08/08/1401
موضوع: پافشاری عجیب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان حدیث ثقلین!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
خلاصه ای گویا و متقن، از مطالب جلسات گذشته
پافشاری عجیب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر حدیث ثقلین، در مکانهای مختلف
نقل حدیث ثقلین در عرفه، با استناد به کتب معتبر اهل سنت
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام و درود و ارادت خدمت یکایک شما بینندگان عزیز و گرانقدر، خانمها و آقایان محترم، برادران و خواهران ایمانی خودم در هر کجای این کره خاکی هستید و «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» را بیننده هستید.
خیلی خیلی خوشحال هستم که امشب توفیق دارم برنامه زنده «حبل المتین» را در خدمت شما باشم و ان شاءالله اگر توفیق باشد و خداوند متعال عمری عنایت کند یکشنبه شبها این حقیر خدمت شما خواهم رسید.
جا دارد حادثه تروریستی که در شهر شیراز و در حرم حضرت أحمد بن موسی شاهچراغ اتفاق افتاد و تعدادی از هموطنان غریب و مظلوم و کودکان بی دفاع ما به شهادت رسیدند را خدمت تک تک عزیزانمان به ویژه شیرازیهای بزرگوار عرض تسلیت و تعزیت داشته باشیم. همچنین به محضر نورانی مولایمان امام زمان (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) عرض تسلیت داریم.
حتماً می دانید هر اتفاق و هر حادثهای که در هرجای این عالم می افتد، وقتی میشنویم چقدر دلمان میشکند و خون میشود و غصه میخوریم. الآن هم که حوادث را مرور میکنیم و تصاویر را میبینیم، واقعاً دلمان آتش میگیرد.
حال شما تصور کنید وجود نازنین مولایمان امام زمان که به این عالم هستی اشراف دارند، وقتی در گوشه و کنار این عالم اتفاقاتی می افتد امام عالم هستی در ازای هرکدام از این اتفاقات به ویژه که برای شیعیان و محبان باشد قلب مقدس حضرت آزرده میشود.
بیاییم برای سلامتی حضرت ولی عصر دعا کنیم و هر روز برای سلامتی وجود نازنین مولایمان امام زمان (ارواحنا له الفداء) صدقه کنار بگذاریم و ان شاءالله از حضرت حق درخواست کنیم تعجیل در ظهور و فرجشان صورت بگیرد.
ان شاءالله حضرت ولی عصر بیایند و انتقام این ظالمان را بگیرند. چقدر ظلم در این عالم هست و چقدر گاهی ظلمها در هرکجای عالم بی اندازه شده است.
اللهم عجل لولیک الفرج
امشب هم طبق معمول یکشنبه شبها در برنامه زنده «حبل المتین» توفیق داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم.
ان شاءالله بخشی از برنامه هم اختصاص پیدا خواهد کرد به تلفنهای شما مخاطبین عزیز و بینندگان نازنین و گرانقدر که به موقع دوستانم برای شما زیرنویس خواهند کرد. شما بینندگان عزیز میتوانید تماس بگیرید و نکات و مطالب خودتان را بیان بفرمایید. محضر حضرت استاد عرض سلام و عرض خوش آمد دارم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت تقدیم میکنم.
من هم به نوبه خودم این مصیبت بزرگ را بر خانوادههای عزیز و داغدیده شیرازی تسلیت عرض میکنم.
یک نکتهای را عرض کنم که هم عزیزان شیعه و هم دشمنان ما بدانند شیعه اگر در طول تاریخ زنده مانده و در تاریخ بالنده بوده و صدای شیعه به تمام جهانیان رسیده است، به برکت خون شهیدان بوده است. هر خونی که از شهید به زمین ریخته میشود، برای برافراشتن پرچم اهلبیت (علیهم السلام) نقش بسزایی دارد.
به تعبیر امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) ما را از کشتن نترسانید. ما به کشته شدن در راه حق عادت کردهایم. شعر زیبایی است که میگوید:
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
تیغ بارد اگر آنجا که بود جلوه دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنه لب، جان به لب، آب سپردن سهل است
تشنه وصل کند یاد ز کوثر عجب است
تن بی سر عجبی نیست گر افتد روی خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است
من همان شب به دوستان گفتم خون پاک این شهدای عزیز در حرم مطهر علی بن موسی بساط آشوبگران را برای همیشه جمع کرد.
الحمدلله هم دیدیم جمع شد و رفت و دشمنان را برای همیشه مأیوس کرد. این افراد یقین داشته باشند که این نظام صاحبی دارد و او همواره یار و یاور بوده است.
اراده قطعی حق بر این تعلق گرفته که حکومت جمهوری اسلامی پایگاهی برای حکومت جهانی حضرت ولی عصر باشد. ما برای این قضیه شبهه و تردیدی هم نداریم و ادله محکم و قاطعی هم داریم.
ما یادی هم از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میکنیم تا خودمان و بینندگان و دست اندرکاران شبکه و دین و دنیا و آخرتمان را بیمه حضرت فاطمه زهرا کنیم.
ای ز دست سینه و بازوی تو حیدر خجل
هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در خجل
همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل
گاه گاهی مرد خجلت میکشد از همسرش
مثل من هرگز نگردد مردی از همسر خجل
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیدهام تا دامن محشر خجل
جالب است که در تاریخ نقل شده و یکی از مراجع عظام تقلید هم خیلی با سوز این مقطع را میگوید. ایشان میفرماید: بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا از همه بیشتر امام حسن بال بال میزد و ضجه میزد و بی تابی میکرد، زیرا وقتی در کوچه حضرت فاطمه زهرا را سیلی زدند از میان فرزندان تنها امام حسن مجتبی آنجا حضور داشت. امام حسن مجتبی (علیه السلام) دید که سیلی دشمن با صورت فاطمه زهرا چه کرد!!
از حسن گردیدهام تا دامن محشر خجل
خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد
مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر خجل
بانگ «یا فضه خذینی» تا به گوش خود شنید
از کنیز خویش هم شد فاتح خیبر خجل
شعر مشهور دینی هم نقل شده است که شاعر میگوید:
من علیام که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خداوند علی فاطمه نشناخت مرا
من که یکباره در قلعه خیبر کندم
غم زهرا به خدا از کمر انداخت مرا
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
صلی الله علیک یا فاطمة الزهراء
بسیار عالی، خیلی ممنون و متشکرم. چقدر خوب که برنامهمان را با نام نامی حضرت مادر شروع میکنیم. همه زندگیمان گره خورده به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و البته این روزها روزهای غم و اندوه حضرت فاطمه زهراست.
بعد از رحلت نبی گرامی اسلام، آغاز غربت و مظلومیت حضرت علی و حضرت فاطمه (سلام الله علیهما) است.
دوستان عزیز بیننده این پنجاه و هفتمین برنامه زنده «حبل المتین» است که با موضوع «درسهایی از امامت و ولایت» از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» تقدیم حضور شما میشود.
به هر صورت ما اگر بخواهیم معرفتمان و عیار معرفتمان را نسبت به امامت و ولایت بالا ببریم، باید با تحقیق و پژوهش و مطالعه این اتفاق بیفتد.
یکی از راههای بسیار خوب، دیدن همین برنامه است. ان شاءالله هم خودتان این برنامه را ببینید و هم دیگران را تشویق به دیدن این برنامه بکنید و از آرشیو فایل برنامه را برای دیگران بفرستید. این کار بسیار کمک میکند که پایههای اعتقادی ما نسبت به امامت و ولایت قوی شود.
حضرت استاد! بزرگواری بفرمایید خلاصهای از بحثهای گذشته را برای دوستان عزیز ما بفرمایید تا مرور شود، سپس به سراغ مباحث جدیدمان برویم.
خلاصه ای گویا و متقن، از مطالب جلسات گذشته
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در رابطه با ولایت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار (علیهم السلام) مقدمهای را آغاز کردیم. ابتدا با توجه به آیه شریفه:
(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)
بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند.
سوره زمر (39): آیات 17 و 18
از منابع شیعه و اهل سنت آوردیم که تحقیق از دین و مذهب برای هر انسان یک امر ضروری است، خواه شیعه باشد یا سنی باشد یا مسیحی باشد یا پیرو دیگر ادیان باشد. ما در ادامه حدیث «وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة» را مطرح کردیم و از منابع شیعه و اهل سنت آوردیم که پیغمبر اکرم یک پیش بینی یا پیشگویی یا اعلام خطر جدی برای امت فرمودند.
رسول گرامی اسلام فرمودند: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند. هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت هستند و تنها یک فرقه اهل نجات هستند.
ما عرض کردیم آیا رسول اکرم ویژگیهای اهل نجات را بیان کردند یا بیان نکردند؟ اگر نستجیر بالله رسول اکرم ویژگیهای اهل نجات را بیان نکردند اغراء به جهل است.
به این معنا که پیغمبر اکرم فرمودند: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود. هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت هستند و تنها یک فرقه اهل نجات هست، اما نفرمودند اهل نجات چه شاخصههایی دارد. اگر حضرت ویژگیهای اهل نجات را بیان فرمودند، باید ببینیم در منابع شیعه و اهل سنت این شاخصهها چیست و به دنبال این شاخصهها بگردیم.
حدیث سوم که بسیار تکان دهنده است و قابل تأمل و درنگ است، حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» است که شیعه و اهل سنت آن را نقل کردهاند. این روایت در کتب معتبر اهل سنت نظیر «صحیح مسلم» نقل شده است.
این حدیث هم هشداری برای همه ماست. همه علمای اهل سنت همه گفتند اگر در زمان جان کندن، بیعت امامی بر گردن ما نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
همچنین نقل شده است اگر کسی یک شب یا دو شب بدون بیعت امام بماند، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. ما این روایت را هم مطرح کردیم و عقاید شیعه و اهل سنت را هم بیان کردیم.
حدیث بعد که روی آن کار کردیم و در حقیقت سه حدیث قبل زمینه ساز این حدیث بود، حدیث ثقلین بود. منابع شیعه و اهل سنت نقل کردند که رسول اکرم به صورت متواتر فرمودند:
«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
من در میان شما دو چیز به یادگار گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788
این حدیث با تعابیر مختلف از جمله:
«إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، تحقیق: تقدیم: یوسف عبد الرحمن المرعشلی، سال چاپ: 1412 - 1992 م، ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، ج 4، ص 123، باب سورة الشوری
و:
«ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی»
اگر آنها را اخذ کنید هرگز گمراه نمیشوید.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 585، ح 990
و:
«لن تضلوا إن تبعتموهما»
و اگر از آنها تبعیت کنید هرگز گمراه نمیشوید.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 439، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم
آمده است. حضرت این حدیث را با عبارتهای مختلف بیان فرمودند تا بهانه برای کسی نباشد. در روایات دیگر آمده است که رسول اکرم فرمودند: اهلبیت من میزان هستند:
«فلا تقدموهما فتهلکوا ولا تقصروا عنهما فتهلکوا»
از قرآن و اهلبیت جلو نیفتید، زیرا هلاک میشوید. از قرآن و اهلبیت عقب نمانید که هلاک میشوید.
«ولا تعلموهما فهم أعلم منکم»
به قرآن و اهلبیت چیزی یاد ندهید، زیرا آنها از شما عالمتر هستند.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 164، باب فی فضل أهل البیت رضی الله عنهم
ائمه اطهار (علیهم السلام) علمشان را از سرچشمه وحی گرفتهاند. امام صادق (علیه السلام) به دو تن از شخصیتهای برجسته و بلند آوازه اهل سنت به نام «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتبه» فرمودند:
«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»
اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح را غیر از دودمان ما از هیچ جا نمیتوانید پیدا کنید.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3
بنابراین این یک نکته بسیار دقیقی بود. ما در جلسات گذشته هم روی همین قضیه صحبت کردیم که رسول اکرم فرمودند: به اهلبیت آموزش ندهید، زیرا آنها از شما اعلم هستند و نیازی به آموزش ندارند.
نکته ظریفی که در حدیث ثقلین هست که در منابع اهل سنت با سند صحیح و متواتر نقل شده است، این است که آقای «طبرانی» و «ابن حجر» و دیگران نقل کردهاند که وقتی رسول اکرم ثقلین را مطرح فرمودند، در کنار آن فرمودند:
«فَإِنِّی فَرْطُکمْ علی الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض با من ملاقات میکنید.
«فَانْظُرُوا کیفَ تُخْلِفُونِی فی الثَّقَلَینِ»
ببینید بعد از من برخوردتان با ثقلین چطور است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971
رسول گرامی اسلام به صراحت میفرمایند که هرکاری میخواهید انجام دهید، اما کنار حوض همدیگر را خواهیم دید.
ضرب المثلی است که وقتی شخص میخواهد طرف مقابل خود را تهدید کند، میگوید: در دادگاه شما را میبینیم، در فلان جا شما را خواهیم دید!!
رسول اکرم هم تهدید تندی کردهاند و میفرمایند: من در کنار حوض منتظر شما هستم. ما در جلسه گذشته حدیث حوض را که از احادیث بسیار تلخ است مطرح کردیم.
«امام مالک» میگوید: ای کاش بزرگان ما حدیث حوض را در کتابها نقل نکرده بودند، زیرا برای ما دردسر درست شده است. «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و هفده یا هجده منبع معتبر اهل سنت حدیث حوض را نقل کردهاند که عدهای از صحابه کنار حوض میآیند، اما افرادی آنها را رد میکنند و نمیگذارند با پیغمبر اکرم دیدار کنند و از آب حوض کوثر بهره ببرند.
در کتاب «صحیح بخاری» جلد 5 صفحه 2404 حدیث 6215 با سند کاملاً صحیح نقل شده است:
«بَینَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتی إذا عَرَفْتُهُمْ»
هنگامی که من در کنار حوض کوثر ایستادهام گروهی را میآورند. وقتی آنها را شناختم آمدند کنار من تا از دست من آب کوثر بنوشند.
عرض کردیم عرب به گروهی که حدود هفتاد هزار نفر باشد به «زُمْرَةٌ» تعبیر میکند. این عبارت همانند لشکر است که از گروهان و گردان تشکیل میشود.
«خَرَجَ رَجُلٌ من بَینِی وَبَینِهِمْ فقال هَلُمَّ»
مردی از میان من و آنها خارج میشود و به این گروه میگوید: بیایید برویم.
«فقلت أَینَ»
پرسیدم: آنها را کجا میبرید؟
«قال إلی النَّارِ والله»
او قسم جلاله میخورد که اینها را به سوی جهنم میبریم.
«قلت وما شَأْنُهُمْ»
پرسیدم: چرا؟ آنها چه کردند؟
«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَک علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
او میگوید: آنها بعد از تو به دوران قهقری زمان جاهلیت برگشتند.
«ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ»
سپس دسته بعد میآیند.
«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمیشوند، مگر تعداد اندکی.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215
این روایت از کتاب «صحیح بخاری» است، کتابی که اصح الکتاب بعد از قرآن کریم است. بیایید و به ما جواب بدهید.
ما نه توهین میکنیم و نه اجازه توهین میدهیم. بعضی از بینندگان ما که زنگ میزدند و عبارتشان تند است را یا بلافاصله تلفن را قطع میکنیم یا تذکر میدهیم که اگر میخواهید صدایتان از این شبکه پخش شود نسبت به اهل سنت مؤدب حرف بزنید.
بنده بارها تحدی کردم و گفتم: اگر کسی در طول این بیست و چند سالی که ما در شبکههای مختلف بودیم یک مورد پیدا کند که به مقدسات اهل سنت توهین کردم، هم در حد توان خودم به ایشان جایزه میدهم و هم عذرخواهی میکنم.
تا به حال یک نفر از آقایان زنگ نزده که بگوید شما در فلان روز به مقدسات اهل سنت توهین کردید!
ما حقیقت را از کتب اهل سنت می گوییم. اگر گفتن حقیقت تلخ باشد این مطالب را علمای شما آوردند، زیرا ما حقیقت را از کتب اهل سنت می گوییم. اگر آنها این مطالب را نمیآوردند، ما هم نمیگفتیم.
شما بیایید حدیث حوض و حدیث قرطاس و حدیث جیش اسامه یا حدیث انکار رحلت پیغمبر اکرم را که برای شما دردسر شده است از کتابهایتان حذف کنید.
شما یا بگویید این روایات دروغ است و آقای «بخاری» و «مسلم» و «احمد بن حنبل» اشتباه کردند این مطالب را نقل کردند یا بگویید شیعیان این مطالب را وارد کتابهای ما کردند. اگر بیایید و چنین فتوایی صادر کنید به شما قول میدهیم اصلاً دیگر اسم این احادیث را نمیآوریم.
ما گفتیم اشکال و اختلاف اساسی میان ما با عزیزان اهل سنت بحث امامت و عصمت و مهدویت و رجعت نیست، این مسائل فرع است. اشکال اساسی بحث اهلبیت و صحابه است.
اختلاف بر سر این است که بعد از پیغمبر اکرم برای مرجعیت علمی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی باید به قرآن کریم و صحابه مراجعه کنیم یا به قرآن و اهلبیت مراجعه کنیم. اگر این مسئله حل شود، تمام مسائل دیگر صددرصد حل خواهد شد.
آیت الله العظمی بروجردی (رضوان الله تعالی علیه) به آقای «قمی» که نماینده ایشان در مجمع التقریب مصر بود، توصیه میکرد: وقتی آنجا میروید حدیث غدیر و حدیث منزلت و حدیث خلافت و حدیث ولایت و حدیث امامت را مطرح نکنید، حدیث ثقلین را مطرح کنید.
اگر قضیه حدیث ثقلین حل شود، همه چیز حل شده است. سرمنشأ و زیربنا و فوندانسیون مسائل مذهبی، حدیث ثقلین است. اگر این قضیه حل شد همه چیز حل است، اما اگر حل نشد باعث میشود مسلمانان به جان هم بیفتند.
امروزه اگر دشمن میخواهد در جایی مسلمانان را بکشد، به دست مسلمان، سایر مسلمانان را میکشد. بنابراین تنها راه نجات از اختلاف، طرح مسئله حدیث ثقلین است.
یکی از احادیث دیگر در کنار حدیث ثقلین، حدیث امان است. حدود پانزده تن از صحابه حدیث امان را با عبارتهای مختلف نقل کردند.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«وَأَهْلُ بَیتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی مِنَ الِاخْتِلَافِ»
اهلبیت من مایه امنیت جامعه از اختلاف و درگیری هستند.
«فَإِذَا خَالَفَتْهَا قَبِیلَةٌ مِنَ الْعَرَبِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبَ إِبْلِیسَ»
وقتی مردم با اهلبیت من مخالفت کنند، به حزب ابلیس متصل میشوند.
المستدرک علی الصحیحین، المؤلف: أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفی: 405 هـ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1411 – 1990، ج 3، ص 162، ح 4715
روایت هم صحیح است. ما در این زمینه روایات دیگری هم داریم. تقریباً در مجموع شاید نزدیک به پنجاه روایت در کتب شیعه و اهل سنت داریم که می فرماید تنها مایه امنیت جامعه، اهلبیت هستند.
حال امنیت جامعه هم شامل مسائل اختلافی میان امتها از نزول بلا و هم شامل پاشیده نشدن زمین است. همانطور که در روایت داریم:
«وَ لَوْ لَا ذَلِک لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 57، ص 213، ح 22
بنابراین این موضوع یکی از موضوعات اساسی است که ما باید قدری نسبت به آن تأمل کنیم و عمر عزیزمان را به سادگی از دست ندهیم.
خداوند یک بار ما را زنده کرده و یک بار هم میمیراند و دیگر برگشت به این دنیا نخواهیم داشت. در آخرت هرچه بگوییم:
(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکت)
پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.
جواب میآید:
(کلاَّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائلها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُون)
(به او میگویند) چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.
سوره مؤمنون (23): آیات 99 و 100
من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. همانطور که جناب استاد از حضرت آیت الله العظمی بروجردی نقل کردند، اگر محور حدیث ثقلین باشد، بسیاری از مسائل و موضوعات دیگر هم حل میشود.
یکی از دعب هایی که حضرت استاد حسینی قزوینی دارند و در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هم اساتید دیگر به آن توجه دارند، این است که آنچه گفته میشود از منابع اهل سنت است.
گاهی اوقات مخاطب باید به این موضوع توجه داشته باشد که اگر مطلبی هم گفته میشود از منابع شیعه گفته نمیشود و از منابع اهل سنت به آن پرداخته میشود.
ان شاءالله ما میخواهیم در خصوص حدیث ثقلین که در موارد متعدد از رسول گرامی اسلام از منابع اهل سنت نقل شده است بحث کنیم و به آن بپردازیم، منتها بخش کوتاهی را میبینیم برمی گردیم و در کنار شما خواهیم بود.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
چه کیفی میکنیم و چه لذتی میبریم و چه حال دلمان خوب میشود وقتی مدح و منقبت و منزلت و فضائل مولا امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) را میشنویم.
اتفاقاً یکی از محورهای بحث حدیث ثقلین که میخواهیم مطرح کنیم وجود نازنین مولایمان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.
قرار شد در این بحث حدیث ثقلین که در موارد متعدد از نبی گرامی اسلام صادر شده است را بشنویم و آن هم از منابع اهل سنت که حضرت استاد حسینی قزوینی برای ما بیان میفرمایند. استاد در خدمت شما هستیم.
پافشاری عجیب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر حدیث ثقلین، در مکانهای مختلف
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با اینکه رسول اکرم حدیث ثقلین را در موارد متعدد نقل کرده است، روایت زیاد داریم. ما کمتر حدیثی همانند حدیث ثقلین داریم که اینطور رسول اکرم روی آن تأکید کنند.
جالب این است که آقای «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» روایتی در این زمینه آورده است.
در حقیقت ایشان کتاب «الصواعق المحرقه» را در رد عقاید شیعیان نوشته است. ایشان مینویسد: من دیدم در مکه و اطراف مکه جوانان اهل سنت جذب مذهب شیعه میشوند. من این کتاب را نوشتم تا جوانان جذب تشیع نشوند.
با این حساب بعضی از مطالب از دست ایشان در رفته است و بسیاری از فضائل اهلبیت که در دیگر منابع نیست را ایشان در کتاب خود آورده است. یکی از این موارد حدیث ثقلین است که ایشان در صفحه 440 مینویسد:
«ثم اعلم أن لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة وردت عن نیف وعشرین صحابیا»
بدان که حدیث تمسک به اهلبیت سندهای متعددی دارد و از بیست و اندی نفر از صحابه نقل شده است.
«ومر له طرق مبسوطة فی حادی عشر الشبه وفی بعض تلک الطرق انه قال ذلک بحجة الوداع بعرقة»
در بعضی از طرق آمده است که رسول اکرم در حجة الوداع در عرفه حدیث ثقلین را مطرح کردند.
این قضیه خود بحث مفصلی دارد که در زمان مناسب بیان خواهیم کرد.
«وفی أخری أنه قاله بالمدینة فی مرضه وقد امتلأت الحجرة بأصحابه»
رسول اکرم در آخرین بیماری خود در مدینه زمانی که حجره حضرت مملو از بزرگان صحابه بود حدیث ثقلین را مطرح کردند.
«وفی أخری أنه قال ذلک بغدیر خم»
رسول اکرم در واقعه غدیر خم هم حدیث ثقلین را مطرح کردند.
آقای «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» جلد سوم صفحه 180 این قضیه را در حدود دو صفحه مطرح کرده که بخش اعظمی از آن را هم به حدیث ثقلین اختصاص داده است.
«وفی أخری أنه قاله لما قام خطیبا بعد انصرافه من الطائف»
بار دیگر زمانی که حضرت بعد از فتح مکه به طائف رفتند این قضیه را مطرح کردند.
این قضیه هم داستان مفصلی دارد. مردم طائف به رسول گرامی اسلام بی احترامی کردند. رسول اکرم بعد از فتح طائف خطبهای خواندند و در آنجا هم در حضور مردم مدینه و مردم مکه و مردم طائف حدیث ثقلین را مطرح کردند.
«کما مر ولا تنافی إذ لا مانع من أنه کرر علیهم ذلک فی تلک المواطن وغیرها»
اشکالی ندارد که حضرت این مطلب را در جاهای مختلف تکرار کرده باشد، حال این چند مورد را ما مطرح کردیم و حضرت در جاهای دیگر هم بیان فرمودند.
«اهمتاما بشأن الکتاب العزیز والعترة الطاهرة»
زیرا خواستند جایگاه بزرگ و رفیع قرآن و عترت طاهره را برای مردم بیان کنند.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است! ایشان سپس مینویسد:
«وفی روایة عند الطبرانی عن ابن عمر آخر ما تکلم به النبی (أخلفونی فی أهل بیتی)»
در روایت طبرانی آمده است آخرین جملهای که رسول اکرم فرمود و بعد از آن روح پاکش به ملکوت اعلی پیوست، همین بود که به قرآن و اهلبیت وصیت کردند.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 440، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم
ایشان مطالب دیگری هم مطرح میکنند که ان شاءالله در فصلهای بعد عرض خواهیم کرد.
«ألبانی» در کتاب «صحیح سنن ترمذی» جلد سوم صفحه 542 این قضیه را مطرح کرده است. «ابن عبد ربه» در کتاب «عقد الفرید» جلد چهارم صفحه 147 مفصل این قضیه را آورده است.
«ابن حجر» عید قربان را نیاورده بود و تنها عرفات را آورده بود، اما «ابن عبد ربه» در کتاب «عقد الفرید» جلد چهارم صفحه 148 مینویسد: رسول اکرم در عید قربان حدیث ثقلین را مطرح کردند.
این بدان معناست که رسول گرامی اسلام این قضیه را هم در عرفه مطرح کرده است و هم در منا مطرح کرده است. رسول اکرم در هردو جا حدیث ثقلین را مطرح کردند.
آخرین جملهای هم که حضرت فرمودند و برای همیشه لبان مبارکشان را بستند، وصیت به عترت و اهلبیت بوده است. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. جناب استاد یکی از مواردی که حدیث ثقلین مطرح شده است قبل از غدیر و در عرفه بوده است. آنجا هم یکی از جاهایی بوده که حضرت اشاره به این واژه فرموده است. دوست دارم این قضیه را هم از منابع شیعه و هم اهل سنت بفرمایید.
نقل حدیث ثقلین در عرفه، با استناد به کتب معتبر اهل سنت
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
زمانی که مردم در مکه بودند معمولاً متفرق بودند و جمع نمیشدند. به جهت اینکه هوا خیلی گرم بود، آنها تنها میآمدند طواف میکردند و میرفتند.
در مورد واقعه غدیر خم آمده است که یک طرف عبای صحابه سایه بان بود و طرف دیگر زیر پایشان بوده است. آنها در مکه در ساختمانهایی که اجاره کرده بودند، حضور داشتند، یا زیر چادرها میرفتند و امکان جمع شدنشان نبود.
دوستانی که به مکه مشرف شدند میدانند در عید قربان مردم که صبح زود بلند میشوند، به دنبال این هستند که اعمال را انجام دهند و رمی جمرات کنند.
بعضی افراد میخواهند دومرتبه به مکه بیایند و طواف انجام بدهند و از احرام بیرون بیایند و حجشان را تمام کنند. در مقابل در عرفات یک روز یا نصف روز است که مردم همگی در یک مکان هستند.
رسول گرامی اسلام در آنجا چند نکته را بیان کردند. یکی از آن نکات، حدیث «خلفائی اثناعشر» بود که فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند.
عدهای که واقعاً دوست نداشتند این سخن به گوش مردم برسد سروصدا کردند، غوغا کردند، بلند شدند، نشستند، تکبیر گفتند و نگذاشتند این مطالب به گوش مردم برسد و جلسه به هم ریخت.
رسول اکرم بازهم جمعیت را جمع کرد و بر روی ناقه نشسته بودند. مردم همگی پیاده بودند یا نشسته بودند. حضرت بر ناقه قرمز رنگی سوار شده بودند که همانند منبر بالاتر از مردم بود و این قضیه را برای مردم گفتند.
من ابتدا از کتاب «سنن» اثر «ترمذی» که متوفای 279 هجری است و کتابشان یکی از صحاح سته است این قضیه را میآورم. بنده این روایت را از کتاب «صحیح سنن ترمذی» میآورم.
آقایان معتقدند تمامی روایات «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» صحیح است، اما بعد از این دو کتاب «سنن نسائی» و «سنن ترمذی» و «سنن ابن ماجه» و «سنن ابو داود» است. اهل سنت معتقدند این چهار کتاب هم صحیح دارد و هم ضعیف دارد.
ما هر روایتی از این کتب به نفع شیعه استدلال میکنیم، ادعا میکنند که این روایت ضعیف است. در مقابل آقایان اهل سنت هر روایتی از این کتب به ضرر شیعه استدلال میکنند، ادعا میکنند که این روایت صحیح است!!
«ناصرالدین ألبانی» که یکی از استوانههای علمی وهابی است، متوفای 1420 هجری است همان سالی که «بن باز» از دنیا رفت. ایشان «سنن ترمذی» را به دو بخش تقسیم کرده است. او احادیث ضعیف را در یک جلد جدا کرده است و احادیث صحیح را در یک جلد جدا کرده است. ایشان با «سنن نسائی» و «سنن ابو داود» هم همین کار را کرده است.
اخیراً دیدم چند تن از علمای بزرگ اهل سنت «تاریخ طبری» را به «صحیح تاریخ طبری» و «ضعیف تاریخ طبری» تقسیم کردهاند.
آنها به این نتیجه رسیدند که روایات ضعیف برایشان دردسر درست کرده است. حال معلوم نیست چه زمانی کتابی به نام «صحیح صحیح بخاری» و «ضعیف صحیح بخاری» را تألیف کنند!!
البته آقای «حسن البنا» چنین کاری کرد. او روایاتی که به نظر خودش در «صحیح بخاری» صحیح نبود را حذف کرد که شامل یک پنجم روایات «صحیح بخاری» شد. بعد از این کار او با برخوردهای تند مردم مواجه شد و از کرده خود پشیمان شد.
من ندیدم این کتاب در جایی منتشر شده باشد. اگر هم این کتاب منتشر شده به دست ما نرسیده است. «حسن البنا» بنیانگذار «اخوان المسلمین» چنین کاری کرد.
ملاحظه کنید در کتاب «صحیح بخاری» یک سری روایاتی است که بهتر است از این کتاب حذف شود.
من روزی با چند تن از دانشجویان در پشت بام بیت الله الحرام بحث میکردم. ما غالباً با دانشجویان در آنجا بحث میکردیم و آنها هم به این مباحث علاقه داشتند.
وقتی ما روایتی از کتابهایشان نقل میکردیم و جلد و صفحه کتاب را میگفتیم آنها خوششان میآمد و این قضیه برایشان تازگی داشت.
من روزی به یکی از دانشجویان گفتم: برادر! اگر کسی به شما بگوید که دیدم پدرت در خیابان عزیزیه ایستاده ادرار میکند، چکار میکنی؟! او گفت: ناراحت میشود و در دهانش میزنم.
من گفتم شما این کار را میکنید، در حالی که در کتاب «صحیح بخاری» چندین مرتبه آمده است: پیغمبر اکرم ایستاده ادرار میکرد!
شما این حرف را حاضر نیستی برای پدرت قبول کنی، حال چطور این حرف در مورد پیغمبر اکرم در کتاب «صحیح بخاری» آمده است. هر روز هم این مطلب را میخوانید و هیچ عکس العملی هم نشان نمیدهید!!
این بنده خدا سرش را پایین انداخت و هیچ جوابی به ما نداد. بنده به ایشان گفتم: اگر جوابی هم پیدا کردید در اینجا که محل نزول وحی است به ما بگویید تا ما هم یاد بگیریم و به دانشجویان و طلبههایمان که از ما سؤال میکنند بگوییم.
ما به اینجا آمدیم تا غیر از مراسم عبادی استفادههای علمی هم از شما ببریم. شما از اساتید و مفتیانتان سؤال بفرمایید و اگر جواب خوبی پیدا کردید به ما هدیه بدهید تا از شما هدیه ببریم.
یک سری بحثهایی در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که اصلاً از اخلاق به دور است. به عنوان مثال در چند جا آمده است بعد از آنکه در نزول وحی تأخیر افتاد، پیغمبر اکرم بالای کوه رفت و میخواست خودکشی کند!
جبرئیل دست به دامن پیغمبر اکرم شد و گفت: یا رسول الله! این دفعه ببخش. ما میرویم از خداوند خواهش میکنیم تا دومرتبه برای شما وحی بفرستد. پیغمبر اکرم از خودکشی منصرف شد و وحی آمد. مدتی بعد بازهم وحی قطع شد، پیغمبر اکرم بالای کوه رفت تا خود را پایین بیندازد!!
پیغمبر اکرم که نستجیر بالله به خاطر دیر آمدن وحی خودکشی میکند، میخواهد نجات امت را به عهده بگیرد و مایه نجات و هدایت امت باشد؟!
اینها یک سری مسائلی است که در کتاب «صحیح بخاری» آمده است. آقایان هم یا از کنار این مطالب به سادگی رد میشوند یا توجیهاتی میکنند که خودشان هم قبول ندارند، اما برای اینکه مطلبی گفته باشند این توجیهات را انجام میدهند.
ان شاءالله در فرصتی مناسب ما در رابطه با این قضیه سؤالاتی داریم. امیدواریم بینندگان عزیز اهل سنت اعم از طلبهها و دانشجویان و علمای بزرگوارشان بیایند و صحبت کنند. شاید ما این مطالب را متوجه نمیشویم. عزیزان بیایند هم برای ما و هم برای بینندگان عزیز توضیح دهند تا قضیه روشن شود.
بنابراین آقای «ألبانی» آمده «صحیح سنن ترمذی» را جدا کرده. در این کتاب جلد هشتم صفحه 286 از قول «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است:
«رأیت رسول الله صلی الله علیه وسلم فی حجته یوم عرفة وهو علی ناقته القصواء یخطب»
دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز عرفه بر روی شتر رنگینش بود که خطبه میخواندند.
«فسمعته یقول یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»
شنیدم که حضرت فرمود: ای مردم! من در میان شما دو چیز گذاشتم که اگر به آن اخذ کنید هرگز گمراه نمیشوید؛ کتاب خدا و عترت من اهلبیت من.
«قال وفی الباب عن أبی ذر وأبی سعید وزید بن أرقم وحذیفة ابن أسید قال وهذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه»
صحیح وضعیف سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، ج 8، ص 286، ح 3786
ببینید در اینجا «سنت» هم نیامده است، بلکه «کتاب الله وعترتی أهل بیتی» آمده است. «ألبانی» این روایت را در میان روایات صحیح آورده است و ما نمیتوانیم بگوییم سند روایت چنین و چنان است.
همچنین آقای «صالحی شامی» متوفای 942 هجری در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» جلد یازدهم همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«إنی ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»
من در میان شما دو چیز به امانت میگذارم که اگر اخذ کنید به آنچه قرآن و اهلبیت گفتهاند هرگز گمراه نخواهید شد.
ایشان سپس مینویسد:
«وروی الترمذی وحسنه والحاکم وصححه عن زید بن أرقم - رضی الله تعالی عنه - قال: قال رسول الله: إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی»
سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الصالحی الشامی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1414 هـ، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ج 11، ص 6، الباب الثانی فی بعض فضائل أهل بیت رسول الله
ایشان مینویسد که «ترمذی» نقل کرده است: کتاب و عترت من از همدیگر جدا نخواهند شد.
ما سؤالی طرح کردیم، اما تا به حال جوابی نشنیدیم. پیغمبر اکرم فرمود: کتاب و عترت از همدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض نزد من بیایند.
این بدان معناست که تا آخر دنیا در عالم برزخ و در قیامت هرجایی قرآن هست، اهلبیت هم هست. حال که قرآن کریم هست، اهلبیت کیست؟! به ما معرفی کنید!!
آیا غیر از شیعه دوازده امامی که معتقد به امامت مولا حضرت ولی عصر بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هست، هیچکدام از مذاهب اعم از شیعه زیدیه و اسماعیلیه و یا اهل سنت چنین عقیدهای ندارند که عقیدهشان مطابق با حدیث ثقلین باشد؟
«ألبانی» میگوید: روایت صحیح است. همچنین «طبرانی» متوفای 360 هجری در کتاب «معجم الکبیر» جلد سوم مینویسد:
«رأیت رَسُولَ اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم فی حَجَّتِهِ یوم عَرَفَةَ وهو علی نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ فَخَطَبَ فَسَمِعْتُهُ وهو یقول أَیهَا الناس قد تَرَکتُ فِیکمْ ما إن أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 66، ح 2680
«طبرانی» در کتاب «معجم الأوسط» هم جلد پنجم صفحه 89 از قول «جابر بن عبدالله انصاری» مینویسد:
«رأیت رسول الله فی حجته یوم عرفة وهو علی ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول أیها الناس قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 5، ص 89، ح 4757
«ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» متوفای 774 هجری در کتاب «تفسیر» خود جلد چهارم صفحه 114 همین روایت را از قول «جابر بن عبدالله انصاری» نقل میکند و مینویسد:
«رأیت رسول الله فی حجته یوم عرفة وهو علی ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول یا أیها الناس إنی ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی تفرد به الترمذی أیضا وقال حسن غریب»
سپس مینویسد:
«وفی الباب عن أبی ذر وأبی سعید وزید بن أرقم وحذیفة بن أسید رضی الله عنهم»
این روایت از قول ابوذر و ابو سعید خدری و زید بن أرقم و حذیفه بن أسید نقل شده است.
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 4، ص 114، باب الشوری: (23 - 24) ذلک الذی یبشر... ..
ملاحظه کنید «ابن کثیر» سلفی وهابی این حرف را زده است. ما یک مرتبه صحبت کردیم و گفتیم که بنیانگذار وهابیت «ابن تیمیه» است، اما افرادی گفتند: «محمد بن عبدالوهاب» حدود ششصد سال بعد از «ابن تیمیه» از دنیا رفته است.
ما گفتیم که مرادمان از این وهابی، وهابی مصطلح نیست بلکه مراد تفکر تکفیری است که بنیانگذار آن «ابن تیمیه» بود و ناشر آن هم «ابن کثیر دمشقی» و «ابن قیم جوزیه» بوده است.
این شخص که پرورش یافته مکتب «ابن تیمیه» هست، روایت را نقل میکند. ملاحظه کنید قبل و بعد از این روایت یک کلمه در رد روایت نگفته است و یک حرف هم در توجیه روایت نزده است. ایشان یک حرف در توجیه روایت نزده است که گفته باشد پیغمبر اکرم فرمود: اگر فقط به قرآن اخذ کنید هرگز گمراه نمیشوید!!
«مقریزی» متوفای 845 هجری که جایگاه خاصی در میان اهل سنت دارد، در کتاب «امتاع الاسماع» که مربوط به احوال نبی است جلد ششم صفحه 14 همین را از قول «جابر بن عبدالله» نقل میکند و مینویسد:
«رأیت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وسلم فی حجته یوم عرفه وهو علی ناقته [القصواء] یخطب، فسمعته یقول: یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم [به] لن تضلوا، کتاب اللَّه وعترتی أهل بیتی»
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«قال: وهذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه، قال: وزید بن الحسن قد روی عنه سعید بن سلیمان وغیر واحد من أهل العلم»
إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال والحفدة والمتاع، المؤلف: أحمد بن علی بن عبد القادر، أبو العباس الحسینی العبیدی، تقی الدین المقریزی (المتوفی: 845 هـ)، المحقق: محمد عبد الحمید النمیسی، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1420 هـ - 1999 م، ج 6، ص 14، فصل فی ذکر عترة رسول اللَّه
ایشان سپس مینویسد: افراد متعددی از اهل سنت این روایت را آوردهاند. جالب این است که در سایت «فتاوی دارالافتاء مصریه» مفصل آمده است که رسول اکرم در عرفه سخنرانی کردند و فرمودند:
«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض»
بعد از من به دوران کفر برنگردید تا گردن همدیگر را با شمشیر بزنید.
«وإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی ألا هل بلغت اللهم اشهد»
پیغمبر اکرم به چه زبانی بفرمایند؟! بنده یک جلسه در رابطه با «فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض» صحبت میکنم که خیلی پیام تندی دارد.
رسول اکرم دارند آینده را میبینند و تذکر میدهند و تهدید میکنند و پیش بینی میکنند و تحذیر میکنند، اما با تمام این احوالات فرمایشات پیغمبر اکرم عملی نشد. حضرت به صراحت فرمودند: اگر بخواهید از دوران کفر برنگردید و گردن همدیگر را نزنید؛
«وإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی ألا هل بلغت اللهم اشهد»
دار الإفتاء المصریة، ج 6، ص 68، باب المذهب الباشفی
این هم سایت «دار الإفتاء مصر» است. «سیوطی» هم همین تعبیر را دارد. آقای «ألبانی» در کتاب «صحیح جامع صغیر سیوطی» جلد اول صحفه 533 همین عبارت را آورده و مینویسد:
«أیها الناس قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا: کتاب الله وعترتی أهل بیتی»
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«صحیح»
ایشان در ادامه مینویسد:
«الصحیحة 1761»
در کتاب سلسلة الأحادیث الصحیحه حدیث 1761 این روایت آمده است.
صحیح الجامع الصغیر وزیاداته، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: المکتب الإسلامی، ج 1، ص 533، ح 1272
«بغوی» که یکی از استوانههای علمی اهل سنت و متوفای 516 است، در کتاب «مصابیح السنة» جلد چهارم صفحه 189 همین عبارت را آورده است و مینویسد:
«رأیتُ رسولَ اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم فی حَجَّتِهِ یومَ عرفةَ وهو علی ناقتِهِ القَصْواءِ یخطبُ، فسمعتُهُ یقولُ: یا أیها الناسُ إنی ترکتُ فیکم ما إنْ أخذْتُم بهِ لن تَضِلُّوا کتابَ اللَّهِ وعِتْرَتی أهلَ بَیتی»
مصابیح السنة، المؤلف: أبو محمد الحسین بن مسعود البغوی (المتوفی: 516 هـ)، تحقیق: الدکتور یوسف عبد الرحمن المرعشلی، محمد سلیم إبراهیم سمارة، جمال حمدی الذهبی، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1407 هـ - 1987 م، ج 4، ص 189، ح 4815
«سخاوی» که از شخصیتهای برجسته اهل سنت است، همین تعبیر را آورده است. «ابن اثیر» این روایت را آورده است.
در کتب شیعه هم الی ماشاءالله این روایت آمده است. حال که حضرتعالی فرمودید بنده تنها یک مورد از کتاب «عیون أخبار الرضا» اثر «شیخ صدوق» متوفای 381 میآورم. ایشان در جلد اول صفحه 57 مینویسد که حضرت فرمود:
«إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»
سپس مینویسد:
«مَنِ الْعِتْرَةُ»
عترت چه کسانی هستند؟
«فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ »
مراد از عترت که در کنار قرآن کریم هست، تنها امیرالمؤمنین نیست. مراد از عترت امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و نُه تن از فرزندان امام حسین است.
«تَاسِعُهُمْ مَهْدِیهُمْ وَ قَائِمُهُمْ»
نهمین تن از فرزندان امام حسین حضرت مهدی و قائم آل محمد است.
«لَا یفَارِقُونَ کتَابَ اللَّهِ وَ لَا یفَارِقُهُمْ حَتَّی یرِدُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَوْضَه»
آنها هرگز از کتاب خدا جدا نمیشوند و کتاب خدا هم از آنها جدا نمیشوند تا کنار حوض در خدمت رسول اکرم بیایند.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 57، ح 25
طبق بررسی که داشتیم سند روایت هم صددرصد صحیح است. راوی اول «احمد بن زیاد بن جعفر همدانی» است که ثقه است. راوی دوم «علی بن ابراهیم» ثقه است. راوی سوم «ابراهیم بن هاشم» است که آیت الله العظمی خوئی در مورد او مینویسد:
«لا ینبغی الشک فی وثاقة إبراهیم بن هاشم»
معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 1، ص 291، ح 332
راوی چهارم «محمد بن ابی عمیر» است که از مشایخ الثقات و اصحاب اجماع است. راوی پنجم «قیاس بن ابراهیم» است که «نجاشی» گفته ثقه است. بنابراین تمام راویان این حدیث ثقه است و روایت صددرصد صحیح است.
بازهم «شیخ صدوق» در کتاب «خصال» همین روایت را آورده است که خیلی مفصل است. همان تعبیری که «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» جلد سوم صفحه 200 آورده است.
ما یک شب در مکه به همراه آقای «نواب» و دیگر دوستان در منزل «شیخ عاتق» که از مفتیان طراز اول مکه هست، بودیم. ما هر مطلبی میگفتیم شماره جلد و صفحه را هم میگفتیم و افراد حاضر در جلسه نگاه میکردند که درست هست یا خیر.
«شیخ عاتق» گفت: اولین بار است که میبینم یک عالم شیعه از کتب ما با ذکر شماره جلد و صفحه میگوید و برای ما خیلی تازگی دارد.
این قضیه برای آنها خیلی جالب بود، اما واقعاً ما خودمان معطلیم. به عنوان مثال «صحیح مسلم» اختلافات کمتری دارد، اما در کتاب «صحیح بخاری» وقتی شماره جلد و صفحه می گویم ذکر میکنم این شماره جلد و صفحه متعلق به فلان چاپ است.
بنده غالباً شماره احادیث چاپ دارالطیبه ریاض را حفظ میکنم، زیرا در چاپهای دیگر همگی فرق دارد. آقایان اهل سنت اینقدر همت نکردند تا اختلافات شمارههای جلد و صفحه و حدیث را برطرف کنند.
ملاحظه کنید «شیخ طوسی» و دیگر علمای ما روایات را شماره گذاری کردند. از آن زمان تاکنون دویست سال میگذرد و تا به حال این همه چاپ جدید صورت گرفته است، اما یک چاپ جرئت نکرده است شماره گذاری کتاب «تهذیب الأحکام» را جابجا کند.
همچنین کتاب «وسائل الشیعه» شماره گذاری شده است و تا به حال یک نفر جرئت نکرده شمارههای احادیث را تغییر دهد. کتاب «کافی» شماره گذاری کلی نیست، بلکه شماره گذاری باب است.
یکی از کارهایی که اهل سنت مخصوصاً مفتیانی که صاحب نفوذ هستند باید روی آن همت بگمارند، این است که با ناشرین و چاپخانهها تماس بگیرند تا هرکدام یک شماره گذاری نکنند. حال وقتی این اختلاف شمارههای جلد و صفحه و حدیث برای ما اینقدر دردسر دارد، معلوم نیست برای خودشان چقدر دردسر دارد!!
در اینجا هم رسول اکرم این قضایا را مفصل مطرح میکند. «علامه مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» وقتی به این روایت میرسد، مینویسد:
«الحدیث السادس: صحیح»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 15، ص 356، ح 6
در این زمینه روایات متعددی وجود دارد. اگر ما بخواهیم باب کتب شیعه را برای حدیث ثقلین باز کنیم، باید حداقل سی جلسه در رابطه با حدیث ثقلین در کتب شیعه بحث کنیم.
ما چند روایت از کتب شیعه آوردیم که سند تمامی این روایات صددرصد صحیح بود. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
بسیار عالی، حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. ذیل نکتهای که جناب استاد فرمودند عرض کنم که گاهی اوقات برخی از وهابیها مخصوصاً گویندههای شبکههای وهابی به قدری بی سواد هستند که با خواندن و نوشتن دچار مشکل میشوند. امکان ندارد آنها بتوانند بگردند و احادیث و اعداد را دربیاورند. این قضیه که کاملاً روشن است.
دوستان عزیز بیننده «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برنامه زنده «حبل المتین» ما از این لحظه در خدمت مخاطبین هستیم. تقریباً بیست دقیقه از برنامه باقی مانده است که در اختیار مخاطبین و بینندگان ما خواهد بود.
ما از آقایان وهابی، گویندگان شبکههای وهابی و علمای وهابی دعوت میکنیم و این تریبون در اختیارشان هست که روی خط ارتباطی ما بیایند.
علمای اهل سنت و مخاطبین اهل سنت هم میتوانند روی خط تشریف بیاورند. ما آمادگی داریم که در خدمتشان باشیم. همچنین در خدمت عزیزان شیعه هم خواهیم بود.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای محمدی از اصفهان خدمت شما سلام عرض میکنم، شبتان بخیر:
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام علیکم جناب آقای اسماعیلی مجری ارجمند و سلام بر استاد معظم حضرت آیت الله قزوینی شب شما بخیر.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
حضرت استاد میخواهم پیرامون شهادت شهیدان شاهچراغ چند دقیقه مرثیه بخوانم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید.
بیننده:
بسم الله الرحمن الرحیم
(فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ)
(این چراغ پر فروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانههایی که نام خدا در آن برده شود و صبح و شام در آن تسبیح گویند. مردانی که نه تجارت و نه معامله، آنها را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند، آنها از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن زیر و رو میشود!
سوره نور (24): آیات 36 و 37
در غروبی غمین به وقت نماز
آن نیایشگران به حق دم ساز
متوسل به اهلبیت و نبی
دور از حیرت و حیات مجاز
زده پیوند با علی مولا
ذکر خیر النساء صاحب راز
حسنین و امیر سجده کنان
صادقین و امام راز و نیاز
چشم پر خون به عشق این انوار
قلبها سوی حق بنده نواز
نادی کاظمین و اختر توس
عسکریین آن دو امت ساز
ذی طوی آشنای رضوا را
آن سهیل شب کرشمه و ناز
مضجع امن أحمد بن موسی
آستان مقدس شیراز
روضهای از بیوت آل الله
وان سرای عدالت و اعزاز
که خداوند کرده تکریمش
رفعت شأن آن نموده مجاز
ناگهان آتشی عتاب آلود
از تلاویو و مفتیان اجیر
ابن سلمان و فتوی بن باز
ورد خوانان شوم نفاسه
قاتل نحس و هرزگی پرداز
زشت رویان طرد امتها
کاسه لیسان شتر چران حجاز
عامل انگلیس و آمریکا
یله کرده به شاه دست دراز
ننگ بد اختری ز داعش بود
ساخت ماتم گهی ز سوز و گداز
نونهال و غریب و تازه جوان
مرد و زن، شصت ساله و سرباز
همگی غرق خون ز حیلت خصم
روحشان کرده بر جنان پرواز
به چه جرمی؟ به حب آل علی
حرم و صحن آنچنان غمبار
آخرین نیست و نبود آغاز
گرچه رخشانتر از گذشته شود
نجف و کربلا و سامره باز
پرتو افشان کند جهانی را
شهچراغ و مشهد، قم ممتاز
محور امر حجت خاتم
مکه مهدوی شود نه ریاض
کوفه هم مرکز خلافت اوست
همه بینند پرتو اعجاز
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
مجری:
خیلی ممنونم جناب آقای محمدی عزیز از اصفهان، تشکر میکنم از اشعار خیلی خوب و قشنگ و زیبای شما که به یاد شهدای حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ در شیراز سرودید.
واقعاً گاهی اوقات برایمان جای سؤال هست. کسانی که نزدیک به دو ماه است هر روز به یک بهانهای در فضای مجازی هشتک میزنند، چرا طفل شش هفت سالهای مثل «آرتین» را فراموش کردند!! چرا هشتک «آرتین» نمیزنند؟!
کودکی که امروز نه پدر دارد، نه مادر دارد و نه برادر دارد. یک ملت امروز شعار دادند و فریاد زدند که ما پدر و مادر تو هستیم، اما از این افراد هیچ خبری نشد و هیچ پیامی صادر نشد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
مشخص است که وقتی این افراد آمدند و گفتند: ما مادر «مهسا» هستیم، دروازههای غرب و آلمان و فرانسه و سوئد به رویشان باز بود. اگر این افراد بگویند ما مادر «آرتین» هستیم، قطعاً این دروازهها را به رویشان میبندند!!
خداوند عالم این افراد را رسوا کرد. این افراد واقعاً رسوا شدند و حتی برای خانوادههایشان هم روشن شد که این افراد در کنار مردم نبودند، بلکه در کنار یک سری اراذل و اوباش بودند. این افراد به دنبال این بودند که برای خودشان گرین کارت و مجوز بگیرند، به همین خاطر حجابشان را برداشتند.
خیلی جالب بود من دیدم دختر خانمی به علامت «آغوش رایگان» دست خود را باز کرده است. خانم دیگری که فرزند شهیدش را در دست گرفته است، به او میگوید: آغوش تو رایگان نیست، هزینه آن قبلاً حساب شده است!!
اگر شهدایی که ما دادیم نبودند، شما باید هر روز با پنجاه داعشی جهاد نکاح میکردید! آنها شما را به بازار میبردند و روی شما قیمت میگذاشتند و شما را به فروش میرساندند.
شما آن شهدا را فراموش کردید. اگر آنها نبودند، اصلاً شما امروز امنیتی نداشتید تا اینکه بخواهید آغوش رایگان باز کنید.
مجری:
استاد از شما بسیار ممنون و متشکرم. بیننده بعدی ما جناب آقای مرادی از داراب است. خدمت شما سلام عرض میکنم، شب شما بخیر؛
بیننده (آقای مرادی از داراب – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت کارشناس محترم و مجری گرامی.
مجری:
ممنونم، بفرمایید.
بیننده:
من سؤالی داشتم. می گویند حجت خدا همیشه باید حی و حاضر باشد. از زمان حضرت عیسی تا زمان رسول گرامی اسلام مردم چه تکلیفی داشتند و حجتشان چه کسی بوده است؟!
سؤال دوم اینکه کسانی که خودشان حدیث ثقلین را نقل کردند، علت اساسی چیست که خودشان تمکین نمیکنند؟!
بنده میخواهم ببینم علت چیست که خودشان نقل کردند و خودشان می گویند حدیث صحیح است، اما به آن عمل نمیکنند. این قضیه خیلی جای سؤال دارد. خیلی ممنون، شبتان بخیر.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم از آقای مرادی که از داراب تماس گرفتند. بنده بازهم خدمت دوستان عزیز بیننده یادآوری میکنم برخی از دوستانی که به شبکههای وهابی میروند، میدانند که اگر دو کلمه بیشتر بخواهند از تشیع دفاع کنند تلفن را قطع میکنند.
در مقابل در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» این فرصت هم برای وهابیت و هم برای اهل سنت هست که بیایند مطالبشان را بگویند. ما در خدمت عزیزان شیعه هم هستیم.
آقای کرمی بیننده بعدی ما از دیار لرستان هستند. خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای کرمی از لرستان – شیعه):
سلام، وقتتان بخیر.
مجری:
ممنونم.
بیننده:
سلام عرض میکنم خدمت حضرت آیت الله قزوینی. واقعیت میخواستم از شما تشکر کنم، واقعاً برنامه خوبی دارید و طیفها و مسائل مختلف اعم از احادیث تا برنامه دیشب را بررسی میکنید.
راستش من میخواستم با برنامه دیشب تماس بگیرم، اما به جهت اینکه برای تماس وقت نگذاشته بودند مزاحم شما شدم.
من هم مثل آقایی که ابتدا تماس گرفته بودند و در مورد شهدای شاهچراغ حرف زدند، میخواستم در مورد مسائل روز حرف بزنم.
بنده میخواستم بگویم برای مسائل روز حتماً برنامه خاصی بگذارید. به عنوان مثال «تاریخ بدون روتوش» برنامه خوبی بود و موضوعات روز را بررسی میکرد.
در مورد فعالیتهای مجازی یا فضای مجازی هم میخواستم درخواست کنم که فعالیتتان را بیشتر کنید.
با وجود فیلترینگ جدیدی هم که راه افتاده است، دست ما بسته شده و فضا برای دشمن ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی اعم از داعشی مسلکها خیلی باز شده است. اگر ما بخواهیم دفاع کنیم یا صفحهای راه بیندازیم، دسترسی ما کم است.
بنده بازهم از حضرت آیت الله قزوینی تشکر میکنم که در حوزه مسائل دینی و احادیث معادل یک پروفسور هستند و کارشان واقعاً ارزشمند است.
مجری:
خیلی ممنونم، تشکر از شما آقای کرمی، موفق و سلامت باشید. بیننده عزیز بعدی ما آقای بهادری عزیز از کرج هستند. آقای بهادری سلام علیکم:
بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقای علی اسماعیلی.
مجری:
سلامت باشید.
بیننده:
حضرت آقا در کتاب «صحیح بخاری» روایت 7268 و روایت 7269 آورده است که در جریان سقیفه سه کودتا رخ داد.
کودتای اول این بود که جناب خلیفه دوم عمر بن خطاب گفت: ابوبکر تازه کار و پیر است. مقداری از راه را با هم برویم. خطبههای نماز را من میخوانم تا این پیرمرد با جریان آشنا شود و اصلاً به ابوبکر اجازه منبر رفتن نداد.
عمر بن خطاب بالای منبر رفت و گفت: ما از پیغمبر اکرم چیزی غیر از قرآن کریم نداریم و اسلام به جز پیغمبر اکرم چیز دیگری ندارد. حدیث ثقلین اصلاً نیست و من آن را قبول نمیکنم.
عمر بن خطاب بالای منبر گفت: خداوند پیامبر خود را برگزیده است. خداوند پیامبر خود را با قرآن کریم هدایت کرده است. شما هم قرآن را بگیرید و با قرآن هدایت شوید. آنچه رسول خدا را هدایت کرده است، قرآن کریم است. این یعنی کودتا بر علیه غدیر خم و امامت و خلافت و سنت رسول خدا!!
طبق صریح کتاب «صحیح بخاری» خلیفه دوم بالای منبر رفت و گفت: آنچه پیش شماست یعنی سنت پیغمبر اکرم بدان عمل نکنید.
سؤال اینجاست که چرا «عبدالله بن عمر» نزد «عبدالملک مروان» میرود و میگوید: ما با تو بیعت میکنیم با سنت پیامبر.
این دوگانگی از کجاست؟! تمام علمای محترم اهل سنت امیرالمؤمنین را قبول دارند، اما تمامی فتواهایشان از «عبدالله بن عمر» است. «عبدالله بن عمر» که امیرالمؤمنین را قبول نداشت.
اگر تمام علمای مذاهب بخواهند فتوا بدهند، تمام فتواهایشان از «عبدالله بن عمر» است. اگر کسی کتاب «المغنی لابن قدامه» را بخواند و بخواهد فکر کند، حتماً پی میبرد که رساله علمی «عبدالله بن عمر» است.
«شعبی» یکی از علمای اهل سنت پرآوازه در کتاب «طبقات» جلد پنجم صفحه 7 مینویسد: من از مکه بیرون میروم و در مزبله مینشینم. وقتی از او علت این کار را پرسیدند، گفت: در مکه باید «قال رسول الله» و «قال الله» بگویند، اما شما تماماً رأی شخصی خودتان را تفسیر میکنید. اسلام چه شد؟! شما هم بروید و در مزبله بنشینید!! ایشان در قرن دوم گفته است. والسلام علیکم و رحمة الله
مجری:
خیلی خیلی ممنونم برادر عزیزم جناب آقای بهادری، ان شاءالله که موفق و پیروز و سربلند باشید.
به دیار گیلان برویم. آقای صدرالدین از رشت پشت خط هستند. خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای صدرالدین از رشت – شیعه):
سلام علیکم خدمت مجری محترم و جناب استاد قزوینی، از اینکه مصدع اوقات شما میشوم شرمندهام.
سؤال کوتاهی داشتم و آن هم این است که شبکههای مجازی خیلی با «آیت الله کمال حیدری» مانور میدهند. البته نباید آیت الله چنین صحبت کند، زیرا ممکن است شائبه عجیبی ایجاد شود.
ایشان میگوید: راویان تمام احادیثی که در مورد تولد حضرت مهدی هست، کذاب هستند.
البته من حرفهای ایشان را قبول ندارم، اما به جهت اینکه شبکه جهانی است تقاضا میکنم استاد قزوینی نقدی بر ادعای ایشان بزنند که خیلی شائبه ایجاد شده است.
ایشان که یک عالم شیعه هستند، گفتند: تمام احادیثی که مربوط به تولد حضرت مهدی هست از علم رجال به یک شخص کذاب و دروغگو میرسد. ما احادیث صحیح السندی در مورد تولد حضرت مهدی نداریم.
مجری:
آقا صدرالدین بنده نکتهای خدمت شما بگویم. «سید کمال حیدری» بارها گفتهاند که شبکههای وهابی کلیپهای ایشان را تقطیع کردهاند.
بیننده:
بله. حرف من این است که حضرت استاد توضیحی در شبکه جهانیشان بدهند. دوستان ما شاید حرفهای ایشان را کامل ندیدند و کلیپ تقطیع شده را دیدند. اگر جناب استاد توضیحی بدهند رفع شبهه میشود.
مجری:
آقا صدرالدین از شما ممنونم، موفق باشید، خدا نگهدارتان باشد. جناب استاد به جهت اینکه وقتمان محدود است به چند سؤالی که مطرح شده پاسخ بفرمایید.
آقای مرادی از داراب گفتند: نسبت به اینکه حجت باید حاضر باشد، از زمان حضرت عیسی تا زمان پیغمبر اکرم حجت الهی چه کسی بوده است؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تنها فاصله بین حضرت عیسی و رسول اکرم مطرح نیست. اهل سنت بر این عقیده هستند که فاصله بین این دو پیامبر ششصد و بیست سال بوده است. همچنین میان حضرت آدم تا حضرت نوح هزار و دویست فاصله بود.
فاصله میان حضرت نوح تا حضرت ابراهیم دو هزار و دویست و چهل سال فاصله بوده است. فاصله میان حضرت ابراهیم تا حضرت موسی نهصد سال فاصله بوده است.
میان حضرت موسی تا حضرت عیسی هزار و نهصد سال فاصله بوده است. در تمام این موارد پیغمبر اکرم فرمودند:
«وَ مَا مِنْ نَبِی مَضَی إِلَّا وَ لَهُ وَصِی»
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 121، ح 1
ما روایات متعددی از کتب شیعه و سنی داریم مبنی بر اینکه هیچ پیغمبری از دنیا نرفته جز اینکه وصی داشته است.
ما بر این عقیده هستیم که حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) جزء اوصیاء حضرت ابراهیم یا اوصیاء حضرت عیسی در جزیرة العرب و در قسمت مکه بودند. اوصیاء پیامبران همواره در صحنه بودند، زیرا؛
«وَ لَوْ لَا ذَلِک لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 57، ص 213، ح 22
اگر حجت الهی روی کره زمین نباشد، یک آن کره زمین برقرار نمیماند و نابود میشود و از بین میرود.
رسول اکرم سال یازدهم هجری از دنیا رفت. بعد از آن بزرگوار ائمه اطهار و اوصیاء هستند. همینطور میان حضرت آدم تا حضرت نوح که هزار و دویست سال فاصله بود، اوصیاء حضرت بودند. البته مورخین این تعداد سالها را با کامپیوتر درآوردند و تقریبی است.
در تمام این زمانها اوصیاء انبیاء بودند، مردم را هدایت میکردند و حجت را بر مردم تمام میکردند.
مجری:
سؤال بعدیشان را هم باید از علمای اهل سنت و وهابیها بپرسند. ایشان میپرسید چرا اهل سنت و وهابیت حدیث ثقلین را نقل کردند و گفتند صحیح است، اما به آن تمکین نمیکنند و عمل نکردند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
قرآن کریم میفرماید:
(إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشاءُ)
تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند.
سوره قصص (28): آیه 56
هدایت دست خداوند است. حضرت نوح پیامبر الهی است، اما فرزندش از گمراهان است. امام هادی (علیه السلام) حجت الهی است، اما پسرش «جعفر» ادعای امامت میکند. امام صادق حجت الهی است، اما فرزندش «اسماعیل» گمراه است.
ملاک اینها نیست. علمای اهل سنت حدیث ثقلین را نقل کردند، اما «اسماعیل» تربیت شده مکتب امام صادق است و از نطفه آن بزرگوار به دنیا آمده است.
بارها اتفاق افتاده است که حضرت امام صادق «اسماعیل» را نصیحت و تحذیر و تهدید کرد و جلوی مردم آبرو و حیثیت او را برد، اما او گوش نداد و ادعا کرد که من امام هستم.
هدایت دست خداوند است، ما نمیتوانیم بگوییم چرا علمای اهل سنت حدیث ثقلین را نقل میکنند اما آن را قبول نمیکنند!!
(فَیضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشاءُ وَ یهْدِی مَنْ یشاءُ)
سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند.
سوره ابراهیم (14): آیه 4
مجری:
آقای صدرالدین از رشت هم اشاره به «سید کمال حیدری» کردند و مطالبی که ایشان نقل میکند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما در رابطه با روایت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بارها گفتم که ما حدود سیصد روایت از رسول اکرم و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و امام حسن و امام حسین و امام صادق داریم که نام دوازده امام از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی ذکر شده است.
یک روایت و دو روایت نیست که ما آنها را زیر سؤال ببریم. همچنین روایاتی که «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» نقل کرده است، صحیح هست.
بر فرض روایت ضعیف هم باشد، وقتی عددشان به سه روایت میرسد مستفیض میشود و آقایان طبق روایت مستفیض فتوا میدهند.
آیت الله العظمی خوئی از بسیاری از مراجع عظام تقلید در مسئله رجال دقت بیشتری دارند. به عنوان مثال بسیاری از روایاتی که امام خمینی و دیگران تصحیح میکنند را ایشان رد میکند.
آیت الله العظمی خوئی در کتب فقهی به هر روایتی که سه یا چهار بار ذکر شده است میرسد، میگوید: روایاتی که در این باب است مستفیض است و ما نیاز به بررسی سندی نداریم.
این تعابیر در فرمایشات «صاحب جواهر» و «صاحب حدائق» و «صاحب ریاض» است و ما قبلاً هم این مسائل را بیان کردیم. اگر اشتباه نکنم این مطالب در کتاب «مجمع الفائدة و البرهان» اثر «مقدس اردبیلی» هم این عبارت آمده است.
امام خمینی و آیت الله العظمی خوئی هم از این قاعده در کتب خود استفاده کردهاند. وقتی تعداد روایات از سه عدد بیشتر شد ولو ضعیف هم باشد، باید به آن عمل کرد.
اهل سنت هم از این قاعده استفاده میکنند. در کتاب «مجموع الفتاوی» اثر «ابن تیمیه» جلد 18 صفحه 26 آمده است:
«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعضها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»
وقتی احادیث متعدد شد ولو اینکه راویان فساق و فجار هم باشد احادیث علم آور است و باید به آن عمل کرد.
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنونم، خداوند به شما سلامتی و عاقبت بخیری عنایت کند. دوستان عزیز بیننده از شما هم ممنون و سپاسگذارم.
همچنین از عزیزانی که به خاطر محدودیت وقت نتوانستیم در خدمتشان باشیم عذرخواهی میکنم. ان شاءالله اگر عمری باشد در برنامههای بعد در خدمتشان هستیم.
در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته