جلسه چهل و چهارم 21/10/1400
موضوع: تفاوت عقیده شیعه و سنی در مورد حاکم
اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر
پرسش:
استاد کتاب سیره رسول الله را که فرمودید برای طلبه ها تدریس نشود آیا کتاب دیگری جایگزین شده است؟
پاسخ:
بحث اصلی این هست که چه کسی سفارش کرده است برای تألیف چنین کتابی؟ و چقدر بودجه دادند و چرا چنین کتابی نوشته اند؟ این آقایان در حوزه چه کار می کنند که بیایند این طور تفکرات شیعی را به باد استهزاء بگیرند.
دیروز حدیث قرطاس را مطالعه می کردم دیدم نوشته پیغمبر اکرم می خواست یک نامه ای بنویسد تا مردم گمراه نشوند عمر ابن الخطاب مانع شد، همین مقدار را ازآن جریان مهم نقل کرده اند اما عبارت مهم آن جریان را که عمربن الخطاب اهانت کرد وگفت:
«إن الرجل لیهجر»
دیوان المتنبی؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العکبری الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: مصطفى السقا/إبراهیم الأبیاری/عبد الحفیظ شلبی، ج1، ص9
و این که پیغمبر اکرم آنها را بیرون کرد و مسائل دیگر را نگفته اند درحالی که شافعی و مالک می گویند: ای کاش این حدیث قرطاس و حدیث حوض را علمای ما نقل نمی کردند، آبروی ما رفته است و برای آن جوابی نداریم تا بگوییم!
حال اینکه مؤلفین این کتاب چه رابطه ای با عمر دارند که خیلی محترمانه از کنار قضیه رد شدند نمی دانیم ! درمورد سوره تحریم که خداوند در مورد عایشه و حفصه فرموده است(قد صغت قلوبکما) و بخاری که از ابن عباس نقل می کند و می گوید از عمربن الخطاب سوال کردم که مراد از :
(فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا)
چه کسانی هستند؟ حرف من تمام نشده بود که عمر گفت:
«عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 4، ص 1868، ح4630
این آقایان می گویند زنان پیغمبر رسول اکرم ایشان را آزار دادند و پیغمبر یک ماه از آن ها قهر کرد.
ما این همه زحمت می کشیم و با وهابی ها شبانه روز بحث ومناظره می کنیم و تمام زندگی خودمان را وقف کردیم اما درمقابل بعضی ها عقاید طلبه ها را متزلزل می کنند.
در مورد این کتاب چند روز قبل در جلسه ای که پانصد نفر از اساتید حوزه بودند و آقای اعرافی هم حضور داشت صحبتی کردم گفتم کسی این کتاب را بخواند خروجی آن ، افرادی مثل سید ابو الفضل برقعی و شریعت سنگلجی و... خواهد بود.
این کتاب «تاریخ اسلام» که برای حوزه در سه جلد نوشته اند، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با سفارش مرکز مدیریت حوزه علمیه قم مرکز تدوین کتب درسی چاپ شده است و یک طرف آرم مرکز مدیریت است و یک طرف دیگر آن آرم پژوهشگاه است.
پرسش:
مؤلفین آن مشخص است؟
پاسخ:
بله مشخص است سه نفر از طلبه ها هستند.
درمورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفته اند وقتی ازدواج می کرد ناراحت بود به پدر خود اعتراض کرد گفت من را به عقد یک آدم شکم گنده که چشم هایش همیشه آب می ریزد، در می آوری؟! پیغمبر ایشان را دلداری داد و گفت: عیب ندارد از اسلام دفاع کرد وحرف های دیگری گفت تا اینکه حضرت زهراسلام الله علیها را قانع کرد! این را از معجم کبیر طبرانی آدرس داده اند.
یا مثلا در رابطه با حضرت رسول اکرم که آن همه وقایع در شب میلادش اتفاق افتاد همه را گفته اند ضعیف و باطل می باشد.
من با مدیرش صحبت کردم آن هم اظهار برائت کرد، گفت من هم از این حرف هایی که این ها زده اند تبری می جویم .گفت آن زمانی که این کتاب را نوشته اند من مسئول نبودم بلکه شخص دیگری مسئول پژوهشگاه بوده است.
از ما خواستند یک جلسه ای با این ها بگذاریم تا هدفشان را بدانیم.
امیدواریم که ان شاء الله خدا فرج حضرت ولی عصر را نزدیک کند، تا همه مشکلات را حلّ بکند. دوستان درخواست کردند یک روایت اخلاقی هم برای شما مطرح کنیم،
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ»
روایت از اقا امام باقر (سلام الله علیه) است می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- یُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ کُلَّ عَبْدٍ دَعَّاءٍ»
خدای عالم دوست دارد از بندگانش آن که خیلی دعا می کند!
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص322
چون رسول اکرم فرمود:
«الْفَقْرُ فَخْرِی»
بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج69، ص49
بعضی از آقایان تصور می کنند «الْفَقْرُ فَخْرِی»؛ یعنی فقر و تنگدستی.
(أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ)
ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید!
سوره فاطر (35): آیه 15
یعنی شما فقر محض هستید هیچ چیز ندارید، هرچه است از اوست. وجود شما، کمال وجود شما تجلی اوست.
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»
مصباح الشریعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (علیه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص13، الباب الخامس فی العلم
یعنی اگر این نفس شناخته بشود، این نفس تجلی او است. یعنی یک لحظه خدای عالم از ما جدا نیست.
(وَهُوَ مَعَکُمْ أَینَ مَا کُنْتُمْ)
و هر جا باشید او با شما است.
سوره حدید (57): آیه 4
(وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ)
و خداوند به همه چیز قدرت دارد.
سوره بقره (2): آیه284
(فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)
به هر سو رو کنید آنجا روی [به] خداست.
سوره بقره (2): ایه 115
حافظ می گوید:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر *** تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
مولوی می گوید:
"ارنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد *** تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"
اگر ما خودمان را فقر محض نسبت به خدای عالم بدانیم همواره این دعا و تقاضا را از خدای عالم را فراموش نمی کنیم. بعد می گوید:
«فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ تُقْسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ، وَ تُقْضى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص322
نیم ساعت یا یک ساعت قبل از اذان؛ حتی اگر بتوانیم دو ساعت قبل از اذن بیدار بشویم الان که ما شاء الله شب ها طولانی است. ساعت شش تقریبا اذان است. اگر بشود یک ساعت دو ساعت قبل از اذان بیدار شویم بعضی از دعاها را بخوانیم مخصوصا مناجات خمس عشر و دعای هفتم و هشتم خیلی عالی است. انسان که می خواند احساس می کند دارد در آسمان ها پرواز می کند.
«یَا نَعِیمِی وَ جَنَّتِی یَا دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»
نام کتاب: زاد المعاد- مفتاح الجنان؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (تاریخ وفات مؤلف: 1110 ق)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدین، ناشر: موسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت 1423 ق، ص412
بعد می گوید: «فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ تُقْسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ، وَ تُقْضى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»؛ مرحوم صاحب جواهر می گوید خدای عالم در 24 ساعت یک ساعت ملاقات خصوصی با بندگانش دارد.
مثلا رئیس جمهور یا رهبری یک ملاقات عمومی دارند یک ملاقات خصوصی دارند، خدا هم همین طور یک ملاقات عمومی 24 ساعته است هر وقت خواستی:
(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ)
مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم!
سوره غافر (40): آیه 60
صاحب جواهر می گوید آن یک ساعت قبل از اذان صبح وقت ملاقات خصوصی با خدا است. خدای عالم فقط آن دسته از بنده هایش را که خیلی دوست دارد توفیق می دهد در آن ساعت بیدار باشند و با خدا راز و نیاز کنند و یک قطره اشک از چشم شان بیاید روایت دارد یک قطره اشک از ترس خدا آتش جهنم را خاموش می کند.
«فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ تُقْسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ، وَ تُقْضى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»
از سحر تا طلوع آفتاب ساعتی که درهای آسمان باز می شود روزی ها توزیع می شود و حوائج بزرگ بر آورده می شود. «وَ تُقْضى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص322
این هم حدیثی که عزیزمان یاد آوری کردند حدیث اخلاقی گفته بشود خداوند به ایشان جزای خیر عنایت کند.
پرسش:
شیخ انصاری مخاطب قرار دادن پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را در نماز جایز دانسته با عدم استبعاد الحاق اولیاء الله کتاب الصلاة شیخ انصاری...
پاسخ:
این را قبلا هم ما بحث کردیم که می گویند مخاطب قرار دادن پیامبر در نماز جایز دانسته با عدم استبعاد الحاق اولیاء الله کتاب الصلاة:
«واما الدعاء له مخاطبا إیاه کما فی قوله صلى الله علیک یا رسول الله فالظاهر عدم الاشکال فی جوازه لقوله (علیه السلام) کلما ذکرت الله والنبی صلى الله علیه وآله فهو من الصلاة ولیس بکلام ولا یبعد الحاق الأئمة به (صلوات الله علیه وعلیهم السلام)»
کتاب: کتاب الصلاة ( ط.ق )؛ نویسنده: الشیخ الأنصاری (وفات: 1281)، ناشر: انتشارات الرسول المصطفى (صلی الله علیه واله وسلم)، ص221
اگر کسی در نماز رسول الله را خطاب قرار بدهد (صلى الله علیک یا رسول الله)، ما در نماز داریم می گوییم «السلام علیک ایها النبی ورحمة الله و برکاته»؛ در سجده سهو می گوییم: «السلام علیک ایها النبی» خطاب به رسول اکرم است. وقتی ما می توانیم «السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته» بگوییم می توانیم از حضرت بخواهیم:
«یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه»
کتاب: زاد المعاد- مفتاح الجنان؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (تاریخ وفات مؤلف: 1110 ق)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدین، ناشر: موسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت 1423 ق، ص399
ولی فقهای معاصر را من دیدم همگی به اتفاق آراء خطاب به پیغمبر و خطاب به ائمه را در نماز اشکال می کنند، آن چه که ذهنم است این است. در نماز گفتن «صلی الله علیک یا رسول الله، صلی الله علیک یا امیر المؤمنین، یا امیر المؤمنین یا وجیها عند الله اشفع لنا عندالله» و خطاب قراردادن پیغمبر و ائمه علیهم السلام اشکال دارد.
در هر صورت ...
بنده خودم هیچ دلیلی نتوانستم پیدا کنم که خطاب قرار دادن ائمه در نماز اشکال شرعی داشته باشد هرچه گشتیم روایتی هم ما نتوانستیم پیدا کنیم، البته بنده رعایتا للاحتیاط معمولا دعای علقمه را در قنوت نمازم می خوانم تا آن جایی که می رسد:
«یا امیر المؤمنین یا ابا عبدالله»
سلام نماز را می دهم بعد ادامه آن را قرائت می کنم رعایتا للاحتیاط که شاید حرف آقایان درست باشد؛ چون:
«أَخُوکَ دِینُکَ فَاحْتَطْ لِدِینِک»
الأمالی (للطوسی)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص283
ولی از نظر شرعی ما فتاوای آقایان و مدارک آقایان همه را دیدیم، حتی کوچک ترین روایت هم نتوانستیم پیدا کنیم که مخاطب قرار دادن ائمه علیهم السلام در نماز اشکال داشته باشد.
حتی بعضی از فقهای معاصر گفته اند مبطل نماز است یعنی اگر بگویید یا رسول الله، یا علی، یا حسین بگویید نماز باطل می شود. شاید اقایان یک دلیلی دارند ما نتوانستیم پیدا کنیم؛ ولی احتیاط این است که رعایت کنیم، می دانیم که در خانه ائمه علیهم السلام باز است در نماز باشد یا بعد از نماز باشد هیچ فرقی نمی کند.
پرسش:
استاد قبل از نماز می خواهیم تکبیر بگوییم السلام علیک یا ابا عبدالله بگویم اشکال دارد؟
پاسخ:
این را ما روایت داریم بگوییم:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ- بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ صَلَاتِی وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْک...»
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج2، ص544، بَابُ الدُّعَاءِ قَبْلَ الصَّلَاة، ح1
نسبت به محمد و ال محمد و ائمه (علیهم السلام) متوجه می شویم، خطاب به رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) و به ائمه (علیهم السلام) قبل از نماز و بعد از نماز هیچ اشکالی ندارد. این اذن عام است.
اذن عام در غیر نماز همه جا است، حتی شما در دستشویی هم رفتید در آن جا هم اگر بخواهید بگویید اشکال ندارد.
آغاز بحث...
بحث ما در رابطه با حکومت اسلامی بود یکی از ویژگی های حکومت اسلامی از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام این است که حاکم اسلامی باید معصوم باشد. غیر از معصوم شایسته نیست اگر غیرمعصوم هم باشد باید تالی تلو معصوم باشد.
مثل قضیه سوده همدانی که خدمت امیرالمومنین علیه السلام آمد و گفت: حاکم همدان حقی از من ضایع کرده است. حضرت نمازش را خلاصه کرد و همان جا یک نامه نوشت گفت تو از این تاریخ معزول هستی و منتظر باش که من حاکم بعدی را برای همدان معرفی می کنم.
سوده رفت پیش معاویه گفت پیش امیرالمومنین علی علیه السلام رفته بودم از حاکم شکایت کردم ایشان همان جا نمازش را خلاصه کرد حکم عزلش را نوشت.
از نظر شیعه حتی تراشیدن مداد برای ظالم و دعا کردن برای بقای ظالم خلاف شرع است.
اما بنی امیه و بنی العباس این سبک را ترویج کردند. همان طور که دیروز هم اشاره کردیم این مسند امام احمد ابن حنبل است که می گوید پیغمبر اکرم فرمود اگر اختلافی در میان شد شمشیرت را بشکن و یک شمشیری از تخته چوب درست کن در خانه ات بمان تا یک نفر اگر اشتباها تو را بکشد مظلوم و شهید می شوی!
«من قتل فی بیته فهو شهید»
یا:
«أو مَنِیَّةٌ قَاضِیَةٌ»
یا مرگ بیاید
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج6، ص393، 27244
جالب است که در سنن ابن ماجه با تحقیق آلبانی می گوید: صحیح است و همین تعبیر را آورده است. بوصیری هم می گوید اسنادش صحیح است. می گوید پیغمبر فرمود:
«سَتَکُونُ فِتْنَةٌ وَفُرْقَةٌ وَاخْتِلَافٌ فإذا کان کَذَلِکَ فَأْتِ بِسَیْفِکَ أُحُدًا فَاضْرِبْهُ حتى یَنْقَطِعَ ثُمَّ اجْلِسْ فی بَیْتِکَ حتى تَأْتِیَکَ یَدٌ خَاطِئَةٌ أو مَنِیَّةٌ قَاضِیَةٌ»
در این صورت شمشیرت را بشکن تکه تکه کن، در خانه ات بنشین تا: «یَدٌ خَاطِئَةٌ أو مَنِیَّةٌ قَاضِیَةٌ»
سنن ابن ماجه؛ اسم المؤلف: محمد بن یزید أبو عبدالله القزوینی الوفاة: 275، دار النشر: دار الفکر - بیروت - - ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص1310، ح3962
هیثمی در جلد 7، صفحه 300 آورده:
«قال رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا رأیت الناس یقتتلون على الدنیا فاعمد بسیفک على أعظم صخرة فی الحرة فاضربه بها حتى ینکسر ثم اجلس فی بیتک»
پیامبر فرمود اگر دیدی مردم به خاطر دنیا دارند دعوا می کنند شمشیرت را به یک صخره ای بزن و در خانه ات بنشین!
«حتى تأتیک ید خاطئة أو منیة قاضیة ففعلت ما أمرنی به رسول الله صلى الله علیه وسلم رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله ثقات»
پرسش:
«ید خاطئة» یعنی چه؟
پاسخ:
دیروز اشاره کردم یعنی کسی اشتباهاً تو را بکشد، خطئا بکشد، یعنی اجتهاد بکند مثل قضیه جنگ جمل و جمل صفین، اجتهاد خطئی بکند، تصور بکند که شما مهدور الدم هستید تو را بکشد در روایت قبلی می گوید:
«أوصانی أبو القاسم صلى الله علیه وسلم»
بر پدر دروغگو لعنت!
«إن أنا أدرکت شیئا من هذه»
پیغمبر به من وصیت کرد که اگر چیزی از این فتنه ها راکه در قضیه جمل و صفین پیش آید درک کردی در خانه بنشین. عزیزان این روایت را خوب دقت کنند.
«أن أعمد إلى أحد وأکسر سیفی وأقعد فی بیتی»
اگر دیدم اختلاف و فتنه ای افتاد به کسی پناهنده شوم شمشیرم را بشکنم در خانه ام بنشینم
«فإن دخل علی بیتی»
اگر چه این مهاجم وارد خانه من شد.
شمشیرم را که شکستم دفاع هم که نمی توانم بکنم
«قال اقعد فی مخدعک»
برو در «مَخدَع» یعنی در حیاط خلوت بنشین!
«فإن دخل علیک»
اگر در حیاط خلوت این ظالم آمد به تو حمله کرد.
«فاجث على رکبتیک»
روی دو تا زانو بنشین گردنت را هم در برابر شمشیر او قرار بده فقط بگو
«بؤ بإثمی وإثمک فتکون من أصحاب النار وذلک جزاء الظالمین»
بگو آقا جان اگر می خواهی من را بکشی، بکش ولی گناه من و گناه تو به گردن خودت است.
ولی حق حرکت کردن نداری!!
«فقد کسرت سیفی فإذا دخل علی بیتی دخلت مخدعی فإذا دخل علی مخدعی جثوت على رکبتی فقلت ما قال رسول الله صلى الله علیه وسلم أن أقول رواه البزار وفیه من لم أعرفهم»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407، ج7، ص300
و من هم همین کار را کردم پیغمبر که فرموده هر وقت ظالمی بیاید در حیاط خلوت می روم روی زانویم می نشینم منتظر هستم ظالم بیاید گردنم را بزند.
دکتر گوستاولبون در کتاب تمدن اسلام و عرب می گوید فرق بین اسلام و مسیحیت این است مسیحیت روحیه ذلت و ظلم پروری را به پیروانش آموزش می دهد اما اسلام عزت و مردانگی را چون انجیل به ما می گوید اگر کسی به صورت تو سیلی زد طرف دیگر صورت خودت را هم در برابر سیلی او قرار بده تا سیلی دوم را بزند.
کسی آمد عبای تو را دزدید قبایت را هم خودت تقدیم کن این آموزش انجیل است؛ ولی قرآن می گوید:
(فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى)
و (به طور کلی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید!
سوره بقره (2): آیه 194
اگر کسی به شما تجاوز کرد مطابق تجاوز او، از او انتقام بگیر، رها نکن. می گوید این می شود روح شهامت، مردانگی، عزت. آموزه انجیل می شود ذلت پذیری.
حتی چند جا گفته که اگر تمدن مسلمان ها نبود ما تمدن نداشتیم، اسلام ما اروپاییان را از توحش بیرون آورد که اسلام تمدن ما را 500 سال یا 700 سال جلو انداخت کتاب خیلی خوبی است.
البته بعضی جاها نسبت به همسران پیغمبر علیه پیامبر یک مقداری منحرف شده
که البته مترجم آن ذبیح الله منصوری در پاورقی مردانه و خیلی زیبا جواب داده است، خدا جزای خیرش بدهد. بر خلاف بعضی هایی که کتاب مستشرقین را ترجمه می کنند یک پاورقی هم نمی زنند؛ مثلاً گوستاولوبون در رابطه با زنان پیغمبر می گوید پیغمبر همه خوبی ها را داشت ولی حرمسرا داشت!
در یک زمانی 10- 12 تا همسر داشت و این با فکر ما مسیحی ها و اروپایی ها نمی سازد، ذبیح الله منصوری آن جا خیلی زیبا جواب داد که رسول اکرم 25 سال با یک همسر زندگی کرد، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اگر در مدینه هم ازدواج کرد هر کدام از این ها فلسفه ای داشت. ازدواج با بعضی از قبائل چون قبائل عرب نسبت به دامادشان تعصب خاصی دارند.
وقتی رسول اکرم با زنی از قبیله تِیم، عَدی و ... ازدواج می کند حمایت کل آن قبیله را برای دفاع از اسلام فراهم می کند، اگر بنا بود رسول اکرم نیازی به حرمسرا داشته باشد دوران جوانی اش انجام می داد 25 سال با حضرت خدیجه بود، در آن زمان گرفتن زن یا داشتن کنیز مشکل نداشت، حتی در این 25 سال پیامبر اکرم کنیزی هم نداشت
یکی از آقایان کتابی جدیداً نوشته به نام خدیجه کبریٰ کتاب قطوری هم است 700- 800 صفحه است.
حضرت خدیجه میان ما مظلوم ترین امهات المؤمنین است.
رسول اکرم بعد از رحلت خدیجه یک سال در فراغ حضرت خدیجه گریه کرد! البته این که یک سال عام الحزن اعلام کرد همه شیعه و سنی گفته اند یک سال عزای ملی بعد از وفات حضرت خدیجه اعلام کرد این را همه دارند ولی این که یک سال گریه کرد در بعضی از مصادر شیعه آمده است.
من معتقد هستم درباره حضرت خدیجه دوستان هر کجا منبر می روند ولو محرم منبر می روند یک شب را به فضائل حضرت خدیجه اختصاص بدهند.
تعابیر در رابطه با حضرت خدیجه حتی جبرئیل نازل می شود حضرت خدیجه هر روز با دست خودش غذا درست می کرد بر می داشت راهی کوه حراء می شد.
آقایان نمی دانم مکه مشرف شدند یا نه؟ کوه حراء تقریباً نزدیک 8- 9 کیلومتر با مکه فاصله دارد، رفتن به آن کوه هم خیلی سخت است. ما که رفتیم جرأت نکردیم بالا برویم یعنی توانایی رفتن به بالا نداشتیم حتی آن زمان که یک مقداری جوان بودیم نمی توانستیم برویم.
«أَلا لَیْتَ الشَّبابَ یَعُودُ یَوماً فَأُخْبِرَهُ بِما فَعَلَ الْمَشِیبُ»
الحمد الله، شکر خدای عالم اگر کرونا اجازه بدهد جوانی ام روزی 14- 15 ساعت مطالعه می کردم، الان هم همین طوری هستم از مطالعه شکر خدا خسته نمی شوم.
بعضی وقت ها پشت میز می نشینم 4- 5 ساعت مشغول هستم احساس می کنم 4- 5 دقیقه از عمر من گذشته؛ چون امیر المؤمنین شیرین است مطالعه و کار هم برای امیر المؤمنین شیرین است.
در رابطه با حضرت خدیجه یک روایتی دارد رسول اکرم می گوید:
« کنت محبا لها، بل کنت عاشقا لها»
با این تعبیر کلمه عاشق این تعبیر را ندیده بودم این تعبیر در رابطه با حضرت خدیجه آمده به قدری برای من زیبا بود واقعاً از این تعبیر لذت بردم.
یا:
«أتى جِبْرِیلُ النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِیجَةُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فیه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِیَ أَتَتْکَ فَاقْرَأْ علیها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّی وَبَشِّرْهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فیه ولا نَصَبَ»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1389، ح3609
یعنی این کار هر روز حضرت خدیجه بود بعضی روزها حضرت امیرالمومنین برای رسول الله در غار حراء غذا می برد و بعضی روزها حضرت خدیجه آن همه راه، پیاده روی از کوه بالا رفتن.
بعضی وقت ها هم رسول اکرم جایش را تغییر می داد به خاطر این که کفار و مشرکین سراغ حضرت نیایند حضرت خدیجه می رفت می دید آن جا نیست بالای کوه می گشت و می گفت:
«حبیبی محمد، حبیبی محمد»
در یکی از این روزها که غذا می برد جبرئیل گفت:
«فَاقْرَأْ علیها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّی»
جبرئیل گفت به حضرت خدیجه از طرف و از طرف خدا سلام برسان
«وَبَشِّرْهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ»
روایتی در یکی از منابع اهل سنت نقل شده که حضرت آدم همیشه غبطه می خورد می گفت خدایا زن من، مایه گناه من شد از بهشت من را بیرون آورد؛ ولی خدایا به فرزندم رسول الله یک زنی دادی همواره:
«مما فضل به علی ابنی صاحب البعیر أن زوجه کانت عونا له على تبلیغ أمر الله ، وإن زوجتی کانت لی عونا على المعصیة»
شرح الحدیث المقتفى فی مبعث النبی المصطفى؛ اسم المؤلف: شهاب الدین أبی محمد عبد الرحمن بن إسماعیل الشافعی المعروف بأبی شامة المقدسی الوفاة: 665هـ، دار النشر: مکتبة العمرین العلمیة - الشارقة/ الإمارات - 1420هـ /1999 م ، الطبعة : الأولى، تحقیق: جمال عزون، ج1، ص147
اموال حضرت خدیجه 700- 800 شتر حمل می کرد در مستدرک صحیحین، جلد 3، صفحه 201
«قال رسول الله صلى الله علیه وسلم الحمد لله الذی أطعمنی الخمیر وألبسنی الحریر وزوجنی خدیجة وکنت لها عاشقا»
المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص201، ح4840
«إنی قد رُزِقْتُ حُبَّهَا»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1888، 2435
خدای عالم، عشق حضرت خدیجه را به من روزی کرده!
آن هایی که همسر صالح دارند خدا را شکر کنند که یکی از بهترین نعمت های الهی در دنیا داشتن همسر صالحه است که:
ما استفاد امرء مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة تسره إذا نظر إلیها
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج5، ص327، تحقیق: غفاری، علی اکبر ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
