بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه سی و پنجم 98/09/19
موضوع: نقد و بررسی برخی آراء و اندیشه های آقای عابدینی اصفهانی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
ان شاء الله ما فردا به «اصفهان» میرویم و ساعت 8 صبح در «مجتمع معاونت تبلیغ» بحث و مناظره تشکیل خواهد شد. ما گفتیم ده، پانزده نفر از اساتید این طرفی میآیند ایشان هم دیشب تماس گرفت گفت از طرف ما 20 نفر میآیند گفتم: 20 نفر را ما نمیتوانیم قبول کنیم، 10 نفر بیشتر نه!
گفتم هر کدام از دوستان شما بخواهند حتی یک کلمه حرف بزنند من گفتم بچههای حفاظت بیرون بیاندازند کسی که میآید در جلسه مناظره، حق حرف زدن ندارد، اگر صلاح دیدیم آخر جلسه دو نفر از دوستان شما از من سوال میکنند، و دو نفر هم از طرف ما از شما سوال میکنند.
دیشب یک ساعت به طور مفصل تلفنی با ایشان صحبت داشتیم، البته ایشان چند شب قبل میگفت من کسی را نمیآورم؛ چون دوستان ما تنگ نظر هستند. دوباره گفت: ما میخواهیم فیلمبردار بیاوریم، گفتم: من معذورم! به هیچ وجه به فیلمبردار شما اجازه نمیدهم بیاید، چون وقتی فیلمبرداری میکنند می روند تقطیع میکنند و آن قسمتی که خودشان میخواهند را در فضای مجازی پخش میکنند. آن وقت ما مصیبت داریم که باید بیائیم در فضای مجازی جواب بدهیم.
گفتم: ما خودمان فیلمبرداری میکنیم دستگاه «اس ان جی» هم میبریم و کارگردان قوی هم میبریم که به نحو احسن ضبط بشود، و نیز گفتم ما یک نسخه فایل سخنرانی را به خودتان میدهیم خواستید به کسی بدهید، نخواستید ندهید، به ما مربوط نیست.
ایشان اول زیر بار نمیرفت، گفتم: اگر بنا باشد شما بخواهید فیلمبردار بیاورید من معذورم و نمیآیم؛ چون ما به هیچ وجه من الوجوه اعتمادی به دوستان شما نداریم.
با «مصطفی طباطبائی» هم در «تهران» مناظره داشتیم، زیر نظر «وزارت اطلاعات» بود اینها گفتند ما خودمان ضبط میکنیم، گفتم خودتان ضبط کنید خودتان هم کسی بیاورید با او مناظره کنید، من نمیآیم!!
روی حرفم ایستادم گفتم ما خودمان باید ضبط بکنیم به هیچ کس هم اجازه نمیدهیم در مناظرات بخواهند ضبط بکنند. به ایشان گفتم خودت میتوانی با گوشیات ضبط کنی ولی اینکه فیلمبردار بیاید، نه، ما صددرصد معذور هستیم.
ما به دوستان خودمان و نیز بچه های سپاه گفتیم در جلسه مناظره، اگر کسی نفس کشید بیرون بیاندازید!
ما با ایشان خیلی بحث کردیم و او را راضی کردیم که برای مناظره بیاید. جلسه مناظره هم به صورت مستقیم پخش میشود. ان شاء الله از ساعت 8 یا 8 و نیم شروع میشود
پرسش:
فایل مناظره شما با «مصطفی طباطبایی» موجود است؟
پاسخ:
نه، فایلش را نگذاشتیم روی سایت. چون بچههای اطلاعات میگفتند صلاح نیست ولی ما تصمیم داریم آن را در فضای مجازی بگذاریم. این مناظره حدود سه چهار سال قبل بود، سه ساعت و نیم، چهار ساعت ما با ایشان بحث داشتیم.
پرسش:
مناظره فردا چند ساعت طول میکشد؟
پاسخ:
شروع مناظره با ما است پایانش با خدا است. ما با ایشان اگر بخواهیم بحث كنیم حداقل بیش از 40 ساعت حرف داریم؛ بستگی دارد که ایشان تا چقدر برای بحث آماده باشد؟
چون الحق والانصاف من انتظار نداشتم كه یک شیعه اینچنین بیاید عقائد اهلبیت را زیر سوال ببرد. من خلاصهای از نظرات ایشان را برایتان بیاورم برای اینکه فردا دوستان میخواهند گوش کنند حضور ذهن داشته باشند.
آقای عابدینی در اظهار نظری عجیب پیرامون واقعه غدیر می گوید:
"هدف از غدیر معرفی حضرت علی برای اجرای دین صلح و همزیستی مسالمت آمیز بوده. اسلام دین صلح و سِلم است. ولایت همان همزیستی با دیگران و علی مجری آن است، در غدیر پیامبر حضرت علی را به امامت نصب نکرد. در آیه تبلیغ اگر مراد آیه نصب علی بود کلمه «أعلِن» و «أظهِر» میگفت؛ نه میگفت «بَلِغ»! باید می گفت: «یا ایها الرسول إعلن ما انزل الیک، أظهر ما انزل الیک» چرا خدا به جای (مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ) نگفته «اعلن امامةَ علیٍ» مراد از آیه 67 محتوای خطبههای پیامبر در «عرفات» و «منا» بوده یعنی اسلام دین صلح است. چرا خود خدا امامت علی را در قرآن اعلام نکرد و به پیامبر واگذار کرد؟ در روایات کلمه «نصب» برای علی ثابت نیست نصب الهی دلیل بر منقصت است."
از دیدگاه ایشان یعنی انبیاء را که خدا نصب کرده:
(اللَّهُ أَعْلَمُ حَيثُ يجْعَلُ رِسَالَتَهُ)
خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد!
سوره انعام (6): آیه 124
یعنی پیامبران ناقص بودند!!!
پرسش:
پس معرفی حضرت علی در غدیر برای چه بوده است؟
پاسخ:
معرفی برای این بوده که بگوید علی بلد است که دین صلح و سلم را در جامعه پیاده کند، اسلام یعنی دین صلح و سازش با کفار و اهل کتاب! یعنی اینکه پیغمبر اکرم بعد از غدیر گفت:
« وَأَوْصَى عِنْدَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ من جَزِيرَةِ الْعَرَبِ»
الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1111، ح 2888
یعنی (نستجیر بالله) بر خلاف دین صلح امر کرده است! «اخرجوا الیهود والنصارا من جزیرة العرب» جزو آخرین وصیت پیغمبر این بود که مردم: «اخرجوا المشرکین والیهود والنصارا من جزیرة العرب»!
ایشان دارد كه: "آیه اکمال در «عرفه» نازل شد نه در غدیر" ایشان میفرمایند که من حرف نو میزنم که آیه اکمال در «عرفه» نازل شد. در حالی که 1400 سال قبل آقای عمر ابن خطاب گفت مردم من میدانم کجا نازل شد؟ روز جمعه، ظهر در «عرفه» بودیم نازل شد.
بعد از یکی دو سال سوال کردند گفت: نه، شب عرفه نازل شد نه روز عرفه، بعد از سه چهار سال گذشت سوال کردند آقا این آیه کجا نازل شد؟ گفت نه، بعد از غروب عرفه در «مزدلفه» نازل شد، یعنی شب عید قربان نازل شد.
ایشان می گوید: "روایت آیه اکمال از «ابو هریره» است و ما از راه روایت نمیتوانیم به شأن نزول آیه اکمال برسیم" و حال آنکه ما نزدیک 67 تا 70 تا روایت غالباً صحیح السند داریم بر اینکه آیه اکمال بعد از معرفی امیرالمؤمنین در غدیر نازل شد، نه قبل از غدیر!
اهل سنت هم ده، دوازده تا روایت دارند. روایت «ابو هریره» که صحیحُ السند است در «تاریخ بغداد» جلد 8، صفحه 284 صد در صد روایت معتبر است. عبارت «ابو هریره» در ذهنم است ده، دوازده سند برایش نقل کردند. از «ابو سعید خدری» و افراد دیگر هم دارند.
باز ایشان می گوید: "پیامبر و امام مصداق الیوم را مشخص نکردند تا علما و مفسران با عقل خود به نتیجه برسند، امام یا پیامبر تفسیر آیه را مسکوت گذاشتهاند. تعیین موضوع امامت (نستجیر بالله) شائبه نفع شخصی دارد".
یعنی این از عجائبی است که بوی ارتداد از این کلمه میآید، دیگر بحث برداشت شخصی نیست؛ یعنی اگر رسول اکرم بگوید علی خلیفه است، امیرالمؤمنین بگوید من امام هستم، شائبه نفع شخصی دارد و نباید بگوید چون مردم تصور میکنند که اینها دارند از اسلام به نفع خودشان استفاده میکنند!!!
ما تمام جزواتش را صفحه به صفحه اسکن گرفتیم که نتواند بگوید من همچنین حرفی نزدم. ایشان مدعی است: "نگارنده گمان میکند تحلیل عقلائی پشت سر قصه است، یعنی امام یا پیامبر یا صحابه خوب مسلماً خودشان این دو «الیوم» را نمیخواستند معین کنند؛
(الْيوْمَ يئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا)
امروز، کافران از (زوال) آيين شما،مأيوس شدند.
سوره مائده (5): آیه 3
(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا )
امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم!
سوره مائده (5): آیه 3
و خواستند علما و مفسران با عقل خود از راه برهان صبر و تقسیم به این نتیجه برسند؛ زیرا اگر آنان مشخص میکردند، برای مخالفان شبهه «دور» پیش میآمد و کلام خدا زیر سوال میرفت."
یعنی پیغمبر میگوید من رسول هستم از کجا بدانیم رسول هستی؟ خدا گفته از کجا بدانیم خدا گفته؟ من دارم میگویم! این یعنی دور!!
اگر بنا باشد شائبه نفع شخصی باشد اصلاً خود رسالت پیغمبر زیر سوال میرود، اگر شائبه نفع شخصی باشد آیاتی که در رابطه با مقام پیغمبر است مانند:
(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
سوره احزاب (33): آیه 6
(إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا)
آنها که خدا و پيامبرش را آزار ميدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براي آنها عذاب خوارکنندهاي آماده کرده است.
سوره احزاب (33): آیه 57
زیر سوال میرود، اگر شائبه نفع شخصی باشد آیه خمس، آیه انفال که همه منفعت مالی برای اهلبیت است همه باید زیر سوال برود، تنها بحث امامت که مطرح نیست؛ آیه تطهیر، آیه مباهله، سوره هل اتی هم زیر سوال میرود.
ایشان مدعی است: "اگر پیامبر یا امام معصوم بفرماید روز اکمال دین، روز نصب امام یا روز عید غدیر است، گفته میشود خودش، خودش را امام یا منصوب کننده امام میداند. میگوید این آیه را خدا در این رابطه نازل کرده، این شائبه نفع شخصی و امثال آن دارد"
نمیدانم ایشان با چه جرأتی همچنین تعبیری را آورده است؟ یک دفعه ما میخواهیم بحث علمی بکنیم، بگویید برداشت من این است. برداشت علمی در اجتهاد حد و حدودی دارد؛ اگر اینطور باشد «خوارج» از قرآن (نستجیر بالله) کفر امیرالمؤمنین را استفاده کردند.
«ابن حزم اندلسی» فاسد میگوید: "«عبد الرحمن بن ملجم» در قتل امیرالمؤمنین اجتهاد کرد و خطا کرد و به خاطر این اجتهادش پیش خدا مأجور است" چون:
«وإذا اجتهد فأخطأ فله أجر واحد»
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج 11، ص 328
«ابن تیمیه» میگوید «یزید» که برای قتل امام حسین اقدام کرد، اجتهاد کرد و اشتباه کرد، البته ایشان نمیگوید اشتباه کرد، میگوید نه، اصابت کرد! یعنی «یزید» دو تا اجر دارد!!
سال گذشته ما عبارتی از عمر و ابابکر خواندیم كه میگوید من فلان مسئله را به رأی خودم میگویم:
« فَإِنْ يَكُ صَوَابًا فَمِنْ اللَّهِ وَإِنْ يَكُنْ خَطَأً فَمِنِّي وَمِنْ الشَّيْطَانِ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ بَرِيئَانِ»
سنن الدارمي؛ اسم المؤلف: عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمي الوفاة: 255، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1407، الطبعة : الأولى، تحقيق: فواز أحمد زمرلي , خالد السبع العلمي، ج 2، ص 462
اگر این باشد ما باید برای تمام اجتهادها یک ثوابی درست کنیم.
ایشان می گوید: "مراد از الیوم دوره رسالت است!"
یعنی در آیه (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) مراد از الیوم، این 23 سال است،
"اکمال دین و اتمام نعمت و حقیقت اسلام، صلح و آشتی است، پس از اکمال دین، مجری را نیز در غدیرخم معرفی کرد، آیه ولایت در سدد جعل ولایت برای کسی نیست، بلکه معرفی کسی که قلبش مالامال از حب مردم است. در آیه ولایت حضرت علی نصب نشد بلکه به عنوان گزینه خوب معرفی شد."
حرف ایشان، همین حرفی است که اهلسنت و وهابیها میزنند که پیغمبر علی را کاندید کرد ولی علی رأی نیاورد، سه نفر کاندید بودند ابوبکر، علی ابن ابیطالب و عموی پیغمبر «عباس»، هیچ کدام از اینها رأی نیاوردند فقط ابوبکر رأی آورد!!
عجیب است که ایشان می گوید: "ولایت علی یعنی دوستی نه سرپرستی؛ روایات آیه ولایت فقط صدقه دادن را ثابت میکند و معرفی حضرت علی را نه منصوص بودن را، امام یا پیامبر تفسیر آیه را مسکوت گذاشتند. در غدیر، پیامبر حضرت علی را به امامت نصب نکرد."
"ائمه نام و اسامی امامان بعد از خودشان را نمیدانستند. منصوب بودن حضرت علی از جانب خدا یعنی تعطیلی عقل، نصبی بودن امامت، پوشش برای کارهای بد است، نصب، کار غیر عاقلانه و غیر عادلانه است، «معاویه» و «یزید» دنبال نصب بودند «بنی امیه» و «بنی عباس» عامل گسترش تفکر نصب امامان بودند."
خودش میگوید: "از یک سو میبینم که رسالت نصبی است و قرآن فرموده:
(اللَّهُ أَعْلَمُ حَيثُ يجْعَلُ رِسَالَتَهُ)
خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد!
سوره انعام (6): آیه 124
چون ولایت، امر مهمی است گمان کردهاند آن نیز باید نصب باشد و از سوی دیگر کسانی در طول تاریخ میخواستند «ولی» شوند که صلاحیت نداشتند، به همین جهت خواستند نصب را پوششی بر کارهای بدشان قرار دهند. تا پیوسته اموری را بر مردم بپوشانند و از نصب و از نام افراد نیک، سوء استفاده کنند."
در ادامه میگوید: "«معاویه» و «یزید» نیاز به نصب دارند، تا غلط کاریهای خود را بپوشانند یا به گردن دیگران بیاندازند... پیامبر برای اینکه جلوی چنین سوء استفادههای گرفته شود، (یعنی استفاده نفع شخصی نشود) از نصب حضرت علی خودداری کرده و تنها به معرفی کامل او اکتفا کرده؛ ولی خلفای پس از او بویژه «بنی عباس» برای سوء استفاده خود، اول نصب را برای حضرت علی اثبات کردند و جملات خبری را انشائی دانستند، تا بتوانند برای خودشان نیز مقام نصب را عمومیت دهند تا جلوی عقل مردم را بگیرند."
متأسفانه ایشان مطالبی میگوید كه ما از وهابیها همچنین تعابیری را سراغ نداریم که بگویند نصب امیرالمؤمنین توسط «بنی امیه» بوده!!
به گمانم «بنی امیه» فردای قیامت از ایشان شکایت میکنند و میگویند ما همچنین ادعا و غلطی نکردیم که بگوییم علی منصوب است!!
من قبلاً هم گفتم «بنی امیه» خودشان را بالاتر از شخص پیامبر میدانستند. میگفتند ما «خلیفة الله» هستیم و پیغمبر «رسول الله» است؛ رسول یعنی پیام رسان! آیا پیام رسانِ یک کسی ارزش بیشتری دارد یا جانشین او؟
پرسش:
جزوه ایشان در جاهایی هم پخش شده است؟
پاسخ:
بله در سایت ایشان موجود است. ما این جزوه را از سایتشان گرفتیم، البته این هم داستانی دارد وقتی فهمیده بود که قضیه به بنده رسیده، قبل از عید سه تیم از «اصفهان» از اساتید، منبریها و طلبهها منزل ما آمدند و گفتند قضایا به این شکل است. ایشان اول كه شنیده بود خیلی ناراحت شده بود و سر و صدای زیادی کرده بود که در «اصفهان» کسی نیست با من مناظره کند رفتند از «قم» کسی بیاورند!
ایشان سریع این جزوه را از سایتش برداشت؛ یکی از طلبهها به ایشان زنگ زده بود که من از دانشجویان و ارادتمندان شما هستم چرا این جزوه را برداشتید؟ صوتش هم است که گفت: یک مسئلهای دارد درست میشود من به خاطر بعضی از مسائل این جزوه را از سایت حذف کردم!!
من در ایام فاطمیه كه در «اصفهان» بودم خود ایشان یک جزوه 400- 500 صفحهای به من داد، که کلیه عقائد خودش را در آنجا مطرح کرده است.
تازه این كه مطالب ایشان در بحث امامت است، نسبت به رسول اکرم من امروز بعد از نماز داشتم تورق میکردم یک حرفهایی دارد که واقعاً قلبم به درد آمد، نمیدانم ایشان چه دل و جرأتی دارد؟ حتی میگوید: "پیغمبر از همسرشان «صفیه» از این که در «جنگ خیبر» برادر و عمو و پدر او کشته شد، معذرت خواهی کرد!!"
یعنی پیامبر گفت: «صفیه»! من معذرت میخواهم که برادر و عمو و پدرت را کشتیم چون آنها به من جسارت کرده بودند؛ یعنی پیغمبر عذرخواهی میکند و می گوید علت قتل برادر و پدر و عمویت این بود که آنها به من جسارت کرده بودند لذا کشتیم!
روایت را هم از «کنز العمال» میآورد، روایتی که هیچ سندی ندارد؛ یعنی مشخص است که این روایات را «بنی امیه» و «خوارج» علیه رسول اکرم درست کردند.
در آخر میگوید: "اعتقاد به منصوص بودن ائمه، دلیل بر عقیده به سنت «پادشاهان ایرانی» است."
باز دارد: "شیعه و سنی اسلام داعشی و داعشی پرور در درون خود دارند. منصوص بودن ائمه برای درست کردن ولایت فقیه و توجیه خلفای جور است. نصب ولی فقیه هیچ اثری ندارد!!"
میگوید: "چون ما «ایرانی»ها مردمی هستیم با سابقه چند هزار ساله شاهنشاهی که در هر سلسله، هر شاهی، پسر خود را ولیعهد قرار میداد کم کم همین پیش فرض باعث شده که سلسله امامان را نیز منصوب بدانیم؛ ولی در شاهان، شاه قبلی، نصب کننده بوده در امامان خدا یا پیغمبر یا امام قبلی!"
حالا در «ایران» اینطوری شد، در کشورهای دیگر مثلاً در «عراق» که معتقد هستند به اینکه امامان منصوب هستند در «مصر»، «کویت»، «بحرین»، «افغانستان»، «پاکستان» اینها چه؟ اگر در «ایران» تفکر شاهنشاهی باعث شد که ما معتقد به نصب باشیم، در این کشورها چه چیزی باعث شد!؟ آخر آدم یک حرفی بزند که مرغ پخته خندهاش نگیرد.
اینها تقریباً خلاصهای از فرمایشات این بزرگوار است! البته تمام تلاش ما هم بر این است که این مناظره خیلی دوستانه، محترمانه و با احترام کامل به ایشان و شخصیت ایشان برگزار شود.
ما تمام تلاشمان را میکنیم مناظره به خوبی برگزار شود. البته ایشان چندین بار كه تلفنی صحبت کردیم و در «اصفهان» هم که بودیم گفت: روحیه من اینطوری است اگر ثابت بشود من اشتباه کردم کتابهایم را اصلاح میکنم، چند مرتبه این را به من گفت. من در حد 70- 80 درصد احتمال میدهم که ایشان واقعاً همچنین روحیهای داشته باشد.
الا اینکه افراد و دوستان دیگرشان نگذارند ایشان از نظراتش برگردد، ایشان دیشب اسامی افرادی را كه كه در آنجا میخواهند بیایند برای من فرستاد. ایشان اسامی عدهای را فرستاده که میخواهند آنجا شرکت کنند. یکی از آنها از سردستههای تفکر آقای «نصر» است.
اسامی كه فرستاده آقایان: «حسین نصر»، «کتابی»، «قیصری»، «واحد»، «طرقی»، «داودی»، «روح الامین»، «مختاری»، «آقا محمدی» یا «طحانی» نظر ایشان بیست نفر بود به ایشان گفتم ما بیست نفر جا نداریم، بعد گفت ده نفر. گفتم اسامی شرکت کنندههایتان را بدهید، فردا كه آنجا میآیند کنترل بشود، هر کسی آنجا نیاید. گفتم حتی طلبهها را مطلقا راه ندهند، فقط اساتید از طرف ایشان و از طرف «مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان» میآیند.
لذا هر کسی غیر از آنها، آنجا بیاید معذور هستیم، ما نمیخواهیم شلوغ بشود، هدف ما مغلوب کردن و پیروزی و شکست نیست، هدف ما این است که این قضیه برچیده بشود؛ چون در «اصفهان» تنها ایشان نیست، هفت، هشت مرکز است که همین تفکر را دارند.
پرسش:
منشأ این تفکرات از كجاست؟
پاسخ:
منشأش تفکرات «کسروی» و «شریعت سنگلجی» و «ابوالفضل برقعی» و «مصطفی طباطبائی» و ... است. اینها بنیانگذار این تفکر بودند.
«شریعت سنگلجی» از ائمه جماعت تهران بود به «عربستان» شهر «مدینه» رفت با «علمای سعودی» مذاکراتی داشت وقتی برگشت صد و هشتاد درجه عوض شد. بعد از آن شروع به زدن این حرفها کرد.
بعد از آن آقای «خرقانی قزوینی» به میدان آمد، «قلمداران» از «قم» به میدان آمد، بعد «ابوالفضل برقعی» آمد و «شعاریها» از «تبریز» به میدان آمدند! الان که ما در خدمت شما هستیم، حداقل نزدیک ده، دوازده تا فرقه در کشور این تفکر را دارند منتشر میکنند!
ما خیلی از مسائل را زمانی که «آیتالله خزعلی» در «قم» تشریف داشتند و به منزل ما میآمدند مطالب را میگفتیم؛ ایشان دو سه مرتبه با «مقام معظم رهبری» مطالب آقای مصطفی طباطبائی را مطرح کرد. عبارت حاج آقای «خزعلی» این بود گفت: آقا فرمودند: "به دوستانتان سلام برسانید بگویید با ایشان برخورد علمی بکنند، برخورد فیزیکی صلاح نیست اینها را بزرگترشان میکند."
بعد از آن، دوستانی که در «تهران» از اساتید دانشگاه و... بودند، تعدادی از اینها را تا اندازهای که توانستیم راهنمای کردیم و اینها در طول این مدت واقعاً با اینها به خوبی مبارزه کردند. جزوات نماز جمعهاش یا سخنرانیهایی که دارد، شبهای سهشنبه یک جلسه تفسیر قرآن دارد، ظاهراً در منزل دخترش است، ضبط میکنند و در شبکههای وهابی جلسات تفسیرش مرتب پخش میشود!!
سهشنبه كه ایشان جلسه دارد شب چهارشنبه و پنجشنبه «شبکه وصال»، «شبکه کلمه» و... برنامههای ایشان را پخش میکنند. البته من چندی قبل دیدم برخی از شبکههای معاند غربی - آمریکائی آن طرف آب هم، نوارهای «مصطفی طباطبائی» را پخش میکنند.
در هر صورت ...
اینها خلاصهای از تفکرات این بزرگوار آقای عابدینی است، امیدواریم که ان شاء الله خدا کمک کند تأثیری در کلام ما بگذارد. دوستان هم دعا بفرمایند. ما هدفمان اصلاح است، اصلاح هم که نشود مابقیاش دست ما نیست. ایشان را من نمیگویم ولی بعضی از افراد هستند نه دینی دارند که مانع بعضی از کارهایشان بشود، نه از قیامت میترسند ولی از آبرو و حیثیتشان میترسند. یعنی اگر ببینند آبرویشان در خطر است از آن مسیر اشتباهی که میروند بر میگردند.
انتظار و توقع ما این است که ان شاء الله ایشان با توجه به صحبتهای که ما داشتیم، از نظراتش برگردد، ایشان یک روحیه لطیفی هم دارد وقتی آدم صحبت میکند با روحیه و منطقی که دارد این حرفها به او نمیچسبد ولی:
(إِنَّ الشَّيطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ)
شيطان براي شما دشمن آشکاري است؟!
سوره اعراف (7): آیه 22
«مصطفی طباطبائی» شاید از نظر اخلاق اگر شما بخواهید به ایشان نمره بدهید، اگر بالاتر از 20 نمره باشد «مصطفی طباطبائی» میگیرد؛ یعنی اخلاق و برخورد اینها به قدری زیبا و مؤدبانه است كه حد و حساب ندارد!
البته «ابو الفضل برقعی» آدم بد اخلاق و فحاشی نسبت به بزرگان و ... بود، یا «قلمداران» آدم خیلی بد زبانی است، ایشان در «قم» دبیر بود البته سابقه حوزوی هم دارد.حتی «آیتالله شیخ مرتضی حائری» (رضوان الله تعالی علیه) پسر مؤسس حوزه، ایشان را منزلش خواست و گفت: این حرفهایی که میزنید همه اینها بوی ارتداد میدهد اینها چه است؟
گفت: من حرفهایی گفتم و افرادی اینها را تکثیر کردند. گفت: پس اینها را جمع کنید، برگشت گفت: شما بروید از بازار جمع کنید!! و بلند شد رفت و همین کارها را هم ادامه داد.
همین «احمد درایتی» - البته ایشان در حوزه به نام «درایتی» نیست بلکه به نام «دِر ایتی» است - ایشان هم همین حرفهای که عمدتا «مصطفی طباطبائی» و «قلمداران» زدهاند، عین این حرفها را در کانالش به نام «روشنگر» دارد منتشر میکند.
من چند مورد را تطبیق کردم دیدم این استاد حوزه علمیه مشهد، عین کلمات «برقعی» و «قلمداران» را دارد به عنوان عقیده شیعه به عنوان یک روحانی معمم و به عنوان «روشنگر» پخش میکند. اینها خلاصه مصیبتی است که ما گرفتارش هستیم.
مناظره فردا هم که دیگر پخش مستقیم است و نیازی به گزارش ندارد. ما گفتیم در اختیار خبرگزاریها هم قرار بگیرد و ما با دوستان مشورت می کنیم غیر از سایت حضرت ولیعصر در سی، چهل تا فضای مجازی دیگر هم دوستان پخش کنند. با آنها داریم هماهنگی میکنیم که فقط «سایت ولیعصر» پخش نکند آنها هم به میدان بیایند، اطلاع رسانی بشود كه آنها هم پخش كنند.
البته احتمال زیاد است که «صدا و سیمای اصفهان» به این نتیجه برسند پخش کنند. اگر جلسه متشنج نشود و یک مقداری محترمانه باشد نظر ما بر این است.
ما گفتیم غیر از دوربینهای که خودمان میبریم اجازه نمیدهیم کسی آنجا دوربین بیاورد، حتی گفتیم اگر «صدا و سیمای اصفهان» دوربین بیاورد ما معذوریم اصلا و ابداً نمیگذاریم.
دیشب به نتیجه رسیدیم ایشان هم قبول کرد، صحبتمان را ضبط کرده بودیم، صوتش را برایش فرستادم، گفتم این در اختیار شما هم باشد ما تعهد میکنیم کل آنچه را كه ضبط میشود بدون اینكه حتی یک ثانیهای آن را تغییر بدهیم در اختیار شما با آرم «مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر» قرار بدهیم. اینكه شما به هركس میدهید بردارید بدهید؛ ولی با آرام «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» باشد.
«والسلام علیکم ورحمة الله»