* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
41 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 12 دي 91 - 13:20:03
با سلام گروه پاسخ به شبهات، به اين سوالاتي که چندين بار ارسال شد، احتياج دارم . دوباره مي فرستم: 1)ملاک تعيين مکي و مدني بودن ايات و سور قران چيست؟ ايا در تقسيم قران به مکي و مدني بودن ، معيار زماني مطرح است يا اينکه معيار مکاني و خطابي نيز مطرح است؟ و اينکه اجماع امت اسلام بر چيست؟ و همچنين اگر سوره اي مدني باشد ، امکان دارد اياتي از ان در مکه نازل شده باشد، و در صورت نازل شدن ايا ايه مکي مي شود يا مدني؟ و در اخر اينکه علائم شناخت سوره هاي مدني و مکي چيست؟ 2) در سوره نسا ايه 15خداوند مي فرمايد که : ( وَ الَّتـى يـَأْتـِيـنَ الْفـَحـِشـةَ مـِن نِّسـائكـمْ فـَاسـتَشهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكمْ فَإِن شهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فى الْبُيُوتِ حَتى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْت أَوْ يجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سبِيلاً=و كـسـانـى از زنان شما كه مرتكب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بـر آنـهـا بطلبيد! اگر گواهى دادند، آنان ( زنان ) را در خانه ها(ى خود) نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد؛ يا اينكه خداوند، راهى براى آنها قرار دهد). و در سوره نور ايه2 مي فرمايد:(الزَّانِيَةُ وَ الزَّانى فَاجْلِدُوا كلَّ وَحِدٍ مِّنهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكم بهِمَا رَأْفَةٌ فى دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ لْيَشهَدْ عَذَابهُمَا طائفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ=زن و مرد زناكار را هر يك ، صد تازيانه بزنيد، و هرگز در دين خدا رافت (و محبت كاذب ) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد، و بايد گروهى از مؤ منان مجازات آنها را مشاهده كنند). گروه پاسخ به شبهات، با توجه به اينکه طبق ايه15سوره نسا لازم بود که زن زنا کار در خانه حبس شود. و انگاه خداوند در ايه 2سوره نور اين حکم در سوره نسا را نسخ نمود. ايا اين حکم نيز نسخ شده است يا نه؟ همچنين ديگر حکم رجم براي چيست، با توجه به اينکه حکم رجم در تورات محرف نيز امده است؟ 3) مقصود از (اسماعيل صادق الوعد) در ايه ( وَ اذْكُرْ فى الْكِتَبِ إِسمَعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسولاً نَّبِيًّا) چه کسي است، ايا پيامبري غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است يا نه؟ من به تفسير نمونه مراجعه نمودم و حضرت ايت الله مکارم شيرازي ايشان را اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم دانسته اند. و مرحوم علامه طباطبائي ، اسمعيل صادق الوعد را اسماعيل بن حزقيل دانسته اند. گروه پاسخ به شبهات، با توجه به اينکه از ايه41 تا49سوره مريم از حضرت ابراهيم گفتگو شده است، انگاه در ايه49 چنين امده است:( فَلَمَّا اعْتزَلهَُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ يَعْقُوب وَُكلاً جَعَلْنَا نَبِيًّا)، انگاه در سه ايه بعد، از حضرات موسي و هارون گفتگو مي شود، سپس در ايه54 نام اسماعيل صادق الوعد برده شده است. بر اين اسا اگر مقصود از اين پيامبر همان حضرت اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم باشد، مي بايست در همان رديف حضرات اسحاق و يعقوب از او سخن به ميان مي امد. چنانکه در ايه 39سوره ابراهيم از اسماعيل و اسحاق در کنار يکديگر ياد شده است.(الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى وَهَب لى عَلى الْكِبرِ إِسمَعِيلَ وَ إِسحَقَ إِنَّ رَبى لَسمِيعُ الدُّعَاءِ). و از طرف ديگر يادکرد اسماعيل صادق الوعد پس از حضرات موسي و هارون، نشانگر ان است که اسماعيل مورد بحث از پيامبران بني اسرائيل بوده است، نه اسماعيل فرزند ابراهيم. تفسير کداميک از اين دو مفسر بزرگ جهان تشيع درست است؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي لطفاً سؤالات تفسيري خود را از راههاي كه قبلاً به شما پيشنهاد شده مطرح كنيد. 1. ملاك مكي يا مدني بودن سور و آيات: هرآيه اي كه قبل از هجرت پيامبر ص از مكه به مدينه , نازل شده , مكي است , اعم از اين كه در خود مكه يا اطراف آن ويا هنگام هجرت و قبل از رسيدن به مدينه نازل شده باشد. هر آيه اي كه بعد از هجرت نازل شده , مدني است , اعم ازاين كه در خود مدينه نازل شده باشد يا در خارج از آن , مثل آياتي كه در صلح حديبيه و سال فتح مكه يا در جنگ هاو برخي سفرها مثل حجة الوداع نازل شده است. دو تفاوت مهم بين سوره هاى مكّى و مدنى وجود دارد كه به آن اشاره مى كنيم: 1. تفاوت محتوايى سوره هاى مكّى غالباً درباره مبدأ، معاد، توحيد، خداشناسى، صفات خدا، قيامت، بهشت، جهنّم، عالم برزخ و مانند آن سخن مى گويد. و به تعبير ديگر به اصلاح اعتقادات مسلمانان پرداخته و اين كار مقتضاى عقل و حكمت و قاعده لطف است. زيرا دوران پيامبرى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مكّه، دوره سازندگى زيربناهاى اعتقادى است. بدين جهت طبق روايتى تمام تلاش آن حضرت در مدت ده سال مكّه تبليغ شعار لا اله الا اللَّه بود. همه زحمتها، شكنجه ها، محروميّت ها، محاصره ها، سرزنش ها، تهمت ها و تحمّل ساير مشكلات براى جا انداختن اين شعار اساسى وبنيادى بود. امّا سورههاى مدنى چنين هدفى را پى نمى گيرد، بلكه به مسائل اجتماعى، اخلاقى، احكام، آداب، جنگ و صلح، فروع دين و امورى كه مربوط به تشكيل حكومت اسلامى است، مى پردازد. 2. تفاوت شكلى آهنگ و چينش سوره هاى مكّى كوتاه و كوبنده است. يعنى آيات آن كوتاه و لحن آيات داغ و كوبنده است، برخلاف سوره هاى مدنى كه آياتش طولانى ولحن آيات آن ملايمتر است؛ و اين يكى از ابعاد فصاحت وبلاغت قرآن مجيد به شمار مىرود. به تعبير ديگر، خداوند متعال آيات را به تناسب اوضاع و شرايط نازل كرد؛ در مكّه كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با مشركان و دشمنان اسلام درگيرى و برخورد بيشترى داشت، آيات كوبنده و كوتاه نازل مى شد، ولى در مدينه كه بيشترين برخورد پيامبر صلى الله عليه و آله با مسلمانان بود لحن آيات تغيير كرد، لحنى نرم و ملايم و آياتى نسبتاً طولانى و بلند. براى اثبات اين مطلب سوره صافّات را، كه از سوره هاى مكّى است، با سوره بقره كه از سوره هاى مدنى است مقايسه اى كوتاه مى كنيم: سوره صافّات كه 182 آيه دارد تنها هفت صفحه است، امّا سوره بقره كه 48 صفحه از قرآن را فرا گرفته، 286 آيه دارد؛ يعنى تعداد آيات سوره بقره دو برابر آيات سوره صافّات هم نيست، امّا تعداد صفحات اين سوره مدنى تقريباً هفت برابر سوره صافّات است. و اين نشان مى دهد كه آيات سوره بقره نسبت به سوره صافّات طولانى تر است. ساير سوره هاى مدنى نيز چنين هستند. نتيجه اينكه سوره هاى مكّى پيرامون مبدأ و معاد سخن مى گويد، امّا سوره هاى مدنى به مسائل ديگرى مى پردازد. علاوه بر اين، آيات سوره هاى مكّى كوتاه و كوبنده، امّا آيات سوره هاى مدنى بلند و ملايمتر است.(سوگندهاى پر بار قرآن، ص 253، آيت الله مكارم شيرازى) آقاي سعيدي روشن در مورد راههاي شناخت آيات مكي از مدني سه راه زير را بيان مي دارد: 1ـ با مراجعه به سياق آيات و سورههاي قرآن ميتوان به مكي و مدني بودن آيات پي برد. بنابراين، براي فهم اين نكته لازم است شأن نزول آيه و تفسير آن ديده شود.(الميزان، علامه طباطبايي، ج 13، ذيل آية 106 اسرأ، ص 235.) 2ـ با مراجعه به سخنان نقل شده از صحابه و تابعين صحابة پيامبر ص، چرا كه اينها از شاهدان نزول بوده و ميدانستند كه چه آيه اي در كجا نازل شده است. 3ـ از طريق ويژگيهاي آيات; كه از نظر محتوي هر يك از آيات مكي و مدني داراي ويژگيهايي هستند. ويژگيهاي آيات مكي: الفـ بيشتر آيات مكي كوتاه، كوبنده و گاه همراه با سوگند و خطابهاي ناس، بنيآدم و امثال اين واژهها هستند. بـ اكثر آيات مكي در اثبات مسايل اعتقادي و نفي شرك ميباشند. جـ محتوي مسايل اخلاقي هستند. دـ محتوي داستانهاي پيامبران هستند. ويژگيهاي آيات مدني: 1ـ محتوي بسياري از احكام شرعي هستند. 2ـ در رد بر يهود و نصاري نازل شدهاند. 3ـ اوصاف منافقين در اين آيات آمده است. 4ـ جنگهاي پيامبر9 در اين آيات است. 5ـ بيشتر آيات طولاني هستند. (علوم القرآن عند المفسرين، آيتا... معرفت، ص 307 / علوم قرآن، محمدباقر سعيدي، ص 147 و 148.) امكان دارد سوره اي را مكي بدانند و تعدادي از آيات آن در مدينه نازل شده باشد و آن آيات را در اين سوره قرار داده باشند مانند سوره شوري ولي بخاطر اينكه اغلب آيات آن در مكه نازل شده سوره را مكي گفته اند. قسمت اعظم سوره ها در مكه نازل شد. گر چه در شمار سوره هاى مكى و مدنى خلاف هست، اما به گفتار درست از يك صد و چهارده سوره قرآن، هشتاد و شش سوره در مكه آمده ( الاتقان، البرهان، مقدمتان في علوم القرآن) طبق تحقيق ديگري بيست سورهء قرآن به اتفاق دانشمندان علوم قرآني , مدني است . و هشتاد و دو سوره مكي است و اختلاف نظر فقط در دوازده سورهء قرآني است .(سيد محمد باقر حجتي , تاريخ قرآن كريم , ص 81 ) البته بيشتر سوره هاى مكى كوتاه است و گاه از سه يا چهار آيه بيشتر نيست، اما اگر شمار آيات را مقياس كنيم از شش هزار و... بيشتر آيه قرآن به تقريب هزار و ششصد و چند آيه يعنى كمى بيشتر از ربع، مدنى و ما بقى مكى است. اما در غالب سوره هاى مكى آيه ها كوتاه است و اگر شمار كلمات را مقياس كنيم به تقريب، كمى بيش از يك ثلث قرآن در مدينه و دو ثلث كمتر در مكه آمده.(نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول؛ ص 41؛ مقدمه چاپ دوم) 2. آيه 15 نساء نسخ نشده بلكه يك حكم موقت بوده و آيه 16 اين سوره هم با آيه 2 سوره «نور» كه حدّ زنا را يكصد تازيانه براى هر يك از طرفين بيان كرده، نسخ نشده بلكه مى تواند، تفسير و توضيحى براى اين آيه بوده باشد.( ر.ك: تفسير نمونه، ج3، ص: 390 و ديگر تفاسير ذيل آيات مذكور) حكم رجم هم يكي از حدود الهي بر جنايتكاران و خلاف پيشه گان، است. حد (رجم) در موارد زير اعمال ميشود: الف) در صورتي كه مرد يا زن همسرداري با مرد يا زن ديگر، زنا كند، آن را زناي محصنه ميگويند و حد آن رجم يعني سنگسار كردن است؛ مثلاً اگر مردي كه زن دائمي دارد، عاقل و بالغ است، زنش در اختيارش ميباشد و مريض هم نيست، با زني زنا كند، حد اين مرد رجم است. هم چنين زني كه شوهر دارد و شوهرش در اختيار او است، اگر با مرد ديگري زنا كند، حد آن رجم است. البته سنگسار كردن در صورتي است كه جرم آن ها ثابت شود، يعني يا خودشان اعتراف نمايند(آن هم چهار بار)، يا چهار شاهد عادل به زناي حقيقي آنها دقيقاً شهادت دهند. طريقه رجم نيز اين است كه حاكم به آن مرد يا زن دستور ميدهد كه با آب سدر و كافور و آب مطلق غسل كند و كفن بپوشد. بعد او را سنگسار ميكنند و بر او نماز ميخوانند و دفنش مينمايند. مورد ديگر: اگر پيرمرد يا پيرزني كه محصن هستند زنا بكنند، حكم آنها ابتدا تازيانه و بعد رجم است.(تحرير الوسيلة،امام خميني، ج 2، ص 425.) البته تمام اين احكام در صورتي است كه جرم ثابت شود كه اين هم به سادگي امكانپذير نيست، زيرا تجسّس در امور اخلاقي و زندگي افراد حرام است. لذا اثبات چنين جرمي نزد حاكم شرع به ندرت اتفاق ميافتد و شايد جعل و وضع چنين حكم سختي براي ايجاد رعب و ترس در دل افراد باشد تا مرتكب چنين جرمهايي نشوند. در قرآن، آيهاي كه صريحاً دلالت بر رجم بكند نيامده؛ ولي از طريق شيعه و سنّي حدّ رجم از حدود مجازاتهاي مسلّم شمرده شده است. مثلاً در مسند احمد حنبل آمده است: ابن عباس گفت عمر بن خطاب خليفه دوم، رجم (سنگسار) را از حدود الهي ميدانست و ميگفت شخصي را پيامبر(ص) رجم كرد و ما هم بعد از ايشان سنگسار كرديم. (اين مطلب گر چه در قرآن نيامده) ولي اگر نميترسيدم كه مردم بگويند: عمر در كتاب خدا مطالبي را اضافه كرده است، در گوشهاي از قرآن حدّ رجم را مينوشتم... و پيامبر (ص) نيز فرمود: به زودي بعد از شما مردمي خواهند آمد كه مسائلي از قبيل رجم، دجال، شفاعت، عذاب قبر و خروج از آتش جهنم را منكر خواهند شد.(مسند احمد حنبل، ج 1، ص 23. ) از طريق شيعه نيز عبدالله بن سنان ميگويد: امام صادق(ع) فرمود: رجم "حد الله الاكبر" است و جَلْد (تازيانه) "حدّ الله اصغر" است. پس هنگامي كه مرد محصن زنا كند رجم ميشود.(كافي، ج 7 ، ص 177.) امّا اين كه چرا حكم سنگسار در قرآن نيامده، با اينكه اين حكم بين تمامي مسلمين قطعي است و پيامبر و خلفا و اميرالمؤمنين(ع) اين حكم را اجرا كردهاند؟ در پاسخ بايد گفت: برخي از احكام و بسياري از جزئيات در قرآن نيامده است، گر چه در بطن و حقيقت قرآن هست. در چنين مواردي سنّت قطعي پيامبر (اگر صحيح به دست ما رسيده باشد)، بيانگر بطن قرآن است. 3. در مورد اسماعيل صادق الوعد تفاسير اهل سنت مانند: «طبري، فخر رازي، آلوسي، قرطبي، زمخشري، ابن كثير، بيضاوي و سيوطي» اجماع دارند كه منظور حضرت اسماعيل بن ابراهيم عليهما السلام مي باشد. دلايلي كه بيان كرده ايد هم قابل اعتنا نيست چنانكه در همين سوره قبل از حضرت ابراهيم از حضرت عيسي عليهمالسلام نام مي برد پس نمي توان اين تقديم و تاخير را در زمان هم اخذ كرد. موفق باشيد. گروه پاسخ به شبهات (1) |
42 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 13 دي 91 - 15:16:32
با سلام گروه پاسخ به شبهات، بي نهايت از جواب کامل شما سپاس گذارم. و فقط يک نکته کوچک ماند اينکه در ويژگي هايي که براي سوره هاي مکي اورديد ، يکي از موارد اين بود که : محتوي داستانهاي پيامبران هستند. گروه پاسخ به شبهات، ايا سوره هاي مدني نيز مي توانند اين ويژگي را داشته باشند. مثلاً در سوره بقره که مدني هست در مورد حضرت ادم و قوم بني اسرائيل نيز اياتي مي باشد. يا به طور کل ايا سور مدني علاوه بر ويژگي خودشان، مي توانند ويژگي هاي سور مکي را داشته باشند؟ با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي اين نشانه ها بعد از آنكه مدني بودن و مكي بودن سور مشخص شده در مطالعه اين سوره ها بدست آمده و نظر به عموم آنها دارد لذا مي تواند استثنا داشته باشد مانند همان مثالي كه خودتان زديد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
43 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 06 اسفند 91 - 10:32:11
با سلام خدمت گروه پاسخ به شبهات سوالي در مورد واژه رقاب داشتم که در چندين جاي قران معناي بنده و برده به کار رفته است، ولي در ايه 4سوره محمد واژه رقاب به گردنها تر جمه شده است؟ همچنين براي معناي گردن در قران لفظ اعناق يا جيد به کار رفته است، لطفاً در اين مورد توضيحاتي ذکر کنيد. با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ آيت الله طباطبايي ره در اين مورد مي فرمايند: كلمه رقبه به معناى گردن است ، و ليكن استعمال آن مجازا در نفس انسان مملوك شايع شده ، آزاد كردن برده را ( عتق رقبه ) گفته اند. (ترجمة الميزان ج : 5 ص : 60) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
44 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 17 ارديبهشت 92 - 07:55:59
سلام عليکم گروه پاسخ به شبهات، در جايي کاربري در مورد ايه 3سوره اسرا نوشته بود که اين ايه مربوط به مردمان نجد مي باشد نه بني اسرائيل. چون ذريه منصوب است و "اى ذريه مردمى که با نوح در کشتيشان نشانديم..." معني مي شود. در حاليکه خطاب هاي قبل و بعد که به بني اسرائيل است بصورت غايب است. ايا اين برداشت درست است؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي حضرت نوح به پدر دوم انسان معروف است؛ چون در طوفان نوح، همهى مردم غرق شدند، جز آنان كه در كشتى همراه نوح بودند. از اين رو معناى «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا» همانند جملهى «يا بَنِي آدَمَ» است. اما اينكه چرا بنى اسرائيل را به عنوان فرزندان همراهان نوح شمرده،در تفسير نمونه چنين آمده است كه شايد بخاطر آن است كه طبق تواريخ معروف، نوح داراى سه فرزند بنامهاى" سام" و" حام" و" يافث" بود كه مردم روى زمين پس از طوفان نوح از آنها گسترش يافتند از جمله مخصوصا بنى اسرائيل. نمونه ج12 ص24 برخي از مفسرين نيز گفتهاند مقصود از (مَنْ حَمَلْنا) (سام) است و آن جدّ ابراهيم عليه السّلام بود و ابراهيم جدّ بنى اسرائيل است كه يعقوب نبيره ايشان است كه همه بني اسرائيل به او منسوبند يعنى اى اسرائيل ياد كنيد و متذكر گرديد وقتى كه خداى تعالى آباء و اجداد شما را از طوفان نوح (ع) نجات داد. بنابراين طبق اين تفسير خداوند نعمت نجات دادن پدران بني اسرائيل را متذكر مي شود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
45 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 12 تير 92 - 17:30:23
بنام خدا اين حرفها فقط شك وترديد رو بيشتر ميكنه متاسفانه همه اصل ولش كردن رفتن دنبال فرع خداوند همه پيامبران را فرستاد تا إنسان رو از جهل و ناداني نجات بده و همشون بك حرف رو زدن ادم باشين درست زندگي كنيد به مال كسي چه مادى و چه معنوى دست نزنيد و از همه مهمتر خدا را پرستش كنيد. خدا ى يگانه قربون همه پيامبران كه بي شك از بهترينها بودن و به همين خاطر هم پيام خدا رابراى انسان ميگفتن أهل بيت پيامبر هم كه هديه اى بود از طرف خداوند كه به ناحق قدرشون رو ندانستن در زمانيكه در قيد حيات بودن قرآني هم كه الان با اين نظم نوشته شده بدون هيچ چون و چرا چطورى ميشه كه با اين نظم و هيچ چون چرا نوشته شده باشه بد از رحلت پيامبر ص نوشته شده باشه به عنوان مثال تشريف ببريد سخنراني يك اقايي ايا فرداى ان روز نه دو ساعت بعد ميتوني همه حرفهاي كه شنيدي بخاطر بيا رى؟ بريد خدا رو پرستش كنيد و به همه پيامبران احترام بگذاريد كه حرف پيامبر همين بود خدا را پرستش كنيد نه مثل مسيحيان كه خدا را فراموش حضرت عيسى (ع) خدا ميدونند ما هم كه چهارتا وهابي و دو تا صهيونيسم انداختنمون جون هم. يهوديها هم كه ديگه هيچ كسي يا چيزي رو قبول ندارند. دروغ چرا دروغگو دشمن خداست پول و زور و خيلي دوست دارند. اره عزيزان اصل خداست. خدا خدا خدا خدا خدا خدا الله الله الله الله god god god اگر هزا بار بنويسي به هزا اسم فقط يدونست همهمون به زودى ميريم و ميميريم خاك ميشيم فقط خداست كه بوده و هست وخواهد بود. تا وقت دارى پرستشش كن كه وقت كم داري خدا همه رو ببخشه و به رآه درست هدايت كنه |
46 |
نام و نام خانوادگي: يونس علي صوفي کشميري -
تاريخ: 28 شهريور 92 - 14:47:20
با سلام من از شما تشکر مي کنم از اينکہ شما خيلي زحمت کشيديدبرائے جمع اين ھمہ مطالب مھم |
47 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 31 شهريور 92 - 11:16:57
با سلام قضيه اين سوره نورين يا ولايت و كتاب تذكر الائمه علامه جلسي چيست؟صاحب كتاب دبستان المذاهب كيه؟ لطفاَ در اين مورد مقداري توضيح مي دهيد؟ جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
برخي از مستشرقان مانند نولدکه و گلذيهر و نيز سلفيهاي متعصب ادعا مي کنند که دو سوره نورين و ولايت در منابع شيعي آمده است و از نظر شيعيان اين دو سوره جزء قرآن بوده و در زمان عثمان از آن حذف گرديده و هم اکنون در مصحف امام علي(ع) ثبت است. در حقيقت آنها با اين نسبت سعي دارند ثابت کنند که شيعيان قائل به تحريف قرآن هستند . مثلا محمد بن عبدالوهاب در رسالة في الرد علي الرافضة، ص 14 - 15 . مي گويد: «. . . گفته شده شيعه در اين زمان دو سوره از قرآن را که گمان مي کنند، عثمان بن عفان آن ها را پنهان کرده، نمايان ساخته اند . آنان اين دو سوره را به آخر مصحفي افزوده اند . يکي از آن ها سوره نورين و ديگري سوره ولاء است .»
ساختار اين دو سوره درباره وصايت و امامت اهل بيت به ويژه امام علي عليه السلام و نيز کجروي و ارتداد مخالفان آنان با تهديد عذاب خداوند نسبت به آن هاست
اما منبعي که اينها براي سخن خود ذکر کرده اند کتاب دبستان مذاهب، فصل الخطاب محدث نوري و تذکرة الائمة محمد باقر لاهيجي است در حالي که در هيچ يک از منابع معتبر شيعي مانند کتب اربعه و نيز کتب برخي از علماي اهل سنت که مدعي تحريف قرآن هستند وجود ندارد همچنين اثري از نسخه خطي اين دو سوره که برخي از خاورشناسان ادعا ميکنند که در قرن شانزده و يا هفده نوشته شده است، نيست. و علماء در تشخيص مؤلّف دبستان اختلاف نموده و برخي معتقدند مؤلف آن را جهت ترويج دين زردشت نوشته است و کتاب تذكرة الائمة نيز به محمدباقر مجلسى نسبت داده شده در حالى كه از او نيست بلكه براى كس ديگر به نام «محمد باقر بن محمّد تقى» است
علامه عسكرى در اين خصوص مى فرمايد: «مخالفين امثال احسان الهى ظهير در نسبت دادن سوره نورين به شيعه به كتاب تذكرة الائمة و كتاب دبستان المذاهب اعتماد نموده اند، در حالى كه اين دو كتاب هيچ ارزش علمى ندارند، زيرا:
اولاً: نام مؤلف دبستان المذاهب نوشته نشده است. و لذا علما در تشخيص مؤلّف آن اختلاف نموده اند; برخى آن را به ميرذوالفقار على حسين اردستانى نسبت داده اند و عده اى به شيخ كشميرى، از علماى متعصب اهل سنت و بعضى نيز به كيخسرو بن اسفنديار از بزرگانِ علماى فرقه مجوس در هند نسبت داده اند. برخى مى گويند: مؤلف از آن جهت كه درصدد ترويج دين زردشت و ابطال اديان ديگر بوده، اين كتاب را نوشته است تا اديان ديگر را سست جلوه دهد. ثانياً: كتاب تذكرة الائمة به محمدباقر مجلسى نسبت داده شده در حالى كه از او نيست بلكه براى كس ديگرى است به نام «محمد باقر بن محمّد تقى» همان گونه كه برخى از مورخان و ترجمه نويسان به اين نكته توجه داشته و ساحت قدسى مرحوم مجلسى را از اتهام به اين كتاب مبرّا نموده اند. مانند عبدالله افندى شاگرد مرحوم مجلسى در كتاب رياض العلماء. و سيد اعجاز حسين در كتاب كشف الحجب و الاستار عن الكتب و الاسفار. و سيد خونسارى در كتاب روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات. و شيخ عباس قمى(رحمه الله) در كتاب الفوائدالرضوية. و شيخ آغابزرگ تهرانى در كتاب «الذريعة». ثالثاً: در مدرسه اهل بيت عليهم السلام براى خبرى كه با سند صحيح به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) يا يكى از اهل بيت(عليهم السلام) بازنگردد ارزشى قائل نيستند و براى اين سوره جعلى هيچ نوع سندى عرضه نشده است. القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج3، ص174 ـ 180. موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
48 |
نام و نام خانوادگي: علي کريم زاده -
تاريخ: 24 آذر 92 - 10:11:16
با سلام چند درخواست از شما دارم : 1) لطفا کتاب معتبري درباره (( اعجاز لفظي قرآن )) معرفي کنيد (( اگر متن کتاب عربي هم باشد اشکال ندارد)) 2) در روايات وارده از اهل بيت (ع) بسيار به علم اموزي اهميت داده شده ايا منظور از اين علم فقط علوم ديني است ؟ جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
درباره اعجاز قرآن چند کتاب را معرفي مي کنيم: 1-الجدول فى اعراب القرآن نويسنده: صافى محمود بن عبد الرحيم. که در 31 جلد است که تمام قران را تجزيه و ترکيب کرده و به نکات بلاغي قرآن نيز اشاره دارد اين کتاب در نرم افزار جامع التفاسير نيز موجود است2. الإعجاز القرآني و أثره على مقاصد التنزيل . نويسنده: رجاء بنت محمد عودة3 اعجاز القرآن .نويسنده: ابو بكر محمد بن الطيب الباقلانى
اما در خصوص سؤال دومتان بايد عرض کنيم با دقت در روايت اهل بيت عليهم السلام بدست مي آيد که مراد حضرات معصومين از تشويق به يادگيري علم ، علم مفيد و سودمندي است که به کار مي آيد به عنوان نمونه اينکه فرموده اند : اللهم اعوذبك من علم لاينفع .و يا وقتي اهل بيت عليهم السلام مي گويند « اطلبوا العلم و لو بالصين » ، چين به عنوان دورترين نقطه و يا به اعتبار اينکه در آن ايام يکي از مراکز علم و صنعت جهان بوده ياد شده . قدر مسلم اين است که چين نه در آن زمان و نه در زمانهاي ديگر مرکز علوم ديني نبوده است تا اهل بيت دستور به اخذ علوم ديني از آن منطقه بکنند همچنين از پيامبر صلي الله عليه و اْله نقل شده است که فرمودند العلم علمان: علم الاديان و علم الابدان. علم دو قسم است علم بدنها (جسم) و اديان. اين روايت هرچند در مقام حصر مطلق نمي باشد، ولي از اين دو علم با تاييد و ترغيب ياد مى كند: علم ابدان و علم اديان . يكى به جنبه جسمانى انسان مى پردازد و ديگرى به بعد روحانى و معنوى او توجه دارد . يكى براى سلامت جسم و ديگرى سلامت روح است هر دو علم گرچه مهم و لازماند، اما آن علم كه سلامت جان و قلب را تامين مى كند، در ديدگاه اسلام مهمتر است .
همچنين ائمه اطهار از ترجمه علومي مانند نجوم ، منطق ، فلسفه ، طب ، حيوان شناس ، ادب و تاريخ که در زمان خودشان اتفاق مي افتاد ، انتقاد نمي کردند
بنابراين نظر اسلام درباره تعليم علوم، منحصرا علوم ديني نيست بلکه هر علم سودمند است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
|
49 |
نام و نام خانوادگي: رضا.ا -
تاريخ: 18 دي 92 - 11:41:46
سلام عليكم.اطلاعات و تدوين خوبي بود سپاسگذاريم.باز هم مطالب تحقيقي نياز داريم كه اميد داريم افاضه فرماييد.امام عصر ياريتان كنند. |
50 |
نام و نام خانوادگي: مرضيه -
تاريخ: 21 مرداد 93 - 20:49:52
سلام.مگر خدا در قرآن بارها نفرموده انسان است که فقط قدرت اختيار و تصميم گيري دارد؟پس چرا ما در جنيان هم موضوع هدايت شدن و کافر شدن را داريم؟مگر هدايت فقط جلوي راه انسان ها نبوده؟چطور است که ابليس قدرت انتخاب داشته و از فرمان خدا سرپيچي کرده؟ جواب نظر: با سلام
کاربرگرامي
بر اساس آيات قرآن، جنيان نيز مانند انسان مكلف و داراي اختيار و در مقابل اعمال خويش مسؤول هستند، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: قُلْ أُوحِىَ إِلىََّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُواْ إِنَّا سمَِعْنَا قُرْءَانًا عجََبًا 1)يهَْدِى إِلىَ الرُّشْدِ فََامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدً بگو: به من وحى شده است كه جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفته اند: «ما قرآن عجيبى شنيدهايم ...
كه به راه راست هدايت مى كند، پس ما به آن ايمان آورده ايم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نمى دهيم .جن 1و 2 همچنين در آيه ديگر از زبان خود آنها چنين آمده است: وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَالِكَ كُنَّا طَرَائقَ قِدَدًا(11 جن) و اينكه در ميان ما، افرادى صالح و افرادى غير صالحند و ما گروههاى متفاوتى هستي
و يا در آيه ديگر آمده است «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»، اعراف، 179.به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند، و) نمى فهمند و چشمانى كه با آن نمىبينند و گوشه ايى كه با آن نمىشنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)! (179اعراف)
در اين صورت اگر اختيار نداشتند، جا نداشت که خداوند انها را به جهنم ببرد!!
همچنين در اين آيه آمده است:«وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون؛ من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!» ذاريات 59
با دقت در اين آيات؛ مي شود چنين برداشت کرد که جن داراي قوه اختيار است و اگر جن اختيار نداشت تقسيم آنان در قران به مسلمان و ظالم معني نداشت وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَاسِطُونَ جن 14
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
51 |
نام و نام خانوادگي: مرضيه -
تاريخ: 22 مرداد 93 - 12:23:23
سلام.پس با اين حساب انسان با جن هيچ تفاوتي ندارد.پس چرا انسان اشرف مخلوقات نام گرفته؟پس وقتي جنيان قوه ي اختيار داشتند و خدا را با اختيار پرستش ميكردند ،هدف آفرينش انسان چه بوده؟ جواب نظر: باسلام
خواهر گرامي
1. جن با انسانها تفاوتهايي دارند مانند:
الف) انسان از خاک آفريده شده ولي جن قبل از انسان و از آتش آفريده شده است.(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ. وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ حجر: 2) ب) بدن جن لطيف است بطوري که براي انسان قابل رؤيت نيست برخلاف انسان که براي اجنه قابل رؤيت است. (إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ اعراف: 2)
ج) روح انسان لطيف تر و مجرد تر و عميق تر از روح جن است.
د) اجنه در حرکت سريع اند بر خلاف انسان.
ه) انسانها در درک قوي اند بر خلاف اجنه.
و) حداکثر تجردشان وهمي و خيالي است ولي انسانها مي توانند به تجرد عقلي برسند.(در مورد جن ثابت نيست)
ز) قدرت انسان به حدي است که مي تواند اجنه را با آنکه نمي بيند تسخير نمايد.
ح) پيامبراني از ميان انسانها برانگيخته مي شوند بر خلاف جن.
با اين تفاسير شرافت انسان بر جن معلوم شد.
2. خداوند فياض علي الاطلاق است و يکي از ابعاد فياض بودن او خلق کردن است. نمي توان به خداوند گفت گه چرا انسان را خلق کردي براي عبادت با آنکه قبل از او جن را براي اين هدف خلق کرده بودي و هدفت صورت گرفته بود؟ زيرا خلقت بعدي لغو نيست چون داراي هدف است. ثانياً همانند اينکه فردي انفاق مي کند تا به ثواب الهي برسد اگر يک بار اين کار را انجام داد براي بار دوم انفاق کردن او لغو نخواهد بود و نمي توان به او گفت که هدف تو قبل از اين انجام شده بود چرا دوباره اين کار را انجام دادي؟ در اينجا هم هدف هر دو يکي است. ثالثاً خداوند سواي از عبادت که هدف مشترک خلقت جن و انس است از خلقت انسان هدف ديگري را هم داشته که جن شايستگي آنرا نداشته اند و آن خلافت اللهي است. خداوند در آيه 30 سوره بقره مي فرمايد: (اني جاعل في الارض خليفه) و در سوره احزاب مي فرمايد: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب/72)) ما امانت تعهد، تكليف، و ولايت الهى را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند و اظهار ناتوانى كردند)؛ امّا انسان آن را بر دوش كشيد؛ او بسيار ستمكار و نادان بود، چون بر خود ستم كرد و قدر اين مقام والا را ندانست.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
52 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي -
تاريخ: 21 مهر 93 - 22:10:18
سلام. ممنون بابت مقاله خيلي بهش نياز داشتم. اجرتون با صاحب الزمان ياعلي |
53 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 04 دي 93 - 08:18:48
قرآن در زمان عثمان ذي النورين جمع آوري شد.واين رو تاريخ هم ثابت کرده است.گرچه قبول کردنش براي تشييع سخت است. جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
ما از کتب خود شما مواردي را ذکر کرديم که ثابت مي کند قرآن در زمان خود رسول خدا (ص) جمع آوري شده است نمونه هاي ديگر را نيز ذکر مي کنيم که تا مشخص شود که آيا قران در زمان عثمان جمع شده است يا در زمان پيامبر (ص) ؟
1-روايتي در کتب اهل سنت وجود دارد که ثابت مي کند حتي عثمان نيز اعتراف کرده است که قرآن توسط پيامبر جمع شده است . ابن حجر چنين نقل مي کند:
وقد أخرج أحمد وأصحاب السنن وصححه بن حبان والحاكم من حديث بن عباس قال قلت لعثمان ما حملكم على أن عمدتم إلى الأنفال وهي من المثاني وإلى براءة وهي من المبين فقرنتم بهما ولم تكتبوا بينهما سطر بسم الله الرحمن الرحيم ووضعتموهما في السبع الطوال فقال عثمان كان رسول الله صلى الله عليه وسلم كثيرا ما ينزل عليه السورة ذات العدد فإذا نزل عليه الشيء يعني منها دعا بعض من كان يكتب فيقول ضعوا هؤلاء الآيات في السورة التي يذكر فيها كذا وكانت الأنفال من أوائل ما نزل بالمدينة وبراءة من آخر القرآن وكان قصتها شبيهة بها فظننت أنها منها فقبض رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم يبين لنا أنها منها اه فهذا يدل على أن ترتيب الآيات في كل سورة كان توقيفا احمد، اصحاب سنن، ابن حيان و حاكم که روايت را صحيح دانسته اند همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: من به عثمان گفتم چه چيز وادارتان كرد كه سوره انفال و سوره برائت را پهلوى هم بنويسيد با اينكه يكى از سورههاى طولانى است و ديگرى از سورههاى صد آيهاى است و ميان آن دو" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" نگذاشتيد و ميان هفت سوره طولانى گذاشتيد؟ عثمان گفت: سورهاى داراى آيات بر رسول خدا (ص) نازل مىشد و وقتى چيزى نازل مىشد به بعضى از نويسندگان وحى مىفرمود اين آيات را بگذاريد در آن سورهاى كه در آن چنين و چنان آمده، و سوره انفال از سورههايى است كه در اوائل هجرت در مدينه نازل شد، و سوره برائت از سورههايى است كه در اواخر نازل شد، ولى چون مطالب آن شبيه به مطالب انفال بود، من شخصا خيال كردم كه اين سوره جزو آن سوره است. و چون رسول خدا (ص) از دنيا رفت و تكليف ما را در باره اين مطلب معين نفرمود به همين جهت من از يك سو اين دو سوره را پهلوى هم قرار دادم، فتح الباري شرح صحيح البخاري ، ج 9 ص 42 أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب اين روايت ثايت مي کند که جمع قرآن به دستور حضرت بوده است 2- شواهدي وجود دارد که حتي زنان صحابه نيز قرآن را در زمان پيامبر جمع کرده بودند از جمله اين روايت: سيوطي نقل مي کند: ظفرت بامرأة من الصحابيات جمعت القرآن لم يعدها أحد ممن تكلم في ذلك فأخرج ابن سعد في الطبقات أنبأنا الفضل بن دكين قال حدثنا الوليد بن عبد الله بن جميع قال حدثتني جدتي عن أم ورقة بنت عبد الله بن الحارث وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يزورها ويسميها الشهيدة وكانت قد جمعت القرآن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم حين غزا بدرا قالت له أتأذن لي فأخرج معك أداوي جرحاكم وأمرض مرضاكم لعل الله يهدي لي شهادة قال إن الله مهد لك شهادة وكان صلى الله عليه وسلم قد أمرها أن تؤم أهل دارها وكان لها مؤذن فغمها غلام لها وجارية كانت دبرتهما فقتلاها في إمارة عمر فقال عمر صدق رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يقول انطلقوا بنا نزور الشهيدة
من مواردي دست پيدا کردم که ثابت مي کند زنان صحابه نيز قران را جمع کرده اند ابن سعد از ام ورقه نقل مي کند که پيامبر به زيارت او مي رفت و او را شهيده ناميد و او قرآن را جمع کرده بود....
الإتقان في علوم القرآن ج 1 ص 196 3-وجود مصحف عايشه و حفصه خود دليل بر اين است که قبلا قرآن جمع شده بود :عبد الرزاق عن معمر عن هشام بن عروة قال قرأت في مصحف عائشة رضي الله عنها ) حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى ( وصلاة العصر ) وقوموا لله قانتين .مصنف عبد الرزاق ج 1 ص 578 كان مكتوبا في مصحف حفصة . فتح القدير ج 1 ص 257
4-علاوه بر اين، احاديثى وجود دارد كه مجموعا بيان مى كند برخى از بزرگان صحابه، قرآن را بر پيامبر گرامى اسلام (ص) قرائت كرده اند. اين احاديث بخوبى مؤيد شكل گيرى سوره ها در دوران رسالت است. در اين مورد، به عنوان نمونه از دو نقل تاريخى ياد مىكنيم:
محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء ، اسم المؤلف: أبو القاسم الحسين بن محمد بن المفضل الأصفهاني الوفاة: 502 ، دار النشر : دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م ، تحقيق : عمر الطباع
وإنما أخذ الناس بقراءته لكونه كان آخر من يقرأ على رسول الله .مسلمانان، قرائت أبىّ را ملاك و معيار قرار دادند، زيرا وى آخرين كسى بود كه قرآن را بر پيامبر اسلام (ص) باز خواند.. محاضرات الأدباء ج 2 ص 452 با اين قرائني که از کتب خود شما نه شيعه نقل شد، معلوم مي شود که قرآن در زمان پيامبر (ص) جمع شد اما آنچه در زمان عثمان انجام شد «نسخ» يا نسخه بردارى و تكثير نسخه است نه جمع قرآن
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
54 |
نام و نام خانوادگي: نيما جبروتي -
تاريخ: 11 بهمن 93 - 23:59:47
جالب بوود با کمال تشکر.......اجرتون عندالله......... اقا مجتبي خواهشا اجر عندالله بگين ن امام زمان و... البته عذر خواهي ميکنم با کمال تشکر..... |
[1] [2] | صفحه قبل |