2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
تعارض در روایات اهل سنت در مورد برخورد باحاکم ظالم
کد مطلب: ١٥٠٩٧ تاریخ انتشار: ٠٩ اسفند ١٤٠٠ - ١٧:١٥ تعداد بازدید: 1112
خارج فقه الحکومه » فقه
تعارض در روایات اهل سنت در مورد برخورد باحاکم ظالم

جلسه شصت و چهارم 09 12 1400

 بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه شصت و چهارم  09 12 1400

موضوع:  تعارض در روایات اهل سنت در مورد برخورد باحاکم ظالم

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

رحلت حضرت ابو طالب (سلام الله علیه) را خدمت همه آقایان تسلیت عرض می کنیم. ان شاء الله خداوند همه را موفق بدارد.

قبل از این که درس شروع بشود یک نکته را خدمت اقایان عرض کنم و آن این است که ما در حق ابوطالب (سلام الله علیه) خیلی ظلم کردیم و در دفاع ایشان خیلی کم کاری کرده ایم.

روایت از امام حسین بن علی از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که حضرت در رُحْبه در حیاط مسجد کوفه نشسته بود مردی گفت:

  «إِنَّکَ بِالْمَکَانِ الَّذِی أَنْزَلَکَ اللَّهُ بِهِ، وَ أَبُوکَ یُعَذَّبُ بِالنَّارِ!»

تو دارای این مقام هستی و پدرت در آتش است.

حضرت به او فرمود:

«مَهْ»

ساکت باش!

 «فَضَّ اللَّهُ فَاکَ»

خداوند دهنت را بشکند

«وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً، لَوْ شَفَعَ أَبِی فِی کُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ (تَعَالَى) فِیهِمْ»

اگر پدرم در رابطه با گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند شفاعت او را می پذیرد.

«أَبِی یُعَذَّبُ بِالنَّارِ وَ ابْنُهُ قَسِیمُ النَّارِ!»

مگر می شود پدر من در آتش باشد درحالی که پسرش قسیم الجنه والنار است.

الأمالی (للطوسی)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة، مصحح: ندارد، ص305

نکته دیگر حدیث ضحضاح است که این ها متأسفانه در کتاب هایشان آورده اند ابن تیمیه خبیث هم این ها را مطرح می کند که رسول اکرم فرمودند که عموی من در آتش است.

«لَعَلَّهُ تَنْفَعُهُ شَفَاعَتِی یوم الْقِیَامَةِ فَیُجْعَلُ فی ضَحْضَاحٍ من النَّارِ»

فردای قیامت شفاعت کنم اون را از درجه اسفل جهنم بیرون بیاورند و ایشان را در قسمت از کنار آتش قرار بدهند.

« یَبْلُغُ کَعْبَیْهِ یَغْلِی منه دِمَاغُهُ»

 آتش فقط بیاید پاهایش را بسوزاند دیگر بدنش نسوزد و از سوزش پاهایش مغزش به جوشش در بیاید.

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 3، ص 1409، ح3672

باز در صحیح بخاری جلد 7 صفحه 121، حدیث 6564 همین تعبیر را نقل می کند. در صحیح مسلم هم همین تعبیر آمده:

«... عن أبی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ذُکِرَ عِنْدَهُ عَمُّهُ أبو طَالِبٍ فقال لَعَلَّهُ تَنْفَعُهُ شَفَاعَتِی یوم الْقِیَامَةِ فَیُجْعَلُ فی ضَحْضَاحٍ من نَارٍ یَبْلُغُ کَعْبَیْهِ یَغْلِی منه دِمَاغُهُ»

صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج1، ص195، ح201

مسلم در حدیث دیگر دارد:

«وَجَدْتُهُ فی غَمَرَاتٍ من النَّارِ»

دیدم ابو طالب در آتش سخت و شدیدی است.

«فَأَخْرَجْتُهُ إلى ضَحْضَاحٍ»

ایشان را در یک گوشه از آتش جهنم در آوردم.

صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج1، ص195، ح209

علاوه براینکه این روایت ها که سندشان ضعیف و مخدوش است با قرآن منافات دارد.

(وَالَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا یقْضَى عَلَیهِمْ فَیمُوتُوا وَلَا یخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا کَذَلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ)

و کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آنهاست؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمی‌شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می‌شود؛ این گونه هر کفران‌کننده‌ای را کیفر می‌دهیم!

سوره فاطر (35): ایه 36

کسانی از کفار که در آتش جهنم هستند هرگز عذاب شان قابل تخفیف نیست. همچنین:

(إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ * خَالِدِینَ فِیهَا لَا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ ینْظَرُونَ)

کسانی که کافر شدند، و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! همیشه در آن (لعن و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‌مانند؛ نه در عذاب آنان تخفیف داده می‌شود، و نه مهلتی خواهند داشت!

سوره بقره (2): ٱیه 161 و 162

(یتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ...  فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ)

و سؤال می‌کنند از مجرمان چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟...از این رو شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آنها سودی نمی‌بخشد.

سوره مدثر (74): آیات 40، 41، 42 و 48

کسانی که مجرم هستند وارد آتش می شوند، شفاعت شافعین هرگز منفعتی به حال آن ها ندارد.

(وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا* لَا یمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا)

و مجرمان را (همچون شتران تشنه‌کامی که به سوی آبگاه می‌روند) به جهنم می‌رانیم آنان هرگز مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد.

سوره مریم (19): آیات 86 و 87

تمام این آیات نشان می دهد که احادیثی که بنی امیه لعنهم الله یا بنی العباس خذلهم الله جعل کردند کاملا مخالف قرآن است. علاوه براینکه گفتیم سندا هم مخدوش است.

پرسش:

استاد! از منابع اهل سنت چند روایت در مذمت معاویه بفرمایید

پاسخ:

بلاذری در کتاب انساب الاشراف دارد:

«یطلع علیکم من هذا الفج رجل»

از این سوراخ و از این در کسی می آید

 «یموت على غیر ملتی فطلع معاویة فقال النبی صلى الله علیه وسلم: هو هذا»

أنساب الأشراف؛ اسم المؤلف: أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279، دار النشر:، ج2، ص120

روایتش هم صد در صد صحیح است و راویانش همه مورد قبول هستند. روایت بعدی در کتاب المختصر فی اخبار البشر جلد 2، صفحه 57 در رابطه با شجره ملعونه دارد:

«اتفق المفسرون أنهِ أراد بها بنی أمیة ورأى النبی صلى الله علیه وسلم أبا سفیان مقبلاً ومعاویة یقوده، ویزید أخو معاویة یسوق به»

بنی امیه هستند پیامبر دید ابو سفیان می آید معاویه جلودارش است و یزید برادرش...

_ دو تا یزید در دودمان بنی امیه هست که نباید آنهارا باهم اشتباه گرفت. یکی برادر معاویه است و دیگری یزید پسر معاویه است_ حضرت فرمود:

«لعن الله القائد والراکب والسائق»

خداوند کسی را که روی شتر است (ابو سفیان) و آن کسی که آن را می کشد(معاویه) و آن کسی که شتر را سوق می دهد(یزید) لعنت کند.

المختصر فی أخبار البشر؛ اسم المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (المتوفى: 732هـ) الوفاة: 732، دار النشر: ج 1، ص 187

تاریخ طبری جلد 5 صفحه 622 همین تعبیر را دارد.

«ومنه قول الرسول علیه السلام وقد رآه مقبلا على حمار ومعاویة یقود به ویزید ابنه یسوق به لعن الله القائد والراکب والسائق»

تاریخ الطبری؛ اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج5، ص622

معجم کبیر طبرانی دارد، هیثمی دارد. هیثمی می گوید:

«و رجاله ثقات»

ربیع الابرار زمخشری هم دارد. السنه ابن خلال متوفای 311 است در جلد 3 از عبید الله موسی عبسی است می گوید:

«فحدث فی الطریق فمر حدیث لمعاویة فلعن معاویة»

معاویه را لعنت کرد.

 «ولعن من لا یلعنه»

هرکسی که معاویه را لعنت نکند ، خدا او را  لعنتش کند.

السنة؛ اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن محمد بن هارون بن یزید الخلال الوفاة: 311 هـ، دار النشر: دار الرایة - الریاض - 1410هـ - 1989م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د.عطیة الزهرانی، ج 3، ص 505

روایتش هم کاملا صحیح است.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با برخورد مسلمان ها با ظالم و حکومت ظالم بود، ما در جلسه گذشته بخشی از این ها را نقل کردیم. عبارت تفسیر قرطبی را نقل کردیم ولی وسط بحث ماندیم. تفسیر قرطبی جلد 13 دارد:

«فلا یحل لأحد أن یعین ظالما ولا یکتب له ولا یصحبه وأنه إن فعل شیئا من ذلک فقد صار معینا للظالمین»

تا دارد:

«من مشی مع مظلوم لیعینه على مظلمته»

هرکس با مظلوم همگام شود و او را در رفع مظلومیتش کمک کند.

 «ثبت الله قدمیه على الصراط یوم القیامة یوم تزل فیه الأقدام»

خداوند او را در قیامت در روزی که قدم ها لغزش پیدا می کند ثابت قدم قرار می دهد.

 «ومن مشی مع ظالم لیعینه على ظلمه أزل الله قدمیه على الصراط یوم تدحض فیه الأقدام»

الجامع لأحکام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج13، ص263

آقای ذهبی در کتاب الکبائر که یکی از کتاب های اساسی اقای ذهبی است، گناهان کبیره را در این جا مفصل مطرح کرده است_خدا اقای دستغیب را رحمت کند که کتاب گناهان کبیره نوشتند و مفصل هم است و واقعا کتاب خیلی خوبی است و ایشان نکات جالبی دارد_.

در این جا خیلی مفصل مطرح کرده است _ من ندیدم کسی به اندازه ایشان در رابطه با حکومت ظالم و مساعدت با ظالم و دعا برای ظالم این ها کار کرده باشد _.

«عن النبی صلى الله علیه وسلم من أعان ظالما سلط علیه»

کسی که ظالم را کمک کند خدا همین ظالم را بر او مسلط می کند.

شما ببینید برامکه نسبت به هارون الرشید چه خدماتی کردند. بویژه در رابطه با ظلم به اهل بیت ولی خدای عالم همین هارون را بر برامکه مسلط کرد و این ها نابود شدند و فرزندانشان به گدایی افتادند. این نمونه بارزش است.

سعید ابن مصیب می گوید:

«لا تملأوا أعینکم من أعوان الظلمة إلا بإنکار من قلوبکم»

وقتی چشم تان به ظلمه و اعوان ظلمه می افتد قلب تان آن ها را انکار کند.

یعنی در قلب تان آن را نفرین کنید. برای نابودی آن ها دعا کنید

 «لئلا تحبط أعمالکم الصالحة»

تا این که اعمال صالح تان حبط نشود.

نکته خیلی ظریفی است یعنی این روایت ها را دیگران نیاوردند. ایشان خیلی خوب در این جا جمع آوری کرده است. یعنی اگر کسی اعوان ظلمه را دید _حالا بعضی ها هستند که زبانا جرأت ندارند یا صلاح نیست لذا نمی توانند زبانا انکار بکنند_ قلبا باید متنفر باشید. اگر متنفر نباشید اعمال صالحه شما حبط می شود.

 «وقال مکحول الدمشقی ینادی مناد یوم القیامة أین الظلمة وأعوانهم فما یبقى أحد مد لهم حبرا أو حبر لهم دواة أو بری لهم قلما فما فوق ذلک»

هرکس برای این ها قلمی را آماده کرده، همان قلم های نی را که می تراشیدند و برای نوشتن آماده می کردند، قلم و دواتی برای آن ها آماده کرده یا قلمی را برای آن ها تیز کرده و بالاتر از این!

 «إلا حضر معهم»

الا این افراد فردای قیامت به همراه با ظلمه محشور می شوند.

«فیجمعون فی تابوت من نار»

همگی در تابوتی از آتش جمع می شوند.

 «فیلقون فی جهنم»

و در جهنم انداخته می شوند.

 «وجاء رجل خیاط إلى سفیان الثوری فقال إنی رجل أخیط ثیاب السلطان»

خیاطی نزد سفیان ثوری آمد گفت من لباس سلطان را خیاطی می کنم لباس می آورد عبایی یا قبایی یا پیراهنی برایش می دوزم.

 «هل أنا من أعوان الظلمة»

آیا من از اعوان ظلمه هستم؟

«فقال سفیان بل أنت من الظلمة أنفسهم»

سفیان ثوری گفت تو اعوان ظلمه نیستی اصلا از خود ظلمه هستی!

 «ولکن أعوان الظلمة من یبیع منک الإبرة والخیوط»

اعوان ظلمه کسانی است که نخ و سوزن به تو می فروشند.

آن ها اعوان ظلمه هستند. تو خودت عین ظلمه هستی. خیلی روایت جالبی است.

 «وقد روی عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال أول من یدخل النار یوم القیامة السواطون»

اول کسی که قیامت وارد آتش می شوند سواطون هستند یعنی کسانی که شلاق بدست هستند

 «الذین یکون معهم الأسواط یضربون بها الناس بین یدی الظلمة»

با این شلاق به دستور سلطان ظالم مردم را می زند

 «وعن ابن عمر رضی الله عنهما قال الجلاوزة والشرط کلاب النار یوم القیامة»

جلاوزه یعنی پاسبان، شرطه هم در حقیقت نیروی انتظامی آن ها است یعنی کسانی که کارهای انتظامات ظلمه را انجام می دهند.

جلاوزه و شرطه همه آنها (کلاب النار یوم القیامه) یعنی این ها سگ های آتش در روز قیامت هستند. یعنی این ها به صورت سگ محشور می شوند همان طوری که در این جا به عنوان پاسبان یا نیروی انتظامی آن ها مردم را اذیت می کردند مثل سگ پاچه می گرفتند در قیامت هم این ها به صورت سگ محشور خواهند شد.

بعد می گوید:

«الجلاوزة أعوان الظلمة»

آن پاسبان ها همه اعوان ظلمه هستند.

نیز می گوید:

 «وقد روی أن الله تعالى أوحى إلى موسى علیه السلام أن مر بنی إسرائیل أن لا یتلوا من ذکری»

به حضرت موسی علیه السلام وحی شد که به بنی اسرائیل _ که عصیان کردند و آن چهل سال در صحرای آن چنانی مورد غضب خدا قرار گرفتند_بگو:  من را یاد نکنند و «یا الله» نگویند.

چون هرکسی من را یاد کند باید جواب بدهم آنها که عصیان کردند اگر من را بخوانند مجبور هستم با غضب جواب بدهم.

 «فإنی أذکر من ذکرنی»

هرکسی به یاد من باشد من هم به یاد او هستم.

(فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ)

پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!

سوره بقره (2): آیه 152

شما می گویید یا الله من هم می گویم ای بنده! شما می گویید یا رحمان خدا هم می گوید ای بنده عزیز من، شما می گویید یا غفار، خدا می گوید بنده من گناهان تورا بخشیدم.

می گوید این ها از من یاد نکنند چون هرکسی از من یاد کند من هم یاد می کنم.

 «وأن ذکری إیاهم أن ألعنهم»

یاد من نسبت به بنی اسرائیل گنه کار این است که من لعنت شان می کنم.

او می گوید یا الله من می گویم ذلیل بشوی. او می گوید یا رحمان من می گویم خوار بشوی.

 «وفی روایة فإنی أذکر من ذکرنی منهم باللعنة»

الکبائر؛ اسم المؤلف: محمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748، دار النشر: دار الندوة الجدیدة – بیروت، ج1، ص112

دوستان عزیز این خیلی پیام سختی دارد. درست است روایت مربوط به بنی اسرائیل است ولی در حقیقت یک قاعده کلی است. آن کسی که صبح تا شب غیبت می کند، به نامحرم نگاه می کند، دروغ می گوید، به سر زن و بچه داد می کشد. با دوستانش برخوردهای تند دارد و...

 این وقتی الله می گوید در روایت داریم خطاب می آید:

«یَا کَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِی‏»

 ای دروغگو با من هم حیله می کنی!

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج81، ص230

وقتی بسم الله الرحمن الرحیم می گوید خدای عالم او را مورد لعن و غضب قرار می دهد. به خدای عالم پناه می بریم. من یک نکته را بارها به دوستان گفتم این را باز تکرار می کنم و تکرار هم خواهم کرد.

«طوبی لعبد کتب عند کل سیئة استغفرالله»

افرادی که گناه می کنند دو دسته هستند، یک دسته هستند اصلا تعمد دارند می گوید من می خواهم به نامحرم نگاه کنم. حالا گناه باشد یا نباشد. می گوید من دوست دارم دروغ بگویم با دروغ گفتن می خواهم کارم را جلو ببرم.

یکی می گوید من می خواهم غیبت کنم به هیچ کس مربوط نیست. این اشخاص عناد دارند و کار این ها از این مسائل موعظه و استغفار گذشته است.

در روایت هست آن کسی که گناه می کند و استغفار می کند در حقیقت خودش را مسخره کرده است خودش را استهزاء کرده است.

ولی غالب ما این طوری نیستیم، این طور آدم شاید در جامعه خیلی کم باشد غالب ما گناه می کنیم ولی زبان حالمان این است:

«مَا عَصَیْتُکَ إِذْ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِکَ جَاهِلٌ، وَ لَا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ، وَ لَا لِنَظَرِکَ مُسْتَخِفٌّ، وَ لَکِنْ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی‏ وَ أَعَانَنِی عَلَى ذَلِکَ شِقْوَتِی‏»

خدایا من گناه کردم در حالیکه به تو جاهل بودم نه اینکه متعرّض عقاب تو شوم و نه اینکه شاهد بودن و آگاه بودن تو را کوچک بشمارم ولی نفس من، مرا فریب داد و  شقاوت و پستی من را کمک کرد.

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص142

یکی از اولیاء الله مثالی می زد، من خیلی از این مثالش خوشم آمد، می گوید یک دفعه بچه را می فرستی می گویی برو قوری و استکان  را بیاور. این بچه می رود قوری را می اندازد و می شکند می آید با خنده می گوید بابا قوری را شکستم. پدر می گوید عرضه نداشتی یک قوری و استکان را بیاوری؟

یک مرتبه قوری را می شکند می آید می گوید پدر معذرت می خواهم اشتباه کردم نمی دانم چطوری شد این قوری از دستم افتاد شرمنده ام! پدر می گوید اشکال ندارد فدای یک موی سرت پسرم.

ببینید این دو نوع برخورد در گناه خیلی مهم است که در صورت اول با غضب پدر مواجه می شود ولی در صورت دوم با مهر ومحبت پدر مواجه می شود واین خیلی مهم هست.

کسانی هستند که گناه می کنند و استغفار نمی کنند و کار به این کارها ندارند و هر روز هم گناه می کنند گناه گناه گناه توجه هم ندارد.

ولی یک نفر گناه می کند می آید می گوید خدایا من اشتباه کردم، شیطان فریبم داد، نفس اماره من را گول زد، خدا می گوید بنده ام هیچ مسئله ای نیست من غفار هستم هرچه گناه می کنی من می بخشم. هرچه توبه شکستی باز آی. هرچه گناه کردی باز بیا.

«إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تاب‏»

نام کتاب: تفسیر فرات الکوفی‏؛ نویسنده: کوفى، فرات بن ابراهیم‏ (تاریخ وفات مؤلف: 307 ق‏)، محقق / مصحح: کاظم، محمد، ناشر: مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، تهران‏: 1410 ق، ج2، ص61

دوستان عزیز دو تا آیه در قرآن است تلاش کنید این دو تا آیه را در قنوت نمازتان در قنوت نماز وترتان خیلی زمزمه کنید. آیات عجیبی هستند.

یک آیه است می گوید:

(نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

سوره حجر (15): آیه 49

پیغمبر به بندهایم خبر بده من خدا البته غفار و مهربان هستم. ببینید چقدر زیبا است. می گوید یا رسول الله به مردم خبر بده (نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛ این آیه خیلی امیدوار کننده است. وقتی این آیه را می خوانید بگویید خدایا تو را شاهد می گیرم ملائکه و انبیائت را شاهد می گیرم

( رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی)

پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!

سوره قصص (28): آیه 16

خیلی صفا دارد می بینید که چه بسا بی اختیار اشک از چشم تان سرازیر می شود. خدایا بد کردم گناه کردم، غیبت کردم، فلان گناه را کردم.

در روایت دارد بنده گناهی کرده وقتی به یادش می آید اشک در چشمش حلقه می زند خدای عالم به ملائکه می گوید ملائکه من شاهد باشید من این گناه بنده را که به یادش آمد و چشمش اشک آلود شد بخشیدم.

آیه دوم که آن هم خیلی جالب است

(قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)

بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر (39): آیه 53

بگو بندگانی که در گناه زیاده روی و اسراف کردند، دیگر هرچه توانستند گناه کردند(قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ) هرچه شما گناه زیاد کنید رحمت من از گناه شما خیلی بزرگتر و عظیم تر است.

(قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛ خدای عالم همه گناهانتان را می بخشد، دیگر یک گناهی در پرونده تان باقی نمی گذارد.

در روایت داریم به گمانم از اقا امام صادق (سلام الله علیه) است، امیدوار کننده ترین آیه در قرآن همین آیه است (قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ).

وقتی این آیه را می خوانید جملات امیر المؤمنین (سلام الله علیه) را هم بگویید:

«أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقِیلًا مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لَا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا کَانَ مِنِّی وَ لَا مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فِی أَمْرِی غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرِی إِلَهِی فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُکَّنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشیعة ، ج‏2، ص 846

خدایا تو می دانی وقتی در برابر بلاهای دنیا من کمرم خم می شود و استخوان هایم شکسته می شود، با این که بلاهای دنیا گذرا است چگونه است من در بلاهای آخرت گرفتار بشوم، بلاهای آن جا عذاب های آن جا دائمی است.

ببینید این طور برخورد کردن با خدا، این طور حرف زدن با خدا خودش توفیق آور  است. در همه جا و در درس مان هم توفیق می آورد، در تبلیغ مان هم توفیق می آورد. در زندگی مان هم توفیق می آورد، روزی مان را هم زیاد می کند.

یکی از چیزهای که روزی را زیاد می کند استغفار است.

(اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیکُمْ مِدْرَارًا)

از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد

سوره هود (11): آیه 52

استغفار کنید تا آسمان بر سر شما رحمت و رزقش را پی در پی بریزد. مدرار یعنی پی در پی. باران بعضی وقت ها نم نم می آید. بعضی وقت ها باران پشت سرهم و خیلی تند می بارد که عرب به آن باران، مدرار می گوید. آسمان روزی را بر سر شما پی در پی نازل می کند.

در روایت هم داریم آن کسانی که خداوند عالم توفیق استغفار به آن ها داده بلا به آن ها نمی فرستد، استغفار مانع گرفتاری است، استغفار مانع عذاب است، استغفار مانع مصیبت ها است.

لذا ما باید یک مقدار دقت کنیم گناه که می کنیم که البته گناه هم می کنیم در آن هیچ شکی نیست، هرکس (به دروغ) بگوید من دیگر اصلا گناه نمی کنم همین خودش گناه است

ولی تلاش کنیم:

 «طوبی لعبد کتب عند کل سیئة استغفرالله»

 خوشا به حال آن بنده ای که بعد از هر گناهی در پرونده اش یک استغفر الله می نویسد.

شما نماز صبح تان را خواندید، بعد از نماز صبح ببینید از آن وقتی که بیدار شدید تا نماز صبح ده دقیقه یک ربع چند تا کار انجام دادید، دستشویی رفتید وضو گرفتید، اذان گفتید این ها برای خدا بوده یا برای عادت نفس بوده است!

شما همانجا با دست تان شروع کنید آقا این کارم نیت نکردم، این کار چه بوده و همان جا استغفار کنید!

 ظهر می خواهید نماز بخوانید، قبل از این که اذان و اقامه بگویید روی سجاده بنشینید به جای این که حرف های بیهوده بزنید ببینید از اول صبح تا ظهر چه کارهایی انجام دادید؟ چند تا از این کارها گناه بوده استغفار کنید، چند تا از این کارها بدون نیت بوده استغفار کنید، چند تا از این کارها برای رضای خدا بوده شکر کنید.

نماز مغرب می خواهید بخوانید قبل از نماز مغرب بنشینید دو دقیقه، سه دقیقه، پنج دقیقه ببینید بین نماز ظهر تا نماز مغرب چه کارهای کردید؟ یکی از راه ها این است که محاسبه کنید. وقتی که می خواهید بخوابید دوباره محاسبه کنید که بعد از نماز مغرب تا خوابیدن چه کارهایی کردید و استغفار کنید.

از علامه طباطبایی دیگر در آخر عمرش بود روی تخت بیمارستان بود گفتند اقا جان ما چه کار کنیم گناه نکنیم؟ ایشان فرمود مراقبه مراقبه مراقبه اگر ما می خواهیم کار کنیم، آلوده نشویم راهش این است.

اگر نه ما می خواهیم همین طوری بدون دقت برویم حالا هرچه پیش آمد خوش آمد و فردای قیامت نزد ائمه شرمنده باشیم، پیش حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه الشریف شرمنده باشیم، فردا حضرت ظهور کند خدای نکرده ما در برابرش بایستیم این خیلی مصیبت است.

فردا حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه الشریف ظهور کند به جای این که ما بیاییم در کنار حضرت باشیم در برابر حضرت قرار بگیریم، عامل اصلی در این قضیه چیست؟ گناهانی که از ما سر زده است.

(ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ)

سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!

 سوره روم (30): آیه 10

امیدوارم ان شاء الله خدای عالم به همه ما توفیق دهد این روایت:

«وفی روایة فإنی أذکر من ذکرنی منهم باللعنة»

الکبائر؛ اسم المؤلف: محمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748، دار النشر: دار الندوة الجدیدة – بیروت، ج1، ص112

خیلی عبارت عجیبی است کسی که گناه می کند و از آن طرف یا الله می گوید به جای این که خطاب بیاید بنده من چه می خواهی به تو بدهم؟ با لعنت خدای عالم مواجه بشود!

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب