* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 21 آذر 1388 تعداد بازديد: 76714 
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
گروه اهل سنت  

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن‌ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي‌ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه‌اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي‌شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي‌ دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي‌آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي‌كرد و هر كسي را كه مسلمان مي‌شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي‌آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي‌كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي‌شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلى قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلى الحبشة جاءني عمر وأنا على بعير نريد أن نتوجه فقال : إلى أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذى في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتى يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته على المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلى نقل مى کند که گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مى شد ) ؛ وقتى که خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليکه من بر شترى بودم و مى خواستم که به راه بيفتم ؛ پس گفت : اى أم عبد الله به کجا مى روى ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايى مى رويم که به خاطر بندگى خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه که ديده بودم يعنى آرام شدن عمر ، با خبر کردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد دارى که اسلام بياورد  ؟ پاسخ دادم : آرى ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمى آورد تا اينکه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعنى حتى اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمى آورد ) از بس که بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ،‌ ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ،‌ ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 – 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 – 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده‌اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك على العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشى عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر توارى في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبى : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتى انتهى إلى : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني على محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلى الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتى أتى الدار وعلى بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلى الله عليه وسلم داخل يوحى إليه فخرج حتى أتى عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتى ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 – 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 – 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 – 35 و الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 – 269 و... .

از انس بن مالک روايت شده است که عمر در حاليکه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصى از بنى زهره او را ديد وگفت : اى عمر ، قصد کجا داري؟

پاسخ داد : مى خواهم محمد را بکشم !!

گفت : اگر محمد را بکشى ، چگونه از بنى هاشم وبنى زهره در امان خواهى بود ؟

عمر پاسخ  داد : به گمانم که تو نيز دست از دين خود برداشته اى ( و مسلمان شده اى )

 آن شخص گفت : آيا مى خواهى تو را بر چيزى شگفت ، راهنمايى کنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتى که آمدن عمر را احساس کرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مى کردند – پاسخ دادند : چيزى جز سخنانى که به هم مى گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اى عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهى کرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد کوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع کند اما عمر چنان با دست بر صورت او کوبيد که صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي‌دهم که خدايى جز خداى يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : کتابي را که در نزد شماست به من بدهيد – عمر خواندن مى دانست – پس خواهرش به او گفت : تو کثيف هستى و غير از پاکيزگان نبايد اين کتاب را لمس کنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و کتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد که « اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى وأقم الصلاة لذکرى »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتى که خباب کلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اى عمر ؛ اميدوارم که دعاى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه که گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاى کوه صفا بودند . 

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اى نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است که اگر خدا در مورد او خير مقدر کرده باشد مسلمان مى شود ؛ و اگر غير اين را اراده کرده باشد کشتن او براى ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليکه به ايشان وحى صورت مى گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به کنار عمر رسيدند ، پس او دست به کمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اى عمر نمى خواهى بس کنى ؟ تا اينکه خداوند همان ذلتى را که بر وليد بن مغيره وارد کرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مى دهم که خدايى جز خداى يگانه نيست و اينکه تو بنده و فرستاده خدايى .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي‌كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي‌كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي‌پرداختند، با اسلام آ‌وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است،‌ كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي‌ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي‌نويسد:

حدثنا يحيى بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مى‏گويد: عمر ، در حالى كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مى‏شود؟ گفت: قوم تو مى‏گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مى‏كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسى با تو كارى ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئى مى‏روند گفت: كجا مى‏رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مى‏جوئيم گفت: كارى به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 3   ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي‌كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي‌رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي‌شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت‌ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي‌كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



    فهرست نظرات  
361   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:  19 آذر 90 - 08:13:05
بلي راست ميگي اقاي شجاعي حضرت علي شيعه بود اهل قم.عمر ابوبکر سني بودند اهل زاهدان!!!!!!.ولي بايد بگم به والله قسم حضرت علي شماهارا سگ هم حساب نمي کند.چون شما مجتهد مثل الهياري ودانشمند داريد خاک توسرتون بت پرستها
362   نام و نام خانوادگي:  نبي     -   تاريخ:  22 آذر 90 - 01:10:30
سلام : لطفا بيشتر تحقيق كنيد بدهم بيان كنيد
363   نام و نام خانوادگي:  عبدالله س     -   تاريخ:  04 دي 90 - 02:06:37
سلام من نميگم کودوم وريم ميترسم بد و بيرا بگين ولي خداييش من خجالت ميکشم پيش رفيقام بگم مسلمانم شماها که مثل سگ و گربه افتادين به جون هم.توروخدا ما آبرو داريم اينجا يه سر به اين سايت بزنين http://www.islamtxt.net/ خدا کنه دوستام اين دو تا سايتو باهم نبينن
364   نام و نام خانوادگي:  عبدالله س     -   تاريخ:  05 دي 90 - 02:50:05
نهج البلاغه، شرح فيص الاسلام، جز4 کلام 219 و شرح ابن ابي الحديد ج 3 ص 92،جز12و چند کتاب ديگر آمده که: خداوند نيکيهاي عمر را پاداش دهد که کجيها را راست نمود و بيماريهارا درمان کرد و سنت پيامبر را بر پاداشت و فتنه ها و تبهکاريها را پشت سر گذاشت و در زمانش فتنه اي رخ نداد، پاک و کم عيب از دنيا رفت، نيکويي خلافت را دريافت و از شر آن پيشي گرفت. طاعت خدا را به جاي آورد و آنچکه سزاوار بود از خدا ترسيد و پرهيزگاري نمود. اين راسته؟لطفا جواب بديد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در خطبه نام كسي نيامده است ؛ آمده است رحم الله فلانا ؛ و در اينكه اين شخص چه كسي است اختلاف است . البته حتي برخي علماي اهل سنت (صبحي صالح) اقرار كرده‌اند كه اين خطبه در مدح يكي از اصحاب حضرت است كه در زمان حضرت از دنيا رفت ! آيا عمر يكي از اصحاب حضرت است ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

365   نام و نام خانوادگي:  عبدالله س     -   تاريخ:  05 دي 90 - 03:14:54
فک کنم اينجا معلوم ميشه کودوم وريم.اين صفحه رو ببينين. http://www.noor1430.blogfa.com/post-59.aspx خب تو قران نوشته بشورين.البته الان يادم نيست کجاش ولي اونم در اختيارتون ميذارم
366   نام و نام خانوادگي:  يه عاشق     -   تاريخ:  10 دي 90 - 23:57:02
اينهم مرجع كتب اهل سنت كه نسب عمربن خطاب را كه زنازاده بوده بيان ميكند.

روى محمد بن السائب الكلبي- الصلابة في معرفة الصحابة - الجزء ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 212 )

كان نفيل لكلب بن لؤي بن غالب القرشي فمات عنه ثم وليه عبد المطلب , وكانت صهاك ترعى غنمه وكان يفرق بينهما في المرعى فاتفق يوماً اجتماعهما في مراح واحد فهواها وعشقها نفيل , وكان قد ألبسها عبد المطلب سروالاً من الأديم وجعل عليه قفلاً وجعل مفتاحه معه لمنزلتها منه , فلما راودها قالت : مالي إلى ما تقول سبيل وقد ألبست هذا الأديم ووضع عليه قفل فقال : أنا أحتال عليه , فأخذ سمناً من مخيض الغنم ودهن به الأديم وما حوله من بدنها حتى استله إلى فخذيها وواقعها فحملت منه بالخطاب , فلما ولدته ألقته على بعض المزابل بالليل خيفة من عبد المطلب فالتقطت الخطاب امرأة يهودية جنازة وربته , فلما كبر كان يقطع الحطب فسمي الحطاب لذلك بالحاء فصحف بالمعجمة , وكانت صهاك ترتاده في الخفية فرآها ذات يوم وقد تطأطأت عجيزتها , ولم يدر من هي فوقع عليها فحملت منه بحنتمة , فلما وضعتها ألقتها على مزابل مكة خارجها فالتقطها هشام بن مغيرة بن وليد ورباها فنسبت أليه , فلما كبرت وكان الخطاب يتردد على هشام فرأى حنتمة فأعجبته فخطبها إلى هشام فزوجه إياها فولدت عمر ، وكان الخطاب والد عمر لأنه أولد حنتمة إياه حيث تزوجها وحده . لأنه سافح صهاك قبل فأولدها حنتمة والخطاب من أم واحدة وهي صهاك
-------------------------------------------------
نظريات الخليفتين - الشيخ نجاح الطائي - ج 1 - ص 41 - 43
_____________________________________________
نظرية عمر في الأنساب: ومن نظريات عمر بن الخطاب منعه الناس من الحديث عن الأنساب ( 4 ) . وهذا يعود لنسبه إذا كان الخطاب جد عمر ووالده وخاله : ‹ صفحة 42 › أما كون الخطاب جد عمر فلأن حنتمة أم عمر كما أثبت ابن قتيبة في المعارف وهي بنت الخطاب فصار جده ، وأما كونه والده فلأنه أولد حنتمة إياه حينما تزوجها وحده لأنه سافح صهاك فأولدها حنتمة ، وأما كونه خاله فلأن حنتمة والخطاب من أم واحدة وهي صهاك وحنتمة أم عمر فيكون الخطاب خال عمر . فيكون نفيل وابنه الخطاب قد ارتكبا المنكر مع صهاك ، وصهاك أم الخطاب ! وتزوج الخطاب مع حنتمة وهي ابنته ! ( 1 ) وقال ابن كثير الدمشقي : وكان الخطاب والد عمر بن الخطاب عمه وأخاه لأمه ، وذلك لأن عمرو بن نفيل كان قد خلف على امرأة أبيه بعد أبيه ، وكان لها من نفيل أخوه الخطاب قاله الزبير بن بكار ومحمد بن إسحاق ( 2 ) . ولخطورة الأمر والخوف على سمعته من أن يذكره الذاكرون في عداد أولاد الزنا فقد محا الناشرون ذلك من كتاب الموفقيات ومن سيرة ابن إسحاق - التي تلاعب بها ابن بكاء وابن هشام فطبعوها على ما يوافق هواهم ( 3 ) . وذكر الأستاذ عباس محمود العقاد رأي المستشرقين في الخليفة عمر بن الخطاب : أنه محدود التفكير وأنه يأخذ الأمور بقياس واحد ( 4 ) . ‹ صفحة 43 › وكان عمر طوالا أصلع ، أقبل ، شديد الأدمة أعسر يسرا ( 1 ) ، أحول العينين ( 2 ) ، أشيب ، وكان قليل الضحك لا يمازح أحدا ، مقبلا على شأنه . وقد جعله ابن كثير ، أبيض أحمر أحور العينين ! ( 3 )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
‹ هامش ص 41 › ( 1 ) طبقات ابن سعد 3 / 982 . ( 2 ) صحيح البخاري 1 / 37 . ( 3 ) السيرة الحلبية 3 ، 121 ، 122 . ( 4 ) شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد 11 / 68 - 69 . ‹ هامش ص 42 › ( 1 ) كلام أبي محنف في نسب عمر ، والمثالب ، محمد بن شهرآشوب ( وهو غير مطبوع وموجود بعضه في البحار 31 / 99 ، ومثاب العرب ، الكلبي . ( 2 ) السيرة النبوية ، ابن كثير 1 / 153 طبع مطبعة عيسى البابي الحلبي وشركاؤه ، القاهرة 1384 ه‍ - 1964 م ، ومطبعة دار الفكر بيروت 1 / 153 سنة 1398 ه‍ - 1978 م فتكون كتب مثالب العرب لابن الكلبي والموفقيات للزبير بن بكار وسيرة ابن إسحاق والسيرة النبوية لابن كثير قد ذكرت نسب عمر ابن الخطاب ) . ( 3 ) وراجع مثالب العرب ، الكلبي . ( 4 ) عبقرية عمر للعقاد ، 40 . ‹ هامش ص 43 › ( 1 ) تاريخ اليعقوبي . ( 2 ) المنمق 405 والمحبر 202 . ( 3 ) البداية والنهاية 7 / 156 . ( 4 ) الفتوحات الإسلامية 2 / 422 .
367   نام و نام خانوادگي:  صادق عزيزي     -   تاريخ:  03 بهمن 90 - 12:52:59
با سلام .اسلام دين رحمت است دين صلح عشق ورزيدن محبت است همه اديان براي يکتا پرستي امدند ولي ما مسلمانان از اسلام فرد پرستي را ياد گرفتيم.هم صحابه هم اولاده پيامبر براي ترويج اسلام زحمت ها کشيدهاند ما چکار کرديم تهمت و افترا زدن دل هم ديگر را شکستن خدا لعنت کند باعث اين همه اختلاف عقيدتي را امين
368   نام و نام خانوادگي:  سميرا طوبي     -   تاريخ:  27 بهمن 90 - 17:21:03
سلام من بسيار خوشحالم که سايت هاي اسلامي اينقدر انکشاف نموده است دين ما حق است وما بايد در انتشار ان بسيار زحمت بکشيم وتشکر ميکنم از کسانيکه در اين راستا زحمت ميکشند
369   نام و نام خانوادگي:  سيد عبدالرحمن     -   تاريخ:  27 بهمن 90 - 18:57:16
در حمايت از نظر 368
آقاي صادق عزيزي بزرگوار . بنده به عنوان يک مسلمان ( پيرو سنت نبوي و شيعه ي مولا علي ) نظر شما رو تأييد مي کنم . هانطور که شما فرمودي اسلام دين رحمت است . دين صلح و عشق و يکتا پرستي است . اما وهابيون کور دل و خبيث اين چيز ها رو نمي فهمند . دائما به فکر ايجاد تفرقه بين مسلمين هستند . در ادامه نيز بازهم نظر شما را تأييد ميکنم . اصحاب پيامبر همچون سلمان ، مقداد ، ابوذر ، عمار و بسياري از عزيزان براي اسلام زحمت کشيدند . و هميشه پيروان اهل بيت پيامبر عليهم السلام بوده اند .
و من هم مثل شما بر تفرقه افکنان ( وهابيت ) لعنت مي فرستم . خدا نسلشان را از زمين بردارد انشاء الله
370   نام و نام خانوادگي:  راستگو     -   تاريخ:  03 اسفند 90 - 02:35:46
عمرعاص با اينکه سنش کمتر بود گفت عمر خونت خرابشه مگر خار جلو زبونته بگو من اسلام آوردم ديگه کسي کارت نداره ميخواي خودتو به کشتن بدي آدرس صحيح آبگرمکن جلد يک صفحه اول اين کتاب توسط وهابيها در حال انتشار است
371   نام و نام خانوادگي:  العبيد     -   تاريخ:  11 اسفند 90 - 17:22:07
سلام بنده از يكي از دوستان شنيده ام كه بعد از حادثه غدير خم و نصب امير المومنين سلام الله عليه بر منصب امامت امت ابليس از گمراه كردن انسان ها نا اميد شد و خواست برود توبه كند كه در سر راه عمر و آنچه را كه در ذهنش گذشت مشاهده كرد از توبه كردن پشيمان شد . آيا اين مسئله واقغيت روايي دارد و يا خير ؟ لعنت خدا بر ؟؟؟؟؟؟كه با اعمالش باعث انحراف اسلام از اهدافش و در نتيجه به ضعف كشيده شدن امت اسلامي گشت.
372   نام و نام خانوادگي:  انسان     -   تاريخ:  20 اسفند 90 - 18:41:27
دوستان عزيز از بد گفتن بهم ديگه چيزي بهم نمي ريسه پس خواهشا اگه مي خواهي تحقيق کنيد خوب تحقيق کنيد نه اينکه به عمر و علي توهين کني دوستان ابرو هر کسي دست خودشه من اهل تسنن هستم از فحش بد گفتن برادر تسننم معذارت مي خواهم ولي نبايد به کسي توهين کني
373   نام و نام خانوادگي:  العبيد     -   تاريخ:  06 فروردين 91 - 01:02:54
سلام
دوست گرامي‌(انسان-تاريخ: 20 اسفند 90 - 18:41:27)
لعن يك بحث است و توهين بحث ديگر . خداوند متعال در قرآن كريم تنها د ر يك جا بحث سب و توهين را آورده است و آن نيز نهي از اين كار است :

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَينَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَينَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يعْمَلُونَ(الأنعام/108)

خداوند متعال حتي توهين به مقدسات مشركين را جايز نمي داند حال ديگر مقدسات مسلمين كه ديگر جاي خود دارد.
ولي بحث لعن جداست . لعن كسي يعني اينكه رحمت خداوند از وي دور باشد و خداوند در حدود 40 آيه از آيات قرآن كريم بحث لعن خويش و بندگانش را آورده مثلاً لعن از زبان بندگان پاكش حضرت داود و عيسي عليهما السلام :

لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يعْتَدُونَ(المائدة/78)

پس دوست عزيز لعن ، توهين نيست و ايندو دو موضوع جداي از هم است.
با تشكر
374   نام و نام خانوادگي:  اکرم مرزي افغانستان پنجشير     -   تاريخ:  14 فروردين 91 - 22:34:29
برادران مسلمان من يک سني استم از افغانستان دري زبان يعني فارسي زبان در طريقه ما مسلمانان مرز ندارند تمام مسلمانان برادر همديگر اند و اينکه من سني تو شعيه استي در دين ما کدام خلا وارد نميشود برعکس اينکه مذاهب در زمان بعداز پيامبر اسلام بوجود امده در زمان حيات حضرات ابوبکر . عمر عثمان . علي . نه سني بود ونه شعيع نه مالک وغيره .
امامان مذاهب بخاطر روشن نمودن بعضي از مثايل اجتماعي ديني و شرعي اصولاتي را وضع کردن که اينها نه ربطي به جداي امت مسلمان دارد ونه به اين که کي خوب است و کي بد . مسلمانان بايد چي از سني و شعيه و غيره . به چهار يار ارشد پيامبر ايمان داشته باشند چرا که بهترين مردم صحابه کرام استند در بين صحابه چهاريار پيامبر اسلام مکرم تراند هرکدام از اين ياران به نوبه خود در راه دين وبه خدمت رسول خدا اشد خدمت کردند اگر از هرکدام اينها انکار شود ايمان ما در خطر واقع ميشود بنا من ميخواهم که به تمام ان کساني که در راه خدا خدمت کردند و رسول خدا به انها اهميت دادند ماهمه احترام داشته و نشود که بخطر يک حرف بي جا مورد عذاب الهي قرار بگيريم . والسلام .
375   نام و نام خانوادگي:  حجت     -   تاريخ:  19 فروردين 91 - 21:17:27
اميدوارم روزي برسد كه اهل... از اين تعصب احمقانه دست بردارند و خدا رو ببينند و علي (ع) را با عمر پسر خطاب كه جز تفرقه بين برادران مسلمان چيزي به بار نياورده مقايسه و كلاه خود رو قاضي كنند.
376   نام و نام خانوادگي:  رحيم     -   تاريخ:  20 فروردين 91 - 21:32:54
به برادران اهل تسنن سلام عرض ميکنم لطفا کتاب شبهاي پيشاور را بخوانيد و بدون تعصب تصميم بگيريد ضمنا اگر همه مسلمانان با هم وحدت داشتند
کفار نمي توانستند بيايد در بين مسلمانان يک کشور را قتل عام بکند و يک کشور جعلي درست بکند به نام اسرائيل .و متاسفانه بعضي از مفتيها به جاي اينکه فتوا بدهند هر کس چند صهيونيست را بکشد به بهشت ميرود فتوي ميدهند هر کس شيعيان را بکشد به بهشت مي رود .
377   نام و نام خانوادگي:  دانا     -   تاريخ:  22 فروردين 91 - 19:10:34
ما کاري نداريم عمر و ابو بکر کي بودند فقط اين را مي دانيم که خدا پيامبرش را خيلي دوست داره و پيامبر هم دخترش فاطمه را و خشنودي خدا در خشنودي رسول الله است و خشنودي رسول خدا در خشنودي فاطمه واين دو نفر دل دختر رسول خدا را شکستند و حتي ابوبکر وقت مردن پشيمان از آزار حضرت فاطمه سلام الله بود پس اين افراد وهرکس ديگر که دل اين خاندان پاک و مطهر را بشکند و آنها را آزار دهد بايد مورد تنفر هر مسلمان آزاده باشد بعد از سقيفه ابوبکر و عمر به خانه حضرت فاطمه آمدند ابوبکر گفت اي فاطمه تو براي من مانند عايشه دخترم عزيزي و شروع به دلجويي کرد حضرت جلو نيامدند و از پشت ديوار به او گفتند آيا از پدرم شنيده اي که فاطمه پاره ي تن من است هرکس که اورا خشنود کند مرا خشنود کرده وهرکس او را ناراحت کند مرا آزار داده و ناراحت کرده ابوبکر پاسخ داد آري شنيده ام حضرت فرمودند اي ابو بکر من از دست شما ناراحت و عصبانيم اين سخن طوري در ابوبکر اثر گذاشت که در مسر برگشت گريه مي کرد ولي امان از حب مقام و جاه و دنيا که فقط وقت مردن از اين که فاطمه را آزرده پشيمان شد
378   نام و نام خانوادگي:  علرضا     -   تاريخ:  23 فروردين 91 - 19:21:45
نظرات دير ثبت مي شود چرا ؟
جواب نظر:
باسلام 
دوست گرامي
نظرات از ايام عيد جمع شده و چون آن ايام پاسخ گويان در تعطيلات بوده اند نظرات فراواني جمع شده كه به تدريج به زودي تمام آنها مطالعه و در صورت تاييد علني خواهد شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
379   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:  27 فروردين 91 - 05:58:39
جناب اکرم مرزي

آيا عمر بن خطاب امام بوده است يا نه؟
380   نام و نام خانوادگي:  Mahyar     -   تاريخ:  04 ارديبهشت 91 - 07:56:03
من تعجب ميکنم که چرا ايراني ها بعد از اون همه حقارتي که عمر بشون تحميل کرد باز ازش طرفداري ميکنند :(
381   نام و نام خانوادگي:  حسين مقصود کاشان     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 91 - 01:37:25
بسم الله الرحمن الرحيم من شيعه هستم اونم شيعه کاشان دارالمومنين ولي بايد عرض کنم که اينکه من چه ديني دارم مهم نيست مهم اينه که من ادم باشم ببين خوب خوبه بدم بده دشمن قديمي رو بذاريم کنار اگه امام زمان ظهور کنه کيا جلوش واميستن امريکا اسراييل البته حق سر جاشه شيعه و سني بيايم اولا ادم بشيم بعد برا فرج امام زمان فقط دعا نکنيم کار کنيم به شيعه ها ي تندرو بر نخوره سني ها هم اميدوار باشن نه فحش بديم نه لعن کنيم کار کنيم با بحث کردن کار راه نمي افته من هم به شيعه ها هم به سني ها و خارجي ها علاقه دارم و دوس دارم دست از تند روي برداريم و باهم رفيق شيم خدايا فرج امام زمان را برسان امين
382   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 91 - 19:36:51
بسم الله الرحمن الرحيم سلام. جنابMahyar: اصلا ميفهمي چي ميگي؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! شيعه از قاتل ام المومنين و مادر اهل بيت و شيعه دفاع ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شيعه از دشمن اميرالمومنين علي بن ابي طالب(عليه السلام)دفاع ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شيعه از غاصب ولايت اهل بيت دفاع ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! شيعه از كسي كه به پيامبر(ص) توهين كرد و گفت پيامبر هزيان ميگويد.و پيامبر را تا حد يك انسان عادي پايين آورد دفاع ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! اين را هم اضافه كنم:ايراني هميشه به دنبال حق و حقيقت بوده و مذهب تشيع را هم به خاطر اين به راحتي پذيرفت كه اگر غير از اين بود الان تمام ايران سني بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! داشتن ولايت امير المومنين علي(ع) لياقت ميخواهد!!!!!!!!!!! ولايت اميرالمومنين را به هر كسي نميدهند!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليك الفرج ياحق
جواب نظر:
 
383   نام و نام خانوادگي:  شادان     -   تاريخ:  05 خرداد 91 - 06:59:08
به نام او که عدل گستر يگانه عالم هستي است واقعا متاسفم براي کساني که مي گويند خدا را باور دارند دم از اسلام مي زنند پيامبرش را رسول مي دانند ايا مگر همان خدا و رسولش منع نکرده مسلمانان را از اهانت و ناسزا و ... گذشته از اينها ايا کساني که به اين راحتي حکم مي دن فتوا مي دن لعنت مي کنن واقعا آگاهي و وقوف کامل به همه مسائل دارند يا سماعي و نقلي عرض مي کنند؟؟؟ بر فرض همه آنچه شما (شيعيان) مي گوييد درست آيا تکليف و توبيخ و توهين و لعنت و فتوا و حکم و قضاوت و داوري و نعوذ بالله فرستادن به بهشت و جهنم کار شماست؟ اگر اينطور است پس خداوند چي؟ به نظرم بس کنيد کمي بازتر و وسيع تر به مسائل نگاه کنيد ببينيد آيا نتيجه اين همه توهين و ناسزا چي بوده؟ اگر مالک ريگي بوجود آمده يکي از علل آن همين حرفاست. به عنوان يکي از اهل سنت عرض مي کنم خطاب به همه شيعيان حتي شده به عنوان کار تحقيقي برويد به ميان اهل سنت و با زندگي آنها از نزديک آشنا شويد آيا اصلا مي دانيد يکي از محبوب ترين نام ها از پسر علي و از دخترا فاطمه است بين اهل سنت؟ بريد ببينيد اهل سنت چه اسامي براي پسران و دختران خود انتخاب مي کنند؟ چگونه همه مراسم آنها برگرفته از آيات و احاديث و روايات مي باشد حتي از عروسي گرفته تا مصيبت ها عذر خواهي مي کنم از اطاله وقت
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اولاً من به عنوان كسي كه در ميان اهل سنت زندگي مي كنم با شما موافق نيستم عروسي هاي آنها موافق خواسته مولوي هايشان نيست. همچنانكه اين قضيه در مورد اهل تشيع هم همين طور است. اصل اعتقادات است نه يك كار جزئي كه در خارج انجام مي شود وقتي مثلا مراجع ما در مورد يك عمل اشتباه كه اكثر شيعيان مرتكب مي شوند تذكر مي دهند و مبلغين هم به اطلاع مردم مي رسانند ولي آنها عمل نمي كنند نمي شود كه با استناد به چنين عملي از شيعيان آنها را بد خواند همچنين است در مورد اهل سنت.
ما اعتقاد علماي آنها را كاملا مستند به نقد گذاشته ايم يا يك عمل يا واقعه تاريخي را كه به اشتباه براي مردم بيان شده را مستنداً به نقد گذاشته ايم اين چه اشكالي دارد؟ شما بگوييد چنين بوده يا نه؟ ما مي گوييم اگر چنين بوده چنين تالي فاسدي دارد چگونه اصل عمل را مي پذيريد ولي ملتزم به تبعاتش نيستيد.
وقتي يك سني نام فرزندش را علي بگذارد و بگويد علي را دوست دارم چگونه مي شود كه او دشمنانش را هم كه اگر مي توانستند او را مي كشتند مي تواند دوست داشته باشد!؟
بابا يا علي ع يا معاويه؟؟؟!!!
يا فاطمه س يا عمر و ابوبكر؟؟؟!!!
ظرف اعتقادات ما كشكول كه نيست تا هرچه رسيد داخلش بريزيم؟!
عبدالمالك هم حاصل فكر وهابي است ما دعوا كه نداريم بحث است خواستيد مي پذيريد نخواستيد نپذيريد تصفيه حساب با خداست. چرا بايد كسي را كه مخالف با فكر ماست را در كنار خود نپذيريم؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
384   نام و نام خانوادگي:  حسن علي     -   تاريخ:  08 خرداد 91 - 02:02:29
اهل تسنن نامشان مسلمان است آنها به پيامبر خيانت کردند وفاطمه (س) آزار دادند ايشان آنها را نفرين کرد.
385   نام و نام خانوادگي:  حسن علي     -   تاريخ:  08 خرداد 91 - 02:09:17
مگر در زيارت عاشورا نيامده خدا لعنت کنه اولي و دومي وسومي را.
386   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:  08 خرداد 91 - 17:11:10
با سلام توجه عقلي::::::آيا برادران اهل سنت قائل به انتصابي(خدا) بودن خلافتند يا انتخابي(امت انتخاب كنند) اگر قائل به انتخابي اند كه چنين است علي ظاهر چرا خليفه هاي بعديشان انتصابي صورت گرفت (مثلا جناب عمر را جناب ابابكر انتخاب كرد)؟ ودرباره فحش و ناسزا گفتن درست نيست ولعن هم نبايد علني باشد كما ورد في الدعا....
387   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  09 خرداد 91 - 03:30:55
جناب حسين مقصودي كاشاني: من آنم كه رستم بود پهلوان.
اگر من خداي نكرده اهل نجد عربستان بودم بهتر از اين بود كه ايراني باشم ولي نسبت به جگرگوشه رسول الله(ص)بي تفاوت با شم.
دوست عزيز:اگر شيعه هستي چرا با زبان دشمن حرف ميزني و شيعه را (تلويحا متهم به هتاكي ميكني).
اين را بدان كه دوستداران اهلبيت عليهم السلام همه آدم هستند آنهم از نوع بهشتي اش از نوع غيرتمندش از نوع ساز نا پذيرش.
اينكه توسني ها و خارجيها يا مهابيها را دوست داري به خودت ربط داره ولي ما با سنيها دشمني نداريم بلكه اختلاف در عقايد داريم كه زياد مهم نيست وجاي خود دارد ولي با خوارج و وهابيت دشمن هستيم و آنها را در دشمني مقدم بر آمريكا وبد تر از اسرائيل ميدانيم.
و يك نصيحت به تو كه سعي نكن با اين چهره سعي كني شيعه را محكوم كرده وتخم اختلاف بيفكني
388   نام و نام خانوادگي:  سلمان خطاب به انسان     -   تاريخ:  13 خرداد 91 - 03:10:25
تو انقدر شعور وادب نداري که اولا عمر ؟؟؟ وامام علي صلواة الله را باهم مقايسه نکني ثانيا بعد ازبردن اسم مبارک امام علي عليه سلام بگزاري.لعن الله عدوک يا علي.
389   نام و نام خانوادگي:  زهرا ظهور     -   تاريخ:  20 خرداد 91 - 23:08:22
لعنت خدا برکساني که از اسلام بازيچه ساخته اند،تو اهل تشيع بااسرايل چه فرقي داري لعنت خدا برتو مزدور اسرايل.
390   نام و نام خانوادگي:  فاطمه محمدي     -   تاريخ:  23 خرداد 91 - 09:05:04
تکفير دشمنان علي ع رکن دين ماست
هر کس محب فاطمه س شد قوم و خويش ماست
391   نام و نام خانوادگي:  ابوذر     -   تاريخ:  01 تير 91 - 22:06:01
متاسفم متاسفم براي همه اونهايي که ادعاي شيعه بودن مي کنن ولي رفتارشون از يه ملحد هم بدتره. اين جوري مي خواهيد دينتون رو معرفي کنيد؟
توي اون دنيا چه جوري سرتون رو جلوي ائمه بلند مي کنيد؟مقتداي شما کساني هستن که در مقابل رفتار هاي بي ادبانه ي دشمن طوري رفتار مي کردن که دشمن شرمنده ميشد و گاهي بعضي هاشون که دلاشون غرق سياهي نشده بود مسلمان ميشدن. اون وقت شماها اينجوري درس پس ميديد؟؟؟؟؟؟ واي بر شما.
ما هم براي مصائبي که بر امامانمون پيش اومد و حقي که از اونها گرفته شد دلمون خونه،ولي بايد مواظب رفتارمون باشيم تا بهانه دست دشمن نديم که بر عليه مذهبمون استفاده کنه.
حق بامذهب شماست؟باشه. ولي با دليل و برهان منطقي حقانيتتون رو ثابت کنيد.شيعه وائمه نيازي به تند روي بيجاي کسي ندارن. خيلي راحت و با آگاهي درست از دين مي شه حق شون رو اثبات کرد. کسي که اهل توهين کردنه معلومه اطلاعاتش از دين خيلي کمه که متوسل به اهانت به ديگران ميشه.
392   نام و نام خانوادگي:  ناصح احمدي     -   تاريخ:  02 تير 91 - 00:11:10
سلام چقدر جالبه علماي اهل تسنن اين شبهه را نمي دانند و شما بيان کرده ايد. تشکر مي کنم اما اين همه فتوحات اسلامي در زمان اين صحابي کرام مي باشد را چطور تحريف مي کنيد و شبهه مي اندازيد(در اين صورت بايستي يعد از فوت پيامبر ايشان خود را در گوشه اي قايم مي کردند )2_چگونه با اين همه ترسويي خليفه دوم شده و امر کرده است 3- با اين همه ترسويي به قول خودتان به خانه حضرت علي (ع) حمله مي برد .متاسفم براتون دارند تو ايران موج اسلام ستيزي را روشن مي کنند و شما به دنبال شبها افکني هستيد
393   نام و نام خانوادگي:  ابوالفضل الهي     -   تاريخ:  11 تير 91 - 09:56:31
به نام خدا / اي اهل سنت بدانيد هيچ صراط مستقيمي در دنيا جز علي عليه السلام وجود ندارد .پس بخود بياييد..........
394   نام و نام خانوادگي:  صابر     -   تاريخ:  11 تير 91 - 19:10:19
اسلام عليكم برادران عزيزم. برادران مسلمانم اسلام دين است مبني بر اتحاد و همبستگي زيرا الله متعال همواره خبر ميدهد كه به قرآن چنگ بزنيد و از اختلاف و تفرقه خود داري کنيد. ولي بعضي مسلمانان بي عقل و خرد عمر عزيز شان را در انداختن اختلافات و منافقت بين مسلمانان سپري ميکنند. بخدا قسم که الله متعال از شما در مورد حضرت عمر رضي الله عنه و حضرت علي رضي الله عنه پرسان نخواهد کرد و لي حتماً از شما در مورد اعمال و قلوب شما سوال خواهد کرد. امروز يهود و نصاري به سرکردگي امريکاي خون آشام از همين فرصت استفاده نموده و ميدانند که مسلمانان ديکر راه پيامبر اسلام صلي الله عليه و سلم راه ترک نمودند و به گمراهي روان هستند، پس هر آنچه از دستشان بر مي آيد بر مسلمانان صفره نميکنند. امروز بسياري از مسلمانان مبارزه و جهاد در مقابل کفار را ترک کرده اند و خوب مي دانند که جهاد بالايشان فرض عين است و ترک آن کناه کبيره است و منکر آن کافر مي باشد. پس بياييد بخاطر الله دست بدست هم داده و از هرنوع سعي و تلاش در راه خدا کار کنيم تا برادران مظلوم خود را از زير قيد اسارت فکار رها سازيم و خود را از اين بي عزتي و بي غيرتي بيرون آريم. سايتهاي ما از مزخرفات پر و مملو است بيياييد در مورد حکم جهاد در مورد فضيلت جهاد و در مورد مسؤليت مان چيزي تحرير کنيم تا خدا از ما راضي و خوشنود گردد. تشکر. صابر (افغانستان)
395   نام و نام خانوادگي:  عبدالمجيد     -   تاريخ:  28 تير 91 - 22:13:03
سلام برجمله ياران رسولله نفرين ولعنعت خدا بركساني كه بر فاميل و ياران رسولله ناسزا ميگويند
396   نام و نام خانوادگي:  يك دوست     -   تاريخ:  10 مرداد 91 - 19:28:18
دوست عزيزم من با خواندن مطالب وبلاگت خيلي برايت تاسف خوردم.در اين دوران مدرن و فلسفه و عقل گرايي كه تمام دنيا به دروازه هاي تمدن رسيده اند حتي كشورهاي سني مذهب متعصب متحجر دست از تعصبات جاهلانه خود بر عليه ما ايراني ها برداشته اند و ديگر به فكر شكوفايي اقتصادي و... هستند؛ تو و امثال تو دوست عزيزم به چه چيز هايي فكر ميكني و چقدر عقب افتاده و كم عقل هستي .

دوست عزيزم با خواندمن مطالب وبلاگت خيلي براي خودم ؛ تو و همه هم وطن هاي ايرانيم تاسف خوردم
397   نام و نام خانوادگي:  امين شيباني     -   تاريخ:  11 مرداد 91 - 20:43:55
اگر واقعا دنبال جوابي قانع كننده از روايات شيعه و سني هستيد به سهيت http://www.valiasr-aj.com مراجعه كنيد تا با ذكر سند جواب بگيريد نه اينكه رو هوا حرف بزنيد.
398   نام و نام خانوادگي:  يه دوس     -   تاريخ:  19 مرداد 91 - 11:21:52
خدا قاتل حضرت زهرا (س) رو لعنت کنه
399   نام و نام خانوادگي:  آزاده     -   تاريخ:  13 شهريور 91 - 01:09:52
من شيعه ام توي يه شهر سني نشن زندگي ميكنم بايد بگم اطلاعاتي كه اهل تسنن از ما دارن خيلي پايينه اما من براي اينكه از حقانيت مذهبم مطمئن شم و بتونم جواب اونايي كه گه گاهي ازم سوال ميكنن يا حتي اونايي كه باهامون فاميلم شدن رو بدم خيلي تحقيق كردم درسته ممكنه فاميل باشيم ولي هميشه حقه كه به سمت روشنايي ميره تهمتاي بزرگ و غير عاقلانه اي به اهل تشيع زده مي شه با كمي تحقيق و جستجو توي كتاباي معتبر اهل تسنن و اهل تشيع مي تونه يه عقل سليم رو به واقعيت برسونه.اونقدر اطلاعات اينجا پايينه اونقدر فقط به حرف مولويشون بدون تحقيق اعتماد دارن كه اگه به روز بگن شب اونا قبول ميكنن در حالي كه شبو مي بينن شايد يه چيزايي توي كتب ما هم تندروي باشه اما جوينده ي حقيقت بهش مي رسه حالا بماند كه اينجا به خاطر اين مسائل چه بلايي سر ما شيعيان مي يارن از بمب گذاري مساجد و سر بريدن بچه هامون به جرم شيعه بودن بگير تا جار و جنجال و دعوا و اسيد پاشي رو دخترا .خداي جاي حقه چرا دنبال واقعيت نمي گرديد من كتب بزرگ شما رو مطالعه كردم ازتون خواهش مي كنم چند تا مناظره بين علمائ خودتون و علمائ ما رو بخونيد واقعيت رو ببينيد و حقيقت رو درك كنيد هر كسي لايق دونستن حقيقت هست اگر خودش بخواد
400   نام و نام خانوادگي:  منتظر     -   تاريخ:  28 شهريور 91 - 15:45:04
با سلام در پاسخ به سوال العبيد عزيز بايد عرض کنم که ابليس عالم به غيب نبوده که بداند بعد از اين ماجرا عمر چه ها که نخواهد کرد. در ثاني ابليس اهل توبه نيست که الله تواب الرحيم
در ثاني در مورد ابليس قبلا گويا ( مطمئن نيستم ) قبلا شفاعت صورت گرفته ولي خودش نخواسته توبه کنه.




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما