بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 94/04/21
مجری
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما حضرت استاد!
استاد حسینی قزوینی
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
مجری
در جلسات گذشته روایات مربوط به حدیث شریفهی علی مع الحق مورد بررسی قرار گرفت. استاد لطفا خلاصهای از آنچه که در جلسات گذشته ارائه شد، بیان بفرمایند.
استاد حسینی قزوینی
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحیم
شش تا روایت بود که عبارتند از:
روایت اول: پیامبر اکرم فرمودند:
الحق مع ذا الحق مع ذا؛
حق با این مرد است، حق با این مرد است.
که اشاره به امیرالمؤمنین است.
گفتیم ابویعلی در مسندش، ج2، ص318 و هیثمی در مجمع الزوائد، ج7، ص235 این روایت را تصحیح کردند.
روایت دوم: پیغمبر اکرم خطاب به امیرالمؤمنین فرمودند:
انت مع الحق و الحق معک حیث ما دار؛
تو با حقی و حق هم با توست هر کجا بروی.
این روایت در تاریخ دمشق، ج20، ص361 آمده است و بعد از شنیدن این سخن معاویه گفت: اگر این را من از پیغمبر شنیده بودم، تا پایان عمر خادم علی بن ابی طالب بودم. و توضیح دادیم که این دروغ و ادعای باطل است.
حدیث سوم: پیامبر اکرم فرمودند:
علی مع الحق و الحق مع علی و لن یتفرقا حتی یردا علیّ الحوض؛
حق با علی است و علی با حق است و از هم جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند.
تاریخ دمشق، ج42، ص449.
حدیث چهارم: پیامبر اکرم فرمودند:
رحم الله علیّا اللهم ادر الحق معه حیث دار؛
خدایا حق را گرداگرد علی بچرخان هر کجا که علی میچرخد.
مستدرک حاکم نیشابوری، ج3، ص134.
و در تفسیر فخر رازی، ج1، ص168 آمده است که:
وَ مَنِ اقْتَدَى فِي دِينِهِ بِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدِ اهْتَدَى؛
هر کس در دینش به علی بن ابی طالب اقتدا کند، هدایت یافته است.
به دلیل اینکه پیغمبر فرموده:
ادر الحق معه حیث ما دار.
حدیث پنجم:
كان عَلِيٌّ على الْحَقِّ مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ وَ مَنْ تَرَكَهُ تَرَكَ الْحَقَّ؛
همواره علی با حق بوده است، هر کس از علی تبعیت کند از حق تبعیت کرده است. هر کس علی را ترک کند حق را ترک کرده است.
معجم کبیر، طبرانی، ج23، ص330.
در تاریخ دمشق، ص 449 این عبارت آمده است که:
و الله ان علیّا علی الحق؛
به خدا سوگند علی با حق است.
و این تقدیر حتمی خدای عالم بوده است.
حدیث ششم: پیامبر اکرم فرمودند:
علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علیّ الحوض ... اللهم ادر الحق مع علی.
مستدرک، ج3، ص134.
مجری
استاد! در کنار این حدیث ممکن است این سؤال پیش آید که این ویژگی منحصر به امیرالمؤمنین نیست، زیرا در مورد عمار هم داریم: عمار مع الحق، و چگونه این موضوع برای امیرالمؤمنین فضیلت خاص است اما برای عمار نیست؟! در این خصوص هم توضیح بفرمایید.
استاد حسینی قزوینی
من این روایتها را میخوانم تا عزیزان ببینند تفاوت چقدر است.
ابن سعد متوفای 230 در طبقات کبری، ج3، ص198 دارد که:
و ما کان احد من قدماء اصحاب رسول الله یشک أن عمار قد وجبت له الجنة فی غیر موطن و لقد قیل ان عماراً مع الحق و الحق معه یدور عمار مع الحق اینما دار؛
قدمای اصحاب پیغمبر شک ندارند که پیغمبر اکرم فرموده است که بهشت بر عمار واجب است. بهشت بر عمار گوارا باد! و گفتهاند: عمار با حق است و حق هم با عمار است و عمار همواره گرداگرد حق میچرخد.
دربارهی علی بن ابی طالب، پیامبر اکرم میفرماید:
اللهم أدر الحق معه یا الحق یدور مع علیّ حیث ما دار؛
حق گرداگرد علی میچرخد.
محور حق خود علی بن ابیطالب است؛ یعنی ارزش حق این است که اطراف علی میچرخد.
ولی در اینجا میگوید:
عمار مع الحق اینما دار؛
عمار با حق هست هر کجا که حق بگردد.
شاید مراد از کلمهی حق هم در اینجا خود حضرت امیر سلاماللهعلیه باشد.
همچنین بلاذری در انساب الاشراف آورده است که:
عمار مع الحق أین دار و قاتل عمار فی النار؛
عمار با حق هست هر کجا که حق برود و قاتل عمار در آتش است.
انساب الاشراف، بلاذری، ج1، ص 174.
و اینکه قاتل عمار در آتش جهنم است، پیامی دارد. خواهیم دید که قاتل عمار، ابوالغادیه، جزء کسانی بود که در جنگ بدر در رکاب امیرالمؤمنین بود!
در تاریخ دمشق هم این تعبیر است که:
إن عمارا مع الحق و الحق معه يدور عمار مع الحق أينما دار و قاتل عمار في النار؛
عمار همواره گرداگرد حق میچرخد هر کجا که برود.
تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج43، ص 476.
همچنین در کتاب الجوهرة فی نسب الامام علی و آله تألیف محمد بن ابی بکر انصاری، ص101 آمده است که:
لقد قیل ان عماراً مع الحق، و الحق مع عمار، یدور عمار مع الحق؛
عمار گرداگرد حق میچرخد نه حق گرداگرد عمار بچرخد.
دربارهی علی بن ابیطالب پیغمبر اکرم فرمود: علی با حق هست و حق با علی است، حق، گرداگرد علی میچرخد و علی محور حق است، ولی دربارهی عمار میگوید: عمار یدور مع الحق؛ عمار دور حق میچرخد. در روایت عمار، حق محور است. در روایت علی علیهالسلام، علی محور است.
مجری
متشکرم از شما استاد!
در مورد قاتل عمار هم در منابع اهل سنت آمده است که عمار به حق و بهشت دعوت میکند ولی مخالفینش او را به آتش جهنم دعوت میکنند! در این خصوص هم توضیح بفرمایید.
استاد حسینی قزوینی
در روایاتی که دربارهی عمار هست آمده است: عمار مع الحق و یدور عمار مع الحق، در حقیقت رمزی برای شناختن حق از باطل بعد از نبی مکرم است.
پیغمبر اکرم فرمود: ستفترق امّتي على ثلاث و سبعين فرقة كلّها في النّار إلا واحدة؛
بعد از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند و جز یک فرقه همه در آتش جهنم هستند.
سنن ترمزی ج3، ص134 و ص135؛ حاکم نیشابوری ج1، ص6.
البانی هم این روایت را تصحیح کرده و در صحت روایت شکی نیست. با توجه به اینکه پیغمبر اکرم میدانست بعد از ایشان مردم به اختلاف میافتند، علامتهایی را به عنوان نشانهی حق معین فرموده است. مثلاً میفرماید:
فاطمة بضعة مني فمن أغضبها أغضبني.
صحيح البخاري، البخاري، ج 4، ص 210.
یا
إنّ اللهَ یَغضِبُ لِغَضَبِکِ و یَرضى لِرضاکِ.
أسد الغابة، ابن الأثير، ج 5، ص 522.
یا در رابطه با عمار میفرماید عمار ملاک تشخیص حق از باطل هست.
طبرانی در معجم کبیر در رابطه با این روایت از نبی مکرم آورده است که:
اذا اختلف الناس کان ابن سمیة مع الحق؛
وقتی مردم به اختلاف افتادند (هفتاد و سه فرقه، ده فرقه، پنج فرقه شدند)، بدانید فرزند سمیه، عمار، همیشه با حق است (با آن کسی باشید که عمار آنجا هست).
المعجم الكبير، الطبراني، ج 10، ص 96.
در مستدرک حاکم نیشابوری آمده است که مسلم أعور از خالد العربی آورده است که میگوید: من با ابوسعید خدری بر حذیفه وارد شدیم و گفتیم از پیغمبر اکرم روایتی برای ما بگو که در فتنه مشکل گشا باشد. میگوید:
حدثنا ما سمعت من رسول الله صلى الله عليه و آله في الفتنة قال حذيفة قال رسول الله صلى الله عليه و آله دوروا مع كتاب الله حيث ما دار فقلنا فإذا اختلف الناس فمع من نكون فقال انظرو الفئة التي فيها ابن سمية فالزموها فإنه يدور مع كتاب الله؛
پیغمبر فرمود: اطراف قرآن بچرخید و در فتنه از قرآن جدا نشوید.
گفتیم: اگر دربارهی قرآن مردم اختلاف کردند ما چه کار کنیم؟
پیغمبر فرمود: ببینید پسر سمیه، عمار، با کدام دسته است، چون عمار دور قرآن میچرخد.
مستدرك، حاكم نيشابوري، ج 2، ص 148.
الان وهابیت برای فریب دادن جوانها سراغ قرآن میروند. اهل سنت و شیعه هم سراغ قرآن میروند. قرآن به صراحت میفرماید:
و ابتغوا الیه الوسیله؛
سوره مائده، آیه 35.
شیعه و سنی این آیه را برای مشروعیت توسل ملاک قرار میدهند، ولی وهابیها آن را انکار میکنند!
بنابراین یکجا آمده بود که عمار دور حق میچرخد و در اینجا آمده بود که عمار دور قرآن میچزخد. لذا علی همان قرآن و قرآن همان علی است؛ ان علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا؛ هرگز هم از هم جدا نمیشوند، یعنی علی، قرآن مجسم است و قرآن در سینهی علی بن ابیطالب است. کسی که بخواهد قرآن را بفهمد سراغ علی برود و کسی که بخواهد علی را بشناسد سراغ قرآن برود.
در ادامه حدیث پیغمبر میفرمایند: عمار! تو را نمیکشد مگر گروه ستمگر.
و حاکم میگوید:
هذا حدیث له طرق بأسانید صحیحة؛
این حدیث سندهای متعددی دارد و تمام سندهایش صحیح هست.
ابن عبدالبر هم در الاستیعاب میگوید که حذیفه در حال احتضار بود که گفت:
عليكم بابن سمية، فإنه لن يفارق الحقّ حتى يموت أو قال: فإنه يدور مع الحق حيث دار؛ بر شما باد به ابن سمية زیرا او هرگز از حق جدا نمیشود تا بمیرد. یا فرمود: عمار گرداگرد حق میچرخد هر کجا برود.
الاستيعاب، ابن عبد البر، ج 3، ص 1139.
ابن کثیر دمشقی هم در کتاب البدایة و النهایة از قول ابن مسعود میآورد که از پیغمبر شنیدم که فرمود:
اذا اختلف الناس کان ابن سمیة مع الحق و معلوم ان عماراً کان فی جیش علیّ یوم صفین؛
پیغمبر فرمود: مردم اگر اختلاف کردند عمار با حق هست. همه میدانند عمار در روز صفین در سپاه علی بود.
البداية و النهاية، ابن كثير، ج 7، ص 300.
و شخصی به نام ابوالغادیه که از اصحاب معاویه بود عمار را کشت و ابن عبدالبر و دیگران، او را جزء صحابه آوردهاند.
ابن تیمیه حرانی، پیغمبر کوچک وهابیها در منهاج السنة النبویه (منهاج البدعة الامویه) میگوید:
کان مع معاویة بعض السابقین الاولین و ان قاتل عمار بن یاسر هو ابو الغادیة و كان ممن بايع تحت الشجرة و هم السابقون الأولون؛
بعضی از کسانی که جزء سبقت گیرندگان اول بودند، در رکاب معاویه بودند. قاتل عمار ابوالغادیه است و این ابوالغادیة کسی است که در بیعت رضوان بوده است.
منهاج السنة، ابن تیمیه، ج6، ص 217.
یعنی در مورد او این آیه نازل شده است:
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ.
سوره فتح، آیه 18.
آقایانی که این آیه را برای عدالت همهی صحابه دلیل میآورند، در اینجا چه جوابی دارند؟ زیرا افراد مد نظر آیه جزء سابقون الاولون بودند. خود ابن تیمیه با این کلامش آیهی 100 سورهی توبه و آیهی 18 سورهی فتح را زیر سوال میبرد.
اما این که عمار، سپاه معاویه را به طرف بهشت و سپاه معاویه، عمار را به طرف آتش دعوت میکرد، به قدری روشن است که کوچکترین جای شکی باقی نمیگذارد که معاویه و یارانش دعوتگران به آتش جهنم بودند.
بخاری میگوید: پیغمبر اکرم فرمود:
ویح عمار تقتله الفئة الباغیة یدعوهم الی الجنة و یدعونه الی النار؛
آه به عمار یعنی رحم الله عمار! گروه باغی و ستمگر او را میکشند. عمار آنها را به بهشت دعوت میکند ولی آنها عمار را به آتش جهنم دعوت میکنند!
صحیح بخاری، حدیث 447.
بعد از قتل عمار در سپاه معاویه سر و صدا به پا شد. احمد بن حنبل در مسند میگوید:
لما قتل عمار بن ياسر دخل عمرو بن حزم على عمرو بن العاص فقال قتل عمار و قد قال رسول الله صلى الله عليه وسلم تقتله الفئة الباغية فقام عمرو بن العاص فزعا يرجع حتى دخل على معاوية فقال له معاوية ما شأنك قال قتل عمار فقال معاوية قد قتل عمار فماذا قال عمرو سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول تقتله الفئة الباغية فقال له معاوية دحضت في بولك أو نحن قتلناه إنما قتله على و أصحابه جاؤوا به حتى ألقوه بين رماحنا أو قال بين سيوفنا؛
عمر بن حزم که در سپاه معاویه بود بعد از قتل عمار آمد پیش عمرعاص و گفت: عمار کشته شد، خانه ویران شدیم! پیغمبر فرموده است: گروه ستمگر او را میکشد.
عمرو عاص بلند شد، ناله میکرد و انا لله و انا الیه راجعون میگفت تا پیش معاویه رفت.
معاویه گفت چی شده؟ گفت: عمار کشته شد.
معاویه گفت: کشته شد به ما چه ربطی دارد؟
عمرو گفت: من خودم شنیدم از لبهای پیغمبر که فرمود: عمار را گروهی ستمگر میکشند.
معاویه میگوید: عمرو عاص تو که این همه به هم ریختهای و ولوله در سپاه من به راه انداختی که قُتل عمار، قُتل عمار! توی نجاست خودت غوطهور شدی و لغزش پیدا کردی!
مگر ما عمار را کشتیم؟! قاتل عمار، علی و اصحابش هستند!
علی، عمار را از خانهاش بیرون کشید و در برابر شمشیر قرارش داد! پس قاتل عمار، علی بن ابیطالب است!!!
مسند أحمد، ج 4، ص 199.
اسناده صحیح؛
سندش هم صحیح هست.
حاكم نیشابوري در مستدرك، ج 2 ص 156 هم همین تعبیر را آورده است و میگوید:
هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین؛
این روایت صحیح است و شرایط بخاری و مسلم را دارد.
در مسند أبي يعلى، ج 13، ص 124 هم همین روایت آمده است.
ابن کثیر دمشقی سلفی شاگرد ابن تیمیه در کتاب البدایة و النهایة نکته خیلی جالبی را متذکر میشود. میگوید: عبدالله پسر عمروعاص پیش پدرش آمد و گفت:
يا أبة قتلتم هذا الرجل في يومكم هذا و قد قال فيه رسول الله صلى الله عليه و سلم ما قال، قال: و ما قال؟ قال: ألم يكن معنا و نحن نبني المسجد و الناس ينقلون حجرا حجرا، و لبنة لبنة، و عمار ينقل حجرين حجرين و لبنتين لبنتين؟ فأتاه رسول الله صلى الله عليه و سلم فجعل يمسح التراب عن وجهه و يقول: ويحك يا بن سمية الناس ينقلون حجرا حجرا و لبنة لبنة و أنت تنقل حجرين حجرين و لبنتين لبنتين رغبة منك في الاجر و كنت مع ذلك ويحك تقتلك الفئة الباغية قال فرجع عمرو صدر فرسه ثم جذب معاوية إليه فقال: يا معاوية أما تسمع ما يقول عبدالله؟ قال: و ما يقول؟ قال: يقول و أخبره الخبر فقال معاوية إنك شيخ أخرق و لا تزال تحدث بالحديث و أنت تدحض في بولك، أو نحن قتلنا عمارا؟ إنما قتل عمارا من جاء به؟ قال: فخرج الناس من عند فساطيطهم و أخبيتهم و هم يقولون: إنما قتل عمارا من جاء به، فلا أدري من كان أعجب هو او هم؛
امروز شما عمار را کشتید. پیغمبر دربارهی او مطلبی گفته بود. عمروعاص گفت: چه گفته بود؟
گفت: مگر ما با هم نبودیم و داشتیم مسجد میساختیم و مردم سنگها را یکی یکی میبردند ولی عمار دو تا دوتا میبرد، پیغمبر آمد و خاک را از صورت عمار پاک کرد و فرمود: تو را گروه ستمگر میکشد. عمروعاص اسبش را برگرداند به طرف معاویه و گفت: نمیشنوی پسر من چه دارد میگوید؟ گفت :چه میگوید؟ عمرو عاص مطلب را بازگو کرد. معاویه گفت: تو پیرمرد خرفتی هستی عمرو عاص! همینطوری حدیث از پیغمبر نقل میکنی؟ تو داری در بول خودت میغلتی! آیا ما عمار را کشتیم؟ عمار را کسی کشته است که از خانهاش بیرون آورد و در برابر شمشیرهای ما قرار داد.
مردمی که اطراف معاویه بودند، از خیمهها بیرون آمدند و شعار میدادند: عمار را علی کشته است، عمار را علی کشته است. عمار را آن کسی کشت که از خانهاش بیرون آورد!!!
راوی میگوید:
نمیدانم کدام شگفتآورتر است توجیه معاویه یا شعار سپاه معاویه؟!!!
البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 7، ص299.
در این هنگام امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: چه خبر است؟
مطلب را خدمت حضرت عرض کردند.
در اینجا ابن ملقن که از علمای بزرگ اهل سنت و شافعی و متوفای 804 است، در البدر المنیر میگوید: روایت متواتر داریم که پیامبر اکرم فرمودند:
تقتل عمار الفئة الباغیة و هو من أصح الاحادیث وَ كَيف يكون فِي هَذَا(الحَدِيث) اخْتِلَاف وَ قد رَأينَا مُعَاوِيَة نَفسه (حِين) لم يقدر عَلَى إِنْكَاره قَالَ: إِنَّمَا قَتله من أخرجه. وَ لَو كَانَ حَدِيثا فِيهِ شكّ لرده مُعَاوِيَة وَ أنْكرهُ، وَ قد أجَاب (عَلّي) عَن قَول مُعَاوِيَة بِأَن قَالَ: رَسُول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سلم إِذا قتل حَمْزَة حِين أخرجه؛
عمار را گروه ستمگر میکشند و از صحیحترین احادیث هم هست و در آن هیچ شبههای نیست که این روایت از صحیحترین احادیث است.
وقتی که معاویه شنید عمار کشته شد و ولوله افتاد، نتوانست روایت را انکار کند که این روایت نبوی نیست و چنین چیزی نفرموده است، بلکه گفت: کسی عمار را کشته که از خانهاش بیرون آورده است!
علی بن ابی طالب هم جواب داد: پس قاتل حمزه هم پیغمبر است؛ چون پیغمبر حمزه را از خانهاش بیرون آورد و در برابر شمشیر و نیزههای قریش یعنی ابوسفیان و خالد قرار داد!
البدر المنیر، ابن ملقن، ج 8، ص 548.
یک جملهای هم از آقای عینی متذکر میشوم برای آنهایی که میخواهند یک اجتهاد غلط برای معاویه درست کنند.
علامه امام بدرالدین عینی در عمدة القاری شرح صحیح البخاری میگوید:
و قال الكرماني: علي رضي الله تعالى عنه و معاوية كلاهما كانا مجتهدين غاية ما في الباب أن معاوية كان مخطئاً في اجتهاده و نحوه. انتهى. قلت: كيف يقال: كان معاوية مخطئاً في اجتهاده، فما كان الدليل في اجتهاده؟ و قد بلغه الحديث الذي قال ويح ابن سمية تقتله الفئة الباغية، و ابن سمية هو عمار بن ياسر، و قد قتله فئة معاوية، أفلا يرضى معاوية سواء بسواء حتى يكون له أجر واحد؟
کرمانی در شرح صحیح بخاری گفته است که علی و معاویه هر دو مجتهد بودند نهایتاً معاویه در اجتهادش خطا کرده است. چطور اینها میگویند معاویه مجتهد بوده است و خطا کرده است؟ چه دلیلی بر اجتهاد معاویه هست با اینکه حدیث پیغمبر را شنیده است که عمار را گروهی ستمگر میکشند و اصحاب معاویه او را کشتند؟! آیا راضی نمیشود که معاویه در برابر گناهی که کرده (و فرضاً اگر ثواب هم داشته باشد) یکی به یکی باشد تا برای او یک اجر باشد؟!
عمدة القاري، العيني، ج 24، ص 192.
حالا ثوابش را از کجا میخواهد بیاورد؟! نمیدانم اسم این را چه باید گذاشت؟!
با این همه روایتی که وجود دارد که علی قاتل ناکثین و مارقین است، علی با حق است، عمار با حق است، تقتله الفئة الباغیة؛ یدعونه الی النار، ایشان میگوید: معاویه مجتهد بوده است!! مجتهد باید یا از آیات، استنباط حکم شرعی بکند یا از روایات، معاویه از کجا اجتهاد کرده است؟! میگوید هر دو مجتهد بودند، نهایتاً معاویه در اجتهادش اشتباه کرده است و یک پاداش هم دارد. یعنی عمار را کشته، تازه یک ثواب هم دارد. 110 هزار نفر را کشته است، یک ثواب هم دارد. ولی علی دو تا ثواب دارد.
شما نقل میکنید که پیغمبر فرمود: اینها سپاه متجاوز و دعوتگر به آتش جهنم هستند، بعد میگویید معاویه مجتهد بوده و یک ثواب هم دارد!
بدرالدین عینی میخواهد بگوید اجر ندارد، ما میگوییم اصلاً ثوابی در کار نیست. طبق روایات صحیح بخاری و صحیح مسلم؛
من خرج من السلطان شبرا مات ميتة جاهلية؛
کسی که از طاعت امام و خلیفه یک وجب خارج شود، به مرگ جاهلیت مرده است.
صحيح بخاري، ج 8، ص 87؛ صحيح مسلم، ج 6، ص 22.
در جنگ جمل هم وقتی زبیر در برابر علی علیهالسلام قرار گرفت، امیرالمؤمنین فرمود: برای چه به جنگ من آمدی؟ گفت: تو چه از من اضافه داری؟! من شایستهتر از تو برای خلافت هستم! امیرالمؤمنین فرمود: آیا یادت میآید نزد پیغمبر بودیم، پیغمبر فرمود: روزی در برابر علی قیام میکنی و تو ظالم هستی؟ وقتی این روایت را امیرالمؤمنین فرمود، در وجود زبیر رعشه افتاد و تصمیم گرفت از سپاه بیرون برود. پسرش گفت چی شده؟ از شمشیرهای سپاه علی ترسیدی؟ گفت: نه پسرم! من کسی نیستم که بترسم، ولی این روایت را که علی گفت، بدنم لرزید و قسم خوردم با علی نجنگم. گفت: قسم خوردی، برای کفارهی قسمت فلان غلامت را آزاد کن! یکی از غلام هایش را آزاد کرد.
باز سخن علی در دل زبیر آشوب به پا کرد، دنبال فرصت بود که از سپاه بیرون برود. از سپاه بیرون رفت. یک فردی آمد و به زبیر حمله کرد، زبیر در حال احتضار بود، آن کسی که قاتلش بود یا فرد دیگری گفت: تو یار علی هستی؟ گفت: بله، من از یاران علی هستم. گفت: بیا جلو، آمد جلو، گفت دستت را بده به من، من با تو به عنوان یار علی بیعت میکنم. شاهد باش!
زبیر با آن سوابق، با آن جانبازیها، با آن فداکاریها، حتی در قضیهی حمله به خانهی حضرت زهرا، تنها کسی که در برابر مهاجمان شمشیر کشید زبیر بود، ولی ببینید عاقبت چه کار کرد!
تماس بینندگان
مجری
آقا حمیدرضا از فارس از عزیزان اهل سنت هستند، سلام علیکم و رحمه الله!
بیننده
سلام علیکم!
من تمام سریال امام علی را نگاه میکردم، هر صحنهای که از ابن ملجم نشان میداد، او مشغول نماز و عبادات بود. میخواستم بگویم اینها با هم جمع نمیشود. میشود آدمی عابد باشد و به خاطر یک اتفاق بدترین مردم زمان بشود؟!
استاد حسینی قزوینی
شما ببینید وقتی ابن عباس از خوارج نهروان یعنی کسانی که برای قتل علی جمع شده بودند دیدن کرد و برگشت، گفت: اگر بعضی از عابدها از شدت سجده پیشانیشان پینه میبندد، اینها در اثر سجدهی زیاد کف دستشان هم پینه بسته است! در صحیح بخاری و غیره آمده که این خوارج و نواصب به قدری عبادت میکردند که مردم به حال اینها غبطه میخوردند!
به همین جهت است که میگوییم عبادت تنها، ملاک نیست، معرفت ملاک است. این روایت را هم شیعه نقل کرده است و هم سنی، که عابدی در جزیرهای شبانه روز کارش عبادت بود ولی مقام خیلی مهمی پیش خدا نداشت. ملائکه عرض کردند: خدایا! این بندهی تو شبانه روز دارد نماز میخواند و عبادت میکند، ولی بالا نمیرود و به کمال نمیرسد! خدای عالم خطاب به ملائکه فرمود: بروید و امتحانش کنید. ملائکه به جزیره آمدند و به صورت انسان شروع کردند نماز خواندن و با او رفیق شدند. بعد به او گفتند: بالاترین آرزویی که داری چیست؟ گفت: در این جزیره گیاه و یونجهی زیادی وجود دارد، ای کاش خداوند عالم الاغش را میفرستاد و الاغش از این یونجهها و علفها میخورد و این علفها هرز نمیرفت! اینها گفتند: خدایا این عابد هست، ولی عقل، شعور و معرفت ندارد. خداوند عالم فرمود: من به مردم بر اساس عقل و تدبیر و معرفتشان پاداش میدهم نه به کثرت عبادتشان.
مجری
متشکرم از شما حضرت استاد!
یا علی مدد خدا نگه دار!