بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه دوازدهم 96/08/01
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (12) – علل و انگیزه های طرح شبهه (5)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء اللهبحث ما در خصوص فتاوی تکفیری بود که در رابطه با شیعه توسط بعضی از افراد ماجراجو داده میشد. ما دیروز اشاره کردیم که فقط با فتوای «ابو السعود أفندی» بیش از چهل هزار نفر در حلب به خاک و خون کشیده شدند.
ایشان در کتاب «تاریخ الدولة العلیة العثمانیة» تعبیری دارد که میگوید: عثمانیها با توجه به هجمههایی که نسبت به شیعه در عراق، حلب و ایران داشتند؛
«امْر السُّلْطَان سلیم بحصر عدد الشِّیعَة المنتشرین فِی الولایات المتاخمة لبلاد الْعَجم بطریقة سَرِیة»
سلطان سلیم تلاش کرد تا تعداد شیعیان را در کشورهای فارسی نشین همانند ایران شناسایی کند.
در آن زمان اکثریت مردم ایران اهل سنت بودند!
«ثمَّ امْر بِقَتْلِهِم جَمِیعًا»
سپس دستور داد همه آنها را به قتل برسانند.
«وَیقَال ان عَددهمْ کانَ یبلغ نَحْو الاربعین الْفَا»
تنها در ایران تعداد شیعیانی که به دستور سلطان سلیم کشته شد به 40 هزار نفر رسید.
تاریخ الدولة العلیة العثمانیة، المؤلف: محمد فرید (بک) ابن أحمد فرید (باشا)، المحامی (المتوفی: 1338 هـ)، المحقق: إحسان حقی، الناشر: دار النفائس، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1401 – 1981، الناشر: دار النفائس – بیروت، ج 1، ص 189، باب محاربة الْعَجم
استخوانی در حلقوم وهابیت!
کارهایی که صفویان کردند و ایران را به کشوری با اکثریت تشیع برگرداندند، در حال حاضر در رسانهها و فضای مجازی به مشکلی در حلقوم وهابیت و یا خود اهل سنت تبدیل شده است. هروقت نامی از «صفویه» به میان میآید با بغض و کینه نامشان را میبرند.
حال ما نمیخواهیم بگوییم کار صفویان درست بود یا درست نبود. قرآن کریم در مورد سلاطین میفرماید:
(إِنَّ الْمُلُوک إِذا دَخَلُوا قَرْیةً أَفْسَدُوها)
پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی میکشند.
سوره نمل (27): آیه 34
در کار سلاطین حساب و کتابی وجود ندارد؛ چه صفوی باشد چه غیر صفوی باشد. فرقی نمیکند. شخصی برمبنای نظر خود جامعه را به هم میریزد و فردا فرد دیگری سرکار میآید و برعکس او عمل میکند.
ولی ببینید در دوران صفویه در قرن دهم و یازدهم، یک دهم کشتاری که توسط «سلطان سلیم» صورت گرفت و شیعه را کشتند، اهل سنت هم کشته شدند؟! صفویه از مردم ایران درخواست کرد که یا شیعه شوید و یا ایران را ترک کنید، زیرا ما میخواهیم ایران مذهبی یکپارچه داشته باشد.
شاید صفویه به خاطر ضربههایی که از بعضی افراد میدیدند که برای بیگانگان کار میکردند و باعث شکست کارها میشدند چنین تصمیمی گرفتند. ما در اینطور قضایا با توجه به موقعیتی که داریم در این زمینه اظهار نظر نمیکنم.
من فکر میکنم هفتهای نباشد که بغض و کینه این افراد نسبت به صفویه ابراز نشود و فحشها و توهینهای رکیکی به صفویه ندهند!!
بنده عرض کردم بهترین راهی که در برابر توهینهای این افراد میتوان به کار برد جوابهای نقضی است. این افراد جنایاتی علیه تشیع در سوریه انجام دادند و چهل هزار چهل هزار کشتند. همچنین «عبد الرحمن خان» در افغانستان جنایاتی نسبت به شیعه مرتکب شد که شاید در تاریخ بشریت بینظیر بوده است. حتی زیردستان او زنهای شیعیان را ردهبندی کرده بودند و برای اسارت به فروش گذاشته بودند. به عنوان مثال روی زنهای 50 ساله، 40 ساله و 15 ساله هرکدام قیمتی جداگانه گذاشته بودند.
«عبد الرحمن خان» قتل عامی در افغانستان صورت داد که بینظیر بود و هیچکسی هم کاری ندارد. همچنین «صلاح الدین ایوبی» جنایاتی در مصر مرتکب شد که شاید جزء جنایات کمنظیر باشد. ولی این موارد به هیچ عنوان مطرح نمیشود!!
بنده معتقدم که اگر دوستان می توانند یک مقاله خوبی تهیه کنند و جنایاتی که در طول تاریخ نسبت به شیعه اتفاق افتاده را مستدل و مستند بیان کنند و ما هم میتوانیم در «سایت مؤسسه ولی عصر» به اشتراک بگذاریم.
در حال حاضر پربینندهترین سایت در حوزه؛ «سایت مؤسسه ولی عصر» است. حدود هفت سال است که سایت ما در گوگل رتبه اول را دارد. وقتی شما یک مطلب را جستجو میکنید اولین خط در گوگل مطلب «سایت مؤسسه ولی عصر» می آید.
اگر این مقاله نوشته شود ما آن را در سایت میگذاریم و مطالب آن را هم در «شبکه جهانی ولایت» یا جاهای دیگر مطرح میکنیم. دوستانی که حوصله و توانایی دارند این مقاله و موضوعات دیگری هم که از قبل بیان کردیم را نگارش کنند.
این مقالات باید نوشته شود تا مردم بفهمند که در طول تاریخ نسبت به شیعه چه جنایاتی اتفاق افتاده است؟ و چه ظلمها و کشتارهایی انجام شده است؟ اما متأسفانه غالب مردم از این فجایع بیخبر هستند. و حتی علما و اساتید ما هم از این قضایا بی خبر هستند!
یکی از مباحثی که شبههافکنان به دنبال آن هستند و برای آن برنامهریزی میکنند، ایجاد تفرقه و اختلاف میان امت اسلامی است. این قضیه از همان زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) وجود داشت.
افرادی از قول امام صادق (علیه السلام) مطالبی در میان جامعه اسلامی مطرح میکردند و از طرف حکومتها علیه آنها مطالبی مطرح میکردند و به نوعی تلاش میکردند جامعه اهل سنت را به ائمه طاهرین و جامعه شیعه را به حکومت بدبین کنند.
البته بدبین شدن نسبت به حکومت کاملاً واضح و روشن بود، زیرا کاملاً مشخص بود که حکومتها چه جنایاتی انجام میدادند. بنی امیه و بنی عباس هرکدام به نوعی جنایاتی مرتکب میشدند و باهم تفاوتی نداشتند. یکی با پرچم نفاق و دیگری با پرچم شرک جلو میآمد.
روایاتی از امام صادق (علیه السلام) به دست ما رسیده که متأسفانه در قضیه تسامح در ادله سنن هم باعث شده که تعدادی از این روایات منشأ فتاوی مراجع و فقهای ما باشد.
به عنوان مثال از امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، گرفته تا «صاحب جواهر»، «شهید» تا دیگران معقدند یکی از مکروهات معامله، معامله با «اکراد» است. ملاک مراجع و فقهای ما روایاتی است که «ابو ربیع شامی» به صورت مرسل از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند.
« عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقُلْتُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً مِنَ الْأَكْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَا يَزَالُونَ يَجِيئُونَ بِالْبَيْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تُخَالِطُوهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنْ أَحْيَاءِ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطُوهُم»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 158، بَابُ مَنْ تُكْرَهُ مُعَامَلَتُهُ وَ مُخَالَطَتُه؛ ح 2
ما امثال این روایات زیاد داریم. و یا در روایت دیگری وارد شده است:
«لَا تُنَاکحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَی غَیرِ الْوَفَاءِ»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 352، ح 3
از اینطور روایات در منابع روایی ما وجود دارد.
بنده به یاد دارم30؛ 35 سال قبل یکی، دو هفته وقت گذاشتم تا این روایات را بررسی کنم و دیدم اضافه بر مرسل بودن این روایات در سند این روایات فردی جاعل روایت هم وجود دارد.
مرحوم «مامقانی» میگوید: شخصی به نام «محمد» از حکومتها پول میگرفت تا روایاتی از زبان امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) در میان مردم منتشر کند تا مردم را به آن بزرگواران بدبین کند.
از طرف دیگر طبق بحث تسامح در ادله سنن، می گویند در مستحبات و مکروهات بررسی سندی لازم نیست!!
بنده به یاد دارم در سال 1349 فصل بهار بود در مدرسه فیضیه نزد «شیخ علی پناه اشتهاردی» درس لمعه میخواندیم. ایشان عبارت «شهید» را از امام صادق (علیه السلام) نقل کردند.
من که در آن زمان بچه طلبه بودم، گفتم: من کاری ندارم؛ «شهید» برای ما محترم است و ما خاک قبر آنها را طوطیای چشممان قرار میدهیم، اما حاضرم به قرآن قسم بخورم که امام صادقی که وقتی جزامیها از ایشان دعوت به غذا می کنند، حاضر می شود با آنها غذا بخورد؛ امامی که می فرماید: تا خدمهای که در اصطبل به گاو و گوسفند و شتر میرسند نیایند من غذا نمیخورم؛ بعید است که این روایات را بیان کنند. از امامی که ما شناختهایم چنین تعابیری بعید است و برنمیآید.
یکی از کارهایی که دوستان میتوانند در مورد آن کار کنند همین قضایایی است که در منابع شیعی ماست و الآن دستاویز وهابیت شده است.
پرسش:
قاعده تسامح در ادله سنن در در سیره متأخرین آمده یا در سیره قدما نیز بوده است؟!
پاسخ:
در میان قدما از زمان «شیخ طوسی» یا حداقل از زمان «مرحوم محقق» به بعد این قضیه بوده است. حتی آقایان معتقدند یکی از روایاتی که قطعاً متواتر است همین تسامح در ادله سنن است.
بنده تنها میخواهم این نکته را به دوستان عرض کنم که به مجرد اینکه روایتی در منابع شیعه میبینند بدون بررسی سندی استناد به روایت نکنند. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید:
«حَدِیثٌ تَدْرِیهِ خَیرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِیه»
یک روایت با درایت بهتر از نقل هزار روایت بدون درایت است.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 184، ح 5
یک روایت با درایت، یعنی هم بررسی سندی، و هم بررسی متنی؛ «درایت» یعنی فهمیدن مضمون کلام معصومین (علیهم السلام). مادامی که سند برای ما محرز نشود، نمیتوانیم کلام را به معصوم نسبت بدهیم. آن بزرگوار در جای دیگری میفرماید:
«إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِیثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَی الَّذِی حَدَّثَکم»
زمانی که روایتی را نقل میکنید به کسی که از او نقل کرده اید مستند کنید.
«فَإِنْ کانَ حَقّاً فَلَکمْ وَ إِنْ کانَ کذِباً فَعَلَیه»
اگر چنانچه صادق بود که هیچ، اما اگر دروغ بود ضررش برای خود اوست.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 52، ح 7
در روایت دیگری وارد شده است:
«هِمَّةُ السُّفَهَاءِ الرِّوَایةُ وَ هِمَّةُ الْعُلَمَاءِ الدِّرَایة»
کار سفیهان نقل حدیث و کار عالمان بررسی سندی است.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 160، ح 13
سفیهان تنها روایت نقل میکنند؛ آنها کاری ندارند که سند درست است یا درست نیست، مضمون روایت صحیح است یا صحیح نیست، مخالف با قرآن کریم و سنت پیغمبر اکرم هست یا نه!! در برابر، کار علما این است که وقتی میخواهند در مورد روایتی بحث کنند ابتدا بررسی سندی و متنی میکنند سپس نقل میکنند. بنده این سه روایتی را که از امیرالمؤمنین نقل کردم در مقدمه کتاب «المدخل إلی علم الرجال و الدرایة» آوردم.
پرسش:
این، تعریض به همه علماست.
پاسخ:
ما نمیخواهیم تعریض باشد و به هیچ وجه قصد تعریض نیست؛ ما هرچه داریم از بزرگانمان داریم. شاید نظر مبارک این آقایان چیزی بوده که ما آن را نمیفهمیم.
ولی در دنیای امروز این روایات کار را برای ما مشکل کرده است. ما نباید این قضیه را تکرار کنیم. شاید قلم شریفشان سهو کرده است و یا مطلبی در ذهن مبارکشان بوده که به ذهن ما نمیرسد.
ما باید احترام بزرگان را داشته باشیم درحالی که نقد علمی خودمان را هم داریم. شیعه از روز اول با نقد علمی تکامل پیدا کرده است. اگر قرار بود هر فقیهی مطلبی بگوید و دیگران هیچ چیزی نتوانند بگویند، کار مشکل میشد.
«شیخ طوسی» بحث اجتهاد و استنباط را تا صد سال بست و کسی جرئت نمیکرد روی حرف او حرف بزند. اولین کسی که حرف «شیخ طوسی» را به نقد کشید نوه دختری او «ابن ادریس» صاحب «سرائر» بوده است. بعد از او در گشوده شد و پس از او «مرحوم محقق حلی» به میدان آمد، بعد از او «علامه حلی» به میدان آمد، همچنین بعد از ایشان «محقق کرکی» و «شهیدین» به میدان آمدند و بحث نقد و بررسی رواج پیدا کرد.
بنده توصیه میکنم کتاب «مختلف الشیعة» را مطالعه کنید. بنده بارها گفتم یکی از کتبی که لازم است دوستان در ایام تعطیلات حتماً مطالعه کنند تا کمک زیادی به بالندگی فکری و باز شدن فکرشان کند همین کتاب «مختلف الشیعة» است.
بنده میتوانم بگویم یکی از بهترین و محققانهترین و زیباترین کتاب فقهی چهارده قرن ما، کتاب «مختلف الشیعة» اثر «علامه حلی» است. او کاری با دیگران ندارد، بلکه مسئلهای را مطرح میکند و در مورد آن توضیح میدهد.
به عنوان مثال او نظر ده نفر از فقها را نسبت به یک مسئله بیان میکند سپس می گوید ادله ایشان هم این است. بعد در برابر اینها، نظر فقهایی که خلاف این نظریه است را بیان میکند. انسان مشاهده میکند که این افراد کاملاً در برابر هم هستند.
نکته جالب اینجاست که علامه حلی دو کار انجام میدهد؛ اگر نظر او با دسته اول هست ادلّه محکم برای تثبیت اقوال دسته اول اقامه میکند. اگر او نظر مخالف نسبت به دسته دوم دارد شروع میکند ادله آنها را نقد میکند. اجتهاد همین است! آیت الله العظمی بروجردی میگفتند: "تسلط بر اقوال نیمی از اجتهاد است." این کتاب بهترین اقوال در برابر هم است.
البته اگر کسی بخواهد تمام اقوال را ببیند باید به کتاب «مفتاح الکرامة» رجوع کند. کتاب «مفتاح الکرامة» جمع تمام اقوال فقها تا زمان مرحوم «سید جواد عاملی» است. بنده کتابی همانند «مفتاح الکرامة» مشاهده نکردم که این چنین اقوال علما را استقصاء کرده باشد.
ایشان در حقیقت حق استادی به گردن «صاحب جواهر» دارد. البته «صاحب جواهر» ایشان را ملّا نمیداند، بلکه میگوید ایشان تنها نقالی کرده است. او معتقد است نقل اقوال ایشان خوب است، اما بررسی اقوال و نقد اقوال ایشان خیلی قوی نیست. حتی گاهی اوقات «صاحب جواهر» با عبارت «قال بعض الناس» از صاحب مفتاح الکرامه تعبیر میکند.
ملاحظه کنید که نحوه بیان مطلب این چنین است. شاید زمانی که جوامع ما بسته بود و این مباحث و کتب برای شیعیان نوشته میشد و دیگران خبر نداشتند و فقط طلاب در حوزه این کتب را میخواندند، خوب بود. ولی امروزه کتب ما روی آنتن ماهوارهها رفته است. شبکههایی مانند «بیبیسی» این کتب را ملاک قرار میدهند تا اهل سنت را برای کشتن شیعه تحریک کنند. ما از این ناراحتیم!
اگر شما در گوگل واژه «بهجت و عید الزهراء» را جستجو کنید نظر صریح ایشان را مشاهده خواهید کرد. ایشان به صراحت میگوید: "اگر ما در قم و تهران و اصفهان و مشهد و تبریز عید الزهراء بگیریم و به مقدسات اهل سنت توهین کنیم، و در آن سوی دنیا به یک شیعه توهین شود یا خون شیعهای ریخته شود در این کار سهیم و شریک هستیم!!"
لذا بحث ما این است که امروزه مسئله اختلاف و تفرقه به ضرر اسلام است، نه شیعه!! این افراد میخواهند اسلام نباشد و کاری با شیعه و اهل سنت ندارند. وهابیت با همان سلاحی که شیعه را میکشند، سنی را هم با همان سلاح میکشند.
این افراد به همان هدفی که شیعه را میکشند اهل سنت را هم میکشند. این افراد از اسلام و مسلمان ضربه دیدهاند. به قول نخست وزیر انگلستان که گفت: مادامی که قرآن در دست مسلمانان است اروپا آرامش و موفقیت ندارد!!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته