نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
بررسی واژه «تمسک» و واژه «أخذ» در حدیث شریف ثقلین!
کد مطلب: 15296 تاریخ انتشار: 19 آبان 1401 - 18:45 تعداد بازدید: 1165
حبل المتین » عمومی
بررسی واژه «تمسک» و واژه «أخذ» در حدیث شریف ثقلین!

برنامه حبل المتین13-06-1401

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم

13/06/1401

موضوع: بررسی واژه «تمسک» و واژه «أخذ» در حدیث شریف ثقلین!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

برچیده شدن بساط کفر و شرک در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)

خلاصه ای از مطالب جلسه گذشته در بررسی واژگان حدیث ثقلین

بررسی واژه «تمسک» در حدیث شریف ثقلین

بررسی واژه «أخذ» در حدیث شریف ثقلین

مکان دقیق «قبه» در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) کجاست؟

تماس‌های بینندگان برنامه

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

السلام علیک یا أبا محمد یا حسن بن علی أیها المجتبی یابن رسول الله و السلام علیک یا أبا الحسن یا موسی بن جعفر أیها الکاظم یابن رسول الله

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این توفیق نصیب ما شد بازهم در یکشنبه شبی دیگر محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم کنیم.

برنامه‌ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

در ابتدا همانطور که می دانید حسن مطلع این برنامه‌ها ذکری از حضرت صدیقه شهیده (سلام الله علیها) هست. ان شاءالله با این نام، زنگارها را از دل‌هایمان بزداییم و آماده شویم تا وارد بحث معرفتی خودمان شویم. سلام عرض می‌کنم، در خدمتتان هستیم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت همه عزیزان را از خداوند منّان خواهانم.

خدا را به آبروی حضرت محمد و آل محمد به ویژه مظلومیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) سوگند می‌دهیم فرج مولایمان حضرت ولی عصر را نزدیک کند و همه ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد ان شاءالله.

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن

نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم

گهی در خانه گه بین در و دیوار و گه کوچه

خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علی می‌سوخت چون قنفذ مرا می‌زد

نگاه غربت او بیشتر می‌داد آزارم

نگفتم راز خود با هیچکس اما خدا داند

نمی‌آید به هم از درد یک شب چشم بیمارم

«ماذا علی المشتمّ تربة أحمد *  أن لا یشمّ مدی الزمان غوالیا

صبّت علی مصائب لو أنّها *  صبّت علی الأیام صرن لیالیا»

سفینة البحار، نویسنده: قمی، عباس، ج 3، ص 303، باب الراء بعده الثاء

ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله أنفاسکم. خیلی ممنون و متشکریم. بینندگان عزیز مطلع هستید که بعد از این ذکر نام حضرت صدیقه شهیده می‌شنویم از حضرت استاد و اشتیاقمان را نسبت به منجی عالم بشریت و منتقم خون حضرت زهرای مرضیه بیشتر می‌کنیم.

می‌شنویم راجع به حکومت جهانی حضرت و عدل و دادی که قرار است برپا شود. در خدمت شما هستیم.

برچیده شدن بساط کفر و شرک در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با حکومت جهانی حضرت ولی عصر باید بگوییم یکی از ویژگی‌های حکومت حضرت این است که آثار کفر و شرک و بت پرستی و بودائی از تمامی کره زمین برداشته خواهد شد.

در روایتی که «مرحوم عیاشی» در کتاب «تفسیر» خود جلد اول صفحه 320 دارد، امام صادق ذیل آیه شریفه:

(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کرْهاً وَ إِلَیهِ یرْجَعُون)

(آیین او همین اسلام است،) و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیم‌اند، و همه به سوی او باز گردانده می‌شوند.

سوره آل عمران (3): آیه 83

فرمود:

«إذا قام القائم ع لا یبقی أرض إلا نودی فیها بشهادة أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله»

وقتی حضرت مهدی می‌آید در سراسر زمین هیچ نقطه‌ای نمی‌ماند، جز اینکه در آنجا شهادت به توحید و رسالت بر فضا طنین انداز خواهد شد.

تفسیر العیاشی، نویسنده: عیاشی، محمد بن مسعود، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 320، ح 81

حال این مسئله دو نوع قابل تأویل و توجیه است. نوع اول اینکه وقتی حضرت ولی عصر می‌آید با معجزات علمی و کراماتی که نشان می‌دهند تمام مردم اعم از یهودی و مسیحی و بودائی و لائیک تسلیم حضرت خواهند شد.

کسانی که واقعاً فطرت پاک دارند، اما در اثر تبلیغات و جو حاکم بر خانواده و جامعه طبیعت پاکشان آلوده شده است حضرت آلودگی‌ها را با صحبت‌هایشان می‌زدایند.

نوع دوم هم افرادی هستند که معاندند و به این سادگی حاضر نیستند در برابر سخن حق تسلیم شوند. همانطور که جد بزرگوار حضرت ولی عصر با خوارج استدلال کردند و برهان و دلیل آوردند و باعث شد هشت هزار نفر از دوازده هزار نفر برگشتند.

در مقابل چهار هزار نفر دیگر حاضر نشدند و لجاجت کردند که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همه آنها را از دم شمشیر گذراند.

حضرت ولی عصر هم با معاندین و مخالفینی که زیر بار توحید و آئین اسلام نروند، قطعاً تعارف ندارند. قرار است روزی کره زمین از هرگونه شرک و کفر و مظاهر شرک و کفر پاک شوند و در سراسر جهان جز نام الله و رسول اکرم و ولایت اهلبیت (علیهم السلام) کسی صدایی نشنود.

امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم به ماتوفیق بدهد تا بتوانیم زمان ظهور حضرت ولی عصر را درک کنیم و آن لحظه‌ای که دیگر در هیچ جای کره زمین آثاری از غیر توحیدی دیده نمی‌شود را ببینیم.

خیلی صفا و لذت دارد که انسان به هر نقطه‌ای از نقاط زمین قدم بگذارد، صدای توحید و صدای شهادت بر رسالت نبی گرامی اسلام و امامت ائمه اطهار (علیهم السلام) را بشنود.

اهرم و عمود خیمه همه مسائلی که بعد از حکومت جهانی حضرت ولی عصر مترتب می‌شود، بحث توحید است. اگر توحید درست شد مابقی مسائل هم به خودی خود درست خواهد شد.

وقتی مردم احساس کردند که خداوند عالم آنها را می‌بیند و ناظر هست و حضرت ولی عصر از اعمال کوچک و بزرگشان آگاهی دارد و در برابر آنها هم مؤاخذه خواهد کرد، طوعا یا کرها تسلیم حق خواهند شد.

امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارند و می‌نویسند: اگر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر در یک زمان باشند و در یک جامعه زندگی کنند هیچکدام با یکدیگر اختلافی نخواهند داشت، زیرا همگی تابع حق هستند و دستورات حق را اجرا می‌کنند. دستورات حق اختلاف انگیز نیست بلکه همگی وحدت و صفا و صمیمیت است.

من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

ان شاءالله بتوانیم آن دولت کریمه را ببینیم با آن صفایی که دارد. ان شاءالله بتوانیم پا در رکاب حضرت باشیم و در تک تک لحظات حضرت را مشاهده کنیم و مطیع امر آن بزرگوار باشیم.

بینندگان عزیز الحمدلله برنامه «حبل المتین» مدت‌هاست که پخش می‌شود، اما بحث جدیدی را که آغاز کرده بودیم تحت عنوان «درس‌هایی از امامت و ولایت» به جلسه پنجاهم رسیده است.

ان شاءالله بتوانیم از محضر حضرت استاد استفاده کنیم. اگر امکان دارد مختصری از آنچه گذشته است نقل بفرمایید تا وارد بحث جاری شویم.

خلاصه ای از مطالب جلسه گذشته در بررسی واژگان حدیث ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

ما عرض کردیم یکی از روایاتی که می‌تواند مایه وحدت و درنگ و توجه و تأمل باشد، حدیث شریف ثقلین است. این حدیث در کتب شیعه و اهل سنت به صورت متواتر آمده است.

حدیث ثقلین که در کتاب «صحیح مسلم» هم آمده است حاوی نکاتی است که اگر در هر زمان و هر عصری برای هر نسلی الگو باشد، هرگونه اختلاف و درگیری و نزاع و کشت و کشتار برطرف خواهد شد.

مشکلات و اختلاف و درگیری‌ها از روزی شروع شد که مردم از اهلبیت و قرآن فاصله گرفتند، اهلبیت را کنار گذاشتند و شعار:

«حَسْبُنَا کتَابُ اللَّهِ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2146، ح 5345

و امثال آن سردادند. در مقابل به گفتار کتاب هم عمل نشد و در نتیجه درگیری‌های زیادی به وجود آمد. امروزه هم بعد از هزار و چهارصد سال گرفتار این اختلافات هستیم.

ما گفتیم در حدیث ثقلین چند نکاتی آمده است که این نکات همگی پیام دارد. نکته اول عبارت «لن تضلوا» است. پیغمبر اکرم فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می‌گذارم که کتاب خدا و اهلبیت من هستند. اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد. ما در این زمینه به طور مفصل روایاتی از منابع شیعه و اهل سنت با سندهای صحیح و معتبر آوردیم.

نکته دوم که گفتیم در این روایت هست واژه «لن یتفرقا» هست. طبق حدیث ثقلین کتاب و عترت هرگز و تا قیام قیامت از همدیگر جدا نمی‌شوند.

این نشان می‌دهد در هر جامعه‌ای که قرآن کریم باشد اهلبیت قطعاً در آن جامعه وجود دارند. اگر چنین نباشد نستجیر بالله یا باید روایات را تکذیب کنیم؛ در حالی که روایاتی که در حد متواتر هست قابل تکذیب نیست؛ یا باید نستجیر بالله نسبت به نبی گرامی اسلام نسبت خطا بدهیم که این هم امکان پذیر نیست.

بنابراین در جامعه امروز ما که قرآن کریم هست، اهلبیت هم هست که آن هم وجود نازنین حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) است. حضرت ولی عصر روح عالم هستی و قوام عالم هستی است که:

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

هست. این مطالب خلاصه بحث‌های ما در جلسات گذشته بود. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

بسیار عالی، خیلی ممنون و متشکرم. الحمدلله این کلمات را بازهم شنیدیم. در ادامه به کلمه «تمسکوا» یا «تمسکتم» رسیدیم که در متن حدیث در بسیاری از نسخ همین کلمه آمده است.

معنای این کلمه این است که وقتی به قرآن و اهلبیت تمسک پیدا کنید گمراه نخواهید شد. ما می‌خواهیم ببینیم تمسک به چه معناست و در کجا آمده است.

بررسی معنای واژه «تمسک» در حدیث شریف ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بنده ابتدا روایاتی که کلمه تمسک در آنها آمده است را دومرتبه نشان می‌دهم. در کتاب «صحیح جامع ترمذی» حدیث 3788 آمده است:

«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»

من در میان شما دو چیز به یادگار گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

آقای «البانی» هم در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد چهارم صفحه 356 همین عبارت را با واژه:

«وأنا تارک فیکم ثقلین، أولهما کتاب الله، فیه الهدی والنور (من استمسک به وأخذ به کان علی الهدی، ومن أخطأه ضل)، فخذوا بکتاب الله، واستمسکوا به»

سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 4، ص 356، ح 1761

می‌آورد. ایشان در روایات بعد هم این واژه را مطرح می‌کند. «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» جلد پنجم صفحه 166 همین تعبیر را مطرح می‌کند و می‌نویسد:

«قال کتَابُ اللَّهِ طَرَفٌ بِیدِ اللَّهِ عز وجل وَطَرَفٌ بِأَیدِیکمْ فَاسْتَمْسِکوا بِهِ لا تَضِلُّوا وَالآخَرَ عِتْرَتِی»

سپس می‌نویسد:

«أَنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

«ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «تفسیر» خود صفحه 114 می‌نویسد:

«إن تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی وإنهما لم یفترقا حتی یردا علی الحوض»

در ادامه می‌نویسد:

«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض والآخر عترتی أهل بیتی ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض»

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 4، ص 114، باب الشوری: (23 - 24) ذلک الذی یبشر... ..

ملاحظه کنید «إن تمسکتم به» قبل از «لن تضلوا» آمده است. همچنین آقای «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد 9 همین تعبیر را دارد و می‌نویسد:

«یا معشر الأنصار ألا أدلکم علی ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعده أبدا»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 132، باب منه جامع فیمن یحبه ومن یبغضه

حال بعضی از روایات «بعدی» آورده‌اند، اما ایشان «بعده» آورده‌اند. حال می‌خواهیم ببینیم «تمسک» چیست. اگر بخواهیم تمسک را خیلی ساده و به صورت کوچه بازاری تعبیر کنیم تا برای همگان قابل فهم باشد به معنای «چنگ زدن» است.

به عنوان مثال کسی در حال غرق شدن است. نجات غریق دست او را می‌گیرد و به او می‌گوید که از دست من محکم بگیر تا تو را نجات بدهم.

همچنین اگر کسی در چاهی افتاده است ریسمانی را درون چاه می‌فرستند و به او می گویند که این طناب را محکم بگیر و به آن چنگ بزن. اگر یک لحظه این ریسمان را رها کند یا شل بگیرد درون چاه افتاده است.

بنابراین تمسک به معنای چنگ زدن محکم و دقیق است و این چنگ زدن همیشه باید دائمی باشد. چنین نباشد که چنگ زدن حال ضعف و شلی داشته باشد و یک دفعه بگیرد و یک دفعه رها کند.

در بعضی از منابع اهل سنت نظیر «تفسیر الکشف و البیان» اثر «ثعلبی» جلد سوم صفحه 163 از قول «أبان بن تغلب» به نقل از امام باقر (علیه السلام) آمده است که حضرت فرمودند:

«نحن حبل الله الذی قال الله: (واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا)»

حبل الله که قرآن کریم فرمود: به طناب خدا اعتصام کنید و چنگ بزنید تا نجات پیدا کنید، ما هستیم.

الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ-2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ج 3، ص 163، باب آل عمران: (129) ولله ما فی... ..

امام باقر به صراحت فرمودند: ریسمان خدا که همگان باید محکم به آن چنگ بزنند و رها نکنند ما هستیم.

همچنین در کتاب «شواهد التنزیل» اثر «حسکانی» جلد اول صفحه 168 روایتی از قول امیرالمؤمنین آمده است که می‌فرماید پیغمبر اکرم فرمود:

«من أحب أن یرکب سفینة النجاة ویتمسک بالعروة الوثقی ویعتصم بحبل الله المتین فلیوال علیا ولیأتم بالهداة من ولده»

هرکسی دوست دارد سوار کشتی نجات شود و به طناب بسیار محکم خداوند چنگ بزند به ولایت علی بن أبی طالب تن بدهد و فرزندان او را به عنوان امام بپذیرد.

شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، وفات: ق 5، رده: مصادر تفسیر سنی، خطی: خیر، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، سال چاپ: 1411 - 1990 م، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ج 1، ص 168، ح 177

همانطور که قرآن کریم هم می‌فرماید:

(فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی)

بنا بر این، کسی که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است.

سوره بقره (2): آیه 256

بازهم نقل شده است که «أبان بن تغلب» از قول امام صادق فرمودند: ما آن حبل اللهی هستیم که خداوند عالم فرموده است. ما در میان کتب شیعه هم زیاد داریم که مراد از آیه شریفه:

(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)

و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید.

سوره آل عمران (3): آیه 103

توحید و ولایت است. همچنین ذیل آیه شریفه:

(ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس)

آن‌ها هر کجا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده است، مگر با ارتباط به خدا (و تجدید نظر در روش ناپسند خود) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگی به این و آن) و در خشم خدا مسکن گزیده‌اند.

سوره آل عمران (3): آیه 112

مراد از آیه شریفه این است که ذلت همیشه با افراد معاند هست، مگر اینکه به طنابی از خداوند و طنابی از مردم چنگ بزنند.

امام باقر (علیه السلام) فرمودند مراد از (حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ) کتاب الله است. ریسمانی که از آن به ریسمان الهی تعبیر شده است کتاب خداوند است. همچنین مراد از (حَبْلٍ مِنَ النَّاس) علی بن أبی طالب است. این طناب مردمی هم علی بن أبی طالب است.

کسانی غیر از علی بن أبی طالب که مردم آنها را امام و پیشوای خودشان قرار دادند، در آخر عمر آرزو می‌کردند که‌ای کاش تمام ثروت دنیا مال ما بود و در راه خداوند صدقه می‌دادیم تا از عذاب قبر رها می‌شدیم.

این طبق بعضی از عبارت‌های تندی است که در بعضی از کتب اهل سنت آمده است. شما تنها آخر عمر دیگران را با آخر عمر امیرالمؤمنین مقایسه کنید و ببینید آنها در آخرین لحظات عمر چه ترس و وحشت و نگرانی داشتند. در مقابل وقتی ضربت بر فرق مبارک حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خوردند، فرمودند:

«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعْبَة»

قسم به خدای کعبه رستگار شدم.

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 2، ص 119، فصل فی المسابقة بالیقین و الصبر

مراد از فرمایش حضرت این است که به هدفم رسیدم و به پروردگارم رسیدم. وقتی شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان حضرت أم کلثوم و دیگران گریه می‌کردند، حضرت فرمودند: اگر ببینید آنچه را که من می‌بینم هرگز گریه نمی‌کنید!!

اطرافیان عرضه داشتند: آقاجان! مگر شما چه می‌بینید؟! حضرت فرمودند: می‌بینم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با انبیاء به استقبال من آمده‌اند. حضرت صدیقه طاهره با حضرت مریم و حضرت آسیه و افراد دیگر به استقبالم آمده‌اند.

به قول معروف جوجه را آخر پاییز می‌شمارند! تاریخ بهترین گواه است. آخر عمر امیرالمؤمنین را با دیگران مقایسه کنید.

(ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس)

در اینجا ببینند که قضیه چیست. ما باید قدری در رابطه با تعابیری که در روایات آمده است دقت کنیم. در تأویل آیات ظاهره «مرحوم استرآبادی» آمده است که حضرت فرمودند:

«إِنِّی قَدْ تَرَکتُ فِیکمْ حَبْلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی»

من دو ریسمان و طناب محکم در میان شما گذاشتم؛ کتاب خدا و اهلبیت من.

«فهما الحبلان المتصلان إلی یوم القیامة»

این دو ریسمان به هم تنیده هستند و تا قیامت از همدیگر جدا نمی‌شوند.

تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، نویسنده: استرآبادی، علی، محقق / مصحح: استاد ولی، حسین، ص 128، باب سورة آل عمران و ما فیها من الآیات البینات فی الأئمة الهداة

البته کتاب «أمالی» اثر «شیخ صدوق» هم در صفحه 171 همین تعبیر را دارد. «علامه ابوبکر حضرمی» یکی از علمای بزرگ شافعی که او را «علامة الشوافع» می‌نامند، در کتاب «رشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهاد» صفحه 70 همین تعبیر را آورده است. «شبلنجی شافعی» در کتاب «نور الابصار» صفحه 112 همین تعبیر را آورده است. «الصبان حنفی» در کتاب «اسعاف الراغبین» صفحه 109 همین تعبیر را آورده است.

از میان کتب شیعه هم «مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 24 صفحه 83 و «مرحوم طبرسی» در کتاب «مجمع البیان» جلد دوم صفحه 356 و «مرحوم استرآبادی» در کتاب «تأویل الآیات الظاهره» جلد اول صفحه 117 نقل کرده‌اند.

بنابراین معلوم شد که «فَاسْتَمْسِکوا بِهِ» یا «إن تمسکتم به» به معنای چنگ زدن به کتاب و عترت است.

وقتی کسی در حال غرق شدن است غریق نجات دستش را دراز می‌کند و شخص مذکور دستش را محکم می‌گیرد. اگر این شخص دستش را رها کند به ته دریا رفته است.

همچنین وقتی کسی در چاه افتاده است و افرادی برای او ریسمان می‌اندازند، ریسمان را محکم می‌گیرد و اگر یک لحظه ریسمان را رها کند به ته چاه سقوط خواهد کرد.

بنابراین حدیث ثقلین می‌فرماید که به قرآن و اهلبیت محکم و قوی و با شدت تمام چنگ بزنید و به هیچ وجه رها نکنید تا گمراه نشوید. اگر ریسمان را شل گرفتید و کتاب یا اهلبیت از دستتان در رفت در اسفل السافلین سقوط خواهید کرد.

مجری:

ان شاءالله که بتوانیم همواره این تمسک را انجام بدهیم و بتوانیم چنگ بزنیم. چنگ زدن نیاز به سرعت بخشیدن دارد.

هر لحظه که انسان دیرتر بجنبد دیگر معلوم نیست که دیگر می‌تواند آن را به دست بیاورد یا خیر. ان شاءالله بتوانیم به این مراتب دست پیدا کنیم و رها نکنیم این ریسمان محکم الهی را.

حال تعابیر دیگری هم هست. ما ان شاءالله از محضر حضرت استاد استفاده خواهیم کرد. بعضی افراد به جای «تمسکوا» تعبیر «اخذتم» را آوردند. ان شاءالله حتماً پیگیر می‌شویم و از حضرت استاد می‌پرسیم.

همراه ما باشید. یک فاصله بگیریم و میان برنامه‌ای ببینیم، ان شاءالله برمی گردیم و با ادامه سؤالات در خدمتتان خواهیم بود.

یا باب النجاة

سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله با برنامه «حبل المتین» به رسم یکشنبه شب‌ها در محضرتان هستیم و این برنامه را تقدیم می‌کنیم و در محضر استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

ما در ادامه بحث‌های گذشته حدیث ثقلین را آغاز کردیم. حدیثی که حضرت استاد فرمودند اگر آسیب شناسی کنیم تمام مشکلاتی که الآن در عالم هست به خاطر این است که به همین یک حدیث عمل نکردند.

بنابراین جای دقت و تأمل بیشتر قطعاً خالی است. ان شاءالله بتوانیم معرفتمان را افزایش بدهیم. اگر چند مورد از این احادیث داشته باشیم قطعاً بار خودمان را بستیم. البته اگر با همین دقت و با همین تأمل و با همین ظرافت‌ها با این روایات آشنا شویم.

قبل از اینکه سؤال را از حضرت استاد بپرسیم و مابقی الفاظ را بررسی کنیم خدمت شما عرض کنم که شماره‌هایی که عزیزان زیرنویس کردند و مشاهده می‌کنید در اختیارتان قرار دارد.

ان شاءالله تماس بگیرید. عزیزان اتاق فرمان پاسخگوی شما خواهند بود و در فرصت مقتضی با شما تماس خواهند گرفت و صدای شما را متصل خواهند کرد.

شما بینندگان عزیز می‌توانید دغدغه خودتان یا اگر سؤال و مطلبی دارید که احساس می‌کنید نیاز به انتقال دادن دارد در آنتن زنده مطرح می‌کنید و مستقیماً پاسخ را از حضرت استاد دریافت خواهید کرد.

حضرت استاد ما نسبت به بعضی از الفاظ صحبت کردیم، اما نکته‌ای که حضرتعالی هم در بعضی از منابع نظیر «صحیح سنن ترمذی» تذکر دادید بعضی علما واژه‌های دیگری نظیر «أخذتم» را ذکر کردند. اگر بتوانیم اسناد و پیام آن را بفهمیم بسیار خوب است.

بررسی معنای واژه «أخذ» در حدیث شریف ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته زیبایی است. در بعضی از منابع آمده است: «إن تمسکتم به لن تضلوا بعده أبدا». همچنین در بعضی از موارد آمده است: «ان أخذتم به لن تضلوا بعدی»

«احمد بن حنبل» در کتاب «فضائل الصحابه» از قول «ابو سعید خدری» نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمودند:

«انی قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی»

من در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر آن را اخذ کنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 585، ح 990

این نکته جالبی است. حضرت به صراحت فرمودند که اگر بعد از وفات من به این دو تمسک کنید گمراه نخواهید شد. این دو تبلور خود من هست.

اگر در زمان حیات من به من تمسک می‌کردید و معارف دینی و معالم دینی را از من اخذ می‌کردید، راه‌های گمراهی و درهای ضلالت به روی شما بسته می‌شد.

حال که من می‌روم کسانی که می‌خواهند راه‌های ضلالت و درهای گمراهی به رویشان بسته شود کتاب خدا و اهلبیت من را اخذ کنند. اگر این دو را اخذ کردید گمراه نخواهید شد. این بدان معناست که اگر کتاب خدا و اهلبیت مرا اخذ نکردید به سمت ضلالت خواهید رفت.

ما در جلسه گذشته هم عرض کردیم که محقق این کتاب نسبت به «عطیه عوفی» راوی روایت اشکال می‌گیرد که این اشکال کاملاً بیجا و بی مورد است.

همین روایت در کتاب «صحیح سنن ترمذی» جلد هشتم مطرح می‌شود. «ناصرالدین البانی» روایت را مطرح می‌کند و می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمودند:

«یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر آن را اخذ کنید هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترت من اهلبیت من.

 و می‌نویسد:

«وهذا حدیث حسن غریب»

صحیح وضعیف سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، برنامج منظومة التحقیقات الحدیثیة من إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، [الکتاب مرقم آلیا]، ج 8، ص 286، ح 3786

کاملاً واضح و روشن است که «البانی» هم به صحت روایت اعتراف کرده است. «سیوطی» هم در کتاب «الدر المنثور» جلد دوم صفحه 285 نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمودند:

«إنی لکم فرط وإنکم واردون علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین»

من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض با من ملاقات می‌کنید. ببینید نسبت به ثقلین من چه برخوردی می‌کنید.

«قیل: وما الثقلان یا رسول الله»

اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! مراد از ثقلین چیست؟

«قال: الأکبر کتاب الله عز وجل سبب طرفه بید الله وطرفه بأیدیکم فتمسکوا به لن تزالوا ولا تضلوا والأصغر عترتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض وسألت لهما ذاک ربی»

حضرت در ادامه می فرمایند:

«فلا تقدموهما لتهلکوا»

از قرآن و اهلبیت جلو نیفتید زیرا هلاک می‌شوید.

«ولا تعلموهما فإنهما أعلم منکم»

به آنها آموزش ندهید، زیرا اعلم از شما هستند.

حضرت در ادامه فرمودند:

«أیها الناس إنی تارک فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعدی»

ای مردم! من در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر آن را اخذ کنید هرگز بعد از من گمراه نمی‌شوید.

 «أمرین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والأرض وعترتی أهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 2، ص 285، باب آل عمران: (103) واعتصموا بحبل الله... ..

ملاحظه کنید رسول گرامی اسلام عبارت‌های مختلف و واژه‌های متعدد به کار بردند تا مردم بهانه نیاورند. اگر مردم معنای «تمسک» را نمی‌فهمند، معنای «أخذ» را که می‌فهمند. اگر «أخذ» را هم نمی‌فهمند عبارت‌های دیگری هست که عرض خواهیم کرد.

همچنین در کتاب «عقد الفرید» اثر «ابن عبد ربه أندلسی» مطلبی در این زمینه آمده است. ایشان هم از قافله عقب نمانده و تعابیر بسیار تندی به کار برده است.

یکی از واژه‌هایی که بعداً باید مورد بررسی قرار دهیم و پیام آن را توضیح دهیم و در بسیاری از کتب اهل سنت آمده است، چنین است:

«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض »

بعد از من به دوران کفر برنگردید. بعضی از شما گردن بعضی دیگر را نزنید.

کسی که ذره‌ای انصاف داشته باشد به حقیقت پی خواهد برد. ان شاءالله بنده روی واژه «فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض» بحث خواهم کرد و از کتب صحاح اهل سنت خواهم آورد.

این مطلب خیلی پیام دارد و خطاب به افرادی است که در عرفه پای صحبت پیغمبر اکرم نشسته‌اند. این گفتار رسول گرامی اسلام در حجة الوداع است و هنوز به غدیر خم هم نرسیده است. حضرت رسول اکرم به صراحت می‌فرماید:

«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض»

این تعبیر اعلان خطر تندی است. اعلان خطر تند دیگری هم هست که در کنار حوض با هم حسابمان را تسویه می‌کنیم. حضرت به صراحت فرمودند که در دنیا هرکاری می‌خواهید انجام دهید آزادید. قرآن کریم می‌فرماید:

(إِنَّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکراً وَ إِمَّا کفُوراً)

ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا کفران کند.

سوره إنسان (76): آیه 3

و:

(لا إِکراهَ فِی الدِّین)

در قبول دین، اکراهی نیست.

سوره بقره (2): آیه 256

و:

(وَ ما أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکیل)

و وظیفه نداری آنها را مجبور (به ایمان) سازی.

سوره انعام (6): آیه 107

و:

(فَإِنَّما عَلَیک الْبَلاغ)

بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است.

سوره آل عمران (3): آیه 20

پیغمبر اکرم به صراحت فرمودند: من هم عوامل هدایت و هم عوامل ضلالت را برای شما گفتم. هرکاری می‌خواهید انجام دهید، اما روزی می‌رسد که با همدیگر تسویه خواهیم کرد. امروز روز عمل هست و فردا روز حساب است. امروز روز عمل هست و حساب و کتابی در کار نیست، اما فردا روز حساب و کتاب است و عملی در کار نیست.

تعبیر دیگر تعبیر «یضرب بعضکم أعناق بعض» هست. این بسیار جمله عجیبی است. حضرت در ادامه می‌فرماید:

«فإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی»

ای مردم! من در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر آن را اخذ کنید هرگز بعد از من گمراه نمی‌شوید.

عقد الفرید، اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت /لبنان - 1420 هـ - 1999 م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 55، باب خطبة رسول الله فی حجة الوداع

مراد از فرمایش رسول گرامی اسلام این بود که اگر این دو یادگار مرا اخذ کنید به کفر برنمی گردید، گمراه نمی‌شوید و جنگ مسلمان کشی راه نمی‌اندازید.

در این صورت در جنگ جمل سی هزار نفر کشته نمی‌شدند و در جنگ صفین صد و ده هزار مسلمان کشته نمی‌شدند و در جنگ نهروان چهار هزار انسان کشته نمی‌شدند.

ما امروزه هم می‌بینیم در میان کشورهای اسلامی مسلمان کشی توسط مسلمانان با تحریک شیاطین بیداد می‌کند.

در کتاب «فتاوی دار الافتاء مصر» جلد 6 صفحه 68 آمده است که رسول اکرم این مطالب را مطرح می‌کند. این همان خطبه‌ای است که حضرت در عرفه خواندند. در اینجا آمده است که رسول اکرم می‌فرماید:

«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض، وإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی»

حضرت در پایان اقرار می‌گیرند و می‌فرمایند:

«ألا هل بلغت»

آیا فهمیدید چه گفتم؟

«اللهم اشهد»

خدایا تو شاهد باش که من همه چیز را گفتم.

فتاوی دار الإفتاء المصریة، المؤلف: دار الإفتاء المصریة، ج 6، ص 68

این قضایا نشان می‌دهد که رسول اکرم تمام رمز و رموز موفقیت و هدایت و جلوگیری از اختلاف را برای مردم روشن کرده است، اما ملاحظه کنید وسوسه چند روز ریاست دنیا و رسیدن به اموال باد آورده چکار کرد!!

امثال آقایان «طلحه» و «زبیر» با سابقه درخشانی که داشتند شاید اصلاً به ذهنشان خطور نمی‌کرد و اگر کسی به آن‌ها می‌گفت صد بار قسم می‌خوردند و انکار می‌کردند که روزی در برابر خلیفه وقت شمشیر بکشند.

نداند به جز ذات پروردگار

که فردا چه بازی کند روزگار

دوستان و عزیزان شیعه و اهل سنت! این‌ها درسی برای ماست. زیاد به اعمال و افکارمان مغرور نباشیم. معلوم نیست فردا شیطان چه دام‌هایی جلوی راه ما پهن کند.

همچنین معلوم نیست دام‌هایی پهن کرده و ما را گرفتار دام کرده و خودمان هم نمی‌دانیم و تصور می‌کنیم که به حق هستیم، حال آنکه باطل هستیم.

(وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعا)

با اینحال گمان می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند!

سوره کهف (18): آیه 104

این روایت‌ها برای ما ملاک است که واقعاً در دام شیاطین افتاده‌ایم یا نیفتاده‌ایم. من هیچکدام از این مطالب را از کتب شیعه نیاوردم، بلکه تمام آنها را با تصحیح سندی از کتب اهل سنت آوردم.

آیا اینها اتمام حجت نیست؟! والله کسانی که عرایض مرا می‌شنوند فردای قیامت پیش خداوند عالم مسئولند. من شهادت می‌دهم که خدایا من گفتم و این افراد شنیدند و عمل نکردند.

گوش شما شهادت می‌دهد که این مطالب را از زبان قزوینی شنیدید. روح و قلب شما شهادت می‌دهد که این حرف‌ها را شنیدید، اما به آن عمل نکردید.

در آن زمان دیگر تأسف‌ها هیچ فایده‌ای ندارد و ندامت‌ها هیچ فایده‌ای ندارد. بیاییم قدری تعصب را کنار بگذاریم. اگر تعصب‌ها و پرده‌هایی که روی چشممان کشیده شده کنار برود، به قدری حقایق روشن است که هیچ شکی در آن نیست.

من نمی‌خواهم به عنوان یک شیعه عرض کنم، بلکه به عنوان یک انسان بی طرف می گویم که قسم به ذات اقدس ربوبی و قسم به عظمت حق که قضیه حقانیت اهلبیت و ولایت امیرالمؤمنین مثل آفتاب بلکه از آفتاب هم روشن‌تر است.

همانطور که ما در روز آفتاب را می‌بینیم و هیچ شک و شبهه‌ای نداریم، اگر کسی منصفانه این روایات را ببیند ولایت امیرالمؤمنین هم همانند روز روشن است.

حال چکار کنیم که خفاش تاب دیدن آفتاب را ندارد و همیشه دوست دارد جهان تاریک باشد، زیرا نمی‌تواند چشمش را باز کند.

همچنین «سیوطی» در کتاب «فتح الکبیر» همین تعبیر را آورده است. آقای «البانی» در کتاب «جامع صغیر سیوطی» و «فتح الکبیر» آورده است:

«أیها النّاسُ قَدْ تَرَکتُ فِیکمْ ما إنْ أخَذْتمْ بِهِ لَنْ تَضلُّوا کتابَ الله وَعِتْرَتِی أهْلَ بَیتِی»

الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، اسم المؤلف: جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی، دار النشر: دار الفکر- بیروت / لبنان - 1423 هـ - 2003 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: یوسف النبهانی، ج 1، ص 465، ح 4992

و:

«أَیهَا النّاسُ قَدْ تَرَکتُ فِیکمْ مَا إنْ أخذتم به لن تضلوا: کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

صحیح وضعیف الجامع الصغیر وزیادته، المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفی: 911 هـ)، مع الکتاب: أحکام محمد ناصر الدین الألبانی، ج 1، ص 4514، ح 4514

همچنین در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة» حدیث 1761 همین روایت را آورده است و می‌نویسد:

«یا أیها الناس! إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا»

ای مردم! من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر به دستورات آنها عمل کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید.

«کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

کتاب خدا و عترت و اهلبیت من.

سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 4، ص 355، ح 1761

دیگر به دنبال چه هستید؟! آقای «بغوی» متوفای 516 هجری که از او به «محی السنة» تعبیر می‌کنند، در کتاب «مصابیح السنة» جلد چهارم صفحه 189 همین خطبه رسول الله در روز عرفه را می‌آورد و می‌نویسد:

«یا أیها الناسُ إنی ترکتُ فیکم ما إنْ أخذْتُم بهِ لن تَضِلُّوا کتابَ اللَّهِ وعِتْرَتی أهلَ بَیتی»

ای مردم! من در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر آن را اخذ کنید هرگز بعد از من گمراه نمی‌شوید؛ کتاب خدا و اهلبیت من.

مصابیح السنة، المؤلف: محیی السنة، أبو محمد الحسین بن مسعود بن محمد بن الفراء البغوی الشافعی (المتوفی: 516 هـ)، تحقیق: الدکتور یوسف عبد الرحمن المرعشلی، محمد سلیم إبراهیم سمارة، جمال حمدی الذهبی، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1407 هـ - 1987 م، ج 4، ص 189، ح 4815

در این زمینه به قدری مصدر هست که اگر بخواهم همه آنها را بیان کنم وقت زیادی می‌طلبد. من یک مورد هم از منابع شیعه نیاوردم، بلکه همگی از منابع اهل سنت و با سندها صحیح است.

در تمامی این منابع آمده است که اگر قرآن و اهلبیت را اخذ کنید هرگز گمراه نمی‌شوید. من از این آقایان می‌پرسم که معنای اخذ به قرآن چیست؟!

آیا به این معناست که قرآن را زیبا چاپ کنیم و روی طاقچه بگذاریم و صبح هنگام بیرون رفتن آن را ببوسیم و بالای سرمان بگذاریم؟! آیا برای این است که قرآن را هنگام مسافرت رفتن عزیزانمان بالای سرشان بگذاریم؟!

آیا قرآن کریم تنها برای این است که شب‌های جمعه بالای قبر امواتمان آن را بخوانیم؟! آیا قرآن کریم برای مرده‌ها نازل شده است یا برای ما زنده‌ها نازل شده است؟!

آیا تنها برای این است که زمان ازدواج فرزندانمان قرآن کریم را مهریه او قرار دهیم؟! آیا این عروس خانم یا آقا داماد اهل نماز و روزه و وجوهات هستند و به قرآن کریم اخذ کردند یا خیر؟! یکی از بیچارگی‌های ما این است که قرآن کریم را بازیچه قرار دادیم!!

ما قرآن کریم را تنها برای اموات قرار دادیم و شب جمعه به نیت پدر و مادرمان سوره یس می‌خوانیم. وقتی که پدر و مادرمان در قید حیات بودند به قرآن کریم اخذ کردند یا نکردند؟! اگر پدر و مادرمان به قرآن کریم اخذ نکردند تنها با خواندن یک سوره یس و ختم قرآن برای آنها کار تمام نمی‌شود.

الحمدلله امروزه در قبرستان‌ها افرادی هستند که پول می‌گیرند و قرآن می‌خوانند. آیا اخذ به قرآن این است؟!!

زنی که حجاب رعایت نکرده و لباس آستین کوتاه و تنگ پوشیده است، وقتی می‌خواهد به مسافرت برود به مادرش می‌گوید که قرآن را بالای سر من بگیر تا از زیر قرآن رد شوم!!

آیا قرآن کریم با برخوردی که با آن داریم خود ما را لعنت نمی‌کند؟! ما اصلاً کاری با دیگر جوامع نداریم، بلکه مواردی که عرض می‌کنم مربوط به جامعه خود ماست.

معمولاً زمانی که می‌خوانم وقتی می‌بینم نوشته‌اند: "یک جلد کلام الله مجید" آن را خط می‌کشم و می گویم که به عنوان مهر یک جلد کلام الله مجید را نمی‌خوانم. بنده به یاد ندارم یک مورد عقد خوانده باشم و "کلام الله مجید" جزو مهریه باشد.

من به عروس و داماد هم می گویم اگر می‌خواهید یک جلد کلام الله مجید را به همدیگر هدیه بدهید به من مربوط نیست. من قرآن کریم را جزو مهریه محسوب نمی‌کنم. اگر بخواهیم روی قرآن کریم قیمت بگذاریم، تمام دنیا را هم بگذاریم قیمت قرآن نیست.

با نهایت تأسف گاهی اوقات هم بعضی آقایان روی قرآن قیمت می‌گذارند و می گویند که این قرآن پنجاه هزار تومان است و این قیمت را به عنوان مهریه قرار می‌دهیم. آیا این مسخره نیست؟! آیا این قرآن را به استهزاء گرفتن نیست؟!

بنابراین در حدود چهل روایت آمده است که رسول اکرم می‌فرماید: اگر به کتاب و اهلبیت اخذ کنید هرگز گمراه نمی‌شوید. اخذ به قرآن کریم به چه معناست؟! اخذ قرآن کریم به معنای عمل کردن به دستورات قرآن کریم است.

وقتی قرآن کریم می‌فرماید نماز بخوانید، روزه بگیرید، زکات بدهید، خمس بدهید، حج بروید، دروغ نگویید، غیبت نکنید، مال مردم را نخورید یا همسایه را اذیت نکنید باید قبول کنیم و این معنایت اخذ به قرآن کریم است.

اخذ به اهلبیت هم همین است. اهلبیت هرچه بفرمایند را باید قبول کنیم. وقتی اهلبیت بفرمایند ما امام معصوم و منصوب از طرف خداوند هستیم باید قبول کنیم.

اگر فرمایش اهلبیت را اخذ نکردیم به این معناست که به حرف پیغمبر اکرم عمل نکردیم. بیان قرآن کریم هم با اهلبیت است. قرآن کریم می‌فرماید:

(أَقِیمُوا الصَّلاة)

نماز را بپا دارید.

سوره بقره (2): آیه 43

اهلبیت می‌فرمایند: نماز صبح دو رکعت است، حمد دارد، توحید دارد، رکوع دارد، سجده دارد. این هم اخذ به اهلبیت است. قرآن کریم کلیات را گفته است، نیامده بگوید که شما نماز صبح را چطور بخوانید یا نماز ظهر را چطور بخوانید.

این باید از کانال اهلبیت به ما برسد، نه از غیر اهلبیت. اگر این مسائل از غیر اهلبیت به ما برسد همین می‌شود.

یکی می‌گوید دستت را به سینه بگذار، دیگری می‌گوید دستت را زیر نافت بگذار، دیگری می‌گوید دستت را زیر شکمت بگذار تا بند شلوارت پایین نیفتد! ما این مسائل را چکار کنیم؟! این‌ها قضایایی است که آقایان خودشان دارند، ما هیچ جسارتی نمی‌خواهیم کنیم.

بنابراین تعبیر «أخذتم به» تعبیر بسیار واضح و روشنی است. حال شاید کلمه «تمسک» قدری نیاز به توضیح داشته باشد، اما کلمه «أخذ» به معنای این است که از قرآن کریم بگیرید و به دستورات قرآن کریم و اهلبیت و ائمه اطهار عمل کنید. من در خدمتتان هستم.

مجری:

بسیار عالی، زیبا، واضح و روشن فرمودید. تعبیر روشن بود و وقتی با این بیان هم همراه می‌شود به نظرم جای هیچ توجیه و بهانه جویی باقی نمی‌ماند، اگر کسی به دنبال حق و حقیقت باشد.

وقت و فرصت در اختیار شما بینندگان عزیز هست. ان شاءالله شنوای پیام‌های شما و تماس‌های شما هستیم. عزیزان پیام‌های متنی را فرستادند به همین سامانه‌ای که زیرنویس شده است و عزیزانی پشت خط هستند.

بخشی از پیام‌های بینندگان برنامه:

یکی از عزیزان سؤال پرسیدند که قصد تشرف به بارگاه حضرت ابا عبدالله الحسین را در اربعین دارند. عزیزان زیادی قصد زیارت دارند که ان شاءالله قبول باشد و نائب الزیاره ما باشید.

ایشان پرسیدند که وقتی می گویند دعا زیر قبه امام حسین مستجاب هست، زیر قبه کجاست؟!

مکان دقیق «قبه» در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) کجاست؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بنده در رابطه با این قضیه عرض کنم که هم در شرح حال امام صادق (علیه السلام) هست و هم در شرح حال امام هادی (علیه السلام) هست که حضرت کسالت پیدا کردند. شخصی را از مدینه فرستادند به کربلا برود و زیر قبه دعا کند.

راوی می‌گوید: موقعی که از شهر بیرون می‌رفتم، یکی از دوستان را دیدم. او از من پرسید: کجا می‌روی؟ گفتم: می‌خواهم به کربلا بروم و برای امام هادی دعا کنم.

دوستم گفت: امام هادی حجت خداست. تو می‌خواهی بروی برای حجت خدا دعا کنی؟! من قدری ناراحت شدم، برگشتم و گفتم: آقاجان! شما حجت خدا هستید. من کجا بروم؟!

حضرت فرمود: خداوند عالم به امام حسین به خاطر شهادت و جانبازی‌اش سه نعمت داده است که به هیچکدام از چهارده معصوم نداده است.

اول اینکه تربت امام حسین را مایه شفا قرار داد. خوردن تربت پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین حرام است، اما خوردن تربت امام حسین (علیه السلام) شفاست.

دوم اینکه ائمه اطهار را از فرزندان امام حسین قرار داد نه امام حسن. سوم اینکه اجابت دعا را تحت قبه قرار داد.

تحت قبه کجاست؟! من بارها عرض کردم که از یکی از اولیاء الهی شنیدم که می‌فرمودند: وقتی بالاسر امام حسین قرار می‌گیرید روبروی قبر «حبیب بن مظاهر» تحت قبه است.

باید طوری بایستید که سینه‌تان کاملاً روبروی قبر «حبیب بن مظاهر» باشد و اگر دست چپتان را دراز کنید به وسط ضریح امام حسین می‌رسد. اینجا تحت قبه است.

قبلاً این مکان دارای مرمرهای قرمز رنگ بود. بنده به یاد دارم زمان صدام که به زیارت امام حسین مشرف شده بودیم تحت قبه با موزائیک قرمز رنگ علامت گذاری شده بود.

بعد از آن به جهت اینکه ازدحام می‌شد و مردم تصور می‌کردند که آنجا تحت قبه هست و تجمع می‌کردند، ظاهراً آن سنگ را برداشتند.

من دوباره تکرار می‌کنم بالای سر بایستید به طوری که سینه‌تان روبروی قبر «حبیب بن مظاهر» باشد به طوری که اگر از دست چپتان ریسمانی کشیده شد دقیقاً برسد به وسط ضریح مطهر حضرت سیدالشهدا. اینجا تحت است.

در اینجا دیگر دعا رد شدنی نیست و امکان ندارد رد شود. خداوند عالم وعده داده است و وعده خداوند هم حق است.

(إِنَّ اللَّهَ لا یخْلِفُ الْمِیعاد)

زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمی‌کند.

سوره آل عمران (3): آیه 9

البته قبلاً هم خانم‌ها در آن مکان بودند و هم آقایان بودند، اما در این چند سال اخیر که مسیر خانم‌ها را اضافه کرده‌اند قرعه به نام آقایان افتاده است و تحت قبه مخصوص آقایان است.

اگر خانم‌ها به نزدیک‌ترین مکان به تحت قبه بیایند و به قصد رجاء دعا کنند، امام حسین رحمة الله الواسعه است. همچنین اگر خانمی همسر یا پسر یا برادرش را همراه دارد می‌تواند از او تقاضا کند که به تحت قبه برود و برای او دعا کند.

مجری:

بسیار عالی و بسیار زیبا. تشکر می‌کنیم از این بیننده عزیز که این سؤال را پرسیدند. ان شاءالله توفیق باشد هرچه زودتر در همین اربعین مشرف شویم و دعای تحت قبه آن دعای مستجاب را دریافت کنیم.

دعا برای تعجیل فرج که گره گشای تمامی مشکلات خواهد بود و نائب الزیاره همه ما هم باشید.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای بهادری از کرج پشت خط هستند. آقای بهادری در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقای مرعشی دو سید بزرگوار.

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما هم سلام عرض می‌کنیم. آقای بهادری خیلی وقت است که ما صدای شما را نشنیدیم. حضرتعالی مطلبی در رابطه با دستگاه‌های صوتی برای ما فرستاده بودید که ما خواندیم و خیلی هم لذت بردیم. اگر این مطلب را از زبان خودتان بشنویم خوب است.

بیننده:

ممنون و سپاسگذارم. حضرت آقا ما از شروع ماه محرم تا پنجم صفر شهادت حضرت رقیه مشغول عزاداری بودیم و سعادت نبود در خدمت شما باشیم. ما هم دلتنگ شما بودیم و امشب قسمت شد که خدمت شما برسیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خواهش می‌کنم.

بیننده:

این مطلب را الآن خدمت شما بگویم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اگر بگویید که خیلی جالب است.

بیننده:

کرجی‌ها می‌دانند که من دهه سوم محرم هر سال مراسم عزاداری دارم تا روز پنجم صفر. مداحان اهلبیت هم محبت دارند و می‌آیند رایگان ذکر مصیبت می‌کنند.

یکی از مداحان به نام حاج کرم که مداح بسیار مخلصی هم هست دستگاه صوتی خریده بود. قضیه متعلق به چند سال پیش است. یک شب به خیمه آمد و به من گفت: من یک دستگاه صوتی خریدم که خارجی است. ببینید این دستگاه ارزش دارد یا خیر.

من رفتم و گفتم: مبارکتان باشد، خیلی زیباست. ایشان آن زمان گفت که من این دستگاه را سه میلیون و اندی خریدم.

این بنده خدا شب در مراسم شرکت کرد و چند بیت شعر هم خواند و ذکر مصیبت انجام دادند و ساعت دوازده شب که می‌خواست ماشینش را روشن کند دید دستگاه صوتی‌اش را برده‌اند.

ایشان نزد من آمد و گفت: دستگاه صوتی‌ام را دزد برد. من تکانی خوردم و گفتم: کجا بردند؟! رفتم و دیدم دستگاه صوتی ایشان را دزد برده است.

من به ایشان گفتم: شما برو و اگر تا فردا دستگاه صوتی شما پیدا نشد من شما را به تهران خیابان جمهوری می‌برم و برایتان یک دستگاه صوتی برمی دارم.

ما این بنده خدا را با امیدی به منزل فرستادیم، اما در درونم خیلی غصه شد. دلم شکست و نصف شب رو به قبله کردم و گفتم: آقاجان، ای قمر بنی هاشم! من کوچک شما هستم. دست شما درد نکند.

من برای شما عزاداری می‌کنم و مردم جمع می‌شوند و این ایام حزن و اندوه است و بسیاری از مراسم‌ها جمع شده است، اما من عده‌ای از افراد را زیر چادر شما جمع می‌کنم و مشغول عزاداری و ذکر مصیبت می‌شوند.

آیا این هم صله است که شما به این مداح و به ما می‌دهید؟! دست شما درد نکند. من چه جوابی به این مداح بدهم؟! چکار کنم؟! من این دستگاه را از خود شما می‌خواهم!!

نماز صبح و زیارت عاشورا را خواندم و قدری خوابیدم و دیدم ساعت 8:30 دقیقه صبح این بنده خدا زنگ زد و گفت: حاج عباس دستگاهم را آوردند و در مغازه‌ام می‌خواهند بفروشند. شاگردم زنگ زده است.

ما به مغازه رفتیم و دیدیم جوانی دستگاه را در مغازه گذاشته است و دو نفر هم سوار ماشین جلوتر منتظر بودند. ما آنها را آوردیم و قدری نصیحت کردیم. ما می‌خواستیم با 110 تماس بگیریم، اما دلم نیامد. ما خیلی با آنها صحبت کردیم. آن جوان عذرخواهی کرد و به گریه افتاد و گفت اشتباه کردم.

من به او گفتم: شما در دستگاه امام حسین شام و نهار می‌خورید، مهمان امام حسین هستید. این کار خوب نیست، عاقبت بخیر نمی‌شوید. این پول‌ها خوردن ندارد، عاقبت به شر می‌شوید.

خلاصه دستگاه را به حاج کردم برگرداندم و گفتم: ارباب عنایت کرد و دستگاه شما برگشت. این مطلبی بود که من در شبکه دو تعریف کردم و شما هم گوش دادید.

حضرت استاد من سؤالی داشتم. در سوره مبارکه اسراء آیه‌ای در مورد شجره ملعونه در قرآن کریم هست که «سعید بن مصیب» هم روایت کرده است که رسول خدا در عالم رؤیا دیدند که بنی امیه و بنی مروان به صورت میمون از منبرش بالا و پایین می‌روند.

سؤال من این است بنی امیه و بنی مروان که نصف عمرشان را در جاهلیت بودند و به دل هم مسلمان نشدند و تنها به زبان مسلمان شدند، چرا اینقدر میان آقایان وهابی عزت پیدا کردند؟!! این افراد روز قیامت چطور می‌خواهند جواب خدا و پیغمبر را بدهند؟!!

من در یکی از شبکه‌ها دیدم یکی از علمای زاهدان چنان دفاع جانانه‌ای از یزید بن معاویه و معاویه می‌کرد که حسین بن علی قیام کرده است. آن‌ها در این خصوص روایتی هم دارند.

محال است روایت از رسول گرامی اسلام باشد که فرموه باشند: اطاعت از کسانی که امیر یا خلیفه می‌شوند بر مردم واجب است، حتی اگر یک عبد حبشی باشد.

روایتی از خلیفه دوم آمده است که اگر یک انسان ناقص و معلوم الحال بر تو امیر شد باید از او طاعت کنی!! این منطق این آقایان است. حضرت استاد وجدانا چنین حکمی را خداوند می‌دهد به یک انسان؟! در این صورت پیغمبر اکرم برای چه به پیامبری مبعوث شدند؟!

رسول گرامی اسلام برای هدایت بشریت و برای رحمانیت و رحیمیت معبوث شدند. حضرت مبعوث شدند تا ما درست زندگی کنیم.

اگر هرکسی اولوالامر ما شود حتی نستجیر بالله اگر کسی همانند یزید بن معاویه باشد، می‌توانیم بگوییم که او جانشین پیغمبر اکرم است و از او اطاعت کنیم؟! این افراد چه منطقی دارند؟!

در کتاب «شرح ابن ابی الحدید» جلد 4 صفحه 63 نقل شده است که معاویه بودجه اختصاصی تشکیل داده بود برای چند مزدور و تابعین که بروند روایت غدیر را از زبان پیغمبر اکرم جعل کنند و بر ضد علی بن أبی طالب بر پیغمبر اکرم دروغ ببندند.

چرا این آقایان خجالت نمی‌کشند؟! چرا دارند از معاویه دفاع می‌کنند؟! چرا دارند از یزید دفاع می‌کنند؟!

در کتاب «کنزالعمال» حدیث 31499 و 31500 روایتی از قول «عمار یاسر» آمده است که رسول خدا می‌گوید: روزی اگر دیدید در شامات به پسر ابوسفیان قدرت دادند، از شام فرار کنید و به مکه پناه ببرید! این روایت را که شیعه نگفته است، بلکه علمای اهل سنت در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند.

همچنین در کتاب «کنزالعمال» حدیث 3649 و 31552 و 31553 و کتاب «تاریخ دمشق» اثر «ابن عساکر» نقل شده است که این روایت صحیح از صد و پنجاه منبع اهل سنت از قول پیغمبر اکرم نقل شده است.

در روایت آمده است که امیرالمؤمنین فرمود: من از طرف رسول خدا مأمور هستم به قتال ناکثین، مارقین و قاسطین. چرا این افراد برای آقایان وهابی اینقدر عزیز واقع شدند؟! آقایان وهابی تمامی بنی امیه و بنی مروان را «رضی الله عنه» خطاب می‌کنند.

معاویه قاتل عایشه است که او را هم «رضی الله عنه» خطاب می‌کنند. قاتل و مقتول با همدیگر به بهشت می‌روند.

«وَ مَنِ اجْتَهَدَ فَأَخْطَأَ فَلَهُ أَجْر»

مفردات ألفاظ القرآن، نویسنده: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محقق / مصحح: داوودی، صفوان عدنان، ص 495، باب صوب

این چه منطقی است؟! والله به خدا مسیحی‌ها به ما می‌خندند، یهودی‌ها به ما می‌خندند!! پس بهشت و جهنم کجاست؟! در این صورت عقل و شعور هم باید پی کار خود برود!!

این افراد از یهود تبعیت می‌کنند، زیرا در تورات نه بهشتی است و نه جهنمی است. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دست شما درد نکند. ما هم به آقایانی که از معاویه دفاع می‌کنند و در بعضی از شبکه‌های وهابی شیطانی بحث می‌کنند، اگر مرد هستند و غیرت دارند بیایند تا با همدیگر مناظره کنیم.

من پنج مورد را اعلام کردم. مورد اول نظر حضرت امیرالمؤمنین و صحابه و بزرگان اهل سنت نسبت به معاویه.

مورد دوم نسب معاویه است. بزرگان نقل می‌کنند که پنج نفر ادعا می‌کردند معاویه فرزند ماست. مورد سوم اسلام و کفر معاویه. مورد چهارم لعن معاویه توسط رسول گرامی اسلام و لعن معاویه توسط بعضی از صحابه. مورد پنجم سب و شتم امیرالمؤمنین توسط معاویه.

من پنج موضوع معین کردم و اعلام کردم که ما هم برای مناظره و هم برای مباهله حاضریم. اگر مرد هستند به میدان بیایند.

ما نه توهین می‌کنیم و نه اجازه توهین می‌دهیم. اگر بخواهند تماس بگیرند و یا حضور پیدا کنند و جسارت کنند، از همین استودیو با اردنگی بیرون می‌اندازیم. ما خودمان هم ملتزم هستیم که توهین نکنیم.

بحث علمی می‌کنیم تا ببینیم که اصلاً معاویه مسلمان شده است یا خیر. شما برای ما این قضیه را ثابت کنید.

همانطور که به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر اکرم و امامت امیرالمؤمنین یقین داریم، همانطور هم یقین داریم که اصلاً معاویه مسلمان نیست.

این تعبیر حضرت امیرالمؤمنین در کتاب «نهج البلاغه» و تعبیر «عمار یاسر» در کتب اهل سنت و دیگران است. یک جانبه حرف زدن در شبکه‌های شیطانی سعودی هنر نیست!

هنر آن است که در برابر یک عالم شیعه بایستید و حرف بزنید، حرفتان را نقد کنند و شما را بشویند و کنار بگذارند تا معلوم شود که شما حرفی برای زدن ندارید.

شما تنها نزد بعضی از افراد معاند به شبکه‌ها شیطانی می‌روید و یک سری حرف‌های بی اساس می‌زنید.

ما این قضیه را اعلام کردیم و در شبکه‌های مجازی هم پخش شده و تا الآن هم هیچکدام به ما جواب ندادند.

مجری:

احسنتم. حال این مطالبه را حضرتعالی هم می‌فرمایید، اما مطالبه اصلی اهل سنت هست. اگر عزیزان بیننده مراجعه کنند می‌توانند ببینند به تفکیک استان‌ها و به تفکیک کشورهایی که راجع به معاویه سرچ کردند و تحقیق کردند.

اکثراً اهل سنت هستند که به دنبال این هستند تا افرادی که دارند این خوراک اعتقادی و معرفتی را برایشان آماده می‌کنند بخواهند جواب بدهند و بخواهند به این شبهاتی که ایجاد شده جواب بدهند.

دعوت از این بالاتر که حضرت استاد اینگونه فرمودند. این‌ها تماماً در اختیارتان هست و اگر مرد میدان هستید و اگر بر حرف‌هایی که تحویل مردم و تحویل جامعه می‌دهید و ذهن جوانان را پر می‌کنید واقعاً اعتقاد دارید، بسم الله! حتماً در خدمتتان خواهیم بود.

تماس بعدی جناب آقای محمدی از اصفهان هستند. آقای محمدی در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام علیکم مجری محترم و سلام خدمت حضرت استاد آیت الله قزوینی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

آقای محمدی در خدمت شما هستیم.

بیننده:

اگر استاد اجازه بدهند من می‌خواستم قدری از درسی که استاد دادند به صورت تمرین و تعریف بگویم. بنده زاده گفت: درسی که در ارتباط با اربعین دادند را بگو. اگر اجازه بدهید بنده سه خط از فرمایشات استاد را به صورت سه دقیقه در رابطه با اربعین دارم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بفرمایید.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم

پرچم سرخ حسین از کعبه جان اربعین

بیرق عشاق و فوج قهرمانان اربعین

ضامن احیای عاشورای سال شصت و یک

هدیه ذبح عظیم عید قربان اربعین

جلوه گاه اکبر و عباس و زینب فاطمه

قاسم و حر و حبیب آن مرزبانان اربعین

یاد آن شش ماهه سردار شهید کربلا

وان سه ساله دخت شاه مهربانان اربعین

ناله شط فرات و دجله نهر علقمه

وعده گاه و کوه طور اهل ایمان اربعین

قلب‌ها را آورد در محضر زین العباد

تا کند مبهوت جمع زورگویان اربعین

پرتو افشان می‌کند نور حدیث منزلت

حجت قاطع برای حق گرایان اربعین

نهضت یادآور روز غدیر یا علی است

آن فروغ دید چشم هر مسلمان اربعین

اربعین این زمان تکرار فتح خیبر است

ضد بخ بخ و تزویر آنان اربعین

پرده انکار از غصب فدک یک سو نهد

تازیانه وا نهد در دست ایشان اربعین

جنبش رسواگر آل امیه تا ابد

روضه نابودساز جهل و طغیان اربعین

حیله نفاسه غاصب نکو شد نقش آب

پاسخی بر ناله شب زنده داران اربعین

گرچه وهابی خودش از سقف حلق آویز کرد

حمد لله می‌کشد آن نابکاران اربعین

کاروان ره می‌برد تا مهدی صاحب زمان

سرنگون سازد جمیع فتنه جویان اربعین

بر خروش آرد جهان برده و تحت ستم

یا حسینا از یمن تا مصر و لبنان اربعین

لرزه بر کاخ سفید اندازد و کوخ ریاض

دشمن آن مشرکان و زشت رویان اربعین

قرن بیست و یک دگر قرن حسین بن علی است

زانکه افزون می‌کند بر جمع یاران اربعین

گرچه ما از اصفهان گفتیم این ابیات را

لندن و پاریس و کابل کلن آلمان اربعین

از ولی عصر آید این ندای اعتصام

سوی حبل الله سالار شهیدان اربعین

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دست شما درد نکند. احسنت، احسنت، احسنت.

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. ما نمی‌دانستیم جناب آقای محمدی هم ماشاءالله شاعر آئینی ولایی بسیار ارزشمندی هستند.

الحمدلله بیننده پروپا قرص برنامه هم هستند و بسیار در تماس‌هایشان از سؤالاتی هم که می‌پرسند معلوم است که در بحث‌های معرفتی هم دستی بر آتش دارند و در شعر هم دیدیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

الحمدلله، الحمدلله.

مجری:

آقای محمدی عزیز از شما تشکر می‌کنیم. فرصت به انتها رسیده است. تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند. حضرت استاد از محضرتان تشکر می‌کنم، بسیار استفاده کردیم.

ان شاءالله که بتوانیم پا در رکاب حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم. تا دیدار آینده خدانگهدار

 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :