* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
601 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 02 دي 91 - 20:51:07
اقا ما را هم کربلات دعوت کن |
602 |
نام و نام خانوادگي: شادان -
تاريخ: 04 دي 91 - 16:05:06
سلام خيلي قشنگ بود خسته نباشيد من سوالي داشتم که در زمان جنگ امام حسين (ع) ايرانيان چه کار مي کردند که به کمک ايشان نرفتند؟؟؟ لطفا پاسخ اين سوال را برايم ايميل کنيد. جواب نظر: باسلام دوست گرامي در آن زمان هنوز تمام ايران به مذهب تشيع نگرويده بودند برخي فقط اسلام آورده و برخي شايد سني شده و برخي هنوز بر اديان قبلي بودند. بيشتر، شهرهاي مرزي ايران آنروزي همانند مداين و... شيعه بودند و آنها هم بخاطر دوري راهها يا بخاطر اينكه خبري از حركت امام حسين ع از مكه به كوفه نداشتند و يا احتمال چنين واقعه اي را نمي دادند و يا فرصت ملحق شدن به آنها را پيدا نكرده بودند. توفيق حضور در اين جنگ را نداشتند. البته در مقام توجيه عمل ايرانيان نيستيم اگر در كتب تاريخ در اين مورد سندي بيابيم حتماً كار آنها را تقبيح كرده و از آن افراد تبري مي جوييم. اما آنچه فعلاً به نظر مي رسد همان بود كه گذشت. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
603 |
نام و نام خانوادگي: نازنين -
تاريخ: 10 دي 91 - 14:21:00
سلام.خسته نباشيد.خيلي مطالب خوب ومفيدي بود ومن از اين مطالب براي پاورپوينت کارم استفاده کردم.فقط من يک سوال داشتم الان که در ماه محرم ازطبل هاي بزرگ يا علم هاي چندين تيغه استفاده ميکنند براي دسته هاي عذاداري!در زمان جنگ هم کساني بودند که طبل هاي به اين بزرگي را حمل ميکردند؟؟؟؟؟!!!!لطفا در صورت تمايل به پاسخ اين سوال جواب اين سوال را برايم ايميل کنيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي طبل زدن در جنگها به دو منظور چنان كه ما جستجو كرديم بكار برده مي شده است: 1. براي شروع جنگ؛ البته گاهي در شهر براي جمع شدن نيروهاي رزمي هم نواخته مي شده و چنانكه از ظاهر آن استفاده مي شده صداي آن طوري بوده كه هرگاه نواخته مي شده، همه متوجه مي شده اند كه منظور از آن شروع جنگ يا آمادگي نيروهاي جنگي براي رويارويي با دشمن است. و اين عمل در ميان مشركان قطعاً بوده است چنانكه در كتب تاريخي به آن اشاره شده است.(تاريخ تحقيقى اسلام ،ج2،ص:260 به نقل از مغازي واقدي ج1 ص 28؛ ) طبق نقل كتاب كامل ابن اثير در جنگ ايران و روم هم چنين كاري شده است و بنظر مي رسد در قديم اين عمل يك كار مرسوم ميان ملل مختلف بوده است.( ترجمه الكامل ابن الأثير، ج3، ص243) 2. در جنگ براي دلگرم كردن جنگجويان و جلوگيري از تضعيف روحيه و عقب گرد كردن آنها؛ اين عمل در جنگ احد توسط زنان صورت گرفته است، در كتاب رحيق مختوم چنين آمده است: زنان قريش به سركردگى هند دختر عتبه و همسر ابو سفيان- به سهم خود- در جنگ شركت كردند و در ميان صف هاى اردو مى گشتند، دف مى نواختند، طبل مى زدند، مردان را به نبرد تشويق مى نمودند، كينه و دشمنى پهلوانان را بر مى افروختند و احساسات نيزه زنان، تيراندازان و شمشيرزنان را بر انگيختن(باده ناب، ترجمه الرحيق المختوم، ص317 ؛ ترجمه سيرة المصطفى، ج2، ص45 ) واقدي هم مي نويسد: زنان مشركان جلوى صف هاى ايشان بودند و دايره و طبل مى زدند و سپس به پشت صف ها برگشتند. اگر كسى به جنگ پشت مى كرد، او را به بازگشت تشويق مى كردند و كشته شدگان بدر را به يادش مى آوردند. (ترجمه المغازي واقدى، 162) اما در مورد استفاده طبل در عزاداريها بنظر مي رسد اكثراً براي ايجاد هماهنگي و البته گاهي براي گرد آمدن مردم در محل تعزيه نيز استفاد ه مي شود. نظر مراجع در مورد استفاده از طبل در عزاداري: آيت الله فاضل لنكراني (ره): استفاده از آلات لهو و لعب در عزاداري حرام است. ولى طبل و دهل و امثال آنها جزء اين آلات نيست.(جامع المسائل؛ ج1، ص: 582) آيت الله بهجت(ره): استعمال طبل و سنج و نى در عزادارى اشكال دارد. (استفتاءات؛ ج4، ص: 546) امام خميني (ره) : زدن طبل و شيپور در تعزيه حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام اگر از آلات لهو و لعب نباشد و وهن بر مذهب هم نشود مانع ندارد .(استفتاءات ؛ ج3، ص: 583) رهبر معظم انقلاب مد ظله العالي: استفاده از شيپور و طبل و سنج به نحو متعارف اشكال ندارد.( توضيح المسائل مراجع؛ ج2، ص: 1023))) آيت الله مكارم شيرازي مد ظله العالي: تعظيم شعائر حسينى از افضل قربات است و از هر وسيله معقول مىتوان استفاده كرد، استفاده از طبل اگر با آهنگهاى مناسب مجالس فساد نباشد اشكالى ندارد.(استفتاءات جديد؛ ج1، ص: 151) آيت الله صافي گلپايگاني مدظله العالي: مراسم عزادارى حضرت سيد الشهداء عليه السلام كه به صورت مجالس روضه و سخنرانى و حركت هيئت هاى عزا برگزار مىشود از شعائر بزرگ مذهب و موجب احياء آثار اهل بيت عليهم السلام و از علائم شعور دينى و تبلور احساسات مذهبى است بايد مظاهر آن مظاهر ايمانى بوده و هر چه از آلايش استعمال اين وسائل و آلات منزهتر باشد و ساده و بىپيرايهتر برگزار شود شكوه معنوى آن برتر و جلوههاى آموزنده آن بيشتر مىشود اين پيرايهها و آلايشها خصوصاً استفاده از آلات لهو كه شرعاً ممنوع است از حال عزا و سوگوارى و توجه به مفاهيم بلند و آموزنده اين مراسم مانع مىشود اميد است در برگزارى اين شعائر همگان موفق و مشمول عنايات خاصه حضرت بقية اللّٰه ارواح العالمين له الفداء باشند.(جامع الأحكام؛ ج2، ص: 133) در مورد استفاده از طبل در كربلا آقاي محدثي مي نويسد: طبل از ابزار تحريك روحيّه رزمى در ميدانهاى جنگ در سابق بوده و در كربلا هم طبل جنگ نواخته مى شد. وي در ادامه مي گويد: در تعزيههاى عاشورا، با نواختن طبل، همه از برگزارى تعزيه خبر مى شدند و گرد مى آمدند. شيپور و طبل، براى گردآورى تماشاگر بوده است. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص271) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
604 |
نام و نام خانوادگي: عليرضاموسوي تبريزي -
تاريخ: 11 دي 91 - 11:22:21
سلام عليکم. آنچه که حائزاهميت بوده وجلب نظرمي کنداين است که درميان تمام نظرات مراجع عظام،هرگز استعمال طبل و سنج و نى در عزادارى ممدوح ومستحب محسوب نشده! وبلکه بعضاًبه صراحت آن را ردّ نموده اند. رب صل علي محمدواله وسلم |
605 |
نام و نام خانوادگي: محمد اسماعيلي -
تاريخ: 11 دي 91 - 23:04:58
سلام من از شما تشکر مي کنم به خاطر مطالب بالا يک سوال برايم ايجاد شده چگونه بايد امام حسين را بشناسيم ؟با کتاب خواندن يانه ارتباط قلبي اين ارتباط قلبي چگونه ايجاد مي شود.وسوال هاي ديگر اگر مي شود به سوال هاي من که جواني بيست ساله هستم ولي بيست سال در خواب بودم وامام را نشناختم پاسخ دهيد. با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي يكي از بهترين راههاي شناخت امامان معصوم ( عليهم السلام ) مطالعه و تحقيق در زندگي آنها است، مطالعه ابعاد مختلف زندگي ائمه (ع) در شناختن به آنها. ما را كمك مي كند ابعاد مختلف زندگي ايشان عبارتند از : حالات و رفتار و روش و منش و خصوصيات اخلاق و سير و سلوكشان با مردم و نحوه آن و مكارم اخلاق ايشان مثل عفو و گذشت و انفاق و ايثار و حسن خلق و خوش اخلاق و عبادت و تهجد آنها و راز و نيازشان و.... و مطالعه كلمات و سخنان ائمه اطهار عليه السلام درهاي گران بهايي است، كه بايد در جست و جوي آنها بود. همچنين براي اينكه بتوانيم با امامان ارتباط معنوي داشته باشيم، بايد تهذيب نفس و پرهيز از گناه، و نيز عمل به واجبات را در زندگي داشته باشيم; چرا كه انسان تا تزكيه و تهذيب نفس نكند نميتواند با اولياي مقرب الهي ارتباط برقرار كند موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
606 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 12 دي 91 - 13:15:46
با سلام جناب محمد اسماعيلي ، من شخص شاخصي را سراغ دارم. و ايشان کسي نيست، جز سيدنا استاد محمد شجاعي. ايشان مدير موسسه منتظران منجي هستند. به شما توصيه مي کنم به سخنراني هاي ايشان حتماً مراجعه کنيد. و با توجه به سن تان به مباحث ميثاق مقدس ويژه برادران ( در مورد ازدواج)و سي دي واقعاً معرکه ايشان يعني دشمن شناسي ، ايشان در اين سي دي روشهاي نفوذ شيطان در انسان را با استفاده از ايات قران و سخنان معصومين را توضيح مي دهد. و اگر اهل تهران هستيد، مي توانيد 5شنبه ها به حرم حضرت عبدالعظيم حسني ، حسينه قرائت قران مراجعه کنيد و سخنراني هاي ايشان تحت عنوان خانواده اسماني را استفاده کنيد و اگر مشاوره خواستيد، به شما ارائه مي دهد. در ضمن مباحث خانواده اسماني نيز قبلاَ در روز جمعه از شبكه ولايت پخش مي شد. در حال حاضر نمي دانم كه پخش مي شود يا نه؟ |
607 |
نام و نام خانوادگي: سمير -
تاريخ: 12 دي 91 - 21:52:17
من شيعه هستم و ميخواهم سني شوم و اما به امام حسين اعتقاد دارم آيا مشکلي دارد؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي اينكه مي خواهيد سني شويد به خودتان مربوط است! ولي بدانيد كساني كه امام حسين عليه السلام را كشتند سني بودند و از آن طرف بدانيد كه ادعاي اعتقاد به امام حسين عليه السلام با سني بودن نمي سازد ؛ چون لازمه سني بودن اين است كه امامت دوازده امام را رده كرده و معتقد به خلافت غاصبين حق علي عليه السلام شويد كه خود امام حسين عليه السلام بارها در مقابل خلفاء ايستاده و به آنها مي فرمود از منبر پدرم رسول خدا صلي الله عليه وآله پايين بياييد كه شما لياقت خلافت را نداريد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
608 |
نام و نام خانوادگي: طاهرنصيبي -
تاريخ: 13 دي 91 - 01:45:53
سلام باتشكرازمطالب باارزش وخوب شما.درودبرامام حسين(ع)وشيعيان جهان |
609 |
نام و نام خانوادگي: سيد اکبر مير خوشخوي -
تاريخ: 13 دي 91 - 20:29:18
با سلام وعرض ادب (سلام بر حسين شهيد ) انشا الله همه ما به درک واقعي جهاد امام برسيم ( التماس دعا ) |
610 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا تاجدي -
تاريخ: 14 دي 91 - 09:37:00
عالي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود .................درودبرامام حسيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن |
611 |
نام و نام خانوادگي: مانيا -
تاريخ: 14 دي 91 - 12:09:14
سلام... باتشکر از شما... مطالب زيبايي بود... مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسيييييييييييييييييييييييييييييييييييييي... |
612 |
نام و نام خانوادگي: محمد البوخنفر -
تاريخ: 14 دي 91 - 23:18:24
سلام عليكم لطفا از نظرات ايت الله سيستاني هم استفاده نماييد |
613 |
نام و نام خانوادگي: حسين عرقشي -
تاريخ: 15 دي 91 - 10:04:33
با سلام و آرزوي قبولي عزاداري هاي همه مسلمين و ملتزمين به امامت امام علي (ع) اميدوارم خداوند توفيق عمل به فرامين ائمه اطهار را بما عطا نمايد ماه مي گويد حسين با آه مي گويد حسين آيه آيه حضرت الله مي گويد حسين تقديم به حسينيان جهان |
614 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 16 دي 91 - 20:47:02
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام جناب سمير: بعضي وقتا جداي از اونکه از صحبت طرف ميشه فهميد که دروغ ميگه که شيعه بوده و ميخواد سني بشه قضا و قدر هم کمک ميکنه مثلا در مورد تو عدد 606 نصيب تو شده و البته ميدوني که 6 عددي مقدس براي شيطانپرستان است چون شيطان به 6 (شيلا رفته گل بچينه) خب براي تو هم اول 6 وسط پوچ آخر 6 که ميشه 606 يعني قضا و قدر هم ميگه تو مثل شيطان دروغ گفتي و حرفات پوچه البته اينها را که گفتم من باب زنگ تفريح بود ولي اين را بدان که هيچ احمقي اين سئوال را نميکنه کدوم آدم احمق پيدا ميشه که شک کنه حب سيد الشباب اهل الجنه در دين اشکال وارد کند؟!!!!!! مگر اينکه طرف از نسل يزيد باشه اونهم از طريق نامشروعش يعني بچه يزيد باشد ولي از طريق زنا در ضمن احمق اگه ميخواهي اشکال اين مسئله را بداني و غرض و مرض نداري و راست ميگي عقل حکم ميکند که بري از بن باز و آل شيخ بپرسي نه از شيعيان !!!!!! مثل اينه که يک نفر ميخواد بره عراق بعد بيا از سفارت فرانسه بپرسه فلان شرط براي سکونت در عراق چيه ؟آيا احمقانه نيست پس ثابت ميشه که تو يک ناصبي منافقي که ادعا ميکني شيعه هستي يعني خ(شيلا رفته گل بچينه )ر خودتي ـــــــــــــــــــ (شيلارفته گل بچينه)يعني 3نقطه شيلا =شهاب ابراهيمي=عبدالله حيدري=محمد علي ابراهيمي=عالم مقدس ملکوت= عليرضا موسوي تبريزي |
615 |
نام و نام خانوادگي: حسين تهي -
تاريخ: 17 دي 91 - 20:29:08
عا لي بود |
616 |
نام و نام خانوادگي: ميثم ح -
تاريخ: 22 دي 91 - 03:10:05
اسلام وعليک يا اباعبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ باتشکر |
617 |
نام و نام خانوادگي: سيد احمد -
تاريخ: 22 دي 91 - 07:28:43
سلام سالار دمت گرم خيلي عالي بود استفاده كرديم عجرت با سيدالشهدا |
618 |
نام و نام خانوادگي: مهران شعباني -
تاريخ: 22 دي 91 - 11:53:43
باسلام وخسته نباشيد، خواستم بدونم که ماشيعه ها در مورد واقعه کربلا با سني ها اختلاف نظري نداريم؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي در نقل حوادثي و مصائبي كه بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و بر امام حسين ـ عليه السلام ـ و ساير اصحابش در روز عاشوراء در كربلا اتفاق افتاده است، بين منابع شيعه و سني تفاوت زيادي وجود ندارد. اما در اينكه هدف امام حسين ـ عليه السلام ـ از قيام چه بوده است، و مقصر در اين جريان كيست،در بين منابع اهل سنت دو ديدگاه كلي وجود دارد. گروه كمي از منابع اهل سنت سعي در تبرئه يزيد دارند و سعي دارند امام حسين ـ عليه السلام ـ را به عنوان مقصر معرفي كنند، كه بيشتر آنها منابع قديمي هستند. اما اكثريت مورخين سني مذهب يزيد را مقصر مي دانند و كاملاً از حركتِ امام حسين ـ عليه السلام ـ و قيام ايشان دفاع مي كنند. اين ديدگاه در منابع قديم زياد و در منابع جديد فراوان ديده مي شود افرادي قليلي مانند طبري ، ابن كثير ، و ابن عربي سعي كرده اند يزيد را تبرئه كنند و حركت امام حسين ـ عليه السلام ـ را اشتباه معرفي مي كند. در اين مورد به كتاب طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات اساطير، چاپ 5، سال 1375، ج7، ص3071. ابن كثير،اسماعيل، البدايه و النهايه، بيروت، دارالمعرفه، چاپ 4، سال 1419، مجلد 4، ج 8-7، ص 600. ابن عربي، العواصم من القواصم، قاهره، المطبعه الاسلاميه، سال 1371 هـ ، ج2، ص232. مراجعه كنيد اما در مقابل اكثريت مورخان و نويسندگان اهل سنت، قيام امام حسين ـ عليه السلام را تاييد و اقدامات يزيد را ناپسند مي دانند اين گروه يزيد را فردي ظالم، بزه كار و قاتل امام حسين ـ عليه السلام ـ مي دانند و برخي حتي معاويه را هم مقصر مي دانند. «ابوالحسن اشعري» مي نويسد: «چون ستمگري يزيد از حد گذشت امام حسين ـ عليه السلام ـ با ياران خود عليه بيداد او قيام كرد و در كربلا به شهادت رسيد».به نقل از «مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين»، ص 45.ابوفلاح حنبلي مي نويسد: «شانزده تن از اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ كه در آن روزگار كسي همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسيدند. خدا انجام دهنده آن را بكشد و خوار گرداند هر آن كس را كه بدان امر كرد و رضايت داد».«شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67. ابن خلدون مي نويسد: «اين عمل يزيد يكي از اعمالي است كه فسق او را تأئيد مي كند، و حسين در اين واقعه شهيد و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روي اجتهاد است» و مي گويد: «... يزيد از عدالت به دور بوده و حسين ـ عليه السلام ـ عليه يك حاكم ظالم قيام كرده بود».ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادي، تهران مركز انتشارات علمي فرهنگي، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417.. «عبدالرحمان شرقاوي» در كتابش «الحسين ثائراً و شهيداً» حركت امام حسين ـ عليه السلام ـ را كاملاً تأئيد مي كند و رضايت يزيد را از اعمالي كه انجام داده در كربلا بيان مي كند .شرقاوي،عبدالرحمن، الحسين ثائراً و شهيداً، بيروت، العصر الحديث لِلنشر و التوزيع، چاپ دوم، 1405. «طه حسين» انتخاب يزيد توسط معاويه را كاري منفور و بدعتي جديد مي نامد. و يزيد را جواني مفرِط در لهو و لعب و عياشي و ميگساري مي داند كه به طور علني مرتكب اين اعمال مي شد. وي سپس مي نويسد «مورخين مي گويند كه يزيد گناه قتل حسين و شهداي ديگررا بر گردن عبيدالله بن زياد افكند اما اين اتهام يزيد درست نيست زيرا همه مي دانند كه يزيد، ابن زياد رانه فقط مجازات نكرد بلكه از كار هم بركنار نساخت» «وحتي از سوي او مورد تشويق هم قرار گرفت»(17) و در جاي ديگر مي نويسد: «شايد گفته شود كه حسين بر يزيد شوريده و بيعت او را شكسته... از اين رو يزيد از حق حاكميتِ خود دفاع كرده و جلوي تفرقه بين مسلمين را گرفته است، ولي اين گفته صحيح نيست». طه حسين، علي و فرزندانش، ترجمه محمدعلي شيرازي، تهران، انتشارات گنجينه، چاپ چهارم، 1354، ص242. 259. ص 263. ص 262. بنابراين اكثر نويسندگان اهل سنت بر كشته شدن مظلومانه ي امام حسين ـ عليه السلام ـ و گناه كار بودنِ يزيد متفق هستند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
619 |
نام و نام خانوادگي: رسول ارمک -
تاريخ: 22 دي 91 - 19:33:31
اجرتون با امام حسين عليه السلام. خسته نباشيد. |
620 |
نام و نام خانوادگي: الهه رسول پور -
تاريخ: 01 بهمن 91 - 01:36:19
ممنون از اين سايت قشنگتون عالي بود |
621 |
نام و نام خانوادگي: حامد رزاقي -
تاريخ: 01 بهمن 91 - 14:20:03
باسلام چرا فرزندان يزيد کافر مثل معاويه دوم مهربان و مومن بود برخلاف يزيد واينکه چه جوري يزيد مرد با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي فرزند يزيد و يا كافر بودن دليل بر اين نيست كه حتما فرزندانش نيز بايد مثل او باشند همچنانكه فرزند پيامبر بودن نيز دليل بر خوب بودن نيست همچنانكه فرزند نوح كافر بود . هرچند خوب بودن و يا بد بودن پدر و مادر در فرزند تاثير گذار است ولي اين علت تامه نيست بلكه شخص مي تواند با اختيار خود، راه خود را از آنها جدا كند همچنانكه معاويه فرزند يزيد فهميد راه پدر اشتباه است لذا راهش را جدا كرد. البته درباره معاويه اين را هم گفته اند كه معلمش عمر قوصى در او تاثير گذار بود. نقل شده است بنى أميه به عمر قوصى كه معلم معاويه بود گفتند: اين كارى كه معاويه كرد به دستور تو بوده- عمرقوصي گفت: بخدا قسم من كارى نكردم و ليكن، دوستى على- بن أبي طالب (ع) در گل او سرشته شده است. أما مردم جواب معلم را نپذيرفتند و معلم را زنده در گور كردند تا مرد.كتاب اخبار الدول قرمانى ص 131 لازم به ذكر است تعدادي از بنياميه از خوبان و مومنان واقعي و پيروان ولايت اهل بيت عليهم السلام بودهاند مثل: خالد بن سعيد بن العاصو ابوالعاص بن ربيع كه از بيعت با ابيبكر سرباز زدند و با اميرالمؤمنين عليه السلام ثابت قدم ماندند. امامه دختر همين ابوالعاص بعد از شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها طبق وصيت آن حضرت به ازدواج حضرت امير مومنان عليه السلام درآمد. همچنين محمد بن ابيحذيفه كه مادر او دختر ابوسفيان بود ولي خودش از ياران خاص اميرالمؤمنين عليه السلام ميباشد و در راه محبت آن جناب رنج ها كشيد و سال ها در زندان معاويه كه دايي اش بود به سربرد و در نهايت با معاويه همراهي نكرد. اما درباره مر گ يزيد اقوال مختلفي مطرح است: ذهبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل مي کند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.سير اعلام النبلاء، ج 4 ، ص 36 بلاذري در انساب الاشراف مي نويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.انساب الاشراف ،بلاذري، ج 5، ص 300 شيخ صدوق گويد: وي به بلاي ناگهاني هلاك گشت. شب به حالت مستي به خواب رفت. صبح او را مرده يافتند و چنان تغيير كرده بود كه گويا او را قير ماليده بودند». همچنين نقل شده است : يزيد روزي با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو يا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهويي ظاهر شد يزيد به اصحابش گفت: خودم به تنهايي در صيد اين آهو اقدام ميکنم کسي با من نيايد. آهو او را از اين وادي به وادي ديگر ميبرد. نوکرانش هر چه در پي او گشتند اثري نيافتند. يزيد در صحرا به صحرانشيني برخورد کرد که از چاه آب ميکشيد. مقداري آب به يزيد داد ولي بر او تعظيم و سلامي نکرد. يزيد گفت: اگر بداني که من کيستم بيشتر مرا احترام ميکني! آن اعرابي گفت: اي برادر تو کيستي؟ گفت: من اميرالمومنين يزيد پسر معاويه هستم. اعرابي گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسين بن علي(عليهماالسلام) هستي اي دشمن خدا و رسول خدا. اعرابي خشمگين شد و شمشير يزيد را گرفت تا بر سر يزيد بزند، اما شمشير به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و يزيد از پشت اسب آويزان شد. اسب سرعت ميگرفت و يزيد را بر زمين ميکشيد، آنقدر او را بر زمين کشيد که او قطعه قطعه شد. اصحاب يزيد در پي او آمدند، اثري از او نيافتند، تا اين که به اسب او رسيدند فقط ساق پاي يزيد روي رکاب آويزان بود.( لهوف، سيد بن طاووس .) در برخي از کتب اين داستان اين گونه نقل شده است: او در سال 64 هجري قمري، روزي باده هزار نفر از سواره نظام لشگر خود به قصد شکار، از دمشق بيرون آمد، و خود سوار بر اسب بود، او و لشگرش به اندازه دو روز از دمشق دور شدند، در آنجا(در بيابان) آهوي زيبايي نظراو را جلب کرد ، يزيد که مي خواست غرور و چابکي خود را نشان دهد به همراهان گفت: هيچ کس با من نيايد، و من تنها ميخواهم به دنبال اين آهو بروم و آن را صيد کنم. او تنها سوار بر اسب به دنبال آهو حرکت کرد، آهو پا به فرار گذاشت، و همچنان در حال فرار بود، و يزيد با آخرين سرعت به دنبال او حرکت ميکرد، تا به بيابان هولناک و وحشتناکي رسيد، و همچنان از اين دره به آن دره، به دنبال آهو ميرفت. در وسط آن بيابان وحشت زا، آهو از نظرش ناپديد شد، او را گم کرد، از طرفي به شدت تشنه بود، و در آنجا هرچه تلاش کرد به آب دست نيافت، او همچنان در جستجوي آب بود، ناگاه مردي را ديد که ظرفي آب در دست دارد، به او التماس کرد که اندکي آب به من بده اگر تو مرا بشناسي، به من احترام شاياني خواهي کرد. او گفت تو کيستي؟ يزيد گفت: من خليفه مسلمانان يزيد بن معاويه هستم. آن مرد گفت: تو همان قاتل حسين بن علي )ع (هستي، اي دشمن خدا!) سپس به يزيد حمله کرد، اسب آنچنان يکه خورد و رميد که يزيد از ناحيه پشت اسب به طرف زمين واژگون شد و يک پايش در رکاب اسب گير کرد، و اسب از شدت وحشت فرار کرده و در بيابان پر وحشت روي سنگ ها و خارها و پستي و بلنديها همچنان فرار ميکرد، در اين ميان سر و پيکر نحس يزيد آن چنان متلاشي شد که به صورت جويده در آمد. و اين گونه در حال تشنگي به جهنم واصل شد. يزيد ده نفر نديم خصوصي داشت که هرگز از او جدا نميشدند، آنها براي پيدا کردن يزيد سر به بيابان گذاشتندو به جستجو پرداختند، تا اينکه اسب او را در بيابان يافتند، و ديدند يک ران قطع شده يزيد در رکاب اسب آويزان باقي ماندهاست. خبر کشته شدن يزيد را به لشگر دادند، صداي ضجه و گريه طرفداران يزيد بلند شد، آنگاه با همان حال به دمشق مراجعه کردند. طبق روايت ديگر، آن مرد که يزيد را دنبال کرد، به او گفت:سوگند به خدا تو را مي کشم ، چنان که تو حسين )ع ( را کشتي، با شمشير به دنبال يزيد حرکت کرد، يزيد از ترس ، با اسب خود فرار نمود، اسب از برق شمشير آن مرد وحشت زده شد و رميد، به طوري که يزيد از پشت آن واژگون شده و زير دست و پاي اسب تکه تکه گرديد. در "الکامل في التاريخ" درباره علت مرگ وي آمده است: سبب مرگ يزيد، اصابت پارة سنگي از منجنيق به يک طرف صورت او بود، که همين امر باعث شد مدّتي مريض شود، بعد مُرد عده اي نيز گفته اند که وي به وسيله ((سلمى )) دخـتـر ((حـجـر بـن عـدى کندى )) و با همکارى ((عبدالرحمان )) برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسيده است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
622 |
نام و نام خانوادگي: soroush -
تاريخ: 02 بهمن 91 - 18:23:40
ممنون |
623 |
نام و نام خانوادگي: hdiye sadmaegi -
تاريخ: 07 بهمن 91 - 18:24:04
خيلي قشنگ بود |
624 |
نام و نام خانوادگي: مختار -
تاريخ: 14 بهمن 91 - 12:07:13
با تشکر که امام حسين را به جهان اسلام شنا سانديد |
625 |
نام و نام خانوادگي: تانيا سجودي -
تاريخ: 19 بهمن 91 - 11:52:09
من عاشق امام حسين هستم به نظر من ايشون مرد شريف و مهربوني بودند لطفا بيشتر در باره ي اين بزرگ گواران بنويسيد با تشکر از شما |
626 |
نام و نام خانوادگي: محمد صادق -
تاريخ: 20 بهمن 91 - 12:03:44
من خيلي امام حسين رادوست دارم |
627 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه محمدي -
تاريخ: 27 بهمن 91 - 22:02:16
خيلي قشنگ بود من عاشق امام حسينم جانم به فدايش |
628 |
نام و نام خانوادگي: حامد رزاقي -
تاريخ: 30 بهمن 91 - 16:01:25
ممنونم ازتون که جواب سوال من رو داديد من يه سوال ديگه هم دارم اين که قيام مختار بهانش از قيام خون خواهي از قاتلين امام حسين بود يا با علاقه اش به امام حسين اين قيام رو انجام داد جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ بسياري از علما بر اخلاص او در اين كارش تاكيد كرده اند. در مورد مختار مقاله اي در اين آدرس قرار داد ه شده است مي توانيد مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/lib/mokhtar/11.htm موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
629 |
نام و نام خانوادگي: hamed razzaghi -
تاريخ: 02 اسفند 91 - 19:00:48
lممنونم از جوابتون من يه سوال ديگه هم دارم اينه که اسامي 72تن از ياران امام حسين رو ميتونين بگين ممنون ميشم از جوابتون جواب نظر: با سلام دوست گرامي در كتب مقتل و كتاب هايي كه تاريخ اباعبدالله الحسين(ع) و ياران با وفايش را نگاشته اند، تعداد شهداي كربلا را بيش از هفتاد و دو نفر نوشته اند. لذا براي آشنايي شما با اسامي اين شهدا مشهورترين قول را انتخاب و ذكر مي نماييم. 1 - حضرت اباعبدالله الحسين(ع); 2 - علي بن الحسين،علي اكبر(ع); 3 عبدالله رضيع، علي اصغر(ع); 4عباس بن علي ابوالفضل(ع); 5 عبدالله بن علي(ع); - 6-عثمان بن علي(ع); 7- محمد بن علي(ع);8 - مجمع بن عبدالله 9 - جعفر بن علي(ع) ;10- برير بن خضير; 11- ابوبكر بن علي ;12 - عمرو بن قرظ كعب انصاري ;12 - محمد بن علي ; 13 - ابوالحتوف بن الحارث; 14- عباس الاصغر; 15 - نافع بن هلال; 16- محمد بن عباس بن علي; 17- ابوالشعثا كندي; 18- قاسم بن الحسن(ع); 19 - مسلم بن عوسجه 20 - ابوبكر بن الحسن(ع);21 حر بن يزيد رياحي ;22 - عبدالله بن الحسن(ع);23 - حبيب بن مظاهر 24 - حسن بن الحسن;25 سعد بن حارث ; 26 - عون بن عبدالله بن جعفر;27 سعيد بن عبدالله حنفي ;28 - محمد بن عبدالله بن جعفر;29 - ابو ثمامه صيداوي; 30 - عبيدالله بن عبدالله بن جعفر;31 - سلمان مضارب; 32- قاسم بن محمد بن جعفر بن ابي طالب;33 - زهير بن قين بجلي34 - عبدالله بن مسلم بن عقيل; 35 - حجاج بن مسروق الجعفي ; 36 - محمد بن مسلم بن عقيل; 37 - يزيد بن مغفل جعفي;38 - جعفر بن عقيل بن اسعد 39 - حنظل شباحي ; 40 عبدالرحمن بن عقيل; 50 - عباس بن ابي شبيب ;51 - محمد بن ابي سعيد بن عقيل; 52 - شوذب بن عبدالله53 - عبدالله بن عمير;54 - جون بن ابي مالك; 55 سيف بن الحارث; 56 - عبدالرحمن الارحبي; 57 - مالك بن عبدالله; 58 - غلام تركي ;59 - عمر بن خالد الصيدواي; 60 - انس بن حارث ;61 - سعد مولاي عمرو; 62 - عبدالله بن عرو 63 - جابر بن الحارث; 64 عبدالرحمن بن عروه; 65 - عمرو بن جناده; 66 - وهب بن حباب كلبي; 67 - واضح التركي; 68 - حبش بن قيس بن سلمه 69- رافع بن عبدالله; 70- زياد بن عريب;71- يزيد بن تبيط; بن صلت; عقب72 - بكر بن حي; 73 قعنب بن عمر بن مالك; 74 ضرغام 75 انيس بن معقل; 76 مجمع بن زياد بن ابي قر 77 عباس بن مهاجر; 78 عبدالرحمن بن عبدالله اليزني ; 79 يحيي المازني;80 منجح ; 81 سويد بن عمرو. همچنين مورخين نوشته اند كه در حمله اول تعدادي از ياران ابي عبدالله الحسين بشهادت رسيده. ((ابن شهر آشوب)) شهداي حمله اول را چهل نفر دانسته ولي نام 28 نفر آنها را در كتابش ذكر نموده وليكن مرحوم سماوي در كتاب ((ابصار العين)) نام چهل نفر را به قرار ذيل ذكر نموده است: - ادهم بن اميه; - عامر بن مسلم بن سعيد;- امي - عبدالله بن بشير; بشر بن عمر;- عبدالله بن يزيد- جابر بن حجاج; - عبيدالله بن يزيد; - حباب بن عامر; - عبدالرحمن بن عبدالرب بن علي; - جبل- عبدالرب بن مسعودبن كعب; - جناد - عمر بن ضبيع - جندب بن حجير كندي; - عمار بن حسان; - جوين بن مالك;- عمار بن سلامه - حارث بن امر القيس ; - قاسم بن حبيب الازدي - حارث بن بنهان; - قاسط بن زهير ; - حجاج بن بدر; - كردوس بن زهير; - حلاس بن عمرو; بن عتيق; - كنان - زاهر بن عمرو; - مسلم بن كثير; - زهير بن سليم; - مسعود بن حجاج; - سالم(غلام عامربن مسلم); - مقسط بن زهير; - سالم بن عمرو; - نصر بن ابي نيزر; - سوار بن ابي حمير;- نعمان بن عمرو الراسبي; - شبيب بن عبدالله; - نعيم بن عجلان; - عائذ بن مجمع; - زهير بن بشر الخثعمي. و با ذکر نام مسلم بن عقيل عليه السلام ، قيس بن مسهر صيداوي، عبدالله بن بقطر و هاني پسر عروه که قبل از واقعه کربلا و در کوفه کشته شدند، شمار آنان از آغاز ماجرا تا پايان جنگ بيش از اينها است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
630 |
نام و نام خانوادگي: mehrad hajighorbani -
تاريخ: 06 اسفند 91 - 23:42:11
در اون زمان ايران امن تر بوده پس چرا امام حسين به ايران نيامد جواب نظر: باسلام دوست گرامي غير از ايران گزينه هاي ديگرى همانند يمن نيز براي رفتن امام حسين عليه السلام بود همچنانكه ابن عباس خطاب به امام حسين(ع) مى گويد: «اگر حتماً اصرار بر خروج از مكّه دارى، به سمت يمن برو كه در آنجا وادى ها و قلعه هاى محكمى وجود دارد و سرزمين گستردهاى است و تو مى توانى داعيان و مبلغان خود را از آن سرزمين به نقاط ديگر گسيل كنى».ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 545. اما اينكه چرا امام(ع) آنها را انتخاب نكرد و به كوفه رفت؟، پاسخ اين سؤال را از چند جنبه مي شود بررسي كرد: 1.امامان شيعه هنگامى كه به امامت مى رسند، صحيفه اى را مى گشايند كه در آن وظيفه الهى خود را تا هنگام شهادت مشاهده مى كنند و مأمور مى شوند بر طبق همان عمل كنند.همچنانكه شيخ كليني بابي را به اين نام «ان الائمة عليهم السلام لم يفعلوا شيئاً و لا يفعلون الا بعهدٍ من اللَّه عزوجل و أمر منه لا يتجاوزونه....»در اصول كافى گشود و روايت فراواني را در اين زمينه نقل كرده است . اصول كافي ج1 ص 279 ، دار الكتب الإسلامية: تهران سال چاپ: 1407 ق نوبت چاپ: چهارم امام حسين(ع) هنگامى كه پرونده خود را گشود، در آن وظيفه خود را چنين مشاهده كرد: «قاتل فاقتل و تقتل و اخرج باقوام للشهادة لاشهادة لهم الا معك»؛ همان، ص 28، ح 1. «بكش و كشته شو و مردمى را براى شهادت با خود بيرون بر كه جز با تو به سعادت شهادت نرسند.فرمود: اين كار را كرد و چون در گذشت آن را به على بن الحسين داد » اصول كافي ج1 ص280 . بنابراين مشيت الهى بر اين بود كه به شهادت برسد و آن حضرت چارهاى جز اجراى اين مشيّت نداشت .در تاييد اين حرف، اين جمله است كه پيامبر صلي الله عليه وآله در خواب به امام حسين عليه السلام فرمودند: «يا حسين اخرج فان اللَّه قد شاء ان يراك قتيلاً». و امام(ع) خود بهتر از هر كس، از نيرنگ بازى كوفيان آگاه بود و مى دانست كه سرانجام او را به شهادت خواهند رساند و با اين علم به سمت كوفه حركت كرد تا به شهادت برسد و با اين شهات بود كه اسلام زنده ماند و دشمنان دين رسوا شدند 2. علت ديگر كه امام عليه السلام به جاهاي ديگر نرفت و كوفه را انتخاب كرد، اين است كه امام حسين(ع) از طرف کوفيان براي قيام دعوت شده بود در حالي که چنين دعوتي از سوي ديگر شهرها از ايشان به عمل نيامده بود همچنانكه خود حضرت يكي از علل رفتنش به كوفه را به دعوت كوفيان استناد مي كند موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
631 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه املشي -
تاريخ: 11 فروردين 92 - 01:33:13
بي سرو سامان تو ام يا حسين دست به دامان توام ياحسين برسر ني زلف رها کرده اي با جگر شيعه چه ها کرده اي زهره ي منظومه ي زهرا حسين کشته ي افتاده با صحرا حسين عاقبت اين عشق هلاکم کند در گذرکوي تو خاکم کند " مرحوم آقاسي" |
632 |
نام و نام خانوادگي: فرشاد رجبلو -
تاريخ: 11 فروردين 92 - 12:28:23
واقعاَ مطالبتون مفيد و تاثير گذار بود.يا حــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــســــــــــــــــــــــــــــيـــــــــــــــــــــــــــــن لبيك. |
633 |
نام و نام خانوادگي: منتظر -
تاريخ: 22 فروردين 92 - 01:48:52
کلا تعداد ياران امام حسين(ع) که به شهادت رسيدند چند نفر بودند؟ آيا اين 72 نفر کل ياران امام هستند که شهيد شدند؟ چه اينکه در ابن طاووس در لهوف بيشتر از اين را برشمرده است، يا منظور از 72 تن افراد خاندان بني هاشم هستند که در واقعه ي کربلا شهيد شدند؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي درباره تعداد ياران امام حسين عليه السلام، نمي توان آراء دقيقي ارائه نمود؛ زبرا تعداد ياران امام در كربلا به صورتهاي زير نقل شده است: 1. ششصد نفر: متشکل پانصد سواره و يکصد پياده. اين تعداد را «مسعودي» در «مروج الذهب» نقل کرده است. 2. يکصد و چهل و پنج نفر: در روايتي از امام باقر عليه السلام نقل شده که: تعداد ياران امام حسين(ع) در کربلا يکصد و چهل و پنج نفر بودند . از اين تعداد 45 نفر سواره و يکصد نفر پياده بودند. 3. يکصد نفر: به نظر برخي تعداد ياران امام در کربلا حدود يکصد نفر بود. 4. هفتاد و دو نفر: ابو مخنف تعداد ياران امام را 72 تن ذکر کرده است. اين لشکر کوچک امام متشكّل از 32 نفر سواره و40 نفر پياده بود. هر چند اين قول اخير توسط منابع بسياري مورد تاييد قرار گرفته و بسياري بر آن تاکيد کردهاند اما نميتوان به آن پايبند شد و بايد گفت تعداد ياران امام بيش از اينها بوده است. مويد اين سخن اسامي نام برده شده از شهدا در زيارت ناحيه مقدسه است كه بيش از 72 تن است . تعداد شهداء بني هاشم نيز به 29 نفر مي رسد كه با شهداء كربلا جمعا به 136 نفر خواهد رسيد. و با ذکر نام قيس بن مسهر صيداوي ، عبدالله بن بقطر و هاني بن عروه كه قبل از عاشوراء شهيد شدند، شمار شهداء کربلا از آغاز ماجرا تا پايان 139 نفر خواهد بود. جهت اطلاع بيشتر از اين موضوع و اسامي ياران امام حسين عليه السلام به كتاب اعيان الشيعه نوشته علامه سيد محسن امين و تاريخ کربلا در يک نگاه نوشته آيت الله خوانساري مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
634 |
نام و نام خانوادگي: اميرحسين -
تاريخ: 24 فروردين 92 - 19:24:48
دستتون دردنکته انشاءالله سفرکربلانصيب شما گرددد. |
635 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 30 فروردين 92 - 16:15:15
قربونش برم |
636 |
نام و نام خانوادگي: رضوان -
تاريخ: 04 ارديبهشت 92 - 19:53:03
مرسي |
637 |
نام و نام خانوادگي: روشان رحيمي -
تاريخ: 04 ارديبهشت 92 - 20:07:33
عالي بود فقط 1سوال دارم شما جواب اين سوال هارا از کجا مي اوريد ايا کتابي داريد ميشه اسمشو بگيد؟!!!!!! جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در مورد شبهات متفاوت به كتابهاي مختلف مراجعه مي شود. كتاب جداگانه اي كه تمام سوالها در آنها باشد نيست بلكه در مسائل تفسيري به كتب تفاسير و در مسائل اعتقادي به كتب عقائد و مناظرات و در مسائل تاريخي به كتب تاريخ و حديث و... مراجعه مي شود . در مورد پاسخ به شبهات نرم افزارهاي مختلفي هم وجود دارد كه مي توان به چند نرم افزار مخصوص رايانه و موبايل از همين موسسه به نام پاسخگو و پرسمان اشاره كرد كه در بخش نرم افزار و موبايل مي توانيد ببينيد. (آدرس آنها را در ذيل براي شما پيوند مي كنيم) و نرم افزاري كه نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري تهيه نموده است و... موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
638 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد دشتي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 92 - 17:14:40
سلام خوب بود ممنون |
639 |
نام و نام خانوادگي: سميرا ح -
تاريخ: 16 ارديبهشت 92 - 21:07:53
سلام من جديد مي خوام عضو بشم. ميشه لطفا برام زندگي حضرت ابوالفضل رو ايميل کنيد ممنون جواب نظر: با سلام كاربر گرامي درباره زندگاني حضرت ابوالفضل عليه السلام به طور خلاصه در اين آدرس مطالبي ذكر شده است www.valiasr-aj.com/fa/page.php اگر مايل هستيد درباره حضرت بيشتر اطلاعات داشته باشيد به كتاب چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام نوشته على ربانى خلخالى، مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
640 |
نام و نام خانوادگي: aisa -
تاريخ: 07 خرداد 92 - 20:04:31
باتشكر از مطالب شما |
صفحه بعد | [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] [23] [24] | صفحه قبل |