* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
281 |
نام و نام خانوادگي: زينب -
تاريخ: 20 مرداد 92 - 00:49:39
الهم عجل لوليک الفرج به اميد روزي که حق بر همه نمايان شود. |
282 |
نام و نام خانوادگي: مريم س -
تاريخ: 21 مرداد 92 - 16:33:56
سرکار خانم فاطيما شايان چرا راه دور مي ري ، تا حالا واست اتفاق نيفتاده که از پدرت تقاضايي داشته باشي ولي انجام نده و مادرت رو واسطه قرارداده باشي به نظرت پدرت تورو دوست نداشته اينطور نيست اگه يه کم فکر کني مي فهمي که چون مادرت عزيزتر بوده و احترامش بيشتر بوده واسه پدرت ، شما اونو واسطه قرار مي دي و به خواستت مي رسي حالا ما شيعه ها هم همينيم چون مي دونيم اهل بيت پيامبر و پيامبر پيش خدا عزيزتر از ما هستن اونا رو واسطه قرار مي ديم که خدا به خاطر حرمتي که واسه اونا قائله خواسته هاي مارو بده نه اينکه ما از اونا بخواييم که اينکارو انجام بدن مثل مثالي که براتون زدم شما وقتي چيزي از پدرت مي خواي ميدوني که مادرت قادر نيست اونو بده پس فقط اونو واسطه قرار مي دي ، شما رو به همون خدايي که مي پرستيد يه کم فکر کنيد چرا انقدر تعصب بيجا داريد، جالبه که تو شبکه کلمه شماهايي که به توسل اعتقادي نداريد اس ام اس مي ديد به اون بي سوادا و از اونا مي خواييد که واستون دعا کنن خوب اگه توسل نيست پس چيه و يکي ديگه اينکه وقتي شما مريض مي شيد دکتر نمي ريد اگه بريد که توسل بوده و اگه نريد که دروغ مي گيد اگه فقط خدا اجابت مي کنه پس چرا واسه رفع مريضيتون دکتر مي ريد از خدا بخواييد حل کنه ديگه ، پس دکتر فقط يه واسطس و شما اونا واسطه قرار مي ديد که شفا پيدا کنيد ، لطفاً سفسطه نکنيد و يه کم تفکر کنيد به خدا ضرر نمي کنيد. |
283 |
نام و نام خانوادگي: فداZ صحابه -
تاريخ: 26 مرداد 92 - 15:27:55
اقا محترم اZين چه قياس مع الفارقي است به قول شاعر :عالم پاک را چه به عالم خاک الله خودش ميگه که من از شاه رگ گردن نزدZک ترم بعد دZيگران را ميخانيد براZي واسطه دوما الله خودش از ما ميخاد که من را صدا کنيد سوما درخواست از زندگان ممکنه چون اينطرف ميتونه دعا کنه نزد الله چهارما ما دکتر ميرZم از تجربيات اون استفاده کنيم در زمينه دارو شناسيZ نه اZنکه اونها را مثل ائمه خداZي ثانيZ قرار بدZيم چرا شما فکر نميکنيد تو رو به الله برZيد قران را بخونيد مشکل شما تو نخوندن قران است جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ با يك توضيح براي شما ثابت مي كنيم كه شما قرآن را يا نمي خوانيد يا بدون توجه به تفسير مفسران حقيقي آن را تفسير و تاويل مي كنيد. خداوند اگر در قرآن مي فرمايد من از رگ گردن به شما نزديكترم از اين جهت است كه خداوند همه جا حضور دارد و شاهد بر اعمال ماست اما در واسطه قرار دادن منظور اين نيست كه خدا از ما دور است و ما مي خواهيم كسي دعاي ما را به گوش خداوند برساند! بلكه در اينجا مقام و منزلت مد نظر است يعني خداوند مقام او از ما بسيار بالاتر است ما گنهكار، مادي و جسماني و پايين هستيم او داراي علو مقام و معنوي و بدور از هرگونه جسمانيت است. او سرچشمه تمام خوبيهاست و ما غرق در رذائل، ارتباط مستقيم داشتن با چنين ذات متعالي و مجرد و مقدسي از سوي ما خلاف ادب است، ائمه طاهرين عليهم السلام بجهت اعمال خالص خود در اين مقام داراي آبرو شده اند؛ در صورتي كه ما از آنها بخواهيم، هم به قرآن عمل كرده ايم كه مي فرمايد: «و ابتغوا اليه الوسيله» يا به مسلمانان مي فرمايد: «فاستغفر الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما» و هم دعاي خود را به استجابت نزديكتر كرده ايم و هم ادب را در درگاه الهي رعايت نموده ايم و هم به مقام و شان اولياي الهي احترام گذاشته ايم. ثانياً خواستن از اولياي الهي براي وساطت ما در پيشگاه خداوند هم همان خواستن از خداست چون آنها استقلالًا از خود چيزي ندارند و هر چه دارند در راه بندگي خداوند به دست آورده اند. مردگان در مرگ خود هم داراي مقام و جايگاه وساطت هستند آنچيزي كه آنها را در زمان زنده بودنشان داراي اين خصوصيت كرده ربطي به جسم آنها ندارد تا با مرگشان از بين برود. وساطت و توسل نامش روي خودش است واسطه بودن يعني از خودش استقلالي ندارد توسل به او يعني از او در رسيدن به خداوند كمك گرفتن اينها به هيچ وجه خداي دوم قرار دادن نيست اگر كسي به معنايي كه مد نظر شماست ائمه ع را مستقلاً در برابر خداوند قرار دهد اشتباه كرده و كار او خطاست و به بقيه ربطي ندارد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
284 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 01 شهريور 92 - 21:27:10
مشخصه واقعا قران نخونديد اگر هم خونديد نميفهميد اين جمله که :((خداوند مقام او از ما بسيار بالاتر است ما گنهكار، مادي و جسماني و پايين هستيم او داراي علو مقام و معنوي و بدور از هرگونه جسمانيت است. او سرچشمه تمام خوبيهاست و ما غرق در رذائل، ارتباط مستقيم داشتن با چنين ذات متعالي و مجرد و مقدسي از سوي ما خلاف ادب است)) کجاي قران امده چرا از خودتان دليل من دراوردي مياريد فکر کرديد خدا مثل ادمها است که بنده گناهکار رو به حضور نخواد و بي ادبي باشه با گناه از خدا طلب استغفار کنيم چرا هيچ جاي قران نگفته براي دعا توسل کنيد براي توبه توسل کنيد ايه و ابتغوا اليه الوسيله هم بريد تفسيرهاي حقيقي را از اهل سنت بگيريد بخوانيد تفسير اين ايه ميگه براي نزديکي به خدا اعمال صالح رو وسيله قرار بدهيد نماز وسيله اي براي نزديکي به خدا روزه حج دعا و .... خيلي از جوانان شيعه نماز نميخونند و ميروند در مراسم عزاداري شرکت ميکنند و توسل ميکنند فکر ميکنيد لايق رحمت الله هستند نه داداش بهشت براي اعمال است نه براي دوست بودن و فاميل بودن با فلان امامزاده و .... الله هدايتتان کند جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ مضاف بر اينكه اين مطلب بديهي و مسلم است ولي از آياتي هم مي توان در اين مورد استفاده كرد مانند:
«يَأَيهَا النَّاس أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىُّ الْحَمِيدُ»(فاطر 15)
«وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطونِ أُمَّهَتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السمْعَ وَ الأَبْصرَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ» (نحل 78)
«لا تُدْرِكهُ الأَبْصرُ وَ هُوَ يُدْرِك الأَبْصرَ وَ هُوَ اللَّطِيف الخَْبِيرُ» (انعام 103) اي مردم شما فقريد و از خود هيچ چيزي نداريد بلكه نيازمند به خدائيد و خداوند بي نياز و شايسته هرگونه ستايش است. چشمها او را نمى بينند؛ ولى او همه چشمها را مى بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.
و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى دانستيد؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد! موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
285 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 01 شهريور 92 - 21:38:22
مجموعه اعتراضاتي که بر حديث قرطاس شده است به شرح ذيل اند: 1- حضرت عمر رضي الله عنه به حضرت پيامبر صلي الله عليه وسلم نسبت هذيان دادند و اين توهيني است به پيامبر صلي الله عليه وسلم و هر کسي که به پيامبر توهين کند از دايره اسلام خارج مي شود لذا حضرت عمر رضي الله عنه از دايره اسلام خارج است!!!(نعوذ بالله) 2- پيامبر همه اقوالش بنا به آيه «و ما ينطق عن الهوي إن هو الا وحي يوحي» (نجم آيه 3) وحي شمرده مي شوند، به حضرت عمر رضي الله عنه دستور دادند که قلم و دوات بياور ولي او در جواب پيامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحي عمل نکردد و دستور آنحضرت را ناديده گرفته و با سر باز زدن از دستور پيامبر، سبب ايذاء آنحضرت را فراهم آورد و مطابق با آيه: «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و اعد لهم عذاباً مهيناً» مورد لعن و نفين خداوند قرار مي گيرد. 3- پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم خواستند مسئله ولايت و خلافت را با کتابت براي حضرت علي رضي الله عنه بيمه کنند و او را جانشين بلافصل خود معرفي نمايند، ولي حضرت عمر متوجه شده مانع کتابت شد!! 4- حضرت عمر رضي الله عنه بوسيله انکار و جلوگيري از آوردن قلم و دوات سبب تنازع عند النبي شد و بنا به آيه: «يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون» (اي اهل ايمان بالاي صداي پيامبر صدا بلند ميکند و بر او فرياد بر مکشيد مانند فرياد کشيدن بعضي از شما که اين کار، اعمال نيک تان را محو مي کند و شما نمي فهميد. حجرات آيه: 2) اعمال خود را حبط و برباد ساخت. 5- حضرت عمر رضي الله عنه حق مسلمين (تعيين خليفه و جانشين بعد از پيغمبر) را تلف کرد و به مسلمين جهان (العياذ بالله) خيانت نمود. 6- حضرت عمر رضي الله عنه در مقابل کلام رسول الله حسبنا الله گفتند و با اين نظر خود، امت اسلامي را از سنت برحذر داشتند و اين قولش مخالف آيه: «و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم» (اطاعت خدا و رسول و فرمانداران را بکنيد) است زيرا ايشان از دستور و اطاعت پيامبر که همانا دستور خداوند است سرپيچي کردند و مشمول حديث: من اطاعني فقد اطاع الله و من عصاني فقد عصي الله» (کسي که من از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده و کسي که نافرماني من را کند نافرماني خدا را کرده است) قرار مي گيرد. علماي أهل سنت و جماعت در پاسخ به اين اعتراضات ساکت ننشسته اند بلکه اين نوع اعتراضات را با پاسخهاي جالب و بجا جواب داده اند ولي از آنجايي که اکثر اين کتابها به زبان عربي و اردو هستند و برادران فارسي زبان نمي توانند از آنها استفاده کنند، تصميم بر آن شد تا مجموعه اي از پاسخ خدمت خوانندگان عزيز تقديم گردد اميد است مورد اعتناي خوانندگان و دانشجويان گرامي قرار گيرد. تحقيق حديث قرطاس به اعتبار سند عده اي از علماء بر اين نظراند که حديث قرطاس از نظر سند ضعيف و غير معتبر است و آن را بطور کلي مردود مي دانند البته ناگفته نماند که اين دسته از علما با تحقيق و بررسي هايي که در زمينه ي اين روايت بعمل آورده اند ثابت کرده اند که خبر قلم و قرطاس در اساس موضوع و روايت آن از پيامبر صلي الله عليه وسلم به هيچ وجه صحيح نيست (علامه برقعي در کتاب رهنمود سنت در رد اهل بدعت و شيخ عبد الرحيم خطيب در کتاب شيخين و نويسنده کتاب سيماي فاروق اعظم بر اين نظر اند. براي کسب اطلاعات بيشتر به کتابهاي مذکور مراجعه شود) چنانچه استاد طه در کتاب مرآة الاسلام مي گويد اين خبر گرچه در کتب صحاح هم روايت شده ولي متن و محتوا، طرق و القاءات آن مانع قبول صحت حديث مي باشد مجموعه دلايلي که اين دسته از علماء براي ضعف و معلول قرار دادن حديث استدلال مي کنند از قرار ذيل است: 1- از ميان آنهمه صحابه که در جلسه حضور داشتند بغير از عبد الله بن عباس هيچ کسي رواي حديث قرطاس نيست و بنا به قول ابن عباس که مي فرمايد: «توفي رسول الله و انا ابن عشر سنين» (آنحضرت در حاليکه من ده ساله بودم وفات کردند) معلوم مي شود که در آن جلسه افراد خردسال حضور نداشته اند لذا ابن عباس در جلسه حضور نداشته و اگر پيامبر چنين سخني را بيان مي داشتند، حتماً صحابه ديگر آنرا روايت مي نمودند. عدم روايت ديگران بيانگر اين است که پيامبر صلي الله عليه وسلم چنين سخني را بيان نداشته است. 2- خداوند در آيات متعددي آنحضرت را اُمّي معرفي نموده است و اُمّي به کسي گفته مي شود که سواد خواندن ونوشتن را ندارد. اگر بگوييم که پيامبر صلي الله عليه وسلم در آخرين لحظات زندگي اش دستور مي دهند که قلم و کاغذ بياورند تا براي شما چيزي بنويسم، اين مخالف صريح آيات و کلام خداوند است که مي فرمايد: «ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بيمينک اذا لارتاب المبطلون» (و قبل از آن نتوانستي کتابي را بخواني و به خطي بنويسي تا بمادا مبطلان در نبوت تو شک کنند) و يا اينکه در جاي ديگر مي فرمايد: «فامنوا بالله و رسوله النبي الامي الذي يؤمن بالله و کلماته واتبعوه لعلکم تهتدون» (پس ايمان بياوريد به خدا و رسولش پيغمبر امي، آن پيامبري که فقط به خدا و سخنان خدا بگرود و شما بايد پيرو او شويد تا هدايت يابيد- عنکبوت آيه: 48) از گفته فوق (تقاضاي کتابت توسط شخص پيامبر) چنين بر مي آيد که در طول سالهاي مديدي قصه امي بودن آنحضرت يک قصه ساختگي بوده و وي مي توانسته است بنويسد و در پايان عمرش قصه امي بودن را برملا ساخته اند (العياذ بالله) 3- پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم با لغت اهل حجاز صحبت مي کردند والفاظي که در حديث است بطور هلمّوا، صيغه جمع استعمال شده، مخالف با عادت و ورش وي مي باشد زيرا که اهل حجاز کلمه هلمّ (صيغه مفرد) را براي تثنيه و جمع بطور يکسان استعمال مي کردند ولي در حديث صيغه هلمّوا که لغت بني تميم است بکار رفته است. 4- لفظ «قوموا عنّي» خلاف عادت و اخلاق آنحضرت صلي الله عليه وسلم مي باشد، کسي که رحمت للعالمين است و خداوند در وصف وي مي فرمايد: «و لو کنت فضا غليظ القلب لانفضوا من حولک» (آل عمران آيه: 159) چگونه اصحابش را از محفل خارج مي کند. 5- نسيان راوي که مي گويد: «نسيت الثالثة» دال بر ضعف حافظه راوي است و اين جرحي ديگر بر راوي حديث قرطاس است. 6- در اين روايت آمده است که آنحضرت صلي الله عليه وسلم فرمودند: «قلم و دوات بياوريد تا گمراه نشويد و اصحاب، قلم و دوات نياوردند و پيامبر صلي الله عليه وسلم نيز از مسئله قلم و دوات سکوت کردند و آنرا ديگر مطرح نساخت؛ از مفهوم اين قضيه بر مي آيد که پيامبر صلي الله عليه وسلم، خودش اسباب گمراهي امت را فراهم ساخته اند (نعوذ بالله) 7- مسئله ديگر اينکه اصحاب وقتي که قلم و دوات نياوردند آيا گمراه شدند يا خير؟ در صورتيکه معتقد به گمراهي همه صحابه باشيم در آنوقت هيچ يک از اهل بيت نيز از اين قاعده استثناء نمي شود و مسئله ضلالت و گمراهي در حق آنها نيز ثابت مي شود که اين خود مخالف آيات و احاديث و اجماع امت است و اگربگويم که گمراه نشده اند اين مخالف حديث قرطاس مي شود که مي فرمايد: «ائتوني اکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعدي ابداً». بنابر دلائل مذکوره، حديث قرطاس حديثي است ضعيف، و معلول که خبر واحد نيز مي باشد و بوسيله آن نمي توانيم صحابي جليل القدري چون حضرت عمر رضي الله عنه را مورد انتقاد و بازخواست قرار بدهيم. جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ اولاً ابن عباس سنش پانزده سال بوده چنانكه إبن حجر عسقلاني در كتاب تهذيب التهذيب، جلد 5، صفحه 243 در شرح حال إبن عباس ميگويد: اختلاف است كه آيا إبن عباس در زمان رحلت نبي معظم (صلي الله عليه و آله) 10 ساله بود يا 13 يا 15 ساله بود.
بعد روايتي را از خود إبن عباس نقل ميكند كه ميگويد: «قبض النبي صلي الله عليه و سلم و أنا بن خمس عشر سنة.» وقتي رسول الله صلي الله عليه و سلم از دنيا رفت، من 15 ساله بودم. سپس ميگويد: اين نظريه را كه إبن عباس در زمان رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) 15 ساله بوده، مورد تاييد آقاي احمد بن حنبل رئيس حنابله است. ثانياً روايتي كه در صحيحين آمده تصحيح سندي نمي شود و مورد قبول است. و در صورت زير سوال بردن ابن عباس، روايات فراواني از او كه در صحيحين آمده را بايد رد كنيد و اين مشكل را بيشتر مي كند و با اعتقاد اهل سنت در مورد اين كتاب نمي سازد. مضاف به اينكه امام بخاري، امام مسلم، علامه بدر الدين عيني، علامه ابن حجر و... آنرا صحيح دانسته اند.
ثالثاً اين روايت از غير ابن عباس هم آمده است در منابع معتبر أهل سنت مانند المعجم الاوسط طبراني همين روايت را از قول خود عمر بن خطاب نقل كرده است. يعني حديث قرطاس را از غير إبن عباس، خود عمر بن خطاب هم نقل ميكند و ميگويد:
عن عمر قال: لما مرض النبي صلي الله عليه و سلم قال: أدعوا لي بصحيفة و دواة أكتب كتابا لا تضلوا بعده أبدا، فقال النسوة من رواء الستر: ألا تسمعون ما يقول رسول الله صلي الله؟ فقلت: إنكن صواحبات يوسف إذا مرض رسول الله صلي الله عليه و سلم عصرتن أعينكن و إذا صح ركبتن عنقه، فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم: دعوهن، فإنهن خير منكم. وقتي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بيمار شد، فرمود: قلم و كاغذي بياوريد تا نامهاي بنويسم كه شما را از ضلالت و گمراهي حفظ كند. (المعجم الاوسط للطبراني، ج5، ص288 ـ الطبقات الكبرى لمحمد بن سعد، ج2، ص243 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص34 ـ كنز العمّال للمتقي الهندي، ج5، ص644) بعد ميگويد: ما از اين كار رسول الله (صلي الله عليه و سلم) به شدت ناراحت شديم. با اينكه زنها از پشت پرده اعتراض كردند و من به زنها اعتراض كردم. آقاي احمد بن حنبل حديث قرطاس را از طريق جابر بن عبدالله انصاري نقل كرده است: عن جابر: أن النبي صلي الله عليه و سلم دعا عند موته بصحيفة ليكتب فيها كتابا لا يضلون بعده، قال: فخالف عليها عمر بن الخطاب حتي رفضها.
رسول الله (صلي الله عليه و سلم) در هنگام مرگ، قلم و كاغذي خواست تا كتابي بنويسد كه امت را از گمراهي براي هميشه مصون بدارد. عمر بن خطاب با اين كار مخالفت كرد تا اينكه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) صرف نظر نمود. (مسند احمد، ج3، ص346) در اين مورد مي توانيد به مقاله «آيا حديث قرطاس، تنها از طريق ابن عباس نقل شده است؟» مراجعه نماييد.
همچنين در كتب شيعه با اسناد مختلف آمده است كه مي توانيد به مقاله «آيا حديث قرطاس در منابع شيعه نيز آمده است ؟» مراجعه نماييد.
رابعاً اين سخن شما با روايات و تعريفاتي كه از ابن عباس شده نمي سازد؛ إبن عباس درست است يك كودك بود، حالا يا 10 سال يا 15 سال، ولي در زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از يك موقعيت علمي ويژه برخودار بود. يعني يك فرد نابغه بوده كه خود عبدالله بن عمر نقل ميكند از خليفه دوم كه ميگفت:
من خودم ديدم رسول الله صلي الله عليه و سلم روزي إبن عباس را در كنارش نشانيد و دست بر سرش كشيد و آب دهان در داخل دهان إبن عباس نهاد و فرمود: «أللهم فقهه في الدين و علمه التأويل.» خدايا! او را فقيه در دين نما و تأويل در قرآن را به او بياموز. (مسند احمد، ج1، ص266 ـ مستدرک علي الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص534 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص276 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص520) و جالب اينكه إبن حجر نقل ميكند از خود إبن عباس كه ميگويد: من بعضا نزد رسول الله صلي الله عليه و سلم ميرفتم و ميديدم جبرئيل امين در كنار ايشان است و وحي نازل شده است. روزي جبرئيل به من گفت: «إنه كائن حبر هذه الأمة، فاستوص به خيرا.» اين از شخصيتهاي برجسته علمي امت خواهد بود. (تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج5، ص244 ـ عمدة القاري شرح صحيح بخاري للعيني، ج13، ص260 ـ الإتقان في علوم القرآن للسيوطي، ج2، ص494 ـ سبل الهدى و الرشاد للصالحي الشامي، ج11، ص129) خامساً رسول الله بي سواد نبوده است و امي به معني كسي است كه در ام القري يعني در مكه به دنيا آمده و آيه ديگري كه بيان داشتيد هم قبل از نبوت ايشان را مي گويد چنانكه تصريح دارد. در اين مورد به مقاله «آيا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم بي سواد بودند ؟» مراجعه نماييد.
فرموديد از مفهوم اين روايت بدست مي آيد كه رسول الله صلي الله عليه و آله با سكوت در برابر آوردن قلم و دوات خودش سبب گمراهي امت شده است!
بايد بدانيد وظيفه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور دادن است، اگر مردم مخالفت كردند و دچار گمراهي شدند، مسؤوليتش به عهده خود مانعين كتابت است، نه به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله). در سوره مائده، آيه 92 اين قضيه را خيلي واضح و روشن بيان كرده است.
«وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَي رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ» خدا و پيامبر را اطاعت كنيد، از مخالفت بپرهيزيد. اگر مخالفت كرديد، وظيفه پيامبر رساندن است. اتفاقاً كساني كه فكر و عقل براي تعقل داشته و دارند حقيقت را از اين جريان مي فهمند بدون اينكه ايشان چيزي نوشته باشند در حقيقت رسول الله صلي الله عليه و آله به دو دليل از نوشتند منصرف شدند ا. اگر مي نوشتند آنهايي كه در حضور رسول الله صلي الله عليه و آله گفتند ما را قرآن بس است به يقين يعد از آن هم همين را به راحتي مي گفتند لذا نوشتن اين مطلب فايده اي نداشت. 2. اعتراض افرادي كه قرار است حكومت را غصب كنند به همه نشان داد كه اينها حتي لياقت مسلمان ناميده شدن ندارند كه اينگونه در مقابل رسول خود گستاخانه سخن مي گويند چون مسلمان يعني تسليم، چه برسد به اينكه حكومت هم بخواهند بكنند اگر كساني نفهميدند و يا حالا نمي فهمند مسئول اعمال و اعتقاداتشان خودشان بايد باشد نه رسول الله صلي الله عليه و آله.
فرموديد: اگر گمراه شده باشند اهل بيت هم جزو آنها هستند!
چقدر اين سخن بي اطلاعي شما را در مورد وقايع تاريخ نشان مي دهد همه مي دانند پس از رسول الله صلي الله عليه و آله چه اتفاق افتاده اصحاب دو گروه شده و... چگونه همه را يك گروه حساب مي كنيد. در اين مورد به مقاله «صحابهاي که مشروعيت خلافت ابوبکر را قبول نداشتند» مراجعه نماييد.
براي توضيحات بيشتر در مورد حديث قرطاس مي توانيد به مطالب زير مراجعه نماييد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
286 |
نام و نام خانوادگي: رحيم -
تاريخ: 15 مهر 92 - 15:51:36
با سلام بايد خدمت آقا عبداله کامنت 285 بگم آخه برادر من ادم بايد عقل داشته باشه مگه ميشه پيامبر يک دين از طرف خدا بياره و نستجيروباله يادش بره براي تبين اين دين تازه کسي را به عنوان جانشين معرفي کنه .اين چه حرفي شما ميزنيد و عقيده داريد کتاب خدا کافيه آيا اين کتاب مفسر نميخاد که از منبع اصلي فيض ببره و بتونه دقيق تبين کنه آيا شما فکر مي کنيد عمرو عثمان و ابوبکري که بيشتر عمرشون در جهالت و بت پرستي گذشته بهتر از علي بن ابيطالب که حتي يک لحظه بت پرست نبوده مي تونن خليفه رسول خدا باشن . اونوقت با آيتي که درشان اميرالمومنين است چکار خواهيد کرد. انشاله حدا شمارو با عمروابوبکر و عثمان محشور کنه و ما را هم با علي بن ابيطالب و اهل بيت عصمت و طهارت الهم عجل لوليک الفرج |
287 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 22 آبان 92 - 20:33:59
اين عزيز ما اومده ميگه پيامبر علم نوشتن يا همون سواد نداشتن تا آخر عمرشون .آيا اين ممکنه که فردي منتها درجه قدرت فکري و ذهني رو داشته باشه و از اون ور هم سواد نوشتن نداشته باشه؟پيامبر طبق آيه تا قبل از بعثت و اندي بعد از اون سواد نوشتن نداشتن تا مردم کوتاه فکر جاهليت يه وقت نگن قرآن نوشته خود محمد ص است. از اون طرف پيامبري که قول مشهورش بود توي جنگها که هر اسيري اگه به ده نفر سواد نوشتن ياد بده آزاد ميشه چطور خودش نوشتن رو ياد نگرفت؟؟؟پيامبر واقعا قلم و کاغذ خواستن که ابوالحسن رو در وصيتشون براي آخرين بار امام معرفي کنن.يا علي |
288 |
نام و نام خانوادگي: محسن اميري -
تاريخ: 05 دي 92 - 14:39:34
خاک بر سره ملا زاده.هرچه آقاي قزويني سند مي آورد مردک فقط يک جمله بلد بود:اون ها همه دروغ است و سند ندارد.آخر يک نفر به اين ملعون بگويد حرفت رh حداقل اثبات کن. |
289 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 03 بهمن 92 - 07:22:32
اين شعر را براي ولدالشيطان ملازاده نوشته ام... مولوي هستي ولي مولاي تو اهريمن است..........کار تو بر ضد اسلام و عليه ميهن است ريش پر پشتت مثال ريش ابليس لعين..........زير هر تارش نشيمنگاه و جاي ??? است از برايت ويل را مملو ز آتش کرده ا ند............حق والانصاف آن دم جايگاه ديدن است چون که قفل آهنين بر پاي تو گردد کليد..........القرض آنجا فقط مخصوص هي خنديدن است من بسي شادم که عمرش نم نمک سرميرسد.........از فشار قبر کارش بر خودش پيچيدن است ني سواد و ني ادب . ني معرفت داري ملا.........اين وهابي بين چطورمشغول حنظل چيدن است |
290 |
نام و نام خانوادگي: محمدحسين -
تاريخ: 08 بهمن 92 - 23:24:34
دررابطه باملازاده ملعون واقعيت روشن ودليل ثابت همان چهره شيطانيش هست كه به هيچ موجودي الاشيطان شباهت ندارد/درميان قتله كربلا هيچ كدامشان عاقبت بخيرنگشتندواين مولوي شيطان كه هميشه برامام حسين واصحابش ميتازد روسياه وخوار اين دنيارابه سمت دوزخ ترك خواهدكرد. |
291 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 11 بهمن 92 - 12:01:31
روز به روز که مي گذرد معناي دجال آخر الزمان برايمان واضح تر وملموس تر مي شود که چه بسا يکي بسان ملعون ملازاده باشد که هر وقت قيافه اش را مي بينيم بياد خاطره تلخ کوچه بني هاشم و تنهايي امام مجتبي عليه سلام مي افتيم |
292 |
نام و نام خانوادگي: علي از قم -
تاريخ: 10 اسفند 92 - 15:51:35
خدايا ملازاده ي ملعون و فحاش را خوار و ذليل و رسوا تر از قبل کن الهي آمين |
293 |
نام و نام خانوادگي: سيد مرتضي -
تاريخ: 04 دي 93 - 20:31:26
خدا استادمان جناب آقاي حسيني قزويني را حفظ کند که پوز اين مولوي را خوب خاک کرد. |
[1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] | صفحه قبل |