2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
واقعيت هاي خيبر
کد مطلب: ١٢٣٤٢ تاریخ انتشار: ٠٤ بهمن ١٣٩٧ - ١٧:١٩ تعداد بازدید: 4706
مقالات » نقد خلافت خلفا
جدید
واقعيت هاي خيبر

تحريف نقل ترس عمر در جنگ خيبر + اسکن

يکي از اصول نقل روايت و گزارش تاريخي، صحت نقل آن واقعه و يا گزارش مي باشد. بايد دانست منابع منتقل شده از قرون ابتدايي به زمان ما، به دو دسته منابع مکتوب و غير مکتوب تقسيم مي شود. منابع مکتوب شامل کتب و نوشته هايي است که باقي مانده است. منابع غير مکتوب مانند بنا هاي تاريخي، ظروف، آلات جنگي و... همگي در فهم گزارش به ما کمک کرده و راهگشا خواهد بود. اصولا زمان و مکان نيز از جمله مهم ترين عناصري است که لازم است مورد توجه قرار گيرد.

از آنجايي که از ابتداي نوشتن کتابت، نوشته ها رو به فزوني يافت، کتب حديثي نيز از اين مساله مستثني نبوده و مجامع حديثي گرد آمد. اصحاب ائمه عليهم السلام و صحابه و تابعين، از جمله اولين هايي هستند که در اين عرصه قدم برداشته، هر چند مدتي در ابتداي اسلام با بهانه هاي واهي نوشتن حديث مورد انکار خلفاي اهل تسنن قرار گرفت و نويسندگان را تعقيب و تحت شديد ترين مجازات قرار مي دادند:

أن عمر حبس ثلاثة بن مسعود وأبا الدرداء وأبا مسعود الأنصاري فقال قد أكثرتم الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم.

الذهبي الشافعي، محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج1، ص7، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى. (الجامع الکبير).

عمر سه نفر [از صحابه] را زنداني کرد: [عبد الله] بن مسعود، ابو درداء و ابو مسعود انصاري. [او در مقابل اين کار] گفت: شما احاديث زيادي از پيامبر نقل مي کنيد [به خاطر جلوگيري از اين عمل شما را زنداني مي کنم].

در مقابل اين تفکر که کم کم منجر به محو آثار نبوي مي گرديد، اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين اصحاب خود را به نوشتن و حفظ نوشته هاي خود تشويق مي کردند:

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه يَقُولُ اكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا.

الكليني الرازي، محمد بن يعقوب بن إسحاق (المتوفى329 ق)، الأصول من الكافي، ج1، ص52، صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الاسلامية ‏، تهران‏، الطبعة الثالثة، 1388 ق.

ابو بصير مي گويد از امام صادق عليه السلام شنيدن که دائما مي فرمود: بنويسيد چرا که شما [علم را] حفظ نمي کنيد تا اينکه آن را بنويسيد.

و در روايتي ديگر آن حضرت در اهميت حفظ نوشته هاي فرمودند:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.

الكليني الرازي، محمد بن يعقوب بن إسحاق (المتوفى329 ق)، الأصول من الكافي، ج1، ص52، صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الاسلامية ‏، تهران‏، الطبعة الثالثة، 1388 ق.

امام صادق سلام الله عليه فرمودند: نوشته هاي خود را نگه داريد چرا که در آينده به آن ها نيازمند مي شويد.

اين دسته از روايات به خوبي به جايگاه نوشتن و حفظ ميراث اشاره مي کند.

با دقت در کتب تراجم و رجال بزرگان شيعي علي الخصوص اصحاب ائمه عليهم السلام، عبارت «له کتاب» زياد به چشم مي خورد که خود حاکي از اهتمام اهل بيت عليهم السلام و شاگردان آنان به نقل و نوشتن احاديث بوده است که خود در مقابل تفکري است که توسط خلفا مخصوصا عمر پايه ريزي شده بود.

اصولا آنچه در نقل حديث بدان بايد اهتمام داشت، بررسي کتاب، سندِ نقل و متن گزارش از اهميت ويژه اي برخوردار است.

يکي از جوامع حديثي متقدم اهل سنت، کتاب «المصنف في الحديث والآثار» نوشته «عبد الله بن محمد بن أبي شيبة العبسي الكوفي متوفاي 235 هـ» مي باشد.

وي در اين کتاب خود پيرامون جريان ابلاغ سوره برائت روايتي را بدين صورت نقل مي کند:

36894 حدثنا عبيد الله قال حدثنا نعيم بن حكيم عن أبي مريم عن علي قال سار رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى خيبر فلما أتاها بعث عمر ومعه الناس إلى مدينتهم أو إلى قصرهم فقاتلوهم فلم يلبثوا أن انهزم عمر وأصحابه فجاء يجبنهم ويجبنونه فساء ذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال لأبعثن إليهم رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله يقاتلهم حتى يفتح الله له ليس بفرار فتطاول الناس لها ومدوا أعناقهم يرونه أنفسهم رجاء ما قال فمكث ساعة ثم قال أين علي فقالوا هو أرمد فقال ادعوه لي فلما أتيته فتح عيني ثم تفل فيهما ثم أعطاني اللواء فانطلقت به سعيا خشية أن يحدث رسول الله صلى الله عليه وسلم فيهم حدثا أوفى حتى أتيتهم فقاتلتهم فبرز مرحب يرتجز وبرزت له أرتجز كما يرتجز حتى التقينا فقتله الله بيدي وانهزم أصحابه فتحصنوا وأغلقوا الباب فأتينا الباب فلم أزل أعالجه حتى فتحه الله.

إبن أبي شيبة الكوفي، عبد الله بن محمد (المتوفى235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص396، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ. (الجامع الکبير).

[حضرت] علي [عليه السلام] ‌فرمود: رسول خدا (ص) به طرف خيبر حرکت کرد، هنگامي که به آنجا رسيد، عمر را با گروهى به طرف شهر و يا کاخ اهل خيبر فرستاد تا با آنان بجنگند، مدتى نگذشته بود كه عمر و يارانش شکست خوردند. پس از بازگشت، عمر يارانش را متهم به ترسيدن مى‌كرد و آن‌ها عمر را. پيامبر صلي الله عليه [و آله] و سلم ناراحت شد و فرمود: مردى را به اين جنگ خواهم فرستاد كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. او با خيبريان خواهد جنگيد تا خداوند پيروزي را توسط او محقق مي سازد. کسي است که [در ميدان جنگ] فرار نمي کند. حاضران سر خود را بلند کردند و گردنها را دراز مي كردند و اميد داشتند تا شامل آن سخن [رسول خدا] خودشان باشند. پيامبر درنگي کردند و سپس فرمود: علي كجاست؟ گفتند: او چشم درد دارد. فرمود او را برايم صدا بزنيد، هنگامى كه نرد ايشان آمدم، آب دهانش را بر چشمم ماليد، پرچم را به دستم داد، به سرعت حركت كردم تا تصميم ديگرى بر تغيير من ايجاد نشود، به دشمن رسيدم و با آنان وارد جنگ شدم، مرحَب به ميدان آمد و رجز مى‌خواند، من نيز به ميدان رفتم و رجز خواندم تا با يكديگر درگير شديم، سر انجام خداوند او را به دست من از بين برد، يارانش شکست خوردند در قلعه نشستند و درها را بستند، پشت درِ ورودى قلعه آمدم و آن قدر پافشارى كردم تا خداوند آن را گشود.

با دقت در سند اين روايت، چندين نفر در اين سند قرار دارند از قرار زير:

عبيد الله - نعيم بن حكيم - أبي مريم.

و آنچه در اين روايت مورد اهميت است، عبارت زير است:

فجاء يجبنهم ويجبنونه.


اما با مراجعه به مسند بزار، در ميابيم که همين روايت را نقل و عبارت ترس عمر و اصحابش را حذف کرده است.

متن بزار چنين است:

حدثنا يوسف بن موسى قال نا عبيد الله بن موسى عن نعيم بن حكيم عن أبي مريم عن علي قال أتينا إلى خيبر فلما أتاها صلي الله عليه وسلم بعث عمر ومعه الناس فلم يلبثوا أن هزموا عمر وأصحابه ... فقال لأبعثن إليهم رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله يقاتلهم حتى يفتح الله له قال فتطاول الناس لها ومدوا أعناقهم قال فمكث رسول الله صلي الله عليه وسلم ساعة فقال أين علي قالوا هو أرمد قال ادعوه لي فلما أتيته فتح عيني ثم تفل فيها ثم أعطاني اللواء فانطلقت حتى أتيتهم فإذا فيهم مرحب يرتجز حتى التقينا فقتله الله وانهزم أصحابه وتحصنوا فأغلقوا الباب فأتينا الباب فلم أزل أعالجه حتى فتحه الله.

البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاى292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج3، ص22-23، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولى، 1409 هـ.

با دقت در سند روايت بزار، دقيقا همان سند ابن ابي شيبه مي باشد، اما قسمتي که در متن بالا با رنگ قرمز مشخص شده است، در متن کتاب بزار موجود نيست.

اما آنچه مويد اين کلام است، نقل ديگر علماي اهل سنت به نقل از بزار است.

1.نقل سيوطي از ابن ابي شيبة و ابوبکر البزار

سيوطي از قول ابن ابي شيبة و بزار چنين نقل مي کند:

عَنْ عَلِيَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَارَ رَسُولُ اللَّهِ إِلى خَيْبَرَ ، فَلَمَّا أَتَاهَا رَسُولُ اللَّهِ بَعَثَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَمَعَهُ النَّاسُ إِلاى مَدِينَتِهِمْ وَإِلاى قَصْرِهِمْ فَقَاتَلُوهُمْ ، فَلَمْ يَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ ، فَجَاءَ يَجْبُنُهُمْ وَيَجْبُنُونَهُ ، فَسَاءَ ذالِكَ رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ : لأبُعَثَنَّ عَلَيْهِمْ رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولُهُ ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ، يُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَهُ ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ ، فَتَطَاوَلَ النَّاسُ لَهَا ، وَمَدُّوا أَعْنَاقَهُمْ يَرُونَهُ أَنْفُسَهُمْ رَجَاءَ مَا قَالَ ، فَمَكَثَ رَسُولُ اللَّهِ سَاعَةً فَقَالع : أَيْنَ عَلِيٌّ ؟ فَقَالُوا : هُوَ أَرْمَدُ ، قَالَ : ادْعُوهُ لِي ، فَلَمَّا أَتَيْتُهُ فَتَحَ عَيْنِي ، ثُمَّ تَفَلَ فِيهَا ، ثُمَّ أَعْطَانِي اللوَاءَ فَانْطَلَقْتُ بِهِ سَعْيَاً خَشْيَةَ أَنْ يُحْدِثَ رَسُولُ اللَّهِ فِيهَا حَدَثَاً أَوْ فِيَّ ، حَتَّى أَتَيْتُهُمْ فَقَاتَلْتُهُمْ ، فَبَرَزَ مَرْحَبٌ يَرْتَجِزُ ، وَبَرَزْتُ لَهُ أَرْتَجِزُ كَمَا يَرْتَجِزُ حَتَّى الْتَقَيْنَا ، فَقَتَلَهُ اللَّهُ بِيَدِي ، وَانْهَزَمَ أَصْحَابُهُ ، فَتَحَصَّنُوا وَأَغْلَقُوا الْبَابَ ، فَأَتَيْنَا الْبَابَ ، فَلَمْ أَزَلْ أُعَالِجُهُ حَتَّى فَتَحَهُ اللَّهُ. ش ، والْبزار ، وسندُهُ حَسَنٌ.

السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج16، ص135، طبق برنامه الجامع الكبير.

2.نقل متقي هندي از ابن ابي شيبة و ابوبکر البزار

عن علي قال : سار رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى خيبر ، فلما أتاها رسول الله صلى الله عليه وسلم بعث عمر ومعه الناس إلى مدينتهم وإلى قصرهم فقاتلوهم ، فلم يلبثوا أن هزموا عمر وأصحابه فجاء يجبنهم ويجبنونه فساء ذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال : لأبعثن عليهم رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله يقاتلهم حتى يفتح الله له ليس بفرار فتطاول الناس لها ، ومدوا أعناقهم يرونه أنفسهم رجاء ما قال ، فمكث رسول الله صلى الله عليه وسلم ساعة فقال : أين علي ؟ فقالوا : هو أرمد قال : ادعوه لي فلما أتيته فتح عيني ، ثم تفل فيها ، ثم أعطاني اللواء فانطلقت به سعيا خشية أن يحدث رسول الله صلى الله عليه وسلم فيها حدثا أو في حتى أتيتهم فقاتلتهم فبرز مرحب يرتجز وبرزت له أرتجز كما يرتجز حتى التقينا ، فقتله الله بيدي ، وانهزم أصحابه فتحصنوا وأغلقوا الباب فأتينا الباب فلم أزل أعالجه حتى فتحه الله . ش والبزار ، وسنده حسن.

الهندي، علي المتقي بن حسام الدين (متوفاى975هـ)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج10، ص209، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.

نکته: مراد از ش، ابن ابي شيبة مي باشد.

نتيجه:

تعصب و هواپرستي آفتي است که دامن گير بسياري از علماي اهل سنت بوده –چنان چه بزرگان سني بدان اشاره کرده اند- و در برخورد با فضائل حضرت علي عليه السلام و ترس عمر و ياران او در جريان فتح خير، دست به تحريف زده و ترس خليفه دوم را حذف کرده اند چنان چه در متن کتاب «مسند بزار» مشهود بود.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف



Share
1 | سید محمد حسین | Iran - Tehran | ٠٨:٢٨ - ١٥ بهمن ١٣٩٧ |
به هرحال نخواهند توانست خورشید عالم تاب امیرالمومنین علیه السلام رو خاموش کنند
2 | سید مرتضی | Iran - Qazvin | ١٣:٥٣ - ٣٠ بهمن ١٣٩٧ |
خیلی عالی بود ممنونم
3 | قدرت اله صفایی از قیرو کارزین استان فارس | Iran - Shiraz | ٠٤:٥٤ - ٢٤ مرداد ١٣٩٨ |
با سلام:
{تعصب و هواپرستي آفتي است که دامن گير بسياري از علماي اهل سنت بوده –چنان چه بزرگان سني بدان اشاره کرده اند- و در برخورد با فضائل حضرت علي عليه السلام و ترس عمر و ياران او در جريان فتح خير، دست به تحريف زده و ترس خليفه دوم را حذف کرده اند چنان چه در متن کتاب «مسند بزار» مشهود بود.}
شما یک روایت را از سه کتاب با عکس متن اوردید تا شک و ایرادی از کسی باقی نماند حتی ادم متعصب و لجوج!!
کلمه دیگری که این اقا در همین روایت حذف کرده -کلمه ی"بیدی"می باشد که بعد از "فقتله الله" آمده است.در صورتی که در دو متن دیگر یعنی در مصنف ابی شیبه و در جامع الاحادیث کامل آمده است."فقتله الله بیدی"
نکته جالب تر اینکه اقای متقی هندی در کنزالعمال که از ابی شیبه و خود ابوبکر بزاز این روایت را نقل کرده است.تقریبا امانت داری کرده و کلمه "بیدی" را اورده است.
نمی دانم این اقایان که تحمل فضایل امام علی علیه السلام را در مقابل بی فضیلتی و فرارهای مکررخلفایشان ندارند"چرا دست به قلم می شوند؟مگر مجبورند. جواب این آیات را چطور خواهند داد.
1_(ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب)
2_ (و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا )
3_(و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون)
و ده ها ایه ی دیگر.......!!!!!!!!!!
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب