* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
721 |
نام و نام خانوادگي: طالب -
تاريخ: 09 آذر 92 - 20:55:49
خداوند شمارا مورد لعنت خود قرار دهد که به يار پيامبر توهين مي نيد |
722 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 10 آذر 92 - 04:10:12
در جواب طالب: احمق جان اين نفريني که تو کردي واسه خلفاي خودتون بکار بردي نه ما!!!! ما به کدوم يار پيامبر توهين کرديم؟؟؟؟ آيا کسي که قصد جانه پيامبر را کرده ياره آن حضرت محسوب ميشه؟؟؟؟ آيا کسي که به دختر پيامبر جسارت کرده و او را آزار داده در صورتي که پيامبر فرموده بودند هرکه فاطمه را بيازارد مرا آزرده " ياره پيامبر محسوب ميشه؟؟؟ آِا کسي که نسبت به پيامبر مانند نسبت هارون به موسي ميباشد ياران پيامبر نيست؟ آيا کسي که جان خود را فداي پيامبر ميکند و در رختخواب او ميخوابد ياره پيامبر نيست؟؟؟ |
723 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي -
تاريخ: 12 آذر 92 - 14:57:42
بسم الله الرحم الرحيم باسلام خدمت همه ي دوستان کلامي با دوستان اهل سنت دوستان اگه شما طالب حق باشيد فقط کافي است کتابهاي خود رو درست بخوانيد تا بفهميد جريان از چه قرار است فقط کافي است کتابهاي خود را بخوانيد تا بفهميد چقدر به ابوبکر وعمر در کتابهاي خودتان توهين شده است ببينيد من دوستان زيادي از اهل تسنن داشتم و دارم باور کنيد هم از شما بيشتر ميدانستند و هم بيشتر از شما به اين مباحث وارد بوند (البته به هيچ وجه قصد جسارت به علم شما را ندارم) فقط ميگويم بسياري از آنها تعصب را کنار گذاشتند وشيعه شدند بنده فقط يک نمونه از توهين هاي کتابهاي خودتان به عمر را ميگويم و باقي را برويد و پيدا کنيد در کتاب کنز العمال جلد 11, حديث 30688 , صفحه 78 ميگويد : « فکان عمر لم يفهم » عمر نميفهميد اين که ديگر حرف ما نيست حرف علماي اهل تسنن است بنده مطمئنم که حتي خودتان هم ميدانيد واقعيت چيست ولي يا از روي تعصب و يا ترس از هم کيشان خود حاضر نيستيد که ان را بپپذيريد حقيقت بسار آشکار است لطفا چشمهايتان را باز کنيد و در آخر لطفا رجوع کنيد به کتاب « من حياه الخليفه عمر بن الخطاب اثر عبدالرحمن احمد البکري » ببينيد در اين کتاب که از کتب اهل سنت است چقدر خليفه دوم تحقير شده |
724 |
نام و نام خانوادگي: ظاهر -
تاريخ: 13 آذر 92 - 14:42:23
لعنت الله علي الکاذبين |
725 |
نام و نام خانوادگي: يک تصحيح به فرمايش دوست عزيزم مصطفي -
تاريخ: 13 آذر 92 - 15:06:30
سلام عليکم.توهين اين است که مابه شخصي چيزي رانسبت بدهيم که در آن شخص نيست.پس آنجه درکتب اهل تسنن در مورد خليفه اول و دوم آمده واقعيت است نه توهين(مثل شراب خواري خليفه اول ودوم حتي بعد از نزول آيات تحريم شراب که lnv; آن درکتابهاي اهل تسنن عبارتنداز:کشف الغمه امام شعراني_احکام القرآن ابوبکرجصاص رازي حنفي_رسائل الجاحظ_شرح ابن ابي الحديد_الدرالمنثورسيوطي_نوادرالاصول حکيم ترمذي_صحيح بخاري کتاب التفسير سوره مائده_مسنداحمد وغيره)دربعضي از اين کتابها حتي سن آنها درموقع شرابخواري ذکرشده وهمچنين ذکرشده که درسال هشتم هجري بوده است.باتشکر |
726 |
نام و نام خانوادگي: س -
تاريخ: 25 آذر 92 - 20:08:04
کتاب اسرار آل محمد (ص)چيزهاي خوبي نوشته لطفا بخوانيد اين کتاب خوب را |
727 |
نام و نام خانوادگي: ا -
تاريخ: 27 آذر 92 - 11:52:12
خطبهي ۲۲۸ نهج البلاغه متن خطبه: ومن کلام له عليه السلام : لِلَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ اَلْأَوَدَ وَ دَاوَى اَلْعَمَدَ وَ أَقَامَ اَلسُّنَّةَ وَ خَلَّفَ اَلْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ اَلثَّوْبِ قَلِيلَ اَلْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اَللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اِتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا اَلضَّالُّ وَ لاَ يَسْتَيْقِنُ اَلْمُهْتَدِي. ترجمهي خطبه: از سخنان آنحضرت عليه السلام: خدا شهرهاي فلان (عمر ابن الخطاب) را برکت دهد و نگاهدارد که (به اعتقاد گروهي) کجي را راست نمود (گمراهان را به راه آورد) و بيماري را معالجه کرد (مردم شهرهايي را به دين اسلام گرواند) و سنت را برپا داشت (احکام پيغمبر را اجرا نمود) و تباهکاري را پشت سر انداخت (در زمان او فتنهاي رخ نداد) پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت. نيکويي خلافت را دريافت و از شر آن پيشي گرفت (تا بود امر خلافت منتظم بوده، اخلالي در آن راه نيافت) طاعت خدا را به جا آورده، از نافرماني او پرهيز کرده، حقش را ادا نمود (وليکن) از دنيا رفت در حالي که مردم را در راههاي گوناگون انداخت (به طوري که) گمراه در آنها راه نمييابد و راه يافته بر يقين و باور نميماند. جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
هرچند برخي از شارحان سني مثل ابن ابي الحديد و عبده مراد از اين کلام را اشاره به خليفه دوم مى دانند، اما با دقت در خطبه هاى ديگر نهج البلاغه مشخص مي شود که مراد عمر نمي باشد؛ زيرا حضرت علي عليه السلام که خلافت عمر را خلافت و سنت فرعون، کردار او را گمراهي، انديشههاي او را انديشه نادرست، خلافت او را غصبي مي داند چگونه مى توان پذيذفت که حضرت از عمر تمجيد کرده باشد؟! آيا مي شود آن همه را ناديده گرفت و اين كلام مبهم و مجمل «للَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ» را ناظر به خليفه دوم دانست؟
حضرت در خطبه خطبه 150 نهج البلاغه مي فرمايد: حتي اذا قبض الله رسوله صلي الله عليه و آله, رجع قوم علي الاعقاب و غالتهم السبل و اتكلوا علي الولائج و وصلوا غير الرحم و هجروا السبب الذي امروا بمودته و تقلوا البناء عن رص اساسه فبنوه في غير موضعه, معادن كل خطيئه و ابواب كل ضارب في غمره قد ماروا في الحيره و ذهلوا في السكره علي سنه من ال فرعون من منقطع الي الدنيا راکن, او مفارق للدين مباين
ترجمه: ... تا اينكه خداوند رسول خويش را قبض روح نمود, گروهي (از اسلام) روي برگرداندند و راهها (ي گمراهي) ايشان را به هلاكت انداخت, آنان بر انديشههاي نادرست خود اعتماد نمودند, به غير رحم(رسول خدا) پيوستند(به جاي صله رحم رسول خدا با غير رحم رسول خدا پيوند برقرار نمودند) و ترك نمودند آن سبب و وسيلهاي را كه (از جانب خدا و رسول او) به مودت و دوستي آن امر شده بودند و بناء و ساختمان (دين اسلام) را از بنياد استوارش انتقال داده و غير موضع آن بناء نهادند, آنان معدن و كانون هر گناهي بوده, و درهائي ميباشند براي هر وارد شونده به سختي و گمراهي, به تحقيق درحيرت (همچون در امواج دريا) اين طرف و آن طرف حركت كردند و بر سنت آل فرعوت در مستي و بيهوشي غافل شدند و (از آخرت) بريده و به دنيا متوجه شدند و يا از دين دست كشيده و از آن جدا گشتند. جهت اطلاع بيشتر درباره مراد خطبه اي که ذکر کرديد به اين آدرس رجوع کنيد: موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
728 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 27 آذر 92 - 16:27:22
در پاسخ کامنت727-خدا برکت از شهرهاي فلان بردارد که راستي را کج و مومنين را گمراه و دل ها را بيمار کرد و در دين بدعت نهاد و و قرآن و سنت را پشت سر انداخت و ناپاک و ظالم ازدنيا رفت و نيکويي ها دنيا را در پيش گرفت و درکات دوزخ را جايگاه ابدي خود ساخت ناپاک به دنيا آمد و ناپاک زيست و ناپاک از دنيا رفت و ناپاک محشور خواهد شد و ناپاکان را به تبعيت از خود فراخواند نافرماني خدا را پيشه ساخت و با بدعت هاي نيکو تيشه ساخت و بر ريشه ي اسلام زد و چنان مردم را دچار سردرگمي کرد و در راههاي گوناگون انداخت که گمراه در آنها راه نمييابد و راه يافته بر يقين و باور نميماند. |
729 |
نام و نام خانوادگي: علي صالح آبادي -
تاريخ: 12 دي 92 - 13:33:14
به نظر من هر چه بيشتر بايد از اصل دين اسلامي را که در قرآن و کلام پيامبر عظيم الشان اسلام است پيروي کنيم و از توهيني که غاليان شيعه و سني به کار مي برند دوري کنيم و از پرداختن به مسايلي که سنديت قطعي براي آن نيست خودداري کنيم چون دردي را از مسلمين دوا نمي کند دنيا بسيار بزرگ است و نشانه هاي عظمت و بزرگي خداوند به وضوح ديده مي شود همه کشورهاي دنيا در حال پيشرفت و زندگي بهتر هستند ما مسلمانان نيز بايد به هم عشق بورزيم و همديگر را دوست داشته باشيم انسانيت بسيار بالا تر از فرقه گرايي است اين اختلافات روز به روز کينه و نفرت را در دل شعله ور تر مي کند من به عنوان يک مسلمان شيعه واقعا" از اختلاف با سني ها پرهيز مي کنم به نمادها و رهبران سني توهين نمي کنم و توهين به ائمه مان توسط سني هاي افراطي را رد مي کنم به نظر من ما مسلمانان هرچه بيشتر بايد بر روي مشترکاتمان تکيه کنيم و اين از مسووليت هاي رهبران مسلمان است چه شيعه و چه سني والسلام |
730 |
نام و نام خانوادگي: حسين عباسي -
تاريخ: 13 دي 92 - 09:31:55
برادر يا خواهر سارو هرگونه حرکت امير المومنين ع در اون خطه تاريخي با استناد به ضرر اسلام تموم ميشد و حرکات امير شخصي ميشد. ودر نهايت به اين ميکشيد که در زمان حاضر ادعاهاي کذب مخالفين تصديق ميشد که حضرت امير و خواندانش فقط زبان شمشيرو ميفهمن و در راه خدا شمشير نميکشن دلايلشون شخصيه |
731 |
نام و نام خانوادگي: محمد نجيب دورانديش -
تاريخ: 22 دي 92 - 19:36:28
به جواب آقاي بخت النصر ! آقاي محترم شما تاحال قرآن را بدرستي تلاوت ننموده تا از نزول آيات الهي نسخ وحال قرآن آگاهي ميداشتيد. شما درتضاد آيه قرار داريد آيا ميدانيد چه ميگويد!!! درمورد آيه كه بنده درباره حفظ قرآن اشاره نموده ام.... به هرحال شما از روي عناد كه داريد تفكيك حق وباطل ازشما گرفته شده است. تو درحدود قرن بيست ويك قرار داري و انتقاد در باره حكومت چهارده صدسال قبل ميكني. آيا كدام سند داري كه اگرمن ادعانمايم كه نام جدت شمر بود تا باعث قناعت من گردد تبعـآ نخواهي توانست. ولي تو ادعاي پوچ درمورد حضرات وياران راستين پيغمبر ميكني. |
732 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 26 دي 92 - 19:18:16
درقران اومده هيچجيزي راکورکورانه قبول نکنيد شيعه وسني فقط دنبال اثبات خودشونن .بدون تعصب کتاباي تاريخي وقران روبدقت بخونيدونظرات وکتاباي هم روبخونيدوازهم دليلشوبپرسيدوتوکل برخداکنيدانشاالله حقيقت روميفهميدهمه مااگه راهمون غلط باشه وتحقيق نکنيم بايدروزاخرت پاسخگوباشيم.مطمين باشيدحق يک چيزه وازته دل ميخوام بگم بدون تعصب دنبال حقيقت باشيد.توکل علي الله.خدايابه همه ماراه راستونشون بده |
733 |
نام و نام خانوادگي: اوين -
تاريخ: 27 دي 92 - 04:07:09
واقعامتأسفم براتون .بخداهرچي سرملت ايران بياد کمه.مثلا ادعاي مسلمان بودن ميکنيد؟اين مزخرفات وتفرقه افکني هاکه واسه خودتون ميبافيدکجاي کلام خدا وکتاب اسماني اومده؟شرم دارم که خودمو هم دين و هموطن شما بدونم |
734 |
نام و نام خانوادگي: عبد -
تاريخ: 27 دي 92 - 19:15:23
لعنت ابدي بر کساني که انسانهاي ازاده و پاک را به قتل ميرسانند |
735 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 27 دي 92 - 20:53:35
به نام خدا شيعه اگر تا قيامت هم اين حقايق را به گوش اهل سنت بخواند فايده اي ندار ه با اين همه مدرک حتي از کتاب هاي مور تاييد خودشان هم باور ندارند رييسشان غاصب بوده . . .. چون گوشهاي اينها از باطل پر شده است . پس سخن حق تاثيري ندارد. پس ما تا ظهور حضرت قائم منتظر ميمانيم تا با آمدنش و رسيدگي به ماجراي کوچه و شهادت مادرشان حضرت فاطمه و ... و مجازات ابي بکر و عمر حجت را بر همگان تمام کند اللهم عجل لوليک الفرج |
736 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 03 بهمن 92 - 00:10:23
به نام خدا شيعه اگر تا قيامت هم اين حقايق را به گوش اهل سنت بخواند فايده اي ندار ه با اين همه مدرک حتي از کتاب هاي مور تاييد خودشان هم باور ندارند رييسشان غاصب بوده . . .. چون گوشهاي اينها از باطل پر شده است . پس سخن حق تاثيري ندارد. پس ما تا ظهور حضرت قائم منتظر ميمانيم تا با آمدنش و رسيگي به ماجراي کوچه و شهادت مادرشان حضرت فاطمه و ... و مجازات ابي بکر و عمر حجت را بر همگان تمام کند الهم عجل لوليک الفرج |
737 |
نام و نام خانوادگي: اميري -
تاريخ: 03 بهمن 92 - 23:05:45
هرگزچنين چيزي روي نداده است |
738 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 05 بهمن 92 - 13:31:28
سلام اي کاش فدک اين همه اسرار نداشت، اي کاش مدينه در و ديوار نداشت. فرياد دل محسن زهرا اين بود اي کاش که درب خانه مسمار نداشت. به اميد ظهور مهدي فاطمه که صد البته نزديک است!!! يا علي... |
739 |
نام و نام خانوادگي: زينب -
تاريخ: 06 بهمن 92 - 00:30:14
به خدا شما اهل شيعه در گمراهي به سر ميبريد از خدا بترسيد ,توهين به حضرت عمر ,توهين به پيغمبر است ,برين قران رو مطالعه کنيد تا هدايت شويد ,خدا شما رو اصلاخ کنه ,دلم به حالتون ميسوزه |
740 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 بهمن 92 - 12:03:32
الله اکبر با سلام جناب ظينب ايا شما ميتوان از قران کريم برايم ايه اي بياورد که عمر را نبايد لعن کرد؟؟؟ اين ايه را مهمون من باش تا بعد :::: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا سوره نساء آيه 93 لبيک يا علي و هرکس مومني را عمدا بکشد کيفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مي گيرد و لعنتش مي کند و عذابي بزرگ برايش آماده ساخته است . |
741 |
نام و نام خانوادگي: زينب -
تاريخ: 06 بهمن 92 - 17:12:01
بله البته که هر کسي مومني را بکشد به دوزخ ميرود ,اما اين که شما ميگيد حضرت عمر رضي الله فاطمه را کشته دوروغي بيش نيست ,شما فقط دارين خودتونو قانع ميکند وقتي کافران ميخواستن به خانه حضرت فاطمه هجوم بياورن حضرت عمر با انها جنگيد و از ورود انها به خانه ,جلوگيري کرد دشمنان اسلام باعث اختلاف بين مسلمانان شدند, اقايمجيد شما هم يکي از انها دارين با اين عقايدتون همه رو نسبت به اصحا ب پيغمبر بد بين ميکنيد اي بر شما.. اگه اين همه ادعاي مسلماني رو ميکني پس اين همه قبر پرستي چيه که بزرگترين شرک هستش ,برو خودتو اصلاح کن بعد در مورد ياران پيغمبر نظر بده |
742 |
نام و نام خانوادگي: فرناز -
تاريخ: 07 بهمن 92 - 20:18:35
خواهرم.زينب جان.ما قرآن رو مطالعه کرديم. و به حقيقت رسيديم. شما خواهر گرامي هم به دنبال تحقيق برين.حتما" به حقانيت تشيع ميرسين. |
743 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 08 بهمن 92 - 11:52:14
خخخخخ خانوم زينب حضرت عمر با کفار جنگيد؟ آيا همون کسي را ميگوييد که به گواه اهل سنت وتاريخ از جنگها گريزان بود اينهمه دليل از کتب خودتونه اگه کتبتون را قبول نداري خوب بي ديني از همون وهابيت هم دست بکش ما ادعاي مسلماني فقط نداريم ما ادعاي حقه شيعه داريم قبر پرستي نيست وزيارته قبره شما برو در خلوت خودت خداي خودت رو ترسيم کن داري جسم هست ديگه و...آره شما از پله اول مشرک وکافريد پس به شيعه خورده نگير |
744 |
نام و نام خانوادگي: مبارز -
تاريخ: 09 بهمن 92 - 14:01:07
به جواب دوستان اهل تشيع: دوستان عزيز برويد قرآن رادرست بخوانيد وازاحاديث جعلي استفاده نکنيد به نظر من هر سني که به اهل وبيت توهين کند ويا آن راروا بيدارد فطعاً مسلمان نيست واين نظرتمام اهل نسنن است وهم چنان شيعه ي که به اصحاب پيامبر به شمول خلفاي راشدالدين توهين راروا بدارد فطعاً مسلمان نيست وهردو گروه کافر مطلق است . واز طرف ديگر امروز دنياي کفر درسدد نابودي مسلمانان وجامعه هاي اسلامي ميباشد اما اهل تسنن وااهل تشيع درسدد فتوا دادن کفر وآن هم باروايات نادرست وغلط که باتاسف بيشتر توسط اهل تشيع گفته ميشود مصروف هستند بازهم تکرار ميکنم که هر مسلمان بايد دوستدار اهل وبيت وهم دوستدار اهل سنت باشد ودشمني بايکي ازين ها کفرآشکار وجرم نابخشودني است. |
745 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 09 بهمن 92 - 19:10:08
741- زينب : خوب است يک بار هم که شد يک سني حمله به خانه ي حضرت زهرا را تاييد کرد بزرگانتان که اصلا موضوع حمله و ظلم به حضرت زهرا را دروغ و افترا مي دانند البته غير از خليفه ي اول که صراحتا به اين ظلم اقرار کرده و به ظاهر اظهار پشيماني نموده ! بنده يک سؤال دارم و آن هم اين است که بعد از رحلت پيامبر کدام کفار در مدينه ساکن بودند که خواستند به خانه ي حضرت زهرا حمله کنند و حضرت عمر مانع آن ها شد ؟ لطف کنيد پاسخ دهيد واقعا نيازمند جواب شما هستم چون بر هر شيعه اي واجب است براي مدافع حريم اهل بيت پيغمبر طلب مغفرت کند و براي حمله کننده و دستوردهنده لعنت پياپي بفرستد . |
746 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 09 بهمن 92 - 22:02:41
مبارز پس به نظر شما عايشه يک کافر مطلقه چون به عثمان وحضرت علي توهين کرد پس عمرکافر است چون با پيامبر به تندي حرف زد واو را هزيان گو ناميد عثمان کافر است چون ابوذر را تعبيد کرد و او را آزار داد درجنگ صفين معاويه کافر بود واصحاب با او يا حضرت علي ويارانش منطقي حرف بزن |
747 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 11 بهمن 92 - 14:19:44
دنياي کفري که شما از آن دم مي زنيد به اندازه ي وهابي ها به اسلام آسيب نمي رسانند چون دنياي کفر اسمش با خودش است هر وقت اقدامي کند با او مقابله مي شود اما وهابي ها با نام دين تيشه به ريشه ي دين مي زنند که اين بسيار آسيبش بيشتر است . ضمنا وهابيها هستند که فتواي کافر بودن غير وهابيها را صادر مي کنند نه شيعه . شيعه راه و شعار و مسيرش کاملا مشخص بوده و هيچ گاه تغيير روش نداده . شيعه اعتقاد دارد بين علي و خلفا اختلاف عقيده ي شديد بلکه دشمني وجود داشته تا جايي که قصد ترور علي (ع) به هنگام سلام نماز صبح به دست خالدبن لعين را داشتند پس عقل هر آدم منصفي حکم مي کند يکي از طرفين برحق و طرف ديگر بر باطل و اطاعت از او نافرماني خداست و مهم تر اينکه همه ي صحابه برابر نيستند .منصب خلافت به سبک سقيفه اگر صحيح است الان خليفه ي مسلمانان کيست ؟ منصبي که بود و نبودش يکسان باشد به چه دردي مي خورد ؟ شما معتقديد خلافت به مردم واگذار شده و انتخابي است سخن شما قبول !ابوبکر با بيعت فقط عمر خليفه شد و ديگران بعدا بيعت کردند يا به خاطر ترس يا طمع يعني همان عده ي اندکي که در سقيفه بودند همه توافق نکردند بلکه مشت و لگدهاي فراواني نثار همديگر کردند حالا بنده فرض مي کنم همه ي مسلمين حتي علي (ع) اتفاق نظر داشتند ، خليفه ي دوم را کدام مردم انتخاب کردند ؟ خليفه ي سوم را که سه نفر انتخاب کردند فقط علي بود که جماعت مسلمين به او رجوع کردند و فقط آن حضرت بود که براي خليفه شدن خود شرط و شروط گذاشت . عثمان که با راي سه نفر خليفه شد با راي هزاران نفر معزول و مقتول شد . اندکي با خود و خدايتان خلوت کنيد ببينيد اين آش مسموم سقيفه چه بر سر اسلام آورد ! |
748 |
نام و نام خانوادگي: اميد -
تاريخ: 12 بهمن 92 - 11:20:11
بي گمان شما از جمله در تاريکي افتاده گان هستيد بر اساس اعتماد و اعتقاد دروغين تان تمام عبادت و حسنات تان را محو و خشم خداي لايزال را کمايي مينماييد به خدا پناه ببريد از آنچه شيطان براي تان در قالب مذهب آراسته است لعنت خدا بر کاذبين |
749 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 بهمن 92 - 19:11:52
الله اکبر با سلام جناب ظينب پس لعنت خدا بر او بدتر از کافر حرامزاده يي ( ولد زنايي ) که مسبب شهادت بي بي دو عالم حضرت فاطمة الزهرا شد .... بيا فقط بگو امين .... به اسم اون منافق بدتر از کافر ولد زنا هم کاري نداشته باش لبيک يا علي |
750 |
نام و نام خانوادگي: محمد جواد -
تاريخ: 15 بهمن 92 - 12:03:26
بهترين دعاها اينکه خدا به ما منطق بر حق قرار بده اگر منطق باشه همه چي درست مي شه>>>>>>>>>>>> آقاي طالب |
751 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه -
تاريخ: 15 بهمن 92 - 16:41:37
خواهرم زينب جانم. در کتب شما عزيزان اومده که متاسفانه جناب خليفه دوم خودشون سردسته جسارت کنندگان به بانو فاطمه الزهراء_سلام الله عليها_و خانه بانو(ع) بودن..... شما بايد براي ادعاي خودتون دليل بيارين....وگرنه همه ميتونن ادعا کنن....و همين طور در کتب برادران اهل سنت ما آمده که سيدنا و حبيبنا رسول الله_صلي الله عليه و آله و سلم_ به زيارت قبر مادر پاکشون سيده آمنه_عليها السلام_ ميرفتن... قطعا مثل شيعه و سني مثل انگشتان يه دسته که اگر يه دشمن مشترک داشته باشن مشت ميشن و دهان دشمن رو خرد ميکنن....ما البته همه مسلمانيم. بنده در تعجبم! خداوند به حضرت موسي و هارون_سلام الله عليهما_ ميفرمايد که با فرعون خوب صحبت کنين....اون وقت ما چطوري حاضريم به هم ديگه که همه مسلمانيم توهين کنيم و با خشونت حرف بزنيم. از برخي از عزيزانمون در تعجبم! يه بزرگواري ميگه که اصلا" به خانه فاطمه(س) بنت رسول الله(ص) حمله نشده... عزيز ديگري ميگه که کافران حمله کردن و حضرت عمر دفاع کرد....که واقعا" براي من عجيب بود! حرف اول اينه که اصلا" اين حرف رو چه کسي در چه کتابي و با کدام مدرکي زده؟...... و يا منظور از اين کافران مجهول الهويه چيست؟.... خود عالم محترم سني جناب عبدالمفتاح عبدالمقصود ميگن که اين جسارت به خانه حضرت فاطمه به دستور ابي بکر و به وسيله عمر انجام شده....کدام کافر؟! همين ياران به ظاهر يار پدر فاطمه بودن که به بانو جسارت کردن... متاسفانه سخن خواهر ما زينب جان حتي در کتب معتبر خودشون هم قابل اثبات نيست چه برسه به کتب شيعه... و سلام رحمت خدا بر همه برادران و خواهران مسلمانمان. |
752 |
نام و نام خانوادگي: يه مسلمان -
تاريخ: 16 بهمن 92 - 21:11:24
سني يعني پيرو سنت پيامبر. در ميان بندگان خدا هيچ كس بالاتر و والاتر از پيامبر گرامي حضرت محمد (ص) نيست. خدا منو نبخشه اگر به امام علي خليفه چهارم و فرزندان عزيزشام حسن و حسين كمتر از گل گفته باشم . نه تنها من بلكه همه اعل سنت در هيچ كجا به آنها توهين نكرديم بلكه خيلي هم دوستشان داريم. ولي شما به ظاهر برادران شيعه هرچيز بدي رو به خلفا نسبت دادين. بالاخره قيامت هم ميرسه روز حساب كتاب هم ميرسه معلوم ميشه حرف كي درست حرف كي غلط. ناعوذبالله حرف شيعه درست ولي سني ها كه به اونها توهين نكردن كه منتظر عذاب باشن. واي بر اهل شيعه اگر حرفشون غلط باشه. خدا خودش بر همه چيز آگاه. |
753 |
نام و نام خانوادگي: محمد صديق -
تاريخ: 16 بهمن 92 - 21:31:58
ان اکرمکم عند ا... اتقاکم شرط برتري تقواست نه مذهب تعالوا الي کلمه سوا از مشترکات حرف بزنيد و مايه تفرقه نشيد هر جامعه اي شامل اقوام و اعتقادات مختلفه و سلامتي جامعه اتحاد مسيحي و يهودي و مسلمان چه شيعه چ سني بعضي از فرهنگ هاي مسلمونا متعفن تر از هر چيز متعفنيه تفرقه مردن يک جامعه است و کساني ک باعث تفرقه بين افراد جامعه شه مجازاتش بيشتر از قاتل يه شخصه. قاتلين جامعه نباشيم گاهي هم با فرهنگ بودن و دوري از خشک مذهب بازي و خر مذهبي و تعصب کور نشانه ايمانه فکرشو بکن تو به چي فکر ميکني اون ور آبيا به چي فکر ميکنن اگه اونقدري ک واسه تفرقه افکندن فکر کرديم به پيشرفت اقتصادي و اخلاقي جامعه فکر ميکرديم نتيجه قشنگتري گيرت ميومد و بدونيد که پسترين افراد تفرقه افکنان جامعه هستند به اميد روزي که تعصب از بين ما رخت بر بسته و فرهنگ و انسانيت اسلامي جايگزين تعصب و تفرقه و بي فرهنگي ما بشه و اونور آبيا آرزوي زندگي در کشور هاي اسلامي را داشته باشند نه اينکه... به اميد ان روز |
754 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 17 بهمن 92 - 20:18:55
سني يعني پيروي از چهار امام اهل سنت که قرن 2 ميزيستند. شما حق نداري به حضرت علي توهين کني چون او را خليفه چهارم ميداني اما ما شيعان سه خليفه اول را غاصب ميدانيم وبا توجه به احاديث کتب خودتون ميدانيم برحق نيستند. قيامت ميرسه وانشالله حضرت علي شفيع ما شوند وانشالله شما هم هم رکاب خليفه اول و دومتون محشور بشيد ياعلي |
755 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 18 بهمن 92 - 13:46:43
داغ دل مان هر از گاه به سبب شهادت صديقه کبري بانوي دو عالم تازه شده و دل مان آتشي مي گيرد که لهيب و شعله آن به آسمان ها و عرش مي رسد. روايت شهادت بانوي دو عالم روايت شگفت انگيزي است و در واقع بزرگترين سند واقعي و عملي عليه ابوبکر و عمر و اثبات جنايت کاري و جنايت پيشگي آن دو و نفي کليه مذاهب اهل سنت و اثبات عملي حقانيت مکتب شيعه و سندي بي چون و چراست که نيازي به دادگاه قيامت نداشته و هر ابلهي با مراجعه اي منصفانه به تاريخ و اسناد مسلم آن پي به حقيقت ميبرد. چه سندي برتر و بالاتر از واقعه غدير و ماجراي قلم و دوات و حديث ثقلين و شهادت آن بانوي دو عالم براي اثبات حقانيت شيعه است؟ حال ماجراي شهادت آن بانو و اسناد بي ترديد آن را از زبان جناب شيخ حسين انصاريان بشنويد: روايت شيخحسينانصاريان درباره حضرت محسن (عليه السلام)از سؤالات اساسي در ماجراي آتش زدن خانه حضرت علي(عليه السلام) و اهانت به آن بزرگوار اين است که: آيا (چنان که شيعيان ميگويند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام نيز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتي وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گرديد يا خير؟ برخي از دانشمندان اهل سنت براي حفظ موقعيت خلفا از بازگو کردن اين قطعه ازتاريخ خودداري نموده اند؛ از جمله ابن ابي الحديد در شرح خود ميگويد: «جساراتي راکه مربوط به فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل شده، در ميان مسلمانان تنها شيعه آن را نقلکرده است.[1] البته برخي از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در اين بخش، از بيان واقعيات تاريخي شانه خالي کردهاند؛ چنان که سيد مرتضي رحمة الله عليه در اين زمينه ميگويد: «در آغاز کار، محدثان و تاريخ نويسان از نقل جسارت هايي که به ساحت دختر پيامبرگرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) وارد شده امتناع نميکردند. اين مطلب در ميان آنان مشهور بود که مأمور خليفه با فشار، درب را بر فاطمه عليهاالسلام زد و او فرزندي را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا عليهاالسلام را زير تازيانه گرفت تا او دست از علي بردارد؛ولي بعدها ديدند که نقل اين مطالب با مقام و موقعيت خلفاء سازگاري ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداري نمودند.»[2] مسعودي در قسمتي از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلي مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَيدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتي اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علي عليه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشيدند؛ با در به پهلوي سيده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3] اما منابع اهل سنت: 1- عبدالکريم بن احمد شافعي شهرستاني (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ يَوْمَ الْبَيْعَةِ حَتي اَلْقَتْاَلْجَنينَ مِنْ بَطْنِها ،به راستي عمر در روز بيعت، ضربتي به فاطمه عليهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنين خويش را سِقط نمود.»[4] همين قول را اسفرائيني (متوفاي 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ ميراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه عليهاالسلام را زد و از ارث اهل بيت عليهم السلام جلوگيري کرد.»[5] 2- صفدي يکي ديگر از علماي اهل سنت ميگويد:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ يَوْمَ الْبَيْعَةِ حَتي اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستي عمر آن چنان فاطمه عليهاالسلام را در روز بيعت زد که محسن را سقط نمود.»[6] 3- مقاتل بن عطيه ميگويد: ابابکر بعد از آن که با تهديد و ترس و شمشير از مردم بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتي را به درب خانه علي و زهراعليهماالسلام فرستاد. عمر هيزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشيد، هنگامي که فاطمه زهرا عليهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه عليهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و ميخ در به سينه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بيماري افتاد تا آن که ازدنيا رفت.»[7] 4- ابن ابي الحديد نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زينب، دختر پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولي بعدا ماننداسيران ديگر آزاد شد. ابو العاص به پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) را به مدينه فراهم سازد. پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به زيد حارثه و گروهي از انصار، مأموريت داد که در هشت مايلي مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زينب به آن جا رسيد، او را به مدينه بياورند. قريش از خروج دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) ازمکه آگاه شدند. گروهي تصميم گرفتند که او را از نيمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (يا هبار ابن الاسود) با گروهي خود را به کجاوه زينب رساند و نيزه خود رابر کجاوه دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) کوبيد. از ترس آن، زينب، کودکي را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلي الله عليه وآله وسلم از شنيدن اين خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با اين که همه را بخشيد و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زينب را مباح شمرد.» ابن ابي الحديد ميگويد: «من اين جريان را براي استادم ابو جعفر نقيب خواندم، او گفت: وقتي که پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم خون کسي که دخترش زينب را ترسانيد و او سقط جنين کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کساني را که دخترش فاطمه عليهاالسلام را ترسانيدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح ميشمرد.» ابن ابي الحديد ميگويد، به استادم گفتم: «آيا از شما نقل کنم آن چه را مردم ميگويند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتي که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟ پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همين طور رد و بطلان آن را نيز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در اين زمينه متعارض است.»[8] اين قصه، به خوبي نشان ميدهد که اخبار موافق با نظريات شيعه در بين روايات اهل سنت نيز وجود داشته و خودابن ابي الحديد نيز در قسمتي از کلامش اعتراف ميکند؛ آن جا که ميگويد: «عَلي اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَديثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهي از اهلحديث (از اهل سنت نيز) مانند آن چه را شيعيان ميگويند نقل کردهاند.[9] 5- سکوني يکي از راويان اهل سنت است[10]او ميگويد: «نزد امام صادق عليهالسلام رفتم؛ در حالي که غمگين و ناراحت بودم. امام صادق عليهالسلام فرمود:اي سکوني! چرا ناراحتي؟! گفتم: خداوند فرزند دختري به من داده (از اين که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: اي سکوني، سنگيني دخترت را زمين بر ميدارد و روزي او بر خداوند است و بر غير اجل شما زندگي ميکند و از رزق شمانميخورد (پس چرا ناراحتي؟).» سکوني ميگويد: (با کلمات امام صادق عليهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود: «ما سَميْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ يَدَهُ عَلي جَبْهَتِهِ وَ کَاني بِهِ قَدْ بَکي وَ قالَ: اِذا سَميْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبيبَتِهِ الصديقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ يَزَلْ يَذْکُرُ وَ يَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلي فُلان[11]چه نامي بر او گذاردي؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پيشانياش گذاشت و گويا گريه ميکرد و فرمود: حال که اورا فاطمه ناميدي به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرينش نکن (چرا که) اين نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامي است که خداوند از اسم خود براي حبيبه خود صديقه گرفته است. (آن گاه سکوني ميگويد:) هميشه امام صادق عليهالسلام اينگونه بود که وقتي نام فاطمه عليهاالسلام را ميشنيد به ياد جدهاش (فاطمه) ومصيبت هاي او ميافتاد و هميشه تذکر ميداد و ميگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه عليهاالسلام ضربتي بود که قنفذ، غلام فلاني (يعني عمر) بر او وارد ساخت. توجه داريد که سکوني با همه وثاقتي که دارد، اينجا تعصب سنيگري خويش را نشان داده و ذيل کلام امام صادق عليهالسلام را حذف و تحريف نموده است. با اين حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام همان ضرباتي بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد. چنان که ابابصير از امام صادق عليهالسلام متن کامل کلام حضرت را به اين صورت نقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلي عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السيْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَديدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها يَدْخُلُ عَلَيْها، سبب فوت فاطمه عليهاالسلام ضرباتي بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشير بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بيمار شد و هيچ يک از آزار دهندگان خويش را راه نداد (که به ديدن او بيايند)[12] ب. منابع شيعه: نظر دانشمندان شيعه و روايات نقل شده از سوي آنان چنين است: هنگامي که خواستند علي عليهالسلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه عليهاالسلام روبرو شدند و فاطمه عليهاالسلام براي جلوگيري از بردن همسر گرامياش صدمههاي روحي و جسمي فراواني ديد که بيان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشهاي از آن در يک نقل تاريخي اشاره ميکنيم؛ وگرنه در اين موضوع، نقل هاي تاريخي فراوان است. خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاويه آمده است. در بخشي از آن چنين مينويسد: «... وقتي درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولي فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازيانه آن چنان بر بازوي اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوي او ماند؛ آن گاه صداي ناله او بلند شد؛ چنان که نزديک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولي به ياد کشتههاي بدر واُحد که به دست علي کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته ترشد و چنان لگد ي بر درب زدم که از صدمه آن جنين او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ يُفْعَلَبِحَبيبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در اين هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فرياد زد: اي پدر بزرگوار! اي رسول خدا! اين چنين با عزيز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فرياد کشيد: فضه به فريادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به ديوار تکيه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال ميخواست مانع (بردن علي) شود، من از روي روسري چنان سيلي به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمين افتاد...»[13] آن چه بيان شد و قلم با صد شرمساري آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشههايي از ستم هايي است که بر آن بانوي دو جهان رفته است.[14] 1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60. 2- سيد مرتضي، تلخيص شافي، ج3، ص76، تلخيص شيخ طوسي. 3- اثبات الوصية، مسعودي، (چاپ بيروت) ص153 و در برخي چاپها ص 23 ـ 24. 4- الملل و النحل، عبدالکريم شهرستاني، ج1، ص57. 5- اَلفرقُ بين الفرق، عبدالقاهر الاسفرائيني، ص107. 6- الوافي بالوفيات، صفدي، ج5، ص347 ر.ک: سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج2،ص292. 7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطية، ص160 ـ 161. 8- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج14، ص193/ ر.ک: زندگي علي عليهالسلام ،ص252. 9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21. 10- سه نفر از راويان اهل سنت، از امامان شيعه عليهمالسلام روايت نقل نمودهاند که علماي شيعه آنان را ثقه ميدانند و به سخن آنان اطمينان دارند وروايات آنها را ميپذيرند: سَکُوني؛ نَوْفِلي؛ خَلُوقي. 11- شجره طوبي، محمدمهدي حائري، ص417، (منشورات شريف رضي). 12- بحار الانوار، ج43، ص170. 13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جديد)؛ ج8، ص230، (چاپ قديم) و رياحينالشريعة، ج1، ص267. [14]- کتاب "الهجوم علي بيت فاطمه"، حسين غيب غلامي، در اين باره روايات مربوطه را خوب بررسي کرده است. |
756 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92 - 09:55:01
عرض سلام و ادب و احترام.خدمت همه عزيزن اهل تسنن ما و اهل تشيع. برادر يا خواهر محترم کامنت 752/ قطعا" ما همه ميدونيم که شما دوستان و برادران مسلمان ما به هيچ عنوان به حضرت علي و اولادشان_سلام الله عليهم_ توهيني نميکنيد.... ما هم قطعا" توهين به مقدسات شما عزيزان رو جايز نميدونيم... و دليل بر سخنم فتواي رهبر انقلاب اسلامي است ... در اين شرايط تشيع و تسنن بايد دست در دست هم براي مبارزه با کفار باشن... نه اينکه با فحاشي به هم ديگه و خشن حرف زدن به هم باعث بر هم ريختن آرامش ميان شيعه و سني بشن. ما _اهل تسنن و تشيع_ سالهاي دراز هست که با هم در آرامش زندگي ميکنيم. |
757 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92 - 10:02:28
و قطعا" به قول شما برادر/خواهر محترم.روز قيامت تمام حقايق روشن ميشه... امّا اگه اهل تشيع درست گفته باشند شما دوستان عزيز در قيامت چه جوابي خواهيد داد؟ بله! شما به مولا علي و فرزندان پاکشان _عليهم السلام_ هيچ توهيني نکرديد....و از اين نظر_توهين به مولا_در عذاب نخواهيد بود.... اما اگر در قيامت بپرسند که شما چه گونه_عذر ميخوام قصد توهين ندارم!_توهين کنندگان به فاطمه (س) بنت رسول الله(ص) رو دوست داشتين؟ و اکرام ميکردين...چه جوابي خواهيد داشت؟ اگر بپرسند شما چگونه جسارت کنندگان به فاطمه! يعني سيده نساء العالمين و سيده نساء اهل الجنه...و پاره تن رسول الله رو دوست ميداشتين...چه جوابي خواهيد داد؟ مولا علي فرمود که دوست دشمن تو و دشمن دوست تو دشمنت ميباشد.... |
758 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92 - 10:27:19
و بايد ديد که سنت حقيقي رسول الله چيست.... واقعا" يه سري سوالات براي بنده مطرحه.... 1=آيا رسول الله که حتي طريقه مسواک زدن را به امت ياد داد....ميتواند امت را بدون رهبر رها کند؟و به حال خود بگذارد؟ همه پيامبران غديرخم داشتند! مثلا" حضرت عيسي بن مريم_سلام الله عليهما_ از آمدن پيامبري بعد از خود که رسول اسلام_صلوات الله عليه و اله_ است خبر داد.... 2=اگر انتخاب نکردن جانشين سنت رسول است....پس چرا: الف) جناب خليفه اول_ابابکر_ جانشين انتخاب کرد؟ ب)خليفه دوم راهي دگر در پيش گرفت و شورا 6نفره تشکيل داد؟ و جالبه که ايشون طبق برخي کتب گفتن که اگر اين شورا تا سه روز به نتيجه نرسيد گردن هر شش نفر را بزنيد.(الامامه و السياسه_تاريخ يعقوبي_فتح الباري في شرح البخاري_اثبات الوصيه مسعودي) سوال سوم(3)=اصلا" خليفه اول و دوم و سوم چه گونه؟ و با در نظر گرفتن چه صلاحيت هايي انتخاب شدن؟ زيرا در نهج البلاغه آمده که علي(ع) در مورد ابابکر گفت= شگفتا! او که در حيات خود از مردم ميخواست که عذرش را بپذيرند(ابابکر بارها ميگفت=مرا رها کنيد و از خلافت معذور داريد زيرا من بهتر از شما نيستم) چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگري دراورد؟(خطبه 3 نهج البلاغه) و يا علي در نامه 28 نهج البلاغه فرمود=...پس ما يک بار به خاطر خويشاوندي با پيامبر و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا به خلافت سزاوار تريم. و آنگاه که مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفت و گو و اختلاف داشتند.تنها با ذکر خويشاوندي با پيامبر بر آنان پيروز شدند.پس اگر اين دليل بر برتري است پس حق با ماست نه با شما..... ما خودمان را پيرو رسول خدا ميدانيم...پس بايد ببينيم که رسول چي فرمود؟ و چه کسي را به عنوان جانشين انتخاب کرد؟ والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته. |
759 |
نام و نام خانوادگي: عبد المهدى -
تاريخ: 04 اسفند 92 - 14:01:36
سلام من اهل اهانت وبى ادبى نيستم ولى چون بعضى از سنى ها تو اين سايت بجاى اثبات حرفاشون با مدرك فقط يه چيز ميگن و پشت بندش بى ادبى ميكنن ميگم كه با اين همه دليل ومدرك از كتاباوبزرگان خودتون بازم نمي خواين دست از لجبازى واين تعصب بيخود بردارين؟؟ تا كى ميخواين كلتونو تو برف نگه دارين چشم باز كنين حقيقا واضحه خودتونم ميدونين نباشه اون دنيا شرمنده پبامبر بشين. اين خطابم به اونايى بود كه دنباله حق وحقيقتن ولى حالا اونا كه زبون بى ادبى باز كردين با شمام آخه؟؟؟چرا چشتونو بستين چرت وپرت ميگين؟؟ اين حرفا كه واسش هيچ منبع ودليلى براش نميارينو از كجاتون درآوردين؟ بسه ديگه خريت وتعصب . تا كى ميخواين چيزايى كه نسل در نسل براتون ديكته كردنو بگين؟ الان ديگه وقت اين تعصباى الكى نيست ماشاالله الان همه باسوادو تحصيل كردن يكم كتاب بخونين مطلب بشنوين حرف گوش بدين بشينين يه دور الغدير علامه امينى رو بخونين چطور ما كتاباى شماروخونديم و از روى همونا جوابتونو ميديم شماهم يه بار بدون تعصب بخونين اينارو بعد عاقلانه تصميم بگيرين دين بايد با تحقيق بدست بياد نه تقليد از اجداد. خداييش الان همه روشن فكرو فهميده ان بايد دست از تعصب و چيزى كه ازپدرامون شنيديم برداريم ودنبال حق باشيم واين ميسر نيست الا با تحقيق و شنيدن با دل وجان از هر دوطرف. معذرت كه بعضى جاهارو تند گفتم اونارو فقط در جواب چند نفرى كه چشم بسته بى ادبى كردن گفتم ، بقيه كه دنبال حقيقتن محترمن . |
760 |
نام و نام خانوادگي: سهيلا -
تاريخ: 05 اسفند 92 - 11:30:29
زينب خانم بفرمايد چرا بقول خودت کافران به خانه حضرت زهرا حمله کردن ک عمر دفاع کرده؟ |
صفحه بعد | [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] | صفحه قبل |