* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 02 مهر 1393 تعداد بازديد: 112124 
زندگينامه امام جواد (ع)
 


حضرت امام محمد تقي جوادالأئمه (ع )


امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي  بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي  کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
" از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي  دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي  برده است ، در تاريخ معروف است " .
از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي  و زيادي سالهاي عمر ندارد .
باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي که فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي  در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احکام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري  پاسخ گفت .
براي نمونه ، يکي از مناظره هاي  ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقي (ع ) را در زير نقل مي کنيم : " عياشي در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي  برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتي ؟
گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد که مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدي کرده بود .
خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست . خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند .
يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : ... و ايديکم الي  المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد .
دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي  به حضرت ابوجعفر محمد بن علي  کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار . خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهي  پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي که علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامي  آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد .
خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند براي سجده حق تعالي محلي  باقي نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسي نبايد آنها را ببرد .
معتصم از اين حکم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است
. سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي کنم و اين نصحيت را به شکرانه محبتي که نسبت به ما داري  مي گويم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشکيل مي دهي تا يک مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح کني ، همه بزرگان کشوري  و لشکري حاضر هستند ، حتي  خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي  که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد .
اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيي بن اکثم که قاضي بزرگ دربار وي بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايي کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتي وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .
روزي از آنجا که " يحيي بن اکثم " به اشاره مأمون مي خواست پرسشهاي خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقي (ع ) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيي خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيي که پيرمردي  سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايي  مسأله اي از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس .
يحيي بن اکثم پرسيد : اگر کسي در حال احرام قتل صيد کرد چه بايد بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد کرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا کبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و کارش صيد بوده ؟ آيا حيواني را که کشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم براي عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيي دچار حيرت عجيبي شد . نمي دانست چگونه جواب گويد .
سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يکديگر نگاه مي کردند .
مأمون نيز که سخت آشفته حال شده بود در ميان سکوتي  که بر مجلس حکمفرما بود ، روي به بني  عباس و اطرافيان کرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علي الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد . باري ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اي داشت که : هر يک خود قله اي بودند از قله هاي فرهنگ و معارف اسلامي مانند :
ابن ابي عمير بغدادي ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهري ، احمد بن ابي نصر بزنطي کوفي ، ابوتمام حبيب اوس طائي - شاعر شيعي  مشهور - ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي و فضل بن شاذان نيشابوري که در قرن سوم هجري مي زيسته اند .
اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه اي مورد تعقيب و گرفتاري بودند .
فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسي او را نيز بدانم .
ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميراني که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسي شعر او را براي آنان ، بدون اطلاع قبلي  ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعني  شاعر شيعي معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابي عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهاي بسيار ديد ، او را سالها زنداني کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهاي او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدين سان دستگاه جبار عباسي  با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد (ع )
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فکري و رواياتي  که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي  که از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود .
از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمي کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي  دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني  سودي نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کني ؟ اکنون که مرا کشتي گريه تو سودي ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا کند و به روزگاري بيفتي  که نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاي  ديگري هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علي النقي ( هادي )
2 - ابواحمد موسي مبرقع
3 - ابواحمد حسين
4 - ابوموسي عمران
5 - فاطمه
6- خديجه
7- ام کلثوم
8- حکيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگاني کوتاه و عمري سراسر رنج و مظلوميت داشت .


بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نوراني نورافشاني کند . امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سراي جاويدان شتافت . قبر مطهرش در کاظميه يا کاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسي بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  سجاد     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام آرزوي تحيات بسيار بسيار متشكر
2   نام و نام خانوادگي:  احسان جعفري     -   تاريخ:  27 تير 88 - 00:00:00
خوب بهترين سايت عالي عالي
موفق باشيد.

احسان از شهريار
3   نام و نام خانوادگي:  ک     -   تاريخ:  26 آبان 88 - 00:00:00
اميدوارم بتوانم راه شما را ادامه دهم آقا جانم؛امام جواد عليه السلام
4   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين     -   تاريخ:  01 آذر 88 - 00:00:00
مطالب خوب بود
5   نام و نام خانوادگي:  مسعود رويگري     -   تاريخ:  19 دي 88 - 00:00:00
يا جوادالائمه ادركني
6   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا حشمت خواه     -   تاريخ:  11 فروردين 89 - 00:00:00
السلام عليك يا ابا جعفر محمد بن علي الجواد
7   نام و نام خانوادگي:  مهدي سليمي     -   تاريخ:  01 تير 89 - 11:16:56
خجسته ميلاد با سعادت جواد الائمة بر تمامي محبان اهل البيت (عليهم السلام) مبارک باد
8   نام و نام خانوادگي:  مصطفي قهرماني     -   تاريخ:  02 تير 89 - 15:27:40
سلام و درود خدا بر محمد و آل محمد(ع) خدا را سپاس كه بر ما منت نهاد ما را از محبان و دوستداران امام جواد(ع) و پدران و فرزندان گرامي ايشان قرارداد.
9   نام و نام خانوادگي:  موسي آقاياري     -   تاريخ:  15 آبان 89 - 21:20:41
واقعا نمي دانم دربرابر اين همه زحماتي كه مدير محترم اين سايت مي كشندوازمذهب شيعه دفاع مي كنندچطوري تشكركنم.
10   نام و نام خانوادگي:  محسن توسلي     -   تاريخ:  15 آبان 89 - 23:30:25
سلام بر پسر شاه خراسان
11   نام و نام خانوادگي:  طبقيان     -   تاريخ:  16 آبان 89 - 08:15:55
اجرتان بافرزندش مهدي فاطمه
12   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:  16 آبان 89 - 09:21:43
با اجازتون اين مطلبو تو وبلاگم گذاشتم intezaremonji.blogfa.com
13   نام و نام خانوادگي:  بهزاد بيات تله جردي از بروجرد     -   تاريخ:  16 آبان 89 - 09:27:39
از اينكه به فرمايش هاي و سفارش هاي پيامبر اعظم حضرت محمد مصطفي(ص) كه همانا پيروي از قرآن و پيروي از اهل بيت شريف ايشان ميباشد عمل كرده و نام و زندگي ايشان را زنده نگه ميداريد تشكر كرده واميدوارم خداوند متعال پاداش دنيوي و اخروي اين ثواب عظيم را جلوي چشم شما بياورد و همانگونه كه ما بهره اي از زندگينامه امامان بزرگ خود ميبريم زندگي شما نيز سراسر شادي كاميابي باشد.
14   نام و نام خانوادگي:  خادم حسين محمدي     -   تاريخ:  16 آبان 89 - 10:18:08
خدا شما دوست داران اهل بيت را حفظ کند
15   نام و نام خانوادگي:  زا     -   تاريخ:  15 بهمن 89 - 18:19:08
متن قشنگي بود
16   نام و نام خانوادگي:  عليرضا رنجبر جمال آبادي     -   تاريخ:  19 فروردين 90 - 13:23:32
سلام بسيار عالي بود با تشكر
17   نام و نام خانوادگي:  سيد جواد غلامي     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 90 - 15:34:04
تشکر

علي يار و نگهدارتون باشد
18   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد ميرسعيد قاضي     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 90 - 13:00:37
ضمن تشکر يا امام جواد
19   نام و نام خانوادگي:  عباس زرگاني     -   تاريخ:  02 خرداد 90 - 12:21:24
جالب بود
20   نام و نام خانوادگي:  عليرضا حسيني     -   تاريخ:  16 خرداد 90 - 03:57:05
عالي بود.خدا خيرتون بده
21   نام و نام خانوادگي:  حسين جليلوند     -   تاريخ:  20 خرداد 90 - 01:24:18
اسم حقير رو هم بذاريد جزو هواداراي حضرت رضا(ع)
22   نام و نام خانوادگي:  محمدولي ايزانلو     -   تاريخ:  23 خرداد 90 - 09:58:18
ضمن عرض سلام و تبريك ولادت امام محمد تقي عليه السلام -به عمه جانشان حضرت معصومه سلام الله عليها-و برادر بزرگوارشان-
لطفا بعد از نام ائمه عليهم السلام (ع) نگذاريد و عليه السلام را كامل بنويسيد
ممنون
23   نام و نام خانوادگي:  مير بهمن مير شفيعي     -   تاريخ:  23 خرداد 90 - 11:45:55
با سلام: خداوند منان با تولد امام جواد (ع) دل امام رضا (ع) را شاد کرد. و گروه واقفيه و.... از گمراهي نجات داد .خداوندا در هر مقطعي بصيرت لازم به ما ارزاني فرما : آمين. در پايان از مدير اين سايت و مجموعه اش تشکر نموده و اجرشان با اهل بيت طاها
24   نام و نام خانوادگي:  عبدالرضايي ازياسوج     -   تاريخ:  23 خرداد 90 - 15:35:24
خداشماراباانبياواوليامشهوركند كه ازمذاهب شيعه دفاع مي كني
25   نام و نام خانوادگي:  ميثم     -   تاريخ:  23 خرداد 90 - 16:08:32
سجاده بياريد که تا صبح نخوابيم
در بين سحرها سحري بهتر از اين نيست

ما درد نگفتيم ولي باز دوا کرد
در شهر طبيب دگري بهتر از اين نيست

حق داشت بنازد پدر پير مدينه
در هيچ کجايي پسري بهتر از اين نيست

گفتند جواد است و سر راه نشستيم
در جمع گدايان خبري بهتر از اين نيست

پر کرد به اکرام خودش کيسۀ ما را
در کوچۀ ما رهگذري بهتر از اين نيست

گفتند سلامي بده و زائر او باش
ديديم در عالم سفري بهتر از اين نيست...
26   نام و نام خانوادگي:  دينا     -   تاريخ:  02 آبان 90 - 12:52:58
سلام
از مطالب مفيد و ارزنده شما استفاده کرديم
با آرزوي توفيق روز افزون براي شما که در ترويج و اطلاع رساني ائمه اطهار خدمت مي کنيد
حق يارتان
27   نام و نام خانوادگي:  علي عابدي     -   تاريخ:  03 آبان 90 - 19:19:13
باتشكرازسايت خوبتان
28   نام و نام خانوادگي:  محمد جواد از كابل     -   تاريخ:  04 آبان 90 - 20:41:26
با تشكر از مطالب خوب و ارزنده
29   نام و نام خانوادگي:  سونيا     -   تاريخ:  22 آذر 90 - 14:56:18
ممنون از مطالب خوبتون.با آرزوي موفقيت روز افزون براي شما.
30   نام و نام خانوادگي:  شبنم     -   تاريخ:  01 بهمن 90 - 22:24:56
مطالب سايت شما بسيار مفيد بود.با تشکر
31   نام و نام خانوادگي:  محمود     -   تاريخ:  02 بهمن 90 - 10:15:54
ممنون.خيلي خوب بود.
32   نام و نام خانوادگي:  محمد دژاكام     -   تاريخ:  16 اسفند 90 - 19:56:35
ممنون

بسيار عالي
33   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  08 فروردين 91 - 23:38:28
حضرت قائم نگهدارتان
34   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:  15 فروردين 91 - 23:54:49
خدا يارتان باشد حضرت حق نگهدارتان باشد
35   نام و نام خانوادگي:  رضا مشعلچي قم     -   تاريخ:  11 ارديبهشت 91 - 03:41:19
واقعا دمتون گرم خيلي مطالب پر باري بود آقا اميرالمومنين نگهدارتون باشه الهم عجل لوليک الفرج التماس دعا
36   نام و نام خانوادگي:  امير حسين طاهري     -   تاريخ:  17 ارديبهشت 91 - 03:14:23
خيلي ممنون
37   نام و نام خانوادگي:  جواد شاعري قره تپه     -   تاريخ:  11 خرداد 91 - 19:29:30
قالَ (عليه السلام): الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَيْرُ، وَ هذا لا يُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ يُوصَلْ بِها إلى رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَ الْجَنَّهِ، وَ الاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّريعَهِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَكُونُوا أُدَباءَ حَقّاً.([3])
فرمود: مفهوم و معناى ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است كه ركيك و سبك نباشد، وليكن اين نظريّه قابل توجّه نيست تا مادامى كه انسان را به خداوند متعال و بهشت نزديك نگرداند.
بنابر اين ادب يعنى رعايت احكام و مسائل دين، پس با عمل كردن به دستورات الهى و ائمّه اطهار (عليهم السلام)، ادب خود را آشكار سازيد.



38   نام و نام خانوادگي:  مائده     -   تاريخ:  12 خرداد 91 - 02:25:47
ضمن تبريك ولادت حضرت امام جواد(ع) مطالبتون عاليه.
39   نام و نام خانوادگي:  قربانسياهي     -   تاريخ:  12 خرداد 91 - 09:06:20
سلام ممنون بسيار عالي بود.
40   نام و نام خانوادگي:  علZ رزازZ     -   تاريخ:  12 خرداد 91 - 20:03:09
نمZ خواهم حرف تکرارZ بزنم لZکن چه کنم که بهترZن سخن اZن است(آجرک ا . . .)




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6]  

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما