نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
واکاوی اجتهاد باطل «ابوبکرة» درباره حضرت علی علیه السلام با تاکید بر روایت صحیح بخاری
کد مطلب: 15309 تاریخ انتشار: 29 آبان 1401 - 19:10 تعداد بازدید: 1675
مقالات » امامت و خلافت
جدید
واکاوی اجتهاد باطل «ابوبکرة» درباره حضرت علی علیه السلام با تاکید بر روایت صحیح بخاری

  

بسم الله الرحمن الرحیم

واکاوی اجتهاد باطل «ابوبکرة» درباره حضرت علی علیه السلام  با تاکید بر روایت صحیح بخاری

1.     بیان مسئله

 صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیثی اهل سنت در طول قرن های گذشته تا کنون است. تاثیر گذاری این اثر حدیثی در حوزه های اعتقادی، فقهی، تاریخی و ...، بر احدی پوشیده نیست. شایسته است احادیث این کتاب از جنبه های متعدد رجالی، دلالی، تاریخی، مورد مطالعه دقیق قرار گیرد.

  یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات مرتبط با صحیح بخاری، رویکردشناسی و واکاوی نوع تعامل آن با اهل بیت علیهم السلام است. این امر از آنجا ارزش بسیاری پیدا می کند که پایه و مبنای فکری برخورد اهل سنت با عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شدت متاثر از روایات موجود در صحیح بخاری است.

توجه به روایت های مرتبط با حضرت علی علیه السلام می تواند پرده از بسیاری از حقایق و ناگفته را روشن کند. یکی از روایت های مهم مرتبط با امیرالمومنین علیه السلام، روایتی است که بخاری در «کتاب الفتن» باب «باب إذا التقى المسلمان بسیفیهما» از زبان ابوبکرة _ از صحابه معروف در نزد اهل سنت_ وارد کرده است:

«6672 - حدثنا عبد الله بن عبد الوهاب حدثنا حماد عن رجل لم یسمه عن الحسن قال: خرجت بسلاحی لیالی الفتنة فاستقبلنی أبو بکرة فقال أین ترید ؟ قلت أرید نصرة ابن عم رسول الله صلى الله علیه و سلم . قال قال رسول الله صلى الله علیه و سلم ( إذا تواجه المسلمان بسیفیهما فکلاهما من أهل النار ) . قیل فهذا القاتل فما بال المقتول ؟ قال ( إنه أراد قتل صاحبه )»

«حماد بن زید از مردی که اسمش را نمی برد از حسن بصری روایت می کند: در شب های فتنه با سلاح خودم از خانه خارج شدم، ابوبکره از من سوال کرد کجا می روی؟ گفتم می خواهم این مرد یعنی پسر عموی رسول الله صلی الله علیه و آله را یاری کنم! او گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی دو گروه از مسلمانان با شمشیر روبروی یکدیگر بایستند، هر دو اهل آتش هستند! به او گفته شد: قاتل وضع او روشن است مقتول چه گناهی کرده است؟ او گفت: زیرا او می خواهد همراه خود را بکشد.»

بخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل، ابوعبدالله، الجامع الصحیح المختصر، ج6، ص: 2594، دار ابن کثیر ، الیمامة – بیروت، الطبعة الثالثة ، 1407 – 1987، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا، عدد الأجزاء : 6

تحلیل و واکاوی حدیث فوق، مستلزم بحث از سند ودلالت آن است که در ادامه دنبال می کنیم:

2.     تحلیل سند روایت:

بر اساس روایت مورد بحث، حماد بن زید روایت را از فردی که از بردن نام او _ بنا به دلائلی_ ابا داشته اشت، از حسن بصری حدیثی از ابوبکرة صحابی روایت می کند که در تحلیل سندی، توجه به این چهار شخصیت کلیدی بایسته است.

2/1. حماد بن زید

  فرد کلیدی اول، حماد بن زید است. حماد از بزرگ ترین ائمه حدیثی نزد اهل سنت است. سفیان ثوری، شعبة بن الحجاج، ابن مدینی، مسدد، ابن مدینی و ده ها نفر از ائمه رجالی و حدیثی از او روایت نقل کرده اند. از او صدها روایت در کتب صحاح و سنن معتبر اهل سنت همانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ترمذی و ... موجود است. در نظر یحیی بن معین هیچ محدثی معتبر تر از حماد نیست!

ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج14، صص:9 الی 10، ، مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، ناشر : مؤسسة الرسالة، طبعة : غیر متوفر، عدد الأجزاء : 23

با همه این تعاریف او ناصبی و عثمانی مذهب بود:

قَالَ مُحَمَّدُ بنُ سَعْدٍ: حَمَّادُ بنُ زَیْدٍ یُکْنَى: أَبَا إِسْمَاعِیْلَ، وَکَانَ عُثْمَانِیاً، وَکَانَ ثِقَةً، ثَبْتاً، حجَّةً، کَثِیْرَ الحَدِیْثِ

محمد بن سعد می گوید حماد بن زید کنیه او ابااسماعیل است. او عثمانی مذهب بود و فردی ثقه و مورد اعتماد و حجة و کثیر الحدیث است.

ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص: 14، مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، ناشر : مؤسسة الرسالة، طبعة : غیر متوفر، عدد الأجزاء : 23

حماد بدون در نظر گرفتن آیات متعدد قرآن  و صدها روایت نبوی _ که دلالت بر افضلیت امیرالمومنین علیه السلام بر همه صحابه می کند_ ، مدعی افضل بودن عثمان بر آن حضرت می شود و ادعا می کند:

«... وقال أبو بکر بن أبی الدنیا عن خالد بن خداش سمعت حماد بن زید یقول لئن قلت إن علیا أفضل من عثمان لقد قلت إن أصحاب رسول الله صلى الله علیه و سلم قد خانوا ... »

خالد بن خداش می گوید از حماد بن زید شنیدم که می گفت: اگر بگویم همانا علی علیه السلام از عثمان افضل است، بی شک گفته ام: همانا اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله قطعا خیانت کرده اند![زیرا کسی را که استحقاق خلافت ندارد و شخص برتر از او است را به عنوان خلیفه انتخاب کرده اند]

ابو الحجاج مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج7، ص: 250، مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولى ، 1400 – 1980، تحقیق : د. بشار عواد معروف، عدد الأجزاء : 35

گویا در ذهن حماد اندیشه برخی از صحابه در مقدم کردن عثمان، برتر از صدها بیان نبوی و آیات متعدد قرآن است که حضرت علی علیه السلام را افضل از همه اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله می داند؛ زیرا از مسلمات قرآن آن است که بر اساس آیه مباهله امیرالمومنین علیه السلام نفس و جان رسول الله صلی الله علیه و آله است. بسیار روشن است که احدی از مردم در فضیلت همانند نفس و جان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیستند.

از مسلمات روایی حدیث منزلت است. بر اساس این روایت، تمام منازل و مقامات هارون نسبت به موسی علیه السلام، برای  حضرت علی علیه السلام نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله ثابت است. پس حضرت علی علیه السلام برادر، وزیر، شریک و خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله است.

حماد بن زید بدون در نظر گرفتن صدها روایت و آیه قرآن، مدعی افضلیت عثمان بر حضرت علی علیه السلام شده است. اما او خود اعتراف ضمنی کرده است که اگر صحابه از روی نادانی، تعصب و کینه های جاهلی، عثمان را بر حضرت علی علیه السلام مقدم کرده باشند، خیانت کرده اند و این حرف عین مدعای مذهب امامیه است.

2/2. «عن رجل لم یسمه» عمرو بن عبید

فرد دوم موجود در روایت کسی است که حماد از بردن نام او بیم داشته است! اما با مراجعه به شروح صحیح بخاری روشن می شود که این فرد، شیخ معتزله بوده است. عینی در عمدة القاری در تبیین سند این روایت، می نویسد:

«... قوله عن رجل قال بعضهم هو عمرو بن عبید شیخ المعتزلة وکان سیىء الضبط ... »

سخن« عن رجل لم یسمه» برخی گفته اند که این فرد مبهم، عمرو بن عبید است. او بزرگ معتزلی ها است که فردی بود که در حفظ حدیث، مناسب نبود!

عینی، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد، عمدة القاری شرح صحیح البخاری،ج 24، ص: 192،  دار إحیاء التراث العربی  بیروت، 25 جلد

در نظر عینی، علاوه بر انحراف و بدعت اعتزال در عمرو بن عبید، او فردی بوده است که از حفظ و ضبط مناسب در تحمل و نقل حدیث برخوردار نبوده است. اما این پایان ماجرا نیست! با مراجعه به مقدمه صحیح مسلم حقایق بیشتری از شخصیت عمرو بن عبید آشکار می شود. مسلم نیشابوری درباره او روایت کرده است:

 «حدثنا الحسن الحلوانی قال حدثنا نعیم بن حماد قال أبو إسحاق إبراهیم بن محمد بن سفیان وحدثنا محمد بن یحیى قال حدثنا نعیم بن حماد حدثنا أبو داود الطیالسی عن شعبة عن یونس بن عبید قال کان عمرو بن عبید یکذب فی الحدیث»

«... شعبه از یونس بن عبید روایت می کند که عمرو بن عبید در حدیث گفتن دروغ می گفت!»

قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج1، ص: 12، دار إحیاء التراث العربی  بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، عدد الأجزاء : 5

بر اساس سند فوق، عمرو بن عبید، علاوه بر بدعت گذار بودن و نداشتن حفظ مناسب برای تحمل و نقل حدیث، دروغگو در حدیث نیز بوده است! اینجا است که پرده از تدلیس و مبهم ذکر کردن نام او توسط حماد بن زید روشن می شود. او نمی خواسته مخاطب بداند که راوی حدیث مرتبط با حضرت علی علیه السلام فردی دروغگو، سیء الحفظ و بدعت گذار است!

2/3. حسن بصری

حسن بصری از بزرگ ترین تابعین نزد اهل سنت است.  در دیدگاه ذهبی، او سید و سرور زمان خود از حیث علم و عمل است.

بر اساس روایت مورد بحث در صحیح بخاری او از ابوبکرة مستقیما روایت نقل کرده است این در حالی است که بنا به گفته یحیی بن معین _ یکی از بزرگ ترین علمای رجالی اهل سنت- او هیچ سماعی از ابوبکرة نداشته است:

وَقَدْ رَوَى بِالإِرسَالِ عَنْ طَائِفَةٍ: کَعَلِیٍّ، وَأُمِّ سَلَمَةَ، وَلَمْ یَسْمَعْ مِنْهُمَا، وَلاَ مِنْ أَبِی مُوْسَى، وَلاَ مِنِ ابْنِ سَرِیْعٍ، وَلاَ مِنْ عَبْدِ اللهِ بنِ عَمْرٍو، وَلاَ مِنْ عَمْرِو بنِ تَغْلِبٍ، وَلاَ مِنْ عِمْرَانَ، وَلاَ مِنْ أَبِی بَرْزَةَ، وَلاَ مِنْ أُسَامَةَ بنِ زَیْدٍ، وَلاَ مِنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، وَلاَ مِنْ عُقْبَةَ بنِ عَامِرٍ، وَلاَ مِنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ، وَلاَ مِنْ أَبِی بَکْرَةَ، وَلاَ مِنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، وَلاَ مِنْ جَابِرٍ، وَلاَ مِنْ أَبِی سَعِیْدٍ. قَالَهُ: یَحْیَى بنُ مَعِیْنٍ.

حسن بصری از گروهی همانند حضرت علی علیه السلام و ام سلمة روایت مرسلا نقل کرده است در حالی که از آنها سماعی نداشته است همچنین از ابو موسی اشعری، ابن سریع، عبدالله بن عمر و .... و از ابوبکرة و جابر و بی سعید سماعی نداشته است این مطلب را یحیی بن معین گفته است.

ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج8، ص: 137، مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، ناشر : مؤسسة الرسالة، طبعة : غیر متوفر، عدد الأجزاء : 23

نتیجه آنکه از حیث سندی روایت مورد بحث در صحیح بخاری، مرسل است و حسن بصری هیچ گاه سماعی از ابوبکره _ یکی از صحابه_ نداشته است. این امر باعث می شود ارزش روایت از دیدگاه متخصصین رجال کاسته شود.

با وجود آنکه حسن بصری فرد ثقه، مورد اعتماد، عالم و فقیه در نزد اهل سنت است و بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و دیگران از او در معتبرترین کتب حدیثی خود روایت نقل کرده اند، باید دانست که او دیدگاه منفی نسبت به امیرالمومنین علیه السلام داشته است. مبرد _ از علمای بزرگ اهل سنت_ روایت می نویسد:

فأما أبو سعید الحسن البصری فإنه کان ینکر الحکومة، ولا یرى رأیهم وکان إذا جلس فتمکن فی مجلسه ذکر عثمان فترحم علیه ثلاثاً، ولعن قتلته ثلاثاً، ویقول: لو لم نلعنهم للعنا، ثم یذکر علیاً فیقول: لم یزل أمیر المؤمنین علی رحمه الله یتعرفه النصر، ویساعده الظفر، حتى حکم، فلم تحکم والحق معک! ألا تمضی قدماً، لا أبالک، وأنت على الحق!

قال أبو العباس: وهذه کلمة فیها جفاء، والعرب تستعملها عند الحث على أخذ الحق والإغراء، وربما استعملتها الجفاة من الأعراب عند المسألة والطلب، فیقول القائل للأمیر والخلیفة: انظر فی أمر رعیتک لا أبالک!

ابوسعید حسن بصری او کسی است که منکر حکمیت بود ولی اعتقاد خوارج را نداشت. حسن بصری وقتی در مجلس می نشست و قرار می گرفت وقتی سخن از عثمان می شد، بر او سه بار رحمت می فرستاد و بر قاتلانش سه بار نفرین و لعنت! و در توجیه کارش می گفت: اگر ما قاتلین عثمان را لعنت نکنیم، خود ملعون و نفرین شده خواهیم بود! حسن بصری از علی علیه السلام را یاد می کرد و می گفت: امیرالمومنین علی که خدا او را رحمت کند دائما در میادین پیروز بود و نصرت شامل حال او میشد تا اینکه تن به حکمیت داد! آخر چرا وقتی حق با تو بود تن به حکمیت دادی؟ این چه اقدامی بود که مرتکب شدی ای بی پدر در حالی که تو بر حق بودی!

ابوالعباس می گوید: این عبارت حسن بصری جفا و ستم در حق امیرالمومنین علیه السلام است. عرب این صیغه « لا ابا لک» را گاهی برای تشویق و  فریب دادن استفاده می کند و گاهی هم این صیغه را افراد ستم پیشه از اعراب برای خواستن و طلب کردن امری استفاده می کنند مثلا کسی به امیر یا خلیفه بگوید: در کار رعیت خود بنگر ای بی پدر!

مبرد، ابوالعباس محمد بن یزید، الکامل فی اللغة والأدب، ج3، ص: 159،  المحقق : محمد أبو الفضل إبراهیم، دار الفکر العربی – القاهرة، الطبعة : الطبعة الثالثة 1417 هـ - 1997 م

بر اساس مدرک فوق، حسن بصری خود را عالم تر از امیرالمومنین علیه السلام می دانسته و با بدترین جسارت به ایشان آن حضرت را تخطئه و توبیخ می کرده است.

علامه مجلسی از احتجاج روایتی را نقل می کند که پرده از افکار ناصواب حسن بصری می گشاید:

«2- ج، الإحتجاج عَنْ أَبِی یَحْیَى الْوَاسِطِیِّ قَالَ: لَمَّا افْتَتَحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْبَصْرَةَ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَیْهِ وَ فِیهِمُ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ وَ مَعَهُ أَلْوَاحٌ فَکَانَ کُلَّمَا لَفَظَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِکَلِمَةٍ کَتَبَهَا فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِأَعْلَى صَوْتِهِ مَا تَصْنَعُ قَالَ نَکْتُبُ آثَارَکُمْ لِنُحَدِّثَ بِهَا بَعْدَکُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَمَا إِنَّ لِکُلِ‏ قَوْمٍ‏ سَامِرِیّاً وَ هَذَا سَامِرِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا أَنَّهُ لَا یَقُولُ‏ لا مِساسَ‏ وَ لَکِنَّهُ یَقُولُ لَا قِتَالَ‏»

ابی یحیی واسطی روایت می کند وقتی حضرت علی علیه السلام بصره را فتح کرد مردم نزد او گرد آمدند که در میان آنها حسن بصری هم بود و در نزدش لوح ها و کاغذی بود که هر کلامی که امیرالمومنین علیه السلام می گفت را می نوشت. آن حضرت به او با صدای بلند گفت: چه می کنی؟ او گفت: آثار و کلمات شما را می نویسم تا برای نسل های بعد از شما حدیث کنم! امیرالمومنین علیه السلام به او گفت آگاه باشد که برای هر قومی سامری است و سامری این امت این فرد یعنی حسن بصری است تفاوت این فرد با سامری این است که سامری می گفت از من دور شوید ولی این فرد می گوید جنگ نکنید!

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏42 ؛ ص141،- بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

سامری در ادبیات قرآن و روایات نماد انسان حیله گر و منافق است. علاوه بر این او به صراحت و با گستاخی تمام، مشروعیت جنگ های حضرت علی علیه السلام در کشتن سگ های جهنم یعنی خوارج را انکار می کرد تا جایی که مبتلا به نفرین آن حضرت نیز شد! علامه مجلسی در بحار روایت می کند:

«33- یج، الخرائج و الجرائح رُوِیَ‏ أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام أَتَى الْحَسَنَ الْبَصْرِیَّ یَتَوَضَّأُ فِی سَاقِیَةٍ فَقَالَ أَسْبِغْ طَهُورَکَ یَا لَفْتَى قَالَ لَقَدْ قَتَلْتَ‏ بِالْأَمْسِ‏ رِجَالًا کَانُوا یُسْبِغُونَ الْوُضُوءَ قَالَ وَ إِنَّکَ لَحَزِینٌ عَلَیْهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَأَطَالَ اللَّهُ حُزْنَکَ قَالَ أَیُّوبُ السِّجِسْتَانِیُّ فَمَا رَأَیْنَا الْحَسَنَ قَطُّ إِلَّا حَزِیناً کَأَنَّهُ یَرْجِعُ عَنْ دَفْنِ حَمِیمٍ أَوْ خَرْبَنْدَجٌ ضَلَّ حِمَارُه‏»

خرائج روایت می کند که علی علیه السلام نزد حسن بصری آمد در حالی که کنار جوی آبی وضو می گرفت.  آن حضرت به حسن بصری گفت: ای جوان وضویت را کامل بگیر [یعنی دست هایت را کامل بشور]/ حسن بصری در جواب گفت: تو دیروز مردانی را کشتی که وضوی شان کامل بود و آب را به اعضای خود خوب می رساندند! حضرت علی علیه السلام گفت: آیا برای کشته ها ناراحت هستی؟ حسن گفت: بله! آن حضرت گفت: خداوند ناراحتی و غم تو را طول دهد. ایوب سجستانی از شاگردان حسن بصری می گوید: هیچ گاه ما حسن را ندیدیم مگر اینکه بسیار غمگین بود گویا ازدفن دوست صمیمی خود برگشته یا همانند مالک الاغی که حیوانش را گم کرده باشد بود!

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏41 ؛ ص302، بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

حسن بصری در دیگاه ائمه یکی از ائمه گمراهی هم ردیف ابوحنیفه است. مرحوم کلینی در کافی روایت می کند:

«... أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ کُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لَأَقْرَرْتُ أَنَّکُمْ أَصْحَابِی هَذَا أَبُو حَنِیفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِیُ‏ لَهُ‏ أَصْحَابٌ‏ وَ أَنَا امْرُؤٌ مِنْ قُرَیْشٍ قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص...»

امام صادق علیه السلام خطاب به برخی از شیعیان: به خدا قسم اگر شما به دستور هایی که می دهم عمل کنید، تایید می کند شما اصحاب من هستید. این ابوحنیفه و یاران او را بنگرید این حسن بصری را بنگرید که یارانی دارد! در حالی که من [بخلاف آنها] از قریش هستم و از فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله...»

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) ج‏2 ؛ ص223، - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

حسن بصری در مقابل فقه اهل بیت علیهم السلام خود را مدعی می دانست و از روی نادانی و دروغ فتوا نیز صادر می کرد. مرحوم کلینی روایت می کند:

2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام حَدِیثٌ بَلَغَنِی عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ فَإِنْ کَانَ حَقّاً فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ بَلَغَنِی أَنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِیَّ کَانَ یَقُولُ لَوْ غَلَى دِمَاغُهُ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ مَا اسْتَظَلَّ بِحَائِطِ صَیْرَفِیٍّ وَ لَوْ تَفَرَّثَ کَبِدُهُ‏ عَطَشاً لَمْ یَسْتَسْقِ مِنْ دَارِ صَیْرَفِیٍّ مَاءً وَ هُوَ عَمَلِی وَ تِجَارَتِی وَ فِیهِ نَبَتَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ مِنْهُ حَجِّی وَ عُمْرَتِی فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ کَذَبَ‏ الْحَسَنُ‏ خُذْ سَوَاءً وَ أَعْطِ سَوَاءً فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَدَعْ مَا بِیَدِکَ وَ انْهَضْ إِلَى الصَّلَاةِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ کَانُوا صَیَارِفَة

سدیر صیرفی روایت می کند: به امام صادق علیه السلام گفتم که سخنی از حسن بصری به من رسیده است که اگر صحیح باشد پس کار ما تمام است(آیه استرجاع برای مصیبت بزرگ) امام علیه السلام فرمود: آن مطلب چیست؟ سدیر گفت: به من از حسن بصری رسیده است که اگر مغزم از آتش گرمای آفتاب آب شود ، هیچ گاه زیر سایه دیوار یک کسی شغل او صرافی است نمی روم! اگر جگر من از شدت تشنگی تکه تکه شود هیچ گاه از خانه یک صرافی آب نمی خورم! این در حالی است که شغل من(سدیر) صرافی است و با آن تجارت می کنم و گوشت و خون و عمره من از درآمد این شغل است! سدیر بعد از گفتن این مطلب نشست! امام علیه السلام فرمود: حسن بصری دروغ می گوید! در معامله و صرافی خود، هر اندازه که طلا و نقره گرفتی، به همان میزان بفروش(به زیاده معامله نکن)و در وقت نماز کارت را رها کن و به نماز بپرداز! آیا تو نمی دانی که شغل اصحاب کهف صرافی بوده است؟

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - ج‏5 ؛ ص113،  تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

با در نظر گرفتن این ادله روشن می شود که حسن بصری از دشمنان و از معاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است.

2/4. ابوبکرة

یکی از صحابه جنجالی در نزد اهل سنت، ابوبکرة است. او ساکن بصره شد و از فقها و علمای صحابه محسوب می شود. مادر او سمیة، مادر زیاد بن ابیه است که داستان زنازادگی زیاد بر کسی پوشید نیست. ذهبی می گوید:

«... سَکَنَ البَصْرَةَ، وَکَانَ مِنْ فُقَهَاءِ الصَّحَابَةِ، وَوَفَدَ عَلَى مُعَاوِیَةَ. وَأُمُّهُ: سُمَیَّةُ، فَهُوَ أَخُو زِیَادِ بنِ أَبِیْهِ لأُمِّهِ...»

ابوبکرة ساکن بصره شد او از فقهای صحابه است و با معاویه رفت و آمد داشت. مادرش سمیة بود او برادر امی زیاد بن ابیه بود.

ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج5، ص:1، مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، ناشر : مؤسسة الرسالة، طبعة : غیر متوفر، عدد الأجزاء : 23

ابوبکرة از مهره های فرهنگی حکومت بنی امیه است که از هیچ فرصتی برای تخریب وجهه و سیاست های امیرالمومنین علیه السلام نمی گذشت. نعیم بن حماد در این باره روایت می کند:

 459 - حدثنا بقیة بن الولید عن سلیمان الأنصاری عن الحسن  عن الأحنف بن قیس قال بایعت علی بن أبی طالب رضى الله عنه قال فرآنی أبو بکرة وأنا متقلد سیفا فقال ما هذا یا ابن أخی قلت بایعت علیا قال لا تفعل یابن أخی فإن القوم یقتتلون على الدنیا وإنما أخذوها بغیر مشورة قلت فأم المؤمنین؟ قال امرأة ضعیفة سمعت رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول لا یفلح قوم یلی أمرهم امرأة

احنف بن قیس روایت می کند: با حضرت علی علیه السلام بیعت کردم ابوبکره مرا در حالی که شمشیر حمایل کرده بودم دید و گفت: این چه وضعیتی است؟ گفتم با علی علیه السلام بیعت کرده ام! گفت: بیعت و همراهی با او نکن ای پسر برادرم! زیرا این جماعت بر سر دنیا با یکدیگر قتال می کنند و حکومت و خلافت را بدون مشورت به دست گرفته اند. گفتم: پس ام المومنین عائشه چه؟ گفت: او زن ضعیفی است. از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که می گفت: مردمی که زنی بر آنها ولایت یابد، رستگار نمی شوند.

المروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج1، ص: 174، مکتبة التوحید، القاهرة، الطبعة الأولى ، 1412، تحقیق : سمیر أمین الزهیری، عدد الأجزاء : 2

بر اساس روایت فوق، ابوبکرة مشروعیت جنگ های حضرت علی علیه السلام را با وجود روایت های متعدد و فروان _که در ادامه به برخی اشاره می شود_ زیر سوال برده است. از نظر او تمام صحابه درگیر در فتنه جمل برای رسیدن به دنیا با یکدیگر منازعه و جنگ کرده اند. از نظر ابوبکرة عائشه زنی ضعیف بوده و همه کسانی که در سپاه او بودند در آخرت رستگار نخواهند شد. این یعنی صحابه ای همانند طلحة، زبیر و ... هیچ رستگاری در قیامت نخواهند دید!

با مراجعه به شرح حال ابوبکرة در کتاب سیر اعلام النبلاء ذهبی روشن شده که او عبارت دال بر ضعیف بودن عائشه و عدم رستگاری افراد حاضر در سپاه او را سانسور کرده است:

بَقِیَّةُ: عَنْ سُلَیْمَانَ الأَنْصَارِیِّ، عَنِ الحَسَنِ، عَنِ الأَحْنَفِ، قَالَ:بَایَعْتُ عَلِیّاً  -رَضِیَ اللهُ عَنْهُ - فَرَآنِی أَبُو بَکْرَةَ وَأَنَا مُتَقَلِّدٌ السَّیْفَ، فَقَالَ: مَا هَذَا یَا ابْنَ أَخِی؟ قُلْتُ: بَایَعْتُ عَلِیّاً. قَالَ: لاَ تَفْعَلْ، إِنَّهُم یَقْتَتِلُوْنَ عَلَى الدُّنْیَا؛ وَإِنَّمَا أَخَذُوْهَا بِغَیْرِ مَشُوْرَةٍ.

احنف بن قیس روایت می کند: با حضرت علی علیه السلام بیعت کردم ابوبکره مرا در حالی که شمشیر حمایل کرده بودم دید و گفت: این چه وضعیتی است؟ گفتم با علی علیه السلام بیعت کرده ام! گفت: بیعت و همراهی با او نکن ای پسر برادرم! زیرا این جماعت بر سر دنیا با یکدیگر قتال می کنند و حکومت و خلافت را بدون مشورت به دست گرفته اند.

ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج5، ص:3، مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، ناشر : مؤسسة الرسالة، طبعة : غیر متوفر، عدد الأجزاء : 23

نکته جالب توجه این است که ذهبی عبارت انتقادی ابوبکره نسبت به مشروعیت جنگ های امیرالمومنین علیه السلام را ذکر کرده و هیچ ایرادی نیز بر آن وارد نکرده است ولی ادامه روایت که طعن بر عائشه و اصحاب جمل است را حذف و تحریف نموده است.

جمع بندی:

روایت مورد بحث، سه نفر از دشمنان اهل بیت یعنی حسن بصری، حماد بن زید و ابوبکرة در سند و متن آن است. بعلاوه یک راوی دیگر یعنی عمرو بن عبید، فردی کذاب و دروغگو است! بخاری در صحیح خود که علمای اهل سنت همه روایات آن را معتبر می دانند از چنین افرادی درباره امیرالمومنین علیه السلام و جنگ هایش روایت نقل کرده است. در ادامه با تحلیل دلالی روایت روشن می شود که ثمره روایت از نواصب و دشمنان اهل بیت علیهم السلام، جهنمی تلقی کردن امیرالمومنین علیه السلام است.

3.     تحلیل دلالت روایت:

این قسمت شامل بحث از تطیبق مفاد روایت مورد بحث بر حضرت علی علیه السلام، واکاوی روایت از منظر روایت عترت علیهم السلام و تاثیرگذاری اندیشه های ابوبکرة در میان علمای اهل سنت است.

3/1. تطبیق امیرالمومنین علیه السلام بر مفاد حدیث دال بر جهنمی بودن قاتل و مقتول

بر اساس روایت مورد بحث در صحیح بخاری از دیدگاه ابوبکرة حضرت علی علیه السلام مصداق روایت نبوی«إذا تواجه المسلمان بسیفیهما فکلاهما من أهل النار» است. زیرا بر اساس این فراز، هر گاه دو مسلمان با یکدیگر منازعه و جنگ کنند، قاتل و مقتول هر دو در جهنم هستند. ابوبکرة این روایت را به جنگ های صورت گرفته میان حضرت علی علیه السلام و عائشه تطبیق داده است و تلاش نموده با استناد به این روایت از نصرت حضرت توسط حسن بصری ممانعت به عمل آورد.

نتیجه سخن آنکه از دیدگاه و اجتهاد ابوبکرة، حضرت علی علیه السلام مصداق بارز و قطعی حدیث نبوی است که اگر کسی را بکشد جهنمی است و اگر کسی نیز او را به قتل برساند نیز اهل آتش است. این اجتهاد ابوبکرة خلاف نصوص قطعی و صحیحی نبوی است که دلالت بر مشروعیت جنگ های امیرالمومنین علیه السلام دارد.  زیرا یکی از مهم ترین معجزات رسول الله صلی الله علیه و آله، غیب گویی ظهور گروه های سه گانه منحرف از اسلام است. آن حضرت با نام بردن از قاسطین و مارقین و ناکثین، به حضرت علی علیه السلام دستور مقابله و جنگ با این سه گروه را می دهد. حاکم نیشابوری روایت می کند:

 «4675 - حدثنا أبو بکر بن بالویه ثنا محمد بن یونس القرشی ثنا عبد العزیز بن الخطاب ثنا علی بن أبی فاطمة عن الأصبغ بن نباتة عن أبی أیوب الأنصاری رضی الله عنه قال : سمعت النبی صلى الله علیه و سلم یقول لعلی بن أبی طالب : تقاتل الناکثین و القاسطین و المارقین بالطرقات و النهروانات و بالشعفات قال أبو أیوب : قلت: یا رسول الله مع من نقاتل هؤلاء الأقوام قال : مع علی بن أبی طالب علیه السلام».

اصبغ بن نباته از ابوایوب انصاری روایت می کند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به علی بن ابی طالب علیهما السلام می فرمود: «تو با ناکثین، مارقین و قاسطین در طرقات و نهروانات و شعفات نبرد می کنی»! ابو ایوب گفته است: عرض کردم: «یا رسول الله صلی الله علیه و آله ما با چه کسی، با آن اقوام [قاسطین و ...] خواهیم جنگید؟».  فرمود: «با علی بن ابی طالب علیه السلام».

حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله أبو عبدالله، المستدرک على الصحیحین،ج3، ص 150، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411 – 1990، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، 4جلد، به همراه: تعلیقات الذهبی فی التلخیص.

طبرانی نیز از ابوایوب انصاری_از بزرگ ترین اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله_ روایت می کند:

حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ إِسْحَاقَ التُّسْتَرِیُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ الْجَرْجَرَائِیُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِیرَةَ، عَنْ أَبِی صَادِقٍ، عَنْ مِحْنَفِ بْنِ سُلَیْمٍ، قَالَ: أَتَیْنَا أَبَا أَیُّوبَ الأَنْصَارِیَّ وَهُوَ یَعْلِفُ خَیْلا لَهُ بِصَنْعَاءَ، فَقُلْنَا عِنْدَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: أَبَا أَیُّوبَ قَاتَلْتُ الْمُشْرِکِینَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ جِئْتَ تُقَاتِلُ الْمُسْلِمِینَ، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) " أَمَرَنِی بِقِتَالِ ثَلاثَةٍ النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، وَالْمَارِقِینَ "، فَقَدْ قَاتَلْتُ النَّاکِثِینَ، وَقَاتَلْتُ الْقَاسِطِینَ، وَأَنَا مُقَاتِلٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ الْمَارِقِینَ بِالشُّعُفَاتِ بِالطُّرُقَاتِ بِالنَّهْرَاواتِ، وَمَا أَدْرِی مَا هُمْ.

در صنعاء یمن به دیدار ابو ایوب انصارى رفتیم و این در حالى بود که اسبان خود را علف مى‏داد. به او گفتیم: اى ابا ایّوب! همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به نبرد با مشرکان پرداختى، (چطور شده) اینکه با مسلمانان مى‏جنگى؟! ابو ایوب در پاسخ گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به من دستور داده با سه گروه: ناکثان و قاسطان و مارقان، نبرد کنم. بنا به فرمان آن حضرت با ناکثان و قاسطان نبرد کردم و از خدا مى‏خواهم با مارقان که در زیر نخلستان‌ها و نهرها به سر مى‏برند، نبرد کنم و اکنون نمى‏دانم آنان در کجا هستند.

الطبرانی،  ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج 4، ص172، ح4049 ، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نیز از ابوسعید خدری روایت مشابه روایت قبلی نقل می کند:

أَنْبَأَنَا أَرْسلانُ بْنُ بعانَ الصُّوفِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو الْفَضْلِ أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ أَبِی سَعِیدٍ الْمِیهَنِیُّ، أَنْبَأَنَا أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ خَلَفٍ الشِّیرَازِیُّ، أَنْبَأَنَا الْحَاکِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ، أَنْبَأَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ دُحَیْمٍ الشَّیْبَانِیُّ، حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَکَمِ الْحِیرِیُّ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبَانٍ، حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الأَزْدِیُّ، عَنْ أَبِی هَارُونَ الْعَبْدِیِّ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ، فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمَرْتَنَا بِقِتَالِ هَؤُلاءِ فَمَعْ مَنْ؟ فَقَالَ: " مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، مَعَهُ یُقْتَلُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ ".

از ابوسعید خدری نقل شده است که رسول خدا به ما دستور داد تا با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگیم، سؤال کردیم: ای رسول خدا ! به ما دستور دادی که با این‌ها بجنگیم، در رکاب چه کسی باشیم ؟ فرمود: در رکاب علی بن أبی‌طالب علیه السلام باشید، عمار نیز در رکاب او خواهد بود.

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص471 ، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

علاوه بر روایت فوق ابوسعید خدری روایتی دیگر نقل می کند که صراحت در مشروعیت و مطالبق با قرآن بودن جنگ های حضرت علی علیه السلام می کند:

«11790 - حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا حسین بن محمد ثنا فطر عن إسماعیل بن رجاء الزبیدی عن أبیه قال سمعت أبا سعید الخدری یقول : کنا جلوسا ننتظر رسول الله صلى الله علیه و سلم فخرج علینا من بعض بیوت نسائه قال فقمنا معه فانقطعت نعله فتخلف علیها علی یخصفها فمضى رسول الله صلى الله علیه و سلم ومضینا معه ثم قام ینتظره وقمنا معه فقال ان منکم من یقاتل على تأویل هذا القرآن کما قاتلت على تنزیله فاستشرفنا وفینا أبو بکر وعمر فقال لا ولکنه خاصف النعل قال فجئنا نبشره قال وکأنه قد سمعه.  تعلیق شعیب الأرنؤوط : حدیث صحیح , وهذا إسناد حسن , رجاله ثقات رجال الصحیح غیر فطر»

«ابو سعید خدری انصاری می گوید: ما گروهی از اصحاب نشسته بودم و منتظر پیامبرصلی الله علیه و آله بودیم  که نزد ما بیاید کفش او پاره شد. علی علیه السلام ایستاد و تا کفش را وصله بزند. رسول خدا کمی راه رفت و گفت: همانا از شما کسی است که بر تاویل و حقیقت قرآن جنگ می کند همانطور که من بر تنزیل آن جنگ کردم. صحاب که بین آنها ابوبکر و عمر نیز بودند، با حساسیت نگریستند! ابوبکر گفت: آن شخص من هستم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله خیر. عمر گفت: من هستم؟ رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: خیر. نبی خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « لا ، وَلکِن خاصِف  النَعلِ » - یعنی عَلیّا علیه السلام – هیچ کدام از شما نیستید! او وصله کننده کفش _یعنی علی علیه السلام است. ابوسعید می گوید ما سراغ مولا علی علیه السلام رفتیم تا به او بشارت این فضیلت بزرگ را بدهیم اما گویا او قبلا این مطلب را می دانست.

الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله ، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج3، ص 82،  الناشر: مؤسسة قرطبة،  القاهرة، عدد الأجزاء: 6، الأحادیث مذیلة بأحکام شعیب الأرنؤوط علیها

علاوه بر روایت های ابوایوب انصاری و ابوسعید خدری، عبدالله بن عباس نیز راوی روایت فوق است:

 «10054 - حدثنا الهیثم بن خالد الدوری ثنا محمد بن عبید المحاربی ثنا الولید بن حماد عن أبی عبد الرحمن الحارثی عن إبراهیم عن علقمة عن عبد الله قال : أمر علی بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین»

«عبدالله بن عباس روایت می کند که امیرالمومنین علی علیه السلام به جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین دستور داده شده بود».

طبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب، المعجم الکبیر، ج10، ص 91، ناشر: مکتبة العلوم والحکم، الموصل، چاپ اول، 1404 – 1983، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، 20 جلد

با توجه به روایت های فوق از صحابی بزرگی همانند عبدالله بن عباس، ابوسعید خدری، ابوایوب انصاری می توان اینگونه تحلیل کرد:

اولا: تمام جنگ هایی که حضرت علی علیه السلام بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام داده است در راستای تحقق تاویل قرآن است. پیداست هر حرکت و جنگی که برای تحقق آرمان های قرآنی صورت گیرد، کاملا الهی و مورد تایید اسلام است. ناگفته پیدا است که یکی از مهم ترین جنگ های حضرت علی علیه السلام جنگ جمل است.

ثانیا: بر اساس روایات فوق، دشمنی سردمداران جمل با حضرت علی علیه السلام و جنگ با او، دشمنی با قرآن و حقایق آن است. بنابراین آنها در ردیف فرعون ها و نمرود ها و ابلیس ها قرار می گیرند.

ثالثا: همه مسلمانان_ همانند ابوایوب که وظیفه او از سوی رسول الله صلی الله علیه و آله صراحتا اعلام شد_ وظیفه داشتند در رکاب حضرت علی علیه السلام بر علیه اهل جمل و دیگر دشمنان حضرت، جنگ کنند. هر کس از این دستور قرآنی و نبوی تخلف کند، بر خلاف حق، قرآن و سنت قطعی نبوی رفتار نموده است.

رابعا: اجتهاد ابوبکرة هیچ ارزشی ندارد. اجتهاد او شیطانی و مقابل نصوص قطعی نبوی است. همین اجتهاد های باطل باعث شد بسیاری از مسلمانان نسبت به شرکت در جهاد بر علیه فتنه اهل جمل و اهل صفین و نهروان به تردید افتند.

3/2. بررسی روایت از منظر بیان اهل بیت علیهم السلام

یکی از ویژگی های فقه و احادیث اهل بیت علیهم السلام جنبه حکومت و تفسیری بودن آن نسبت به انحرافات و کجی های صحابه است. کسی که اندک آشنایی با معارف ائمه علیهم السلام داشته باشد به این حقیقت اعتراف می کند که در موارد بسیار متعددی حضرات اشتباه ها، کج فهمی ها، دروغ ها و انحرافات اعتقادی صحابه را بیان می کردند. مراجعه به روایات عترت علیهم السلام نشان می دهد که روایت مورد بحث دارای قیود و شروطی است که معنای آن را از اساس تغییر می دهد. شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه از زید بن علی از پدرانش علیهم السلام روایت می کند:

67- بَابُ تَحْرِیمِ قِتَالِ الْمُسْلِمِینَ عَلَى غَیْرِ سُنَّةٍ: 20184- 1- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ‏ بِسَیْفِهِمَا عَلَى غَیْرِ سُنَّةٍ فَالْقَاتِلُ وَ الْمَقْتُولُ فِی النَّارِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الْقَاتِلُ فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ قَالَ لِأَنَّهُ أَرَادَ قَتْلًا.

زید بن علی از پدرانش علیهم السلام روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: هر گاه دو مسلمان با شمشیر با یکدیگر درگیر شوند، در حالی که برخلاف سنت الهی باشد، قاتل و مقتول در جهنم هستند. به پیامبر صلی الله علیه و آله گفته شد: تکلیف قاتل روشن است، مقتول چرا به جهنم می رود؟ رسول الله صلی الله علیه و آله پاسخ داد: زیرا مقتول نیز میخواسته طرف مقابل خود را به قتل برساند!

شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج‏15 ؛ ص148، قم، چاپ: اول، 1409 ق.

توجه به روایت فوق و مقایسه آن با روایت موجود در صحیح بخاری نشان می دهد که در صحیح بخاری قید«علی غیر سنة» حذف شده است و همین امر باعث شده است که ابوبکرة بتواند نظر شخصی خود را به روایت تحمیل کند زیرا بر اساس روایت های قطعی، جنگ های حضرت علی علیه السلام بر علیه اهل جمل، صفین و خوارج به دستور رسول الله صلی الله علیه و آله است و در حقانیت آن هیچ تشکیک و اجتهادی راه ندارد. سخن ابوبکرة و اجتهاد او در عدم حقانیت حضرت علی علیه السلام کاملا مخالف دستور و بیانات رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

علاوه بر روایت فوق، مرحوم طبرسی در احتجاج خود_ که روایت های مسلم الصدور را نقل کرده است_ روایت زیر را بیان کرده است:

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: لَمَّا فَرَغَ عَلِیٌّ علیه السّلام مِنْ قِتَالِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ وَضَعَ قَتَباً عَلَى قَتَبٍ‏ ثُمَّ صَعِدَ عَلَیْهِ فَخَطَبَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَهْلَ الْبَصْرَةِ یَا أَهْلَ الْمُؤْتَفِکَةِ یَا أَهْلَ الدَّاءِ الْعُضَالِ‏ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ یَا جُنْدَ الْمَرْأَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ‏ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ‏ وَ دِینُکُمْ نِفَاقٌ وَ أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ ثُمَّ نَزَلَ یَمْشِی بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَمَشَیْنَا مَعَهُ فَمَرَّ بِالْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ وَ هُوَ یَتَوَضَّأُ فَقَالَ یَا حَسَنُ أَسْبِغِ الْوُضُوءَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَقَدْ قَتَلْتَ بِالْأَمْسِ أُنَاساً یَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ یُصَلُّونَ الْخَمْسَ وَ یُسْبِغُونَ الْوُضُوءَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَدْ کَانَ مَا رَأَیْتَ فَمَا مَنَعَکَ أَنْ تُعِینَ عَلَیْنَا عَدُوَّنَا؟ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَصْدُقَنَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَقَدْ خَرَجْتُ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ فَاغْتَسَلْتُ وَ تَحَنَّطْتُ وَ صَبَبْتُ عَلَیَّ سِلَاحِی وَ أَنَا لَا أَشُکُّ فِی أَنَّ التَّخَلُّفَ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ عَائِشَةَ هُوَ الْکُفْرُ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْخُرَیْبَةِ نَادَانِی مُنَادٍ یَا حَسَنُ إِلَى أَیْنَ؟ ارْجِعْ فَإِنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ‏ فِی‏ النَّارِ فَرَجَعْتُ ذَعِراً وَ جَلَسْتُ فِی بَیْتِی فَلَمَّا کَانَ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی لَمْ أَشُکَّ أَنَّ التَّخَلُّفَ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ عَائِشَةَ هُوَ الْکُفْرُ فَتَحَنَّطْتُ وَ صَبَبْتُ عَلَیَّ سِلَاحِی- وَ خَرَجْتُ أُرِیدُ الْقِتَالَ حَتَّى انْتَهَیْتُ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْخُرَیْبَةِ فَنَادَانِی مُنَادٍ مِنْ خَلْفِی یَا حَسَنُ إِلَى أَیْنَ؟ ارْجِعْ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَى فَإِنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ‏ فِی‏ النَّارِ قَالَ عَلِیٌّ ع صَدَقَکَ أَ فَتَدْرِی مَنْ ذَلِکَ الْمُنَادِی؟ قَالَ لَا قَالَ علیه السّلام ذَاکَ أَخُوکَ إِبْلِیسُ وَ صَدَقَکَ أَنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ مِنْهُمْ‏ فِی النَّارِ فَقَالَ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ الْآنَ عَرَفْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الْقَوْمَ هَلْکَى.

طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1 ؛ ص171، - مشهد، چاپ: اول، 1403 ق.

86- از ابن عبّاس نقل است که چون حضرت أمیر علیه السّلام از جنگ جمل فراغت یافت چند جهاز شتر بر هم نهاده به صورت منبرى در آوردند و آن حضرت علیه السّلام بر بالاى آن رفته و پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: اى اهل بصره، اى گروه منحرف و منقلب، اى دردمندان بى‏درمان، اى پیروان چهارپاى، اى لشکر زن، شما به صداى چهارپایى جمع شدید و چون کشته شد پراکنده گشتید! آب آشامیدنى شما تلخ و ناگوار است و آئین شما نفاق است و افراد حلیم و بردبارتان ضعیف و سستند. سپس از منبر به پایین آمده و ما بهمراه آن حضرت راه افتادیم، و در میان راه به حسن بصرىّ که در حال وضو گرفتن بود رسیده و بدو فرمود: اى حسن در وضوى خود دقّت کن و آداب آن را بجاى آور. او گفت: اى أمیر المؤمنین دیروز افرادى را کشتى که همگى شهادت به توحید و رسالت داده و نمازهاى پنجگانه را اقامه مى‏کردند و با تمام آداب وضو مى‏گرفتند!. حضرت در پاسخش فرمود: اگر این گونه بوده و تو شاهد آن بودى پس براى چه به یارى دشمنان ما نشتافتى؟

حسن بصرىّ گفت: بخدا که راست فرمودى، و من آن را تصدیق مى‏کنم، ماجرا از این قرار بود که در روز أوّل جنگ بود که از خانه بیرون آمده غسل کردم و حنوط به بدنم مالیدم و شمشیر را با خود برداشتم، و من هیچ شکّ و تردیدى نداشتم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، ولى وقتى به «خریبه» (نام محلّى است در بصره) رسیدم آوازى مرا ندا ساخت که: «اى حسن کجا مى‏روى؟ برگرد، که قاتل و مقتول هر دو (در این کارزار) جهنّمى هستند»، پس با حالتى ترسان بازگشته و در خانه‏ام نشستم، پس چون روز دوم رسید هیچ شکّ نکردم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، پس همچون روز گذشته حنوط به بدن مالیده و سلاح بر کمر بسته و قصد رفتن به کارزار را نمودم، تا به «خریبه» رسیدم ندایى از پشت سرم گفت: «اى حسن دوباره کجا مى‏روى، که قاتل و مقتول هر دو اهل آتشند».

حضرت أمیر علیه السّلام فرمود: راست گفتى، آیا هیچ فهمیدى که آن منادى که بود؟ گفت: نه. فرمود: او برادرت ابلیس بود، و راست گفت که قاتل و مقتول از آنان یعنی از اصحاب جمل و دشمنان امیرالمومنین علیه السلام هر دو اهل آتشند. حسن بصرىّ گفت: اى أمیر المؤمنین اکنون دریافتم که این قوم در هلاکت و گمراهى هستند.

طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج / ترجمه جعفرى ج‏1 ؛ ص369، - تهران، چاپ: اول، 1381 ش.

مقایسه روایت فوق با روایت صحیح بخاری نشان می دهد که:

اولا:  هر صدا و حرکتی که در صدد تشکیک در حقانیت حضرت علی علیه السلام در جنگ هایش باشد، صدایی شیطانی است که در جهت اهداف گمراهی مردم صورت می گیرد. بر اساس روایت فوق، ابلیس برادر حسن بصری بود که ندا می داد و در صدد گمراهی او بود.

ثانیا: قاتل و مقتول در صورتی هر دو در آتش هستند که بر خلاف تعالیم و دستورات الهی به نزاع و جنگ با یکدیگر بپردازند که در این صورت در هر دو صورت چه کشته شوند یا بکشند، هر دو در جهنم هستند و خون آنها هدر است. توجه به این امر نشان می دهد که افراد حاضر در صفوف دشمن در هر صورت اهل دوزخ هستند زیرا یا در صدد کشتن افراد محق هستند یا اینکه جان آنها برای جلوگیری از ظلم به دیگران در جنگ ها گرفته و حذف می شود.

 

3/3. تاثیر گذاری اندیشه ابوبکره بر افکار ابن تیمیه و تابعین او در موضوع جنگ های امیرالمومنین علیه السلام

با در نظر گرفتن روایت مورد بحث در صحیح بخاری درباره حضرت علی علیه السلام، روشن می شود که بسیاری از اندیشه های نواصب و دشمنان اهل بیت علیهم السلام ریشه در تفکرات صحابه ای همانند ابوبکرة داشته است. ابن تیمیه نیز متاثر از همین افکار فاسد هر نوع دیانت را از جنگ های حضرت علی علیه السلام منکر شده و با بیان ادعایی شیطانی و خلاف روایات متعدد نبوی، جهاد امیرالمومنین علیه السلام را برای ریاست طلبی دانسته است. ابن حجر شاگرد او به این مطلب اشاره می کند:

«إنّ علیاً أخطأ فی سبعة عشر شیئاً، ثم خالف نصّ الکتاب، ... و منهم من ینسبه إلی النفاق لقوله: إنّ علیاً کان مخذولاً حیثما توجّه، و إنّه حاول الخلافة مراراً فلم ینلها و إنّما قاتل للرئاسة لا للدیانة، و لقوله: إنّه کان یحبّ الریاسة، و إنّ عثمان کان یحبّ المال، و لقوله: أبوبکر أسلم شیخاً یدری ما یقول، و علیّ أسلم صبیّاً، و الصبیّ لایصحّ إسلامه علی قول»

همانا علی در هفده مورد دچار اشتباه شد، و با نصّ قرآن مخالفت نمود... برخی او را به نفاق نسبت داده اند چون درباره علی علیه السلام گفته است: علی به هر سو که توجه نمود تنها شد؛ بار ها برای به دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولی کسی او را یاری نکرد، جنگ‌های او برای دیانت خواهی نبود، بلکه برای ریاست طلبی بود، و عثمان مال را دوست داشت و اسلامِ ابوبکر از اسلامِ علی که در دوران طفولیت بود با ارزش‌تر است؛ زیرا اسلام آوردن طفل بنابر قولی صحیح نیست

الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة، اسم المؤلف: أبی الفضل أحمد بن علی بن محمد العسقلانی، دار النشر: مجلس دائرة المعارف العثمانیة - صیدر اباد/ اله‌اند - 1392 هـ/ 1972 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: مراقبة / محمد عبد المعید ضان، ج 1، ص 181، شماره 409

جمع بندی نهایی:

روایت مورد بحث یکی از روایت های بسیار مهم در صحیح بخاری است. سند روایت مشتمل بر افراد کذاب، ناصبی، اهل نیرنگ و تدلیس است. متن روایت نیز بیان اجتهاد یکی از صحابه و تطبیق حضرت علی علیه السلام بر روایت نبوی دال بر جهنمی بودن قاتل و مقتول است. این اندیشه های ناصبی گری تاثیر بسیاری بر علمای بعدی اهل سنت شده است.



Share
1 | رحمان | Iran - Tehran | 12:27 - 18 آذر 1401 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
عالی
2 | رحمان | Iran - Tehran | 12:29 - 18 آذر 1401 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
خوب
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :