* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: مهدي مرتضوي -
تاريخ: 13 اسفند 87 - 00:00:00
با سلام و عرض خسته نباشيد. آيا کل ترجمه فارسي مناظرات بصورت فايل PDF قابل دانلود است؟ با تشکر جواب نظر: با سلام لينک فايل pdf کل متن مناظره بصورت ذيل مي باشد http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/farsi_almostagheleh.pdf موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
2 |
نام و نام خانوادگي: hamid rabeie -
تاريخ: 13 اسفند 87 - 00:00:00
خداوند متعال به آقاي حسيني قزويني اجر بي حساب دهد لينک اين خبر در سايت بازسازي بقيع : http://www.alm.ir/baqhi/modules.php?name=News&file=article&sid=103 http://www.alm.ir/baqhi/modules.php?name=News&file=article&sid=104 |
3 |
نام و نام خانوادگي: صادق -
تاريخ: 13 اسفند 87 - 00:00:00
هل جزاء الاحسان الا الاحسان برايتان دعا ميکنيم موفق باشيد نظري هم داشتم با توجه به تبليغات وسيع وهابيون و اهل سنت به نوعهاي مختلف کتب وموبايل و مخصوصا بلوتوث خيلي خوب ميشد بخشي را هم به دانلود بلوتوث تکه هاي ناب سخنراني حاج اقا اختصاص ميداديد و همچنين اگر سايت را به صورت کتاب براي موبايل ميزديد بسيار عالي ميشد يا علي مدد |
4 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد رضا رضوي -
تاريخ: 13 اسفند 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم خدايا شکرت. خيلي ممنون . دستتون درد نکنه. خيلي به موقع بود. خدايا همه کساني که از مکتب اهل بيت (ع) دفاع ميکنن را در پناه خود نگاه دار. ياعلي |
5 |
نام و نام خانوادگي: محمدعلي زاهدي -
تاريخ: 14 اسفند 87 - 00:00:00
باسلام وتشكر از جناب آقاي قزويني و تمامي دست اندر كاران سايت از خداوند براي شما عزيزان توفيق روز افزون مسئلت مينمايم. |
6 |
نام و نام خانوادگي: عثمان ابن سولان -
تاريخ: 14 اسفند 87 - 00:00:00
سلام عليكم شما خوانندگان خود را احمق تصور كرده ايد؟!! من خودم شاهد مناظره در شبكه مستقله بودم اولا:در قسمت عربي متني كه ارائه كرده ايد بسياري از جاها حذف وبجاي آن اضافه شده كه تماما ادعاهاي خودتان را در آن آورده ايد! دوما:همين متن عربي را كه در سايتتان به فارسي ترجمه كرده ايد تحريفاتي در آن به چشم ميخورد! خوانندگان خودشان ميتوانند هر دو متن را با هم مقايسه كنند البته اگر شما متن عربي را از سايت حذف و يا تحريف نكتيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- مطالعه تمامي متن مناظره به دو زبان فارسي و عربي و تطبيق دادن آن دو با اصل مناظره ، كاري است كه حد اقل دو يا سه روز تمام وقت خواهد گرفت ؛ اما شما همانند اساتيدتان ، در سريع خواندن استاديد (زيرا ما شامگاه سه شنبه اين متن را برروي سايت قرار داده ايم) ، همانطور كه در مورد بخاري روايت كرده ايد كه روزي يك دور قرآن مي خواند ؛ يا مانند عثمان بن عفان كه مي گوييد وي شب ها در يك ركعت نماز يك دور قرآن مي خواند وكانت امرأته تقول إن شئتم قتلتموه وإن شئتم تركتموه فإنه كان يختم القرآن كل ليلة في ركعة الثقات ج 2 ص 264 ، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354 ، دار النشر : دار الفكر - 1395 - 1975 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : السيد شرف الدين أحمد (البته با وجود اينكه از پيامبر روايت كرده ايد كه در كمتر از سه روز قرآن را نخوانيد!) !!! البته اگر چنين كرده باشيد بعيد نيست به علت خستگي مفرط ذهني ، توهّم بر شما غالب شده و چنين اشكالاتي بگيريد !!! 2- طبق آنچه در مقدمه يك ذكر شد ، مشخص مي شود كه شماييد كه خوانندگان را ساده لوح پنداشته ايد و گمان مي كنيد با ديدن يك نظر درج شده شما در مورد اين مناظره ، گمان مي كنند كه تحريفي صورت گرفته است . 3- فايل صوتي و تصويري مناظره موجود است ؛ تنها تغييرات صورت گرفته در متن عربي ، تبديل كلمات و اصطلاحات محلي ، به عربي فصيح است (يعني همان روشي كه در پياده كردن سخنراني ها در هر زباني استفاده مي شود) ؛ و اصل فايل ها جاي هيچ شك و شبهه اي براي هيچ كس باقي نخواهد گذاشت . 4- مواردي كه از جانب ما در متن اضافه شده است به صورت تعليقه و با رنگي خاص ، مشخص گرديده است ( در متن عربي به رنگ آبي و قرمز و داخل پرانتز و با ذكر كلمه تعليق و در متن فارسي با رنگ قرمز و داخل پرانتز) 5- اگر شما واقعا در ادعاي خويش صادق بوديد كه در مناظره تحريفي صورت گرفته است ، قطعا با داشتن فايل صوتي مناظره ، قسمت هاي تحريف شده را به همراه متني كه ما پياده كرده ايم ، به سايت هاي اهل سنت مي فرستاديد ، زيرا اين سايت ها مدتي طولاني است كه به شدت منتظر پيدا كردن يك اشكال بر ضد ما هستند !!! 6- به جاي اين گونه اشكال هاي ساده انگارانه ، اگر اشكالي محتوايي در ادله مطرح شده در مورد اثبات ماجراي هجوم به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها در كتب اهل سنت ، پيدا كرديد ، آن را مطرح كنيد و نه اينكه چنين اشكالاتي بيهوده بگيريد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 15 اسفند 87 - 00:00:00
با سلام ؛ اگر راست مي گوييد و از نتيجه مناظرات مطمئن هستيد تقاضا دارد هر موقع مناظره برگزار مي شود آن را از شبکه سراسري پخش کنيد و يا ماهواره را آزاد کنيد اما متاسفانه شما هميشه در خانه خود شير هستيد و سعي داريد مردم را با کارهايي مثل ترجمه تحريف شده مناظرات اغفال کنيد ما خودمان آنقدر علم داريم که اصل عربي مناظرات را گوش کرده و بفهميم . تا کي مي خواهيد مردم را خر به حساب آورده و گمراه سازيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي شما هر گونه كه مي خواهيد ، از محتواي اين مناظره مطلع شويد ؛ با شنيدن فايل مناظره ، متن فارسي يا عربي اما بدانيد سايت هاي اهل سنتي كه ادعاي فراواني بر شكست شيعه در اين مناظره داشتند ، هيچكدام حاضر به نشر اين مناظره نشدند!!! اما ما ، به خاطر علم به پيروزي شيعه در اين مناظره و مشخص شدن حقايق ، بدون هيچ ترسي ، هم متن عربي را نشر داديم و هم فارسي را؛ بنا بر اين ، اين ما نيستيم كه مردم را ساده فرض كرده ايم ، گردانندگان سايت هاي اهل سنت چنين هستند ، اما مردم خود به خوبي پاسخ توهمات آن ها را داده اند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
8 |
نام و نام خانوادگي: مسعود کيان زاد -
تاريخ: 15 اسفند 87 - 00:00:00
بسم الله الرّحمن الرّحيم برادر بزرگوار جناب آيت الله قزويني سلام عليکم استاد محترم،اينجانب در زمينه گفتگوي حاضر مزاحم حضرتعالي نشده و اعلام ميدارم هر گونه اقدامي اسلامي در ارشاد و اصلاح آقاي الهي قمشه اي روا ميداريد را به عمل آوريد زيرا که ايشان با شرحي که بر آيه اوّل سوره تحريم آورده اند بسياري از مسلمانان را گمراه و بر عليه پيامبر اکرم (ص) تشويق و تحريک ميکنند و اميدوارم هر چه سريعتر قرآن مجيد ترجمه ايشان جمع آوري و ضبط گردد..با شرح ايشان اعتقاد به معصوميت اهل بيت عليهم السلام زير سوال رفته و اشتباهي را بر رسول خدا محسوب ميدارند كه نفي عصمت است! من الله توفيق آرزوي سلامت و طول عمر شريفتان را داريم كه همواره بازوي اسلام هستيد. |
9 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي غفراني -
تاريخ: 15 اسفند 87 - 00:00:00
به نام خدا سلام از اقاي دكتر قزويني و همه ي دست اندر كاران اين سايت به دليل ثابت كردن مظلوميت عجيب اهل البيت پيامبر خدا (با وجود تاكيد فراوان ان وجود مبارك به محبت ومودت به اهل البيت واينكه اين كار را اجر رسالت خويش دانستند) خيلي تشكر ميكنم البته بايد بگويم به برادر عزيز عثمان ابن ثولان هم حق ميدهم چون وقتي علماي ايشان در مناظره به جاي پاسخ دادن به دلايل محكم و مستدل دكتر قزويني كه از كتب اهل سنت وبزرگان اهل سنت مي اوردندبه طفره رفتن وفحاشي به شيعه و ايراني وفارسي مي پردازند كه نشان ميدهد اداب اوليه ي يك بحث ومناظره ي علمي واعتقادي را نمي دانند از ايشان (عثمان ابن ثولان)كه پيرو همين علما هستند انتظاري بيشتر از دروغ وتهمت نميرود و همچنين از برادر عثمان ابن ثولان و برادر محمد تقاضا ميكنم به جاي پرداختن به خرد يا حماقت مردم و خوانندگان بيشتر به وجدان!!! و خرد خودشان بپردازند در پايان درود ميفرستم به شيعيان حقيقي كه حقيقت جويان هميشگي روزگارند |
10 |
نام و نام خانوادگي: واي بر شما -
تاريخ: 16 اسفند 87 - 00:00:00
شما در پاسخ آقاي محمد گفتيد : ( اما بدانيد سايت هاي اهل سنتي كه ادعاي فراواني بر شكست شيعه در اين مناظره داشتند ، هيچكدام حاضر به نشر اين مناظره نشدند!!! ) ... بد نيست يك جستجوي كامل در سايت هاي اهل سنت بكنيد تا بعد از اين به دروغ ادعايي واهي نكنيد ... در ضمن شما مي توانيد نوار هاي كامل مناظره را ( بدون تحريف و سانسور ) از شبكه ي المستقله خريداري كنيد ... البته مطمئن هستم كه شما با توجيهات مخصوص به خود از پس پاسخ دهي به اين نظر بر مي آييد ... جواب نظر: با سلام دوست گرامي از سايت خود شبكه المستقله آري ، زيرا يكي از برنامه هاي رسمي اين سايت بوده است ؛ و نمي تواند آن را نشر ندهد ؛ اما ساير سايت هايي كه بلافاصله بعد از مناظره ادعا كردند به زودي متن اين مناظره را بر روي سايت قرار خواهيم داد تا آبروي موسسه وليعصر و آقاي قزويني برود !!! هنوز هم كه هنوز است ، نه متن عربي و نه فارسي آن را قرار نداده اند !!! مي توانيد در اين زمينه به خبري كه سايت سني نيوز با عنوان ذيل مطرح كرده بود مراجعه نماييد : بزرگ نمايي سايت هاي شيعي از مناظره حسيني قزويني و مولوي عبدالمجيد مرادزهي!!! در ضمن از اقرار ضمني شما به قدرت پاسخگويي اين سايت به شبهات ممنونيم موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
11 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي غفراني -
تاريخ: 16 اسفند 87 - 00:00:00
سلام در اواخر مناظره اقاي ابو شوارب مي گويد:هر كس صحابه را مورد اتهام قرار دهد از اسلام خارج است من از برادران اهل سنت و اقاي ابو شوارب سوال مي كنم در قضيه ي جنگ جمل كه طلحه و زبير و عايشه به جنگ با حضرت علي مي پردازند تكليف چيست ايا علي مرتد و كافر است يا طلحه و زبير و عايشه مرتد و از اسلام خارج هستنددر حالي كه برادران اهل سنت هم به علي احترام مي گذارند و هم به طلحه و زبير و عايشه . اين تناقض اشكار را چگونه حل مي كنند؟؟؟؟؟؟؟ البته من براي مزاح و تنوع جوابهاي احتمالي اقاي ابو شوارب را كه از شيوه ي جواب دادن ايشان در مناظره دريافته ام اينجا مياورم جواب احتمالي1 -اصلا شما سندي نداريد كه جنگ جمل اتفاق افتاده باشد(اقاي الهاشمي مجري :اري سند ها فقط نشان ميدهد دو طرف جنگ همديگر را تهديد كرده انداما در نهايت جنگي صورت نگرفته و دو طرف به خوبي و خوشي به خانه هايشان برگشتند!!!!!!) جواب احتمالي 2- شما ها همه كافريد!!!!!!! جواب احتمالي 3-مقصر اصلي فارس ها و ايراني هاي اتش پرست هستند!!!!!! جواب احتمالي4-اصلا طبق اسنادي كه ما به دست اورده ايم علي از صحابه نبوده است و بعدا به دنيا امده است!!!! اين هم مزاحي با اقاي ابو شوارب درود بر شيعيان حقيقي حقيقت جويان هميشگي روزگار |
12 |
نام و نام خانوادگي: مصفي هلالي -
تاريخ: 16 اسفند 87 - 00:00:00
اجرکم عندالله جناب اقاي دکتر قزويني و همه عوامل |
13 |
نام و نام خانوادگي: خالد -
تاريخ: 16 اسفند 87 - 00:00:00
بنام الله الحمدلله من همه مناظراتي که بين شيعيان واهل سنت بوده دارم چه در بالتاک چه در المستقله تا به حال شيعه حرفي براي گفتن نداشته اين يک تکه خيلي با حال اومديد ( عدم توانايي حاضران در برنامه جهت تضعيف روايات طرح شده از سوي استاد) کدام روايت استاد شما به نظر تان از همه سندش صحيحتره تا يک نظري بهش بيندازيم خدا را چه ديدي شايد شيعه شديم جواب نظر: با سلام دوست گرامي روايت تاريخ طبري در مورد ندامت ابوبكر و نيز روايت مصنف ابن ابي شيبة از جهت سندي صحيح هستند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
14 |
نام و نام خانوادگي: سولاتي كه مرا شيعه كرد -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
سلام برادران عزيزم صحبت با اين برادر سني به نام مسلمان تمام شد در 3 پست اين را آورده ام اگر زحمتي نيست اونها را مطالعه کن و بگو آيا جواب هاي من قانع کننده بود يا نه و اگر عيبي مشاهده ميکنيد تذکر بديد تا در مناظرات بعدي بر طرف کنم . منتظر راهنمائي شما هستم يا علي . www.nooor1430.blogfa.com |
15 |
نام و نام خانوادگي: خالد -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
سلام عليکم عزيزان من در مورد ندامت حضرت ابوبکر رضي الله عنه در سند شخصي است به اسم (علوان بن داود البجلي) که تضعيف شده علوان بن داود البجلي ويقال علوان بن صالح ولا يتابع على حديثه (الضعفاء الكبير للعقيلي - جلد 7صفحه 116) الهيثمى هم در مجمع الزوائد جلد 5 صفحه 203 پس از ذکر روايتي مي گويد : رواه الطبراني وفيه علوان بن داود البجلى وهو ضعيف و من نديدم کسي اين راوي را توثيق کند در مورد روايت ابن ابي شيبه : اي شيطونا مگر هر سندي که رواتش موثق باشن بايد صحيح باشه يعني به نظر شما احتمال مرسل بودن روايت نيست مخصوص که اسلم رحمه الله در موقع حدوث حادثه در مدينه نبوده وحضرت عمر بعدا ايشان را خريد ماشاء الله شما بايد مجهز باشيد حتما مکتبه شامله داريد مي تونيد در ترجمه ايشان نگاه کنيد و قال المزى : قال محمد بن إسحاق : بعث أبو بكر عمر سنة إحدى عشرة ، فأقام للناس الحج ، و ابتاع فيها أسلم مولاه جواب نظر: با سلام دوست گرامي به هر دو اشكال شما در مناظره المستقله پاسخ گفته شده است : 1- در مورد روايت علوان بن داود ، چند نكته را بايد مد نظر قرار دهيد: الف) ابن حبان كه متشدد در توثيق است و ذهبي سرچشمه شناخت ثقات را كتاب او مي داند ، علوان بن داود را توثيق كرده است . و تمامي تضعيفات در مورد وي غير مفسر بوده و تنها اشكال وي منكر الحديث بودن ذكر شده است ، آنهم به خاطر ذكر اين روايت !!! كه در واقع اشكال نيست ، زيرا اهل سنت ، منكر الحديث بودن را با امامت در حديث جمع مي كنند !!! چه برسد به وثاقت (بنا بر اين حتي بر فرض قبول تضعيف وي ، به علت عدم مقاومت در مقابل توثيق وي ثقه است و بر فرض قبول تضعيف در مورد او دو قول موجود است و روايت وي حسن مي شود و طبق نظر اهل سنت مقبول است) ب) روايت ندامت ابوبكر ، تنها يك سندش تاريخ طبري است و چندين سند دارد كه در آنها علوان موجود نيست . ج) اين روايت با اين مضمون و اين تعداد نقل ، از ديدگاه شيعه مستفيض و از ديدگاه اهل سنت متواتر است د) به قول علماي اهل سنت روايت حتي اگر سند آن ضعيف باشد اما با بيش از دو سند نقل شود (حتي به قول ابن تيميه كه در مورد فضائل خلفا چنين مي گويد)يقوي بعضه بعضا هـ) عده اي از علماي اهل سنت صريحا اين روايت را تصحيح كرده اند ؛ مي توان به سعيد بن منصور از علماي قرن سوم و ضياء الدين مقدسي از علماي قرن ششم اشاره كرد . در مورد روايت مصنف ابن ابي شيبة : الف)اگر بخواهيد غير از شرط وثاقت و احتمال حضور ، شرط اثبات حضور را نيز ضميمه كنيد ، بايد تمامي روايات صحيح مسلم را ضعيف فرض نماييد ؛ زيرا مسلم اثبات حضور را شرط نمي داند و تنها كسي كه اين شرط را قبول كرده است بخاري است . ب)شما تصريحات علماي اهل سنت در مورد صحابي بودن اسلم را نديده ايد ؟آيا شما احتمال نمي دهيد كه وي قبل از خريده شدن در مكه توسط عمر ، در مدينه بوده باشد ؟ و مي خواهيد با اين وسيله يك صحابي را به دروغگو بودن متهم كنيد ؟ آيا اينكه عمر در مكه او را خريده است ،يعني او قبلا در مدينه نبوده است !!! واقعا استدلال جالبي بود!!! ج ) حتي بخاري مرسلات صحابي را حجت مي داند ؛ بر فرض كه اثبات كرديد كه او اصلا در ماجرا حضور نداشته است (كه قدرت اثبات چنين مطلبي نداريد) باز روايت وي از نظر اهل سنت حجت است بنا بر اين تمامي اشكالات شما ، اشكال بر خلاف نظر اهل سنت است ؛ يا بايد مباني اهل سنت را در علم رجال و حديث بپذيريد كه نتيجه آن قبول صحت اين دو روايت است ؛ و يا مباني رجالي اهل سنت را زير سوال ببريد كه نتيجه آن نابودي كل روايات اهل سنت است . به همين جهت به شما توصيه مي كنيم ، به جاي اينگونه عوامانه صحبت كردن كه تظاهر كنيد اين روايات را مي توان به راحتي زير سوال برد ، حقيقت را قبول كنيد . حتي اگر اين روايات را قبول نكنيد ، روايات بخاري و مسلم را در مورد غضب فاطمه زهرا سلام الله عليها از ابوبكر و عمر ، و نيز كراهت داشتن امير مومنان از ابوبكر و عمر و نيز ، نظر امير مومنان و عباس عموي رسول خدا (ص) در مورد ابوبكر و عمر كه آن دو را دروغگو ، بدكار ، خيانتكار ، و حيله گر مي دانستند چه خواهيد كرد ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
16 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
بار الها بر عذاب غاصبين خلافت به حق مادرم زهرا بي افزا.ما پيروان مذهب بر حق تشيع و امام ---(طبق حديث رسول خدا بردن نام امام اول مان نياز به وضو دارد)نياز به اثبات سيلي که نشان کينه و بغض امام اول مان داشت نداريم چرا که بر حقيم. شما بهتر است نامه عمر به معاويه(لعنه الله عليهم اجمعين)در کتاب الامامه و السياسه را مطالع فرماييد.اثبات صحت اين کتاب در همين سايت امده.در ضمن اين نامه در http://jebt.blogfa.com/امده است. |
17 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد خاكباز -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
به نام خدا سلام و خسته نباشيد خيلي خيلي ممنون كه اين مناظره رو ترجمه كرديد حرف من به دوستان اهل تسنن اينه اصلا ما گمراه 1 دفعه بدونه تعصب بيان قضاوت كنند مطالب اين سايت كه داره حقانيت شيعه رو ثابت مي كنه و مطالب كتاب ها و چه بسا سايت هاي معترشان مثل كتابخانه اهل تسنن كه خيلي هم معروفه و صاحب امتيازشم يكي از علماي فارسي زبان هست من خودم اين كار رو كردم و خدا رو شكر به اصل حقيقتم رسيدم يا علي مدد |
18 |
نام و نام خانوادگي: ابوطالب -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
با سلام 1.امام صادق(ع) چرا مي خواست كنيزش را بزند و چرا گفتند نمي دانم در كدام اتاق است؟ 2. كدام كتابهاي ايت اله جزايري حرامند و چرا؟ 3.همانطور كه در مناظره ديديم انها ما را رافضي و كافر مي دانند در حاليكه طبق روايات رسيده انها مشركند حال چرا بايد مرتبا ما كوتاه بياييم وكتابهاي علما را ممنوع كنيم تا خيلي از مردم شيعه بگويند مگر عمر چه كرده كه ما او را لعن كنيم و تازه ما در زيارت عاشورا كه سني ها از ان با خبرند اين لعن را داريم . يا علي جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- علت اراده زدن كنيز معلوم نيست ، شايد به خاطر ترك نماز و يا عملي شبيه اين بوده است كه از جهت شرعي حكم تعزير دارد ؛ اما علت اينكه فرمودند نمي دانم در كدام اتاق است ، مي تواند تقيه باشد . 2- ظاهرا مقصود كتاب انوار نغمانيه است ؛نيز ظاهرا به علت تندروي هاي بي دليلي كه بر ضد برادران اهل سنت دارد . 3- دليل نمي شود كه به سبب رفتار بد آنها ، ما نيز مقابله به مثل كنيم ؛ فتواي آيه الله العظمي وحيد در اين زمينه مي تواند راهگشاي خوبي باشد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=417 4- ما اهل سنت را مشرك و كافر نمي دانيم ؛ بلكه آنان را مسلمان مي دانيم . 5- نشر عملكرد بد ابوبكر و عمر ، نبايد سبب شود كه ما افراط كرده و وظايفي را كه نسبت به برادران اهل سنت داريم ،انجام ندهيم ؛ آيا ما در اين سايت ، كاري غير از نشر حقايق داريم ؟ و آيا ما به اهل سنت اهانتي روا مي داريم ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
19 |
نام و نام خانوادگي: شوشتري -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
با عرض سلام اگرميشه به من بگوييد كه براابن مالك كه در شهرستان شوشتر مدفون مي باشد مورد تاييد مولا امير المومنين علي ابن ابيطالب(ع) بوده يا نه.. جواب نظر: با سلام دوست گرامي براء برادر انس بن مالك است ، در بدر و احد و ... حاضر بوده است و جزو اولين كساني است كه بعد از غصب خلافت ، به امير مومنان علي عليه السلام رو آورده و توبه كرد ؛ مرحوم آيت الله خوئي در مورد او مي نويسند : الأنصاري أخو أنس بن مالك ، شهد بدرا وأحدا ، والخندق ، وقتل يوم تستر ، من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله ، رجال الشيخ . وقال الكشي في ترجمة أبي أيوب الأنصاري : وقال ( الفضل بن شاذان ) أيضا : " إن من السابقين الذين رجعوا إلى أمير المؤمنين عليه السلام أبو الهيثم ابن التيهان ، وأبو أيوب ، وخزيمة بن ثابت ، وجابر بن عبد الله ، وزيد بن أرقم ، وأبو سعيد الخدري وسهل بن حنيف ، والبراء بن مالك ، ... معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 4 ص 188 ش 1662 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
20 |
نام و نام خانوادگي: خالد -
تاريخ: 17 اسفند 87 - 00:00:00
بنام الله سلام عليکم الحمدلله الف: ابن حبان وي را توثيق نکرده است خيلي فرق دارد بين تصريح به توثيق تا ذکر يک راوي در کتاب ثقات چون ابن حبان خيليها که خودش هم نمي شناخت در کتاب ثقات ذکر کرده است وحتي راويي که در ثقات اورده در کتاب مجروحين هم ازش نام مي برد وخيلي از مجهولين به اعتراف خودشدر کتاب ثقات ذکر مي کرد به عنوان مثال أبان شيخ يروى عن أبى بن كعب روى عنه محمد بن جحادة لا أدرى من هو ولا بن من هو (ثقات ابن حبان جلد 4 صفحه 37) أمية القرشي: شيخ يروى عن مكحول. لست أدري من هو. روى عنه ابن المبارك ( ثقات ابن حبان جلد 6 صفحه 71) حِبّان: يروي عن أبيه عن علي، لست أعرفه ولا أباه (ثقات ابن حبان جلد 6 صفحه 240 ) وخيلي راويان هستند که اصلا هيچ نامي ازشان نيست يعني مجهول هستن ولي در کتاب ابن حبان ذکر شدن اگر دوست داشتيد نزديک به 150 راوي از کتاب ابن حبان تخريج کردم که همين حال را دارن هرکس در کتاب ثقات ذکر شد دليل بر توثيق ابن حبان نيست مثلا در همين کتاب الثقات ابن حبان در ترجمه الفزع مي گويد: شهد القادسية، يروي عن المقنع، وقد قيل: إن للمقنع صحبة، ولست أعرف فزعاً، ولا مقنعاً، ولا أعرف بلدهما، ولا أعرف لهما أباً، وإنما ذكرتهما للمعرفة لا للاعتماد على ما يرويانه سخاوي رحمه الله در کتاب فتح المغيث صفحه 35 در مورد ابن حبان مي گويد : وابن حبان يداني الحاكم في التساهل. وذلك يقتضي النظر في أحاديثه أيضاً. لأنه غير متقيد بالمعدَّلين، بل ربما يخرج للمجهولين، ولا سيما ومذهبه إدراج الحسن في الصحيح ب: گفتيد غير از کتاب طبري کساني ديگر نقل کردن که نامي از علوان نيست مي گويم بله نيست چون راوي را انداخته اند ولي باز هم مشکلي نيست اون روايت هم خالد بن القاسم أبو الهيثم المدائني است که مورد تاييد اهل سنت نيست ؛ علوان تضعيف شده وکسي تصريح به توثيق ان نکرده است ج: گفتيد روايت متواتر است : مي گويم ازدواج سيدنا عمر با ام کلثوم هم متواتر است چون در کتب شيعه واهل سنت با سندهاي صحيح وراويان مختلفي نقل شده است ولي اين روايت شما که فقط همين راويان ذکر کرده اند تعجب مي کنم چطور مي گوييد متواتر است د: بدون ذکر دليل ارزشي ندارد ه: روايت ضعيف است اگر اين اشخاص روايت را صحيح دانسان اشتباه کردن وضعف روايت هم مشخص کرديم در مورد مصنف ابن ابي شيبه الف : در مورد امام مسلم رحمه الله نمي دونم چه ربطي به موضوع داره شما مي خواهيد يک افسانه را به اثبات برسانيد اون هم با پيدا کردن روايات ضعيف اگر ابا امام مسلم مشکل داريد يک تايپ جداگانه بزنيد تا صحبتهاي زيباي شما را بشنويم ب : نه عزيزم ما نشنيديم که کسي بگه اسلم صحابي بوده بلکه شنيديم او تابعي بوده دوست داريم دلايل شما مبني بر صحابي بودن ايشان ببينيم مي گيد ما مي خواهيم يک صحابي را به دروغ گويي متهم کنيد به قول شما اول ثابت کن بعد ادعا کن ثابت کن صحابي بوده بعد ادعاي ميراث کن (به شوخي ) ج : عزيزم ما دليل از شما مبني بر صحابي بودن اين شخص نديديم هر چه ما در ترحمه ايشان ديديم اينه که ايشان تابعي بوده است نه صحابي اين هم ترجمه اسلم ولي اسمي از صحابي بودن وي نيست الاسم : أسلم القرشى العدوى ، أبو خالد و يقال أبو زيد ، المدنى ، مولى عمر بن الخطاب ( والد زيد بن أسلم ، و خالد بن أسلم ) الطبقة : 2 : من كبار التابعين الوفاة : 80 هـ و قيل بعد 60 هـ بـ المدينة روى له : خ م د ت س ق ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه ) رتبته عند ابن حجر : ثقة رتبته عند الذهبي : لم يذكرها جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در نظر قبلي ادعا كرده بوديد كه هيچ كس ابن عون را توثيق نكرده است !!! حال مي گوييد ابن حبان او را ذكر كرده اما اين به معني توثيق نيست ؛ اين سخن شما يا از روي مغالطه است و يا نشانگر بي اطلاعي و دوري شما از علم رجال ؛ و به همين سبب با روش ابن حبان در توثيق آشنا نيستيد ؛ ابن حبان اين كتاب را ثقات ناميد ، زيرا عموم كساني كه در آن ذكر شده اند ، ثقه اند مگر كساني كه خود ابن حبان استثنا كرده است و به بيان ضعف و اشكال آنها پرداخته است ؛ و به همين سبب است كه در كتب رجال ، براي بيان آنكه ابن حبان او را توثيق كرده است مي گويند «ذكره ابن حبان في الثقات» و نمي گويند «وثقه ابن حبان في الثقات» (همانگونه كه هر كس در كتاب ضعفاي ابن حبان ذكر شود به نظر او ضعيف است ،مگر كسي كه استثنا شود) اما كساني كه مشهورند و در نظر وي ثقه نيستند را در اين كتاب ذكر كرده و سپس به بيان اشكالات آنها مي پردازد ؛ و يا عده اي را كه معروف به وثاقت هستند ، ذكر كرده و سپس تضعيف آنها را مطرح مي كند ، و يا عده اي را كه مشترك هستند ، مطرح كرده و مي گويد فلاني ثقه است و فلاني غير ثقه ؛ اما در صورتي كه در مورد او سكوت كند ،او را ثقه به شمار مي آورند . و شواهدي كه شما مطرح كرديد نيز به خوبي دليل بر كلام ما است : «در همين کتاب الثقات ابن حبان در ترجمه الفزع مي گويد: شهد القادسية، يروي عن المقنع، وقد قيل: إن للمقنع صحبة، ولست أعرف فزعاً، ولا مقنعاً، ولا أعرف بلدهما، ولا أعرف لهما أباً، وإنما ذكرتهما للمعرفة لا للاعتماد على ما يرويانه» يعني خود ابن حبان هرجا كه نظر وي وثاقت شخص نباشد ، آن را مشخص مي كند . و اين به معني صحت قول ما و بطلان ادعاي شما است . 2- ادعا كرده ايد كه ابن حبان تعداد زيادي از مجاهيل را در كتاب ذكر كرده است !!! مجاهيل در نزد صاحبان كتب بعد از وي ؟ يا در نزد خودش؟ واضح است كه ابن حبان به علت مقدم بودن در اين علم ، به اطلاعاتي رسيده است كه افراد بعد از او نرسيدند و به همين علت علماي بزرگ اهل سنت در مورد او مي گويند : 3- كلام سخاوي در مورد متساهل بودن او را نقل كرديد ، و در واقع مغالطه كرده ايد ، زيرا خود سخاوي اين مطلب را از ابن حجر نقل كرده و سپس نقد كرده و پاسخ آن را مي دهد ؛ مي توانيد نظر علماي اهل سنت را در مورد ابن حبان و كتاب وي و نيز روش توثيق وي به صورت مفصل در آنچه مي آيد مشاهده كنيد : شعيب ارنؤوط ، محقق كتاب صحيح ابن حبان بعد از نقل كلام ذهبي در اقسام علماي رجال مينويسد: من هنا برزت أهمية توثيق ابن حبان ، ولأهميتها فقد اعتمد الحافظ المزي على كتاب " الثقات " له ، والتزم في " تهذيب الكمال " إذا كان الراوي ممن له ذكر في " الثقات " أن يقول : ذكره ابن حبان في " الثقات " . وتابعه الحافظ ابن حجر في " تهذيب التهذيب " . ولكن بعضهم ، مع هذا ، نسب ابن حبان إلى التساهل ، فقال : وهو واسع الخطو في باب التوثيق ، يوثق كثيرا ممن يستحق الجرح . « به همين جهت توثيقات ابن حبان اهميتش را نشان ميدهد ، حافظ مزي بر كتاب ثقات او اعتماد كرده است و در تهذيب الكمال ميگويد :اگر راوي از كساني باشد كه در كتاب ثقات ابن حبان توثيق شده باشد و توثيق را به وي نسبت بدهد و بگويد : ابن حبان نام او را در كتاب الثقات آورده است ، بايد بر آن اعتماد كرد . ابن حجر در تهذيب التهذيب از مزي متابعت نموده و همين اعتقاد را دارد ؛ ولي برخي ابن حبان را به سهل انگاري و بي توجهي نسبت داده و گفتهاند : ابن حبان در توثيقاتش اشتباهات فراواني دارد ؛ زيرا افراد زيادي را توثيق كرده است كه استحقاق جرح و ذم را دارند . » رك : مقدمة ابن الصلاح ، ص22 ، طبعة الدكتور نور الدين عتر . ب : ذهبي ابن حبان را سرچشمه شناخت ثقات مي داند : خود ذهبي در كتاب الموقظة ميگويد : ويَنْبُوعُ معرفة الثقات : تاريخُ البخاريِّ ، وابنِ أبي حاتم ، وابنِ حِبَّان ، وكتابُ تهذيب الكمال . « کتابهاي : تاريخ بخاري ، ابن ابي حاتم ، ابن حبان و كتاب تهذيب الكمال ، سر چشمه شناخت افراد مورد اطمينان هستند . » الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، الموقظة في علم مصطلح الحديث ، ج 1 ، ص 18 ، طبق برنامه المكتبة الشاملة . اين سخن ذهبي نشاندهنده جايگاه رفيع علي ابن حبان است كه در حقيقت ميخواهد بگويد، اگر ميخواهيد افراد ضعيف را از ثقه تشخيص دهيد ، من شما را راهنمايي ميكنم كه به كساني همچون ابن حبان مراجعه كنيد ؛ چرا كه او سرچشمه شناخت ثقات است . ج : سيوطي تساهل ابن حبان را صحيح نمي داند: و نيز سيوطي در تدريب الراوي به نقل از ابن حازم ، در جواب اين مطلب كه ابن حبان از متساهلين است ، ميگويد : وما ذكر من تساهل ابن حبان ليس بصحيح فإن غايته أنه يسمي الحسن صحيحا فإن كانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن في كتابه فهي مشاحة في الاصطلاح وإن كانت باعتبار خفة شروطه فإنه يخرج في الصحيح ما كان راويه ثقة غير مدلس « آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است ، درست نيست ؛ زيرا نهايت چيزي که گفته شده آن است که وي روايت حسن را صحيح مي داند ؛ پس اگر مقصود از تساهل وي اين باشد که در کتاب او روايات حسن وجود دارد ، اين تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است ( و نه به خود وي ) و اگر اشکال به جهت سبک گرفتن شرط صحت باشد ؛ بازهم بر او ايرادي نيست ؛ زيرا او در کتاب صحيح خويش از راويان مورد اطمينان غير مدلس روايت کرده است . » السيوطي ، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ) ، تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي ، ج 1 ، ص 108 ، تحقيق : عبد الوهاب عبد اللطيف ، ناشر : مكتبة الرياض الحديثة - الرياض . د: سخاوي كه شما ادعا كرديد ابن حبان را متساهل مي داند ، تساهل او را رد مي كند !!! سخاوي ، متوفاي 902 هـ مينويسد : مع أن شيخنا (ابن حجر) قد نازع في نسبته (ابن حبان) إلى التساهل من هذه الحيثية وعبارته إن كانت باعتبار وجدان الحسن في كتابه فهي مشاحة في الإصطلاح لأنه يسميه صحيحا . « ابن حجر سهل انگاري را به ابن حبان مردود ميداند و ميگويد : اگر در كتاب وي از توصيف به حَسَن فراوان داده ميشود ، اين در حقيقت نوعي اختلاف در كاربرد اصطلاحات است كه او آن را صحيح ناميده است . » السخاوي ، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن (متوفاي902هـ) ، فتح المغيث شرح ألفية الحديث ، ج 1 ، ص 36 ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ . همين مطلب را عبد الحي لكنوي ، متوفاي 1304 هـ در الرفع و التكميل و محمد جمال الدين قاسمي ، متوفاي 1332 هـ در قواعد التحديث نقل كردهاند . اللكنوي الهندي ، أبو الحسنات محمد عبد الحي (متوفاي1304هـ) ، الرفع والتكميل في الجرح والتعديل ، ج 1 ، ص 338 ، ، تحقيق : عبد الفتاح أبو غدة ، ناشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب ، الطبعة : الثالثة ، 1407هـ . القاسمي ، محمد جمال الدين (متوفاي1332 هـ) ، قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث ، ج 1 ، ص 250 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1399هـ - 1979م . هـ : علماي اهل سنت ابن حبان از متشددين مي شمارند: شمس الدين ذهبي : برخلاف آنچه برخي ادعا كردهاند كه ابن حبان مشهور به سهل انگاري در توثيق است ذهبي نظر ديگري دارد و كتاب در ميزان الإعتدال در باره او ميگويد : ابن حبان ربما قصب (جرح) الثقة حتي كأنه لا يدري ما يخرج من رأسه . « ابن حبان گاهي آن قدر به شخص مورد اطمينان اشکال مي گيرد ، انگار نميداند كه از كلهاش چه چيزهايي خارج ميشود ، و نميفهمد که چه مي گويد. !!! » الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، ج 1 ، ص 441 ، ترجمه افلج بن يزيد ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1995م . لكنوي الهندي : وي در الرفع و التكميل مينويسد : وقد نسب بعضهم التساهل إلى ابن حبان وقالوا هو واسع الخطو في باب التوثيق يوثق كثيرا ممن يستحق الجرح وهو قول ضعيف فانك قد عرفت سابقا ان ابن حبان معدود ممن له تعنت واسراف في جرح الرجال ومن هذا حاله لا يمكن ان يكون متساهلا في تعديل الرجال وانما يقع التعارض كثيرا بين توثيقه وبين جرح غيره لكفاية ما لا يكفي في التوثيق عند غيره عنده . « بعضي ابن حبان را به سهل انگاري متهم نموده و گفتهاند : وي در باب توثيق افراد خطاي فراواني دارد ؛ زيرا افراد زيادي را مدح و توثيق كرده است كه مستحق ذم و جرح ميباشند ؛ ولي اين سخن بي اساس و ضعيف است ؛ زيرا پيش از اين گفتيم كه ابن حبان از افرادي است كه در ذم و جرح افراد زياده روي كرده است ؛ پس كسي كه حالش اين گونه باشد ، امكان ندارد كه در نسبت دادن عدالت به افراد سهل انگاري كند . آري ، بين توثيقات او و جرح ديگران تعارض وجود دارد ؛ زيرا چون آن مقدار كه در توثيق نزد وي كفايت ميكند نزد ديگران مكفي نيست . » اللكنوي الهندي ، أبو الحسنات محمد عبد الحي (متوفاي1304هـ) ، الرفع والتكميل في الجرح والتعديل ، ج 1 ، ص 335 ، تحقيق : عبد الفتاح أبو غدة ، ناشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب ، الطبعة : الثالثة ، 1407هـ . شعيب الأرنؤوط : شعيب أرنؤوط، محقق كتاب صحيح ابن حبان در اين باره مينويسد: قد أشار الأئمة إلى تشدده وتعنته في الجرح . « پيشوايان و بزرگان علم به اين مطلب اعتراف دارند كه وي در غير موثق دانستن افراد زياده روي ميكند . » سپس موارد متعددي از سختگيريهاي ابن حبان را در توثيق رجال ذكر ميكند . رك : صحيح ابن حبان ، ج 1 ، ص 36 ، با تحقيق شعيب الأرنؤوط . 4- فرموده ايد كه سند ديگري وجود ندارد جز سندي كه در آن خالد بن القاسم است و او نيز ضعيف است ؛ دوست گرامي جداي از اينكه سندي ديگر نيز وجود دارد و آن سندي است كه بلاذري در انساب الاشراف نقل كرده است : حدثني حفص بن عمر، ثنا الهيثم بن عدي عن يونس بن يزيد الأيلي عن الزهري أن عبد الرحمن بن عوف قال : دخلت على أبي بكر في مرضه ... . البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 3 ، ص 406 . بنا براين براي اين روايت سه سند موجود است ؛ حال به كلام علماي اهل سنت در مورد چند سند داشتن يك روايت نظري مي اندازيم (كه البته شما اصلا اين نكته را متذكر نشديد) العيني در عمدة القاري به نقل از نووي مينويسد : وقال النووي في ( شرح المهذب ) : إن الحديث إذا روي من طرق ومفرداتها ضعاف يحتج به ، على أنا نقول : قد شهد لمذهبنا عدة أحاديث من الصحابة بطرق مختلفة كثيرة يقوي بعضها بعضا ، وإن كان كل واحد ضعيفا . نووي در شرح مذهب گفته : اگر روايتي با سندهاي مختلف نقل شود ؛ ولي بعضي از روات آن ضعيف باشند ؛ بازهم به آن احتجاج مي شود ، علاوه بر اين كه ما ميگوييم : تعدادي احاديث از صحابه و از راههاي گوناگوني نقل شده است كه بعضي از آن بعضي ديگر را تقويت مي كنند ؛ اگرچه هريك از آن احاديث ضعيف باشند . العيني ، بدر الدين محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ) ، عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 3 ، ص 307 ، ناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت . و ابن تيميه حرّاني در مجموع فتاوي مينويسد : تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا فكيف إذا كانوا علماء عدولا ولكن كثر في حديثهم الغلط . زيادي و تعدد راههاي نقل حديث بعضي بعض ديگر را تقويت مي كند كه خود زمينه علم به آن را فراهم مي كند ؛ اگر چه راويان آن فاسق و فاجر باشند ؛ حال چگونه خواهد بود حال حديثي كه تمام راويان آن افراد عادلي باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد . ابن تيميه الحراني ، أحمد عبد الحليم أبو العباس (متوفاي 728 هـ) ، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، ج 18 ، ص 26 ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي ، ناشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية . وجملة القول : أن الحديث طرقه كلها لا تخلو من ضعف ولكنه ضعف يسير إذ ليس في شئ منها من اتهم بكذب وإنما العلة الارسال أو سوء الحفظ ومن المقرر في " علم المصطلح " أن الطرق يقوي بعضها بعضا إذا لم يكن فيها متهم . خلاصه آن كه : تمام سندهاي اين حديث بدون ضعف نيست ؛ اگر چه ضعف مهمي نيست ؛ زيرا كسي كه متهم به دروغ باشد ، در طرق حديث وجود ندارد و علت ضعف يا ارسال آن است و يا كم حافظه بودن راوي . از مسائل ثابت شده در علم رجال اين است كه سند هاي متعدد درصورتي كه در سلسله سند فرد متهمي نباشد يكديگر را تقويت مي كنند. الباني ، محمد ناصر ، إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل ، ج 1 ، ص 160 ، تحقيق : إشراف : زهير الشاويش ، ناشر : المكتب الإسلامي - بيروت - لبنان ، الطبعة : الثانية ، 1405 - 1985 م . در نتيجه ، حتي اگر سند تمامي اين روايات ضعيف نيز باشند ، بازهم حجت و قابل استدلال هستند . 5- تواتر اين روايت را با تواتر ازدواج ام كلثوم قياس كرديد !!! و گمان كرديد كه اشكالي به شيعه وارد مي شود ؛ شيعيان تواتر روايت ازدواج عمر با ام كلثوم را قبول دارند ، اما آيا شما به خاطر تواتر روايت ندامت ابوبكر ، حاضر به قبول آن هستيد ؟ البته شيعه از اين ازدواج پاسخ گفته است ، اما اهل سنت از ماجراي هجوم هيچ پاسخي ندارند ؛ پاسخ شيعه آن است كه ام كلثوم دختر ابوبكر بوده است ، و مانند محمد بن ابي بكر و اسماء بنت عميس در خانه امير مومنان زندگي مي كرده است ؛ همانطور كه نووي اقرار به اين مطلب كرده است و در هيچ روايت صحيحي نيامده است كه ام كلثوم دختر حضرت علي از فاطمه زهرا سلام الله عليها بوده است !!! اما شما چه پاسخي مي دهيد ؟ اما در مورد روايت مصنف ابن ابي شيبة : 1- شما چيزي را شرط صحت روايت دانستيد كه حتي امام شما در حديث مسلم قبول ندارد ؛ و تنها كسي كه اين شرط را به كار برده است ، بخاري است ؛ البته مشخص است كه شما نمي خواهيد هيچ پاسخي را قبول كنيد و همانطور كه گفته شد ، اگر شرط صحت روايت را اثبات حضور بدانيد ، تنها و تنها روايات بخاري در نظر اهل سنت صحيح خواهند بود و لا غير . و اين مطلب دقيقا به بحث ما مربوط مي شود و نيازي به بحث جداگانه ندارد . 2- ادعا كرده ايد كه نشنيده ايد كه او صحابي است ، اين مطالب شنيدني نيست ، (علماي اهل سنت موجود جرات نقل اين مطالب را بر روي منابر ندارند) بلكه خواندني است !!! اسلم جزو صحابه است او در زمان فتح يمن كافر بوده و به دست مسلمانان در فتح يمن توسط امير مومنان علي عليه السلام اسير شده و به غلامي مسلمانان در آمد و به عنوان غلام در دو سفر با رسول خدا (ص) همراه بوده است ، اما اسلام نياورد ، و بعد از رحلت حضرت مسلمان شد و سپس عمر او را در زمان خلافت ابوبكر در مكه خريد : 1142 اسلم مولى عمر بن الخطاب أبو خالد مدينى كان من سبى اليمن سمع أبا بكر وعمر رضي الله عنهما روى عنه ابنه زيد والقاسم بن محمد ومسلم بن جندب سمعت أبى يقول ذلك سئل أبو زرعة عن أسلم مولى عمر فقال مدينى ثقة الجرح والتعديل ج 2 ص 306، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبي حاتم محمد بن إدريس أبو محمد الرازي التميمي الوفاة: 327 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1271 - 1952 ، الطبعة : الأولى 119 أسلم مولى عمر بن الخطاب القرشي العدوي المديني يكنى أبا خالد كان من سبي اليمن مات وهو ابن أربع عشرة وماية وصلى عليه مروان بن الحكم رجال مسلم ج 1 ص 79، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن منجويه الأصبهاني أبو بكر الوفاة: 428 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي و طبق روايات اهل سنت ، امير مومنان تمامي غنائم يمن را به همراه خويش در حجة الوداع به نزد رسول خدا (ص) آوردند . و نمي شود ادعا كرد كه او در حجة الوداع بوده است اما ، رسول خدا (ص) را نديده است !!! زيرا علماي اهل سنت ، يكي از مدارك صحابي بودن شخص را حضور در حجة الوداع مي دانند . ابن حجر در الاصابه در مورد او نقل مي كند كه وي دو سفر با رسول خدا (ص) داشته است : 131 أسلم مولى عمر روى بن منده من طريق عبد المنعم بن بشير عن عبد الرحمن بن زيد بن أسلم عن أبيه عن جده أنه سافر مع النبي صلى الله عليه وسلم سفرتين والمعروف أن عمر اشترى أسلم بعد وفاة النبي صلى الله عليه وسلم كذلك ذكره بن إسحاق وغيره كما سنورده في القسم الثالث إن شاء الله تعالى الإصابة في تمييز الصحابة ج 1 ص 63، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي 3- بر فرض كه او صحابي نباشد ، اما تابعي كبير است و مرسلات تابعي كبير نيز در نظر اهل سنت حجت است : ملا علي قاري در رد اين سخن كه مرسل صحابي مورد قبول نيست مينويسد : قلت : مرسل التابعي حجة عند الجمهور ، فكيف مرسل من اختلف في صحة صحبته . «مرسل تابعي ، نزد تمام دانشمندان حجت است ؛ چه رسد به مرسل كسي كه در صحت صحابي بودن او اختلاف است .» القاري ، علي بن سلطان محمد (متوفاي1014هـ) ، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح ، ج 9 ، ص 434 ، تحقيق : جمال عيتاني ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ - 2001م . شمس الدين سخاوي در فتح المغيث مينويسد : صرح الحاكم في علومه بأن مشايخ الحديث لم يختلفوا أنه هو الذي يرويه المحدث بأسانيد متصلة إلى التابعي ثم يقول التابعي قال رسول الله ووافقه غيره على حكاية الاتفاق ( واحتج ) الإمام مالك هو ابن أنس في المشهور عنه ( وكذا ) الإمام أبو حنيفة ( النعمان ) بن ثابت وتابعوهما المقلدون لهما والمراد الجمهور من الطائفتين بل وجماعة من المحدثين والإمام أحمد في رواية حكاها النووي وابن القيم وابن كثير وغيرهم به أي بالمرسل ودانوا بمضمونه أي جعل كل واحد منهم ما هو عنده مرسل دينا يدين به في الأحكام وغيرها وحكاه النووي في شرح المهذب عن كثيرين من الفقهاء أو أكثرهم قال ونقله الغزالي عن الجماهير وقال أبو داود في رسالته وأما المراسيل قفد كان أكثر العلماء يحتجون بها فيما مضى مثل سفيان الثوري ومالك والأوزاعي حتى جاء الشافعي رحمه الله فتكلم في ذلك وتابعه عليه أحمد وغيره انتهى . «حاكم در علومش تصريح ميكند كه مشايخ و بزرگان حديث اختلافي در اعتبار رواياتي كه محدث با سند متصل تا تابعي نقل مي كند سپس تابعي مي گويد رسول خدا فرمود ندارند . در اين عدم اختلاف ديگران نيز او را همراهي كردهاند . امام مالك بر اساس نقل مشهور از وي و همچنين ابوحنيفه و پيروان و مقلدان اين دو و گروهي از محدثان و امام احمد حنبل بنا بر نقلي كه نووي و ابن قيم و ابن كثير و ديگران دارند ، به خبر مرسل تابعي اعتقاد داشته و در باب احكام و غير آن به آن استناد جسته اند . أبو داود گفته در رسالهاش گفته : اكثر علما ؛ همچون سفيان ثوري ، امام مالك و اوزاعي به روايات مرسل احتجاج ميكنند تا زمان شافعي كه او اين مطلب را رد كرد و احمد بن حنبل و ديگران نيز از شافعي پيروي كردند .» السخاوي ، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن (متوفاي902هـ) ، فتح المغيث شرح ألفية الحديث ، ج 1 ، ص 139 ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ . و سراج الدين انصاري مينويسد : ونقل الآمدي قبوله (مرسل التابعي) عن أحمد أيضا واختاره . وبالغ بعضهم فجعله أقوى من المسند لأنه إذا أسنده فقد وكل أمره إلى الناظر ولم يلتزم صحته . وذهب ابن الحاجب إلى قبوله من أئمة النقل دون غيرهم وذهب عيسى بن أبان إلى قبول مراسيلهم ومراسيل تابعي التابعين وأئمة النقل مطلقا . «آمدي پذيرفته شدن اخبار مرسل تابعي را از طرف احمد حنبل نقل كرده و مينويسد : بعضي مبالغه نموده و حتي آن را از مسند قويتر دانستهاند ؛ زيرا وقتي كه خبر با سند نقل شد صحت و سقم آن به خواننده واگذار مي شود و ناقل به صحت آن كاري ندارد ؛ ولي ابن حاجب پذيرش مرسلات تابعي را به دانشمندان حديث محدود مي كند ، و عيسي بن ابان فراتر از او و ديگران سخن گفته و معتقد است كه اخبار مرسل تابعي و كسي كه از تابعي نقل ميكند (اتباع التابعين) و تمام پيشوايان و بزرگان ناقل حديث پذيرفته و مورد قبول است .» الأنصاري ، سراج الدين عمر بن علي بن أحمد (متوفاي 804هـ) ، المقنع في علوم الحديث ، ج 1 ، ص 139 - 140 ، تحقيق : عبد الله بن يوسف الجديع ، ناشر : دار فواز للنشر - السعودية ، الطبعة : الأولى ، 1413هـ . جمال الدين قاسمي به نقل از قرافي مينويسد : قال القرافي في شرح التنقيح : «حجة الجواز أن سكوته عنه مع عدالة الساكت ، وعلمه أن روايته يترتب عليها شرع عام ، فيقتضى ذلك أنه ما سكت عنه إلا وقد جزم بعدالته ؛ فسكوته كإخباره بعدالته ، وهو لو زكاه عندنا ، قبلنا تزكيته ، وقبلنا روايته ؛ فكذلك سكوته عنه ، حتى قال بعضهم : إن المرسل أقوى من المسند بهذا الطريق ، لأن المرسل قد تذمم الراوي وأخذه في ذمته عند الله تعالى وذلك يقتضى وثوقه بعدالته ؛ وأما إذا أسند فقد فوض أخره للسامع ، ينظر فيه ، ولم يتذممه ؛ فهذه الحالة أضعف من الإرسال» انتهى . «دليل حجيت خبر مرسل سكوت راويان و ناقلان در باره راوي خبر مرسل است ، كه اين سكوت با توجه به عدالت شخص ساكت نشانه عدالت راوي و مقبول بودن اخبار اوست . و چون شخص ساكت مي داند كه رواج چنين خبري مبناي احكام شرعي خواهد شد ، بنا بر اين سكوت او بايد بر اساس جزم و قطع به عدالت شخص راوي خبر مرسل باشد . اگر اين شخص راوي را توثيق ميكرد ، توثيق او در نزد ما حجت بود و روايتش را قبول ميكرديم ، سكوت او نيز چنين حالتي را دارد . حتي برخي گفتهاند كه مرسل از مسند قوي تر است ؛ زيرا كسي كه روايت را مرسل نقل ميكند ، راوي را ضمانت كرده و وثاقت او را در نزد خدا به گردن گرفته است و اين اقتضا ميكند كه راوي موثق باشد ، بر خلاف زماني كه راوي را نقل ميكند كه در اين صورت وثاقت راوي را به عهده شنونده گذاشته است تا در مورد او تحقيق كند و ضمانت او را نكرده است ؛ پس اين حالت (اسناد) از ارسال ضعيف تر است .» القاسمي ، محمد جمال الدين (متوفاي1332 هـ) ، قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث ، ج 1 ، ص 134 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1399هـ - 1979م . بنا بر اين ، هيچ راه فراري از قبول اين روايات (جز مغالطه و مكابره) نداريد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
21 |
نام و نام خانوادگي: مجيد حقي -
تاريخ: 18 اسفند 87 - 00:00:00
بسيارعالي بود |
22 |
نام و نام خانوادگي: ابوطالب -
تاريخ: 19 اسفند 87 - 00:00:00
سلام 1.مگر اهل سنت از نظرات امام صادق (ع) با خبر نبوده اند يا پنهان داشتن علم غيبشان از سني ها چه منفعتي داشته و بنظر مي رسد تقيه براي شيعيان ايشان و براي حفظ جان بوده است جواب نظر: با سلام دوست گرامي بسياري از اهل سنت از نظرات امام با خبر نبودند و به همين جهت ائمه از خلفا (كه حتي جاسوساني نيز داشتند) تقيه مي كردند . در اين زمينه روايات بسيار وجود دارد ،از جمله روايات تقيه امام كاظم كه عده اي به هارون خبر دادند موسي بن جعفر در حال جمع آوري نيرو است ، و همه روزه به اين كار اشتغال دارد ، چند روز بعد جاسوس ديگري كه هارون او را فرستاده بود خبر آورد كه موسي بن جعفر به بازار مي رود و براي خانه اش خريد روزانه مي كند و غير از اين كاري ندارد !!! و اين سبب شد كه هارون مدتي حضرت را آزاد بگذارد . و حتي در زماني كه خلفاي اهل سنت از اين حقيقت با خبر مي شدند ، تا زماني كه مي ديدند حضرت در علني با ايشان معارضه اي ندارد و به ظاهر از آنها اطاعت مي كند ، و كاري كه سبب اجتماع مردم به دور آن حضرت شود انجام نمي دهند ، به حضرت كاري نداشتند . اما نشر خبر علم غيب امام و ساير معجزات ، مانند رسول خدا (ص) سبب اجتماع مردم مي گرديد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
23 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد خاكباز -
تاريخ: 20 اسفند 87 - 00:00:00
به نام خدا خدارو شكر كه دوباره حق بر باطل پيروز شد ولي من به سني ها يك پيشنهاد مي دم كه از اين به بعد سعي كنند يكي از علمايي كه درست صحبت مي كنه و ادب داره به نمايندگي انتخاب كنند. واقعا دستتون درد نكنه آقاي قزويني يا علي مدد |
24 |
نام و نام خانوادگي: مهدي ش -
تاريخ: 23 اسفند 87 - 00:00:00
باسلام خدمت سرور و استاد بزرگوار جناب دکتر حسيني قزويني سلام عليکم ورحمت الله بااينکه اهل سنت با شيعه صاف نمي شوند اما بهتر اين است که آقاي دانشمندقدري در سخنراني هايشان مراقب باشند چون همانطوريکه فرمودين وقتي شيعه به شيخين بد بگويند آنها هم به مولا اميرالمومنين بد مي گويند درخاتمه سلامتي شما و جناب هدايتي وهمه دست اندرکاران شبکه سلام و سايت حضرت ولي عصر ارواحنالتراب مقدمه الفدا رااز درگاه خداوند متعال خواهانم دوستدار شما مهدي شيراز |
25 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبدالقيوم واعظ -
تاريخ: 26 اسفند 87 - 00:00:00
باعرض سلام و ارادت خدمت آقاي حسيني (حفظه الله) و گروه پاسخ به شبهات. به عنوان يكي از پيروان اهل بيت(عليهم السلام) از پاسخگوي دقيق، مستدل، منطقي و نكته سنجي شما ممنونم، از خداوند متعال توفق روز افزون شما را خواهانم. والسلام. |
26 |
نام و نام خانوادگي: سجادي -
تاريخ: 30 اسفند 87 - 00:00:00
با سلام مي خواستم در مورد زايده ي روي گنبد رسول ا... (ص) بپرسم و اينكه ماجراي صاعقه و خشك شدن وهابي واقعيت داره؟ جواب نظر: با سلام بهتر است تا مطلبي با مدرك قطعي ثابت نشده است ، آن را به عنوان دليل مطرح نكرد تا مبادا دشمنان از آن به عنوان خرافه پرستي شيعه استفاده كنند . به جاي اين مطالب بهتر است به كتب اهل سنت و وهابيت كه صريحا دعوت به تخريب گنبد رسول خدا (ص) كرده اند ، استدلال كنيد : http://www.ansarweb.net/artman2/publish/63/article_2336.php http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=56 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
27 |
نام و نام خانوادگي: حقيقت -
تاريخ: 01 فروردين 88 - 00:00:00
بسمه تعالي سلام عليکم الهي اهدنا الصراط المستقيم دراين قضيه ايا جناب عمر مستقيم وارد شده يا نشده ؟همه اهل حق قبول دارند که يکي از عوامل بوده ودر اين قضيه دست داشته وديگران هم خودشان اين اعتراف را دارند سبب اين حادثه دلخراش اينها بوده اند انهايي که به ناحق از اينها دفاع مي کنند مانند انها هستند که به اميرالمومنين حمله کردند وبه خانه هجوم اوردند واتش زدند وحضرت فاطمه ع را ازار واذيت ومحسن عزيز را سقط کردند اينها هم بايد در اخرت جوابگو باشند تعصبات بگذاريد کنار حق را هرکجا باشد قبول بفرماييد بخصوص اين حادثه که حضرت فاطمه را شهيد کردند وجدانتان را بيدار کنيد بايد مثل جناب عمر در پيشگاه خداي عزوجل جوابگو باشيد ايا جوابي داريد که چرا جناب عمر وديگران اين کار را کردند خودشان پشيمان بودند که چرا به اين خانه حمله کردند شما هم که از اينهابه ناحق دفاع مي کنيد در اخرت سرافکنده نشويد وقتي خداوند از جناب عمر وديگران مي پرسد چرا به خانه فاطمه حمله کرديد ايا جوابي دارند بخدا هيچ جوابي ندارند اهل سنت قبول کند که جناب عمر اين خطا را انجام داده وبايد جوابگو باشد شما که در اين موضوع از جناب عمر دفاع مي کنيد اگر روزي کسي از روي لجبازي به خانه شما حمله کرد زن وبچه هايت را اذيت کرد شکايتت به کجا مي بري غير از دنيوي ايا به خدا شکايت نمي بري ايا دراخرت از او شکايت نمي کني بياييد طرفداري از حق بکنيد وقتي که ما از حقمان نمي گذريم ايا ميشود از حق ولايت گذشت از حق امامت کذشت از حق اولاد نبي اکرم ص گذشت خدايا همه انهايي که به دفاع از حضرت فاطمه ع پرداخته اند در اخرت روسفيد بگردان با محمد وال محمد محشورشان بگردان خدايا ما را هرگز از اهل بيت پيامبر جدا مينداز ------------------------------------------------------------------------------------------------- اللهم عجل لوليک الفرج |
28 |
نام و نام خانوادگي: عاطفه -
تاريخ: 01 فروردين 88 - 00:00:00
با سلام خدمت شما برادران گرامي خيلي استفاده كرديم از همه شما تشكر ميكنم و مثل هميشه جوابهاي آقا ي حسيني قزويني بي نقص بود اما نمي دونم چرا از آخر مناظره زياد خوشم نيومد راستي اگه ايشون بي پرده نظرشونو مي گفتن با اون همه مدرك ديگه كي مي تونست از نظر ايشان عيب و ايراد بگيره؟حق هميشه پيروز است حق يارتان جواب نظر: با سلام بعد از شکست آقايان در بحث وجود نداشتن حديث صحيح در مورد حمله به خانه حضرت زهرا (س) ، هدف اصلي آنان همين بود كه ميخواستند از زبان يكي از بزرگان شيعه اين مطلب را بشنوند كه عمر و ابوبكر قاتل فاطمه زهرا هستند و بعد با استفاده از اين مطلب بلواي برپا كرده و همانند گذشته شيعيان مظلوم را در سرتاسر جهان آزار و اذيت و قتل عام نمايند . اصرار بيش از حد هاشمي نيز به همين خاطر بود . استاد قزويني چون از هدف آنها آگاه بود ، نظر شخصي خود را در اين باره ابراز نكردند و فقط از منظر روايات اهل سنت ، مطلب را بررسي كردند . و ديديم كه اين مسأله به نفع شيعه تمام شد . بسياري از مردم شيعه و سني اصلا خبر نداشتند كه چنين روايات صحيح السندي حتي در كتابهاي اهل سنت مبني بر تهديد به سوزاندن ، پشيماني ابوبكر از ورود زوركي به خانه فاطمه ، شكسته شدن ضلع آن حضرت و .. وجود داشته باشد . بعد از اين مناظره بود كه تماسهاي تلفني بسياري از سراسر جهان داشتيم كه ما اصلاً چنين مطلبي را باور نميكرديم و حالا كه چنين رواياتي وجود دارد ، سالهاي بعد شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها را بيش از پيش گرامي خواهيم داشت و عزاداري خواهيم كرد . موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
29 |
نام و نام خانوادگي: مجيد حقي -
تاريخ: 01 فروردين 88 - 00:00:00
ايشان درباره روايت جويني ميگويد که ما علم غبب را قبول نداريم در حالي که: علماء اهل سنت ـ همانند آلوسى و نووى و ابن حجر و... علم غيب را براى عده اى خاص از مردم جائز مى دانند. |
30 |
نام و نام خانوادگي: najib ebrahimi -
تاريخ: 03 فروردين 88 - 00:00:00
سلام خدمت تمام کارکنان زحمت کش سايت ولي عصر ع و با درود فراوان خدمت استاد محترم جناب آقاي سيد حسيني قزويني من نتائجي را که از اين مناظره آخر شبکه المستقله بدست آوردم اين بود که خود آقاي الخزاعي يک سني است! و تا به حال در دنيا هيچ شيعه اي پيدا نشده که شيخين(عمر،ابوبکر) را مورد تعريف و تمجيد قرار دهد. خيلي ممنون ياعلي. |
31 |
نام و نام خانوادگي: سيد حسين -
تاريخ: 03 فروردين 88 - 00:00:00
با عرض سلام و با تشكر از زحمات استاد بزرگوار جناب دكتر حسيني قزويني (حفظه الله) فكر ميكنم حجت بر تمام كساني كه طالب حق و حقيقت هستند تمام شده باشد. عيد نوروز و فرا رسيدن ميلاد امام رئوف غريب الغربا و معين الضعفا و الفقرا حضرت امام رضا عليه السلام بر همه دوستداران مكتب پاك اهل بيت مباركباد . |
32 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 05 فروردين 88 - 00:00:00
با سلام مثل هميشه عالي بود - دعاي امام زمان هميشه همراهتون |
33 |
نام و نام خانوادگي: وحيد -
تاريخ: 09 فروردين 88 - 00:00:00
با سلام انشا الله ذيل توجهات حضرت وليعصر عليه السلام موفق باشيد. |
34 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 16 فروردين 88 - 00:00:00
با سلام خدمت جناب اقاي دكتر قزويني خداوند شما را براي شيعه نگه دارد |
35 |
نام و نام خانوادگي: حق پرست -
تاريخ: 18 فروردين 88 - 00:00:00
با تشكر براستي آيا عجيب نيست كه قبر دختر رسول خدا سيد زنان بهشت مخفي است ؟. تا كي حق را نمي بينند؟ آيا از عذاب خدا نمي ترسند؟ |
36 |
نام و نام خانوادگي: علي110 -
تاريخ: 27 فروردين 88 - 00:00:00
با سلام خدا بر عزت و آبروي آقاي قزويني و همكارانشان بيفزايد. حالا كه به ايام فاطميه نزديك ميشويم ، چه خوب است كه به بيانات آيت الله العظمي وحيد خراساني مبني بر گراميداشت روز شهادت حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها ، ارج نهيم و اين روز را كه عاشوراي ديگر شيعه است را پربار تر و با شكوه تر از سال پيش برگزار نماييم. راه اندازي دستجات عزاداري در اين روز مانند روز عاشورا بر همه لازم است. اميدواريم كه حضرتش از ما راضي باشد. ياعلي... |
37 |
نام و نام خانوادگي: حسينعلي عرب -
تاريخ: 28 فروردين 88 - 00:00:00
باسلام خدمت برادرانم درموسسه تحقيقاتي وليعصر(عج)وعالم بزرگواردكترقزويني.ازخداوندمتعال براي شمابزرگواران توفيق روزافزون خواستارم.انشااله باتوجه به كوشش شمادردفاع ازحقانيت اهل بيت پيامبر(عليهم السلام)دردنياواخرت مشمول توجهات خاص خداوندمتعال وپيامبربزرگوارواهل بيتش(سلام اله عليهم اجمعين)علي الخصوص حضرت صاحب الزمان(ارواحناله الفدا)قرارگيريد. |
38 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني -
تاريخ: 30 فروردين 88 - 00:00:00
بنام خدا سلام عليکم ضمن تشکر از زحماتي که در زمينه اهل البيت عليهم السلام که تآکيد و سفارش پيامبر بزرگ اسلام مبني بر گمراه نشدن و به ضلالت نيفتادن امتش بعد از وفاتش بود بايد عرض کنم که بنده با مطالعه و استماع مناظرات حضرتعالي با به اصطلاح علماي اهل سنت به اين نتيجه رسيدم و برايم يقين شد که هر کدام از اينان ( اهل سنت ) که با توجه به دلايل تاريخي و روائي و قرآني موجود در زمينه حقانيت اهل البيت عليهم السلام و غير شرعي و غاصب بودن خلفاء باز از قبول حقاقيق سر باز زنند بدون تعارف نه تنها از اهل سنت نيستند ، بلکه بنده آنها را ( اهل بدعت ) مي نامم. البته اين نظر شخصي بنده بوده و با هيچ احدي در اين رابطه تعارف ندارم چرا که خوب ميدانم خداوند تبارک و تعالي در مورد دين، پيامبر ص و جانشينان بعد از پيامبرش ( امامان معصوم ) با هيچ احدي تعارف ندارد و مخالف اين اهل البيت ع در واقع مخالف پيامبر و مخالفن پيامبر در واقع مخالف خداوند خواهد بود. و تعمد در اين دشمني يعني کفر . بايد اعتراف کنم که اعتقادم به شيعه با توجه به توضيحات شما بزرگوار ( دکتر قزويني ) بيشتر از پيش گرديده است . در مورد جواب برادر اهل سنت ( که بنام خالد ) بايد بگويم که برادر عزيزم: خداوند به ما عقل و قوه ادراک حقايق را داده است، فقط بايد آنرا را بکار اندازيم چرا که خداوند ميفرمايد از تو حرکت از من برکت. ونيز در اين حرکت بايد مراقب وسوسه هاي شيطان هم باشيم که ما را گمراه نکند و در واقع بايد از خداوند بخواهيم که فکر صحيح را در ذهن ما قرار دهد و از مکر شيطان ما را حفظ نمايد. آقاي خالد برادر عزيز اگر مطالبي که نوشتيد و آقاي دکتر هم از مستندات و کتب خودتان جواب آنها را بخوبي دادند را يکبار مطالعه کني براحتي به حقيقت خواهي رسيد و اگر تعمدآ به مغلطه پرداختي که از خداوند ميخواهم تا شما و همه ما را هدايت نمايد و اگر خداي ناکرده از روي دشمني و نفاق اين مطالب را مطرح کردي که اميدوارم خداوند شما را با خلفاء خودتان محشور گرداند انشاءالله سعيد حسيني التماس دعا |
39 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني -
تاريخ: 30 فروردين 88 - 00:00:00
بنام خدا سلام عليکم دانشمند گرامي : جناب آقاي دکتر سيد محمد حسيني قزويني ضمن تشکر از زحماتي که در زمينه اهل البيت (عليهم السلام) که تآکيد و سفارش پيامبر بزرگ اسلام مبني بر گمراه نشدن و به ذلالت نيفتادن امتش بعد از وفاتشان بود، بايد عرض کنم که بنده با مطالعه و استماع مناظرات حضرتعالي با به اصطلاح علماي اهل سنت به اين نتيجه رسيدم و برايم يقين شد که هر کدام از اينان ( اهل سنت ) که با توجه به دلايل و مستندات تاريخي و روائي و قرآني موجود در زمينه حقانيت اهل البيت( عليهم السلام) و غير شرعي و خائن غاصب و مکار بودن خلفاء از نظر حضرت علي (عليه السلام) و جمعي ديگر از صحابه درجه يک پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) که در کتب مختلف اهل سنت از جمله صحيح بخاري و مسلم و. . . . . باز از قبول حقاقيق سر بازمي زنند بدون تعارف نه تنها از اهل سنت نيستند ، بلکه بنده آنها را ( اهل بدعت ) ميدانم و به همان عنوان ميخوانم. در واقع نظر ما در مورد خلفاء همان نظر اميرالمومنين، مولي الموحدين، يعسوب الدين، حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) است که در کتابهاي اهل سنت که در بالا ذکر کردم نيز به روشني آمده است. البته از منابع شيعي فعلا چيزي نقل نکرده ايم. روي سخنم با بردران اهل سنت هست: اگر اين منابع غلط است، چرا علماي شما و نيز خودتان به آن استناد ميکنيد؟! و اگر صحيح است چرا قبول نميکنيد؟! لطفا دليل تناقض در گفتار علماي شما( اهل سنت) و رفتارشان و نيز خودتان را براي ما مشخص کنيد.! من خودم در مباحث مختلفت از علماي خودتان شنيده ام که ميگويند بعد قرآن ما صحيح بخاري را قبول داريم حالا خودتان قضاوت کنيد که در دوجاي همين کتاب (صحيح بخاري) آمده است که خليفه دوم در مواجهه به فرمايش پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) که فرمود قلم و کاغذي بياوريد تا جانشين خود را بعد از خودم برايتان بنويسم که به ذلت و گمراهي نيفتيد، و خليفه دوم عمربن خطاب بلافاصله در حضور ديگر اصحاب گفت : پيامبر مريض است و هزيان ميگويد و جلوي نوشتن اين مطلب را گرفت، و پيامبر هم ناراحت شد و همه را بيرون کرد. و يا در همين کتاب از عايشه نقل شده که پدرم ابوبکر 500 حديث از پيامبر را در مقابل چشمان من آتش زد و سوزاند. و وقتي علتش را سئوال کردم گفت مي ترسم مردم در مقايسه اين احاديث با قرآن به اشتباه بيفتند و حتي راويان حديث پيامبر که همه از صحابه بودند را دستور داد که نقل حديث از پيامبر را متوقف کنند. برادران گرامي آيا اين گفتار و اعمال از خليفه اول و دوم در تناقض با آيه قرآن نيست؟! که خداونمد در قرآن مي فرمايد پيامبر هيچگاه از روي هوا و هوس سخن نميگويد و هر چه ميگويد از ماست؟؟! آيا خليفه اول و دوم دستور و کلام خدا را نقض نکردند؟! دليل اين تخطي از دستور الهي و تمرد از دستور پيامبر خدا توسط عمر چه بوده است؟؟! آيا خليفه اول که ميگويد همان قرآن براي ما کافيست کفايت آياتي که در باره پيامبر آمده است را درک نکرده بود؟؟! براستي داستان چيست؟ مسئله غدير که از واضحات است و در همه کتب خودتان نيز ـآمده است را چکار ميکنيد؟! آيات ولايت را چکونه کافي نميدانيد ؟ اي کساني که گفتيد همين قرآن براي ما کافيست؟؟! حديث ثقلين را چگونه پاسخ ميدهيد؟؟! آيا حجت بر شما تمام نگشته است؟ وقت آن نشده که حقايق را بيان کنيم و به حقيقت رسيده و به واسطه آن بخدا نزديکتر شويم؟؟ نميدانم چه بگويم! آيا اين دو خليفه که امير المومنين حضرت علي ( عليه السلام) نظرشان را در بالا از قول کتاب صحيح بخاري گفتم لياقت جانشيني پيامبر خدا را داشتند؟؟! پيامبر در حديث ثقلين قرآن و اهل بيتش را در ميان مسلمانان به امانت گذاردو دستور تمسک به اين دو را داد، حال بيائيد بررسي کنيم و ببينيم که خليفه مسلمين در جايگاه خود امانتدار بوده است؟؟! برادران بزرگوار رشته تحصيلي من (حقوق قضائي) بوده است و در طول مدت تحصيل و تحقيقاتم در همين زمينه در يافتم که ( خيا نت در امانت ) از نظر اديان جزو کثيفترين گناهان است، و نيز از نظر قوانين موجود در ملل مختلفت جوامع مسلم و غير مسلم جزو بدترين و کثيف جرائم بحساب مي آيد، اندک تحقيقي از افراد لائيک ( بي دين) نشان ميدهد که حتي آنان نيز اين موضوع را صحيح نميدانند و از نظر عقلي و علمي هم اين مسئله روشن است و نياز به بررسي ندارد و در واقع ظلم محسوب ميشود. حال اگر کسي امانتدار نباشد کسي به او اعتماد ميکند؟ که مهمترين مسئله يعني ( امور مسلمين) را به او بسپارد؟؟! چه بسا يکي از دلايلي که حضرت علي (عليه السلام) فرمودند که آن دو خليفه خائن و حيله گر هستند همين مسئله خيانت در امانت باشد. چرا ما مي بينيم در مدت زمان کوتاهي که از وفات پيامبر اسلام ميگذرد ،عمر به دستور ابوبکر به خانه دختر پيغمبر حمله کرده و آنرا به آتش ميکشد و دختر پيامبر را مورد ضرب و شتم قرار ميدهد تا بجائيکه آن يگانه بانوي اسلام را به شهادت ميرساند. آيا جرآت بيان حقايق را نداريد؟؟! بهتر است تعصب بي جا را کنار گذاشته و بجاي آن به حقيقت فکر کنيم. بنده با يکي از اساتيد دانشگاه که در رشته حقوق بين الملل تدريس ميکردند صحبت کردم و ايشان ميگفتند که اگر اين دو خليفه(ابوبکر و عمر) در زمان حال زندگي ميکردند مي بايست همانند (صدام) رئيس جمهور سابق عراق در محاکم بين المللي محاکمه و اعدام ميشدند. يکي ديگر از بردران زرتشتي ما که به تازگي اسلام آورده و شيعه شده و در همين زمينه تحصيل ميکند هم همين عقيده را داشت. برادران عزيز من با احدي در اين رابطه تعارف ندارم چرا که خوب ميدانم خداوند تبارک و تعالي در مورد دين، پيامبر ص و جانشينان بعد از پيامبرش ( امامان معصوم ) با هيچ احدي تعارف ندارد و مخالف اين اهل البيت(عليهم السلام) در واقع مخالف پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) و مخالفان پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در واقع مخالف خداوند تبارک و تعالي خواهد بود. بنابر اين تعمد در اين زمينه دشمني محسوب ميشود و دشمني يعني کفر، که فکر ميکنم دوستان اهل البيت (عليهم السلام) هم در اين مورد اتفاق نظر داشته باشند. (انسان خفته را براحتي ميشود از خواب بيدار کرد ، مگر آنکه خودش را بخواب زده باشد.) بايد اعتراف کنم که اعتقادم به مذهب بزرگ شيعه با توجه به توضيحات دانشمند بزرگوار ( دکترسيد محمد حسيني قزويني ) بيشتر از پيش گرديده است و از اين بابت از ايشان بسيار سپاسگذارم. در مورد جواب برادر اهل سنت ( بنام خالد ) بايد بگويم که برادر عزيزم: خداوند به ما عقل و قوه ادراک حقايق را داده است، فقط بايد آنرا را بکار اندازيم. عقل که در بدت نيست جان در عذاب است) منتهي اين عذاب با عذابهاي ديگر کمي فرق دارد و آن اين است که عذابهاي ديگر زود گذر، دنيوي و از ياد رفتني است، ولي اين عذاب دنيوي و اخروي است. در قرآن به کررات مشهده ميکنيم: ( افلا يتفکرون) يا (افلا يعقلون) يعني با مشاهده آيات و نشانه بايد در موردشان فکر کنيم و بواسطه اين فکر کردن و تفکر صحيح خداوند به ما کمک ميکند به حقيقت برسيم، پس شما هم با مشاهده مستندات که از کتب خودتان در تاريخ ذکر شده و آيات قرآن موظف به تفکر و تعقل در موردشان هستيد و در روز قيامت بايد گزارش کار خود را به خالق تسليم نمائيد. چرا که خداوند ميفرمايد از تو حرکت از من برکت. ونيز در اين حرکت بايد مراقب وسوسه هاي شيطان هم باشيم که ما را گمراه نکند و در واقع بايد از خداوند بخواهيم که فکر صحيح را در ذهن ما قرار دهد و از مکر شيطان ما را حفظ نمايد. آقاي خالد برادر عزيز اگر مطالبي که نوشتيد و آقاي دکتر هم از مستندات و کتب خودتان جواب آنها را بخوبي دادند را يکبار مطالعه کني براحتي به حقيقت خواهي رسيد و اگر تعمدآ به مغلطه پرداختي که از خداوند ميخواهم تا شما و همه ما را هدايت نمايد و اگر خداي ناکرده از روي دشمني و نفاق اين مطالب را مطرح کردي که اميدوارم خداوند شما را با خلفاء خودتان محشور گرداند انشاءالله. سعيد حسيني التماس دعا |
40 |
نام و نام خانوادگي: ستار -
تاريخ: 11 ارديبهشت 88 - 00:00:00
يااباصالح المهدي ادركني.به عنوان يك شيعه از اين موضوع احساس غرور كردم.لطفا كتابهايي را درباره شيعه شناسي معرفي نماييد. جواب نظر: با سلام براي آشنايي ابتدايي با شيعه ، كتاب شيعه در اسلام مرحوم علامه طباطبايي مراجعه نماييد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
صفحه بعد | [1] [2] [3] [4] |