پاسخ:
در رابطه با طفل صغیر و شیر خواره امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا به شهادت رسیده است روایات مختلفی وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
1. طفل صغیر
2. عبد الله رضیع
3. علی اصغر
طفل صغیر:
در این گزارشها از به شهادت رسیدن طفل صغیری از امام حسین علیه السلام یاد شده است؛ اما اسم این طفل بیان نشده است.
1. ابو مخنف به نقل از امام باقر علیه السلام آورده است:
أتى الحسین بصبی له فهو فی حجره إذ رماه أحدکم یا بنی أسد بسهم فذبحه فتلقى الحسین دمه فلما ملاء کفیه صبه فی الأرض...
مقتل الحسین ( ع ) - أبو مخنف الأزدی - ص 173
کودکی را نزد حسین علیه السلام آوردند، در حالیکه این طفل در بغل ایشان بود، یکی از شما ای بنى اسد، تیرى رها کرد که گلوى او را درید، حسین علیه السلام خون او را گرفت و چون کف دستش پر شد آن را به زمین ریخت...
2. سید بن طاووس در روایت دیگری نقل میکند:
وقال لزینب ناولینی ولدى الصغیر حتى أودعه فأخذه وأومأ إلیه لیقبله فرماه حرملة بن الکاهل الأسدی بسهم فوقع فی نحره فذبحه...
اللهوف فی قتلى الطفوف - السید ابن طاووس - ص 69
امام حسین علیه السلام به در خیمه آمد و به حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: فرزند کوچک مرا بده تا با او وداع کنم، طفل را روى دست گرفت و خواست او را ببوسد که ناگاه حرملة بن کاهل اسدى لعنة الله علیه او را هدف تیر قرار داد، آن تیر در حلق کودک جا گرفت و به شهادت رسید...
3. ابن جوزی در گزارشی میگوید:
فالتفت الحسین فإذا بطفل له یتلظى عطشاً فأخذه على یده وقال یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل فرماه رجل منهم بسهم فذبحه فجعل الحسین یبکی ویقول اللهم بیننا وبین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا فنودی من الهوى یا حسین دعه فإن له مرضعاً فی الجنة ورماه حصین بن تمیم بسهم فوقع فی شفته فجعل الدم یسیل من شفته وهو یبکی ویقول اللهم إنی أشکو إلیک ما یفعل بی وبإخوتی وولدی وأهلی...
تذکرة الخواص لسبط ابن الجوزی ص 529
امام حسین علیهالسّلام متوجه کودکی شد که از تشنگی میگریست، حضرت او را روی دست بلند کرد و فرمود: ای قوم، اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل رحم کنید؛ پس مردی از لشکر عمر سعد تیری به سوی این کودک انداخت و او را کشت؛ پس امام حسین علیهالسّلام گریه کرد و گفت: خدایا، بین ما و قومی که ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما ما را کشتند، حکم کن، آنگاه ندایی از آسمان بلند شد که ای حسین، او را رها کن؛ چرا که برای او شیردهندهای در بهشت است...
4. ابو مخنف در مقتل خود چنین نقل میکند:
ثم أقبل الحسین إلی ام کلثوم وقـال لهـا یا أختاه أوصیک بولدی الأصغر خیرا فإنه طفل صغیر وله من العـمر سـتة أشهر فقالت له یا أخی إن هذا الطفل له ثلاثة أیام ما شرب الماء فاطلب له شربة من المـاء فـأخذ الطفل وتوجّه نحو القوم وقال یا قوم قد قتلتم أخی وأولادی وأنصاری ومـا بـقی غیر هذا الطفل وهو یتلظی عطشا فـاسقوه شربة مـن المـاء فبینما هو یخاطبهم إذ أتاه سهم مشوم مـن ظـالم غشوم فذبح الطفل من الأذن إلی الأذن وقیل إن السهم رماه قدیمة العامری فجعل الحسین یتلقی الدم بـکفیه ویرمی به إلی السماء ویـقول اللّهـم إنی أشـهدک عـلی هـؤلاء القوم فإنهم نذروا ألا یترکوا أحدا مـن ذریـة نبیک ثم رجع بالطفل مذبوحا ودمه یجری علی صدره فألقاه إلی ام کلثوم فـوضعه فـی الخیمة وبکی علیه
مقتل الحسین ( ع ) - أبو مخنف الأزدی - ص 129 و 130
امام حسین علیه السلام به سوی ام کلثوم رفـت و بـه او فرمود تو را به فرزند 6 مـاههام سفارش میکنم که با او به نیکی رفتار شود، ام کلثوم عرض کرد: ای برادر، ایـن طـفل 3 روز است آب نخورده؛ قـدری آب بـرای او بـخواه، امام علیه السلام بچه را گـرفت و بـه طرف دشمن حرکت کـرد و فـرمود: ای قوم، برادر و فرزندان و یارانم را کشتید و تنها این طفل باقی مانده است و او از تشنگی لبهای خـشکش را بـه هم می زند، به او قدری آب بدهید؛ در مـیان سـخنان آن حضرت، تـیری شـوم بـه دست ستمگری به گـلوی بچه اصابت کرد و گردن او را از گوش تا گوش برید، گفته شده است که قدیمه عامری آن تـیر را پرتـاب کرد، امام حسین علیه السلام خونها را در دستانش مـیگرفت و بـه سـمت آسـمان مـیپاشید و میفرمود پروردگارا، شـاهد بـاش آنان نذر کردهاند که هیچ کدام از ذریۀ پیامبرت را باقی نگذارند؛ سپس طفلِ سربریده را برگرداند؛ در حالی که خـون او بـر سـینهاش جاری بود، او را نزد ام کلثوم آورد و در خیمه گذاشت و بـر او گـریست.
حضرت عبد الله رضیع علیه السلام:
این روایات شهادت طفلی به نام عبد الله را گزارش میدهد:
1. شیخ مفید چنین گزارش میکند:
ثم جلس الحسین علیه السلام أمام الفسطاط فأتی بابنه عبد الله ابن الحسین وهو طفل فأجلسه فی حجره فرماه رجل من بنی أسد بسهم فذبحه
الإرشاد - الشیخ المفید - ج 2 ص 108
امام حسین علیه السلام جلوی خیمه نشست، فرزندش عبد الله را برای او آوردند و او کودکی بود، حضرت او را روی پاهای خود نشاند، در این هنگام مردی از بنی اسد او را هدف تیر قرار داد و او را ذبح کرد.
2. ابن نما حلی نقل میکند:
ثم تقدم إلى باب الفسطاط ودعا بابنه عبد الله فجئ به لیودعه فرماه رجل من بنی أسد سهم فوقع فی نحره فذبحه
مثیر الأحزان - ابن نما الحلی - ص 52 و 53
امام حسین علیه السلام به در خیمه آمد و فرزندش عبد الله را خواست تا با او وداع کند، او را آوردند، مردی از بنی اسد او را هدف تیر قرار داد و تیر در حلق این کودک نشست و او را ذبح کرد.
3. قندوزی از علمای اهل سنت چنین نقل میکند:
قالت أم کلثوم یا أخی إن ولدک عبد الله ما ذاق الماء منذ ثلاثة أیام فاطلب له من القوم شربة تسقیه فأخذه ومضى به إلى القوم وقال یا قوم لقد قتلتم أصحابی وبنی عمی وإخوتی وولدی وقد بقی هذا الطفل وهو ابن ستة أشهر یشتکی من الظمأ فاسقوه شربة من الماء فبینا هو یخاطبهم إذ أتاه سهم فوقع فی نحر الطفل فقتله
ینابیع المودة لذوی القربى - القندوزی - ج 3 ص 78
ام کلثوم به برادرش گفت: ای برادر، فرزندت عبد الله 3 روز است که آب نخورده است، از این قوم برای او مقداری آب طلب کن، حضرت فرزندش را گرفت و به سپاه دشمن گفت: شما یاران و پسرعموها و برادران و فرزند من را کشتید و فقط این طفل باقی مانده است که 6 ماه سن دارد و از تشنگی ناله میکند، مقداری آب به او بدهید، در همین حال که حضرت داشت صحبت میکرد، تیری آمد و در گلوی طفل قرار گرفت و او را به شهادت رساند.
4. مرحوم مشهدی در زیارت حضرت علی اصغر صلوات الله علیه آورده است:
السلام على عبد الله بن الحسین الطفل الرضیع والمرمی الصریع المتشحط دما المصعد دمه فی السماء المذبوح بالسهم فی حجر أبیه لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدی وذویه
المزار - محمد بن جعفر المشهدی - ص 488
سلام بر عبداللّه بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.
5. مرحوم محمد تقی مجلسی آورده است:
صغیر که شهید شد عبد الله نام داشت و أکثر علما چنین ذکر کردهاند از شیخ مفید تا شیخ شهید و آنچه مشهور است بنابر روضة الشهدا است و أو نیز ذکر کرده است که بعضی گفتهاند که صغیر عبد الله نام داشت.
لوامع صاحبقرانى (شرح الفقیه) (فارسی) - محمد تقی المجلسی (الأول) - ج 7 ص 224
6. سید محسن امین مینویسد:
«فتقدم إلى باب الخیمة وقال لزینب ناولینی ولدی الصغیر حتى أودعه فأتی بابنه عبد الله وأمه الرباب بنت امرى القیس فأخذ واجلسه فی حجره وأومأ إلیه لیقبله فرماه حرملة بن کاهل الأسدی بسهم فوقع فی نحره فذبحه فقال لزینب خذیه ثم تلقی الدم بکفیه فلما امتلأتا رمی بالدم نحو السماء ثم قال هون علی ما نزل به انه بعین الله
العاملی، السید محسن الأمین (متوفای1371ق_ لواعج الأشجان، ص 181، ناشر : منشورات مکتبة بصیرتی – قم، چاپخانه : مطبعة العرفان – صیدا
امام حسین علیه السلام به در خیمه آمد و برای حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: فرزند کوچکم را بیار تا خدا حافظی کنم. فرزندش عبد الله را که مادرش رباب بود آورد، حضرت او را گرفت و در بغلش نشاند و خم شد تا او را بوسه زند، در این هنگام حرمله بن کاهل اسدی تیری انداخت که بر گلویش نشست و گلویش را درید. برای زینب فرمود: بگیر این پسر را سپس خودش خون او را با دو کف دستش گرفت وقتی پر شد به سوی آسمان پرتاپ کرد و فرمود: آنچه که این مصیبت را برای من آسان میکند این است که در محضر خداوند واقع شده است.
حضرت علی اصغر علیه السلام:
این گزارشات، خبر از شهادت طفل صغیری به نام علی اصغر علیه السلام دارد:
1. ابن اعثم کوفی در گزارشی چنین نقل میکند:
وله ابن آخر یقال له علی فی الرضاع فتقدم إلى باب الخیمة فقال ناولونی ذلک الطفل حتى أودعه فناولوه الصبی فجعل یقبله وهو یقول یا بنی ویل لهؤلاء القوم إذ کان غدا خصمهم جدک محمد صلى الله علیه وآله وسلم قال وإذا بسهم قد أقبل حتى وقع فی لبة الصبی قتله...
الکوفی، أحمد بن أعثم _متوفاى314 ق_، کتاب الفتوح، ج 5 ص 115، تحقیق: علی شیری (ماجستر فی التاریخ الإسلامی )، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع ـ بیروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ
امام حسین علیه السلام پسر دیگری داشت که نامش علی بود و شیرخوار بود، حضرت کنار در خیمه آمد و فرمود: آن طفل را برای من بیاورید تا با او وداع کنم، بچه را آوردند و حضرت او را میبوسید و میفرمود: ای فرزندم، وای بر این قوم در فردای قیامت که جدت پیامبر صلی الله علیه و اله دشمن آنها خواهد بود، در همین هنگام تیری آمد و در گلوی بچه نشست و او را به شهادت رساند....
2. خوارزمی یکی دیگر از علمای اهل سنت، تصریح میکند که نام این کودک، علی بوده است:
ناولونی علیا الطفل حتى أودعه فناولوه الصبی فجعل یقبله ویقول ویل لهؤلاء القوم إذا کان خصمهم جدک وبینا الصبی فی حجره إذ رماه حرملة بن الکاهل الأسدی فذبحه فی حجر الحسین علیه السلام فتلقى الحسین دمه حتى امتلأت کفه ثم رمی به نحو السماء وقال أللهم إن حبست عنا النصر فاجعل ذلک لما هو خیر لنا ثم نزل الحسین علیه السلام عن فرسه وحفر للصبی بجفن سیفه ورمله بدمه وصلى علیه
الخوارزمی، الموفق بن احمد _متوفای568 ق_ مقتل الحسین علیه السلام، ج 2، ص 37، تحقیق: الشیخ محمد السماوی، انوار الهدی،
امام فرمود: علی را بیاورید تا با او خدا حافظی کنم. آن را کودک را به ایشان دادند، حضرت او را میبوسید و میفرمود: وای بر گروهی که دشمن آنها جد توست. هنگامیکه این کودک در آغوش امام بود، حرمله بن کاهل اسدی با رها کردن تیر او را در آغوش امام ذبح کرد. حسین علیه السلام خونش را جمع کرد تا کف دستش پر شد آنگاه به سوی آسمان پرتاب نمود و فرمود: خدایا اگر یاری [ظاهری] را از جانب آسمان از ما گرفتی، پس در عوض، بهتر از آن را برای ما قرار بده. آنگاه حسین علیه السلام از اسبش پیاده شد و با غلاف شمشیرش برای او قبری آماده ساخت و او را با خونش دفن کرد و بر او نماز خواند.
نتیجه:
از این روایات چیزی که مسلم و قطعی است این است که حداقل یک طفل صغیر رضیع در کربلا وجود داشته است و در این جریان به شهادت رسیده است.
برخی گفتهاند که حضرت عبد الله رضیع و حضرت علی اصغر علیهما السلام یک نفر هستند؛ چون در روایت آمده است که امام حسین علیه السلام اسم همه فرزندانش را علی گذاشت:
لو ولد لی مائة لأحببت أن لا اسمی أحدا منهم إلا علیا
الکافی - الشیخ الکلینی - ج 6 ص 19
اگر برای من 100 فرزند پسر به دنیا بیاید، دوست دارم که اسم تمامی آنها را علی بگذارم.
از این روایت این نتیجه گرفته میشود که عبد الله که در گزارشات آمده است اشتباه است و اسم فرزند حضرت علی است.
برخی دیگر گفتهاند که در کربلا 2 طفل رضیع به شهادت رسیده است، یکی حضرت عبد الله رضیع علیه السلام و دیگری حضرت علی اصغر علیه السلام.
محمد بن جریر طبری نیز در ذکر فرزندان امام حسین علیه السلام آورده است:
ذکر ولده علیه السلام علی الأکبر قتل معه وعلی الإمام زین العابدین وعلی الأصغر ومحمد وعبد الله الشهید
دلائل الامامة - محمد بن جریر الطبری ( الشیعی ) - ص 181
فرزندان امام حسین علیه السلام عبارتند از: علی اکبر که همراه او شهید شد، امام زین العابدین و علی اصغر و محمد و عبد الله شهید.
از دیگر شواهدی که میتوان برای 2 نفر بودن این حضرات بیان کرد این است که 2 سن مختلف برای این عزیزان نقل شده است، همان طوری که گذشت، ابو مخنف در مقتل خود نقل میکند که این طفل 6 ماهه بوده است:
ثم أقبل الحسین إلی ام کلثوم وقـال لهـا یا أختاه أوصیک بولدی الأصغر خیرا فإنه طفل صغیر وله من العـمر سـتة أشهر
مقتل الحسین ( ع ) - أبو مخنف الأزدی - ص 129 و 130
امام حسین علیه السلام به سوی ام کلثوم رفـت و بـه او فرمود تو را به فرزند 6 مـاههام سفارش میکنم که با او به نیکی رفتار شود.
از طرف دیگر یعقوبی در تاریخ خود نقل میکند که این طفل در روز عاشوراء به دنیا آمده است:
فإنه لواقف على فرسه إذ أتی بمولود قد ولد له فی تلک الساعة فأذن فی أذنه وجعل یحنکه إذ أتاه سهم فوقع فی حلق الصبی فذبحه فنزع الحسین السهم من حلقه وجعل یلطخه بدمه
أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الیعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 245 الوفاة: 292 ، دار النشر : دار صادر – بیروت
امام حسین علیه السلام بالای اسبش قرار داشت که فرزندش را که در همان ساعت به دنیا آمده بود نزد حضرت آوردند، در گوشهایش اذان گفت و کامش را برداشت. در همان وقت تیری آمد به گلوی این کودک نشست و حلقش را درید. امام حسین علیه السلام تیر را از گلویش بیرون آورد در حالی که او به خون خود آغشته شده بود.
این که 2 اسم وجود دارد و 2 نحوه شهادت در منابع نقل شده است و این که 2 سن مختلف برای این دو عزیز نقل شده است، همه اینها میتوان دلیل بر این قرار داد که 2 شخصیت متفاوت هستند که در کربلاء شهید شدند.
* البته بیان این نکته ضروری است که این تحقیق با توجه به منابعی که در نرم افزارهای اسلامی است صورت گرفته است و منابعی که در نرم افزار نیست و منابع خطی مورد تحقیق قرار نگرفته است.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر
عجل الله تعالی فرجه الشریف
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین