مسائل زناشوئی خودش را در میان مردم مطرح بکند «فعلیه لعنت الله»! این را نقل میکند.
از آن طرف از عایشه نقل میکنند ما با پیغمبر اینطوری و آنطوری میکردیم حتی از مسئله شرعی سوال میکنند آدم خجالت میکشد و حتی بیان کردن آن برای آدم شرم آور است.
کسی از عائشه سوال میکند اگر آلت مرد به اندازه ختنگاه داخل آلت زن بشود غسل میآید؟ بعد از عایشه جریانی را نقل میکنند که می گفت:رسول اکرم پیر شده بود (نستجیر بالله) نعوظ نداشت و همانطوری وارد می کرد بدون اینکه انزالی هم بشود ، هم پیغمبر غسل میکرد هم من غسل میکردم.
شما ببینید یک یهودی، یا یک مسیحی، یک ضد دین و یک جوانی که تازه وارد اسلام شده اینطور مباحث را ببیند آن هم از همسر پیغمبر که:
«خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء»
دو سوم دین تان را از عائشه اخذ بکنید.
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج3، ص155
«خذوا شطر دينكم عن الحميراء»
75 درصد دین تان را از عایشه بگیرید.
البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت، ج3، ص129
بدتر از این هم هست که در صحاح بیان کرده اند اما من بخاطر مسائل موجود ، محترمانهاش را گفتم.
از اینطور قضایا در صحیح بخاری خیلی زیاد است که به انبیاء گذشته خصوصا به حضرت ابراهیم وحضرت موسی (علی نبینا وآله وعلیهم السلام) نسبت داده اند.
همچنین نسبت به مسائل دیگر که اصلاً عقل انسان آن را قبول نمی کند یعنی انسان هر قدر هتّاک، پر رو و وقیح هم باشد این موارد را نمیگوید. شما از اراذل خیابان هم بپرسید هرگز مسائل زناشوئی خودشان را در میان مردم مطرح نمیکنند.
یعنی هر کسی برای خودش غیرت و یک حصار ناموسی دارد و مسائل ناموسش را برای مردم مطرح نمی کند.
درهر صورت...
«من مات ولم يعرف إمام زمانه فقد مات ميتة جاهلية»
ولی اینجا است که:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
خیلی عجیب است ابن تیمیه در منهاج السنه، جلد 1، صفحه 110 به اینجا که میرسد میگوید:
«وهذا الحديث بهذا اللفظ لا يعرف»
اینکه:
«من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية»
منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج1، ص110
چنین چیزی شناخته شده نیست بلکه حدیث همان است که عبدالله بن عمر نقل کرده است و البانی وقتی در سلسلة الأحادیث به این حدیث میرسد میگوید:
«لَا أَصْلَ له بهذا اللَّفْظِ»
درحالی که ما از چند نفر از بزرگان اهل سنت نقل کردیم که بااین لفظ، نقل کرده اند حداقل بگویید اینها اشتباه کردند. تفتازانی اشتباه کرده و محیی الدین قرشی حنفی اشتباه کرده است که چنین حرفی را زده اند.
از البانی که مدعی هست من به تمام احادیث اهلسنت مسلط هستم و تمام احادیث صحیح و ضعیفشان را تفکیک کردم انتظار است که به این موارد اشاره بکند.
در هر صورت ...
چیزی که برای ما اهمیت دارد این هست که آقای ابن تیمیه هم در منهاج السنه و هم در مجموع فتاوی خیلی مفصل در این زمینه بحث کرده و گفته است:
«وأما أهل العلم والدين والفضل فلا يرخصون لأحد فيما نهى الله عنه من معصية ولاة الأمور وغشهم والخروج عليهم»
بعد:
«وقد ثبت في الصحيح عن بن عمر رضى الله عنه عن النبى (صلی الله علیه وسلم) أنه قال ينصب لكل غادر لواء يوم القيامة عند أسته بقدر غدره»
«أست» نشیمنگاه را میگویند.
«وإن من أعظم الغدر يعنى بإمام المسلمين وهذا حدث به عبد الله بن عمر لما قام قوم من أهل المدينة يخرجون عن طاعة ولي أمرهم ينقضون بيعته »
تا آنجا که میگوید:
«وفى الصحيحين عن بن عباس رضى الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم (من رأى من أميره شيئا يكرهه فليصبر عليه»
در صحیحین از ابن عباس است...
بعد می گوید:
«ليس أحد من الناس يخرج من السلطان شبرا»
هیچ کسی نباید از حکومت به اندازه یک وجب هم فاصله بگیرد
«فمات عليه إلا مات ميتة جاهلية»
در ادامه می گوید:
«وفى صحيح مسلم عن أبى هريرة رضى الله عنه عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أنه قال من خرج من الطاعة وفارق الجماعة فمات مات ميتة جاهلية ومن قاتل تحت راية عمية يغضب لعصبية أو يدعو إلى عصبية أو ينصر عصبية فقتل فقتله جاهلية»
«وقد أمر النبى صلى الله عليه وسلم بطاعة ولي الأمر وإن كان عبدا حبشيا»
اگرچه یک اجنبی هم باشد باید از او اطاعت کرد.
مراد از «عبد حبشی» یک فرد آفریقایی سیاه پوست و یا یک کارگر است اگر حکومت را به دست بگیرد در این صورت وظیفه همه مردم این هست که از او اطاعت کنند!
«كما في صحيح مسلم عن النبى صلى الله عليه وسلم قال (اسمعوا وأطيعوا وإن استعمل عليكم عبد حبشي كأن رأسه زبيبة) وعن أبى ذر قال ( أوصانى خليلى أن اسمعوا وأطيعوا ولوكان حبشيا مجدع الأطراف)»
تعبیر «مُجدع الأطراف» کنایه است از اینکه اگر کسی حدّ شرعی خورده باشد مثلا دستش را در دزدی، قطع کرده باشند یا در زمین فساد کرده باشد و دست و پایش «مِنْ خلافٍ» قطع شده باشد یا: «مجدع الأطراف» گوش ها ، دماغ و لبهایش را بریده باشند - حالا این دیگر چه قیافه ای پیدا میکند الله اعلم!- درهرصورت اگر چنین آدمی حاکم شد وظیفه شما این است که از او اطاعت کنید.
میگوید:
«وشرار أئمتكم الذين تبغضونهم ويبغضونكم وتلعنونهم ويلعنونكم»
میگوید بعضی از پیشوایان شما، شما را لعنت میکنند شما هم آنها را لعنت میکنید.
آیا از این بالاتر؟!
«قلنا يارسول الله أفلا ننابذهم بالسيف عند ذلك»
با اینها مبارزه با شمشیر نکنیم؟
حضرت فرمود:
«لا ما أقاموا فيكم الصلاة لا ما أقاموا فيكم الصلاة ألا من ولي عليه وآل فرآه يأتي شيئا من معصية فليكره ما يأتي من معصية الله ولا ينزعن يدا من طاعة»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 35، ص 12
پرسش:
این را از قول رسول الله صلّی الله علیه و آله میگویند؟
پاسخ:
بله همه روایات را از پیغمبر نقل می کنند. تمام این روایاتی راکه میخوانیم از پیغمبر روایت کرده و در صحیح بخاری و مسلم است البته همه این روایات، جعلی است.
فقط یک روایت از عمر دارند آن هم صحیح است؛ یعنی تنها روایتی که اینها از عمر ابن الخطاب دارند. میگوید:
«إن ضربك فاصبر وإن حرمك فاصبر وإن أراد أمرا ينتقص دينك»
اگر خواست دین تو را نابود کند یعنی دستور به زنا دهد یا بگوید نماز نخوان، زکات نده، حج نرو برو لواط بکن (نستجیر بالله)
فقل: دمي دون ديني ولا تفارق الجماعة»
خونم فدای دینم باد
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص544
اینها تعابیری است که آدم عاقل نمیتواند به این سادگی از کنارش رد بشود. میگویند:
«إسناد هذا الأثر عن عمر صحیحٌ»
روایت ضعیف جعلی هم نیست. تعابیر را نگاه کنید از مفتیانشان است میگوید اگر
«لو قام الحاکم بالزنا لمدة نصف ساعة»
اگر در صدا وسیما یعنی رسانه ملی ،به اندازه نصف ساعت هم مشغول زنا باشد!
«وشرب الخمر علی التلفزیون الرسمي فإنه لا یصح الخروج علیه او انتقاد علی العلن»
در رسانه ملی و رسمی مشروبات الکلی بخورد نباید برعلیه او خروج یا انتقاد کرد.
این فتوای جدیدشان است. در کتاب شرح عقیده تدمریه که برای ابن عثیمن از مفتیان بزرگ عربستان است به صراحت میگوید اگر حاکم، شرب خمر کند، زنا کند، لواط بدهد _نمیگوید لواط بکند، بلکه می گوید: لواط بدهد_!
«ویقتل النفس بغیر الحق فإنه یجب طاعته حتی لو ضربک ضربا فیجب علیک أن تطیعه»
و اگر مومنی را بغیر حق بکشد نیز واجب است که از او اطاعت کنند و اگر تو را کتک هم بزند واجب هست که از او اطاعت بکنی.
شما این فتواهای ضد دینی وعقل را در کنار فرمایش حضرت امیرالمومنین (سلام الله علیه) قرار دهید که فرمودند:
«كُونُوا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421
مشخص می شود که اعتقادات و فتاوای آنها کاملا مخالف قرآن می باشد!
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»