به دنبال دعوت اين جانب از جناب مولوي عبد الحميد براي مناظره و گفتگوي دوستانه پيرامون سخنان ايشان در نماز جمعه زاهدان، در سايت ويژه حوزه علميه زاهدان اعلام كردند كه ايشان حاضر به مناظره نيست بلكه آماده مباهله مي باشد و شاگردان ايشان با شرائطي، آمادگي خود را براي مناظره اعلام كرده اند.
اينجانب ضمن احترام به جناب مولوي عبد الحميد اعلام مي دارم:
1 ـ همانگونه كه در اعلام قبلي اشاره شده، هدف اينجانب مناظره و گفتگوي دوستانه است نه جدل و مناقشه، جناب مولوي عبد الحميد و دوستانشان كه برنامه هاي اين جانب را در شبكه سلام و همچنين در همايش مذاهب در چابهار و زاهدان ديده، و يا شنيده اند به خوبي مي دانند كه اينجانب اهل جدل و مناقشه نيستم بلكه براي اهل سنت احترام قائل هستم و بارها گفته ام كه اهانت به اهل سنت و مقدسات آنان، خلاف شرع و گناه نابخشودني است.
2 ـ فرار از مناظره بر خلاف سيره أنبياء و علماي اسلام است كه در طول تاريخ در موارد اختلافي با يكديگر به گفتگو و مناظره مي پرداختند و قرآن كريم و تاريخ مملوّ از محاجّه و مناظره پيامبران و امامان و علماي شيعه و سني است.
3 ـ ارجاع به شاگردان، نوعي فرار از مناظره و تحقير طرف مقابل و عدم رعايت شأن علمي و دور شدن از صفا وصميميت است.
اگر هدف جناب مولوي عبد الحميد (العياذ باللّه) با فرستادن شاگردانشان، جدل و مناقشه بوده و مي خواهند با تحريك عواطف و احساسات، آتش اختلاف را در كشور شعله ور نمايند، اين كار نه تنها مخالف با نظر مقام معظم رهبري مدّ ظله الوارف مي باشد كه امسال را سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي معرفي نموده بلكه دست زدن به چنين كاري مخالف سيره أئمّة عليهم السلام و روش بزرگان شيعه و مراجع عظام تقليد است.
از همه مهمتر اين كه در جهان امروز دشمنان اسلام، كمر به نابودي مسلمانان بسته اند و تمام تلاش خود را در جهت ايجاد اختلاف و تنش هاي مذهبي به كار مي برند، جدل و مناقشه دو گروه مذهبي خيانت به اسلام مي باشد.
واگر آقاي مولوي عبد الحميد، شخصيتي شناخته شده و جهاني داشته و پيشواي مذهبي هستند، بايد با شركت در مناظره دوستانه و بدون جدل، عملاً راه و روش مناظره صحيح را به ديگر افراد آموزش دهند.
از طرفي ايشان كه اظهار داشته اند: «مقتضاي عدالت اين را مي طلبد كه صدا و سيما افرادي را كه سني شده اند را فرا بخواند و با آنها مصاحبه اي داشته باشد» اگر اين سخن درست باشد، جناب ايشان با حضور در مناظره، اين افراد را معرفي نمايد، تا أوّلا: مردم با اين افراد آشنا شوند و ثانياً: صدا وسيما زمينه حضور آنان را در كنار آقاي تيجاني فراهم نمايد.
4 ـ اگر ايشان واقعاً خود را پيشواي مذهبي مي دانند، چگونه به خود اجازه مي دهند در نماز جمعه نسبت به جناب آقاي تيجاني كه يك شخصيت بين المللي است و شرق و غرب عالم وي را مي شناسند، جسارت نموده و او را مجهول الحال معرفي نموده و سبب تشيعش را يك خواب بداند با اين كه ايشان در همان مصاحبه شبكه 3، به صراحت گفت: من سه سال تحقيق كردم و با شخصيتهاي متعدد شيعه بويژه شهيد صدر بحث كردم و آنگاه كه حقانيت مذهب شيعه برايم روشن شد، آن را پذيرفتم.
و يا نسبت به جناب آقاي دكتر عصام العماد كه قبلا وهابي و شاگرد بن باز مفتي اعظم عربستان و فارغ التحصيل دانشگاه محمد بن سعود رياض بوده و كتابي تحت عنوان «الصلة بين الإثني عشريّة وفرق الغلاة» در اثبات شرك شيعه تأليف كرده بود، ولي جناب مولوي عبد الحميد وي را از شيعيان يمن معرفي مي كنند.
و يا تهيه كنندگان برنامه را افراد نا شايست و برنامه را ساختگي و جعلي و مجري برنامه را بچه نادان معرفي كند.
و با توجه به نكات ياد شده، ما از ايشان دعوت كرديم در يك مناظره وگفتگوي دوستانه شركت كنند و اگر دليل و يا شاهدي بر سخنان خويش دارند ارائه دهند كه با كمال ميل از او مي پذيريم و اگر معلوم شد كه مطالب ياد شده كه در نماز جمعه و از تريبون حكومتي پخش و در سايت اينترتي حوزه علميه زاهدان قرار گرفت، خلاف واقع و افتراء بوده، ايشان با كمال شجاعت از افراد عذر خواهي نموده و طلب پوزش نمايند.
5 ـ نسبت به مناظره در رابطه با موارد اختلافي ميان شيعه و سني، اگر هر يك از مدرّسان محترم حوزه هاي علميّه اهل سنت و يا از اساتيد دانشگاهها كه موقعيت علمي آنان محرز باشد و اهل جدل و اهانت نباشند، آمادگي كامل خود را براي گفتگوي علمي، در جلسات كاملا دوستانه و صميمي اعلام مي نمايم.
و معتقد هستم كه چنين جلساتي نه تنها به وحدت ميان امت اسلامي ضرر نمي زند بلكه با گفتگوي علمي، بسياري از بدبيني ها برطرف شده و زمينه وحدت و دوستي ميان شيعه و سني بيش از پيش فراهم مي شود.
و به تعبير شهيد مطهري «آن چه نبايد صورت گيرد، كارهايي است كه احساسات و تعصّبات و كينه هاي مخالف را بر مي انگيزد، امّا بحث علمي سروكارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات». امامت و رهبري، ص 21.
و به تعبير حضرت آيت اللّه العظمي مكارم شيرازي: «آنچه مايه اختلاف و پراكندگي است، جرّ و بحث هاي تعصب آميز و غير منطقي و پرخاشگري هاي كينه توزانه است. ولي بحث هاي منطقي و مستدل و دور از تعصّب و لجاجت و پرخاشگري، در محيطي صميمانه و دوستانه، نه تنها تفرقه انگيز نيست، بلكه فاصله ها را كم مي كند، و نقاط مشترك را تقويت مي نمايد». پنجاه درس اصول عقائد، ص 227.
6 ـ اگر شاگردان جناب آقاي مولوي عبد الحميد آماده هستند كه با مناظره، حقانيت مذهب اهل سنت بر همگان آشكار نمايند چرا تحقق اين مناظره را مشروط به پخش از كانال هاي تلويزيون رسمي كشور اعلام نمودند.
و اگر راست مي گويند چرا در تلويزيون سلام كه شبكه جهاني است حاضر نمي شوند تا بجاي آن كه حقانيت مذهب اهل سنت را براي مردم ايران ثابت كنند، براي تمام مردم جهان ثابت نمايند.
7 ـ در رابطه با اعلام مباهله، أوّلا: همگان مي دانند كه مباهله در صورتي است كه بحثهاي علمي و منطقي به بن بست رسيده باشد، همانگونه كه رسول اكرم (ص) پس از بحث و مناظره با نصاري نجران و اصرار آنان بر عناد، پيشنهاد مباهله دادند.
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ... آل عمران.
فخر رازي از علماي بزرگ اهل سنت مي گويد: (فَمَنْ حَاجَّكَ) بعد هذه الدلائل الواضحة والجوابات اللائحة فاقطع الكلام معهم وعاملهم بما يعامل به المعاند ، وهو أن تدعوهم إلي الملاعنة. تفسير الكبير، ج 8، ص 82.
اين جانب مجدداً از جناب آقاي مولوي عبد الحميد با كمال احترام دعوت مي كنم كه خود بزرگ بيني را كنار گذاشته و به اين گفتگوي دوستانه پاسخ مثبت دهند و يقين كنند كه احترام هريك از طرف مقابل كاملا محفوظ و مقدسات هيچيك از طرفين مورد اهانت قرار نخواهد گرفت زيرا بر اين عقيده هستيم كه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت و يا شيعه خيانت به اسلام و گناه نابخشودني است.
وثانياً: اين جانب همانگونه كه به حقانيت وجود خداوند متعال و نبوت پيامبر گرامي صلّي اللّه عليه وآله يقين دارم، به حقانيت مذهب شيعه نيز يقين دارم. و در اين عقيده آماده مباهله با هر فردي در سراسر جهان هستم و به نتيجه آن نيز كاملا آگاه هستم.
ولي در عصر كنوني كه دشمنان قسم خورده اسلام، از ايجاد اختلاف ميان امت اسلامي و نابودي اسلام و مسلمين از هيچ كوششي دريغ نمي كنند، آيا دست زدن به مباهله و ... در چنين موقعيتي، موجب اتحاد ميان امت اسلامي است و يا سر آغاز اختلاف جديد و تحريك عواطف و تعصبات مذهبي است.
و با همه اين حال اگر مناظره و گفتگوي دوستانه نتيجه نبخشيد، نوبت به مباهله خواهد رسيد.
8 ـ در پايان تكرار مي كنم كه اينجانب آمادگي كامل دارم كه با جناب مولوي عبد الحميد در رابطه با سخنان ايشان در خطبه هاي نماز جمعه و جلسه ختم قرآن بدون هيچ پيش شرطي در هر كجا و در هر زمان مناظره و گفتگوي دوستانه و صميمي داشته باشم و نتيجه آن در اختيار همگان قرار گيرد و هر يك از سايتهاي خبري و روزنامه ها و شبكه هاي داخلي و جهاني صلاح ديدند منعكس نمايند.
طبق آيه شريفه (كُلُّ نَفْس بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ). المدثر: 74/38، كه هر كس مسئول پاسخگويي كارهاي خويش است و مطابق آيه شريفه ديگر (وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَي). الانعام: 6/164 هيچ كس مسئول عملكرد ديگران نيست.
اميدوارم كه جناب مولوي عبد الحميد، خود بزرگ بيني را كنار گذاشته و به اين گفتگوي دوستانه پاسخ مثبت دهند و بدانند كه احترام ايشان از طرف اين جانب كاملا محفوظ است و بر اين باور هستم كه ايشان نيز احترام طرف مقابل را حفظ خواهند نمود، زيرا بر اين عقيده هستيم كه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت و يا شيعه خيانت به اسلام و گناه نابخشودني است.
بديهي است كه در صورت بروز هر گونه تندي از ناحيه ايشان، از طرف اينجانب جز مهرباني و تمناي سلامتي، پاسخي نخواهند شنيد.
وَالسَّلاَمُ عَلَي مَنْ اتَّبَعَ الْهُدَي.