2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
خلافت و امامت، خلیفه و امام 3
کد مطلب: ١٣٧٤٤ تاریخ انتشار: ١٦ دي ١٣٩٩ - ١٢:٢٠ تعداد بازدید: 2820
خارج فقه مقارن » اجتهاد و تقلید از دیدگاه فریقین
خلافت و امامت، خلیفه و امام 3

جلسه چهلم 99/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه چهلم 99/09/30

موضوع: اجتهاد وتقلید – خلافت و امامت، خلیفه و امام 3

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

پرسش:

فرق ندبه و استغاثه در چیست؟

پاسخ:

ندبه گریه کردن و زاری کردن است، در کنار گریه کردن شاید استغاثه باشد و یا توسل باشد، فرقی نمی‌کند، استغاثه، طلب غوث از طرف مقابل است مستقیما.

«یَا أباالغَوْث‏ أَغِثْنِي‏»

استغاثه طلب حاجت از امام به صورت مستقیم است، نه به صورت واسطه. در مورد:

(يا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ)

اي پدر براي گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بوديم.

سوره یوسف (12): ایه 97

«هو من طلب الدعاء من الحي القادر عليه، فقولهم: (استغفر)؛ أي اطلب المغفرة لنا، وما قالوا: اغفر لنا»

در رابطه با این قضیه برادران حضرت یوسف که پدر و برادرشان را آنطور اذیت کرده بودند ، احساس کردند که گناه بسیار بزرگی در برابر خدای عالم مرتکب شده اند، از پدر‌شان می‌خواهند که او از خدا بخواهد که مورد عفو الهی قرار گیرند. در حقیقت آن توسل است نه استغاثه!

نگفتند: «اغفرلنا» پدر ما را ببخش، بلکه گفتند از خدا بخواه ما را ببخشد.وهابی ها اصلا خواندن و دعاء غیر الله را شرک می دانند.

البته دعاء غیر الله، متفاوت از حاجت خواستن از غیر الله است، و دو مسئله است، یکبار می‌گوییم یا محمد (صلی الله علیه واله وسلم) اقض حاجتی، یکبار هم می‌گوییم یا محمد، کلا هر نوع دعاء غیر الله را وهابی ها شرک می‌دانند، و یک نوع بت پرستی می پندارند.

پرسش:؟

حرمی در «مصر» منسوب به حضرت زینب (سلام الله علیها) است، چه مقدار صحت دارد؟

پاسخ:

مردم «مصر» معتقد هستند که حضرت زینب سلام الله علیها در «مصر» از دنیا رفته اند و مرقد مطهرشان هم در آنجا است؛ ولی آنچه که پشتوانه تاریخی و روایی هم دارد و مشهور است در دمشق است و سیره علمای سلف شیعه هم بر این مستقر بوده.

می گویند یکی از علما تصمیم گرفته بود کتابی بنویسد و در آنجا اثبات کند که قبر مطهر حضرت زینت سلام الله علیها مثلا در شام هست. شب خواب می بیند حضرت زینب به او اعتراض می کنند که مگر شما حسود هستید در دو جا مرا زیارت کنند؟! شما چه کار به این کارها دارید؟ هم آنجا می آیند مرا زیارت می کنند سلام می دهند هم در شام به من سلام می دهند. این عالم صبح بلند شد همه اوراقی که نوشته بود را پاره کرد و گذاشت کنار. حالا در دو جا، سه جا یا ده جا حضرت را زیارت کردن ، اینها به اذن الله تبارک و تعالی محیط به عالم هستند در هر کجا شما صدا بزنید اهل بیت علیهم السلام به اذن الله تبارک و تعالی می شنوند.

پرسش:

در «اصول کافی» روایتی است: عن أبي عبد اللّه- عليه السّلام- في قول اللّه- تعالى-: وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ (الآية) فقال: قال رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- لعليّ- عليه السّلام-: هم شيعتك، فسلم ولدك منهم أن يقتلوهم.

نام كتاب: الكافي( ط- الإسلامية)- نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب(‏م 329 ق)- محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد- ناشر: دار الكتب الإسلامية- ج 8 ، ص 260

وهابی‌ها این را ذکر می‌کنند و می‌گویند قاتل اهل‌بیت شیعیان هستند.

پاسخ:

«إن كان المتوفى من أصحاب اليمين فحاله ظاهر في السعادة، لأنه كان بحيث سلم أهل بيتك من يده و لسانه و كان معاونا لهم‏»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج26، ص250

اینکه ربطی ندارد که «وهابی»ها بخواهند این را ملاک قرار بدهند، این روایت که به نفع شیعه است:

می فرماید: فرزندان تو از دست شیعه تو، سالم و در امانند و به قتل نمی رسند.

مرحوم «علامه مجلسی» تاویل دیگری می گوید :

«فسلام لك إنك من أصحاب اليمين...فسلام لك منهم في الجنة لأنهم يكونون معك...»

تا آنجایی که می‌گوید:

«أقول: على تفسيره عليه السلام يحتمل أن يكون ذكر خصوص القتل على سبيل المثال، فيكون المعنى حينئذ أنه إن كان المتوفى من أصحاب اليمين فحاله ظاهر في السعادة، لأنه كان بحيث سلم أهل بيتك من يده و لسانه و كان معاونا لهم فأقيم علة الجزاء مقامه»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج26، ص250

روایت هم البته ضعیف است.

«الحديث الثالث و السبعون و الثلاثمائة: مرسل بل ضعيف بالنهدي على المشهور»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج26، ص249

پرسش:

آیا سر مطهر امام حسین علیه السلام به بدن مقدس شان برگشت؟

پاسخ:

آنچه که به ذهنم می‌رسد روایات صحیح هم تأیید می‌کند، اهل‌بیت (علیهم السلام) سر مطهر شهداء، مخصوصاً سر مطهر حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) را آوردند و به بدن‌های‌شان در «کربلا» ملحق کردند.

آغاز بحث...

ما ولایت را معنا کردیم که مراد از ولایت، «تولی الامر» است. ابوبکر می‌گوید:

«فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ »

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة : الطبعة الثانية، ج 5، ص152،ح 4468

یعنی: «أنا متولی الامر بعد رسول الله»!

«الوِلاية تُشعر بالتَّدْبير و القُدرة و الفِعل‏»

لسان العرب؛ اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري الوفاة: 711، دار النشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى، ج 15، ص 407

«ولی الیتیم» هم به همین شکل است. معنای اصطلاحی همین است.

در قضیه «حدیث غدیر» متأسفانه ما فقط یک روایت از «حدیث غدیر» را حفظ داریم و آن هم:

مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏ ‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص276

است و عبارت‌های دیگر را توجه نداریم.مثلا «صحیح سنن ابن ماجه» که «ناصر الدین البانی» تحقیق کرده، تعبیرش این است:

«أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى»

«أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى»

«فَهَذَا وَلِيُّ من أنا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ»

[حكم الألباني]

صحيح

الكتاب: سنن ابن ماجه- المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)- تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي- الناشر: دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي.ج1 ، ص 43

روایت را البانی تصحیح کرده.

البته در «سلسلةُ الحادیث الصحیحه» ذیل بررسی حدیث 1750 ، چنین می گوید:

ورجاله ثقات رجال مسلم غير علي بن يزيد وهو ابن جدعان، وهو ضعيف.

الكتاب: سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها- المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)- الناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض. ج 4 ،ص 341

همچنین «ابن کثیر دمشقی» هم در کلمات خلفاء مثلاً ابوبکر ،وقتی که می‌خواهد خلافت را به عهده بگیرد ،می آورد:

«فأني قد ولّيت عليكم ولست بخيركم»

گذشته از اعترافی که می کند : «لستُ بخیرکم» ، می‌گوید: «وليت عليكم»؛ من ولی امر شما شدم، من متولی تدبیر امر شما شدم و روایتش هم صحیح است.

«وهذا إسناد صحيح»

البته برای موجه سازی آن اعتراف، می‌گوید:

«وليتكم ولست بخيركم - من باب الهضم والتواضع فإنهم مجمعون على أنه أفضلهم وخيرهم رضي الله عنهم»

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج5، ص248

ابوبکر می‌گوید «لست بخیرکم».یا راست می‌گوید یا دروغ ، اگر راست می‌گوید که هیچ ، اگر هم دروغ می‌گوید که آدم دروغگو نمی‌تواند خلیفه باشد.

و هنگام مرگش هم در درباره عمر ،به امرای ارتش می نویسد:

«وَلَّيْتُ عليكم عمرَ»

عمر را من ولی امر شما قرار دادم.

«وكتَبَ إِلى أُمرَاءِ الأجنَادِ : وَلَّيْتُ عليكم عمرَ ولم آلُ نَفْسِي وَلا المُسْلِمين خيرا ، ثم مَاتَ وَدُفِنَ لَيْلا»

معجم جامع الأصول في أحاديث الرسول؛ اسم المؤلف: المبارك بن محمد ابن الأثير الجزري الوفاة: 544، دار النشر:، ج4، ص109

در «صحیح مسلم»، ابوبکر می گوید:

«فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ»

نمی‌گوید «انا خلیفةُ رسول الله». عمر هم می‌گوید:

«ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ»

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج3، ص 1377، ح 1757

ابوبکر خودش می‌گفت پیغمبر، خلیفه معین نکرده؛ ولی خودش خلیفه معین کرد.مبانی خودشان را هم بهم می زدند:

عمر می‌گوید:

«لو كان سالم مولى أبي حذيفة حيّاً لولّيته»

تفسير البحر المحيط؛ اسم المؤلف: محمد بن يوسف الشهير بأبي حيان الأندلسي الوفاة: 745هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ -2001م، الطبعة : الأولى، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي 2) د.أحمد النجولي الجمل، ج 4، ص 314

و حال آنکه:

وَيُشْتَرَطُ عِنْدَ جُمْهُورِ الْفُقَهَاءِ أَنْ يَكُونَ الإْمَامُ قُرَشِيًّا لِحَدِيثِ: الأْئِمَّةُ مِنْ قُرَيْش و َخَالَفَ فِي ذَلِكَ بَعْضُ الْعُلَمَاءِ مِنْهُمْ أَبُو بَكْرٍ الْبَاقِلاَّنِيُّ، وَاحْتَجُّوا بِقَوْل عُمَرَ: لَوْ كَانَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ حَيًّا لَوَلَّيْتُهُ، وَلاَ يُشْتَرَطُ أَنْ يَكُونَ هَاشِمِيًّا وَلاَ عَلَوِيًّا بِاتِّفَاقِ فُقَهَاءِ الْمَذَاهِبِ الأَْرْبَعَةِ، لأَِنَّ الثَّلاَثَةَ الأُْوَل مِنَ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ لَمْ يَكُونُوا مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، وَلَمْ يَطْعَنْ أَحَدٌ مِنَ الصَّحَابَةِ فِي خِلاَفَتِهِمْ، فَكَانَ ذَلِكَ إِجْمَاعًا فِي عَصْرِ الصَّحَابَةِ.

الكتاب: الموسوعة الفقهية الكويتية- صادر عن: وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية - الكويت

ج 6 ، ص 219

اگر «سالم» غلام «ابو حذیفه» زنده بود من او را ولی امر شما قرار می‌دادم.

سالم جزء «قریش» هم نبود، در «سقیفه بنی ساعده»‌ اگر خلافت را از دست «انصار» گرفتند به استناد «الإمامةِ فی قریش» گرفتند! و آنها را کنار زدند، حالا چطور شده که عمر می‌گوید اگر «سالم» غلام «ابو حذیفه» زنده بود، من او را خلیفه شما قرار می‌دادم؟!

حتی بعضی از اینها، حدیث بخاری را بخاطر تصحیح فعل ابوبکر و عمر ،کنار گذاشته اند.

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَبْدِ المَلِكِ، سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ سَمُرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: «يَكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا»، فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا، فَقَالَ أَبِي: إِنَّهُ قَالَ: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»

الكتاب: الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه = صحيح البخاري- المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي- المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر

الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)- ج 9 ، ص 81

حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ح وحَدَّثَنَا رِفَاعَةُ بْنُ الْهَيْثَمِ الْوَاسِطِيُّ، وَاللَّفْظُ لَهُ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ اللهِ الطَّحَّانَ، عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمِ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً»، قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ، قَالَ: فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ قَالَ: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»

الكتاب: المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم

المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)- المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي- الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت . ج 3 ، ص 1452

اینها نمونه هایی از استعمال کلمه ولی ، توسط پیغمبر و بعضی دیگر در زمان ایشان است. کلمه ولی در تمام این موارد به معنای ولی امر، اخذ شده است.

از همه عزیزان التماس دعا داریم موفق و مؤید باشید خدا حافظ همه عزیزان! جزاکم الله خیرا ان شاء الله.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»



مطالب مرتبط:
امامت و خلافت- امام و خلیفه 2امامت عامّه و خلافتامام و امامت، در لغت و اصطلاحمعنای امام و جعل آن توسط خدا
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب