2024 April 23 - سه شنبه 04 ارديبهشت 1403
بررسی روایت امام رضا علیه السلام در تأیید قیام زید بن علی
کد مطلب: ١٥١٠٩ تاریخ انتشار: ٢٥ ارديبهشت ١٤٠١ - ١٧:٤٢ تعداد بازدید: 1831
خارج فقه الحکومه » فقه
بررسی روایت امام رضا علیه السلام در تأیید قیام زید بن علی

جلسه هفتاد و ششم 25 2 1401

 بسم الله الرحمن الرحیم

(جلسه هفتاد و ششم 25 2 1401)

موضوع:  بررسی روایت امام رضا علیه السلام در تأیید قیام زید بن علی

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

دیشب ما با دوستان جلسه داشتیم یک کتاب برای اقای دادش نژاد است، البته چند تا از کتاب های ایشان را که مطالب انحرافی خیلی شدید دارد برای ما دوستان آوردند ملاحظه کردم خیلی باعث تأسف است.

ایشان آمده کل قضیه شأن نزول آیات را زیر سوال برده است، می گوید شأن نزول مربوط به زمان عصر نبوت بود یک اتفاقاتی پیش آمد و بعدا یک اختلافاتی بین اخباریون و این ها آمده لذا شأن نزول ها هیچ محل از اعراب ندارد.

نتیجه اش چه می شود؟ شما آیاتی که برای امامت حضرت امیر استدلال می کنید مثل آیات:

 (إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)

ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند.

سوره مائده (5): آیه 67

(الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا )

امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم!

سوره مائده (5): آیه 3

همه این دلائل محکم را از بین می برد. یعنی این ها دارند غیر مستقیم تشیع را می زنند و تمام تلاش شان این است که می خواهند تشیع را به قبل از صفوی ها بر گردانند که تقریبا با اهل سنت هیچ تفاوتی ندارد.

دوستان عزیز! این ها خطرناک است، این قضایا تکلیف ما را یک مقدار بیشتر می کند، ما باید تعارف را کنار بگذاریم، عنوان درس و استاد و شاگردی را هم کنار بگذاریم، به عنوان دو تا برادر و به عنوان دو تا شیعه در این جا جمع شدیم و ببینیم تکلیف ما چیست؟

امروز هم زمان سابق نیست که فقط بحث های تبلیغی منحصر به منبر، روضه و مسجد و امثال این ها باشد. الان فضای مجازی آزاد است به نظر من طلبه باید در فضای مجازی حضور داشته باشد.

وظیفه ما این است که هر روز یک ساعت، دو ساعت در فضای مجازی حاضر باشیم. گروه های مختلف، گروه هایی که همین بچه شیعه ها تشکیل دادند همین -به قول برخی- بعض از آقایان مُنّی ها تشکیل دادند آن هاکه داعیه دار وحدت هستند، البته وحدت از پیش خود ساخته، وحدتی که مخالف نظر رهبری است، مخالف نظر امام است، مخالف نظر مراجع است را رصد کنیم.

وحدتی که امام فرمودند، مقام معظم رهبری داعیه دار آن هستند، این روی چشم ما است و وظیفه ما است، این منطق قرآن است.

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)

و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید ، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.

سوره آل عمران (3): آیه103

وحدتی که مرحوم مطهری در کتاب امامت و رهبری می گوید این وحدت مایه افتخار شیعه است. ولی نه  یک وحدتی که ما نباید از اهل بیت دفاع کنیم، خدا از سر تقصیرات همه بگذرد شما مقاله اقای واعظ زاده را ببینید من معتقدم این مقاله را دوستان هفت – هشت بار مطالعه کنند نه یکبار!

این مقاله در مجله نهج البلاغه شماره 4 و 5 موجود است و در شماره 6 جوابی که بنده دادم را هم ملاحظه کنند. خدا آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را بیامرزد، من این را بارها گفتم ایشان هر وقت من را می دید می فرمود اقای قزوینی من جوابیه شما را چندین بار خواندم و شما را دعا کردم و بهتر از این نمی شود جواب داد.

تعبیرش این بود این واعظ زاده ملعون، باید ملعون گفته شود. من شاید بیش از پانزده تا هفده سال با آیت الله العظمی  فاضل مأنوس بودم، آخرین دوره کفایه ایشان را هم سال 54 – 55 نزد ایشان خواندم.

اولین دوره درس خارج ایشان هم در حسینیه اقای مرعشی بود ما در آن جا حضور داشتیم، ولی من ندیده بودم ایشان نسبت به یک نفر این گونه واژه ملعون را به کار ببرد.

من از عزیزان تقاضا دارم این جوابیه را مطالعه بفرمایید. این جوابیه در سایت مؤسسه هم هست. عنوانش هم سخنی با واعظ زاده خراسانی است. من این مقاله را وقتی نوشتم، دادم حاج آقای سبحانی از اول تا آخرش دیدند. من دست خط ایشان را دارم که ایشان اصلاح کرده است.

همچنین به آیت الله العظمی شبیری زنجانی دادم ایشان هم دیدند وقتی با قلم شان این را اصلاح کردند من این ها را نگه داشتم.

آن زمان مدیر حوزه علمیه آیت الله بوشهری بود، ایشان دید و سه چهار مورد را ایشان گفت حذف کنید، صد در صد مخالف نظر قلبی من بود، ولی از باب احترام به آیت الله بوشهری آن را هم حذف کردم. دست خط آقای بوشهری را هم دارم.

مقاله را دادم مجله نهج البلاغه چاپ کرد، شش – هفت صفحه اولش را حذف کرد، وسط هایش را حذف کردند.

آقای واعظ زاده خراسانی صراحتا می گوید طلبه های ما در حوزه ها دنبال این باشند که مشروعیت خلافت شیخین را به دست بیاورند. از روایات جستجو کنند مشروعیت خلافت شیخین را اثبات کنند. دانشجویان ما دنبال این قضیه باشند.

ببینید این خط همین طور ادامه دارد، این واقعا فاجعه است. متأسفانه اساتید ما در حوزه یا کلا بی خبر هستند یا آن های که بی خبر هم نیستند جرئت نمی کنند بگویند.

یا شما کتاب تفسیر اثری اقای معرفت را ببینید چقدر مسائل قطعی شیعه را ایشان به باد استهزاء گرفته است. در رابطه با تفسیر قرآن آمده چهل - پنجاه صفحه در مورد عکرمه ناصبی خارجی مطلب آورده است.

خود حاج آقای سبحانی به من گفت اقای معرفت به دیدنم امده بودم گفتم آقای معرفت مگر شما سنی شدی؟ عکرمه که خارجی و ناصبی است از ایشان شما به عنوان مفسربزرگ قرآن تعبیر کردی، گفت حاج آقا بعدا اصلاح می کنم. البته‌ عمرش هم وفا نکرد اصلاح کند.

ببینید ما با این ها دشمنی نداریم، همه این ها عزیزان ما هستند، فرزند حوزه هستند، ولی به این شکل بنویسند پدر ما هم باشد حرف مان را می زنیم.

امیر المؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه دارد می فرماید:

«وَ لَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ‏ص 91، 56 و من کلام له (علیه السلام) یصف أصحاب رسول الله و ذلک یوم صفین حین أمر الناس بالصلح

در مسئله شریعت پدر، برادر، عمو و دایی و این ها برای ما ملاک نیستند. من خدمت آیت الله مؤمن رسیدم خداوند ایشان را بیامرزد، تفسیر اثری را جلوی ایشان گذاشتم، در رابطه با:

«أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُم»

می گوید همین روایت در کتب شیعه هم آمده است. رفته از کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق آورده،

گفتم حاج آقای مؤمن بفرمایید این کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق است، ایشان خواند و گفت این دیگر خیانت است.

عبارت شیخ صدوق این است:

«أَصْحَابِی فِیکُمْ کَمَثَلِ النُّجُومِ بِأَیِّهَا أُخِذَ اهْتُدِیَ وَ بِأَیِّ أَقَاوِیلِ أَصْحَابِی‏ أَخَذْتُمْ اهْتَدَیْتُمْ وَ اخْتِلَافُ أَصْحَابِی لَکُمْ رَحْمَةٌ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَصْحَابُکَ قَالَ أَهْلُ بَیْتِی.»

معانی الأخبار؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص157

این قسمت «مَنْ أَصْحَابُکَ قَالَ أَهْلُ بَیْتِی» را برداشته حذف کرده است. برای این که «أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُم» با آن که سنی ها دارند تطبیق دهند.

الان هم هست شما کتاب تفسیر اثری را ببینید، الان یک ساختمان عریض و طویلی در اختیار این ها قرار دادند و آثار ایشان دارد چاپ می شود.

تفسیر جامع ایشان سه جلد اولش را آوردند ما دیدم جلدهای بعدی را من ندیدم، جلد اولش به این شکل است.

بنده استاد راهنمای آقای یزدانی بودم که در موضوع انحرافات سید مصطفی طباطبایی بود. خود حاج آقای سبحانی چند بار به من فرمود من شکی در ناصبی بودن مصطفی طباطبایی ندارم.

در همان گفتگو و مناظره که با سید مصطفی طباطبایی داشتم من گفتم ببینید هفده تا دست خط ایشان را با امضاء خودش دارم، ایشان نسبت به حضرت ولی عصر تعبیر وقیحی به کار برده است. به حضرت زهرا جسارت کرده به امام رضا جسارت کرده است. آخر به ایشان شیعه می شود گفت؟! خودش هم می گوید من نه شیعه هستم و نه سنی مسلمانم.

پرسش:

استاد ایشان (مصطفی طباطبایی) که می گوید من نه سنی هستم و نه شیعه مسلمان هستم، وضو و نمازش چطوری است؟ اصلا نماز نمی خوانند؟

پاسخ:

ایشان مثل سنی ها نماز می خواند و مثل سنی ها هم وضو می گیرد. ایشان دست بسته نماز می خواند. طباطبایی کلا این طوری است. ایشان کاش سنی باشد وهابی است ما با سنی ها که چنین مشکلاتی نداریم.

پرسش:

نظرتان در این مورد چیست که حوزه های علمیه چه کار باید بکنند؟

پاسخ:

ما نمی دانیم  قضیه چه است، حوزه مقداری از حالت وظیفه اصلی اش بیرون آمده، به نظر من این بحث و مناظره که هفته گذشته با این ها داشتیم از الطاف خفیه الهی بود خیلی چیزها برای من روشن شد.

یعنی ما یک حسن ظن خوبی داشتیم، حتی در جلسه هم سه چهار بار من گفتم ما این ها را بچه شیعه می دانیم، متدین می دانیم، به این ها اتهام وهابیت نمی زنیم ولی بعد از جلسه 180 درجه نظرم نسبت به نویسندگان کتاب عوض شد.

من به خود آقای محمدی هم زنگ زدم گفتم آقا برای من محرز شد که شما در نوشتن این کتاب سوء نیت داشتید، این را رک به ایشان گفتم، گفت من می خواهم خدمت شما بیایم و اشکالات را بگیرم و اصلاح کنم گفتم من دیگر شما را به خانه ام راه نمی دهم!

ما از سال 47 – 48 در حوزه بودیم خیلی هم از آن طلبه های بی عرضه نبودیم و عمرمان را هم برای همین ها گذاشتیم، و برای من هم به هیچ وجه مهم نیست که دیگران در حق ما چه می گویند. همین که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) راضی باشد برای ما کفایت می کند.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با حدیث:

«کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص295.

ما روایات مطلق را آوردیم. روایاتی که مقید است این ها را هم آوردیم بعد به روایاتی که در رابطه با حضرت زید (سلام الله علیه) است رسیدیم.

این اولین دسته از روایاتی است که تمام روایات مطلق را مقید می کند. عزیزان این روایت را دقت بفرمایند به طور خیلی مختصر در وسائل جلد پانزدهم صفحه 53 و 54 آمده است ولی مفصلش در کتاب عیون اخبار الرضا است.

عزیزان دقت کنند این روایت، روایت خیلی خوبی است یعنی کاملا مرزها را این روایت جدا کرده است همان که عرض کردیم مراد از «صاحبها طاغوت» آن است که دعوت به نفس بکند، دعوت به امامت خودش بکند.

من تقاضا دارم عزیزان خیلی دقت کنند، صفحه 225 روایت هم ظاهرا مشکل سندی ندارد.

«لَمَّا حُمِلَ زَیْدُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ إِلَى الْمَأْمُونِ وَ قَدْ کَانَ خَرَجَ بِالْبَصْرَةِ»

ما دو تا زید داریم که قیام کردند، یک زید ابن علی (سلام الله علیه) پسر امام سجاد (سلام الله علیه) و یک زید هم پسر اقا امام موسی ابن جعفر (سلام الله علیه). زید پسر موسی ابن جعفر قیام کرد در بصره آمده بود.

«وَ أَحْرَقَ دُورَ وُلْدِ الْعَبَّاسِ»

تمام خانه های بنی العباس را در بصره به آتش کشید.

«وَهَبَ الْمَأْمُونُ جُرْمَهُ لِأَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (علیه السلام)»

مأمون با این که زید قیام کرده بود خانه های بنی العباس را ویران کرده بود چقدر آدم کشته بود به خاطر امام رضا از سر تقصیراتش گذشت.

من جدا جدا معنا می کنم چون عبارتش یک مقدار پیچیده است.

 «وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ‏ لَئِنْ خَرَجَ أَخُوکَ وَ فَعَلَ مَا فَعَلَ»

و گفت برادر تو زید قیام کرد و چه کارهایی که نکرد؟

 «لَقَدْ خَرَجَ قَبْلَهُ زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ فَقُتِلَ»

قبل از او هم زید ابن علی قیام کرد ولی کشته شد، ولی ما برادرت زید را نکشتیم!

«وَ لَوْ لَا مَکَانُکَ مِنِّی لَقَتَلْتُهُ»

اگر جایگاه تو نسبت به من نبود می کشتم.

 «فَلَیْسَ مَا أَتَاهُ بِصَغِیرٍ»

ایشان کار کوچکی انجام نداده است.

این جا را دقت کنید:

 «فَقَالَ الرِّضَا (علیه السلام) یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَقِسْ أَخِی زَیْداً إِلَى زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ»

برادرم زید ابن موسی ابن جعفر را به زید ابن علی ابن حسین مقایسه نکن!

 «فَإِنَّهُ کَانَ مِنْ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ غَضِبَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَجَاهَدَ أَعْدَاءَهُ حَتَّى قُتِلَ فِی سَبِیلِهِ»

زید ابن علی ابن الحسین این ویژگی ها را دارد.

 «وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ جَعْفَرَ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام) یَقُولُ»

پدرم موسی ابن جعفر از پدرش امام جعفر صادق نقل کرد می فرمود:

«رَحِمَ اللَّهُ عَمِّی زَیْداً إِنَّهُ دَعَا إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیهم اجمعین) وَ لَوْ ظَفِرَ لَوَفَى  بِمَا دَعَا إِلَیْهِ»

اگر پیروز می شد به عهدش وفا می کرد.

یعنی اگر پیروز می شد حکومت را در اختیار آل محمد قرار می داد و خودش مدعی حکومت و امامت نبود.

 «وَ لَقَدِ اسْتَشَارَنِی فِی خُرُوجِهِ»

امام صادق فرمود عمویم در قیامش با من مشورت کرد.

 «فَقُلْتُ لَهُ یَا عَمِّ إِنْ رَضِیتَ أَنْ تَکُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِالْکُنَاسَةِ فَشَأْنَکَ»

اگر دوست داری کشته شوی و در میدان کناسه به دار آویخته بشوی اختیار با خودت است.

«فَلَمَّا وَلَّى»

وقتی از نزد امام صادق علیه السلام رفت.

 «قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَیْلٌ لِمَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَهُ فَلَمْ یُجِبْهُ»

امام صادق علیه السلام فرمود: وای بر کسی که صدای زید را بشنود ولی اجابت نکند.

پرسش:

استاد خطاب یا امیر المؤمنین (از سوی امام رضا علیه السلام به مأمون در این روایت) چقدر درست است؟

پاسخ:

ائمه (علیهم السلام) از باب رعایت تقیه می گفتند، ما این تعابیر را زیاد داریم. نسبت به هارون الرشید هم دارند، نسبت به مأمون هم دارند. ائمه (علیهم السلام) در تقیه بودند و مجبور بودند ا این تعابیر را به کار ببرند.

پرسش:

پس همراهی با قیام زید واجب بود؟

پاسخ:

بله

پرسش:

پس چرا خود حضرت همراهی نکردند؟

پاسخ:

جوابش در یک روایت دیگر می آید. چون امام یک تکلیف دیگری دارد، شیعیان یک تکلیف دیگری دارند.

پرسش:

شیعیان تابع امام هستند

پاسخ:

البته ببینید حضرت هم می گوید این فایده ندارد، می خواهی قیام کنی قیام کن ولی کشته می شوی، وقتی امام می بیند هیچ فایده ندارد، غیر از کشته شدن هیچ نتیجه ندارد چرا خودش را به کشتن بدهد؟

پرسش:

تآییدش می کند.

پاسخ:

می فرماید نیتش پاک است، و همین قیام زید دودمان بنی العباس را متزلزل کرد، خیلی ها را بیدار کرد خیلی از کسانی که معتقد بودند بنی العباس شعارشان:

 «یا لثارات الحسین»

یا:

 «الرضا من ال محمد»

 بود، ثابت کرد که این ها دارند دروغ می گویند. یعنی این قیام باعث شد بنی العباس مفتضح شوند. ببینید عبارت ذیلش خیلی جالب است.

«فَقَالَ الْمَأْمُونُ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَ لَیْسَ قَدْ جَاءَ فِیمَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ بِغَیْرِ حَقِّهَا مَا جَاءَ»

آیا آن کسی که ادعای امامت به غیر حق می کند این جایگاهش، جایگاه پستی نیست؟

یعنی می گوید زید ابن علی مدعی امامت بود برای ادعای امامت قیام کرد.

«فَقَالَ الرِّضَا (علیه السلام)»

 امام رضا فرمود

«إِنَّ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ لَمْ یَدَّعِ مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍّ»

چیزی که حق نبود ادعا نکرد، آمد گفت مردم ما قیام کنیم حکومت را بگیریم و به صاحبش برگردانیم. و این حق مسلمش بود هرکس می توانست همچنین کاری بکند حکومت را قبضه کند و در اختیار اهل بیت قرار بدهد این وظیفه اش بود.

 «وَ إِنَّهُ کَانَ أَتْقَى لِلَّهِ مِنْ ذَلِکَ»

خیلی با تقوا تر از این بود که بخواهد برای ادعای امامت قیام بکند.

«إِنَّهُ قَالَ أَدْعُوکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) وَ إِنَّمَا جَاءَ مَا جَاءَ فِیمَنْ یَدَّعِی»

این را دارد در رابطه با برادرش می گوید این که گفتم عبارت یک مقدار پیچ دارد عزیزان دقت کنند.

«وَ إِنَّمَا جَاءَ مَا جَاءَ فِیمَنْ یَدَّعِی»

این آقایی که قیام کرده و ادعا می کند.

 «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَّ عَلَیْهِ»

خدای عالم این را امام منصوص قرار داده است مثل برادرم زید.

 «ثُمَّ یَدْعُو إِلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ»

مردم را به غیر دین خدا دعوت می کند.

 «وَ یُضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ»

مردم را گمراه می کند.

ایشان با زیدی که: «لَمْ یَدَّعِ مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍّ، إِنَّهُ کَانَ أَتْقَى لِلَّهِ، أَدْعُوکُمْ إِلَى الرِّضَا» آقای مأمون خیلی تفاوت دارد.

 «وَ کَانَ زَیدٌ وَ اللَّهِ مِمَّنْ خُوطِبَ بِهَذِهِ الْآیَةِ وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ»

بعد مرحوم شیخ صدوق می گوید:

«قال محمد بن علی بن الحسین مصنف هذا الکتاب رضی الله عنه لزید بن علی فضائل کثیرة عن غیر الرضا أحببت إیراد بعضها على أثر هذا الحدیث لیعلم من ینظر فی کتابنا هذا اعتقاد الإمامیة فیه»

مصنف این کتاب (شیخ صدوق) می گوید: برای زید ابن علی فضائل زیادی است غیر از امام رضا با این که این کتاب عیون اخبار الرضا مخصوص روایات امام رضا (علیه السلام) است. غیر از امام رضا روایات دیگری داریم من می خواهم در این جا بیاورم.

 تقریبا هفت – هشت تا روایت در این جا می آورد.

‏«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَا حُسَیْنُ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ زَیْدٌ یَتَخَطَّى هُوَ وَ أَصْحَابُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»

این ها قدم روی جمعیت می گذارند

 «رِقَابَ النَّاسِ غُرّاً مُحَجَّلِینَ»

این ها مثل ماه شب چهارده می درخشند

 «یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِلَا حِسَاب‏»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص249 و 250

همین طور روایات دیگری را ایشان می آورد. هفت – هشت تا روایت آورده است. ولی روایت ها از غیر امام رضا است.

پرسش:

در مورد حضرت زید روایات معارض هم موجود است.

پاسخ:

روایات معارض را معمولا دشمنان ساختند، برای این که قیام زید را زیر سوال ببرند. از زراره که ما مهم تر نداریم. چقدر روایت در مذمت زراره ساخته اند؟ در مورد مذمت ابو بصیر چقدر روایت ساخته اند؟

یا در رابطه با هشام ابن حکم چقدر روایت در رابطه با کفر ایشان ساخته اند؟ این ها آرام که نمی نشستند، این ها دنبال این بودند که بیایند شخصیت این افراد را زیر سوال ببرند.

مثل الان اگر کسی در خانه اش بنشیند اصلا و ابدا کسی کار ندارد ولی کسی در میدان بیاید مخالف هم پیدا می کند. ما تقریبا ده – پانزده سال مشغول کار خودمان بودیم هیچ کس کار به کار ما نداشت. آن زمان که ما رجال تدریس می کردیم در آن بیست سال هیچ کس نمی گفت بالای چشمت ابرو است. همین که ما علیه وهابیت شروع کردیم، علیه این تقریبی های تخریبی شروع کردیم، یا این مقاله را که من در رد اقای واعظ زاده نوشتم این ها علیه من در حوزه قیامت برپا کردند و و همچنان علیه من هجمه می کنند.

یعنی تمام این افرادی که نسبت به من دارند حرف می زنند، می گویند ایشان تند است و... من گفتم اگر کسی از بنده در طول این 30 – 35 سال یک کلمه توهین به مقدسات اهل سنت پیدا کند من به ایشان جایزه می دهم.

ولی شما پای صحبت همین آقایان حوزوی ها بنشینید ببینید چقدر علیه قزوینی حرف می زنند، چرا؟ مرحوم مطهری مثالی می زند می گوید وقتی قطار ایستاده بود بچه ها جمع شده بودند و می گفتند چقدر خوب است ولی همین که قطار  حرکت کرد بچه ها شروع کردند به سنگ زدن به قطار!

من گفتم این قضیه ما است اگر یک عالمی ساکت باشد کسی به او کاری ندارد ولی همین که شروع به حرکت کردن کند، شروع می کنند علیه او حرف می زنند.

بفرمایید ما دو سال سه سال ساکت بودیم رسانه نداشتیم، وقتی ما شبکه ولی عصر را از حدود دو سال  قبل راه اندازی کردیم هیچ کاری هم اگر ما نکرده باشیم همین که این شبکه های وهابی خفه شدند همین برای ما کافی است.

بعد از جدا شدن ما از شبکه ولایت این ها مبارز می طلبیدند که آقایان مراجع چرا برای مناظره نمی آیند؟ این ها اگر پسر پدرشان هستند برای مناظره بیایند. تا این اندازه توهین آمیز حرف می زدند.

ما اعلام کردیم ما حاضر به مناظره هستیم، در برنامه زنده شان زنگ زدیم نه تنها نیامدند، یک آقایی زنگ زده بود و این را قبلا هم خدمت تان عرض کردم اطاق فرمان تلفن را قطع نکرده بودند تمام مطالبش را ضبط کرد خدمتی و این ها می گفتند آقا دیگر شما برای مناظره دعوت نکنید آبرویمان و حیثیت مان رفت چه شد چه شد و...

در همان برنامه که قرار بود مناظره بشود عقب نشینی کردند این بنده خدا تمام آن ضبظ شده ها را برای ما فرستاد ما پخش کردیم. گفتیم این حرف های این ها در اطاق فرمان شان است که الان داشتند صحبت می کردند. بعد از آن که الان تقریبا هشت – نه ماه گذشته است یک دفعه نگفتند مراجع و علماء برای مناظره بیایند.

ببینید تعبیری که امام (رضوان الله تعالی علیه) در رابطه با آمریکا داشت گفت شما اگر از آمریکا فرار کنید مثل سگ است پاچه تان را می گیرد. از سگ فرار کنید، سگ دنبال شما می آید اگر بایستید به طرف سگ حمله کنید سگ فرار می کند.

وهابی ها هم همین طوری هستند کسی در برابرشان نیست این ها اظهار وجود می کنند، همین که احساس کردند کسی در برابرشان است آن وقت ساکت می شوند.

ما دیروز هم یک جلسه داشتیم گفتم اگر این شبکه حضرت ولی عصر هیچ فایده نداشت جز این که وهابی ها مثل شبکه کلمه که به مراجع و علما توهین می کردند دیگر خفه شدند برای ما همین کافی است ما بیش از این نمی خواهیم.

همین را حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) از ما قبول کند از سرمان هم زیاد است. هم برای دنیای خودمان و هم برای دنیای اجدادمان تا حضرت آدم و نسل مان تا قیامت همین یک دانه کافی است، بیش از این ما نمی خواهیم، بیش از این دیگر تفضلش از خدای عالم است.

این یک روایت بود و روایت های دیگری که در رابطه با زید است که راوی می گوید چرا شما خودتان قیام نمی کنید حضرت یک جواب زیبایی می دهد ان شاء الله برای جلسه بعد باشد.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب