1401/02/04
موضوع: «معرفت»، نگین طلائی در بندگی حقیقی خداوند
ویژه برنامه محراب خون
فهرست مطالب این برنامه:
بیانی در عظمت شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
یادی از مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری و چشم برزخی ایشان!
«معرفت»، نگین طلائی در بندگی حقیقی خداوند
یادی از عظمت وجودی مرحوم «شیخ جعفر مجتهدی»!
در شب قدر بیست و سوم ماه رمضان، همت باید بالا باشد!
دعایی مجرّب برای رفع گرفتاری ها
«ملأ علی کنی» خود را اصلاح کند ما خودمان خدمت ایشان میرسیم!!
رمز و راز شنیدنی در دو آیه نورانی قرآن کریم!
معرفتی که داشتن آن در شبهای قدر ضروری است!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای جذبه ذی الحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق است جهانم
تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد
باید که شب چشم تو را قدر بدانم
روی تو و خورشید، نه روشنتر از آنی
چشم من و آیینه، نه حیرانتر از آنم
در سایه قرآن نگاه تو نشستم
باران زد و برخاست غبار از دل و جانم
برخاست جهان با من برخاسته از شوق
تا معجزه نام تو آمد به زبانم
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عیناً حتی تسکنه أرضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
بینندگان ارجمند سلام علیکم، طاعاتتان مقبول، خیلی خوش آمدید به شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان.
الحمدلله توفیق درک چنین لحظات نورانی نصیب همه ما شده است. ان شاءالله که قدر بدانیم و به یاد صاحب حقیقی این شب هم باشیم و نگاه ویژه حضرت صاحب الزمان هم شامل حال ما باشد.
با «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم. ان شاءالله در خدمت معارف اهلبیت و معارف مهدوی باشیم.
در خدمت استاد ارجمند دانشمند گرامی حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم و ان شاءالله امشب هم مثل شب بیست و یکم که خیلی از محضرشان استفاده کردیم، از بیانات و نکات دقیق و عمیقی که میفرمایند بهره خواهیم برد.
ان شاءالله ره توشه دنیا و آخرت ما باشد این کلماتی که از آیات و روایات اهلبیت (علیهم السلام) رنگ و بو گرفته است. حاج آقا سلام علیکم، طاعاتتان مقبول، بفرمایید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را میبینند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای محافل خودشان قرار دادند، خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت تقدیم میکنم.
خدا را به آبروی حضرت بقیة الله الأعظم سوگند میدهم فرج آن بزرگوار را سریعاً نزدیک نموده و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد و به ما توفیق درک شب قدر را عنایت کند.
ما طبق روال همیشگی برنامه، یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میکنیم. در روایت داریم حضرت فاطمه زهرا همانند شب قدر است. همانطور که مردم ارزش شب قدر را درک نکردند، مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا هم درک نشد.
ای ز دست سینه و بازوی تو حیدر خجل
هم غلاف تیغ هم مسمار در هم در خجل
همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل
گاه گاهی مرد خجلت میکشد از همسرش
مثل من هرگز نگردد مردی از همسر خجل
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیدهام تا دامن محشر خجل
نقل شده است بعد از شهادت حضرت صدیقه طاهره از همه بیشتر امام حسن مجتبی گریه و بی تابی میکرد، زیرا وقتی در وسط کوچه حضرت فاطمه زهرا را زدند از میان فرزندان حضرت، تنها امام حسن شاهد سیلی خوردن مادر بود.
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیدهام تا دامن محشر خجل
خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد
مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر خجل
بانگ «یا فضه خذینی» تا به گوش خود شنید
از کنیز خویش هم شد فاتح خیبر خجل
خدایا تو را به قلب سوخته حضرت صدیقه طاهره و فرزندان حضرت زهرای مرضیه به ویژه امام حسن مجتبی سوگند میدهیم فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان.
بنده حیفم میآید در این شب احیا این شعر را که زبانحال امام حسن مجتبی و حضرت صدیقه طاهره است را نگویم. امام حسن (علیه السلام) عرضه میدارد:
چه میشد گر مرا مادر از آن کوچه نمیبردی
من آنجا را نمیدیدم تو هم سیلی نمیخوردی
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در جواب میفرماید:
اگر آن روز همراهم تو را با خود نمیبردم
مرا دیگر نمیدیدی میان کوچه میمردم
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و أمها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک الهی بفاطمة بفاطمة بفاطمة
ان شاءالله امشب وقتی این اذکار مقدسه را به لب میآوریم و وقتی در سایه قرآن هستیم با معرفت و با آگاهی و با شناخت، این کلمات نورانی را به لب ببریم و در دلمان و در زندگیمان و در اعمال و رفتارمان تجلی پیدا کند.
چقدر خوب است برنامهای که با نام حضرت فاطمه زهرا شروع شود. چقدر خوب است شبکهای که به نام حضرت ولی عصر باشد.
الحمدلله ما هم شب بیست و یکم که خدمت حاج آقا قزوینی بودیم به اتفاق دوستان خوبم در اتاق فرمان و شما مخاطبان خوب برنامه، خیلی استفاده کردیم و هم شب نوزدهم در خدمت «دکتر جباری» بودیم و بسیار مطالب خوبی گفتند و استفاده کردیم.
الحمدلله وقتی این نکات را میشنویم فقط برای امشب ما کارایی ندارد، بلکه سالها میتوانیم با این نکات درک بهتری از شب قدر داشته باشیم. خدا همه خادمان معارف اهلبیت را حفظ کند.
حاج آقا قزوینی خیلی خوشحالیم که بازهم در خدمت شما هستیم و میتوانیم استفاده کنیم.
شب قدر را در پیش رو داریم، شب بیست و سوم که به احتمال خیلی قویتر شب قدر است. شب بیست و سوم که اعمال بیشتری هم دارد و ما باید ان شاءالله دقت بیشتری در درک آن داشته باشیم.
نکاتی از اهمیت شب قدر و راجع به نزول قرآن بفرمایید تا ما کمی نسبت به کتاب خدا توجه بیشتری داشته باشیم و ان شاءالله در زندگیمان جاری و ساری شود.
بیانی در عظمت شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
همانطور که حضرتعالی اشاره فرمودید در میان این سه شب، قرائن و شواهد نشان میدهد که شب بیست و سوم متیقن شب قدر است. آقایان قرائن و شواهد زیادی هم ذکر کردهاند که شب بیست و سوم شب قدر است.
قضیه «لیلة جهنی» در روایات ما هم هست و حتماً به گوش عزیزان خورده است. «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «تهذیب الأحکام» جلد چهارم صفحه 330 تعبیری آوردهاند.
«تهذیب الأحکام» یکی از کتب اربعه است که مراجع عظام تقلید احکام دینی را از آن استنباط میکنند. در این روایت آمده است که مرد جهنی یکی از عشایر بود و به گاوداری و گله داری مشغول بود.
ایشان خدمت رسول اکرم آمد و از حضرت پرسید: یا رسول الله! من در طول سال نمیتوانم به مدینه بیایم. شبی که در طول سال افضل شبهاست را به من معرفی کنید تا بیایم.
نمیدانیم ایشان صلاحیت داشت یا چه قضیهای بود که در روایت داریم رسول اکرم به صورت زیرلفظی مطلبی فرمودند. مردم هرچه پرسیدند که رسول اکرم چه فرمودند، مرد عرب هیچ پاسخی نداد. او میدانست که اگر صلاح بود رسول اکرم علناً میفرمود.
«فَسَارَّهُ فِی أُذُنِه»
حضرت مطلبی زیرگوشی به ایشان فرمودند.
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 4، ص 330، ح 100
اصحاب رسول الله مترصد بودند که ببینند این مرد جهنی چه زمانی به مدینه در مسجد النبی میآید.
آنها مشاهده کردند هرسال شب بیست و سوم، مرد جهنی گاو و گوسفندان خود را در بیابان رها میکند، به مسجد میآید و مشغول عبادت میشود. صحابه فهمیدند افضل شبهای سال، شب بیست و سوم است.
در روایتی که «مرحوم نوری» در کتاب «مستدرک الوسائل» جلد هفتم صفحه 475 نقل کرده است و «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 94 صفحه 4 نقل کرده است، آمده که امام صادق (سلام الله علیه) میفرماید:
«أَنَّ لَیلَةَ الثَّالِثِ وَ الْعِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هِی لَیلَةُ الْجُهَنِی»
شب بیست و سوم از ماه رمضان شب جهنی است.
«فیها یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»
در این شب هست که تمام مقدرات رقم میخورد.
«وَ فِیهَا تَثْبُتُ الْبَلَایا وَ الْمَنَایا وَ الْآجَالُ وَ الْأَرْزَاقُ وَ الْقَضَایا وَ جَمِیعُ مَا یحْدِثُ اللَّهُ فیها إِلَی مثلها مِنَ الْحَوْلِ»
در این شب تمام بلاها و مصیبتها و روزیها و اجلها و اتفاقات خوب و بدی که قرار است تا سال آینده برای انسان اتفاق بیفتد، نوشته میشود.
«فَطُوبَی لِعَبْدٍ أَحْیاهَا رَاکعاً وَ سَاجِداً»
خوشا به حال بندهای که شب بیست و سوم را در حال رکوع و سجده سپری کند.
«وَ مَثَّلَ خَطَایاهُ بَینَ عَینَیهِ وَ یبْکی عَلَیهَا»
و تمام گناهانش جلوی چشمش بیاید و بر آنها گریه کند.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 7، ص 475، ح 8693
عزیزانی که برنامه «زندگی پس از زندگی» را میبینند، ملاحظه کنند کسانی که تجربه کردهاند نقل میکنند که وقتی انسان به جهان دیگر میرود، تمام اعمالشان از اول طفولیت تا لحظهای که این اتفاق افتاده است جلوی چشمشان مجسم میشود.
شاید همین برنامه هم حجتی برای مردم باشد و تأثیر خوبی هم داشته است. بعضی از افرادی بودهاند که به مردم بدهکار بودند و همگی به دنبال حلالیت گرفتن و رضایت گرفتن رفتند.
بنده دیروز با عزیزانی که مسئول برنامههای معرفتی صدا و سیما هستند صحبت کردم و گفتم: اگر میشد با بعضی از عزیزانی که چشم و دلشان باز شده و چشم برزخیه دارند و زنده هستند و در اثر عبادت و ریاضت توانستند از عالم ماده بیرون بروند صحبت کرد.
افرادی هستند که توانستند از عالم ماده بیرون بروند و در عالم برزخ یا بالاتر از برزخ، زندگی میکنند و مشرف به تمام قضایا و حوادث هستند.
گرچه این افراد هم دست یافتنی نیستند، زیرا به قدری غریبانه زندگی میکنند که حاضر نیستند دکانی باز کنند یا رفت و آمدی باشد. اگر به این افراد دست پیدا کردند، بعید است حاضر به صحبت کردن باشند.
جویبنده یابنده است! ایشان به بنده اصرار میکردند که اگر افرادی در این سطح میشناسید معرفی کنید. بنده گفتم: ما معذوریم، شما بگردید پیدا کنید.
مجری:
الحمدلله که در صدا و سیما آمده و تجربههایی که دریافت شده و این شبکه پای کار آمده را پخش کردند. گاهی اوقات روزی میگیرند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خیلی خوب است. کسی که دکتر است و فوق تخصص دارد با یک حالی صحبت میکند که انسان یک در میلیارد هم احتمال نمیدهد که آنها راست نگویند.
حتی بعضی افرادی که اصلاً مسلمان هم نیستند یک سری قضایایی را نقل میکنند. شاید این مسائل هم مقدمه است که ما برای ظهور حضرت ولی عصر آماده باشیم.
زمانی که حضرت بقیة الله الأعظم بیایند پرده را بالا میزند و همه مسائل را برای همه مردم نشان میدهد.
اگر مسئولین این برنامههاt بتوانند با بعضی افرادی که دارای چشم برزخیه هستند صحبت کنند خیلی مفید است.
یادی از مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری و چشم برزخی ایشان!
خداوند مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری را بیامرزد. به جهت اینکه ایشان از دنیا رفتهاند بنده نام ایشان را میبرم. زمانی که ایشان در قید حیات بودند بنده هیچ چیزی نمیگفتم. رضوان خدا بر او باد!
زمانی که ما خدمت مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری میرسیدیم، ایشان شروع به صحبت میکردند و گذشته و آینده ما را همانند کف دست ما، جلوی چشم ما میگذاشتند.
ایشان به ما میگفتند که شما فلان سال فلان ساعت به فلان مکان رفتید، این کار شما درست نبود و این کار شما درست بود. ما احساس میکردیم که ایشان سی چهل سال است که با ما زندگی میکند، تا این اندازه به احوالات ما مسلط بود.
ایشان از بعضی مسائل آینده خبر میدادند. امشب که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است بنده خدا را گواه میگیرم هرچه ایشان گفتند بینی و بین ربی یا دیدیم و یا در انتظار دیدن آن هستیم.
کسانی که چشم برزخیه شان باز میشود یک سری مسائلی از گذشته و آینده را میبینند. این افراد در اثر عبادت و ریاضت از عالم ماده بیرون میروند.
«مرحوم علامه طباطبایی» صاحب «تفسیر المیزان» نزدیک به بیست سال در این دنیا و در عالم ماده زندگی نمیکرد. یکی از کسانی که واقعاً کمالات را خوب طی کرد و کمتر کسی بود به این مرحله برسد، «مرحوم علامه طباطبایی» بود.
متأسفانه بعضی از افراد به بهانه مخالفت با عرفان بعضی جسارتهایی به اولیاء الله میکنند. بنده یقین دارم که این افراد فردای قیامت پاسخی ندارند و از این هم میترسیم که موقع جان دادن این افراد همین جسارتها به اولیاء الهی باعث شود ایمانشان هم از دستشان برود. لذا حضرت میفرماید:
«وَ مَثَّلَ خَطَایاهُ بَینَ عَینَیهِ وَ یبْکی عَلَیهَا»
و تمام گناهانش جلوی چشمش بیاورد و بر آنها گریه کند.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 7، ص 475، ح 8693
در شب بیست و سوم خداوند عالم گریه میخواهد. در روایت نقل شده است که اگر خداوند بخواهد گناه کسی را ببخشد و حاجت کسی را بدهد، به او چشم گریان و قلب محزون میدهد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتی که دیدید اشک از چشمتان ریخت، بلافاصله مراقب باشید که وقت اجابت دعاست. در این لحظه هرچه میخواهید از خداوند بخواهید.
همیشه از خداوند عالم چیزهای بزرگ بخواهید و به حاجات کوچک اکتفا نکنید. خداوند عالم به هرچه که شما نظر داشته باشید قادر است.
ما در روایات متعدد داریم زمانی که مؤمن دعا میکند سه حالت دارد. حالت اول زمانی است که دعا میکنید یا خدای عالم همین دعا را اجابت میکند.
حالت دوم اینکه امکان دارد اجابت دعای شما به صلاح نباشد به همین خاطر خداوند آن را ذخیره میکند و پاداش آن را در آخرت به شما میدهد.
حالت سوم اینکه خداند تبارک و تعالی به پاداش این دعا بلایی را از شما دور میکند که اگر شما را مخیر میکرد حاجت شما برآورده شود یا بلا دفع شود، خودتان هم درخواست میکردید که این بلا از شما دفع شود.
این روایت در کتب متعدد نظیر «تحف العقول» و «بحارالانوار» آمده است. بنابراین ما باید دعا را در امشب بسیار غنیمت بشماریم و تلاش کنیم قلبمان رقت بگیرد. اگر قلبمان رقت نمیگیرد از خدا بخواهیم.
همانطور که در دعای امام حسین (علیه السلام) میخوانیم: خدایا شکایت میکنم به تو از قلب قاصی و چشمی که اشک نمیریزد!
باید از خداوند بخواهیم که خداوند عالم قلبی محزون و چشمی گریان به ما بدهد. گدایی را هم باید از خداوند عالم گدایی کنیم و از خداوند بخواهیم که به ما گدایی را یاد بدهد.
بعضی افراد هستند که واقعاً بلدند گدایی کنند. آنها در میزنند و اگر در را هم باز نکنند بازهم در میزنند. همین در زدن و همین دعا کردن خود یک توفیق است، خواه خداوند متعال حاجت مرا بدهد یا ندهد.
همین که من توفیق پیدا کردم برای گدایی در خانه خداوند آمدم و «الهی» می گویم خود بالاترین روزی است.
بعضی افراد دعا میکنند و اعتراض میکنند که چرا دعای ما به اجابت نرسید. همین که خداوند به تو توفیق داد تا با ذات اقدس الهی حرف زدی یک عنایتی از طرف خداوند عالم بود.
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به فرزندان خود میفرمودند استراحت کنید تا شب خوابتان نبرد. حضرت ابتدای شب میفرمودند غذا کم بخورید تا خوابتان نبرد.
آیت الله خزعلی میفرمود: یک لقمه غذا اضافه خوردن یک ساعت خواب اضافه به همراه دارد.
طبق روایتی که از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل شده است، رسول گرامی اسلام دهه آخر ماه مبارک رمضان بستر خود را جمع میکردند و نمیخوابیدند.
«مرحوم علامه طباطبایی» میفرمود: من از روزی که خود را شناختم شبهای ماه رمضان یک دقیقه هم نخوابیدم.
مجری:
به همین واسطه است که خداوند به آثارشان برکت میدهد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، مشاهده کنید که ایشان این همه کتاب نوشتند که «تفسیر المیزان» یکی از این آثار است. یکی از بزرگان نقل میکرد که «مرحوم علامه طباطبایی» از ساحل به قرآن نگاه کرده است و نتوانسته خوب حقایق و اسرار قرآن را بیان کند.
ایشان کتابی به نام «رسالة فی الولایة» دارد که در مورد آن میگفت: فردای قیامت امیدم به این کتاب است و به «تفسیر المیزان» امیدی ندارم.
ایشان اثر دیگری تحت عنوان «رسائل سبع» دارد که به معنای رسالههای هفت گانه است. این دو اثر کنار همدیگر هستند. بسیاری از مسائلی که «علامه طباطبایی» نتوانسته در «تفسیر المیزان» بیان کند در کتاب «الولایة» بیان کرده است.
این کتاب در اینترنت هم موجود است و دیدم یکی از سایتها ترجمه این کتاب را هم در سایت بارگذاری کرده است. بنده بسیار از اینکه این سایت هم کتاب را ترجمه کرده و هم فایل عربی آن را گذاشته بسیار لذت بردم.
«معرفت»، نگین طلائی در بندگی حقیقی خداوند
بنده به دوستانی که اهل دل هستند و واقعاً میخواهند به جاهایی برسند توصیه میکنم معرفت خود را بالا ببرند.
معرفت هست که ما را به آنجا میرساند و تا معرفت نباشد به هیچ جا نمیرسیم. عبادتهای ما به خاطر این است که ما به آن معرفت الله و معرفت الإمام برسیم.
«مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 67 صفحه 179 تعبیری دارد و مینویسد که صحابه از رسول گرامی اسلام پرسیدند:
«أَنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ کانَ یمْشِی عَلَی الْمَاءِ»
شنیدیم که حضرت عیسی بن مریم روی آب راه میرفت.
«فَقَالَ لَوْ زَادَ یقِینُهُ لَمَشَی فِی الْهَوَاء»
حضرت فرمود: اگر یقین و معرفت حضرت عیسی بالاتر بود روی هوا هم میتوانست راه برود.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 67، ص 179، ح 45
در عبارت دیگر داریم که حضرت میفرمایند:
«وَ لَوْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ لَزَالَتِ الْجِبَالُ بِدُعَائِکمْ»
اگر خدا را آنگونه که حق شناختش هست بشناسید، با دعای شما کوهها کنده میشود.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 17، ص 301، ح 21409
مراد از این روایت این است که به جایی میرسیدید که خداوند متعال به شما ولایت تکوینی بدهد.
«کنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا»
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 352، ح 7
وقتی که بنده از نظر عبادت و معرفت به مقام بالایی میرسد، خداوند متعال میفرماید که من چشم و گوش و دست و پای او میشوم.
چشم این شخص عین الله میشود، دست این شخص ید الله میشود. این شخص با چشم خدا میبیند، با دست خدا حرکت میکند و با ارادة الله، اراده میکند. فرمود:
«عبدى اطعنى حتّى اجعلک مثلى أو مثلى أقول للشیء کن فیکون و تقول للشیء کن فیکون»
من خدایی هستم که به هرچه بگویم باش، بلافاصله لباس هستی میپوشد. آنگونه که شایسته است مرا عبادت کن تا تو را همانند خود قرار دهم.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 102، ص 165
بنابراین یکی از حاجاتی که ما امشب باید از خداوند عالم بخواهیم، معرفت خودش و معرفت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. اگر ما به معرفت الله و معرفت الإمام برسیم، دنیا و آخرت ما آباد شده است و به جایی میرسیم که شاعر میگوید:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
و:
بار دیگر از ملک پران شوم
آنچه در وهم تو ناید آن شوم
بحث اول بحث معرفت است و به دنبال معرفت، عبادت است. نقل شده است یک رکعت نماز کسی که معرفتش بالا هست از هفتاد سال نماز دیگران بالاتر است، زیرا میداند با چه کسی حرف می زند و چه حرفی می زند.
زمانی که شروع به نماز خواندن میکنیم و «الله اکبر» می گوییم، تمام بدهکاریها و طلبکاریها و مشکلات زندگی به ذهنمان میآید تا وقتی «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته» بگوییم. نماز تمام میشود ولی مشکلات ما تمام نمیشود.
جالب است یکی از عزیزان برایم نقل میکرد که خدمت یکی از اولیاء الله بودم. ایشان به من گفتند برو وضو بگیر و بیا دو رکعت نماز بخوان.
وقتی رفتم وضو گرفتم و برگشتم، به من گفت که وضویت باطل است. وقتی علت را از ایشان پرسیدم، به من گفت: وسط وضو این افکار به سرت آمد. دومرتبه وضو گرفتم و برگشتم و گفت: بازهم وضویت باطل است، زیرا این فکر به سرت آمد.
ایشان نقل میکرد که دو سه مرتبه وضو گرفتم تا توانستم از اول تا آخر وضو تمرکز کنم و غیر از وضو به چیز دیگری فکر نکنم!!
وقتی دو رکعت نماز خواندم، ایشان به من گفتند که در نماز این فکر به سرت آمد دومرتبه بخوان. من سه چهار بار نماز خواندم تا توانستم دو رکعت نماز خالص بخوانم.
کسانی که به چنین اساتیدی میرسند، «هنیئا لهم ثم هنیئا لهم». یکی از سعادتهای دنیوی این است که خداوند عالم به بعضی از افراد توفیق میدهد و به جاهایی میرسند. خداوند بعضی از اولیاء خودش را خودش در مسیر خودش قرار میدهد.
یادی از عظمت وجودی مرحوم «شیخ جعفر مجتهدی»!
خداوند «شیخ جعفر مجتهدی» را بیامرزد. خداوند عالم بر ما منت گذاشت و چندین سال از باب:
«یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ استحقاقها»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 304، ح 19
در خدمتشان بودیم. بنده صبحها پشت سر آقای «نجفی» نماز میخواندم و بین الطلوعین در کوچه مدرسه حقانی خدمت ایشان میرسیدم. ایشان مطالبی میگفتند که ما این مطالب را در کتابها و مدرسهها پیدا نمیکردیم.
آن زمان قدر این بزرگان را نمیدانستیم. یکی از مسئولین رده بالا مطالبی از ایشان شنیده بود. ایشان واقعاً از نظر مسائل معرفتی بسیار بالا بودند.
آیت الله کشمیری با آن عظمت خدمت ایشان میآمد و دو زانو همانند یک عبد در برابر مولا مینشست و میفرمود که آمدیم از محضرتان استفاده کنیم.
من به دوستان توصیه میکنم کتاب «در محضر لاهوتیان» را چندین مرتبه مطالعه کنند. البته آقای «مجتهدی» در این کتاب بعضی از مطالبی که گفتنی بود را آورده است.
بسیاری از مسائلی که ناگفتنی بود را یا به ایشان نگفتند و یا گفتند و ایشان نتوانسته بیاورد. الحق و الانصاف ایشان راه رفته و دل سوخته و در یک جمله ارتباط تنگاتنگ با حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) داشت.
یکی از اساتید حوزه برای من نقل میکرد و میگفت: روزی در کوه خضر بودیم. شخصی بسیار بی تابی میکرد و گریه میکرد. آقای «مجتهدی» از ایشان پرسید که چه میخواهی؟! او گفت: امام زمان را میخواهم.
آقای «مجتهدی» گفت: آقا اینجاست! ما یک مرتبه مشاهده کردیم و دیدیم که حضرت ولی عصر جلوی چشممان است. ایشان چنین قدری داشتند.
یکی از بزرگان از مسئولین رده بالا نقل میکرد که من شنیده بودم آقای «مجتهدی» حالاتی دارد و به همین خاطر از تهران به قصد زیارت ایشان آمدم. آقای «مجتهدی» خودشان هم این قضیه را برای ما نقل میکرد و یکی دو مرتبه از ایشان شنیدم.
آقای «مجتهدی» نقل میکرد زمانی که ایشان به دیدار ما آمد، من در را به روی ایشان باز نکردم و او به تهران بازگشت.
ایشان زمانی که در تهران بود بازهم مطالبی نسبت به آقای «مجتهدی» شنید و به دیدار ایشان آمد، اما آقای «مجتهدی» دومرتبه در را به روی ایشان باز نکرد و ایشان برگشت.
ایشان می گفت: زمانی که مرتبه سوم آمدم، ابتدا به حرم حضرت معصومه رفتم و گفتم: یا حضرت معصومه! اگر ایشان دکان باز کرده است و هدفشان فریب مردم است کاری کنید که من بروم و در را باز نکند. اگر ایشان مورد تأیید شما هست کاری کنید در باز شود.
زمانی که در خانه آقای «مجتهدی» رسیدم، دیدم در باز است. وقتی داخل رفتم، سلام کردم و نشستم. ابتدا گفتم که من دو مرتبه آمدم و در را باز نکردید.
آقای «مجتهدی» گفتند: شما دو مرتبه از تهران آمدید، اما بدون اینکه خدمت بی بی حضرت معصومه بروید مستقیم به اینجا آمدید. من جواب بی بی را چه بدهم؟! این دفعه مثل بچه آدم به حرم حضرت معصومه رفتید و سپس به اینجا آمدید.
مجری:
هم حقانیت خودشان را ثابت کردند و هم یک نکته معرفتی یادشان دادند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، این افراد هرچه داشتند از اهلبیت داشتند. بنده عرض کردم شاید بعضی مطالب گفتنی نباشد و اگر گفتنی هم باشد به صلاح نیست در رسانهها مطرح شود.
به قول «شهید مطهری» احوالات کسانی که به مراحل بالا میرسند گفتنی و شنیدنی نیست، بلکه رفتنی و دیدنی است.
چه بسا بعضی افراد تجربه گر در برنامه «زندگی پس از زندگی» می گویند که ما یک نور دیدیم. مجری به یکی از این افراد که نقاش ماهری بود، گفت: میتوانی تصویری از آن نور را بکشی؟! او گفت: خیر، اصلاً شبیه به نورهای دنیا نبود.
هرچه بخواهم از نورهای دنیا که متشکل از هفت رنگ است بکشم، امکان ندارد که بتوانم آن را روی کاغذ بیاورم. قضایایی که آنها میبینند اصلاً قابل انتقال به این دنیا نیست.
در شب قدر بیست و سوم ماه رمضان، همت باید بالا باشد!
دوستان عزیز ما باید تلاش کنیم در این شب احیا، از خداوند عالم معرفت بخواهیم. «مرحوم میرزا جواد آقا ملکی» استاد اخلاق امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) کتابی تحت عنوان «المراقبات» دارند که به فارسی هم ترجمه شده است. این کتاب یکی از بهترین کتابهای تزکیه نفس است.
ایشان در این کتاب روایتی را از رسول اکرم و خداوند متعال نقل میکند که حدیث قدسی هم هست. خداوند عالم میفرماید: اگر کسی در تمام روزش با وضو نباشد، در حق من ظلم کرده است. اگر وضویش بشکند و تجدید وضو نکند، در حق من ظلم کرده است. اگر وضو بگیرد و نماز نخواند، در حق من ظلم کرده است.
اگر وضو بگیرد و نماز بخواند، اما دعا نکند و از من چیزی نخواهد در حق من ظلم کرده است. اگر وضو بگیرد و نماز بخواند و دعا کند و دعای او را به اجابت نرسانم در حق او ظلم کردهام.
ایشان زمانی که این روایت را نقل میکند، مینویسد که وقتی نماز خواندید از خداوند عالم چیزهای بزرگ بخواهید. نگویید خدایا گناهان مرا ببخش، بلکه بگویید: خدایا گناهان مرا به چند برابر حسنات مبدل کن!
همت باید بالا باشد. رسول گرامی اسلام روزی در بیابان مهمان یک مرد اعرابی بود. این مرد عرب یک بز داشت که آن را برای رسول خدا ذبح کرد و از حضرت پذیرایی کرد. حضرت به او فرمود که وقتی به مدینه آمدی بیا تا زحمت تو را جبران کنم.
این شخص به مدینه آمد و خدمت رسول اکرم رسید. حضرت به او فرمود: هرچه میخواهی به من بگو. مرد عرب گفت: یا رسول الله! صد رأس گوسفند و پنجاه رأس گاو و سی رأس شتر به من بدهید. رسول اکرم خواسته او را برآورده کردند و او رفت.
وقتی که مرد عرب رفت، رسول گرامی اسلام فرمود: ای کاش این مرد عرب به اندازه پیرزن بنی اسرائیل همت داشت. صحابه پرسیدند: داستان پیرزن بنی اسرائیل چیست؟!
پیغمبر اکرم فرمود: حضرت موسی میخواست قبر حضرت یوسف را پیدا کند، اما هرچه گشت نیافت. اطرافیان به آن بزرگوار خبر دادند که پیرزنی در فلان روستا هست که قبر حضرت یوسف را میشناسد.
اطرافیان حضرت رفتند و پیرزن را آوردند. حضرت موسی از او پرسید: قبر حضرت یوسف را میشناسی؟! پیرزن گفت: بله. حضرت موسی پرسید: آیا ما را راهنمایی میکنی؟! پیرزن گفت: خیر.
حضرت موسی پرسید: چرا؟! پیرزن گفت: من سه چیز از تو میخواهم. اگر حاجات مرا دادی قبر حضرت یوسف را به تو نشان میدهم، والا خیر.
حضرت موسی پرسید: حاجت اول تو چیست؟! پیرزن گفت: من پیر شدهام. از خداوند بخواه مرا به شکل یک دختر جوان دربیاورد. حضرت موسی از خداوند خواست و یک مرتبه پیرزن به یک دختر جوان تبدیل شد.
حضرت موسی پرسید: حاجت دوم تو چیست؟! پیرزن گفت: از خداوند بخواه که در دلت بیندازد مرا به عقد خودت درآوری و افتخار همسری پیغمبر خدا را داشته باشم. حضرت موسی او را به عقد خودش درآورد.
حضرت موسی پرسید: حاجت سوم تو چیست؟! پیرزن گفت: از خداوند بخواه در بهشت هم همسر تو باشم. حضرت موسی حاجت سوم او را هم اجابت کرد.
رسول گرامی اسلام فرمود: همت پیرزن بنی اسرائیل تا این اندازه بالا بود، اما همت مرد عرب در حد چند رأس گاو و گوسفند بود.
نقل شده است آقایی به جمکران رفته بود که مشاهده کرد شخصی با صدای بلند به خدا میگوید: خدایا پنجاه هزار تومان قرض دارم، بیست هزار تومان بدهی دارم، اجاره خانهام عقب افتاده است. این شخص صد هزار تومان به او داد و گفت: این پول را بگیر و اینقدر سروصدا نکن، بگذار خداوند صدای مرا بشنود!!
خداوند آیت الله العظمی بهجت را بیامرزد. ایشان خود دیده بودند که شخصی در جمکران خدمت حضرت ولی عصر مشرف شد و عرضه داشت: این همه جمعیت به جمکران آمدهاند و همگی به شما توجه دارند.
مرحوم آیت الله مجتهدی بارها به من میفرمود: شبهای جمعه قبل از اذان صبح حتماً و حتماً حضرت ولی عصر به جمکران سر میزند. من پرسیدم: حضرت کجا نماز میخواند؟! ایشان فرمود: کسانی که چشم ولایی دارند خودشان میبینند.
آیت الله العظمی بهجت نقل میکردند که حضرت ولی عصر به این شخص فرمودند: افرادی که آمدند همه برای گرفتاریهای دنیوی آمدهاند و تنها دو نفر آمدهاند که از خداوند فرج مرا میخواهند و آن دو نفر را نشان دادند.
بنابراین امشب زمانی که دعا میکنیم، با تمام وجود خدا را به ذات اقدس و وحدانیت و اسماء حسنیاش سوگند بدهیم و فرج حضرت ولی عصر را بخواهیم.
دعایی مجرّب برای رفع گرفتاری ها
یکی از بزرگان نقل میکرد که من گرفتار بودم و بسیار مستأصل بودم. خدمت یکی از مراجع رسیدم و گفتم: خیلی مستأصل هستم، زندگیام دارد از هم میپاشد و دین و ایمانم دارد از دست میرود.
ایشان گفت: کاغذ بردار و بنویس. کاغذ برداشتم و ایشان گفت: خدا را به مضطر بین در و دیوار و به مضطر زیر پای اسبها و به مضطرین روز عاشورا و به مضطر گوشه زندان قسم بدهید. بعد از این از خداوند هرچه بخواهید بلافاصله به شما میدهد.
من به این دستور عمل کردم و به قدری مشکلاتم سریع و راحت حل شد که اصلاً حیران مانده بودم.
«اللهم انی اسئلک بالمضطر بین الحائط و الباب و بالمضطر تحت حوافر الخیول و بالمضطرات یوم عاشورا و بالمضطر فی غیابت الجب»
خدا را به شدیدترین قسمها سوگند بدهیم و بگوییم: خدایا اگر قرار است شب بیست و سوم یک دعا برای من به اجابت برسانی و یک حاجت بدهی، آن را هم فرج حضرت ولی عصر قرار بده و برای خودم چیزی نمیخواهم.
اگر با تمام وجود فرج حضرت ولی عصر را از خداوند خواستیم، یقین کنیم والله تالله بالله حضرت ولی عصر برای ما دعا میکند. معلوم نیست دعای ما در حق خودمان به اجابت برسد، اما دعای حضرت ولی عصر قطعاً در حق ما به اجابت میرسد.
باید این را با تمام وجود بخواهیم. گاهی اوقات که گرفتاری داریم و با گرفتاری دست و پنجه نرم میکنیم، با همان حال از خدا بخواهیم که اگر میخواهی یک حاجت برای من برآورده کنی آن حاجت من، فرج مولایم حضرت ولی عصر باشد.
کسانی که تشرف داشتند می گویند بعد از ماه مبارک رمضان که قربانی میکنید و دعا میکنید، نه تنها به نیت سلامتی حضرت ولی عصر باشد بلکه به قصد تعجیل در فرج حضرت بقیة الله الأعظم باشد. این مطلب هم به زبان ما آمد و گفتیم.
بنابراین امشب تلاش کنیم از خداوند عالم معرفت بخواهیم. «مرحوم میرزا جواد آقا ملکی» می گوید اول از خداوند بخواهید: خدایا گناهان مرا به چند برابر حسنات مبدل کن! دوم اینکه بگویید:
«اللهم ارزقنی معرفتک و محبتک»
خدایا معرفت و محبت خود را به من ارزانی بدار.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست! اگر معرفت الله به ما نصیب شد، همه چیز هست. در این صورت به جایی میرسیم که با اراده خودمان همه چیز را انجام میدهیم.
«مرحوم پهلوانی» نقل میکردند که ما معمولاً در ماه محرم روضه داشتیم. یک سال خیلی وضع مالیمان خراب بود. زمانی که میخواستیم روضه بگیریم، همسرم گفت: ما هیچ چیزی در خانه نداریم، حتی قند هم نداریم.
ایشان گفت: این هم قند! دیدم کاسه مملو از قند شد. اولیاء الله با یک اراده میتوانند هرکاری انجام دهند. اصلاً مسئله مادیات و تصرف در عالم تکوین برای مردان الهی مثل دست تکان دادن ماست.
حال به جهت اینکه ما قدری از مقامها بیگانه هستیم، گاهی اوقات تصور و خیال آن هم برای ما سخت است.
من از دوستان میخواهم از خدا بخواهید بعضی از افرادی که در این مسیر رفتند را جلوی راهتان قرار بدهد و ببینید که این افراد چطور چشم و گوششان باز شده و چه چیزهایی را میبینند و چه کارهایی انجام میدهند.
بی پرده بگویم از این افراد در جامعه ما خیلی زیاد است، اما رسیدن به این افراد به آسانی نیست. تا از طرف اهلبیت (علیهم السلام) عنایتی نشود با اولیاء الهی نمیتوان ارتباط برقرار کرد.
«ملأ علی کنی» خود را اصلاح کند ما خودمان خدمت ایشان میرسیم!!
بنده یک مرتبه هم عرض کردم که آیت الله خزعلی چند بار برای من نقل کرد زمان «مرحوم میرزا علی کنی» در تهران برای یک شخصی در یکی از روستاهای مشهد مشکلاتی پیش میآید و تصمیم میگیرد برای درس خواندن به تهران بیاید.
در آن زمان ماشین وجود نداشت و این شخص با مشکلات فراوان روانه تهران میشود و در وسط راه با یکی از یاران حضرت ولی عصر ملاقات میکند. این شخص به او میگوید: وقتی تهران رسیدی به فلان مدرسه نزد «مرحوم میرزا علی کنی» برو.
قبر «میرزا علی کنی» در مزار امامزاده عبدالعظیم حسنی است. مقام معظم رهبری در ایام عید به زیارت امامزاده عبدالعظیم حسنی رفته بودند و اطرافیان میگفتند یکی از قبرهایی که ایشان زیارت کرد قبر «مرحوم میرزا علی کنی» بود.
این شخص وقتی به تهران میرسد، نزد «میرزا علی کنی» میرود و میگوید: من آمدهام درس بخوانم. «میرزا علی کنی» از ایشان میپرسد: چه درسی میخواهی بخوانی؟! ایشان میگوید: میخواهم امثله بخوانم.
حرف ایشان قدری به «ملأ علی کنی» برمی خورد، زیرا ایشان در آن زمان درس خارج تدریس میکرد و حتی کفایه و مکاسب هم برایش سطح پایین بود.
«ملأ علی کنی» فکر میکند که شاید بعضی افراد برای تحقیر کردن، ایشان را فرستادهاند، اما زمانی که قدری با ایشان صحبت میکند میبیند این جوان بسیار قیمتی است. «ملأ علی کنی» به ایشان میگوید که از فردا بیا تا به تو امثله درس بدهم.
روزی داشت با آن دوستش که از یاران حضرت ولی عصر بود میآمد و صحبت میکرد. این شخص عرض میکند که وقت گذشته است و من باید سر درس بروم.
شخص همراه، که از یاران حضرت ولی عصر بود به ایشان میگوید: امروز درس نیست. همسر استاد شما، دیشب کتاب را بین رختخواب گذاشته بود تا قدری با همسرش درد دل کند.
وقتی که ایشان سر کلاس آمد، «ملأ علی کنی» به او گفت: من دیشب فرصت مطالعه نداشتم، امروز درس تعطیل باشد. ایشان میگوید: همسرتان کتاب را بین رختخواب گذاشته بود تا با شما درد دل کند. «ملأ علی کنی» به او میگوید: خجالت بکش و دیگر از این حرفها نزن.
روز دیگر هم این شخص برای درس میآمد که بازهم با آن فرد ملاقات میکند. زمان خداحافظی آن فرد میگوید: الآن که سر کلاس میروی چند تن از تجار نزد «ملأ علی کنی» آمدهاند به خاطر اینکه قدری از اموالشان در بندر گیر افتاده است.
بعضی از دولتیها گفتهاند که اگر فلان مقدار به ما شکر بدهید ما مال التجاره را ترخیص میکنیم. این افراد شکر را مصادره میکنند و مال التجاره را هم ترخیص نمیکنند.
مرحوم آیت الله خزعلی این قضیه را بسیار با آب و تاب نقل میکرد. شاگرد «ملأ علی کنی» آمد و دید چند تن از تجار آمدهاند و با استاد صحبت میکنند. شاگرد زیر لب به استاد گفت: دولتیها شکرها را مصادره میکنند و اموال را هم ترخیص نمیکنند.
«ملأ علی کنی» قدری ناراحت شد و گفت: به تو ربطی ندارد که در این مسائل دخالت میکنی، تو مشغول درست باش!
بعد از چند ماه تجار خدمت «ملأ علی کنی» میآیند و می گویند: شکرها را گرفتند، مال التجاره را هم ترخیص نکردند.
یک مرتبه جرقهای در ذهن «ملأ علی کنی» میخورد و با خود میاندیشد که شاگرد من این قضیه را گفته بود. راستی او یک روز هم به من گفته بود همسرت کتابت را بین رختخواب پنهان کرده بود. او از کجا این قضایا را میدانست؟!
وقتی شاگرد سرکلاس آمد، «ملأ علی کنی» به او گفت: تا به من نگویی این قضایا را از کجا میدانستی درس نمیگویم.
شاگرد گفت: یکی از یاران حضرت ولی عصر در مسیر من قرار میگیرد و با هم ملاقات میکنیم. من این دو مطلب را از ایشان شنیدم و به شما گفتم.
«مرحوم ملأ علی کنی» خیلی ناراحت میشود و میگوید: ما هفتاد سال در حوزه بودیم و اصلاً باورش هم برای ما نبود، اما شاگرد ما چند روزی بیشتر نیست که آمده و خدمت یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) میرسد.
«ملأ علی کنی» میگوید: میشود از این آقا وقت بگیرید تا ما خدمت ایشان برسیم؟! شاگرد قبول میکند.
بعد از گذشت چند هفته «ملأ علی کنی» از شاگرد میپرسد که آیا وقت گرفتید یا خیر؟! شاگرد میگوید: من خدمت ایشان عرض کردم، اما ایشان گفت که لازم نیست «ملأ علی کنی» نزد ما برسد. ایشان خود را اصلاح کند ما خدمت ایشان میرسیم!!
اولیاء رتبه سوم و چهارم هم، کنار جوی آب نایستادند تا ما به آنها دسترسی پیدا کنیم. تا زمانی که تقوا در ما به وجود نیاید، همان که قرآن کریم میفرماید:
(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه)
آن چنان که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید.
سوره آل عمران (3): آیه 102
نه:
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم)
بنا بر این تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید.
سوره تغابن (64): آیه 16
راه به جایی نمیبریم. میان (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه) و (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم) از زمین تا عرش فاصله است. اگر به آنجا رسیدیم، قطعاً اولیاء الله خود به سراغ ما میآیند.
رمز و راز شنیدنی در دو آیه نورانی قرآن کریم!
لازم می دانم نکتهای را در رابطه با شب قدر خدمت عزیزان عرض کنم. قرآن کریم در سوره مبارکه قدر میفرماید:
(إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْر)
ما او را در شب قدر نازل کردیم.
سوره قدر (97): آیه 1
همچنین در سوره مبارکه بقره آیه 185 آمده است:
(شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن)
(آن چند روز معدود) ماه رمضان است که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانههای هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده.
سوره بقره (2): آیه 185
در این آیه ضمیر مشخص شده است و (إِنَّا أَنْزَلْناهُ) به معنای (أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن) است. همچنین در سوره مبارکه دخان آیات دو و سه آمده است:
(وَ الْکتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکة)
سوگند به این کتاب آشکار که ما آن را در شبی پربرکت نازل کردیم.
سوره دخان (44): آیات 2 و 3
خداوند متعال در این آیه شریفه از شب قدر به عنوان شب مبارک نام برده است. این خیلی مهم است! نکته بعد این است که در سوره مبارکه فصلت آمده است:
(تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیم)
این کتابی است که از سوی خداوند رحمن و رحیم نازل شده است.
سوره فصلت (41): آیه 2
رحمن بسط رحمت وجودی است که خداوند عالم این وجود و رحمت عامهاش را برای همه مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن گسترده است. رحیم بسط رحمت خاصه است که تنها مخصوص مؤمنین است و برای غیر مؤمنین نیست.
بنابراین ما در اول هر سوره میخوانیم: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم). تمام بسط وجود با این دو اسم مبارک است. اصل وجود با رحمانیت خداوند است و کمال وجود با رحیمیت خداوند است. همچنین در سوره مبارکه شعراء آمده است:
(وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِین)
و این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است.
واژه (رَبِّ) در اینجا یعنی در حقیقت آن اسم مقدسی که خلائق را تربیت میکند. رب به معنای تربیت کردن است. تربیت میکند از خاک به نما و از نما به حیوان و از حیوان به انسان و از انسان به ملک تا برسد به جایی که جز خدا نبیند.
این قرآن که از طرف رب العالمین آمده است وسیله تربیت شما و وسیله رسیدن شما به بالاترین مدارج کمالات است. اگر شما بخواهید به بالاترین مرحله کمال برسید، باید به قرآن کریم رجوع کنید.
(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِک)
روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب (پاک) تو.
سوره شعراء (26): آیات 192 – 194
عزیزان خوب دقت کنند، زیرا رمزی در اینجا هست. شاید بعضی افراد توجه نداشته باشند. در این آیه شریفه آمده است روح الأمین که جبرئیل باشد قرآن را بر قلب تو نازل کرده است.
بحثی که «دکتر جباری» شب نوزدهم ماه مبارک رمضان داشتند مبنی بر اینکه آیا قرآن کریم دفعتاً نازل شده یا تدریجی نازل شده است، بحث زیبایی بود. با این حال بنده نمیخواهم این بحث را داشته باشم، شاید مبنای من با این مبنا سازگاری نداشته باشد.
ما میخواهیم مفهوم قرآن کریم را ببینیم. قرآن کریم یک مرتبه میفرماید: (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِک)؛ جبرئیل قرآن را بر قلب مقدس تو نازل کرد.
این نشانگر این است که مقام جبرئیل از مقام رسول گرامی اسلام بالاتر است. زمانی که پیغمبر اکرم میخواهد وحی را از خداوند بگیرد، باید واسطه داشته باشد تا وحی را دریافت کند. حال آنکه ما در کتب شیعه و سنی روایت داریم که پیامبر فرمود:
«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی»
اولین چیزی که خداوند عالم خلق کرد نور من بود.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 1، ص 97، ح 7
شاید بیست یا سی روایت داریم که فرمود خداوند عالم از اراده و مشیت خود، ما را آفرید و به وسیله ما، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را آفرید.
«سبّحنا، فسبّحت الملائکة»
تسبیح خداوند را گفتیم و آن را به ملائکه مقرب یاد دادیم.
«هلَّلنا، فهلَّلت الملائکة»
لا إله إلا الله گفتیم و لا إله إلا الله گفتن را به ملائکه آموزش دادیم.
مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، نویسنده: السید الخمینی، ص 38، باب مصباح 49
فرمود توحید را ما به ملائکه مقرب یاد دادیم. حال آنکه در این آیه شریفه آمده است:
(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِک)
روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب (پاک) تو.
در سوره مبارکه نمل عبارت فرق میکند. خداوند متعال میفرماید:
(وَ إِنَّک لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلِیم)
و بطور مسلم این قرآن از سوی حکیم و دانایی بر تو القا میشود.
سوره نمل (27): آیه 6
اینجا دو آیه است. عزیزان خوب دقت کنند:
(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِک)
و:
(وَ إِنَّک لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلِیم)
عرفا تعبیری در این زمینه دارند. امام خمینی هم در کتاب «اسرار الصلاة» صفحه 13 مفصل صحبت کرده است. نبی گرامی اسلام یک وجود واقعی دارد که همان «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی» است.
روایتی در کتب شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت آدم بین گِل و خاک بود. همچنین در روایت آمده است که پیغمبر اکرم میفرماید: خداوند نور من و علی بن أبی طالب را دهها هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم آفرید.
این یک وجود برای رسول اکرم است که خداوند عالم وجود آنها را آفریده قبل از آنکه ملک و فلکی بیافریند. تعبیر زیارت جامعه کبیره چنین است:
«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»
خداوند شما را نوری آفرید در کنار عرش خودش که گرداگرد کعبه مشغول طواف بودید.
وجود دیگر هم چنین است:
«حَتَّی مَنَّ عَلَینَا بِکمْ فَجَعَلَکمْ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُه»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213
یک وجودی هست که خداوند اراده کرده آن وجود نوری را در این وجود جسمانی بیاورد. همانطور که علمای بزرگ نظیر «آلوسی» نوشتهاند که وجود نوری رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار در صلبهای پاک از حضرت آدم تا حضرت عبدالله و حضرت ابوطالب بوده و به صورت وجود جسمانی که در این عالم یک سری مسائلی را باید طی کند و بیاید.
جبرئیل میخواهد وحی را به این عالم جسمانی بیاورد و در آنجا واسطه هست، اما اگر بخواهد در همان عالم نورانی وحی را بگیرد، وحی از خداوند عالم به جبرئیل میرسد.
استاد ما آیت الله شیخ محمد شاه آبادی استادزاده امام خمینی تعبیری داشتند و میگفتند: پیغمبر اکرم این آیات قرآن را مستقیم در وجود نوری به جبرئیل تحویل میدهد و دستور میدهد در عالم دنیا به وجود جسمی من تحویل بده!
غیر از این هم نمیتواند باشد، زیرا قرآن کریم فرموده است. (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِک) مربوط به وجود جسمانی حضرت پیامبر است و (وَ إِنَّک لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلِیم) مربوط به وجود نورانی رسول اکرم است.
این مسائل دقتهایی است که ما باید به آنها توجه کنیم. حال بعضی از مسائلی هم هست که بعضی از بزرگان راه رفته می گویند مراد از (لَیلَةِ الْقَدْر) شب نیست بلکه مراد قلب مقدس رسول اکرم است.
بنده به دوستان توصیه میکنم کتاب «اسرار الصلاة» اثر امام خمینی صفحه 140 تا 150 را مطالعه کنند. امام خمینی در رابطه با مراتب نزولی قرآن به وجود نوری رسول گرامی اسلام و وجود جسمانی تکههایی دارد که شاید مطرح کردن آن در رسانه به صلاح نباشد. کسانی که اهل دل هستند این کتاب را مطالعه کنند.
مجری:
خیلی خوب، بسیار استفاده کردیم. چه مطالب خوبی فرمودید. اولاً اینکه چقدر زندگی را میسازد و ثانیاً زندگی مؤمنانه عارفانه عاشقانه میسازد که ان شاءالله نصیب همه ما شود.
این نوع زندگی را فقط در شب بیست و سوم تجربه نکنیم، بلکه ان شاءالله در طول سال حس و حال ماه مبارک رمضان را داشته باشیم و عبودیت و معرفت و محبت را داشته باشیم.
حاج آقا قزوینی اولاً دقت نظری که در آیات قرآن کریم داشتید خیلی خوب بود. بالاخره تفسیر آیات در کنار همدیگر خود یک نکتهای بود.
نکته دیگر اینکه چقدر ذکر خیر اولیاء الهی از قبیل «مرحوم علامه طباطبایی»، «مرحوم کشمیری»، «مرحوم مجتهدی» شد. چقدر کتاب معرفی شد.
ان شاءالله در این مباحث محدود نشوید و آثاری که حضرت استاد معرفی کردند را دنبال کنید و حتماً بخوانید.
همانطور که حضرت استاد فرمودند، «استاد مجتهدی» در کتاب «در محضر لاهوتیان» نقلی دارند که بنده بارها شفاهی از خودشان شنیدم. ایشان می گویند که اگر آن عطش در وجود ما شعله ور شود، اولیاء الهی به سراغ ما میآیند.
در این صورت انگار از طرف حضرت صاحب الزمان و حضرت امام رضا مکلف میشویم که بیایند و دست عاشقان خود را بگیرند. ان شاءالله به حق این شب عزیز این عطش به سراغ ما بیاید و این جستجو و این تکاپو در وجود ما باشد.
فکر میکنم یک فاصله بگیریم، برگردیم و بخش پایانی را در خدمت حاج آقا قزوینی باشیم و از حضرت ولی عصر بیشتر بشنویم که امشب شب حضرت ولی عصر است و باید توجه ویژهای به آن بزرگوار داشته باشیم.
اصلاً دعای سلامتی حضرت ولی عصر «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن» در مفاتیح الجنان در همین شب وارد شده است و گفتند این دعا را تکرار کنید.
ان شاءالله این دعا را در همه روزهای عمرمان زیاد بخوانیم بخصوص امشب که شب حضرت ولی عصر هست.
صلی الله علیک یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الأمة المظلوم یا أبا عبدالله
ان شاءالله امشب برای ما زیارت بامعرفت کربلا در این روزها و شبهای پیش رو رقم بخورد و فراوان فراوان و متعدد و متنوع بتوانیم به محضر حضرات معصومین برسیم و زیارت با معرفت داشته باشیم.
بخش پایانی این ویژه برنامه را خدمت شما تقدیم میکنیم و داریم آماده میشویم برای درک لحظات روشن شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان.
«شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هست و در خدمت یکی از عاشقان حضرت ولی عصر و یکی از کارشناسان خوب مباحث مهدوی و اهلبیتی، حضرت استاد، آیة الله حسینی قزوینی هستیم.
میخواهیم از وجود نازنین حضرت ولی عصر بشنویم و اینکه قبولی اعمال ما بسته به لبخند رضایت آن نازنین وجود است.
به این نکته توجه داشته باشیم و امشب قرآن را به شکل دیگری به سر بگیریم و نام اهلبیت (علیهم السلام) را به گونهای دیگر بر لب جاری کنیم. حاج آقا در خدمت شما هستیم و سراپا گوشیم.
معرفتی که داشتن آن در شبهای قدر ضروری است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همانطور که حضرتعالی هم اشاره داشتید امشب شب توجه به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است. بالاترین حاجتی که امشب باید از خداوند عالم بخواهیم معرفت است.
ما در کتب اهل سنت هم روایاتی با این مضمون داریم. زمانی که بنده روایتی را در کتاب «الفتوح» اثر «ابن اعثم» دیدم خیلی جا خوردم. ایشان که متوفای 314 هجری است، یکی از شخصیتهای برجسته اهل سنت است.
«ابن اعثم» زمانی که میخواهد در رابطه با یاران حضرت ولی عصر صحبت کند، روایتی را وجود مقدس امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مینویسد:
«رجال مؤمنون عرفواالله حق معرفته وهم أنصارالمهدی فی آخرالزمان»
مردان مؤمنی که خدا را آنگونه که هست میشناسند و اینها یاوران مهدی در آخرالزمان هستند.
الفتوح، أحمد بن أعثم الکوفی، وفات: 314، تحقیق: علی شیری، چاپ: الأولی،1411، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع، ج 2، ص 320، باب ذکر کلام علی بن أبی طالب رضی الله عنه وما خبر به من أمر خراسان وما ذکر من فضائلها ومثالبها
یکی از ویژگیهای یاران حضرت مهدی این است که خدا را آنگونه که هست میشناسند، نه آنطور که شایسته خودشان هست.
یک روایت از امام حسین (علیه السلام) نقل شده است با این مضمون که چکار کنیم تا خدا را بشناسیم. در کتاب «علل الشرایع» اثر «مرحوم شیخ صدوق» متوفای 381 هجری نقل شده است که امام حسین (علیه السلام) بر اصحاب وارد شدند و فرمودند:
«مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ»
هدف آفرینش این است که مردم خدا را بشناسند.
این کلام امام حسین (علیه السلام) است و این در حالی است که ما از امام حسین بسیار روایت کم داریم.
«فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ»
اگر شناختند خدا را عبادت میکنند و اگر عبادت کردند آنها را از عبادت دیگران وامی دارد.
«فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»
یکی از اصحاب گفت: یابن رسول الله! پدر و مادرم فدایتان راه خداشناسی چیست؟
«قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ»
حضرت فرمود: اگر میخواهید خدا را بشناسید امام زمان را بشناسید، همو که اطاعت از او بر شما واجب شده است.
علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 9، ح 1
همانطور که از امام خمینی و بزرگان هم نقل کردیم، خداوند عالم تمام کمالات ذاتی و صفاتی و افعالی را در وجود مقدس ائمه اطهار (علیهم السلام) متجلی کرده است.
اگر خداوند عالم بخواهد خود و کمالاتش را ببیند، به وجود انوار چهارده گانه نگاه میکند. امروز به وجود مقدس حضرت ولی عصر که؛
«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر
نگاه میکند. همانطور که در زیارت جامعه کبیره هم میخوانیم:
«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ وَ بِکمْ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ بِکمْ یمْسِک السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 615، ح 3213
و:
«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکم»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 299، الباب الحادی عشر فی بیان زیارة الرسول الأکرم (ص) و أئمة الهدی صلوات اللّه علیهم سوی ما ذکر سابقاً
بنابراین به فرموده امام حسین (علیه السلام) راه شناختن خداوند، شناختن امام است. بنده در برنامه دو شب پیش هم عرض کردم یکی از مصیبتهای ما این است که مردم اهلبیت را نشناختند. مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در این بود.
روایت دوم از امام صادق (علیه السلام) است. در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 144 آمده است که امام صادق آیه 180 سوره اعراف را قرائت فرمودند:
(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها)
و برای خدا نامهای نیکی است خدا را با آن بخوانید.
سوره اعراف (7): آیه 180
بنده از دوستان تقاضا دارم خوب دقت کنند. این مسئله معرفتی است. اگر ما بتوانیم این مسئله را شب قدر درک کنیم، شب قدر را درک کردهایم و تمام عمرمان شب قدر میشود. در این صورت تمام شبهایمان نه تنها هزار ماه میشود، بلکه افضل از هزار ماه میشود.
روایت صددرصد صحیح است و از نظر سند سر سوزنی اشکال سندی ندارد. «علامه مجلسی» هم در کتاب «مرآة العقول» میگوید: روایت صحیح است.
(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها)
و برای خدا نامهای نیکی است خدا را با آن بخوانید.
وقتی نام اسماء حسنی میآید، ما می گوییم: «یا الله، یا رحمن، یا رحیم». در مقابل امام صادق میفرمایند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»
قسم به خدا، اسماء حسنی ما هستیم.
جلوه تمام نمای اسماء و صفات حق امروز حضرت بقیة الله الأعظم (اروحنا لتراب مقدمه الفداء) است.
«الَّتِی لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»
خدا جز با معرفت ما هیچ عملی را از هیچ احدی قبول نمیکند.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 144، ح 4
همانطور که در روایت داریم:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
این یک بخش معرفتی بسیار گسترده را مطرح میکند که مراد از اسماء الهی نه جسم مقدس حضرت ولی عصر است که تصور میکنیم وجود نازنین حضرت هم همانند ماست تنها علم و تسلطشان بالاتر است!! نازنین وجودی که؛
«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213
وجود مادی حضرت ولی عصر هم تحت تربیت و نظر آن وجود مقدس نورانی حضرت است. اگر تمام عالم وجود بخواهد چیزی از کمال هستی بگیرد، امروز حضرت ولی عصر واسطه است. نفس کشیدن ما هم به واسطه حضرت ولی عصر است.
همانطور که باران، واسطه رویش گیاهان هست یا وسیله سیر شدن ما غذا خوردن هست یا وسیله سیراب شدن ما آب خوردن هست، وسیله هرگونه حرکت و وجود و کمالات وجود ما هم، ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
خداوند عالم مصلحت دیده و ارادهاش به این تعلق گرفته که هرگونه حرکت و وجود و کمالات وجود من ائمه اطهار باشد.
این روایت صحیحه است و ما نمیتوانیم در سند آن اشکال وارد کنیم. ما در این رابطه روایت زیاد داریم. اگر من بخواهم سی شب و هر شب یک ساعت در رابطه با روایاتی که در مقام نورانی اهلبیت هست حرف بزنم، مطلب دارم.
بنده دیدم در سایتی که مربوط به آیت الله مصباح بود، دو سه جلسه در رابطه با مقام نورانی اهلبیت صحبت کردند. بنده قدری تعجب کردم، زیرا انسان این قضایا را از فلاسفه بعید میداند.
این بزرگوار هم فیلسوف بود و هم عارف بود. در مسئله معرفتی من ندیدم کسی همانند آیت الله مصباح بی پرده حرف بزند. بنده مطرح کردن تمام حرفهای ایشان را در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برای عموم مردم صلاح نمیدانم.
بنده از عزیزان تقاضا میکنم در اینترنت عبارت «مقام نوری + مصباح» را سرچ کنند. سخنرانیهای ایشان در این رابطه در سایتهای مختلف هم آمده است.
نکته دیگری که در دقایق پایانی برنامه باید عرض کنم این است که «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» روایتی دارند. روایت صحیحه است و هیچ شبههای به آن وارد نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِیئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْیاءَ بِالْمَشِیئَة»
خداوند عالم مشیت را مستقیم آفرید سپس تمام اشیاء و موجودات را با مشیت آفرید.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 110، ح 4
بنابراین ما یک عالم وجود داریم، یک مشیت داریم و یک ذات اقدس ربوبی داریم. خداوند عالم مشیت را مستقیم آفریده است و دیگر اشیاء را به واسطه مشیت آفرید همانطور که به واسطه:
(فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً)
و آنها که امور را تدبیر میکنند.
سوره نازعات (79): آیه 5
هست. از طرف دیگر «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «الغیبة» روایتی نقل میکند که از شخص حضرت ولی عصر است در زمانی که آن بزرگوار دو سه ساله بودند. راوی نقل میکند که خدمت حضرت رسیده بودم. حضرت بدون اینکه من حرفی بزنم فرمودند:
«وَ جِئْتَ تَسْأَلُهُ عَنْ مَقَالَةِ الْمُفَوِّضَةِ»
آمدی از مفوضه ای حرف بزنی.
مفوضه معتقد هستند که خداوند عالم بشر را خلق کرده سپس آنها هرکاری میخواهند انجام میدهند.
«کذَبُوا بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِیةٌ لِمَشِیةِ اللَّهِ»
آنها همه دروغ می گویند بلکه قلبهای ما ظرف مشیة الله است.
«فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»
هرچه خداوند عالم اراده کند ما هم اراده میکنیم.
«وَ اللَّهُ یقُولُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یشاءَ اللَّهُ»
الغیبة (للطوسی) / کتاب الغیبة للحجة، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: تهرانی، عباد الله و ناصح، علی احمد، ص 247، فصل 2- فصل الکلام فی ولادة صاحب الزمان و إثباتها بالدلیل و الأخبار
در روایت قبل آمده بود که خداوند عالم مشیت را مستقیم آفرید و خلایق را با مشیت آفرید، اما در اینجا میگوید که قلبهای ما ظرف مشیة الله است.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) کتابی به نام «شرح دعای سحر» دارند. میتوانید فایل این کتاب را از اینترنت بگیرید. اگر این کتاب را مطالعه کنید، شاید ثواب آن از صد رکعت نماز بالاتر باشد.
رسیدن به معرفت بالاتر از عبادتهای بی معرفت است. امام خمینی در یکی از فرازهای دعای سحر که دارد:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ مَشِیتِک بِأَمْضَاهَا وَ کلُّ مَشِیتِک مَاضِیةٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِمَشِیتِک کلِّهَا»
فرازی از دعای سحر
عنان قلم از دست امام بیرون رفته و پرده را بالا زدهاند. امام خمینی همین روایت را در آنجا آوردهاند:
«خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِیئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْیاءَ بِالْمَشِیئَة»
خداوند عالم تمام آفرینش را با مشیت آفرید، اما مشیت را به نفسه آفرید.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 110، ح 4
قال الصادق (علیه السلام):
«نحن مشیة الله»
مستدرک سفینة البحار، نویسنده: الشیخ علی النمازی الشاهرودی، ج 6، ص 99، باب القضاء والقدر والمشیة
مشیة الله که خلائق به برکت او آفریده شدهاند، وجود مقدس ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) هستند. اگر ما با این نیت «یا أبا صالح المهدی أدرکنی» گفتیم، معرفت را درک کردهایم.
ما نه تنها نستجیر بالله آن بزرگواران را مستقل از خداوند متعال نمیدانیم، بلکه ائمه اطهار را جدا شدهای از نور خداوند می دانیم.
اگر حضرت نوح مردگان را زنده میکند، طبق عبارتی که «آلوسی» و «فخر رازی» و بزرگان دیگر اهل سنت دارند به اذن الله تبارک و تعالی است.
آنها می گویند که واسطه حضرت نوح با خداوند متعال رسول اکرم بوده است، اما امام صادق میفرماید هرچه مقام برای رسول اکرم قرار داده برای ما هم قرار داده است.
عبارتی در کتاب «الغیبة» اثر «شیخ طوسی» هست که عزیزان از ما یادگاری داشته باشند. حضرت میفرماید:
«وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»
الغیبة (للطوسی) / کتاب الغیبة للحجة، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: تهرانی، عباد الله و ناصح، علی احمد، ص 285، فصل 4- فصل بعض معجزات الإمام المهدی ع و ما ظهر من جهته ع من التوقیعات علی یدی سفرائه
به نظرم اگر این عبارت را ترجمه نکنیم خیلی بهتر است. این عبارت در «نهج البلاغه» هم هست. خیلی جالب است که حضرت میفرمایند:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 386، باب 28 و من کتاب له ع إلی معاویة جوابا
«ابن ابی الحدید» میگوید: اگر فلسفه خلقت معاویه هیچ چیزی نبود، جز اینکه باعث شد امیرالمؤمنین نامهای بنویسد و در این نامه پرده از روی اسرار بزرگی بردارد همین کافی است برای فلسفه خلقت معاویه. حضرت در این نامه میفرماید:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»
دوستان اگر ما به این معرفت برسیم، قطعاً «لیلة القدر» را درک کردیم. یکی از دعاهای ما امشب بعد از تعجیل در فرج حضرت ولی عصر این باشد که از خدا بخواهیم در فرج حضرت تعجیل کند. آنچه از ما خواستهاند تعجیل در فرج است.
بعد از این دعا از خداوند بخواهیم معرفت نورانی اهلبیت را به ما روزی کند که با معرفت نورانی اهلبیت ما به معرفت الله رسیدهایم.
«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 145، ح 10
فرمود معرفت الله باید از کانال ما باشد. عبادت خدا باید از کانال ما باشد. وحدانیت خدا هم باید از کانال ما باشد.
مجری:
ان شاءالله، خیلی ممنون. خیلی استفاده کردیم. نگاه ویژه حضرت رسول اکرم حضرت امیرالمؤمنین و حضرت صاحب الزمان، شامل حال شما باشد. شما هم ما را دعا کنید. همچنین بینندگان عزیز دعای خیر در حق همدیگر داشته باشیم.
حرف اضافهای نزنم. به اتفاق حاج آقا قزوینی از حضور شما مرخص میشویم، اما کلمات پایانی ما دعا باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره
یا علی، التماس دعا
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته