2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا در شهادت حضرت علي (ع) فرزندانش لباس سياه پوشيده اند؟
کد مطلب: ٧٥٣٧ تاریخ انتشار: ١١ ارديبهشت ١٤٠٠ - ١٥:٣٤ تعداد بازدید: 16167
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
آيا در شهادت حضرت علي (ع) فرزندانش لباس سياه پوشيده اند؟

توضيح سؤال:

بعد از اين كه امير مؤمنان عليه السلام به شهادت رسيدند،‌ آيا اهل بيت آن حضرت در مصيبت از دست دادن ايشان لباس سياه پوشيده اند و برايش عزاداري كرده اند؟ اگر سندي در اين باره وجود داريد لطفا ذكر نماييد.

متشكرم.

پاسخ: سياه پوشي امام حسن (ع) در شهادت اميرمؤمنان (ع) (سند معتبر)

طبق روايت معتبر در كتب اهل سنت، در فرداي خاك سپاري امير مؤمنان عليه السلام، فرزند بزرگ آن حضرت، يعني امام حسن عليه السلام در ميان مردم و جمعيت عزادار و سوگوار كوفه حاضر شد و خطبه ايراد كردند . ايراد سخن آن حضرت در حالتي بوده است كه ايشان با لباس مشكي و عمامه سياه در ميان مردم ظاهر شد و از فضائل بي‌نظير آن حضرت سخن به ميان آورد.

اين روايت در كتاب «فضائل الصحابه» با سند معتبر اين‌گونه نقل شده است:

حدثنا عبد الله قال حدثني أبي نا وَكِيعٌ، عَنْ شَرِيكٍ، عَنْ عَاصِمٍ، عَنْ أَبِي رَزِينٍ، قَالَ: خَطَبَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ بَعْدَ وَفَاةِ عَلِيٍّ وَعَلَيْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ، فَقَالَ: لَقَدْ فَارَقَكُمْ رَجُلٌ لَمْ يَسْبِقْهُ الأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ، وَلا يُدْرِكُهُ الآخَرُونَ.

ابي زرين مي گويد: بعد از در گذشت علي [عليه السلام] ، (پسرش) حسن [عليه السلام] در حالي كه عمامه سياه برسر داشت براي ما خطبه خواند. و فرمود: مردي از ميان شما رفت كه از نظر مقام علمي كسي [جز رسول خدا] بر او پيشي نگرفت و بعد از او نيز همانند او نخواهد بود.

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص600، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م.

ذهبي همين روايت را (بدون اشاره به ماجراي شهادت اميرمومنان) در دو جاي كتابش از ابي رزين نقل مي كند، كه طبق اين گزارش، امام حسن عليه السلام لباس سياه برتن، و عمامه سياه بر سر داشتند:

شريك عن عاصم عن أبي رزين قال خطبنا الحسن بن علي وعليه ثياب سود وعمامة سوداء.

از ابي رزين روايت شده است كه حسن بن علي براي ما سخنراني كرد ، در حاليكه لباس سياه و عمامه سياه برتن داشت .

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص267 و ص272، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

اين روايت، علاوه بر اين كه ساهپوشي امام حسن عليه السلام را در سوگ حيدر كرار بيان مي‌كند، از عمق مصيبت و عزادار بودن آن حضرت و بقيه اهل بيت عليهم السلام نيز حكايت دارد؛ چرا كه لباس سياه در بر كردن با عزادار بودن مي‌سازد.

اگر كسي توهم را نمايد كه عمامه سياه بستن ، سيره و عادت هميشگي صحابه بوده است، پس عمامه سياه امام حسن عليه السلام نشانه عزاداري نيست.

پاسخ اين گمان را خود همين روايت داده است؛ زيرا طبق اين روايت، ايشان علاوه بر عمامه سياه، لباس مشكي هم بر تن كرده بودند،‌ آيا مي‌توان گفت كه صحابه هميشه لباس مشكي هم مي‌پوشيدند؟

بررسي سند روايت:

1. عبد الله بن احمد:

ايشان فرزند احمد بن حنبل است و علماي رجال اهل سنت او را توثيق كرده اند. ابن حجر مي‌نويسد:

عبد الله بن أحمد بن محمد بن حنبل الشيباني أبو عبد الرحمن ولد الإمام ثقة.

عبد الله بن احمد بن محمد بن حنبل شيباني، كنيه اش ابو عبد الله، فرزند امام (احمد بن حنبل) موثق است.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج 1، ص 295، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.

2. احمد بن حنبل:

احمد پيشواي مذهب حنابله و بي نياز از توثيق است. ابن حجر او را اين‌گونه معرفي كرده است:

أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني المروزي نزيل بغداد أبو عبد الله أحد الأئمة ثقة حافظ فقيه حجة.

احمد بن محمد بن حنبل .... يكي از پيشوايان، فرد موثق، حافظ روايت، دانا و حجت است.

تقريب التهذيب ج 1، ص 84

3. وكيع بن الجراح:

وي از راويان بخاري و مسلم است و علماي اهل سنت او را توثيق كرده اند. ابن حجر مي‌نويسد:

وكيع بن الجراح بن مليح الرؤاسي ... ثقة حافظ عابد.

وكيع بن جراح ... موثق، حافظ (كسي كه صد هزار حديث حفظ باشد) و اهل عبادت است.

تقريب التهذيب ج1 ص581

ذهبي نيز مي‌گويد:

وكيع بن الجراح أبو سفيان الرؤاسي أحد الأعلام ... قال أحمد ما رأيت أوعى للعلم منه ولا أحفظ.

وكيع بن جراح ... يكي از بزرگان ... احمد بن حنبل گفته: من كسي را جامع تر و حافظ تر از وي نديدم.

الكاشف ج2، ص350

4. شريك بن عبد الله :

او نيز از راويان بخاري و مسلم است. ابن حجر مي‌گويد او فرد راستگو است:

شريك بن عبد الله النخعي ... صدوق.

تقريب التهذيب ج1 ص266

5. عاصم بن بهدله

او نيز از روايان بخاري ومسلم است و ابن حجر او را صدوق مي‌داند:

عاصم بن بهدلة وهو بن أبي النجود ... صدوق.

تقريب التهذيب ج1 ص285

6. ابي رزين:

اسم اين راوي، مسعود بن مالك است و از روايان مسلم مي‌باشد. ابن حجر او را چنين معرفي مي‌كند:

مسعود بن مالك أبو رزين الأسدي الكوفي ثقة فاضل.

تقريب التهذيب ج1 ص528

جهت رعايت اختصار، توثيق راويان فوق را تنها از زبان ابن حجر عسقلاني آ‌ورديم و گرنه ذهبي و مزي و ديگران نيز شرح حال و توثيق آنان را در كتابهاي شان آورده اند.

نتيجه:

عزاداري و سياهپوشي در عزا و مصيبت امير مؤمنان عليه السلام بر خلاف گمان دشمنانش امر جايز است و بدعت نيست. شيعيان با اقتدا به اهل بيت آن حضرت و امام حسن عليه السلام كه بعد از پدرش امير مؤمنان عليه السلام مقام امامت را داشتند، عزاداري مي‌كنند و لباس سياه بر تن مي‌كنند.

الحمد الله الذي جعلنا من المتمسكين بولايته، اللهم اجعلنا من شيعته و خلصائه.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)



Share
41 | امین | Iran - Rasht | ١٨:٠٣ - ٢١ مرداد ١٣٩٤ |
بله بنده هم این روایت رو دیدم ولی البانی در حکم روایت گفته : ضعیف... یه روایتی میخوام که بتونم بهش استدلال کنم..

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
يکي از قواعد رجالي اهل سنت اين است که اگر روايتي را يکي از محدثين تصحيح کند، اين روايت قابل احتجاج است اين روايت ( وأبو ذَرٍّ وَالْمِقْدَادُ وَسَلْمَانُ أَمَرَنِي بِحُبِّهِمْ) را حاکم نيشابوري صحيح دانسته است و اگر حاکم روايتي را اگر صحيح بداند آن روايت مورد قبول و قابل استناد است
شوکاني در اين خصوص گويد:
وَهَكَذَا يَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَحَّحَهُ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِينَ مِمَّا كَانَ خَارِجًا عَنْ الصَّحِيحَيْنِ ، وَكَذَا يَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا كَانَ فِي الْمُصَنَّفَاتِ الْمُخْتَصَّةِ بِجَمْعِ الصَّحِيحِ ، كَصَحِيحِ ابْنِ خُزَيْمَةَ وَابْنِ حِبَّانَ وَمُسْتَدْرَكِ الْحَاكِمِ وَالْمُسْتَخْرَجَات عَلَى الصَّحِيحَيْنِ ؛ لِأَنَّ الْمُصَنِّفِينَ لَهَا قَدْ حَكَمُوا بِصِحَّةِ كُلِّ مَا فِيهَا حُكْمًا عَامًّا ، وَهَكَذَا يَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَرَّحَ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِينَ بِحُسْنِهِ ؛ لِأَنَّ الْحَسَنَ يَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عِنْدَ الْجُمْهُورِ
جايز است به آن ان روايتي که يکي ا ز ائمه معتبر در غير صحيحين، تصحيح کرده‌اند، احتجاج نمود همچنين جايز است به آن چيزي که در مصنفات که مخصوص جمع روايات صحيح مانند صحيح اين خزيمه، اين حيان، مستدرک حاکم و مستخرجات بر صحيحين احتجاج کرد همچنين جايز است به آنچه که يکي از ائمه حديث به حسن بودن يک روايتي حکم کرده‌اند، احتجاج کرد چون در بين جمهور جايز است به حسن عمل کرد
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاى 1255هـ)، نيل الأوطار من أحاديث سيد الأخيار شرح منتقي الأخبار، ج 1 ص 15، ناشر: دار الجيل، بيروت – 1973
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
42 | مرتضی رادمهر | Iran - Tehran | ٠٢:٠٥ - ٢٤ مرداد ١٣٩٤ |
امین آقا
آلبانی غلط کرده که گفته روایت ضعیفه.مشکلش چیه که ضعیفه؟
اولا: برنامه جوامع الکلم که ساخت خود اهل سنت و خود علمای عربستان هست،ذیل این روایت گفته: إسناده حسن
دوما: تمام راویان ثقه هستند.
إسماعيل بن موسى:
ابوحاتم: صدوق
ابن حبان: ذكره في الثقات
ذهبی: صدوق
شريك بن عبد الله القاضي:
ذهبی: أحد الأعلام
یحیی بن معین:ثقة ، ومرة : ثقة ثقة
عمر بن ربيعة الإيادي:
ابن حجر: قال في التقريب : مقبول
یحیی بن معین:ثقة
عبد الله بن بريدة الأسلمي:
ابن حبان:ذكره في الثقات
عجلی: ثقه
ابن حجر:قال في التقريب : ثقة
ذهبی:ذكره في الكاشف ، وقال : ثقة
یحیی بن معین:ثقه
بريدة بن الحصيب الأسلمي:
صحابی
1 |امین|Iran - Rasht |١٢:٣٢ - ٢٤ مرداد ١٣٩٤ |
0
 
0
ممنون برادر مرتضی
43 | امین | Iran - Rasht | ١٢:٢٨ - ٢٤ مرداد ١٣٩٤ |
سلام.. ممنون برادر مرتضی .. زحمت کشیدید..
44 | حق علی | Iran - Babol | ١٢:٣٦ - ٢٤ مرداد ١٣٩٤ |
سلام علیکم ایا در روایتی داریم که امام کاظم با غل و زنجیر بدن مبارکش را از زندان در اوردند؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در روايات آمده است که بعد از مسموم شدن امام، حضرت به صورت معجزه غل و زنجير را از پاي خود در آورد و رفت به امامت فرزندش وصيت کند. حضرت رفت و برگشت دوباره همان غل و زنجير را بر پاي خود بست که اين نشان مي دهد که تا آخرين لحظه غل و زنجير بر دست و پاي حضرت بود
.....لم أزل قائما على قدمي حتى رأيته قد عاد إلى مكانه و أعاد الحديد إلى‏ رجليه‏ فخررت لله ساجدا لوجهي شكر
عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏1 ؛ ص103
مسيب گفت: عرضكردم: چطور ميفرمائيد من قفل درها را باز كنم با اينكه نگهبانان پشت درب‏ها كشيك ميدهند فرمود: مسيب يقين تو در باره خدا و ما ضعيف است. عرضكردم نه آقاى من. فرمود: پس چرا چنين حرفى را ميزنى. گفتم:
آقا از خدا بخواه مرا در راه ايمان ثابت بدارد فرمود: خدايا او را ثابت قدم بدار.
آنگاه فرمود: من خدا را با همان اسم اعظمى كه عاصف خواند و تخت بلقيس را قبل از چشم بهم زدن در مقابل سليمان گذاشت ميخوانم تا خداوند وسيله ديدار فرزندم على را در مدينه برايم فراهم كند مسيب گفت: صداى دعا خواندن آن جناب را شنيدم ناگاه متوجه شدم در محل نماز خود نيست همان جا ايستادم تا دو مرتبه برگشت و با دست خود آهنها را بپاى خويش بست من بشكرانه نعمت معرفت امام بسجده افتادم‏
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
45 | امین | France - Gravelines | ١٥:٤٦ - ٢٤ مرداد ١٣٩٤ |
ببخشید آیا این روایات درباره لعن عبد الله بن سبا توسط ائمه علیه السلام با سند صحیح آمده؟؟
مثلا چند روایت در رجال الکشی شما نقل کردید که امام سجاد و امام صادق او را لعن کردند. روایت 169 و 171 و 172 و 173 صحیح هستند؟؟؟؟
http://lib.eshia.ir/14015/1/323

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
روایات در این خصوص در حد مستفیض است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
46 | حق علی | Iran - Babol | ٠٩:٢١ - ٢٥ مرداد ١٣٩٤ |
سلام علیکم اگه میشه حو ادثی که بعد امام حسین اینکه اسمان خون گریه کرد و... را با سند صحیح بیان بفرمایید

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
روايات در اين خصوص در شيعه در حد تواتر است لذا جهت اطلاع بيشتر به کتاب کامل الزيارة رجوع کنيد به عنوان نمونه چند روايت را ذکر مي کنيم:
1-حدثني علي بن الحسين بن موسى عن علي بن إبراهيم و سعد بن عبد الله جميعا عن إبراهيم بن هاشم عن علي بن فضال عن أبي جميلة عن جابر عن أبي جعفر ع قال: ما بكت السماء على أحد بعد يحيى بن زكريا إلا على الحسين بن علي ع فإنها بكت‏ عليه‏ أربعين‏ يوما.
كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص90
2- محمد بن الحسين عن نصر بن مزاحم عن عمرو بن سعد عن محمد بن سلمة [مسلمة] عمن حدثه قال: لما قتل الحسين بن علي ع أمطرت السماء ترابا أحمر
كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص90
3- نصر بن مزاحم عن عمر بن سعد قال حدثني أبو معشر عن الزهري قال: لما
قتل الحسين ع أمطرت السماء دما- و قال عمر بن سعد و حدثني أبو معشر عن الزهري قال: لما قتل الحسين ع لم يبق في بيت المقدس حصاة إلا وجد تحتها دم عبيط. زهير نقل كرد كه وى گفت:
هنگامى كه حسين بن على عليهما السلام شهيد شد در بيت المقدس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.
كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص92
4- أبي بصير عن أبي جعفر قال: بكت الإنس و الجن و الطير و الوحش على الحسين بن علي ع حتى ذرفت دموعها-
انس و جن، پرنده و وحوش بر حسين بن على عليهما السلام گريستند تا اشگ‏هايشان جارى گشت.
كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص79
جهت اطلاع از منابع اهل سنت به اين ادرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
47 | مجید | Iran - Tehran | ٠٧:٤٧ - ٢٨ شهریور ١٣٩٤ |
با سلام و عرض ادب
من اهل تسنن هستم. از شما یک گلایه و یک سوال دارم.
گلایه: در این سایت سعی میکنید داعش را بعنوان اهل سنت نشان دهید. و اعتقادات اهل سنت را مساوی داعش نشان دهید که واقعا بی انصافی و کم لطفی است. اینطور فکر نمیکنید؟ بنده خودم و همه ی اهل سنت از اقدامات داعش ناراحتیم و اعمال آنها را صحیح نمیدانیم.
سوال: بنده علمی در مورد حدیث و رجال ندارم. احادیث فوق را با حسن ظن به شما صحیح و بدون کم و زیاد کردن میدانم. اما آیا امام حسن (ع) فقط در چندروز یا روز بعد از شهادت حضرت علی (رض) جامه سیاه پوشیدند(که این از نظر شما عزاداری است) یا در سالهای بعد نیز در سالگرد شهادت ایشان این عمل را ادامه دادند؟ از منابع اهل سنت لطفا دلیل بیاورید که لباس سیاه پوشیدند. آیا ایشان توصیه ای برای سیاه پوشیدن(که از نظر شما اقدام به عزاداری معنی میشود) در سالهای بعد داشته اند (مثلا برای 1300 سال بعد؟)

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اينکه ما داعش بي دين را مانند اهل سنت بدانيم اين بي انصافي است ما نه تنها داعش بلکه وهابيت را نيز از اهل سنت نمي دانيم هر چند در ظاهر مي گويند ما از اهل سنت هستم ولي ما آنها از اهل سنت واقعي نمي دانيم و در اين سايت در مقالات گوناگون از روايات و کلام بزرگان اهل سنت در رد عقايد وهابيت مطالب ذکر کرده ايم ما معتقديم داعش نه تنها دشمن خونخوار شيعه بلکه دشمن اهل سنت نيز مي باشد که از کشتن اهل شنت توسط آنها مشهود است در ضمن اگر مي شود شما يک مورد بياوريد که ما داعش را مانند اهل سنت دانسته باشيم؟
اما در خصوص ساگرد گرفتن و عزاداري در ايامهاي بعد از وفات ميت، روايات مختلف درباره پيامبر و ديگر صحابه نقل شده است لذا اگر يک نفر از معصومين چنين کاري را بکنند، حجت است و لزومي ندارد که قيد بکنيم که فلان معصوم چي گفته و به چه صورت عمل کرده است!!
پيامبر در شش سالگي مادرش را از دست داد وقتي مكه فتح شد آمد سر قبر مادرش گريه كرد به گونه اي كه بي تابي مي كرد حاکم روايت صحيحي را چنين نقل کرده است:
عن عبد الله بن مسعود رضي الله عنه قال خرج رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ينظر في المقابر وخرجنا معه فأمرنا فجلسنا ثم تخطأ القبور حتى انتهى إلى قبر منها فناجاه طويلا ثم ارتفع نحيب رسول الله صلى الله عليه وآله باكيا فبكينا لبكائه ثم اقبل الينا فتلقاه عمر بن الخطاب فقال يا رسول الله ما الذي أبكاك فقد أبكانا وأفزعنا فجاء فجلس الينا فقال أفزعكم بكائي فقلنا نعم يا رسول الله فقال إن القبر الذي رأيتموني أناجي فيه قبر أمي آمنة بنت وهب.
وانى استأذنت ربى في زيارتها فاذن لي فيه فاستأذنته في الاستغفار لها فلم يأذن لي فيه ونزل على ما كان للنبي والذين آمنوا ان يستغفروا للمشركين حتى ختم الآية وما كان استغفار إبراهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها إياه فاخذني ما يأخذ الولد لوالده من الرقة فذلك الذي أبكاني. صحيح على شرطهما ولم يخرجاه
المستدرك - الحاكم النيسابوري - ج 2 ص 336، المصنف - عبد الرزاق الصنعاني - ج 3 ص 572
در اين روايت پيامبر(ص) بعد از ساليان طولاني بر سر قبر مادرش مي رود غزا بر پا مي کند و صحابه نيز شروع به گريه مي کنند آيا اين دليل براي مشروعيت سالگرد گرفتن کفايت نمي کند!!؟؟
امير مؤمنان (ع) براي زهرا (ع) حزن دائمي داشت
امير مؤمنان عليه السلام در باره حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود:
تا من وقتي همانند تو در خانه قبرم سرازير نشوم براي تو محزون و عزادارم. اين سخن بالاتر از سالگرد را بيان مي كند:
فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيم‏
اى رسول خدا امانت و گرو (فاطمه عليها سلام) دريافت شد ولى اندوه من هميشگى است و شبها را بيدار خواهم ماند تا آن زمان كه خداوند خانه‏اى را كه تو در آن سكونت دارى برايم اختيار نمايد.
نهج البلاغة - خطب الإمام علي (ع) - ج 2 ص 182
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
48 | مجید | Iran - Tehran | ٠٧:٢٣ - ٢٩ شهریور ١٣٩٤ |
با سلام مجدد
ابتدا تشکر میکنم لطف کردین و در جواب بنده مطالب مفیدی نوشتین.
در مورد حدیث اول: پیامبر(ص) چرا در سالگرد وفات مادر گرامیشان در مدینه عزاداری نگرفتند؟ چرا بعد از فتح مکه این کار را در سالهای بعد تکرار نکردند؟ و فقط بعد از فتح مکه گاهی به زیارت قبر مادرشان میرفتند و در اولین بار که بعداز فتح مکه به زیارت قبرشان رفتند گریستند(که این و فقط این گریه در حدیث آمده{احتمالا بخاطر اینکه کاری بوده که قبلا یا بعدا انجام نداده اند} شما اینطور فکر نمیکنین؟)
حاکم (ره)احادیث ضعیف و صحیح زیادی گردآوری کرده ولی با توجه به عبدالله بن مسعود (رض) بنده حدیث شما را صحیح میدانم.
در مورد حدیث دوم که حضرت علی (رض) حزن دایمی داشتند برای حضرت زهرا، قبول بفرمایید که سالگرد محسوب نمیشود. بلکه ناراحتی دایمی است(و اینگونه نبودند که روز خاصی یا دهه خاصی لباس سیاه بپوشندو به عزارداری بپردزند و سینه زنی کنند و به خیابان بیایند و بعد از دهه یا روز خاص، وضع عادی بر جامعه حاکم کنند)
با تشکر و سپاس مجدد از پاسخگویی شما عزیزان و برادران دینی و هموطن.

اگر نوشته بنده کمی انتقادی شد خواهشمندم بنده را حلال بفرمایید. غرض گفتگویی ساده و صمیمی بود.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
برای اثبات یک چیزی لزومی ندارد ده بار و یا صدبار یک قضیه تکرار بشود تا ما قبول بکنیم!! همینکه یکبار یک کاری را مثلا پیامبر (ص) انجام بدهد کافی است در خصوص عزاداری و سالگرد گرفتن پیامبر (ص) درباره مادرش نیز همینکه حضرت این کار را ولو در تاریخ ثبت شده باشد که یکبار انجام داده است، برای مشروعیت کفایت می کند
دلیل ما در خصوص عزاداری یک روایت و یا یک نقل تاریخی نیست سالگرد براي حضرت حمزه نمونه دیگری است که نقل شده است حضرت براي زنان انصار دستور داد كه براي حمزه گريه كنند آنها هم در همان زمان برايش گريه كردن و هم بعدا اين رسم شد كه اول براي حمزه بعد براي شهيد و يا اموات خود گريه مي كردند.
و اين قضيه تا زمام احمد بن حنبل ادامه داشته است و در اين مدت هيچ كسي نگفته است كه اين كار زنان بدعت است .
پیامبر (ص) یک سال برای حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه عزادای کرد تا آنجا که آند سال را عام الحزن نامیدند
حضرت علی علیه السلام درست که در شهادت حضرت زهرا علیها السلام دسته راه نینداخت اما همینکه می گوید حزن من دائمی است ثابت می کند همیشه عزادار حضرت زهرا علیها السلام بوده است غیر از این مگر امام باقر عليه السلام براي ده سال عزاداري وصیت نکرده بود
اين روايت با سند موثق نقل شده است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى.
الكافي - الشيخ الكليني - ج 5 ص 117
امام كاظم علیه السلام در عاشوراي هر سال عزاداری می کردند آیا این کفایت نمی کند؟!!
امام حسن و امام حسین علیهما السلام یک سال در عزای پدرشان سیاه پوشیدند
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
49 | رضا | Iran - Tehran | ١٠:٢٣ - ١١ خرداد ١٤٠٠ |
این سنی یه اشکال دیگری هم به روایت پشیمانی ابوبکر از حمله به خانه زهرا(س) مطرح کرده و میگه :

بن شاهین متوفی 385 ه در مورد علوان بن داود می نویسد :

وفي كتاب جدي عن ابن رشدين قال: سألت أحمد بن صالح عن حديث علوان بن داود. الذي يروي أصحابنا. فقال:هذا حديث موضوع كذب لا ينبغي أن يكتب ولا يقرأ ولا يحدث به.وكأني رأيت علوان عنده متروكاً هو وحديثه. وقال: هذا باطل موضوع

با توجه به كلام بالا علوان وحدیثش متروک است در نزد احمد بن صالح

احمد بن صالح متوفي 248 ه کیست ؟

ذهبی در سیر اعلام النبلاء در مورد احمد بن صالح می نویسد :

الإمام الكبير ، حافظ زمانه بالديار المصرية أبو جعفر المصري ، المعروف بابن الطبري . كان أبوه جنديا من آمل طبرستان .
وكان أبو جعفر رأسا في هذا الشأن ، قل أن ترى العيون مثله ، مع الثقة والبراعة

حافظ عقیلی متوفی 322 در مورد علوان می نویسد :

علوان بن داود البجلي ويقال علوان بن صالح ولا يتابع على حديثه ، ولا يعرف إلا به

باز عقیلی در باره علوان می نویسد :
أخبرنا يحيى بن عثمان أنه سمع سعيد بن عفير يقول كان علوان بن داود زاقوليا من الزواقيل
زاقول هم به سارق گفته می شود .

علامه ابن قطلوبغا درباره وی می نویسد :
وقال ابن يونس: علوان بن داود بن صالح مولى جرير بن عبد الله البجلي يكنى أبا خالد من أهل قرقيسيا، قدم مصر، روى عنه: الليث بن سعد، وعبد الله بن صالح كاتب الليث، وسعيد بن عفير، ويحيى بن بكير، وهو منكر الحديث، توفي قريباً من سنة ثمانين ومائة.

بخاری هم علوان بن داود را منکر الحدیث می داند .

البته منظور و مراد بخاری از منکر الحدیث بودن با دیگر از علمای رجال فرق دارد
ایشان می فرمایند : هرگاه لفظ منکر الحدیث را برای راوی بکار بردم منظورم این است که

پاسخ:
با سلام
علوان بن داود بجلی در این روایت قرار گرفته است که ابن حبان در کتابش او را توثیق کرده است؛ الثقات، جلد 8، صفحه 529. شاید بعض از برادران اهل سنت درباره ابن حبان بگویند او متساهل در توثیق بوده است، اما این ادعا پذیرفته نیست، چراکه ذهبی در «الموقظه في علم مصطلح الحديث» صفحه 79 می‌گوید: چشمه معرفت ثقات، تاریخ بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان هستند. سیوطی می‌گوید: آنچه که در مورد تساهل ابن حبان ذکر شده است، صحیح نیست. تدریب الراوی، جلد 1، صفحه 108.


بعضی می‌گویند که (علوان بن داوود بجلی) منکر الحدیث بوده است، در پاسخ می‌گوییم منکر الحدیث بودن دلالت بر عدم اعتبار روایات نمی‌کند. ابن حجر عسقلانی در شرح حال حسین بن فضل بجلی می‌گوید: اگر بنا باشد هر کسی که به صرف نقل روایت منکر در زمره ضعفاء بدانیم، دیگر هیچ‌کس از محدثین سالم نخواهد ماند. لسان المیزان، ج2، ص 308. ذهبی می‌گوید: این‌گونه نیست که هر کسی که حدیث منکر روایت کند مورد تضعیف قرار بگیرد. میزان الاعتدال، ج1، ص 118.

موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب